بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب حلیة المتقین, علامه محمد باقر مجلسى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     fehrest01 -
     HILAT001 -
     HILAT002 -
     HILAT003 -
     HILAT004 -
     HILAT005 -
     HILAT006 -
     HILAT007 -
     HILAT008 -
     HILAT009 -
     HILAT010 -
     HILAT011 -
     HILAT012 -
     HILAT013 -
     HILAT014 -
     HILAT015 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

فصل چهارم : در ادعيه و آداب سوارى  
از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله و سلم )منقول است كه چون كسى بر چهارپائى سوار شود و بسم الله بگويد ملكى رديف اوميشود و اورا نگاه مى دارد تافرود آيد در وقت سوار شدن بسم الله نگويد شيطان رديف اوميشود و باوميگويد خوانندگى بكن و اگر نتواند خوانندگى كرد باو مى گويد كهآرزوهاى باطل محال بكن پس او پيوسته در آرزو است تاپائين آيد و فرمود كه هركه دروقت سوارى بگويد بِسْمِ اللّهِ لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى هَدانا لِهذاوَما كُنّا لِنَهْتَدى لَوْلا اَنْ هَدانَا اللّهُ سُبْحانَ الَّذى سَخَّرَ لَنا هذا وَما كُنّا لَهُ مُقْرِنينَالبته محفوظ باشد خود وچهار پايش تا فرود آيد.
ازحضرت روسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه هركه سوار شود و آية الكرسى بخواند پس بگويد اَسْتَغْفِرُ اللّهَالَّذى لااِل هَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ وَاَتُوبُ اِلَيْهِ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لى ذُنُوبى فَاِنَّهُ لايَغْفِرُالذُّنُوبَ اِلاّ اَنْتَ حق تعالى بملائكه خطاب فرمايد كه بنده من ميداند كه گناهانرا غير از من كسى نميامرزد پس گواه باشيد كه گناهان اورا آمرزيدم .
از حضرت امير المؤ منين (عليه السلام ) منقول است كه چون سوار شويد بر چهارپايان، خدا را ياد كنيد و بگوئيد سُبْحانَ الَّذى سَخَّرَ لَنا هذا وَما كُنّا لَهُ مُقْرِنينَ وَاِنّا اِلىرَبِّنا مُنْقَلِبُونَ.
از على بن ربيعه منقول است كه حضرت امير المؤ منين (عليه السلام ) چون پا در ركابگذاشتن گفتند بسم الله پس چون درست سوار شدند اين دعا خواندند اَلْحَمْدُ لِلّهِالَّذى كَرَّمْنا وَحَمَلْنا فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقَنا مِنَ الطَّيِّباتِ وَفَضَّلْنا عَلى كَثيرٍ مِمَّخَلَقَ تَفْضيلاً سُبْحانَ الَّذى سَخَّرَ لَنا هذا وَما كُنّا لَهُ مُقْرِنى نَ پس سه مرتبهسُبْحانَ اللّهِ وسه مرتبه اَلْحَمْدُ لِلّهِ وسه مرتبه اَللّهُاَكْبَرُ فرمودند پس اين دعا خواندند رَبِّ اغْفِرْ لى فَاِنَّهُ لايَغْفِرُ الذُّنُوبَاِلاّ اَنْتِ.
در روايت ديگر منقول است كه چون حضرت صادق (عليه السلام ) پا در ركاب مىگذاشتند ميفرمودند سُبْحانَ الَّذى سَخَّرَ لَنا هذا وَما كُنّا لَهُ مُقْرِنينَ وهفتمرتبه اَلْحَمْدُ لِلّهِ وهفت مرتبه لااِلهَ اِلاّ اللّهُ ميگفتند و در روايتديگر منقول است كه چون آنحضرت سوار شتر ميشدند اين دعا ميخواند بِسْمِ اللّهِ وَلاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ سُبْحانَ الَّذى سَخَّرَ لَنا هذا وَما كُنّا لَهُ مُقْرِنينَ وَاِنّا اِلَى رِبِّنالَمُنْقَلِبُونَ.
از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه بر كوهان هر شترى شيطانى هست چون سوار آن شويد چنانچه خدا فرمودهاست بگوئيد سُبْحانَ الَّذى سَخَّرَ لَنا هذا وَما كُنّا لَهُ مُقْرِنينَ.
در حديث معتبر منقول است كه چون چهارپاى حضرترسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) بسر در ميامد يا پايش ميلغزيد اين دعاميخواندند اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِكَ مِنْ زَوالِ نِعْمَتِكَ وَمِنْ تَحْويلِ عافِيَتِكَ وَمِنْ فُجاءَةِنَقْمَتِكَ.
در حديث ديگر منقول است كه شخصى بخدمت حضرت صادق (عليه السلام ) شكايت كردكه دابه من گهگير است و در هنگام رفتار يكدفعه ميايستد حضرت فرمود كه اين آيه درگوشش بخوان اَوَلَمْ يَرَوا اَنّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمّا عَمِلَتْ اَيْدينا اَنْعامًا فَهُمْ لَها مالِكُونَوَذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَمِنْها يَاءْكُلُونَ.
در حديث حسن از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه لازم است كه سواره باخبر كند پياده گانرا كه بايشان آزار نرساند چهارپاى او، وفرمود كه روزى حضرت امير المؤ منين (عليه السلام ) سوار شدند جمعى پيادهبا حضرت رواين شدند فرمود كه آيا كارى داريد؟ گفتند نه وليكن ميخواهيم كه در ركابتو راه رويم فرمود كه برگرديد كه راه رفتن پياده با سواره باعث غرور و فسادسواره و موجب مذلت و خوارى پياده است .
درحديث ديگر از عبدالله بن عطا منقول است كه گفت روزى بخدمت حضرت امام محمد باقر(عليه السلام ) رفتم فرمود كه دوچهارپا براى ما زين كن رفتم الاغى و استرى را زينكردم استر را پيش بردم كه آنحضرت سوار شوند فرمود كه الاغ را پيش بياور كهبهترين چهارپايان نزد من الاغ است و استر را خود سوار شو پس الاغ را آوردم و ركاب راگرفتم چون سوار شدند گفتند اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى هَدانا لِلاِْسْلام وَعَلَّمْنا الْقُرْآنَ وَمَنَّعَلَيْنا بِمُحَمَّدٍ (صلى الله عليه وآله وسلم ) وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى سَخَّرَ لَنا هذا وَما كُنّا لَهُمُقْرِنينَ واِنّا اِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ پس روانه شدند و دراثناى راه ديدم كه الاغ شوخى در رفتار ميگرد حضرت خودرا به پيش زين چسبانيد عرضكردم يابن رسول الله مگر شما را آزارى هست فرمود كه نهرسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم ) الاغى داشت كه آنرا عفير مى ناميدند و چونسوار آن ميشدند از شادى آنكه آنحضرت بر آن سوارشده است شوخى در رفتار ميكرد كهدوشهاى مبارك آنحضرت را بحركت مياورد و انحضرت خود را به پيش زين ميچسبانيد وميفرمود اَللّهُمَّ لَيْسَ مِنّ وَلكِنْ ذا مِنْ عَفيرِ يعنى خداوندا اين از من نيست وليكناين خيلا و تبختر از عفير است من نيز چنين كردم . اى عزيزان تفكر كنيد كه آن بزرگواراناز خيلا و نخوت رفتار انديشه داشته اند و موجود خدا عذر مى طلبيده اند پس آنانكه براسبهاى تازى نژاد خوش رفتار به آن نخوت و غنجودلال سوار ميشوند و بر آسمان و زمين به رفتار خود منت مى نهند و غير خود كسى راموجود نميشمارند چگونه عذر خواهند خواست .
در حديث معتبر از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه آيا شرم نمى كنيد شما بر روى چهارپاى خود خوانندگى ميكنيد و آن درزير شما تسبيح پروردگار خود مى گويد؟
از حضرت امير المؤ منين (عليه السلام ) فرمود كه چهارپاى من هرگز بسر نيامد زيراكه هرگز من بر روى زراعت كسى آنرا نراندم و كشت زار كسى راپامال نكردم .
فصل پنجم : در آداب پياده رفتن  
بعضى از احاديث اين فصل در آداب كفش و جامه پوشيدن گذشت .
در حديث معتبر ازحضرت موسى بن جعفر (عليه السلام )منقول است كه تند را رفتن حسن مؤ من را ميبرد.
در حديث حسن از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه زنان بايد در كنار راه بروند و درميان راه نروند.
درحديث ديگر فرمود كه سواره احق است بميان جاده راه رفتن از پياده وپارهنه احق است ميانراه از كسيكه كفش پوشيده است .
درحديث معتبر منقول است كه حضرت زين العابدين (عليه السلام ) چنان بهموارى راه مىرفتند كه گويا مرغ بر سر آنحضرت نشسته است و ميترسد كه پرواز كند ودست راستآنحضرت بر دست چپ پيشى نمى گرفت .
در حديث معتبر از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه هركه راه مى رود بر زمين از روى خيلا و تكبر لعنت كند اورا زمين و آنچه درزمين است و آنچه در بالاى زمين است .
در حديث ديگر فرمود كه هرگاه كر گوشى كنند امت من از سائلان دروقتيكه از ايشانچيزى طلبند واز روى تبختر راه روند پروردگار من بعزت خود سوگند خورده است كهايشان را بيكديگر عذاب كند.
درحديث ديگر فرمود هرگاه امت من در رفتار تبختر كنند و دستها را كشند و خدمت ايشان كنندغلامان فارس و روم در ميان ايشان فتنه وفساد باشد و بر يكديگر شمشير كشند.
در حديث ديگر فرمود كه هركه باعصا راه رود از روى تواضع و شكستگى در سفر وحضر بهرگامى براى او هزار حسنه نوشته شود و هزار گناه از او محو شود هزار درجهبراى او بلند شود.
در حديث ديگر فرمود كه عصا بدست بگيريد كه از سنتهاى پيغمبران است و بنىاسرائيل صغير وكبير وجوان وپيرانشان عصا در دست مى گرفتند تا آنكه خيلا و تكبرنكنند در راه رفتن و فرمود كه بر داشتن عصا پريشانى را بر طرف ميكند وشيطاننزديك او نمى آيد.
از حضرت صادق (عليه السلام ) مرويست كه اگر عاقلى بايد بهرجانب كه متوجهشوى اول نيت خود را درست كنى و غرض صحيح براى حركت خود قرار دهى و نهى كنىنفس را از آنكه امر نامشروعى را منظور داشته باشد و بايد كه در راه رفتن پيوسته درفكر و انديشه باشى و در هر قدمى از عجائب صنع الهى عبرت بگيرى و در رفتارتبختر نكنى و ديده خود را نپوشى او چزيكه در دين خدا پسنديده نيست و پيوستهمشغول ذكر خدا باشى بدرستى كه مواضعى كه در آن ذكر خدا كرده ميشود شهادت ميدهندبراى او در قيامت و استغفار ميكنند براى او تاداخل بهشت شود و در راه با مردم بسيار سخن مگو كه خلاف ادب است و اكثر راهها كمين گاهشيطان است از مكر او غافل مباش ‍ وچنان كن كه رفتن و برگشتنت در طاعت خدا باشد ورفتارت براى چيزى باشد كه موجب خوشنودى خداست بدرستى كه جميع حركات تو درنامه عملت نوشته مى شود.
فصل ششم : در نگاه داشتن شتر و گاو و گوسفند 
در حديث معتبر منقول است كه از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) پرسيدندكه كدام مال بهتر است فرمود زراعتى كه آدمى بكارد و در وقت درو كردن حق خدا را بدهدگفتند بعد از رزاعت ديگر كدام مال بهتر است فرمود شخصى كه گوسفندى چند داشتهباشد و هرجا كه آب و علفى يابد آنها را بچراند و نماز را بجا آورد و زكوةمال خود را بدهد گفتند كه بعد ازگوسفند كداممال بهتر است فرمود كه گاو كه در بامداد و پسين شير مى دهد، گفتند كه بعد از گاوكدام مال بهتر است ؟ فرمود آنها كه پا در گل فروبرده و در خشكسال ميوه مى دهند يعن درختان خرما پس فرمود كه نيكو مالى است درخت خرما هركه آن رابفروشد قيمتش از بابت خاكسترى است كه بر سر كوه بلندى در باد تند رها كنى مگرآنكه بعوض آن درخت خرماى ديگر بخرى پرسيدند كه بعد از درخت خرما ديگر كداممال بهتراست حضرت جواب نفرمودند شخصى گفت كه چرا شتررا نفرمودند فرمود كه درشتر مشقت وتعب و دورى منزل هست وصبح خرج مى خواهد و شام خرج ميخواهد.
درحديث ديگر فرمود كه گوسفند وقتيكه رو ميكند رو كرده است ووقتيكه پشت مى كندروكرده است يعنى وقتى كه مرگ در ميانشا ميافتد هم مى كشى مى خورى و نقصان نمىكنى و كاو وقتيكه رو مى كند رو كرده است و در وقتيكه پشت مى كند پشت كرده است و شترهمسايه شيطان است و اگر رو مى كند پشت كرده است و اگر پشت مى كند پشت كرده استيعنى وقتيكه خوبست هم براى صاحبش ضرر دارد و نفع ندارد گفتنديارسول الله بعد از آنچه شما در باب شتر فرموديد كى نگاه خواهد داشت فرمود كههميشه بدبختان و فاجران هستند كه آن را نگاه مى دارند.
در حديث ديگر فرمود كه نه عشر روزى در تجارت است و يك عشر آن در نگاه داشتنگوسفندان و درحديث ديگر فرمود كه بر شما باد به نگاه داشتن گوسفندان كه هربامداد وپسين نفعشان به شما ميرسد.
درحديث معتبر ديگر منقول است كه فرمود شتر باعث عزت اهلش است ، درحديث صحيحمنقول است كه حضرت صادق (عليه السلام ) بصفوان شتر دار فرمود كه شترى براىمن بخر و بايد كه بد صورت باشد كه عمرش دراز تراست و درحديث ديگرمنقول است كه فرمود كه شتران سياه بد صورت بخر كه عمرشان درازتر ميباشد.
درحديث معتبر ديگر فرمود كه شتران سرخ مو مخريد كه عمرشان كوتاه تر ميباشد.
از حضرت رسول (صلى الله وآله وسلم ) منقول است كه از ميان قطار شتر بدر مرويدزيرا كه هيچ قطار شترى نيست مگر آنكه درميان هردوشتر شيطان هست .
درحديث حسن منقول است كه حضرت زين العابدين (عليه السلام ) براى اكرام خود شترىبصد اشرفى مى خريدند و سوارميشدند.
درحديث معتبر ازحضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام )منقول است كه يكى از حاملان عرش بصورت گاو است و گاو سيد وبهترين حيوانات است ودرميان حيوانات خوش روتر و سرافراز تر ازگاو نبود تا آنكه بنىاسرائيل گوساله پرستيدند آن ملكى كه بصورت گاو است از شرم سر در زير افكند وباين سبب هرگاوى چنين شد و از شرم نگاه بجانب آسمان نمى كنند.
از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه مخوريد گوشت و شير شترى را كه فضله آدمى را خورد و سوار آن مشويدتا چهل روز آن را علف بدهيد و علما خوردن گوشت و شيرش را حرام مى دانند و سواريش رامكروه ميدانند و اين حكم دارد حيوانات ديگر هم و پاك كردن آنها بآن ميشود كه علف پاكبخورانند بآنها درمدتى چند كه براى هريك مقررشده است و در كتابهاى علما مذكور است .
فصل هفتم : در آداب خريدن و نگاه داشتن حيوانات
در حديث معتبر از حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام )منقول است كه هركه چهارپائى بخرد بر جانب چپ آن بايستد وموى پيشانيش را بدستراست بگيرد و بر سرش بخواند سوره حمدوقل هو الله احد وقل اعوذ بر الناس و قل اعوذ برب الفلق وآخر سوره حشر لَوْ اَنْزَلْنا هذا الْقُرْآانَ عَلىتا آخر سوره و آخر سوره بنى اسرائيل قُلِ ادْعُوا اللّهِ اَوِادْعُوا لرَّحْمنَتاآخرسوره و آية الكرسى پس چون چنين كند آن چهار پا امان يابد از جميع آفتها.
درحديث موثق از حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام )منقول است كه چون كنيزى خواهى بخرى بگو اَللّهُمَّ اَسْتَشيرُكَ وَاَسْتجيرُكَوچون حيوانى خواهى بخرى بگو اَللّهُمَّ قَدِّر لى اَطْوَلَهُنَّ حَيوةً وَاَكْثَرَهُنَّ مَنْفَعَةًوَخَيْرَهُنَّ عاقِبَةً ودر حديث صحيح منقول است كه على بن جفعر از حضرت امام موسى(عليه السلام ) سؤ ال كرد كه آيادابه را بر رويش ميتوان زد و رويش را داغ ميتوان كردفرمود كه باكى نيست يعنى حرام نيست اما مكروهست چنانچه درحديث موثقمنقول است كه از حضرت صادق (عليه السلام ) پرسيدند از داغ كردن حيوانات فرمودكه در غير رويش داغ ميبايد كرد و در حديث ديگر فرمود كه حضرترسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) نهى فرمود از آنكه حيوانات را در رويش داغ بكننديا چيزى بر رويش بزنند زيرا كه تسبيح پروردگار مى گويند.
درحديث ديگر از آنحضرت پرسيدند از داغ كردن روى گوسفندان فرمود كه داغ را درگوش ايشان بزنيد.
از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه دروقت دوشيدن شير حيوانات اندك شيرى در پستان بگذاريد تا زود جمعشود و پستان كه اگرتمام را بدوشيد شير دير تر ميايد.
درحديث ديگر فرمود كه خوابگاه گوسفندان را پاك كنيد و آنچه از بينى آنها بيرو ميايدپاك كنيد و نماز در طويله آنها بكنيد كه گوسفندان از حيوانات بهشت است .
از حضرت امام موسى (عليه السلام ) منقول است كه صفير مكنيد براى گوسفندان در وقترفتن وصدا بزنيد ايشان را براى بر گشتن .
در حديث معتبر منقول است كه از آنحضرت پرسيدند از خصى كردن حيوانات فرمود باكىنيست .
از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) منقول است كه كراهت دارد خصى كردن حيواناتو بجنگ انداختن آنها بايك ديگر.
درحديث ديگر فرمود كه روزى حضرت امير المؤ منين (عليه السلام ) در راهى گذشتندكه حيوان نرى را بر ماده مى كشيدند در ميان راه حضرت رو گردانيدند و فرمودند كهسزاوار نيست كه چنين كنيد كه ابن منكر است و قبيح است بلكه بايد اين را درجائى واقعسازند كه مردى و زنى نه بينند.
در حديث معتبر منقول است كه از حضرت صادق (عليه السلام ) پرسيدند كه دنبهگوسفند زنده را ميتوان بريد فرمود كه اگر غرض تو اين باشد كهمال خودرا باصلاح آورى باكى نيست آن دنبه ميته است و از آن منتفع نمى توان شد وبدانكه مشهور ميان علماء موافق احاديث معتبره آنستكه اگر بره يا بزغاله شير خوك رابخورد آنقدر كه گوشت و استخوانش از آن بسته شود گوشت آن حرام است و هرچه ازگوسفندان معلوم باشد كه نسل آنست حرام و هرچه معلوم نباشدحلال است واگر چند شيرى خورده باشد و باين حد نرسيده باشد گوشت و شير آن مكروهباشد و كراهتش باين بر طرف ميشود كه اگر هنوز شير خورد هفت روز شير گوسفندى رابخورد و اگر از شير باز كرده باشند آن را هفت روز علف و دانهحلال بآن بخورانند.
درحديث صحيح منقول است كه شخصى عريضه بحضرت امام على نقى (عليه السلام )نوشت كه زنى بزغاله ماده شير داده است تا بحدى كه از شير باز گرفته است آن راوالحال از آن بزغاله فرزندى بهم رسيده است و شير مى دهد، شيرش را ميتوان خورد،درجواب نوشتند كه فعل مكروهى است و باكى نيست بخوردن شير آن .
فصل هشتم : دربيان مجملاحوال و اقسام حيوانات
در احاديث معتبره از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه هيچ مرغى و حيوانى در دريا و صحرا شكار كرده نمى شود مگر آنكه آنتسبيحى كه دارند ضايع ميكنند.
در حديث ديگر فرمود كه جميع وحشيان و مرغان و درندگان بايكديگر مخلوط بودند تاآنكه فرزند آدم برادرش را كشت ، پس از يكديگر نفرت كردند و گريختند و هرحيوانىبشكل خود ميل كرد. درحديث ديگر منقول است كه حضرت يعقوب به فرزند خود گفت كهزنا مكن مرغى كه زنا مى كند پرهايش ميريزد.
ازحضرت امام حسين منقول است كه چون كركس فرياد مى كند، ميگويد كه اى فرزند آدم هرروشى كه زندگانى كنى ، آخرش مرگست و باز كه صدا مى كند، ميگويد اى داناىپنهانها و اى دفع كننده بلاها، طاوس مى گويد بر خودم ظلم كردم و مغرور بزينت خدشدم ، پس بيامرز مرا.
دراج ميگويد اَلرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى و خروس ميگويد كه هركه خداراشناخت ، ياد اورا فراموش نميكند و مرغ خانگى ميگويد كهتوكل كن بر خدا تا تو را روزى دهد و عقاب ميگويد هركه اطاعت خدا كند بد بخت نميشود وشاهين ميگويد سُبْحانَ اللّهِ حَقًّا حَقًّا وجغد ميگويد كه در دورى از مردم انسبيشتر است و كلاغ ميگويد كه روزى دهنده بفرست روزىحلال ، و كلنگ ميگويند كه خداوندا، نگاه دار مرا از شر دشمن و لك لك ميگويد كه هركه ازمردم تنها باشد، از آزارايشان نجات يافت . و اُردك ميگويد آمرزش تورا ميخواهم اى خدا وهدهد ميگويد چه بسيار شقى است كسيكه معصيت خدا كند و قمرى ميگويد اى داناى پنهان وراز، و دبسى كه شبيه بقمرى است و سرخ رنگست ، ميگويد توئى خداوند، خداوندىبغير از تونيست ايخدا و گنجشك ميگويد كه طلب آمرزش ميكنم از خدا، از هرچيز كه خدا رابخشم آورد و بلبل ميگويد لااِلهَ اِلا اللّهُ حَقًّا حَقًّا و كبك ميگويد نزديك استحق نزديك است و سمانا ميگويد اى فرزند آدم ، چه غافلى از مرگ و فاخته ميگويدياواحِدُ وَيااَحَدُ يافَرْدُ وَياصَمَدْ وسبزه قبا ميگويد مولاى من ، آزاد كن مرا ازآتش جهنم و هوجه ميگويد مولاى من ، قبول كن توبه چميع گناهكاران را و كبوتر خانگىمى گويد كه اى قبول كننده توبه توبه كاران ، اى خداوند، تراست حمد و بره ميگويدكه مرگ بس است براى پند گرفتن و بزغاله ميگويد كه مرگ زود بمن رسيد و گناهمسنگين وبسيار شد. و شير ميگويد كه در امر بندگى خدا، بسيار اهتمام ميبايد كرد. و گاومى گويد كه دست از گناه بدار، كه تو در پيش خداوندى هستى كه اورا نمى بينى و اوهمه را مى بيند و او خداوند عالميان است و فيل مى گويد كه براى دفع مرگ قوت وچارهسودى نمى دهد و يوز مى گويد ياعَزيز ياجَبّارُ يا مُتَكَبِّرُ يا اَللّهُ وشتر مى گويد كه منزَّه است پروردگار كه ذليل كننده جباران است و تنزيه ميكنم اورا واسب مى گويد منزه است پروردگار ما منزه است او، و گرگ مى گويد چيزى را كه خداحفظ كند هرگز ضايع نميشود و شغال ميگويد عذاب وويل براى گناهكارى است كه بر گناه خود مصرّ باشد وسگ ميگويد بس است معصيتهاىخدا براى خوارى و خرگوش ميگويد هلاك مكن مرا ايخدا، تراست حمد و روباه ميگويد دنياخانه فريب است و آهو ميگويد نجات ده مرا از آزار كردن و كرگدن ميگويد بفريادم برساگر نه هلاك ميشوم و پلنگ ميگويد منزّه است پروردگارى كه بسيار عزيز است . بمحضقدرت خود تنزيه ميكنم اورا ومار ميگويد كه چه بسيار بدبخت است كسى كه ترانافرمانى كند اى خداوند بخشنده و عقرب مى گويد كه بدى چيز موحشى است . پسحضرت فرمود كه هيچ خلقى نيست مگر آنكه آنرا تسبيحى هست چنانچه خدا فرموده استكه وَاِنْ مِنْ شَى ءٍ اِلاّ يُسِبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُم يعنى هيچچيز نيست مگر آنكه خدا را تسبيح ميگويد و بحمد و ثناى او ملتبس است ولكن شما نمىفهميد تسبيح ايشان را.
از حضرت امام موسى (عليه السلام ) منقول است كه حيواناتى كه مسخ شده اند دوازدهصنفند، اما فيل پس از آن پادشاهى بود كه زنا و لواطه ميكرد و خرس اعرابى باديهنشينى بود كه دويتى ميكرد و خرگوش زنى بود كه با شوهر خود خيانت ميكرد وغسل حيض و جنابت نميكرد و شب پره خرماى مردم را مى دزديد وسهيل مرى بود كه در يمن عشارى ميكرد وزهره زنى بود كه مردم ميگويند كه هاروت وماروت از او فريب خوردند و ميمون و خوك جماعتى بودند از بنىاسرائيل كه در روز شنبه شكار كردند و امام سوسمار و چلپاسه گروهى بودند از بنىاسرئيل كه در زمان حضرت عيسى (عليه السلام ) چون مائده از آسماننازل شد، ايمان نياوردند و مسخ شدند، پس يك گروه ايشان بدريا رفتند و ديگربصحرا و اما عقرب مرد سخن چينى بود و اما زنبور قصابى بود كه از ترازو دزدى ميكرد.
در روايت ديگر منقول است كه خرس ، مردى بود كه مردم بااوعمل قبيح ميكردند. وسوسمار، اعرابى بود كهمال حاجيان را ميدزديد. و عنكبوت زنى بود كه از براى شوهر خود سحر ميكرد و دعموصمرد سخن چينى بود كه درميان دوستان جدائى ميانداخت و مار و ماهى دويت بود و شب پرهخرما از سردرخت ميدزديد و ميمون يهودانند كه ماهى در شنبه شكار كردند و خوك جماعتىاند كه ايمان بمائده آسمان نياوردند.
ازحضرت امام رضا (عليه السلام ) منقول است كه موش گروهى از يهود بودند كه خدابرايشان غضب كرد و پشه شخصى بود كه استهزا به پيغمبران و شپش ازحسد مسخ شد وروزى پيغمبرى از پيغمبران بنى اسرائيل نماز ميكرد و يكى از بيخردان بنىاسرائيل آمد در برابر او استهزاء باو ميكرد، بصورت شپش مسخ شد و چلپاسه جماعتى ازبنى اسرائيل بودند كه فرزندان پيغمبران را دشنام ميدادند و با ايشان دشمنى ميكردند.
در حديث ديگر منقول است كه خارپشت مرد كج خلقى بود.
در بعضى روايات وارد شده است كه زهره و سهيل كه مسخ شده اند، اين دو ستاره نيستند،بلكه دوجانور در درياى محيط. و در روايت معتبره وارد شده است كه هريك از بنى اميه كهميميرند، بصورت چلپاسه مسخ ميشوند و فرمود كه هرگاه چلپاسه را مى كشىغسل بكن .
در روايت معتبره منقول است كه آنها كه مسخ شده اند زياده از سه روز نماندند و مردند و حقتعالى بصورت آنها حيوانى چند خلق كرد و گوشت آنهارا حرام كرد، تا ديگران عبرتبگيرند از ديدن اينها و مثل اعمال آنها نكنند.
ازحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه حق تعالى هفتصد امت را مسخ كرد براى آنكه بعد از پيغمبران اطاعت او صياىايشان نكردند، پس چهار صد صنف ايشان رفتند وسيصد صنف ايشان بدريا رفتند.
فصل نهم : در فضيلت تجارت كرد وطلبحلال نمودن
در احاديث معتبره از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله و سلم )منقول است كه نيكو ياوريست پرهيزكارى ازمعاصى خدا توانگرى .
از حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) منقول است كه خيرى نيست در كسى كه نخواهدمالى از حلال جمع كند كه بآن مال روى خود را از سؤال حفظ كند و قرض خود را اداء كند و باخويشان خود احسان كند.
در حديث ديگر فرمود كه استعانت بجوئيد بدنيا بر آخرت و بار مردم مشويد.
از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه ملعونست كسيكه بار عيال خود را بر مردم بيندازد.
درحديث حسن منقول است كه شخصى ازحضرت صادق (عليه السلام ) پرسيد كه ماطلبدنيا ميكنيم و دوست ميداريم كه مال دنيا بمارو كند فرمود كه براى چه ميخواهى آنرا؟ گفتبراى خرج خود و عيال خود بكنم وصله رحم بكنم و تصدق وحج و عمره بكنم فرمود كهمال را براى اين ها كسب كردن طلب دنيا نيست طلب آخرت است .
درحديث ديگر فرمود كه توانگرى كه ترا از ظلم منع نمايد بهتر است ازپريشانى كهتورا بر گناه بدارد.
در حديث معتبر منقول است كه شخصى از علماء اهل سنت بحضرت امام محمد باقر (عليهالسلام ) رسيد در روز بسيار گرمى ديد كه آنحضرت بر دوغلام تكيه كرده وبراهميروند گفت كه شما مرد پيرى هستيد از بزرگان قريش مناسب نيست كه در اين وقت ازبراى طلب دنيا بيرون آئيد اگر مرگ در اينحال شمارا برسد چه خواهيد كرد ؟ حضرت فرمود كه اگر مرگ در اينحال برسد دروقتى رسيده خواهد بود كه مشغول طاعت خداوند عالميانم و كارى ميكنم كهخود را و عيال خود را باز دارم از سؤ ال كردن از تو وازديگران من از آن ميترسم كه مرگبسد و بر معصيت خدا باشم گفت راست گفتى ميخواستم ترا پند بگويم تو مرا پندگفتى .
در حديث معتبر از حضرت امير المؤ منين (عليه السلام )منقول است كه حق تعالى خطاب نمود بحضرت داود كه نيكو بنده بودى تو اگر از بيتالمال نميخوردى و بدست خود كسب ميكردى چون اين خطاب رسيد حضرت داودچهل روز گريست پس حقتعالى به آهن وحى فرستاد كه نرم شو براى بنده من داود، پسدر دست آنحضرت نرم شد مانند موم پس هر روز يك زره بدست خود ميساخت و به هزار درهمميفروخت تا آنكه سيصد و شصت زره ساخت و از بيتالمال مستغنى شد.
درحديث ديگر منقول است كه حضرت صادق (عليه السلام )احوال عمر بن مسلم را پرسيد گفتند كه ترك تجارت كرده است حضرت سه مرتبه فرمودكه عمل شيطان است مگر نميدانى كه رسول خدا (صلى الله وآله وسلم ) تجارت ميكرد وحعتعالى مدح ميفرمايد جماتى را كه مردان چندند كهغافل نميگرداند ايشان را تجارت و نه فروختن از ياد خدا ايشان جماعتى بودند كهتجارت ميكردند و چون نماز ميشد مشغول نماز ميشدند و اين بهتر است از كسيكه تجارتنكند در وقت خود نماز را بكند.
در حديث موثق منقول است كه بآنحضرت عرض كردند كه شخصى هست ميگويد كه در خانهمى نشينم و نماز ميكنم و روزه ميدارم و عبادت پروردگار خود ميكنم و روزى من البته ازبراى من ميايد حضرت فرمود كه اين مرد يكى از سه كس است كه دعاى ايشان مستجاب نيست.
در حديث ديگر منقول است كه شخصى بآنحضرت عرض كرد كه ميخواهم دعا كنيد كه خدامرا روزى بدهد باراحت فرمود كه طلب روزى بكن چنانچه خدا ترا امر كرده است من دعانميكنم براى تو.
درحديث ديگر منقول است كه آنحضرت احوال شخصى را پرسيدند شخصى گفت كه اوپريشان شده است حضرت پرسيدند كه بچه كار مشغولست ؟ گفت در خانه نشسته است وعبادت الهى ميكند فرمود كه معاش بچه نحو ميگذرد؟ گفت بعضى از برادران مؤ من بهاحوال او مى رسد حضرت فرمود انكسى كه روزى اورا ميدهد عبادتش بهتر است از عبادت او.
درحديث معتبر از حضرت امام محمد باقر(عليه السلام )منقول است كه كسيكه طلب دنيا كند براى آنكه از مردم سؤال نكند و روزى عيال خود را فراخ گرداند و با همسايگان خود احسان كند در روز قيامتروى او مانند ماه شب چهارده باشد.
ازحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه عبادت هفتاد جزء است بهترين آنها طلبحلال است .
درحديث ديگر فرمود كه هركه شب بخوابد وامانده از طلبحلال چون شب بسرآيد آمرزيده شده باشد.
دراحاديث معتبره منقول است كه چون در دكان خود را گشودى و متاع خود را پهن كردن آنچهبر تو بود كردى ديگر بر خدا توكل كن .
دراحاديث معتبره ازحضرت رسول (صليه الله عليه وآله وسلم )منقول است كه در حجة الوداع فرمود بدرستيكهجبرئيل در دل من دميد كه هيچ صاحب جانى نميميرد مگرآنكه روزى مقرر خود راتمام ميخوردپس از خدا بترسيد و مبالغه در طلب روزى مكنيد و دير رسيدن روزى بر آن ندارد شماراكه طلب چيزى از روزى را بمعصيت خدا بكنيد زيراكه حقتعالى روزى را درميان خلق خودحلال قسمت كرده است و حرام قسمت نكرده است پس كسيكه از معصيت خدا بپرهيزد و صبر كندروزى او از حلال ميرسد و هركه پرده درى كند وتعجيل نمايد و از حرام بگيرد از روزى حلال او همان مقداركم ميشود و درقيامت حسان او خواهندكرد برآن روزى حرام .
ازحضرت صادق (عليه السلام منقول است كه اگر بنده در سوراخى باشد خدا روزى اوراميرساند پس پرمبالغه در طلب روزى مكنيد.
در احاديث معتبره از آنحضرت منقول است كه خدا روزى مؤ منان را از جائى چند مقرر فرمودهاست كه گمان نداشته باشد براى آنكه چون نمى دانند كه روزى اشان از كجا ميايد دعابسيار من كنند و دراحاديث ديگر از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه تجارت كردن عقل را زياد مى كند و ترك تجارت كردنعقل را كم ميكند.
حضرت امام موسى (عليه السلام ) بتاجرى فرمود كه بامداد برو بسوى چيزى كه موجبعزت تو است يعنى بازار.
دراحاديث ديگر منقول است كه بامداد بطلب روزى برويد و تحقيق اين مطلب با احاديثديگر در كتاب عين الحيوة مذكور است .
فصل دهم : دربيان آداب تجارت  
از حضرت امير المؤ منين (عليه السلام ) منقول است كه بر منبر ميفرمود كه اى گروهسوداگران اول ياد گيريد مسائل تجارت را پس بعد از آنمشغول تجارت شويد و الله كه ربا در اين امت خفى تر است ازجاى پاى مورچه بر روىسنگ سخت و قسم دروغ مخوريد بدرستى كه تاجر فاجر است و فاجر درجهنم است مگركسيكه حق بگيرد و حق ندهد.
از حضرت رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است هركه خريد و فروش كند از پنج چيز اجتناب كند از سود خوردن و قسم خوردن وعيب متاع را پوشانيدن مدح كردن چيزى كه فروشد و مذمت كردن چيزيكه خرد.
درحديث معتبر منقول است كه حضرت امير المؤ منين (عليه السلام ) هر روز بامداد دره رابردوش و در بازارهاى كوفه مى گشتند وميفرمودند كه چونمشغول خريد و فروش ميشويد اول خير خود را از خدا بطلبيد و خريد و فروش رابسهولت بكنيد و كا را تنگ مگيريد تا بركت بيابيد و نزديكى و مهربانى بكنيد بامشتريها و برد بارى را زينت خود گردانيد و از قسم خوردن و دروغ گفتن كناره گيريد وستم بر مردم مكنيد و با مظلومان انصاف از خود بدهيد ونزديك ربا و سود مرويدوكيل ووزن را تمام بدهيد و از ترازو دزدى مكنيد.
درحديث دگير فرمود كه ننشيند در بازرا مگر كسى كهمسائل خريد و فروش را داند و هركه بانادانى تجارت كند در ربا خوردن فرو مى رود.
درحديث معتبر از حضرت امام محمد باقر(عليه السلام )منقول است كه هركه در بامداد وپسين ببازار رود و چون بازار گذارد بگويد اَللّهُمَّاَسْاءَلُكَ مِنْ خَيْرِها وَخَيْرِاِهْلِه ا حق تعالى باو ملكىموكل گرداند كه اورا و متاعش را محافظت نمايد تا بخانه برگردد پس ملك مى گويد كهامروز امان يافتى از شر اين بازار و اهل اين بازار و امروز روزى توشد خير اين بازارواهل اين بازار بامرخداپس چون در دكان بنشيند بگويد اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدًا صَلىّ اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْاءَلُكَ مِنْفَضْلِكَ رِزْقًا حَلالاً طَيِّبًا وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ اَنْ اَظلِمَ اَوْ اَظْلمَ وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ صَفْقَةٍ خاسِرَةٍ ويَمينٍ كاذِبَةٍ چون اين دعا بخواند ملكى باوموكل است ميگويد كه بشارت باد ترا كه امروز در اين بازار كسى بهره اش از توفراوانتر نيست تعجيل كردى در جمع آوردن ثوابها و محو كردى از خود گناهان را بزودىميايد بسوى تو آنچه خدا روزى تو گردانيده استحلال و وطيب و مبارك .
درحديث صحيح از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه چون داخل بازار شوى اين دعا را بخوان اَللّهُمَّ اِنّى اَسْاءَلُكَ مِنْ خَيْرِهاوَخَيْرِ اَهْلِها وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّها اَللّهُمَّ اِنّى اِعُوذُبِكَ مِنْ اَنْ اظْلِمَ اَوْ اظْلمَ اَوْ اَبْغى اَوْيُبْغىعَلَىَّ اَوْ اءعْتَدى اَوْ يُعْتَدى عَلَىَّ اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ اِبْليسَ وَجُنُودِهِ وَمِنْ شَرِّفَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ وَحَسْبِىَ اللّهُ لااِلهَ اِلاّهُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِالعَظيمِ.
درحديث ديگر منقول است از آنحضرت كه هركهداخل بازارى يا مسجدى بشود ويكمرتبه بگويد اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَلَهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ كَبيرًا وَالْحَمْدُ لِلّهِ كَثيرًا وَسُبْحانَ اللّهِ بُكْرَةً وَاَصيلاً وَلاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّبِاللّهِ الْعَلِىّ الْعَظيمِ وَصَلَّ اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ والِهِ برابر است با يك حجمقبول .
درحديث معتبر ديگر منقول است كه هركه در بازار بگويد اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَحْدَهُلا شَريكَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ حقتعالى هزار حسنه از براى اوبنويسد.
درحديث معتبر از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام )منقول است كه هركه داخل بازار شود و نظر كند بشيرين و تلخ و ترش آن وبگويداَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْاءَلُكَ مِنْفَضْلِكَ وَاسْتَجيرُ بِكَ مِنَ الظُّلْمِ والْغِرَمِ وَالْماثِمَ.
درروايت ديگر از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه هركه داخل بازارشود وبگويد اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُوَاَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِكَ مِنَ الظُّلْمِ وَالْمَاثِمَ وَالْمَغْرَمِ حق تعالىبعدد آنچه در آن بازار هست از سخن گو و غيرسخن گو ثواب براى او بنويسد.
ازحضرت امير المؤ منين (عليه السلام ) منقول است كه ياد خدا در بازار بسيار بكنيددروقتيكه مردم مشغول دنياباشند كه كفاره گناهان شماباشد و باعث زيادتى حسنات شماشود و شمارا از غافلان ننويسند و چون خواهيد مايحتاج خود را از بازار بخريد دروقتداخل شدن بازار بگوئيداَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدًاعَبْدُهُ وَرَسُولُهُ صَلَّ اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِكَ مِنْ صَفْقَةٍ خاسِرَةٍ وَيَمينٍ فاجِرَةٍوَاَعُوذُ بِكَ مِنْ بَوارِ الاَيْمِ ودر حديث معتبر از حضرترسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) منقول است كه هركه دروقتداخل شدن بازار بگويد سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ،لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيى وَيُميتُ وَهُوَ حَىُّ لايَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍقَديرٍ بعدد آنچه خداوند تبارك و تعالى خلق كرده است تا قيامت باوثواب كرامتفرمايد.
درحديث صحيح ازحضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه چون خواهى متاعى يا غير آن بخرى سه مرتبه اللّه اكبر بگو پس سهمرتبه اين دعا بخوان اَللّهُمَّ اِنّى اِشْتَرَيْتُهُ اَلْتَمُِِ فيهِ مِنْ خَيْرِكَ فَاجْعَلْ لى فيهِخَيْرًا اَللّهُمَّ اِنى اِشْتَرَيْتُهُ اَلْتَمِسُ فيهِ مِنْ فَضْلِكَ فَاجْعَلْ لى فيهِ فَضْلاً اَللّهُمَّ اِنّىاشْتَرَيْتُهُ اَلْتَمِسُ فيهِ مِنْ رِزْقِكَ فَاجْعَلْ لى فيهِ رِزْقًا.
در روايت ديگر منقول است كه حضرت امام رضا (عليه السلام ) بر روى متاعى كخميخريدند مينوشتند بَرَكَةً لَن ا ومحتمل است كه مراد نوشتن بانگشت باشد.
درحديث صحيح از حضرت امام صادق (عليه السلام )منقول است كه چون خواهى كه چيزى بخرياين دعا بخوان يا حَىُّ ياقَيُّومُ يا دائِمُيارَؤُوفُ يارَحيمُ اَسْاءَلُكَ بِعِزَّتِكَ وَقُدْرَتِكَ وَما اَحاطَ بِهِ عِلْمُكَ اَنْ تَقْسِمَ لى مِن التّجارَةِالْيَوْم اَعْظَمُها رِزْقًا وَاَوْسَعُها فَضْلاً وَخَيْرُها عاقِبَةً فِاِنَّهُ لاخَيْرَ فيما لاعاقِبَةَ لَهُوفرمود كه چون حيوانى يا بنده بخرى بگو اَللّهُمَّ قَدِّرْ لى اَطْوَلُها حَيوةً وَاَكْثَرُهامَناعَةً وَخَيْرُها عاقِبَةً.
درحديث حسن از آن حضرت منقول است كه چون خواهى چهارپائى بخرى سه مرتبه اين دعابخوان اَللّهُمَّ اِنْ كانَتْ عَظَمَةُ الْبَرَكَةِ فاضِلَةُ الْمَنْفَعَةِ مَيْمُونَةُ الناصِيَةِ فَيَسِّرلى شِرائُها وِاِنْ كانَتْ غَيْرَ ذلِكَ فاصْرِفْنى عَنْها اِلَى الَّذى هُوَ خَيرٌ لى مِنْها فَاِنَّكَتَعْلَمُ وَلا اَعْلَمُ وَتَقْدِرُ وَلا اَقْدِرُ وَاَنْتَ عَلاّمُ الْغُيُوبُ.
در روايت ديگر منقول است كه چون خواهى پى كارى بروى و آفتاب اندكى بلند شدهباشد كه سرخى شعاعش بر طرف شده دوركعت نماز بكن و درركعتاول بعد از سوره حمل سوره قل هو الله احد و در ركعت دومقل يا ايها الكافرون بخوان پس چون سلام بگوئى اين دعا بخوان اَللّهُمَّ اِنّىغَدَوْتُ اَلْتَمِسُ مِنْ فَضْلِكَ كَما اَمَرْتَنِى فَارْزُقْنى مِنْ فَضْلِكَ رِزْقًا حَسَنًا واسِعًا حَلالاًطَيِّبًا وَاعْطِنِى فيما رَزَقَنى الْعافِيَةَ غَدَوْتُ بِحَوْلِ اللّهِ وَقُوَّتِهِ غَدَوْتُ بَغَيْرِ حَوْلٍ مِنّىوَلا قُوَّةٍ وَلكِنْ بِحَوْلِكَ وَقُوَّتِكَ وَاَبْرَءُ اِلَيْكَ مِنَ الْحَوْلِ وَالْقُوَّةِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْاَلُكَ بَرَكَةً هذَاالْيَوْمِ فَبارِكْ لى فى جَميعِ اُمُورى يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِالطَيِّبينَ ودر فقه الرضا مذكور است كه چون خواهى متاعى را ببندى و نگاه دارىآية الكرسى بخوان وبنويس در ميان متاع بگذار و اين دعا را بخوان با آية الكرسىبنويس ‍ وَجَعَلْنا مِنْ بَيْنِ اَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَاَغْشَيْناهُمْ فَهُمْلايُبْصِروُنَ لاضَيْعَةَ عَلَىَّ ما حَفِظَ اللّهُ فَاِنْ تَوَلَّوا فَقُلْ حَسْبِىَ اللّهُ لااِلهَ اِلاّهُوَ عَلَيْهِتَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشَ الْعَظيمِ چون چنين كنى آن متاع از هر بلائى محفوظ بماندو فرمود كه اگر مالت تلف شود اين دعابخوان اَللّ هُمَّ اِنّى عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَوابْنُ اَمَتِكَ وَفى قَبْضَتِكَ ناصِيَتى بِيَدِكَ تَحْكُمُ فيما تَشاءُ وَتَفْعَلُ ماتُريدُ اَللّهُمَّفَلَكَ الْحَمْدُ عَلى حُسْنِ قَضاءِكَ وَبَلاءِكَ اَللّهُمَّ هُوَ مالُكَ وَرِزْقِكَ وَاَنَا عَبْدُكَ خَوَّلْتَنى حَيْنَرَزَقتَنى اَللّهُمَّ فَاَلْهِمْنى شُكْرَكَ فيه وَالصَّبْرَ عَلَيْهِ حينَ اصبْتُ وَاَخَذْتُ اَللّهُمَّ اَنْتَاَعْطَيْتَ وَاَنْتَ اَصَبْتَ اَللّهُمَّ لاتَحْرِمْنى ثَوابَهُ وَلا تَنْسِنى مِنْ خَلْفِهِ اَوْفى دُنْياىَوَآخِرَتى اِنَّكَ عَلى ذلِكَ قادِرٌ اَللّهُمَّ اَنَا لَكَ وَاِلَيْكَ وَمِنْكَ اَمْلِكُ لِنَفْسى نَفْعًا ولاضَرًّا.
درحديث معتبر از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه بدترين بقعه هاى زمين بازارهاست و آنها ميدان شيطانند هر روز بامداد علمخودرا در بازارها ميزند و كرسى خودرا ميگذارد و بر آن مينشيند وفرزندان خود را پهنميكند كه يكى را فريب مى دهد كه ترازو را كم ميكشد و ديگرىكيل را كم ميكند و ديگرى گز را ميدزدد و ديگرى راءسالمال را دروغ ميگويد پس ميگويد بفرزندان خود كه كه بر شما باد بجماعتى كه پدرايشان مرده است يعنى حضرت آدم و پدر شما زنده است پسبااول كسيكه داخل بازار ميشود شيطان داخل ميشود و با آخر كسيكه بيرون ميرود بيرونميرود و بهترين بقعه هاى زمين نزد خدا مسجد هاست و محبوبترين مردم نزد خداكسى است كهزودتر بمسجد ميرود و ديرتر بيرون ميايد.
درحديث ديگر فرمود كه دشمن ترين مردم نزد خدا كسى است كه زود تر ببازار رود وديرتر بيرون آيد.
ازحضرت صادق منقول است كه مخريد چيزى از مردمى كه كار برايشان بسته شده است كهسودا با ايشان بركت نميدارد.
درحديث ديگر فرمود كه باكردان مخالط مكنيد كه ايشان گروهيند از جنيان كه حقتعالىپرده از ايشان برداشته است .
دراحاديث معتبره وارد شده كه معامله مكنيد با جماعتى كه مرضهاى مسرى دارند مانند پيسىوخوره .
دراحاديث ديگر فرمود كه بانوكيسه سودا مكنيد و با كسى سودا كنيد كه در ميانمال و نعمت نشو و نما كرده است .
درحديث ديگر فرمود كه با مردم دون كه از دشمنان دادن و شنيدن پروا ندارند سودا مكنيد.
درحديث صحيح ديگر فرمود كه ازمانيست كسى كه فريب دهد مؤ منى را و فرمود كهحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) نهى فرمود از آب در شير كردن .
درحديث حسن منقول است كه حضرت امام موسى (عليه السلام ) بهشام فرمود كهدرتاريكى وزير سفق متاع مفروش كه متاع خوش قماش ‍ مينمايد و آن غش كردنحلال نيست و فرمود كه كسيكه نخرد مگر بقسم و نفروشد مگر بقسم حقتعالى در قيامت نظررحمت بسوى او نميفرمايد.
ازحضرت امير المؤ منين (عليه السلام ) منقول است كه زينهار كه قسم مخوريد كهاگرچه متاع را روا ميكند امابركتش را ميبرد.
ازحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه كسيكه ميفروشد و ميخرد روزى مييابد و كسيكه نگاه ميدارد براى آنكه گرانشود ملعونست وفرمود كه قافله كه متاع آورد كسى آنرا بيروناستقبال نكند بگذاريد كه داخل شهر شوند و شهرى وكيل نشود در خريدن و فروختن براى باديه نشينان ، خدا بعضى از مسلمانان را بسبببعضى ديگر روزى ميدهد.
درحديث معتبر منقول است كه حضرت صادق (عليه السلام ) باسحاق بن عمار فرمود كهفرزند خودرا بصرافى مده كه صراف از ربا سالم نميماند و بكفن فروشى مده كه كفنفروش آرزوى مرگ مردم ميكند و بسيار مردن اورا خوش مى آيد و بجو وگندم فروش مدهكه سالم نمى ماند از جمع كردن نگاه داشتن براى گرانى و بسلاخى مده كه رحم راازدلش بر طرف مى كند و كسيكه سنگين دل است از خدا دور است و ببرده فروشى مده كهبدترين مردم كسى است كه مردم را فروشد.
ازحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه فرمودك بخاله خود غلامى بخشيدم و نهى كردم از آنكه اورا بقصابى ياحجامت كردن يا زرگرى بدهد.
دراحاديث ديگر منقول است كه اگر مزد حجامت رااول شرط نكند و آنچه بعد ازحجامت بدهند قبول كند باكى نيست و در بعضى از اخبار مذمتجولاهى وارد شده است .
درحديث ديگر منقول است كه شخصى از حضرت صادق (عليه السلام ) پرسيدند ازتعليم كردن اطفال فرمود كه مزد بر آن مگير گفت كه كتابهاى شعرى و رساله ها ومثل اينها ميخوانند اول شرط مزد خود با ايشان بكنم فرمود كه بلى اما بشرطى كهاطفال نزد تو برابر باشند و بعضى بر بعضى زيادتى ندهى .
درحديث ديگر منقول است كه بآنحضرت عرض كردند كه سنيان ميگويند كسب معلم حراماست فرمود كه دروغ ميگويند اين دشمنان خدا ميخواهند كهاطفال مردم قرآن ياد نگيرند و اگر كسى ديه فرزند خود را بمعلم بدهد بر اوحلال است و بهتر آنست كه اول شرط مزد نكند و آنچه بدهند بگيرد.
دراحاديث معتبره وارد شده است كه چون قرآن را فروشيد كاغذ و جلد را فروشيد وقصدفروختن نوشته مكنيد.
درحديث صحيح از حضرت امام موسى منقول است كه باكى نيست در مزد گرفتن براىنوشتن قران .
درحديث معبر ازحضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه هركه تمام شب بيدار باشد براى كسب كردن و بهره ديد خود را از خوابندهد آن كسبش حرام است و اكثر علما حمل بر كراهت شديد كرده اند.
درحديث معتبر آن حضرت منقول است كه هركه خود را بعنوان نوكرى بمردم باجاره بدهدروزى را برخود حرام كرده و خود را از روزى خدا محروم گردانيده است .
فصل يازدهم : درفضيلت زراعت كردن ودرخت كشتن  
از على بن ابى حمزه منقول است كه حضرت امام موسى را ديدم كه در زمين خودكار ميكرد وپاهاى آنحضرت در عرق فرو رفته بود گفتم فداى تو شوم خدمت كاران بكجا رفتهانه كه شما خود اين كار ميكنيد فرمود كه بابيل در زمين كار كرده است كسيكه بتر از من وپدر من بوده است پس فرمود كه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) و حضرتامير المؤ منين (عليه السلام ) و تمام پدران من بدست خود در زمين كار كرده اند، و اين كارپيغمبران و اوصياى ايشان و صالحان است .
درحديث معتبر ازحضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه حق تعالى براى پيغمبرانيش شخم و زراعت كردن را اختيار كرده است تا ازآمدن باران كراهت نداشته باشد.
درحديث ديگر فرمود كه حقتعالى روزى پيغمبران را در زراعت و شير پستان حيواناتقرارداده است تا قطره باران آسمان كراهت نداشته باشند.
درحديث ديگر فرمود كه زراعت كنيد و درخت بنشانيد والله كه مردم كارى از اينحلال ترو پاكيزه تر نميكنند و الله كه زراعت خواهيد كرد و درخت خواهيد كشت بعد ازبيرون آمدن دجال هم .
در حديث معتبر از حضرت امام زين العابدين (عليه السلام )منقول است كه بهترين اعمال زراعت است كه از آن نيكوكار و بد كردار ميخورد اما نيكوكارآنچه ميخورد او را لعنت ميكند و حيوانات و مرغان نيز از آن ميخورند.
ازحضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه كه كيمياى بزرگ زراعت كردن است و درحديث ديگر فرمود كه زراعت كنندگان گنجهاى مردمند ميكارند و روزى نيكوى پاكيزه خداكرامت ميفرمايد و ايشان در قيامت جايگاهشان از ساير مردم نيكوتر است و منزلت ايشانازديگران نزديكتر است و ايشان را در آنروز مبارك مينامند.
درحديث ديگر منقول است كه آنحضرت بر جماعتى گذشتند كه شخم ميكردند فرمود كهزراعت كنيد كه حقتعالى بباد ميروياند زراعت را چنانچه بباران ميروياند.
دراحاديث معتبره منقول است كه حضرت امير المؤ منين (عليه السلام )بابيل در زمين كار ميكردند و مزرعه ها آبادان مى كردند و حضرترسول خدا هسته خرما را با آب دهان مبارك خود تر ميكردند و بزمين فرو ميبردند و در ساعتسبز ميشد و حضرت امير المؤ منين (عليه السلام ) هزار غلام از كدّ يد خود خريدند و آزادكردند.
درحديث موثق منقول است كه شخصى رسيد به حضرت امير المؤ منين (عليه السلام ) ديدكه زياده از سى من شاه هسته خرما بار كرده اند و ميبرند پرسيد كه اينها چيست ؟ فرمودكه هزار درخت خرما است انشاء الله پس آنها را در باغستان خود كشتند يكى از آنها خطانشد.
درحديث معتبر از ابى عمرو منقول است كه گفت ديدم حضرت صادق (عليه السلام ) راكهجامه گنده پوشيده بودند و بيلى در دست داشتند و در باغ خود كار ميكردند و عرق از پشتمباركش مى ريخت گفتم فداى تو شوم بده من كار كنم فرمود كه دوست ميدارم كه آدمى آزاربكشد از آفتاب براى طلب معيشت .
درحديث معتبر ديگر از آنحضرت منقول است كه شش خصلت است كه مؤ من بآنها منتفع ميشوديعد از مردن فرزند صالحى كه براى او استغفار كند و مصحفى كه از او بماند و تلاوتكنند وچاهى كه بكند و درختى كه بكارد و تصدق آبيكه جارى كند و سنت نيكى كه در ميانمردم بگذارد كه بعد از او مردم بآن عمل كنند.
درحديث حسن از آنحضرت منقول است كه هيچ چيز را آدمى بعد از مرگ خود نميگذارد كه براو دشوارتر باشد از زر، راوى گفت كه چه كند؟ فرمود كه باغ و خانه بخرد.
درحديث ديگر فرمود كه در تورية نوشته است كه هركه زمين يا آب بفروشد و بعوضآن زمين و آب ديگر نخرد قيمتش باطل شود و منتفع نشود از آن .
فصل دوازدهم : در آداب زراعت كردن و درخت كشتن 
بسند معتبر از حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام )منقول است كه چون حضرت آدم (عليه السلام ) بزمين آمد محتاج بخوردن و آشاميدن شدپس بجبرئيل شكايت كرد جبرئيل گفت كه زراعت بكن آدم گفت دعائى مرا تعليم كنجبرئيل (عليه السلام ) گفت كه بگو اَللّهُمَّ اكْفِنى مَؤُنَةَ الدُّنْيا وَ كُلَّ هُولٍ دُوْنَالْجَنَّةِ وَاَلْبِسْنى الْعافِيَةَ حَتّى تُهَنِّئَنى الْمَعيشَةَ.
درحديث حسن از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه چون خواهى زراعت كنى يك كف از تخم را بگير و رو بقبله بايست و بگو سهمرتبه اَفَرَاَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ ءَاَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ اَمْ نَحْنُ الزّارِعُونَ پسبگواَللّهُمَّ اجْعَلْ حَبًا مُبارَكًا وَارْزُقْنا فيهِ السَّلامَةَ پس آن دانه را كه در كفدارى بپاش .
در روايت ديگر كه چون دانه رابپاشى اَللّهُمَّ قَدْ بَذَرْتُ وَاَنْتَ الزّارِعُ فَاجْعَلْهُ حَبًّامُبارَكًا ودرحديث ديگر فرمود كه در وقت درخت نشانيدن و دانه پاشيدن بر هردرختى و هر دانهى ء بخوان سُبْحانَ الْباعِثِ الْوارِثِ كه انشاء الله خطانمى كند.
در روايت ديگر فرمود كه در وقت درخت كشتن و زراعت كردن اين آيه را بخوان وَمَثَلُكَلِمَةٍ طَيِّبَةٍ كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ اَصْلُها ثابِتٌ وَفَرْعُهافى السَّماءِ تُؤْتى اُكُلُها كُلَّ حينٍ بِاِذْنِرَبِّها.
از حضرت امام محمد باقر(عليه السلام ) منقول است كه يك قبضه از تخم بگير و روبقبله بايست و سه مرتبه بگو ءَاَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ اَمْ نَحْنُ الزّارُعُونَ پس بگواَللّهُمَّ اجْعَلْهُ حَرْثًا مُبارَكًا وَارْزُقْنا فيهِ السَّلامَةَ وَالتَّمامَ وَاجْعَلْهُ حَبًّا مُتَراكِبًا وَلاتَحْرِمْنى خَيرَ ما اَبْتَغى وَلا تَفْتِنّى بِما مَتَّعْتَنى بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّيِّبىنَ پس آن قبضه را بپاش .
از حضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه هركه خواهد كه درخت خرما خوب با آوردو خرمايش نيكو شود ماهى هاى كوچك خشك را بگيرد و نيمكوب كند ودر هرشكوفه اندگىبپاشد و باقيش را در كيسه پاكيزه كند درميان درخت خرما جا دهد.
درحديث ديگر از آنحضرت منقول است كه درخت ميوه دار را مبريد كه عذاب بر شمانازل ميشود.
در روايت ديگر فرمود كه بريدن درخت خرما مكروهست پرسيدند كه درختهاى ديگر رابريدن چونست ؟ فرمود كه باكى نيست پرسيدند كه درخت سدر را بريدن چونست ؟فرمود كه درخت سدر كه در باديه باشد بريدن خوب نيست زيرا كه در آنجا كم است امادر شهر باكى نيست و از حضرت امام رضا پرسيدند كه چون است بريدن درخت سدر ؟فرمود كه پدرم درخت سدر را بريد و بجاى آن درخت انگور كشت .
ازحضرت امير المؤ منين (عليه السلام ) منقول است كه باكى نيست كه عذره آدمى را درمزرعه هابريزند.
ازحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه عيسى به شهرى گذشتند در ميوهاى ايشان كرم بسيار بود در اين باببآنحضرت شكايت كردند فرمود كه شما چون درخت ميكاريد او خاك مى ريزيد و بعد از آنآب ميدهيد بان سبب كرم در ميوه شما بهم مى رسد بعد ازايناول آب بريزيد بعد از آن خاك بريزيد چون چنين كردند كرم از ميوه هابر طرف شد.
ازحضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه هركه درخت سدر را آب دهد چنانست كه مؤمنى را دروقت تشنگى آب داده باشد و فرمود كه حقتعالى هيچ درختى را خلق نكرده است مگرآنكه ميوه داشت كه ميتوانست خورد چون مردم از براى خدا فرزندقائل شدند ميوه درختان برطرف شد پس چون باخدا شريك قراردادند درختان خار بهمرسانيدند والله اعلم بالصواب .
باب چهاردهم : در آداب سفر 
فصل اول : دربيان سفرهاى نيك و بد و ايام : و ساعات نيك و بد از براىسفر
از حضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه در حكمتآل داود نوشته است كه نبايد كسى سفر كند مگر از براى سه چيز سفريكه توشه آخرتدر آن حاصل شود يا سفرى كه باعث مرمت امور معاش گردد يا سفرى كه از براى سيرولذتى باشد كه حرام نباشد.
درحديث ديگرفرمود كه سفركنيد تا بدنهاى شما صحيح شود و جهاد كنيد تا غنيمت دنيا واخرت بيابيد و حج كنيد تا مال دار و بى نيازشويد.
درحديث ديگر فرمود كه سفر قطعه ايست ازعداب چون كار شمادرسفر ساخته شود زودباهل خود برگرديد.
درحديث صحيح منقول است كه محمد بن مسلم از حضرت صادق (عليه السلام ) پرسيد كهبزمينى ميروم كه درآنجا بغير از برف و يخ چيزى نيست فرمود كه چون مضطر است تيممكند و ديگر بهمچنين زمينى نرود كه دينش در آنجا هلاك شود.
در حديث صحيح منقول است كه شخصى بخدمت حضرت امام موسى آمد و گفت ميخواهم بسفرروم براى من دعا كنيد فرمود كه در چه روزى ميروى ؟ گفت در روز دوشنبه از براى بركتآنروز زيرا كه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) در روز دوشنبه متولد شدهاست حضرت فرمود كه دروغ ميگويند حضرترسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) در روز جمعه متولد شدند و هيچ روز شوم تر ازروز دوشنبه نيست حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) در آن روز وفات كرد ووحى آسمان ازما منقطع شد و در آن روز حق مارا از ما غصب كردند ميخواهى خبر دهمتراودلالت كنم بروز سهل آسانى كه خدا در آن روز نرم كرد آهن را از براى حضرت داودگفت بلى فرمودكه آن روز سه شنبه است .
درحديث معتبر ازحضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه هركه اراده سفرى داشته باشد بايد كه در روز شنبه سفر كند كه اگرسنگى از كوهى بگردد در روز شنبه البته آنرا خدايتعالى بجاى خود برگردانيدوهركه كارها براو دشوار شود و در روز سه شنبه طلب كند كه آن روزيست كه آهن براىحضرت داود (عليه السلام ) نرم شده است .
درحديث معتبر منقول است كه حضرت رسول خدا در روز پنجشنبه به سفر ميرفتند وميفرمودند كه روز پنجشنبه را خدا ورسول و ملائكه دوست ميدارند.
درحديث صحيح از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه مكروه است سفر كردن وسعى در حوائج كردن در بامداد روز جمعه از براىآنكه مبادا از نماز بازماند اما بعد از نماز از براى تبرك خوبست .
درحديث ديگر فرمود كه باكى نيست سفر كردن در شب جمعه .
از حضرت امام رضا (عليه السلام ) منقول است كه هركه در چهارشنبه آخرماه سفركند بررد آن جماعتى كه بفال بد ميدادند از هر بلائى نگاه داشته شود و حاجتش را خدا برآورد ودر بعضى از روايات وارد شده است كه سفر مكن در روز سيم ماه بيست و چهارم و روز بيستو پنجم و روز بيست و ششم .
در روايت ديگر منقول است كه هشتم ماه و بيست وسيم ماه براى سفر خوب نيست و اگر روزهاى ماه با روزهاى هفته معارض شود رعايت روزهاى هفته كردن اولى تر است زيرا كهاحاديث معتبر در ايام هفته بيشتر است .
در روايت معتبر منقول است كه هركه سفركند يازن بخواهد ماه در عقرب باشد عاقبت نيكونيست .
فصل دوم : در دفع نحوستهاى سفر بتصدق و دعا 
درحديث صحيح ازحضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه تصدق كن در هر روز كه خواهى سفر برو.
درحديث صحيح ديگر منقول است كه از آن حضرت پرسيدند كه آيا كراهت دارد سفر كردندر روزى از روزها مثل چهارشنبه و غير آن فرمودند كه افتتاح سفر خود به تصدّق بكن وهروقت كه خواهى بدر رو.
درحديث صحيح ديگر منقول است كه ابن ابى عمير گفت كه من در علم نجوم نظر ميكردم وطالع را ميشناختم و در خاطرم ميخليد در بعضى از ساعات بعضى از كارها را اختيار كردندر اين باب بخدمت حضرت امام موسى (عليه السلام ) شكايت كردم كه هرگاه دردل تو چيزى بيفتد تصدق كن بر اول مسكينى كه مى بينى برو كه حقتعالى ضرر آنرا ازتو دفع مى كند.
درحديث ديگر از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه هركه در اول روز تصدق بكند حقتعالى نحوست آنروز را از او دفع ميكند.
درحديث ديگر منقول است كه چون حضرت زين العابدين (عليه السلام ) ببعضى ازمزرعه هاى خود ميخواستند كه بروند ميخريدند سلامتى خودرا از خدا به آنچه ميسر ميشد ازتصدق و اين تصدق را در وقتى ميدادند كه پا درركاب ميگذاشتند و چون خدا آن حضرت رابسلامت بر ميگرداند شكر وحمد الهى ميكردند و تصدق ميكردند بآنچه ميسر ميشد.
درحديث حسن منقول است كه عبد الملك به خدمت حضرت صادق عرضكرد كه من مبتلا بعلمنجوم شده ام و گاهى ميخواهم پى كارى بروم و بطالع نظر ميكنم مى بينم كه در طالعشرى هست مى نشينم و ترك رفتن مى كنم و اگر طالع نيك مى بينم ميروم حضرت فرمودكه آن حاجت برآورده مى شود آيا حكم بنجوم ميكنى ؟ گفت بلى فرمود كه كتابهاى نجومترا بسوزان .
سيد بن طاوس رحمه الله روايت كرده است كه چون خواهى متوجه سفر شوى در وقت چند كهسفر كردن در آن اوقات كراهت دارد پيش ‍ از متوجه شدن سف سوره حمد وقل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق و آية الكرسى و سوره انا انزلناه و آخرآل عمران اِنَّ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ تاآخر سوره بخوان پس بگواَللّهُمَّ بِكَ يَصُولُ الصّائِلُ وَبِكَ يَطُولُ الطائِلُ وَ لاحَوْلَ لِكُلِّ ذى حَوْلٍ اِلاّ بِكَ وَلاقُوَّةَ يَمْتازُها ذُوالْقُوَّةِ اِلاّ مِنْكَ اَسْاَلُكَ بِصَفْوَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ بَرِيَّتِكَ مُحَمَّدٍنَبِيِّكَ وَعِتْرَتِهِ وَسُلالَتِهِ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ السَّلامُ صَلِّ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ وَاكْفِنى شَرَّ هذَاالْيَوْمِ وَ ضُرَّهُ وَارْزُقْنى خَيرَهُ وَكِفايَةِ الطّاغِيَةِ الْغَوِيَّةِ وَكُلِّ ذى قُدْرَةٍ لى عَلى اَذيَّةٍ حتّىاَكُونَ فى جُنَّةٍ وَعِصْمَةٍ مِنْ كُلِّ بَلاءٍ وَنَقَمَةٍ وَاَبْدِلْنى فيهِ مِنَ الْمَخافِ اَمنًا وَمِنَ الْعَوائِقِ فيهِيُسْرًا حتّى لايَصُدَّنى صادُّ عَنِ الْمُرادُ وَلا يَحِلَّ بى طارِقٌ مِنْ اَذَى الْعِبادِ اِنَّكَ عَلى كُلِّشى ءٍ قَديرٌ وَالاُْمُورُ اِلَيْكَ تَصيرُ يامَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ وَهُوَ السَّميعُالْبَصيرُ.
درحديث صحيح از حضرت امام موسى (عليه السلام )منقول است كه هفت چيز است كه اگر در برابر مسافر ظاهر شود براى او شوم است كلاغىكه فرياد كند ازجانب راست او و سگى كه دم را علم كرده باشد و گرگى كه بردم خودنشسته باشد و بر روى او فرياد كند پس سه مرتبه بلند شود و پست شود و آهوئىكه از جانب راست او بيايد و بجانب چپ او برود و جغدى كه فرياد كند و زن پير سفيدموئى كه روبروى او بيايد و ماده الاغى كه گوشش بريده باشد پس كسى كه از ديدنآنها ترسى بخاطرش بيايد بگويد اعتصمت بك يارب من شر ما اجد فى نفسىفاعصمنى من ذلك چون اين را بگويد ضررى باو نرسد.
در روايتى منقول است كه چون پيش از سفر تصدق كنى دروقت تصدق اين دعا بخواناللهم انى اشتريت بهذه الصدقة سلامتى و سلامة سفرى و مامعى فسلمنى وسلممامعى و بلغنى و بلغ ما معى ببلاغك الحسن الجميل وبعد از تصدّق بگويدلااله الا الله الحليم الكريم لااله الا الله العلى العظيم سبحان الله رب السمواتالسبع و رب الارضين السبع و مافيهن و مابينهن و رب العرش ‍ العظيم و سلام علىالمرسلين والحمد لله رب العالمين و صلى الله على محمد و آله الطيبين الطاهرين اللهم كنلى جارا من كل جبار عنيد و من كل شيطان مريد بسم الله دخلت و بسم الله خرجت اللهم انىاقدم بين يدى نسيانى و عجلتى بسم الله و ماشاء الله فى سفرى هذا ذكرته ام نسيتهاللهم انت المستعان على الامور كلها و انت الصاحب فى السفر و الخليفة فىالاهل اللهم هون علينا سفرنا و اطوِ لنا الارض ‍ و سيرنا فيها بطاعتك و طاعة رسولك اللهاصلح لنا ظهرنا و بارك لنا فيما رزقتنا و قنا عذاب النار الله انا اعوذ بك من وعثاءالسفر و كابة المنقلب و سوء المنظر فى الهالمال والولد اللهم انت عضدى و ناصرى اللهم اقطع عنى بعده و مشقته و اصبحنى فيه واخلفنى فى اهلى بخير و لاحول ولاقوة الا بالله العلى العظيم .
فصل سوم : در آداب غسل و نماز و دعا دروقت بيرو رفتن  
سيد بن طاوس عليه الرحمه روايت كرده است كه چون اراده سفر نمايد سنت است كهغسل كند پيش از برون رفتن در وقت غسل بگويد بِسْمِ اللّهِ وَ بَاللّهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَاِلاّ بِاللّهِ الْعَلىِّ الْعَظيمِ وَعَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ وَالصّادِقينَ عَنِ اللّهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِمْاَجْمَعينَ اَللّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبى وَاشْرِحْ بِهِ صَدْرى وَنَوِّرْ بِهِ قَبْرى اَللّهُمَّ اَجْعَلْهُ لى نُورًاوَطَهُورًا وَحِرْزًا وَشِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ وافَةٍ وَعاهَةٍ وَسُوءٍ مِمّا اَخافُ وَاَحْذَرُ وَطَهِّرْ قَلْبى وَجَوارِحىوَعِظامى وَدَمى وَشَعْرى وَبَشَرى وَمُخى وَعَصَبى وِما اَقَلَتِ الاَْرْضُ مِنّى اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ لىشاهِدًا يَوْمَ حاجَتى وَفَقْرى وَفاقَتى اَلَيْكَ يارَبَّ الْعالَمى نَ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍقَديرٌ.
درحديث معتبر از حضرت رسول (صلى الله وعليه وآله وسلم )منقول است كه هيچ خليفه آدمى در اهلش نميگذارد بهتر از آنكه دروقت بيرون رفتن دوركعتنماز بگذارد پس بگويد اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَوْدِعُكَ نَفْسى وَاَهْلى وَمالى وَذرِّيَتىوَدُنْياىَ وَآخِرَتى وَاَمانَتى وَخاتِمَةِ عَمَلى .
ابن طاوس عليه الرحمه گفته است كه در ركعتاول قل هو الله احد و در ركعت دوم انا انزلناه بخوان .
درحديث معتبر منقول است كه چون حضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) اراده سفرىميكردند عيال خود را در حجره جمع ميكردند و اين دعا ميخواندند اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَوْدِعُكَالْغَداةَ نَفْسى وَمالى وَاَهْلى وَ وَلَدى وَالشّاهِدَ مِنّا وَالْغائِبَ اَللّهُمَّ احْفَظْنا وَاحْفَظْ عَلَيْنااَللّهُمَّ اجْعَلْنا فى جَوارِكَ اَللّهُمَّ لاتَسْلُبْنا نِعْمَتَكَ وَلا تُغَيِّرْ ما بِنا مِنْ عافِيَتِكَوَفَصْلِكَ.
سيد بن طاوس عليه الرحمه روايت كرده است كه بعد از نماز اين دعا بخواند اَللّهُمَّاِنّى اَسْتَوْدِعُكَ الْيَوْمَ نَفْسى وَاَهْلى وَمالى وَوَلَدى وَمَنْ كانَ مَنّى بِسَبيلٍ اَلشَّاهِدَ مِنْهُمْوَالْغائِبَ اَللّهُمَّ احْفَظْنا وَاحْفِظْ عَلَيْنا اَللّهُمَّ اجْمَعْنا فى رَحَمَتِكَ وَلا تَسْلُبْنا فَضْلَكَاِنّا اِلَيْكَ راغِبُونَ اَللّهُمَّ اِنّا نَعُوذُ بِكَ مِنْ وَعْثاءِ السَّفَرِ وَ كاَّبَةِ الْمُنْقَلَبِ وَسُوءِ الْمِنْظَرِفى الاَْهْلِ وَالْمالِ وَالْوَلَدِ فى الدُّنْيا وَالاْ خِرَةِ اَللّهُمَّ اِنّى اَتَوَجَّهُ اِلَيْكَ هذَا التَّوَجُّه طَلَبًالِمَرْضاتِكَ وَتَقَرُّبًا اِلَيْكَ فَبَلِّغْنى ما اُؤَمِّلُهُ وَارْجُوهُ فيكَ وَفى اَوْلِيائِكَ يا اَرْحَمَالرّاحِمينَ واگر خواهى ايندعا هم بخوان اَللّهُمَّ خَرَجْتُ فى وَجْهى هذا بِلا ثِقَةٍمِنّى لِغَيْرِكَ وَلا رَجاءٍ يُاءوى بى اِلاّ اِلَيْكَ وَلا قُوَّةَ اَتَّكِلُ عَلَيْها وَلا حيلِةٍ اَلُجَاءُ اِلَيْها اِلاّطَلَبَ رِضاكَ وَابْتِغاءَ رَحْمَتِكَ وَتَعَرُّضًا لِثَوابِكَ وَسُكُونًا اِلى حُسْنِ عائِدَتِكَ وَاَنْتَاَعْلَمُ بِما سَبَقَ لى فى عِلْمِكَ فى وَجْهى مِمّا اُحِبُّ وَاَكْرَهُ اَللّهُمَّ فَاصْرِفْ عَنّى مَقاديرَ كُلِّبَلاءٍ وَمَقْضِىّ كُلِّ لاواءٍ وَابْسُطْ عَلَىَّ كَنَفًا مِنْ رَحْمَتِكَ وَلُطْفًا مِنْ عَفْوِكَ وَسعَةً مِنْ رِزْقِكَوَتَماما مِنْ نِعْمَتِكَ وَجِماعا مِنْ مُعافاتِكَ وَوَفِّقْ لى فيهِ يا رَبِّ جَميعَ قَضائِكَ عَلَىَّ مُوافَقَةَهَواىَ وَحَقيقَةَ عَمَلى وَادْفَعْ عَنّى ما اَحْذَرُ وَما لا اَحْذَرُ عَلى نَفْسى مِمّا اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّىوَاجْعَلْ ذلِكَ خَيْرًا لى لاخِرَتى وَدُنْياىَ مَعَ ما اَسْاَلُكَ اَنْ تَخْلِفَنى فيمَنْ خَلَّفْتَ وَرائى مِنْوَلَدى وَاَهْلى وَمالى وَجَميعَ اِخْوانى وَجَميعَ خُزانَتى باَفْضَلِ ماتَخْلُفُ فيهِ غائبًا مِنَالْمُؤْمِنينَ فى تَحْصينٍ كُلِّ عَوْرَةٍ وَحِفْظِ كُلِّ مَضيعَةٍ وَتَمامِ كُلِّ نِعْمَةٍ وَدِفاعِ كِلِّ سَيِّئَةٍوَكِفايَةِ كُلِّ مَحْذُورٍ وَصِرْفُ كُلِّ مَكْرُوهٍ وَكَمالَ ما يَجْمَعُ لى بِهِ الرِّضا وَالسُّرُورِ فِىالدُّنْيا وَالاْخِرَةِثُمَّ ارْزُقْنى ذِكْرِكَ وَشُكْرَكَ وَطاعَتِكَ وَعِبادَتِكَ حَتّى تَرْضى وَبَعْدَالرِّضا اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَوْدِعُكَ الْيَوْمَ دينى وَنَفْسى وَاَهْلى وَمالى وَذُرِّيَتى وَجَميعَ اِخْوانىاَللّهُمَّ احْفَظْ الشّاهِدَ مِنّا وَالْغائِبَ اَللّهُمَّ احْفِظْنا وَاحْفَظْ عَلَيْنا اَللّهُمَّ اجْعَلْنا فى جَوارِكَوَ لاتَسْلُبْنا نِعْمَتَكَ وَلا تُغَيِّرْ ما بِنا مِنْ نِعْمَتِكَ وَعافِيَةٍ وَفَضْلٍ.
درحديث معبر منقول است كه : جون حضرت صادق (عليه السلام ) اراده سفر مى كردند ايندعا ميخواندند اَللّهُمَّ خَلِّ سَبيلَنا وَاَحْسِنْ يَسيرَنا وَاَعْظِمْ عافِيَتَنا.
در روايت ديگر منقول است كه : چون حضرترسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) اراده سفرى مينمودند اين دعا ميخواندند در وقتى كهبر ميخواستند كه متوجه شوند اَللهُمَّ بِكَ اَنْتَشَرْتُ وَاِلَيْكَ تَوَجَّهْتُ وَبِكَاعْتَصَمْتُ اَنْتَ ثِقَتى وَرَجائى اَللهُمَّ اكْفِنى ما اَهَمَّنى وَمالا اَهُمُّ لَهُ وَما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّىاَللهُمَّ زَوِّدْنى التَّقْوى وَاغْفِرْلى وَوَجَّهنى اِلَى الْخَيْرِ حَيْثُ ما تَوَجَّهْتُ.در حديثمعتبر از حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام )منقول است كه : هركه اراده سفرى نمايد و درخانه خود بايستد وبجانبى كه اراده دارد كهمتوجه شود پس سوره حميد را از پيش رو وجانب راست و جانب چپ بخواند پس بگويداَللّهُمَّ احْفِظْنى وَاحْفَظْ ما مَعى وَسَلِّمْنى وَسَلِّمْ مامَعى وَبَلِّغْنى وَبَلِّغْ ما مَعىبِبَلاغِكَ الْحَسَنِ الْجَمى لِ حقتعالى حفظ كند اورا وآنچه با او است و بسلامت دارداورا و آنچه با او است و برساند اورا و آنچه با اواست .
سيد بن طاوس عليه الرحمه روايت كرده است كه چون بر در خانه بايستد تسبيح حضرتفاطمه عليها السلام بخواند و سوره حمد و آية الكرسى را بنحوى كه گذشت بخواندپس بگويد اَللّهُمَّ اِلَيْكَ وَجَّهْتُ وَجْهى وَعَلَيْكَ خَلَّفْتُ اَهْلى وَمالى وَما خَوَّلْتَنى قَدْوَثِقْتُ بِكَ فَلا تُخَيِّبْنى يا مَنْ لا يُخيِّبُ مَنْ اَرادَهُ وَلا يُضيِّعُ مَنْ حَفِظَهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلىمُحَمِّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاحفَظْنى فيما غِبْتُ عَنْهُ وَلا تَكِلْنى اِلى نَفْسى يا اَرْحَمَ الرّاحِمى نَ اَللّهُمَّبَلِّغْنى ما تَوَجَّهْتُ لَهُ وَسَببْ لِىَ الْمُرادَ وَسَخِّرْ لىْ عِبادَكَ وَبِلادَكَ وَارْزُقْنى زِيارَةَنَبِيِّكَ وَوَلِيْكَ اَميرَ الْمُؤْمِنينَ وَالاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ وَ جَميعَ اَهْلِ بَيْتِهِ عَلَيْهِ والسَّلامُ وَمُدَّنى مِنْكَبِالْمَعُونَةِ فى جَميعِ اَحْوالى وَلا تَكِلْنى اِلى نَفْسى وَلا اِلى غَيْرى فَاءَكِلُ وَاَعْطِبُ وَزَوِّدنِىَ التَّقْوى وَاغْفِرْ لى فِى الاْخِرَةِ وَالاُْولى اَللّهُمَّ اجْعَلنى اَوْجَهَ مَنْ تَوَجَّهَ اِلَيْكَواين دعا نيز بخواند بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَتَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ وَاسْتَعَنْتُ بِاللّهِوَاَلْجَاءْتُ ظَهْرى اِلَى اللّهِ وَفَوَّضْتُ اَمْرى اِلَى اللّهِ رَبِّ امَنْتُ بِكِتابِكَ الَّذى اَنْزَلْتَوَبِنَبِيِّكَ الَّذى اَرْسَلْتَ لاِنَّهُ لايَاءتى بِالْخَيْرِ اِلهى اِلاّ اَنْتَ وَلا يَضْرِبْ السُّوءَ اِلاّ اَنْتَعَزَّ جارُكَ وَجَلَّ ثناؤُكَ وَتَقَدَّسَتْ اَسْماؤُكَ وَعَظُمَتْ آلاؤُكَ وَلا اِلهَ غَيْرُكَ بدرستى كهدر روايتى وراد شده است كه هركه صبح از خانه بيرون آيد اين دعا بخواند بلائى باونرسد تا شام بخانه برگردد و هركه در شام بخواند و از خانه بيرون رود بلائىباو نرسد تا صبح كه بخانه برگردد.
در روايت وارد شده است كه : چون حضرت صادق (عليه السلام ) بسفرى ميرفتند ايندعاميخواندند اَللّهُمَّ احْفِظْنى وَاحْفَظْ ما مَعى وَبَلُّغْنى وَبَلِّغْ مامَعى بِبَلاغِكَالْحَسَنْ بِاللّهِ اَسْتَفْتِحُ وَبِاللّهِ اَسْتَجِحُ وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِتاَتَوَجَّهُ اَللّهُمَّ سَهِّلْ لى كُلَّ حُزُونَةٍ وَذَلِّلْ لى كُلَّ صُعُوبَةٍ وَاَعْطِنى مِنَ الْخَيْرِ كُلَّهُ اَكْثَرَ مِمّااَرجُو وَاَصْرفْ عَنّى مِنَ الشَّرِّ اَكْثَرَ مِمّا اَحْذَرُ فى عافِيَةٍ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَواين دعانيز مى خواند اَسْئَلُ اللّهَ الَّذى بِيَدِهِ مادَقَّ وَجَلَّ بِيَدِهِ اَقْواتُ الْمَلائكَةِ اَنْ يَهَبَ لَنافى سَفَرِنا اَمْنًا وايمانًا وَسَلامَةً وَاِسْلامًا وَفِقْهًا وَتَوْفيقًا وَبَرَكَةً وَهُدًى وَ شُكْرًا وَعافِيَةًوَمَغْفِرَةً عَزْمًا لا تُغادِرُ ذَنْبًا.
از حضرت امير المؤ منين (عليه السلام ) منقول است كهك چون كسى بسفرى بيرون رودبگويد اَللهُمَّ اَنْتَ الصّاحِبُ فِى السَّفَرِ وَالْحامِلُ عَلَى الظَّهْرِ وَالْخَليفَةُ فِى الاَْهْلِوَالْمال وَالْوَلَدِ پس بايد آن دعا ها كه از براى خانه بيرون آمدن و سوار شدن درفصلهاى سابق گذشت بخواند پس چون سوار شود بگويد اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى هَدانالِلاِْسْلامِ وَمَنَّ عَلَيْنا بِمُحَمَّدٍ وَآلِهِ سُبْحانَ الَّذى سَخَّرَ لَنا هذا وَما كُنّا لَهُ مُقْرِنينَ وَاِنّا اِلَىرِبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ اَنْتَ الْحامِلُ عَلَى الظَّهْرِ وَالمُسْتَعانُ عَلَىالاَْمْرِ اَللّهُمَّ بَلِّغْنا بَلاغًا تُبْلَغُ بِهِ اِلى خَيْر، بَلاغًا تُبْلَغُ بِهِ اِلى رَحْمَتِكَ وَرِضْوانِكَوَمَغْفِرَتِكَ اَللّهُمَّ لا ضَيْرَ اِلاّ ضَيْرُكَ وَلا خَيْرَ اِلاّ خَيْرُكَ وَلا حافِظَ غَيْرُكَ.

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation