|
|
|
|
|
|
1 يكى از سنّت هاى الهى ، مهلت دادن به ستمگران است پس عجله ما بيهوده است . (و كايّن من قَرية اءملَيتُ) 2 ظلم انسان ، سبب قهر الهى است . (و هى ظالمة اءخَذتُها) (49) قُلْ يََّاءَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَآ اءَنَاْ لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ ترجمه : بگو: اى مردم ! همانا من براى شما هشدار دهنده اى روشنگرم . (50) فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ترجمه : پس كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، برايشان آمرزش و رزق نيكو خواهد بود. (51) وَالَّذِينَ سَعَوْاْ فِى ءَايَتِنَا مُعَجِزِينَ اءُوْلََّئِكَ اءَصْحَ بُ الْجَحِيمِ ترجمه : و كسانى كه در (انكار و رد) آيات ما تلاش كردند و چنين پنداشتند كه مى توانند مارا عاجز كنند (و بر ما پيروز شوند) آنان اهل دوزخند. پيام ها : 1 پيامبران ، از پيش خود سخن نمى گفتند. (قل ) 2 هشدار انبيا به نفع مردم است . (لكم ) 3 پيامبر، بر مردم تحكّم و سيطره و حقّ اجبار ندارد. (انّما اءنَا لكم نذير مبين ) 4 نياز مردم به انذار، بيش از تبشير است . (اءنَا لكم نذير) 5 پيامبر، با مردم به روشنى سخن مى گويد. (مبين ) 6 ايمان از عمل صالح جدا نيست ، (هر دو با هم شرط بهره گيرى از پاداش هاى الهى است ). (آمنوا و عملوا الصّالحات لهم مغفرة ...) 7 پاداش معنوى ، بر پاداش مادّى مقدّم است . (مغفرة رزق كريم ) 8 رزقى ارزش دارد كه با كرامت و تكريم باشد. (رزق كريم ) 9 هيچ كس نمى تواند مانع تحقّق اهداف الهى شود، گرچه كافران تلاش مى كنند. (سَعَوا) 10 كفّار، نه حرف تازه دارند و نه منطق ، تنها كارشان ، تلاش براى خنثى كردن راه حق است . (مُعاجِزين ) 11 دوزخ ، براى گروهى از مردم دائمى است . (اصحاب الجحيم ) (52) وَمَآ اءَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلاَ نَبِي إِلا إِذَا تَمَنَّى اءَلْقَى الشَّيْطَنُ فِى اءُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللّهُ مَا يُلْقِى الشَّيْطَنُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللّهُ ءَايَتِهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ترجمه : و پيش از تو هيچ رسول و پيامبرى را نفرستاديم ، مگر اين كه هرگاه آرزو مى كرد (و براى پيشبرد اهداف الهى خود طرحى مى ريخت ) شيطان در (طرح و) آرزوى او (مسائلى را) القا مى كرد، لكن خداوند هر چه را كه شيطان القا مى كرد از بين مى برد، سپس آيات خود را استحكام مى بخشيد و خداوند آگاه و حكيم است . نكته ها : O مردم در برابر وسوسه هاى شيطان چند دسته اند: 1 افرادى وسوسه ى شيطان در روحشان كارساز است . (يُوَسوسُ فى صُدورالنّاس )(45) 2 بعضى ها شيطان با آنان تماس مى گيرد، ولى فوراً متوجّه مى شوند و او را طرد مى كنند. (مَسّهم طائفٌ من الشيطان تذكّروا)(46) 3 گروهى ، شيطان هميشه با آنهاست . (فَهُو لَه قَرين )(47) پيامبران الهى جزء هيچ يك از اين سه دسته نيستند، آنان معصومند و شيطان نه قرين آنهاست ، نه در روحشان وسوسه مى كند و نه با آنان تماس مى گيرد، شيطان در طرح و برنامه و آرزوى آنان القائاتى دارد و ناگفته پيداست كه حساب طرح پيامبران و برنامه ها و اهدافشان ، از حساب شخصى آنان جداست . پيام ها : 1 پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله آخرين پيامبر است . (قبلك )(در تمام قرآن درباره ى پيامبر اسلام ، كلمه ى بعدك وجود ندارد). 2 تضاد ميان حقّ و باطل ، يك جريان دائمى است . (مِن رسول و لانبىّ الاّ اذا تَمنّى اءلقَى الشيطان ...) 3 همه ى پيامبران در يك سطح نيستند. (رسول نبىّ)(رسول مسئول تبليغ گسترده است ، ولى نبىّ در آن حدّ نيست ). 4 انبيا براى اهداف خود طرح و برنامه دارند. (تَمنّى ) 5 شيطان در انبيا اثرى ندارد ولى در اهداف آنان وسوسه مى كند. (اُمنيّته ) 6 وسوسه هاى شيطان ، بهترين برنامه ها را نيز تهديد مى كند. (اُمنيّته ) 7 در تضادّ ميان حقّ و باطل ، خداوند باطل را محو و حقّ را تثبيت مى كند. (فيَنسَخ اللّه ... ثمّ يحكم ) 8 در پيروزى حقّ بر باطل عجله نكنيد. ( (ثمّ)رمز دراز مدّت است ) 9 حقّ، بدون حمايت خداوند پايدار نيست . (يُحكم اللّه آياته ) 10 تضاد حقّ و باطل و پيروزى حقّ بر باطل ، نقشه ى حكيمانه و عالمانه ى الهى است . (يُحكم اللّه عليم حكيم ) (53) لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِى الشَّيْطَنُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَ الْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّلِمِينَ لَفِى شِقَاقٍ بَعِيدٍ ترجمه : تا (خداوند) القائات شيطان را براى آنان كه در دل هايشان بيمارى است و (نيز) براى سنگدلان ، وسيله ى آزمايش قرار دهد و قطعاً ستمگران در دشمنى طولانى و عميقى هستند. پيام ها : 1 القائات شيطان ، وسيله ى آزمايش افراد سنگدل و بيمار دل است . (فِتنة )(بيمارى روحى و سنگدلى زمينه اى مناسب براى قرار گرفتن در دام فتنه ها و شيطان است ). 2 با اين كه سنگدلى ، نوعى بيمارى روحى است ، ولى جداگانه مطرح شده تا اهميّت آن مشخص شود. (والقاسية قلوبهم ) 3 سنگدلانى كه تحت تاءثير القائات شيطان قرار گيرند ستمگرند. (واِنّالظالمين ) (54) وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ اءُوتُواْ الْعِلْمَ اءَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُواْبِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللّهَ لَهَادِ الَّذِينَ ءَامَنُوَّاْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ترجمه : و نيز آگاهان بدانند (وحى كدام است و القائات شيطان كدام ، و بدانند) كه طرح و آرزوى انبيا حقّى است از طرف پروردگار تو، پس به آن ايمان آورند و دل هايشان در برابر آن خاضع گردد و قطعاً خدا كسانى را كه ايمان آورده اند به راه مستقيم هدايت مى كند. نكته ها : O القائات شيطان ، در برنامه هاى انبيا و نسخ آنها از طرف خداوند، دو اثر دارد: 1 وسيله ى آزمايش براى بيمار دلان و سنگدلان است . 2 خنثى شدن القائات شيطان ، سبب نورانيّت دل وايمانِ اهل علم و آگاهى است . پيام ها : 1 علم آن است كه به انسان قدرت تشخيص حقّ از باطل را بدهد. (و تنها محفوظات تقليدى و سطحى نباشد). (و ليعلم اَنّه الحقّ...) 2 گاهى بهره بردارى ها و برداشت هاى مادى يا معنوى ، مربوط به خلق و خوى شخصى افراد است . يك القاى شيطانى براى افراد سنگدل فتنه است ولى براى اهل علم ، كليد شناخت مى شود. (ليعلم ) 3 علم ، يك موهبت الهى است كه به افراد داده مى شود. (اوتوا) 4 اهل علم نبايد سنگدل و بيمار دل باشند. زيرا در اين آيه ، (اوتوا العلم ) در برابر (فى قلوبهم مرض والقاسية قلوبهم )كه در آيه ى قبل آمده قرار گرفته است . 5 علم از اوست (اوتوا العلم )، حقّ از اوست (الحقّ من ربّك )، هدايت هم از اوست . (انّ اللّه لهاد الّذين ) 6 علم ، ايمان وخضوع از مراحل تكامل انسان است . (اوتواالعلم ، فيؤ منوا، فتُخبِت ) 7 هر كس گام اوّل ايمان را برداشت ، خداوند او را به گام هاى بعد هدايت مى كند. (فيؤ منوا... اِنّ اللّه لهاد الّذين ) (55) وَلاَ يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُواْ فِى مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَاءْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً اءَوْ يَاءْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ ترجمه : و كسانى كه كفر ورزيدند همواره از قرآن و نبوّت در شك هستند، تا زمانى كه قيامت به طور ناگهانى براى آنان فرا رسد، يا عذاب روز عقيم (روزى كه بر جبران گذشته قادر نيستند) به سراغشان آيد. پيام ها : 1 اگر شك و ترديد، مقدّمه ى تحقيق و ايمان شود ارزشمند است . شك و ترديد دائمى است كه پايانش انحراف و عذاب است . (لايَزال ) 2 از همه ى مردم انتظار ايمان نداشته باشيد، زيرا براى گروهى از آنان هيچ دليل و برهانى مؤ ثّر نيست . (لايَزال ... فى مِريَة ) 3 كسى كه خط كفر و مبارزه با حقّ را پذيرفت ، در برابر هر حقيقتى با سوء ظن و ترديد برخورد مى كند. (الّذين كفروا فى مِريَة ) 4 چون مرگ و قيامت ناگهانى است ، هرگز غافل نباشيم . (بَغتَة ) 5 بعد از برپايى قيامت ، فرصتى نيست كه گذشته ى خود را جبران كنيم . (عَقيم ) (56) اءَلْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ فِى جَنَّتِ النَّعِيمِ ترجمه : در روز قيامت حكومت براى خداست ، او در ميان مردم حكم و داورى مى كند، پس كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند در باغ هاى پر نعمت (بهشت ) خواهند بود. پيام ها : 1 روز قيامت ، هيچ كس هيچ قدرتى ندارد، جز با اراده ى او. (المُلك يومئذ للّه ) 2 داورى خداوند بر اساس عملكرد ماست . (يُحكم ... فالّذين آمنوا... جنّات ) (57) وَالَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بَِايَتِنَا فَاءُوْلََّئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ترجمه : و كسانى كه كفر ورزيدند و آيات مارا تكذيب كردند، پس براى آنان عذاب خوار كننده اى است . پيام ها : 1 مبناى داورى خداوند در قيامت ، كفر و ايمان مردم است . (يُحكم ... فالّذين آمنوا... و الّذين كفروا) 2 كيفر كسى كه متكبّرانه حقّ را نپذيرد، عذاب خواركننده است . (والّذين كفروا و كذّبوا... لهم عذاب مُهين ) (58) وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ فِى سَبِيلِ اللّهِ ثُمَّ قُتِلُوَّاْ اءَوْ مَاتُواْ لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللّهُ رِزْقاً حَسَناً وَإِنَّ اللّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّزِقِينَ ترجمه : و كسانى كه در راه خدا هجرت كنند، سپس كشته شوند يا بميرند قطعاً خداوندرزق نيكويى به آنان خواهد داد، و همانا خداوند بهترين روزى دهندگان است . (59) لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلاً يَرْضَوْنَهُ وَإِنَّ اللّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ ترجمه : بى ترديد خداوند آنان را در محلى وارد مى كند كه مورد رضايتشان باشد، همانا خداوند دانا و بردبار است . پيام ها : 1 هجرت هدفدار يك ارزش است . (والّذين هاجروا) 2 مرگ افراد مهاجر همسنگ شهادت است . (قُتِلوا اءو ماتوا)(مرگ يا شهادت مهم نيست ، مهم در راه خدا بودن است ) 3 در راه خدا ناكامى نيست ، اگر بندگان شايسته ى خداوند از لذّت هاى دنيا محروم شوند به نعمت هاى بزرگ آخرت مى رسند. (ليَرزُقنّهم ) 4 تحقق وعده هاى الهى قطعى است . (ليَرزُقنّهم )(حرف لام و حرف نون ) 5 رزق دنيا گاهى نيكوست و گاهى تلخ ، ولى بهشتيان تنها از رزق نيكو برخوردارند. (رِزقاً حَسَنا) 6 رازق واقعى خداست و ديگران واسطه ى رزق هستند. (خير الرّازقين ) 7 مسكن و جايگاه دل پذير از برجسته ترين نمونه هاى رزق نيكو است . (رِزقا حَسَنا... مُدخلا يَرضونه ) (60) ذَلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِىَ عَلَيْهِ لَيَنصُرَنَّهُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ لَعَفُوُّ غَفُورٌ ترجمه : (آرى ،) مطلب چنين است ، و هر كس به همان مقدار كه به او ستم شده مجازات كند، ولى باز هم به او ظلم شود، قطعاً خداوند او را يارى خواهد كرد، البتّه خداوند بخشايشگر و آمرزنده است . نكته ها : O در تفسير نمونه مى خوانيم : مشركين در ماه محرم گفتند: چون مسلمانان جنگ در اين ماه را حرام مى دانند، ما به آنان هجوم ببريم زيرا آنان از خود دفاعى نمى كنند. لكن اين آيه مى فرمايد: دفاع از خود واجب است ، در هر ماهى كه باشد. پيام ها : 1 دفاع ، حقّ طبيعى هر انسانى است . (و مَن عاقب بمثل ما عُوقِبَ به ) 2 عدالت ، در همه جا يك ارزش است . (بمثل ما عُوقِب ) 3 ياور مظلومان خداست . (لينصُرَنّه اللّه ) 4 يارى مظلوم ، هميشه با نابودى ظالم همراه نيست . خداوند مظلوم را يارى مى كند، ولى ممكن است ظالم نيز به دليلى مورد عفو الهى قرار گيرد. (لَينصُرَنّه اللّه عفوُّ غَفور) (61) ذَلِكَ بِاءَنَّ اللّهَ يُولِجُ الَّيْلَ فِى النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِى الَّيْلِ وَاءَنَّ اللّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ترجمه : اين (وعده ى نصرت الهى ) به خاطر آن است كه خداوند (بر هر چيزى قادر است ، اوست كه ) شب را در روز فرو مى برد و روز را در شب فرو مى برد، البتّه خداوند شنوا و بيناست . نكته ها : O در آيه ى قبل خداوند فرمود: ((لينصُرَنّه ))، ما مظلوم را يارى مى كنيم . در اين آيه و آيه ى بعد به دلايل و زمينه هاى نصرت ، اشاره كرده و آن عبارت است از: 1 قدرت خداوند ((يُولِج الليل )) 2 علم او ((سَميع بصير)) 3 حقّ بودن او ((ذلك بانّ اللّه هوالحقّ)) 4 بزرگى و عظمت او ((العلى الكبير)). پيام ها : 1 مشت ، نمونه ى خروار است . قدرت وعلم خدا در تغيير شبانه روز، نشانه ى قدرت او بر نصرت بندگان است . (يُولِج الليل ) 2 تغييرات شب و روز تصادفى نيست و تدبير امور جهان ، مدبرى حكيم و دانا دارد. (يُولِج ...) (62) ذَلِكَ بِاءَنَّ اللّهَ هُوَ الْحَقُّ وَاءَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَطِلُ وَاءَنَّ اللّهَ هُوَ الْعَلِىُّ الْكَبِيرُ ترجمه : اين (يارى مظلوم از سوى خداوند) به خاطر آن است كه خداوند حقّ است و هر چه را غير از او بخوانند، آن باطل است ؛ البتّه خداوند، بلند مرتبه و بزرگ است . پيام ها : 1 جا به جايى شب و روز نشانه اى گويا از تدبير و ربوبيّت و يكتائى اوست . (ذلك باَنّ اللّه هو الحقّ) 2 هر معبودى جز او موهوم است . (باَنّ اللّه هو الحقّ ... من دونه هو الباطل ) 3 خداى متعال معيار حقّ است ، نه چيز ديگر. (ذلك باَنّ اللّه هو الحقّ) (63) اءَلَمْ تَرَ اءَنَّ اللّهَ اءَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَتُصْبِحُ الاَْرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ ترجمه : آيا نديدى كه خداوند از آسمان ، آبى فرو فرستاد، آنگاه زمين سرسبز گشت ؟ همانا خداوند داراى لطف و آگاهى است . پيام ها : 1 مطالعه در هستى ، زمينه ى ايمان به خداست . (اءلم تَر) 2 خداوند در جهان هستى ، بر اساس عوامل طبيعى كار مى كند. (اءنزل من السماء ماءً فتُصبِح ) 3 آثار و بركات طبيعت از اوست . (اگر باران ، زمين و طبيعت مرده را سبز و خرم مى كند، اين هم لطف الهى است ). (فتُصبِح اِنّ اللّه لطيف ) (64) لَهُ مَا فِى السَّمَوَتِ وَمَا فِى الاَْرْضِ وَإِنَّ اللّهَ لَهُوَ الْغَنِىُّ الْحَمِيدُ ترجمه : آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است مخصوص اوست ، و در حقيقت ، اين خداوند است كه بى نياز و ستوده است . نكته ها : O وجود انسان ، سراسر فقر و به هوا، غذا، مسكن ، لباس و چيزهاى ديگر محتاج است و اگر چند روزى در شاخه اى از امور خود را بى نياز بپندارد، دست به طغيان مى زند و عوارض و خطراتى به دنبال دارد، مانند: بى تفاوتى ، غفلت ، استثمار، ولى خداوند (الغنىّ الحميد)، بى نياز مطلق و شايسته ى هر گونه ستايش است . پيام ها : 1 هستى محتاج ونيازمند است و او تنها بى نياز. (اِنّ اللّه لهوالغنىّ...) (65) اءَلَمْ تَرَ اءَنَّ اللّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِى الاَْرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِى فِى الْبَحْرِ بِاءَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَآءَ اءَن تَقَعَ عَلَى الاَْرْضِ إِلا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ ترجمه : آيا نديدى كه خداوند آنچه را در زمين است و نيز كشتى هايى كه به امر او در دريا مى روند براى شما رام كرده است و آسمان را نگاه داشته تا جز به فرمان او به زمين نيفتد؟ همانا خداوند نسبت به مردم راءفت ورحمت دارد. نكته ها : O مراد از تسخير موجودات آن است كه همه در مسير كام گيرى و منافع بشر قرار داده شده ، مثلا خورشيد مسخر ماست يعنى از او بهره مند مى شويم . O نام بردن از كشتى در كنار نعمت هاى زمينى به خاطر نقش مهم آن است ، همين امروز نيز اگر يك روز كشتى ها متوقّف شوند، چرخ اقتصاد دنيا فلج مى شود. پيام ها : 1 مطالعه ى آفرينش ، هم ايمان آفرين است و هم عشق آفرين . (اءلم تَر) 2 تسخير جهان هستى ، به اراده ى خداست . (اِنّ اللّه سَخّر لكم ) 3 انسان مى تواند بر زمين و پديده هاى آن غالب شود و حقّ مشروع اوست . (سخّر لكم )(انسان شريف ترين پديده هاى زمين است ). 4 سير طبيعت ، در مسير اراده ى خداوند است . (تَجرى بامره ) 5 آسمان و اجرام آن ساقط شدنى است و خداوند آنها را نگاه داشته است . (يُمسِك ) 6 برپائى نظام آفرينش و مصونيّت آن از فروپاشى به حفظ دائمى خداوند نيازمند است . (يُمسِك ) 7 قوانين طبيعى ، مانع اراده ى الهى نيست . (الاّ باذنه ) 8 دليل الطاف الهى ، راءفت و لطف اوست . (اِنّ اللّه بالنّاس لرؤ ف رحيم ) رام بودن طبيعت براى انسان ، حركت كشتى در دريا و امنيّت زمين از برخورد كرات آسمانى به آن جلوه هاى راءفت و رحمت گسترده الهى است . (سَخّر لكم ... تَجرى فى البحر ... يُمسك السماء ... لرؤ ف رحيم ) 9 همه ى مردم مورد لطف خداوند هستند. (بالنّاس لرؤ ف ...) (66) وَهُوَ الَّذِى اءَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الاِْنْسَنَ لَكَفُورٌ ترجمه : و او كسى است كه شما را زنده كرد، سپس مى ميراند، بار ديگر زنده مى كند؛ البتّه انسان بسيار ناسپاس است . پيام ها : 1 با اينكه مرگ و حيات و گذشته و حال و آينده انسان بدست خداوند است ، ولى باز انسان سركشى و ناسپاسى مى كند. (احياكم ... اِنّ الانسان لكفور) (67) لِكُلِّ اءُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكاً هُمْ نَاسِكُوهُ فَلاَ يُنَزِعُنَّكَ فِى الاَْمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدىً مُّسْتَقِيمٍ ترجمه : براى هر امّتى (شريعت و) آيينى قرار داده ايم كه عمل كننده به آن باشند، پس نبايد در (باره ى ) اين امر با تو نزاع كنند (كه چگونه آيين تازه اى آورده اى ؛ مردم را) به راه پروردگارت دعوت كن ، همانا تو بر هدايت مستقيم قرار دارى . نكته ها : O چون انسان ها، نيازهاى موسمى و اجتماعى و غير ثابتى دارند، بايد علاوه بر دستورات كلّى و ثابت ، در شرايط مختلف دستورات جديدى صادر شود، همان گونه كه پزشك نسخه هاى خود را در شرايط گوناگون بيمار تغيير مى دهد و در زمان ما مسائل جديد را فقها در چارچوب قوانين كلّى و ثابت براى مسلمين تعيين مى نمايند. O بعضى ((مَنسَك )) را مصدر به معناى ((نُسك )) و قربانى كردن گرفته اند كه معناى آيه اين مى شود: ما براى هر امّتى نوعى قربانى قرار داديم كه آنان انجام دهنده آن بودند، بنابراين مشركان نبايد به برنامه قربانى تو بهانه اى بگيرند. پيام ها : 1 خداوند، هيچ امّتى را بدون مكتب نمى گذارد. (لكلّ اُمّة ) 2 دين بايد از طرف خدا باشد. (جعلنا) 3 مردم بايد در راه الهى گام بردارند. (هم ناسِكوه ) 4 وظيفه ى مبلغ ، هدايت امّت و استقامت در اين راه است . (وادعُ الى ربّك ) 5 راه درست ، راه انبياست . (اِنّك لعَلى هدًى ) 6 در برابر جدال و ستيز و تضعيف مخالفان ، تقويت رهبران حقّ لازم است . (فلا ينازعنّك فى الامر... اِنّك لعلى هُدىً مستقيم ) 7 كسى كه مسئول ارشاد ديگران است بايد تسلّط بر راه حقّ و مستقيم داشته باشد. (لعَلى هدىً مستقيم )، (انّك لَمِن المرسلين عَلى صراط مستقيم )(48) (كلمه ((عَلى )) رمز تسلّط است ) (68) وَإِن جَدَلُوكَ فَقُلِ اللّهُ اءَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ترجمه : و اگر (كفّار) با توبه جدال برخاستند، پس به آنان بگو: خداوند به آنچه شما عمل مى كنيد آگاه تر است . (69) اللّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ترجمه : خداوند در در روز قيامت ، ميان شما در مورد آنچه اختلاف مى كرديد داورى خواهد كرد. پيام ها : 1 خداوند پيامبرش را دلدارى و آموزش مى دهد. (و اِن جادَلوك فقل ) 2 انبيا با آن همه معجزه ومنطق ، باز گرفتار افراد لجوج بودند. (واِن جادَلوك ) 3 ياد خدا و واگذارى امور به او، بهترين وسيله ى آرامش است . (و اِن جادَلوك فقل اللّه اعلم ...) 4 با افراد لجوج و اهل جدل درگير نشويد. (و اِن جادَلوك فقل اللّه اءعلَم ) 5 در قيامت ، داور و حاكم همان خداى متعال است كه شاهد و آگاه است . (اللّه اءعلَم اللّه يحكم )(قضاوت كامل در سايه علم كامل است ) 6 ايمان به علم و داورى خداوند، آرامبخش مؤ منان و تهديد كننده ى كافران است . (اللّه اءعلَم اللّه يحكم ) 7 ايمان به قيامت بهترين اهرم براى مهار كردن اختلاف ها و مجادله هاست . (اللّه يحكم يوم القيامة ) 8 درگيرى جبهه حقّ با باطل سابقه اى بس طولانى دارد. (كنتم فيه تختلفون )(كلمه ى ((كنتم )) همراه با فعل مضارع ، نشانه ى سابقه طولانى است ) (70) اءَلَمْ تَعْلَمْ اءَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا فِى السَّمَآءِ وَالاَْرْضِ إِنَّ ذَلِكَ فِى كِتَبٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللّهِ يَسِيرٌ ترجمه : آيا نمى دانى كه خداوند آنچه را در زمين وآسمان است مى داند؟ همه ى اينها در كتاب (ثبت ) است واين بر خداوند آسان است . پيام ها : 1 علم خداوند نسبت به تمام هستى يكسان است . (يَعلم ما فى السماء والارض ) 2 علم خداوند در كتابى ثبت است . (فى كتاب )(يا اعمالى كه شما انجام مى دهيد كه در دو آيه قبل به آن اشاره شد، در كتاب ثبت است ) 3 احاطه ى علمى خداوند بر همه ى امور و ثبت آن در كتابى مخصوص ، براى او آسان است . (على اللّه يَسير) (71) وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَالَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَناً وَمَا لَيْسَ لَهُم بِهِ عِلْمٌ وَمَا لِلظَّلِمِينَ مِن نَّصِيرٍ ترجمه : و كافران ، غير از خداوند چيزى را مى پرستند كه او هيچ گونه دليلى بر آن نازل نكرده است ، و آنها نسبت به آن هيچ گونه اطلاعى ندارند و براى ستمگران هيچ ياورى نيست . نكته ها : O ديدگاه مشركان اين بود كه خداوند به بعضى اشيا و بت ها قدرت تدبير و تصميم عطا كرده ولى خودش فوق همه آنهاست ، آنان خيال مى كردند كه جهان تحت تدبير خدايان (ارباب ) است و خدا را ((رب الارباب )) و خداى خدايان مى پنداشتند. اين آيه مى فرمايد: خداوند هيچ گونه اقتدارى به هيچ يك از معبودهاى خيالى شما نداده و هستى تحت تدبير خداى يكتاست . (يَعبدون من دون اللّه مالم يُنزّل به سُلطانا) O شايد مراد از نزول سلطان در آيه ، سلطه ى علمى است . يعنى مشركان به سراغ معبودها و بت هايى مى روند كه هرگز خداوند دليل و برهانى از علم و منطق يا وحى به حمايت آنان نفرستاده است . پيام ها : 1 انگيزه ى پرستش ، يا فرمان الهى است : (يُنزّل به سلطانا)، يا رهنمود عقل وعلم است : (ليس لهم به علم )و يا به اميد يارى و استمداد اوست . (ما للظّالمين من نصير)و مشركين هيچ كدام را ندارند. 2 هر پرستشى كه بدون دليلى از وحى وعلم باشد، ظلم است . (و ما للظّالمين ) ترجمه : (72) وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ ءَايَتُنَا بَيِّنَتٍ تَعْرِفُ فِى وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الْمُنْكَرَ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ ءَايَتِنَا قُلْ اءَفَاءُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللّهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنان خوانده مى شود، در چهره ى كسانى كه كفر ورزيدند ترش روئى و خشم را مى شناسى (به گونه اى كه ) نزديك است به كسانى كه آيات ما را بر آنان مى خوانند حمله كنند، (به آنان ) بگو: آيا شما را به چيزى بدتر از اين خبر دهم ؟ آتشى كه خداوند به كافران وعده داده است ، و چه بد سرانجامى است . نكته ها : O كلمه ى ((يَسطون )) از ((سطو)) به معناى حمله و تهاجم است . O در مبارزه ميان كفر وايمان ، لبه تيز حمله هاى كافران ، روى مراكز وشخصيت هاى معنوى و فرهنگى متمركز است ، آنان گاهى مراكز عبادت را هدف قرار مى دهند كه در آيه ى 40 همين سوره خوانديم : (لَهُدّمت صَوامِع وبِيَع )وگاهى بدنبال حمله به مبلّغان ومروّجان دين يا مستمعين آنان هستند. (يَسطون بالّذين يَتلون ) پيام ها : 1 كافران هميشه حالت انكار دارند. (اذا تُتلى ... تَعرِفُ فى وجوه الّذين كفروا المنكر) 2 خداوند با كافران اتمام حجّت مى كند. (تُتلى عليهم ) 3 حجّت و استدلال بايد روشن باشد. (بَيّنات ) 4 بغض و كينه ى كافران پوشيده نمى ماند. (تَعرِفُ يَسطون ) 5 انكار قلبى و روحى در جسم اثر مى گذارد. (فى وجوه ) 6 كسى كه برهان ندارد، به حمله و يورش تمسّك مى جويد. (يَسطون )(توسّل به زور نشانه ى عجز در منطق است ) 7 مبلّغان يا گروندگان به دين ، خود را براى حمله ى مخالفان آماده كنند. (يَسطون بالّذين يَتلون ) 8 تبليغات روشنگر دينى ، آتش سردى است به جان كافران . (بِشَرٍّ من ذلكم النّار) 9 در انذار و تهديد افراد لجوج ، از دوزخ ياد كنيد. (النّار) ترجمه : (73) يََّاءَيُّهَاالنَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لَن يَخْلُقُواْ ذُبَاباً وَلَوِ اجْتَمَعُواْ لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئاً لا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُوَالْمَطْلُوبُ اى مردم ! مثلى زده شده است ، پس به آن گوش فرا دهيد، همانا كسانى كه به جاى خداى يكتا مى خوانيد، هرگز نمى توانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار اجتماع كنند، و اگر آن مگس چيزى از آنان بربايد، نمى توانند از او بازستانند، طالب و مطلوب هر دو ناتوانند. (74) مَا قَدَرُواْ اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللّهَ لَقَوِىُّ عَزِيزٌ ترجمه : (مشركان ،) خدا را آن گونه كه شايسته اوست بزرگ نداشتند، قطعاً خداوند نيرومند و شكست ناپذير است . پيام ها : 1 نحوه خطاب بايد با مخاطبان تناسب داشته باشد. (يا ايّهاالنّاس تَدعون من دون اللّه )(مشركان در مرحله اى نيستند كه به آنان بهتر از (يا ايّها النّاس )گفته شود) 2 در ارشاد و تبليغ ، ابتدا مردم را براى شنيدن آماده كنيم ، سپس سخن بگوييم . (ضُرِبَ مَثلٌ فاستَمعوا له )
|
|
|
|
|
|
|
|