بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب قرآن در آیینه نهج‏البلاغه, آیت الله محمد تقى مصباح یزدى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     Fehrest -
     61996900 -
     61996901 -
     61996902 -
     61996903 -
     61996904 -
     61996905 -
     61996906 -
     61996907 -
     61996908 -
     61996909 -
     61996910 -
 

 

 
 


next page

fehrest page

back page


حضرت على عليه‏السلام در خطبه مذكور قرآن كريم را به عنوان شاخص معرفى مى‏كنند و مى‏فرمايند: به يقين بدانيد قرآن آن نصيحت كننده و پند دهنده‏اى است كه در ارشاد پيروان خود خيانت نمى‏كند و آن هدايت گرى است كه گمراه نمى‏كند و گوينده‏اى است كه در گفتارش دروغ نمى‏گويد و كسى با اين قرآن ننشست و در آن تدبر و انديشه نكرد مگر آن كه چون از نزد آن برخاست هدايت و رستگاريش افزايش يافت و از گم راهى او كاسته شد. آن گاه حضرت مى‏فرمايد:
و اعلموا انه ليس على احد بعد القرآن من فاقه و لا لاحد قبل القرآن من غنى فاستشفوه من ادوائكم و استعينوا به على لاوائكم فان فيه شفاء من اكبر الداء و هو الكفر و النفاق و الغى و الضلال. -1- نهج‏البلاغه، خطبه 175. ?

با وجود قرآن حاكميت آن بر جامعه، براى احدى نيازى باقى نمى‏ماند كه برآورده نشود؛ زيرا قرآن كريم عالى‏ترين برنامه الهى براى زندگى موحدين است و خداى متعال عزت و رستگارى دنيا و آخرت پيروان اين كتاب آسمانى را تضمين كرده است. بنابراين در صورتى كه جامعه اسلامى ما فرامين و دستورات حيات بخش قرآن را به كار بندد و با ايمان به صدق وعده‏هايش آن را الگوى عمل خويش قرار دهد، قرآن تمام نيازهاى فردى و اجتماعى و مادى و معنوى جامعه را برمى آورد و جامعه اسلامى را از هر چيز و هر كس بى نياز مى‏كند.
در مقابل، حضرت خطر جدايى از قرآن را گوشزد مى‏كنند و اين فكر را كه بدون قرآن، اين ثقل اكبر الهى، بتوان مشكلات و نيازمندى‏هاى فردى و اجتماعى جامعه را برطرف كرد رد مى‏كنند و مى‏فرمايند: و لا لاحد قبل القرآن من غنى؛ هيچ كس بدون قرآن بى نياز نخواهد بود و هرگز جامعه از قرآن مستغنى نخواهد شد؛ يعنى براى ايجاد جامعه‏اى بر پايه قسط و عدل و ارزش‏هاى اخلاقى و انسانى، اگر تمامى علوم و تجربه‏هاى بشرى به خدمت گرفته شوند و همه افكار و انديشه‏ها بسيج گردند، بدون قرآن هرگز راه به جايى نخواهند برد. چرا كه غنا و بى - نيازى براى كسى بدون قرآن ميسر نمى‏شود. بر اين اساس حضرت مى‏فرمايند:
فاستشفوه من ادوائكم و استعينوا به على لاوائكم‏

بهبودى دردها و مشكلات خود را از قرآن بخواهيد و در سختى‏ها و گرفتارى‏ها از قرآن چاره جويى كنيد. سپس با خاطر نشان كردن بزرگ‏ترين بيمارى‏هاى فردى و اجتماعى، يعنى كفر و ضلالت و نفاق مى‏فرمايند راه درمان اين دردها و مشكلات در قرآن موجود است و شما بايد با مراجعه به قرآن كريم دردها و مشكلات خود را درمان كنيد.
بنابراين بايد اصول كلى و خطوط را از قرآن گرفت و با تبعيت از آن اصول كلى و استفاده از تجارب و تدبر و انديشه، راه حل مشكلات را پيدا كرد. اگر با اين بينش در صدد حل مشكلات برآييم به طور قطع، بر همه مشكلات، در تمام زمينه‏ها فايق خواهيم آمد؛ زيرا اين وعده الهى است. خداى متعال مى‏فرمايد: من يتق الله يجعل له مخرجا؛ هر كس تقواى الهى پيشه كند و-1- طلاق، 2. ? از دستورات خداوند سر پيچى نكند خداى متعال راهى براى نجات و خروج از مشكلات براى او فراهم مى‏سازد.
البته ممكن است سخنان پيش گفته به مذاق انسان‏هاى مغرور و كسانى كه از تقواى الهى و علوم قرآن و اهل‏بيت بهره چندان ندارند و با دانستن اصطلاحاتى از علوم بشرى خود را در عرض خداوند مى‏پندارند خوش نيايد؛ لكن هر انسان عاقلى اعتراف مى‏كند كه آنچه بشر، با همه پيشرفت‏هاى شگرف علمى‏اش كشف كرده است در مقابل مجهولاتش قطره‏اى است در مقابل دريا، و همه ادعاهاى مكاتب اخلاقى غير الهى در ارائه الگوى مدينه فاضله انسانى، در مقابل علم بى نهايت الهى و علوم اهل بيت عليهم السلام، كه از الهامات الهى سرچشمه مى‏گيرد، چيزى بيش از صفر نمى‏باشد.
به هر حال حضرت على عليه‏السلام بزرگ‏ترين درد جامعه بشرى را كفر و نفاق و گمراهى مى‏داند. اين امراض روحى هستند كه جامعه را به انواع مشكلات و گرفتارى‏ها دچار مى‏كنند و درمان آنها را نيز بايد از قرآن سراغ گرفت:
فان فيه شفاء من اكبر الداء و هو الكفر و النفاق و الغى و الضلال؛ بزرگ‏ترين درد عبارت است از كفر و نفاق و ضلالت و گمراهى و درمان عبارت است از ايمان به قرآن و تبعيت از آن.

البته بايد توجه داشت كه مفهوم اين سخن كه((درمان دردهاى خود را از قرآن بخواهيد؛ زيرا قرآن درمان همه دردها و مشكلات است)) اين نيست كه قرآن، همانند نسخه پزشك، امراض جسمى شما را توضيح داده است و براى بهبودى هر كدام دارويى پيشنهاد و توصيه مى‏كند يا در باب مشكلات اقتصادى و نظامى و در زمينه‏هاى صنعت و تكنولوژى مى‏بايد فرمول‏هاى حل مسائل را از قرآن فرا گرفت. هرگز كسى كه كمترين اطلاعى از معارف دينى داشته باشد اين سخن حضرت را بدين معنا تفسير نمى‏كند؛ زيرا بيمارى‏هاى جسمى و حل ساير مشكلات، وسايل و راه‏هاى طبيعى خود را مى‏طلبد.قرآن كريم براى حل اين مشكلات، چنان كه قبلا گفته شد، خطوط كلى را بيان مى‏كند و مردم موظفند با سرمشق قرار دادن خطوط كلى قرآن و استفاده از عقل و توانايى‏هاى خدادادى و استفاده از تجارب علوم بشرى مشكلات خويش را حل كنند و امراض خود را درمان نمايند.
در اين جا توجه خوانندگان عزيز را به دو نكته جلب مى‏كنيم:
نكته اول اين كه اسباب و علل طبيعى و مادى هر چند معلول‏ها و مسبب‏هاى خود را در پى دارند؛ لكن توجه به اين نكته نيز ضرورى است كه علت العلل همه پديده‏ها خداى تبارك و تعالى است. اوست كه نظام عالم را بر اساس رابطه علت و معلولى خلق كرده است و اوست كه پيوسته به اسباب و علل سببيت و عليت اعطا مى‏كند و اين اراده تكوينى اوست كه تا نباشد هيچ فاعلى در فعل خود استقلال در تاثير ندارد. بنابراين براى درمان همه دردها و رفع گرفتارى‏ها و مشكلات بايد اصالتا به خداى متعال توجه كنيم و چشم اميد به سوى او داشته باشيم. هر چند در حل مشكلات و بهبود از بيمارى‏ها به اسباب و علل طبيعى متوسل مى‏شويم، لكن به مقتضاى توحيد افعالى بايد شفا و حل مشكلات را در اصل از او دانست و انتظار داشت.
نكته دوم اين كه راه رسيدن به حل مشكلات و درمان بيمارى‏ها، را نبايد منحصر به اسباب و علل عادى و طبيعى دانست؛ يعنى چنان نيست كه با نبود اسباب و علل عادى و طبيعى يا عدم كارآيى آنها در حل مشكلات، امكان رفع مشكل يا حصول بهبودى و شفاى امراض يا برآورده شدن هر خواسته مشروع و بحق انسان، منتفى باشد. خداى متعال با خلقت نظام على و معلولى، خود را از ايجاد كردن پديده، به طريق غير طبيعى عاجز نكرده است؛ بلكه سنت خداوند بر اين قرار گرفته است كه در مرحله اول، امور از مجراى عادى انجام گيرند. ولى راه انجام امور منحصر به مجراى طبيعى نيست؛ بلكه در شرايط خاصى خداوند امورى را از غير مجراى طبيعى خود ايجاد مى‏كند كه مى‏توان گفت اين نيز سنت الهى است. شفا و بهبودى مرض، ممكن است از راه طبيعى و معالجه‏هاى پزشكى صورت گيرد و ممكن است تحت شرايط خاصى توسط علل غير مادى مثل دعاى ائمه معصومين يا دعاى ديگر اولياى خدا حاصل شود. چنان كه ممكن است جنگجويان جبهه توحيد، كه از نظر تجهيزات مادى و شرايط طبيعى در مقابل دشمن محكوم به شكست هستند، با امداد غيبى و اسباب غير طبيعى پيروز گردند كه اين مطلب نيز از اسباب و علل الهى محسوب مى‏شود.
در قرآن كريم نمونه‏هايى از رخدادهايى كه از غير راه عوامل عادى و طبيعى اتفاق افتاده‏اند، ذكر شده است؛ مثلا اگر نزول باران بخواهد از مجراى علل و عوامل طبيعى خود صورت گيرد، بايد آب درياها و اقيانوس‏ها بر اثر تابش نور و گرما بخار گردد و به صورت ابر درآيد، آن گاه بر اثر تفاوت دماى دريا و خشكى، هوا جريان پيدا كند و با وزيدن باد، ابرها از روى درياها به ساير نقاط زمين منتقل شود تا تحت شرايط خاصى ذرات آب موجود در ابر به صورت قطرات باران يا دانه‏هاى برف و يا تگرگ بر زمين ببارد. انتظار باران بدون اسباب و علل طبيعى آن از نظرگاه مادى انتظارى بى جا و نامعقول تلقى مى‏شود؛ لكن حضرت نوح بدون در نظر گرفتن عوامل طبيعى براى نزول باران، خطاب به قومش مى‏گويد استغفار و توبه كنيد تا آسمان بر شما باران ببارد:
و يا قوم استغفروا ربكم ثم توبوا اليه يرسل السماء عليكم مدرارا و يزدكم قوه الى قوتكم و لا تتولوا مجرمين -1- هود، 52. ?

اى قوم در مقابل پروردگار خود استغفار كنيد آن گاه توبه نماييد و به سوى خدا برگرديد تا خداى متعال از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و با نزول رحمت الهى و بارش باران، قوت و قدرت شما را فزونى بخشد. سپس مى‏فرمايد: و لا تتولوا مجرمين؛ مواظب باشيد بدون توجه و استغفار و در حالى كه مجرم و گناهكار هستيد از خدا روى مگردانيد و خود را از رحمت الهى محروم مكنيد.
هر چند اسباب و علل طبيعى نزول باران و كل نظام على و معلولى حاكم بر طبيعت، همه در دست قدرت الهى‏اند و بهت اراده او كار مى‏كنند؛ لكن در عين حال بدون در نظر گرفتن آنها، خداى متعال مى‏فرمايد از گناه خود استغفار كنيد و به سوى خدا بازگرديد؛ ما به آسمان مى‏گوييم بر شما ببارد.
ممكن است كسى بگويد مقصود خداى متعال اينست كه بدون تحقق عوامل طبيعى باران مى‏بارد؛ بلكه مقصود اين است كه ما از راه ايجاد عوامل طبيعى بر شما باران مى‏فرستيم. پاسخ اين است كه اين نگرش با بينش توحيدى سازگار نيست؛ زيرا همان طور كه قبلا گفته شد چنان نيست كه خداى متعال با خلقت نظام على و معلولى خود را از ايجاد پديده‏ها، بدون اسباب و علل طبيعى آنها، عاجز كرده باشد. خداوند در باب قدرت خود بر ايجاد و خلقت پديده‏ها چنين مى‏فرمايد: اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون هر گاه خداى متعال اراده‏اش بر شيئى تعلق بگيرد، اراده خدا-بس، 82. ? همان و تحقق آن امر همان خواهد بود.
گذشته از مطلب فوق، گاه حكمت خداى متعال و رحمانيت گاه حكمت خداى متعال و رحمانيت حق ايجاب مى‏كند از راه‏هاى غير طبيعى بندگانش را مورد لطف قرار دهد و نعمت خويش را بر آنها نازل كند. بدين منظور گاه خداى متعال اسباب و علل ديگرى غير از اسباب و علل مادى قرار مى‏دهد و از مردم مى‏خواهد با توسل به آنها خود را مستحق نزول رحمت و نعمت‏هاى خداوند گردانند. اين معنا نيز مقتضاى لطف و حكمت خداى متعال است. نظام خلقت بر اساس حكمت است و هدف از آفرينش انسان هدايت و تكامل مى‏باشد و هدايت و تكامل، در سايه معرفت و تدبر در آيات الهى و بندگى و عمل به دستورات انبياى الهى و دين حق حاصل مى‏شود؛ لكن گاه مردم در اثر گناه و معصيت از مسير حق منحرف مى‏شوند. انسان‏ها معمولا آن گاه كه از جهت مادى در رفاه باشند و از نظر اقتصادى و برخوردارى از لذايذ مادى مشكلى نداشته باشند و آنچه بخواهند براى آنها فراهم باشد، كمتر به خدا و معنويات روى مى‏آورند. در اين هنگام، خصلت‏هاى انسانى و الهى به تدريج در آنها تضعيف و نهايتا به فراموشى سپرده مى‏شود و در نتيجه زمينه طغيان و كفر ضلالت و گمراهى در آنها فراهم مى‏شود.
قرآن مى‏فرمايد: ان الانسان ليطفى. ان رءاه استغنى ؛ آنگاه كه انسان خود-علق، 6، 7. ? را بى نياز ببيند طغيان مى‏كند. اگر روح حاكم بر اكثريت جامعه و امتى روحيه استكبارى و طغيان صفتى شد لطف و عنايت خداوند ايجاب مى‏كند به نحوى انسان‏ها را هشدار دهد و آنها را از خواب غفلت بيدار كند و به راه حق و طريق بندگى بازگرداند. براى تحقق اين منظور، گاه بلاهايى از قبيل فقر و خشك سالى نازل مى‏كند و از طرف ديگر راه درمان و رفع آن بلاها را استغفار و توبه از گناهان و توجه به خدا و دعا و نماز معرفى مى‏كند تا در نهايت، هدف خلقت كه همان هدايت و تكامل اختيارى انسان‏هاست، هر چه بيشتر تحقق يابد اين فرايند نيز يكى از سنت‏هاى عجيب الهى بوده كه گاه پيامبرى مبعوث مى‏كرده است و امت او را به سختى‏هايى مبتلا مى‏كرده تا آنها از خدا و راه حق غافل نشوند و غرق شدن در لذايذ مادى آنها را از سعادت باز ندارد.
به هر حال، نزول بعضى از بلاها زمينه بيدارى و توجه انسان‏هاى غافل است؛ زيرا در شرايط سخت انسان‏ها بهتر نياز خود را به خدا درك مى‏كنند و آمادگى پذيرش حق و تعليمات انبيا را بيش از موقعى كه در رفاه هستند پيدا مى‏كنند. قرآن مى‏فرمايد:
و ما ارسلنا فى قريه من نبى الا اخذنا اهلها بالباساء و الضراء لعلهم يضرعون -1- اعراف، 94. ?

پيامبرى در قريه‏اى و شهرى نفرستاديم مگر اين كه اهل آن قريه را به سختى و گرفتارى و رنج مبتلا كرديم تا شايد آنها به خود بيايند و در مقابل خدا تضرع كنند. آيه 75 و 76 سوره مومنون نيز به اين مطلب تصريح دارد:
و لو رحمنا هم و كشفنا ما بهم من ضر للجوا فى طغيانهم يعمهون. و لقد اخذناهم بالعذاب فما استكانوا لربهم و ما يتضرعون‏

و اگر آنان را ببخشاييم، و آنچه از سختى بر آنان وارد آمده برطرف كنيم آنان در طغيان خود كوردلانه اصرار مى‏ورزند.
بنابراين فلسفه بعضى از عذاب‏ها و سختى‏هاى امت‏ها بيدارى مردم و برگشت آنها به راه هدايت است، هر چند ممكن است اين سختى‏ها و تنگناها و بلاها بعضى از امت‏ها را بيدار نكند و آنان هم چنان در ضلالت و گم راهى اصرار ورزند؛ كه در آن صورت حجت بر آنها تمام مى‏شود و بايد منتظر نزول بلاهايى كه به حيات و زندگى آنها خاتمه دهد باشند.
قرآن در آيات 42 تا 43 سوره انعام خطاب به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: (( ما به سوى امت‏هايى كه پيش از تو بودند پيامبرانى فرستاديم و اسباب هدايت و تذكر و هشدار را در حق آنها تمام كرديم، اما آنها قدر ناشناس بودند، قساوت به خرج دادند و از شيطان فريب خوردند و به هشدارهاى ما توجه نكرده، آنها را فراموش كردند. ما چند صباحى آنها را در ناز و نعمت قرار داديم به نحوى كه مغرور و شاد گشتند و ناگهان گريبان آنها را گرفتيم. آنان يكباره نوميد گشتند و درهاى اميد را به روى خود بسته ديدند.)) بايد بدانيم كه اين سنت الهى است كه در امت‏هاى پيشين جارى بوده است و امت پيامبر آخرالزمان نيز از آن مستثنى نيست.
در هر صورت، براى صاحبان بصيرت و كسانى كه نگران سعادت و سرنوشت خويشند، وجود بلاها و مشكلات و مصايب، اسباب تذكر و هدايت است. در اين ميان، همچنان كه قرآن مى‏فرمايد، انسان هايى نيز هستند كه آن چنان دچار غفلت مى‏گردند كه با هيچ هشدار و بيدار باشى متذكر نگشته به هوش نمى‏آيند.
پس بلاها و سختى‏هايى كه به جهت هشدار و بيدار باش مردم براى جوامع و ملت‏ها پيش مى‏آيد اختصاص به امم انبياى سابق نداشته، بلكه اين مساله از الطاف الهى است كه براى بيدارى و توجه امت‏ها به خدا، رخ مى‏دهد. آنچه مهم است توجه به فلسفه اين گونه حوادث و عبرت گرفتن از گذشته و توبه و بازگشت به سوى خداست. با كمال تاسف در جامعه ما، كمتر كسى به اين مساله توجه مى‏كند و به خاطر همين غفلت، براى نجات از تنگناهاى اقتصادى، از جمله كم آبى و خشك سالى، برخى از مسئولين از سر بى‏توجهى و غفلت يا به خاطر سستى ايمان و ضعف اعتقادى، دست به دامن غير خدا مى‏شوند و با صرف هزينه‏هاى سنگين از بيت‏المال مسلمين در صدد بر آيند تا با آبستن كردن ابرها بوسيله مواد شيميايى باران ايجاد كنند. زهى خيال باطل!مگر علت تامه بارش باران همين پيدايش ابر و انتقال آن به وسيله جريان باد و چند عامل محدود ديگر است كه با تشبث به تارهاى عنكبوتى خود ساخته، مغرور شود و بندگان خدا و عموم مردم مسلمان را به جاى اين كه به خدا و توسل به ذيل عنايت و احسان او متوجه كند، در نقاط مرتفع كوه‏ها تكه ابرهايى را جستجو نمايد و آنها را شكار كرده، به اصطلاح با باردار كردن آنها باران بباراند!! به راستى جريان مذكور داستان حضرت نوح عليه‏السلام بعد از 950 سال دعوت، از ايمان آوردن قومش به خدا مايوس شد و بعد از نااميدى از هدايت آنها و پديدار شدن نشانه‏هاى عذاب، از فرزندش خواست تا ايمان آورد و بر كشتى سوار شود تا از عذاب حتمى نجات پيدا كند. او در جواب پدرش تفكر شرك آلود خود را چنين بيان كرد كه ساوى الى جبل يعصمنى من الماء؛ من به قله كوهى پناه‏-1- هود، 43. ? مى‏برم تا آن كوه مرا از غرق شدن نجات دهد. همان طور كه مى‏دانيم سرانجام هم ايمان نياورد و هلاك گرديد. خداوند متعال با بيان اين قصه جوهره تفكر شرك آلود را بيان مى‏كند و مردم را از آن برحذر مى‏دارد.
اكنون نيز اين تفكر شرك آلود در ميان بعضى و به خصوص روشن فكران غرب زده رايج است. آنها به جاى اين كه ايمان به خدا داشته باشند و با قلم و بيان مردم را به سوى خدا سوق دهند، براى رفع مشكلات چشم به دست دشمنان اسلام و مسلمين دوخته‏اند و از دشمن انتظار يارى دارند.
بر آگاهان پوشيده نيست كه ما در صدد مخالفت با پيشرفت علم و دستاوردهاى علوم بشرى نيستيم چرا كه دين و قرآن و تفكر توحيدى بيش از هر مكتبى انسان‏ها را به فراگيرى علم و دانش و استفاده از محصول انديشه و تفكر بشرى فرا مى‏خواند. آنچه در اين جا بر نفى آن تاكيد مى‏شود و نسبت به عواقب وخيم آن هشدار داده مى‏شود اين تفكر شرك آلود است كه متاسفانه مبتلايان به آن در جامعه ما كم نيستند.
به هر حال بهترين و نزديك‏ترين و مطمئن‏ترين راه براى رفع مشكلات فردى و اجتماعى، برگشتن به در خانه خداست؛ زيرا برگزيدن راه خدا علاوه بر اين كه سعادت ابدى و اخروى ما را تأمين مى‏كند مشكلات و تنگناهاى زندگى دنيوى را نيز بر طرف مى‏سازد.
فقلت استغفروا ربكم انه كان غفارا يرسل السماء عليكم مدرارا -1- نوح، 10، 11. ?

پس به مردم گفتم: استغفار كنيد تا خداى متعال گناهانتان را بيامرزد آن گاه آسمان را بر شما بباراند در نتيجه باغ‏ها به وجود بيايند و نهرها جارى شوند.
بنابراين قرآن براى رفع كمبودها و گشايش در امور مسلمانان به پيروان خود راه حل‏هايى پيشنهاد مى‏كند و كارآيى آن راه‏ها را تضمين نموده است. به علاوه، مسلمانان مى‏توانند چنان كه بارها آزموده‏اند باز نيز بيازمايند.
بى ترديد پيروزى انقلاب اسلامى ايران يكى از نمونه‏هاى معجزه آساى نصرت الهى و امدادهاى غيبى خدا بر جامعه اسلامى ماست. آن گاه كه همه مردم با توكل بر خدا و قطع اميد از غير او خواهان حكومت اسلامى شدند خدا بنا به وعده خودش كه در قرآن مى‏فرمايد ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم، على رغم همه توان رژيم 2500 ساله شاهنشاهى با همه‏-1- محمد، صلى الله عليه و آله، 7. ? پشتيبانى‏هاى دشمنان اسلام، مردم را بر دشمنانشان پيروز گردانيد و نيز سنت الهى بر اين جارى خواهد بود كه تا مردم به خدا روى آورند خدا نيز آنها را يارى خواهد فرمود و آن گاه كه خدا را فراموش كنند و به غير خدا چشم يارى داشته باشند و از خدا روى گردان شوند عذاب و ذلت در انتظار آنها خواهد بود.
در هر صورت، شكى نيست كه قرآن كريم نسخه شفابخش علم الهى است و سعادت و رستگارى بشر در دنيا و آخرت، در پيروى از دستورات حيات بخش آن نهفته است و راه حل مشكلات فردى و اجتماعى را بايد در آن جستجو كرد. بايد قرآن، اين تأمين كننده سعادت انسان، را شناخت و در تعظيم و تكريم آن كوشيد و بدان عمل كرد. البته در باب قرآن دو نوع تعظيم و تكريم مطرح است كه ذيلا بدان اشاره مى‏كنيم.


next page

fehrest page

back page


 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation