بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب ترجمه‏غررالحکم‏ودررالکلم ج 2, سید هاشم رسولى محلاتى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     001 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     002 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     003 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     004 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     005 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     006 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     007 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     008 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     009 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     010 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     011 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     025 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     026 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     027 - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
     fehrest - ترجمه غرر الحکم و درر الکلم محلاتى ـ جلد دوم
 

 

 
 

 

ترجمه‏غررالحكم‏ودررالكلم(محلاتى)

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 15

جلد دوّم

حرف «الضاد»

باب الضحك (خنديدن)

5417 1-  خير الضّحك التّبسّم. 3 423 بهترين خنده تبسّم است.

5418 2-  كفى بالمرء جهلا ان يضحك من غير عجب. 4 579 براى نادانىانسان همين بس كه بدون تعجب و بى‏جهت بخندد.

5419 3-  كثرة ضحك الرّجل تفسد وقاره. 4 590 خنده بسيار مرد، وقارو سنگينى او را از بين مى‏برد.

5420 4-  كثرة الضّحك توحش الجليس و تشين الرّئيس. 4 594 خندهبسيار، هم نشين را مى‏رماند، و رئيس و بزرگ را عيبناك و سبك مى‏كند.

5421 5-  من كثر ضحكه قلّت هيبته.

5 180 كسى كه خنده‏اش بسيار شد، هيبت و بزرگى‏اش كم شود.

5422 6-  من كثر ضحكه مات قلبه.

5 194 كسى كه خنده‏اش بسيار باشد، دلش بميرد.

5423 7-  من كثر ضحكه استرذل.

5 200 كسى كه خنده‏اش بسيار باشد، پست شمرده شود.

5424 8-  وقّروا انفسكم عن الفكاهات و مضاحك الحكايات و محالالتّرّهات. 6 230 خويشتن را به سنگينى و متانت نگه داريد از فكاهيّات و حكايتهاىخنده‏آور و سخنان بيهوده و باطل.

5425 9-  لا تبد عن واضحة و قد فعلت الامور الفاضحة. 6 267 نماياننكن دندانهاى خود را با خنده، با

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 16

اين كه كارهاى رسوا كننده (و گناهان) را انجام داده‏اى.

5426 10-  لا تكثرنّ الضّحك فتذهب هيبتك و لا المزاح فيستخفّ بك. 6336 خنده بسيار مكن كه هيبت و وقار تو را ببرد، و مزاح و شوخى بسيار نكن كه تو راسبك شمارند.

باب الضد (دشمن، مخالف)

5427 1-  كلّ شي‏ء ينفر من ضدّه. 4 531 هر چيزى از دشمن خود نفرتدارد (و مى‏گريزد).

5428 2-  من قارن ضدّه كشف غيبه و عذّب قلبه. 5 311 كسى كه با دشمنخود قرين و همراه شود عيب خود را ظاهر سازد، و دل خود را معذّب كند.

5429 3-  لم يهنأ العيش من قارن الضّدّ.

5 93 گوارا نيست زندگى كسى كه با دشمن خويش همراه باشد.

5430 5-  الشّدّ بالقدّ و لا مقارنة الضّدّ.

2 124 بستن با تسمه و بند، و نه همراه شدن با دشمن (يعنى آن بهتراز اين است).

باب الضرورات (ناچاريها)

5431 1-  ضرورات الاحوال تذلّ رقاب الرّجال. 4 226 ضرورتها وناچارى‏هاى زندگى، خوار سازد گردنهاى مردان را.

5432 2-  ضرورات الاحوال تحمل على ركوب الاهوال. 4 226 ضرورتهاىزندگى وادار كند انسان را بر دست زدن به كارهاى هولناك.

5433 3-  لا تحرم المضطرّ و ان اسرف.

6 341 محروم نكن مضطر و ناچار را، اگر چه اسراف كرده باشد.

باب الضعف (ناتوانى)

5434 1-  كن ممّن لا يفرط به عنف و لا يقعد به ضعف. 4 604 از كسانىباش كه تندى و درشتى تو از اندوه و حدّ خود نگذرد، و ضعف و

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 17

ناتوانى، تو را از گرفتن حق خويش از پاى ننشاند.

5435 2-  ليكن احظى النّاس منك احوطهم على الضّعفاء و اعملهمبالحقّ. 5 50 بهره‏مندترين مردم نزد تو كسى بايد باشد كه نسبت به ضعيفان وناتوانان احتياط و نگهدارى‏اش بيشتر، و در عمل به حق از همه كوشاتر باشد.

5436 3-  مسكين ابن آدم مكتوم الاجل مكنون العلل محفوظ العمل،تولمه البقّة و تنتنه العرقة و تقتله الشّرقة.

6 141 بينوا و مسكين پسر آدم اجل و عمرش پنهان، بيمارى‏هايش نهان،عملش محفوظ (در پيشگاه خداوند) پشه‏اى او را ناراحت كند، عرقى (كه در بدنش آيد) اورا مى‏گنداند، لقمه گلوگيرى او را به قتل رساند 5437 4-  آفة القوىّ استضعافالخصم.

3 105 آفت انسان نيرومند، ناتوان شمردن دشمن است.  5438 5-  ويحابن آدم اسير الجوع صريع الشّبع غرض الآفات خليفة الاموات.

6 229 واى بر فرزند آدم كه در بند گرسنگى، و افتاده سيرى و هدفآفتها، و جانشين مردگان است.

باب الضلال (گمراهى)

5439 1-  اهلك شي‏ء استدامة الضّلال.

2 459 تباه كننده‏ترين چيزها ادامه دادن راه گمراهى و ضلالت است.

5440 2-  ضلال الدّليل هلاك المستدلّ.

4 228 گمراهى راهنما (موجب) نابودى و هلاكت راهياب است.

5441 3-  لكلّ ضلّة علّة. 5 13 هر گمراهى را علّت و سببى است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 18

5442 4-  امسك عن طريق إذا خفت ضلالته. 2 205 بازدار خويشتن را از(گام نهادن در) راهى كه ترس گمراهى در آن را دارى.

5443 5-  أين تذهب بكم المذاهب.

2 362 به كجا مى‏برد شما را اين راهها 5444 6-  أين تتيهون و منأين تؤتون و انّى تؤفكون و علام تعمهون، و بينكم عترة نبيّكم و هم ازمّة الصّدق والسنة الحقّ. 2 362 كجا سرگردان شديد و از كجا مى‏آييد و به كجا باز گرديد و به چهسويى در گمراهى مى‏گرديد، در صورتى كه عترت پيامبرتان در ميان شماست، و ايشانندزمامداران راستى و زبانهاى حق.

5445 7-  ليس كلّ من اضلّ فقد. 5 91 چنان نيست كه هر كه دست ازكارى بدارد آن را نيابد.

5446 8-  ما اختلفت دعوتان الّا كانت احداهما ضلالة. 6 77 اختلافنكنند دو دعوت (و دو دعوت كننده) مگر اين كه يكى از آنها بر گمراهى است.

5447 9-  ما بعد التّبيين الّا اللّبس. 6 83 پس از بيان كردن وآشكار كردن، جز درهم آميختگى و اشتباه نيست. 

باب الضمان (ضامن شدن)

5448 1-  لا تضمن ما لا تقدر على الوفاء به. 6 264 ضمانت نكن چيزىرا كه قدرت وفا و انجام آن را ندارى.

باب التضييع (تباه ساختن)

5449 1-  من ضيّع امره ضيّع كلّ امر.

5 387 كسى كه كار خود را ضايع و تباه سازد هر كارى را تباه سازد.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 19

5450 2-  من الفساد اضاعة الزّاد. 6 14 از تباهى كار است كه انسانتوشه خود را ضايع و تباه سازد.

5451 3-  من اعظم الفجائع اضاعة الصّنائع. 6 20 از بزرگترينمصيبتها، تباه كردن احسانهاست.  5452 4-  من ضيّعه الأقرب أتيح له الأبعد. 5 384كسى كه نزديكان و نزديك‏تران او را تباه كنند و رها كنند مقدّر شود (از سوىخداوند) براى او مردمان دورتر.

باب الضيافة (مهمانى)

5453 1-  الضّيافة رأس المروّة. 1 142 مهمان اساس جوانمردى است.

5454 2-  اكرم ضيفك و ان كان حقيرا و قم من مجلسك لابيك و معلّمك وان كنت اميرا. 2 191 مهمان خود را گرامى دار، اگر چه حقير و كوچك باشد، و در برابرپدر و آموزگار خويش از جاى خود برخيز اگر چه امير و فرمانروا باشى.

5455 3-  افضل الأموال ما استرقّ به الرّجال. 2 391 برترين مالهاآنست كه (با بخشش و سخاوت) مردان را به بردگى در آورد.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 20

حرف «الطاء»

باب الطرب (شادى، مستى)

5456 1-  ربّ طرب يعود بالحرب. 4 58 چه بسا شادى و خوشحالى كه بهجنگ و ستيز بازگردد.

باب الاطعام

5457 1-  اذا اطعمت فاشبع. 3 119 هنگامى كه كسى را اطعام كردى سيركن.

5458 2-  ما اكلته راح و ما اطعمته فاح.

6 90 آنچه را خوردى از ميان رفت، و آنچه را اطعام كردى (و به ديگرانخوراندى) همچون عطرى فضا را معطر كرده و به همه جا رسيد.

باب الطعنة (زخم زبان زدن)

5459 1-  ايّاك ان تكون على النّاس طاعنا و لنفسك مداهنا فتعظمعليك الحوبة و تحرم المثوبة. 2 309 بپرهيز از اين كه طعنه زننده باشى بر مردم، ونسبت به خويش سهل‏انگار، كه در اين صورت گناه تو بزرگ خواهد بود و از پاداش و ثوابمحروم خواهى شد.

باب الطلب (خواستن)

5460 1-  الدّنيا دول فاجمل فى طلبها و اصطبر حتّى تاتيك دولتك. 279 دنيا دولتهايى است (كه در حال چرخش و گردش است و يك جا نمى‏ماند) در اين صورتدر طلب آن ميانه‏رو باش و شكيبايى كن تا دولتت برسد.

5461 2-  النّاس طالبان: طالب و مطلوب فمن طلب الدّنيا طلبه الموتحتّى يخرجه عنها، و من طلب الآخرة طلبته الدّنيا حتّى يستوفى رزقه منها. 2 130مردم دنيا دو گروه طالب و جوينده هستند، هم طالب هستند و هم مطلوب (كه ديگرى درطلب آنهاست) آنكه دنيا را مى‏طلبد مرگ نيز او را مى‏طلبد تا او را از دنيا ببرد، وآنكه آخرت را مى‏طلبد دنيا نيز او را مى‏طلبد تا روزى او را به طور كامل به اوبرساند.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 21

5462 3-  اطلب تجد. 2 174 بجوى تا بيابى.  5463 4-  اجملوا فىالطّلب فكم من حريص خائب و مجمل لم يخب. 2 256 ميانه‏رو باشيد در جستجو و طلب كهچه بسيار حريص و آزمندى كه نوميد گشت، و ميانه‏روى كه نوميد نگشت.

5464 5-  اصعب المرام طلب ما فى ايدى اللّئام. 2 407 سخت‏ترينخواسته‏ها خواستن چيزى است كه در دست افراد لئيم و پست قرار دارد.

5465 6-  آفة الطّلب عدم النّجاح. 3 106 آفت طلب و خواستن، بداننرسيدن است.  5466 7-  خذ من الدّنيا ما اتاك و تولّ عمّا تولّى منها عنك، فان لمتفعل فاجمل فى الطّلب. 3 443 از دنيا برگير همان را كه نزدت آمده و روى بگردان ازآنچه از تو روى گردانده و اگر اين كار را نمى‏كنى (و به دنبال آن مى‏روى) در طلب وجستجو ميانه‏رو باش (و افراط نكن).

5467 8-  ربّ عطب تحت طلب. 4 58 چه بسا هلاكت و نابودى كه در زيرطلب و خواسته‏اى نهفته است.

5468 9-  سوف يأتيك اجلك فاجمل فى الطّلب. 4 134 به زودى است كهمرگ به سراغت آيد، پس در طلب و جستجو ميانه‏رو باش.

5469 10-  ربّما عزّ المطلب و الاكتساب.

4 81 چه بسا كه ناياب يا كمياب شود خواسته و كسب كردن.

5470 11-  رزقك يطلبك فارح نفسك من طلبه. 4 92

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 22

روزى تو، تو را مى‏جويد پس خويشتن را از جستجوى آن آسوده وراحت كن.

5471 12-  ظفر بالخير من طلبه. 4 274 به كار خير و نيكى برسد كسىكه آن را بجويد.

5472 13-  عجبت لمن ينشد ضالّته و قد اضلّ نفسه فلا يطلبها. 4 340در شگفتم از كسى كه به دنبال گمشده خود مى‏گردد با اين كه نفس خود را گم كرده و درجستجوى آن نيست.

5473 14-  عجبت لمن عرف دواء دائه فلا يطلبه، و ان وجده لميتداوبه. 4 342 در شگفتم از كسى كه درد و درمان خويش را شناخته ولى آن رانمى‏جويد، و اگر هم بجويد خود را بدان مداوا نكند.

5474 15-  قد يدرك المراد. 4 460 گاه است كه انسان به مراد خويشمى‏رسد.

5475 16-  قد يخيب الطّالب. 4 461 گاه است كه جوينده نوميدمى‏گردد.

5476 17-  قد يدرك المطلوب. 4 468 گاهى است كه انسان به مطلوب ومراد خويش مى‏رسد (يعنى ضابطه و قانونى ندارد، گاه به مطلوب مى‏رسد و گاهنمى‏رسد).

5477 18-  كلّ طالب مطلوب. 4 529 هر طالب و جوينده‏اى مطلوب نيزهست.

(چنانچه در حديث (2) قبل از اين نيز گذشت) 5478 19-  كم من طالبخائب، و مرزوق غير طالب. 4 549 چه بسيار جوينده‏اى كه به روزى و مطلوب خود نرسد وچه بسيار روزى رسيده‏اى كه جوينده نبوده است.

5479 20-  كفى بالمرء عقلا ان يجمل فى مطالبه. 4 576 براى عقل وخرد انسان كافى است كه در خواسته‏هاى خود ميانه‏رو باشد.

5480 21-  لكلّ رزق سبب فاجملوا فى الطّلب. 5 19 هر رزق و روزى راسببى است، پس در جستجوى آن ميانه‏رو باشيد.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 23

5481 22-  للطّالب البالغ لذّة الادراك.

5 27 جوينده‏اى كه به مطلوب و مراد خويش برسد لذّت آن را درك كند.

5482 23-  لن يفوتك ما قسم لك فاجمل فى الطّلب. 5 69 آنچه براى تومقدّر شده و بهره‏ات باشد از چنگ تو نخواهد رفت، پس در طلب ميانه‏رو باش.

5483 24-  لن تدرك ما زوى عنك فاجمل فى المكتسب. 5 69 هيچ‏گاهنخواهى رسيد به آنچه از تو گرفته شده، پس در كسب كردن ميانه‏رو باش.

5484 25-  ليس كلّ طالب بمرزوق. 5 75 هر جوينده‏اى چنان نيست كه بهروزى برسد.

5485 26-  ليس كلّ مجمل بمحروم. 5 76 هر ميانه‏رو و معتدلى محرومنگردد.

5486 27-  ليس كلّ من طلب وجد. 5 91 چنان نيست كه هر كس چيزى رابجويد آن را بيابد.

5487 28-  لم يصدق يقين من اسرف فى الطّلب، و اجهد نفسه فىالمكتسب.

5 106 درست و راست نيست يقين (به مبدأ و معاد) كسى كه در طلب (وتلاش روزى) زياده‏روى و اسراف مى‏كند، و جان خويش در راه كسب و كار به تعب و كوششبسيار وامى‏دارد.

5488 29-  من طلب الزّيادة وقع فى النّقصان. 5 275 كسى كه زياد رابجويد در افتد در كمى و نقصان.  5489 30-  من طلب شيئا ناله او بعضه.

5 305 كسى كه چيزى را بجويد به همه آن و يا (لااقل) به برخى از آنخواهد رسيد.

5490 31-  من قعد عن طلب الدّنيا قامت اليه. 5 322 كسى كه از طلبكردن دنيا دست بدارد،

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 24

دنيا به سراغش آيد.

5491 32-  من طلب ما فى ايدى النّاس حقّروه. 5 324 كسى كه بطلبدآنچه را در دست مردم است، مردم او را پست و كوچك كنند.

5492 33-  من اسرف فى طلب الدّنيا مات فقيرا. 5 331 كسى كه در راهطلب دنيا اسراف و زياده‏روى كند، فقير و نيازمند خواهد مرد.

5493 34-  من طلب ما لا يكون ضيّع مطلبه. 5 349 كسى كه در جستجوىچيزى باشد كه نخواهد شد، مقصد و يا جستجوى خود را تباه و ضايع نمايد.

5494 35-  من سعى فى طلب السّراب طال تعبه و كثر عطشه. 5 438 كسىكه در طلب رسيدن به سراب تلاش كند رنجش طولانى و تشنگى‏اش بسيار گردد.

5495 36-  ما كلّ طالب يخيب. 6 51 چنان نيست كه هر جوينده‏اى نوميدشود.

5496 37-  لا ذلّ كالطّلب. 6 350 هيچ خوارى و ذلّتى همچون درخواستاز مردم نيست.

5497 38-  رضى بالحرمان طالب الرّزق من اللّئام. 4 93 راضى گشته بهحرمان و بى‏بهرگى كسى كه روزى از لئيمان و افراد پست بخواهد.

5498 39-  يطلبك رزقك أشدّ من طلبك له، فأجمل فى طلبه. 6 492 روزىتو مى‏جويد تو را، سخت‏تر از جستجوى تو آن را، بنا بر اين در جستجوى آن (شتاب مكنو) ميانه‏رو باش.

باب الطمع

5499 1-  الطّمع مضرّ. 1 23 طمع زيان بار است.

5500 2-  الطّمع محنة. 1 40 طمع رنج و محنت است.

5501 3-  الطّمع رقّ. 1 41

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 25

طمع بردگى است.

5502 4-  الطّمع فقر. 1 43 طمع فقر و ندارى است.

5503 5-  الطّمع مذلّ، الورع مجلّ. 1 53 طمع خوار كننده است، وپارسايى بزرگ كننده.

5504 6-  الطّمع اوّل الشّرّ. 1 80 طمع آغاز شرّ و بدى و گام نخستآن است.

5505 7-  الطّمع فقر حاصر. 1 82 طمع فقرى است حاضر و آماده.

5506 8-  الطّمع مذلّة حاضرة. 1 120 طمع خوار كننده‏اى است حاضر.

5507 9-  الذّل مع الطّمع. 1 121 خوارى به همراه طمع است.

5508 10-  المطامع تذلّ الرّجال. 1 166 آنچه مورد طمع و حرص باشد،موجب خوارى مردان شود.

5509 11-  الطّمع رقّ مخلّد. 1 194 طمع بردگى هميشگى است.

5510 12-  الطّامع ابدا ذليل. 1 211 شخص طمعكار هميشه خوار است.

5511 13-  الطّمع يذلّ الامير. 1 274 طمع امير و فرمانروا را خوارگرداند.

5512 14-  الطّامع ابدا فى وثاق الذّلّ.

1 377 طمعكار هميشه به زنجير خوارى بسته شده است.

5513 15-  الطّمع احد الذّلّين. 2 20 طمع يكى از دو بخش خوارى است.

5514 16-  المذلّة و المهانة و الشّقاء فى الطّمع و الحرص. 2 136خوارى و پستى و بدبختى در طمع و حرص است.

5515 17-  الطّمع مورد غير مصدر و ضامن غير موف. 2 137 طمع واردكننده‏اى است كه بازنگرداند، و ضامنى است كه وفا نكند.

                       

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 26

5516 18-  ايّاكم و دنائة الشّره و الطّمع فانّه رأس كلّ شرّ، ومزرعة الذّلّ و مهين النّفس، و متعب الجسد. 2 325 زنهار بپرهيزيد از پستى آز و طمعكه اساس هر بدى، و كشتزار خوارى، و پست كننده نفس، و رنج دهنده بدن مى‏باشد.

5517 19-  افقر النّاس الطّامع. 2 374 فقيرترين مردم شخص طمعكاراست.

5518 20-  اهلك شي‏ء الطّمع. 2 376 نابود كننده‏ترين چيزها طمعاست.

5519 21-  اضرّ شي‏ء الطّمع. 2 378 زيانبارترين چيزها طمع است.

5520 22-  اقبح الشّيم الطّمع. 2 379 زشت‏ترين چيزها طمع است.

5521 23-  اسوء شي‏ء الطّمع. 2 397 بدترين چيزها طمع است.

5522 24-  اصل الشّره الطّمع و ثمرته الملامة. 2 417 ريشه آز طمعاست، و ميوه‏اش نكوهش (مردم).

5523 25-  ازرى بنفسه من استشعر الطّمع. 2 426 به هلاكت انداختهخويش را كسى كه طمع را شعار خويش ساخته است.

5524 26-  اكثر مصارع العقول تحت بروق المطامع. 2 433 بيشترينقربانگاه عقلها، در پرتو طمعها است.

5525 27-  اعظم النّاس ذلّا الطّامع الحريص المريب. 2 453 بزرگترينمردم در خوارى، طمعكار حريص شك‏دار است.

5526 28-  انّ العاقل لا ينخدع للطّمع.

2 497 به راستى كه انسان عاقل در برابر طمع فريب نخورد.

5527 29-  ان أطعت الطّمع ارداك. 3 24

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 27

اگر فرمان بردار طمع گشتى، تو را به نابودى كشاند.

5528 30-  آفة القضاة الطّمع. 3 104 آفت قاضيان طمع است.

5529 31-  بالاطماع تذلّ رقاب الرّجال.

3 240 به وسيله طمعهاست كه گردن مردان خم و خوار گردد.

5530 32-  بئس قرين الدّين الطّمع.

3 255 قرين و همراه بدى است طمع براى دين.

5531 33-  بلاء الرّجل فى طاعة الطّمع و الامل. 3 262 بلا وگرفتارى مرد در پيروى از طمع و آرزو است.

5532 34-  ثمرة الطّمع الشّقاء. 3 326 ميوه طمع، بدبختى است.

5533 35-  ثمرة الطّمع ذلّ الدّنيا و الآخرة. 3 332 ميوه طمع،خوارى دنيا و آخرت است.

5534 36-  جمال الشّرّ الطّمع. 3 375 زيبايى شرّ و بدى، طمع است.

5535 37-  خير الامور ما عرى عن الطّمع.

3 425 بهترين كارها آن است كه از طمع عارى و برهنه باشد.

5536 38-  دلالة حسن الورع عزوف النّفس عن مذلّة الطّمع. 4 12نشانه و راهنماى پارسايى نيك، جدا ساختن نفس از خوارى طمع است.

5537 39-  ذر الطّمع و الشّره و عليك بلزوم العفّة و الورع. 4 32طمع و آز را واگذار، و بر تو باد به ملازمت پاكدامنى و پارسايى.

5538 40-  ذلّ الرّجال فى المطامع و فناء الآجال فى غرور الآمال. 439 خوارى مردان در طمع كارى‏هاست، و نابود شدن عمرها در فريبكارى آرزوها است.

5539 41-  رأس الورع ترك الطّمع. 4 51 اساس پارسايى رها كردن طمعاست.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 28

5540 42-  ركوب الاطماع يقطع رقاب الرّجال. 4 94 سوار شدن برمركب‏هاى طمع، مى‏زند گردنهاى مردان را.

5541 43-  سبب فساد اليقين الطّمع.

4 120 سبب تباهى يقين طمع است.

5542 44-  سبب فساد الورع الطّمع.

4 126 سبب تباه شدن پارسايى، طمع است.

5543 45-  صلاح النّفس قلّة الطّمع. 4 195 وسيله اصلاح نفس، كمىطمع است.

5544 46-  ضادّوا الطّمع بالورع. 4 231 به وسيله ورع و پارسايى باطمع بجنگيد و مخالفت كنيد.

5545 47-  عند غرور الاطماع و الآمال تنخدع عقول الجهّال و تختبرالباب الرّجال. 4 325 در هنگام فريب دادن طمعها و آرزوهاست كه گول مى‏خورد عقلهاىنادانان و آزمايش شوند خردمندان از مردان.

5546 48-  عبد المطامع مسترقّ لا يجد ابدا العتق. 4 352 كسى كهبرده طمع شد، تا ابد روى آزادى را نخواهد ديد.

5547 49-  غشّ نفسه من شرّ بها الطّمع.

4 381 نيرنگ زده است به نفس خويش، كسى كه جام طمع بر آن نوشاندهاست.

5548 50-  فساد الدّين الطّمع. 4 416 تباهى دين در طمع است.

5549 51-  قرن الطّمع بالذّلّ. 4 494 طمع با خوارى قرين و همراهاست.

5550 52-  قليل الطّمع يفسد كثير الورع.

4 497 اندكى از طمع، پارسايى و ورع بسيار را تباه كند.

5551 53-  كلّ طامع اسير. 4 525 هر طمعكارى اسير و دربند است.

5552 54-  كيف يملك الورع من يملكه‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 29

الطّمع. 4 559 چگونه مالك پارسايى شود (و پارسا گردد) كسى كهطمع بر او فرمانروا گشته است.

5553 55-  كثرة الطّمع عنوان قلّة الورع.

4 590 طمع بسيار نشانه كمى پارسايى است.

5554 56-  من ملكه الطّمع ذلّ. 5 137 كسى كه طمع اختيار او را دردست گيرد خوار گردد.

5555 57-  من لزم الطّمع عدم الورع.

5 242 كسى كه ملازم طمع باشد، پارسايى را از دست مى‏دهد.

5556 58-  من كثر طمعه عظم مصرعه.

5 269 كسى كه طمعش بسيار شد قربانگاهش بزرگ شود.

5557 59-  من اتّخذ الطّمع شعارا جرّعته الخيبة مرارا. 5 340 كسىكه طمع را شعار خويش گرداند (و جامه طمع بر تن كند) نوميدى بر او جرعه پى در پىدهد.

5558 60-  من حدّث نفسه بكاذب الطّمع كذّبته العطيّة. 5 357 كسى كهوعده طمع دروغى را به خاطر بگذراند، عطايى كه مى‏خواهد به او برسد دروغگو در آيد.

5559 61-  من لم ينزّه نفسه عن دنائة المطامع فقد اذلّ نفسه، و هوفى الآخرة اذلّ و اخزى. 5 386 كسى كه نفس خويش را از پستى طمع‏كارى‏ها پاك نكند،نفس خود را خوار كرده و در آخرت خوارتر و رسواتر است.

5560 62-  من طمع ذلّ و تعنّى. 5 451 كسى كه طمع كند خوار گردد وبه تعب و رنج گرفتار شود.

5561 63-  ملاك الشّرّ الطّمع. 6 117 ملاك و معيار بدى طمع است.

5562 64-  نعم عون الامل الطّمع. 6 163 براى آرزو، طمع كمك كارخوبى است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 30

5563 65-  نكد الدّين الطّمع و صلاحه الورع. 6 173 تيرگى دين، طمعاست و اصلاح آن به ورع و پارسايى است.

5564 66-  نعوذ باللّه من المطامع الدنيّة و الهمم الغير المرضيّة.6 175 پناه مى‏بريم به خدا از طمع‏كارى‏هاى بد و انديشه‏هاى ناپسند.

5565 67-  ورع ينجى خير من طمع يردى. 6 225 پارسايى و ورعى كهانسان را نجات دهد، بهتر است از طمعى كه نابود گرداند.

5566 68-  ورع يعزّ خير من طمع يذلّ.

6 225 پارسايى و ورعى كه عزيز گرداند بهتر است از طمعى كه خوارگرداند.

5567 69-  لا تطمع فيما لا تستحقّ. 6 261 طمع نكن در آنچه شايستهآن نيستى.

5568 70-  لا يسترقّنّك الطّمع و قد جعلك اللّه حرّا. 6 298 نبايدطمع تو را به بردگى خويش در آورد در حالى كه خداوند تو را آزاد قرار داده است.

5569 71-  لا يسترقّنّك الطّمع و كن عزوفا. 6 273 نبايد طمع تو رابه بردگى در آورد و از آن دورى گزين.

5570 72-  لا تملّك نفسك بغرور الطّمع و لا تجب دواعى الشّرهفانّهما يكسبانك الشّقاء و الذّلّ. 6 338 نفس خويش را در اختيار فريب طمع مگذار، وبه خوانندگان و دعوت كنندگان به آز پاسخ مده كه اين دو براى تو بدبختى و خوارى كسبكنند.

5571 73-  لا تطمع فى كلّ ما تسمع فكفى بذلك حمقا. 6 345 هر چه راشنيدى در آن طمع نكن كه همين براى حماقت و نادانى تو كافى است.

5572 74-  لا يفسد الدّين كالطّمع. 6 367 چيزى همانند طمع، دين راتباه نكند.

5573 75-  لا يجتمع الورع و الطّمع. 6 371

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 31

پارسايى با طمع جمع نشود.

5574 76-  لا اذلّ من طامع. 6 374 كسى خوارتر از طمعكار نيست.

5575 77-  لا شيمة اذلّ من الطّمع. 6 382 خصلتى خوار كننده‏تر ازطمع نيست.

5576 78-  لا يسلم الدّين مع الطّمع. 6 388 دين با وجود طمع سالمنماند.

5577 79-  لا ذلّ أعظم من الطّمع. 6 434 خوارى و ذلّتى بزرگتر ازطمع نيست.

5578 80-  يسير الطّمع يفسد كثير الورع.

6 455 اندكى از طمع تباه سازد بسيارى از پارسايى را.

5579 81-  لا تطمعنّ نفسك فيما فوق الكفاف فيغلبك بالزّيادة. 6 290نفس خود را به طمع نينداز براى بيشتر از مقدار كفاف زندگى، كه در اين صورت بر توغالب شود به افزون خواهى.  5580 82-  يفسد الطّمع الورع، و الفجور التّقوى. 6 472طمع، پارسايى را تباه كند و فجور و گناه، تقوا را.

5581 83-  الحرّ عبد ما طمع. 1 113 انسان آزاد تا زمانى كه طمع كندبرده است.

باب الطاعة

5582 1-  من كثرت طاعته كثرت كرامته. 5 444 كسى كه فرمانبردارى‏اشبسيار شد، كرامت و عزّت او بسيار گردد.

5583 2-  ثلاث مهلكات، طاعة النّساء، و طّاعة الغضب، و طاعةالشّهوة.

3 337 سه چيز است كه نابود كننده است: فرمانبردارى زنان، وفرمانبردارى خشم، فرمانبردارى خواهش و شهوت.

5584 3-  الطّاعة حرز. 1 33 فرمانبردارى و اطاعت حق، نگهبان است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 32

5585 4-  الطّاعة تنجى، المعصية تردى.

1 33 فرمانبردارى رهايى بخشد، نافرمانى به هلاكت اندازد.

5586 5-  الطّاعة اجابة. 1 42 فرمانبردارى اجابت و امتثال فرمانخدا است.

5587 6-  الطّاعة أحرز عتاد. 1 132 فرمانبردارى حق تعالى محكم‏ترينتكيه‏گاه است.

5588 7-  الطّاعة غنيمة الاكياس. 1 136 فرمانبردارى خداوند غنيمتزيركان است.

5589 8-  الطّاعة متجر رابح. 1 155 فرمانبردارى تجارتى است سودمند.

5590 9-  الطّاعة همّة الاكياس. 1 162 فرمانبردارى همّت و هدفزيركان است.

5591 10-  الطّاعة أقوى حرز. 1 163 فرمانبردارى خدا محكم‏تريننگهبان است.

5592 11-  الطّاعة ابقى عزّ. 1 190 فرمانبردارى خدا ماندنى‏ترينعزّت است.

5593 12-  الطّاعة عزّ المعسر. 1 265 فرمانبردارى خداوند، عزّتانسان پريشان حال است.

5594 13-  الطّاعة تستدرّ المثوبة. 1 268 فرمانبردارى ريزان گرداندپاداش نيك پروردگار را.

5595 14-  الطّاعة تعظيم الإمامة. 1 275 فرمانبردارى خداوندبزرگداشت مقام امامت است.

5596 15-  الطّاعة تطفئ غضب الرّبّ.

1 326 فرمانبردارى، خشم پروردگار را فرو نشاند.

5597 16-  العزيز من اعتزّ بالطّاعة. 1 335 عزيز حقيقى كسى است كهبه وسيله فرمانبردارى خداوند عزّت يافته است.

5598 17-  اخو العزّ من تحلّى بالطّاعة.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 33

1 347برادر، عزّت (و قرين آن) كسى است كه به وسيله فرمانبردارىخداوند زيور گرفته است.

5599 18-  العمل بطاعة اللَّه أربح. 1 349 عمل به فرمانبردارىخداوند سودمندتر است.

5600 19-  الطّاعة للَّه اقوى سبب. 1 369 فرمانبردارى خداوندمحكم‏ترين وسيله است.

5601 20-  العمل بطاعة اللّه اربح، و لسان الصّدق ازين و انجح. 267 عمل به فرمانبردارى خدا سودمندتر، و زبان راستگو آراسته‏تر و پيروزمندتر است.

5602 21-  الطّاعة جنّة الرّعيّة و العدل جنّة الدّول. 2 69فرمانبردارى سپر رعيّت و عدل و داد سپر دولتهاست.  5603 22-  المؤمن على الطّاعاتحريص و عن المحارم عفيف. 2 107 مؤمن چنان است كه بر اطاعتها حريص، و از محرماتپاكدامن و عفيف است.

5604 23-  الطّاعة و فعل البرّ هما المتجر الرّابح. 2 153فرمانبردارى خداوند و كار نيك اين هر دو تجارتى است سودمند.

5605 24-  اطع تغنم. 2 168 فرمانبردارى كن تا غنيمت يابى.

5606 25-  اطع تربح. 2 171 اطاعت خدا كن تا سود برى.

5607 26-  اكرم نفسك ما اعانتك على طاعة اللّه. 2 187 گرامى بدارنفس خود را تا زمانى كه يارى دهد تو را بر فرمانبردارى خداوند.

5608 27-  اتّق اللّه بطاعته و اطع اللّه بتقواه. 2 201 تقواى الهىداشته باش به وسيله فرمانبردارى او، و فرمانبردارى خدا كن به وسيله تقواى او.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 34

5609 28-  اطيعوا اللّه حسب ما امركم به و رسله. 2 240 فرمانبردارىخدا كن بدانگونه كه او و پيامبرانش به تو دستور داده‏اند.

5610 29-  اطع اللّه فى جمل امورك فانّ طاعة اللّه فاضلة على كلّشي‏ء، و الزم الورع. 2 211 فرماندارى خدا كن در همه كارهاى خود كه به راستىفرمانبردارى خداوند از هر چيز برتر است، و ملازم ورع و پارسايى باش.

5611 30-  اطع اللّه سبحانه فى كلّ حال و لا تخل قلبك من خوفه ورجائه طرفة عين و الزم الاستغفار. 2 224 فرمانبردار خداى سبحان باش در هر حال، ودلت را از ترس و اميد او به اندازه چشم بر هم زدنى خالى مكن، و ملازم استغفار وآمرزشخواهى باش.

5612 31-  اشغلوا انفسكم بالطّاعة و ألسنتكم بالذّكر و قلوبكمبالرّضا فيما احببتم و كرهتم. 2 243 جانهاى خود را مشغول كنيد به فرمانبردارى خدا،و زبانهاتان را به ذكر خدا و دلهاتان را به خوشنودى از مقدرات خداوند در آنچه دوستداريد و ناخوش داريد.

5613 32-  استتمّوا نعم اللّه عليكم بالصّبر على طاعته، و المحافظةعلى ما استحفظكم من كتابه. 2 249 نعمت‏هاى خدا را بر خويشتن تمام و كامل كنيد بهوسيله صبر بر طاعت و فرمانبردارى خدا، و نگهدارى آنچه را كه كتاب خدا نگهدارى آنرا از شما خواسته است.

5614 33-  اعقل النّاس اطوعهم للّه سبحانه. 2 428 عاقل‏ترين مردمفرمانبردارترين آنهاست از خداى سبحان.

5615 34-  اعقلكم اطوعكم. 2 369 عاقل‏ترين شما فرمانبردارترين شمااست.

5616 35-  اشرف الاعمال الطّاعة. 2 383 شريف‏ترين عملهافرمانبردارى خدا

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 35

است.

5617 36-  انصح النّاس لنفسه اطوعهم لربّه. 2 424 خيرخواه‏ترينمردم براى نفس خويش فرمانبردارترين آنها است براى پروردگار خويش.

5618 37-  اجدر النّاس برحمة اللّه اقومهم بالطّاعة. 2 436شايسته‏ترين مردم به رحمت خدا پايدارترين آنها است در فرمانبردارى خدا.

5619 38-  احبّ العباد الى اللَّه اطوعهم له. 2 431 محبوب‏ترينبندگان در پيشگاه خداوند فرمانبردارترين آنهاست از وى.

5620 39-  احقّ من تطيعه من لا تجد منه بدّا، و لا تستطيع لامرهردّا. 2 444 شايسته‏ترين كسى كه بايد فرمانش را ببرى كسى است كه از او چاره‏اىندارى، و ردّ فرمان او نتوانى (يعنى خداوند متعال).

5621 40-  احقّ من اطعته من امرك بالتّقى و نهاك عن الهوى. 2 446شايسته‏ترين كسى كه بايد اطاعتش كنى، كسى است كه تو را دستور به تقوا داده و ازپيروى هواى نفس باز داشته است.

5622 41-  انّ اسعد النّاس من كان له من نفسه بطاعة اللّه متقاض. 2490 به راستى كه نيكبخت‏ترين مردم كسى است كه او را از نفس و درون خويش براى اطاعتخداوند درخواستى باشد.

5623 42-  انّ المغبون من غبن عمره، و انّ المغبوط من انفذ عمره فىطاعة اللّه.

2 525 به راستى كه مغبون كسى است كه در مورد عمر خويش مغبون باشد،و «مغبوط» يعنى كسى كه مورد غبطه و آرزوى ديگران است، كسى است كه عمر خويش را درراه اطاعت و فرمانبردارى خداوند به پايان رسانده است.

5624 43-  انّ اللّه سبحانه جعل الطّاعة غنيمة الاكياس عند تفريطالعجزة.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 36

2 532به راستى كه خداى سبحان فرمانبردارى را غنيمت زيركان قرارداده، در آنجا كه ناتوانان (در عمل) تقصير در اطاعت كنند.

5625 44-  انّ ولىّ محمّد صلّى اللّه عليه و آله من اطاع اللّه وان بعدت لحمته.

2 505 به راستى كه دوستدار حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله كسىاست كه فرمانبردارى خدا كند، اگر چه نسب او با آن حضرت دور باشد.

5626 45-  انّ من بذل نفسه فى طاعة اللّه و رسوله كانت نفسه ناجيةسالمة و صفقته رابحة غانمة. 2 565 به راستى آن كسى كه نفس خويش را در راهفرمانبردارى خدا و پيامبرش بذل كرده و بخشيده، داراى نفسى رستگار و سالم است، وتجارتى سودمند و پر غنيمت كرده است.

5627 46-  ان كنت حريصا على طلب المضمون لك، فكن حريصا على اداء المفروضعليك. 3 6 اگر حريص هستى بر جستن آنچه رسيدنش براى تو ضمانت شده است، (يعنى رزق وروزى تو) پس حريص نيز باش براى انجام آنچه بر تو واجب شده است.

5628 47-  انّك ان اطعت اللّه نجاك و اصلح مثواك. 3 56 به راستى تواگر اطاعت خدا كنى نجات دهد تو را و جايگاهت را اصلاح كند.

5629 48-  آفة الرّعيّة مخالفة الطّاعة.

3 104 آفت رعيت مخالفت فرمانبردارى كردن (از والى و زمامدار) است.

5630 49-  اذا طلبت العزّ فاطلبه بالطّاعة. 3 135 هرگاه در طلبعزّت بودى، آن را به وسيله فرمانبردارى خدا بجوى.

5631 50-  اذا قويت فاقو على طاعة اللَّه سبحانه. 3 140 هرگاهنيرومند شدى نيروى خود را در راه فرمانبردارى خداى سبحان صرف كن.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 37

5632 51-  اذا اخذت نفسك بطاعة اللَّه اكرمتها، و ان ابتذلتها فىمعاصيه اهنتها. 3 143 هرگاه به كار گرفتى نفس خود را در راه فرمانبردارى خدا،گرامى‏اش داشته‏اى، و اگر به پستى و خوارى نافرمانى‏هاى خدا واداشتى آن را پست وسبك كرده‏اى.

5633 52-  بالطّاعة يكون الاقبال. 3 213 اقبال و بخت بلند، بهفرمانبردارى خدا است.

5634 53-  بالطّاعة يكون الفوز. 3 214 رستگارى به اطاعت خداست.

5635 54-  بالطّاعة تزلف الجنّة للمتّقين.

3 230 نزديك شدن بهشت به پرهيزكاران، به فرمانبردارى خداست.

5636 55-  بحسن الطّاعة يعرف الاخيار.

3 236 به خوب فرمانبردارى كردن، نيكان شناخته شوند.

5637 56-  بادر الطّاعة تسعد. 3 241 به فرمانبردارى خدا مبادرت كنتا نيكبخت شوى.

5638 57-  توسّل بطاعة اللّه تنجح. 3 276 به فرمانبردارى خدا توسلجوى تا پيروز شوى.

5639 58-  تمسّك بطاعة اللَّه يزلفك. 3 277 به فرمانبردارى خداتمسّك جوى تا تو را به خدا نزديك كند.

5640 59-  ثمرة الطّاعة الجنّة. 3 326 ميوه اطاعت و فرمانبردارىخدا، بهشت است.

5641 60-  ثواب اللَّه لاهل طاعته، و عقابه لاهل معصيته. 3 348پاداش نيك خدا از آن فرمانبرداران است و كيفر و عقاب او از آن نافرمانان.

5642 61-  ثابروا على الطّاعات و سارعوا الى فعل الخيرات، وتجنّبوا السّيّئات، و بادروا الى فعل الحسنات، و تجنّبوا ارتكاب المحارم. 3 352

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــص 38

مداومت كنيد بر طاعتها، و بشتابيد به سوى انجام كارهاى نيك، ودورى گزينيد از بدى‏ها، و پيشى گيريد به سوى انجام كارهاى نيك، و از ارتكاب محرماتالهى اجتناب كنيد.

 
 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation