بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 8, امام خمینی (ره)   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
     SAHIFE15 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

روز قدس ، روز اسلام است روز قدس ، روز اسلام است
روز قـدس ، روزى است كه اسلام را بايد احياءكرد و احياء بكنيم و قوانين اسلام در ممالكاسـلامـى اجـرا بشود. روز قدس ، روزى است كه بايد به همه ابرقدرت هشدار بدهيم كهاسلام ديگر تحت سيطره شما به واسطه عمال خبيث شما،واقع نخواهد شد. روز قدس ، روزحـيات اسلام است ، بايد مسلمين به هوش بيايند، بايد بفهمند قدرتى را كه مسلمين دارند،قـدرت هـاى مـادى ، قـدرت هـاى معنوى . مسلمين كه يك ميليارد جمعيت هستند و پشتوانه خدائىدارند و اسلام پشتوانه آنهاست و ايمان پشتوانه آنهاست ، از چه بايد بترسند؟ ما با يكجـمـعيت كمى در مقابل دشمنهاى زياد، دشمن هاى بسيار، قيام كرديم و ابرقدرت ها را شكستداديـم و كـسى گمان نكند كه ديگر بعضى از اين قشرهاى فاسد،بعضى از اين چپ روهاىآمريكائى يا غير آمريكائى بتوانند در اين مملكت اظهار وجود كنند. آن روز كه ما بخواهيم وملت ما بخواهند،در ظرف چند ساعت تمام آنها به زباله دان هاى فنا خواهند ريخته شد. ملتبـزرگ مـا ديـگـر از ايـن حـركـات مـذبـوحـانـه نـخـواهـد تـرسـيـد و حـركـاتاسرائيل در جنوب لبنان و نسبت به فلسطين ، همين حركات مذبوحانه است ، حركاتى استكه اواخر عمر اشخاص فاسد، مى كنند چنانچه شاه ما، شاه مخلوع ايران اين حركات را كردو مـنـتـهـى بـه فـنـا شـد. دولت هـاى عـالم بـدانـند كه اسلام شكست بردار نيست ، اسلام وتعاليم قرآن بر همه ممالك بايد غلبه كند، دين بايد دين الهى باشد، اسلام دين خداستوبايد در همه اقطار، اسلام پيشروى كند. روز قدس ، اعلام يك چنين مطلبى است ، اعلام بهايـن اسـت كـه مـسـلمـيـن بـه پيش ! براى پيشرفت در همه اقطار عالم . روز قدس فقط روزفـلسـطـيـن نـيست ، روز اسلام است ، روز حكومت اسلامى است ، روزى است كه بايد جمهورىاسـلامـى در سـراسـر كـشـورهـا، بـيـرق آن بـرافـراشـتـه شود، روزى است كه بايد بهابـرقـدرت هـا فـهماند كه ديگر آنها نمى توانند در ممالك اسلامى پيشروى كنند. من روزقدس را روز اسلام و روز رسول اكرم (ص ) مى دانم و روزى است كه بايد ما، تمام قواىخـودمـان را مـجـهـز كـنـيـم و مـسلمين از آن انزوائى كه آنها را كشانده بودند، خارج شوند وبـاتـمـام قـدرت وقـوت در مـقـابـل اجـانـب بـايـسـتـنـد و مـا درمـقـابـل اجـانـب ، بـا تمام قوا ايستاده ايم و نخواهيم اجازه داد كسان ديگر در مملكت ما دخالتكـنـنـد ومـسـلمـين نبايد اجازه بدهند كه كسان ديگر در ممالكشان دخالت كنند. در روز قدس ،ملتها بايد به حكومت هائى كه خائن هستند،هشدار دهند. روز قدس ، روزى است كه ما خواهيمفهميد چه
اشخاصى و چه رژيم هائى باتوطئه گرهاى بين المللى موافقت دارند وبا اسلام مخالفت. آنـهـائى كـه شـركـت نـدارنـد، مـخـالف بـا اسـلام هـسـتـنـد و مـوافـق بـااسـرائيـل و آنـهـائى كـه شركت كردند، متعهد هستند و موافق با اسلام و مخالف با دشمناناسـلام كـه در راس آنـهـا آمـريـكـا و اسـرائيـل اسـت . روز امـتـيـاز حـق ازباطل است ، روز جدائى حق و باطل است .
مـن از خداوند تبارك و تعالى خواهانم كه غلبه بدهد اسلام را بر همه قشرهاى عالم ،برهمه مستكبرين ، مستضعفين را غلبه بدهد. واز خداى تبارك و تعالى خواهانم كه برادرهاى مارا در فـلسـطـيـن ، در جـنـوب لبـنـان و در لبـنان و در هر جائى از عالم كه هستند، از دستمستكبرين و از دست چپاولگران نجات بدهد.
والسلام على رسول الله و على ائمه المسلمين
تاريخ : 25/5/58
بيانات امام در ديدار با وزير خارجه كشور سوريه  
اتفاق بر اسلام قدرت مافوق طبيعت مى آورد
بسم الله الرحمن الرحيم
سـلام مـرا بـه رئيـس جـمـهـور بـرسـانيد و از ايشان تشكر كنيد. نسبت به ما عواطف دارند.امـيـدوارم كـه مـسـلمـيـن و ملت هاى اسلامى همانطور كه دستور اسلام و قرآن مجيد است با همبرادر باشند و نسبت به دشمنان انسانيت ، كشورهاى اسلام با شدت و قدرت رفتار كنند.و اين حاصل نمى شود الا به اينكه از اختلافات جزئى كه بين دولت ها هست دست بردارندو مـثـل بـرادر هم باشند.اين اختلاف موجب بهره بردارى دشمن اسلام و مسلمين است . بايد ازايـن بـهره بردارى جلوگيرى بشود به وحدت اسلامى و اينكه همه در تحت لواى اسلام وقـرآن مـجـيـد مجتمع بشوند، زيرا آنطور كه قرآن دستور داده است رحماءبينهم واشداء بركـفار باشد. در اسلام اساسا نژاد مطرح نيست ، عربى و عجمى و ساير گروه ابدا مطرحنـيست . اسلام براى تربيت انسان آمده است . مطلب در برنامه اسلام ، انسان است و تربيتانسانى . آنچه مطرح است تقوا و اخوت بين مسلمين و دوستى و دفع اختلافات است . و اگرمـسلمين بخواهند اين عزت و عظمتى را كه در صدر اسلام بين پيغمبر اكرم (ص ) و اصحاببـود، و ساير اقشار مسلمين آن سيره را متابعت كنند تا اينكه عظمت خودشان را بيابند و آنسـيـره هـمـان اتـفـاق بر اسلام كه قدرت مافوق طبيعت مى آورد، و شجاعت مافوق الطبيعه .آنچه كه ملت ما با اينكه در حال ضعف و تشتت بود دريافت ، همين مطلبى بود كه در صدراسـلام مـسـلمـيـن دريـافـتـه بـودنـد، اتكاء به ايمان و اسلام و وحدت كلمه . جوانهاى ما درحـال انـقـلاب و حـالا هـم بـاز تـقـاضـا مـى كـنـنـد كـه ما دعا كنيم تا آنها شهيد بشوند.اينتـحـول بـزرگـى كه به اراده خداى تبارك و تعالى در اين ملت پيدا شد، موجب پيروزىآنـها بر يك قدرت شيطانى بزرگ كه پشتيبان او همه ابرقدرت ها بودند گرديد و اينپـيـروزى از خداى تبارك و تعالى و عمليات خاصه او بود. و من اميدوارم كه اين اخلاق درمـلت ما باقى بماند و همه ملت ها و مسلمين همين اخلاق را و همين سير را داشته باشند، عظمتصـدر اسـلام را بـاز يـابـنـد. اگـر مـسـلمـيـن مـجـتـمـع بـودنـد، هـر كـدام يـكسـطـل آب بـه اسـرائيـل مـى ريـخـتـنـد او را سـيـل مـى بـرد بـراى مـن يـك مـطـلب بـهشكل معماست و آن اين است كه همه دول
اسلاميه و ملت هاى اسلام مى دانند كه درد چيست ، مى دانند كه دستهاى اجانب در بين است كهايـنـهـا رامـتـفـرق از هم بكند، مى بينند كه با اين تفرقه ها ضعف و نابودى نصيب آنها مىشـود، مـى بـيـنـنـد كـه يـك دولت پـوشـالى اسـرائيـل درمـقـابـل مـسـلمـيـن ايـسـتـاده كـه اگـر مـسـلمـيـن مـجـتـمـع بـودنـد، هـر كـدام يـكسـطـل آب بـه اسـرائيـل مـى ريـخـتـنـد او را سـيـل مـى بـرد، مـعـذلك درمـقـابـل او زبون هستند. معما اين است كه با اينكه اينها رادانند، چرا به علاج قطعى كه آناتـحـاد و اتـفـاق اسـت روى نـمى آورند؟ چرا توطئه هايى كه استعمارگرها براى تضعيفآنـهـا بـه كـار مـى بـرنـد ،آن هـا تـوطـئه ها را خنثى نمى كنند؟ آيا اين معما چه وقت بايدحـل شـود؟ و پيش كى بايد حل بشود؟ اين توطئه ها راكى بايد خنثى كند غير از دولتهاىاسـلام و مـلت هـاى مـسـلمـيـن ؟ ايـن مـعـمـايـى اسـت كـه شـمـا اگـر جـوابـى داريـد وحل كرديد،اين معما رابه ما هم تذكر بدهيد.
عامل ضعف و فساد در ممالك اسلامى از حكومت هاست
ميل داشتم كه اين حقيقت را از شما بشنوم و اين حقيقتى است كه ما هم بر او مطلع هستيم كه هرچـه ضـعـف در مـسـلمـيـن وفـساد در ممالك اسلامى است ، از حكومت هاست . حكومت ها به واسطهخـودخـواهـى كـه دارنـد مـع الاسـف بـراى اجـانـب بـه طـور نـوكـرىعـمـل مى كنند و براى ملت خودشان آقايى مى كنند وتمام مفاسد را همين نوكرى و آقايى درمـمـالك مـسـلمـيـن ايـجـاد كـرده اسـت و راه حـل هـمـان اسـت كـه شـمـا گـفـتـيـد. راهحـل ايـنـهـا بـه دسـت مـلت اسـت . مـلت هـا بايد دولت هائى كه بر خلاف مصالح اسلامى ومـصـالح مـلت هـا عمل كنند، باآنها همان معامله كنند كه ملت ايران با شاه مخلوع كرد. و اگرايـن مـطـلب در آنـجـاهـائى كـه دولت هـا بـر خـلاف مـسـيـرمـلتـهـاعمل مى كنند عمل بشود، حل مشكلات مى شود و دست اجانب از ممالك اسلام كوتاه مى شود. و مناز خداى تبارك و تعالى مسئلت مى كنم كه يا حكومت ها را به هوش بياورد كه موافق اسلامو مصالح مسلمين عمل كنند يا ملت ها را بر آنها غلبه بدهد كه آنها را قلع و قمع كند. سپسبـرادر عـبـدالحليم خدام گفت : از حضرت امام نهايت تشكر را دارم كه چنين فرصتى را بهايـنـجـانـب عنايت فرمودند تا بتوانيم فرمايشات معظم له را به حضرت حافظ اسد رئيسجـمـهـورى بـازگـو كـنـم . حـافـظ اسـد بـا علاقه فراوان و شوق بسيار،اميد به ملاقاتحـضـرت آيـت الله در دمـشـق را دارد. بـراى مـلت ايـران و شخص آن حضرت آرزوى سلامت وسعادت را مى نمايم .
امـام در پـاسـخ گـفتند: من از ايشان و شما تشكر مى كنم وسعادت همه را از خدا مى خواهم وغلبه شما را بر اسرائيل و فتح قدس را از خداى تبارك وتعالى آرزو مى كنم .
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
تاريخ : 26/5/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى سمينار آموزشى انجمن اسلامى معلمين كشور 
مكتب هاى توحيدى و مادى
بسم الله الرحمن الرحيم
از امتيازات مكتب توحيد با تمام مكتب هائى كه در عالم هست ، اين است كه در مكتب هاى توحيد،مـردم را تـربـيـت مـى كـنند و آنها را از ظلمات خارج مى كنند و هدايت به جانب نور مى كنند.تـمـام مـكـتـب هائى كه مكتب غير توحيدى هستند، مكتب مادى هستند و اين مكتب هاى مادى مردم را ازعـالم نـور بـر مـى گـردانند به سوى عالم ظلمت و دعوت مى كنند به ماديگرى و ماده و ازعـالم نـور مـنـصـرف و منحرفشان مى كنند يا آنها راهمان دعوت به ماده مى كنند و ديگر آنطـرفش را كار ندارند. نسبت به عالم نور، و در ارجاع مردم به عالم نور بيطرف هستند وعلى ايحال هر دو مكتب ، چه آن مكتب هاى ضد توحيدى و چه آن مكتب هائى كه نسبت به توحيدكـارى نـدارنـد، بـيـطـرفـنـد نسبت به توحيد، اينها كارهائى كه مى كنند، تعليم و تعلمهائى كه دارند، تعليم و تعلم هائى است كه مربوط به ماده است و مردم را در ماديات و درظلمات منغمس مى كنندواز توحيد و از نور آنها را باز مى دارند لكن مكتب هاى توحيدى كه درراس آنها مكتب اسلام است در عين حال كه به ماديات و با ماديات سر و كار دارند،لكن مقصدايـن اسـت كـه مـردم را طـورى تـربـيت كنند كه ماديات ، حجاب آنها براى معنويات نباشد،ماديات را در خدمت معنويات مى كشند، به خدمت معنويات مى كشند، در عين حالى كه نسبت بهمـاديـات نـظـر دارنـد، نـسـبـت بـه زنـدگـى دنـيـا نـظـر دارنـد، در عـيـنحـال مـردم را متوجه به معنويات مى كنند و از ظلمت ماده نجات مى دهند. توجه به ماده و بهماديات به طورى كه تمام توجه به ماديات باشد، ظلمت است ، ظلمات است و انسان را بهظلمات مى كشد و به چيزهائى مى كشد كه شما مشاهده مى كنيد كه در همه مكتب هائى كه هست، مـردم را مـى كشند به جنگ ها، به خونريزى ها. مكتب كمونيسم ، مكتب خونريزى است ، مكتباختناق است ، تمام اختناق در آنجا حكمفرماست و خونريزى در آنجا هست به طورى كه سرانآنـهـا در اول امـرى كـه سـلطـه پـيـدا كـردنـد، هـزاران نـفـر،بـلكـه صدها هزار نفر را بهقـتـل رسـاندند و ماديتى كه در آمريكا و امثال آن ممالك غربى غير كمونيستى است ، آنها همتـمـام جـدال و نـزاعـشـان سـر ماديات است و با ماديات سر و كار دارند و مردم را به خاكوخون مى كشند. الان در تمام دنيا كه ملاحظه
مـى كـنـيـد، ايـن دو مـكـتـب و ايـن دو فرقه دست دارند و مردم را به خاك و خون مى كشند. يكطـايـفـه در افـغـانـسـتـان و امـثـال ايـنها، يك طايفه ديگر در جاهاى ديگر. مكتب هاى توحيدىاينطور نيست ، مكتب توحيدى نمى خواهند فتح كنند بلاد را و نمى خواهند با مردم با خشونترفـتـار كنند، آنها مى خواهند مردم را از ظلمت هاى ماده به نور بكشند، به طرف خدا بكشند،تـوجـه بـه خـدا بـدهـنـد ولهـذا تـا آنـجـا كـه امـكـان دارد در مـكـتب هاى غير مادى مدارا هست ،خوشرفتارى هست ، دعوت هست ، تا آنجائى كه ممكن است با دعوت مردم را بر مى گردانندبه عالم نور وهيچ وقت در صدد جنگ و جدال نيستند مگر اينكه احساس كنند توطئه هست ،اگراحـسـاس تـوطـئه كـردند، به حسب دستور قرآن و به حسب دستور اسلام با آن ها با شدترفتار مى كنند، تا احساس توطئه نشده است همه را آزاد مى گذارند براى هر چه مى خواهنداختيار كنند، وقتى احساس توطئه شد، با شدت رفتار مى كنند.
عرضه مكتب غير از سوزاندن خرمن هاست
در مـمـلكت ما هم وقتى كه اين فتح بزرگ به دست شما زنها ومردهاى محترم انجام گرفت ،همه چيز را آزاد گذاشتند، تبليغات را آزاد گذاشتند، مكتب ها را آزاد گذاشتند و اين است كهدر چـنـد مـاه ، تـقـريـبـا حـدود دويـسـت تـا شايد، گروه هاى مختلف اظهار وجود كردند. حتىكـمـونيست هائى كه فاسد و مفسدند اظهار وجود كردند لكن بعد از آن ما احساس كرديم كهايـنـهـا اظـهـار وجـودشان فقط براى تبليغ نيست ، فقط براى اين نيست كه مى خواهند مكتبخـودشان را عرضه كنند بلكه مساءله ، مساءله توطئه است . عرضه مكتب غير از سوزاندنخـرمـن هـاسـت ، غـيـر ريـخـتـن بـه دانـشـگـاه اسـت و جـلوگـيـرى از ايـنـكـه دانـشـگـاهـيـانمـشـغـول كـار بـاشـنـد، غـيـراز ريختن به كارخانه هاست و مانع شدن از اينكه كارخانه هاعـمـل بـكـنـند، غير از اين است كه با رفراندمى كه مردم و مردمى است و مربوط به مصلحتمـردم است مخالفت كنند و تحريم كنند ياآتش بزنند صندوق ها را يا با اسلحه جلوگيرىكنند از اينكه مردم راءى بدهند يا در راهپيمائى كه كرده ، خودشان غائله درست كردند و عدهكـثـيـرى از جـوانـهـاى مـا را زخـمى كردند، قريب سيصد نفر زخمى شد كه اكثرشان شايدمربوط به ما بود، خودشان غائله درست مى كردند و حالا كه مى بينند كه نزديك است كهمجلس خبرگان تحقق پيدا بكند، حالا افتادند به دست و پا كه در هر جا يك غائله اى ايجادكـنـند و ما تا حالا كه صبر كرديم و صبر انقلابى كرديم تا حالا براى اين بود كه بهمـردم مـعلوم بشود كه اينها چه هستند، اينها چه مرا مى دارند. اينها نمى خواهند مكتب خودشانرا عـرضـه كـنـنـد، ايـنـها نمى خواهند با منطق صحبت كنند،اينها مى خواهند كه همه مكتب ها راسـركـوب كـنـنـد، ايـنها براى سركوبى مكتب اسلام است ، اينها از اسلام ترسند، اينها ازقوانين اسلام مى ترسند، اينها مى خواهند كه اسلام نباشد ولو هر چه باشد ولهذا توطئهاست .
الان وقـتـى كـه تـوطـئه شـد، ديـگـر نـمـى تـوانـيـم مـا تـا آخـرتـحـمـل كـنـيـم و توطئه ها را بپذيريم . مساءله ، مساءله اسلام است ، مساءله مصالح مسلميناسـت ، بـا مـصالح مسلمين و اسلام ما نمى توانيم مسامحه كنيم . بنابراين من اعلام كردم كهاگر چنانچه اينها باز يك چنين كارهائى بكنند، ما تمام ملت را بسيج مى كنيم ، ما تمام
پاسدارانى كه هستند بسيج مى كنيم ، ماتمام زن و مرد ايران را بسيج كنيم و ريشه آنها رادر مى آوريم ، اينها بايد برگردند به ملت و اگر مكتبى هم دارند با اينكه برگشت بهملت كردند،از روى عقل ، از روى منطق صحبت بكنند. اينها را در راديو خواستند كه با ايشانصـحـبـت بـكنند، حاضر نشدند، اينها در مكتب شكست خورده اند، اينها يك دسته اشرار هستند،نه مكتب دارند، اينها اشرار هستند. بنابراين اشرار را ما بايد سر جاى خودشان بنشانيم وبـا آنـهـا بـا خـشـونـت رفـتـار كـنـيـم لكـن مـن بـاز مـهـلت دادم بـه آنـهـا كـه بـاز سـرعقل بيايند و برگردند به دامن ملت و با ملت همراهى كنند. اين مربوط به اين قضايا.
نقش معلم در جامعه نقش انبياء است
و اما معلم ، نقش معلم در جامعه ، نقش انبياء است . انبياء هم معلم بشر هستند،نقش بسيار حساسو مـهـمـى اسـت و مـسـئوليـت بسيار زيادى دارد. نقش مهمى است كه همان نقش تربيت است كه(اخـراج مـن الظـلمـات الى النـور) اسـت آنهائى كه ( الله ولى الذين آمنوا يخرجهم منالظلمات الى النور،) همين سمت معلمى است . خداى تبارك و تعالى اين سمت را به خودشنـسـبـت مـى دهد كه خداى تبارك و تعالى ، ولى مومنين است و آنها را از ظلمات اخراج مى كندبه سوى نور. معلم اول ، خداى تبارك و تعالى است كه اخراج مى كند مردم رااز ظلمات بهنـور و بـوسـيله انبياء و به وسيله وحى مردم را دعوت مى كند به نورانيت ، دعوت مى كندبـه كـمـال ، دعـوت مى كند به عشق ، دعوت كند به محبت ، دعوت مى كند به مراتب كمالىكـه از بـراى انسان است . دنبال او انبياء هستند كه همان مكتب الهى را نشر مى دهند و آنها همشـغـلشـان تـعليم است ، معلمند، معلم بشرند، آنها هم شغلشان اين است كه مردم را تربيتكـنند و انسان را تربيت كنند كه از مقام حيوانيت بالا برود وبه مقام انسانيت برسد. انسانمـقـام هائى دارد كه مقام اولش بعد از اينكه مراتبى را سير كرد، همين مقام حيوانيت است ، يكحيوانى است مثل ساير حيوانات بلكه خطرناكتر. خطر حيوانات به اندازه خطر انسان نيست، آنـقـدرى كـه انـسـان جنايت وارد مى كند به همنوع خودش ، هيچ حيوانى حتى سبع هم آنقدرجـنـايـت وارد نـمـى كـنـد.ايـن چـيـزى اسـت كـه انـسـان اسـت ،اول مـقـامـى اسـت كـه بـعـد از ايـنـكـه مراحلى را طى كرده ، به مرتبه حيوانيت رسيده ، يكحـيـوانى است كه هيچ افسارى ندارد، يك حيوانى است كه اگر رهايش كنند، خونخوارترينمـوجـودات است . انبياء آمده اند اين انسانى كه در اين مرحله رسيده است و يك مرحله خطرناكاست هم براى خودش و هم براى همنوع خودش ، آنها را نجات بدهند و متوجه به نور بكنند،متوجه به مبادى نور بكند، آنها را از اخلاق فاسد، از آن اخلاق ، خوى هاى حيوانى بيرونبياورند و به خوى هاى انسانى و به اخلاق انسانى برسانند، از مقام حيوانيت بالا ببردبـه مـقـام انـسـانيت برساند،ماده را تابع عالم غيب بكنند، عالم طبيعت را تابع عالم الوهيتبـكـنند و بعد از او معلمينى كه در بشر هستند كه الان شما هم انشاءالله موفق باشيد از آنطايفه هستيد.
شغل معلم اخراج بچه ها و كودكان است از ظلمت به نور
شـغـل شـمـا اخـراج بـچـه هـا و كـودك هـاست از ظلمت ها به نور. تعليم و تربيت انسانى ،تـعـليـم و تـربـيـت اسـلامـى ، آنـهـا را از اخـلاقـى فـاسـد نـجـات بـدهـيـد، آنها را از اينآمـال و آرزوهـائى كـه بـواسـطـه آن به فسادكشيده مى شوند، بر حذر داريد، بچه ها راتـربـيـت كـنـيـد. شـمـا مـعـلمـيـن يـك شـغـل بـسـيـار شـريـف داريـد كـه هـمـانشـغل الله است ، همان شغل انبياءاست و يك مسئوليت بسيار بزرگ داريد كه همان مسئوليتانـبـيـا اسـت ، مـنـتـهـا انـبـيـا از مـسـئوليـت بـيـرون مـى آيـنـد بـراى ايـنـكـهعـمـل مـى كـنـنـد بـه آنـچـه فـرمـوده انـد، بـه آنـچـه مـاءمـور هـسـتـنـد، مـاهـا هـم بـايـدعـمـل بـكـنيم ، اگر چنانچه خداى نخواسته بچه هائى از دامن هاى شما و از كلاس هاى شمابـيـرون بـيـايـنـد كـه بـر خـلاف تـربـيـت هـاى انـسـانـى اسـلامـى بـاشـد، شـمـامـسـئول هـستيد ،مسئوليت بزرگ است . يك انسان درست ممكن است يك عالم را تربيت كند، يكانـسـان غـير سالم و يك انسان فاسد عالم را به فساد مى كشد. فساد و صلاح از دامن هاىشـمـا و از تـربـيـت هـاى شـمـا و از مـدارسـى كـه شـمـا در آنـجـااشتغال داريد، از آنجا شروع مى شود.
اينها مى خواهند بچه ها را از دامن مادرشان جدا كرده و به پرورشگاه ها بفرستند
ايـنـهـامـى خـواهـنـد بچه هارا از دامن مادرشان جدا كرده و به پرورشگاه ها بفرستند براىخـانـم يـك مـطـلب بـالاتـر اسـت و آن مـطلب ، تربيت اولاد است . شما گمان نكنيد اينها كههـميشه از مادر بودن و از اولاد داشتن و از تربيت اولاد داشتن ، اينها تكذيب مى كنند و مطلبرا يـك مـطـلب خيلى سستى مى گيرند و مطلب را يك مطلب بسيار پائينى مى گيرند،اينهاغـرض صـحـيـحـى دارنـد. اينها مى خواهند از اين دامن كه بچه خوب مى خواهد در آن تربيتبـشـود، بـچـه هـا را از ايـن دامـن هـا دور كـنـنـد، بـچـه هـا را از هـمـاناول بـه پـرورشـگـاه هـا بفرستند، زير دست ديگران ، زير دست اجانب بچه ها را تربيتكـنـند،آنهامى خواهند انسان درست نشود،دامن هاى شما دامن هائى است كه انسان درست مى كند.ايـنـهـامـى خـواهـنـد بچه شما را راازاينجا نگذارند با شما باشند و نگذارند انسان درستبـشـود. بـچـه هائى كه از دامن مادر جدا شده اند و در پرورشگاه ها رفتند، اينها چون پيشاجـنـبـى هستند و محبت مادر نديده اند، عقده پيدا مى كنند، اين عقده ها منشاء همه مفاسدى است يااكثر مفاسدى است كه در بشر حاصل مى شود. اين جنگ هائى كه پيدا مى شود از عقده هائىاست كه در قلوب اين خونخوارها هست . اين دزدى ها اين خيانت ها،اينها اكثرا از عقده هائى استكه در انسان است . بچه هاى شما را اگر از شما جدا كردند، به واسطه نداشتن محبت مادر،عـقـده پيدا مى كند،به فساد كشيده مى شود. ماءمور بودند اين دستگاه به اينكه بچه هاىمارا به فساد بكشند،از آن اول نگذارند در يك دامن محبت بزرگ بشود، تربيت بشوند، تاعـقـده پـيـدا بـشـود. بـعـد هـم زيـر دسـت مـعلم هائى كه خودشان تعيين كردند و بعد هم دردانـشـگـاهـى كـه خـودشان تاءسيس كردند، از اين پائين تا آن بالا فساد، اخراج من النورالى الظـلمـات ، نـگـذاشـتـنـد ايـنـكـه يـك تربيت انسانى پيدا بشود. دامن مادر بزرگترينمـدرسـه اى اسـت كه بچه در آنجا تربيت مى شود، آنچه كه بچه از مادر مى شنود غير ازآن چيزى است كه از معلم مى شنود، بچه از مادر
بهتر مى شنود تا از معلم ، در دامن مادر بهتر تربيت مى شود تا در جوار پدر، تا در جوارمعلم . يك وظيفه انسانى است ، يك وظيفه الهى است ، يك امر شريف است ، انسان درست كردناست . اينهائى كه مى خواهند انسان درست نشود از انسان مى ترسند. اين رژيم ها از انسانمـى تـرسـنـد ، در هـر رژيـمـى يـك انـسـان اگـر پـيـدا بـشـود،متحول مى كند كارها را. رضا شاه از مدرس مى ترسيد، آنقدرى كه از مدرس مى ترسيد، ازدزدهـاى سـرگـردنه نمى ترسيد، از تفنگدارها نمى ترسيد. از مدرس مى ترسيد ،مدرسمانع بود از اينكه يك كارهاى زشتى را انجام بدهد و آخر مدرس را گرفت و كشت . اينها ازروحانى مى ترسند براى اينكه روحانى تربيت مى كند انسان را و آنها انسان نمى خواهندپـيـدا بشود. اينها نمى خواهندانسان پيدا بشود از اين جهت اينقدر تربيت اولاد را پيش مادرمـبـتـذل كـردند و اينقدر تبليغات كردند كه حتى خود مادرها هم شايد باور كردند، آنهائىكـه تحت تاءثير اينها واقع شدند، آن بچه هاى عزيز را به پرورشگاه ها فرستادند واز دامن هاى خودشان جدا كردند و در آنجا تربيت هاى شيطانى شدند.
موظفيم ما كه انسان درست كنيم . انسان است كه مى تواند جلوى مفاسد را بگيرد، انسان استكـه بـه حـال مـسـتـضـعـفـيـن نـظـر دارد، انـسـان اسـت كـه ازحـال مـسـتـضـعـفـيـن مـتـاءثـر مـى شـود، پـيـغـمـبـر اكـرم (ص ) اسـت كـه ازحـال مـسـتـضـعـفـيـن مـتـاءثـر اسـت ، امـيـرالمـومـنـيـن سـلام الله عـليـه اسـت كـه ازحال مستضعفين در رنج و عذاب است .
دشمنان ، مهلت خدمت كردن به دولت نمى دهند
ايـن رژيـم هـا هـمـه مـسـتـضـعـفـيـن را زير بار مى خواهند بكشند و از آنها استثمار كنند. آنهادنـبـال ايـن نـيـسـتـنـد كـه بـراى مـسـتـضـعـفين كارى بكنند، نكردند، ديديد كه پنجاه و چندسال كه ما شاهد قضايا بوديم براى مستضعفين كارى نكردند، باز زاغه نشينان در اطرافتهرانند و اين دولت هم كه مى خواهد كارى بكند، نمى تواند به اين زودى . اين دولت همكـه مـى خـواهـد يـك خـدمـتـى به مردم بكند نمى گذارند،اين اقشار نمى گذارند كه دولتتـوجـه داشـته باشد به اين مسائل از بس غائله پيش مى آورند. هر روز يك غائله پيش مىآورنـد كـه مـبـادا مهلت پيدا بكند دولت و كارهاى اساسى انجام بدهد و اساس اينها از بينبـرود و مـا خـواسـتـيـم كـه مـفسده نكنند، زحمت ايجاد نكنند و ما مى خواهيم كه اينهابه فسادنـكشند جوانهاى ما را و من اميدوارم كه موفق نشوند و به خود بيايند و به ملت برگردندو به سوى جامعه انسانى بيايند.
خـداونـد شـمـا همه را موفق كند و من از زحمت شما كه در اين هواى گرم آمديد اينجا و در ايناطـاق گـرم تـشريف داريد عذر مى خواهم و من هم يكى از خدمتگزارهاى شماها هستم و اميدوارمخداوند اين خدمت را از ما قبول كند. سلام بر همه شما.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
تاريخ : 27/5/58
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس خبرگان  
اغتشاشات عمال اجانب هنگام تحقق جمهورى اسلامى به منظور انحراف اذهان عمومى
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن مى خواستم اظهار تاءسف كنم از اوضاعى كه پيش آوردند و هميشه اين اوضاع ، اينطورخرابكارى ها قبل از يك كارى كه بنا بود انجام بگيرد، انجام مى دهند. وقتى كه رفراندممى خواست بشود،يك شلوغى هائى ايجاد مى كردند. آنجا كه شكست خوردند بعد در هر موردايـنـهـا بـا شـكـست مواجه مى شدند و حالا هم كه بناست اين مجلس محترم تحقق پيداكند، اينخـرابـكـارى هـا را پيش آوردند براى اينكه اذهان را متوجه كنند به جاى ديگر و شايد بهخـيال خودشان نتوانند آقايان به كار خودشان ادامه بدهند، بعد هم كه اين كار درست شد،بعد كه بخواهيم مجلس شوراى ملى درست بشود و رئيس جمهور، باز هم منتظر هستيم كه اينمسائل پيش بيايد، لكن ملت راه خودش را پيدا كرده است و ملت ودولت و همه قشرها به اينراه ادامـه دهـنـد، چه اين شلوغ كارى ها را اينها بكنند و چه نكنند و سركوبى اينها هم خيلىدشوار نيست ، ما مى خواهيم حتى الامكان با ملايمت با اينها رفتار بكنيم ، خونريزى نشود.در هـر صـورت مـا مـنتظر اين هستيم كه اين خرابكارى ها به دست اين خرابكارها و به دستايـن اجـانـب كـه ايـنـهـا را آلت قرار دادند بشود. اينها براى مقاصد خودشان با اين اسماءمختلف ، مثل حزب دمكرات ،دمكرات كذا، حزب فدائيان خلق و اينطور الفاظ بى معنا به اينكـارهـاى خـلاف انـسـانـى ادامـه دارنـد مـى دهـنـد، بـا قـلم گـاهـى ، بـاعـمـل گـاهـى ، و اين همانطور كه من پريروز عرض كردم اين گناهش گردن ماست ، انقلابنـبـايـد ايـنـطـور بـاشـد، مـا مـى خـواسـتيم كه آقايان خواستند كه بعد از انقلاب هم خيلىباملايمت رفتار كنند، آزاد كردند، مرزها را باز گذاشتند، آزاد كردند همه را، قلم ها را آزادكـردنـد، گـفـتـارهـا را آزاد كـردنـد، احـزاب را آزاد كـردنـد، بـهخـيـال ايـنكه اينها يك مردمى هستند كه لااقل اگر مسلمان نيستند، آدم هستند، براى يك مملكتىكـه بـراى خـود آنها ملت زحمت كشيده است ، لااقل آنقدر ادراك دارند كه اگر دوباره اوضاعبـرگـردد، بـراى هـمـه بـد اسـت لكـن مـعـلوم شـد خـيـر، قـضـيـه اين حرف ها نيست و اينهاعـمـال خـارجـى هـا هـسـتـنـد، حـالا يـا عـمـال آمـريـكـا هـسـتـنـد يـاعـمـال جـاهاى ديگر هستند، حالا براى ملت ماهيت اينها ،ماهيت اين نويسنده ها، ماهيت اين احزاب ،ماهيت اين الفاظ فريبنده بى معنا براى ملت حالا روشن شد.
اسلام اجازه نمى دهد كه ما آزاد بگذاريم هر كس هر توطئه اى خواهد بكند
اگـر مـا الان ديـگـر انـقـلابى رفتار كنيم ، نمى توانند بگويند كه شما آزادى نداديد.ماآزادى داديـم ، سـوء اسـتـفـاده شـد و آزادى نـخـواهـيـم ديـگـر داد. آزادى به آن معنا كه اينهابخواهند خرابكارى بكنند،اين آزادى نخواهد داده شد. آزادى در حدودى كه قوانين اقتضاءكند،در حدودى كه اسلام به ما اجازه مى دهد، اسلام اجازه نمى دهد كه ما آزاد بگذاريم كه هر كسهـر غـلطـى بـخواهد بكند، هر توطئه اى مى خواهد بكند، هر كارى مى خواهد بكند كه بكشدبـه خـاك و خون . ما بايد از دولت و از وزير كشور هم بايد گلايه كنيم كه در آن روزىكـه اينها سيصد نفر را (آنطور كه گفتند) زخمى كردند، از طرف دولت جز اظهار تاسف ،مـا چـيـزى نديديم ،از راديو هم نديديم چيزى . اگر بنا بود اينها با يك اظهار تاسفى ،بـا يك مثلا نصيحتى از كارهاى خلاف خودشان دست بر مى داشتند، حالا چند ماه است نصيحتشـده اسـت ، تـوصـيـه شـده است ، التماس شده است ، همه چيز با اينها رفتار شده است وايـنـهـا اهـل اين نيستند كه با نصيحت دست از كار خودشان بردارند. بايد با شدت با آنهاعمل كرد و من شايد امروز و فردا بسيار از اين احزاب را ممنوع اخطار و اعلام كنم و نگذاريمهيچ نوشته اى از اينها در هيچ جا و هيچ اثرى از اينها در هيچ جاى مملكت نگذاريم كه خروجكـنـد، تـمـام نـوشـتـه هـايـشان را از بين مى بريم براى اينكه وقتى ملت فهميد كه اينهاخـرابـكارند،اينها اشخاصى نيستند كه بشود با آنها با ملايمت رفتار كرد. حزب دمكراتكـردسـتـان يك جمعيت خرابكار هستند، يك جمعيت فاسد هستند، يك جمعيت مفسد هستند، اينها را مانـمـى تـوانـيم بگذاريم كه همين طور هركارى كه دلشان مى خواهد بكنند، حالا هم اعتراضكـرده انـد كـه خـود شـمـاها داريد اين كارها را مى كنيد. نظير آنها كه در پريروز و در چندروز پيش ، آن خرابكارى را كردند و بعد گفتند كه خود مردم اين كارها را كردند. خودشانايـجـاد غـائله مـى كـنـنـد، بـعـد گـردن اينها مى گذارند. حالا هم در روزنامه ديدم كه آنجاعـزالدين حسينى فاسد و همين طور قاسملوى فاسد (كه نيست لابد اينجا) اينها مى گويندخـود پـاسـدارهـا كـه آمـدنـد، ايـنـهـا مـردم را چـه كـردنـد، در صـورتى كه سر پاسدارهارابريدند، سر مردم را بريدند، بچه هارا چه كردند. يك همچو مردمى هستند اينها،با اينهانـمـى شـود بـا آشـتـى و مـصالحه و با اين چيزها با اينها نمى شود رفتار كرد،با اينهابايد با شدت رفتار كرد و با شدت رفتار مى كنيم انشاءالله .
سوء استفاده جنايتكاران مدعى خلق از نعمت آزادى
البـتـه حـتـى الامـكـان ، حـالا ما هم دلمان مى خواهد كه كسانى كه قلم دارند، كسانى كه !!!عـرض مـى كـنـم كـه بـه خـيـال خـودشـان روشـنـفـكـر هـسـتـنـد، كـسـانـى كـه جـبـهـه هـاتـشكيل دادند، آنها باز ما ميل داريم كه باملايمت با آنها رفتار كنيم لكن بايد دست از كارخـودشـان بـردارنـد. مـسـيـر مـلت مـعـلوم اسـت ، يـك چـيـزى نـيـسـت كـهمـجـهـول بـاشـد. همه كسانى كه بر اوضاع ايران مطلع هستند، همه ميدانند كه اين ملت چهخواهد، بر كسى پوشيده نيست ، به خارجى ها، به داخلى ها، به احزاب ، به همه پوشيدهنيست كه اين ملت آنى را كه مى خواهد، جمهورى اسلامى است . اسلام را مى خواهد
اين ملت . چند نفر آدم فاسد بيايند بگويند كه نخير، اسلام نه ، همان جمهورى بخواهند وچـنـد نـفـر آدم بـه يك ملت تحميل كنند و بعد بگويند كه ما آزاد نيستيم . آزادى اين است كهشـمـائى كـه در اقـليـت هـسـتـيـد (نـه آن اقـليـتـى كـه حزب ها بعضى شان اقلند وبعضىاكثرند)، آن اقليتى كه شما همه گروه ها را با هم جمع كرديد، همه كارها را انجام داديد وهمه خرابكارى ها را هم كرديد و از صد، يك ونيم فوقش دو، همه رويهمرفته دو،مخالف باقـضـيه بود. يك همچو رفراندمى در دنيا سابقه نداشته كه اينطور رفراندم باشد، يكچنين رفراندم آزادى كه همه مردم را آزاد گذاشتند و با آزادى مردم راءى دادند، ولى بعضىهـا هـم جـلو گـرفـتند ،بعضى از همين شياطين جلو گرفتند. اينها نمى خواهند كه اين مملكتبـه حـال خـودش باقى بماند و اين مملكت و اين نهضت پيش برود،اينها منظورشان اين استكـه نـگـذارنـد پـيش برود، والا خرمن سوزى و كارخانه ها را از كار بازداشتن و مردم را ازراءى دادن باز داشتن ودر وقتى كه مردم مجلس ‍ خبرگان را مى خواهند تهيه كنند، اين بساطرا درسـت كـردن و وقـت راءى گـرفـتـن آنـطـور و وقـتتـشـكـيـل ايـنطور (بعدها هم كه خواهد شد) اينها مسير ملت است ؟! شمائى كه مى گوئيد مابـراى مـلت و بـراى تـوده ها و براى خلق داريم كار مى كنيم ، اينها مسير ملت است ؟! بهنـفـع خـلق اسـت سـوزانـدن حـاصـل رنـج يـك جـمـعـيـت ، يـكسـال حـاصل رنجشان را شما با يك كبريت آتش مى زنيد، اين مسير ملت است ؟! اين به نفعتـوده هـا و خـلق اسـت ؟! مـى خـواهند توده ها و خلق راءى بدهند جلو مى گيريد اين به نفعخـلق اسـت ؟! بـه نـفـع تـوده هاست ؟! كه شما ادعا كنيد ما به نفع توده ها هستيم ، به نفعخلق هستيم و اين عمامه و نعلين است كه بر خلاف است . اين عمامه و نعلين چه مى كنند، اينعـمـامـه و نـعلين حالا پنج ماه است كه به شما مهلت داده در صورتى كه همه قدرت دستشبوده است ، قدرت در همه جا دست عمامه و نعلين بوده ، چه كرده اينها؟ شما جز خرابكارىكـرده ايـد؟ بـله ،اشـكـال بـه عـمـامـه و نـعـليـن اسـت كـه بـه شـمـا مـهـلت دادنـد، ايـناشكال وارد است . اگر بنا بود كه از اول مثل ساير انقلاباتى كه در دنيا واقع مى شود،انقلاباتى كه واقع مى شود، پشت سر هر انقلاب يك چند هزار از اين فاسدها را در مراكزعـام دار مـى زنـنـد و آتش مى زنند، تمام مى شود قضيه ، نمى گذارند كه يك روزنامه اىچيز بشود الا آن روزنامه اى كه خودشان مى خواهند.
الان انقلاب اكتبر كه اينقدر وقت از آن گذشته ، باز روزنامه اى مردم ندارند، باز حزبىدر كار نيست ، يك حزب بيشتر نيست . اينها دارند براى آنها سينه مى زنند.اگر در اينجا ازيـك حـزب فـاسـد جـلو بـگـيـرنـد مـى گـويند شد يك حزبى ، شد رستاخيز. ما مى خواهيمرسـتـاخـيـز بـشـود، مـا يـك حـزب را، يـا چـنـد حـزب را كـه صـحـيـحعـمـل مـى كنند مى گذاريم عمل بكنند و باقى همه را ممنوع اعلام مى كنيم و همه نوشتجاتىكه اينها كرده اند و بر خلاف مسير اسلام و مسير مسلمين است ، ما همه اينها را از بين خواهيمبرد. ما بعد از اينكه فهمانديم به اينها كه شماها ديكتاتور هستيد، ما آزاديخواه بوديم وشما نگذاشتيد، ما آزادى داديم و شما نگذاشتيد اين آزادى باقى بماند، حالا كه اينطور شدمـا انقلابى با شما رفتار مى كنيم ، هر چه مى خواهند روزنامه هاى خارج بنويسند، هر چهمى خواهند توابع صهيونيست ها و امثال اينها هر چه دلشان مى خواهد فرياد بزنند. اينها
هـم اگـر چـنـانـچـه هـر چه دلشان مى خواهد توى خانه هايشان بروند فرياد بزنند لكنبيرون ديگر نمى توانند،اينها بايدمنزوى بشوند.
ما شرعا موظفيم به حفظ مصالح اسلام و مسلمين
بـعـد از ايـن هـم مـا گـرفـتـارى داريـم ، فردا قضيه رئيس جمهور است ، همين بساط و همينخونريزى و اينها در قضيه مجلس شورا بدتر از اين خواهد شد، ديگر خيلى بدتر از اينخـواهـد شد. ما بايد جلوى مفاسد را بگيريم ، ما موظفيم از طرف اسلام كه مصالح مسلمين راحـفـظ كـنـيـم ، هـمـه موظفيم ، همه ما موظفيم كه مصالح اسلام را حفظ كنيم و اين طوايف دارندمـصـالح اسـلام را از بـيـن مـى بـرنـد. بـنـابـرايـن دركـمال تاسف ما ديگر نمى توانيم آن آزادى كه قبلا داديم ، بدهيم و نمى توانيم بگذاريمايـن احـزاب به كار خودشان و به فسادهائى كه داشتند مى كردند و مى كنند ادامه بدهند.مـرديـكه سرمايه دارى كه چه است (كه حالا من نمى خواهم اسم كثيفش را ببرم ) يك مرديكهسـرمـايـه دارى ، هـمـه ايـن غـائله هـا را ايجاد كرد در آن چند روز پيش از اين و بعد هم حالافـرار كـرد، مـا نـمـى تـوانـيـم مـهـلت بـدهيم ، شرعا جايز نيست براى ما ديگر مهلت . تاآنـجـائى كـه ما توانستيم و خطا هم كرديم و من تصديق مى كنم كه خطا كرديم ، هم ما خطاكـرديـم ، هـم دولت خـطـا كـرد، هـم شـوراى انـقـلاب خـطـا كـرد، هـمـه مـا خـطـا كـرديـم . ماخـيـال مى كرديم كه ما با انسان سر و كار داريم ، پس با انسانيت رفتار مى كنيم ، معلومشـد كه نه ، ما با انسان سر و كار نداريم ، ما با حيوانات درنده سر و كار داريم . نمىشـود بـا حـيـوانـات درنـده ،مـا مـلايـمت بكنيم و نمى كنيم ديگر ملايمت و من اميدوارم كه اينفـريـادهاى اينها و اين دست و پا زدن هاى اينها، اين شايعه پخش كردن اينها، حالا هم بازشـايـعـه پـخش كرده اند كه 28 مرداد شاه مى آيد، بسيار خوب بيايد، ما از خدا مى خواهيمكه شاه بيايد آنجا، اين شايعه ها چيزى نمى شود.
طرح مسائل غير اسلامى بر خلاف حدود وكالت است
و مـن امـيـدوارم كـه بـدون ايـنـكه يك ذره آقايانى كه انشاءالله با سلامت (و مى دانم ديگرگفتن من زيادى است لكن براى اينكه گفته بشود باز هم ) بدون يك ذره ملاحظه از غرب ،از شـرق ، از نـمى دانم حزب كذا، حزب دمكرات ، از چه و چه بدون يك ذره ملاحظه ، بايدايـن قـانـون اسـاسـى ما مطابق با شرع ، در چهار چوب شرع . اگر يكى يكى از وكلا ياهـمـه وكـلا بـخـواهـنـد دسـت از ايـن چـهـارچـوب خـارج بـشـود، اصـلاوكـيـل نـيـسـتـنـد بـراى مـا. شـمـا آقـايـان وكـيل هستيد كه زن هاى مردم راهم طلاق بدهيد؟ زنمـوكـل تـان را؟ نـيـسـتـيـد. اگـر طـلاق بـدهـيـد، صـحـيـح اسـت ؟ نـه . از بـاب ايـنـكه شماوكـيل هستيد براى رسيدگى به قانون جمهورى اسلامى . الان اگر چنانچه شما بخواهيد،يـا بـعـضـى از شـمـا بـخـواهـند كه اسم جمهورى اصلا نباشد، بحث را ببرند روى رژيمسلطنتى ، شما حق داريد رسيدگى بكنيد؟ شما حق رسيدگى نداريد. براى اينكه جمهورىاسلامى را شما حق رسيدگى داريد. همانطورى كه براى طلاق دادن زن مردم ،شما و ما، هركـس كـه وكـيـل شـده اسـت بـراى طلاق دادن زن مردم وكالت ندارد، وكالتش محدود است . درمسائل غير اسلامى ، اگر يك مساءله غير اسلامى در اينجا بيايد،طرحش مردود است . طرح
مـسـاءله غـيـر اسـلامـى بـر خـلاف وكـالت شـمـا سـت .مـثـل يك مباحثه اى مى ماند كه شما، يك مساءله علمى بحث بكنند، مانعى ندارد بحث بكنيد،امابـر خـلاف وكـالت شـمـا اسـت . هـمانطور كه طلاق دادن زن موكلين تان بر خلاف وكالتشـماست . طرح كردن يك مساءله غير اسلامى هر چه باشد، هر چه مترقى باشد، شما نمىتـوانـيد طرح بكنيد. يك دسته ديگرى درست كند، ملت خودش اختيار دارد يك دسته هم درستكـنـد كـه در مـسـائل غـيـر اسـلامـى بـحـث بـكـنـد در چـهـار چـوبمـسـائل اسـلامـى . البـتـه مـسـائل ادارى راجـع بـه اداره امـور، ايـنـهـامـسـائل ديـگـرى هـسـت . امـا مـطالبى كه مربوط به اسلام است ، اگر يكى بخواهد طرحىكـنـد،بـر خـلاف او، بـر خـلاف مـسـيـر مـلت است و علاوه بر خلاف حدود وكالتش است ، حدوكـالت بيشتر از اين نيست . اگر راءى هم بدهد، راءيش ، اگر خداى نخواسته همه آقايانهـم راءى بـدهـنـد بـه يـك مـساءله غير اسلامى ، بر خلاف وكالتشان است ، مردم وكيلشاننـكـرده انـد بـراى آن . وقـتـى بـر خـلاف وكـالت شـد،مثل طلاق دادن زن آنها مى ماند.
بدون هراس از ياوه سرائى دشمنان اسلام به طى مسير خويش ادامه مى دهيم
مـا از هـيـچ چـيز باك نداريم ، نه باك داريم كه شرق ما را يكوقت اشخاص مثلا غير آزادىطلب يا ديكتاتور حساب بكند، نه باك از اين داريم كه غرب يك همچو چيزى بكند. البتهمـنـافعشان كه در معرض خطر است ، بايد همه تهمت ها را به ما بزنند و ما همه تهمت ها راقـبـول مى كنيم . هر چه آنها مى گويند بسيار خوب ، اما ما مسير خودمان را طى مى كنيم . ماجمهورى اسلامى را به آنطورى كه دستور از خداى تبارك و تعالى داريم و به آنطورىكه مصالح مملكت ما، ملت ما اقتضاء مى كند، ما اين مسير را خواهيم رفت و آقايان هم همين مسيررا خـواهـنـد رفت و هر چه كه بگويد هيچ مورد اعتماد و اعتنا نيست وباكى هم از اين نيست كهچـه بـگـويـند. البته بخواهيد كه همه مردم براى شما خوب بگويند، بايد برويد توىخـانـه هـايـتـان بـنـشـيـنيد و هيچ كس شما را نبيند. براى حضرت امير هم هزاران چيز گفتند،براى پيغمبر اكرم گفتند، حالا هم دارند مى گويند. ما باكى از اين نداريم . غربى براىپيغمبر ما بدتر از اين مى گويد كه براى شما و ماها مى گويد. براى همه خلفاى اسلام، بـراى هـمـه آنـهـا مـى گـويـنـد،براى اينكه الان در معرض خطر است كارشان . وقتى درمعرض خطر شدند يعنى منافعشان در معرض خطر است . البته آنهابايد بر عليه ما حرفبزنند لكن ما مسير خودمان را طى مى كنيم ، تا آنجائى كه بتوانيم مسير خودمان را طى مىكـنيم و آقايان هم مسير خودشان را طى مى كنند بدون اينكه هيچ باكى از حرف هاى اين ورو آن ور داشـتـه بـاشـيم . و جاهت ما نمى خواهيم براى خودمان درست بكنيم . نه شما خواهيدوجـيـه المـله بـشـويـد بـا مردم ، اگر كسى شما را مى شناسد وجيه است ، نمى خواهيد حالادرست كنيد، نمى خواهيد در اين مجلس وجاهت درست بكنيد. شما اين مجلس را مى خواهيد برويدو مطابق آنطورى كه ملت شما را وكيل كرده است و مطابق آنكه اسلام شما را موظف كرده است،به آنطور عمل كنيد و همين طور عمل خواهيد كرد.
سفارش به وكلاى مجلس در پيمودن مسير ملت
و مـن سفارش مى كنم به آنهائى كه خداى نخواسته يك آرائى دارند بر خلاف مسير ملت ،مـن سـفـارش مى كنم به آنها كه طرحشان راو آرايشان را بگذارند براى يك وقت ديگرى ويك وقت هاى ديگرى اين كارها را بكنند،حالا وقت اين نيست كه آرائى كه خلاف مسير ملت استاظـهـار بـكـنـنـد و حـيـثـيـت خـودشـان را در بـيـن مـلت از بـيـن بـبـرنـد. مـنميل ندارم حيثيت آقايان از بين برود در بين ملت . خلاف در اين مجلس يك چيزهايى و يك حرفهـائى زده بشود كه بر خلاف مسير ملت است ،اينها وجاهت خودشان را در بين ملت مى برندو خـداى نـخواسته بعدها برايشان خيلى نفع ندارد. همان مسيرى كه ملت داشتند، همين چيزىكـه اگـر مـى خـواهـيـد مـطـابـق بـه قـول خـودتـان دمـوكـراسـىعمل بكنيد، دموكراسى اين است كه آراء اكثريت و آنهم اينطور اكثريت معتبر است ، اكثريت هرچـه گـفـتـنـد آرايـشـان معتبر است ولو به ضرر خودشان باشد. شما ولى آن ها نيستيد كهبـگـوئيـد كـه ايـن بـه ضـرر شـمـاسـت مـا نـمـى خـواهـيـم بـكـنـيـم . شـمـاوكـيـل آنـهـا هستيد، ولى آنها نيستيد. بر طبق ، آنطورى كه خود ملت مسيرش است ، خواهش مىكـنـم از اشـخـاصـى كه ممكن است يك وقتى يك چيزى را طرح بكنند كه اين طرح بر خلافمسير ملت است ، طرحش نكنند ازاول ، لازم نيست ، لازم نيست هر مطلب صحيحى را اينجا گفتن .شما آن مسائلى كه مربوط به وكالتتان است و آن مسيرى كه ملت ما دارد، روى آن مسير راهبـرويـد ولو عـقـيده تان اين است كه اين مسيرى كه ملت رفته ، خلاف صلاحش است . خوببـاشـد، مـلت مـى خـواهـد اينطور بكند، به من و شما چكار دارد؟ خلاف صلاحش را مى خواهدانـجـام بـدهـد. مـلت راءى داده و رايـى كه داد، متبع است . در همه دنيا راءى اكثريت آن هم يكهمچو اكثريتى ، آن هم يك فرياد چند ماهه و چند ساله ملت ، آن هم اين مصيبت هائى كه ملت مادر راه ايـن مـقـصـد كـشـيـده انـد انصاف نيست كه حالا شما بيائيد يك مطلب بگوئيد كه برخـلاف مـسـيـر اسـت ،يـعـنـى انـصاف نيست كه نمى شود،پيش هم نمى رود، اگر چنانچه يكچـيزى هم گفته بشود، پيش نمى رود براى اينكه اولا مخالف با وضع وكالت شما هست وشـمـا وكـيـل نـيستيد از طرف ملت براى هر چيزى و ثانيا بر خلاف مصلحت مملكت است ، برخلاف مصلحت ملت است ، بر خلاف مصلحت خود آقايان است .
اسلام مترقى ترين مكتب هاست
و مـن از خـداى تـبارك و تعالى خواهانم كه آقايان انشاءالله با سلامت و موفقيت اين راه راطى بكنند و يك قانونى كه مطابق با اسلام و مترقى و همه چيزش تمام باشد، و ما اسلامرا مـتـرقى ترين مكتب ها دانيم و هر مكتبى هر چه مى خواهد بگويد، بگويد. ما اسلام را مكتبمـترقى مى دانيم و شما فرض كنيد كه مكتب مترقى نيست ، ما اين را مى خواهيم . ما اين را مىخـواهـيـم . مـتـرقـى اسـمـش را مـى گذاريد، بگذاريد، غير مترقى هم اسمش را مى گذاريد،بگذاريد، ما را وحشى هم بدانيد، بدانيد. ما اين را مى خواهيم . ملت ما هم اين را مى خواهند ومن معذرت مى خواهم از آقايان كه در اين هواى گرم تشريف آوردند. مويد باشيد.
تاريخ : 27/5/58
فرمان امام خمينى به دولت ، ارتش و ژاندارمرى در رابطه با غائله پاوه  
بسم الله الرحمن الرحيم
از اطـراف ايران گروه هاى مختلف ارتش و پاسداران و مردم غيرتمند تقاضا كرده اند كهمـن دسـتـور بدهم به سوى پاوه رفته و غائله را ختم كنند، من از آنان تشكر مى كنم و بهدولت و ارتـش و ژانـدارمـرى اخطار مى كنم اگر با توپ ها، تانك ها، قواى مجهز تا 24سـاعـت ديـگـر حـركـت بـه سـوى پـاوه نـشـود، مـن هـمـه را مـسـؤول مـى دانـم . من به عنوان ريسات كل قوا به رئيس ستاد ارتش دستور ميدهم كه فورا باتـجـهـيـز كامل عازم منطقه شوند و به تمام پادگانهاى ارتش و ژاندارمرى دستور مى دهمكـه بـى انـتظار دستور ديگر و بدون فوت وقت با تمام تجهيزات به سوى پاوه حركتكـنـنـد و بـه دولت دسـتور مى دهم وسائل حركت پاسداران را فورا فراهم كند. تا دستورثـانوى ، من اين كشتار وحشيانه را قواى انتظامى مى دانم و در صورتى كه تخلف از ايندسـتـور نمايند، با آنان عمل انقلابى مى كنم . مكرر از منطقه اطلاع دهند كه دولت و ارتشكـارى انـجـام نـداده انـد. مـن اگـر تـا 24 سـاعـت ديـگـرعـمـل مـثـبـت انـجـام نـگـيـرد، سـران ارتـش و ژانـدارمـرى رامـسـؤول مى دانم .
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 27/5/58
فـــرمـــان امـــام خـمـيـنـى بـه رئيـس سـتـاد ارتش ، ژاندارمرى و سپاه پاسداران انقلاباسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
بـه رئيـس سـتـاد ارتش و رياست كل ژاندارمرى جمهورى اسلامى و رئيس پاسداران انقلاباكـيـدا دسـتور مى دهم كه به نيروهاى اعزامى به منطقه كردستان دستور دهند كه اشرار ومـهـاجـمـين را كه در حال فرار هستند تعقيب نمايند و آنان را دستگير نموده و با فوريت بهمـحـاكـم صـالحـه تـسـليـم كنند و تمام مرزهاى منطقه را با فوريت ببندند كه اشرار بهخـارج نـگـريـزنـد و اكـيـدا دسـتـور مـى دهـم كـه سـران و اشـرار را بـاكمال قدرت دستگير نموده و تسليم نمايند. اهمال در اين امر،تخلف از وطيفه و مورد مواخذهشديد خواهد شد.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 27/5/58
بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم  
ضرورت تشكيل حزب مستضعفين
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن از مـلت هـا ودولت هـائى كـه در اين نداى اسلامى با ما موافقت كردند و لبيك به نداىاسلام دادند تشكر مى كنيم و سلامت و تاءييد همه را از خداوند تعالى خواستاريم .
روز قدس يك روز اسلامى است و يك بسيج عمومى اسلامى بود و اميدوارم كه اين امر، مقدمهبـاشـد از بـراى يك حزب مستضعفين بر تمام دنيا و من اميدوارم كه يك حزب به اسم حزبمـسـتـضـعـفـيـن در تـمـام دنيا بوجود بيايد و همه مستضعفين با هم در اين حزب شركت كنند ومـشـكـلاتـى كـه سـر راه مـسـتـضـعـفـيـن اسـت از مـيـان بـردارنـد و قـيـام درمـقـابـل مـسـتـكـبـريـن و چپاولگران شرق و غرب كنند و ديگر اجازه ندهند كه مستكبرين برمـستضعفين عالم ظلم كنند، و نداى اسلام را و وعده اسلام را كه حكومت مستضعفين بر مستكبريناسـت ، و وراثـت ارض براى مستضعفين است متحقق كنند. تاكنون مستضعفين متفرق بودند و باتـفـرقـه ، كارى انجام نمى گيرد. اكنون كه نمونه اى از پيوند مستضعفين در بلاد مسلمينتـحـقـق پـيـدا كـرد، اين نمونه بايد به يك سطح وسيع ترى در تمام قشرهاى انسانهاىتـاريـخ تـحـقـق پـيـدا كـند به اسم (حزب مستضعفين ) كه همان (حزب الله ) است وموافق اراده خداى تبارك و تعالى است كه مستضعفين وارث ارض بايد بشوند.
ما از جميع مستضعفين عالم دعوت مى كنيم كه با هم در حزب مستضعفين وارد بشوند و مشكلاتخودشان را با دستجمع و اراده مصمم عمومى رفع كنند و هر مساءله اى كه در هر جا و در هرملتى پيش مى آيد، بوسيله حزب مستضعفين رفع بشود.
ما مكرر گفته ايم كه اسرائيل اين جرثومه فساد، اكتفا به بيت المقدس نخواهد كرد
مـن بـايـد بـا كـمـال تاءسف عرض كنم كه يك اشتباه دولت ها و ملت هاى اسلام و خصوصادولت هـا و مـلت هـاى عـرب كـردنـد و يـك اشـتباه هم در ايران ، ما كرديم . اشتباهى كه همهمـسـلمـيـن و خـصـوصـا مـلت هـا و دولت هـاى عـرب كـردنـد ايـن بـود كـه مـهـلت دادنـد كـهاسـرائيـل بـه ، اغـراض شـخـصـيـه دولت هـا مـانـع شـد از ايـنـكـه صـداىاسرائيل را در همان اول خفه كنند و نگذارند قدرت پيدا بكند و مع الاسف به نصيحت هاى ماكـه در طـول بـيـست سال يا قدرى كمتر فرياد زديم و آنها را دعوت كرديم به اتحادبرضد اسرائيل ،
اغـراض مـانـع شد از اينكه اجابت كنند. مهلت دادند تا اينكه مطلب به اينجا رسيد كه الاندست تعدى او دراز شده است و جنوب لبنان را به آتش مى كشد و فلسطين را مى خواهد عقببـزنـد و مـا گـفته ايم مكرر كه اسرائيل اين جرثومه فساد اكتفا به قدس ، اكتفا به بيتالمـقـدس نـخـواهـد كـرد و اگـر مـهـلت داده شـود، تـمـامدول اسـلامـى در مـعـرض خـطـر اسـت . اشـتـبـاه سابق بايد جبران بشود به اتحاد مسلمين وتـشـكـيـل حـزب مـسـتـضعفين بر ضد مستكبرين كه در راءس آنها آمريكاى جانى است و نوكربـسـيـار فاسد او كه اسرائيل است . اين اشتباه دول اسلامى و اعراب خصوصا بود و بايدجبران كنند اين اشتباه را و در پيشگاه خداى تبارك و تعالى توبه كنند.
مـا نـمـى خـواهـيـم در خـارج از كـشـور وجـاهـت پـيـدا كـنـيـم ، مـا مـى خـواهـيـم بـه امـر خداعمل كنيم
و امـا اشـتـبـاهـى كـه مـا كـرديـم ايـن بـود كـه بـه طـور انـقـلابـىعـمـل نـكـرديـم و مهلت داديم به اين قشرهاى فاسد، و دولت انقلابى و ارتش ‍ انقلابى وپـاسـداران انـقـلابـى ، هيچ يك از اينها عمل انقلابى نكردند و انقلابى نبودند. اگر ما ازاول كـه رژيـم فـاسـد را شـكـسـتـيـم و ايـن سـد بـسـيار فاسد را خراب كرديم ، به طورانـقـلابـى عـمـل كرده بوديم ، قلم تمام مطبوعات را شكسته بوديم و تمام مجلات فاسد ومطبوعات فاسد را تعطيل كرده بوديم و رؤ ساى آنها را به محاكمه كشيده بوديم و حزبهـاى فـاسـد را مـمـنـوع اعـلام كـرده بـوديـم و رؤ ساى آنها را به سزاى خودشان رساندهبوديم و چوبه هاى دار را در ميدان هاى بزرگ برپا كرده بوديم و مفسدين و فاسدين رادرو كرده بوديم ، اين زحمت ها پيش نمى آمد.
مـن از پـيـشـگـاه خداى متعال و از پيشگاه ملت عزيز عذر مى خواهم ، خطاى خودمان را عذر مىخـواهـم . مـا مـردم انـقـلابـى نـبـوديـم ، دولت مـا انـقـلابى نيست ، ارتش ما انقلابى نيست ،ژانـدارمـرى مـا انـقـلابـى نـيـسـت ، شـهربانى ما انقلابى نيست ، پاسداران ما هم انقلابىنـيـستند، من هم انقلابى نيستم . اگر ما انقلابى بوديم ، اجازه نمى داديم اينها اظهار وجودكـنـنـد. تـمـام احزاب را ممنوع اعلام مى كرديم . تمام جبهه ها را ممنوع اعلام مى كرديم ، يكحزب و آن (حزب الله ) حزب مستضعفين ، و من توبه مى كنم از اين اشتباهى كه كردم ومـن اعـلام مـى كـنـم بـه ايـن قشرهاى فاسد در سرتاسر ايران كه اگر سر جاى خودشانننشينند ما به طور انقلابى با آنها عمل مى كنيم . مولاى ما اميرالمؤ منين سلام الله عليه آنمـرد نـمـونـه عالم ، آن انسان به تمام معنا انسان ، آن كه در عبادت آنطور بود و در زهد وتقوا آنطور و در رحم و مروت آنطور و با مستضعفين آنطور بود، با مستكبرين و با كسانىكـه تـوطـئه مـى كـنـنـد !!! شـمـشـيـر را !!! مـى كـشـت هـفـتـصـد نـفر را در يك روز (چنانچهنـقـل مـى كـنـنـد) از يـهـود بـنـى قـريـضـه كـه نـظـيـراسرائيل بود و اينها از نسل آنها شايد باشند، از دم شمشير گذراند.
خـداى تـبارك و تعالى در موضع عفو و رحمت ، رحيم است و در موضع انتقام ، انتقامجو، اماممسلمين هم اينطور بود، در موقع رحمت ، رحمت ، و در موقع انتقام ، انتقام . ما نمى ترسيم ازايـنـكـه در روزنامه هاى سابق ، در روزنامه هاى خارج از ايران براى ما چيزى بنويسند مانـمـى خـواهـيم وجاهت در ايران در اسلام در خارج از كشور پيدا بكنيم ، ما مى خواهيم به امرخدا عمل كنيم و خواهيم كرد.
مـى آيـم تـهـران و رؤ سـائى كـه مـسـامـحـه مـى كـنـنـد، بـا آنـهـا انـقـلابـىعمل مى كنم
(اشـداء عـلى الكـفـار رحـمـاء بـيـنـهـم ) ايـن توطئه گرها در صف كفار واقع هستند، اينتوطئه گرها در كردستان و غير آن در صف كفار هستند. با آنها بايد باشدت رفتار كرد.دولت بـا شـدت رفـتار كند، ژاندارمرى با شدت رفتار كند، ارتش با شدت رفتار كند.اگـر بـا شـدت رفـتـار نكنند، ما با آنها با شدت رفتار مى كنيم . ما با خود همين ها اگرمـسـامـحـه بـكـنـنـد، بـا شـدت رفتار مى كنيم . مسامحه حدودى دارد، جلب وجاهت حدودى دارد.مصالح مسلمين را نمى گذارند به اين امور از بين برود. دادستان انقلاب موظف است مجلاتىكـه بـر ضـد مـسـير ملت است و توطئه گر است تمام را توقيف كند و نويسندگان آنها رادعوت كند به دادگاه و محاكمه كند. موظف است كسانى كه توطئه مى كنند و اسم حزب روىخـودشان مى گذارند، رؤ ساى آنها را بخواهد و آنها را محاكمه كند. ما باز تا چندى مهلتمـى دهـيـم بـه ايـن قـشـرهـاى فـاسـد و ايـن اعـلام آخـر است و اگر چنانچه در كار خودشانتـعـديـل نـكـنند و به ملت برنگردند و دست از توطئه ها برندارند، خدا مى داند انقلابىعـمـل مـى كـنـم . مـى آيـم تـهـران و رؤ سـائى كـه مـسـامـحـه مـى كـنـنـد، بـا آنـها انقلابىعـمـل مـى كـنم . قشرهائى از ارتش كه اطاعت از بالاترها نمى كنند و امر آنها را اطاعت نمىكـنـنـد، بـايـد بـدانـنـد كـه مـن بـا آنـهـا اگـر آمـدم ، انـقـلابـىعـمـل مى كنم . عذرها را كنار بگذاريد، برويد فاسدها را سركوبى كنيد، برويد توطئهگرها را سركوبى كنيد، مسامحه نكنيد. دولت مسامحه نكند، ارتش مسامحه نكند، ژاندارمرىمسامحه نكند، پاسداران مسامحه نكنند.

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation