بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب مهمان در اسلام,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 -
     02 -
     03 -
     04 -
     05 -
     06 -
     07 -
     fehrest -
 

 

 
 

  
 

مقدمه

الحمدلله الاول فلا شى‏ء قبله، و الآخر فلا شى‏ء بعده، و الظاهر فلا شى‏ء فوقه، والباطن فلا شى‏ء دونه، (1) و الصلاة والسلام على رسوله وآله الطاهرين.

اصولا هر آنچه در جامعه بشرى از ارزش و اهميت والايى برخوردار است،انديشه‏اى است كه ريشه در اعتقادات،سنت‏ها وباورهاى مردم دارد و در بين سايرجوامع زبانزد عام و خاص است.

آنچه موضوع بحث و مشترك بين تمامى جوامع است، مهماندارى است، كه اززمان‏هاى بسيار دور و در ميانتمام ملل و اقوام مختلف وجود داشته است و همه‏انسان‏ها با هر خصوصيت و تيره و نژادى، در هر منطقه دنيا كهزندگى مى‏كنند، اين‏خصيصه را در جان و دلشان ثبت كرده و اين كار پسنديده را ارج مى‏نهند و به آنعمل‏مى‏كنند.

اين خصلت‏بسيار خوب و نيك، با ظهور دين مقدس اسلام در بين جوامع و پذيرش‏آن از طرف مردم براىهميشه ثبت و جاودانى شد و دين مبين اسلام، اين خصلت نيك‏را تاييد و بر آن تاكيد كرد.

آداب و چگونگى پذيرايى از مهمان در جوامع متعدد، مختلف است و در هرجامعه‏اى به نوعى، از مهمان پذيرايىمى‏كنند كه بعضى از آن مطابق شرع مقدس اسلام‏است و برخى ديگر مخالف با فرمان‏هاى انسان‏ساز الهى است.

از باب نمونه، در بعضى از جوامع غير اسلامى بهترين پذيرايى از مهمان، اين است‏كه جام شرابى را به وى تعارفكنند و او نيز براى قدردانى از ميزبان جام را سر بكشد،كه اين‏گونه پذيرايى از نظر اسلام مردود، بلكه حراماست.

خداوند تبارك و تعالى براى مهمان و ميزبان ارزش زيادى قايل‏شده و براى آنهاپاداش‏هاى بسيار زيادى در نظرگرفته است; هم براى مهمان كه به خانه برادر دينى‏اش‏مى‏رود و با او ديدار كرده و در خانه او غذا مى‏خورد و همبراى ميزبان كه از او پذيرايى‏مى‏كند و غذا و امكانات رفاهى را در اختيار او قرار مى‏دهد اگر انسان بعد ازانجام‏واجبات و ترك محرمات، جز مهماندارى عمل نيك ديگرى را انجام نداده باشد،خداوند به‏واسطه همينعمل، او رابه بهشت مى‏برد.

ما، در اين نوشتار با عنايت‏به مطالب فوق و عجين شدن اين سنت‏حسنه با آيين ناب‏و سرنوشت‏ساز اسلام، بهبحث و بررسى درباره آيين مهماندارى پرداخته و با بيان‏احاديث جذاب و نورانى و ذكر حكايات و لطيفه‏هاىشيرين، مسايلى از قبيل فضيلت‏مهماندارى و ثمرات آن و همچنين وظايف مهمان و ميزبان و آداب مهمانى رابه‏طورمفصل بيان خواهيم كرد.

اميدواريم تمامى خانواده‏هاى عزيز و مهماندوست‏با رعايت دستورهاى دين وعمل كردن به فرمان‏هاى اهل بيتاطهارعليهم السلام در مورد پذيرايى از مهمان، به ثمرات‏دنيوى و اخروى آن دست‏يابند و به اين وسيله دنيا وآخرت خود را آباد كنند.

بنده با اطمينان عرض مى‏كنم با يك بار خواندن اين كتاب، مجذوب آن‏خواهيد شد، زيرا محتواى آن پرده ازسنتى زيبا و حسنه و رايج در بين هموطنان مابرمى‏دارد، كه متاسفانه تاكنون كسى در اين‏باره به تحقيقنپرداخته است.

از تمامى خوانندگان محترم و صاحب‏نظران عزيز انتظار دارم نظريات اصلاحى‏خويش را به نشانى ناشر ارسالدارند، تا در چاپ‏هاى بعدى مورد توجه قرار گيرد. درپايان، از همسرم كه با تحمل سختى‏ها و كمبودهاى زندگى، مرا در تاليف اين كتاب‏يارى كرد، تشكر مى‏كنم. والحمدلله رب العالمين و العاقبة للمتقين.

تيرماه 1378

نورمراد محمدى

بخش اول: فضيلت مهماندارى

يكى از صفات بسيار پسنديده - كه اگر در هر فرد وجود داشته باشد،فضيلتى بزرگ محسوب مى‏شود -مهماندارى و مهماندوستى است.

تمامى پيامبران به اين صفت زيبا و پسنديده آراسته بودند و يكى ازصفات بارز آنان مهماندوستى بود. ما هيچپيامبرى را سراغ نداريم كه ازمهمان روگردان بوده باشد.

بعضى از پيامبران اگر شب در منزل مهمان نداشتند، لب به غذا نمى‏زدند وگرسنه مى‏خوابيدند!

حكايت: ميزبانى حضرت ابراهيم‏عليه السلام

حضرت ابراهيم‏عليه السلام يكى از پيامبران عظيم‏الشان بود كه هيچ‏وقت‏بدون‏مهمان غذا نمى‏خورد و لب بهغذا نمى‏زد. از قضا روزى مهمان براى‏آن حضرت نرسيد و او گرسنه بود. از خانه به جست‏وجوى مهمان‏بيرونآمد. ديد در صحرا جماعتى در حال سفرند.

حضرت ابراهيم‏عليه السلام خود را به آنها كه پانزده نفر بودند، رساند و آنها را به‏مهمانى دعوت كرد.

آنها گفتند: ما گروهى كارگر بيچاره هستيم. هر يك از ما اطفال و عيال‏زيادى داريم. هر گاه خود مهمان شويم،اهل و عيال ما گرسنه خواهند ماند.

حضرت ابراهيم فرمود: اجرت عملگى شما را نيز خواهم داد. به هر حال‏آنها را راضى كرد و به خانه آورد و مهماننمود.

وقتى كارگران در ضيافت‏شركت كردند و اجرت هم گرفتند، با خودگفتند: حقيقتا دين ابراهيم بر حق است;زيرا مهمان مى‏كند و اجرت هم‏مى‏پردازد.

در همان ساعت نزد حضرت ابراهيم ايمان آوردند و به سوى خانواده خودبرگشتند. (2) .

پذيرفتن دعوت مؤمنان

تمامى مؤمنان وظيفه دارند در حد توان، ديگران را به مهمانى دعوت كنندو اگر كسى آنها را به مهمانى دعوتكرد، بپذيرند; هرچند مسافت دور باشد ومشقت داشته باشد.

پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: به حاضران و غائبان امتم وصيت‏مى‏كنم: دعوت برادرمسلمان خود را اجابت كنند; حتى اگر مسافت آن‏پنج ميل باشد، چون اين عمل جزء ايمان شما است. (3) .

حضرت امام جعفر صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: يكى از حقوق مؤمن بر برادرمؤمنش اين است كه دعوت او رااجابت كند. (4) .

نپذيرفتن دعوت برادر مؤمن ظلم و پايمال‏كردن حق او است، در حالى كه‏اداى حقوق برادر مؤمن واجب است وانسان فرداى قيامت‏بايد جوابگوباشد.

رسول‏خداصلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: اگر شخصى برادر دينى‏اش را به غذايى دعوت‏كند و او نپذيرد، در حقاو ظلم كرده است. (5) .

وقتى كسى رسول گرامى اسلام را به مهمانى دعوت مى‏كرد، مى‏پذيرفت وبه مهمانى مى‏رفت; حتى اگر ميزباناو غيرمسلمان بود، و از اين راه مردم راارشاد مى‏كرد و به دين اسلام دعوت مى‏فرمود.

حكايت: دعوت به دين در مهمانى

در زمان رسول‏خداصلى الله عليه وآله در ميان مشركان شخصى به نام «عقبه‏» بود. وى‏مردى سخى و بلند نظربود. هر وقت از سفر برمى‏گشت، سفره مفصلى ترتيب‏مى‏داد و دوستان و بستگانش را به مهمانى دعوت مى‏كرد.در همان حال كه درصف مشركان بود، دوست داشت پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله را مهمان كند.

او در مراجعت از يكى از مسافرت‏هايش، سفره گسترده‏اى ترتيب داد وجمعى از جمله رسول‏خداصلى الله عليهوآله را دعوت كرد.

دعوت شدگان به خانه او آمدند و كنار سفره غذا نشستند. پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله‏نيزوارد شد و كنارسفره نشست، ولى دست‏به غذا نزد.

عقبه از حضرت پرسيد: چرا غذا ميل نمى‏فرماييد؟!

پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: من از غذاى تو نمى‏خورم، مگر اين‏كه به يكتايى خداوندو رسالت من گواهىدهى!

«عقبه‏» چون خيلى به آن حضرت علاقه داشت و نمى‏خواست كسى‏گرسنه از كنار سفره او برخيزد، به يكتايىخداوند عزوجل و رسالت‏پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله گواهى داد و به اين ترتيب اسلام را قبول كرد. امامتاسفانه‏به‏خاطر همنشين بد، از دين اسلام برگشت و مرتد شد و در جنگ احدبه هلاكت رسيد. (6) .

پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله فرمود: اگر مؤمنى مرا به [خوردن] شانه گوسفندى‏دعوت كند، دعوت اورا اجابت مى‏كنم، چون اين عمل جزو ايمان است. (7) .

نشانه ايمان است

امام جعفر صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: از جمله چيزهايى كه رسول‏خداصلى الله عليه وآله به‏فاطمه زهراعليهاالسلام، تعليم داد، اين بود: كسى كه به خدا و روز قيامت ايمان دارد،بايد مهمانش را اكرام كند. (8) .

وقتى انسان، اين موجود ضعيف آن‏قدر سخاوت داشته باشد كه همنوعانش‏را دعوت كند و از حاصل دسترنجشبه آنها بخوراند، خداوند تبارك و تعالى‏كه سخى‏ترين بخشندگان است، چگونه فرداى قيامت‏با مهمانانشرفتارخواهد كرد.

حكايت ملكشاه و روستايى

آورده‏اند: روزى ملكشاه آلب ارسلان به شكار رفته بود. به دهى از نواحى‏نيشابور رسيد و گرسنگى بر وى غالبشد، مردى را ديد كه كشت‏خود را آب‏مى‏داد. نزديك رفت و پرسيد: اى روستايى! آيا آب ونان همراه دارى؟

كشاورز گفت: دارم، ولى نه براى تو!

سلطان گفت: ياوه مگوى! اگر دارى دو سه تا به من بده.

روستايى جواب داد: ياوه تو مى‏گويى كه به من مى‏گويى نان بده!

سلطان دانست‏سختى و درشتى در وى تاثير ندارد. از اين رو كارد خود رااز ميان باز كرد و گفت: اين را بگير وچند عدد نان بده.

روستايى گفت: به دكان طباخ ببر كه اگر من از سر كشت‏بروم و فرار كنم،از كجا مرا مى‏يابى؟!

سلطان گفت: اين كارد را به تو مى‏بخشم.

روستايى جواب داد: بهتر از اين چيزى ندارى كه به من ببخشى؟ يادست ازسر من بردارى؟!

سلطان ناراحت‏شد و خواست‏برود. روستايى عنان اسب او را گرفت‏و بوسه داد و گفت: مرا ببخش، چون با توشوخى مى‏كردم! او را فرود آوردو دويد جامى آب حاضر كرد و بره شير مستى را ذبح كرد. آتش افروخت‏و كبابكرد و براى او حكايت‏هاى مضحك مى‏گفت وسلطان مى‏خنديد.

چون لشكر از دنبال او برسيد، روستايى دانست او سلطان است.سر در پيش افكند و به كار خود مشغول شد.

وقتى سلطان غذا خورد، به او گفت: بايد به درگاه ما بيايى تا حق تو رابه جاى آورم!

روستايى گفت: ما در عهد سلطان جهان آسوده‏ايم و اين‏قدر خدمت،ارزش ندارد كسى مكافات آن كند و ماعادت نكرده‏ايم از مهمان مزد بستانيم.

سلطان از آن سخن بسيار خوشش آمد و انتظار كشيد تا شايد روستايى‏به خدمت او بيايد، اما خبرى نشد،روستايى بعدا هم به هيچ كس نگفت‏سلطان مهمان او بوده است. (9) .

ثواب مهماندارى نزد خدا

امام جعفر صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: هر كس مسلمانى را سير گرداند، جزپروردگار عالم هيچ يك از مردمانو فرشتگان مقرب و پيامبران نداننداجر و پاداش او در قيامت چقدر خواهد بود.

سپس فرمود: از جمله چيزهايى كه سبب آمرزش خواهد شد، سير كردن‏مسلمان گرسنه است. (10) .

حكايت مهمان‏نوازى باديه نشين

ابوالحسن مى‏گويد: روزى جمعى با امام حسن مجتبى‏عليه السلام به حج مى‏رفتندو زاد و توشه آنها از پيشرفته بود. آنها گرسنه و تشنه شدند. ناگاه از دورخيمه كهنه‏اى را ديدند. به آن‏جا رفتند. زنى پير در آن‏جا نشستهبود. به اوسلام كردند.

زن باديه نشين پيش دويد و ايشان را اكرام كرد و گوسفندى بسته داشت.فورى آن را دوشيد و شيرش را پيشمهمانان آورد و گفت: اين شير رابنوشيدو گوسفند را ذبح كنيد و طعام سازيد. مهمانان چنان كردند و بعد از غذابه‏پيرزن گفتند: ما از طايفه قريشيم. وقتى بازگرديم، بايد به نزد ما بيايى تاپاداش احسان تو را بدهيم. اين راگفتند و حركت كردند. شب كه شد، شوهرزن از صحرا آمد و گوسفند را نديد.

زن ماجرا را به او گفت. مرد خشمگين شد و گفت: در دنيا يك گوسفندداشتى و آن را به قومى دادى كه ايشان رانمى‏شناختى!

زن گفت: اگر ايشان را مى‏شناختم، بازرگان بودم، نه ميزبان. ميزبان آن‏است كه طعام به كسى دهد كه او رانشناسد.

بعد از چند روز، زن و شوهر از محنت فقر و فاقه به مدينه رفتند. پيرزن‏به كوچه‏اى داخل شد. امام حسين‏عليهالسلام كنار در منزل ايستاده بود. آن زن‏راشناخت و به او فرمود: اى زن! آيا مرا مى‏شناسى؟

زن گفت: نه.

حضرت فرمود: من آنم كه آن روز مرا به شير و گوسفند مهمان كردى.امام به او هزار گوسفند و هزار درهمبخشيد و او رانزد امام حسن‏عليه السلام برد.حضرت پرسيد: برادرم به تو چقدر كمك كرد؟

گفت: اين‏قدر گوسفند و درهم.

امام حسن‏عليه السلام دو برابر آن را به زن داد و او رابه نزد عبدالله جعفر فرستاد.او از زن پرسيد: ايشان به توچقدر دادند؟

گفت: هريك اين مقدار گوسفند و درهم.

عبدالله دو هزار گوسفند و دو هزار درهم به او داد و گفت: اگر تو از اول‏به نزد من مى‏آمدى، تو را مستغنىمى‏كردم.

آن زن و شوهر به خاطر يك گوسفند كه در دنيا داشتند و آن را براى‏مهمان ذبح كردند، با چهار هزار گوسفند وچهار هزار درهم بازگشتند. (11) .

انسان در مهماندارى و پذيرايى از مهمان نبايد خساست‏به خرج دهد،بلكه در حد توان خود بايد پذيرايى كند،چون مهمان حبيب خدا است. خداى‏متعال فرداى قيامت‏به كسى كه عزيزش راخدمت كرده است، آن‏قدرنعمت‏مى‏دهد كه تمامى مردم حسرت حال او را مى‏خورند. در آن روز است كه‏انسان افسوس مى‏خورد اى كاشتمام اموالم را براى مهمان خرج مى‏كردم وتمام وقتم در پذيرايى از مهمان مى‏گذشت، تا الآن جزو زيان‏كاراننباشم.

مهماندارى در جوامع مختلف

مهماندارى و مهمان‏نوازى يكى از صفات برجسته هر خانواده، شهر و ياكشور است، وقتى كسى مى‏خواهد ازخوبى‏هاى شخصى ياد كند، مى‏گويد: آدم‏مهمان‏نوازى است و يا مى‏گويد: مردم فلان شهر، آدم‏هاىمهماندوستى هستندو از مهمان، خوب پذيرايى مى‏كنند.

مهمان‏نوازى از سجاياى برجسته اخلاقى است و ملت‏هايى كه بهره‏بيشترى از اين سجيه اخلاقى دارند، به آنمباهات و افتخار مى‏كنند.

يكى از صفات برجسته بت‏پرستان زمان جاهليت كه اسلام نيز آن راتاييد كرده و زبانزد خاص و عام بوده و هست، مهماندوستى و مهماندارى آنهاء;كبوده است; حتى بعضى از طوايف عرب شب‏ها آتش در صحرا روشنمى‏كردندتا اگر غريبه‏اى وارد منطقه‏شان شد، آتش را ببيند و به مهمانى آنها برود.

اعراب به افرادى كه زياد براى آنها مهمان مى‏آمد صفاتى را نسبت‏مى‏دادند; مثلا مى‏گفتند: «فلانى كثير الرماداست‏» يعنى خاكستر خانه‏اش زياداست; كنايه از اين كه چون مهمانش زياد است، پخت و پز بسيار دارد ودرنتيجه خاكستر خانه‏اش زياد است.

يا مى‏گفتند: فلانى حياط خانه‏اش در ندارد; كنايه از اين‏كه چون مهمان‏زياد به خانه‏اش رفت و آمد مى‏كند، گويابراى رفاه حال مهمانان، براى‏خانه‏اش در نگذاشته است.

يا مى‏گفتند: سگ‏هاى خانه فلانى زيادند; كنايه از اين‏كه، چون پخت و پززياد دارد، سگ‏ها براى چرب كردندندان به آن‏جا مى‏آيند.

اين قبيل اوصاف هنوز در بين آنها مرسوم است.

افراد غريبه‏اى كه از كشورهاى ديگر به مملكت ما سفر مى‏كنند و اين‏جارا با ممالك خود مقايسه مى‏كنند، يكىاز صفات برجسته مردم كشوراسلامى ما را مهمان‏نوازى مى‏دانند. آرى، ايرانيان چون از امامان خودسر مشقمى‏گيرند و به دستورهاى آنان عمل مى‏كنند، مهمان‏نواز هستند.

در هيچ جاى كشور ما نمى‏توان شهر، روستا و حتى خانواده‏اى را پيدا كردكه از مهمان بدش بيايد. صائبتبريزى در اين باره چه زيبا سروده است:

خانه‏اى از خانه آيينه دارم پاك‏ترهر چه هر كس آورد، با خويش مهمانش كنم

خداوند تبارك و تعالى در حديث قدسى مى‏فرمايد: اى فرزند آدم!مالى كه در دست تو است، مال من است و توهم بنده من هستى و مهمانى كه‏براى تو مى‏رسد، فرستاده من است. اگر مال مرا از فرستاده‏ام منع كنى،به‏بهشت من اميد نداشته باش و نخواه تو را به بهشت‏ببرم. (12) .

خانه من چون كمان پاك است از اسباب عيشپر درآرد ميهمان چون تير در كاشانه‏ام

«صائب تبريزى‏».

متاسفانه در عصر ما كه عصر ماديگرى است، اين سنت انسانى چنان‏محدود شده كه در بعضى از جوامع غربىتقريبا برچيده شده است. شنيده‏ايم‏هنگامى كه بعضى از آنها به كشورهاى اسلامى سفر مى‏كنند وگستردگى‏مهماندارى و مهمان‏نوازى را كه هنوز در خانواده‏هاى اصيل اين مرز و بوم‏به صورت گرم و مملو ازعواطف برقرار است مى‏بينند، شگفت زده مى‏شوندو با خود مى‏گويند چگونه ممكن است افرادى بهترين وسايلموجود در خانه‏و بهترين غذاهاى خود را براى پذيرايى از مهمان‏هايى كه اصلا آنها رانمى‏شناسند و يا گاهى با آنهاارتباط دارند، بگذارند.

عمل كردن به وصيت پيامبرصلى الله عليه وآله است

يكى از وصيت‏هاى پيامبر گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله به حضرت على‏عليه السلام اين بود:تو را وصيتمى‏كنم به خوب همسايه‏دارى و اكرام كردن مهمان و پذيرايى‏از آنها. (13) .

وصيت‏هاى پيامبر گرامى اسلام بر دو گونه است: يكى سفارش‏ها ووصيت‏هاى خصوصى است كه شامل حالديگران نمى‏شود و فقط منحصر به‏موضوع معينى است و ديگر وصيت‏هايى كه جنبه عمومى دارد كه شاملحال‏تمامى مؤمنان است و همه بايد به آن وصايا عمل كنند تا در دنيا و آخرت‏سعادتمند گردند.

يكى از مواردى كه پيامبرصلى الله عليه وآله وصيت كرده و جنبه عموميت دارد،مهماندارى است كه بارهاحضرت على و فاطمه‏عليهما السلام را در جاهاى مختلف به‏آن سفارش كرده است.

مذمت‏خانه‏اى كه مهمان در آن وارد نشود

اسلام خانه‏اى را كه مهمان داخل آن نمى‏شود و همچنين كسى را كه‏مهماندارى نمى‏كند و از مهمان فرارىاست، مذمت كرده است.

يكى از فرق‏هاى اساسى انسان با موجودات ديگر اين است كه او همنوعان‏خويش را در غذا، مسكن و اموال خودشريك مى‏كند، ولى موجودات ديگرمثل حيوانات، همنوعان خود را فرارى مى‏دهند.

رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: هر خانه‏اى كه مهمان در آن واردنمى‏شود، ملائكه نيز داخلآن نمى‏شوند. (14) .

ملائكه مايه رحمت الهى هستند و با ورود آنها نعمت نيز وارد مى‏شود.پس هر خانه‏اى كه ملائكه در آن نمى‏آيند،نعمت و بركت نيز از آن خانه‏برداشته مى‏شود.

گويند: روزى حضرت اميرالمؤمنين على‏عليه السلام ناراحت و غمگين بود. از اوعلت ناراحتى را سؤال كردند.

حضرت فرمود: هفت روز است مهمان وارد خانه من نشده است! (15) .

رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: بدترين غذاها، غذايى است كه افراد سيربه آن دعوت شوند وافراد گرسنه از آن منع گردند. (16) .

پى‏نوشتها:

1) نهج البلاغه (ترجمه دكتر شهيدى) ، خ 96 : سپاس خداى را كه اول است و چيزى پيش از او نيست ،و آخراست و پس از او موجودى نيست . برتر است و ازاو بالاتر چيزى نيست ، نزديك است و از اونزديك‏تر چيزىنيست .

2) آثار و اشعار شيخ بهايى ، ص 157 ، با اندكى تصرف .

3) المحاسن ، ج 2 ، ص 180 .

4) همان ، ج 2 ، ص 179 .

5) قرب الاسناد ، ص 160 .

6) مجمع البيان ، ج 7 ، ص 166 .

7) المحاسن ، ج 2 ، ص 180 .

8) وسائل‏الشيعه ، ج 16 ، ب 40 ، ص‏460 .

9) جوامع الحكايات ، ص 211 ، با اندكى تصرف .

10) همان ، ص 305 .

11) جوامع الحكايات ، ص 213 ، با اندكى تصرف .

12) چهل حديث قدسى ، ح 35 .

13) بحارالانوار ، ج 74 ، ص 411 ، ح 22 .

14) جامع الاخبار ، ص 378 ، ح 1058 .

15) بحارالانوار ، ج 41 ، ص 28 ، ح 1 .

16) كنزالعمال ، ح 25881 .

  
 
 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation