بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب ترجمه‏غررالحکم‏ودررالکلم ج 2, سید هاشم رسولى محلاتى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     001 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     002 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     003 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     004 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     005 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     006 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     007 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     008 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     009 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     010 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     011 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     025 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     026 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     027 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     fehrest - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
 

 

 
 

6298 16-  عرف اللّه سبحانه بفسخ العزائم و حلّ العقود و كشفالضّرّ و البليّة عمّن اخلص له النّيّة. 4 357 خداى سبحان شناخته شده به فسخ (و بههم خوردن) تصميمها و باز شدن گره‏ها، و گشوده شدن سختيها و بلاها از كسى كه نيّتخود را به درگاه او پاك و خالص گرداند.

6299 17-  غاية المعرفة ان يعرف المرء نفسه. 4 372 نهايت معرفت وشناخت آن است كه آدمى خود را بشناسد.

6300 18-  كلّ عارف مهموم. 4 524 هر عارفى مهموم و غمگين است.

6301 19-  كلّ عارف عائف. 4 524 هر عارفى ناخوش دارد (دنيا وماديات آن را).

6302 20-  لقاء اهل المعرفة عمارة القلوب و مستفاد الحكمة. 5 131 ديداراهل معرفت آبادانى دلها و سبب فايده بردن حكمت و فرزانگى است.

6303 21-  من عرف اللّه توحّد. 5 172 كسى كه خدا را بشناسد تنهايىگيرد (و از مردم و اجتماعات بگريزد).

6304 22-  من عرف كفّ. 5 135 هر كس معرفت و شناخت داشته باشد (ازكارهاى ناپسند) باز ايستد.

6305 23-  من عرف اللّه كملت معرفته.

5 206 كسى كه خدا را بشناسد معرفتش كامل گردد.

6306 24-  من لم يعرف الخير من الشّرّ فهو من البهائم. 5 362 كسىكه خوبى را از بدى نشناسد او از بهائم و چهارپايان است.

6307 25-  من عرف اللّه سبحانه لم يشق ابدا. 5 406 كسى كه خداىسبحان را بشناسد هرگز

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 109

بدبخت نشود.

6308 26-  من صحّت معرفته انصرفت عن العالم الفانى نفسه و همّته. 5453 كسى كه شناخت و معرفتش درست باشد همّت و اندوهش را از جهان فانى بازگرداند.

6309 27-  معرفة اللّه سبحانه اعلى المعارف. 6 148 شناخت و معرفتخداوند والاترين و برترين شناختهاست.

6310 28-  معرفة النّفس انفع المعارف.

6 148 شناخت نفس سودمندترين شناختها است.

6311 29-  نال الفوز الاكبر من ظفر بمعرفة النّفس. 6 172 بهبزرگترين پيروزى و رستگارى نائل گشته كسى كه به شناخت نفس دست يابد.

6312 30-  لا تزهدنّ فى شي‏ء حتّى تعرفه. 6 263 زهد و بى‏رغبتى مكندر چيزى تا آن را بشناسى.

6313 31-  يسير المعرفة يوجب الزّهد فى الدّنيا. 6 456 اندكى ازمعرفت و شناخت موجب زهد و بى‏رغبتى در دنيا شود.

6314 32-  هب ما انكرت لما عرفت و ما جهلت لما علمت. 6 212 آنچه رانشناخته‏اى بدانچه شناخته‏اى ببخش و آنچه ندانسته‏اى بدانچه دانسته‏اى.

باب المعروف (نيكى و احسان)

6315 1-  المعروف سيادة. 1 17 نيكى و احسان، سيادت و آقايى است.

6316 2-  المعروف رقّ. 1 24 احسان و نيكى بردگى است.  6317 3- المعروف حسب. 1 30

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 110

نيكى، حسب است (يعنى همچون حسب سرمايه شرف و افتخار انساناست).

6318 4-  المعروف قروض. 1 42 كارهاى نيك، قرضها و وامهايى است (كهانسان مى‏دهد و عوض آن را در دنيا و آخرت مى‏گيرد).

6319 5-  المعروف فضل، الكرم نبل.

1 54 كار نيك فضيلت و برترى است، و كرم و بزرگوارى دليل هوشيارى وزيركى است.

6320 6-  المعروف كنز. 1 58 كار نيك گنجى (و اندوخته‏اى) است.

6321 7-  المعروف زكاة النّعم. 1 128 كار نيك زكات نعمتهاى الهىاست.

6322 8-  المعروف افضل المغانم.

1 140 كار نيك برترين غنيمتهاست.

6323 9-  المعروف اشرف سيادة. 1 215 كار نيك شريف‏ترين سيادت‏ها وآقايى‏ها است.

6324 10-  المعروف ذخيرة الابد. 1 241 كار نيك، اندوخته هميشگىاست.

6325 11-  المعروف انمى زرع و افضل كنز. 1 351 نيكى به مردم، رشد يافته‏ترينكشت و برترين گنج است.

6326 12-  المعروف كنز فانظر عند من تودعه. 1 397 كار نيك گنجىاست، بنگر تا نزد چه كسى به وديعت مى‏سپارى.

6327 13-  المعروف أفضل الكنزين.

2 26 كار نيك بهترين گنجها از (ميان) دو گنج (دنيا و آخرت) است.

6328 14-  اكمال المعروف احسن من ابتدائه. 2 75 كامل كردن كار نيك،بهتر از آغاز آن است.  6329 15-  المعروف لا يتمّ الّا بثلاث:

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 111

بتصغيره و تعجيله و ستره، فانّك اذا صغّرته فقد عظّمته، و اذاعجّلته فقد هنّأته، و اذا سترته فقد تمّمته. 2 147 كار نيك كامل نشود مگر به سهچيز: به كوچك شمردن آن، و شتاب در آن، و پوشاندن آن، زيرا هنگامى كه تو آن را كوچكشمردى بزرگش كرده‏اى (براى كسى كه به او احسان شده) و هنگامى كه شتاب كردى،گوارايش كرده‏اى، و چون پوشاندى آن را تمام كرده و به كمال رسانده‏اى.

6330 16-  ابذل معروفك و كفّ اذاك.

2 175 احسان خود را به مردم بذل كن، و آزار خود را از آنها بازدار.

6331 17-  احى معروفك باماتته. 2 178 زنده‏دار احسان خود را بهميراندن آن (يعنى به اين كه هيچ گاه از آن ياد نكنى كه همين سبب زنده ماندنشمى‏شود).

6332 18-  افعل المعروف ما امكن و ازجر المسى‏ء بفعل المحسن.

2 183 كار نيك را انجام ده تا جايى كه ممكن است، و گنهكار را باكار نيك خود از عمل بدش بازدار.

6333 19-  ابذل معروفك للنّاس كافّة فانّ فضيلة فعل المعروف لايعدلها عند اللّه سبحانه شي‏ء. 2 236 احسان خود را به تمامى مردم بذل كن، زيرافضيلت و برترى كار نيك بدان مرتبه است كه، چيز ديگرى در پيشگاه خداى سبحان با آنبرابرى نكند.

6334 20-  احيوا المعروف باماتته فانّ المنّة تهدم الصّنيعة. 2 251زنده كنيد كار نيك را به ميراندن آن (و ياد نكردن آن) زيرا منّت گذاردن، كار نيكرا ويران كند.  6335 21-  اجلّ المعروف ما صنع الى اهله. 2 408 بزرگترين احسان آناست كه به اهل آن برسد.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 112

6336 22-  انّ باهل المعروف من الحاجة الى اصطناعه، اكثر ممّا باهلالرّغبة اليهم منه. 2 529 به راستى نياز كسانى كه داراى نعمت هستند به احسان كردن،بيشتر است از نياز حاجتمندان احسان به سوى آنها.

6337 23-  اذا صنع اليك معروفا فانشره. 3 116 هرگاه به تو احسانىشد، ذكر و ياد آن را پراكنده كن و بگستران.

6338 24-  اذا صنعت معروفا فاستره.

3 115 هرگاه احسانى كردى آن را بپوشان.

6339 25-  بفعل المعروف يستدام الشّكر. 3 205 با انجام دادن كارنيك، سپاسگزارى و شكر خدا پايدار و مستدام بماند.

6340 26-  تضييع المعروف وضعه فى غير عروف. 3 277 تباه كردن احسانبه نهادن و دادن آن است به كسى كه آن را نشناسد.

6341 27-  جمال المعروف اتمامه. 3 363 زيبايى احسان به اتمام آناست.

6342 28-  خير المعروف ما اصيب به الابرار. 3 426 بهترين احسان،احسانى است كه به نيكان برسد.

6343 29-  ذو المعروف محمود العادة.

4 37 احسان كننده عادتش ستوده است (نزد خدا و خلق خدا).

6344 30-  ربّ المعروف احسن من ابتدائه. 4 96 پرورش دادن و ادامهاحسان، بهتر از آغاز آن است.

6345 31-  زكاة النّعم اصطناع المعروف. 4 106 زكات نعمتها احسانكردن است.

6346 32-  زد فى اصطناع المعروف و اكثر من اسداء الاحسان، فانّهابقى ذخرا و اجمل ذكرا. 4 115

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 113

بيفزاى در احسان كردن، و بسيار كن نيكى به مردم را، زيراپايدارترين ذخيره و زيباترين يادگار است.

6347 33-  صاحب المعروف لا يعثر، و اذا عثر وجد متّكأ. 4 201 كسىكه كار نيك و احسان كند نلغزد، و اگر هم بلغزد تكيه‏گاهى دارد.

6348 34-  صنائع المعروف تقى مصارع الهوان. 4 204 انجام كارهاى نيكانسان را از افتادن در پستى‏ها نگه مى‏دارد.

6349 35-  صنائع المعروف تدرّ النّعماء و تدفع البلاء. 4 205 انجامكارهاى نيك نعمتها را ريزان، و بلا را دفع كند.

6350 36-  ظلم المعروف من وضعه فى غير اهله. 4 276 ستم كرده بهاحسان و نيكى، كسى كه آن را در جايى بنهد كه شايستگى آن را ندارد.

6351 37-  عليكم بصنائع المعروف فانّها نعم الزّاد الى المعاد. 4306 بر شما باد به انجام كارهاى نيك كه به راستى توشه خوبى براى روز معاد است.

6352 38-  فى كلّ معروف احسان. 4 403 در هر كار نيكى احسانى است. 6353 39-  فى كلّ شي‏ء يذمّ السّرف الّا فى صنائع المعروف و المبالغة فى الطّاعة.4 411 در هر چيزى اسراف و زياده‏روى مذموم است مگر در كارهاى خير و نيكو، و نيز درمبالغه در راه اطاعت حق تعالى.

6354 40-  فعل المعروف و اغاثة الملهوف و اقراء الضّيوف آلةالسّيادة. 4 430 انجام كار نيك، و به فرياد رسيدن درماندگان، و پذيرايى كردنمهمانان،

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 114

آلت سيادت و وسيله رسيدن به آقايى است.

6355 41-  كلّ معروف احسان. 4 530 هر كار نيكى احسان است.

6356 42-  كلّ نعمة انيل منها المعروف فانّها مأمونة السّلب محصّنةمن الغير. 4 543 هر نعمتى كه برسد از آن احسانى به ديگران، آن نعمت از ربوده شدن وزوال ايمن است، و از دگرگونيها محفوظ خواهد ماند.

6357 43-  كثرة اصطناع المعروف تزيد فى العمر و تنشر الذّكر. 4 594بسيار انجام دادن كار نيك، عمر را زياد كند، و نام و آوازه را بگستراند.

6358 44-  من صنع العارفة الجميلة حاز المحمدة الجزيلة. 5 222 كسىكه كار نيك كند، ستايش بزرگ را براى خويش گرد آورده است.

6359 45-  من كثرت عوارفه كثرت معارفه. 5 240 كسى كه كار نيك اوزياد باشد، آشنايان او زياد باشند.

6360 46-  من صنع معروفا نال اجرا و شكرا. 5 229 كسى كه كار نيكىبكند به پاداش و سپاسى نايل گردد.

6361 47-  من كثرت عوارفه ابان عن كثرة نبله. 5 291 كسى كه كارنيكش زياد باشد از فزونى مرتبه او پرده برداشته است.

6362 48-  من بذل معروفه كثر الرّاغب اليه. 5 306 كسى كه بذل احسانكند، رغبت كنندگان به سويش بسيار شوند.

6363 49-  من اسدى معروفا الى غير اهله ظلم معروفه. 5 318 كسى كهاحسانى را به آدم ناشايسته‏اى بكند، به احسان خويش ستم كرده است.

6364 50-  من بذل معروفه مالت اليه القلوب. 5 337

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 115

كسى كه بذل احسان كند، دلها به سويش متمايل گردد.

6365 51-  من قبل معروفا فقد ملك مسديه اليه رقّه. 5 389 كسى كهاحسانى را بپذيرد، احسان كننده به او، مالك بردگى او شده است.

6366 52-  من قبل معروفك فقد اوجب عليك حقّه. 5 389 كسى كه احسانتو را بپذيرد حقّى را از خود بر تو واجب كرده است (كه شايسته اجر و ثواب الهىگرديده‏اى).

6367 53-  من لم يربّ معروفه فقد ضيّعه. 5 447 كسى كه احسان خود را(با ادامه دادن به آن) پرورش ندهد آن را ضايع و تباه ساخته است.

6368 54-  من قبل معروفك فقد باعك عزّته و مروءته. 5 453 كسى كهاحسان تو را بپذيرد عزّت و مردانگى خود را به تو فروخته است.

6369 55-  من قبل معروفك فقد اذلّ لك جلالته و عزّته. 5 453 كسى كهاحسان تو را بپذيرد بزرگى و عزّت خود را براى تو خوار و پست گردانيده است.

6370 56-  من لم يربّ معروفه فكانّه لم يصنعه. 5 454 كسى كه پرورشندهد احسان خود را (با ادامه دادن آن) گويا چنين احسانى نكرده است.

6371 57-  من الكرم اصطناع المعروف و بذل الرّفد. 6 22 از بزرگوارىاست انجام كار نيك، و بذل عطا و احسان.

6372 58-  من احسن المكارم بثّ المعروف. 6 33 از بهترين مكارم وبزرگواريهاست پهن كردن و توسعه دادن احسان.

6373 59-  من سعادة المرء ان يضع معروفه عند اهله. 6 36 از خوشبختىانسان است كه احسان خود را نزد اهل آن (كه شايستگى آن را دارند) بگذارد.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 116

6374 60-  مربّة المعروف احسن من ابتدائه. 6 128 پرورش دادن كارنيك بهتر از آغاز كردن آن است.

6375 61-  نعم المرء المعروف. 6 157 كار نيك (اگر به صورت مردى درآيد) مرد خوبى است.

6376 62-  نعم الذّخر المعروف. 6 158 اندوخته خوبى است كار نيك واحسان به مردم.

6377 63-  واضع معروفه عند غير مستحقّه مضيّع له. 6 241 كسى كهبنهد احسان خود را نزد كسى كه شايسته آن نيست آن را ضايع و تباه كرده است.

6378 64-  لا تضعنّ معروفك عند غير عروف. 6 263 احسان خود را نزدكسى كه شناختى بدان ندارد مگذار.

6379 65-  لا يزهدنّك فى اصطناع المعروف قلّة من يشكره، فقد يشكركعليه من لا ينتفع بشى‏ء منه، و قد يدرك من شكر الشّاكر اكثر ممّا اضاع الكافر. 6324 بى‏رغبت نكند تو را در انجام كار نيك و احسان، كمى سپاسگزارانش، زيرا سپاسگزارد تو را بر انجام آن، كسى كه هيچ سودى از آن بدو نرسد (يعنى خداى سبحان)، و بهراستى ثمره‏اى كه از سپاس آن سپاسگزار به دست آيد بيشتر از ناسپاسى آن ناسپاس است.

6380 66-  لا تمنعنّ المعروف و ان لم تجد عروفا. 6 273 از كار خيرو احسان ممانعت مكن اگر چه شناسايى براى آن نيابى.

6381 67-  لا تمتنعنّ من فعل المعروف و الاحسان فتسلب الامكان. 6290 زنهار منع مكن از كار خير و احسان كه امكان اين كار از تو ربوده خواهد شد.

6382 68-  لا تكمل المروّة الّا باحتمال جنايات المعروف. 6 424جوانمردى كامل نشود مگر با تحمّل پى‏آمدهاى دشوار كار نيك.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 117

6383 69-  لا خير فى المعروف الى غير عروف. 6 427 خيرى نيست دراحسان به غير شناساى آن.

باب الأعراف

6384 1-  الموقنون و المخلصون و المؤثرون من رجال الاعراف. 2 94يقين داران و مخلصان و ايثارگران از مردان اعراف هستند. 

باب العشرة و المعاشرة (آميزش)

6385 1-  بحسن العشرة تدوم المودّة.

3 201 با آميزش و معاشرت نيكو دوستى دوام يابد.

6386 2-  بحسن العشرة تأنس الرّفاق.

3 210 با آميزش و معاشرت نيكو رفيقان مأنوس شوند.

6387 3-  بحسن العشرة تدوم الوصلة.

3 220 با آميزش نيكو پيوند دوستى دوام يابد.

6388 4-  حسن العشرة يستديم المودّة.

3 383 آميزش نيكو، دوستى را مستدام دارد.

6389 5-  من حسنت عشرته كثر اخوانه.

5 285 كسى كه آميزش و معاشرتش نيكو باشد برادرانش بسيار گردند.

6390 6-  خوافى الاخلاق تكشفها المعاشرة. 3 466 پنهانهاى اخلاقى هركس را معاشرت و آميزش آشكار كند.

6391 7-  عاشر اهل الفضل تسعد و تنبل.

4 356 با اهل فضل و برترى معاشرت كن تا نيكبخت و بزرگوار گردى.

6392 8-  معاشرة ذوى الفضائل حيوة

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 118

القلوب. 6 126 معاشرت با صاحبان فضيلت، زندگى و حيات دلهاست.

6393 9-  لا تصحب الّا عاقلا تقيّا و لا تعاشر الّا عالما زكيّا، ولا تودع سرّك الّا مؤمنا وفيّا. 6 329 مصاحبت و همدمى نكن مگر با خردمندى با تقوا،و معاشرت و آميزش نكن مگر با دانشمندى پاك، و سرّ خود به وديعت مگذار مگر نزد مؤمنىبا وفا.

6394 10-  من اسرع الى النّاس بما يكرهون قالوا فيه ما لا يعلمون.5 379 كسى كه شتاب كند در رساندن خبرهاى ناخوش به مردم، در باره‏اش خواهند گفتآنچه را نمى‏دانند.

باب العزّ (ارجمندى)

6395 1-  العزّ مع اليأس. 1 120 عزّت با نوميدى از خلق است.

6396 2-  من اعتزّ بغير اللّه اهلكه العزّ.

5 253 هر كس عزّت گيرد به غير از خداى تعالى آن عزّت او را بههلاكت و نابودى كشاند.

6397 3-  العزّ ادراك الانتصار. 1 278 عزّت و پيروزى در اين است كهانسان دسترسى به قدرت انتقام پيدا كند (اگر چه انتقام نگيرد).

باب العزلة (گوشه‏گيرى)

6398 1-  يبتلى مخالط النّاس بقرين السّوء و مداجاة العدوّ. 6 474آميزش كننده با مردم گرفتار شود به هم نشين بد، و به ظاهر سازى و مدارا كردن بادشمن.

6399 2-  السّلامة فى التّفرّد. 1 86 سلامت در تنهايى است.

6400 3-  الانفراد راحة المتعبّدين.

1 174 تنهايى، آسايش كسانى است كه بسيار عبادت كنند.

6401 4-  العزلة حسن التّقوى. 1 280 عزلت و گوشه‏گيرى زيبايىپرهيزكارى است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 119

6402 5-  العزلة افضل شيم الاكياس.

1 371 گوشه‏گيرى برترين خصلت زيركان است.

6403 6-  الوصلة باللّه فى الانقطاع عن النّاس. 2 39 پيوند با خدادر بريدن از مردم است.

6404 7-  انّ فى الخمول لراحة. 2 487 به راستى كه در گمنامى آسودگىاست.

6405 8-  سلامة الدّين فى اعتزال النّاس. 4 140 سلامت دين دركناره‏گيرى از مردم است.

6406 9-  فى اعتزال أبناء الدّنيا جماع الصّلاح. 4 406 مجموعه صلاحو نيكى در كناره‏گيرى از فرزندان دنيا (و دنيا طلبان) است.

6407 10-  من اعتزل سلم. 5 135 كسى كه از مردم كناره‏گيرى كند،سالم ماند.

6408 11-  من اختبر اعتزل. 5 136 كسى كه مردم را بيازمايدگوشه‏گيرى كند.

6409 12-  من اعتزل حسنت زهادته.

5 165 كسى كه گوشه‏گيرى كند بى‏رغبتى و زهد او نيكو شود.

6410 13-  من عرف النّاس تفرّد. 5 173 كسى كه مردم را بشناسدتنهايى گيرد.

6411 14-  من اعتزل سلم ورعه. 5 201 كسى كه كناره‏گيرى كند،پارسايى‏اش سالم ماند.

6412 15-  من اعتزل النّاس سلم من شرّهم. 5 238 كسى كه از مردمكناره‏گيرى كند از شرّ آنها سالم ماند.

6413 16-  من انفرد كفى الاحزان. 5 204 كسى كه تنها باشد ازاندوهها كفايت شده و فارغ باشد.

6414 17-  من انفرد عن النّاس صان‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 120

دينه. 5 262 كسى كه از مردم تنها شود (و گوشه گيرد) دين خود رانگهدارى كند.

6415 18-  من انفرد عن النّاس انس باللّه سبحانه. 5 338 كسى كه ازمردم جدا شود، به خداى سبحان انس و الفت گيرد.

6416 19-  مداومة الوحدة اسلم من خلطة النّاس. 6 131 مداومت تنهايىسالم‏تر است از آميزش با مردم.

6417 20-  نعم العبادة العزلة. 6 157 خوب عبادتى است گوشه‏گيرى وعزلت.

6418 21-  وحدة المرء خير له من قرين السّوء. 6 243 تنهايى انسانبهتر است براى او از همراه بد.

باب العزم (آهنگ، تصميم)

6419 1-  اصل العزم الحزم و ثمرته الظّفر. 2 417 ريشه عزم دورانديشى و احتياط، و ميوه‏اش پيروزى و ظفر است.

6420 2-  تداو من داء الفترة فى قلبك بعزيمة، و من كرى الغفلة فىناظرك بيقظة. 3 313 مداوا كن درد سستى را در دل خويش به تصميم و عزم، و از چرت وپينكى در چشم، خود به بيدارى.

6421 3-  ضادّوا التّوانى بالعزم. 4 233 مخالفت كنيد سستى را باعزم و تصميم.

6422 4-  على قدر الرّأى تكون العزيمة.

4 310 به اندازه رأى و انديشه است عزيمت و تصميم (كه اگر قوى باشدتصميم هم قوى است).

6423 5-  عزيمة الخير تطفئ نار الشّرّ.

4 354 تصميم خير و نيكى آتش شرّ و بدى را خاموش سازد.

6424 6-  من ساء عزمه رجع عليه سهمه. 5 272

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 121

كسى كه انديشه و تصميمش بد باشد تيرش به سوى خود او بازگردد (وبدى تصميمش عايد خود او گردد).

6425 7-  من الحزم قوّة العزم. 6 12 قوت تصميم از دورانديشى است.

6426 8-  من الحزم صحّة العزم. 6 36 درستى عزم و تصميم ازدورانديشى است.

6427 9-  لا تجتمع عزيمة و وليمة. 6 371 تصميم‏گيرى با وليمه (وميهمانى و سورچرانى) جمع نمى‏شود.

باب التعصّب (جانبدارى)

6428 1-  ان كنتم لا محالة متعصّبين فتعصّبوا لنصرة الحقّ و اغاثةالملهوف. 3 20 اگر به ناچار تعصب كشنده هستيد، پس تعصب بكشيد براى يارى حق وفريادرسى از درمانده بيچاره.

باب العصمة (نگهدارى)

6429 1-  النّاس منقوصون مدخولون الّا من عصم اللّه سبحانه، سائلهممتعنّت و مجيبهم متكلّف، تكاد افضلهم رأيا ان يردّه عن فضل رأيه الرّضا و السّخط،و يكاد اصلبهم عودا تنكأه اللّحظة، و تستحيله الكلمة الواحدة.

2 148 مردم همگى دچار عيب و نقص گشته، مگر كسى كه خداى سبحان نگاهشداشته، پرسش كنندگانشان بهانه‏جو، و پاسخ دهندگانشان توجيه‏گر و ناحساب گو، تاجايى كه برترين آنها از نظر فكر و انديشه به خاطر حبّ و بغض از رأى خود بازگردد، وبا استقامت‏ترين آنها با يك نگاه و با يك كلمه دگرگون شود.

6430 2-  اعتصم فى احوالك كلّها باللّه فانّك تعتصم منه سبحانهبمانع عزيز.

2 206 در همه حالات خويش به خداوند چنگ زن كه به راستى با اين كارخود چنگ مى‏زنى به خداى سبحان به مانعى محكم و غالب.

6431 3-  من اعتصم باللّه نجّاه. 5 171 كسى كه به خدا چنگ زندخداوند او را نجات دهد.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 122

6432 4-  من اعتصم باللّه لم يضرّه شيطان. 5 214 كسى كه به خدا چنگزند، هيچ شيطانى زيانش نرساند.

6433 5-  من اعتصم باللّه عزّ مطلبه.

5 273 كسى كه به خدا چنگ زند، خواسته‏اش پيروز شود.

6434 6-  من الهم العصمة امن الزّلل.

5 300 كسى كه نگهدارى از گناه در دلش الهام شود، از لغزش ايمنگردد.

6435 7-  لا حكمة الّا بعصمة. 6 436 حكمت و فرزانگى نيست مگر بهعصمت و نگهدارى از گناهان.

باب العطاء (بخشش)

6436 1-  يحتاج ذو النّائل الى السّائل.

6 475 بخشنده نيازمند است به درخواست كننده.

6437 2-  العطيّة بعد المنع اجمل من المنع بعد العطيّة. 2 54 عطاكردن پس از منع و جلوگيرى كردن، زيباتر است از منع پس از عطا كردن.

6438 3-  اعط تستطع. 2 173 بخشش و عطا كن تا توانا گردى.

6439 4-  ابدأ بالعطيّة من لم يسئلك و ابذل معروفك لمن طلبه، وايّاك ان تردّ السّائل. 2 203 آغاز كن به عطا و بخشش به كسى كه از تو درخواستنكرده، و احسان و نيكى خود را بذل كن به كسى كه از تو درخواست كرده، و بپرهيز ازاين كه درخواست كننده وسائلى را بازگردانى.

6440 5-  اعط ما تعطيه معجّلا مهنّأ و ان منعت فليكن فى اجمال واعذار.

2 225 عطا كن آنچه را عطا مى‏كنى با شتاب و گوارايى، و اگر نمى‏دهىمنع تو توأم با نيكويى و عذرخواهى باشد.

6441 6-  ابدأ السّائل بالنّوال قبل السّؤال، فانّك ان احوجته الى‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 123

سؤالك اخذت من حرّ وجهه افضل ممّا اعطيته. 2 231 آغاز كندرخواست كننده را به بخشش پيش از درخواست او، زيرا اگر او را ناچار و نيازمند بهسؤال و درخواست كردى، مى‏گيرى از آبروى او بيشتر از آنچه به او مى‏دهى.

6442 7-  اولى النّاس بالنّوال اغناهم عن السّؤال. 2 410شايسته‏ترين مردم به بخشش، آن كسى است كه از سؤال كردن بى‏نياز است.

(يعنى حاضر به سؤال نيست).

6443 8-  افضل النّوال ما وصل قبل السّؤال. 2 411 برترين بخشش آناست كه پيش از سؤال و درخواست به نيازمند برسد.

6444 9-  اقبح افعال الكريم منع عطائه. 2 420 زشت‏ترين كارهاى شخصكريم، خوددارى كردن از عطا و بخشش است.

6445 10-  احلى النّوال بذل بغير سؤال.

2 427 شيرين‏ترين بخششها بذل كردن آن است، پيش از سؤال و درخواست.

6446 11-  افضل العطيّة ما كان قبل مذلّة السّؤال. 2 427 برترينعطا و بخشش آن است كه پيش از خوارى و ذلّت سؤال باشد.

6447 12-  انّ اعطاء هذا المال قنية و انّ امساكه فتنة. 2 489 بهراستى كه بخشيدن اين مال ذخيره‏اى است (براى روز جزا) و به راستى كه نگه داشتنشفتنه و گرفتارى است.

6448 13-  انّ قدر السّؤال اكثر من قيمة النّوال، فلا تستكثروا مااعطيتموه فانّه لن يوازى قدر السّؤال. 2 522 به راستى كه اندازه و ارزش سؤال بيشتراست از اندازه و ارزش بخشش، پس زياد نشماريد آنچه را مى‏بخشيد، زيرا كه آن برابرىنمى‏كند با اندازه سؤال. (چون سائل با سؤال آبروى خود را فروخته) 6449 14-  انّ مناعطى من حرمه و وصل‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 124

من قطعه و عفى عمّن ظلمه كان له من اللّه سبحانه الظّهير والنّصير. 2 538 به راستى كسى كه عطا كند بدانكه محرومش ساخته، و پيوند كند با كسىكه از او بريده، و درگذرد از كسى كه به او ستم كرده، اين پاداش را از خداى سبحاندارد كه پشتيبان و ياور او خواهد بود.

6450 15-  انّ المسكين رسول اللّه فمن اعطاه فقد اعطى اللّه و منمنعه منع اللّه سبحانه. 2 540 به راستى كه درمانده‏اى كه سؤال كند پيك و فرستادهخدا است كه هر كس به او عطا و بخشش كند به خداوند عطا كرده، و هر كه خوددارى ازبخشش كند از عطاى به خداى سبحان منع و خوددارى كرده است.

6451 16-  انّما المجد ان تعطى فى الغرم و تعفو عن الجرم. 3 83 جزاين نيست كه مجد و بزرگوارى به اين است كه عطا كنى در «غرم»  و درگذرى از جرم.

6452 17-  اذا اعطيت فاوجز. 3 116 هر گاه عطا مى‏كنى در دادن آنشتاب كن.

6453 18-  بذل اليد بالعطيّة اجمل منقبة و افضل سجيّة. 3 266بخشنده بودن دست به عطا و بخشش زيباترين منقبت و برترين خصلت است.

6454 19-  بسط اليد بالعطاء يجزل الاجر و يضاعف الجزاء. 3 270گشودن دست به عطا و بخشش، اجر آدمى را بزرگ و پاداش را دو چندان كند.

6455 20-  تمام السّؤدد ابتداء الصّنائع.

3 280 همه سيادت و آقايى به آغاز كردن احسانها است.

6456 21-  خير العطاء ما كان عن غير طلب. 3 438 بهترين عطا و بخششآن است كه بدون سؤال و درخواست باشد.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 125

6457 22-  شكر من دونك بسيب العطاء. 4 158 سپاسگزارى كسى كه پست‏ترو پايين‏تر از تو است، به روان كردن عطا و بخشش به سوى او است.

6458 23-  ظلم السّخاء من منع العطاء.

4 276 به جود و سخاوت ستم كرده كسى كه از عطا و بخشش جلوگيرى كند(يعنى او هم از جمله ستمكاران به خصلت نيكى از خصلتها است).

6459 24-  قد يهنأ العطاء للانجاز. 4 474 گاه است كه عطا به خاطر«انجاز» يعنى سر وعده دادن و به تأخير نينداختن، گوارا مى‏شود.

6460 25-  كفى بالميسور رفدا. 4 572 كافى است براى رسيدن به فضيلتو پاداش عطا، پرداخت همان كه ميسّر و مقدور باشد (اگر چه كم باشد).

6461 26-  من منع العطاء منع الثّناء.

5 153 كسى كه از بخشش جلوگيرى و منع كند، از ثنا و مدح مردمجلوگيرى كرده است.

6462 27-  من يعط باليد القصيرة يعط باليد الطّويلة. 5 222 كسى كهبا دست كوتاه جود و بخشش كند، با دست بلند خداوند، پاداش آن به او داده خواهد شد.

6463 28-  من لم يعط قاعدا لم يعط قائما. 5 248 كسى كه در هنگامنشستن و آسايش (و توانگرى) بخشش نكند، چيزى به او عطا نشود در هنگام ايستادن، وزمان تلاش و كوشش (براى روزى).

6464 29-  من لم يعط قاعدا منع قائما.

5 248 كسى كه در حال آسايش عطا نكند، در حال سختى و تلاش به او عطانشود.

6465 30-  من قبل عطائك فقد اعانك على الكرم. 5 313 كسى كه عطاى تورا بپذيرد، تو را در كرم و بزرگوارى كمك و اعانت كرده است.

6466 31-  من اكمل الافضال بذل النّوال‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 126

قبل السّؤال. 5 317 از كامل‏ترين بخششها بخشش و عطاى پيش ازسؤال و درخواست سائل است.  6467 32-  من اعطى فى غير الحقوق قصّر عن الحقوق. 5 319كسى كه عطا كند چيزى را در غير از جايى كه حق آن است كوتاهى كرده از حقوقى كه بهگردن دارد.

6468 33-  من بذل النّوال قبل السّؤال فهو الكريم المحبوب. 5 338كسى كه پيش از سؤال بذل و بخشش كند بزرگوارى است محبوب و دوست داشتنى.

6469 34-  من بدأ بالعطيّة من غير طلب و اكمل المعروف من غيرامتنان، فقد اكمل الاحسان. 5 426 كسى كه آغاز كند به عطا و بخشش بدون درخواست، وكامل كند نيكى را بدون منّت‏گذارى، احسان را كامل كرده است.

6470 35-  إنّكم إلى إجراء ما أعطيتم أشدّ حاجة من السّائل إلى ماأخذ منكم. 3 63 به راستى كه شما به پاداش آنچه عطا مى‏كنيد سخت نيازمندتريد ازنياز سائل به آنچه از شما گرفته است.

6471 36-  من سمحت نفسه بالعطاء استعبد أبناء الدّنيا. 5 441 هر كسجود كند نفس او به عطا و بخشش، فرزندان دنيا و مردم را به بردگى گرفته است.

6472 37-  لا تستكثرنّ العطاء و ان كثر فانّ حسن الثّناء اكثر منه.6 269 عطا و بخشش را زياد مشمار اگر چه زياد باشد، زيرا ارزش و قيمت مدح و ثناىمردم بزرگتر از آن است.

6473 38-  لا تستعظمنّ النّوال و ان عظم فانّ قدر السّؤال اعظممنه. 6 269 بزرگ مشمار عطا و بخشش را اگر چه بزرگ باشد، زيرا قدر و منزلت سؤال ودرخواست از آن بزرگتر است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 127

6474 39-  لا تستحى من اعطاء القليل فانّ الحرمان اقلّ منه. 6 283شرم نكن از عطاى اندك، زيرا (هر چه كم باشد) محروم كردن كمتر است از آن.

6475 40-  لا تستكثرنّ الكثير من نوالك فانّك اكثر منه. 6 283زنهار كه زياد مشمارى عطاى بسيار خود را، زيرا تو خود بيشتر از آن هستى (و شرافت ومقام انسانى زيادتر از اينها است).

6476 41-  لا يستحقّ اسم الكرم الّا من بدأ بنواله قبل سؤاله. 6397 شايسته نام كرم و بزرگوارى نيست مگر كسى كه عطاى خود را پيش از سؤال و درخواستآغاز كند.

6477 42-  يسير العطاء خير من التّعلّل بالاعتذار. 6 457 عطا وبخشش اندك (هر چه باشد) بهتر است از بهانه‏جويى و عذرتراشى براى ندادن.

باب العفّة (پاكدامنى)

6478 1-  العفاف زهادة. 1 18 پاكدامنى همان زهد و بى‏رغبتى است (كهسبب پاكدامنى شود).

6479 2-  العفّة افضل الفتوّة. 1 142 پاكدامنى برترين مرتبهجوانمردى است.

6480 3-  العفاف افضل شيمة. 1 151 پاكدامنى برترين خصلتهاست.

6481 4-  العفّة شيمة الاكياس. 1 190 پاكدامنى خوى زيركان است.

6482 5-  العفّة رأس كلّ خير. 1 306 پاكدامنى اساس هر خير و خوبىاست.

6483 6-  العفاف اشرف الاشراف. 1 390 پاكدامنى شريف‏ترين كارهاىشريف است.

6484 7-  الحرفة مع العفّة خير من الغنى مع الفجور. 2 94 كار وپيشه با پاكدامنى بهتر است از توانگرى با گناه و نافرمانى.

6485 8-  العفاف يصون النّفس و ينزّهها                    

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 128

عن الدّنايا. 2 106 پاكدامنى نفس انسانى را نگه دارد و ازپستى‏ها پاك گرداند.

6486 9-  العفّة تضعّف الشّهوة. 2 152 پاكدامنى شهوت را ناتوانسازد.

6487 10-  افضل العبادة عفّة البطن و الفرج. 2 406 بهترين عبادتهاپاكدامنى و عفت شكم و عورت است.

6488 11-  افضل الملوك اعفّهم نفسا.

2 400 برترين پادشاهان كسى است كه عفّت نفس او از ديگران بيشترباشد.

6489 12-  انّ اللّه سبحانه يحبّ المتعفّف الحيّى التّقىّ الرّاضى.2 501 به راستى كه خداى سبحان دوست مى‏دارد انسان با حيا و پرهيزكار و خوشنود (ازقضا و قدر الهى) را.

6490 13-  اذا اراد اللّه بعبد خيرا اعفّ بطنه و فرجه. 3 167 هرگاهخداوند نسبت به بنده‏اى خير و خوبى خواهد، شكم و عورتش را عفيف گرداند.

6491 14-  اذا اراد اللّه بعبد خيرا اعفّ بطنه عن الطّعام و فرجهعن الحرام.

3 167 هرگاه خداوند خير بنده‏اى را خواهد شكمش را از خوراك حرام، وعورتش را از عمل حرام نگه دارد.

6492 15-  بالعفاف تزكو الاعمال. 3 211 به وسيله عفاف و پاكدامنىاست كه كارها پاك و پاكيزه گردد.

6493 16-  تاج الرّجل عفافه و زينه انصافه. 3 284 تاج و افسر مردعفت او است، و زيور او انصاف او است.

6494 17-  ثمرة العفّة الصّيانة. 3 323 ميوه عفت، نگهدارى (ازمحرّمات) است.

6495 18-  حسن العفاف من شيم الاشراف. 3 387 پاكدامنى نيكو، ازروشها و خصلتهاى مردمان شريف است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 129

6496 19-  حسن العفاف و الرّضا بالكفاف من دعائم الايمان. 3 389پاكدامنى نيكو و راضى بودن به كفاف زندگى، از ستونهاى ايمان است.

6497 20-  حلّوا انفسكم بالعفاف و تجنّبوا التّبذير و الاسراف. 3418 بياراييد نفسهاى خود را به پاكدامنى، و بپرهيزيد از ولخرجى و اسرافكارى.

6498 21-  دليل غيرة الرّجل عفّته. 4 8 نشانه غيرت مرد، عفّت اواست.

6499 22-  زكاة الجمال العفاف. 4 105 زكات زيبايى، عفّت است.

6500 23-  سبب القناعة العفاف. 4 123 سبب قناعت، عفّت است.

6501 24-  طوبى لمن تحلّى بالعفاف و رضى بالكفاف. 4 242 خوشا بهحال كسى كه بيارايد خود را به عفّت و پاكدامنى، و راضى و خوشنود باشد به مقداركفاف زندگى.

6502 25-  عليك بالعفّة فانّها نعم القرين.

4 288 بر تو باد به عفّت كه به راستى قرين و همراه خوبى است.

6503 26-  عليك بالعفاف و القنوع فمن اخذ به خفّت عليه المؤن. 4292 بر تو باد به عفت و قناعت كه هر كس آن را فراگيرد خرجها و هزينه‏هاى زندگى براو سبك شود.

6504 27-  عليك بالعفاف فانّه افضل شيم الاشراف. 4 293 بر تو بادبه عفت كه به راستى شريف‏ترين خصلتهاى مردمان شريف است.

6505 28-  عليكم بلزوم العفّة و الامانة فانّهما اشرف ما اسررتم، واحسن ما اعلنتم، و أفضل ما ادّخرتم. 4 302 بر شما باد به ملازمت عفت و امانت كهاين دو، شريف‏ترين چيزهايى است كه در نهان داريد، و بهترين چيزى است كه آشكاركنيد، و برترين چيزى است كه بيندوزيد.

6506 29-  كما تشتهى عفّ. 4 623

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 130

همان گونه كه ميل و خواهش دارى (به سعادت و نجات روز قيامت)عفيف باش.

6507 30-  لم يتحلّ بالعفّة من اشتهى ما لا يجد. 5 98 نياراسته خودرا به عفت كسى كه خواهش و ميل دارد به چيزى كه آن را نيابد.

6508 31-  من عقل عفّ. 5 135 كسى كه عاقل باشد (و خرد خود را بهكار اندازد) عفت ورزد.

6509 32-  من عفّ خفّ وزره و عظم عند اللّه قدره. 5 328 كسى كهپاكدامنى ورزد بار گناه او سبك شود و در پيشگاه خداوند قدر و منزلت او بزرگ گردد.

6510 33-  من عفّت اطرافه حسنت اوصافه. 5 432 كسى كه جوانب (اعضا وجوارح) او عفيف باشد اوصاف او نيكو باشد.

6511 34-  من اتحف العفّة و القناعة حالفه العزّ. 5 462 كسى كهارمغان عفت و قناعت به او عطا شود، عزّت و بزرگى با او هم سوگند شود.

6512 35-  ما دون الشّره عفاف. 6 53 در كنار غلبه حرص، عفافى نيست.

6513 36-  لا فاقة مع العفاف. 6 363 با بودن عفاف و پاكدامنى فقر ونيازى به جاى نماند.

باب العفو (گذشت)

6514 1-  يستثمر العفو بالإقرار أكثر ممّا يستثمر بالاعتذار. 6 474عفو و گذشت با اقرار بيشتر ميوه دهد، از آنچه به عذرخواهى ميوه مى‏دهد.  6515 2- يعجبني من الرّجل أن يعفو عمّن ظلمه، و يصل من قطعه، و يعطى من حرمه، و يقابلالاساءة بالاحسان. 6 478

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation