بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 5, امام خمینی (ره) ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

بـين اسلام و ساير قوانينى كه در دنيا هست ، (قوانين الهى را نمى گويم آنها الان منسوخاسـت ، آن هـا هم همانطور بوده كه اسلام بوده ) فرق ما بين اسلام و آن چيزهاى كه از جانبخـدا بـراى تـربـيـت بـشر آمده است با آن چيزهايى كه به دست بشر درست شده است ، يكفرق اساسى اين است كه آنچه بشر درست كرده است يك جنبه ضعيف را ملاحظه كرده است .مثلا قوانينى وضع كرده اند از براى اينكه حفظ نظم بكنند، حفظ انتظامات بكنند، قوانينىوضع كرده اند كه مال همين معاشرت دنياست و كيفيت سياست دنيوى . ابعاد ديگرى كه بشردارد هيچ مورد توجه قواعدى كه يا قوانينى كه بشر درست كرده است هيچ متوجه او نيست .
تنها قوانين انبياء در برگيرنده تمامى جنبه هاست
شـمـا وقـتـى اسلام را ملاحظه مى كنيد به حسب ابعاد انسانيت او، طرح دارد، قانون دارد، ازقبل از اينكه انسان به اين دنيا بيايد قبل از اينكه پدر و مادر انسان ازدواج كند، طرح داردبـراى ايـنـكـه ايـن بـذر را خوب تربيت كند، طرح دارد اسلام زن را چه جور انتخاب كنيد،شـوهـر را چه جور انتخاب كنيد، در وقتى كه ازدواج مى كنيد چه وضع باشد، با چه آداببـاشـد، در وقـت لقـاح چـه آداب بـاشـد، در وقـت حـمـل چـه آداب بـاشـد،مـثل يك زارعى كه يك تخم زراعت را مى كارد و مواظبت مى كند كه زمين خوب باشد، آب ، آبسـالم بـاشـد، بـه مـوقـع بـرسـد، ساير تربيت ها تربيت هاى نباتى باشد كه درستتربيت بشود. اسلام براى تربيت انسان از قبل ازدواج پدر و مادر شروع كرده است ، زمينرا يـك زمـين سالم مطهر مى خواهد باشد، زوج را يك زوج سالم صحيح انسان صفت انتخاببـكـنـد. بـعـد هـم آداب ديـگـر تـا وقـتـى كـه مـتـولد مـى شـود و آداب رضـاع و آدابحـمـل و رضـاع و تـربـيـت در دامـان مـادر و تـربـيـت در پـيـش پدر و تربيت هاى بعدى كهدنـبـال ايـن مـى آيد. هيچ يك از قوانين بشر تكفل اين امر را ندارد، اين امر مختص به قوانينانـبياست . ابعاد ديگرى كه بشر دارد و اصلا قواعد ديگر دنبالش نبوده است ، آن قواعدىاسـت كـه بـراى تـهـذيـب نـفس است ، براى اينكه انسان يك موجود انسانى !!! الهى بشود.قـرآن كـتاب انسانسازى است ، مكتب اسلام ، مكتب انسانسازى است ، انسان بله همه ابعاد، نهفـقـط يك انسان مادى مى خواهد درست بكند يك انسان الهى مى خواهد درست بكند، همه ابعادانسان مورد نظرش هست . در اين امور اصلا ساير قواعد و قوانين كه در دنياى ما هست آنطورمسائل طرح نيست ، هر كس هر جور مى خواهد تربيت بشود، توى بازار نرود عربده بكشد،ايـن را جـلويش ‍ را مى گيرند، توى منزلش هر غلطى مى خواهد بكند، خلوت را كار ندارندكـه در خـلوت چـه كـرد، بـه شـما چه اسلام خلوت و جلوت ندارد. خودت تنها باشى تحتمراقبت هستى ، يك نفر همراهت باشد باز همين طور تا آخر.
تامين مسائل دنياى مادى انسان از ابعاد مهم اسلام است
يـكـى از ابـعـاد انـسـان ، بعدى است كه در اين دنياى مادى مى خواهد معاشرت بكند، در ايندنـيـاى مـادى مـى خواهد تاسيس دولت بكند، در اين دنياى مادى مى خواهد تاسيس مثلا سايرچيزهايى كه
مـربـوط بـه مـاديتش هست بكند. اسلام اين را هم دارد. آنقدر آيه و روايت كه در سياست واردشده است ، در عبادت وارد نشده است . شما از پنجاه و چند كتاب فقه را ملاحظه مى كنيد، هفت، هـشـت تـايـش كـتـابـى اسـت كـه مـربوط به عبادات است ، باقيش مربوط به سياسات واجـتـماعيات و معاشرات و اينطور چيزهاست . ما همه آنها را گذاشتيم كنار و يك بعد را، بعدضـعيفش را گرفتيم . اسلام را همچو بد معرفى كرده اند به ما كه ما هم باورمان آمده استكـه اسـلام بـه سـيـاسـت چـه . سـيـاسـت مـال قـيـصـر و مـحـرابمـال آخـونـد!! مـحـراب هم نمى گذارند براى ما باشد. اسلام دين سياست است ، حكومت دارد.شما بخشنامه حضرت امير !!! كتاب حضرت امير !!! به مالك اشتر را بخوانيد ببينيد چيست. دستورات پيغمبر و دستورهاى امام (ع ) در جنگ ها و در سياسات ببينيد چى دارد. اين ذخايررا مـا داريـم ، عـرضـه اسـتـفـاده اش را نـداريم . ذخيره موجود است ، همه چيز داريم عرضهاسـتـفـاده نـداريـم . مثل اينكه ايران همه چيز دارد اما مى دهند به غير. ما كتاب و سنتمان غنىاسـت ، هـمه چيز در آن هست لكن بد معرفى كردند به ما، يعنى كارشناس ها از آنوقتى كهراه اروپـا بـاز شد به آسيا و به شرق ، كارشناس ها دور افتادند و مطالعه كردند آنهابـيـدار بودند و من و شما توى مدرسه ها خواب بوديم . آنها مطالعه كردند، وجب به وجبزمـيـن هـاى ايران تحت مطالعه قرار گرفته ، هر جا نفت بوده نقشه دارند از آن ، هر جا مسبوده نقشه دارند از آن ، در اين بيابان هاى بى آب و علف با شتر آمدند اين كارشناس ها،رفـتـنـد گرديدند مخازن را، جاهايى را هر چه دارد پيدا كردند و ثبت كردند، مطالعاتشانراجـع بـه مـاهـا هـم هـمـيـن بوده است كه ديده اند آن چيزى كه بتواند جلوى اينها را بگيردعـبارت از اسلام است و خدمتگزار به اسلام . اسلام را از آن راه كوبيدند، جدا كردند اسلامرا حتى از خود ملت اسلام ، حتى از خود خدمتگزاران به قرآن . خود خدمتگزاران به قرآن همايـن مـطلب را نمى شود حاليشان كرد بعضى از آنها را كه اسلام دين سياست است ، اين راشـايـد عـيـب مـى دانـنـد بـراى اسـلام ، اسلام سلطنت دارد، نه سلطنت اينطورى ، حكومت دارد،اسـلام امـامـت دارد، خـلافـت دارد، پـيـغـمـبـر اسـلام حـكـومـتتـشـكـيـل كـرده بـود، حضرت امير سلام الله عليه حكومت داشت ، استاندار داشت ، فرماندارداشـت ، هـمـه ايـنـهـا را داشـت ، ايـنـها ارتش داشتند، قواعد ارتش داشتند، همه چيز داشتند. مامـطـالعـه آنها را كرديم لكن از بس به ما تزريق شده است از آن طرف كه آقا برو سراغكـارت ، آقـا بـرو تـو نمازت را بخوان چه كار دارى به اينكه اينها چه مى كنند، هى چهكار دارى ، چه كار دارى ، كار ما را به اينجا رساند كه حالا ما اينجا بايد مجتمع بشويمعزا بگيريم . از آن طرف كارشناس ها ديدند كه از مردم ، روحيات مردم را ملاحظه كردند،ديـدنـد كـه روحـيـات مشرق خصوصا مسلمين و خصوصا در مسلمين شيعه خصوصياتشان ايناسـت كه به روحانيتشان ارج قائل مى شوند، تبع روحانيت هستند. چه بكنند كه روحانيت رااز مـردم جـدا كـنـنـد؟ نـقـشـه كـشـيـدنـد كـه روحـانـيـت رامبتذل كنند پيش ملت .
شـما در زمان رضاشاه نبوديد اكثرتان ، من ادراك كرده ام ، كسانى كه به سن من بودند وپـيـرمـرد هـسـتـنـد الان ، ادراك كـرده اند زمان او را. آقا اينها به واسطه نقشه اى كه خارجريخته بود، آخوند را همچو كرده بودند كه آخوند نمى توانست نفس بكشد. آخوند در نظرمردم همچو شده بود كه سوار
اتـومـبـيـلش نـمى كردند. جدا كردند از مردم روحانيت را، منتها نقشه شان نگرفت . خواستندبكنند هر چه كردند خداوند !!! (والله خير الماكرين ) لكن يك جائى نقشه شان گرفتو آن جـدا كردن روحانيت از دانشگاه ها، يك روحانى حق نداشت ، پيش خودمان حق نداشت كه ازيـك دانـشـگـاهـى يـك صـحـبتى بكند دانشگاهى هم آخوند را به نظرش مى آمد كه يك موجودمـضرى است كه انگليس ها آوردند گذاشتند اينجا. من خودم اين را شاهد بودم ، با دو نفر ازآقـا زاده هـاى مـحـتـرم قـم مـا سـوار اتـوبـوس بـوديـم در چـنـديـنسـال پـيـش از ايـن مى رفتيم چند نفر ديگر هم سوار همان اتوبوس بودند يكى شان بهديـگرى گفت كه من حالا سال هاست كه از اين هيكل ها ديگر نديدم (اشاره به ماها) بعد گفتايـنـهـا را انـگـليس ها آورده اند در نجف و آنجاها گذاشتند براى اينكه مردم را چه بكنند. درنـظـر دانـشـگـاهـى آخـونـد يـا دربـارى است يا برگزيده انگليس . در نظر شما هم اين آدمدانشگاهى ، نمى دانم چه . جدا كردند ملت را بعضى اش ‍ را از بعضى ، استفاده بردند ازاين جدايى .
ائتلاف علماء اسلام با طبقات ديگر مايه غلبه بر ابر قدرت هاست
شـمـا ملاحظه فرموديد كه در اين مقدار كم از زمان كه طبقات مختلف با هم ائتلاف كردند وخدا اين ائتلاف را درست كرد، شما ملاحظه كرديد كه اين ائتلاف و اين وحدت كلمه بين جناحمـعـنـوى و جـناح مادى ، بين علماء اسلام و آن طبقات ديگر از هر طايفه اى باشند، اين وحدتكـلمـه بـاعـث شـد كـه يـك مـلتـى قـيـام كـرد و در ايـن وحـدت كـلمـه اى كـه ايـن مـلتدنـبـال كـرد و قـيـام كـرد تمام ابرقدرت عالم را زمين زد، تمام توپ و تانك ها را زمين زد.مـحـمـدرضـا را هـمـه تـان مـى شـنـاسـيـد كـه قـبـل از چـنـدسـال چـه چـيـزها برايش مى گفتند و خودش چه مداحى ها مى كرد و قدرت هم داشت ، يك مردقـدرتـمـنـدى ، روسـيـه بـا او مـوافـق ، آمـريـكـا بـا او مـوافـق ، انـگـلستان با او موافق ،دول اسلامى همه با او موافق ، چين با او موافق ، همه موافق ، ابرقدرت ها و بعد از آنها هرچه قدرت بود موافق با او بود. اين قدرت به اين بزرگى را شما ملت ، شما ملت سر وپا برهنه اى كه همه چيزتان را خوردند قيام كرديد چون وحدت كلمه در كار بود، با مشتتـان تـانـك را خـرد كـرديد، خون بر شمشير غلبه كرد، از تخت فرو كشيد، فرار كرد ورفـت مـنـتـها مال را هم برد هر چى داشتيم . سه بيليون دلار ظاهرا، سه بيليون و چند صدمـيـليـون (آنـكـه حـالا يـك قلمش را نوشتند) خودش برد و عائله اش برده . ماها نمى توانيمبـفـهميم كه دزدى اينها در اين مملكت چى بوده است . در يكى از چيزهايى كه به من نوشتهبـودنـد راجـع بـه يـكى از خواهرهاى اين مرد، نوشته بودند كه يك ويلا در كجا دارد كهچقدر خريده شده است ، آنش من يادم نيست اما آنى كه يادم مانده اين است نوشته بود كه پنجمـيـليون دلار يعنى 35 ميليون تومان خرج گلكارى آنجا شده . من و شما خوابش را هم نمىتـوانـيـم بـبـيـنـيـم ، بـاور نـمى توانيم بكنيم . شما نمى دانيد كه اينها با اين مملكت چهكردند، نمى دانيد معنويت اين مملكت را چطور عقب زدند. مى گويم نمى دانيد يعنى مى دانيد،حـالا مى دانيد، درست الان همه مان مى دانيم ، الان بدبختى ها را همه مان مى دانيم كه هر چهما بدبختى داشتيم از اين عائله بود. تا دولت صالح نباشد مملكت صلاحيت پيدا نمى كند.يك فرد غير صالح يك مملكت را
خـراب كـرد. هـمـه ديـديـم يك فرد غير صالح ، اسمش محمدرضا پهلوى ، وزير وقتى مىخواهد تعيين كند غير صالح است بايد به جنس ‍ خودش باشد (دزدها با دزدها رفيقند دزدهاكـه بـا مـقـدسـيـن رفـيـق نـيـسـتـنـد) وكـيـل مـى خواهد تعيين كند به جنس خودش بايد باشدوكـيـل هـم كـه دسـت مـردم نـبـود، مـردم در ايـن پـنـجـاهسـال آزادى نـداشـتـنـد كه ، نه يك وكيل و نه يك مجلس و نه يك دولت ، هيچى مربوط بهمـلت نـبـود هـمـه چـيـز متكى به خارج بود. يك آدم فاسد را وقتى آوردند گذاشتند سر يكمملكتى ، تحميل كردند بر يك مملكتى به آنجا رسيد كه همه چيز مملكت را از دست داد و هىثـنـاخـوانـى خـودش كـرد و وادار كـرد كـه راديوها هم بگويند و وادار كرد كه مطبوعات همبگويند، همه را الزام كرد كه بايد بگويند، همه ثناخوانى بايد بكنند.

غارت كليه ذخائر و منابع ملت محروم ايران و ايجاد پايگاه نظامى براى ابرقدرت ها
اصـلاحـات ارضـى اش را شـمـا مـلاحـظـه كنيد، آقا آنكه اينقدر برايش گفتند و خواندند ونـوحـه خـوانـى كـردنـد و ثـنـاخوانى كردند، اصلاحات ارضى عبارت از اين شد كه تمامكـشاورزهاى ما گدا شدند، كشاورزى از مملكت ما پريد. الان اگر چنانچه همه ملت دست بههـم بـدهـد، بـعـد از چـنـد سـال مـمـكـن اسـت كـشـاورزى مـا بـهحال اولش برگردد. بازار درست كردند براى آمريكا. گندم هايش را او بايد يا بسوزانديا، به دريا بريزد، مى دهد و پول مى گيرد، مى دهد ارز مى گيرد. بازار درست كردند.شـمـا الان هـيـچ نداريد. تمام زراعت ايران را مى گويند براى سى روز يا سى و يك روزكـافـى اسـت . ايـرانـى كـه يـك اسـتـانـش مـثـل آذربـايـجـان ،مـثـل خـراسان مى توانست تمام قوت ايران را متكفل بشود باقى آن مى بايست صادر بشودحـالا مـا بـراى سـى روز يـا سـى و سـه روز، بـاقـى اش از كـجـا؟ ازاسـرائيـل ، از آمريكا، از جاهاى ديگر. اين خرابى كه به مملكت ما وارد شد به دست اين آدمظـالم كـه نـوشت من آمده ام خدمت به وطنم بكنم (كتاب خدمت به وطنم ، ماموريت براى خدمتبه وطنم ) من گفتم صحيح مى گويد مامور است كه خدمت به وطنش بكند يعنى وطنش را ازهـمـه چيز ساقط كند. اين ماموريت داشت كه ساقط كند اين وطن را از همه چيز، نيروى معنوىرا از بـيـن بـرد. نـيـروى جـوان مـا كه بالاترين چيز و صدمه اى است كه بر اين خورده ،نـيـروى جـوان هـاسـت كـه فـاسـد شد، يا طرف مشروبخانه ها اينها را كشاندند، يا طرفسينماها اينها را كشاندند، يا تو اين بيابان بردند و مراكز فساد برايشان درست كردندو تـرويـج كـردنـد. يـك جوان سالم براى ما نگذاشتند آقا. بالاترين ضررى كه به اينمملكت خورد اين بود كه نيروى انسانيش رفت . حالا بايد از سر اين نيرو پيدا بشود. خدمتبـه وطـن كرد، خدمت به وطن ، زراعتش را بكلى از بين برد، فرهنگ را بكلى از بين برد وسـاقـط كـرد. اگـر مـا فـرهـنـگ داشـتـيـم كـه ايـن بـازى سـرمـان در نـمـى آمـد. اگـر مـارجـال فـرهـنـگـى داشـتـيـم ، رجـال مـسـتـقـل اسـت ، رجـال فـرهـنـگـى ، فـرهـنـگمستقل بايد باشد. مگر مى گذارند اينها؟ مگر سازمان امنيت مى گذاشت كه اين كارها درستبشود؟
اقـتـصـادمـان را از بين بردند. اگر مهلت بهش داده بود اين ملت ، نفت شما را بعد از 10 ،15 سـال تـمام كرده بود.... عوض نفت چى دادند؟ اسلحه دادند. چه اسلحه اى ؟ اسلحه هاىمدرنى كه
كـارشـنـاس هـاى ايـرانـى نـمـى تـوانـنـد بـفـهـمـنـد چـه هـسـت ، چـه جـور بـايـد ايـنـهـا رااستعمال كنند. براى چى آوردند اينجا آنها را؟ براى اينكه پايگاه باشد براى آمريكا كهاگر يك وقت با شوروى دعوايش شد اين پايگاه را داشته باشد. نفت را از ما گرفتند بهجاى او پايگاه درست كردند، پايگاهى كه اگر بنا بود درست كنند حاضر بودند ميليونهـا، مـيليون ها دلار بدهند به يك مملكتى تا بگذارند يك پايگاهى برايشان درست بشود.آنـهـا نـفـت مـا را مـى گـيـرند پايگاه درست مى كنند. اين مصيبت هاى ماست . آخوند دخالت درسـيـاسـت نـكند؟! اين حرف را نزند آخوند؟! اگر آخوند يك همچو حرفى زد آخوند سياسىاسـت . هـمـه چـيـز مـا را بـردنـد، روحـانيت ما را پيش مردم ساقط كردند، از بين بردند، جداكـردند قشر روحانى را از از قشر روشنفكر متجدد و همه چيز، هم آنها را بردند، هم شما رابـردنـد. اگـر ايـن نـهـضـت غـيـر از اين يك خاصيت نداشت كه بين طلاب علوم دينيه و قشردانـشگاهى يك رابطه پيدا شد، اگر غير از اين ما هيچى نداشتيم اين بالاترين چيزى بودكه ، نتيجه اى بود كه حاصل شد از اين نهضت ، اگر بگذاريد بماند، اگر بگذارند كهبـاز ايـن نـتـيـجـه بـاقى بماند. جديت كنيد. آقا رمز تقدم شما، امروز و رمز پيروزى شماوحـدت كـلمـه اسـت . اگر وحدت كلمه را از دست شما گرفتند باز همان اسارت است و بازهمان غارتگرى ها اعاده مى شود. مثل سابق نيست سابق عذر داشتند نمى توانستند. فهميديدكـه مـى تـوانـيـد، شـمـا نـيـرو داريد، ملت با شماست ، شما در هر شهر و در هر دهى نيروداريـد، هر روزى كه مى خواهيد يك كارى بكنيد نيروهاى شما مردم را راه مى اندازند. با همباشيد، مجتمع باشيد، مهذب باشيد، وحدت كلمه تان را حفظ كنيد. الان درصدند كه شماهاهمه را به جان هم بياندازند و استفاده بكنند، آن موقع آن مرد خدعه مى كرد، حالا اين مرد. منتوفيق شما را از خداوند مى خواهم . من خادم شما و مملكت هستم . آمده ام كه بزرگوارى شمارا حـفـظ كـنـم و آمـده ام كـه دشـمـن شـمـا را از بـيـن بـبـرم . مـن آمـده ام تـا دولت يـك دولتمستقل باشد. من آمده ام كه دست اجانب را از اين مملكت جدا كنم . من آمده ام كه رسوا كنم اينهايىكـه بـه اسـم مـليـت ، بـه اسـم !!! نـمـى دانم !!! قانون اساسى ، به اسم كذا مى خواهندمسائل سابق را عود بدهند. خداوند انشاءالله همه شما را توفيق بدهد و ما را آشنا كند بهوظايف خودمان .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 14/11/57
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى در جـــمـــع كـــادر ادارى و اعـــضـــاى كـــمـــيـــتـــهبـرگـزارىاستقبال از امام خمينى
در اين مرحله حساس و پرفتنه لحظه اى غفلت جايز نيست
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن نـمـى دانم چطور از عهده اين مراتب اين ، زحمات برآيم . من خدمتى كه مورد پسند باشدنـكـردم و مـن از خـدا مـى خـواهـم كـه توفيق بدهد كه همه ما خدمت بكنيم به اين كشور، خدمتبكنيم به احكام اسلام .
امـروز روزى اسـت كـه ايـن مـرحـله اى كـه مـا طـى كـرديـم ، بـه مـرحله حساسى رسيده استبـطـورى كه براى همه ما تكليف الهى ايجاد شده است ، همه ما مكلف هستيم كه در اين مرحلهاى كه بين موت و حيات هست كه از اول تا آخر استقلال است ، ما بايد در آن موقع هيچ غفلتنـكـنـيـم ، غـفلت يك آن براى ما گران تمام مى شود، الان وقتى است كه حيله ها براه افتادهاست و از هر راهى مى خواهند ما را بازى بدهند، ملت ايران را بازى بدهند.
امـروز دوبـاره از سر، راجع به اينكه ما مى خواهيم آزادى بدهيم و ما مى خواهيم ، نمى دانمچـه بـكنيم ، مهلت به ما بدهيد، از اين حرفهائى كه هميشه شاه مى گفت و خدعه مى كرد ومـا بـه آن گوش نكرديم ، حالا نوكر شاه دارد اين حرفها را مى زند. اينها مى خواهند همانقدرت را برگردانند، اينها نوكرها آمريكا هستند، اينها هستند كه باز منافع آمريكا را بهاسـم مليت ، به اسم اسلام ، به اسم قوميت ، به اسم ملت ، به اسم نمى دانم خدمتگزارى، مـى خـواهـنـد مـنـافـع آمـريـكا را حفظ بكنند، مى خواهند منابع شما را به اجانب بدهند، مىخواهند شما را تحت اسارت قرار بدهند.
الان وقـتـى است كه غفلت در آن مصادف با انتحار و خودكشى است ، غفلت نبايد كرد، بايدايـن نـهـضـت را ادامـه داد، بـايـد خـيـابـانـهـا را پـر از جمعيت كرد، بايد همه مردم آگاهانهبـريـزنـد توى خيابانها و اين بنيان فاسد را از بين بردارند، چيزى ديگر از آن نماندهاسـت جـز يـك حـشـاشه اى ، چيز مختصرى ، اين هم بايد با همت شما مردم مسلمان با همت ملتايـران بـايـد ايـن هم از ميان برداشته بشود تا ما برسيم به يك حكومت اسلامى ، به يكحـكومت عدل ، به يك حكومتى كه منافع شما را، نه حكومت مى تواند بخورد، نه مى تواندبـه غـيـر بـدهـد، ما يك همچو حكومتى مى خواهيم ، يك حكومت ملى و اسلامى ، يك جمهورى كهمـتـكـى بـر راى خـود مـردم بـاشـد، مـردم آزادانـه راى بـدهـنـد، نـهمـثـل ايـن 50 سـال كـه هـيـچ كـس در هـيـچ چـيـز آزاد نـبـود، نـهمثل اين سى و چند سال كه ما به اسارتها كشيده شديم ، به زحمتها كشيده شويم ،
مـنـافـع ما، چيزهاى كه ما داشتيم ، مخازن ما را بردند، خوردند، الان هم در بانكهاى خارجىايـنـهـايى كه مال مخازن ما هستند موجود است به اسم محمدرضاخان ، به اسم عائله او، بهاسـم مـثـلا آنهائى كه وابسته به او هستند. همه چيز ما را آنها برده اند، يك ملتى را فقيركردند و از اينجا رفتند و فرار كردند.
من خدمتگزار ملت هستم
ما از همه شما جوانها تشكر مى كنيم كه در اين موقع همه با قدرت ، همه با اراده ، همه باخواستهاى الهى بپا خاستيد و كارهاى خودتان را زمين گذاشتيد و اين كار بزرگى كه بهعـهـده همه ماست دنبال كرديد و رمز پيروزى شما وحدت كلمه و اينكه همه تان يك مطلب رامـى خـواهـيـد. الان هـمـه مـلت هـا، ملت ايران در هر شهرى ، در هر دهى ، در هر قصبه اى همينمـطـلب را مـى خـواهـد. نـبـود شـاه كـه نـيـسـت انـشـاءالله ، نبود رژيم كه نيست انشاءالله ،(انـشـاءالله ) نـبـود دولت غـاصب كه نيست انشاءالله ، (انشاءالله ) ايجاد حكومت اسلامى وجمهورى اسلامى كه خواهد بود انشاءالله . (انشاءالله ).
مـن از هـمه شما آقايان تشكر مى كنم كه در اين موردها زحمت كشيديد، لكن زحمتى بوده استكه براى خالق خودتان كشيديد، زحمتى بوده است كه براى خدمتگزار خودتان كشيديد، منخـدمـتـگـزار شـمـا هـسـتم ، من مى خواهم كه شما عزيز باشيد، من خدمتگزار ملت هستم ، من مىخـواهـم مـلت اسـلام سـربـلنـد بـاشـد، مـسـتـقـل بـاشـد، نـهمـثـل حـالا كـه مـا بـايـد هـمـه چـيـزمـان از جـاى ديـگـر بـاشـد و هـمـهمـسـائل سـيـاسـى مـان را ديـگـران نـقـشـه اش را بـكـشـنـد، هـمـهمسائل اجتماعيمان را ديگران نقشه اش را بكشند، فرهنگ ما را ديگران برنامه بدهند، ارتشمـا را، مـسـتـشـار ديـگـران اداره بـكـنـنـد. مـن مـى خـواهـم كـه هـمـه شـمـامـسـتقل باشيد و اين ته مانده اى كه از استعمار مانده است و حالا به اظهار مليت و اينها داردكـسـب بـيـت المال را مى كند، اين را هم بزنيد ردش بكنيد و انشاءالله حكومت اسلامى نزديكاست .(انشاءالله )
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 15/11/57
مـتـن حـكـم نـخـسـت وزيـرى دولت مـوقـت كـه تـوسـط حـجـت الاسـلام رفـسـنـجانى قرائتگرديد
جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان
بسم الله الرحمن الرحيم
بـنـا بـه پيشنهاد شوراى انقلاب ، بر حسب حق شرعى و حق قانونى ناشى از آراء اكثريتقـاطـع قـريـب بـه اتـفـاق مـلت ايران كه طى اجتماعات عظيم و تظاهرات وسيع و متعدد درسـراسـر ايـران نـسـبـت بـه رهبرى جنبش ابراز شده است و به موجب اعتمادى كه به ايمانراسخ شما به مكتب مقدس اسلام و اطلاعى كه از سوابقتان در مبارزات اسلامى و ملى دارم ،جـنـابـعالى را بدون در نظر گرفتن روابط و حزبى بستگى به گروهى خاص ، مامورتـشـكـيـل دولت مـوقـت مـى نـمـايم تا ترتيب اداره امور مملكت و خصوصا انجام رفراندوم ورجـوع بـه آراء عـمـومـى مـلت دربـاره تـغـيـير نظام سياسى كشور به جمهورى اسلامى وتـشـكـيـل مـجـلس مـوسـسان از منتخبين مردم جهت تصويب قانون اساسى نظام جديد و انتخابمجلس نمايندگان ملت بر طبق قانون اساسى جديد را بدهيد. مقتضى است كه اعضاى دولتموقت را هر چه زودتر با توجه به شرايطى كه مشخص نموده ام تعيين و معرفى نمائيد.كـارمـنـدان دولت و ارتـش و افـراد مـلت بـا دولت مـوقـت شـمـا هـمـكـارىكـامـل نـمـوده و رعايت انضباط را براى وصول به اهداف مقدس انقلاب و سامان يافتن اموركـشـور خـواهـنـد نـمود. موفقيت شما و دولت موقت را در اين مرحله حساس تاريخى از خداوندمتعال مسئلت مى نمايم .
روح الله الموسوى الخمينى
سپس امام امت سخنان كوتاهى ايراد فرمودند بدين مضمون :
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن بعد از تشكر از ملت ايران كه در اين مدت هاى طولانى رنج و زحمت برده اند و با دادنخـون خودشان ، براى اسلام خدمت كردند، مطلبى را كه مى خواهم به عرض ملت برسانمايـن اسـت كـه نـظـر خـودشـان را راجع به دولت آقاى مهندس بازرگان كه الان يك دولتشرعى اسلامى است اعلام كنند، هم بوسيله مطبوعات و هم به تظاهرات آرام در شهرها و دردهات و در هر جايى كه مسلمان هست ، نظر
نظر خودشان را راجع به دولت اسلامى آقاى مهندس مهدى بازرگان اظهار كنند.
پـس از فـرمـايـشـات فـوق ، امـام خـمـيـنـى در پـاسـخ بـهسوال هاى خبرنگاران داخلى و خارجى حاضر در جلسه ، چنين فرمودند:
سـئوال : حـضـرت آيـت الله فرموده ايد كه كسانى كه اين دولت را نپذيرند، اطاعت نكنند،تنبه مى دهم كه آنها مجازات سخت خواهند شد. اگر ارتش نپذيرند، چه پيش بينى مى كنيدو چه خواهيد كرد؟
جواب : ارتش چنين عملى را نخواهد كرد و اگر چنانچه بكند، اولا از طرف خدا مجازات خواهدشـد و ثانيا در مواقع مقتضى ، جزائى را كه قانون اسلام تعيين كرده است اجرا مى كنيم واز حالا هم اگر خداى نخواسته چنين كردند اعلام مى كنيم .
سـئوال : حـضـرت آيـت الله ..بـا تـوجـه به تماس نزديك كه با آقاى مهندس بازرگانو..داشـتـنـد و همچنين با آقاى بختيار، آيا بختيار چه موضعى در برابر اعلام اين جمهورىاسـلامـى خـواهـد داشت يا دارد و همچنين چه عكس العملى يا موضعى در برابر اين امر خواهدداشت يا دارد؟
جـواب : اگـر هـر دو عـاقـل بـاشند و علاقه به مملكت داشته باشند، بايد مصلح باشند واگر خائن باشند و بخواهند به مملكت خيانت بكنند، اين امرش با خودشان نيست .
سـئوال : آيـا بـه نـظر حضرتعالى ، قانون اساسى 1906 غير قانونى است يا اينكه ،اين قانون اساسى 1906 مى تواند چهار چوبى باشد براى دوره انتقالى ؟
جـواب : اين قانون غير از بسيارى از موادش كه به زور در او وارد شده است ، تا ملت راىبر خلاف نداده است ، به قوت خودش باقى است .
تاريخ : 15/11/57
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع خـبـرنـگـاران داخـلى و خـارجـى در مـورد مـعرفى مهندسبازرگان
ملت خواستار برپايى حكومت عدل اسلامى است
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
آقـايـان آشـفـتـگـى چند ساله ملت ما را مى دانند، مطلعند كه تمام دستگاه هاى ملى و دولتىفلج شده است ، وضع اقتصادى ما رو به نابودى رفته است ، وضع فرهنگ ما خراب است، دانـشـگـاه هـا تـعـطـيـلنـد، مـدارس عـلمـى مـا تـعـطـيـل اسـت و بـازارهـاتـعـطـيل است . تمام اينها مضافا به خونريزى هاى كه تاكنون شده است و آشفتگى هايىكه در مملكت ما هست ، از اينها اطلاع دارند و كسانى كه مربوطند به اين ، دست بردارند ازشـلوغـكـارى و بـا تـعـقـل اشـيـاء را فـكـر كـنـنـد و كـنـار بـرونـد. مـا هـمـه ايـنمسائل را انشاءالله با پشتيبانى ملت حل خواهيم كرد.
شـمـا خـبـرنـگارها در اين مدت ها ملاحظه كرديد كه ملت ما از مركز تا هر جا كه چشم اندازبـاشد، شهرستان هاى بزرگ و كوچك ، دهكده ها، قراء، قصبات ، همه با هم يك فكر و يكنـظر و با اراده مصمم از ما مى خواهند كه رژيم سلطنتى كه يك رژيم پوسيده غير عقلائىاسـت ، غـيـر عقلى است و رژيم سلطنت محمدرضا خان ، همه مردم گفتند كه اينها بايد سراغكارشان بروند و همه مردم يكدل و يك جهت جمهورى اسلامى را مى خواهند. ملت ما مسلم است ،علاقه مند به اسلام است ، عدل اسلامى را ديده است ، تاريخ ما از حكومت هائى كه در صدراسلام بوده است خبر به ما داده است كه وضع حكومت ها چه بوده است ، وضع حاكم چه بودهاسـت . حضرت اميرالمومنين على ابن ابيطالب كه حاكميت بر يك صحنه بزرگ ، يك ممالكبـزرگ از عـربـسـتـان سعودى گرفته تا مصر، ايران ، عراق و سوريه و ساير جاها راداشـته است ، همين قاضى كه خودش قرار داده براى قضا، وقتى كه يك نفر يهودى به اودعـوى كـرده است و ادعا كرده است چيزى را، قاضى او را خواسته و او هم آمده است در محضرقـاضـى و با يهودى در عرض هم نشسته اند و دادخواهى شده است و قاضى حكم بر خلافحـضـرت امـيـر سـلام الله عـليـه يـعنى حكومت وقت كرده است و تسليم بوده است . يك همچووضـع حـكـومـتـى در بـشـر مـعلوم نيست تحقق پيدا كرده باشد و ما آرزوى يك همچو حكومتىداريـم ، يـك حـكـومت عادل كه نسبت به افراد رعيت علاقه مند باشد، عقيده اش اين باشد كهبـايـد مـن نـان خـشـك بـخـورم كه مبادا يك نفر در مملكت من زندگيش پست باشد، گرسنگىبخورد.
رژيم پهلوى و مجالس منبعث از آن متكى بر سر نيزه و غير قانونى است
مـا مـى خـواهـيـم يـك هـمـچـو حـكومت عدلى ايجاد كنيم و چنانچه شما مى داند !!! كه !!! يعنىخبرنگارها به واسطه اطلاعاتى كه كه در ممالك خودشان هست و ما هم بواسطه اطلاعاتىكـه در ايـن مـمـلكـت داريـم و مـشـاهـداتـى كـه داشـتـيـم ، ازاول كـه رضاخان كودتا كرد و آمد به ايران ، تا آنوقتى كه مجلس موسسان درست كرد ووكـلايـى خـودش درسـت كـرد، تـمـام ايـنـها با سر نيزه بود و اراده ملت هيچ دخالت در اينمسائل نداشت و ملت به هيچ وجه به حساب نمى آمد و يك همچو جمعيتى كه او جمع كرده بودو بـا سـر نـيـزه مـسـاله مـوسـسـان را تـاسـيـس كـرد و آنـهـا راى دادنـد، ايـن راى ، راىبـاطـل بـوده اسـت ، ايـن مـجـلس ، مـجـلس ملى نبوده است و چون مجلس ملى نبوده است ، رژيمسلطنتى پهلوى يك رژيم متكى بر سر نيزه بوده است و قانونى نبوده است و وقتى رژيمقانونى نشد، مجالسى كه بعدها هم تهيه كردند، ملى نبوده است ، قانونى نبوده است .
معرفى دولت موقت براى اختتام به آشفتگى هاتا تعيين دولت دائمى
تـمام اين مسائل به ما مى فهماند كه الان نه دولت قانونى است ، نه مجلس قانونى است(نه اين مجلس و نه آن مجلس ) ولهذا چون مجلس را غير قانونى مى دانيم و دولت را هم غيرقـانـونـى مـى دانـيـم و اوضـاع كـشور را آشفته مى بينيم ، براى اينكه خاتمه بدهيم بهوضـع كـشـور، مـا بـه واسـطـه اتـكـاء به اين آراء عمومى كه شما الان مى بينيد و ديديدتـاكـنون كه آراء عمومى با ماست و ما را به عنوان وكالت بفرمائيد يا به عنوان رهبرى ،همه قبول دارند، از اين جهت ما يك دولتى را معرفى مى كنيم ، رئيس دولتى را معرفى مىكنيم موقتا دولتى تشكيل بدهد كه هم به اين آشفتگى خاتمه بدهد و هم يك مساله مهمى كهمـجـلس مـوسـسـان است ، انتخابات مجلس موسسان را درست بكند و مقدمات آن را درست كند ومـجـلس موسسان تاسيس بشود و همين طور انتخابات هم درست بشود و آنها دولت دائمى راانـتـخـاب بـكـنـنـد و مـجـلس مـوسـسـان كه به آن القاء مى شود كه جمهورى اسلامى را دررفراندم بگذارد، در رفراندم بگذارد جمهورى اسلامى را. با اينكه من اعتقادم اين است كهديـگـر احـتـياج به رفراندم نيست و مردم مكرر به جمهورى اسلامى راى داده اند لكن براىاينكه بهانه ها تمام بشود و شمارش آراء بشود و ما آزادانه بايد يك همچون كارى بكنيمتـا مـردم بـدانند، تا همه عالم بدانند كه راى آزاد كه مردم مى دهند به چه كسى مى دهند وبـه چـه رژيمى مى دهند، لهذا ما دولت موقت را تعيين كرديم و چون جناب آقاى مهندس مهدىبـازرگـان را سالهاى طولانى است از نزديك مى شناسيم و يك مردى است صالح ، متدين ،عقيده مند به ديانت و امين و ملى و بدون گرايش به يك شيئى كه بر خلاف مقررات شرعىاست ، من ايشان را معرفى مى كنم كه ايشان رئيس دولت باشد و ايشان وزراى خودشان رابعد تعيين خواهند كرد و به ما معرفى مى كند تا اينكه شوراى انقلاب ما كه پيشنهادشانايـن بـوده است كه ايشان رئيس دولت باشند، شوراى انقلاب وزراى ايشان را هم بررسىبكنند و انشاءالله مسائل به طور سهل و به طور خوبى انجام بگيرد.
مخالفت با حكومت اسلامى ، قيام بر عليه خداست
و مـن بايد يك تنبه ديگرى هم بدهم و آن اينكه ، من كه ايشان را حاكم كردم ، يك نفر آدمىهـسـتم كه به واسطه ولايتى كه از طرف شارع مقدس دارم ، ايشان را قرار دادم . ايشان راكـه مـن قـرار دادم واجـب الاتباع است ، ملت بايد از او اتباع كند و يك حكومت عادى نيست ، يكحـكـومـت شرعى است ، بايد از او اتباع كنند. مخالفت با اين حكومت مخالفت با شرع است ،قـيـام بر عليه شرع است . قيام بر عليه حكومت شرع جزايش در قانون ما هست ، در فقه ماهـسـت و جـزاى آن بـسـيـار سـخـت زيـاد اسـت . مـن تـنـبـه مـى دهـم بـه كـسـانـى كـهتـخـيـل ايـن مـعنى را مى كنند كه كارشكنى بكنند يا اينكه خداى نخواسته يك وقت قيام برضد اين حكومت بكنند. من اعلام مى كنم به آنها كه جزاى آنها بسيار سخت است در فقه اسلام. قيام بر ضد حكومت خدايى قيام بر ضد خداست ، قيام بر ضد خدا كفر است و من تنبه مىدهـم بـه ايـنـهـا كـه بـه روى عـقل بيايند، بگذارند مملكت ما از اين آشفتگى بيرون برود،بـگـذارنـد خـون هـاى مـحـتـرم ريـخـتـه نـشود، بگذارند جوانهاى ما ديگر اينقدر خون ندهندبگذارند اقتصاد ما صحيح بشود، ما به تدريج كارها را اصلاح بكنيم و از خداى تبارك وتـعالى مى خواهم كه توفيق بدهند به آقاى مهندس بازرگان كه اين ماموريت را به وجهاحسن انجام بدهد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 16/11/1357
بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از اهالى خوزستان  
رمز پيروزى ، وحدت كلمه بود
بسم الله الرحمن الرحيم
من بوسيله حضرات علماى اعلام و حجج اسلام به همه اهالى آن طرف ، اهواز و خرمشهر و !!!سـاير !!! آبادان ، ساير جاها سلام مى فرستم و از همه آنها مى خواهم كه به تبع علماىاعـلامـشـان در ايـن مـسـائل ، در ايـن نـهضت شركت كنند و پافشارى كنند و تاييد كنند از اينكارهائى كه در مركز مى شود براى به اتمام رساندن اين نهضت .
مـن از هـمـه آنـهـا خـواهـانـم كـه دست از اين نهضت بر ندارند، وحدت كلمه را حفظ كنند. رمزموفقيت شماها تا اين حد كه يك سلطنت 2500 ساله قلدرى را شكستيد و منهدم كرديد و رمزايـن پـيـروزى ، وحدت كلمه ملت ايران بود يعنى اين وحدت كلمه باعث شد كه نه شاه باتـمـام قـوائى كـه داشـت و نـه آنـهـايـى كـه پـشـتـيـبـانـى از او مـى كـردنـدمـثل قدرت آمريكا، شوروى ، چين ، انگلستان ، همه اينها پشتيبانى مى كردند لكن بواسطههمين قدرت ملت ، همه آنها هم پشتيبانى شان را از او !!! دست !!! برداشتند، خودش هم فراركـرد و مـع الاسـف كـه فـرار كـرد و نتوانست ملت او را گير بياورد و كارهايى را كه كردهبـود، لااقل يك مقداريش را بتواند جبران بكند، براى اينكه او اينقدر جنايات كرده است كههـيـچ بـشـر نـمى تواند جبران آنها را بكند، جزاى آنها را بدهد. آن ، هزاران شخص را بىخـانمان كرده است ، هزاران شخص را در بدر كرده است ، هزاران جنايات كرده است . آنقدرىكـه از بـراى يـك آدم اسـت ، مـقـابـل يـك آدم مـى شـود كـشـتـش ،مقابل صدها هزار آدم كه نمى شود، او جزايش بايد در آن عالم باشد كه ابدى است و عالمجـزاسـت و انـشـاءالله جـزاى خـودش خواهد رسيد. (انشاءالله ) ما تكليفمان الان اين است كهدنـبـاله ايـن نـهـضت را بگيريم و همه با هم در صف واحد بدون اينكه اصلا امتيازى در كاربـاشـد، الافـى مقام الهدايت و اين راه را طى بكنيم و به آخر برسانيم كه اين سعادت اينمـلت را، سـعـادت ايـن مـلت كـه اجـراى احـكـام اسـلام و اجـراىعـدل اسـلامـى اسـت ، بـلكـه انـشـاءالله تـهـيه بكنيم . (انشاءالله ، انشاءالله به رهبرىحضرتعالى )
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
تاريخ : 16/11/57
بـــيـــانـــات امــام خـمـيـنـى در جمع روحانيون و ارتشيان و وكلاى مستعفى مجلس شوراىملىرژيم طاغوت
نصيحت به دولت غير قانون در ترك مناصب غاصبانه و حركت در مسير ملت
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن بـا ايـنكه حال ندارم ، معذلك چند جمله را بايد عرض بكنم . ما هميشه گفته ايم كه ملتسعادتمند باشد و با آرامش زندگى خودش ‍ را بگذراند و اين انقلاباتى كه تا حالا پيشآورده انـد، ايـن انـقـلابـاتـى كه براى ما مصيبت بار مى آورد و براى آنها نكبت ، ما هرگزمـيـل نداشتيم كه بشود لكن بى عقلى كردند و شد. اگر نصيحت هاى اولى ما را پذيرفتهبـودنـد مـطـلب به اينجاها نمى رسيد. حالا هم ما باز نصيحت مى كنيم آنهائى را كه غاصبهستند، نصيحت مى كنيم دولت غيرقانونى را، نصيحت مى كنيم ارتش را به اينكه اگر شمامـايـليـد كـه ايـن مملكت آرام بشود و ثابت باشد، دست برداريد. آن كسى كه غير قانونىاست برود سراغ كارش ، برود سراغ كسب و كارش ، ارتش هم برگردد به دامن ملت ، ملتاو را مـى پـذيـرد. اگـر بـه ايـن نـصـيـحـت عـمـل بـكـنـنـد،مسائل حل است ، آرامش در مملكت پيدا خواهد شد و اوضاع فرهنگى و اقتصادى و ساير چيزها،با تدريج البته ، اينها يك وضع خاصى ، يك وضع صحيحى پيدا مى كند.
به اسم ترقى و تمدن ، فرهنگ و اقتصاد مملكت را عقب راندند
گـرچـه ايـن مـرد كـه مـحمدرضا پهلوى اسمش است ، اين رفت و همه اوضاع مملكت را خرابكـرد، يك مملكت خرابى براى ما گذاشت و هر جايش را دست بگذاريد خرابى است ، اقتصاداز هم ريخته است ، زراعت ما را به كلى از بين بردند، به اسم اصلاحات ارضى ، فاسدكـردنـد كشاورزى ما را، و بازار درست كردند براى خودشان ، به اسم تمدن و ترقى مارا عقب بردند، فرهنگ ما را عقب راندند، تمام اوضاع ايران را خراب كردند جز قبرستان هارا كـه آباد شد، يعنى قبرستانهاى ما كه عددش چند بود، عدد زيادتر پيدا كرد، آباد شداما اوضاع مملكتمان همه خراب شد. اينها اگر چنانچه به نصيحت روحانيون گوش بدهند وآنـچه كه صلاح ملت است ما به آنها مى گوييم آنها هم انقياد كنند، ديگر اين اوضاع پيشنمى آيد. نه ديگر قبرستانهاى ما دوباره آبادتر مى شود و نه مملكت خراب تر، نه خونعزيزهاى ما مى ريزد، نه مادرهاى جوان مرده به عزا مى نشينند. من نصيحت مى كنم اين دولتو
ارتـش را بـه ايـنـكه شما دست برداريد از اين لجاجت ، شما خاضع بشويد به راى ملت ،راى مـلت ايـن است كه مى بينيد. ملت عبارت از مركز تا آخر و هر جا كه اسمش ايران است ،شـمـا در يـك ده بـرويـد و ببينيد كه يك دهى داريد كه اين صداها در آن نباشد؟ يك شهرىپـيـدا مـى كـنـيـد كـه فـريـادشـان بـلنـد نـبـاشـد كـه مـااستقلال و آزادى و حكومت اسلامى مى خواهيم و ما اين رژيم را نمى خواهيم .
اطاعت از دولت موقت به حسب ولايت شرعى واجب است
احـتـرام به راى ملت بگذاريد، احترام به آراء علماء اسلام بگذاريد، احترام به آراء اقشارمـخـتـلفـه مـلت بـگـذاريـد. زيادتر از اين مردم را به خاك و خون نكشيد. ما دولت را تعيينكـرديـم بـه حـسب آنكه هم به حسب قانون ما حق داريم و هم به حسب شرع حق داريم . ما بهحـسـب ولايـت شـرعـى كـه داريـم و بـه حـسـب آراء مـلت كـه مـا راقـبـول كـرده اسـت ، آقـاى مـهـنـدس بـازرگـان را مـامـور كـرديـم كـه دولتتـشـكـيل بدهد، دولت موقت . براى اينكه آراء ملت را با رفراندم راجع به رژيم استفساركـنـد ولو ايـنـكه من احتياج به اين نمى ديدم براى اينكه آراء ملت اينهمه گفته شده است وفـريـاد كـرده انـد، اينقدر فرياد اينكه ما حكومت اسلامى مى خواهيم و ما رژيم شاهنشاهى رانمى خواهيم ، كه ديگر احتياج نيست . لكن براى اينكه بهانه ها تمام بشود و ثابت بشودبـه ايـنـكه مطلب اينطور است ، ملت ايران مسلم است ، ملت ايران يك رژيمى كه بر خلافاسلام است نمى خواهد، ملت اسلام حكم اسلام را مى خواهد، حكومت اسلامى را مى خواهد، حكومتعـدل را مـى خـواهـد، بـراى اثـبـات اين ، ايشان را مامور كرديم به اينكه رفراندم بكند ومـقـدمـاتـش را فـراهـم كند كه آراء عمومى را !!! عرض مى كنم !!! ما استفسار كنيم و مردم همحـالا، مـن عـرض مـى كـنـم بـه آنها كه مردم هم اگر نظرى راجع به اين حكومت دارند، اعلامكـنـنـد. فـردا مـردم هـمـه جـا در ايـران ، در هـمه شهرهاى ايران ، در تهران ، در همه محلاتتـهـران نـظـر خودشان را راجع به اين دولتى كه ما تعيين كرديم اعلام كنند و تظاهراتكـنـنـد، نـظـر خـودشـان را بگويند. يا نظرشان اين است كه ما دولت اسلامى نمى خواهم ،خوب ، داد كنند كه نمى خواهيم . يا نظرشان اين است كه اين دولتى كه تعيين شده است وبه ولايت شرعى تعيين شده است و يك حكومت شرعى است ، نه ، فقط حكومت قانونى باشديعنى حكومت شرعى لازم الاتباع ، همه كس واجب است بر او كه از اين حكومت اتباع كند، نظيراينكه مالك اشتر را كه حضرت امير سلام الله عليه مى فرستاد يك جائى و منصوبش مىكرد، حاكم واجب الاتباع بود يعنى حاكم الهى بود، حاكم شرعى بود. ما هم ايشان را حكومتشرعيه داديم به او و حكومت قانونى هم كه هست ، بنابراين واجب الاتباع است .
قيام بر عليه حكومت عدل اسلامى جزاى سختى دارد
قـيـام بـر خـلاف حـكـومـت اسلامى ، قيام بر خلاف حق است و مجازات دارد اما مخالفت با اينرژيـم و يـا هـر رژيـمى ، مخالفتش معصيت الهى است ، لكن مجازات به آن معنا كه يك جزاءعـرفـى هـم داشـته باشد ندارد، به خلاف قيام بر ضد حكومت ، قيام بر ضد حكومت جزاءدارد در شرع ما و خيلى هم
سـخـت اسـت آن جـزا. از ايـن جـهـت مـا سـفـارش مى كنيم به حكومتها به حكومت هاى جائر، بهاسـتـانـدارهـاى هـمـه جـا، به ژاندارمرى هاى همه جا، به ارتش ، هر جا كه هست ، به اجزاءادارات ، بـه نـخـسـت وزيـرى هـا، بـه كـذا، به همه اينها ما اعلام مى كنيم كه آقاى مهندس ‍بـازرگـان حـكـومـت شـرعـيه دارد از قبل من ، و بر همه واجب است كه اطاعتش را بكنند و شماآقـايـان هـم كـه از اهـل عـلم و از علما هستيد، مردم را ارشاد كنيد و اگر بناست كه به جاهاىديـگـر هـم بـرويـد، برويد به همه جا و مردم را ارشاد كنيد و به آنها بفهمانيد كه مسالهمـسـاله حـكـومت عدل است . مساله ، مساله حكومت اسلامى است و ما اميدواريم كه بعد اختيار بهدسـت خـود شـمـا بـيـفـتـد و مـجـلس را خـود شـمـا تـعـيـيـن كـنـيـد. مـا 50سال است كه مجلسمان مجلس شاهنشاهى بوده ، نه مجلس ملى بوده و حالا ما مى خواهيم مجلسمـلى درسـت كـنيم و اختيار دست خود مردم ، وكلا را خود مردم تعيين بكنند، سرنوشت خودشان!!! رابه !!! به دست خودشان باشد. انشاءالله خداوند به همه شما سلامت بدهد، به همهشما نصرت بدهد و همه تان انشاءالله سالم و شريف باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 17/11/57
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع گـروهـى از طلاب ، روحانيون و كاركنان هواپيمائى وشركتنفت
ضرورت حفظ وحدت كلمه براى نيل به پيروزى نهايى
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن از هـمـه طـبـقـات مـلت تـشكر مى كنم . من اين اشتراك مساعى كه بين دولت ما، بين ملت ماحـاصـل شـده اسـت از مـلت تشكر مى كنم . موفقيت شما مرهون پيوستگى بعضى به بعضاسـت . مـن از ايـنـكـه روحـانـيـون بـا دانـشگاهى ، روحانيون با كاركنان نفت ، روحانيون باكـاركنان هواپيمائى با هم اينجا آمدند و اتصال خودشان را به هم اعلام به همين معنا كردهتشكر مى كنم .
آقـايـان روحـانـيـون كه در حوزه علميه قم و در ساير حوزه هاى مقدسه و در مراكز ايران ،تـهـران و سـايـر جـاهـا هـمـه هـم پـيـوسـتـه انـد و در راه اسلام يك تشريك مساعى مى كنندمـاءجـورند. خداوند تعالى همه شما را عزت و عظمت عنايت فرمايد. خداى تعالى دست اجانبرا از مـمـلكـت شما كوتاه كند. اينجا مملكت امام عصر سلام الله عليه است ، بايد اجانب در اودسـت نـداشـته باشند، بايد كسانى كه پيوند با امام عصر سلام الله عليه ندارند كناربروند.
مـا گـرفـتارى هاى زياد داشتيم و گرفتارى هاى زياد هم در راه داريم . تاكنون آنقدر كهعـمـل شـده اسـت و پـيروزى بحمدالله حاصل شده است ، رمز اين پيروزى وحدت كلمه است .وحدت كلمه ايرانى ها، همه اقشار ايران موحب شد كه ابرقدرت ها را به زانو در آورد، آنقدرت شيطانى را رفض كرد، قدرت هاى بزرگ شيطانى كه پشت سر او بودند، همه رارفـض كـرد، همه را كنار زد. اين رمز وحدت كلمه است ، اين وحدت كلمه را بايد حفظ كنيد وبا حفظ وحدت كلمه تا آ خر انشاءالله خواهيد رفت .
بـايـد هـمـه آقايان ، همه اقشار، همه كسانى كه علاقه مند به اسلام هستند، علاقه مند بهمـسـلمـيـن هـسـتـند، علاقه مند به امام زمان سلام الله عليه هستند، بايد همه در صف واحد بهمـبارزه ادامه دهند، در صف واحد به نهضت ادامه دهند. اين نهضت مقدس هست تا آنوقتى كه بهنـهـايـت مـا بـرسيم ، به پيروزى نهائى كه عبارت از رفتن همه قواى شيطانى و جانشينشدن قواى رحمانى در مملكتى كه تعلق به امام دارد، تعلق به امام زمان دارد، تعلق بهخـدا دارد، تـعلق به پيغمبر اسلام دارد، همه باهم ، هم كلمه بايد بشويم تا اينكه رفضكـنـيـم ايـن قـواى شـيـطـانـى را، ايـن قـواى شـيـطـانـى را كـه الان ديـگـر درحال تزلزل
هستند وحشاشه اى بيشتر از آنها باقى نمانده است .
بـاز هـم گـاهـى يـك صـحـبـت هـائى غـيـر صـحـيـح مـى كـنـنـد. اگـر ايـنـهـا به ملت احترامقـائل شـدنـد، اگـر ايـنـهـا احـتـرام بـه آراء ملت مى گذارند، آراء ملت اين است كه الان درخـيـابـان ها فرياد مى زند، در تمام شهرستان ها فرياد مى زند، وحدت ملت و آراء ملت آناسـت كـه فـردا در تـمـام شـهـرهـاى ايـران ، در تـهران ، در ساير شهرهاى ايران همراهىخـودشان را يا اين معنايى كه ما عرض كرديم . پيوند دادند و همراهى خودشان را اعلام مىكـنـنـد. آن كسى كه قائل است به اينكه ما تابع ملت هستيم ، اگر صحيح مى گويد بايدبپيوندد به ملت .
اعـلام پـشـتـيـبـانـى از ارتـش واظـهـار پـيـوسـتـگـى بـا اقـليـت هـاى مـذهـبـىواهل تسنن
ارتـش بـايد بپيوندد به ملت . ارتش از ملت است ، ملت از ارتش است . ما پشتيبانى ارتشرا اعـلام مـى كـنـيـم ، روحـانيت پشتيبانى خودشان را از ارتش اعلام مى كنند. ارتش هم بايدمـثـل سـايـر مـسـلمـان هـا بيايند در صف مسلمين و ارتش امام زمان سلام الله عليه باشند، نهارتـش ‍ دشـمـنـان امـام زمـان . اى ارتـش محترم ! شما مسلم هستيد، شما تابع پيغمبر و قرآنهستيد، شما تابع پيغمبر اسلام و امام زمان سلام الله عليه هستيد، بايد شما هم در صفوفمسلمين با هم همصدا باشيد. ما با همه مسلمين همصدا هستيم ، ما با همه ملت همصدا هستيم .
مـا پـيـوسـتـگـى خـودمـان را بـه اقـليت هاى مذهبى اعلام مى كنيم . ما برادرى خودمان را بهبـرادران اهـل سـنـت اعـلام مـى كـنيم ، دشمنان اسلامند كه ميخواهند ما را با برادرهاى خودمانمـخـتلف كنند، دشمن هاى اسلام يا گول خورده هاى از آنها هستند كه در اينوقت اعلام مى كنندمـخـالفـت مـا بـيـن دو دسـتـه را. اعلام مى كنيم وحدت كلمه مسلمين را. اگر مسلمين وحدت كلمهداشـتـنـد، امـكـان نـداشت اجانب بر آنها تسلط پيدا بكنند. اين تفرقه در بين مسلمين است كهبـاعـث شـده اسـت كـه اجـانـب بـر مـا تـسـلط پـيـدا بـكـنـنـد، ايـن تـفـرقه مسلمين است كه ازاول بـا دسـت اشـخـاص جـاهل تحقق پيدا كرد و الان هم ما گرفتار هستيم . واجب است بر همههـمـسـلمـيـن كـه بـاهـم بـاشند. يك زمان حساسى است . ما بين حيات وموت مردد هستيم . ما الانمملكتمان يا بايد تا ابد زير يوغ استعمار و استبداد باشد يا بايد الان از اين يوغ خارجبشود. اگر وحدت كلمه را حفظ نكنيد تا آخر بايد مبتلا باشيد.
حـضـرات آقـايـان ! هـمـه مـا مـسـئول هـسـتـيـم . روحـانـيـون در درجـهاول داراى مـسـئوليـت هـسـتـنـد. روحـانيون بايد بروند در بلاد و در جاهائى كه در دوردستهستند، لازم است كه بروند در دهات و قصبات و اعلام كنند مسائلى را كه ما مى گوئيم . درجـاهـاى دور افتاده ممكن است كه يك اغفال هائى باشد، يك تبليغات سوئى باشد. اينها درمـراكـز مـثـل تهران يا ساير بلاد عظيم نمى توانند تبليغات خلاف بكنند لكن !!! در دورافتاده هاى در قراء و قصبات دور افتاده ، يك حرفهاى غير ناظاهر مى زنند، غير صحيح مىزنـنـد، مـثلا مى گويند كه اقليت هاى مذهبى در حكومت اسلام بايد از بين بروند. اين خلافاسـلام اسـت ، اسـلام اقـليـت هاى مذهبى را احترام گذاشته است ، اسلام اقليتهاى مذهبى را درمملكت ما محترم مى شمرد و همين طور در
اسـلام بـين شيعه وسنى ابدا تفرقه نيست ، بين شيعه و سنى نبايد تفرقه باشد. بايدوحدت كلمه را حفظ كنيد.
ائمـه اظـهـار مـا سفارش كردند به ما كه بپيونديد با هم و با هم اجتماعمان را حفظ كنيم وكـسـى كـه ايـن اجـتـمـاع را بـخـواهـد كـه بـهـم بـزنـد، يـاجـاهـل اسـت و يـا مغرض و نبايد به اين حرف گوش بكنند. برادران سنى ما نبايد به يكتبليغاتى كه از طرف دشمنان اسلام مى شود ترتيب اثر بدهند. ما با آنها برادر هستيم ،آنـهـا بـا مـا بـرادر هـسـتـنـد. ايـن مـمـلكـت مـال هـمـه مـا هـسـت ،مـال هـمـه مـا، مـال اقـليـت هـاى مـذهـبـى ، مـال مـذهـبـيـون مـا،مـال بـرادران اهـل سـنـت مـا. هـمـه مـا بـاهـم هـسـتـيـم و آن چـيـزى كـه الان بـر شـمـا آقـايـاناهـل عـلم و طـلاب مـحترم و فضلاء معظم (عظم الله اجرهم ) آن چيزى كه بر شما هست ايناسـت كـه بـايـد متفرق بشويد در بلاد و مسائل ما را به بلاد تبليغ بفرمائيد، در بلاد وآنجاهاى دور افتاده اين مسائل را تبليغ بكنيد كه اين اختلافات رفع بشود و اين اشتباهاتبر كنار برود.
من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه علما را ميخواهم . از قرارى كه گفتند خدمه محترم قمهـم در ايـنـجـا تـشـريـف دارند، من از آنها هم تشكر مى كنم ، آنها هم از ما هستند، ما هم از آنهاهستيم ، آنها هم برادران اسلامى ما هستند، آنها هم خدمتگزار به فاطمه ، به حضرت فاطمهمعصومه هستند و بزرگند پيش ما و من خدمتگزار همه شما هستم . خداوند همه را توفيق بدهد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ 17/11/57
بيانات امام خمينى در جمع صادركنندگان خشكبار و دانه هاى كشاورزى  
نـابـودى سـرمـايـه هـاى انـسـانـى ومـادى در طـول پـنـجـاهسال حكومت سياه پهلوى
بسم الله الرحمن الرحيم
عـرض كـنـم كـه شـمـا آقـايـان شـايـد بـهـتـر از مـن مـطـلع بـاشـيـد كـه در ايـن پـنـجـاهسـال حـكـومـت سياه پهلوى ، براى ايران تقريبا بايد گفت هيچ نگذاشتند، يعنى سرمايههـاى انسانى را و سرمايه هاى مادى ما را اينها از بين بردند. دانشگاهها كه بايد سرمايهانسانى براى ما درست كنند، اين ها به وضع عقب افتاده اى نگه داشتند و دستور داشتند كهنـگـذارنـد آنـجـاهـا كه يك انسان كامل و خدمتگزارى بار بيايد و سرمايه هاى ماديمان آنكهزيـرزمـيـنى بود نفت بود، دادند به اين و آن و در ازاء آن چيزهائى گرفتند كه به درد مانمى خورد، بلكه پايگاه درست كردند براى آمريكا يعنى نفت ما را دادند و به اسم اينكهمـا اسـلحـه مـى خـواهـيـم ، مـى خـواهـيـم كـه در مـقـابـل هـمـهدول چه بكنيم ، با اين اسم اسلحه هائى آوردند كه در مملكت ما كارشناسى ندارد نسبت بهايـن مـسـائل و بـايـد خود آنها باشند و اين براى اين بود كه اگر شوروى يك ايرادى مىكـرد كـه چـرا پـايـگـاه درسـت كـرديـد، ايـنـهـا بـگـويـنـد كـه پـايـگـاهمـال خـود ايـران اسـت و اسـلحـه هـم پـول نـفت است ، لكن واقع مطلب اين بود كه اسلحه هاپول نفت نبود بلكه نفت را بردند و به ازاء او براى خودشان كار درست كردند، اين يكىاز خـيـانتها بود كه در تاريخ بايد ثبت بشود و وضع اقتصادى مملكت هم ، شما بهتر مىدانيد كه چطور به چه زمينه اى رسانده اند.
مملكت ما را خراب و قبرستانهاى ما را آباد كردند
عـمـده چيزى كه در ايران ، خاصيتى كه در ايران بود كشاورزى بود، كشاوزى ايران غنىبـود و محصولاتش زائد بود بر آن مقدارى كه احتياج داشت و بايد صادر كننده باشد و ماامروز وارد كننده هستيم و هرچه داريم بايد از غير، از خارج بياوريم . مراتع ما را، مراتعىكـه بـسـيـار مراتع عالى است ، به غير دادند. يكى از مراتعى كه كارشناسان گفتند كهبـهـتـريـن مـراتـعـى اسـت كـه در دنـيا از حيث تربيت دام ، آن را آنطورى كه به من نوشتهبودند به ملكه انگلستان و آن شركتى كه او شريك بوده است به آن ها واگذار كرده استو جـنـگـلها را منع كردند از مردم ، لكن دادند به غير، به خارجى ها، بالاخره مملكت ما را بهصـورت مـفـتـضـحـى درآوردنـد كـه مـن كـرارا گـفـتـم كـه مـمـلكـت مـا را خـراب كـردند، لكنقبرستانهاى ما را آباد كردند، جوانهاى ما را در قبرستانها بردند و مخازن ما را به خارجبه غارت بردند، حالا هم كه فرار

next page

fehrest page

back page