|
|
|
|
|
|
فصل يازدهم : در مشورت كردن با برادران و آداب آن ازامير المؤ منين (عليه السلام ) منقول است كه : نفس خودرا بمخاطره ها مياندازد كسيكهمستغنى ميشود براى خود از راءى ديگران . درحديث ديگر فرمود كه مشورت كن باجماعتى كه ازخدا ترسند و دوستدار برادران مؤ منرا بقدر پرهيزكارى ايشان و بپرهيز از زنان بد و ازنيكان ايشان در حذر باش و اگرتورا بنيكى امر كنند مخالفت كن ايشان را تا طمع نكنند درآنكه موافقت ايشان كنى دربديها. درحديث ديگر فرمود كه من بيزارم از كسى كه مسلمانى با اومشورت كند و آنچه خيراو رادر آن داند نگويد. ازحضرت رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول استكه : هرگروهى كه با يكديگر مشورت كنند و درميان ايشان كسى باشد كه نامش محمد يااحمد يا محمود يا حامد باشدو در مشورت ايشانداخل باشد البته آنچه خير ايشان است بر ايشان ظاهرميشود. از حضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه : بعمار ساباطى فرمود كه اگرخواهىكه نعمت الهى براى تو مستقيم باشد و مروت توكامل باشد و زندگانى تو نيكو باشد در امور خود مشورت مكن بابنده و بامردن دون . ازحضرت رسول(صلى الله عليه وآله وسلم ) منقول است كه : مشورت مكن باجبان ترسان كه راهبدرشدن را برتو تنگ ميكند ومشورت مكن بابخيل كه مانع ميشود تورا ازرسيدن بغايتمقصودخود و مشورت مكن با كسيكه حرص دنيا داشته باشد كه زينت ميدهد براى تو هر راىرا كه بدتر است . درحديث ديگر فرمود كه ياعلى كسى كه طلب خير ازخدا ميكند حيران نمى شود و كسيكه دركارها با مردم مشورت ميكند و پشيمان نميشود و حضرت امير المؤ منين (عليه السلام )فرمود كه هلاك نمى شود كسى كه مشورت كند. درحديث ديگر منقول است كه : بسيار بود كه حضرت امام رضا (عليه السلام ) با آنعقل كامل مشورت ميفرمود با سياهى از غلامان خود وميفرمود كه بسا باشد كه خدا خيرمارابر زبان او جارى سازد. دراحاديث معتبره منقول است كه : با عاقل ديندار پرهيزكار مشورت كن و چون چيزى بگويدخلاف آن مكن كه مورث فساد دنيا و آخرت توميشود. از حضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه : هركه برادر مؤ منش با اومشورت كند وآنچه محض خير او داند نگويد خدا عقل و راءيش را برطرف ميكند. درحديث ديگر فرمود كه مشورت كردن حدى چند دارد كه هركه آنها را نداند مضرت مشورتبراى بيش از منفعت است اول آنكه كسى كه با اومشورت ميكندعاقل باشد دوم آنكه آزاد و متدين باشد سيم آنكه برادر و دوست و يار او باشد چهارم آنكهاو را بر تمام سر خود مطلع گرداند كه چنانچه خود جهات آن امر منتفع ميشوى بمشورت واگر آزاد و دين دار است آنچه حق سعى است ميكند در خيرخواهى تو و اگر يار و دوستدارتواست چون راز خود را باو گفتى افشا نميكند و بدانكه از براى فضيلت مشورت واهتمامدر همين كافى است كه حقتعالى پيغمبر خو را كهعقل مكنونات بود در قرآن مجيد امر بمشورت فرموده است كه : وَشاوِرْهُمْ فى الاَْمْرِفَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ يعنى مشورك كن با اصحاب خود در امور پس چونعزم كردى پس توكل كن برخدا. فصل دوازدهم : درآداب نامه نوشتن ازحضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) منقول است كه : مهربانى ومواصلت ميانبرادران مؤ من در حضر باينست كه بديدن يكديگر بروند و در سفر باينستكه نامهبيكديگر بنويسد. درحديث صحيح از آنحضرت منقول است كه : جواب كتابت نوشتن واجبست مانند جواب سلامگفتن . درحديث فرمود كه ترك مكن نوشتن بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ رابهترازساير چيزها كه مينويسى بنويسى . درحديث موثق از آن حضرت پرسيدند كه در نامه ابتدا باسم آن شخص كه نامه را باومينويسد پيش از نام خود كردن چون است فرمود باكى نيست اين اكراميست كه اورا ميكند. درحديث ديگر منقول است كه : آن حضرت امرفرمود كه نابجائى بنويسد چون بدستآنجناب دادند فرمود كه چگونه اميد داريد كه آنچه درنامه نوشته ايدبعمل آيد و حال آنكه انشاءالله درجاهائى كه مناسبست ننوشته ايد پس فرمود كه بين هرجاكه انشاءالله ندارد بنويس . درروايت صحيح ازحضرت امام رضا (عليه السلام )منقول است كه : چون نامه را نوشتيد خاك بر روى نامه بپاشيد كه حاجت بهتر روا ميشود. درحديث ديگر منقول است كه : حضرت امام على نقى (عليه السلام ) دراول نامه مينوشتند بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اَذْكُرُ اِنْشاءَ اللّهُ وفرمودند كهاگر بگويم كسى كه ترك ميكند گفتن ونوشتن بسم الله را دركارها ونوشته هامثل كسى است كه نماز را ترك كند هرآينه راست گفته ام . ازحضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه : از نامه نوشتن هركساستدلال بر عقل و بينائى او ميتوان كرد و ازرسول و ايلچى او استدلال برفهم و زيركى او ميتوان كرد. درحديث ديگر فرمود كه چون رقعه يانامه براى حاجتى نويسى و خواهى كه آن حاجتبرآيد بقلم بيمداد بر سر رقعه بنويس بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اِنَّ اللّهَ وَعَدَالصّابرينَ اَلْمَخْرَجَ مِمّا يَكْرَهُونَ وَالرِزْقَ مِنْ حَيْثُ لايَحْتسبُونَ جَعَلْنا اللّهُ وَاِيّاكُمْ مِنَالذينَ لاخَوف عَلَيْهِمْ وَلاهُمْ يَحْزَنُونَ راوى گفت كه هرگاه چنين ميكردم حاجتمبرآورده مى شد. درحديث صحيح منقول است كه : ازحضرت امام موسى (عليه السلام ) پرسيدند كه كاغذهانزد ما جمع ميشود آيا بآتش مى توان سوزاند هرگاه در آنها نام خدا باشد فرمود كه نهبلكه اول بآب بشويند. درحديث صحيح ديگر منقول است كه : ازحضرت پرسيدند كه نامى از نام هاى خدا را با آبدهان محو توان كرد فرمود كه بپاكترين چيزيكه بيابيد محو كنيد. ازحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه : كتاب خدا و نام خدا را به پاك ترين آنچه مييابيد محو كنيد ونهى فرموداز آنكه بسوزانند قرآن را واز آنكه بقلم محو كند ودربعضى ازنسخه ها بجاى قلم قدماست . باب دوازدهم درآداب خانه داخل شدن و بيرون رفتن . فصلاول : درگشادگى خانه درحديث حسن از حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام )منقول است كه : از سعادت آدمى آنستكه خانه او گشاده باشد. درحديث صحيح منقول است كه : حضرت امام موسى (عليه السلام ) خانه خريدند و يكىاز مواليان خود را فرمودند كه درآن خانه ساكن شو كه خانه تو تنگست آن شخص گفتكه اين خانه اى است كه پدرم احداث كرده است بدر نمى توانم رفت فرمود كه هرگاهپدر تو احمق باشد تو نيز ميبايد احمق باشى ؟ ازحضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه : سه چيز است كه موجب راحت مؤ منند خانهگشاده كه عيبها و امو مخفى او را از مردم پنهان دارد و زن صالحه كه بر امور دنيا وآخرتاورا يارى نمايد و دخترى ياخواهرى كه اورا ازخانه بيرون كند يا بمردن يابشوهر دادن . ازحضرت امام موسى (عليه السلام ) منقولاست كه : نيكى زندگانى درگشادگى خانه و بسيارى خدمتكاران است . درحديث ديگر فرمود كه زيادتى لذت دنيادرفراخى خانه و بسيارى دوستان است . ازحضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) منقول است كه : از مشقت زندگانيست خانه تنگ . درروايت ديگر ديگر منقولاست كه : شخصى از انصار از تنگى خانه شكايتبرسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم ) حضرت فرمود كه به آواز بسيار بلند ازخدا بطلب كه گشادگى در خانه تو بدهد. در حديث ديگر فرمود كه از سعادت آدمى آنست كه فرزندش با و شبيه باشد و زنخوشروى ديندار داشته باشد و چهار پاى راهوار داشته باشد و خانه گشاده داشتهباشد. در حديث ديگر فرمود كه شومى خانه در تنگى ساحت و بدى همسايگان و بسيارى عيبهاىآنست . در حديث ديگر فرمود كه چهار چيز است كه از سعادت است زن صالحه و خانه فراخ وهمسايه شايسته و مركب نيكو و چهار چيز است كه از شقاوت است همسايه بد و زن بد وخانه تنگ و مركب بد. از حضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه : از تلخى زندگانى است از خانهبخانه نقل كردن و نان از بازار خريدن . فصل دوم : در مذمت تكلف بسيار در خانه كردن و بسيار بلندساختن در حديث صحيح از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه : هر كه مالى را از غير حلال كسب كند حقتعالى بر او مسلط مى گرداندعمارت كردن و خاك و آب را كه آن مال حرام را در آنجا ضايع كند. در حديث ديگر فرمود كه هر بنائى كه زياده بر قدر احتياج باشد در قيامت و بالست برصاحبش . در حديث ديگر فرمود كه هر كه عمارت كند زياده از آنچه در آن سكنى نمايد در قيامت او راتكليف مى كنند كه آن را بردارد. از حضرت امام على نقى (عليه السلام ) منقول است كه : خدا در زمين خود بقعه چند قرارداده است كه آنها را مرحومات مينامند كه دوست مى دارد كه نام او را در آن بقعه ها ببرند و اوراب خوانند و اجابت دعاى ايشان بكنند و خدا در زمين بقعه چند قرار داده است كه آنها رامنتقمات مى نامند كه دوست مى دارد كه نام او را در آن بقعه ها ببرند و او را بخوانند واجابت دعاى ايشان بكنند و خدا در زمين بقعه چند قرار داده است كه آنها را منتقمات مى نامندپس چون كسى مالى را از غير حلال كسب كرده باشد خدا يك زمين از آن زمين ها را بر او مسلطمى گرداند كه آن مال را در آنجا صرف نمايد. در حديث ديگر منقول است كه : حضرت اميرالمؤ منين از در خانه شخصى گذشتند كه از آجرساخته بودند پرسيدند كه اين در خانه كيست شخصى گفت كه از فلان مرد مغرور پسبدر خانه ديگر گذشتند كه صاحبش به آجر ساخته بود حضرت فرمود كه اين خانه ازمغرور غافل ديگر است . از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه هر كه خانه بنا كند از براى ريا و سمعه كه مردم ببينند و بشنوند در روزقيامت آنخانه را تا هفتم طبقه زمين آتشى كنند افروخته و در گردن او اندازند پس او را درجهنم اندازند و هيچ چيز او را نگاه ندارد تا قهر جهنم مگر آنكه توبه كند پرسيدند كهيا رسول اللّه براى ريا و سمعه ساختن چه معنى دارد فرمود يعنى زياده از قدر حاجتبسازد براى آنكه زيادتى كند بر همسايگان و فخر و مباهات كند با برادرانش . از حضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه حق تعالى ملكى راموكل گردانيده است بعمارت كه هر كه سقف خانه اش را زياده از هشت ذرع بلند كند به اومى گويد كه تا كجا مى خواهى بروى اى فاسق . در روايت ديگر اى فاسق ترين فاسقان . در چند روايت معتبر وارد شده است كه هر كه سقف خانه را زياده از هشت ذرع بلند كند جنيان وشياطين در آن خانه جا مى كنند. درحديث ديگر منقول است كه : شخصى شكايت كرد بحضرت صادق (عليه السلام ) كهجنيان آزار اهل خانه و عيال من ميكنند حضرت پرسيدند كه ارتفاع سفق خانه تو چه مقداراست گفت ده ذرع است حضرت فرمود كه از زمين تا هشت ذرع بپيما و از مابين هشت تا ده آيةالكرسى بنويس بر دورخانه زيرا كه هركه خانه كه ارتفاع آن زياده از هشت ذرع استجنيان در آن خانه حاضر مى باشد و درآنجا سكنى ميكنند. درچند حديث ديگر منقول است كه هر خانه كه ارتفاعش زياده از هشت ذرع باشد بر سر هشتذرع آية الكرسى بنويس . درحديث ديگر منقول است كه شخصى بحضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) شكايتكرد كه جنيان مارا از خانه بدر كرده اند حضرت فرمود كه سقف خانه هاى خود را هفت ذرعكنيد و كبوتر در اطراف خانه جابدهيد راوى گفت كه چنين كردم ديگر بدى نديدم . درحديث معتبر از حضرت صادق منقول است كه : بناكن خانه خود را هفت ذرع كه آنچه زيادهازهفت ذرع است شيطان در آنجا ساكن ميشود زيرا كه شيطان درآسمان و زمين نميباشد بلكهدر ميان هوا ميباشد. در روايت معتبر منقول است كه : ابو خديجه گفت كه درخانه حضرت صادق ديدم آيةالكرسى بر دور حجره نوشته بودند و در جانب قبله نمازگاه آن حضرت نيز آيةالكرسى نوشته اند. فصل سوم : درنقاشى كردن و تصوير كشيدن و صورت صاحب روحىراساختن كهسايه داشته باشد مشهور ميان علما آنست كه حرام است وچنين صورتى را بر ديوارها وجامه ها نقش كردن مكروهاست و بعضى بحرمت قائل شده اند و احوط آنست كه طلا كارى نكنند و مطلقا صورت نكشندحتى صورت درخت و امثال آن خصوصا صورت انسان كه تمام باشد واگر صورتىكشيده باشند بهتر آنست كه آنرا ناقص كنند مثل آنكه چشمش را كور كنند يا عضوى از آنرامحو كنند. ازحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه جبرئيل گفت كه يا محمد پروردگارت سلام ميرساند و تو را نهى مى كند ازمثال ها و صورتها كشيدن در خانه ها. دراحاديث معتبره از آنحضرت منقول است كه جبرئيل گفت كه ما گروه ملائكهداخل خانه نميشويم آن در آن سگ باشد يا صورت بدنى باشد يا ظرفى باشد كه درآنبول كنند. دراحاديث معتبره وارد شده است كه هركه صورتى بسازد درقيامت او را عذاب كنند كه جان درآن صورت بدمد ونتواند دميد. درحديث مؤ ثق منقول است كه حضرت صادق (عليه السلام ) پرسيدند از بالش وفرشى كه صورت داشته باشد و فرمود كه باكى نيست كه درخانه باشددرصورتيكه پامال شود و بررويش نشينند راه روند. درحديث حسن ازحضرت امام محمد باقر (عليه السلام )منقول است كه باكى نيست كه صورتها درخانه باشد اگر سرش را تغيير دهند و سايربدنش بحال خود باشد. درحديث صحيح از حضرت امام موسى (عليه السلام )منقول است كه نماز مكن درخانه كه صورتى در برابر تو باشد مگر آنكه چاره نداشتهباشى پس سرآن صورت را قطع كن و نماز بكن . درچند حديث معتبر از حضرت امير المؤ منين (عليه السلام )منقول است كه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) مرا بمدينه فرستادند كههرصورتى كه باشد محو كنم و قبرهاى بلند را هموار كنم و سگها را بكشم . درحديث ديگر ازحضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه عمارت بر بالاى قبرها مكنيد وصورت در سقف خانه ها مكشيد كه حضرترسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) از اين دوچيز كراهت داشتند. درحديث ديگر از آنحضرت پرسيدند كه از كشيدن صورت درخت وآفتاب وماه فرمود كهباكى نيست اگر صاحب حيوة نباشد. فصل چهارم : درآداب فرش خانه ازحضرت امام موسى (عليه السلام ) منقول است كه سه چيز است كه از مروت استنيگوئى چهار پا و غلام خوش رو وفرش نفيس . ازحضرت صادق منقول است كه آدمى را فرشى از براى خود و فرشى از براى زوجه خودو فرشى از براى مهمان در كار است و زياده از اين از شيطان است . درروايت ديگر منقول است كه درخانه امام زين العابدين (عليه السلام ) بالشها و نمدهابود كه درآنها مثالها و صورتها و شكلها بود و بر روى آنها مى نشستند. درحديث ديگر منقول است كه جمعى در منزل شما چيزى چند مى بينيم كه خوش نمى آيد ماراحضرت فرمود كه ما زنان ميخواهيم و مهر ايشان را مى دهيم آنچه ميخواهند از براى خود مىخرند آنها ازما نيست . درحديث ديگر منقول است كه شخصى بخدمت امام محمد باقر رفت ديد كه آنجناب درخانهمزينى نشسته اند كه فرشهاى نيكو درآن گسترده اند پس روز ديگر رفت ديد كه درخانهنشسته اند كه بغير از حصير چيزى درآنخانه نيست و خود پيراهن گنده پوشيده اند پس حضرت فرمود كه آنچه ديروز ديدى آنخانه از من نبود از زوجه من بود و ديروز روزنوبت اوبود. درحديث صحيح منقول است كه شخصى بحضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) عرضكرد كه شخصى مى نشيند بر فرشى كه در آن صورتها هست فرمود كه عجمان تعظيممى كنند چنين فرشى را و ما دشمن مى داريم آن را. درحديث صحيح ديگر منقول است كه از حضرت امام موسى (عليه السلام ) پرسيدند ازفراش حرير و ديبا آيا بر روى آن ميتوان خوابيد و تكيه كرد و نماز كرد حضرت فرمودكه در زير مياندازى و بر رويش ميايستى اما سجده برآن نميكنى . در روايت ديگر منقول است كه حضرت امام رضا (عليه السلام ) در تابستان بر روىحصير مى نشستند و در زمستان بر روى پلاس و در خانه جامه هاى گنده مى پوشيدند وچون بيرون ميامدند براى مردم زينت ميكردند. در روايت معتبره منقول است كه چون حضرت امير المؤ منين (عليه السلام ) حضرت فاطمهرا تزويج كردند پوشش ايشان عبائى بود و فرش ايشان پوست گوسفندى بود وبالش ايشان پوستى بود كه ميانش را ليف خرما پر كرده بودند. درحديث ديگر منقول است كه حضرت صادق (عليه السلام ) فرمود كه بسيار است كهنماز ميكنم ودر پيش روى من بالشى هست كه درآن صورت مرغان هست پس جامه بر روى آنبالش مياندازند و نماز ميكنم و فرشى چند از شام براى من بهديه آوردند و در آنهاصورت مرغان نقش كرده بودند فرمودم كه سرهاى ايشان را تغير دادند و بصورت درختكردند. درحديث ديگر منقول است كه از آن جناب پرسيدند كه گاهست كه فرشها نزديك ماميگسترند كه درآنها هست حضرت فرمود كه چيزى را كه فرش كنند و پهن كنند و بررويش راه روند باكى نيست اما صورتهائكيه بر ديوار و كرسى نصب كنند خوب نيست . فصل پنجم : در آداب عبادت كردن در خانه درحديث صحيح از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه جناب امير المؤ منين (عليه السلام ) حجره درخانه مقرر فرموده بودند كهدرآنجا بغير از فرشى و شمشيرى و مصحفى ديگر چيزى نبود در آن حجره نماز ميكردند. درحديث موثق ديگر فرمود كه حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) حجره درخانه خودقرار داده بودند كه نه بسيار كوچك و نه بسيار بزرگ از براى نماز گاه خود و چونشب ميشد طفلى را با خود بآن حجره ميبردند و در آنجا نماز ميكردند. درحديث موثق ديگر منقول است كه آنحضرت نوشتند بمسمع كه دوست مى دارم از براى توكه در خانه خود نماز گاهى قراردهى و دوجامه كهنه گنده بپوشى و بآن موضع بروى واز خدا سؤ ال كنى كه ترا از آتش جهنم آزادكند وتراداخل بهشت كند و دعاى نامشروع مكن و نفرين بر كسى مكن . درحديث معتبر از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه منور گردانيد خانه هاى خود را بتلاوت قرآن وخانه هاى خود رامثل گور مكنيد چنانچه يهود و نصارى كردند كه نماز را در معبدهاى خود ميكردند و خانههاى خودرا معطل مى گذاشتند بدرستى كه خانه كه درآن تلاوت قرآن بسيار شود خير آنخانه بسيار ميشود و اهلش برفاهيت ونعمت ميباشند و آن خانه روشنى ميدهداهل زمين را. درحديث حسن از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه خانه كه مسلمانى در آن قرآن خوانداهل آسمان آن خانه را بيكديگر مينمايند چنانچه كواكب آسمان رااهل زمين بيك ديگر مينمايند. ازحضرت امير المؤ منين (عليه السلام ) منقول است كه خانه كه درآن قرآن خوانده ميشود ويادخدا در آنخانه كرده ميشود بركت آنخانه بسيار ميشود و ملائكه حاضر ميباشند و شياطيندور ميشوند و روشنى ميدهد اهل آسمانرا چنانچه ستاره هااهل زمين را روشنى ميدهند و خانه كه در آن قرآن خواند نشود و ياد خدا در آن نكنند بركت آنخانه كم ميباشد و ملائكه دورى ميكنند و شياطين در آنخانه حاضر ميباشند. فصل ششم : در نگاهداشتن حيوانات درخانه خصوصا كبوتر وخروس ازحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه حيوانات درخانه بسيار نگاه داريد شياطين بآنهامشغول شوند و طفلان شما را ضرر نرسانند. ازحضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) منقول است كه خوبست حيوانات در خانه نگاهداشتن مثل كبوتر و مرغ و بزغاله تا آنكه اطفال جنيان باايشان بازى كنند و بااطفال شما بازى نكنند. درحديث معتبر منقول است كه شخصى بحضرترسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) شكايت كرد از تنهائى حضرت فرمود كه يكجفتكبوتر درخانه نگاه دار. درحديث صحيح ازحضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه كبوتر از مرغان پيغمبران است . درحديث حسن ديگر فرمود كه كبوتران حرم نسل كبوتر چندند كه حضرتاسماعيل (عليه السلام ) نگاه داشته بودند و با آنها انس ميگرفتند پس مستحبست كه درخانه كبوترى چند نگاه دارند كه بالشان را چيده باشند ك به آنها انس بگيرند. درحديث ديگر فرمود كه هر خانه كه درآن خانه كبوتر باشد آفتى از جنباهل آن خانه نميرسد زيرا كه بى خردان جن بازى ميكنند درخانه كه كبوتر درآن خانههست مشغول آن ميشوند وتوجه آدمى نميشوند. درحديث ديگر فرمود كه كبوتر در خانه نگاه داريد كه دوست داشتنى است و دعاكردهحضرت نوح است و هيچ چيز در خانه مثل آن باعث انس نميشود. از جناب امام موسى منقول است كه هر بالى كه كبوتر ميزند باعث نفرت و گريختنشياطين ميشوند. در روايت ديگر از داود بن فرقد منقول است كه گفت در خانه حضرت صادق كبوتر راعبىديدم كه بسيار ميخواند حضرت فرمود كه ميدانى كه اين كبوتر چه ميگويد گفتم نهفرمود كه نفرين مى كند برقاتلان جناب امام حسين (عليه السلام ) پس ايشان را درخانهخو دنگاه داريد. در حديث ديگر منقول است كه راوى گفت كه آنجناب را ديدم كه از براى كبوترى چند كهدر خانه آنجناب بودند نان ريزه ميكردند. درحديث ديگر از عبدالكريم منقول است كه گفت رفتم بخانه آنجناب ديدم كه سه كبوترسبز درخانه آنجناب بود عرض كردم كه اينها خانه را كثيف ميكنند حضرت فرمود كه مستحباست نگاه داشتن اينها درخانه . درحديث ديگر فرمود كه در خانه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) يك جفتكبوتر سرخ بود. در حديث ديگر فرمود كه جناب اميرالمؤ منين (عليه السلام ) چاهى كنده بودند خبردادندبآنجناب كه جنيان سنگ درآنچاه مى اندازند حضرت آمدند و برسر آنچاه ايستادند وفرمودند كه دست از اين عمل برداريد و اگر نه كبوتر در اين چاه جا ميدهم پس فرمود كهصداى بال كبوتر شياطين را دفع ميكند. ازمحمد بن كرامه منقول است كه گفت بخدمت حضرت امام موسى (عليه السلام ) رفتم يكجفت كبوتر ماده سياه بود وحضرت نان از براى آنها ريز مى كردند و فرمودند كه اينهادرشب حركت ميكنند و مونس منند و هر مرتبه كه در شببال ميزنند جنيان و شياطين كه داخل خانه شده اند دفع ميكنند. درحديث چند ازحضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه كبوتر را كه بجاى دور ميفرستند تا ى فرسخ راه ميرود و از روى دانائىبر ميگردد و آنچه زياده از اين است از روى دانائى نيست بلكه نان خورش وتقدير آنرامياورد. در چند حديث منقول است كه كبوتر خانه گى يا كبوتر باهو ياد خدا بسيار مى كنند واهلبيت را دوست ميدارند و صاحب خانه را دعا مى كنند كه خدا شمارا بركت دهد. درحديث معتبر از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه خروس بال گشاده سفيدى كه در خانه باشد آنخانه وهفت خانه دور آنخانهرا از بلاها نگاه مى دارد و يك بال زدن كبوتر دو رنگ بهتر است از هفت خروس سفيد. در حديث ديگر فرمود كه خروس سفيد يار من ويار مؤ منى است . ازحضرت امام موسى (عليه السلام ) منقول است كه در خروس پنج خصلت از خصلتهاىپيغمبران هست سخاوت و شجاعت و شناختن وقت نمازها و بسيار جماع كردن و غيرت وازحضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) منقول است كه فرياد كردن خروس نماز او است وبال زدنش ركوع وسجود او است . ازحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه دشنام مدهيد خروس را كه از براى نماز مردم را بيدار ميكند. فصل هفتم : درنگاه داشتن گوسفند وبز درخانه درحديث موثق ازحضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه اهل خانه كه يك گوسفند نگاه دارند خداوند روزى گوسفند را بايشان بدهدو روزى ايشان را زياد كند وفقر از ايشان يكمنزل دور شود و اگر دوگوسفند نگاه دارند خدا روزى آنها را برساند و روزى ايشان رازياد كند و پريشانى از ايشان دو منزل دور ميشود و اگر سه گوسفند نگاه دارند حقتعالىروزى آنها را برساند و روزى ايشان را زياد گرداند و پريشانى از ايشان دراصل برطرف شود. ازحضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) منقول است كه هراهل خانه كه نزدايشان گوسفند شير دهى باشد هر روز دومرتبه ملائكه بايشان كويندخدا شمارا بركت دهد. درحديث ازحضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه هر مؤ منى كه در خانه او يك بزشيرده باشد هر روز يك مرتبه ملكى در طرف صبح ايشان را دعا كند كه مطهر وپاكباشيد شما و خدا بركت دهد شمارا و نيكوباد احوال شما و نيكو باد نان خورش شما واگر دو بز شيرده باشد هر روز دومرتبه ملك چنين دعا كند. درحديث معتبر منقول است كه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) باعمه خودفرمود كه چه مانع است ترااز آنكه در خانه خود بركتى نگاه دارى گفت يارسول الله بركت كدام است فرمود كه گوسفندى كه شير دهد پس فرمود كه هركهدرخانه او گوسفند شيرده يا بز شيرده يا گاو شيرده باشد باعث بركت خانه او ميشود. درحديث ديگر فرمود كه حقتعالى سه بركت فرستاده است آب و آتش و گوسفند. درحديث معتبر از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه هر اهل خانه كه سى گوسفند در هر پسينداخل خانه ايشان شوند ملائكه نگاهبانى ايشان ميكند تا صبح . درحديث ديگر فرمود كه گوسفند نگاه دار و شتر نگاه مدار و حضرترسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) فرمود كه نيكو ماليست گوسفند. درحديث ديگر فرمود كه چون گوسفند نگاه داريد خوابگاه ايشان را پاكيزه كنيد وخاك ازبدنشان پاك كنيد. فصل هشتم : دربيان احوال ساير طيور و ذكر بعضى از حيوانات كه كشتنايشان روااست يا روانيست درحديث معتبر منقول است كه فاخته در خانه حضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) بودآنحضرت روزى شنيدند كه او خوانندگى ميكرد فرمود كه ميدانيد چه ميگويد گفتند نهفرمود كه ميگويد فقدتكم فقدتكم يعنى نيست شويد نيست شويد پس فرمود كه ما آنرادفع ميكنيم پيش از آنكه آن مارا دفع كند پس فرمود كه آنرا كشتند. درحديث ديگر منقول است كه روزى حضرت صادق (عليه السلام ) بخانهاسماعيل فرزند خود آمدند ديدند كه فاخته را در قفس كرده و فرياد مى كند حضرتفرمود كه ايفرزند چه باعث شده است تورا كه اين فاخته را نگاه داشته مگر نميدانى كهنفرين ميكند صاحب خانه را پس آنرا نيست كنيد پيش از آنكه آن شمار نيست كند. درحديث معتبر منقول است كه روزى حضرت صادق (عليه السلام ) نشسته بودند شخصىگذشت و پرستك كشته در دست داشت حضرت بر جستند و آنرا از دست او گرفته بر زمينزدند و فرمودند كه آيا عالم شما امر كرده است شمارا كه اين مرغ را بكشيد يا فقيهشمابدرستى كه خبرداد مرا پدرم از جدش كهرسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم ) نهى فرمود ازكشتن شش جانور مگسعسل و مورچه وزغ و صرد و هدهد و پرستك امامگسعسل زيرا كه پاكيزه ميخورد و پاكيزه از اوجدا ميشود و آنست چيزيكه خدا باووحى كرده استكه نه ازجن است و نه از انس در آنجا كه فرموده است وَاِذْ اَوْحى رَبُّكَ اِلَى النَّحْلِواما مورچه زيرا كه قحطى در زمان حضرت سليمان بهم رسيد و بطلب بارانآنحضرت با اصحاب خود بيرون رفتند ناگاه مورچه را ديد آنحضرت كه بر پا ايستادهودست بآسمان دراز كرده و ميگويد پروردگارا مارا از جمله آفريدهائى توئيم واز روزىتو بى نياز نيستيم پس روزى ده بما از نزد خود و مارا مگير بگناهان بى خردان ازفرزندان آدم پس حضرت سليمان گفت كه برگرديد كه حقتعالى بدعاى ديگرى شماراباران داد و اما وزغ زيرا كه چون نمرود آتش براى حضرت ابراهيم (عليه السلام )افروخت جانوران زمين از خدا رخصت طلبيدند كه آب بر آن آتش بريزند حقتعالى هيچ يكرا رخصت نفرمود بغير ازوزغ پس دوثلث آن از آتش سوخت و يك ثلث باقى ماند واما هدهدزيرا كه آن دليل حضرت سليمان (عليه السلام ) بود بسوى ملك بلقيس و اما صردمرغيست كه سر بزرگى دارد و گنجشك را شكار ميكند زيرا كه راهنماى حضرت آدم بود ازبلاد سر انديب تا بلاد جده يكماه واما پرستك زيرا كه گرديدن آن در هوا براى تاءسفو اندوهيست كه بر مظلوميت اهل بيت رسالت پناه عليهم السلام دارد و تسبيحش خواندن سورهحمد است مگر نمى بينى كه در آخر خوانندگى ميگويد وَلاالضّالينَ. درحديث صحيح منقول است كه ازحضرت امام موسى (عليه السلام ) پرسيدند از كشتنمورچه حضرت فرمود كه مكش مگر آنكه تورا آزار كند و پرسيدند از كشتن هدهد فرمودندكه آزارش مكن و مكش و ذبح مكن كه نيكو مرغيست آن . درحديث ديگر ازحضرت امام رضا (عليه السلام )منقول است كه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) نهى فرمود ازكشتن پنججانور صرد و صوام كه مرغيست در ميان نخلستان ميباشد و معروفست و هدهد و مگسعسل ومورچه و وزغ و امر بكشتن پنج جانور فرمود كلاغ و كور كوره و مار و عقرب و سگدرنده و درحديث ديگر فرمود كه هركه مارى رابكشد چنانست كه كافرى را كشته است . درحديث موثق منقول است كه ازحضرت امام موسى (عليه السلام ) پرسيدند از كشتن مارحضرت فرمود كه حضرت رسول فرمود كه هركه مار را براى اين نكشد كه كشتن آنگناهست از من نيست اما اگر براى ان نكشى كه حيوانى است و بتو آزارى نميرساند باكىنيست . درحديث ديگر منقول است كه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) نهى فرمودنداز آنكه حيوانى را بآتش بسوزانند. ازحضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه كه خدايتعالى عذاب فرمودند زنيرا كهاز براى آنكه گربه اى را بسته بود تا آنكه از تشنگى مرده بود. درحديث معتبر منقول است كه باكى نيست بكشتن مورچه خواه آزارت بكند خواه نكند. درحديث ديگر ازحضرت رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه پرستك را حرمت بداريد كه زياده از همه مرغان انس بمردم ميگيرد و درذكرى كه مى كند سوره حمد ميخواند. درحديث معتبر از حضرت امام رضا (عليه السلام )منقول است كه در هربال هدهد بزبان سريانى نوشته است كه آلُ مُحَمَّدٍ خَيْرُالْبَرِيَّةِ يعنى آل محمد بهترين خلايقند. درحديث معتبر از حضرت صادق منقول است كه مخوريد هوجه را و دشنامباطفال مدهيد كه بازى كنند كه تسبيح خدا ميگويد، تسبيحش اين است لَعَنَ اللّهُمُبْغِضى آلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلام يعنى خدا لعنت كند دشمنانآل محمد را. در حديث ديگر ازحضرت على بن الحسين منقول است كه آن كاكلى كه بر سر جوجه است ازدست ماليدن حضرت سليمان بهم رسيده است زيرا كه روزى نرى باماده خود خواست كهجمع شود وماده مضايقه ميكردنر گفت كه ميخواهم فرزندى بهم رسد كه خدا را ياد كند پسماده راضى شد چون خواست كه تخم بگذارد نر گفت كه تخم را كجاميگذارى گفت كهميخواهم دور از راه بگذارم نر گفت كه اگر نزيديك راه بگذارى بهتر است كه اگر كسىبيايد گمان كند كه براى دانه چيدن باينجا آمده ، آن چنين كرد چون نزيك شد كه جوجهرا بيرون آورد ناگاه ديدند كه حضرت سليمان با لشكرش ميايند و مرغان بر سرشسايه كرده اند ماده گفت كه اينك سليمان با لشكرش رسيد و ميترسم كه ماوتخم ما راپامال كنند نر گفت كه حضرت سليمان مرد رحيم مهربانيست آيا نزد تو چيزى هست كهبراى جوجه خود پنهان كرده باشى گفت بلى ملخى دارم كه از تو پنهان كرده ام براىجوجه خودآيا تو چيزى براى جوجه خود ذخيره كرده نر گفت بلى من خرمائى دارم ماده گفتكه پس تو خرماى خود را بردار و من ملخ را برميدارم و هر دو بخدمت سليمان ميرويموهديه خود را ميگذاريم و حاجت خود را عرض ميكنيم و سليمان هديه را دوست ميدارد پس نرخرما را در منقال گرفت و ماده ملخ را بچنگال گرفت و هردو پرواز كردند و بنزد حضرتسليمان آمدند و آنحضرت بر روى تخت خود نشسته بود چنو ايشان را ديد دستها راگشودند نر بر دست راست آنحضرت نشست و ماده بر دست چپ و حضرت ازحال ايشان سؤ ال فرمود، قصه خود را نقل كردند سليمان هديه ايشان راقبول نمود و لشكر خود را ازجانب تخم ايشان بجانب ديگر گردانيد و دست بر سر ايشانماليد و دعا كرد براى ايشان ببركت پس باين سبب آنكاكل بر سر ايشان بهم رسيد. درچند حديث معتبر وارد شده است كه جوجه را از آنها شكار مكنيد بلكه بگذاريد كه پروازكنند بعد از آن ايشان را شكار كنيد و شب برسر آشيانه مرغان نرويد كه ايشان را شكاركنيد كه شب درامانند. درحديث صحيح ازحضرت امام رضا (عليه السلام )منقول است كه باكى نيست شب مرغانرا از آشيانها گرفتن لهذا علما گفته اند كه مكروهستكه شب مرغان را در آشيانه شكار كردن و جوجه را از آشيانه گرفتن و همچنين حيوانات رادرشب كشتن مكروه است . درحديث ديگر منقول است كه خدمت حضرت امام رضا (عليه السلام ) تعريف حسن طاوسميكردند حضرت فرمود كه هيچ حيوانى حسنش زياده از خروس سفيدنيست و خروس خوشآوازتر از آنست و بركتش بيشتر است وتو را آگاه ميكند دروقت نمازها و طاوس نفرينويل و عذاب بر خود ميكند بآن گناهى كه كرده است و بآن سبب مسخ شده است . درحديث ديگر منقول است كه طاوس يمانى بخدمت حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام )آمد حضرت از او پرسيدند كه توئى طاوس گفت بلى حضرت فرمود كه طاوس مرغشومى است كه بساحت هيچ گروهى داخل نمى شود مگر آنكه آواره ميكند ايشان را. درحديث ديگر منقول است كه سالم بخدمت آنحضرت رفت چون نشست جمعى از گنجشكهافرياد ميكردند حضرت فرمود ميدانى كه چه ميگويند گفت نه فرمود ميگويند خداوندا ماآفريده چنديم از آفريده هاى تو وچاره نيست مارا از روزى تو پس طعام و آب بده مارا. درحديث ديگر منقول است كه حضرت امام زين العابدين (عليه السلام ) در چنين حالىفرمودند كه اينها تسبيح پروردگار خود ميگويند و طلب روزى خود را از خدا ميكنند. درحديث معتبر از حضرت امام رضا (عليه السلام )منقول است كه جغد در زمان سابق در خانه ها جا مى كرد و در وقت طعام خوردن نزديك خوانميامد و طعام بنزدش ميريختند و ميخورد چون حضرت امام حسين (عليه السلام ) را شهيدكردند از آبادانى بيرون رفت و در خرابه ها و كوهها و صحراها جا گرفت و گفت بدامتى هستيد شما فرزند پسغمبر خود را ميكشيد من ايمن نيستم از شما كه مرا بكشيد. در چند حديث از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه تا جناب امام حسين (عليه السلام ) را شيهد كردند جغد در روزها پيدانميشود و همين در شب ظاهر ميشود و از آنروز قسم خورد كه در آبادانى جان گيرد وپيوسته روزها روزه مى باد و اندوهناك و چون شب ميشود افطار ميكند پيوسته نالهوگريه ميكند بر جناب امام حسين (عليه السلام ) تاصبح . درحديث ديگر از آنحضرت منقول است كه اگر نه اين بود كه مگس برطعام مى نشيندهرآينه همه كس بخوره مبتلا مى شدند. درحديث معتبر از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه چون مگس در ظرف طعام بيفتد آنرا غوطه دهيد و بيندازيد كه در يك بالشزهر است و در بال ديگرش شفاست و آن بال زهر آلود در آب و طعام فرو ميبرد شما آنبال ديگر را هم فروبريد كه ضرر نرساند. فصل نهم : درمنع ازنگاه داشتن سگ درخانه درحديث حسن ازحضرت صادق منقول است كه مكروه است كه درخانه مرد مسلمان سگ بودهباشد. درحديث موثق از آنحضرت منقول است كه هيچكس نيست كه سگى درخانه نگاهدارد مگر آنكههر روز ثواب اعمالش يك قيراط كم ميشود. در حديث صحيح ازحضرت امير المؤ منين (عليه السلام )منقول است كه خير نيست در سگها مگر سگ شكارى يا سگ گله . ازحضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه نگاه مدار سگ شكارى را در خانه مگر سگشكارى يا سگ گله . ازحضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه نگاه مدار سگ شكارى را در خانه مگرآنكه ميان تو واو درى باشد كه بر روى آن سگ بسته شود. در حديث موثق ديگر فرمود كه سگهائى كه تمام بدن ايشان سياه است از جنند. ازحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه سگها از ضعيفان جنند هرگاه طعام خوريد و سگى حاضر باشد يا طعامشبدهيد يا دورش كنيد كه نفس هاى بد دارند و ازحضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه سگى كه سياه رنگ است يا سفيد رنگ باشد اينها از جنند و سگهاى ابلقمسخ شده اند و از جن و انس . در حديث صحيح از ابو حمزه منقول است كه گفت درخدمت حضرت امام جعفر صادق بودم درميان مكه و مدينه ناگاه آنحضرت ملتفت شدند بجانب چپ سگ سياه يك رنگى ديدندفرمودند كه چيست ترا خدا قبيح گرداند ترا چه بسيار تند ميروى ناگاه ديدم شبيهبمرغى شد و پرواز كرد پرسيدم كه اين چه چيز بود فرمود كه اين عثم نام دارد و پيكجنيان است در اين ساعت هشام مرده است او پرواز مى كند بهرشهرى و خبر مرگ اوراميرساند. درحديث ديگر منقول است كه حضرت رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم ) رخصتدادند جماعتى را كه خانه هاى ايشان دور باشد از آبادانى كه سگ نگاه دارند. درحديث معتبر ازحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه از پى شكار بسيار مرويد كه بيم ضرر است بر شما وچون صداى سگ وفرياد خر را بشنويد پناه بريد بخدا از شر شيطان رجيم زيرا كه آنها مى بينند چيزىكه شما نمى بينيد. درحديث موثق منقول است كه حيوانات را بايكديگر بجنگ انداختن خوب نيست مگر سگ كهبه تازند بر حيوانات براى شكار كردن . در احاديث معتبره بسيار وارد شده است كه هر حيوانيكه سگ تعليم كرده شكار كند و اگربرسى و جان داشته باشد آنرا ذبح كن و اگر جان نداشته باشدحلال است اگر در وقت فرستادن سگ بسم الله گفته باشى و هرچه را حيوانات ديگرشكار كند يا سگى شكار كند كه آنرا شكار كردن نياموخته باشند و اگر برسى وقتيكهجان داشته باشد و آنرا بكشى حلال است واگر نه حرام است و هر حيوانى را كهشكاركنى به تير پيكان دار يابى بى پيكان كه در بدنش فرو رود وآنرا بكشد اگربرسى و جان داشته باشد آنرا ذبح كن وار جان نداشته باشد اگر نام خدا برده در وقتتير انداخت حلال است و همچنين اگر بشمشير ونيزه وحربهاى ديگر شكار كنى اين حكم رادارد و اگر بسنگ يا تفنگ يا كمال گلوله و ساير چيزها كه آهنى ندارد و بسنگينى ميكشدشكار كنى اگر وقتى برسى كه جان داشته باشد و بكشىحلال است و اگرنه حرام است . درحديث معتبر از حضرت امير المؤ منين (عليه السلام )منقول است كه شكارى كه سگ سياه يك رنگ بكند، مخوريد زيرا كه حضرترسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) امر فرموده كه چنين سگى را بكشند و علماحمل بر كراهت كرده اند و همچنين نهى وارد شده است از خوردن شكارى كه سگى بكند كهيهودى يا نصرانى يا مجوسى آنرا تعليم كرده باشند و اين را نيزحمل بر كراهت كرده اند و همچنين مكروهست ماهى را شكار كردن در روز جمعه پيش از نماز ودر شكار ماهى شرط است كه آن را زنده از آب بدر آورند و در بيرون آب بميرند و اگردر ميان آب بميرد حرام است وبايد كه مسلمان بدر آورد و اگر كافر بدر آورد و مسلمان ازاوبگيرد و در دست مسلمان بميرد حلال است و همچنين اگر ماهى خود بر كنار بيفتد و مسلمانآنرا بگيرد و زنده باشد حلال است و اگر ببيند كه زنده است و دست نگرفته بميردخلاف است و احوط اجتنابست و شكار ملخ بآن ميشود كه مسلمان آنرا بدست خود يا آلت شكاربگيرد ملخى كه بپرواز نيامده باشد حلال نيست و بدانكه شكار لهو و لعب كردن كه مطلباز آن سير كردن باشد و زنند و اندازند جايز نيست و نماز را در چنين سفرى تمام ميبايدكرد و روزه را ميبايد گرفت و اگر مطلب روزىعيال و تجارت باشد حلال است و نماز را قصر ميكند و روزه را ميخوراند و اين رسالهگنجايش ذكر مفصل احكام شكار ندارد از محلش طلب بايد كرد. فصل دهم : درآداب چراغ افروختن و خانه خريدن دراحاديث معتبره ازحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه چراغها را دوشب خاموش كنيد كه آن فاسقك يعنى موش فتيله را نكشد كهآتش در خانه اندازد. ازحضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه چهار چيز است كه ضايع ميشوند و كسىبآنها منتفع نمى شود يكى چراغ در ماهتاب روشن كردن . درحديث ديگر از حضرت امير المؤ منين (عليه السلام )منقول است كه پنج چيز است كه ضايع ميشوند چراغى كه در آفتاب روشن كنند روغنضايع مى شود و از روشنائيش منتفع نميتوان شدو بارانى كه برزمين شوره زار بباردباران ضايع ميشود و از زمين نفعى عايد نميشود و طعامى كه شخصى در آن تكلف كند ونزد كى بياورد كه او سير باشد و منتفع نشود و زن خوش روئى را كه عروس كنند وبراى شوهر عنين ببرند و نيكى كه بشخصى بكنند كه شكرنكند. درحديث ديگر از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه چراغ روشن كردن پيش از غروب آفتاب پريشانى را بر طرف ميكند وروزى را زياد ميكند. درحديث معتبر ازحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه كراهت دارد كه شخصى داخل خانه تاريك شود مگر آنكه در پيش روى اوچراغى يا آتشى افروخته باشد. از حضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه چون چراغ را باندرون خانه بياورنداين دعا بخوان اَللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا نُورًا نَمْشى بِهِ فى النّاسِ وَلا تَحْرِمْنا نُورَكَ يَوْمَنَلْقاكَ وَاجْعَلْ لَنا نُورًا اِنَّكَ نُورٌ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ و چون چراغ را خاموش كند اين دعابخوان اَللّمَّ اَخْرِجْنا مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ. در احاديث معتبره از حضرترسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) منقول است كه هركه خانه بخرد سنت است كهوليمه و مهمانى بكند. درحديث معتبر ديگر از آنحضرت منقول است كه هركه خانه بسازد پس گوسفندى فربهىبكشد و گوشتش را بمردم پريشانى بخوراند پس بگويد اَللّهُمَّ اَذْحِرْعَنّى مَرَدَةَالْجِنَّ وَالاِْنْسَ وَ الشَّياطى نَ وَبارِكْ لى فى بَنائى حق تعالى دفع ضررمتمردان جن و انس و شياطين ازاو بكند و آن خانه ساختن را براى او مبارك گرداند. فصل يازدهم : دربيان ساير آداب خانه در حديث معتبر از حضرت امير المؤ منين (عليه السلام )منقول است كه كراهت دارد كه آدمى در خانه شب بروز آورد كه درى و پرده نداشته باشد. در حديث ديگر از حضرت رسول(صلى الله عليه وآله وسلم ) منقول است كه سه كسند كه حقتعالى حفظ و حمايت خود را ازايشان ميدارد، كسيكه خانه شكسته نازل شود و سكنى نمايد و كسيكه در ميان راه نماز كند وكسى كه چهار پاى خود را سر دهد و بندى بر آن نگذارد و كسى برآن نگمارد. درحديث معتبر ازحضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه خاكروبه خانه را شب در خانه مگذاريد و بيرون بديد كه شيطان درآنجاميگيرد و حضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) فرمود، كه خانه را جاروب كردنپريشانى را برطرف ميكند و حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) فرمود خانهشيطان درخانه هاى شما جائى است كه عنكبوت مى تند. درحديث موثق از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه دهان ظرفهاى آب و طعام را ببنديد و در خانه هارا ببنديد كه شيطان دربسته و ظرف سربسته را نميگشايد و چراغ را خاموش كنيد كه موش آتش در خانه شمامياندازد. درحديث ديگر منقول است كه حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم ) درتابستان كه از خانه بيرون مياميدند براى خوابيدن در روز پنجشنبه بيرون ميامدند وچون هوا سرد ميشد و داخل خانه ها ميشدند براى خوابيدن در روز جمعهداخل ميشدند. درحديث صحيح از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام )منقول است كه هركه بر روى قبر بول يا غايط بكند يا ايستادهبول كند يا در خانه تنها بخوابد يا با دست آلوده بطعام بخوابد و شيطان او را بگيردو ديوانه كند دست از او بر نمى دارد و در هيچ حالى بر آدمى استيلا ندارد مانند ايناحوال بدرستى كه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) بجنگى مى رفتندبوادى رسيدند كه درآنجا جن بسيار بود در ميان اصحاب خود ندا كردند كه هر دو تا دستيكديگر را بگيريد و داخل اين وادى شويد و هيچ كس تنها نرود و يك شخص تنها رفت اورا صرع گرفت بحضرت خبردادند حضرت انگشت مهين اورا گرفتند و فشردند و گفتندبِسْمِ اللّهس اُخْرُج خَبيثٌ اَنَا رَسُولُ اللّهُ پس شخص صرعشزايل شد و برخاست . درحديث ديگر منقول است كه آنحضرت از شخصى پرسيدند كه دركجا فرود آمده گفت درفلان موضع حضرت فرمود كه آيا در نجا كسى با تو هست گفت نه حضرت فرمود كهدر خانه تنها مباش و از آنجا بخانه ديگر نقل بكن كه شيطان هنچ وقت بر آدمى جراءتندارد مثل آنكه در خانه تنها باشد. درحديث معتبر از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه دستمال گوشت را شب در يورت مگذاريد كه آن خوابگاه شيطان است وخاكروبه را در پشت در جمع مكنيد كه آن جايگاه شيطان است و چون بدر حجره خود برسيدبِسْمِ اللّهِ بگوئيد كه شيطان مى گريزد و چونداخل حجره شويد سلام بكنيد كه بركت نازل ميشود و ملائكه انس مى گيرند. ازحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه خاكروبه را شب در خانه مگذاريد و روز بيرون بريد كه آن جاى نشستنشيطانست و از حضرت امير المؤ منين (عليه السلام )منقول است كه پاك كنيد خانه هاى خود را از تار عنكبوت كه گذاشتن آن در خانه باعث فقرو پريشانى ميشود. درحديث ديگر از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه شستن ظرفها و جاروب كردن خانه و ساحت اندرون و بيرون خانه هار روزىرا زياد ميكند. ازحضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) منقول است كه تنيدن عنكبوت و خاكروبه را درخانه گذاشتن باعث پريشانى ميشود. ازحضرت رسول (صلى الله عليه وآله سلم )منقول است كه دستمالى كه دست از آن پاك كرده اند و آلوده بطعام و چربى است شب دريورت مگذاريد كه آن خوابگاه شيطانست . ازحضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه ظرفهاى خود را بى سرش مگذاريد كهظرفى را كه سرش را نمى پوشانند شيطان درآن آب دهن مياندازد و از آنچه در آن هستآنچه ميخواهد بر ميدارد. ازحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه چهارپايان و اطفال و ياران خود را محافظت نمائيد بعد از آفتاب فرو رفتنتاوقت خفتن كه در اين مابين شياطين بر ايشان مستولى ميشوند. درحديث معتبر منقول است كه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) نهى فرمود ازآنكه كسى در خانه همسايه نظركند. درحديث ديگر فرمود كه حق تعالى شش خصلت را براى من نخواسته است و من نميخواهمبراى امامان از فرزندان من وشيعيان ايشان بادست و ريش و جامه خود بازى كردن درنمازوفحش گفتن در روز روزه و منت گذاشتن بعد از تصدق و جنب بمسجد ها رفتن و درقبرستان خنديدن و برخانه هاى مردم مشرف شدن . درحديث صحيح منقول است كه روزى حضرت رسول در حجره بعضى از زنان بودندشخصى از رخنه درگاه در آنحجره نظر ميكرد حضرت فرمود كه اگر نزديك مى بودمچشمت را كور ميكردم . فصل دوازدهم : درآداب خانه داخلشدن و بيرون رفتن از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه بعد از يك خواب اول شب از خانه بيرون مرويد كه خدا را خلقى چند هست كهدر اين وقت پهن ميشويد در زمين و آنچه ميفرمايد مى كنند. در حديث صحيح از حصرت امام رضا (عليه السلام )منقول است كه چون از خانه بيرون روى بگو: بِسْمِاللّهِ امَنْتُ بِاللّهِ تَوَكَّلْتُ عَلَىاللّهِ ماشاءَ اللّهُ لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ كه چون اين را بگوئى ملائكه بروىشيطان ميزنند و اورا از تو دور مى كنند. از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه هرگاه كسى از خانه بيرون آيد و بگويد بسم الله ملائكه باو ميگويندسلامت ماندى پس چون بگويد لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ باوميگويند كارهايتساخته شد پس بگويد تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ ملائكه باو ميگويند كه از بلاهانگاه داشته شدى . در حديث معتبر از حضرت امام رضا (عليه السلام )منقول است كه چون پدرم از خانه بيرون مياَّمد اين دعا را ميخواند بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِخَرَجْتُ بِحَوْلِ اللّهِ وَقُوَّتِهِ لا بِحَوْلى وَقُوَّتى بَلْ بِحَوْلِكَ وَقُوَّتِكَ يارَبِّ مُتَعَرِّضالِرِزْقِكَ فَائْتِنى بِهِ فى عافِيَةٍ. درحديث معتبر از حضرت امير المؤ منين (عليه السلام )منقول است كه چون كسى داخل خانه خود شودى بر اهلش سلام كند و اگر اهلى نداشتهباشد بگويدالسلام علينا من ربن ا وچونداخل خانه ميشود سوره قل هو الله احد بخواند كه فقر و پريشانى را برطرف ميكند وچون كسى خواهد پى حاجتى برود بامداد روز پنجشنبه برود و آيات سورهآل عمران را كه پيش گذشت اِنَّ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ تا اِنَّكَلاتُخْلِفُ الْميعادِ بخواند وآية الكرسى و سوره انا انزلناه و سوره حمد بخواند. در حديث صحيح از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه چون از خانه بيرون روى بگو بِسْمِ اللّهِ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ ما شاءَاللّهُ لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْاءَلُكَ خَيْرَ ما خَرَجْتُ لَهُ وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ ماخَرَجْتُ اِلَيْهِ اَللّهُمَّ اَوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِكَ وَاَتِمَّ عَلَىَّ نِعْمَتَكَ وَاسْتَعْمِلْنى فى طاعَتِكَوَاجْعَلْنى راغِبا فيما عِنْدَكَ وَتَوَفَّنى فى سَبيلِكَ وَعَلى مِلَّتِكَ وَمِلَّةِ رَسُولِكَ صَلَّىاللّه عَلَيْهِ وَآلِهِ. درحديث ديگر از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام )منقول است كه هركه در وقت بيرون آمدن از درخانه اين دعا بخواند گناهانش را بيامرزد وتوبه اش را قبول كند و كارهايش را بسازد و اورا از بديها و شرور نگاه دارد دعا اينستاَعُوذُ بِما عاذَتْ بِهِ مَلائِكَةُ اللهِ وَرُسُلِهِ مِنْ شَرِّ هذا الْيَوْمِ الْجَديدِ الَّذى اذا غابَتْشَمْسُهُ لَمْ تَعُذْ مِنْ شَرِّ نَفْسى وَمِنْ شَرِّ وَمِنْ شَرِّ غَيْرى وَمِنْ شَرِّ الشَّياطينَ وَمِنْ شَرِّ مَنْنَصَبَ لاَِوْلِياءِ اللّهِ وَمِنْ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ وَمِنْ شَرِّ السِّباعِ وَالْهَوامِ وَمِنْ شَرِّ رُكُوبِ الْمَحارِمِكُلِّها اجيرُ نَفْسى بِاللّهِ مِنْ كُلِّ سُوءٍ. در حديث حسن از حضرت صادق (عليه السّلام )منقول است كه هركه در وقت بيرون رفتن از خانه ده مرتبه سورهقل هو الله احد بخواند پيوسته در حفظ و حمايت الهى باشد تابه خانه خود بر گردد. در حديث معتبر ديگر منقول است كه آنحضرت در وقت بيرون رفتن از خانه اين دعاميخواندند اَللّهُمَّ بِكَ خَرَجْتُ وَلَكَ اَسْلَمْتُ وَبِكَ امَنْتُ وَعَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ اَللّهُمَّ بارِكْلى فى يَوْمى هذا وَارْزُقْنى فَوْزَهُ وَفَتْحَهُ وَنَصْرَهُ وَطَهُورَهُ وَ هُداهُ وَبَرَكَتَهُ وَاصْرِفْ عَنّىشَرَّهُ وَشَرَّ مافيهِ بِاسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَللّهُ اَكْبَرُ وَالْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعالَمينَ اَللّهُمَّ اِنّىخَرَجْتُ فَبارَكْ لى فى خُرُوجى وَانْفَعْنى بِهِ. در حديث حسن از آنحضرت منقول است كه چون آدمى از خانه بيرون آيد الله اكبر بگويدپس سه مرتبه بگويد بالله اخرج و باللهادخل و على الله اتوكل سه مرتبه بگويد اَللّهُمَّ افْتَحْ لِى فى وَجْهِى هذابِخَيْرٍ وَاخْتِمْ لى بِخَيْرٍ وَقِنى شَرَّ كُلِّ دابَةٍ اَنْتَ اخِذٌ بِناصِيَتِها اِنَّ رَبّى عَلى صَراطٍمُسْتَقيمٍ چون اين دعا بخواند پيوسته در ضمان حقتعالى باشد تابر گردانداورا بآن مكان كه در آنجا بوده است . در حديث موثق از حضرت امام محمد باقر (عليه السّلام )منقول است كه هركه در وقت بيرون آمدن از خانه ايندعا بخواند حقتعالى كارهاى دنياوآخرت اورا برآورد بِسْمِ اللّهِ حَسْبِىَ اللّهُ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْاءَلُكَخَيْرَ اُمُورى كُلِّها وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ خِزْىِ الدُّنْيا وَعَذابِ الاْخِرَةِ. در روايت ديگر منقول است كه چون آنحضرت از خانه بيرون ميامدند ايند عا ميخواندندبِسْمِ اللّهِ خَرَجْتُ وَعَلى اللّهِ تَوَكَّلْتُ لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ. از حضرت امير المؤ منين (عليه السّلام ) منقول است كه هركه در وقت بيرون آمدن از خانهنگين انگشتر خود را بكف دست بگرداند و در او نظر كند و سوره اناانزلنا بخواند پسبگويد امَنْتُ بِاللّهِ وَحْدَهُ لاشَرِيكَ لَهُ امَنْتُ بِسِرِّ الِ مُحَمَّدٍ وَعَلانِيَّتِهِمْ آنروز نبيند چيزيكه مكروه اوباشد. در روايت ديگر منقول است كه در وقت بيرون آمدن از خانه بگويد بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِوَلاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ پس سوره حمد وقل هو الله احد و قل اعوذ برب الناس وقل اعوذ برب الفلق و آية الكرسى هريك را ازجانب پيش رو وپشت سر وجانب راست و جانب چپ وبر بالاى سر وپائين پا بخواند ودر وقتداخل شدن خانه بگويد بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُوَاشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ پس سلام براهل خانه بكند و اگر كسى در خانه نباشد بعد از آن دعا بگويد اَلسَّلامُ عَلىمُحَمَّدِبْنِ عَبْدِ اللّهِ خاتَمِ النَّبِييّنَ اَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّةِ الْهادينَ الْمَهْدِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْناوَعَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحِينَ. در حديث ديگر از حضرت صادق منقول است كه ضامنم براى كسيكه تحت الحنك بستهباشد از خانه بيرون رود آنكه سلامت بخانه برگردد. در حديث معتبر از حضرت امام محمد باقر (عليه السّلام )منقول است كه چون بطلب حاجت بيرون برويد در روبرويد كه در شب حاجت بر آوردهنميشود. باب سيزدهم : درآداب پياده رفتن و سوار شدن و بازار رفتن و تجارت وزراعت نمودنوچهار پايان نگاه داشتن فصل اول : در سوار شدن اسب و استر والاغ و انواع هريك ازحضرت رسول (صلّى اللّه عليه وآله وسلم )منقول است كه از سعادت آدمى است كه چهارپاى رهوارى داشته باشد. ازحضرت صادق (عليه السّلام ) منقول است كه چهار پا نگاهداريد كه زينت شماست وكارهاى شما بآن ساخته ميشود وروزيش بر خداست . از حضرت امام محمد باقر (عليه السّلام ) منقول است كه از بدى زندگانى استچهارپاى بد نگاه داشتن . از حضرت صادق (عليه السّلام ) فرمود كه هركه چهارپائى بخرد سواريش از اوست وروزيش بر خداست . در حديث دگر فرمود كه از سعادت مؤ من است كه چهارپائى داشته باشد كه براىحوائج خود و كارسازى برادران مؤ من بر آن سوارشود. در حديث ديگر منقول است كه آنحضرت فرمود به يونس بن يعقوب كه الاغى نگاهدار كهبارت را بردارد بدرستيكه روزيش بر خداست راوى گفت كه الاغى خريدم چون سهسال شد حساب خرج خود كردم هيچ زيده نشده بود. در روايت ديگر منقول است كه حضرت امام موسى (عليه السّلام ) از ابن طيفور پرسيدندكه بر چه چيز سوار ميشوى گفت بر الاغى فرمود كه بچند خريده ؟ گفت سيزده اشرفىحضرت فرمود اين اسرافست كه الاغى بخرى باين قيمت و يابوئى نخرى گفت خرجيابو بيشتر است فرمود آن كسى كه خرج الاغ را ميرساند خرج يابو را هم ميرساند مگرنمى دانى كه هركه اسب نگاه دارد و انتظار خروج مااهل بيت بكشد و دشمن ما را بخشم آورد بنگاهداشتن آن اسب حقتعالى روزيش برساند و سينهاش را گشاده گرداند و آرزوهايش را برآورد و ياور اوست بر حوائج . در روايت ديگر منقول است كه روزى حضرت امام موسى (عليه السّلام ) بر استرى سوارشدند شخصى از مخالفان گفت كه اين چه چهار پاست كه سوار شده كه از پى دشمننميتوان دواند و بر روى آن جنگ نميتوان كرد؟ حضرت فرمود كه رفعت و سرافرازى استرا ندارد و مذلت الاغ را ندارد و بهترين امور وسط آنهاست . درحديث ديگر از آنحضرت منقول است كه هركه ببندد است پدر ومادر عربى هر روز ازنامهعمل او سه گناه محو شود و يازده حسنه نوشته شود و هراسبى ببندد كه يكى از پدر ومادرش غير عربى باشند هر روز از نامه عمل او دوگناه محو شود و هفت حسنه براى اونوشته شود و هر كه يابوئى ببندد براى زينت خود و برآوردن كارهاى خود يا دفعدشمن خود هر روز يك گناه از نامه عملش محو شود و شش حسنه براى او نوشته شود. در رويات معتبره اسز رسول خدا (صلّى اللّه عليه وآله وسلم )منقول است كه خير و نيكى بر پيشانى اسبان بسته است تاروز قيامت . در حديث ديگر از حضرت امام موسى منقول است كه هركه نگاه دارد است سرخ موئى كه درپيشانيش سفيد بسيار يا كمى موبوده باشد و اگر سفيدى پيشانيش تا بينى آمده باشد وچهار دست وپايش سفيد باشد بهتر است نزد من پس خانه كه چنين است در آنخانه باشدفقر و پريشانى داخل آنخانه نميشود و مادام كه آن اسب در ملك آنشخصداخل است ظلمى در خانه او داخل نميشود. ازحضرت امام محمد تقى (عليه السّلام ) منقول است كه هركه از خانه خود يا خانهديگرى بيرون آيد درآيد در اول روز و اسب آل پيشانى سفيدى را ببيند كه در دست وپايشهم سفيدى باشد در آنروز بغير خوشحالى نبيند و اگر سفيدى پيشانيش تا پائين بينىآمده باشد پس نهايت خوشحالى در آنروز اورا رو دهد و اگر پى كارى رود وچنين اسبىرا ببيند آن حاجتش بر آورده ميشود. در حديث ديگر فرمود حضرت امير المؤ منين (عليه السّلام ) چهار اسب از يمن بهديهآوردند براى حضرت رسول (صلّى اللّه عليه وآله وسلم ) پرسيدند كه در ميان آنهااسبى هست كه نشان سفيدى داشته باشد؟ حضرت امير المؤ منين (عليه السّلام ) عرضكردبلى است آل نشان دار هست آنحضرت فرمود از براى من نگاهداريد باز فرمود كه دوكهرنشان دار هست فرمود كه از براى امام حسن و امام حسين (عليه السّلام ) نگاه داريد پسفرمود كه چهار اسب سياه يك رنگ هست فرمود كه آنرا بفروش و صرفعيال خود كن كه مباركى و ميمنت اسب در نشانهاى سفيد است و گويا در اينحديث مراد نشانسفيد دست و پاباشد. حضرت امام موسى (عليه السّلام ) فرمود كه درچهار پايان بودن يكرنگ كراهت دارد مگرالاغ و استر و نشانهاى سفيد در استر والاغ كراهت دارد و نشان سفيد كه پيشانى استركراهت دارد و نشان سفيديش تابينى كشيده باشد و آنهم پرخوب نيست . از حضرت امام محمد باقر منقول است كه بهترين چهارپايان نزد من الاغ است . از حضرت رسول خدا (صلّى اللّه عليه وآله وسلم )منقول است كه ميمنت اسب در سرخ و سياه پيشانى سفيد است كه سه دست و پايش سفيد ودست راستش سفيدى نداشته باشد وازطرخان دلال چهار پامنقول است كه حضرت صادق (عليه السّلام ) از من طلبيدند استرسياهى كه زيرشكموميان پاهايش و دهانش سفيد باشد. فصل دوم : در آداب نگاه داشتن ورعايت حقوق چهارپايان در حديث معتبر از حضرت رسول خدا (صلّى اللّه عليه وآله وسلم )منقول است كه چهار پا را بر صاحبش شش حق هست بايد كه ابتدا كند بعلف دادن آن چونفرود آيد وهرگاه كه به آب برسد برابر او عرض كند كه اگر خواهد بخورد وبررويش چيزى نزند كه تسبيح پروردگار خود ميگويد و بر روى آن سواره نه ايستد مگردروقتى كه جهاد كند در راه خدا و زياده از توانائى آن بارش نكند و تكليف رفتار آنقدربكند كه طاقت داشته باشد. از حضرت صادق (عليه السّلام ) مثل اين منقول است و زياده بر اين فرمود كه برويشداغ نكند. ازحضرت امير المؤ منين (عليه السّلام ) منقول است كه هركه چهارپائى را در سفر ببردوچون فرود آيد اول آنرا آب و علف بدهد پيش از آنكه خود چيزى بخورد. حضرت رسول خدا (صلّى اللّه عليه وآله وسلم ) فرمود كه كس بر يك چهار پا رديفنشود كه يكى از ايشان ملعونست يعنى آنكه پيش نشسته است . در حديث ديگر منقول است كه آن حضرت شترى را ديدند كه بار بر پشت است و پايشبسته است فرمود كه صاحب اين شتر را بگوئيد كه مستعد باشد كه اين شتر با او درقيامت خصومت خواهد كرد. در حديث معتبر منقول است كه قطار شترى از پيش حضرت صادق گذشت ديدند كه باريكشتر گشته است بصاحب شتر گفتند كه عدالت كن براين شتر كه خدا عدالت را دوستدارد. احاديث معتبره منقول است كه حضرت امام زين العابدين (عليه السّلام ) بيست حج كردندبر شترى ويك تازيانه بر آن نزدند. در احاديث معتبره منقول است كه هيچ صاحب روحى را چيزى برويش مزنيد كه تسبيحپروردگار مى گويد و هرچيزيرا حرمتى است و حرمت حيوانات در روى ايشان است و ازابوذر رضى الله عنه منقول است كه چهارپايان ميگويند كه خداوندا مالك نيكوئى بماكرامت فرما كه رفق و مدارا كند با ما و نيكى كند بما و آب وعلف بما بخوراند و عنف وتعدى بر مانكند. بدوسند معتبر از حضرت صادق (عليه السّلام ) وامام موسى (عليه السّلام )منقول است كه هردابه كه صاحبش خواهد بر او سوار شود در آنوقت مى گويد اَللّهُمَّاجْعَلْهُ لِى رَحيمًا يعنى خداوندا اورا بمن مهربان گردان . در روايت معتبره ديگر از حضرت صادق (عليه السّلام )منقول است كه شخصى ديد ابوذر رضى الله عنه را كه در ربذه الاغ خود را آب ميداد از اوپرسيد كه مگر كسى ندارى كه براى تو اين الاغ را آب دهد گفت شنيدم ازرسول خدا (صلّى اللّه عليه وآله وسلم ) كه فرمود هيچ دابه نيست مگر آنكه هرصبح ازخدا سؤ ال مى كند كه خداوندا روزى كن مرا صاحب شايسته نيكوئى كه مرا از علف سيرواز آب سيراب گرداند و زياده از توانائى مرا تكليف نكند باين سبب ميخواهم كه خود آنراآب بدهم . درحديث موثق از صفوان شتر دار منقول است كه گفت شترى براى حضرت امام جعفر صادق(عليه السّلام ) خريدم به هشتاد درهم چون به خدمت آن حضرت بردم فرمود آه آيا كجاوهميتواند برداشت پس من كجاوه بار كردم و بحضرت عرض كردم حضرت فرمود كه اگرمردم بدانند كه حق تعالى چهارپايان ضعيف را چگونه توانائى باربرداشتن مى دهدهرگز چهارپاى گران نخرند. درحديث ديگر از ابن ابى يعفور منقول است كه حضرت صادق (عليه السّلام ) ديدند كهمن پياده راه ميروم فرمودند كه چرا سوار نمى شوى گفتم كه شتر من ضعيف است ميخواهمكه بارش سبك باشد فرمود كه مگر نميدانى كه شتر ضعيف وقوى هردو را خداى تاب وتوانائى بار برداشتن ميدهد. در چند حديث معتبر از رسول خدا (صلّى اللّه عليه وآله وسلم )منقول است كه بر كوهان هرشتر شيطانى نشسته است آنرا بكار فرمايد ونرم كنيد و نامخدا بر آن ببريد دروقت سوار شدن و بار كردن و در حديث معتبر ديگرمنقول است كه هرشتريكه هفت مرتبه آنرا بحج ببرند و در موقف عرفات حاضر شودالبته حق تعالى آنرا از چهارپايان بهشت گرداند و در حديث ديگر پنج و در حديث ديگرسه هم وارد شده است . از حضرت صادق (عليه السلام ) منقول است كه هركه بر شتر باردارى سوار شود وخود را از آن بيندازد در وقت پائين آمدن و بميردداخل جهنم مى شود. در حديث ديگر فرمود كه هرگاه چهار پائى در زير كسى بسر در آيد و صاحبش باوبگويد تعست يعنى هلاك شوى چهارپا مى گويد تعس اعصانا للرب يعنى هلاك شودهركه نافرمانى پروردگار خود بيشتر كرده است . در حديث معتبر از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم )منقول است كه اگر دابه رم كند آنرا نزنيد و در سر در آمدن مزنيد آنرا. در حديث ديگر فرمود كه بر روى چهارپا پا بر روى پاى ديگر مگذاريد، تا آنكه بيكجانب ميك مكنيد و پشتش را مجلس مكنيد كه ايستاده بر روى آن صحبت بداريد بلكه وقتيكهراه نرود فرود آئيد و چون خواهيد براه برويد سوار شويد. از حضرت على بن الحسين (عليه السلام ) منقول است كه حيوانات از چهار چيزغافل نمى باشد پروردگار خود را ميشناسد و مرگ را ميدانند و نر وماده مى شناسد وچراگاه خوب را ميدانند. از حضرت صادق (عليه السلام ) پرسيدند كه در چه وقت دابه را بزنيم براى راهرفتن فرمود كه اگر بآن روشى كه دروقت جو بطويله خود مى رود نرود آنرا بزن . فصلسوم : در آداب زين و لجام بدانكه احوط و اولى آنست كه زين و لجام هريك از طلا و نقره نباشد سنت است كه بالشميان زين و ارتوك كه بر روى اسب اندازند و قطيفه كه بر روى شتر اندازند و سوارشوند حرير نباشد و سرخ نباشد و زنان را بر زين سوار شدن كراهت شديد دارد. در احاديث معتبره وارد شده كه از جمله علامات بدى كه در آخرالزمان ظاهر شود آنست كهزنان بر زين سوارشوند. در روايت حسن از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه زين ، مركب ملعونست براى زنان . بسند معتبر از حضرت امام محمد باقر(عليه السلام )منقول است كه جايز نيست زن را سوار شده بر زين ، مگر از براى ضروريات ، يادرسفر. در حديث صحيح منقول است كه على بن جعفر از حضرت امام موسى (عليه السلام )پرسيدند كه آيا سوار ميتوان شد بر اسبى كه زين و لجام آن نقره باشد. فرمود كه اگر روكشى باشد كه از آن جدانتوان كرد باكى نيست و اگر چنين نباشد،سوار نميتوان شد. در حديث ديگر از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه حلقه ناقه رسول (صلى الله عليه وآله وسلم ) از نقره بود و در احاديثمعتبره بسيار وارد شده است كه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله و سلم ) بحضرتامير المؤ منين (عليه السلام ) فرمود كه زينهار كه سوار مشو بر ميثره سرخ كه آن ازچيزهائى است كه شيطان بر آن سوار ميشود و ميثره بالش زين است و بالشى است كهبرروى جهاز شتر ميگذارند و بر رويش سوار ميشوند. در روايت ديگر منقول است كه حضرت امام زين العابدين (عليه السلام ) بر قطيفه سرخسوار مى شدند. در حديث ديگر منقول است كه از حضرت صادق (عليه السلام ) پرسيدند از پوستحيوانات درنده مانند پوست ببر و پلنگ وشير حضرت فرمود كه بر روى آنها سوارميتوان شد اما در وقت نماز نمى توان پوشيد. دراحاديث معتبره از حضرت رسول منقول است كه فرمود كه پنج چيز است كه تامردن تركنمى كنم يكى سوار شده بر الاغ جل كرده و از حضرت امام موسى (عليه السلام )منقول است كه در بينى هر چهار پائى شيطانى هست چون خواهيد كه آنرا لجام كنيد بسمالله بگوئيد. در حديث صحيح از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه هرچهارپائى كه چموشى كند در وقت لجام كردن و غير آن يا رم كند درگوشش اگر بگذارد و گرنه بر آن بخوانند اين آيه را اَفَغَيْرَ دينِ اللّهِ يَبْغُونَوَلَهُ اَسْلَمَ مَنْ فِى السَّمواتِ وَ الاَْرْضَ طَوْعًا وَ كُرْهًا وَاِلَيْهِ يُرْجَعُونَ.
|
|
|
|
|
|
|
|