|
|
|
|
|
|
1 به هنگام معرّفى الگوها بايد از الگوهاى مثبت و منفى سخن گفت . (الگوى مثبت ؛ (رجالٌ لاتُلهيهِم ...)و الگوى منفى در آيه ى قبل و اين آيه (والّذين كفروا... او كظلمات ...)) 2 در برابر نور الهى (آيه 35) كه (نورٌ على نور)بود، در اين آيه سخن از ظلمات و ظلمت فوق ظلمت است . (ظلماتٌ بعضها فوقَ بعض ) 3 هر عملى از مؤ من نور و هر عملى از كافر ظلمت است . (او كظلمات ) 4 اعمال خوب كفّار، سراب واعمال بد آنها ظلمات است . (كسَراب ...او كظلمات ) 5 علم و عقل ، انسان را از نور وحى الهى بى نياز نمى كنند. اگر نور الهى نباشد، هيچ نورى انسان را نجات نمى دهد. (فما له من نور) (41) اءَلَمْ تَرَ اءَنَّ اللّهُ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِى السَّمَوَتِ وَالاَْرْضِ وَالطَّيْرُ صََّفَّ تٍ كُلُّ قَدْ عَلِمَ صَلاَ تَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ترجمه : آيا نديدى كه هر كس در آسمان ها و زمين است و پرندگان بال گشوده (در پرواز) براى خدا تسبيح مى گويند، و هر يك نيايش و تسبيح خود را مى داند؟ و خداوند به آنچه مى كنند داناست . (42) وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَوَتِ وَالاَْرْضِ وَإِلَى اللّهِ الْمَصِيرُ ترجمه : و فرمانروايى آسمان ها و زمين ، مخصوص خداست . و بازگشت (همه ) به سوى اوست . نكته ها : O ظاهر آيه همانطور است كه ترجمه شد، امّا ممكن است فاعل (عَلِمَ)خدا باشد، نه موجودات كه در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: خداوند از نيايش و تسبيح همه ى موجودات آگاه است . O قرآن ، بارها مساءله ى تسبيح موجودات و سجده و نماز آنها را با صراحت بيان كرده و گاهى فرموده است : شما تسبيح آنها را نمى فهميد.(209) از اين آيات به دست مى آيد كه علم و شعور، مخصوص انسان ها نيست . گرچه بعضى تسبيح موجودات هستى را تسبيح تكوينى و زبان حال آفرينش دانسته اند، ولى ظاهر آيات بر خلاف اين مطلب است . O خداوند، در اين آيه چند مرتبه به صورت غير مستقيم ، به انسان هشدار داده است : الف : موجودات آسمان و زمين و پرندگان در حال تسبيح هستند. چرا انسان غافل است ؟! ب : تسبيح موجودات ، آگاهانه است . چرا انسان حضور قلب ندارد؟! ج : پرندگان ، هنگام پرواز در هوا در حال تسبيح و نمازند، امّا برخى انسان ها هنگام پرواز در آسمان ، مظلومان را بمباران مى كنند و يا در حال غفلت و مستى به سر مى برند! O در روايات مى خوانيم : امام صادق عليه السلام هنگامى كه صداى گنجشكى را شنيد فرمود: اين پرنده مشغول دعا و تسبيح است .(210) پيام ها : 1 تنها به خود نينديشيد، به اطراف خود هم بنگريد و در هستى نيز مطالعه و انديشه كنيد. (اءلم تَرَ) 2 كسى كه مى خواهد ديگران را ارشاد كند، خود بايد از ديد عميقى برخوردار باشد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، تسبيح موجودات را مى ديد. (اءلم تَر) 3 در ميان موجودات هستى ، پرندگان ، آن هم در حال پرواز، توجّه خاصّى به خدا دارند. (و الطّير صافّات ) 4 همه ى موجودات هستى ، شعور دارند ونماز و تسبيح موجودات ، آگاهانه است . (كلّ قد عَلِم صلاته ) 5 نماز، در صورتى ارزش دارد كه نمازگزار بداند چه مى گويد و چه مى كند. (كلّ قد علم صلاته ) 6 نماز و تسبيح هر موجودى به صورت خاصّى است . (صلاته و تَسبيحه ) 7 خداوند، بر جزئيات كار تمام هستى آگاه است . (عليم بما يفعلون ) 8 نظام هستى ، هم فرمانروا دارد؛ (ولِلّه مُلك ...)و هم هدفدار است . (و الى اللّه المصير) (43) اءَلَمْ تَرَ اءَنَّ اللّهَ يُزْجِى سَحَاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَلِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَآءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَآءُ وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَآءُ يَكَادُ سَنَابَرْقِهِيَذْهَبُ بِالاَْبْصَرِ ترجمه : آيا نديدى كه خداوند ابرها را به آرامى مى راند. سپس بين اجزاى آن پيوند برقرار مى كند. آن گاه آن را متراكم مى سازد. پس مى بينى كه باران از ميان آن بيرون مى آيد و خداوند از آسمان از ابرهائى كه مثل كوه است تگرگ فرو مى فرستد. پس (زيانِ) آن را به هر كس بخواهد مى رساند و از هر كس بخواهد باز مى دارد. نزديك است درخشندگى برق آن ابر، چشم ها را كور كند. نكته ها : O ((يُزجى )) به معناى حركت آهسته همراه با دفع است . ((بضاعة مزجاة )) يعنى سرمايه اى كه كم كم قابل دفع و برگرداندن است . O كلمه ((رُكام )) به معناى تراكم و ((وَدق )) به معناى باران است . كلمه ى ((سَنا)) به معناى درخشش است و ((سَنا برق )) يعنى درخشش برق . O اگر كسى با هواپيما بالاتر از ابرها پرواز كند، مى بيند كه توده هاى ابر مثل كوه است و اين از معجزات قرآن است كه 14 قرن قبل فرمود: ((يُنزّل من السماء من جبال فيها من بَرَد)) از كوهِ ابر، تگرگ مى فرستيم . پيام ها : 1 سخن حقّ خود را با بيان نمونه ها تثبيت كنيد. (ولِلّه مُلك السموات ... اءلم تَرَ...) 2 دقّت در آفرينش ، بهترين راه شناخت خدا ومايه ى عشق به اوست . (اءلم تَرَ...) 3 تمام حركت ها در جهان طبيعت ، با قدرت و اراده ى الهى و براى هدفى حكيمانه انجام مى گيرد. (يُزجى ، يؤ لّف ، يَجعله ) 4 عوامل طبيعى ، مسير تحقّق اراده ى خداست ، نه به جاى خدا. (يُزجى ، يؤ لّف ، يَجعله ، ينزّل ) 5 بارش باران و تگرگ و مفيد بودن يا مضرّ بودن آن به اراده خداست . (فيُصيب به مَن يشاء و يَصرفه عن مَن يشاء) (44) يُقَلِّبُ اللّهُ الَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِى ذَلِكَ لَعِبْرَةً لاُِّوْلِى الاَْبْصَرِ ترجمه : خداوند، شب و روز را جا به جا مى كند. همانا در اين (قدرت نمايى ) براى اهل بصيرت ، عبرتى قطعى است . پيام ها : 1 تغييرات و آمد و رفت شب و روز، تصادفى نيست ، بلكه بر اساس نظامى دقيق استوار است . (يقلّب اللّه ) 2 پديده هاى هستى عبرت انگيز است ، درباره ى آنها تفكّر كنيد. (لَعِبرة لاُولى الابصار) 3 كسى كه اهل بصيرت باشد، مى تواند از همه ى زمانها و مكانها درس بگيرد. (الليل والنهار ... لاُولى الابصار) 4 تشويق به تدبّر و نهى از سطحى نگرى ، از سفارشات پى در پى قرآن است . (لاولى الابصار) (45) وَاللّهُ خَلَقَ كُلَّ دَآبَّةٍ مِّن مَّآءٍ فَمِنْهُم مَّن يَمْشِى عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِى عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِى عَلَى اءَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللّهُ مَا يَشَآءُ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ ترجمه : و خداوند هر جنبده اى را از آب آفريد، پس برخى از آنها بر شكم خويش راه مى رود و برخى بر دو پا راه مى رود و بعضى بر چهار پا راه مى رود. خداوند هر چه بخواهد مى آفريند، زيرا خدا بر هر چيزى تواناست . نكته ها : O در اين آيه ، خداوند به اصناف حيوانات اشاره فرموده است : خزندگان ، چرندگان و پرندگان . O تفكّر در ساختمان وجودى حيوانات ، گامى براى خداشناسى است . حضرت على عليه السلام در نهج البلاغه درباره ى برخى حيوانات از جمله طاووس ومورچه سخنانى آموزنده گفته است . O اين آيه بدنبال آيه قبل است ؛ يعنى همان گونه كه جابجايى شب و روز براى اهل بصيرت عبرت آموز است ، آفرينش آن همه موجودات گوناگون از آب نيز وسيله ى عبرت است . O ممكن است تنوين در كلمه ى ((ماء)) به اصطلاح تنوين تنويع باشد، يعنى خداوند انواع موجودات را از انواع آبها و مايعات مناسب خود آفريد.(211) پيام ها : 1 همه ى جنبنده ها با اراده ى او آفريده شده اند. (اِنّ اللّه خَلَقَ كلّ دابّة ) 2 اگر انسان در حركت و رشد معنوى نباشد، در حركت ظاهرى همچون حيوانات خواهد بود. (اِنّ اللّه خَلَقَ كلّ دابّة ...) 3 مادّه ى اصلى همه ى جنبنده ها آب است ، (ماء)ولى قدرت نمايى خدا به گونه اى است كه از اين مادّه ى ساده ، اين همه موجودات متنوّع خلق مى كند. (اِنّ اللّه خلق كلّ دابّة ...) (46) لَقَدْ اءَنزَلْنَآ ءَايَتٍ مُّبَيِّنَتٍ وَاللّهُ يَهْدِى مَن يَشَآءُ إِلَى صِرَطٍ مُّسْتَقِيمٍ ترجمه : به راستى كه آياتى روشنگر نازل كرديم و خداوند هر كس را بخواهد به راه مستقيم هدايت مى كند. نكته ها : O بعضى در فرق ميان كلماتِ ((سبيل )) و ((طريق )) با ((صراط)) گفته اند كه صراط به راهى مى گويند كه پيمودن آن هموار باشد و هيچ پيچيدگى و دشوارى نداشته باشد.(212) پيام ها : 1 خداوند، با فرستادن آيات روشنگر، اتمام حجّت كرده است . (انزلنا...) 2 آيات الهى وسيله ى هدايت هستند ولى اصل هدايت كار اوست . (واللّه يهدى ) (47) وَيَقُولُونَ ءَامَنَّا بِاللّهِ وَبِالرَّسُولِ وَاءَطَعْنَا ثُمَّ يَتَولَّى فَرِيقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ وَمَآ اءُوْلََّئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ ترجمه : و مى گويند: ما به خدا و رسول ايمان آورديم و پيروى نموديم . امّا گروهى از آنان بعد از اين اقرار، (به گفته خود) پشت مى نمايند و آنان مؤ من واقعى نيستند. نكته ها : O اين آيه و آيات بعد درباره ى منافقان مدينه است كه ادّعاى يارىِ پيامبر را داشتند، ولى در عمل مخالف بودند. پيام ها : 1 به شعارهاى زيبا وفريبنده تكيه نكنيم ، ايمان و ثبات قدم لازم است . (يقولون ... يَتولىّ) 2 منافقان ادّعاى ايمان خود را هم تكرار مى كردند و هم با تاءكيد مى گفتند. (كلمه ((يقولون )) فعل مضارع و نشانه ى تكرار است و تكرار حرف (باء) در ((باللّه و بالرّسول )) نشانه ى تاءكيد است .) 3 پيمان شكن ، دين ندارد. (يقولون يَتولّى ما اولئك بالمؤ منين ) 4 ايمان ، از عمل جدا نيست . (يَتولّى ... و ما اولئك بالمؤ منين )(حتّى منافقان در كنار كلمه ((آمنّا)) كلمه ى ((اءطَعنا)) را مى آوردند، ولى در عمل بى اعتنا بودند.) للّه (48) وَإِذَا دُعُوَّاْ إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ ترجمه : و هرگاه به سوى خدا و رسول او خوانده شوند، تا پيامبر ميانشان داورى كند، آن گاه است كه گروهى از آنان ، روى گردان مى شوند. نكته ها : O قضاوت و داورى رسول خدا صلى الله عليه و آله چيزى جز بيان حكم خدا نيست . چنانكه در آيه ى 105 سوره نساء مى خوانيم : (لتَحكمَ بين النّاس بما اءراك اللّه )تا ميان مردم به (موجب ) آنچه خدا به تو آموخته داورى كنى . پيام ها : 1 نشانه ى ايمان واقعى ، پذيرفتن داورى پيامبر و نشانه ى نفاق روى گردانى از آن است . (اذا دُعوا... اذا فريق منهم مُعرضون ) 2 داورى و قضاوت از شئون انبيا است . (لِيحكُمَ بينهم ) 3 حكم پيامبر همان حكم خداوند است . (((ليحكم )) مفرد آمده ، نه تثنيه ) 4 در انتقاد، انصاف داشته باشيد وهمه را نكوبيد. (فَريق منهم ) 5 قضاوت عادلانه ، خوشايند گروهى از مردم نيست . (فَريق منهم مُعرضون ) (49) وَإِن يَكُن لَّهُمُ الْحَقُّ يَاءْتُوَّاْ إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ ترجمه : و(لى ) اگر حقّ با آنان (و به سودشان ) باشد، با رضايت و تسليم به سوى پيامبر مى آيند. (50) اءَفِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ اءَمِ ارْتَابُوَّاْ اءَمْ يَخَافُونَ اءَن يَحِيفَ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَ رَسُولُهُ بَلْ اءُوْلََّئِكَ هُمُ الظَّ لِمُونَ ترجمه : آيا در دل هايشان مرضى است ، يا دچار شك شده اند ويا بيم آن دارند كه خداوند و پيامبرش حقّى از آنان را ضايع كنند؟ (نه )، بلكه آنان همان ستمگرانند. نكته ها : O كلمه ى ((حيف )) به معناى خروج از اعتدال ، از روى ظلم و جور است . پيام ها : 1 به هر گرويدن و اظهار علاقه اى تكيه نكنيد. (واِن يكن لهم الحقّ ياءتوا اليه ...)(به سراغ پيامبر مى آيند، ولى نه براى حكم الهى بلكه براى دريافت سود!) 2 منافق ، فرصت طلب است و نان را به نرخ روز مى خورد. (و اِن يكن لهم الحقّ ياءتوا...) 3 پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله حتّى براى منافقان ، (آنجا كه حقّ با آنان بود) به نفع آنان حكم مى كرد و منافقان اذعان و اعتراف مى كردند. (مُذعِنين ) 4 بى ايمانى ، يك مرض روحى است . (و ما اولئك بالمؤ منين ... اءفى قلوبهم مرض ) 5 دليل اعراض از داورى پيامبر سه چيز است : بيمارى روحى ، ترديد و سوءظن . (اءفى قلوبهم مرَضٌ اءم ارتابوا اءم يخافون اءن يَحيف اللّه عليهم ) 6 شك و سوءظن به خداوند، ظلم است . (ظلم به خود و ديگران و انبيا) (اولئك هم الظالمون ) (51) إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوَّاْ إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ اءَن يَقُولُواْ سَمِعْنَا وَاءَطَعْنَا وَاءُوْلََّئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ترجمه : (ولى ) چون مؤ منان را به خدا وپيامبرش فراخوانند، تا ميانشان داورى كند، سخنشان جز اين نيست كه مى گويند: شنيديم واطاعت كرديم ، اينان همان رستگارانند. نكته ها : O در چهار آيه ى قبل برخورد منافقان نسبت به داورى پيامبر اسلام را ترسيم كرد و در اين آيه برخورد مؤ منان واقعى را مطرح مى كند تا مردم در خود بنگرند كه در برابر حكم خداوند از كدام دسته هستند. پيام ها : 1 حرف و راه مؤ من يكى است . (انّما) 2 تسليم شدن در برابر حقّ، شيوه ى دائمى مؤ منان است . (كان قول المؤ منين ... اءن يقولوا...) 3 مؤ من ، كارى به دعوت كننده ندارد، بلكه توجّه او به راهى است كه دعوت مى شود. (دُعوا الى اللّه و رسوله ) 4 آنچه براى مؤ من مهم است ، عمل به وظيفه ى الهى و پذيرش داورى خدا و رسول است . (خواه به نفع او باشد يا به ضررش ). (ليحكُم بينهم ) 5 داورى از شئون انبيا است . (ليَحكُم بينهم ) 6 آنچه مهم است ، شنيدن همراه با عمل است ، نه شنيدن تنها. (سَمِعنا و اَطعنا) 7 اطاعت مؤ منين واقعى از پيامبر براساس آگاهى است . (تقديم ((سمعنا)) بر ((اطعنا))) 8 رسيدن به رستگارى ، در سايه ى تسليم بودن در برابر فرمان خدا و اطاعت كردن از اوست . (سَمِعنا و اَطعنا و اولئك هم المفلحون ) 9 ديندارى در نزاعها و قبول يا ردّ قضاوت هاى حقّ، معلوم مى شود. (اولئك هم المفلحون ) (52) وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللّهَ وَيَتَّقْهِ فَاءُوْلََّئِكَ هُمُ الْفَآئِزُونَ ترجمه : و هر كس از خدا و رسولش پيروى كند و از خدا بترسد و از او پروا كند، پس آنان همان رستگارانند. نكته ها : O ((فخر رازى )) در تفسيرش مى گويد: فوز و رستگارى در سه چيز است : 1 اطاعت خدا و رسول ، در شادى ها و غم ها. 2 ترس از خدا در مورد كردار گذشته . 3 رعايت تقوا، در باقيمانده ى عمر. پيام ها : 1 سعادت ، كارى به نژاد و سن و جنس و قبيله ندارد، هركس تسليم خدا باشد، رستگار مى شود. (مَن يُطع ... هم الفائزون ) 2 پيامبر صلى الله عليه و آله معصوم است ، زيرا به اطاعت بى قيد و شرط از او سفارش شده است . (مَن يُطع اللّه و رسوله ) 3 آنچه ارزش است ، خشيت درونى و پرواى بيرونى است . (يخش اللّه و يَتّقْه ) 4 اطاعت بايد هم از خدا باشد و هم از رسول ، و در كنار آن نه غرور، بلكه روحيّه ى خشيت و تقوا باشد. (يُطع اللّه و رسوله و يَخش اللّه ) 5 خداترسانِ تقوا پيشه كه مطيع خدا و رسولند، حتما رستگار مى شوند. (فاولئك هم الفائزون ) (53) وَاءَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ اءَيْمَنِهِمْ لَئِنْ اءَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُل لا تُقْسِمُواْ طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ترجمه : و سخت ترين سوگندهايشان را به نام خدا خوردند، كه اگر (براى جبهه و جهاد) دستور دهى ، قطعاً از خانه خارج مى شوند. (به آنان ) بگو: سوگند نخوريد، اطاعت پسنديده (بهتر از گزافه گويى است )، البتّه خداوند به كارهايى كه انجام مى دهيد آگاه است . نكته ها : O ممكن است معناى آيه اين باشد كه سوگند نخوريد، اطاعت شما براى همه معروف و روشن است ، شما سابقه ى بدى داريد. يا معناى آيه اين باشد: آنچه نزد ما معروف و صحيح است ، اطاعت در عمل است نه سوگندهاى زبانى . پيام ها : 1 به هر سوگندى اطمينان نكنيد. زيرا منافقان از مقدّسات سوء استفاده مى كنند. (واقسموا باللّه ...) 2 هرچه درون كسى پوك تر باشد، تظاهر او بيشتر است . (جَهْد ايمانهم ) 3 مسلمانى ، تنها به گفتار نيست ، كردار هم لازم است . (طاعةٌ معروفة ) 4 با نپذيرفتن سوگند منافقان ، جلو سوء استفاده آنان را بگيريد. (قل لاتقسموا) 5 خداوند، منافقان را تهديد مى كند كه من به گفتار و رفتار شما آگاه هستم . (ان اللّه خبير بما تعلمون ) (54) قُلْ اءَطِيعُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُواْ الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَ عَلَيْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُواْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلا الْبَلَغُ الْمُبِينُ ترجمه : بگو: خدا را اطاعت كنيد و پيامبر را نيز اطاعت كنيد. پس اگر سرپيچى نماييد، (به او زيانى نمى رسد، زيرا) بر او فقط آن (تكليفى ) است كه به عهده اش گذاشته شده و بر شما نيز آن (تكليفى ) است كه به عهده ى شما گذاشته شده است . واگر اطاعتش كنيد، هدايت مى يابيد و پيامبر جز تبليغ روشن مسئوليّتى ندارد. نكته ها : O تكرار جمله ((اطيعوا)) نشان آن است كه پيامبر دو شاءن دارد: يكى بيان وحى الهى ؛ (اطيعوا اللّه )و ديگرى دستورات حكومتى ؛ (اطيعوا الرّسول ). O در قرآن به مواردى برمى خوريم كه دو دستور از طرف خدا در كنار يكديگر ذكر شده است و بايد هر دو دستور اجرا شود وعمل كردن به يكى از آن دو كافى وقابل قبول نيست ، از جمله : # ايمان و عمل . (آمنوا و عملوا الصالحات )(213) # نماز و زكات . (اقيموا الصلاة و آتوا الزّكاة )(214) # تشكّر از خداوند و والدين . (اءن اشكر لى و لوالديك )(215) # اطاعت از خدا و رسول . (اطيعوا اللّه و اطعيوا الرّسول )كه در اين آيه آمده است . O در قرآن جمله (و اِن تَولّوا)زياد بكار رفته است كه در تمام موارد به پيامبر دلدارى مى دهد كه از بى اعتنايى مردم نسبت به تبليغ خود دلسرد نشود. پيام ها : 1 پيامبر ماءمور است كه منافقان را به اطاعت فراخواند. (قل اطيعوا...) 2 اطاعت از اوامر و نواهى پيامبر صلى الله عليه و آله مثل اطاعت از دستورات خدا، واجب است . (اطيعوا الرّسول ) 3 رهنمودهاى پيامبر هماهنگ با فرمان هاى الهى است . (اطيعوا اللّه و اطيعوا الرّسول )وگرنه خدا نمى فرمود، اطاعت كنيد از من و از رهنمودهاى ضدّ من . 4 پيروى يا سرپيچى مردم از دستورات پيامبران ، در وظيفه ى آن بزرگواران اثرى ندارد. (فاِن تَولّوا فانّما عليه ما حمّل ) 5 تكليف هر فردى ، مربوط به خود اوست . (عليه ما حُمّل و عليكم ما حُمّلتم ) 6 هدايت ، در سايه اطاعت است . (اِن تُطيعوه تهتدوا) 7 پيامبران ، ابلاغ مى كنند نه اجبار. (و ما على الرّسول الاّ البلاغ )آرى نپذيرفتن مردم دليلى بر نگفتن مبلّغ نيست . (55) وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الاَْرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْاءَمْناً يَعْبُدُونَنِى لاَيُشْرِكُونَ بِى شَيْئاً وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَاءُوْلََّئِكَ هُمُ الْفَ سِقُونَ ترجمه : خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند، وعده داده است كه حتماً آنان را در زمين جانشين قرار دهد، همان گونه كه كسانى پيش از ايشان را جانشين كرد، و قطعاً دينى را كه خداوند براى آنان پسنديده است ، براى آنان استقرار و اقتدار بخشد و از پى ترسشان امنيّت را جايگزين كند، تا (تنها) مرا بپرستند و چيزى را شريك من نكنند،و هر كس بعد از اين ، كفر ورزد پس آنان همان فاسقانند. نكته ها : O در روايات بسيارى از امام سجاد و امام باقر و امام صادق عليهم السلام مى خوانيم : مصداق كامل اين آيه ، روز حكومت حضرت مهدى عليه السلام است .(216) O در قرآن ، بارها به حكومت نهايى صالحان تصريح شده است ، از جمله : سه مرتبه فرمود: (ليُظهِره على الدّين كلّه )(217) يعنى اسلام بر همه ى اديان پيروز خواهد شد. در جاى ديگرى فرمود: (انّ الارض يرثها عبادىَ الصالحون )(218) يعنى بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد و در جاى ديگرى از قرآن كريم مى خوانيم : (والعاقبة للتّقوى )(219) يا مى فرمايد: (والعاقبة للمتّقين )(220) O مراد از جانشينى مؤ منين در آيه يا جانشينى از خداست و يا جانشينى از اقوام فاسد هلاك شده است . O ((قُرطبى )) در تفسير خود، درباره ى پيروزى كامل اسلام چند حديث نقل مى كند و مى گويد: در زمين خانه اى نخواهد بود مگر آن كه اسلام در آن خانه وارد خواهد شد. O پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در آخرين حج خود در مسير برگشت از مكّه (روز هيجدهم ذى الحجه ) در غدير خم به فرمان خداوند حضرت على عليه السلام را جانشين خود قرار داد، آيه نازل شد امروز من اسلام را براى شما پسنديدم ؛ (رَضيتُ لكم الاسلام دينا)(221) در اين آيه نيز مورد وعده ى خداوند پيروزى آن دينى است كه خدا پسنديده است ؛ (دينهم الّذِى ارتضى لهم )و دينى كه خدا پسنديده و اعلام كرده ، همان مكتب غدير خم است . پيام ها : 1 اسلام ، دين آينده ى جهان است . آينده ى تاريخ به سود مؤ منان و شكست سلطه ى كافران است . (وعداللّه ... ليمكننّ لهم دينهم ) 2 به محرومان مؤ من ، اميد دهيد تا فشار و سختى ها، آنها را ماءيوس نكند. (وعد اللّه الّذين آمنوا) 3 كليد و رمز لياقت براى بدست گرفتن حكومت گسترده حقّ، تنها ايمان و عمل صالح است . (الّذين آمنوا و عملوا الصالحات )به كسانى كه اهل ايمان و عمل باشند وعده ى پيروزى داده شده ، نه به آنان كه تنها اهل ايمان باشند. 4 دين ، از سياست جدا نيست ، بلكه سياست و حكومت براى حفظ دين است . (ليستخلفنّهم ... يعبدوننى ) 5 در تبليغ و ارشاد مردم ، براى باور كردن آنان ، بيان نمونه هايى از تاريخ گذشته مفيد است . (كما استخلف الّذين من قبلهم ) 6 پيروزى نهايى اهل حقّ، يك سنّت الهى است . (كما استخلف الّذين من قبلهم ) 7 هدف از پيروزى و حكومت اهل ايمان ، استقرار دين الهى در زمين و رسيدن به توحيد و امنيّت كامل است . (ليمكّننّ لهم دينهم ليبدلّنهم لايشركون ) 8 دست خدا را در تحولات تاريخ ببينيم . (وعداللّه ... ليمكّننّ لهم ليبدلّنهم ) 9 دين اسلام ، تنها دين مورد رضايت الهى است . (دينهم الّذى ارتضى لهم ) 10 امنيّت واقعى ، در سايه ى حكومت دين است . (وليبدلّنّهم من بعد خوفهم اءمنا) 11 امنيّت در جامعه ى اسلامى ، شرايط مناسبى براى عبادت فراهم مى سازد. (اءمنا يعبدوننى )(هدف نهايى وعده هاى الهى ، عبادت خالصانه خداوند است ) 12 عبادت خدا، زمانى كامل است كه هيچ گونه شركى در كنار آن نباشد. (يعبدوننى لايشركون ) 13 در حكومت صالحان نيز، گروهى انحراف خواهند داشت . (وعداللّه ... و من كفر بعد ذلك ) (56) وَاءَقِيمُواْ الصَّلَوةَوَءَاتُواْ الزَّكَوةَ وَاءَطِيعُواْ الرَّسُولَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ترجمه : و نماز را به پا داريد و زكات را بپردازيد و از پيامبر اطاعت كنيد. باشد تا مورد رحمت قرار گيريد. (57) لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مُعْجِزِينَ فِى الاَْرْضِ وَمَاءْوَيَهُمُ النَّارُ وَلَبِئْسَ الْمَصِيرُ ترجمه : هرگز گمان مبر كه كفّار مارا در زمين عاجز و درمانده مى كنند. جايگاه آنان آتش است و به راستى كه سرانجام بدى است . نكته ها : O امام صادق عليه السلام با تلاوت اين آيه فرمود: زكات فطره مصداق زكات در آيه و واجب است .(222) O شايد آيه پاسخ سؤ الى باشد كه بعد از آيه قبل مطرح مى شود كه با آن همه كفر و نفاق و امكاناتى كه مخالفين دارند، چگونه خداوند به مؤ منين وعده حاكميّت بر زمين را مى دهد؟ اين آيه مى فرمايد: (ولا تحسبنّ الّذين كفروا معجزين فى الارض )ترديد نكن ، زيرا مخالفين نمى توانند در هيچ كجاى زمين اراده و راه خداوند را مختل و عاجز نمايند. بر خلاف ميل و پندار نادرست دشمنان ، روزى حكومت امام زمان عليه السلام محقّق خواهد شد.(223) پيام ها : 1 نماز و زكات و اطاعت از رهبر الهى ، نمونه بارز ايمان و عمل صالحى است كه در آيه قبل وعده ى حاكميّت به آنان داده شد. (وعد اللّه الّذين آمنوا... اقيموا الصلوة و...) 2 در اسلام ، مسائل عبادى (اقيموا الصلوة )و مسائل مالى (آتوا الزكوة )و مسائل سياسى و حكومتى (اطعيوا الرسول )از يكديگر جدا نيستند. 3 وعده هاى الهى (كه در آيه قبل بود)، سبب تن پرورى نشود! (اقيموا... آتوا الزكوة ...) 4 شرط رسيدن به رحمت الهى ، پيروى از خدا و رسول است . (لعلّكم ترحمون ) 5 كفّار، اگر چه ابرقدرت باشند، امّا در مبارزه با دين خدا شكست خواهند خورد. (لاتحسبنّ الّذين كفروا معجزين ...) (58) يََّاءَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لِيَسْتَئْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ اءَيْمَ نُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُواْ الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَ ثَ مَرَّ تٍ مِّن قَبْلِ صَلَو ةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَوةِالْعِشَآءِ ثَلَثُعَوْرَتٍ لَّكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلاَ عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّ فُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمُ الاَْيَتِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ترجمه :
|
|
|
|
|
|
|
|