|
|
|
|
|
|
فصل هفتم : در اطعام مؤ منان و آب دادن ايشان و جامه پوشانيدن و سايراعانتهاى ايشانو يارى كردن مظلومان از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : هر كه مؤ منى را سير كند، بهشت او را واجبشود، وهر كه كافرى را سير كند، بر خدا لازم است كه شكم او را پر از زقوم جهنم كند. در حديث ديگر فرمودهر كه سه نفر از مسلمانان را سير كند، حق تعالى او را از سه بهشتطعام دهد جنة الفردوس و جنة عدن و جنة طوبى . در حديث ديگر فرمود، هر كه مؤ منى را طعام دهد تا او سير شود، هيچيك از خلق خدا ندانندكه او را چه ثواب هست ، نه ملك مقرب و نه پيغمبرمرسل مگر پروردگار عالميان پس فرمود، از جمله چيزهائيكه آمرزش را واجب مى گرداندطعام دادن مسلمان گرسنه است . از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : هر كه شربت آبى بمسلمان بدهد درجائيكه آب بهمرسد حق تعالى بهرشربتى هفتاد هزار حسنه باو عطا فرمايد، اگر او را آب دهد درجائى كه آب كمياب باشد،چنان باشد كه ده بنده از فرزندان اسمعيل آزاد كرده باشد. در حديث حسن منقول است كه : هر كه طعام دهد برادر مؤ من خود را از براى خدا چنانست كهصد هزار كس از ديگران را طعام داده باشد و در حديث حسن ديگر فرمود بسدير صرافكه چه مانع مبشود تو را هر روز يك بنده آزاد كنى ؟ گفتمال من وفا نميكند، باين فرمود كه هر روز يك مسلمان را طعام بده كه اين ثواب از براىتو باشد، پرسيد كه مال دار يا پريشان ؟ فرمودمال دار هم گاهست كه خواهش طعام دارد. در حديث صحيح ديگر فرمود يك لقمه كه برادر مسلمان نزد من بخورد، بهتر است نود مناز يك بنده آزاد كردن . در حديث ديگر فرمود هر كه مؤ من مال دارى را طعام بدهد برابر است با يك بنده ازفرزندان اسمعيل كه او را از كشتن آزاد كند و هر كه مؤ من محتاجى را طعام بخوراند برابراست با صد بنده از فرزندان اسمعيل كه از كشتن آزاد كند ودر حديث ديگر فرمود چهار چيزاست كه هر كه يكى از آنها را بجا آورد داخل بهشت شود كسيكه تشنه را سيراب گرداند،يا گرسنه را سير كند، يا عريانى را بپوشاند يا بنده را كه در مشقت باشد آزاد كند. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : بهتربن اعمال نزد حق تعالى سه چيز است سير كردن مسلمان گرسنه ياقرض مسلمان را ادا كردن يا غمى از دل او برداشتن ، فرمود خير و بركت بخانه كه در آنطعام داده ميشود زودتر مى رود، از فرو رفتن كارد بكوهان شتر. از حضرت على بن الحسين عليه السّلام منقول است كه : هر كه جامه زيادتى داشته باشدوداند كه برادر مؤ منش بآن محتاج است ، باو ندهد حق تعالى او را سرنگون در آتش جهنماندازد هر كه سير بخوابد و نزديك او مؤ من گرسنه باشد، حق تعالى بملائكه فرمايدكه شما ر اگواه مى گيرم بر اين بنده كه من او را امرى كردم و نافرمانى من كرد، اطاعتديگران كرده بدانيد كه او را بعمل خود گذاشتم ، هرگز او را نيامرزم . از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه ايمان نياورده است ، بمن كسيكه سير بخوابد وبرادر مسلمانش گرسنهباشد. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : هر كه خانه داشته باشد و مؤ منى محتاجشود كه در آن خانه ساكن شود و او راضى نشود حق تعالى بملائكه فرمايد، كه بنده منبخل ورزيد بر بنده من بساكن شدن در خانه او در دنيا، بعزت خود سوگند مى خورم كههرگز او را در بهشت ساكن نگردانم ، از حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول استكه : هر كه دور كند از راه مسلمانان چيزى راكه باعث آزار ايشان باشد، حق تعالى ثواب خواندن چهار صد آيه براى او بنويسد، كهبهر حرفى ده حسنه براى او بنويسد. در روايت ديگر فرمود كه بندهداخل بهشت شد بيك خاريكه از سر راه مسلمانان برداشت . از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : نيكو چيزيست هديه فرستادن پيش از آنكهحاجت خود را بگوئى ، فرمود هديه بيكديگر بفرستيد كه هديه كينه ها را از سينه هاميبرد، فرمود كه دايم گردانيد هديه را به پس دادن ظرفهاى هديه و فرمود، كه هديهسه قسم است هديه كه در برابرش توقع نفع داشته باشى ، هديه كه بعنوان رشوهفرستى ، و هديه كه از براى خدا فرستى ، غرض دنيوى نداشته باشى . فصل هشتم : در حقوق فقيران و ضعيفان و مظلومان و پيران و اصحاب و آدابمعاشرتايشان در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه فقراءِ مؤ منانچهل سال پيش از توانگران ايشان در بهشت متنعم ميشوند، پس فرمود كه براى تو مثلىبزنم مثل فقير و غنى مثل دو كشتى است كه بعشارى بگذارند، كشتى خالى را زود روانهميكنند، نگاه نميدارند و كشتى پر از بار را براى حساب نگاه ميدارند. در حديث ديگر فرمود هر چند ايمان بنده زياد ميشود، تنگى روزيش بيشتر ميشود، فرمودكه اگر نه اين بود كه مؤ منان الحاح و مبالغه در دعاى طلب روزى ميكردند، هر آينهايشان را بحال تنگ تر از آنچه دارند ميانداخت . از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه فقر و درويشى امانتى است از خدا نزد خلقش پس هر كه آنها را پنهان دارد،حق تعالى او را مثل ثواب كسى بدهد كه روزها روزه باشد وشبها بنماز ايستاده باشد، هركه آنها را اظهار كند، نزد كسيكه قادر باشد بر برآوردن حاجت او و نكند، بتحقيق كه آنفقير را كشته است ، نه بشمشير و نيزه بلكه بآن جراحتى كه دردل او كرده است . از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه حق تعالى در روز قيامت خطاب ميفرمايد بافقراءِ مؤ منان مانند كسى كه معذرت طلبد و ميگويد، بعزت وجلال خودم سوگند مى خورم كه شما را در دنيا فقير نگردانيدم ، براى خوارى شما نزد منو امروز خواهيد ديد كه با شما چه خواهم كرد، هر كه در دنيا بشما نيكى كرده است دستش رابگيريد و داخل بهشت كنيد، پس يكى از ايشان گويد پروردگارااهل دنيا زنان خوشرو داشتند، جامه هاى نرم پوشيدند، وطعامهاى نيكو خوردند، در خانه هاىنيكو سكنى كردند، بر اسبان نفيس سوار شدند، پس امروز بما هممثل آنها عطا فرما پس حقتعالى فرمايد كه بهريك از شما دادممثل هفتاد برابر آنچه بجميع اهل دنيا داده ام ازاول دنيا تا آخر دنياد. در حديث ديگر فرمود مرد مالدارى كه جامه هاى پاكيزه پوشيده بود، بنزد حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم آمد ونشست پس مرد پريشانى كه جامه هاى چركينپوشيده بود آمد و بر پهلوى او نشست آن مال دار جامه خود را از زير ران او كشيد حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود آيا ترسيدى كه از فقر از چيزى بتو برسد؟گفت نه فرمود ترسيدى كه از توانگرى تو چيزى باو برسد؟ گفت نه فرمودترسيدى كه جامه هايت چركين شود؟ گفت نه فرمود كه پس چرا چنين كردى ؟ گفت يارسول اللّه مرا همنشين بدى هست از نفس شيطان كه هر بدى را براى من زينت ميدهد و هرنيكى را در نظرى من بد ميكند و من بتدارك آنچه كردم نصفمال خود را باو مى بخشم ، حضرت پريشان را خطاب كرد كهقبول ميكنى ؟ گفت نه توانگر گفت چرا قبول نميكنى ؟ گفت ميترسممثل تو شوم . در حديث ديگر منقول است كه آن حضرت بشخص پريشانى فرمود آيا ببازار ميروى و ميوههاى و چيزهاى نفيس ميبينى كه قادر برخريدن آنها نباشى ؟ گفت بلى فرمود هر چيزى كهببينى و قدرت بر خريدن آن نداشته باشى حسنه براى تو نوشته مى شود. در حديث ديگر حسن از آنحضرت منقول است كه در روز قيامت گروهى از مردم برخيزندوبيايند تا در بهشت پس ملائكه بايشان گويند كه شما كيستيد؟ گويند مائيم فقيران ،ملائكه گويند پيش از حساب آمده ايد كه ببهشت رويد؟ جواب گويند، كه چيزى بما ندادهايد كه ما را بر آن حساب كنيد، حق تعالى فرمايد كه راست ميگوئيد، برويد به بهشت . از حضرت امام موسى عليه السّلام منقولاست كه حق تعالى ميفرمايد كه من اغنيا را توانگر نگردانيده ام ، براى آنكه ايشان گرامىبودند بر من و فقيران را بى چيز نكرده ام براى خوارى ايشان نزد من وليكن توانگرانرا امتحان كرده ام بفقيران و اگر فقيران نمى بودند، توانگران هرگز مستوجب بهشت نمىشدند. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه هر كهذليل و حقير شمارد مؤ منى را براى پريشانى او حق تعالى او را در حضور جميع خلايق درقيامت رسوا كند. در حديث صحيح از آنحضرت منقول است كه حق تعالى ميفرمايد مهياى جنگ من باشد كسيكهآزار كند بنده مؤ من مرا و بايد كه ايمن باشد از غضب من كسيكه گرامى دارد، بنده مؤ من مراو اگر از ميان مشرق تا مغرب نباشد مگر يك مؤ من يا امامعادل هر آينه بعبادت ايشان مستغنى شوم از جميع آنچه خلق كرده ام در زمين و هر آينه هفتآسمان وهفت زمين بايشان بر پا باشد و بگردانم از براى ايشان از ايمان ايشان اينستكه محتاج بمونس ديگر نباشند. در احاديث معتبره بسيار منقول است كه حق تعالى ميفرمايد، هر كه دوستى از دوستان مراخوار گرداند، چنانست كه بر روى من بجنگ ايستاده است ، من بسيار زود يارى ميكنم دوستانخود را. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه ذليل ترين مردم كسى است كه مردم را خوار گرداند. در حديث ديگر فرمود هر كه مؤ منى را ذليل كند، خدا او راذليل كند، و فرمود كه حقتعالى مؤ من را از عظمت وجلال و قدرت خود آفريده است ، پس هر كه بر او طعن كند، يا سخن او رد كند بر خدا ردكرده است . از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه : حقير مشماريد ضعيفان برادران خود راكه هر كه مؤ منى را حقير شمارد خدا او را با آن مؤ من در بهشت جمع نكند، مگر آنكه توبهكند. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : بسا ژوليده موى گرد آلوده كه دو جامه كهنه پوشيده باشد، اگر برخدا قسم دهد قسمش را رد نكند. حضرت صادق عليه السّلام فرمود كسيكه با مردم استهزا كند در محبت ايشان طمع نداشتهباشد، فرمود كه حقير مشماريد مؤ من فقيرى را كه هر كه حقير شمارد مؤ من فقيرى را يااستخقاف او كند، خدا او را حقير شمارد و پيوسته با او در غضب باشد تا توبه كند. از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كهحلال نيست مسلمان را كه مسلمانى بترساند. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه هر كه اعانت كند بر آزار مؤ من ببينم كلمه درروز قيامت در ميان دو چشمش نوشته باشد، كه نااميد است از رحمت الهى . از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه هر كه گرامى دارد برادر مؤ من خود را بيك كلمه از روى لطف يا حاجت او رابر آورد، يا غمى از او بردارد، پيوسته رحمت الهى بر سر او سايه انداخته باشد، تادر كارسازى و مهربانى برادر مؤ من باشد، پس فرمود كه مؤ من را براى اين مؤ منميگويند كه مردم در جان ومال خود از او ايمنند، مسلمان كسى است كه مردم از دست و زبان اوسالم باشند و مهاجر كسى است كه از گناهان هجرت كند، هر كه مؤ منى را دستى بزندكه او را بآن سبب ذليل كند، يا طپانچه بر روى او بزند يا چيزى كه نخواهد نسبت باوبجا آورد ملائكه پيوسته او را لعنت كنند، تا او راضى كند و توبه كند پس زينهار كهتعجيل مكنيد، در آزار مردم شايد كه او مؤ من باشد و شما ندانيد و صبر و آهستگى و هموارىبكنيد، كه هيچ چيز نزد خدا بهتر از نرمى و آهستگى نيست . در حديث ديگر فرمود هر كه طپانچه بر روى مسلمانى بزند حقتعالى در روز قيامتاستخوانهايش را از هم بپاشد، دست در گردنغل كرده محشور شود تا داخل جهنم شود، مگر آنكه توبه كند. در حديث معتبر ديگر فرمود كه دشنام دادن مؤ من گناه بزرگست و با او جنگ كردن كفر است، غيبت او كردن نافرمانى خدا است . در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه هر كه بترساند مؤ منى رابصاحب حكمى كه آزارى باو برساند و نرساند او در آتش است ، اگر بترساند و آزارباو برساند با فرعون وآل فرعون باشد در آتش . در احاديث معتبره از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه هر كه بكشد كسى را كه قصد كشتن او نكند، بزند كسى را كه قصد زدن اونكند، ملعونست بلعنت خدا گرفتار شود. در حديث ديگر فرمود بحق خداونديكه جانم در قبضه قدرت او است كه اگراهل آسمانها و زمين همه جمع شوند بركشتن مؤ منى يا راضى شوند بكشته شدن او همه راحقتعالى داخل جهنم كند و بحق آن پروردگارى كه جانم بدست قدرت او است ، كه هيچكسكسى را بناحق تازيانه نميزند، مگر آنكه در جهنممثل آن تازيانه راميخورد و فرمود هر كه نظرى كند بمؤ منى كه او را با آن نظر كردنبترساند، خدا او را بترساند در روزيكه بجز او پناهى نباشد، او را در صورت مورچهمحشور گرداند. از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه لعنتى كه از دهان شخصى بيرونمى آيد ميگردد اگر صاحبش را بيايد آنجا قرار ميگيرد، اگر نه بگوبنده اش برميگردد. در حديث ديگر فرمود كه هر كه طعنى بكند در روى مؤ منى بميرد ببدترين مردنهاسزاوار است ، كه عاقبتش بخير نباشد. در حديث ديگر منقول است كه شخصى بآنحضرت عرض كرد كه چه ميفرمائيد در امرمسلمانى كه مسلمان ديگر بديدن او بيايد و او در خانه باشد، پس رخصت بطلبد و او رارخصت ندهد كه داخل شود، بيرون نيايد فرمود هر مسلمانيكه بديدن مسلمانى بيايد يا پسكارى بيايد او در خانه باشد و او را رخصت ندهد، و بيرون نبايد پيوسته در لعنت خداباشد تا بيكديگر ملاقات كنند. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه هر مؤ منى كه ميان او و مؤ منى حجاب باشدكه باو نتواند رسيد، حق تعالى در قيامت ميان او و بهشت هفتاد هزار حصار قرار دهد، كهغلظت هر حصارى هزار ساله راه باشد. در حديث ديگر از حضرت امام رضا عليه السّلاممنقول است : در زمان بنى اسرائيل چهار نفر از مؤ منان بودند، پس سه نفر ايشان در خانهدر خانه مجتمع بودند، براى گفتگوئى و چهارم آمد بدر آن خانه و در زد غلام بيرون آمدپرسيد، كه مولاى تو كجاست گفت در خانه نيست آن شخص برگشت وغلام رفت ، بمولاىخود گفت كه فلان شخص آمد و پرسيد كه مولاى تو كجاست ، گفتم كه در خانه نيست آنشخص برگشت ورفت مولا ساكن شد و پروائى نكرد و غلام را ملامت نكرد، كه چرا چنينكردى و از برگشت آن مرد آزرده نشدند هيچيك از ايشان ومشغول سخن خود شدند، روز ديگر باز آنمرد بامداد بنزد ايشان آمد ديد كه ايشان از خانهبيرون آمده اند، بمزرعه خود ميروند برايشان سلام كرد و گفت من با شما بيايم ؟ گفتندبلى ، عذر روز گذشته رااز او نخواستند، زيرا كه آنمرد پريشان و محتاج بود در اثناىراه ناگاه ابرى ظاهر شدگمان كردند كه باران خواهد آمد تند رفتند چون ابر محاذىسرايشان رسيد، منادى از ميان ابر ندا كرد كه اى آتش ايشان را بگير و منمجبرئيل رسول از جانب خدا آمده ام ، پس ناگاه آتش آمد و آن سه نفر را ربود و آنمرد محتاجترسان و حيران متعجب ماند، پس بشهر برگشت و بخدمت حضرت يوشع آمد، آن خبررانقل كرد حضرت يوشع گفت كه خدا بر ايشان غضب كرد، بعد از آنكه از ايشان راضىبود به سبب آنچه نسبت بتو بعمل آوردند، و آن قصه را براى اونقل فرمود آنمرد گفت من ايشان را حلال كردم ، در گذشتم از كرده ايشان يوشع گفت كهاگر پيش از آمدن عذاب بود نفع ميكرد اما الحال نفع نميكند و شايد در قيامت ايشان را نفعدهد حلال كردن تو. در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه هر مؤ منى يارى نكند برادر مؤمن خود را و او قادر بريارى كردن او باشد، خدا او را در دنيا و آخرت يارى نكند. از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه حاضر نشود احدى از شما در وقتىكه حاكم ظالمى كسى را بزند يا بكشد يا ستم بر او كند هرگاه يارى او نكند، زيرا كهيارى مؤ من بر مؤ من واجب است هرگاه حاضر باشد. در حديث حسن از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه شخصى از نيكان را در قبرشنشاندند، پس باو گفتند كه ما صدتازيانه از عذاب بر تو ميزنيم گفت طاقت ندارم ،پس يكى كم كردند گفت طافت ندارم تا آنكه بيك تازيانه رسيد گفت طاقت ندارم گفتندچاره نيست ، از يكى پرسيد كه بچه سبب اين تازيانه را بر من ميزنيد، گفتند باين سببكه روزى بى وضو نماز كردى و بر ضعيفى گذشتى كه بر او ظلم ميشد و او را يارىنكردى ، پس تازيانه از عذاب خدا بر او زدند كه قبرش پر از آتش شد. در حديث ديگر فرمود كه چهار كسند كه حقتعالى در روز قيامت نظر رحمت بسوى ايشانميافكند، شخصيكه كسى از او چيزى خريده باشد و پشيمان شود و پس دهد و اوقبول كند وكسيكه بفرياد مضطرى برسد و كسيكه بنده آزاد كند، و كسيكه عزبى را كدخداكند. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كسيكه بفرياد برادر مؤ من خود برسد كه او را از ورطه يا غمى يا اندوهىبيرون آورد، حقتعالى براى او ده حسنه بنويسد، و ده درجه از براى او بلند كند وثواب دهبنده آزاد كردن باو كرامت فرمايد، ده عذاب را از او بردارد و ده شفاعت از براى او در قيامتمهيا كند. از حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام منقول است كه هر كه ببيند بيچاره را در راهى كهچهار پايش افتاده است ، كسى بفرياد او نميرسد پس بفرياد او برسد، او را بر چهارپاى خود سوار كند و بارش را بردارد، حقتعالى باو خطاب فرمايد كه خود را بمشقتانداختى و نهايت سعى كردى در فرياد رسى برادر مؤ من خود را براى توموكل سازم ملكى چند كه دعد ايشان زياد باشد، از جميع آدميان ازاول دنيا تا آخر دنيا و هر يك را آنقدر قوت باشد، كه آسان باشدبر او برداشتنآسمانها و زمينها تا بنا كنند براى تو در بهشت قصرها و خانه و بلند كنند براى تودرجه ها و چون در بهشت در آئى از پادشاهان بهشت باشى ، كسيكه دفع كند از مظلومىضرر ظالمى را كه خواهد ضرر ببدن او يا مال او برساند، حقتعالى خلق كند بعدد هرحرفى از گفته هاى او و بعدد هر حركتى از حركات او و درنگى از درنگهاى او صدهزارملك كه دفع كنند از او شياطينى را كه قصد كنند او را گمراه كنند، بازاى هر ضررقليلى كه از او دفع كرده باشد صدهزار از خدمت كاران بهشت و صدهزار از حوريان بهشتباو عطا فرمايد، كه او را خدمت كنند و گرامى دارند و گويند كه اينها همه در برابر آندفع كردن ضرر است از مال يابدن آن برادر مؤ من . از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه هر كه حرمت مرد پيرى را بشناسد، پس او را تعظيم كند براى سنش خدا او راايمن گرداند از ترس روز قيامت و فرمود كه تعظيم خدا است تعظيم كردن مؤ من ريش سفيدو فرمود كه از ما نيست كسيكه خوردان ما را رحم نكند، و پيران ما را تعظيم نكند. در حديث ديگر فرمود كه هر كه كفايت كند، براى كورى حاجتى از حاجات دنيا را وبراى اودر آن حاجت راه رود وسعى كند تا خدا آن را بر آورد حقتعالى او را بيزارى دهد از نفاق و ازآتش جهنم و هفتاد حاجت از حاجات دنياى او برآورد، پيوسته در رحمت الهى باشد تا برگردد. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه به كرى چيزى را شنوانيدن بى آنكه دلتنگشوى تصدقى است آسان . از حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام منقول است كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلامفرمود كه هر كه قايد كورى شود، چهل گام برزمين هموار وفا نميكند بقدر سر سوزنىاز آن گر تمام روى زمين را پر كنند از طلا و اگر برسر راهش مهلكه باشد و او راصدهزار مرتبه برهمه گناهانش زيادتى كند و همه را محو كند و او را به اعلا غرفه هاىبهشت برساند. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه بسيار نظر مكنيد بسوى اصحاب بلا و آنها كه خوره دارند، كه اندوهناكميشوند. در حديث ديگر فرمود از كسيكه خوره داشته باشد بگريزيد چنانچه از شير ميگريزيد،و با او سخن مگوئيد، مگر آنكه بقدر يكذرع از او دور باشيد. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه چو ايشان را ببينيد از خدا عافيت بطلبيد و ازمرض ايشان غافل مشويد، كه مبادا بشما سرايت كند. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه پنج كسند كه بهمه حال از ايشان اجتناب ميبايد كرد، كسيكه خوره داشتهباشد، و پيس و ديوانه و والدالزنا و عرب باديه نشين . در حديث ديگر فرمود، كه كم نظر كنيد باهل بلا وبنزد ايشان مرويد و چون بايشانبگذريد، تند بگذريد، كه بشما نرسد آنچه بايشان رسيده . در حديث موثق از حضرت امام محمد باقر عليه السّلاممنقول است كه چون شخصى را ببينى كه ببلائى مبتلاست بگو اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذىعافانى مِمَا ابْتَلاكَ بِهِ وَفَضَّلَنْى عَلَيْكَ وَعَلى كَثيرٍ مِنَّمْ خَلَقَ و آهسته بگوكه او نشنود. در حديث حسن از نحضرت منقول است كه چون كسى از صاحبان بلا را ببينى سه مرتبهآهسته بگو كه او نشنود اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى عافانى مِمّا ابْتَلاكَ بِهِ وَلَوْ شاءَفَعَلَ كه هر كه چنين كند، هرگز بلا باو نرسد. در حديث معتبر از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلاممنقول است كه هر كه مبتلائى را ببيند و اين دعا بخواند هرگز بآن مبتلا نشود،اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى عَدَلَ عَنّى مَاابْتَلاكَ بِهِ وَفَضَّلَنى عَلَيْكَ بِالْعافِيَةَِللّهُمَّ عافِنى مَمَاآبْتَلَيْتَهُ بِهِ. در روايت ديگر فرمود كه اين دعا را بخواند، اَللّهُمَّ اِنّى لااَسْخَرُ وَلا اَفْخَرُ وَلكِنْاَحْمَدُكَ عَلى اَعْظَمِ نَعْماءِكَ عَلَىَّ. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه چون اصحاب بلا را ببينيد حمد خدا را بكنيد، و بايشان مشنوانيد كه باعثاندوه ايشان ميشود. فصل نهم : در رعايت حقوق مؤ منان در غيبت ايشان در حديث معتبر منقول است كه شخصى بحضرت زين العابدين عليه السّلام عرض كرد، كهفلان شخص شما را گمراه و مبتدع ميداند، حضرت فرمود كه حق همنشينى او را رعايتنكردى كه سخن از را بمن نقل كرد، حق مرا رعايت نكردى چيزى كه نميدانستم از او بمنرسانيد، همه را مرگ در پيش است ، محشور خواهيم شد و وعده گاه همه قيامت است ، خدا ميانما حكم خواهد كرد، زنهار كه غيبت مكن كه خورش سگان جهنم است . در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه هر كه ايمان بخدا و رسول دارد ننشيند در مجلسى كه به امامى دشنام دهند،يا غيبت مسلمانى كنند. در حديث ديگر فرمود كه هر كه غيبت كند مسلمانى را ثواب روزه و وضويش بر طرف مىشود، در روز قيامت از او بوئى آيد گنده تر از بوى مردار كهاهل محشر همه در آزار باشند، اگر پيش از توبه بميردحلال كرده باشد چيزيرا كه خدا حرام كرده است ، هر كه احسان كند با برادر مؤ من درمجلسى كه غيبت او كند، نگذارد كه او را غيبت كنند، حق تعالى هزار نوع بديرا در دنيا وآخرت از او ردكند، اگر ردنكند و قدرت بر رد غسبت او داشته باشدمثل گناه آن غيبت كننده هفتاد برابر داشته باشد. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه هر كه را بديده خود نه بينى كه گناه كند ودو گواه عادل بر آن گواهى ندهند كه گناهى كرده است ، او ازاهل عدالت است و گواهيش مقبولست هر چند در واقع گناهكار باشد، هر كه غيبت كند از رابگناهى كه در او باشد او از دوستى و يارى خدا دور است ، در دوستى و يارى شيطانداخل است ، بتحقيق كه خبر داد مرا پدرم از پدرانش ازرسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم كه هر كه غيبت كند، مؤ منى را بچيزيكه در او باشدخدا در ميان ايشان در بهشت اجتماع نيندازد، هر كه غيبت كند مؤ منى را بچيزيكه در او نباشدعصمت ميان ايشان بريده شود، غيبت كننده در جهنم باشد. در حديث معتبر ديگر فرمود كه هر كه در حق برادر مؤ من خود بگويد آنچه چشمش ديده وگوشش شنيده باشد از آنها خواهد بود، كه حقتعالى ميفرمايد، بدرستيكه آنانكه مى خواهندكه شايع شود گناهان بد مؤ منان ايشان راست عذابى دردناك در دنيا و آخرت . در حديث ديگر فرمود غيبت آنست كه در برادر مؤ من عيبى و گناهى را بگوئى كه خدا بر اوپوشانيده است ، و بهتان آنست كه در او چيزى بگوئى كه در او نباشد. در حديث ديگر فرمود هر كه غيبت كند برادر مؤ من خود را بى آنكه دشمنى در ميان ايشانباشد، شيطان در نطفه او شريك شده خواهدبود. در حديث ديگر فرمود كه سه خصلت است كه در هر كه باشد چهار چيز براى او لازمميشود، كسيكه چون سخن گويد دروغ نگويد، چون با مردم خلطه كند برايشان ظلم نكند، وچون وعده كند بوعده خود وفا كند، واجبست كه عدالت او در ميان مردم ظاهر باشد و مروت اودر ميان ايشان هويدا باشد، غيبت او برايشان حرام باشد، اخوت او برايشان واجب باشد. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه غيبت بدتر است از زنا زيرا كه زناكار توبه ميكند، و خدا توبه اش راقبول ميكند و غيبت كننده توبه اش قبول نيست تا آن شخص آن راحلال كند. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه برادران خود را ياد كنيد هرگاه غايب باشنداز شما ببهتر از آنچه دوست ميدارى كه شما را غايبانه ياد كنند. در حديث ديگر فرمود كه چون فاسق علانيه گناه كند و پروا نكند او را حرمت نيست و غيبتاو حرام نيست . از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه سه كسند كه ايشان را حرمتى نيستكسيكه صاحب بدعت باشد وامام و ييشواى ظلم كننده و فاسقى كه علانيه فسق كند. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه هر كه رد كند حرف بدى را كه در عرض برادر مسلمانش گويند، براى اوبنويسند، بهشت را البته . در حديث صحيح از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام مرويست كه هر كه نزد او غيبت كنندبرادر مؤ منش را پس از را نصرت و يارى كند خدا او را در دنيا و آخرت يارى كند و اگرقادر باشد كه دفع آن غيبت از او بكند و يارى او در آن باب بكند، و نكند خدا پست كند اورا در دنيا و آخرت . از حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام منقول است كه هر كه حاضر باشد در مجلسى كهدر مجلس سگى در عرض برادران مؤ من او فتاده باشد و صاحب جاه و اعتبار باشد، و او ردكند بر آن ظالم و عرض برادران مؤ من را نگاه دارد، حق تعالى برانگيزد ملائكه را كهجمع ميشوند نزد بيت المعمور براى حج و آنها نصف ملائكه آسمانهايند و ملائكه كرسى وعرش و ايشان نصف ملائكه حجب اند، كه ايشان همه او را نزد خدا مدح و ستايش كنند، و ازبراى او از خدا رفعت منزلت و بلندى مرتبه او راسئوال كنند، پس حق تعالى فرمايد كه من واجب گردانيدم براى او بعدد هر يك از شما كهمدد او ميكنيد، مثل عدد جميع شما از درجات بهشت و قصرها و باغها و بستانها و درختان ازآنچه خواهم كه عقل مخلوقى بآن احاطه نكرده باشد. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه هر كه نقلى بكند در مذمت مؤ منى براى آنكهعيب او را ظاهر كند، و مردى او را در هم شكند و او را از ديدهاى مردم بيندازد خدا او را ازدوستى و يارى خود بيرون كند، در دوستى و يارى شيطانداخل كند. در احاديث معتبره منقول است كه هر كه دو رو و دو زبان داشته باشد كه در حضور مردم مدحايشان كند، در غايبانه غيبت ايشان گويد چون در روز قيامت محشور شود، دو زبان از آتشداشته باشد يكى در پيش رو ويكى در پشت سر و در محشر ندا كنند، اين بود كه در دنيادو رو و دو زبان داشت . در روايت ديگر منقول است كه محمدبن فضيل بحضرت امام موسى عليه السّلام عرض كرد،كه شخصى از برادران مؤ من چيزى از او بمن ميرسد كه خوشم نمى آيد، پس از اوسئوال ميكنم او انكار ميكند، حال آنكه جمعى از مردم ثقه اين خبر را بمننقل كرده اند، حضرت فرمود كه چشم و گوش خود را تكذيب كن در حق برادر مؤ من خوداگر پنجاه كس شهادت بدهند و سوگند ياد كنند، او خلاف آنها بگويد سخن او را تصديقكن و آنها را تكذيب كن و براى از چيزى را فاش مكن كه موجب نفص و عيب او باشد. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه هر كه كسى را رسوا كند در گناهى چنانست كه آن گناه را خود كرده است ،هر كه مؤ منى را بچيزى سر زنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند. از حضرت على بن الحسين عليه السّلام منقول است كه هر كه خود را از بدگوئى در عرضمسلمانان نگاه دارد خدا گناهش را در قيامت بيامرزد. در حديث صحيح از حضرت صادق عليه السّلاممنقول است كه هر كه بهتانى بگويد براى مرد مؤ من بچيزى كه در او نباشد خدا او را درميان چرك فروج زناكاران كه در ديگهاى جهنم جوشد نگاه دارد، تا آنكه از عهده گفته خودبدر آيد. از حضرت امام موسى عليه السّلام منقول است كه هر كه براى كسى چيزى بگويد كه مردمآنرا دانند غيبت نيست . در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه اظهار شماتت و شادى مكن دربلائيكه بر برادر مؤ من تو نازل شود، كه خدا او را رحم ميكند و از او دفع ميكند و برتو ميفرسند آن بلا را و فرمود هركه شماتت كند، بر مصيبت برادر مؤ من خود از دنيابيرون نرود تا بآن مبتلا نشود. در احاديث معتبره بسيار وارد شده است كه نزديكتريناحوال بنده بكفر آنست كه كسى با مؤ منى برادرى كند، لغزشها و گناهانش را در خاطرنگاهدارد، كه يك روزى او را سرزنش كند، بآنها. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه فرمود اى جماعتيكه بزبان مسلمان شده ايد، ايمانبدل شما نرسيده است مذمت مسلمانان مكنيد و تفحص عيبهاى ايشان مكنيد، كه هر كه تفحصعيبهاى مردم كند خدا او را رسوا كند، اگر چه گناه را در ميان خانه خود كرده باشد. حضرت صادق عليه السّلام فرمود كه هر كه سرزنش مؤ منى كند خدا او را در دنيا و آخرتسرزنش كند. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه بدترين دروغها گمان بدبمردم بردن است . از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه هر كه متهم سازد برادر مؤ منش را ايمان دردلش گداخته شود، چنانچه نمك در ميان آب گداخته ميشود. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله سلّم منقول است كه فرمود مى خواهيد خبر دهم شمارا از بدترين شما؟ گفتند، بلى يا رسول اللّه فرمود آنها كه در ميان مردم بسخن چينىراه ميروند، در ميان دوستان جدائى مى اندازند، و از براى بى عيبان عيب ميجويند. حضرت امام محمد باقر عليه السّلام فرمود كه بهشت حرام است بر سخن چينان . از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه دو شخص بآزرده گى از هم جدا نميشوند مگرآنكه يكى مستحق بيرزارى ولعنت الهى ميشود، بسيار باشد كه هر دو مستحق شوند شخصىگفت كه اگر يكى مظلوم باشد، چرا مستحق لعنت شود؟ فرمود براى آنكه چرا نمى آيدبنزد آن ديگرى كه او را بدارد بصله و احسان و ازبد او درگذرد. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه آزرده گى و جدائى زياده از سه روز نميباشد. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه پيوسته شيطان در فرح وشادى است ، تا دومسلمان از يكديگر آزرده اند ودورى ميكنند و چون با هم ملاقات كنند، زانوهايش برهم مىخورد، بندهايش جدا ميشود و فرياد ميكند واويلا چه بلائى بود برسر من آمد. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه هر دو مسلمان كه از هم دورى كنند، و سه روز بگذرد كه صلح نكنند، ازاسلام بدر ميروند و در ميان ايشان دوستى ايمانى برطرف ميشود، پس هر يك زودتر باديگرى سخن بگويد در قيامت زودتر به بهشت خواهد رفت . فصل دهم : در آداب معاشرت ظالمان و قليلىازاحوال ايشان بسند معتبر از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلاممنقول است كه : بشيعيان خود فرمود، كه اى گروه شيعه گردنهاى خود راذليل مكنيد بترك اطاعت پادشاه خود، پس اگرعادل باشد از خدا بطلبيد كه او را باقى بدارد، اگر ظالم و ستمكار باشد از خدابطلبيد كه او را باصلاح آورد كه صلاح شما در صلاح پادشاه شما است ، پادشاهعادل بمنزله پدر مهربان است و از براى او بخواهيد آنچه از براى خود مى خواهيد، و ازبراى او مخواهيد آنچه از براى خود نمى خواهيد. بسند معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : خدا رحمت كند كسى را كه يارى كند پادشاه خود را بر نيكى كردن به او. از حضرت صادق عليه السّلام منقولاست كه : هر كه متعرض پادشاه ظالمى شود واز او آزارى بيابد، خدا او را بر آن آزارثواب ندهد و صبر او را روزى نكند. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : هر كه مدح كند پادشاه ظالمى را و نزد او شكستگى وتذلّل كند، براى طمع دنيا قرين او باشد، در جهنم زيرا كه حقتعالى ميفرمايد وَلاتَرْكَنُوا اِلَى الَّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النّارُ يعنى بهدل ميل مكنيد بسوى آنها كه ظلم ميكنند، پس مس ميكند شما را آتش و فرمود هر كه راهنمائىكند ظالمى را بر ظلم در جهنم باهامان وزير فرعون باشد و هر كه از جانب ظالمى خصومتكند، يا يارى او نمايد در آن حصومت چون ملك الموت نزد او آيد بگويد، بشارت باد ترابلعنت خدا و آتش جهنم و هر كه تازيانه در دست گرفته گرداند از آتش جهنم كه درازاىآن هفتاد ذرع باشد و مسلط گرداند آنرا بر او درجهنم و نهى فرمود از حاضر شدن برسر سفره فاسقان . حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام در وقت فوت وصيت فرمود به حضرت امام حسن عليهالسّلام كه دوست دار صالحان را براى صلاح ايشان ، مدارا كن بظاهر با فاسقان و دردل دشمن ايشان باش . در حديث ديگر فرمود كه حضرت عيسى با بنىاسرائيل عليه السّلام ميگفت ، كه يارى نكنيد ظالم را بر ظلمش كهفضل شما باطل ميشود. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : سه چيز است كه دل را فاسد ميكند، ونفاق را دردل ميروياند چنانچه آب درخت را ميروياند، شنيدن سازها و خوانندگيها و فحش گفتن ،وبدر خانه پادشاه رفتن و از پى شكار رفتن . از حضرت صادق منقول است كه : نگاه داريد و حفظ كنيد دين خود را بپرهيزكارى از محرماتو قوت دهيد دين خود را بتقيه كردن از مخالفان و مستغنى شدن بخدا از طلب كردن حوائجاز پادشاهان ، بدانيد هر مؤ منى كه خضوع وشكستگى كند، نزد صاحب سلطنتى يا كسىكه مخالف او باشد در دينش از براى طلب آن دنيائيكه در دست او است خدا او را گمنام كند،دشمن دارد او را و او را بخود بگذارد، و اگر چيزى از دنياى او بدستش بيايد خدا بركت رااز آن بردارد، و او را ثواب ندهد اگر خرج كند در حج يا عمره يابنده آزاد كردن . در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : چون روز قيامت شود منادى از جانب حق تعالى نداكند، كه كجايند ظالمان ومددكاران ايشان و آنانكه دوات ايشان را ليقه گذاشته اند، يا سر كيسه براى ايشانبسته اند يا مد قلمى بايشان داده اند آنها را هم با ظالمان محشور كنند. در حديث معتبر ديگر فرمود كه هيچ بنده بپادشاهى نزديك نميشود، مگر آنكه از خدا دورميشود، هيچ بنده مالش زياد نميشود، مگر آنكه حسابش دشوارتر ميشود و هيچ بنده اتباعشبيشتر نميشود، مگر آنكه شياطين او بيشتر ميشوند، و فرمود زينهار كه احتراز كنيد از درخانه پادشاهان و آنها كه با پادشاهان ميباشند، كه نزديكترين شما بآنها دورترينشمايند از خدا پادشاهان و آنها كه با پادشاهان ميباشند، كه نزديكترين شما بآنهادورترين شمايند از خدا و هر كه پادشاه را بر خدا اختيار كند خدا پرهيزكارى را از اوبردارد، او را حيران گرداند. در حديث صحيح از حضرت صادق عليه السّلاممنقول است كه : هر كه معذور دارد ظالمى را در ظلم او خدا مسلط گرداند بر او كسى را كهظلم بر او كند، پس اگر دعا كند دعايش مستجاب نشود و خدا اورا بر آن ستم كه ميكند ثوابندهد. در حديث صحيح ديگر فرمود كه هر كه يارى دهد ظالمى را بر مظلومى پيوسته حقتعالى بر او خشمناك باشد، تا دست از آن يارى بردارد. در حديث ديگر فرمود كه در زمان حضرت موسى عليه السّلام پادشاهى ظالمى بود كهحاجت مؤ منى را بشفاعت بنده صالحى برآورد، پس پادشاه و آن مرد صالح هر دو در يكروز مردند و همگى بر جنازه آن پادشاه جمع شدند، درهاى بازارها را بستند براى مردن اوتا سه روز، آن مرد صالح در خانه خود ماند تا كرمهاى زمين رويش را خوردند، پسحضرت موسى بعد از سه روز مرده آنمرد صالح رابآنحال مشاهده كرد و گفت پروردگارا آن دشمن تو بود كه با آن اعزاز و اكرام او رابرداشتند، و اين دوست تست و باين حال مانده است ، حق تعالى وحى فرستاد باو كه ياموسى اين دوست من از آن جبار حاجتى سئوال كرد، آن را برآورد او را مكافات دادم براى برآوردن حاجت اين مؤ من و كرمهاى زمين را بر روى اين مؤ من مسلط كردم براى سئوالى كه ازآن جبار كرد. در حديث ديگر منقول است كه : سليمان جعفرى به حضرت امام رضا عليه السّلام عرضكرد، كه چه ميفرمائيد در كارهائى كه مردم متكفل ميشوند، ازجانب پادشاهان حضرت فرمودكه داخل شدن در اعمال ايشان و يارى ايشان كردن و سعى در حوائج ايشان نمودن ،معادل كفر است و عمدا نظر بسوى ايشان كردن ، گناه كبيره است . از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه : هر كه برود نزد توانگرى و بنزد اوشكستگى كند براى توانگرى او دو ثلث دينش ميرود. در حديث معتبر از حضرت امام محمد باقر عليه السّلاممنقول است كه : هر كه برود بسوى پادشاه ظالمى و او را بپرهيزكارى بكند، و پند ونصيحت بگويد او را مثل ثواب جن و انس بوده باشد، از على بن حمزهمنقول است كه : گفت من دوستى داشتم از نويسندگان بنى اميه با من بخدمت حضرت صادقعليه السّلام آمد، عرض كرد كه من در ديوان بنى اميه كار ميكردم ومال بسيار بهم رسانيدم ، حضرت فرمود كه اگر نه اين بود كه مردم براى بنى اميهكتابت ميكنند، و غنيمت براى ايشان جمع ميكنند، از براى ايشان جنگ ميكنند، و نزد ايشانحاضر ميشوند هر آينه حق ما را غصب نميكردند، آن شخص گفت كه آيا مرا چاره اى هستحضرت فرمود اگر بگويم خواهى كرد؟ گفت ميكنم فرمود كه هر چه كسب كرده در ديوانايشان آنچه صاحبش را مى شناسى پس ده و آنچه نمى شناسى تصدق كن و اگر چنين كنىمن ضامن بهشت ميشوم براى تو، آن شخص ساعتى سر در زير افكند پس گفت چنين ميكنم ،على بن ابى حمزه گفت كه آن جوان با ما بكوفه آمد و تماممال خود را داد حتى آن جامه هائى كه پوشيده بود و ما در ميان خود مالى جمع كرديم و جامهها براى او خريديم و خرجى براى او فرستاديم ، بعد از چند ماهى بيمار شد چون منبديدنش رفتم در حال جان كندن بود پس چشم گشود و گفت حضرت صادق عليه السّلامبضامنى خود وفا كرد اين را گفت ومرد، او را فن كرديم و درسال ديگر بخدمت آنحضرت رفتم چون نظر آنحضرت بر من افتاد فرمود واللّه كه براىرفيق تو بضامنى خود وفا كرديم . ازمفضل بن مزيد كه نويسنده خلفا بود وشيعه بودمنقول است : كه بخدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض كرد، كه ميدانيد خدماتى كه مننزد اين خلفا ميكنم ، حضرت فرمود كه آنچه بهم ميرسانى بشيعيان بده حق تعالىميفرمايد، كه حسنات گناهان و سيئات را ميبرد. در حديث معتبر منقول است كه : صفوان شتردار بخدمت حضرت امام موسى آمد حضرت فرمودكه همه چيز تو خوبست بغير از آنكه شترهاى خود را بهارون الرشيد كرايه ميدهى ،صفوان گفت واللّه كه من شتر خود را باو كرايه نداده ام براى كاربدى يا شكارى يالهوى وليكن از براى راه مكه باو كرايه دادم ، من خود با او نميروم نوكران و غلامان خودرا ميفرستم حضرت فرمود آيا ميخواهى آنقدر زنده باشند كه كرايه تورا بدهند، گفتبلى فرمود هر كه زندگى ايشان را خواهد از ايشان است ، هر كه از ايشان است ازاهل جهنم است . در حديث ديگر منقول است كه : عبدالغفار بن القسم از حضرت امام محمد باقر و حضرتصادق عليه السّلام پرسيد كه چه ميفرمائيد درباب رفتن بنزد پادشاه فرمود، كه خوبنميدانم براى تو گفت بسيار است كه بشام ميروم و مرا بنزد ابراهيم پسر وليد ميبرند،حضرت فرمود كه رفتن بنزد شاه و حكام باعث سه چيزبد ميشود،اول محبت دنيا دويم فراموشى مرگ سيم راضى نبودن آنچه خداتو را روزى كرده است ،گفت يابن رسول اللّه من مرد عيال بارم و بتجارت ميروم بآنجا براى منفعت حضرتتجويز اين فرمود. از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه : هر كه راضى باشد بحكم پادشاهظالمى و اعانت او كند، از دوستان او خواهد بود. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : دو صنفند از امت من كه صلاح ايشان موجب صلاح تمام امت است ، فساد ايشانموجب فساد امت ، فقيهان و پادشاهان . حضرت صادق عليه السّلام فرمود كه اميد نجات دارم براى هر كه اعتقاد بامامت ما داشتهباشد از اين امت مگر سه كس صاحب استيلائيكه ظلم كند بر رعيت خود و كسيكه در دين بدعتكند و كسيكه علانيه فسق كند، فرمود سه كسند كه هر كه با ايشان منازعه كندذليل و بيمقدار ميشود پدر و پادشاه و قرض خواه . از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : بيوفاتر و كم دوست تر از همه كس پادشاهانند. در حديث حسن از آن حضرت منقول است كه : هر كه حكومت مردم اختيار كند وعدالت كند و درخانه خود را بگشايد، پرده بردارد كه همه كس راه باو داشته باشد،باحوال همه مردم برسد بر خدا لازم است كه ترس او را در قيامت بايمنىمبدل گرداند، او را داخل بهشت كند. در حديث ديگر فرمود كه چون حق تعالى خير رعيت را خواهد پادشاه مهربانى بر ايشانمسلط مى گرداند، براى او وزير عادلى ميسر مى گرداند، وبسند معتبر از حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : خداوند عالميان ميفرمايد كه منمپروردگارى كه بجز من خداوندى نيست آفريده ام پادشاهان را و دلهاى ايشان بدست مناست پس هر گروهى كه طاعت من بكنند، دلهاى پادشاهانرا بر ايشان رحمت مى گردانم ،پس مشغول مگردانيد خود را بدشنام دادن پادشاهان و توبه كنيد بسوى من تا دلهاىايشان را بر شما مهربان بگردانم . در حديث ديگر فرمود كه چون حق تعالى بهشت را خلق نمود فرمود ببزرگوارى خودسوگند ميخورم كه داخل بهشت نميكنم ، كسى را كه هميشه شراب خورد، سخن چينان را ودويت را چوبكيان ظالمان را و شكافندگان قبرها را و تمقاچيان را كه عشور از مردمميگيرند وقطع كننده رحم را و كسيكه بجبر قائل باشد. در حديث ديگر فرمود هر كه بناحق سر كرده جماعتى شود، بر ايشان استيلا يابد حقتعالى او را در كنار جهنم بازاى هر روزى هزارسال بدارد، چون محشور شود دستهايش در گردنش بسته باشد، پس اگر بامر خدا درميان ايشان عمل كرده باشد خدا او را رها كند، اگر ظلم بر ايشان كرده باشد، او را بجهنماندازد. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : هر كه والى مسلمانان شود و ايشان راضايع گذارد وباحوال ايشان نپردازد خدا او را ضايع بگذارد، رحمت خود را از اوبازگيرد. از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه : هر والى كه مردم را ممنوع سازد ازآنكه كارهاى خود را باو عرض كنند، حق تعالى در قيامت حاجت او را برنياورد و اگر چيزىبرسم هديه بگيرد چنانست كه از غنيمت دزدى كرده است كه بدترين دزدى هاست و اگررشوه بگيرد چنان است كه به خدا شرك آورده باشد و در حديث معتبر از حضرت صادقعليه السّلام منقول است كه : حق تعالى وحى فرمود بسوى پيغمبرى از پيغمبران كهدرمملكت پادشاه جبارى بود كه برو و بآن پادشاه بگو كه من ترا پادشاه نكرده ام كهخون مردم را بريزى و مالهاى ايشان را بگيرى براى اين تو را پادشاه كرده ام كهصداهاى مظلومان را از من بازگيرى ، بدرستى كه من ترك بازخواست ستمها كه برايشانشود، نميكنم هر چند كافر باشند. از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه : در جهنم كوهى هست كه آن را سعداميگويند و در آن كوه وادى هست كه آن را سقر ميگويند، در آن وادى چاهى هست كه آن را هبهبگويند هر گاه كه پرده آن چاه را برمياندازنداهل جهنم از گرمى آن بفرياد ميآيند و آنچاه جاى جباران است . در روايت ديگر منقول است : از محمدبن اسمعيل بن نوح كه حضرت امام رضا عليه السّلامفرمود: كه خدا را درپادشاهان جماعتى هست كه خدا دين حق را بايشان عطا فرمود، ايشان رااستيلا بر شهرها داده است كه بسبب ايشان از دوستانش ضررها و ستمها را دفع كند وببركت ايشان باصلاح آورد امور مسلمانان را و مؤ منان در حالهاى بد بايشان پناه ميبرند،محتاجان و شيعيان ما بايشان متوسل ميشوند، مؤ منان بحق و راستى و ايشانند امينان خدا درزمين و نور ايشان روشنى ميدهد اهل آسمان را چنانچه ستاره ها روشنى ميدهنداهل زمين را و در قيامت نور ايشان عرصه محشر را روشن ميكند، ايشان براى بهشت خلق شدهاند اگر خواهى كه از ايشان باشى شادگردان مؤ منان از شيعيان ما را. در حديث صحيح از حضرت امام موسى عليه السّلام و در حديث معتبر از حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : هر كه برساند بپادشاهى حاجت كسىكه نتواند حاجت خود را باو رساند حقتعالى پاهايش را در قيامت بر صراط ثابت گرداند. در حديث معتبر منقول است كه : حميرى عريضه نوشت بخدمت حضرت صاحب الامر، كهشخصى هست كه متصدى اوقاف است و حلا ميداند تصرف در آنها را و بى پروا ميگيرد وصرف ميكند، من گاهى در ده او وارد ميشوم ، اگر طعام او را نخورم با من عداوت ميكند،گاهى هديه هم براى من ميفرستد، حضرت در جواب نوشتند كه اگر اينمرد مالى و معاشىبغير آنچه در دست اوست از وقف دارد، طعامش را بخور و احسانش راقبول كن و اگر بغير آن مال حرام چيزى ندارد، طعامش را مخور و مالش راقبول مكن . از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : سه دعاست كه از درگاه خدا رد نميشود،دعاى پدر براى فرزند نيكوكار و نفرين او بر فرزندان بد كردار و نفرين مظلوم برظالم و دعاى مظلوم براى كسيكه انتقام از ظالم براى او بكشد، دعاى مؤ من براى مؤ منى كهاز براى دوستى اهل بيت او را بمال خود اعانت كند، و نفرين مؤ من بر كسى كه اعانت او نكندبا قدرت و احتياج آن مؤ من به او. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : حقتعالى ميفرمايد، كه غضب من سخت وشديد است ، بر ظالمى كه ظلم كند،بر كسيكه ياورى بجز من نيابد. در حديث ديگر منقول است كه : حتقعالى ميفرمايد كه من مستجاب نميكنم دعاى كسى را كهمظلمه از كسى نزد او باشد. از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است : كه ظلم كننده و يارى كننده او بر ظلم وكسيكه راضى به آن ظالم باشد، هر سه در گناه شريكند. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : هر كه ظلمى بر كسى بكند، حقتعالىبرانگيزد كسى را كه مثل آن ظلم را نسبت باو يا فرزندان او يا فرزندان فرزندان اوبكند. در حديث ديگر فرمود كه هر كه حق مؤ منى را حبس كند حقتعالى در قيامت او را پانصدسال بر پا بدارد تا آنكه از عرقش رودخانه ها جارى شود و منادى ندا كند، كه اين استظالمى كه حق خدا را حبس كرده است پس چهل روز او را سرزنش كنند، پس بفرمايد كه او رابجهنم برند و از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : بهترين جهادها آنست كه چون كسى صبح كند ظلم بر كسى در خاطر نداشتهباشد. فصل يازدهم : در آداب معاشرت با كافران و مخالفان در حديث صحيح از حضرت صادق عليه السّلاممنقول است كه : سزاوار نيست ، مؤ من را با كافراناهل ذمه شراكت يا امانتى بايشان بدهد، كه برايش چيزى بخرند يا چيزى بايشان بسپارديا دوستى با ايشان بكند. در حديث صحيح ديگر از حضرت امام موسى عليه السّلاممنقول است كه : مسلمان نبايد كه با گبر دريك كاسه چيزى بخورد، يا با او دريك فرشبنشيند، يا با او مصاحبت كند. در حديث صحيح ديگر فرمود كه اگر محتاج شوى به طبيب ترسا باكى نيست ، كه بر اوسلام كنى و او را دعا كنى كه دعاى تو نفعى باو نميرساند. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : ابتدا مكنيد اهل كتاب را بسلام و چون ايشان بر شما سلام كنند عليكمبگوئيد و در جواب ايشان با ايشان مصافحه مكنيد و ايشان را بكنيت نام مبريد، مگر آنكهباينها مضطر شويد. در حديث ديگر منقول است كه : شخصى بحضرت صادق عرض كرد كه من ببلاد كافرانميروم ، مردم ميگويند، كه اگر آنجا بميرى با آنها محشور خواهى شد، حضرت فرمود كهاگر آنجا بميرى تنها محشور خواهى شد ونور تو در قيامت در پيش روى تو خواهد بود. در حديث ديگر از آنحضرت پرسيدند كه دعا از براى جهودان و ترسايان چگونه بكنيم ؟فرمود كه بگوئيد (بارك اللّه فى دنياك ) يعنى بركت دهد خدا از براى تو در دنياىتو. در حديث ديگر فرمود كه اگر با ايشان مصافحه كنى از زيرجامه مصافحه كن ، و اگردست بدست او برسد دست را بشوى . در حديث ديگرفرمود كه اگر با اهل ذمه يعنى جهودان يا ترسايان و گبران مصافحهكنى دست را بخاك يا بديوار بمال ، و اگر با دشمناهل بيت مصافحه كنى دست را بشوى ، مشهور ميان علماءِ آنستكه دست بخاك يا بديوارماليدن در صورتيست كه دست مسلمان و ايشان هيچيك تر نباشند. در حديث معتبر ديگر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : هر كه جهود يا ترسا يا گبرى را ببيند بگويد، اَلْحَدُلِلّهِ الَّذىفَضَّلَنى عَلَيْكَ بِاُلاِسْلامِ دينا وَ بِالْقُرْآنِ كِتابا وَ بِمُحَمَّدٍ نَبيّا وَ بعَلِىّ اِماما وَبِالْمُؤْمِنينَ اِخْوانا وَ بِالْكَعْبَةِ قِبْلَةً خدا ميان او وآن كافر در جهنم جمع نكند. در حديث صحيح از حضرت صادق عليه السّلاممنقول است كه : تقيه سپر ايمان است و ايمان ندارد كسى كه تقيه نميكند، فرمود كه نهعشر دين در تقيه است . از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه تقيه در بلاد مخالفان كردن واجب است، و كسيكه از روى تقيه قسم بخورد براى آنكه دفع ضررى از خود بكند، براى او گناهو كفاره نيست . حضرت امام موسى عليه السّلام فرمود كه گرامى ترين شما نزد خدا كسى است ، كهتقيه بيشتر كند. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : دين را حفظ كنيد و پنهان داريد بتقيه كردناز مخالفان ، بدرستيكه شما در ميان سنيان از بابت مگس عسليد در ميان پرندگان ، اگرمرغان بدانند كه عسل در شكم آنها هست هر آينه يكى را زنده نمى گذارند، اگر سنيانبدانند كه محبت ما در سينه شما هست هر آينه شمارا هلاك كنند. حضرت امام رضا عليه السّلام فرمود، كسيكه تقيه را ترك كند چنان است كه نماز راترك كند، بدانكه تقيه در بلاد مخالفان و سنيان واجب است ، هرگاه بيم ضررى باشدبآنكه اظهار دين خود نكنند، بلكه دين ايشان را اظهار كنند، در وقتيكه ايشان مطلع باشندو مخفى واقع نتوان ساخت وضو ونماز و ساير عبادات را، بطريقه ايشانبعمل آورند و آدمى خود بهتر ميداند، كه در چه وقت خوف و ضرر هست و تقيه لازم استوتقيه در بلاد شيعه و سنى در هر امرى كه آدمى ظن ضرر داشته باشد لازم است مگردرخون كه درآن تقيه نميبايد كرد مثل آنكه گويند كه كسى را بكش و اگر نه توراميكشيم بايد كه خود كشته شود و او را نكشد. فصل دوازدهم : در بيان حقوق مردگان بر زندگان بدانكه چون بر كسى آثار موت ظاهر شود اول كسيكه بايدباحوال او بپردازد آنشخص خودش است كه سفر ابدى و آخرت در پيش دارد و در خور آنسفر او را توشه ميبايد، پس اول چيزى كه او را ضرور است اقرار بگناه و اعترافبتقصير و ندامت از گذشته ها و توبه كامل كردن است ، تضرع و زارى بجناب مقدسايزدى كردن كه از گناهان گذشته او درگذرد،احوال و اهواليكه در پيش دارد او را بخود و ديگران نگذارد، پس متوجه وصيت شود وحقوقخدا و خلق آنچه در ذمه آن باشد ادا كند و بديگران نگذارد كه بعد ازمردن اختيار از دستشبدر رود و بحسرت در اموال خود نگرد، شياطين جن و انس وسوسه ها كنند، اوصيا ووارثان او را مانع شوند كه ذمّه او را برى سازند و او را چاره نباشد، گويد كهبرگردانيد مرا آنقدر كه آنچه از اعمال شايسته خواهم درمال خود بكنم ، از او نشنوند و حسرت و ندامت سود نبخشد پس بقدر ثلثمال خود از براى خويشان و تصدقات و خيرات و آنچه مناسبحال خود داند وصيت كند، كه زياده از ثلث را اختيار ندارد پس ابراء ذمه از برادران مؤ منخود بطلبد و هر كه را غيبت كرده باشد يا اهانتى يا آزارى باو رسانيده باشد اگرحاضر باشند از ايشان التماس كند كه او راحلال كنند و اگر حاضر نباشند از برادران مؤ من التماس كند كه براى او ابراء ذمهبخواهند پس امور اطفال و عيال خود را بعد ازتوكل بر جناب مقدس الهى بامينى بگذارد، وصى براى اولاد صغير خود تعيين نمايد پسكفن خود را مهيا كند، از شهادتين و عقايد حق و اذكار و ادعيه و آيات آنچه در تركيب مسطورمذكور است ، اين رساله گنجايش ذكر آنها ندارد، بتربت حضرت امام حسين عليه السّلامبفرمايد كه بنويسند و اين در صورتى است كه پيشترغافل شده باشد و كفن را مهيا نكرده باشد و اگر نه مؤ من ميبايد كه هميشه كفنش مهياباشد و نزد او حاضر باشد، چنانچه از حضرت صادق عليه السّلاممنقول است كه : هر كه كفنش با او باشد در خانه اش او را از غلافلان ننويسند و گاه كهنظر كند بآن كفن ثواب يابد و بايد كه بعد از آن ديگر در فكر زن وفرزند ومال نباشد، متوجه جناب مقدس ايزدى شود و بياد او باشد، تفكر كند كه اين امور فانىبكار او نمى آيد، بغير لطف حق و رحمت پروردگار در دنيا و آخرت چيزى بفرياد او نمىرسد، بدانكه چون توكل بر حق تعالى كند امور بازماندگان او به حسن وجوه صورتخواهد يافت ، بداند كه اگر خود باقيماند بدون مشيت الهى نفعى بايشان نميتواندرسانيد، ضررى از ايشان دفع نميتواند كرد، آن خداوندى كه ايشان را آفريده است از اوبه ايشان مهربانتر باشد، از شفاعت رسولخدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم و حضرتائمه معصومين عليهم السّلام اميد عظيم داشته باشد، منتظر قدوم شريف ايشان باشد،بداند كه همگى در آنوقت حاضر ميشوند، شيعيان خود را بشارتها ميدهند، ملك الموت راسفارشها ميكنند. بسند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : هر كه در وقت مرگ وصيت نيكونكند علامت نقصان عقل و مروت اوست ، گفتند يارسول اللّه چگونه ، وصيت فرمود كه چون نزديك وفات او شود مردم نزد او جمع شوندبگويد، اَللّهُمَّ فاطِرُ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ اِنّىاَعْهَدُ اِلَيْكَ اِنّى اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاّ اَنْتَ وَحْدَكَ لاشَريكَ لَكَ وَ اَنَّ مُحَمَّدا صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِعَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لارَيْبَ فيها وَ اَنَّكَ تَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ وَ اَنَّالْحِسابَ حَقٌ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌ وَ ما وَعَدَ اِللّهُ فيها من النَّعيم الْمَاءْكُلِ والمَشْرَبِ والنكاحِ حَقُّوَ اءَنَّ النّارَ حَقَّ وَ اءَنَّ الاَيمِنَ حَقُّ وَ اَنَّ الَذَينَ كما وَصَفْتَ وَ اءَنَّ الاِْسْلامَ كَما شَرَعْتَ وَ اِنَّالْقَوْلَ كَما قُلْتَ وَ اَنَّ الْقُرْآنَ كَما اَنْزَلَتْ وَ اَنَّكَ اَنْتَ اللّهُ الْحَقُّ الْمُبينُ وَ اِنّى اَعهَدُ اِلَيْكَفِى الدّارِ الدُّنْيا اَنّى رَضيتُ بِكَ رَبّا وَ بالا سلامِ دينا وَ بمُحمَّدٍ (صلّى اللّه عليه وآلهوسلّم ) نَبِيَّا وَبِعَلِي اِماما وَ بِالقُرآنِ كِتابا وَ اءَنَّ اءَهْلً بَيْتِ نَبِيِّك (عليه وعليهمالسلام ) اءَئِمَّتي اَللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتى عِنْدَ شِدَّتى وَ رَجائى عِنْدَ كُرْبَتى وَ عُدَّتى عِنْدَالاُْمُوُرِ الَّتَى تَنْزِلُ بى وَ اَنْتَ وَلِيّى فى نِعْمَتى وَ اِلهى وَ اِلهُ آبائى صَلّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَلا تَكِلَنْى اِلى نَفْسى طَرْفَةَ عَيْنْ اَبَدا وَ آنِسْ فى قَبْرى وَحْشَتى وَ اجْعَلْ لىعِنْدَكَ عَهْدا يَوْمَ الْقاكَ مَنْشورا پس حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه : اين عهد و پيمان ميت از روزيكه ميخواهدوصيت كند و وصيت لازم و واجب است بر هر مسلمانى ، پس حضرت صادق عليه السّلام بعداز نقل اين حديث فرمود، كه تصديق اين سخن در سوره مريم هست كه حقتعالى ميفرمايد،لايَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ اِلاّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدا يعنى در قيامت مالك شفاعتنيستند، مگر كسيكه گرفته باشد نزد پروردگار بخشنده عهدى و اين آن عهد است . حضرت رسولصلّى اللّه عليه وآله وسلّم بحضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام فرمود كه اين وصيت راتوياد گير و بياد اهل بيت خود و شيعيان خود بده چنانچهجبرئيل تعليم من نمود، اگر صحيفه خود را بيشتر درست نكرده باشد جمعى از مؤ منان راحاضر كند، بر اعتقادات خود ايشان را گواه بگيرد، باين نحو بگويد بِسْمِ اللّهِالرَّحْمنِ الرَّحيم اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ صَلَّى اللّهُعَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ انَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ اَنَّ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لارَيْبِ فيها وَ اَنَّ اللّهَ يَبْعَثُمَنْ فِى الْقُبُورِ پس بنويسد بر پارچه يا كاغذى بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنالرَّحيمِ شَهِدَ الشُّهُودُ الْمُسَمَّونَ فى هذَالْكِتابَ اَنَّ اَخاهُمْ فِى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فُلانٌ بِنفُلانٍ و نام خود را و پدر خود را بنويسد اءُشْهِدُ هُمْ وَ اَسْتَوْدِ عُهُمْ وَ اءُقِرُّعِنْدَهُمْ اَنَّهُ يَشْهَدُ اءنْ لااِلهَ اِلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّدا صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ عَبْدُهُوَ رَسُولُهُ وَ اَنَّهُ مُقِرُّ بِجَميعِ الاَْبْبياء وَ الرُّسُلِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَ اَنَّ عَلِيّا وَلِىُ اللّهِ وَ اِمامَهُوَ اَنَّ الاَْئِمَةَ مِنْ وُلْدِهِ الاَْئِمَةُ وَ اءنَّ اَوَّلَهُمُ الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ وَ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدِبْنِعَلِىّ وَ جَعْفَرِبْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَليِي بْنِ مُوسى وَ مُحَمَّدِبْنِ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍوَالْحَسَنِ بْنِ عَلِىّ وَالْقائِمِ الْحُجَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَالْنّارَ حَقُّ وَالسّاعَةَآتِيَةٌ لا ريْبَ فيها وَ اَنَّ اللّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ وَ اَنَّ مُحَمَّدَا صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَالِهِرَسُولُهُ جآءَ بِالْحَقِّ وَ اَنَّ عَليّا وَلِىُ اللّهِ وَ الْخَليفَةُ مِنْ بَعْدِ رَسُولِ اللّه صَليَّى اللّهُعَلَيْهِ وَالِهِ وَاسْتَخْلَفَهُ فى اُمَةّ مُوَدّيا لاَِمْرِ رَبّهِ تَبارَكَ وَ تَعالى وَ اَنَّ فاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِاللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَ ابْنَيَهْا الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ اَبْناءُ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُعَلَيْهِ وَآلِهِ وَ سِبْطاهُ وَ اِمامَا الْهُدى وَ قائدا الرَّحْمَةِ وَ اَنَّ عَلِيّا وَ مُحَمَّدا وَ جَعْفَرا وَ مُوسى وَعَلِيّا وَ مُحَمَّدا وَ عَلِيّا وَ حَسَنا وَالْحُجَّةَ عَلَيْهِمُالسَّلامُ ائِمَةً وَقادَةً وَ دُعاةً اِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَحُجّةً عَلى عِبادِهِ پس بگويد بگواهان كه نامشان در آن صحيفه نوشته خواهد شديا فلان يا فلان و نامشان را بگويد اَثْبِتُوا اِلَىٍَّّ هذِهِ الشَّهادَةِ عِنْدَكُمْ حَتّىتَلْقُونى بِها عِنْد الْحَوْضِ پس گواهان باو بگويند يا فلان نَسْتَوْدِعُكَاللّهُ وَالشَّهادَةَ وَالاِْقْرارَ وَالاِْخاءَ وَ مَوْعُودَهُ عِنْدَ رَسُولِ اللّهِ (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم )وَنَقْرَاءُ عَلَيْكَ السَّلام وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ پس صحيفه را بپيچند، مهر كنندبمهر آن شخص و بمهر گواهان و از جانب راست ميت با جريده بگذارند. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : بر سر شخصى از انصار در وقت جان كندن حاضر شدند، از او پرسيدندكه خود را چون مييابى ؟ گفت اميد از رحمت الهى دارم ، از گناهان خود ميترسم فرمود كهاين دو حالت در اينوقت در دل كسى نميباشد مگر آنكه خدا اميدش را ميدهد، از آنچه ميترسد اورا ايمن ميگرداند. در حديث ديگر منقول استكه : حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم حاضر شدند، نزدشخصى كه در حالت احتضار بود و فرمود كه بگو: اَللّهُمَّ اغْفِرلِىَ الْكَثيرَ مِنْمَعْصِيَتِكَ وَاقْبَلْ مِنّىِ الْيَسيرَ مِنْ طاعَتِكَ و اما آنچه متعلق بخويشان وبرادران مؤ من است ، بايد كه او را در چنين حالى تنها نگذارند و نزد او قرآن و دعابخوانند، اعتقاد بوحدانيت خدا و رسالت حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم و امامت ائمه معصومين عليه السّلام و ساير اعتقادات حقرا از بهشت و دوزخ و صفات كماليه الهيه و تنزيه خدا مكرر بگويند، كه او بگويد واگر نتواند گفت بر او بخوانند، دعاى عديله را بر او بخوانند، معنيش را اگر عربىنداند بر او القا كنند و پايش را بسوى قبله كنند و در آنوقت حايض و جنب نزد او نيايندكه ملائكه از ايشان نفرت ميكنند، اگر كسى ديگر حاضر نباشد براى اضطرار نزد اوباشند و چون نزديك شود كه جانش بيرون رود آنها بيرون روند. در احاديث معتبر وارد شده است كه : اگر جان كندن بر او دشوار شود او را ببرند بآنجائيكه هميشه نماز ميكرده است ، يا روى جانمازيكه بر آن نماز ميكرده است ، او رابخوابانند كه اگر اميد شفا هست شفا مييابد و گر نه جانش بآسانى بيرون ميآيد. در حديث معتبر منقول است كه : حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّمداخل شدند، بر شخصى از فرزندان عبدالمطلب و او درحال احتضار بود، فرمود كه پاى او را بسوى قبله كنيد، تا ملائكه باو رو آورند، و رحمتالهى متوجه او گردد. از حضرت امام رضا عليه السّلام منقول است كه : زينهار كه درحال احتضار دست بر او مگذاريد، اگر دست و پا زند مانعش نشويد، چنانچه جاهلان ميكنند ونزد او قرآن بخوانيد، ياد خدا بكنيد و صلوات بررسول وآل او بفرستيد. در حديث ديگر منقول است كه : فرزندى از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام دراحتضار بود، حضرت امام محمد باقر عليه السّلام در كنار خانه او نشسته بودند و هرگاه كسى نزد او ميرفت منع ميكردند، ميفرمودند كه دست بر او مگذاريد كه او در اين حالتدر نهايت ناتوانيست ، و هر كه دست بر او ميگذارد چنانست كه او را كشته است . در حديث معتبر از رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : تلقين كنيد مردگان خود را كه لااِلهَ اِلاّ اللّهُ بگويند كه هركه آخر سخنش لااِلهَ اِلاّ اللّهُ باشد،داخل بهشت شود. در حديث ديگر فرمود لااِلهَ اِلاّ اللّهُ تلقين ايشان بكنيد كه گناهان را درهمميشكند، و در حديث صحيح از حضرت امام محمد باقر عليه السّلاممنقول است كه : هر گاه كسى را در وقت جان كندن بيابيد اين كلمات فرج را تلقين كنيد كهاو بگويد لااِلهَ اِلاّ اللّهُ الْحَليمُ الْكَريمُ لااِلهَ اِلاّ اللّهُ الْعَلىُّ الْعَظيمُ سُبْحانَ اللّهَرَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الاَرَضينِ السَّبْعِ وَمافيهِنَّ وَما بَيْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظيمِوَالْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ. در حديث ديگر منقول است كه : هر كه از اهل خانه حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام محتضرميشد، حضرت كلمات فرج را تلقين ايشان ميفرمود، كه بخوانند چون ايشان مى خواندندميفرمود برو كه ديگر بر تو باكى نيست . در حديث حسن ديگر منقول است كه : حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم بنزدشخصى از بنى هاشم حاضر شدند، در حال جان كندن و فرمودند كه اين كلمات را بخوانيعنى كلمات فرج را چون خواند، گفتند الحمدللّه كه خدا او را از آتش جهنم نجات داد. در حديث معتبر ديگر از حضرت صادق عليه السّلاممنقول است كه : هيچكس نيست مگر آنكه شيطان جمعى از شياطينراموكل مى گرداند، بر او در وقت مردن كه او را بشك اندازند، در دين خود تا جانش مفارقتكند، اگر كسى مؤ من كامل باشد نميتوان او را بشك انداخت پس درآنحال تلقين ايشان بكنيد، بكلمات فرج و شهادتين اقرار بائمه عليهم السّلام يك يك راتا از سخن گفتن بازماند. در حديث ديگر فرمود كه اگر بت پرستى در وقت مردن اقرار بامامت ائمه معصومين عليهمالسّلام بكند، دين تشيع را اعتقاد كند آتش جهنم بهيچ عضو او نرسد. در حديث ديگر فرمود كه شخصى را مرگ در رسيد حضرترسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم نزد او حاضر شدند، با جماعتى از اصحابه و اوبيهوش بود پس حضرت فرمودند كه اى ملك الموت دست از او بردار، تا از او سؤال كنم پس آن شخص بهوش آمد حضرت فرمود چه چيز ميبينى گفت سفيدى بسيار و سياهىبسيار ميبينم ، فرمود كه كدام يك بتو نزديكترند گفت سياهى حضرت فرمود، كه بگواَللّهُمَّ اغْفِرُلِىَ الْكَثيرَ مِنْ مَعاصيكَ وَ اقبَلْ مِنّىِ الْيَسيرَ مِنْ طاعَتِكَ پس آنشخص بيهوش شد، باز بملك الموت فرمود كه دست از او بردار پس او بهوش آمدحضرت فرمود كه چه چيز مى بينى گفت سفيدى بسيار و سياهى بسيار مى بينم فرمودكه كدام يك بتو نزديكتر است گفت سفيدى حضرت فرمود كه او را آمرزيدند، پس حضرتصادق عليه السّلام فرمود كه نزد هر كه حاضر شويد، در اينحال بگوئيد كه اين دعا بخواند. در حديث ديگر منقول استكه : حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم نزد جوانى حاضرشدند در وقت مردن و باو گفتند بگو لااِلهَ اِلاّ اللّهُ و او زبانش بند شدهبود و نتوانست گفت ، حضرت پرسيدند از زنيكه بر بالين او نشسته بود، كه اين مادردارد؟ گفت من مادر اويم فرمود، كه از او خوشنودى يا بر او غضبناكى ؟ گفت ششسال است با او سخن نگفته ام فرمود كه از او راضى شو گفت راضى شدم ، پس حضرتبآن جوان گفت كه بگو لااِلهَ اِلاّ اللّهُ زبانش گشوده شده بود و گفت ، پسحضرت از او پرسيدند، كه چه چيز مى بينى گفت مرد سياه بدبوئى و بدروئى جامهچركينى را مى بينم كه نزديك من است و گلوى مرا گرفته بود، حضرت فرمود كه بگو:يا مَنديَقْبَلُ الْيَسيرَ وَ يَعْفُوا عَنِ الْكَثيرَ اِقْبِلّ مِنَ الْيَسيرَ وَ اَعْفُ عَنّىِ الْكَثيرَاِنَّكَ اَنْتَ الْغَفوُرُ الرَّحيمُ چون آن جوان اين دعا را خواند، حضرت فرمود كه چهچيز مى بينى گفت مرد سفيدروى خوشبوئى خوش جامه را ميبينم ، كه نزديك من است و آنمردسياه مى رود، فرمود كه بار ديگر اين دعا بخوان چون خواند فرمود كه چه ميبين گفت آنسياه را نميبينم و سفيد را ميبينم كه نزديك من است اين را گفت و فوت شد، پس چونشخصى فوت شود سنتست كه دهانش را برهم گذارند، چانه اش را ببندند، چشمش رابرهم گذارند، دستهايش را بر پهلوهايش بكشند، جامه بر رويش بيندازند، قرآن نزد اوبخوانند، زود بردارندش . از حضرت صادق منقول است كه : سزاوار آنستكه برادران مؤ من را خبر كنند، بمردن او تابجنازه او حاضر شوند، بر او نماز كنند، از براى او استغفار كنند، ميت ثواب ببرد وايشان ثواب ببرند. در حديث حسن از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : چون مؤ من را بقبر مىگذارند، ندا ميكنند او را كه اول عطائيكه تو را داديم بهشت واول عطائيكه داديم ، اينها را كه بجنازه تو آمدند، آمرزش گناها است . در حديث ديگرفرمود كه اول تحفه كه بمؤ من ميدهند در قبر آنستكه مى آمرزند هر كس راكه همراه جنازه او بوده است . در حديث ديگر فرمود كه هر كه همراهى جنازه مؤ منى بكند تا او را دفن كنند، حق تعالى درقيامت هفتاد ملك بر او بگمارد كه همراهى از براى او كنند استغفار از قبر تا بموقف حسابو فرمود كه هر كه يك طرف جنازه را بگيرد، بيست و پنج گناه كبيره اش آمرزيده شود،اگر چهار طرف را بگيرد از گناهان بيرون آيد، بهتر آنستكهاول دست راست ميت را كه جانب چپ جنازه است به دوش راست خود بردارد، پس پاى راست ميترا به دوش راست بردارد، پس پاى چپ ميت را بدوش چپ بردارد، پس دست چپ ميت را بدوشچش بردارد، پس چون خواهد كه ديگر تربيع كند، از پيش روى جنازه نرود بلكه از جانبپشت جنازه برگردد باز به همان روش تربيع بجا آورد وبهتر آن است كه پشت جنازه ياپهلوهاى جنازه راه رود و پيش جنازه نرود، ظاهر احاديث آنستكه اگر جنازه مؤ من باشد پيشآن راه رفتن خوبست و در جنازه خلاف مذهب پيش آن نبايد رفت ، زيرا كه ملائكه او رااستقبال بعذاب ميكنند، وبا جنازه سوار رفتن مكروه است . از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : هر كه جنازه را ببيند، اين دعا بخواند هيچ ملكى در آسمان نماند مگر آنكهگريه كنند، از براى ترحم بآواز او اَللّهُ اَكْبَرُ هذا ما وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدقاللّهُ وَ رَسُولُهُ اللّهُمَّ زِدْنا اِيْمانا وَ تَسْليما الْحَمْدُلِلّهِ الَّذى تَعَزَّرَ بِالْقُدْرَةِوَ قَهَرَ الْعِبادَبِالْمَوتِ. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : هر كه تشييع جنازه بكند بهر قدميكه بردارد صد هزار حسنه براى اونوشته شود، صد هزار گناه از او محو شود، صد هزار درجه براى او بلند شود، اگربر جنازه اش نماز كند، حقتعالى بعد از فوت او صد هزار ملك را بفرستد، كه بر جنازه اونماز كنند، از براى او استغفار كنند، تا وقتى كه دفن شود، اگر بماند تا وقت دفن همانصدهزار ملك را حقتعالى مقرر فرمايد، كه از براى او استغفار كنند، تا از قبرش بيرونآيد در قيامت . در حديث معتبر از حضرت امام محمد باقر عليه السّلاممنقول است كه : هر كه مؤ منى را غسل دهد، چون او را از پهلو بپهلوى ديگر بگرداند، ايندعا بخواند گناهان يكساله او آمرزيده شود، مگر گناها كبيره اَللّهُمَّ اِنَّ هذا بَدَنُعَبْدِكَ الْمُؤْمِنْ وَقَدْ اَخْرَجْتَ رُوحهُ مِنْهُ وَ فَرَّقْتَ بَيْنَهُما فَعَفْوَكَ عَفْوَكَ. در حديث ديگر فرمود هر كه ميتى را غسل بدهد، و آنچه از عيبهاى آن ميت بر او ظاهر شود،بكسى نقل نكند گناهانش آمرزيده شود. در حديث ديگر فرمود كه حضرت موسى عليه السّلام از پروردگار خود پرسيد، كه چهثواب دارد كسيكه ميتى را غسل بدهد وحى باو رسيد كه اورا از گناهان ميشويم ، مانندروزيكه از مادر متولد شده است . در حديث حسن از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : هر كه مؤ منى راغسل دهد، در وقت غسل دادن مكرر بگويد رَبِّ عَفْوَكَ عَفْوَكَ خدا او را بيامرزد،در فقه الرضا عليه السّلام مذكور است كه در وقتيكه دست بر شكمش بمالد اين دعابخواند: اَللّهُمَّ اِنّى سَلَكْتُ حُبَّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ فى بَطْنِهِ فَاسْلُكْ بِهِسَبيلَ رَحْمَتِكَ. در حديث معتبر از حضرت امام محمد باقر عليه السّلاممنقول است كه : هر كه كفن كند مؤ منى را چنانست كه ضامن پوشش او شده باشد تا روزقيامت ، هر كه بكند از براى مؤ منى قبرى چنان باشد كه او را در خانه موافقى جا دادهباشد تا روز قيامت . از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : هر كه بر جنازه ميتى نماز كند، هفتاد هزار ملك بر او نماز كنند و گناهانگذشته اش آمرزيده شود، پس اگر همراهى كند تا او را دفن كنند بهر قدمى كه برداردقيراطى از ثواب باو بدهند كه آن قيراط مانند كوه احد باشد. در حديث ديگر فرمود كه مؤ منى كه بر جنازه نماز كند، بهشت او را واجب گردد مگر آنكهمنافق يا عاق پدر و مادر باشد. بسند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : چون مؤ منى بميرد و در جنازه اوچهل نفر از مؤ منان حاضر شوند و بگويند اَللّهُمَّ اِنّا لانَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّخَيْرا وَ اَنْتَ اَعْلَمُبِهِ مِنّا يعنى خداوندا ما از او بغير از نيكى نميدانم و تو داناترىباحوال او از ما چون اينرا بگويند، حق تعالى فرمايد كه من شهادت شما راقبول كردم و آمرزيدم آن گناهانى را كه ميدانم و شما نميدانيد. در حديث معتبر ديگر از حضرت صادق عليه السّلاممنقول است كه : اول چيزيكه در عنوان نامه مؤ من مينويسند بعد از مرگش آنچيزيست كه مردمدر حق او ميگويند، اگر نيك ميگويند نيك مى نويسند و اگر بد ميگويند بد مى نويسند. در حديث حسن از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : چون ميت را بقبر رسانى او رااز پيش پاى قبر داخل كن پس چون در قبرش گذارى آية الكرسى بخوان و بگوبِسْمِ اللّهِ وَ فى سَبيلِ اللّهِ وَ عَلى مِلَةِ رَسُولِ اللّهِ اَللّهُمَّ افْسَحْ لَهُ فى قَبْرِهْوَالْحِقُهُ بِنَبِيِّهِ اَللّهُمَّ اِنْ كانَ مُحْسِنَا فَزِدْ فى اِحْسانِهِ وَ اِنْ كانَ مُسيئا فَاغْفِرْلَهُ وَارْحَمْهُوَ تَجاوَزْ عَنْهُ واستغفار از برايش بسيار بكن و حضرت على بن الحسين عليهالسّلام چون ميت را داخل قبر ميكردند، اين دعا ميخواندند اَللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَيْهِوَ صاعِدْ عَمَلَهْ وَ لَقِّهِ مِنْكَ رِضْوانا. در حديث ديگر فرمود كه چون ميت را بقبر گذارند بايد كه اولاى مردم باو نزديك سرشباشد و نام خدا ببرد كه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد و پناه برد بخدا از شرشيطان و سوره حمد وقل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق وقل هواللّه احد وآية الكرسى بخواند و اگر تواند رويش را برهنه كند و بر خاك گذاردو در آنجا تلقين كند او را بشهادتين و اقرار بائمه معصومين عليهم السّلام و سايراعتقادات حق . در حديث ديگر فرمود كه چون خاك بر ميت بريزى بگو: اِيْمانا بِكَ وَ تَصْديقابِبَعْثِكَ هذا ما وَعَدَنَا اللّهُ وَرَسُولُهُ تا آنكه بعدد هر ذره از آن خاك حسنه در نامهات نوشته شود و چون قبر را پركنند و مردم بر گردند نزديكترين مردم باو نزديك سرقبر بنيشيند كه بآواز بلند او را تلقين كند، كه اين تلقين باعث اين ميشود كه منكر و نكيراز او سئوال نكنند. و سنت موكد است كه در نزد قبر بعد از دفن ميت او را تعزيه بگويند وپيش از دفن نيز مستحبست . در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : هر كه اندوهگينى را تعزيه بگويد، در روز قيامت او را حله بپوشاندومثل ثواب آن صاحب مصيبت او را باشد بى آنكه از ثواب او چيزى كم شود. در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : مرده گان را زيارت كنيد كهايشان خبر ميشوند از رفتن شما و شاد ميشوند و بشما انس ميگيرند و چون بنزديك قبربرويد بگوئيد اَللّهُمَّ جافِ الاَْرْض عَنْ جُنُوبِهِمْ وَ صاعِدْ اِلَيْكَ اَرْواحَهُمُ وَ لَقِهّمْ مِنْكَرِضْوانا وَاسْكُنْ اِلْيهِمْ مِنْ رَحْمَتِكَ ماتَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ وَ تُؤ نِسُ بِهِ وَحْشَتَهُمْ اِنّكَ عَلَىكُلَّ شَيْى ء قَدير. در احاديث معتبره وارد شده است كه هر كه نزد قبر برادر مؤ من برود و رو بقبله دست برقبرش بگذارد و هفت مرتبه سوره اناانزلناه فى ليلة القدر بخواند از ترس بزرگروز قيامت ايمن گردد. در روايت ديگر منقول است كه : حق تعالى او را وصاحب قبر هر دو را بيامرزد. ودر روايتمعتبر منقول است كه : حضرت امام محمد باقر عليه السّلام نزد قبرى از شعيان ايستادند واين دعا خواندند اَللّهُمَّ ارْحَمْ غُرْبَتَهُ وَصِلْ وَحْدَتَهُ وَ انِسْ وَحْشَتَهُ وَ امِنْ رَوْعَتَهُ وَاسْكُنْ اِلَيْهِ مِنْ رَحْمَتِكَ مايَسْتَغْنى بِها عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواكَ وَالْحِقْهُ بِمَنْ كانَيَتَوَلاهُ. در روايت ديگر منقول است كه : هر كه سوره اناانزلناه نزد قبر مؤ منى بخواند هفت مرتبهحقتعالى ملكى را بفرستد كه عبادت الهى كند نزد قبر او و ثواب عبادت آن ملك را براىميت بنويسند و چون از قبرش محشور شود بهر هولى ازاهوال قيامت كه برسد حقتعالى بسبب آن ملك آنهول را از از دفع كند تا داخل بهشت شود. منقول است كه : مستحبست نزد قبر سوره حمد وقل اعوذ برب الناس وقل اعوذ برب الفلق و قل هواللّه و آية الكرسى هر يك را سه مرتبه و سوره اناانزلناهرا هفت مرتبه بخواند. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : هر كه بر قبرستان بگذرد يازده مرتبه سورهقل هواللّه احد بخواند، ثوابش را بمردگان آن قبرستان ببخشد بعدد آنمردگان اجر وثواب يابد. بدانكه چون اين رساله محل ذكراحكام احتضار وغسل و كفن و نماز و دفن نبود قليلى از آداب در اينجا مذكور شد، كه اين رساله از اينفوائد خالى نباشد و مفصل همگى در كتاب بحارالانوار مذكور است . باب يازدهم : در آداب مجالس از سلام و مصافحه ومعانقه و بوسيدن و آداب عطسه كردنوآداب نشستن و برخاستن و صحبت داشتن وامثال اينها
|
|
|
|
|
|
|
|