|
|
|
|
|
|
فصل دوازدهم : در فوائد تربت شريف حضرت امام حسين (ع ) و خواص بعضىاز ادويهمفرده در احاديث معتبره بسيار وارد شده است ، كه در خاك قبر امام حسين عليه السلام شفاى هردردى هست ، آنست دواى بزرگ . در حديث ديگر از حضرت صادق عليه السلاممنقول است : هر كه را علتى حادث شود، بتربت آنحضرت مداوا كند البته شفا يابد، مگرآنكه علت مرگ باشد. در حديث ديگر فرمود كه تربت آنحضرت شفا مى بخشد، از هر دردى و امان ميدهد، از هرترسى . در حديث ديگر فرمود كه كام فرزندان خود را بتربت آنحضرت برداريد، كه امان ميدهد ازبلاها. در روايت ديگر منقول است كه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام هيچ متاعى بجائىنميفرستادند، مگر آنكه قدرى از تربت آنحضرت در ميانش مى گذاشتند، كه ببركت آنمحفوظ بماند. در حديث معتبر منقول است كه ابن ابى يعفور از حضرت صادق عليه السلام سؤال كرد، كه بعضى از مردم تربت امام حسين عليه السلام مى گيرند، منتفع ميشوند وبعضى نفع نمى يابند، فرمود واللّه كه هر كس اعتقاد نفع داشته باشد، نفع مى يابد. در حديث ديگر منقول است كه شخصى بآنحضرت عرض كرد كه زنى رشته بمن داده استكه بخدمه كعبه معظمه بدهم ، كه جامه كعبه را بدان بدوزند، حضرت فرمود كه آنرابده عسل و زعفران بخر، خاك قبر حضرت امام حسين عليه السلام را بگير و بآب باراننرم كن و در ميان عسل و زعفران بريز بشيعيان ما بده كه بيماران خود را بآن دوا كنند. در روايت ديگر فرمود كه خاك قبر حضرت امام حسين شفاى دردهاست ، هر چند ثلثفرسخى دورتر از قبر بردارند، در روايت ديگر فرمود كه هفتاد ذرع از قبر تربت شفارا ميتوان برداشت . در روايت معتبر ديگر فرمود كه تربت شفا را تايك فرسخ و ثلث فرسخ از اطراف قبرميتوان برداشت ، فرمود كه هيچ چيز مثل آن نيست در شفا بخشيدن مگر دعا و چيزيكه بركتآنرا كم ميكند، در جاهاى نامناسب گذاشتن ، كم اعتقادى آن كس است كه مى خورد، اما كسى كهيقين داند كه آن شفاست ، هر وقت كه معالجه كند بآن البته او را بدواى ديگر احتياجنميباشد، فاسد ميكند، كم ميكند نفع تربت را شياطين و جنيان كافر كه خود را برآنميمالند، بهريك كه مى گذرد آنرا ميبويند، شياطين و كافران جن رشك ميبرند، برفرزندان آدم پس خود را بر آن ميمالند كه بوى خوش و نفعش را كم كنند، هر تربتى كهاز حاير بيرون ميآورند، آنقدر كه نتوان شمرد از شياطين كه از بيم ملائكهداخل حاير نميشوند، در بيرون مهيا ميباشند كه از حاير بيرون آورند خود را بر آنبمالند، و اگر تربت از اين سالم بماند هر بيمارى كه بخورد، در ساعت شفا يابد،پس چون تربت را بردارى ببند و پنهان كن و نام خدا بر آن بسيار بخوان ، و من شنيده امكه بعضى تربت را برميدارند و آنرا سبك ميشمارند، حتى آنكه در ميان توبره چهارپايان يا در ميان ظرف طعام مياندازند، از چنين تربتى چون شفا يابند بدرستى كه كسىصاحب يقين نيست باستخفاف بامورى كه موجب صلاح اوستاعمال خود را فاسد ميگرداند. در حديث ديگر منقول است كه شخصى بآنحضرت عرض كرد، كه مرا درد و مرض بسيارميباشد و هر دوائى كه خوردم نفع نكرد، فرمود كه چرا تربت حضرت امام حسين عليهالسلام را نمى خورى كه در آن شفاى هر درد و امان از هر بيم هست ؟ وقتيكه برميدارىتربت را بگو اَللّهُمَّ اِنّى اَسْاءَلُكَ بِحَقِّ هذِهِ الطّينَةِ وَبِحَقِّ الْمَلَكِ الَّذى اَخَذَها وَبِحَقِّالنَّبِىِّ الَّذى قَبَضَها وَبِحَقِّ الْوَّصِىِّ الَّذى حَلَّ فيها صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ وَاَجْعَلْلى فيها شِفاءا مِنْ كُلِّ داءٍ وَاَمانا مِنْ كُلِّ خَوْفٍ پرسيد كه شفاى هر درد را دانستم، چگونه امان است از هر خوفى ؟ فرمود، كه هرگاه از ظالمى يا از بلائى انديشه داشتهباشى از خانه بيرون ميا مگر آنكه خاك قبر آنحضرت باتو باشد. در آنوقت كه خاك را با خود برميدارى بگو اَللّهُمَّ هذِهِ طينَةُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ وَلِيُّكَوَابْنُ وَلِيِّكَ اتَّخَذُتُها حِرْزا لِما اَخافُ وَمالااَخ افُ. از ابوحمزه ثمالى منقول است كه حضرت صادق فرمود، كه چون خواهى تربت قبر رابردارى سوره حمد وقل يا ايها الكافرونوقل اعوذ برب الناس وقل اعوذ برب الفلقوقل هو اللّه احد و اناانزلناه فى اليلة القدر ويس وآية الكرسى بخوان و بگواَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَحَبيبِكَ وَنَبِيِّكَ وَرَسُولِكَ وَاَمينِكَ وَبِحَقِّ اَميرالمُؤْمِنينَ عَلِىَّبْنَ اَبيطالِبٍ وَالْحُسَيْنِ وَبِحَقِّ اْلاَئِمَةِ الرّاشِدينَ وَبِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَةِ وَبِحَقِّ الْمَلَكِ الْمُوَكّلِبِها وَ بِحَقِّ الْوَصِّى الَّذى هُوَ فيها وَبِحَقِّ الْجَسَدِ الَّذى تَضَمَنَتْ وَ بِحَقِّ السَّبْطِ الَّذىضَمِنَتْ وَ بِحَقِّ جَميع مَلائِكَتِكَ وَاَنْبيائِكَ وَرُسُلِكَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْ هذَالطّينَشِفاءً لى وَلِمَنْ يَسْتَشْفى بِهِ مِنْ كُلِّ دآءٍ وَسُقْمِ وَمَرٍض وَاَمانا مِنْ كُلِّ خَوْفٍ اَللّهُمَّ بِحَقِّمَحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ اجْعَلْهُ عِلْما نافِعا وَرِزْقا واسِعا وَشِفآءً مِنْ كُلِّ داءٍ وَسُقْمٍ وَآفَةٍ وَعاهَةٍوَجَميع اْلاَوْجاع كُلِّها اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَى ءٍ قَديرٌ پس بگو اَللّهُمَّ رَبَّ هذِهِالتُّربَةِ الْمُبارِكَةِ الْمَيْمُونَةِ وَالْمَلَكِ الَّذى هَبَطَ بِها وَالْوَصِّىِ الَّذى هُوَ فيها صَلِّ عَلىمُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَسَلّمْ وَانْفَعْنى بِها اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْىٍ قَديرٌ. در روايت ديگر فرمود كه در وقتيكه تربت را بخورىاول ببوس و بر هر دو ديده بگذار و زياده از يك نخود مخور كه هر كه زياده بخوردچنانست كه گوشت و خون ما را خورده است ، در وقتيكه از قبر برميدارى بگو اَللّهُمَّاِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ الْمَلَكِ الَّذى قَبَضَها وَاَسْئَلُكَ بِحَقِّ النَّبِىِ الَّذى خَزَنَها وَاَسْئَلُكَبِحَقِّ الْوَصِىِّ الَّذى حَلَّ فيها اَنْ تُصَّلِىَّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاءَنْ تَجْعَلَهُ شِفاءً مِنْ كُلِّداءٍ وَاَمانا مِنْ كُلِّ خَوْفٍ وَحِفْظَا مِنْ كُلِّ سُوْءٍ پس تربت را در پارچه ببند سورهاناانزلناه بر آن بخوان . در حديث معتبر ديگر فرمود كه هر كه تربت را بقصد شفاءِ نخورد چنانستكه گوشت ما راخورده است ، چون بقصد شفا خورد بگويد بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ اللّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ التُّرْبَةِالْمُبارَكَةِ الطّاهِرَةِ وَرَبَّ النُّورِ الَّذى اُنْزِلَ فيهِ وَرَبَّ الْجَسَّدِ الَّذى سَكَنَ فيهِ وَرَبَّالْمَلائِكَةِ الْمُوَكِلّينَ بِهِ اِجَعَلْهُ شِفاءً مِنْ داءِ كَذا وَكَذا و آن آزار را ذكر كند پستربت را بخورد، يكجرعه آب بعد از آن بخورد، و بگويد اَللّهُمَّ اَجْعَلْهُ رِزْقا واسِعاوَعِلْما نافِعا وَشِفآءً مِنْ كُلِّ داءٍ وَسُقْمٍ چون چنين كنى دفع ميشود آنچه در خود مىيابى از درد و بيمارى و غم و اندوه . در روايت ديگر فرمود كه در وقت خوردن ايندعا بخواند، بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ اَللّهُمَّاجْعَلْهُ رِزْقا واسِعا وَعِلْما نافِعا وَشِفآءً مِنْ كُلِّ داءٍ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْى ء قَديرٌ اَللّهُمَّ رَبَّالْتُرْبَةِ الْمُبارَكَةِ وَرَبَّ الْوَصِّىِ الَّذى وارَثَهُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْ هَذَا الطّينَشفآءً مِنْ كُلِّ داءٍ وَاَمانا مِنْ كُلِّ خَوْفٍ. از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه چون ميت را دفن كنند، در رويش مهرى ازخاك قبر حضرت امام حسين عليه السلام بگذارند. در حديث ديگر فرمود كه مؤ من ميبايد از پنج چيز خالى نباشد، مسواك و شانه و جانماز وتسبيحى از تربت كه سى و چهار دانه باشد و انگشتر عقيق . از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هركه تسبيح خاك آنحضرت را بگرداند،بهر استغفارى هفتاد استغفار براى او نوشته شود، اگر تسبيح را در دست نگاه دارد، چيزىنگويد بعدد هر دانه هفت استغفار براى او نوشته شود. در حديث ديگر فرمود كه هر كه خاك قبر حضرت امام حسين عليه السلام را بفروشد وبخرد چنانست كه كه گوشت حضرت امام حسين عليه السلام را فروخته و خريده باشد،بدانكه مشهور ميان علماءِ آنست كه كه بقدر نخودى ميتوان خورد، چون از بعضى احاديثعدس ظاهر ميشود بهتر آنست كه زياده از عدس نخورد. اما خواص ادويه : از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هر كه تب كند و درشباول بوزن دو درهم يا سه درهم بزرقطونا بخورد، در آنمرض ايمن گردد از سرسام وذات الجنب . در حديث ديگر فرمود كه فضيلت عناب بر ساير ميوه ها مانند فضليت ما است بر سايرمردم . از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه عناب تب رازايل ميكند. در روايتى منقول است كه ابن ابى الخضيب گفت كه ديده من سفيد شده بود، چيزى نميديدمشبى حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام را در خواب ديدم ، فرمود كه عناب را بكوب و درديده بكش چون بيدار شدم ، عناب را به آهسته سائيدم و در ديده كشيدم ديده ام صحيح وبينا شد. در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه كه مداوا كنيد بسنا كه اگر چيزى مرگ را رد ميكند، آن سنا است . از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه چهار چيز است ، كه طبيعتها راباعتدال ميآورد، انار سورانى و خرماى نارس پخته و بنفشه و كاسنى . از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه در سياه دانه شفاى همه دردها هست بغير ازمرگ . در بعضى از روايات وارد شده است كه از حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم پرسيدند كه چگونهاستعمال كنيم ، فرمود كه بيست و يكدانه اش را در كهنه بكنى و يكشب در آب بخيسانى وچون صبح شود، در بينى راست دو قطره و در بينى چپ يك قطره بچكانى و در روز دويمنيز چنين كنى در روز سيم در بينى راست يكقطره و در بينى چپ دو قطره بچكانى و در هرشب دانه ها را تازه كنى . در روايت ديگر از حضرت صادق عليه السلاممنقول است كه شخصى بآن حضرت شكايت كرد كه از بسيار آمدنبول آزارميكشم ، فرمود كه سياه دانه در آخر شب بخور، و فرمود كه من آنرا ميخورمبراى تب و دردسر و آزار چشم و درد شكم و جميع دردها و خدا مرا بآن شفا ميدهد. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه بر هر يك از برگ و دانه و درخت اسفند ملكىموكل است ، كه با آنها هست تا آنكه بپوسد و ريشه اش و شاخش غم و سحر را برطرفميكند، و در دانه اش شفاى هفتاد و دو درد هست ، پس مداوا كنيد، به اسفند و كندر. از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه خانه كه اسفند در آن باشد شيطان تا هفتادخانه از آن خانه دورى ميكند، و آن شفاست از هفتاد مرض كه آسانتر آن خوره است . در روايت ديگر منقول است كه پيغمبرى به خدا شكايت كرد از جبن امت خود، وحى بر اونازل شد كه مركن امت خود را كه اسفند بخورند، كه باعث شجاعت ميشود، فرمود كه كندربرگزيده پيغمبرانست و هيچ دردى زودتر از درد آن بآسمان بالا نميرود و آن دور كنندهشياطين ودفع كننده بلاهاست . از حضرت امام حسين عليه السلام منقول است كه اگر مردم بدانند كه چه منافع در هليلهزرد است ، هر آينه بوزن آن از طلا بخرند. از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه بخوريد انجير را كه براى دفع قولنجنافع است ، فرمود كه گند دهانرا بر طرف ميكند، و استخوان را محكم مى كند و مو دربدن ميرو ياند و دردها را ميبرد. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه خوردن انجير ترو خشك بواسير را قطع ميكند، نقرس و غلبه برودت برباطن را نفع ميدهد. حضرت صادق عليه السلام فرمود كه برگ خرفهعقل را زياد ميكند، و هيچ گياهى از آن شريفتر و نافع تر نيست . از حضرت امام رضا عليه السلام فرمود،كه بادروج از ما است و تره تيزك از بنى اميهاست ، حضرت صادق عليه السلام فرمود كه كاهو خون را فرو مى نشاند. از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه خوراك خضر والياس كرفس و دمبلان است . از حضرت رسولصلّى اللّه عليه وآله وسلّم مرويستكه هر كه سداب بخورد، در شب بخوابد، در آن شبايمن باشد، از دردهاى اندرونى و بيرونى و ذات الجنب . در حديث ديگر منقول است كه آنحضرت زنيان و سياه دانه و آبشم را سفوف مى كردند بعداز لبنيات و طعامى كه بيم ضررى داشت مى خوردند، گاهى با نمك سائيده ممزوج ساختهپيش از طعام مى خوردند، مى فرمودند كه چون بامداد اينرا بخورم ، از خوردن هيچ چيزىپروا نميكنم و تقويت معده مى كند، بلغم را ميبرد، امان ميبخشد از لغوه و فرمود كه حقتعالى بركت فرستاده است ، در عسل و در آن شفاى از جميع دردها است ، بر آن هفتاد پيغمبربركت فرستاده است . حضرت صادق عليه السلام فرمود كه سركه شراب بن دندان را محكم مى كند، كرمهاىشكم را مى كشد، و عقل را محكم مى كند، فرمود كه خوردن اشفان زانوها را سست مى كند، وآب پشت را فاسد مى كند، دهن را بدبو مى كند، فرمود كه هر كه زنيان و گردكان با همبخورد، بواسير را ميسوزانند و بادها را دفع مى كنند، معده را زبر ميكنند، گردها را گرممى كنند، فرمود كه آبشم و نمك با يكديگر بادها را دفع ميكنند، سدها را ميگشايند و بلغمرا ميسوزانند، موجب ادرار بول ميشوند و دهن را خوشبو ميكنند، و معده را نرم ميكنند، و لغوه رادفع مى كنند، قوت جماع را زياد ميكنند. در چند حديث وارد شده است كه ماليدن نمك دفع زهر عقرب و گزندگان ميكند. باب دهم : در آداب معاشرت با مردم و حقوق اصناف ايشان فصلاول : در بيان حقوق خويشان و غلامان و كنيزان در احاديث معتبره بسيار وارد شده است ، كه رحم در روز قيامت چنگ در عرش الهى ميزند وميگويد پروردگارا هر كه مرا در دنيا صله كرده است ، تو امروز او را برحمت خودوصل كن و هر كه مرا قطع كرده است ، در دنيا تو امروز او را از رحمت خود قطع كن . در احاديث بسيار منقول است كه نيكى با خويشان كردن باعث قبولىاعمال است و مال را زياد ميكند و بلاها را دفع ميكند، عمر را دراز ميكند، حساب قيامت را آسانميكند. در حديث حسن از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه دو طرف صراط امانت وصله رحم است ،پس كسيكه در امانت مردم خيانت نكردهاست ، با خويشان خود نيكى كرده از صراط بآسانى ميگذرد، زود ببهشت ميرود و كسيكهخيانت در امانتها كرده و قطع صله رحم كرده است ،عمل ديگر او را نفع نميدهد و صراط او را آتش ميافكند. حضرت صادق عليه السلام فرمود كه صله رحم كردن و با همسايگان نيكو سلوك كردنخانه ها را آبادان مى كند، عمرها را زياد مى كند. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه هيچ عملى ثوابش زودتر از صله رحم نمى رسد. در حديث حسن از حضرت صادق عليه السلام منقول كه ما چيزى را نمى دانيم كه عمر رازياد كند مانند صله رحم تا آنكه گاهست كه شخصى سهسال از عمرش مانده است ، بسبب صله رحم سى وسهسال ميشود، گاه هست كه كسى از عمرش سى وسهسال مانده است ، بسبب قطع صله رحم سه سال ميشود. در حديث موثق منقول است كه شخصى از آنحضرت سؤال كرد كه خويشان دارم كه شيعه نيستند آيا ايشان را برمن حقى هست ، فرمود بلى حق رحمرا هيچ چيز قطع نمى كند، اگر شيعه باشند دو حق دارند يكى رحم و يكى حق اسلام وفرمود كه صله رحم و نيكى با برادران مؤ من حساب قيامت را آسان ميكند، از گناهان نگاهميدارد پس صله رحم و نيكى با برادران را ترك مكنيد، اگر چه بسلام كردن و نيكو جوابسلام دادن باشد. حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود كه هرگاه خويشان با يكديگر بدى كنند،مالشان بدست بدكاران ميافتد. حديث صحيح از حضرت امام محمد باقر عليه السلاممنقول است كه سه چيز است هر كه مرتكب آنها شود پيش از مردن عقوبت آنها را مييابد، ظلمو قطع رحم و قسم دروغ و بسيار است كه جماعتى بد كردارند، بسبب صله رحممال و فرزندان ايشان بسيار ميشود، قسم دروغ و قطع صله رحم خانه ها را از اهلش خالىميكند، نسل را منقطع ميكند. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه هر كه بپاى خودر برود بخانه خويشان بديدن ايشان يا براى آن كهمالى بايشان برساند حقتعالى ثواب صد شهيد او را كرامت فرمايد، بعدد هر گامى كهبردارد، چهل هزار حسنه در نامه اعمالش نوشته شود وچهل هزار گناه محو شود و چهل هزار درجه براى او در بهشت بلند شود و چنان باشد كهصد سال عبادت خدا باخلاص كرده باشد. در حديث ديگر فرمود كه سه كسند كه داخل بهشت نمى شوند، كسيكه هميشه شراب بخورديا هميشه سحر كند، يا قطع صله رحم كند، فرمود كه هر كه رعايت حق خويشان كندحقتعالى در بهشت باو هزار درجه كرامت كند، كه از هر درجه تا درجه ديگر صد ساله راهباشد يكدرجه از نقره و ديگرى از طلا وديگرى از مرواريد و ديگرى از زمرد و ديگرى اززبرجد و ديگرى از مشك و ديگرى از عنبر وديگرى از كافور و همچنين از ساير چيزهائىكه خدايتعالى در بهشت خلق كرده است ، در حديث صحيح از آنحضرتمنقول است كه ، در شب معراج ديدم رحمى بعرش آويخته و از رحم ديگر شكايت مى كندبپروردگار خود پرسيدم كه در چند پشت نسبت تو و او بهم ميرسد، گفت كه درچهل پشت . در حديث معتبر ديگر فرمود كه من ضامنم براى كسيكه صله رحم كند، آنكه خدا او را دوستدارد و روزيش را فراخ كند، و عمرش را زياد كند، و او راداخل بهشت كند، فرمود كه بوى بهشت از هزار ساله راه شنيده ميشود، آنرا نميشنود عاقپدر و مادر وقطع كننده صله رحم و مرد پير زناكار. در حديث صحيح از حضرت امام محمد باقر عليه السلاممنقول است كه هر كه بر غلامى يا كنيزى بقدر حدى از حدود الهى بزند، بى آنكه جرمىاز او صادر شده باشد، كه به حسب شرع مستحق آن حد شده باشد، كفاره نيست گناه او رابغير از آزاد كردن او. در حديث معتبر منقول است كه : از حضرت امام على نقى عليه السلام پرسيدند، كه بندهفرمان صاحبش نميبرد آيا حلال است زدن از؟ فرمود كه نه اگر موافق طبعت باشد نگاه دارو اگر نه بفروش يا رها كن . در حديث معتبر از حضرت صادق منقول است كه : در تاءديباطفال و غلامان و كنيزان پنج تازيانه يا شش تازيانه بيشتر مزنيد و آنرا برفق وهموارى بزنيد. در حديث معتبر ديگر منقول است كه : زراره از آن حضرت سؤال كرد از زدن بنده فرمود كه هر چيز كه در دست او تلف شود بى تقصير او بر اوچيزى نيست اما اگر دانسته نافرمانى تو كند مى توانى زد او را گفت چه مقدار بزنم اورا فرمود، كه سه يا چهار يا پنج . از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : پيوسته مرا جبرئيل وصيت ميكرد در باب غلام و كنيز تا آنكه گمان كردم ،كه براى ايشان حدى مقرر خواهد كرد، كه چون بآن حد برسد آزاد شوند. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : بنده كه مؤ من باشد، چون هفتسال خدمت كند آزاد ميشود، بعد از آن خدمت فرمودن اوحلال نيست و علما حمل كرده اند اين حديث را براينكه سنت مؤ كد است ، كه بعد از هفتسال آنرا آزاد كنند. درحديث صحيح از حضرت امام محمد باقر منقول است كه : چهار صفت است كه در هر كهباشد حق تعالى او را ساكن گرداند در اعلاعليين در اعلا غرفهاى شرف كسيكه پناه دهديتيمى را و متوجه احوال او گردد، از براى او بمنزله پدر مهربان باشد، و كسيكه رحمكند بر ضعيفان و اعانت ايشان نمايد، و كسيكهمال خود را صرف پدر و مادر كند و با ايشان مدارا نمايد، احسان كند و ايشان را آز ردهنكند، كسيكه تندى و سفاهت با بنده خود نكند و او را يارى نمايد، بر خدماتيكه باوميفرمايد و كاريكه بر او دشوار باشد باو نفرمايد. در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : بِبندگان خود بخورانيد از آنچه خود ميخوريد، بايشان بپوشانيد آنچهخود ميپوشيد. در روايت ديگر منقول است كه : آن حضرت باصحاب خود فرمودند، كه ميخواهيد خبر دهمشما را ببدترين مردم گفتند بلى يا رسول اللّه فرمود كسيكه تنها سفر كند، عطاى خودرا از مردم منع كند، و غلام خود را بزند. در حديث ديگر فرمود سه كسند كه اگر بر ايشان ظلم نكنى ايشان بر تو ظلم ميكنند، دونان و زن تو و خادمان تو. در حديث ديگر فرمود كه بندگان خود را بقدرعقل ايشان مورد عتاب سازيد. در حديث معتبر منقول است كه : روزى غلامى از حضرت صادق عليه السلام ناپيدا بود وحضرت او را ميطلبيدند، تا آنكه ديدند در جائى خوابيده است ، بر بالين او نشستند و اورا باد ميزدند تا او بيدار شد، پس فرمودند كه تو رانيست كه شب و روز هر دو خوابكنى شب خواب كن و روز خدمت كن . در احاديث معتبره از آنحضرت منقول است كه : سه كسند كه نماز ايشانمقبول نيست ، غلاميكه از آقاى خود گريخته باشد تا آنكه بر گردد و خود را تسليم آقانمايد، شخصى كه پيشنمازى گروهى كند كه باو راضى نباشند، زنى كه شوهر از اوخشمناك بخواب رود. بسند معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : اول كسيكه داخل بهشت ميشود شهيد است ، غلاميكه نيكو عبادت پروردگارشرا بجاى آورد، خير خواه آقاى خود باشد، مرد عيال بارى كه از حرام و شبهه غفلت ورزد. در احاديث معتبره از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : هر كه بنده آزاد كند حقتعالى بهر عضوى از آن بنده عضوى از او را از آتشجهنم آزاد گرداند. حضرت صادق فرمود كه مستحب است كه در شب عرفه و روز عرفه بخدا تقرب بجوئيد،بآزاد كردن و تصدق كردن . فصل دوم : در حقوق همسايگان و يتيمان و عشيره وقبيله از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : پيوسته مرا جبرئيل وصيت مينمود برعايت همسايه تا آنكه گمان كردم كهبراى او ميراثى قرار خواهد داد و فرمود كه هر كه همسايه خود را آزار كند حقتعالى بوىبهشت را بر او حرام گرداند، ماءواى او جهنم باشد، فرمود كه هر كه از همسايه اش بقدريكشبر زمين خيانت كند، خدايتعالى آن زمين را تا طبقه هفتم طوقى گرداند و در گردن اواندازد تا چون او را بمقام حساب آورند طوق در گردن او باشد، مگر آنكه توبه كند، آنزمين را پس دهد. از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : هر كه آزار خود را از همسايه باز داردحقتعالى در روزقيامت از گناهان او درگذرد، از حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه سه چيز است كه بدترين بلاها است ،پادشاهى يا صاحب حكمى كه اگر احسان باو كنى شكر نكند و اگر بدى كنى نگذرد وهمسايه كه چشمش تو را بيند ودلش مرگ تو را خواهد، اگر نيكى ببيند بپوشاند ومذكور نسازد و اگر بدى ببيند ظاهر كند ومنتشر گرداند، زنيكه اگر حاضر باشى تراشاد نگرداند، اگر غايب باشى خاطرت باو مطمئن نباشد. در حديث ديگر فرمود كه هر كه آزار همسايه كند، براى طمع در خانه او خدا خانه او رابهمسايه برساند. در حديث معتبر منقول است كه : از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم پرسيدند كهآيا در مال حقى بغير زكوة هست ، فرمود كه بلى نيكى و احسان كردن بخويشانى كه باتو بدى كنند، و احسان كردن بهمسايه مسلمان بدرستيكه ايمان بمن ندارد كسيكه شب سيرميخوابد و همسايه مسلمانش گرسنه است . در چند حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلاممنقول است كه : تا چهل خانه از هر طرف همسايه اند. در حديث ديگر فرمود كه از جمله حقوق مال حق ماعونست كه حقتعالى وعيد جهنم فرموده استبراى كسيكه منع آن نمايد و آن قرضى است كه بهمسايه دهد، يا نيكى كه بايشان كند،يا ضروريات خانه كه بايشان عاريه دهد، راوى عرض كرد كه ما همسايگان داريم كهاگر چيزى بايشان بعاريه بدهيم ميشكنند، ضايع ميكنند در اينصورت بر ما گناهى هستاگر بايشان ندهيم ؟ فرمود كه هر گاه چنين باشد گناهى بر شما نيست اگر بايشانندهيد. در حديث ديگر فرمود كه حلال نيست منع كردن نمك و آتش از همسايگان . از حضرت رسولمنقول است كه : هر كه ماعونرا منع نمايد از همسايگان حقتعالى منع كند از او خير واحسانخود را و او را بخود واگذارد، واى بر حال او. در حديث معتبر از حضرت صادق منقول است كه : منع مكنيد قرض دادن خمير و نان را وطلبيدن آتش را كه اين امور باعث زيادتى روز ميشود، براهل خانه با آنكه از جمله مكارم اخلاق است . از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه : زينهار كه متعرض حقوق مشويد كهبر خود لازم كنيد و آنچه از خرجها كه بر قبيله واقع ميشود بدهيد و مضايقه مكنيد، و اگراز قبيله شما كسى شما را تكليفى كند كه ضررش بر شما زياده از نفعى باشد كه باوميرسد قبول مكنيد. در حديث ديگر منقول است كه : حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در بيمارى بديدنصعصعة بن صوحان كه از بزرگان اصحاب آنحضرت بود تشريف آوردند، پسفرمودند كه باينكه من بعيادت تو آمدم فخر مكن بر قوم خود واگر ايشان را در امرىبينى خود را از آن امر بكنار بگير كه آدمى بى نيازنيست از قوم وقبيله خود و بايشانمحتاج است ، اگر يارى ايشان نكنى يارى از ايشان منع كرده و ياريهاى بسيار ايشان را ازخود رد گردانيده پس اگر ايشان را در حال خوبى ببينى يارى ايشان بكن ، براى آن امرو اگر در بلائى باشند، ايشان را وامگذار و بايد كه يارى كردن شما يكديگر را درطاعت خدا باشد، بدرستيكه هميشه با رفاهيت و نعمت خواهيد بود اگر يارى يكديگربكنيد، در طاعت خدا وباز ايستيد از معصيت خدا. در حديث معتبر منقول است كه : اسيرى چند را بنزد حضرترسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم آوردند از كافران پس يكى از ايشانرا پيش آوردند كهگردن بزنند، در آن حضرت جبرئيل نازل شد و گفت يا محمد اين اسير را كه ميخواهىگردنش را بزنى بمردم طعام ميخورانيد و مهمان دارى ميكرد و خرجهائيكه در ميان قبيلهواقع ميشد ميداد و بارهاى گران اهل خود را بر دوش خود بر ميداشت ، پس حضرت بآناسير فرمودند كه حقتعالى چنين وحى فرستاده است ومن ترا آزاد كردم از كشتن باينخصلتها آن اسير گفت كه پروردگار تو اين خصلتها را دوست ميدارد؟ فرمود كه بلىاسير گفت شهادت ميدهم بوحدانيت خدا وبپيغمبرى تو بحق آن خداونديكه ترا براستىفرستاده است ، كه هرگز از مال خود كسى را برنگردانيده ام . در احاديث معتبره وارد شده است ، كه خوردن مال يتيم بناحق از جمله گناهان كبيره است . در حديث معتبر منقول است كه : حضرت رسولصلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه هر كه نگاهدارى كند يتيمى را و او را نفقه دهد من واو در بهشت مانند اين دو انگشت با هم باشيم واشاره بانگشت شهادت و ميان فرمود. در حديث ديگر فرمود هر كه يتيمى را در عيال خودداخل كند و خرج او را بدهد تا او مستغنى شود از او، خدا بهشت را بر او واجب گرداند،چنانچه براى خورنده مال يتيم جهنم را واجب گردانيده است . در روايت معتبر از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلاممنقول است كه : هر مرد مؤ من و زن مؤ منه كه دست بر سر يتيم بكشد، از روى ترحمحقتعالى براى او بعدد هر موئى كه دستش بر آن مى گردد حسنه براى از بنويسد. در روايت ديگر منقول است كه : بهر موئى حقتعالى نورى كرامت فرمايد، در قيامت . در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : هر كه از سنگينى دل خود آزرده باشد، خواهد دلش نرم گردد يتيمى رانزديك خود بخواند و با او مهربانى كند و بر سر خوان خود بنشاند و از روى شفقت دستبر سرش بمالد بدرستيكه يتيم را بر مردم حق عظيم هست . در حديث ديگر فرمود كه چون يتيمى بگريد عرش الهى براى او بلرزد، پس پروردگارعالم فرمايد كه كيست آنكه به گريه آورده است اين بنده مرا كه پدرش و مادرش راگرفته ام ؟ بعزت و جلال خودم سوگند مى خورم كه هيچ بنده او را ساكن نگرداند مگرآنكه بهشت را براى او واجب گردانم . در احاديث معتبره از حضرت صادق عليه السلاممنقول است كه : حق تعالى در قرآن مجيد براى كسيكهمال يتيم را بناحق بخورد، دو عقاب مقرر ساخته يكى عذاب جهنم در آخرت و ديگرى آنكه دردنيا بعد از او با يتيمان او بكنند، آنچه با يتيمان ديگران كرده باشد. از حضرتا امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه : حق تعالى در قيامت جماعتى را ازقبرها محشور گرداند كه از دهنهاى ايشان آتش شعله ور باشد و آنها جماعتى باشند كهمال يتيم را خورده باشند، چنانچه حق تعالى ميفرمايد، بدرستى كه آن جماعتيكهمال يتيم را بظلم مى خورند، نميخورند در شكم خود مگر آتش و بزودى آتش افروز جهنمگردند، بدانكه ولى يتيم كه تصرف در مال او ميتواند نمود پدر است و جد پدرى ووصى كه ايشان تعيين كرده باشند، اگر اينها نباشند حاكم شرع يعنى امام عليه السلامو كسى كه آنحضرت تعيين فرموده باشد، اگر امام حاضر نباشد اكثر علماءِ را اعتقادآنستكه مجتهد جامع الشرايط ميكند يا كسيكه او نصب كرده باشد. از احاديث معتبره ظاهر ميشود كه مؤ منان صالح از براى خدامتكفل احوال ايشان و ضبط اموال ايشان ميتوانند شد، كه آنچه صرفه وغبطه ايشان در آنباشد رعايت كنند، اگر پريشان باشند وسعى درمال يتيم مانع كسب ايشان باشد بقدر خرج ضرورى خود ازمال ايشان خرج ميتوانند كرد، بهتر آنستكه رعايت كنند كه زياده از اجرت متعارف آنعمل برندارند، همچنين پدر و جد پدرى و وصى بايد كه نهايت رعايت در صرفه ايشانبكند، و اگر آنقدر مال نداشته باشند كه وفا بقرض كند ازمال ايشان قرض برندارند، اگر پدر و جد پدرى پريشان باشند بقدر نفقه ضرورىخود از مال ايشان ميتوانند برداشت ، اگرمادر هم پريشان باشد نفقه او را ولى ازمال يتيم ميتواند بردارد، و اگر قدر خرج طفل را حساب كنند و با نفقه خود ضم كنند وباهم چيزى بخورند، باكى نيست . فصل سوم : در حقوق صداقت و اخوت در حديث منقول است كه : حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در وقت فوت وصيت نمودبحضرت امام حسن عليه السلام كه برادرى كن با برادران از براى خدا، دوست دارصالحان را براى صلاحشان . از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه : هر كه برادر مؤ منى براى خدا بگيردخانه در بهشت يافته باشد. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : كسى بعد از اسلام فايده نيافته است كه بهتر باشد از برادرى كه ازبراى خدا گرفته باشد. در حديث ديگر منقول است كه : شخصى بحضرت امام محمد باقر عليه السلام عرض كردكه بسيار است كه اندوهگين ميشوم بى سببى بحديكهاهل و ياران من اثر آنرا از روى من مشاهده ميكنند، فرمود كه حق تعالى مؤ منان را از طينتبهشت آفريده و از نسيم رحمت خود در ايشان جارى گردانيده ، پس باين سبب مؤ منان برادرپدرى و مادرى يكديگرند پس چون بروح يكى از مؤ منان اندوهى رسد مؤ منان ديگر براىاندوه او محزون ميشوند. در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : نظر كردن بروى امام عادل عبادتست ، نظر كردن بروى عالم عبادتست ،نظر كردن بروى پدر و مادر از روى مهربانى وشفقت عبادتست ، نظر كردن بروىبرادرى كه دوست دارى او را براى خدا عبادت است . از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه : برادران دونوعند يكى برادرانيكهمحل اعتماد باشند در دوستى و يارى وديگرى برادران خنديدن و صحبت امااول پس ايشان بمنزله دستند وبالند و اهلند ومالند پس چون بر برادرى چنين اعتمادداشته باشى از براى او صرت كن مال و بدن خود را وبا دوستانش دوستى كن و بادشمنانش دشمنى كن و رازش را بپوشان وعيبش را مخفى دار و نيكيهايش را افشا كن ،بدانكه اين قسم برادران كمترند از گوگرد سرخ كه اكسير است ، اما دويم پس تو لذتصحبت ايشان را مييابى اين را از ايشان قطع مكن و توقع زياده از اين از ايشان مدار. در احاديث معتبره وادر شده است ، كه اخوت و برادرى و آشنائى در عالم ارواح در ميان مؤمنان بهم رسيده ، در اين نشاءه چون يكديگر را ديدند آنرا بياد ميآورند. در احاديث معتبره ديگر وارد شده است كه : مؤ من برادر مؤ من است و ديده او است ، راهنماى اواست ، با او خيانت نميكند، و بر او ظلم نميكند، او را فريب نميدهد، با او وعده كه كند خلفنميكند، با او دروغ نميگويد، غيبت او نميكند. در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلاممنقول است كه : صداقت و يارى و دوستى حدى چند دارد كه هر كه همه آنها در او نباشد، اورا بكمال صداقت نسبت مده ، كسيكه هيچيك از آنها در او نباشد، بهيچ چيز از صداقت او رانسبت مده ، اول آنكه آشكار و پنهانش با تو يكى باشد، دويم آنكه زينت تو را زينت خودداند غيب تو را عيب خود داند، سيم آنكه در بهم رسيدن مالى يا حكومتى سلوك خود را باوتغيير ندهد، چهارم آنكه آنچه توانائى او بآن رسد از تو منع نكند، پنجم آنكه در وقتنكبتها و بلاها تو را وانگذارد و ترك يارى تو نكند. در حديث ديگر فرمود كه : هر كه از برادران مؤ من تو سه مرتبه باتو بغضب آيد و درهيچ مرتبه حرف بدى در حق تو نگويد، او را بدوستى و يارى خود بگير. در حديث ديگر فرمود كه اعتماد بسيار بر برادر و دوست خود مكن كه رازهاى خود را باوبسپارى كه در وقتيكه او از تو بر گردد چاره نتوانى كرد. از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه : محبت بيست ساله خويشاونديست و علماهلش را با يكديگر بيشتر جمع ميكند و ربط ميدهد از پدران و از حضرت صادق عليهالسلام منقول است كه : چون دوستى داشته باشى و حكومتى بهم رساند و ده يك از آنچهبيشتر با تو دوستى ميكرد بكند دوست بدى نيست از براى تو. از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه : دوستى با دوستان خود هموار مكن وخود را پرمده بايشان بلكه روزى دشمن تو شوند، دشمنى را با دشمنان خود هموار بكنشايد كه روزى دوست تو شوند. از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه : بهترين عيش دنيا فراخى خانهوبسيارى دوستانست ، و حضرت لقمان عليه السلام پسر خود را گفت كه با صد كسمصاحبت بكن و با يك كس دشمنى مكن و راضى باش كه غلام نيكان باشى و راضى مشوكه فرزند بدان باشى . از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : پنج چيز است كه درهر كه نباشد زندگىبر او گوارا نيست ، صحت بدن و امنيت و توانگرى و قناعت و مونس موافق . در حديث ديگر فرمود هر كه را پند دهنده از دلش و زجر كننده ازنفسش و مصاحبى كه او رابراه خير بدارد، نباشد شيطان بر گردنش سوار ميشود. در حديث ديگر فرمود كه قطع آشنائى از دوستان پدر خود مكن كه روشنى احوالتبتاريكى مبدل ميشود، فرمود كه هر كه محبت خود را بغير محلش بگذارد خود متعرض قطعمحبت شده است . از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه : هر كه خود را درمحل تهمت در آورد ملامت نكند كسى را كه گمان بد باو ميبرد، هر كه راز خود را پنهان دارداختيار با خودش است ، هر سخنى كه از دو كس گذشت فاش ميشود، چون با كسى برادرىكنى آنچه از او ببينى بر محمل نيك حمل كن تا آنكه بحدى برسد كه ديگرمحمل نيك نيابى و زينهار كه گمان بد مبر بسخنى كه از برادر صادر شود، تاحمل نيك براى آن يابى و بسيار بگير از برادران نيك كه ايشان در وقت رفاهيت تهيه اندبراى وقت بلا و در وقت بلا سپرند از براى دفع اعدا و مشورت با جماعتى بكن كه ازخدا ترسند، برادران مؤ من را بقدر پرهيزكارى ايشان دوست بدار، بپرهيز از زنان بدواز نيكان ايشان در حذرباش . از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه : اگر خواهى كه تمام شود براى تونعمت و كامل شود براى تو مردى و مروت و باصلاح آيد براى تو امور معيشت پس شريكمگردان غلامان و مردم دون را در كارهاى خود، كه اگر ايشان را امين گردانى خيانت مى كنند،اگر سخنى با تو گويند دروغ ميگويند، اگر بلائى ترا در پيش آيد ترا يارىنميكنند، با عاقل مصاحبت كن هر چند كريم نباشد، از عقلش بهره ور شو و ازخلق بدشاحتراز كن وبا كريم مصاحبت كن هر چند عاقل نباشد، كهبعقل خود از كرم اومنتفع ميشوى ، بگريز نهايت گريختن از احمقى كهبخيل باشد. فصل چهارم : در بيان حقوق مؤ منان بر يكديگر و حسن معاشرت با خلق بسند معتبر منقول است كه : معلى بن خنيس از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام پرسيدكه حق مسلمان بر مسلمان چيست فرمود، كه هفت حق است كه هر يك از آنها واجبست و اگريكىاز آنها را ترك كند، از دوستى و طاعت خدا بدر مى رود، پرسيد كه آنها چيست فرمود كهميترسم كه بداين و بعمل نياورى و رعايت آنها نكنى ، آسانترين آن حقوق آنستكه آنچه ازبراى خوددوست ميدارى از براى او دوست دارى ، آنچه از براى خود نمى خواهى از براى اونخواهى ، دويم آنكه بپرهيزى از غضب او و پيروى خوشنودى او بكنى ، آنچه فرمايداطاعت كنى سيم آنكه يارى بجان و مال و بزبان و بدست و بپا، چهارم آنكه ديده وراهنماى و آئينه او باشى ، پنجم آنكه تو سير نباشى و او گرسته باشد، تو سيرابنباشى و او تشنه باشد، تو پوشيده نباششى و او عريان باشد، ششم آنكه اگر توخدمتكار داشته باشى و او نداشته باشد، واجبست كه خادم خود را بفرستى كه جامه اش رابشويد، طعامش را بسازد و رختخوابش را بگستراند، هفتم آنكه اگر ترا قسم دهدبعمل آورى و اگر بخانه دعوت كند قبول كنى ، اگر بيمار شود بعيادتش بروى ، اگربميرد بجنازه اش حاضر شوى ، اگر دانى كه حاجتى دارد پيش گيرى ببر آوردن آنپيش از آنكه او تو سؤ ال كند، چون چنين كنى پيوند كرده محبت خود را بمحبت او و محبت اورا بمحبت خود. در حديث ديگر فرمود كه هيچ عبادتى نزد خدا بهتر از ادا كردن حق مؤ من نيست . بسند حسن از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : وعده كردن مؤ من برادر مؤ من خودرا نذريست كه كفاره ندارد، هر كه خلف وعده مؤ من بكنداول ابتدا بخلف وعده خدا كرده است و متعرض غضب الهى شده است . در حديث حسن ديگر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : هر كه ايمان بخدا و روز قيامت دارد، بايد كه وفا كند بوعده خود. بسندهاى معتبره از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : مؤ من را بر مؤ من هفت حق واجبست ،اول آنكه در حضور او را تعظيم نمايد، محبتش در سينه او باشد،مال خود را با او صرف نمايد، غيبت اورا بر خود حرام داند، و چون بيمار شود بعيادت اورود، چون بميرد بجنازه اش حاضر شود، و بعد از مرگش بغير از نيكى او چيزى نگويد. بسند حسن از حضرت امام محمد باقر عليه السلاممنقول است كه : دوست دار برادر مسلمان خود را و بخواه از براى او آنچه از براى خود مىخواهى ، مخواه از براى او آنچه از براى خود نمى خواهى ، چون محتاج شوى از او سؤال كن و هرگاه او از تو سؤ ال كند باو عطا كن ، نيكى را از او ذخيره مكن تا او هم از توذخيره نكند، ياور او باش تا او نيز ياور تو باشد، اگر غايب شود حرمت او را غايبانهنگهدار، چون بيايد بديدنش برو و او را گرامى بدار بدرستيكه او از تست و توازاوئى ، اگر با تو در مقام عتاب باشد از او جدا مشو تا كينه را از سينه او بدر كنى ،اگر نعمتى باو برسد خدا را شكر كن و اگر بلائى او را پيش آيد ياور او باش ، با اومهربانى را زياده كن . از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه : مسلمان را بر برادر مسلمان شش حقاست ، هرگاه كه باو رسد باو سلام كند، هرگاه كه بيمار شود بعيادت او برود، هرگاهكه عطسه كند او را دعا كند، چون بميرد بر او نماز كند، هرگاه كه او را بضيافت بطلبدقبول كند، از براى او دوست دارد آنچه از براى خود دوست دارد، از براى او دشمن داردآنچه از براى خود دشمن ميدارد. بسندهاى معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : هر كه صبح كند واهتمام بامور مسلمانان نداشته باشد او مسلمان نيست ،كسى بشنود كه كسى فرياد ميكند كه اى مسلمانان بفرياد من برسيد و يارى او نكند اومسلمان نيست ، فرمود كه محبوبترين مردم كسى است كه نفعش بمردم بيشتر مى رسد،فرمود كه هر كه از گروهى ازمسلمانان ضرر آبى يا آتشى را دفع كند بهشت اورا واجبشود. از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : حق مؤ من بر مؤ من انست كه او رابدل دوست دارد، مال خود را از دريغ ندارد، اگر بسفرى رودباحوال اهل او بپردازد، اگر كسى بر او ظلم كند او را يارى نمايد، اگر عطائىبمسلمانان دهند و او غايب باشد بهره او را براى او بگيرد، چون بميرد بزيارت قبر اوبرود، بر او ظلم نكند و او را فريب ندهد و با او خيانت نكند، برروى او اف نگويد، اگراف بگويد دوستى از ميان ايشان برطرف ميشود، اگر بگويد تو دشمن منى يكى ازايشان كافر باشند، زيرا كه اگر دروغ گفته باشد خود كافر است و اگر راست گفتهآن ديگرى كافر است ، يعنى صاحب كبيره است و چون او را بتهمتى متهم سازد ايمان دردلش بگذارد چنانچه نمك در آب مى گدازد. در حديث ديگر فرمود كه بايد براى برادر مسلمان خود بخواهد آنچه از براىعزيزترين اهل خود مى خواهد، نخواهد از براى او آنچه از براى عزيزتريناهل خود نميخواهد، دوستى او را خالص گرداند از شوائب بآنكه در شادى او شاد باشد ودر ندوه او اندوهگين باشد، اگر تواند سعى كند كه غم او رازايل گرداند و الا دعا كند كه خدا اندوهش را بردارد. در حديث ديگرمنقول است كه : شخصى بخدمت آن حضرت آمد از او پرسيد كه برادران خودرا بچه حال گذاشتى ، گفت برنيكو حالى گذاشتم ايشان را، فرمود كه توانگرانابشان چگونه باحوال فقيران مى رسند، گفت كمتر، فرمود توانگران چقدر بديدنفقيران مى روند، گفت كم ، فرمود كه توانگران چه مقدر احسان بفقيران مى كنند گفتچيزى چند ميفرمائى كه در پيش ما اينها نميباشند، فرمود كه پس چگونه ايشان دعوىتشيع ميكنند. در حديث ديگر فرمود كه برادران و نيكوكاران باشيد و از براى خدا با يكديگر دوستىكنيد، بديدن يكديگر برويد و با يكديگر بنشينيد، و دين ما و احاديث ما را ياد كنيد. از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه : واجبست از براى مؤ من بر مؤ من كههفتاد كبيره او را بپوشاند. از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه : واجبست از براى مؤ من بر مؤ من كه خيرخواهاو باشد در حضور وغيبت . در حديث ديگر فرمود كه بر شما باد بخير خواهى خلايق كه هيچعمل نزد خدا بهتر از اين نيست . فصل پنجم : در قضاى حاجت مؤ منان و سعى نمودن در كارهاى ايشان و شادگردانيدنايشان در حديث صحيح از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است : هر كه مؤ منى را شاد گرداند، مرا شاد گردانيده است و هر كه مرا شاد گرداندخدا را خوشنود گردانيده است . در حديث معتبر از حضرت امام محمد باقر عليه السّلاممنقول است كه : تبسم كردن در روى برادر مؤ من حسنه است و خاشاكى از او برداشتن حسنهاست ، هيچ عبادتى را خدا دوست تر نميدارد از شاد گردانيدن مؤ من . در حديث ديگرفرمود كه : حق تعالى خطاب فرمود بحضرت موسى عليه السّلامبدرستيكه مرا بندگان هستند كه بهشت را براى ايشان مباح مى كنم ، ايشان را حاكم مىگردانم در بهشت ، حضرت موسى گفت پروردگارا كيستند ايشان فرمود كسى كهسرورى بر قلب مؤ منى داخل كند، پس حضرت موسى فرمود كه مؤ منى در مملكت پادشاهجبارى بود و آن پادشاه در مقام آزار او بود از او گريخت و بشهر كفار برفت و پناهبكافرى برد آن كافر او را جا داد و مهربانى وضيافت كرد چون وقت مرگ آن كافر شدحق تعالى باو وحى فرمود كه بعزت وجلال خود سوگند مى خورم كه اگر تو را دربهشت جاى ميبود هر آينه تو را ببهشت درمى آوردم وليكن بهشت حرام است بر كسى كهكافر بميرد پس خطاب نمود بآتش جهنم كه او را بترسان اما مسوزان و امر فرمود كهدر اول و آخر روز براى او روزى ببرند. بسند حسن از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : حق تعالى وحى نمود بحضرتداود عليه السّلام كه بنده از بندگان من حسنه بنزد من مى آورد، بهشت را بر او مباح مىگردانم ، حضرت داود پرسيد كه آن حسنه كدام است ، فرمود كه بر قلب بنده مؤ منخوشحالى داخل گرداند اگر چه بيكدانه خرما باشد، داود گفت پروردگارا سزاوار استكسيكه ترابشناسد قطع اميد خود از تو نكند. در حديث ديگر فرمود كسيكه مؤ منى راشاد گرداند نه او را شاد گردانيده است بلكهحضرت رسولخدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم را شاد گردانيده است . در احاديث معتبره از آنحضرت منقول است كه : چون مؤ من از قبر بيرون ميآيد با او شخصىبيرون ميآيد و ميگويد بشارت باد ترا بكرامت از جانب خدا و خوشحالى پس مؤ من باوميگويد كه خدا تو را بشارت بنيكى بدهد، پس با او ميباشد و بهر هوليكه ميگذردميگويد كه اين از تو نيست و بهر نيكى كه ميگذرد ميگويد كه اين از تست و پيوسته اوراچنين بشارت ميدهد تا آنكه بمقام حساب آيد پس چون امر كنند كه او را ببهشت برند باوميگويد، كه بشارت باد ترا كه خدا امر فرمود تو را ببهشت برند مؤ من ميگويد كه توكيستى كه از قبر تا اينجا مرا بشارت دادى و مونس من بودى و از جانب خدا بمن خبررسانيدى گويد كه منم آن شادى كه در دل برادر مؤ من خودداخل كردى در دنيا خدا مرا از آن خلق كرده است كه بشارت دهنده تو و در تنهائى مونس توباشم . در حديث ديگر فرمود كه : هر كه مؤ منى را شاد گرداند حقتعالى هزار هزار حسنه براى اوبنويسد. در حديث معتبر ديگر فرمود هر كه يك حاجت براى برادر مؤ من خود برآورد حقتعالى درقيامت صد هزار حاجت او را برآورد، كه يكى از آنها بهشت باشد و ديگرى آنكه خويشان وآشنايان خود را داخل بهشت كند، اگر ناصبى نباشند. در حديث ديگر فرمود كه برآوردن حاجت مؤ من بهتر است از هزار بنده آزاد كردن و هزار اسبدر راه خدا بجنگ فرستادن . در حديث ديگر فرمود، كه بهتر است از بيست حج كه در هر حجى صاحبش صد هزار درهمصرف كند. در حديث معتبر از حضرت امام محمد باقر عليه السّلاممنقول است كه : يك حج بهتر است از هفتاد بنده آزاد كردن و خرج كشيدن و نفقه دادناهل يك خانه از مسلمان كه ايشان را سير كند و بپوشاند و روى ايشانرا اوسئوال كردن حفظ كند، بهتر است از هفتاد حج . در حديث حسن از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلاممنقول است كه : هر كه هفت شوط طواف در دور خانه كعبه بكند حقتعالى براى او شش هزارحسنه بنويسد، شش هزار گناه محو كند، شش هزار درجه براى او بلند كند، وشش هزارحاجت او را بر آورد، بر آوردن حاجت مؤ من بهتر است از ده طواف . در حديث ديگر فرمود كه هر مسلمانى كه حاجت مسلمانى را بر آورد، حق تعالى او را ندا كندكه ثواب تو بر من است و راضى نميشوم براى تو بغير از بهشت . در حديث ديگر فرمود كه چون كسى براى برآوردن حاجت مؤ من راه رود حق تعالى دوملك راموكل گرداند از جانب راست و چپش كه براى او استغفار كنند، دعا كنند كه حاجتش برآوردهشود. در حديث معتبر از جناب موسى بن جعفر عليه السّلاممنقول است كه : هر كه برادر مؤ من او بنزد او بيايد براى حاجتى آن رحمتى كه خدابسوىاو فرستاده است ، اگر قبول كرد پس پيوند كرده است دوستى او را بدوستى ما و دوستىما بدوستى حق تعالى موصول است ، اگر او را رد كرد و او قادر بود كه حاجتش را برآورد حق تعالى بر او مسلط گرداند در قبر مارى از آتش كه او را بگزد تا روز قيامت خواهدر قيامت خدا او را بيامرزد خواه عذاب كند. از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه : مؤ منى كه برادر مؤ منش حاجتىبنزد او بياورد و او قادر نباشد بر برآوردن حاجت او دلش غمگين شود، بسبب اين خدابهشت را بر او واجب گرداند. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : مؤ منى كه در حاجت برادر مؤ من خود راه رودده حسنه براى او نوشته شود، و ده گناه از او محو شود و ده درجه در بهشت براى اوبلندشود، برابر ده بنده آزاد كردن باشد و بهتر باشد از اعتكاف يك ماه در مسجدالحرام . از حضرت امام رضا عليه السّلام منقول است كه : خدا را بندگان هست كه سعى ميكننددرحاجت مردم ايشان ايمن هستند در روز قيامت و هر كهدل مؤ منى را شاد كند، حق تعالى روز قيامت دل اورا شاد كند، حضرت امام محمد باقر عليهالسّلام فرمود كه هر كه راه رود براى بر آوردن حاجت برادر مسلمان ، خدا هفتاد و پنجهزار ملك را بفرستد كه او را سايه كند، بهر قدمى براى او حسنه بنويسند، و گناه او رامحو كنند و درجه اورا بلند كنند، چون از كارسازى او فارغ شود ثواب حج و عمره درنامهعملش بنويسند. حضرت صادق عليه السّلام فرمود كه : چون راه روم در حاجت برادر مسلمان دوستتر ميدارماز آزاد كردن هزار بنده ، هزار كس را بر اسبان زين ولجام كرده سوار كنم و بجهادبفرستم . در حديث ديگر فرمود كه هر كه سعى كند، راه رود در حاجت برادر مسلمان خود از براىرضاى خدا حقتعالى براى او هزار هزار حسنه بنويسد، كه بسبب آنها خويشان و همسايگانو آشنايان اورا بيامرزد و بيامرزد هر كه را باو نيكى كرده باشد، در قيامت باو خطابرسد كه داخل جهنم شو و هر كه در دنيا بتو نيكى كرده است ، او را از جهنم بيرون آور وداخل بهشت كن مگر آنكه دشمن اهل بيت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم باشد، فرمود كهحقتعالى فرموده است كه خلايق عيال منند، محبوب ترين ايشان نزد من كسى است كه بايشانمهربانتر باشد، سعى در برآوردن حاجت ايشان بيشتر كند، فرمود هر كه بفرياد رسدبرادر مؤ من غمگين مضطر خود را در هنگام شدت و سختى پس غم او را بردارد، حاجت او رابرآورد، حقتعالى واجب گرداند براى او هفتاد و دو رحمت كه يكى را در دنيا به او بدهد كهكارهاى دنياى او به آن ساخته شود، و هفتاد و يك رحمت ديگر را براى او ذخيره كند براىترسها و شدت هاى روز قيامت ، فرمود كه هر كه غمى از مؤ منى بردارد حقتعالى غمهاىآخرت را از او بردارد، چون از قبر بيرون آيد دلش مطمئن و شاد باشد و هر كه مؤ منى راطعام دهد حقتعالى او را از ميوه هاى بهشت طعام دهد و هر كه مؤ منى را آب دهد حقتعالى ازشراب سر بمهر بهشت او را آب دهد. در حديث ديگر فرمود كه هر كه غمى از مؤ منى بردارد حقتعالى حاجت دنيا و آخرت او رابرآورد، هر كه عيب مؤ منى را بپوشاند حقتعالى هفتاد عيب از عيبهاى دنيا و آخرت او رابپوشاند، تا مؤ من در يارى برادر مؤ من است خدا ياور او است . در حديث معتبر از حضرت على بن الحسين عليه السّلاممنقول است كه : هر كه حاجت برادر مؤ من خود را برآورد حق تعالى صد حاجت او را برآوردحق كه يكى بهشت باشد، و هر كه غمى از مؤ منى بردارد حق تعالى غمهاى آخرت او رابردارد، هر كه اعانت كند مؤ منى را بر ظالمى خدا او را يارى كند در گذشتن بر صراطدر وقتيكه قدمها لغزد و هر كه حاجت مؤ منى را برآورد كه او شاد شود، چنان باشد كهحضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم را شاد كرده باشد، هر كه مؤ منى را آب دهد دروقت تشنگى حق تعالى از شراب بهشت او را سيراب كند و هر كه مؤ منى را سيركند حقتعالى او را از ميوه هاى بهشت سيركند، هركه بر مؤ منى جامه بپوشاند در وقتيكه عريانباشد خدا او را ديبا و حرير بهشت بپوشاند، هر كه جامه بر او بپوشاند در غير عريانىپيوسته در ضمان خدا باشد از بلاها تا از آن جامه مؤ من تارى باقى باشد، هر كهخادمى باو بدهد خدا او را از پسران بهشت خادم بدهد، هر كه او را از پياده بودن سوار كندحق تعالى او را در قيامت بر ناقه از ناقه هاى بهشت سوار كند كه در قيامت با ملائكهمباهات كند و هر كه بعد از مردن كفن بپوشاند بر مؤ منى چنان باشد كه او را جامه دادهباشد از هنگام ولادت تا وقت مردن ، هر كه زنى بمؤ منى بدهد كه باو انس گيرد حقتعالى ملكى را در قبر مونس او گرداند بصورت محبوب تريناهل او نزد او، هر كه در بيمارى عيادت مؤ منى بكند ملائكه اورا از همه جهت فرو گيرند وگويند خوشا حال تو و گوارا باد بهشت از براى تو واللّه كه قضاى حاجت مؤ من بهتراست نزد خدااز روزه داشتن و اعتكاف كردن دو ماه از ماه هاى حرام . از حضرت امام موسى كاظم عليه السّلام منقول است كه : حق تعالى در قيامت سايه مقررساخته است كه در زير آن سايه نيست مگر پيغمبرى يا وصى پيغمبرى يا مؤ منى كه بندهمؤ منى را آزاد كند، يا مؤ منى را كدخدا كند. در حديث صحيح از حضرت صادق عليه السّلاممنقول است كه : مؤ منى در روز قيامت بگذرد بر شخصى كه حق تعالى امر فرموده باشدكه او را بجهنم برند ملك او را ميبرد به جهنم خطاب كند مؤ من را كه بفريادم برس كه دردنيا من بتو نيكى ميكردم و حاجت ترا برميآوردم مؤ من بملك گويد كه دست از او بردار،حتقعالى گويد كه چون بنده مؤ من شفاعت او كرد او را بگذار. در حديث معتبر از حضرت على بن الحسين عليه السّلاممنقول است كه : به گردان مسلمانان رانزد خود بمنزلهاهل خود، پيران ايشان را بمنزله پدر خود بدان و خوردان ايشان را بمنزله فرزند خودبدان ، آنها كه هم سنّ تو باشند بمنزله برادر خود بدان ، بهر كدام يك از اينها ميخواهىستم كنى يا نفرين كنى يا عيب ايشان را فاش كنى و اگر شيطان خواهد كه تو را فريبدهد كه خود را از ديگران بهتر دانى ، اگر كسى را ببينى كه از تو بزرگتر است بگوكه او در ايمان و اعمال شايسته بر من پيشى گرفته است ، پس از من بهتر است و اگرخوردتر از خود را ببينى بگو كه من بيشتر از او گناه كرده ام پس او از من بهتر است واگر همسال خود راببينى بگو كه يقين بگناه خود دارم و در گناه او شك دارم پس چرا يقينخود را برشك بگذارم و اگر ببينى مردم ترا تكريم و تعظيم ميكنند بگو از نيكىايشانست كه بمحاسن آداب عمل ميكنند، اگر ايشان از تو دورى كنند و تو را حرمت ندارندبگو اين گناهى است كه من كرده ام ، چون چنين كنى زندگانى بر تو آسان شود ودوستانت بسيار شوند و دشمنانت كم شوند و از نيكى ايشان شاد شوى و از بدى ايشاندلتنگ نشوى ، بدان كه گرامى ترين مردم بر مردم كسى است كه خيرش بايشان رسد واز ايشان مستغنى باشد، سئوال نكند از ايشان و بعد از آن گرامى تر كسى است كه محتاجباشد و سئوال نكند از ايشان زيرا كه اهل دنيا همگى از پىمال ميروند، هر كه با ايشان در مال مزاحمت نمى رساند عزيز است نزد ايشان و هر كهمزاحمت نميرساند و از مال خود هم پاره بايشان ميرساند عزيزتر گراميتر است . در حديث ديگر منقول است كه : حضرت عيسى عليه السّلام بيكى از اصحاب خود فرمودند،كه آنچه نميخواهى كه با تو بكنند با هيچكس مكن ، اگر كسى طپانچه بر جانب راسترويت بزند جانب چپ را پيش كن . در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : هر مسلمانى كه مسلمان ديگربنزد او بيايد براى حاجتى و او قادر باشد ببرآوردن حاجت و برنياورد، حق تعالى او رادر قيامت سرزنش و تغير نمايد و بگويد كه برادر تو براى حاجتى نزد تو آمد كه منتو را قادر گردانيده بودم ببرآوردن آن و برنياوردى براى آنكه ثواب آن را نخواستىبعزت خودم سوگند ميخورم كه در هيچ حاجت نظر رحمت بسوى تو نكنم خواه ترا بيامرزمو خواه عذاب كنم . در حديث ديگر فرمود كه هر مؤ منى كه منع كند از مؤ منى چيزى را كه او بآن محتاج باشدو او قادر باشد كه آن را نزد خود يا نزد ديگران باو برساند، حقتعالى او را با روىسياه و ديده هاى كبود و دستهاى در گردن غلكرده باز دارد، پس بگويد كه اينست خاينىكه با خدا ورسول خيانت كرده است پس بفرمايد كه او را بجهنم برند. از حضرت امام موسى عليه السّلام منقول است كه : در قيامت سه كس در سايه عرش الهىباشند، در روزيكه سايه بغير آن نباشد كسيكه برادر مسلمان خود را زنى بدهد، كسيكهخادمى باو بدهد و كسيكه راز او را پنهان دارد. فصل ششم : در ديدن مؤ منان و عيادت بيماران ايشان در احاديث معتبر وارد شده است : از حضرت باقر و صادق عليه السّلام كه هر كه بديدنبرادر مؤ من خود برود از براى خدا حق تعالى هفتاد هزار ملك باوموكل گرداند، كه او را ندا كنند تا بخانه خود برگردد كه خوشاحال تو و گوارا باد بهشت ازبراى تو. در حديث معتبر منقول است كه : حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود كه :جبرئيل مرا خبر داد كه حقتعالى ملكى را بزمين فرستاد آن ملك رسيد بمردى كه بر درخانه ايستاده بود و از صاحب خانه رخصت ميطلبيد كهداخل خانه شود، ملك پرسيد كه با صاحب اين خانه چكار دارى ، گفت برادر مسلمان من استاز براى خدا بديدن او آمده ام ، ملك گفت كه هيچ مطلب ديگر بغير از اين ندارى ؟ گفت نهملك گفت كه من رسول پروردگارم بسوى تو و تو را سلام ميرساند و ميگويد بهشت راواجب گردانيدم براى تو، ميفرمايد كه هر مسلمانى كه بديدن مسلمانى برود چنانست كهبزيارت من آمده است ، ثوابش بر من بهشت است . در حديث ديگر از آنحضرت منقول است كه : هر كه بديدن برادر مؤ من خود برودبخانه اوحق تعالى او را خطاب فرمايد كه تو مهمان منى و بزيارت من آمده و مهمان دارى تو بر مناست ، بهشت را بر تو واجب گردانيدم بسبب آنكه دوست داشتى برادر مؤ من خود را. در حديث ديگر از حضرت امام محمد باقر عليه السّلاممنقول است كه : مؤ منيكه بيرون مى آيد بعزم ديدن برادر مؤ من خود، خداوند عالميان ملكىباو موكل ميگرداند، كه يك بالش را بر زمين ميگذارد و بيكبال ديگر سايه بر سرش ميافكند، پس چونداخل خانه آن مؤ من شود خداوند جبار او را نداميكند، كه اى بنده كه تعظيم حق من كردى ومتابعت آثار پيغمبر من نمودى لازم است بر من كه ترا تعظيم كنم ، از منسئوال كن تا بتو عطا كنم و مرا بخوان تا اجابت دعاى تو بكنم ، اگر خواهى ساكت باشتا من ابتدا برحمت بكنم ، پس چون برگردد ملك او را مشايعت كند، وبال بر سراو داشته باشد تابخانه خود برگردد، پس حق تعالى او را نداكند كه اىبنده حق مرا بزرگ شمردى لازم است بر من كه تو را گرامى دارم ، بتحقيق كه بهشت رابر تو واجب گردانيدم ، تو را در حق بندگان خود شفاعت دادم . از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام منقول است كه : بديدن برادرمؤ من رفتن از براىخدا بهتر است از ده بنده آزاد كردن و هر كه بنده مؤ منى را آزاد كند حق تعالى بهر عضوىاز آن بنده عضوى از او را آتش جهنم آزاد گرداند. در حديث معتبر منقول است كه : آنحضرت بداودبن سرحان فرمود كه شيعيان مرا از من سلامبرسان و بگو كه خدا رحمت كند بنده را كه با ديگرى بنشيند و ياد كند احاديث ما را كهسيم ايشان ملكيست كه از براى ايشان استغفار ميكند، هر گاه با يكديگر بنشينند و ياد ما واحاديث ما بكنند و بسبب هم نشينى و مذاكره شما مذهب و دين ما براى شما زنده ميشود، بهترينمردم بعد از ما كسى است كه مذاكره احاديث ما بكند و ما را ياد كند. از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه : بديدن يكديگر برويد در خانههاى خود كه باين زنده ميماند دين ما، خدا رحمت كند كسى را كه مذهب ما را زنده بدارد. از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّممنقول است كه : خوشا حال آنها كه دوستى ميكنند با يكديگر براى خدا بدرستيكه حقتعالى در بهشت عمودى خلق كرده است ، از ياقوت سرخ و برآن عمود هفتاد هزار قصر است، در هر قصرى هفتاد هزار غرفه است ، كه خدا خلق كرده است آنها را براى كسانى كهدوستى با يكديگر كنند، بديدن يكديگر روند از براى خدا. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : هر كه قادر نباشد بما احسانى بكندبصالحان و شيعيان ما احسان كند تا ثواب احسان كردن بما در نامه عملش نوشته شود وهر كه قدرت بر ديدن ما نداشته باشد، بديدن صالحان شيعيان ما برود تا ثواب ديدنما بر او نوشته شود. در حديث معتبر منقول است از حضرت صادق عليه السّلام كه هر كه عيادت كند برادر مسلمانبيمارى را در آن روز هفتاد هزار ملك بر او صلوات بفرستند، اگر صبح باشد تا شام واگر شام باشد تا صبح . در حديث ديگر فرمود كه هر كه بيمارى را عيادت كند، هفتادر هزار ملك او رامشايعت كنند وبراى او استغفار كنند، تا بخانه خود برگردد. از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه : هر كه مؤ منى را عيادت كند، دررحمت الهى فرو رود پس چون نزد او بنشيند، رحمت باو احاطه كند، پس چون برگردد حقتعالى هفتاد هزار ملك را باو موكل گرداند، و از براى او طلب آمرزش كنند، بر اوترحمكنند، گويند خوشا حال تو و گوارا باد بهشت از براى تو تا روز ديگر اينوقت و باوعطا فرمايد زاويه در بهشت كه سواره در آنچهل سال بتازد. از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : هر مؤ منى كه مومنى را در بيمارى عيادتكند، از براى خدا حق تعالى باو موكل سازد ملكى را كه در قبر او را عيادت كند و براى اواستغفار كند، تا روز قيامت . در حديث ديگر فرمود كه هر كه عيادت كند بيمارى را حق تعالىموكل سازد باو هفتاد هزار ملك را كه هميشه بخانه او آيند، و در آن خانه تسبيح و تكبير وتهليل و تقديس الهى گويند، تا روز قيامت و نصف ثواب ايشان از براى او باشد. در حديث ديگر فرمود سزاوار است كسيكه بيمار شود، برادران مؤ من را اعلام كند كهبعيادت او بيايند، كه آنها ثواب ببرند و او ثواب بيابد بخبر كردن آنها كه اگر چنينكند، ده حسنه براى او نوشته شود، و ده گناه از او محو شود و ده درجه براى او بلندشود. در حديث صحيح از حضرت امام موسى منقول است كه : چون كسى بيمار شود مردم را رخصتدهد كه بعيادت او بيايند بدرستى كه هيچ كس نيست مگر آنكه او را دعاى مستجابى هست . از حضرت صادق منقولاست : كسيكه بعيادت برادر مؤ من برود از بيمار براى خود طلب دعا كند، كه دعاى او ماننددعاى ملائكه است . از حضرت صادق عليه السم منقول است كه : در دردچشم عيادت نميباشد و دراول بيمارى سه روز متوالى او را بايد ديد بعد از آن يك روز نه يك روز پس چونبيمارى بسيار بطول بكشد، او را با عيالش ميبايد گذاشت ، عيادت نميبايد كرد. در حديث ديگر فرمود كه : چون بديدن بيمار رويد سيبى يا بهى يا ترنجى يا بوىخوشى يا عودى با خود ببريد، كه بيمار بآن استراحت مييابد. در حديث ديگر فرمود كه از تمامى عيادت آنستكه دست بر ذراع بيمار بگذارى در وقت دعاكردن وزود بر خيزى كه عيادت احمقان دشوارتر است بر بيمار از درد او. از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام منقول است كه : از عيادت كنندگان ، كسى ثوابشبيشتر است كه زودتر بر خيزد، مگر آنكه بيمار نشستن او را خواهد و از او سؤال كند كه بنشيند.
|
|
|
|
|
|
|
|