بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تاریخ پیامبران علیهم السلام, علامه محمد باقر مجلسى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     FOOTNT03 -
     TARIKH01 -
     TARIKH02 -
     TARIKH03 -
     TARIKH04 -
     TARIKH05 -
     TARIKH06 -
     TARIKH07 -
     TARIKH08 -
     TARIKH09 -
     TARIKH10 -
     TARIKH11 -
     TARIKH12 -
     TARIKH13 -
     TARIKH14 -
     TARIKH15 -
     TARIKH16 -
     TARIKH17 -
     TARIKH18 -
     TARIKH19 -
     TARIKH20 -
     TARIKH21 -
 

 

 
 

next page

fehrest page

back page

باب بيست و يكم در بيان قصه اصحاب سبت است 
حق تعالى فرموده است كه ولقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونواقرده خاسئين (193) يعنى : بتحقيق كه دانستيدحال آن جماعتى را كه تجاوز از حد و نافرمانى كردند از شما در حكم روز شنبه كه شكارماهى در شنبه كردند، پس گفتيم بر ايشان را كه بوده باشيد ميمونى چند دور مانده ازرحمت خدا يا ذليل و بى مقدار.
حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود: يعنى دور گردانيده شده از هر خيرى(194).
فجعلناها نكالا لما بين يديها و ما خلفها و موعظه للمتقين (195) پسگردانيديم مسخ كردن ايشان را عقوبتى و زجر كننده اى مر آنچه را پيش روى آنها بود وآنچه پشت سر ايشان بود پندى و موعظه اى براى پرهيز كاران .
بعضى گفته اند: يعنى مسخ شدن ايشان عبرت گرديد براى شهرها كه در پيش روىشهر ايشان بود و شهرهائى كه در عقب شهر ايشان بود.
و بعضى گفته اند: عقوبتى بود بر كارهائى كه پيش از شكار ماهى و بعد از آنها كهكردند.
از امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهما السلاممنقول است كه : يعنى عبرتى گرديد براى آنها كه در زمان ايشان بودند و آنها كه بعداز ايشان آمدند و قصه ايشان را شنيدند همچنانچه ما از قصه ايشان پند مى گيريم(196).
در تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام مذكور است كه : يعنى اين مسخى كه ما ايشان رابه آن خوار و ذليل گردانيديم و دور از رحمت خود ساختيم ، عقوبتى و بازدارنده اى بودايشان را از آنچه پيش از مسخ مرتكب بودند از گناهان هلاك كننده و منع كننده بود گروهىرا كه ايشان را بر اين حال مشاهده كردند از آنكه مرتكبمثل اعمال قبيحه ايشان بشوند، و پند دهنده و موعظه فرماينده بود پرهيزكارانى را كهپند گيرند به عقوبت ايشان و ترك محرمات نمايند و مردم مرا پند دهند و از گناهانى كهسبب عقوبتها است حذر فرمايند.
پس فرمود كه : حضرت امام زين العابدين عليه السلام فرمود: اين جماعت گروهى بودندكه در كنار دريائى ساكن بودند، حق تعالى و پيغمبران او نهى كرده بودند ايشان را ازشكار كردن ماهى در روز شنبه ، پس متمسك شدند به حيله كه بر خودحلال كنند آنچه خدا بر ايشان حرام گردانيده است ، پس ‍ نقبها و جدولها كندند بسوىحوضها كه ماهى از آن راهها داخل حوضها تواند شد و بر نتواند گشت ، چون روز شنبهمى شد ماهيها به امان الهى مى آمدند، از راه نقبها و جدولهاداخل حوضها و غديرهاى ايشان مى شدند، چون آخر روز مى شد مى خواستند برگردند بهدريا كه از شر شكار كنندگان ايمن گردند نمى توانستند برگشت ، و شب در آن حوضهامحصور مى ماندند كه به دست آنها را مى توانست گرفت بى شكار كردنى ، چون روزيكشنبه مى شد، آنها را مى گرفتند و مى گفتند: ما در شنبه شكار نكرديم و در يكشنبهشكار كرديم ، و دروغ مى گفتند آن دشمنان خدا بلكه به همان حيله ها و رخنه ها كه در روزشنبه كرده بودند شكار كردند، و بر اين حال ماندند تامال ايشان بسيار شد و به سبب گشادگى دست و ثروت دراموال زنان بسيار گرفتند و به انواع نعمتها متنعم شدند، ايشان زياده از هشتاد هزار نفربودند و هفتاد هزار كس از ايشان مرتكب اين عمل شدند، باقى بر ايشان انكار كردند،چنانچه حق تعالى در جاى ديگر فرموده است كه و اسئلهم عن القريه التى كانتحاضره البحر يعنى : سؤ ال كن يا محمد از ايشان ازحال آن شهرى كه نزديك دريا بود، اذ يعدون فى السبت در وقتى كه از حكم خدابيرون مى رفتند در شكار كردن روز شنبه ، اذ تاءتيهم حيتانهم يوم سبتهمشرعا و يوم لا يسبتون لا تاءتيهم در وقتى كه مى آمدند بسوى ايشان ماهيهاىايشان در روز شنبه ايشان بر روى آب ، يا پياپى و بسيار، يا سرها از آب بيرون كردهو روزى كه شنبه نبود نمى آمدند بسوى ايشان ، كذلك نبلوهم بما كانوا يفسقون(197) چنين امتحان مى كرديم ايشان را به فسق ايشان واذ قالت امه منهملم تعظون قوما الله مهلكم او معذبهم عذابا شديدا (198) و يادآور وقتى راكه گفتند گروهى از ايشان كه : چرا پند مى دهيد گروهى را كه خدا هلاك كننده ايشانخواهد بود در دنيا يا عذاب كننده ايشان خواهد بود به عذابى سخت در آخرت .
حضرت امام عليه السلام فرمود كه : مراد از هلاك كردن ، عذاباستيصال است ؛ و مراد از عذاب ، عذابها و بلاهاى ديگر است . و فرمود كه : اين سخن راگناهكاران و شكار كنندگان در جواب واعظان گفتند (199).
و مشهور آن است كه ايشان سه طايفه بودند: يك طايفه شكار مى كردند، و يك طايفهايشان را نهى و منع مى كردند، و يك طايفه نه شكار مى كرد و نه نهى آنها مى كردند(200)، اين سخن را اين طايفه اخير گفتند، قالوا معذره الى ربكم و لعلهم يتقون (201) گفتند پند دهندگان كه : ما ايشان را موعظه مى كنيم تا معذور باشيمنزد پروردگار شما شايد ايشان پرهيزكار شوند و ترك گناه بكنند، فلمانسوا ما ذكروا به انجيئنا الذين ينهون عن السوء واخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بماكانوا يفسقون (202) پس چون فراموش كردند و ترك نمودند آنچه را به يادايشان آوردند و از موعظه ايشان پندپذير نشدند، نجات داديم آنها را كه نهى مى كردنداز گناه و بدى و گرفتيم آنها را كه ستم بر خود مى كردند به عذابى سخت به سببفسق و نافرمانى ايشان ، فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم كونوا قرده خاسئين (203) پس چون طغيان كردند و ترك نكردند آنچه ايشان را از آن نهى كردندگفتيم به ايشان كه : باشيد بوزينگان و از رحمت الهى دور افتادگان .
پس حضرت امام زين العابدين عليه السلام فرمود: چون آن ده هزار و كسرى كه مطيعان وواعظان بودند ديدند كه آن هفتاد هزار كس پند ايشان راقبول نمى كنند و از نزول عقوبت خدا پروا نمى كنند، از ايشان كناره كردند و از ميانايشان بيرون رفتند و در شهرى ديگر كه نزديك شهر ايشان بود قرار گرفتند كه مباداعذاب بر آنها نازل شود و ايشان را نيز فرو گيرد. پس در همان شب عذاب الهى برايشان نازل شد و همه ميمون شدند و دروازه شهر ايشان بسته ماند كه از ايشان كسىبيرون نمى آمد و كسى از بيرون شهر ايشان نمى رفت ، چوناهل شهرهاى ديگر شنيدند اين حال را آمدند و از ديوارهاى شهر بالا رفتند و ديدند مردان وزنان ايشان همه ميمون شده اند و مى گردند.
پس به شهر ايشان درآمدند و آنها كه ايشان را نصيحت مى كردند به نزد خويشان وياران و دوستان خود مى آمدند و مى پرسيدند كه ، تو فلانى ؟ او آب از ديده اش مىريخت و به سر اشاره مى كرد: بلى ؛ سه روز بر اينحال ماندند، پس حق تعالى بادى و بارانى فرستاد كه ايشان را به دريا انداخت و هلاككرد، هيچ مسخ شده اى بعد از سه روز باقى نماند و اينها كه مى بينيد، شبيه آنهايند ونه از نسل آنهايند.
پس حضرت امام زين العابدين عليه السلام فرمود: اين جماعت براى شكار ماهى چنينشدند، پس چگونه خواهد بود نزد خدا حال جمعى كه فرزندان پيغمبر صلى الله عليه وآله را كشتند و هتك حرمت آن حضرت كردند؟ حق تعالى اگر چه ايشان را در دنيا مسخ نكرداما عذابى كه در آخرت براى ايشان مهيا گردانيده است اضعاف مسخ است .
پس فرمود: اگر آن جماعت كه تعدى در حكم شنبه كردندمتوسل به انوار مقدسه محمد صلى الله عليه و آله وآل طيبين او عليهم السلام مى شدند، به آن معصيت مبتلا نمى شدند، و اگر آنها كه ايشانرا پند مى دادند از خدا سؤ ال مى كردند به جاه محمد وآل طيبين او كه ايشان را از آن گناه باز دارد هر آينه دعاى ايشان مستجاب مى شد و ليكننكردند تا آنچه خدا در لوح نوشته بود بر ايشان جارى شد (204).
به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : حق تعالى امر كرد يهود راكه ترك كار دنيا در روز جمعه بكنند، ايشان قبول نكردند و روز شنبه را اختيار كردند،پس به اين سبب شكار روز شنبه را بر ايشان حرام گردانيد (205).
و در حديث معتبر ديگر فرمود: حق تعالى طايفه اى از بنىاسرائيل را مسخ نمود، پس آنچه به دريا رفتند جرى و مارماهى و ساير حيوانات مسخ شدهدريا شدند، و آنچه به صحرا رفتند خوك و ميمون و راسو و سوسمار و ساير حيواناتصحرا شدند (206).
على بن ابراهيم رحمه الله عليه روايت كرده است كه : اصحاب سبت را حق تعالى مهلت دادآنقدر كه بسيار شدند و اموال بيشمار اندوختند و گفتند: شكار شنبه بر ماحلال است و بر پيشينيان حرام بوده است ، زيرا كه تا ما شكار ماهى كنيم در روز شنبه درنعمت و رفاهيتيم و مال ما بسيار شد و بدنهاى ما صحيح است . پس در شبى كهغافل بودند حق تعالى ايشان را به ناگاه گرفت (207).
ايضا روايت كرده است كه : ايشان از بنى اسرائيل بودند و در شهرى بودند كه نزديكبه دريا بود. در مد و جزر، آب دريا داخل نهرها و زراعتهاى ايشان مى شد و ماهى در روزشنبه مى آمد تا آخر زراعتهاى ايشان و در روز يكشنبه ماهى نمى آمد به نهرها و زراعتهاىايشان ، پس ايشان در روز شنبه دامها نصب مى كردند در پيش نهرهاى خود كه چون آب درياپست مى شد ماهى در ميان دامها و نهرهاى ايشان مى ماند و در روز يكشنبه آنها را مىگرفتند! پس علماى ايشان نهى كردند ايشان را از اينعمل ، فايده نبخشيد تا مسخ شدند به خوك و ميمون . و سبب حرام شدن شكار ماهى برايشان آن بود كه عيد جميع مسلمانان و غير ايشان روز جمعه بود، پس يهود مخالفت كردندو گفتند: عبد ما شنبه است ! پس خداى تعالى شكار شنبه را بر ايشان حرام كرد و مسخشدند به ميمون و خوك (208).
و به سند حسن روايت كرده است و غير او به سند صحيح از حضرت امام محمد باقر عليهالسلام كه فرمود: در كتاب امير المؤمنين عليه السلام نوشته است كه : جمعى ازاهل بلده بصره (209) از قوم ثمود بودند و حق تعالى به جهت امتحان ايشان در روزشنبه ماهى بسيار بسوى ايشان مى فرستاد كه به در خانه هاى ايشان مى آمدند و در جميعحوضها و نهرهاى ايشان داخل مى شدند و روزهاى ديگر نمى آمدند، پس جمعى از سفيهاىايشان شروع كردند به شكار ماهى در شنبه و مدتى اين كار مى كردند، علما و عباد ايشانمنعشان نمى كردند، تا آنكه شيطان به نزد طايفه اى از ايشان آمد گفت : خدا شما را نهىفرموده است از خوردن ماهى در روز شنبه و نهى نكرده است شما را از شكار ماهى در غيرروز شنبه ، پس در شنبه شكار كنيد و در روزهاى ديگر بخوريد!
پس ايشان سه طايفه شدند: يك طايفه گفتند: ما شكار ماهى مى كنيم در شنبه كه بر ماحلال است ؛ و يك طايفه به جانب راست رفتند و گفتند: ما شما را نهى مى كنيم از آنكهخلاف امر الهى بكنيد؛ و يك طايفه به جانب چپ رفتند و شكار نمى كردند و ايشان را همنصيحت نمى كردند و مى گفتند به جماعت نصيحت كنندگان كه : چرا موعظه مى كنيدگروهى را كه خدا ايشان را هلاك خواهد كرد يا عذاب خواهد كرد عذابى سخت ؟
پس آن طايفه اى كه ايشان را پند مى دادند گفتند: والله ما امشب با شما نمى مانيم در اينشهرى كه معصيت خدا در آن كرده ايد كه مبادا بلا بر شمانازل شود و ما را هم فرو گيرد.
پس از آن شهر بيرون رفتند در صحرائى نزديك آن شهر و در زير آسمان خوابيدند،چون صبح شد آمدند كه حال اهل معصيت را مشاهده كنند، چون به در شهر رسيدند ديدند كهدروازه شهر بسته است ، هر چند در زدند جواب و صداى آدمى نشنيدند بلكه صدائى چندمانند صداى حيوانات به گوششان مى رسيد، پس نردبانى بر ديوار شهر گذاشتند وشخصى را به بالا فرستادند، چون آن مرد بر آن شهر مشرف شد ديد كه همه بهصورت ميمون شده اند و دمها بهم رسانيده اند و به صداى ميمون فرياد مى كنند، پس دررا شكستند و داخل شهر شدند پس آن ميمونها خويشان خود را شناختند و به نزد ايشان مىآمدند، و اينها كه به شكل انسان بودند آنها را نمى شناختند، پس گفتند به آنها: آيا شمارا نهى نكرديم از مخالفت حق تعالى (210)؟
و در روايت ديگر وارد شده است : آنها كه شكار مى كردند، ميمون شدند؛ و آنها كه شكارنمى كردند و انكار هم نمى كردند، به شكل مورچه شدند چون حكم حق تعالى را حقيرشمردند (211).
در حديث ديگر از حضرت امير المؤمنين عليه السلاممنقول است كه : شهرى در كنار دريا بود گفتنداهل آن شهر به پيغمبر خود كه : اگر راست مى گوئى دعا كن پروردگار تو ما راجريث كند و آن نوعى است از ماهيهاى بى فلس ! چون شب شد آن شهر به دريافرو رفت و اهلش همه جريثهاى بزرگ شدند كه سواره با اسب در ميان دهان ايشان مىتوانست رفت (212).
و در روايت ديگر منقول است كه : روزى جمعى ازاهل كوفه به خدمت حضرت امير المؤمنين عليه السلام آمدند و گفتند: يا امير المومنين ! اينمارماهى و جريث را در بازارهاى ما مى فروشند.
آن حضرت تبسم نمود و فرمود: برخيزيد و با من بيائيد تا امر عجيبى به شما بنمايم ودر حق وصى پيغمبر خود مگوئيد مگر سخن نيك .
پس آورد ايشان را به كنار فرات و آب دهان مبارك خود را در فرات انداخت و به دعائىچند تكلم فرمود، ناگاه جريثى سر از آب بدر آورد و دهان خود را گشود.
حضرت فرمود: تو كيستى ؟ واى بر تو و بر قوم تو.
گفت : ما از اهل آن شهريم كه در كنار دريا بود كه خدا قصه ما را در قرآن ياد كرده است ،پس خدا بر ما عرض كرد ولايت تو را و ما قبول نكرديم ، و خدا ما را مسخ كرد، پسبعضى از ما در دريا مى باشند و بعضى در صحرا، اما آنها كه در دريا مى باشند انواعما است يعنى مارماهى و جريث و آنها كه در صحرا مى باشند سوسمار و موش دشتى است .
پس حضرت امير المؤمنين عليه السلام رو به اصحاب خود كرد و فرمود: شنيديد؟
گفتند: بلى .
فرمود: بحق خداوندى كه محمد صلى الله عليه و آله را به پيغمبرى فرستاده است كهحائض مى شوند مانند زنان شما (213).
بدان كه ظاهر احاديث و مشهور ميان مفسران آن است كه ايشاناهل بصره بودند؛ و بعضى گفته اند كه اهل مدين بودند؛ و بعضى گفته انداهل طبريه بودند (214). و ظاهر احاديث معتبره آن است كه ايشان در زمان حضرت داودعليه السلام بودند، از بعضى احاديث ظاهر مى شود كه بعضى خوك شدند و بعضىميمون گرديدند (215)؛ و بعضى گفته اند كه : جوانان ايشان ميمون شدند و پيرانايشان خوك شدند (216)، والله اعلم .

next page

fehrest page

back page

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation