بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تفسیر نور جلد 6, حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     NOOR8001 -
     NOOR8002 -
     NOOR8003 -
     NOOR8004 -
     NOOR8005 -
     NOOR8006 -
     NOOR8007 -
     NOOR8008 -
     NOOR8009 -
     NOOR8010 -
     NOOR8011 -
     NOOR8012 -
     NOOR8013 -
     NOOR8014 -
     NOOR8015 -
     NOOR8016 -
     NOOR8017 -
     NOOR8018 -
     NOOR8019 -
     NOOR8020 -
     NOOR8021 -
     NOOR8022 -
     NOOR8023 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

و بر آنها و بر كشتى ها سوار مى شويد.
پيام ها : 
1 چهارپايان براى انسان آفريده شده اند. (در آيه دوبار كلمه ((لكم )) آمده است )
2 حتّى حيوانات را ساده ننگريم . (لَعِبرة )استخراج آهن از خاك نياز به صدها كارشناس ، متخصّص وابزار دارد، ولى خداوند شير را از دل علف بيرون مى كشد و با همين قدرت در قيامت انسان ها را از دل خاك بيرون خواهد كشيد. (لَعِبرَة )
3 شير، يكى از نعمت هايى است كه قرآن به آن توجّه دارد. (نُسقيكم )
4 ميوه ها و روغن گياهى ، بر غذاهاى حيوانى مقدّم است . اوّل نام (نَخيل ، اَعناب ، زَيتون )بعد فرمود: (نُسقيكم ، تاءكلون )
5 شير، گوشت وسوارى ، قسمتى از منافع حيوانات است . (لكم فيها منافعُ كثيرة )به راه افتادن كارخانجات لبنيات ، چرم سازى ، كنسروسازى ، ريسندگى ، بافندگى و ايجاد اشتغال و بهره دهى براى ميليون ها انسان ، منافع جنبى حيوانات است .
6 نقش كشتى را در حمل و نقل ساده ننگريم . (صدها فرمول دست به دست هم مى دهد تا اين امكان فراهم مى شود) (على الفلك تحملون )
(23) وَلَقَدْ اءَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَقَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ اءَفَلاَ تَتَّقُونَ
ترجمه :
و همانا نوح را به سوى قومش فرستاديم ، پس (به آنها) گفت : اى قوم من ! خداوند (يكتا) را بپرستيد. جز او هيچ خدايى براى شما نيست ، آيا پروا نمى كنيد؟
نكته ها : 
O خداوند در آيات قبل ، از آفرينش انسان و آنچه در زمينه ى تاءمين منافع مادّى اوست سخن گفت و در اين آيات به تاءمين غذاى فكرى و عقيدتى او مى پردازد.
پيام ها : 
1 در تبليغ دين ، مردم را با محبّت مورد خطاب قرار دهيد. (يا قوم )
2 دعوت به توحيد، اوّلين وظيفه ى انبياست . (در تبليغ ، به مسائل اصلى توجّه كنيد) (اعبدوا اللّه )
3 روح پرستش در باطن انسان وجود دارد، انبيا مورد پرستش را بيان مى كنند. (اعبدوا اللّه ما لكم من اله غيره )
4 به سراغ غير خدا رفتن ، بى پروايى است . (اءفلا تتّقون )
(24) فَقَالَ الْمَلَؤُاْ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ مَا هَذَآ إِلا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُرِيدُ اءَن يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَآءَ اللّهُ لاََنزَلَ مَلََّئِكَةً مَّا سَمِعْنَا بِهَ ذَا فِى ءَابَآئِنَا الاَْوَّلِينَ
ترجمه :
پس اشراف قوم او كه كافر شدند، گفتند: اين نوح جز انسانى همانند شما نيست ، او مى خواهد بر شما برترى جويد، اگر خداوند مى خواست (براى ما پيامبرى بفرستد) قطعاً فرشتگانى مى فرستاد. ما اين (دعوت نوح ) را در ميان (تاريخ ) پدران قبلى خود نشنيده ايم .
پيام ها : 
1 اشراف ، در خط مقدّم مخالفان انبيا بودند. (مَلَاء)
2 حُبّ ذات ، غريزه اى عميق در انسان هاست . (انسان از اين كه كسى بر او برترى يابد نگران است ) (يتفضّل عليكم )
3 تهمت برترى جويى ، وسيله ى تبليغات كفّار است . (يريد اَن يَتفضّل عليكم )
4 انسان متكبّر، براى خدا هم تكليف معيّن مى كند. (لو شاءاللّه لانزل ملائكةً)
5 كافران كمال را نقص مى پندارند. (ماهذا الاّ بشر... لانزل ملائكةً)(انسان بودن انبيا براى راهنمايى بشر كمال است ، امّا كفّار مى گفتند: او نبايد بشر باشد)
6 در برابر منطق صحيح ، به تاريخ و تقليد نياكان و فرهنگ ملّى خود تكيه نكنيد و مدافع وضع موجود نباشيد. (ما سَمِعنا بهذا)
(25) إِنْ هُوَ إِلا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُواْ بِهِ حَتَّى حِينٍ 
ترجمه :
او نيست جز مردى كه در او نوعى جنون است ، پس تا مدّتى درباره ى او صبر كنيد. (تا از جنون نجات يابد يا بميرد يا ما تكليف خود را با او روشن كنيم )
(26) قَالَ رَبِّ انصُرْنِى بِمَا كَذَّبُونِ 
ترجمه :
نوح گفت : پروردگارا ! مرا در برابر تكذيب آنان يارى فرما.
پيام ها : 
1 شنيدن تاريخ گذشتگان ، مايه ى تسلّى آيندگان است . (اى پيامبر ! به انبياى قبل نيز نسبت جنون مى دادند) (رجل به جِنّة )
2 برخى كه نمى توانند رشد كنند، مقام بزرگان را پايين مى آورند. (رجل به جِنّة )
3 غرور و لجاجت ، سبب مى شود كه به عاقل ترين مردم نسبت جنون داده شود. (رجل به جِنّة )
4 سران كفر، دعوت انبيا را يك حادثه روحى و روانى مى پندارند و مى گويند: صبر كنيد هيجان ها و ادّعاهاى او تمام مى شود. (فتربّصوا)
5 توكّل و دعا، بزرگ ترين اهرم در برابر تهمت ها و تحقيرهاست . (قال ربّ)
6 درخواست كمك از خداوند براى پيروزى ايمان بر كفر است ، نه پيروزى فرد بر فرد. (انصرنى بما كذّبون )نفرمود: ((انصرنى عليهم ))
ترجمه :
(27) فَاءَوْحَيْنَآ إِلَيْهِ اءَن اصْنَعِ الْفُلْكَ بِاءَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَآءَ اءَمْرُنَا وَ فَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَاءَهْلَكَ إِلا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلاَتُخَطِبْنِى فِى الَّذِينَظَلَمُوَّاْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ
پس ما به نوح وحى كرديم : زير نظر ما و(مطابق دستور وآموزش و) وحى ما كشتى بساز. پس همين كه فرمان (قهر) ما آمد و (آب از) تنور جوشيد، از تمام حيوانات يك جفت (نر و ماده ) و (نيز) اهل خود را در كشتى وارد كن ، مگر كسى از آنان را كه قبلاً درباره ى او سخن به ميان آمده (و وعده ى هلاكتش داده شده )، و درباره ى ستمگران با من سخن مگو (و نزد من ازآنان شفاعت مكن ) كه قطعاً آنان غرق خواهند شد.
نكته ها : 
O امام باقر عليه السلام فرمود: حضرت نوح عليه السلام 950 سال مردم را پنهانى وآشكارا به توحيد دعوت كرد، تا آنجا كه خداوند با جمله ى (لن يؤ من مِن قومك الاّ مَن قد آمن )(79) به او فرمود: جز آنها كه به تو ايمان آورده اند، ديگر ايمان نخواهند آورد، پس نوح گفت : نسل آنان نيز قابل هدايت نيستند. (ولايلدوا الاّ فاجراكفّارا)(80) سپس خداوند فرمان ساختن كشتى را داد.(81)
پيام ها : 
1 دعاى انبيا مستجاب مى شود. (ربّ انصرنى فاوحينا)
2 صنعت ، يك الهام الهى است . (اوحينا اَن اِصنع )
3 تقاضاى نصرت الهى ، با تلاش انسان منافاتى ندارد. (اِصنَع الفُلك )انبيا در كنار دعاهاى خود كار هم مى كردند.
4 افراد تحقير شده را حمايت كنيم . (مردم تو را مجنون مى پندارند ولى تو زير نظر ما هستى ) (باعيننا)
5 اگر در تمام كارها مطابق وحى عمل كنيم ، موفّق مى شويم . (اِصنَع الفلك باعيننا و وحينا)
6 با اراده ى خدا از تنور آتش ، آب مى جوشد. (فارالتّنّور)(شايد فوران آب از تنور، نشانه ى زمان حادثه باشد)
7 نگذاريد نسل حيوانات منقرض شود. (من كلّ زوجين اثنين )
8 حتّى همسر و فرزند پيامبر هم اگر نااهل باشند، مورد قهر الهى قرار مى گيرند. (الاّ من سبق عليه القول )
9 شفاعت ، همه جا كارساز نيست . (ولاتخاطبنى )شفاعت انبيا با اذن الهى است .
10 مشرك ، ظالم است . (فى الّذين ظلموا)
11 عاقبت ظلم ، هلاكت است . (ظلموا مغرقون )
12 گاهى ، آبى كه مايه ى حيات است ، مايه ى هلاك مى شود.
(مغرقون )

(28) فَإِذَا اسْتَوَيْتَ اءَنتَ وَمَن مَّعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى نَجَّنَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّلِمِينَ
ترجمه :
پس هنگامى كه تو و همراهانت بر كشتى سوار شديد، بگو: حمد و سپاس براى خداوندى است كه مارا از گروه ستمگران نجات داد.
پيام ها : 
1 دورى از ستمگران و نجات از سلطه ى آنان ، يكى از نعمت هاى الهى است . (الحمدللّه الّذى نجّانا)
2 براى هر نعمتى شكرى لازم است . (الحمدللّه الّذى نجّانا)
3 بهترين صيغه ى شكر، كلمه مباركه ى (الحمدللّه )است .
4 به خاطر نابودى و هلاكت ديگران خدا را شكر نكنيد، بلكه براى نجات خود شكر كنيد. (نجّانا)نفرمود: ((اهلكهم ))
5 كشتى ، وسيله ى است ولى نجات كار خداوند است . (نجّانا)
(29) وَقُل رَّبِّ اءَنزِلْنِى مُنزَلاً مُّبَارَكاً وَاءَنتَ خَيْرُ الْمُنزِلِينَ 
ترجمه :
وبگو: پروردگارا! مرا با نزولى پر بركت فرودآور كه تو بهترين فرود آورندگانى .
(30) إِنَّ فِى ذَلِكَ لاََيَتٍ وَإِن كُنَّا لَمُبْتَلِينَ 
ترجمه :
البتّه در اين داستان نشانه هايى است ، و همانا ما آزمايش كنندگانيم . (قوم نوح وديگران را بارها آزمايش كرديم تا زمينه ى توبه ورشد خود را نشان دهند)
نكته ها : 
O در حديث مى خوانيم : رسول خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: هرگاه وارد منزلى شدى آيه (29) را تلاوت كن تا خداوند از خير آن جا كاميابت كند و شرّش را از تو دور سازد.(82)
ياد خدا در هر حال 
# در دعوت به توحيد. (اعبدواللّه )(83)
# در ساختن كشتى با الهام خداوند. (اِصنع الفلك باعيننا و وحينا)(84)
# در سوار شدن ، با حمد الهى . (فاذا استويت ... فقل الحمدللّه )(85)
# در حركت با نام خدا. (بسم اللّه مَجراها و مُرساها)(86)
# در توقّف ، با دعا به درگاه او. (ربّ اَنزلنى )(87)
پيام ها : 
1 ابتدا خداوند را بر نعمت هاى گذشته شكر كنيم ، سپس از او نعمت جديدى بخواهيم . (الحمدللّه الّذى ربّ اَنزلنى )
2 در دعا و مناجات ، خداوند را با آن نامى بخوانيم كه با نيازمان تناسب داشته باشد. (اَنزلنى خيرالمنزلين )
3 مطالب تاريخى قرآن ، آيه ى هدايت و مايه ى رشد است . (نه سرگرمى و خاطره ) (لا يات )
4 سنّت خداوند، بر آزمايش مردم در هر حال است ، و ماجراى نوح نيز يكى از نمونه هاى آزمايش الهى است . (مبتلين )
(31) ثُمَّ اءَنشَاءْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْناً ءَاخَرِينَ (32) فَاءَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ اءَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ اءَفَلاَ تَتَّقُونَ
ترجمه :
سپس بعد از قوم نوح ، نسل ديگرى پديد آورديم . و در ميان آنان (نيز) پيامبرى از خودشان فرستاديم كه (به آنان گفت :) خدا را بپرستيد. جز او معبودى براى شما نيست ، پس آيا پروا نمى كنيد؟
پيام ها : 
1 خداوند براى هر امّتى پيامبرى فرستاده است . (قَرناً آخرين فارسلنا)
2 پيامبر بايد از خود مردم باشد. (تا الگوئى عملى و درد آشنا داشته باشند و حجّت بر آنان تمام باشد) (منهم )
3 عبادت خدا همراه با نفى شرك ارزش دارد. (اءن اعبدوااللّه مالكم من اله غيره )
4 گرايش به توحيد، به تقوا نياز دارد. (اءن اعبدوا اللّه ... افلا تتّقون )
(33) وَقَالَ الْمَلاَُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بِلِقَآءِ الاَْخِرَةِ وَ اءَتْرَفْنَهُمْ فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا مَا هَذَآ إِلا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْيَاءْكُلُ مِمَّا تَاءْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ
ترجمه :
و اشرافى از قوم آن پيامبر كه كفر ورزيدند و ديدار قيامت را تكذيب نمودند و آنان را در دنيا در ناز و نعمت قرار داده بوديم (در پاسخ رسولشان ، به مردم ) گفتند: اين ، جر انسانى مثل شما نيست ، از هر چه مى خوريد مى خورد، و از هر چه مى نوشيد مى نوشد.
پيام ها : 
1 دعوت انبيا بر اساس آزاد سازى مردم از سلطه ى اشراف و ستمگران است و به همين دليل ، اشراف بيش از ديگران با انبيا مخالفت مى كنند. (قال الملاء)
2 مخالفان چون جراءت ندارند كه منطق و اصل اصلاحات انبيا را نفى كنند، مى گويند: انبيا لايق آن اصلاحات نيستند. (بشر مثلكم )
3 زندگى انبيا، يك زندگى عادّى است . (ياءكل يشرب )
4 اشراف از مسائل معنوى وعلمى غافلند. (ياءكل يشرب )(اميرالمؤ منين عليه السلام مى فرمايد: حسادت آنان سبب گفتن اين كلمات شد.
(34) وَلَئِنْ اءَطَعْتُم بَشَراً مِّثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذاً لَّخَسِرُونَ 
ترجمه :
و اگر از بشرى همانند خودتان اطاعت كنيد، قطعاً زيانكاريد.
(35) اءَيَعِدُكُمْ اءَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنتُمْ تُرَاباً وَعِظَماً اءَنَّكُم مُّخْرَجُونَ 
ترجمه :
آيا (آن پيامبر) به شما وعده مى دهد كه وقتى مرديد و خاك و استخوان هايى (پوسيده ) شديد، شما (از قبر) بيرون آورده مى شويد ؟!
(36) هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ 
ترجمه :
دور است دور، آنچه به شما وعده داده شده است .
نكته ها : 
O در قرآن ، كلمه ى ((هيهات )) دو بار، آن هم در همين آيه به كار رفته است ، كه سران كفر وقوع قيامت را بسيار دور مى پندارند.
شعارهاى كفّار 
# پيامبر يك انسان معمولى است . (بشراً)
# بر ديگران امتيازى ندارد. (مثلكم )
# پيروى از پيامبران خسارت است . (لخاسرون )
# قيامت و زندگى دوباره دور است . (هيهات هيهات )(چون انبيا مكرّر و هميشه وعده ى قيامت مى دادند، (توعدون )مخالفان هم كلمه ((هيهات )) را تكرار كردند)
آنچه ذكر شد، برخى از شعارهاى لجوجانه يا فريبنده ى كافران و حقّ ستيزان است . آنان با تبليغات گسترده ، پيروى از پيامبران را خسارت مى دانند ولى هدفشان اين است كه مردم را مطيع خود سازند و با شعار آزادى ، ملّت ها را به بردگى كشانند.
(37) إِنْ هِىَ إِلا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ 
ترجمه :
جز اين زندگى دنيا چيز ديگرى نيست ، مى ميريم و زندگى مى كنيم و ما (هرگز پس از مرگ ) برانگيخته نخواهيم شد.
(38) إِنْ هُوَ إِلا رَجُلٌ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِباً وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ 
ترجمه :
او جز مردى كه بر خدا دروغ مى بندد نيست ، و ما هرگز به او ايمان نخواهيم آورد.
پيام ها : 
1 افراد مغرور جز راه خود، راه ديگرى را تصور نمى كنند. (اِن هى )
2 آخوربين ، آخربين نمى شود. (الاّ حياتنا الدنيا)(دنياگرايان ، كوته فكران جامعه هستند)
3 كفّار، خدا را قبول داشتند ولى معاد و نبّوت را نمى پذيرفتند. (افترى على اللّه )
4 اهل كفر، با شعار ((حفظ حريم و قداست الهى )) اوليا و وعده هاى الهى را رد مى كنند. (افترى على اللّه )
5 گاهى جامعه به قدرى سقوط مى كند كه حاميان واقعى دين به عنوان دروغگو و كافران مغرور به عنوان حامى حريم خدا معرفى مى شوند. (افترى على اللّه )
(39) قَالَ رَبِّ انصُرْنِى بِمَا كَذَّبُونِ 
ترجمه :
(پيامبرشان ) گفت : پروردگارا! مرا در برابر تكذيب هاى آنان يارى فرما.
(40) قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَّيُصْبِحُنَّ نَدِمِينَ (41) فَاءَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَهُمْ غُثَآءً فَبُعْداً لِّلْقَوْمِ الظَّلِمِينَ
ترجمه :
(خداوند) فرمود: قطعاً به زودى پشيمان خواهند شد. پس (قهر خدا آمد و) بانگ مرگبار كه سزاوارش بودند آنان را فراگرفت ، و آنان را همچون خاشاكى كه بر آب افتد قرار داديم ، پس دور باد گروه ستمگر (از رحمت خدا).
(42) ثُمَّ اءَنشَاءْنَا مِن بَعْدِهِمْ قُرُوناً ءَاخَرِينَ 
ترجمه :
آن گاه بعد از (هلاكت ) اين گروه ، نسل هاى ديگرى پديد آورديم .
پيام ها : 
1 تكيه گاه انبيا خداست . (ربّ)
2 كلمه ى ((ربّ)) بهترين كلمه براى دعاست . بعد از كلمه ى ((اللّه )) بيشترين كلمه در قرآن كلمه ى ((ربّ)) است و معمولا در همه ى دعاها به كار رفته است .
3 كفّار ومجرمان به زودى پشيمان خواهند شد. (وجدان ها، روزى بيدار خواهد شد.) (نادمين )
4 بيان تاريخ و هلاكت اقوام پيشين ، براى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مايه ى آرامش و براى كفّار مكّه وسيله ى تهديد است . (اخذتهم الصيحة ...)
5 دعاى انبيا مستجاب است . (ربّ فاخذتهم )
6 قهر خدا بر اساس عدل است . (الصيحة بالحقّ )
7 مخالفان انبيا، هم شكنجه ى روحى دارند، (نادمين )هم شكنجه ى جسمى ، (غثاء)و هم در قيامت گرفتارند.
8 قهر خدا شكننده است . (غثاء)
9 نفرين بر ستمگران جايز است . (فبُعدا)
10 سنّت خداوند، پس از انقراض يك امّت ، ايجاد امّتى ديگر است . (ثمّ انشاءنا)
(تحوّلات تاريخى ، تحت حاكميّت خداوند است )
(43) مَا تَسْبِقُ مِنْ اءُمَّةٍ اءَجَلَهَا وَمَا يَسْتَئْخِرُونَ 
ترجمه :
هيچ امّتى از اجل (وقت انقراض ) خود، نه پيش مى افتد و نه پس مى ماند.
پيام ها : 
1 هر جامعه و امّتى ، مهلتى خاص و زمان بندى حكيمانه اى دارد. (ما تسبق ...)
2 از تاءخير عذاب الهى مغرور نشويد. (ما تسبق ...)
3 برنامه هاى الهى با هياهوى افراد لغو نمى شود و نظم الهى بر تحولات تاريخى حاكم است . (ما تسبق ...)
4 تاريخ ، سنّت هاى ثابتى دارد. (ما تسبق ...)
(44) ثُمَّ اءَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا كُلَّ مَا جَآءَ اءُمَّةً رَّسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَاءَتْبَعْنَا بَعْضَهُم بَعْضاً وَجَعَلْنَهُمْ اءَحَادِيثَ فَبُعْداً لِّقَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ
ترجمه :
سپس پيامبرانمان را پى در پى (براى هدايت آن امّت ها) فرستاديم ، هر بار كه پيامبر هر امّتى به سراغ قومش آمد، مردم او را تكذيب كردند، پس ما نيز آن گروه را هلاك كرديم وگروه ديگرى را دنبال آنان آورديم ، وما آنان را زبانزد مردم قرار داديم (تا عبرت گيرند) پس قومى كه ايمان نمى آورند دور (از رحمت خدا) باد.
نكته ها : 
O كلمه ى ((احاديث )) جمع ((اُحدوثه )) به داستان هاى شگفتى گفته مى شود كه با آب و تاب نقل و با علاقه شنيده مى شود.
پيام ها : 
1 سنّت خداوند بر فرستادن انبيا براى امّت هاست . (رسلنا تَتْرا) (هر اجتماعى رهبر مى خواهد. فكر و علم به تنهايى براى بشر كافى نيست ، بلكه بايد امورى را از طريق وحى بدست آورد)
2 تمام انبيا مورد تكذيب قرار مى گرفتند. (كلّما)
3 هر امّتى براى خود رسولى داشتند. (كلّما جاء اُمّة رسولها)
4 نتيجه ى تكذيب حقّ، هلاكت است . (و جعلناهم احاديث )(از گردنكشان و طاغوتيان ، تاريخى بيش نمى ماند)
5 نفرين كفّار جايز است . (بُعداً)(كلمه ((بُعدا)) مصدرى است كه هميشه به جاى فعل بكار مى رود. بنابراين ((بُعدا))، يعنى ((بعدوا بُعدا)))
6 نفرين قرآن ، به خاطر كفر كافران است . (لايؤ منون )
7 تحوّلات تاريخى با اراده اوست . و هلاك امّت هاى سركش ، نمودى از لعن و نفرين اوست . (و جعلناهم احاديث فبعدا)
(45) ثُمَّ اءَرْسَلْنَا مُوسَى وَاءَخَاهُ هَرُونَ بَئَايَتِنَا وَسُلْطَنٍ مُّبِينٍ 
ترجمه :
سپس موسى و برادرش هارون را با معجزات و دليلى روشن فرستاديم .
(46) إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلاَِيْهِ فَاسْتَكْبَرُواْ وَكَانُواْ قَوْماً عَالِينَ 
ترجمه :
به سوى فرعون و اشراف قوم او، ولى تكبّر ورزيدند و آنان مردمى برترى جوى و گردنكش بودند.
نكته ها : 
O كلمه ى ((سلطان )) مرادف حجّت است ، زيرا انسان با داشتن منطق ، استدلال و حجّت علمى و عقلى ، بر قلوب مردم مسلّط و پيروز مى شود.
پيام ها : 
1 تبليغ ، گاهى بايد به صورت چند نفره و اعزام هياءت باشد. (موسى واخاه )
2 مبلغ دين بايد از پشتيبانى علمى برخوردار باشد. (سلطان مبين )
3 براى اصلاح مردم و نظام اجتماعى ، اوّل بايد به سراغ افراد مطرح و شاخص جامعه رفت . (الى فرعون و ملائه )
4 اطرافيان طاغوت ها، در قدرت آنان نقش مهمّى دارند. (ملائه )
(47) فَقَالُوَّاْ اءَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَبِدُونَ 
ترجمه :
پس (در پاسخ موسى و هارون ) گفتند: آيا ما به دو انسان مانند خودمان ايمان آوريم در حالى كه قوم موسى و هارون برده ى ما بودند؟
(48) فَكَذَّبُوهُمَا فَكَانُواْ مِنَ الْمُهْلَكِينَ 
ترجمه :
پس آن دو پيامبر را تكذيب كردند، و از هلاك شدگان گشتند.
(49) وَلَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسَى الْكِتَبَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ 
ترجمه :
و همانا ما به موسى كتاب (تورات ) داديم ، شايد (مردم به واسطه آن ) هدايت شوند.
پيام ها : 
1 موسى و هارون ، از نژاد بنى اسرائيل بودند. (وقومهما لنا عابدون ) (با توجّه به اينكه بنى اسرائيل برده ى فرعونيان قرار گرفته بودند)
2 متكبّران به جاى مراعات منطق و معجزه ، به جايگاه اجتماعى افراد نظر دارند. (سلطان مبين ... قومهما لنا عابدون )
3 نژادپرستى عامل استكبار است . (وقومهما لنا عابدون )(فرعونيان نژاد خود را برتر از بنى اسرائيل مى پنداشتند)
4 منطق انبيا، معجزه و استدلال و منطق طاغوت ، استضعاف و دربند كشيدن ملّت است . (قومهما لنا عابدون )
5 نتيجه ى تكذيب حقّ، هلاكت است . (كذّبوهما فكانوا من المهلكين )
(50) وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَاءُمَّهُ ءَايَةً وَءَاوَيْنَهُمَآ إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَ مَعِينٍ 
ترجمه :
و ما (عيسى ) فرزند مريم و مادرش را معجزه قرار داديم و آن دو را در سرزمينى مرتفع كه داراى آرامش و امنيّت و آب گوارا بود جاى داديم .
نكته ها : 
O كلمه ى ((مَعين )) به آبى گفته مى شود كه روى زمين جارى باشد.
O خداوند در اين سوره از عيسى ومريم به عنوان يك آيه ياد كرده است ، ولى درباره ى شب و روز مى فرمايد: (جعلنا الليل والنّهار آيتَين )(89) شب و روز دو آيه هستند و اين به خاطر آن است كه تولّد عيسى بدون پدر، همان زايمان مريم بدون شوهر است .
O در اينكه منطقه بلندى كه آب جارى داشته و خداوند عيسى و مادرش را در آنجا جاى داده ، كجاست ؟! دو مورد بيان شده است :
الف : مراد از ((رَبوَة )) كوفه و مراد از ((ذات قرار)) مسجد كوفه و مراد از ((مَعين )) آب فرات است كه در كوفه دائما جارى مى باشد.(90)
ب : مراد دمشق است كه از بهترين مناطق شام است .(91)
پيام ها : 
1 مقام نبوّت ، برترين مقام هاست . (نام عيسى به خاطر مقام نبوّت قبل از مادرش برده شده است ). (ابن مريم و اُمّه آية )
2 پديده هاى مهم و حوادث عجيب را وسيله ى شناخت خدا و نشانه ى قدرت غيبى او بدانيد. (آية )
3 آب و امنيّت ، از مزاياى ضرورى مسكن و زندگى است . (ذات قرار و مَعين )
(51) يََّاءَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُواْ مِنَ الطَّيِّبَ تِ وَاعْمَلُواْ صَ لِحاً إِنِّى بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ 
ترجمه :
اى پيامبران ! از غذاهاى پاكيزه (و پسنديده ) بخوريد و كار نيكو انجام دهيد، همانا من به آنچه انجام مى دهيد آگاهم .
نكته ها : 
O در قرآن كريم ، در كنار (كُلوا)دستورات ديگرى نيز ذكر شده است مانند:
الف : (كُلوا... وشكروا)(92) بخوريد و خدا را شكر كنيد.
ب : (كُلوا... واطعموا)(93) بخوريد و اطعام كنيد.
ج : (كُلوا... ولاتسرفوا)(94) بخوريد و اسراف نكنيد.
O پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ذيل اين آيه فرمودند: حضرت عيسى از دستمزد نخ ‌ريسى مادرش مريم تغذيه مى كرد.(95)
O امام صادق عليه السلام ذيل اين آيه مى فرمايد: مراد از طيّب ، حلال بودن است .(96)
O در حديث مى خوانيم : ((اِنّ اللّه لايقبل عبادة مَن فى جُوفه لُقمة من حرام )) كسى كه يك لقمه مال حرام خورده باشد، خداوند عبادت او را نمى پذيرد.(97)
پيام ها : 
1 انبيا نيز از موادّ غذايى و مواهب طبيعى بهره مند مى شوند. (توقّع نابجا از انبيا ممنوع ) (كُلوا)
2 براى دعوت مردم به حقّ، اوّل به فكر زندگى مادّى آنان باشيم . (كلوا... واعملوا)
3 تمام اديان الهى با رهبانيّت ، انزوا ورياضت مخالفند. (كلوا)(شايد فرمان بخوريد بعد از نام عيسى براى جلوگيرى از رهبانيّتى باشد كه در مسيحيّت مطرح است )
4 در آنچه مى خوريد، دو اصل مهم را فراموش نكنيد: الف : حلال بودن . ب : طيّب و پاكيزه بودن . (كلوا من الطيّبات )
5 غذا خوردن نيز بايد هدفدار باشد، نه بر اساس هوس . (كلوا واعملوا)
6 عفّت در شكم و تقوا در عمل ، مقارن هستند. (كلوا من الطيّبات واعملوا صالحا)
7 توفيق عمل صالح ، در سايه ى تغذيه حلال و طيب است . (الطيّبات صالحا)
8 تغذيه ى طيّب و سالم و عمل صالح ، مورد توجّه تمام اديان الهى است . (يا ايّها الرسل الطيّبات صالحا)
9 اگر بخوريد و عمل صالح انجام ندهيد، خداوند حتّى به حساب انبيا مى رسد. (اِنّى بما تعملون عليم )
(52) وَإِنَّ هَذِهِ اءُمَّتُكُمْ اءُمَّةً وَحِدَةً وَاءَنَاْ رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ 
ترجمه :
و البتّه اين اُمت شما اُمت واحدى است ، و من پروردگار شما هستم ؛ پس ، از من پروا كنيد.
(53) فَتَقَطَّعُوَّاْ اءَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ 
ترجمه :
امّا مردم كارشان را در ميان خود به پراكندگى كشاندند، هر گروهى به راهى رفتند؛ و هر حزب و دسته اى به آنچه نزدشان بود دل خوش ‍ كردند.
نكته ها : 
O كلمه ى ((زُبُر)) جمع ((زُبره )) (بر وزن لقمه ) به معناى قسمتى از موى پشت سر حيوان است كه آن را جمع و از بقيه جدا مى كنند؛ سپس اين واژه به هر چيزى كه مجزّاى از ديگرى است گفته شده است .(98)
پيام ها : 
1 در جهان بينى دينى و از ديدگاه الهى تمام امّت ها در حقيقت يك امّت هستند، (اُمّة واحدة )زيرا:
# اصول دعوت همه ى پيامبران الهى يكى است .
# نيازهاى فطرى و روحى و جسمى مردم يكى است .
# خالق و پروردگار همه يكى است .
2 تقوا و حفظ حريم ، شايسته ى مقام ربوبى است . (و انَا ربّكم فاتّقون )
3 ايجاد تفرقه ، بلاى بزرگى است كه سابقه اى طولانى دارد. (تقطّعوا امرهم )
4 تفرقه اندازى بى تقوايى است . (فاتّقون فتقطّعوا...)
5 اساس تفرقه ، خودخواهى انسان هاست . (كلّ حزب بمالَدَيهم فَرِحون )
(54) فَذَرْهُمْ فِى غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ 
ترجمه :
پس آنان را تا مدّتى (كه مرگشان فرا رسد يا به عذاب خدا مبتلا شوند) در ورطه ى جهل و غفلت رها كن .
(55) اءَيَحْسَبُونَ اءَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَبَنِينَ 
ترجمه :
آيا گمان مى كنند كه آنچه از مال وفرزند به آنان مدد مى كنيم (براى اين است كه )
(56) نُسَارِعُ لَهُمْ فِى الْخَيْرَتِ بَل لا يَشْعُرُونَ 

next page

fehrest page

back page