بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب حلیة المتقین, علامه محمد باقر مجلسى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     fehrest01 -
     HILAT001 -
     HILAT002 -
     HILAT003 -
     HILAT004 -
     HILAT005 -
     HILAT006 -
     HILAT007 -
     HILAT008 -
     HILAT009 -
     HILAT010 -
     HILAT011 -
     HILAT012 -
     HILAT013 -
     HILAT014 -
     HILAT015 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

فصل اول : در فضيلت سلام و آداب آن  
در حديث معتبر منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم اصحاب خود را امرفرمود، به هفت خصلت عيادت بيماران ومشايعت جنازه مرده گان وقبول كردن گفته كسيكه اين كس قسم دهم و دعا كردن براى كسيكه عطسه كند ويارى كردنمظلوم و بهر كس ‍ سلام كردن .
در حديث معتبر ديگر از آن حضرت منقول است كه در بهشت غرفه چند هست كه از اندورنشبيرون مى نمايد و از بيرونش اندرون مى نمايد كسى از امت من در آنها ساكن مى شود كهبزبان نيك با مردم سخن گويد و طعام بمردم بخوراند و افشاى سلام بكند و نماز بكنددر شب در وقتيكه مردم در خواب باشند فرمود كه افشاى سلام آنست كهبخل نور زد بسلام كردن بر احدى از مسلمانان .
از حضرت صادق عليه السّلام منقول كه از جمل تواضع و شكستگى آنست كه با هر كهبرخورى سلام بكنى و از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه هر كه ابتدا كند بسخن گفتن پيش از سلام جوابش مگوئيد و كسى را بطعامخود مطلبيد پيش از آنكه سلام كند.
در حديث ديگر فرمود كه عاجزترين مردم كسى است كه از دعا عاجز باشد وبخيل ترين مردم كسى است كه بسلام كردن بخل كند.
در حديث ديگرفرمود كه هر كه به ده نفر از مسلمانان برخورد و برايشان سلام كندثواب يك بنده آزاد كردن در نامه عملش نوشته شود.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه هر مؤ منى كه بجماعتى از مؤ منان سلام كندملائكه در جواب سلام او مى گويند سَلامٌ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ اَبَدا.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم سلام كردن سنت است و جواب سلام دادن واجباست .
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه چون كسى جواب سلام گويد بلند گويدكه آن سلام كننده نگويد كه سلام كردم و جواب سلام من نگفتند.
در حديث ديگر فرمود كه هر كه اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ بگويد ده حسنه براى اوباشد و اگر سَلامٌ عَلَيْكُم وَرَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ بگويد سى حسنه براىاو باشد.
در حديث ديگر فرمود كه سه كسند كه بصيغه جمع بايشان سخن مى بايد گفت ، هر چندتنها باشند، كسى كه عطسه كند مى گوئى يَرْحَمكُمُ اللّهُ هر چند ديگرى بااو نباشد و كسيكه سلام بر كسى كند مى گويد اَلسَّلام عَلَيْكُمْ و كسيكهكسى را دعا مى گويد عافاكُمُ اللّهُ هر چند يكى باشد زيرا كه با اينهاملائكه مى باشد و در قصد مؤ منان غايب را همداخل مى تواند كرد.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه مكروه است كسى بگويد حَيّاكَاللّهُ مگر آنكه بگويد حَيّاكَ اللّهُ بِالسَّلامِ.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه سه كسند كه برايشان سلام نميبايد كرد،كسيكه با جنازه راه رود و كسيكه بنماز جمعه رود و كسيكه در حمام باشد وحمل كرده اند بر صورتيكه لنگ نبسته باشد.
از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه چونداخل مسجد شوى و مردم نماز كنند برايشان سلام مكن و بر حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم سلام كن و متوجه نماز شو و اگر بمجلسىداخل شوى كه مردم سخن گويند برايشان سلام بكن .
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه كسيكهداخل خانه شود بر اهل خانه سلام كند و اگراهل نداشته باشد و خانه خالى باشد بگويد اَلسَّلامُ عَلَيْنا مِنْ رَبِنّا وفرمود اگر كسى بتو گويد حَيّاكَ اللّهُ بِالسَّلامِ در جواب بگو اَنْتَفَحَيّاكَ اللّهُ بِالسَّلامِ وَاَحَلَّكَ دارَ الْمَقامِ و از حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه چه يكديگر را ملاقات كنيد سلام ومصافحه بكنيد و چون از يكديگر جدا شويد طلب آمرزش از براى يكديگر بكنيد.
در حديث ديگر فرمود كسيكه داخل خانه خود شود سلام بكند كه سبب بركت مى شود وملائكه انس مى گيرند در آن خانه .
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه چون زن برجماعتىداخل شود بگويد عَلَيْكُمُ السَّلامُ و چون مردداخل شود بگويد اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ و در بعضى از اخبار وارد شده است كه چندكسند كه برايشان سلام نميبايد كرد، جهود و گبر و ترسا و بت پرست و كسيكه در بيتالخلا باشد و كسيكه بر سر خوان شراب نشسته باشد و بر شاعريكه بزنان محصنهعفيفه فحش گويد و بر جماعتيكه خوش طبعى ايشان دشنام مادر است و بر كسيكه نرد ياشطرنج يا ساير انواع قمار بازى كند، بر كسيكه عود يا طنبور نوازد و مرديكه مردم بااو عمل لواط مى كنند و كسيكه در اثناى نماز باشد و كسيكه سود خورد و فاسقى كهعلانيه فسق كند و پروا نكند.
در روايت صحيح وارد شده است كه سلام كردن بر كسيكه شطرنج بازى كند گناه كبيرهاست و همچنين نهى وارد شده است از سلام كردن بر كسيكه شراب خورد و دور نيست كه اكثراينها محمول باشد بر آنكه سلام كردن بر اينها فضيلت بسيار ندارد يا براى آنكه ازروى مهربانى و محبت و راضى بودن بگناه ايشان سلام بر ايشان نبايد كرد زيرا كهاخبار بسيار وارد شده است كه بر همه كس سلام كردن خوبست .
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه چون كسى از مجلسى برخيزد وداع كنداهل اين مجلس را بسلام كردن كه اگر بعد از او حرف خيرى بگويند در ثواب شريكايشان خواهد بود و اگر حرف بدى بگويند گناهش بر آنها خواهد بود و بر او گناهىنخواهد بود.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه كوچك بر بزرگتر سلام مى كند و كسيكهگذرد بر كسيكه نشسته باشد سلام مى كند و جماعت كمتر بر جماعت بيشتر سلام مى كنند.
در حديث ديگر فرمود كه سواره بر پياده بايد سلام بكند و استر سوار بر خرسوارسلام بكند واسب سوار بر استرسوار سلام بكند و ايستاده بر نشسته سلام بكند.
در چند حديث معتبر از آنحضرت منقول است كه چون جماعتى بر جماعتى بگذرند يكى ازايشان كه سلام كند از ديگران مجزيست و اگر كسى بر جماعتى سلام كند يكى از آنها كهجواب بگويد از ديگران مجزيست .
در حديث حسن از آنحضرت منقول است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم بر زنانسلام مى كردند، و ايشان جواب مى گفتند و حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام بر زنانسلام مى كردند و كراهت داشتند از سلام كردن بر زنان جوان و مى فرمودند كه مى ترسمخوشم آيد از او و گناه بر من داخل شود زياده از ثوابيكه بسلام كردن طلب مى كنم وامثال اينها را براى تعليم ديگران مى فرموده اند و خود ازامثال اينها معصوم و منزه بوده اند.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه ابتدا مكنيداهل كتاب يعنى يهود ونصارى و مجوس را بسلام كردن و چون ايشان سلام كنند بگوئيدعليكم .
در روايت ديگر فرمود كه چون يهودى يا نصرانى يا مشرك و يا بت پرست بر تو سلامكنند بگو عليك و بدانكه از جمله سلامها سلام رخصت است كه چون خواهند كهداخل خانه كسى شوند پيشتر است كه در بيرون خانه سه مرتبه سلام كنند اگر جوابسلام بشنوند داخل شوند و اگر بر گردند و جواب اين سلام واجب نيست .
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه رخصت طلبيدن سه مرتبه است دراول مرتبه مى شنوند و در مرتبه دوم حذر مى كنند و در مرتبه سيم اگر خواهند رخصت مىدهند و اگر نميخواهند ساكت مى شوند كه او برگردد و حق تعالى فرموده است كهداخل مشويد در خانه غير خانه هاى خود تا استيناس بكنيد وسلام بر اهلش بكنيد.
حضرت صادق عليه السّلام فرمود استيناس كفش برزمنى زدن وسلام كردن است كه ايشانخبردار شوند.
فصل دوم : در فضيلت مصافحه يعنى دست يكديگر را گرفتن ومعانقهيعنى دست درگردن يكديگر كردن و بوسيدن و آداب هر يك
در حديث صحيح از حضرت صادق عليه السّلاممنقول است كه از تمامى تحيت وسلام كسيكه در حضر باشد مصافحه كردن است وتمامىسلام كردن كسيكه از سفر آمده باشد دست در گردن يكديگر كردن است .
در حديث معتبر از ابوعبيده منقول است كه گفت من هم كجاؤ ه حضرت امام محمدباقر عليهالسّلام بودم من اول بكجاوه مى رفتم پس ‍ آنحضرت بكجاوه مى رفتند و چون هر دو دركجاوه درست مى نشستيم حضرت بر من سلام مى كردند واحوال از من مى گرفتند مانند دو كسيكه مدتى يكديگر رانديده باشند و با من مصافحهمى كردند و چون از كجاوه فرود مى آمديم اول آنحضرت پائين مى آمدند پس چون هر دو درزمين قرار مى گرفتيم سلام مى كردند و احوال مى گرفتند مانند دو كسيكه مدتها يكديگررا نديده باشند من گفتم يابن رسول اللّه شما كار چند مى كنيد مردميكه نزد ما هستند چنيننميكنند حضرت فرمود مگر نميدانى كه مصافحه كردن چه ثواب دارد بدرستيكه دو مؤ منبا يكديگر ملاقات و مصافحه كنند پيوسته گناه از ايشان مى ريزد چنانچه برگ ازدرخت مى ريزد و حقتعالى نظر رحمت بسوى ايشان مى كند، تا از يكديگر جدا شوند.
در حديث معتبر ديگر از ابوجمزه منقول است كه گفت من هم كجاوه بودم با حضرت امام محمدباقر چون بار را فرود آورديم حضرت اندكى راه رفتند پس آمدند و دست مرا گرفتند وفشار سختى دادند گفتم فداى تو شوم من با شما بودم در كجاوه حضرت فرمود، مگرنميدانى كه مؤ من چون اندك حركتى بكند و بعد از آن دست برادر مؤ من خود را بگيرد حقتعالى نظر لطف بسوى ايشان مى كند و روى رحمت خود را بجانب ايشان مى گرداند وبگناهان مى فرمايد كه فرو ريزيد از ايشان تا آنكه چون از يكديگر جدا مى شوند هيچگناه برايشان نمانده است .
در حديث حسن از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه حد مصافحه آنست كه در دوردرخت خرما بگردند پس بعد از آن باز مصافحه سنت است و حضرت امام محمد باقر عليهالسّلام فرمود سزاوار آنست كه دو مؤ من كه از يكديگر پنهان شوند، اگر چه بدررختىباشد كه درميان ايشان فاصله شود پس ملاقات كنند بايد كه مصافحه كنند.
در حديث ديگر فرمود كه هر كه دست را ديرتر برمى دارد ثوابش بيشتر است .
از حضرت صادق عليه السّلام فرمود كه حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم هرگز با كسى مصافحه نكردند كه دست را از دست اوبكشند تا آنكه آن شخص دست را مى كشيد.
در حديث ديگر فرمود كه با يكديگر مصافحه كنيد كه كينه ها را از سينه مى برد وفرمود كه مصافحه كردن با مؤ من بهتر است از صمافحه كردن با ملائكه .
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه چون با برادران مؤ من ملاقات نمائيدبا ايشان مصافحه كنيد و بشاشت و خوشحالى نزد ايشان ظاهر كنيد، تا آنكه چون جداشويد هيچ گناه بر شما نمانده باشد و با دشمن خود نيز مصافح كنيد هر چند او نخواهدكه خدا چنين امر فرموده است و باعث دفع دشمنى او مى شود.
در حديث ديگر از اسحق صراف منقول است كه گفت من در كوفه مى بودم و شيعيان بسياربنزد من مى آمدند و من از شهرت ترسيدم غلام خود را امر كردم كه هر كه مرا خواهد بگوكه اينجا نيست پس در آن سال به حج رفتم و چون بخدمت حضرت صادق عليه السّلامرفتم آنحضرت را از خود متغير يافتم ، گفتم فداى تو شوم چه چيز باعث تغيير شماشده است از من فرمود كه آنچه باعث تغير تو شده است از مؤ منان گفتم فداى تو شوم ازشهرت ترسيدم و خدا مى داند كه چه مقدار ايشانرا دوست مى دارم حضرت فرمود كه اىاسحق ملال بهم مرسان از بسيار آمدن برادران مؤ من بديدن تو كه چون مؤ من با برادر مؤمن خود برمى خورد با او مرحبا مى گويد خدا از براى او تا قيامت مرحبا مى نويسد پسچون با او مصافحه مى كند حقتعالى ميان دو ابهام ايشان صد رحمت مى فرستد كه نود ونه تاى آنها از آنستكه ديگرى را بيشتر دوست مى دارد پس حقتعالى روى رحمت بسوىايشان مى گرداند و هر يك كه ديگرى را بيشتر دوست مى دارد روى رحمت بسوى او بيشتراست پس چون دست در گردن يكديگر كنند، رحمت ايشانرا فرو مى گيرد، پس از براى خدابا يكديگر بايستند و غرض دنيوى نداشته باشند بايشان خطاب مى رسد كه آمرزيدهشديد، عمل را از سر بگيريد پس چون از يكديگراحوال گيرند و سخن گويند ملائكه بيكديگر مى گويند، كه دور شويد كه مى خواهند بايكديگر احوال گيرند كه خدا برايشان پوشانيده است اسحق گفت پس حرفى كه مىگوئيم ملائكه نمى نويسند حضرت آهى بلند كشيدند و گريستند آنقدر كه آب ديده مباركايشان بر روى ريش روان شد و فرمودند كه اى اسحق حقتعالى ملائكه را امر فرموده استكه چون دو مؤ من با يكديگر ملاقات كنند از ايشان دور شوند براى تعظيم ايشان و اگرچه ملائكه نمينويسند اما خداوندى كه مطلع استبراحوال ايشان و راز و پنهان آنچه در سينه ها پنهان است نزد او آشكار است مى داند كهچه مى گويند پس اى اسحق از خدا بترس چنانچه گويا او را مى بينى و اگر تو او رانميبينى او تو را مى بيند و اگر گمان مى كنى كه او تو را نميبيند كافر مى شوى واگر مى دانى كه او تو را مى بيند و گناهان را از مخلوقين پنهان مى كنى و نزد او هويدامى كنى پس او را از همه كس سهل تر شمرده .
در حديث ديگر فرمود كه شما را در مصافحه كردنمثل ثواب آنها هست كه در راه خدا جهادر مى كنند.
از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه هر مؤ منى كه از خانه بيرون رودبقصد ديدن برادر مؤ من خود حق او را شناسد حق تعالى بهر گامى حسنه در نامه عملشبنويسد و گناهى از او محو كند و درجه براى او بلند كند پس چون در خانه آن مؤ من رابكويد درهاى آسمان براى او گشوده شود، پس چون با يكديگر ملاقات كنند و مصافحهكنند و دست در گردن يكديگر بكنند حق تعالى روى كند و فرمايد كه نظر كنيد بسوىاين دو بنده من كه بديدن يكديگر رفتند و از براى رضاى من بايكديگر دوستى كردندبر من لازم است كه بعد از اين ايشان را عذاب نكنم پس چون برگردد او را مشايعت كنندملكى چند بعدد نفسهاى او و گامهاى او و سخن هاى او كه او را حفظ كنند از بلاهاى دنيا وآخرت تا روز ديگر اين وقت و اگر در اين ميان بميرد از حساب قيامت نجات يابد و اگر آنمؤ من ديگر هم حق او را شناسد و حرمت او را داند همين ثواب او هم داشته باشد.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه شما شيعيان را نورى در پيشانى هست كهبآن نور شما را در دنيا مى شناسند چون يكديگر را بر خوريد آن موضع نور را ازپيشانى يكديگر بيوسيد و در حسن ديگر فرمود كه نميبايد بوسيد سر ودست كسى رامگر رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم يا كسيكه مراد از بوسيدن سر و دست اوحضرت رسول باشد محتملست كه مخصوص ائمه معصومين باشد و اظهر آنست كهشامل سادات و علما نيز باشد، زيرا كه تعظيم ايشان براى آن مى كنند كه فرزندآنحضرت يا حافظ علوم و مروج دين آنحضرت اند و احوط آنست كه بغير دست پيغمبر و امامرا نبوسند.
چنانچه در حديث ديگر از حضرت صادق عليه السّلاممنقول است كه : شايسته نيست دست بوسيدن مگر پيغمبر يا وصى پيغمبر را.
در حديث صحيح از حضرت امام موسى عليه السّلاممنقول است كه خويش را براى خويشى ببوسد بر او چيزى نيست و برادران مؤ من راپهلوهاى روى ايشان را ببوسند و امام را ميان دو چشمش را ببوسند.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه دهان را بوسيدن نميباشد مگر از براى زن وفرزند خود.
فصل سوم : در آداب نشستن درمجالس  
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه وصيت فرمود به حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام كه هشت كسند كه اگرخوار شوند ملامت نكنند مگر خود را كسيكه حاضر شود بر سر سفره كه او را نخواندهباشند وكسيكه تحكم كند بر صاحب خانه و كسيكه طلب خير كند از دشنمان خود و كسيكهتوقع احسان كند از لئيمان و بخيلان و كسيكه خود را در آورد در رازى كه ميان دو كسباشد بى رخصت ايشان و كسيكه استخفاف نمايد بپادشاه و كسيكه در مجالس و جائىبنشيند كه او سزاوار آن نباشد و كسيكه سخن با كسى گويد كه گوش ‍ بسخن او نكنند.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه كسيكه مجموع اين سه خصلت يا يكى ازآنها در او نباشد و در صدر مجالس بنشيند احمق استاول آنكه هر چه بپرسند و او جواب تواند گفت دويم آنكه چون ديگران عاجز شوند او حقرا تواند بيان كرد سيم آنكه راهنمائى براى كسيكه صلاح اهلش در آن باشد تواند كرد.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه سزاوار نيست مؤ من را كه بنشيند مگر بعد ازجماعتى كه نشسته اند زيرا كه پا برگردن مردم گذاشتن و بالا رفتن علامت سبكىعقل است .
بسند معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه از علامات تواضع و فروتنى آنست كه آدمى راضى باشد بمجلسى كهپست تر باشد از مجلسى كه سزاوار اوست و بهر كه برسد سلام كند و ترك مجادله كندهر چند كه حق با او باشد و نخواهد كه اورا بپرهيزكارى ستايش كنند.
در حديث ديگر فرمود كه چون مردم در جاى خود بنشينند و ديگرى در آيد اگر كسى از آنهااو را بطلبد وجا از برايش بگشايد برود كه آن كرامتى است كه نسبت باو كرده استبرادر او و اگر كسى جا از براى او نگشايد هرجا كه گشاده تر است آنجا بنشيند.
در حديث معتبر ديگر فرمود كه چون كسى بخانه شخصى بيايد هرجا كه صاحب كن خانهمى فرمايد بنشيند كه صاحب خانه نيك و بد خانه خود را بهتر مى داند و حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود كه زينهار كه بر سر راهها منشينيد.
در حديث ديگر فرمود كه نبايد كسى در ميان جماعتى بنشيند و جامه را از ران خود دور كند.
از حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام منقول است كه هر كه راضى شود بنشستن درجائيكه مناسب شرف او بالاتر از آن باشد پيوسته خدا و ملائكه بر او صلوات فرستندتا برخيزد.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه چونرسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم داخل مجلسى مى شدند بهرجا كه بدرگاه نزديكتر بود مى نشستند.
در روايت معتبر از حضرت صادق عليه السّلاممنقول است كه دراكثر اوقات رسول خدا رو بقبله مى نشست .
در حديث حسن منقول است كه حضرت صادق عليه السّلام در خانه خود نزديك درگاه مىنشستند روبقبله .
در حديث ديگر منقول است كه حضرت رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم سه روش مىنشست گاهى زانوها را از زمين برمى داشتند و دستها را بر پائين زانوها گذاشته ساعديك دست را بدست ديگر مى گرفتند و گاهى دو زانوا مى نشستند و گاهى يك پار ابرروى پاى ديگر مى گذاشتند و هرگز چهار زانو نمى نشستند.
در حديث حسن از ابوجمزه منقول است كه گفت ديدم حضرت امام زين العابدين عليه السّلامنشسته بودند ويك پا را بربالاى ران ديگر گذاشته بودند گفت كه مردم اين نشستن راخوب نميدانند و مى گويند كه اين نشستن پروردگار است حضرت فرمود كه من از براىواماندگى چنين نشسته ام خدا را واماندگى نميباشد و او را پينكى و خواب نميباشد وجسمنيست و نشستن او را نميباشد.
در روايت ديگر منقول است كه حضرت صادق عليه السّلام چنين نشسته بودند و پاى راسترا بر روى ران چپ گذاشته بودند.
در حديث معتبر منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود سزاوارنيست جماعتى كه با يك ديگر بنشينند در تابستان بقدر استخوان ذراع كه تقريبا يكشبر باشد از هر طرف ميان خود و ديگرى فاصله نگذارند كه از گرما آزار بكشند.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : آدم مشمار كسى را كه در جاى تنگ چهار زانوبنشيند.
در چند حديث وارد شده است كه احتبا ديوار عريانست و احتبا آنست كه پاها را با پشت بجامهببنديد بروش كمند وحدت يا دست را قفل كنند برزانو چنانكه گذشته يعنى ايشان را درصحراها و جاها كه نزديك بديوار نباشد اين بعوض تكيه بديوار كردن است .
در حديث موثق از حضرت صادق عليه السّلام پرسيدند كه احتبا چونست فرمود كه اگرعورت نمايان نشود باكى نيست .
در حديث ديگرفرمود كه جايز نيست مرد را كه احتبا كند در برابر كعبه .
فصل چهارم : در آداب ملاقات صاحب خانه با كسى كه بخانه او مىآيد
در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه برخاستن از براى تعظيممكروه است مگر از براى كسيكه بجهت دين مانند علم و صلاح و نيكى تعظيم او كنند.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه حق كسى كه داخل خانه مى شودبراهل آن خانه آنست كه در وقت داخل شدن و بيرون رفتن پاره با او راه روند و فرمود كهچون كسى داخل خانه شود برصاحب خانه حاكم است تا بيرون آيد و آنچه گويد مى بايدصاحبخانه اطاعت كند.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كسيكه تحفه براى مؤ منى بياوردمثل بالش يا متكائى يا طعامى يا پوششى يا سلامى كند بر او بهشت بلند شود كه او رامكافات دهد پس حقتعالى باو وحى فرمايد كه من طعام بهشت رابراهل دنيا حرام كرده ام مگر بر پيغمبر يا وصى پيغمبرى پس چون روز قيامت شود ببهشتخطاب رسد كه امروز مكافات تحفه هاى ايشان را بده پس غلامان و كنيزان از بهشتبيرون آيند با طبقها كه بر روى آنها دستمالها از مرواريد انداخته باشند وبنزد ايشانبياورند چون ايشان نظر كنند بجهنم و اهوال آن و بهشت و آنچه در آن هست عقلشان پروازكند و از آن طبقها نخورند پس منادى از زير عرش ايشان را ندا كند كه حق تعالى حرامكرده است جهنم را بر كسيكه از طعام بهشت بخورد پس دست دراز كنند و بخورند.
در حديث معتبر منقول است كه دو شخص بخانه حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام آمدندحضرت از براى هر يك از ايشان بالشى انداختند يكى ر روى بالش نشست و ديگرى اباكرد حضرت فرمود كه بنشين كه ابا نميكند كرامت را مگر خر بعد از آن فرمود كهرسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه هر گاه بيايد بسوى شما كسى كه نزدقوم خود گرامى باشد شما او را گرامى داريد.
در حديث ديگر از حضرت صادق عليه السّلاممنقول است كه سه كسند كه كسى جاهل بحق ايشان نيست مگر منافقى و كسى كه در اسلامريشش سفيد شده باشد و كسيكه حامل لفظ يا معنى قرآن بوده باشد وامامعادل و فرمود كه از تعظيم خدا است تعظيم پيران كردن .
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كسى را كه اكرام مى كنند و او را گرامى دارند بايد كه اوقبول كند و رد نكند كه رد نميكند كرامت را مگر خر.
در چند حديث از حضرت امام رضا عليه السّلام پرسيدند كه كدام است اين كرامت كه ردنميبايد كرد فرمود كه مثل آنكه جائى از براى او بگشايند يا بوى خوشى از براى اوبياورند يا بالشى از براى او بگذارند يامثل اينها از كرامت ها.
از حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام منقول است كه اكرام مكن كسى را بچيزيكه بر اودشوار باشد و از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه هر كه خدمت كند گروهى ازمسلمانان را حقتعالىمثل عدد ايشان خدمتكاران در بهشت باو كرامت فرمايد.
حضرت صادق عليه السّلام فرمود هر كه برادر مؤ من او بيايد و او را گرامى داردچنانستكه خدا را گرامى داشته است و از حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه هر ملاطفتى كه كسى با برادر مؤ من خودبكند حق تعالى او را از خدمه بهشت كرامت فرمايد.
در حديث ديگر فرمود كه هر كه اكرام كند برادر مؤ منش را بيك كلمه كه از روى لطف با اوبگويد و غمى از او بردارد پيوسته در سايه رحمت الهى باشد تامشغول اين اكرام باشد.
فصل پنجم : در بيان مجالسى كه درآنجاداخل شدن رواست و جماعتى كه همنشينى و مصاحبت ايشان سزاوار است
از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه متابعت كن كسى را كه تو را مىگرياند و خيرخواه تو است و متابعت مكن كسى را كه تو را مى خنداند و در مقام فريب دادنتو است .
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه نظر كنيد كه با كه سخن مى گوئيد و مصاحبت مى كنيد كه هر كه هست دروقت مرگ مصاحبانش را باو مى نمايند اگر حالشان نيك است از مصاحبت ايشان شاد مى شودو اگر حالشان بد است غمگين مى شود و حضرت صادق عليه السّلام فرمود كه بهترينبرادران من نزد من كسى است كه عيبهاى مرا بمن بگويد و فرمود كه برتو بادبمصاحبان كهنه و حذر كن از مصاحبت مصاحبان تازه كه ايشان را عهدى و امانتى و وفائىنيست و بر حذر باش از همه كس هر چند اعتماد بسيار داشته باشى .
حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام در وقت وفات وصيت فرمود كه زينهار كه اجتباب كن ازجاهائيكه محل تهمتند و از مجلسى كه گمان بد باو ببرند كه همنشين بد فريب مى دهدمصاحب خود را.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه سزاوارترين مردم به تهمت كسى است كه بااهل تهمت همنشين باشد.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه بپرهيزيد از مواضع شك و تهمت وبايد كه كسى با مادر خود در ميان راه نه ايستد زيرا كه همه كسى نميداند كه مادر او است.
در حديث معتبر منقول است كه حضرت عيسى عليه السّلام فرمود كه مصاحب بداخلاقشسرايت مى كند باين كس و همنشين بد اينكس را هلاك مى كند پس نظر كن كه با كه همنشينىمى كنى .
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه دوستى نيكان با نيكان ثوابى است براىنيكان و دوستى بدان با نيكان فضيلتى است براى نيكان و دشمنى بدان با نيكان زينتىاست براى نيكان و دشمنى نيكان با بدان خواريست براى بدان .
از حضرت امام زين العابدين عليه السّلام منقول است كه با پنج كس مصاحبت و همزبانى ورفاقت مكن زينهار كه با دروغگو مصاحبت مكن كه او از بابت سرابست ، به دورغهاى خودتو را فريب مى دهد و دور را براى تو نزديك مى نمايد و نزديك را در نظر تو دور مىنمايد و زينهار كه مصاحبت مكن با فاسق كه او تو را به يك طعام خوردن نزد ديگران ياكمتر مى فروشد و با بخيل مصاحبت مكن كه تو رابمال خود يارى نميكند در هنگاميكه نهايت احتياح بهم رسانى و با احمق مصاحبت مكن كه او رااگر خواهد بتو نفع برساند ضرر مى رساند و با كسيكه قطع رحم كند مصاحبت مكن كهحق تعالى در سه موضع در قرآن مجيد او را لعنت كرده است .
حضرت صادق عليه السّلام فرمود كه سزاوار نيست مسلمان را كه با فاجر و احمق ودروغگو برادرى كند و حضرت رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه سه كسندكه همنشينى ايشان دل را مى ميراند نشستن با مردم دنى و سخن گفتن با زنان و نشستن باتوانگران وحضرت لقمان با پسر خود گفت كه بسيار با آشنايان نزديك و چسبان مشوكه باعث جدائى مى شود او از ايشان دورى هم مكن كه خوار مى شوى و نيكى با كسى بكنكه خواهان آن باشد و چنانچه ميان گرگ و ميش دوستى نيست ميان نيكوكار و بدكرداردوستى نميباشد هر كه نزديك غير مى رود البته باو مى چسبد همچنين هر كه با بد كردارمصاحبت مى كند از بديهاى او مى آموزد و هر كه با مردم مجادله مى كند دشنام مى شنود و هركه در مجالس بد داخل مى شود تهمت زده مى شود و هر كه با همنشين بد مى نشيند از بدىسالم نميماند و هر كه زبان خود را نگاه نميدارد هميشه پشيمانى مى برد.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه مصاحبت و همنشينى با اصحاب بدعت مكنيد كهنزد مردم مثل آنها خواهيد بود و حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه آدمىدر دين دوست و مصاحب خود مى باشد و فرمود زينهار كه با احمق مصاحبت مكن در هنگاميكه ازاو راضى ترى نزديك تر است بآنكه تو را برنجاند.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه حكيم ترين مردم كسى است كه صحبت جاهلان بگريزد.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كسى كه برادر مؤ منش را بر امرى كه مكروه اوباشد ببيند و تواند كه او را برگرداند از آن امر و برنگرداند خيانت كرده است دربرادرى او و كسيكه اجتناب بكند از مصاحب احمق بزودى اخلاق او را برمى دارد.
حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام فرمود كه بدترين مصاحبان تو كسى است كه معصيتخدا را در نظر تو زينت مى دهد و فرمود كه همنشينى بابدان مورث گمان بدبردن است درحق نيكان .
در حديث صحيح از حضرت صادق عليه السّلاممنقول است كه نظر كن هر كه نفع دينى بتو نميبخشد مصاحبت او اعتنا بشاءن او مكن و درصحبت او رغبت مكن .
در حديث ديگر فرمود كه چهار چيز است كه ضايع مى شود محبتيكه با كسى داشته باشىكه بيوفا باشد ونيكى كه با كسى بكنى كه شكر تو نكند و علميكه بكسى بياموزىكه گوش ندهد و رازيكه بكسى بسپارى كه نگاهدارى نكند.
از حضرت امام موسى عليه السّلام منقول است كه در مزبله با عالم صحبت داشتن بهتر استاز صحبت داشتن با جاهل بر فرشهاى نيكو.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه حواريان بحضرت عيسى عليه السّلام گفتند كه با كه همنشينى كنيم فرمودبا كسيكه خدا را بياد شما آورد ديدن او ودر علم شما بيفزايد سخن گفتن او وشما را بسوىآخرت رغبت بفرمايد گردار او.
در حديث ديگر فرمود كه با اهل دين نشستن شرف دنيا و آخرت است و حضرت امام محمدباقر عليه السّلام فرمود كه يك نشستن با كسيه اعتماد بر او داشته باشم نزد من بهتراست از عبادت يكسال .
در حديث ديگرفرمود كه با توانگران منشيند كه بندهاول كه با ايشان مى نشيند چنان مى داند كه خدا بر او نعمت بسيار داد هنوز برنخواستهاست كه چنان گمان مى كند كه خدا هيچ نعمت بر او نداد.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه چهار چيز است كه دل را مى ميراند گناه بعد از گناه كردن و با زنان بسيارسخن گفتن و با احمق مجادله كردن كه تو گوئى و او گويد و بحق برنگردد و همنشينىبا مردگان كردن گفتند يا رسول اللّه مردگان كيستند فرمود هر توانگرى كه خدا رافراموش كرده باشد.
از حضرت زين العابدين عليه السّلام منقول است كه بفرزندان خود مى فرمود كه بااهل دين و معرفت همنشينى كنيد و اگر بدست شما نيايند تنهائى مؤ نس تر و سالم تر استاز مصاحبت غير ايشان و اگر ناچار باشد از همنشينى مردم پس با صاحبان مروت بنشيندكه ايشان در مجالس خود فحش نميگويند.
از حضرت امام موسى عليه السّلام منقول است كه سزاوار آنست كه آدمى مصاحبان پدر خودرا نگاه دارد كه نيكى با بايشان مانند نيكى با پدر است .
در حديث ديگر منقول است كه حضرت لقمان با پسر خود فرمود كه اى فرزند بديدهبصيرت نظر كن در مجالس اگر جماعتى را ببينى كه ياد خدا مى كنند با ايشان بنشينزيرا كه اگر تو عالمى بتو نفع مى دهد و از همنشينى ايشان علم تو زياده مى شود واگر جاهلى ترا علم مى آموزند و شايد كه خدا رحمتى برايشان بفرستد و ترا هم باايشان فرو گيرد.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه بر تو باد بحاضر شدن در مجالسىكه در آنجا ياد خدا كنند و در حديث ديگر فرمود كه دانايان در زمان گذشته مى گفتند كهسزاوار آنست كه تردد كردن به خانه ها به يكى از ده وجه باشداول رفتن به خانه خدا از براى اداى حج و عمره دويم در خانه پادشاهان دين كه اطاعتايشان به طاعت خدا متصل است و حق ايشان واجب است و نفعشان عظيم است و ضرر مخالفتايشان سخت است سيم درخانه علماء كه از ايشان استفاده علوم دين و دنيا نمايند چهارم درخانه اهل جود و بخشش كه مال خود را باميد ثواب آخرت مى دهند پنجم در خانه بى خردانىكه مردم در حوادث دهر بايشان محتاج مى شوند و در حاجتها بايشان پناه مى برند ششمدر خانه اشراف و بزرگان براى طلب عزت و احتياج بايشان هفتم درگاه جمعيكه نزدايشان اميد منفعت دارند از جهة راءى مستقيم ايشان و تقويت عزم در امور و مشورت كردن باايشان هشتم در خانه برادران مؤ من بسبب آنكه مواصلت ايشان واجب و حق ايشان لازم است نهمدر خانه دشمنانيكه بمدارا كردن ساكن مى شود ضررهاى ايشان و برفق و مدارا و ديدنعداوت ايشان دفع مى شود دهم در خانه جمعى كه از ديد ايشان آداب حسنه استفاده مى توانكرد وانس بهمزبانى ايشان مى توان گرفت .
فصل ششم : در آداب عطسه و آروق و آب دهان انداختن  
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه مسلمان را بر برادرش حق لازم هست كه چون اورا ملاقات كند بر او سلام كند و چون بيمار شود او را عيادت كند و در غايبانه خيرخواه اوباشد و چون عطسه كند او را دعا كند وبايد آنكه عطسه مى كند بگويد اَلْحَمْدُلِلّهِرَبِّ الْعالَمينَ لاشَريكَ لَهُ و ديگران به او بگويند رَحِمَكَ اللّهُ و اودر جواب بگويد يَهْديكُمُ اللّهُ وَيُطْلِحُ بالَكُمْ.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه چون كسى عطسه كند او را دعا كنيد اگر چه دريا درميان فاصله باشد.
در حديث صحيح از حضرت امام رضا عليه السّلاممنقول است كه دهن دره از شيطان است و عطسه از جانب خداوند عالميان است .
در حديث ديگر منقول است كه حقتعالى را نعمتهاى بسيار بر بنده هست در هنگام صحت بدن وسلامتى اعضا و جوارح و بنده فراموش ‍ مى كند كه خدا را بر آن نعمتها شكر كند پس بهاين سبب خدا را امر مى فرمايد باديرا كه در بدنش جولان مى كند و از بينيش بيرون مىآيد پس از اين جهة مقرر كرده اند كه در اين حال خدا را حمد كند كه اين حمد تلافى شكر آننعمتها باشد كه فراموش كرده است .
حضرت امام محمد باقر عليه السّلام فرمود كه نيكو چيزيست عطسه نفع مى رساند بهبدن و خدا را بياد مى آورد.
در حديث حسن از آن حضرت منقول است كه چون كسى عطسه كند بگويد اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّالْعالَمينَ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ.
در حديث حسن ديگر فرمود كه چون كسى عطسه كند بگويد اَلْحَمْدُلِلّهِ لاشَريكَ لَهُو ديگران به او بگويند يَرْحَمُكَ اللّهُ و او در جواب بگويديَغْفِرُاللّهُ لَكَ وَلَنا.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كهطفل نابالغى نزد حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم عطسه كرد و گفت اَلْحَمْدُللّه حضرت به او فرمود بارَكَ اللّهُ فِيكَ.
در حديث ديگر منقول است كه حضرت صادق عليه السّلام عطسه كردند پس فرمودنداَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ پس انگشت را بر بينى گذاشتند و گفتند رَغَمَاَنْفى لِلّهِ رَغْما داخِرا.
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه هر كه بعد از عطسه بگويداَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ عَلى كُلِّ حالٍ درد گوش ‍ و درد دندان نيايد و ازحضرت صادق عليه السّلام منقول است هر كه عطسه كسى را به شنود حمدالهى كند وصلوات بر محمد و اهل بيتش ‍ بفرستد درد چشم و درد دندان به او نرسد و فرمود كه اينرا بگو اگر چه دريا در ميان تو و او فاصله باشد.
در حديث ديگر فرمود براى رفع درد دندان و درد گوش كه چون كسى عطسه كند حمد خدابكند.
در حديث ديگر منقول است كه ترسائى عطسه كرد آن حضرت به او گفتند يرحمكاللّه .
در حديث ديگر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه چون مسلمانى عطسه كند و ساكت بماند از براى علتى ملائكه از جانب او مىگويند اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ و اگر او بگويد اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالْمينَملائكه مى گويد يَغْفِرُاللّهُ لَكَ و فرمود كه عطسه كردن بيمارعلامت عافيت او است و راحت بدنست .
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است : عطسه نفع مى بخشد به بدن ماداميكه زياده ازسه مرتبه نشود و چون زياده از سه شود درد وبيماريست .
در حديث ديگر فرمود كه هر كه عطسه كند و دست را بر روى بينى گذارد و بگويداَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ كَثيرا كَماهُوَ اَهْلُهُ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ النَّبِىِّ وَآلِهِوَسَلَّمَ از سوراخ بينى او مرغى بيرون آيد از ملخ كوچكتر و از مگس بزرگتر تابرود بزير عرش استغفار كند براى او تا روز قيامت .
در حديث ديگر فرمود كه كسيكه عطسه كند تا هفت روز از مردن ايمن است .
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم در چند روايتمنقول است كه عطسه بين او واقع شود وعلامت راستى آن سخن است .
از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه عطسه را تا سه مرتبه دعا بگو وچون زياده از سه شود او را واگذار.
در روايت ديگر منقول است كه چون كسى عطسه كند سزاوار آنست كه انگشت شهادت برروى بينى گذارد و بگويد اَلْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِالطّاهِرينَ رَغَمَ اَنْفى لِلّهِ رَغْما دخِرا صاغِرا غَيْرَ مُسْتَنْكِفٍ وَلا مُسْتَحْسِرٍ وهرگاه ديگرى عطسه كند تا سه مرتبه بگويد يَرْحَمُكَ اللّهُ و چون زيادهشود بگويد شفاكَ اللّهُ،و چون مرد مؤ من عطسه كند بگويد يَرْحَمْكَاللّهُ و اگر زن باشد بگويد عافاك اللّهُ و اگرطفل باشد بگويد زَرَعَكَ اللّهُ و اگر بيمار باشد بگويد شَفاكَاللّهُ و اگر كافر ذمى باشد بگويد هَداكَ اللّهُ و اگر پيغمبر ياامام باشد بگويد صَلَّى اللّهُ عَلَيْكَ و در جواب بگويند يَغْفِرُاللّهُلَنا وَلَكَمُ.
از حضرت صادق (عليه السلام )منقول است كه بسيار عطسه كردن ايمن مى گرداند پنجدرد را اول خوره دويم لقوه سيم نزول آب در چشم چهارم صلابت و خشونت پرهاى بينىپنجم بيرون آمدن مو در پشم و اگر خواهى كه كم شود عطسه روغن مرزنگوش در بينىبچكان بقدر يك دانك راوى گفت كه پنج روز چكانيدم برطرف شد.
از حضرت امام محمد باقر (عليه السّلام )منقول است كه هر كه در بيت الخلاء عطسه كندحمد الهى را در خاطر خود بگذراند و محتملست كه مراد آهسته گفتن باشد.
از حضرت اميرالمؤ نين (عليه السّلام )منقول است كه چون عطسه كند به او بگو يَرْحَمَكُمُاللّهُ و او در جواب بگويد يغْفِرُاللّهُ لَكُمْ وَ يَرْحَمَكُمْ.
از حضرت امام رضا (عليه السّلام )منقول است كه صلوات بر حضرترسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) واجب است نزد عطسه كردن و نزد كشتن حيوانات .
در حديث معتبر از حضرت رسولصلى الله عليه و آله و سلم ) منقول است كه كسيكه آروق زند به جانب آسمان بلند نكندو فرمود كه آروق نعمت خدا است بعد از آن حمد الهى بكنيد.
از حضرت اميرالمؤ نين (عليه السّلام )منقول است كه مؤ من آب دهان را به جانب قبلهنيندازد و اگر از روى فراموشى بيندازد استغفار بكند.
در حديث حسن از حضرت صادق عليه السلاتممنقول است كه هرگاه كسى در نماز عطسه كند اَلْحَمدْدُلِلّهِ بگويد.
در حديث ديگر فرمود كه اگر بشنوى كه كسى عطسه كند و تو در نماز باشى بگواَلْحَمْدُلِلّهِ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اگرچه در ميان شخص كه عطسه كرده استدريا باشد.
فصل هفتم : در بيان مزاح كردن و خنديدن و سرگوشى كردن و آدابصحبت داشتن وراز مجلس را پنهان داشتن
در حديث صحيح از حضرت صادق (عليه السّلام )و در حديث ديگر از حضرت امام موسى(عليه السّلام )منقول است كه چون سه نفر در مجلسى باشند دو تاى ايشان با يكديگرسرگوشى نكنند كه موجب اندوه و ايذاى آن رفيق ديگر است .
در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله منقول است كه هر كه در ميان سخن برادر مسلمان خود سخن بگويد چنانست كه خدشه وخراشى در روى او كرده است .
در احاديث بسيار منقول است كه مجالس بامانت است يعنى آنچه گذشت بايد كه در جاىديگر مذكور نشود مگر آنكه دانند كه ايشان راضيند.
از حضرت رسولمنقول است كه احدى را نيست كه سخنى را كه صاحبش پنهان دارد اونقل كند مگر آنكه علمى باشد كه اظهار آن لازم يا ذكر نيكيهاى آن شخص باشد.
از حضرت رسولمنقول است كه مجالس به امانت است مگر مجلسى كه در آن خون حرامى ريخته شود يا فرجحرامى را حلال كنند يا مالى را به ناحق ببرند.
از حضرت صادق (عليه السّلام )منقول است كه هيچ مؤ منى نيست مگر آنكه در او مزاح وخوشطبعى مى باشد.
در حديث ديگر منقول است كه آن حضرت از شخصى پرسيدند كه خوشطبعى كردن شما بايكديگر چونست گفت كه كم است حضرت فرمود كه بكنيد كه مزاح كردن از نيكى خلق استو موجب خوشحالى برادر مؤ من مى شود و بسيار بود كه حضرترسول مزاح مى كردند با شخصى كه او را شاد گردانند.
از حضرت امام محمد باقر (عليه السّلام )منقول است كه خدا دوست مى دارد كسى را كهخوش طبعى گكند ميان مردم مادامى كه فحش ‍ نگويد.
از حضرت صادق (عليه السّلام )منقول است كه خنديدن مؤ من مى بايد تبسم باشد وصدا نداشته باشد.
در حديث ديگر فرمود كه بسيار خنديدن دل را مى ميراند و دين را مى گدازد چنانچه آبنمك را مى گدازد و فرمود كه از نادانيست خنديدن بى آنكه تعجبى باعث آن شود.
در حديث حسن ديگر فرمود كه زينهار كه مزاح بسيار مكنيد كه آبرو را مى برد و فرمودكه چون كسى را دوست دارى با او مزاح و مجادله مكن .
در حديث حسن ديگر فرمود كه قهفثه كردن از شيطان است فرمود كه بسيار خنديدن آبرورا مى برد.
از حضرت اميرالمؤ منين (عليه السّلام )منقول است كه زينهار مزاح مكنيد كه كينه ها به هممى رسد و دشنام كوچكست .
از حضرت امام محمد باقر (عليه السّلام )منقول است كه چون خنده قهقهه بكنى بعد ازفارغ شدن بگو اَللّهُمَّ لاتَمْقُتْنى
از حضرت صادق (عليه السّلام )منقول است كه مزاح كردن آبرو را مى برد و مهابتمردان را برطرف مى كند.
در حديث ديگر فرمود كه مجادله مكن كه حسنت را مى برد و خوش طبعى مكن كه باعث جرأ تمردم مى شود بر تو.
در حديث صحيح از حضرت امام موسى منقول است كه مزاح مكن كه نور ايمانت را مى برد ومروت مرديت را سبك مى كند و در حديث ديگر فرمود كه حضرت يحيى مى گريست و نمىخنديد و آنچه عيسى مى كرد بهتر بود از آنكه يحيى مى كرد.
در حديث منقول است كه حضرت داود (عليه السّلام )به حضرت سليمان عليه السلام مىگفت كه اى فرزند زينهار كه خنده بسيار مكن كه بسيار خنديدن آدمى را فقير مى كند درروز قيامت .
حضرت رسول صلى عليه و آله فرمود كه عجب دارم از كسى كه ايمان به جهنم دارد چرامى خندد و از حضرت صادق (عليه السّلام )فرمود چه بسيار كسى كه خندد از روى لعب وبازى در روز قيامت گريه اش بسيار باشد و چه بسيار كسى كه بسيار گريد بر گناهخود در بهشت خوشحالى و خنده اش بسيار باشد پس از اين اخبار و اخبار ديرگ چنين ظاهرمى شود كه مؤ من مى بايد كه عبببوس و گرفته نباشد و گشاده رو و خندان باشد وقدرى از مزاح مطلوبست اما بسيار خنديدن و بسيار خوش طبعى كردن مذموم است وفعل بيخردان و سفيهان است .
فصل هشتم : در ساير آداب مجالست و حقوق اصحاب مجالس بريكديگر
از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلممنقول است كه نيكو مجاورت كن با كسى كه با تو مجاورت كند تا مؤ من باشى و نيكومصاحبت كن با مصاحبان خود تا مسلمان باشى و ازمفضل منقول است كه به خدمت حضرت صادق (عليه السّلام )رفتم فرمود كه كى مصاحبتو بود در راه گفتم كه شخصى از برادران مؤ من فرمود كه چه شد گفتم كه تاداخل مدينه شده ام جايش را نمى دانم فرمود كه مگر نمى دانى كه كسى كهچهل گام با كسى مصاحبت كرد حقتعالى از حق اوسئوال مى كند در قيامت .
از حضرت رسول (صلى الله عليه و آله )مننقول است كه همين عيب بس است آدمى را كه ازعيب مردم چيزى بيند كه از خود چشم پوشد و مردم را سرزنش كند بر چيزى كه خود تركآن نتوان كرد و آزار كند همنشين خواد را به چيزى كه نفعى به او ندهد.
حضرت امام محمد باقر (عليه السّلام )فرمو،د كه مردم يا مؤ منند ياجاهل پس مؤ من را آزار نبايد كرد و با جاهل بيخردى نبايد كرد و اگر نهمثل او خواهى بود.
از حضرت صادق منقول است كه از مت نيست كسى كه نيكو مصاحبت نكند با مصاحبان خود ونيكو رفاقت نكند با رفيقان خود و نيكو نمك خوارگى نكند با كسى كه با او مهربانىكند.
از حضرت امام محمد باقر (عليه السّلام )منقول است كه با منافق به زبان خوشسازگار بكن و محبت قلبى خود را خالص گردان براى مؤ منان و اگر يهودى با توهمنشينى كند نيكو مجالست كن با او.
حضرت رسول (صلى الله عليه و آله )فرمود مهربانى كن با مردم تا تو را دوستدارند.
در حديث ديگر فرمود كه سه چيز است كه محبت آدمى را براى برادر مسلمانش صاف وخالص مى گرداند اول آنكه چون با او برخورد به خوشروئى و خوشحالى او را ملاقاتكند دويم آنكه جا براى او بگشايد چون نزد او نشيند سيم آنكه به هر نامى كه دوست ترمى دارد او را بخواند و فرمود كه اظهار دوستى و مهربانى با مردم كردن نصفعقل است و در حديث صحيح از حضرت صادق منقول است كه چون كسى را دوست دارى دوستىخود را با او اظهار كن كه بيشتر باعث ثبات محبت مى شود ميان شما.
در حديث صحيح ديگر فرمود كه حضرت رسول (صلى الله عليه و آله ) قسمت مىكردند نظر كردنهاى خود را ميان اصحاب خود كه به يكى بيشتر از ديگرى نظر نمىكردند و هرگز در حضور اصحاب خود پا دراز نمى كردند.
در حديث صحيح از حضرت امام موسى (عليه السّلام )منقول است كه چون كسى حاضر باشد او را به كنيت بخوان و چون غايب باشد نامش ‍ رابگو و در ميان عجم القاب به جاى كنيت است مثل آخوند و ميرزا و آقا و نواب وامثال اينها.
از حضرت رسول ص منقول است كه چون كسى برادر مسلمان خود را دوست دارد بايد نامشرا و نام پدر و قبيله و خويشانش را بپرسند از او كه اين از جمله حقوق لازمه برادرى ودوستى است و اگر نه آن آشنائى احمقان خواهد بود.
در حديث ديگر فرمود كه عجز سه چيز است يكى آنكه شخصى براى كسى طعامى مهيا كنداو خلف وعده كند و نرود و طعام او را نخورد دويم آنكه شخصى با كسى مصاحبت و همنشينىكند و معلوم نكند كه كيست و از كجاست تا از او جدا شود سيم آنكه كسى با زن خود جماعكند و پيش از آنكه زن آب بدهد او آب بدهد بلكه مى بايد به تأ نى بكند و مكث كند تاهر دو با هم آب بدهند.
از حضرت امام موسى (عليه السّلام ) منقول است كه بسيار پرده از ميان خود و برادر مؤمن خود برمدار كه باعث برطرف شدن حياست .
از حضرت صادق (عليه السّلام )منقول است كه هر كه از روى برادر مؤ من كاهى ياخاشاكى يا كثافتى بردارد حقتعالى ده حسنه در نامه عملش ‍ بنويسد و هر كه تبسم كنددر روى برادر مؤ من حقتعالى براى او حسنه بنويسد.
از حضرت اميرالمؤ منين (عليه السّلام ) منقول است كه هركه خاشاكى يا مانند آن ازبرادر مؤ من بردارد او در برابر آن عمل بگويد اَماطَ اللّهُ عَنْكَ ماتَكْرَهُ يعنى خخدا دور كندآنچه را نمى خواهى .
در حديث ديگر منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله نهى فرمود از آنكهكسى بگويد به كسى كه لاوَحَيوتُكَ وَحَيواةُ فلان چنانچه در فارسى مى گويند كهبه جان تو و جان فلانى .
در حديث ديگر فرمود كه بدترين امت من جماعتى اند كه مردم ايشان را گرامى مى دارند ازترس بدى ايشان به درستى كه از من نيست هركه چنين باشد.
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : ولدالزنا را چند علامت استاول دشمنى اهل بيت رسالت صلوات اللّه عليهم دويم آنكهمايل است به آن حرامى كه از آن خلق شده است سيم آنكه دين را خفيف و سبك شمارد چهارمآنكه مردم را در حضور ايشان آزار مى كند و هيچكس با مردم بد نمى خورد و آزار ايشان نمىكند مگر آنكه يا ولدالزنا است يا مادرش در حيض به حامله شده است .
از حضرت رسول ص منقول است كه : زينهار كه منازعه با مردم نكنيد كه كرامت را مى بردو مروت را برطرف مى كند و پيوسته جبرئيل مرا نهى مى كرد از مجادله با مردم كردنچنانچه نهى مى كرد از شراب خوردن و بت پرستيدن .
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : كينه مؤ من در همانمحل مى باشد كه نشسته است چون از برادرش جدا شود ديگر در دلش ‍ كينه نمى ماند وكينه كافر در تمام عمر مى باشد.
از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه : شخصى به خدمت حضرترسول ص آمد و گفت مرا وصيتى بفرما حضرت فرمود كه ملاقات كن برادر خود را باروى گشاده .
حضرت صادق عليه السلام فرمود كه حد نيكى خلق آنستكه مهربانى كنى سخنت را نيكوكنى و با مردم بروى خوش برخورى .
حضرت رسول ص فرمود كه خوشحال و خوش رو با مردم برخوردن كينه را مى برد.
حضرت صادق عليه السلام فرمود كه سه چيز است كه از مكارم دنيا و آخرتست آنكه عفوكنى از كسيكه بر تو ظلم كند و پيوند كنى از كسى كه از تو ببرد و حلم كنى از كسيكهبا تو بيخردى كند.
حديث ديگر فرمود كه هركه خشمى را فور خورد خدا عزت او را در دنيا و آخرت زيادهگرداند.
از حضرت امام محمد محمد باقر عليه السلام منقول است كه : هر كه خشمى را فرو خورد وقادر باشد كه آن را به عمل آورد حقتعالى دلش را از ايمنى و ايمان پر كند در روز قيامت .
فصل نهم : در فضيلت ذكر خدا در مجالس كردن
از حضرت رسول ص منقول است كه : مبادرت كنيد به سوى باغهاى بهشت پرسيدند كهكدام است باغهاى بهشت فرمود كه حلقه ها و مجمعهاى كه ياد خدا در آن كنند و حضرتاميرالمؤ منين عليه السلام فرمود كه در همه جا خدا را ياد كنيد كه او با شما است .
در حديث معتبر منقول است كه : حضرت رسول ص از هيچ مجلسى برنمى خواستند هرچنداندكى نشسته باشند تا آنكه بيست و پنج مرتبه استغفار مى كردند.
در احاديث معتبره منقول است كه از رسول خدا ص كه ياد كننده خدا در ميان غافلان مانند كسىاست كه جهاد كند در راه خاد در هنگام گريختن ديگران و چنين كسى ثواب او بهشت است .
در حديث صحيح از حضرت صادق عليه السلاممنقول است كه : هر مجلسى كه در آن جمع شود نيكوكاران و بدكاران و برخيزند و ياد خدادر آن مجلس نكرده باشند آن مجلس در قيامت باعث حسرت و ندامت ايشان خواهد بود.
از حضرت رسول ص منقول است كه : هر گروهى كه در مجلسى جمع شوند و در آن مجلسياد خدا نكنند و صلوات بر پيغمبر خود نفرستند آن مجلس حسرت و وبالست بر ايشان درروز قيامت .
در حديث صحيح از حضرت امام محمد باقر عليه السلاممنقول است كه : نوشته است در توراتى كه تغيير نيافته است كه حضرت موسى عليهالسلام از پروردگار خود سئوال كرد كه خداوندا مجلسى چند بر من مى گذرد كه تو راعزيزتر و جليل تر مى دانم از آنكه تو را در آن مجلس ياد كنم حقتعالى در جواب فرمودكه يا موسى نام من بردن و ياد كردن در همهحال نيكوست .
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : حق تعالى فرمود اى فرزند آدم مرا ياد كندر مجمع مردم تا تو را ياد كنم در مجمعى كه بهتر از مجمع تو باشد.
در حديث ديگر فرمود كه حقتعالى مى فرمايد كه هر كه مرا ياد كند در ميان مجمعى از مؤمنان من او را ياد كنم در مجمع ملائكه .
از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه : هر كه خواهد در قيامت ثوابكامل بيابد در وقتى كه مى خواهد كه برخيزد از مجلس ‍ بگويد سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِعَمّا يَصِفوُنَ وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلينَ وَالْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمين .
در حديث ديگر منقول است كه : اين كفاره گناهان آن مجلس است .
فصل دهم : در فضيلت ذكر حضرترسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و ائمهعليهم السلام در مجالسو مباحثه علوم ايشان نمودن و احاديثفضايل ايشانرا يادكردن
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : هر قومى كه در مجلسى جمع شوند و خاد راياد نكنند آن مجلس برايشان حسرت خواهد بود در روز قيامت .
حضرت امام محمد باقر عليه السلام كه ياد ما كردن ياد خداست و ياد دشمن ما كردن از يادشيطان است .
از حضرت صادق منقول است كه : حقتعالى را ملكى چند هست كه ايشان مى گردند در زمينهرگاه مى گذرند بر جماعتى كه ياد محمد وآل محمد مى كنند به يكديگر مى گويند بايستيد كه مطلب خود را يافتيم پس مى نشينند وبا ايشان شريك مى شوند در آم امر پس چون ايشان برخيزند اگر بيمار شوند بهعيادت ايشان مى روند و اگر بميرند به جنازه ايشان حاضر مى شوند و اگر غايب شوندجستجوى ايشان مى كنند.
در حديث ديگر فرمود ملائكه كه در آسمانهايند نظر مى كنند به سوى يك و دو و سه ازشيعيان كه فضيلت آل محمد را ذكر مى كنند پس به يكديگر مى گويند كه نمى بينند اينجماعت را با كمى ايشان و بسيارى دشمنان ايشان فضيلتآل محمد را ذكر مى كنند پس طايفه ديگر از ملائكه در جواب ايشان مى گويند كه اينفضل خدا است به هركه مى خواهد مى دهد و خدا صاحبفضل بزرگ است .
در حديث معتبر منقول است كه : حضرت امام محمد باقر عليه السلام از ميسر پرسيدند كهآيا شما با شيعيان با يكديگر خلوت مى كنيد و از علوماهل بيت و فضايل ايشان آنچه مى خواهيد مى گوئيد گفت بلى واللّه حضرت فرمود كهوالله من دوست مى دارم كه با شما باشم در آم مجلس كه والله من بوى شما را و نسيم شمارا دوست مى دارم بدرستيكه شما بر دين خدا و ملائكه ايد پس يارى كنيد ما را در شفاعتخود بپرهيزكارى از محرمات و سعى در طاعات .
د حديث ديگر فرمود كه جمع نمى شوند سه نفر از مؤ منان يا زياده مگر آنكه از ملائكهمثل ايشان جمع مى شوند و اگر چيزى از خدا مى طلبند ملائكه آمين مى گويند و اگر پناهبه خدا مى برند از شرى دعا مى كنند ملائكه كه خدا آن بد را از ايشان دور گرداند واگر حاجتى مى طلبند ملائكه از خدا سئوال مى كنند كه حاجت ايشان را برآورد و جمع نمىشوند سه يا زياده از انكار كننده گان حق اهل بيت مگر آنكه ده باربر ايشان از شياطينحاضر مى شوند و سخنى كه مى گويند شياطين هم بهمثل سخن ايشان سخن مى گويند و اگر مى خندند با ايشان مى خندند و اگر مذمت دوستانخدا مى كنند با ايشان رفاقت مى كنند پس اگر كسى از مؤ منان مبتلا شود به همنشينى ازايشان چون شروع كنند به مذمت دوستان خدا برخيزد و شريك و همنشين شيطان نباشد وكههيچكس تاب مقاومت غضب خدا ندارد و لعنت خدا بر هيچ چيز دفع نمى كند و اگر نتواندبرخيزد به دل انكار كند و اندك ساعتى برخيزد و بازگردد.
از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه : هيچ چيز شيطان و لشكرهاى او رامثل رفتن برادران مؤ من به ديدن يكديگر از براى خدا به درستى كه دو كه با يكديگربرمى خورند وى اد خدا مى كنند پس فضيلت مااهل بيت را ياد مى كنند بر روى شيطان هيچ پاره گوشت نمى ماند مگر آنكه فرو مى ريزدتا آنكه روحش به استغاثه مى آيد از شدت المى كه از اين امر مى بايد پس ملائكهآسمانها و خازنان بهشت بر اين معنى مطلع مى شوند و او را لعنت مى كنند و هيچ ملك مقربىنمى ماند مگر آنكه او را لعنت مى كند پس نااميد و محروم و مطرود بر زمين ميافتد.
از حضرت رسول ص منقول است كه : زينت دهيد مجالس خود را به ذكرفضايل على بن ابيطالب عليه السلام كه در او هفتاد خصلت از خصلتهاى پيغمبران هست .
در حديث ديگر فرمود كه حقتعالى بارى برادرم على بن ابيطالب فضيلتى چند قرار دادهاست كه از بسيارى احصاى آن نمى توان كرد پس هر كه يك فضيلت ازفضايل او را ذكر كند از روى اقرار و اذعان گناهان گذشته و آينده اش آمرزيده شودهرچند در قيامت با گناه جن و انس ‍ بايد و هر كه يك فضيلت ازفضايل او را بنويسد تا علامتى از آن كتاب باقى باشد ملائلكه از براى او استغفاركنند و هر كه گوش دهد به فضيلتى از فضايل آن حضرت خدا بيامرزد گناهانى را كهبه گوش دادن كرده باشد و هر كه نظر كند به نوشته كه فضيلتى ازفضايل آن حضرت در آن نوشته باشد خدا بيامرزد از او گناهانى را كه به چشم كردهباشد.
در حديث ديگر فرمود كه هر كه به يك راهى رود براى طلب علم حقتعالى راهى براى اوبگشايد به سوى بهشت به درستى كه ملائكه بالهاى خود را مى گذراند از براى طلبكننده علم با رضا و خوشنودى و استغفار مى كنند از براى طلب كننده علم هر كه در آسمانو هر كه در زنين است حتى ماهيان دريا و فضل عالم بر عابد مانندفضل ماه است در شب چهارده بر ساير ستارگان .
در حديث ديگر فرمود اف باد بر مردمى كه در هر جمعه خود را از كارهاى دنيا فارغ نسازدبراى ياد گرفتن مسائل دين خود و در حديث ديگر فرمود كه حقتعالى مى فرمايد كهمذاكره علم در ميان بندگان من دلهاى مرده را زنده مى كند.
در حديث ديگر فرمود كه با يكديگر مذاكره كنيد و ملاقات كنيد و حديثنقل كنيد كه حديث جلا مى دهد دلها را و بدرستى كه دلها زنگ مى گيرند چنانچه شمشيرزنگ مى گيرد و جلاى دلها به حديث است .
از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه : مذاكره علم ثواب نمازمقبول دارد.

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation