بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 8, امام خمینی (ره)   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
     SAHIFE15 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

قـشـرهـاى مـوجـود در هـر جـا را از يـك مـلتـى ، از بـچـه هـاى كـوچك و تا پيرمردهايشان ودانـشجويشان با افكار متعدده كه اينها دارند و با ايده هاى مختلفى كه دارند، همه را تحتيك مطلب بياورد، اين نمى شد الا اينكه دست غيبى در كار است . من مطمئن شدم به اينكه يكعـنـايـتـى از طـرف خـداونـد تـبـارك و تـعالى هست و اين عنايت انشاءالله محفوظ است ، شماپـيـروزيـد تـا اين توجه ملت ما به مقاصد اسلامى است ، اين ملت پيروز است و اين حرفهـائى كـه گـفـته مى شد و قلم هائى كه هست و اينها چيزى نيستند. آنوقت كه قدرت ها بودكـه هـمـه قـدرت هاى موجود پشتيبانى مى كردند از محمدرضا، مكرر شايد از امريكا به ماپيغام مى دادند، در پاريس كه من بودم ، مكرر مى آمدند و مستقيما با من تماس مى گرفتند،گـاهـى از بـعـضـى از كـسـانـى كه به من مربوط بودند تماس مى گرفتند، گاهى بهصورت تعزير و گاهى به صورت نصيحت واينها، و مى خواستند كه حفظ كنند محمدرضارا، رژيـم را مـى خـواسـتـنـد حفظ كنند، انگلستان هم به صراحت چيز كرد كه مابايد اين راحـفـظـش كـنـيـم ، مـنـافـع مـا در ايـن است ، ديگران هم همين طور بودند و مع الاسف دولت هاىاسـلامى هم همين طور بودند، دولت هاى اسلامى هم پشتيبانى مى كردند اصلش جدا بودنداز مـقـاصد ما و مطابق با اين مشى مى كردند. معذلك يك ملتى وقتى يك چيز را خواست و آنخـواسـتـش هـم خـواسـت الهـى بود،يك مطلب مادى نمى خواست ، گفت ما اسلام را مى خواهيم ،جـمـهورى اسلامى را ما مى خواهيم ، مى خواهيم ظلم نباشد، مى خواهيم رژيم غارتگر نباشد،مـسـائلى بـود، هـمـه اش ‍ اسلامى بود، همه اش انسانى بود، با يك همچو ملتى نمى شودكـسـى در بـيـفـتـد، بـخـواهـد جـور كـند، نمى شود، اصلش ما فرض مى كنيم اصلا در دنياايـنـطـورى است ، ما فرض مى كنيم كه يك وقت از طرف يكى از اين ابرقدرت ها بريزندايـران را بـگيرند، نمى كنند، نمى شود، ما حالا فرض مى كنيم لكن با يك ملتى كه همهيكپارچه هستند، نمى توانند بمانند و گرفتن يك جائى يك طور، و ماندن در آنجا يك طورديـگـر اسـت وضـعش جور ديگر است ، مى خواهند براى هر آدمى يك ماءمور بگذارند؟! اينكهمـعقول نيست ، در هر شهرى يك عده مى گذارند، بعد از چندى همين مردم اين عده را از بين مىبـرنـد. كـشورگيرى غير كشور نگه داشتن است ، اينها عاقلند اولا كه نمى شود ديگر دردنـيـا بـا اعـمـال زور، آنـطـورى اصـلش مـعـقـول نـيـسـت ديگر، ثانيا قواى ابر قدرت همهمقابل هم مى ايستادند، اين مواظب اوست ، آن هم مواظب اين است ، آن يك قدم اگر جلو برود، آنهم مى گويد، من هم خواهم جلو بيايم ، از اين جهت خداوند اينطور ملت ها رابه همين معناست ،حفظ ميكند كه قدرت هاى بزرگ در مقابل هم بايستند و نتوانند هيچ كدام تعدى بكنند و آنهامـى دانـنـد كـه اگـر فـرض كـنـيـم كـه يـك قـدرت هم بشود و بخواهد حمله كند و يك جا رابگيرد، نمى تواند ادامه به حيات خودش بدهد. اين كشورهائى كه يك وقتى مى ريختند ويك جائى را مى گرفتند، بعد از چندى همه شان از بين مى رفتند و مستهلك مى شدند، بعدكـه جـزء هـمـيـن مـلت مـى شدند. بنابراين ملت وقتى كه يك مطلبى را مى خواهد، اين عملىخـواهـد شد و شما اسلام را خواستيد و جمهورى اسلامى را خواستيد و احكام اسلام را همه مانمى خواهيم و اين عملى مى شود، بيخود دست و پا مى زنند خودشان را زحمت دهند، البته ما راهم زحمت مى دهند اما زحمت دادن يك مطلب است ، پيروز شدن يك مطلب ديگر.
آتش زدن خرمن ها، عملى در جهت منافع آمريكا
البـتـه هـر كـسـى كه يك صحبتى بكند، قلمفرسائى بكند، انتقاد بكند، خوب ، يك زحمتىاسـت يـا فـرض كنيد اينهائى كه مى روند و كشاورزها و پيش كشاورزها، پيش كارگرها وايـنها ايجاد فتنه و فساد مى كنند خوب ، يك زحمتى ايجاد مى كنند، اما آنطور نيست كه حالاكـه چـهـار تـا جـوان گـول خـورده يـا چـهـار تـا جـوان اجـيـر كـه خـيـلىمحتمل است در بعضى اينها كه اينها اجير آمريكا هستند به يك صورت ديگرى .
چـنـانـچه من توده را، در حزب توده آن اولش را، حالا ديگر كه من اطلاع پيدا نكردم ، اولىكـه حزب توده پيدا شد، آن شخصى كه اين حزب را درست كرد و همه مى گفتند كه اين ازشـوروى است و از اينهاست ، از روسيه است ، سرچشمه گرفته اينها، آن شخص ‍ همسفر منبود در مكه و در بيروت كه ما براى انتظار كشتى سيزده روز بوديم ، اين هم آنجا بود ومـى آمـد پـيـش ما، يك آدم نمازخوان ، حج برو، خير هم بود، لكن خوب ، تحت نظر يك دستهآنـوقـت كـه بـه نظر مى آمد كه انگليس ها، حزب توده را آنها درست كردند، حزب توده اىكه منتسب به يك قشر ديگرى است ، آن را درستش كردند، حالا همين طور به نظر آدم مى آيدكـه بـعـضـى از ايـن احـزابـى كـه چپگرائى مى كنند، خودشان را مى چسبانند به چين و ياچـسـبـانند به شوروى ، به نظر آدم اينطور مى آيد كه نه ، اينها يك اشخاصى هستند كهآمـريـكـا درسـت كـرده بـراى مـا كـه شـلوغ بـكـنـنـد ايـنجا و صدا ايجاد كنند و دوباره آنهابـرگـردنـد، دليـل مـن بر اين مطلب اين است كه اينها يكى از كارهاشان ، قضيه رفتن درپـيش كشاورزها، اول مى رفتند و مى گفتند كه كشاورزى را جلو مى گرفتند كه كشاورزىنـكـنـنـد، ايـنـجـا زورشان نرسيد، بعد مى رفتند كه نگذارند اينهاجمع بكنند، آنجا هم كهمـاءيـوس شـدند و مردم جمع كردند، بعد شروع كردند خرمن ها را آتش زدند. اين طايفه اىكه ادعا مى كنند ما طرفدار خلق هستيم ، طرفدار مردم هستيم ، توده را چه داريم ، خلق را چه، مـا از ايـشـان مـى پـرسـيـم كـه آتـش زدن خـرمـن هـااولا چه منفعتى براى توده ها دارد، اينضـعفايند كه خرمن درست كردند، يك سال اين بيچاره زحمت كشيده يك عده اى يك خرمن درستكـرده ،ايـن خـرمـن آتش زدن طرفدارى از اين ضعفاست ؟ بعد هم مى گوئيم كه كى منفعت ازاين مى برد! يكى از طرقى كه براى كشف بعضى از جرائم است اين است كه يك جرمى كهواقـع مـى شـود بـبـيـنيم كى از اين جرم منفعت مى برد كه بگوئيم زير سر اوست . اگر ماگـنـدم نـداشـتـه بـاشـيـم ، از كـجا گندم وارد مى كنيد؟ از آمريكا، اگر ما فرض كنيم جونـداشـته باشيم ، باز هم آمريكا، زراعت هر چه نداشته باشيم آن كس كه صادر كننده استبـراى مـا، آمريكاست ، نه چين ما زراعت تواند بدهد نه شوروى ، خود شوروى هم از آمريكامـى گـيـرد، او هـم نـدارد، مـنـفـعـت بـه جـيـب آمـريـكـا مـى رود! پـس شـمـاعـمـال آمـريكا هستيد براى اينكه اگر منفعت به جيب آنها و ديگران مى رفت ، ما مى گفتيم ازعـمال آنها هستند، نمى خواهم بگويم كه آنها چطورند و آنها هم از آنهابدتر، همه شان باوضـع مـا مـوافق نيستند، همه مى خواهند كه از اين سفره حظى ببرند لكن در اين قضيه كهآتـش زدن خـرمن ها و امثال ذلك باشد، اين منفعتش مستقيما توى جيب آمريكا مى رود. آنها گندمهايشان زياد است بالاخره يا بايد آتش ‍ بزنند يا به دريا بريزند وبازار
مـى خـواهـنـد، هـمانطورى كه ملاحظه كرديد كه قضيه اصلاحات ارضى هيچ نبود الا اينكهبـازارى بـراى آمريكا درست كند و نگذارند ما زراعت داشته باشيم . همانطورى كه خود آنمردك از عمال آمريكا بود و براى بازار درست كردن امريكا اين كار را كرد و نقشه از آنهابـود و او اجـرا مـى كرد الان هم نقشه از آنهاست و اينها اجرا مى كنند، منتها آن به اسم آريامهر، اينها به اسم فلان و فلان چپگرا.
بى حاصل بودن نقشه هاى آمريكا در جهت سركوب نهضت
امـا مـسـاءله ايـنـطـورى اسـت ، هـمـيـن ها بودند كه در زمانى كه او بود از او طرفدارى مىكـردنـد، در در بـار هـم از هـمين ها بودند، از بزرگانشان در دربار هم بودند، ما از اينهاديگر وقتى خود آمريكائى هيچ كار نتوانست بكند با همه صحبت هائى كه كرد يك وقت بهصـورت ارعـاب و يـك وقـت بـه صـورت مـصـلحـت انديشى . اخيرا هم كه شاه رفته بود وبـخـتيار بود ديگر به صورت اينكه نه ، صلاح نيست ، حالا زود است ، نورس است ، حالاچـه و مـى آمدند كه من را نگذارند به ايران بيايم ، جديت مى كردند ما نيائيم به ايران ،هـمـيـن جـديـت ايـنـهـا بـاعـث شـد كـه مـن فـهـمـيـدم كـه رفـتـن مـا مـضـر بـهحـال ايـنهاست براى اينكه آنها براى صلاح ما نمى گفتند كه شما زود است حالا برويد وحـالا پـيغام فرستادند به وسيله رئيس جمهور فرانسه كه آوردند براى ما خواندند پيغامشـان را كـه الان چـطـور اسـت و كـذا هست و زود است ، نورس است ، حالا شما يك قدرى ، چندهـفـتـه اى باشيد. من ديدم كه معلوم مى شود كه در اين چند هفته مى خواهند اينها قوايشان رامـجـتمع كنند كه ديگر هيچ كارى از ما بر نيايد، مردم الان قيام كردند و نهضت كردند، حالابايد رفت هر چه شد بشود، ما بنا گذاشتيم بيائيم ، آنها فرودگاه را بستند، ما گفتيم ،خـوب ، هر وقت باز شد مى رويم ، معلوم است كه تا ابد نمى بندند كه وقتى هم كه بازشد، ما هم آمديم .
اعتصام به حبل الله عامل سركوب قدرت هاى شيطانى
عـلى ايـحـال مـاءيـوس نـبـاشـيـد، ايـن از جـنـود ابـليـس است كه به انسان تزريق مى كند،قدرتمند باشيد كه اين از طرف خداست ، خدا شما را قدرتمند كرده ، ملت قدرتمند است .
يـدالله مـع الجـمـاعـه خـداونـد مـى فـرمـايـد: (واعـتـصـمـوابحبل الله جميعا و لا تفرقوا)
خـوب ، مـا اگـر اطـاعت اين امر را كرديم ، خداوند ما را واگذار مى كند كه ما را بچاپند، مااطـاعـت بـكـنـيـم از امـر خـدا، كـه مـا اعـتـصـام كـنـيـم بـه اسـلام ،حـبـل الله هـمـيـن اسلام است ، مااعتصام كنيم به حبل خدا، به اسلام ، به قرآن و توجه كنيمبـه او هـمـه مـان ، تـفرقه هم نداشته باشيم ، بعد خدا ما را وادار مى كند، واگذار مى كندبـه ايـنـكـه مـا را بـچـاپـنـد؟ نـه ، ديگر نمى شود، اگر ما وفا كرديم به اين امر خدا وعـمـل كـرديـم بـه امـر خـدا و بـا هـم شـديـم ، هـمـه قـشـرهـايـمـان بـا هـم شـد، خـارج وداخـل ، دانـشـجـو و طـلبه ، همه با هم اين نهضت را تا اينجا كه رسانديم تا آخر ببريم ،شك نكنيد كه پيروز هستيد، هيچ شك نداشته باشيم ، الان مهار پيروزى دست خود ملت است ،دسـت خـودشـان ، كليد پيروزى دست خود ملت است ، ملت بايد بفهمد كه آن چيزى كه او راپـيـروز كـرد هـمـيـن بـود كـه هـمـه بـا هـم بـودنـد و اعـتـصـامبحبل الله بود، همه با هم چسبيده بودند كه
مـا جـمـهـورى اسـلامـى مـى خـواهـيـم ، ما اسلام را مى خواهيم ، ما قرآن رامى خواهيم ، ما حكومتعـدل الهـى مـى خـواهـيـم ، ايـن اعـتـصـام بـحـبـل الله بـود، ايـن اعـتـصـامبحبل الله اسباب اين شد كه يكدفعه يك قدرت شيطانى كه همه قدرت ها، نه همه قدرتهـا فـقـط ابـر قـدرت هـا، بـلكـه قـدرت هـاى كـوچـولو هـمدنـبـال او بـودنـد، بيخود نشد كه ما را به كويت راه ندادند، يعنى راه ندادند كه من از ايندروازه كـويـت بـيـايـم و از آن طـرف رد بـشوم و سوار شوم و بروم ، اينقدر هم راه ندادندگـفتند از همان جا كه آمديد به همان جا برگرديد. وقتى هم عراق آمديم ديديم كه من فكركـردم كـه مـا هـر جـا برويم همين صحبت ها هست براى اينكه اينها همه مربوطند به هم ، يكسـيـاسـت اسـت ، ايـنـهـا همه پشت او ايستاده اند، ما ديديم كه خوب ، حالا برويم در خارج ،بـعدش آمديم و آنها هم پشيمان شدند و من از جوانهاى آنجا متشكرم و از اين جوان هاى عزيزمـا كـه از همه جاها آمدند و احوال از ما پرسيدند و مجتمع شدند، حرف ما را شنيدند و منتشركـردند مصاحبات ما را در آنجا، گاهى در همه جا منتشر كردند و اين راهى براى پيروزى مابحمدالله بود.
امروز زمان طرح گرفتارى هاى شخصى نيست
در هـر صـورت بـه شـمـا عـرض بـكـنـم كـه تـحـت وسـوسـه ابـليـس وعـمـال ابـليـس كـه هـمين هايند كه مى نويسند و همين ها كه مى گويند هيچ وقت نرويد، شماپـيروزيد و پيروزى تا آخر مال شماست . آنى كه من به شما عرض مى كنم ، اين است كهكـليـد پيروزى را حفظ كنيد، كليدش ‍ را اگر حفظ كرديد عنايت خدا با شماست اجتماع تانرا حـفـظ كـنيد، دنبال اين الان نباشيد كه ما حوائجى داريم برآورده نشد، اين را به اين آقادارم مـى گـويـم مـن هـم مى دانم كه حوائج برآورده نشده ، من هم حوائجى دارم كه برآوردهنـشـده ، آقـا هـم حـوائجـى دارنـد و آقـا و آقـا، هـمـه چـيـزهـائى مى خواهند كه نشد. من كه ازاول مسائل يادم هست حدود پنجاه و هشت سال ، شماها هم كه در بين راه ها ملحق شديد، زمان اينشـاه را درك كـرده ايـد، از آنـوقـت كـه چـشـمـتان را باز كرديد، اختناق بوده ، زحمت بوده ،گـرفـتـارى بـوده ، تـوى حـبـس بـوده ، تـبـعـيـد بـوده ، از ايـنمـسـائل بـوده ، گـرفـتـارى هـاى ديگرى كه چپاول بوده ، همه چيز شما را برده اند اينها،جـواهـرات كـه پشتوانه اين مملكت بوده ، يك مقداريش را رضا شاه برد و انگليس ها در بينراه از دسـتـش گـرفـتـنـد و بـردنـد و يـك مـقـداريـش ايـشـانحـمـل كـرد وبـرد، الان هـم بانك هاى ما گرفتار قرض است ، يعنى دولت گرفتار قرضهائى است كه اينها از بانك ها گرفته اند و برداشته اند و رفته اند. در هر صورت الانوقـت ايـن نـيـسـت كـه مـا گـرفـتـارى هـاى شـخـصـى كه داريم ، طرح كنيم و هى به دولتاشـكـال بـكـنـيـم ، بـه مـلت اشـكـال بـكـنـيـم ، بـه نـهـضـتاشكال بكنيم .
نهضت اسلام در برخورد با مجرمين بى نظير در عالم است
شـمـا بـدانيد اين را، در عالم نهضتى به اين خوبى نبوده ، انقلاب سفيد اين بود نه آنىكـه درسـت كـرده بـودنـد. شمانهضت هائى كه ، انقلاب هائى كه در عالم واقع شده ، يكىانقلاب فرانسه است كه
بـزرگ اسـت و يـكـى انـقـلاب شـوروى اسـت ، آنـقـدرى كـه آنـجـاهـا آدم كشته شده و سايرانـقلابات ، آنقدرى كه آنجاها خونريزى شده ، اينجا نشده ، براى چه ؟ براى اينكه بعداز انـقلاب يك نسيم اسلام بود نمى گويم اسلام تحقق پيدا كرده ، ديگر اينها كه انقلابكـرده انـد، نـنـشـسـتـه آنـجـا هـمـيـن جـور سـر بـبـرنـد تـا آخـر هـر كـس رااحـتـمـال بـدهـنـد كـه مـخـالف اسـت بـه تـفـنـگ بـبـنـدنـد، ايـنمـسـائل نـبـوده ، هـيـچ نـيـسـت . البـتـه يـك عـده اى كـه پـنـجـاهسـال اين مردم را قتل و غارت كرده است اين عده كه حد عددشان شايد تا حالا به صد و چندنـفـر بـيـشـتـر تجاوز نمى كند من دقيقا نمى دانم ولى كم بوده عددشان ، جنايت شان زيادبـوده ولو عـددشـان كـم بوده ، اينها البته به جزاى خودشان رسيدند، نه آن جزائى كهبايد برسند آن جزا در آنجا بايد واقع بشود، در اينجا نمى شود. يك نفر آدمى كه صدهاخانواده را بى سرپرست كرده ، صدها جوان را از مادرهايشان جدا، كرده و داغ كرده و آتشزده و بوداده روى تاوه هاى متصل به برق اين را نمى توانيم جزايش را اينجا بدهيم ، يكجـان دارد، مـا آن يـك جـانـش را فـرض كنيم از او گرفتند، آن هزارها افراد و خانواده را چهكـرده ، مـا نمى توانيم ، اين دليل بر اين است كه يك جاى ديگرى هم هست كه اين بايد تاابد بسوزد، تا ابد جناياتى را كه كرده ، جبران بشود، در آنجا جبران مى شود انشاءالله. مـقـصـود مـن ايـن اسـت كـه اين حرف هائى كه حالا دارند مى زنند، ما از اين بزرگترش راشـنـيـديـم و اعـتـنـا نـكـرديـم . اينها ديگر چيزى نيست ، نيستند، يك تتمه اى است كه دست وپائى در اين آخر مى زنند، چلاپ و چلوپى مى كنند.
راه انبيا الگوى راه ما جهت نيل به اهداف اسلامى
و انـشاءالله با قدرت شما و با قدرت ايمان شما، با قدرت اسلام اين نهضت به آخر مىرسد و بوى اسلام را آنوقت مى شنويد كه چه معطر است اسلام . چه نظامى است اين اسلامكـه آن كـه در راءس واقـع شـده اسـت مـثـل خـود پـيـغـمبر (ص ) و آنهائى كه در پائين بهاصطلاح شما يا مردم ، واقع شده اند، اينها در يك جا با هم مجتمع مى شوند و مى نشينند وصحبت مى كنند و !!! عرض مى كنم !!! قصه و صحبت تجييش جيوش مى كنند اينها، اين بناىپـيـغـمـبـر ايـنـطـور بـود. پـيـغـمـبـر كـه خـليـفـة الله بـود، هـمـه او راقـبـول داشـتـنـد، وقتى كه توى مسجد مى نشست نمى شناختندش ، كسى كه از خارج مى آمد،نـمى شناخت براى اينكه بالا و پائينى در كار نبوده ، آنوقت حتى يك همچو چيزى هم نبودهاست كه بيندازد زيرش ، آن روى يك حصير اگر خوب ، بود حصير، و الا روى زمين نشست ،اسلام اين است . ما دلمان مى خواهد يك همچو، البته قدرت ما نداريم كه اين كه هست عرضهكـنيم اما هر چه ، هر چه آدم بخواهد به مبداء خير نزديك بشود، بايد خودش را نزديك كند،حـالا مـن نتوانستم مثل مالك اشتر عمل كنم خوب ، هر چه بتوانم خودم را نزديك كنم به آنها،بـاز خـوب اسـت و من اميدوارم كه مملكت ما يك مملكت اسلامى بشود، جوانهاى ما، يك جوان هاىمـسـلم ، مـعـتـقد به اسلام بشود و اگر اين ايمانى كه ما را پيش برد، باقى باشد، احدىديگر نمى تواند به شما تعدى كند و انشاءالله نخواهد توانست .
انقلاب روحى ، بالاتر از سدى است كه شكستند
از خـداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت مى خواهم و همين حس يكى از امورى كه انسان بهاو خـيـلى عـلاقـه پـيـدا مى كند، خيلى مايه اميدوارى است ، اين انقلاب روحى است كه در ملتپيدا شده ، انقلاب روحى بالاتر از سدى است كه شكستيد، شما از اروپا پا شديد، آمديدكه به مردم كمك كنيد، اين انقلاب روحى مهم است ، اين را هيچ كس نكرده الا خدا.
خدا مقلب القلوب شما در بين دست خداى تبارك ، دست معنوى خداى تبارك و تعالى است كههـر جـا مـى خـواهـد، او بـر مـى گـردانـد. شـمـا يـك وقـتمـشـغـول كـار خـودتـان بـوديـد، در زمـان چـيـز مـن مـشـغـول طـلبـگـى خـودم بـودم ، شـمـامـشغول آقائى خودتان ، كه شما را از آنجا برداشت و آورد اينجا كه برويد در يك روستازحمت بكشيد براى برادرانتان ، اين دست خداست كه قلب هاى شما را اينطور كرده ، قدرشرا بـدانـيـد. دل شما الان در دست خدا، هر طورى مى خواهد مى گرداند و به خير گردانده ،الان شما را از آنجا او آورده ، جوانهاى دانشگاه و نمى دانم دكتر و مهندس ، اينها كه هر كدامبـايـد در يـك جـاى ديـگـرى بـاشـنـد، زن محترمه و خانم هاى عزيز كه بايد در جاهاى چهبـاشـنـد، هـمـه اينها توى اين روستاها رفته اند و دارند درو مى كنند، چه مى كنند، البتهايـنـهـا دروگـر نـيـسـتـنـد بـه آن مـعـنـائى كـه رعـيـت دروگـرنـد، امـا يـكعـمـل كـوچك كه اينها همچو قدرت مى دهد به اين دروگرها كه اگر يك جريب زمين را آنوقتدرو كـردنـد، حـالا دو جـريـب زمين درو مى كنند. وقتى دروگر آمد ديد كه اين خانم هائى كهبـايـد زيـر سـايه بنشينند، آمدند توى افتاب و گرفتند دارند جو را درو مى كنند و جمعمـى كـنـنـد، و ايـنـهـا يـك قـدرتـى در نـفـس آنـهـا پـيـدا مـى شـود، يـك ارزشـى داردعـمـل ايـنها كه قدرت به آنها مى دهد و آنها كارشان چند برابر مى شود. خيلى ارزش داردوقتى ببينند شما از اروپا پا شديد آمديد، از امريكا پاشديد آمديد اينجا براى اينكه كمككنيد به برادرهاى خودتان ، ببينيد چه حالى براى اين رعيت پيدا مى شود، اين رعيتى كههر روز يك سازمان امنيت مى رفت بالا سرش يا شلاقش زد يا چه از او اخذ مى كرد، حالا مىبـيـنـد كه از اقصى بلاد خارج نه داخل ، برادرانشان آمدند و مى گويند ما آمديم به شماكـمـك كـنيم ، ما آمديم كه با شما درو كنيم ، ما آمديم با شما زراعت تان را برداريم ، نمىدانـيم اين چه حظى براى ، اين چه در قلب آنها چه اثرى خواهد گذاشت و نمى دانيد ارزشايـنـكـه يـك قـلب ضـعـيـف را شـمـا هـمـچـو خـوشـحـال كـرديد، اين ارزش چقدر است ، معنويتعـمـل را مـا نـمـى دانـيـم چـقـدر اسـت ، خـيـلى زيـاد اسـتعـمـل ، ولو كـوچـك هـم بـاشد و شما از باب اينكه دروگر نيستيد، نتوانيد درست درو كنيد،لكـن چـنـد تـا خـوشـه گندم را كه شما جمع بكنيد، اينقدر ارزش دارد، اينقدر قلوب را بهشـمـا مـتـوجـه مى كند و اينقدر مردم را اميدوار مى كند و نهضت ما را پيش مى برد كه خدا مىدانـد. خـداونـد هـمـه تـان را حـفـظ كـنـد، و خـداونـد هـمـه شـمـا را سـعـادتـمـنـد كـنـد، و ايـنتـحـول روحـى كـه پـيـدا شـده اسـت ، خـداونـد حـفـظ كـنـد ايـنتحول را.
نـقـشـه هـاى اسـتـعـمـار گـرانه ، جهت انحراف اذهان جوانان من حالا وقت ندارم لكن ازامورى ، خيانت هائى كه دستگاه به ما كرده است يكى همين قضيه
اخـتـلاف اسـت ، از طـرق مـخـتـلفه جوانهاى مارا منحرف كردند،راه هاى مختلف ،شياطين اينهانـشـسـتـنـدبـررسـى كـردنـد و راه هـائى پـيـدا كـردنـد بـراى ايـنـكـهنـسـل جـوان مـا را بـكـشـنـد بـه يـك فسادهائى و از آن چيزهائى كه مربوط به خودشان وزنـدگـى خـودشـان غـافـل كـنـنـد. ايـن مراكز فسادى كه بيشترش در تهران است و در همهشـهـرستان ها هست ، اين با يك نقشه و حساب بوده است . اگر يك جوانى رفت در يك مركزفـسـادى ، فـردايـش هـم رفـت ، ده روز رفـت ، عـادت مـى كـنـد بـه آن مـركـز فـسـاد، دلشدنـبـال اوسـت ، يـك جـوان يـا جـوانـهـائى كـه دلشـاندنبال مراكز فساد باشد وقتى كه خواب مى بينند، خواب همان مراكز را مى بينند تا بيدارهـم مى شوند حواسشان آنجا باشد و بعد هم بروند سراغ همان مقاصد فاسده ، اين ديگربـه درد ايـنـكـه بـتواند در مقابل قدرتها بايستد و بگويد نه ، نيست ، اين ديگر فكرشدنبال اين نيست كه مملكت ما گرفتارى دارد، بايد اين گرفتارى را ما خودمان رفع بكنيم ،ايـن ذهـنـش مـنعطف است ديگراز اين مسائل . اين اختلاطهائى كه درست كرده اند و ايجاد كردندبـراى مـلت مـا و جـوانـهـاى مـا را مـخـتـلط كـردنـد بـا هـم كـشـيـدنـد بـه يـكمـسـائل فاسدى ، اين هم جزء همان نقشه هائى است كه براى ما كشيدند. اين اختلاط در دريايـك چـيـز عـادى نـيـسـت ، يـك چيزى نيست كه همين طورى شده باشد، يك نقشه اى است براىايـنـكـه جـوان هـاى مـا را مـنـعـطـف كـنـنـد ذهـن شـان را بـه ايـنمـسـائل ، اگـر چـنـديـن هـزار جـوان مـا جـذب شـدنـد بـه مـراكـزى كـه ايـنـطـورمسائل شهوى و حيوانى در او مطرح است ، همين چندين هزار جوان را ملت ما از دست داده .
تاريخ : 30/4/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اهالى شهرستان اسفراين  
هدف ،عقب نگاه داشتن اقشار مختلف مردم بود
بسم الله الرحمن الرحيم
شـمـا تـوقـع نـداشـتـه بـاشـيـدكـه يـك كـشـورى كـه دو هـزار و پـانـصـدسـال تـحـت سـلطـه سـلاطـيـن جـور بـوده اسـت و و قـريـب شـصـتسـال تـحـت سلطه رژيم ناپاك پهلوى بوده است ، با همه قوا و با همه و با همه كوششهـا، كـوشـش كـردند كه اين كشور را از همه حيث به عقب بزنند، توقع نداشته باشيد بهمـجـرد ايـنـكـه آنـهـا رفـتـنـد، ايـنـجـا بـشـود يـك گـلسـتـان و مـردمـش هـم بـشوند ملائكه .نـسـل جـوان مـا را ايـنـهـا بـه طـورى تـربـيـت بـر خـلاف انـسـانـيـت كـردنـد كـهمـشـكـل اسـت بـه ايـن زودى بـشـود ايـنـهـا را بـرگـردانـد بـه يـكحـال كـه از آن راه بـه ايـن راه بـيـايـد تـا راه بـيـفـتـد. هـر مـعـمـمـى روحـانـى نـيـست و هرقـائل بـه اسـلامى مسلم نيست ، و در دستگاه جور كه از همه قشرها استفاده مى كردند از اينقـشـر هـم استفاده شده است و شما توقع نداشته باشيد كه در ظرف پنج ماه بشود همه رااصـلاح كـرد. نه همان شهر شما اين گرفتارى را دارد، شهرهاى ديگر هم همين گرفتارىها را دارند، قشرهاى ديگر هم همين گرفتارى ها را دارند منتها هر يك از گروه ها كه مى آيدهـمـان وضـع خـودشـان چـون مـحـسـوس شـان بـوده اسـت ، مـى گـويـنـد هـيـچ جـا بدتر ازمـحـل ما نيست ، از كردستان مى آيند همين را مى گويند، از لرستان مى آيند همين را گويند واز هـر جـا كـه مـى آيـنـد هـمـيـن مـسـائل مـطـرح اسـت و هـمـه هم درست گويند براى اينكه درطول اين مدت زحمت كشيده شده است كه همه چيز عقب كشيده بشود و خصوصا نيروى انسانى، نـگـذارنـد نـيـروى انـسانى ... قشرها و نه در قشر ديگران ، نگذارند روحانى صحيح وسـالم بـاشـد... صـالح ، هـر چـه هـم صـالح بـاشد بتواند همه قشرها را سالم كند حتىبـتـوانـد هـمان چيزى كه مربوط به خود رژيم هست ، مربوط به خود دستگاه دولتى استسالم كند... نخواهد روحانيت مترقى كارى بكند. به قدرى آشفته است كه نمى توانند بهاين زودى كارى انجام بدهند.
با كمك همه اقشار مشكلات رفع خواهد شد
بـا ايـنـكـه دولت بـا تـمـام قـوا مـشـغـول اسـت بـراى ايـنـكـهمـسـائل را، مـشـكـلات را حـل بـكـنـد لكـن مـشـكـلات زيـاد اسـت و مـشـكـلات زيـاد را نمى شودحل كرد الا با دست همه ملت ، همانطورى كه همه ملت اين رژيم را عقب زد و قشرى ... قشرىنمى تواند اين كار را بكند، اجتماع بود كه اين كار را كرده
هـمـيـن طـور حـالا هـم بـراى سـازنـدگـى كـه كـارشمـشـكـل تـر از اصـل مـطـلب بـود احتياجى به كمك دارد، دولت محتاج است كه همه مردم كمكشبـكـنـند، زير بالش را بگيرند و اين انشاءالله با كمك همه اقشار انشاءالله درست خواهدشـد و آنـطـور اشـخـاص نـاباب هم انشاءالله خود مردم طردشان مى كنند، خود مردم رها مىكنند آنها را.
انـشـاءالله اميدواريم كه به خواست خداى تبارك و تعالى امور اصلاح بشود، و هيچ خوفايـنـكـه نـتـوانـد، در ذهـن تـان نيايد. قدرتمند باشيد و همه با هم قدرتمند. شما يك همچوقـدرتـى را عـقـب زديـد، ايـن آشـفـتـگـى هـا ديـگـر داخـلى ،مـال خـودمـان اسـت غير آن بود كه همه قدرت ها دنبالش بودند، همه قدرت ها، يعنى قدرتهـاى كـوچـك مـمـالك ...بـزرگ ... مـا ديگر دشمن داخلى را كنار گذاشتيم ، اينها يك چيزهاىداخـلى اسـت . اگـر ريـشـه اى ، يك چيز گنديده اى هم باشد اين را هم شما مى كنيداندازيددور،تمام شد. خداوند انشاءالله همه تان را حفظ كند،خواهرها را حفظ كند برادرها را هم حفظكند و همه موفق باشيد كه اين نهضت را به آخر انشاءالله برسانيد.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 30/4/58
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در ديـدار بـا گـروه تـحقيقات و تبليغات دانشكده علوم اصفهان
نپذيرفتن قدرتى جز قدرت حق ، از آداب عبوديت
بسم الله الرحمن الرحيم
از آداب عـبـوديـت ايـن اسـت كـه جز قدرت حق ، قدرتى را نپذيرند و جز ثناى حق و آنكه ازاوليـاء حق است ، ثناى كسى را نگويند. ما بندگانى هستيم كه هيچ نداريم و هيچ نيستيم وهـر چـه هـسـت قـدرت الهـى اسـت . مـعجزه هايى كه در اين نهضت واقع شد همه از جانب خداىتـبـارك و تـعـالى بـود و بـشر كوچكتر از آن است كه بتواند اين معجزه ها را انجام بدهد.تـحـولات روحـى كـه در اين مدت قليل براى ملت ما پيدا شد، تحولاتى قلبى ، تحولاتروحـى ، تـحـولات ارادى ، هـيچ كس نمى توانست اين تحولات را ايجاد كند. آنچه كه عظمتدارد ايـن تـحـولات روحـى است كه در ملت پيدا شده و او بالاتر از اين پيشبرد و پيروزىاسـت كـه مـلت مـا پـيـدا كـرد. مـلتـى بـود كـه در فـكـر سـرنـوشـت خـودش نـبـود، هـر كسمـشـغـول كـارى بـود و آنـچـه مـطـرح نـبـود مـسـائل سـيـاسـى ،مـسـائل اجـتـمـاعـى كـشـور بـود، در مـدت كـمـتـر از دوسـال يـك تـحول پيدا شد كه تمام قشرهاى ملت افكار سياسى پيدا كردند. مجالسى كهصرف مى شد در امورى كه بيهوده بود حالا صرف مى شود در امورى كه سرنوشت سازاسـت . خـواهـرهـاى مـا كه اشتغال به مسائل ديگر داشتند الان همدوش با برادرها و مقدم برآنـهـا به سرنوشت ملت و به سرنوشت كشور خودشان فكر مى كنند، طرح دهند، فكر مىكـنـنـد، انـتقاد مى كنند. اين تحول تحولى است كه خداى تبارك و تعالى كه مقلب القلوباسـت ايـن تـحـول را ايجاد كرد. كشيده شدن كشور از ضعف به قدرت و ايجاد حق تعاون ازمـعـجـزات الهـى تـحـول مهم ديگر، تحولى بود كه از ضعف به قوت كشور ما را كشاند.كـرارا گـفـتـم اين را كه يك پاسبان در بازار بزرگ ايران كه تهران است اگر مى آمد ومـى گـفـت بـايـد بـيـرق بـزنـيد كسى به خود اجازه نمى داد، فكر نمى كرد كه مى شودمـقـابـل او ايـسـتـاد. هـمـيـن مـلت بـا هـمـيـن ضـعـف در ظـرف يـكسال و چندى به خيابان ها ريخت و گفت ما شاه را نمى خواهيم ، ما ابرقدرت ها را محكوم مىكـنـيـم . آنـهـائى كـه از يـك پـاسـبـان مـى تـرسـيـدنـد از تـوپ و تـانـك ومـسـلسـل هراسى نداشتند، خانم هائى در قبل وضعشان يك نحو ديگرى بود و رژيم آنها رابـه يـك مـسـائل ديـگـرى مـشـغـول كـرده بـود، مـتـحـول شـدنـد بـه كـسـانـى كـه درمـقـابـل رژيـم ايـسـتـادنـد و بـا بـرادرها همدوش بلكه مقدم در اين نهضت شركت كردند. اينتحول ها، تحول هاى
اعجاز آميز بود.
از آنـطـرف تـحـول ديـگـرى كـه پيدا شد، امروز يك دسته از جوان ها، زن و مرد، از اروپاآمدند پيش من و آنها گفتند ما آمديم براى اينكه در روستاها برويم و به مردم خدمت بكنيم .جـوانـهـائى كـه سـابـق در مـسـائل ديـگـر فـكـر مـى كـردنـد امـروز در ايـنـجـورمـسـائل فـكـر مـى كـنند. مى آيند، از اروپا مى آيند، از خارج مى آيند، زن و مردشان مى آيدبـراى ايـنـكـه در روسـتـاهـا بـرونـد كـمـك كـنـنـد بـه روسـتـائى هـا. چـنـانـچـه ازداخـل ، از دانـشـگاه ، طبيب ، مهندس ، خانم ها همه مى روند در اين روستاها و كمك مى كنند. اينحـس تـعـاون يـك حسى است كه ، يك تحولى است كه اعجاز آميز است و آنچه كه هست خداوندتبارك و تعالى انجام داده است .
با اراده حق تعالى در همه چيز پيروز شديم
همه چيز را از خدا بدانيد. ما بنده ضعيفى هستيم كه هيچ نيستيم ، هر چه هست او هست و هر چهداريـم از او داريـم و پـيروزى ما به دست او واقع شد. ما كه هيچ در دستمان نبود و پيروزدر هـمـه چـيـز شـديـم بـا اراده حـق تـعـالى بـود. ايـن اراده حـق تـعـالىدنـبـال ايـنـكـه شـمـا اجـتـماعتان ، اجتماع اسلامى بود (يدالله مع الجماعه ) اجتماع شمااسـلامى بود و قيام ، قيام انسانى اسلامى بود و خداوند به شما آزادى را هديه داد براىايـنـكه براى او قيام كرديد. اين قيامى است كه براى اوست ،حفظ كنيد. مادامى كه براى اوكار كنيد، اجتماعتان براى او باشد پيروز هستيد و من اميدوارم كه اين اجتماعات شما تا آخرمحفوظ باشد و براى خدا باشد. خداوند همه شما را سعادتمند كند و خداوند كشور شما رامستقل و آزاد كند وآزادى را از كشور شما نگيرد.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ :30/4/58
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان راديو دريا 
مى خواستند مملكت ما را از انسان خالى بكنند
بسم الله الرحمن الرحيم
دسـتـگـاه رژيـم سلطنتى و آن چيزهائى كه از قبيل رژيم سلطنتى كه رويهمرفته بگوئيمرژيم الهى و غير الهى ، رژيم هاى غيرالهى براى اينكه وضع شان بر حسب نوع اين استكـه بـه مـلت خـيـانت مى كنند و براى خودشان دستگاه درست مى كنند و به منافع خودشانملت را به كار مى كشند و از ملت جدا هستند، برنامه هاى آنها اين است كه با كوشش ملت رابـه تـبـاهـى بـكـشـنـد و نـسـل جـوان را فـاسـد كـنـنـد. اگـرنـسـل جـوان فـاسـد نـبـاشـد آنـهـا از آن خـوف دارنـد و مـى تـرسـنـد كـه يـك وقـتنـسـل جـوان يـك عـصـيـانـى بـكـنـد و آنـهـا را بـه تـبـاهـى بـكـشـد از ايـن جـهـت بـهوسـائل مـخـتـلف كـوشـش مـى كـنـنـد كـه نـسـل جـوان را بـه تـبـاهـى بـكـشـنـد كـه ازمـسـائل روز و از مـسـائل زنـدگـى كـنـار بـاشـنـد. وسـائل مـتـعـدده ازقبيل مطبوعات كه در خدمت آنها، راديو و تلويزيون ، سينما، تئاتر، تمام اينها كه در خدمتآن رژيـم هـاى غـيـر تـوحـيـدى هـسـت ، تـمام اينها براى اين است كه ملت را عقب برانند و ازتـوجه به مقدرات خودشان غافل كنند و احيانا بكشانند به طرف خودشان و آنها سرگرمبـه كارهاى غير مقدرات خودشان بشوند و آنها هم منافع خودشان راببرند و مطمئن باشندكـه كـسـى مـخـالفـشان نيست و لهذا جميع وسائل فساد جوانها را اينها فراهم مى كردند ازقبيل مراكز فحشا كه اطلاع لابد داريد كه در تهران خصوصا چقدر مراكز فحشا بوده استبـه طـرق مـخـتلف كه بعضى از آنها گفتنى نيست اصلا و همين طور اطراف دريا. در وقتىكه ، موقعى كه مردم دريا مى روند يكى از امورى كه آنها دامن به آن مى زدند همين اختلاطىبـود كـه بـيـن جـوانـهـا و زن و مـرد، و ايـن نـه از باب اين بود كه اينها مى خواستند بهجـوانـهاى ما مثلا يك خوشى بگذرد، بلكه از باب اين بود كه اينها را به تباهى بكشند.مراكزى كه در آن مخدرات بود از قبيل مشروبات و دستگاه هاى تخديرى ديگرى بود الىماشاءالله . در سينما جوانهاى ما وارد مى شدند، اگر چنانچه چند روز وارد مى شدند عادتمـى كردند و سينما با آن صورت هائى كه همه اش انحرافى بود، راديوها همه انحرافى، مـطـبـوعـات از قـبـيـل روزنـامـه ها، از قبيل مجلات ، همه چيزهائى بودند كه جوانهاى ما رامـنـحـرف كـنـنـد. و از جمله چيزهائى كه باز مغزهاى جوانها را مخدر مى كند و تخديرى استموسيقى است . موسيقى اسباب اين مى شود كه مغز انسان وقتى چند وقت به موسيقى گوشكرد تبديل مى شود به يك مغزى غير آن كسى كه جدى باشد، از جديت انسان را بيرون مىكند و متوجه مى كند به جهات ديگر. تمام اين
وسـائلى كـه حـالا ايـن بـعـضـى شـان بـود و الى مـاشـاءاللهوسـائل درسـت كـرده بـودنـد، هـمـه بـراى خـاطـر ايـن بـود كـه مـلت را از مقدرات خودشانغـافـل كـنـنـد و مـتـوجـه بـه جـهـات ديـگـر بـكـنـنـد، مـنـحـرف كـنـنـد او را ازمـسـائل روز كه مبادا مزاحمش بشوند. اين يك برنامه بسيار مفصلى بوده است كه طرح شدهنـه ايـنـكـه مـن بـاب اتـفـاق مـثـلا ايـن مسائل واقع شده ، نخير، اين يك طرح هائى است كهآنهائى كه طراح هستند، طرح كردند كه اين جوان ها را به تباهى بكشانند و علاوه بر اينآن فـشـارهـائى كـه بـر مـردم مـى آوردنـد و آن فـشـارهـائى كـه بـه روحانيت آوردند و آنفـشـارهـائى كـه بـه دانـشـگاه ها مى آوردند و به ساير اقشار، رويهمرفته خواستند كهمـمـلكـت ما را از انسان خالى بكنند و نيروى انسانى را به تباهى بكشند. دستگاه هائى كهبراى آموزش است ، براى پرورش است ، تبديلش كرده بودند به دستگاه هائى كه ضداو باشد. آموزش هائى كه براى انسان مفيد است ، براى يك جامعه و كشورى مفيد است ، آنهاحـذف مـى شـد و به جاى او آموزش هائى كه مخالف مسير ملت بود، روى شهوات خود فردبـود لكـن بـا مـسير ملت مخالفت داشت ، با مصالح كشور مخالفت داشت آنها را مى آوردند.مـقـالاتـى كـه مـربوط به سرنوشت ملت بود امكان نداشت در روزنامه نوشته بشود و درراديـوهـا خـوانده بشود. مقالاتى كه مخالف مسير ملت بود، مقالاتى كه مخالف مصالح يكمـلت بـود، مـخـالف مـصـالح جـامـعه بود، اينها رايج بود و مجلاتى كه بايد تربيت كندنسل جوان را، مبدل شده بود به آن تربيتى كه همه ملاحظه كرديد كه مجلات ما چه وضعافتضاح آميزى داشت . همه براى اين بود كه جوان ها را از مسيرى كه دارند و مسير انسانىكه بايد اينها بروند، منحرف كنند به يك مسير ديگرى و استفاده كنند. استفاده همچو بكنندكه تمام مصالح يك كشور را از بين ببرند، همه چيز را به تباهى بكشند، همه مخازن ما رابـه اجـنـبى دهند و كسى نباشد كه چرا بگويد، براى اينكه توجه مردم را از آن چيزى كهمـربـوط بـه زنـدگى شان است منحرف كردند. وقتى جوان ها كه اساس يك مملكتى هستند،پـايـه يـك مـملكت هستند، همه جوان ها بروند طرف فحشا، طرف مواد مخدره ، متوجه بشوندبـه ايـن مجلات و به اين اوضاع و به آن وضع راديو و تلويزيون و به آن مسائلى كهبـود، ديـگـر بـراى جوان نه وقتى مى ماند كه فكر كند در اين امور و نه مغزش كار كند.مـوسـيقى از امورى است كه البته هر كسى بر حسب طبع خوشش مى آيد، لكن از امورى استكـه انـسـان را از جـديـت بـيـرون مـى بـرد و بـه يـك مـطـلبهـزل مـى كـشـاند، ديگر يك جوانى كه عادت كرد كه روزى چند ساعت را با موسيقى سر وكـار داشته باشد (كه اينها شايد اكثر راديوشان و تلويزيون شان از همين قسم ها بود)يـك جـوانـى كه اكثر اوقاتش را صرف بكند پاى موسيقى و اكثر اوقاتش را صرف بكنددر ايـنـكـه پـاى مـوسـيـقـى بـنـشـيـنـد و ايـنـهـا، ايـن ازمسائل زندگى و از مسائل جدى بكلى غافل شود، عادت مى كند، همانطور كه به مواد مخدرهعـادت مـى كـند. كسانى كه به مواد مخدره عادت مى كنند، ديگر نمى توانند يك انسان جدىبـاشـنـد كـه بـتوانند در مسائل سياسى فكر بكنند. فكر انسان را موسيقى جورى كند كهديـگـر نـتـوانـد در غـيـر هـمـان مـحيط موسيقى و مربوط به شهوات و مربوط به موسيقىنـتواند اصلش فكرش را بكند. از اين جهت اينكه پافشارى داشتند به اينكه راديو آنطوربـاشـد و تـلويزيون آنطور باشد و مطبوعات و مجلات آنطور باشد و روزنامه ها آنطورباشند و سينماها آنطور
باشند و همه رويهمرفته دست به دست هم بدهند و اين ملت را سرگرم بكنند به اين امورو هـمـه مـخـازن مـا را بـبـرنـد كـه الان كه رفتند و گم شدند براى مملكت ما يك چيز سالمنمانده ، هر جايش دست بگذارى ناسالم است . هياهو كردند، فرياد كردند كه ما مى خواهيمشـمـا را بـه دروازه تـمـدن بـزرگ بـرسـانـيـم و واقـع مـطـلب دور كـردن مـلت بـود ازاصـل تـمـدن ، تـا چـه برسد به تمدن بزرگ . همه را دور كردند از تمدن ، از آنى كهاسـتـقـلال انـسـان را درسـت مـى كـنـد، اسـتـقـلال فـكـرى انـسـان را. تـا انـسـاناسـتـقلال فكرى نداشته باشد، نمى تواند يك فرد مفيد باشد. و اينها خواستند فرد مفيدپـيـدا نـشـود، اصـلا ايـنـهـا از انـسـان مـى تـرسـيدند. اينها ديدند كه يك مدرس ، در زمانرضـاخـان يك مدرس بود كه در مجلس بود نگذاشت رضاخان آنوقت كه مى خواست جمهورىرا درسـت بـكـنـد، مـدرس ‍ نـگذاشت ولو بر خلاف مصالح شد و اگر درست شده بود بهتربـود، لكـن آنـوقـت ايـنـهـا نـظـر سـوء داشتند، يعنى او به سلطنت كه نرسيده بود، او مىخـواست رئيس جمهور بشود و بعدش حالا كارهاى ديگر بكند و كسى كه جلوى او را گرفتمـدرس بود كه نگذاشت اين كار عملى بشود. كسى كه تا آخر ايستاد در مقابلش و بالاخرههـم جـانـش را از دسـت داد، مـدرس بـود كـه نـگـذاشت او كارهائى بكند، لكن آخرش هم در يكجـائى شـهـيـدش كـردند. اينها نمى خواهند يك انسان پيدا بشود، كوشش دارند كه دانشگاهايـنـقـدر كـه مـورد تـوجـه شـان اسـت و مـورد هـجومشان هست و تا بتوانند نمى گذارند كهبـرنـامـه هـاى دانـشـگـاه يـك بـرنـامـه هاى صحيح باشد. اگر هم از آنجا فرض كنيد يكبـرنـامـه صـحيح باشد، نمى گذارند اينها استقلال داشته باشند هر روز يك غائله و يكبساط درست مى كنند، غائله هائى ايجاد مى كنند كه جوان هاى ما سرگرم بشوند. در محيطمـا هـم همين طور، غائله درست مى كنند، مى كردند، هر روز يك غائله اى درست مى كردند، يكبـسـاطـى درسـت مـى كـردنـد كـه هـمـه را سـرگـرم بـه او بـكـنـنـد، و ازمـسـائل اصـلى و انـسـانـى مـا دور بـاشـيـم . جـزء هـمـيـنمسائل ، قضيه درياست كه حالا شما مطرح مى كنيد و قضيه دريا اين بود كه اين جوان هاىنـورس و ايـن دخـتـرهـاى نـورس در دريـا بـريزند به جان هم و هر كارى مى خواهند بكنندنسل ضايع بشود، انسان ضايع بشود. يك انسان جوانى كه چند ماه در اطراف دريا رفت ودو تـا جـوان بـا هـم مـخـلوط شدند، اين ديگر نمى تواند فكر بكند كه نفت ما را وقتى مىخواهند ببرند بايد چه كرد. اصلا فكر اين معنى در ذهن جوانى كه آنطورى است نمى آيد،آن فـقـط تـوجـه به اين دارد كه يك شعر عاشقانه بخواند و يك عاشق و معشوقى باشد،اصـلا فـكـر مـى رود سراغ اينگونه مسائل ، مسير عوض مى شود. اينها روى نقشه كار مىكـنند من باب اتفاق اين نشده كه دريا اينطور باشد، اينجور نشده كه دريا اينطور باشدكـه آنـطـور وسـائل بـرايـشـان فـراهـم مـى كـردنـد. از قـرارى كـه مـى گـويـنـد هـمـهوسـائل را بـرايـشـان فـراهـم مـى كـردنـد، تـشـويـق شـان كـردنـد، بـه هـمـه ايـنمسائل انحرافى تشويق مى كردند. اينها براى اين بود كه جوان ها را با هر ترتيبى كهشده ، با هر جورى كه شده از مسير زندگى خارج كنند تا اين كه يك ملتى فقير باشد ونـفـهـمـد كـه الان چيست يك مملكت فقير الان ما داريم و ملت نمى دانست چى هست . حالا كه اينهارفـتـنـد، چـشـمـشـان بـاز شده و مى بينند تمام انبارها را خالى كرده اند و قرض كردند وبـردنـد تـمـام جواهرات را اينها يعنى اكثر جواهرات ما را رضاشاه برد كه به انگليس هارسيد و بسياريش هم ايشان
بـرده كـه نـمـى دانـم بـه كـه خـواهـد رسـيـد. بـانـك هاى خارج پر است از ارزهاى اينها وپـول هاى اينها و جوان هاى ما توجه به اين مسائل نداشتند براى اينكه توجه خودشان رامنصرف كرده بودند به يك جاهاى ديگر يك روح جوان تازه رسيده كه الان وقت شهواتش ‍هـسـت ، اگـر مـسـايـل شـهـوى بـراى او بـه آنـطـور رايـج بـشـود ومـسـائل جـدى بـه آنـطور مغفول عنه بماند، بالاخره اين جوان آنطور بار مى آيد، ديگر درزمـان پـيرى هم كه ديگر به درد نمى خورد، كارى از او بر نمى آيد. آنوقتى كه نيروىجـوانـى اسـت و بايد به كار بيايد آنوقت اين نيروى جوانى منحرف است كه تهى شده ازآنـى كـه بـوده ، يـك چـيـز ديـگـرى جـايـش نـشـسـتـه ،مـسـائل ديـگـرى هـسـت از قبيل همين مسائل غربى و غربزدگى كه اينها بساط طولانى دارد.بـالاخـره بـا تـمـام وسـائل حـسـاب كـرده روى نـقـشـه هـا، بـسـيـارمـحـتـمـل اسـت كـه از خارج اين نقشه ها ريخته مى شود و اينهائى كه مى خواهند منافع ما رابـبـرنـد، آنها نقشه مى دهند و اينها اجرا مى كنند يا كارشناس ها مى آيند به اينجا و نقشهمـى دهـنـد و اينها اجرا مى كنند. اينها يك مسائل حساب شده است و روى يك مقاصد پليدى كهخارجى ها داشتند و خود دستگاه داشت .
راديو و تلويزيون آموزنده بايد باشد
الان انـشـاءالله امـيـدواريـم كـه ايـن مـسـائل يـك مـقـدارىحل بشود و دست آنها بحمدالله الان كوتاه است و اميدواريم كه تا آخر كوتاه باشد. رژيمرفـتـه اسـت و امـيـدواريم كه ديگر برنگردد و نخواهد برگشت . حالا بايد جدى بگيريدمـسـائل را، از آن هـزل و شـوخـى و مـسـائل غـيـر جـدى بـرگـرديـد بـه آنمـسـائل جـدى ، مـمـلكـت تـان را اداره كـنـيـد، خودتان بايد اداره كنيد. دستگاه تلويزيون يادسـتـگـاه راديـو آموزنده بايد باشد، قدرت بدهد به جوان هاى ما، جوان هاى ما را نيرومندكـنـد نبايد دستگاه تلويزيون جورى باشد كه ده ساعت موسيقى بخوانند، جوان هائى كهنـيـرومـنـد هـسـتـنـد از نـيـرومـنـدى آنـهـا را بـرگـردانـنـد بـه يـكحـال خـمـار و خـلسـه مثل همان ترياك و... موسيقى با ترياك فرق ندارد، ترياك يك جورخـلسـه مـى آورد ايـن يـك جـور خـلسـه مـى آورد. ايـنـهـا بـايـدتـبـديـل بـشـود. اگر بخواهيد مملكت تان يك مملكت صحيح باشد، يك مملكت آزاد باشد، يكمملكت مستقل باشد، مسائل را از اين به بعد جدى بگيريد، راديو و تلويزيون را تبديلش ‍كنيد به يك راديو و تلويزيون آموزنده ، موسيقى را حذف كنيد نترسيد از اينكه به شمابگويند كه كهنه پرست شديد. باشد ما كهنه پرستيم . از اين نترسيد. همين كلمات نقشهاسـت بـراى ايـنـكـه شـمـاهـا را از كـار جـدى عقب بزنند. اينكه مى گويند كه اگر چنانچهمـوسـيـقـى در راديـو نـبـاشـيـد، آنـها مى روند از جاى ديگر موسيقى را مى گيرند، بگذاربـگـيرند از جاهاى ديگر، شما عجالتا آلوده نباشيد، آنها كم كم برمى گردند به اينجا.ايـن عـذر نـيـسـت كه اگر موسيقى نباشد در راديو، آنها مى روند از جاى ديگر موسيقى مىگـيـرند. حالا اگر جاى ديگر مى گيرند ما بايد به آنها موسيقى بدهيم ؟! ما بايد خيانتبـكـنـيـم ؟! مـوسيقى خيانت است به يك مملكتى ، خيانت است به جوان هاى ما، اين موسيقى راحذفش كنيد بكلى ، عوض آن يك چيزى بگذاريد آموزنده باشد، كم كم مردم را و جوان ها راعادت به آموزندگى بدهيد، از آن عادت خبيثى كه داشتند برگردانيد. اينكه مى بينيد
كـه جـوانـها اگر اين نباشد مى روند سراغ موسيقى و جاى ديگر، براى اين است كه اينهاعـادت كـردنـد و ايـن شـاهد بر اين است كه جوان هاى ما فاسد شدند. الان ما موظفيم كه ايننـسـلى كـه فـاسـد شـد بـرگـردانـيم به صلاح و نگذاريم آن كوچك كوچك هاى ما فاسدبـشـوند و اينها را جلوشان را بگيريم . بايد جدى باشد اين مساءله . اختلاط زن و مرد دردريـا هـم از هـمـان نـقشه ها بوده بايد مردم جديت كنند، خودشان جلو بگيرند و دستگاه هاىانـتظامى و حكومت ها و اينها جلوگيرى بكنند و خود مردم جلوگيرى بكنند راديو اين معنى راتـبـليـغ بـكند كه نبايد اينطور باشد، مفاسدش را به آنان بگويد و همين طور راديو يكدستگاهى باشد براى آموزندگى ، براى پرورش ‍ يك ملتى . با راديو و تلويزيون ازهمه چيز بهتر مى شود پرورش داد مملكت را، براى اينكه راديو و تلويزيون هم ملا و آدمىكـه سـواد دارد از او اسـتـفـاده مـى كـنـد هـم آن كـس كـه سواد ندارد، اما از دستگاه هاى ديگرمـثل روزنامه و مجله يك دسته مى توانند استفاده بكنند در يك جاهاى محدودى . اين الان راديوو تـلويـزيـون جـورى شـده اسـت كـه در همه جا الان شما مى گوئيد كه راديوى ما را چهارمـيـليـون جـمعيت مى شنود. راديوها يك جورى شده است كه حالا همه قشرها مى شنوند. اين ازراه سـمـع و بـصر شما مى توانيد خدمت بكنيد به اين مملكت ، چنانچه خيانت كردند به اينمـمـلكـت ، بـهـتـر مى شود به آن آموزندگى و تربيت داد و مترقى كرد و جوان ها را به آنتـربـيـت كرد، براى اينكه همه گوش مى كنند و همه جوان ها گوش مى كنند و دهاتى ها وروسـتـائى هـا و آنـهـا هـمـه ، هـر كـس تـوانـسـت ، يك راديو پيدا مى كند و نتوانست ، رفتهمـنـزل رفـيـقـش و گـوش كـرده اسـت . در هـر صـورت ايـن دسـتـگـاه هـا بـايـدتـبـديـل بـشـود، اگـر بـخـواهـيـد مملكت تان بماند در دست تان و اگر همان بساط و همانبـرنـامـه هـا بـاشـد، بـدانـيـد كـه حـالا اگـر نـشـود بـعـد از چـنـدسـال ديـگـر دوبـاره برگشت مى كند به همان مسائل و دوباره بدبختى براى اعقاب شماخواهد بود.
انـشـاءالله خـداونـد هـمه را تاءييد كند و همه ملت ما را بيدار كند و همه ملت ما به مصالحخـودشـان آشنا بشوند و از آن نقشه هائى كه براى ما كشيده اند انشاءالله مطلع بشوند وخنثى كنند آنها را.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ :31/4/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى نهضت راديكال ايران  
شعار وحدت اگر با عمل همراه نباشد ريا كارى است
بسم الله الرحمن الرحيم
الان مردم همه دارند راجع به اين مساءله فرياد مى زنند كه مااسلام را مى خواهيم . همه اينرا مى خواهند.آقا! شما مى گوئيد نه ، و مى خواهيد چه كنيد ؟ همه با هم مجتمع بشويد تحتيـك بـيـرق و وكـلايـتـان را تـعـيـيـن بـكـنـيـد. هـمـه بـه يـك وكـلاى اسـلامى كه اعتقاد بهمسائل دارد، آنى كه ايمان دارد، آنى كه اعتقاد دارد كه اگر خلاف بكند، ولو در اينجا مچشگـيـر نـكـند جاى ديگر مچش گير مى كند. امروز روزى است كه كلمه وحدت براى ما فايدهنـدارد، عـمـل وحـدت لازم اسـت . من هم هى مى گويم وحدت ، اگر بنا شد كه من مخالفت كنمبـاايـن ، خـوب ايـن كـلمه اى است ديگر، يك ريايى بيشتر نيست . فكر اين مطلب را بكنيد،خـودتـان بـنـشينيد فكر بكنيد. رفقاى ديگر، آنهائى كه اعتقادشان اين است كه مى خواهندخدمت بكنند به كشور، با آنها تفاهم بكنيد، بگوييد اگر خدمت مى خواهيد بكنيد، چرا گروهگروه مى شويد؟ همه خدمت بكنيد. گروه گروه شدن معنايش اين است كه من مى خواهم براىخـودم بـكـشـم ، آن مـى خـواهـد بـراى خـودش بـكشد، اظهار وجود بكنند. آقا نمى توانيم درمـقـابل اسلام اظهار وجود بكنيم ، در اشتباه هستيم . جز اين معنى كه يك تشتتى پيدا بشود ويـك اخـتـلافـاتـى پـيـدا بـشـود و يـك عـرض مـى كنم تاءخيرى نهضت را عقب بيندازد. شماخـيـال نـكنيد اين پيش ‍ نمى رود، پيش مى رود انشاءالله ، لكن عقب مى شود. با اختلافاتىكـه پـيدا بشود و اشخاص روشنفكر، اشخاص صاحب قلم ، اشخاص ‍ صاحب اطلاع و فكر،ايـنـهـا دنـبـالش را مـى گـيـرنـد كـه ، قـلم ها را بر مى دارند، هر چه دلشان مى خواهد مىنـويـسـنـد و مـوجـب تـشـتت مى شوند. همين هم كه مى گويند وحدت ، وحدت ، وحدت ، همين هاوقتى كه قلم دست شان مى گيرند و مطلب مى نويسند، يك وقت ديديم كه حمله كردند بهيـك مـسـاءله اى از مسائلى كه مردم به آن مساءله علاقه مند هستند، و ايجاد اختلاف مى كنند.چـرابـايد اينطور باشد؟ اگر اينها و اقعار است مى گويند كه ما مملكت را ميخواهيم و ملترا مـى خـواهـيم ، استقلال را مى خواهيم ، چرا بايد اينطور باشد كه قلم هايشان بر خلافمـسائلى است كه ادعا كنند. اول كلام مى گويند كه مملكت بايد با هم متحد باشد، آخر كلامشـان مـى بـينيد كه يك كلمه اى گفته است كه اسباب تشتت مى شود. اين اطراف دريا بودكـه جـهـات اطـراف دريـا را يك مرد (نمى دانم ، حالا من كه نمى شناسم ) در مجله گفته جدابودن زنها از مردها افتضاح است . تمدن اين است كه پسرها و دخترها توى دريا به هم وربروند !! اين تمدن
اين تمدنى اين تمدنى است كه پنجاه سال حالى ما كردند؟!! اين معنى اش تمدن است ؟!
تهى نمودن مغزهاى جوانان با ايجاد مراكز فحشا
پـنـجـاه سـال بـه مـغـزهـاى مـا تـزريق كردند كه تمدن عبارت از اين است كه چيز كردند،سـيـنـمـايـش بـرويـد تـمـدنـش عـبارت از اين است كه آن دستگاه وقاحت ، مجلاتش اينطور وروزنامه هايش اينطور، راديو و تلويزيونش اينطور، همه اينطور بودند و ما از اين ضررديـديـم ، هـمـه مـان از ايـن ضـرر ديـديـم ، ديـديـم كـه زندگى ما را به هم زدند، نيروىانـسـانى ما را عقب زدند. نيروى انسانى ، ما الان كم داريم . براى چه ؟ براى اينكه پنجاهسـال مـا را كـشيدند به مراكز فحشا، جوانهاى ما را كشيدند به مراكز فحشا، كشيدند بهمراكزى كه مغزهاى آنها را تهى كردند. به آدمى كه در اين نحو سينماهائى كه پيش بود(حـالا مـن نـمى دانم وضعش چه جورى است . آنوقت سينماهائى كه بود همه آن دستگاه فسادبـود) ديـگـر يـك جوانى كه مى رفت در آنجا، پنج روز، ده روز مى رفت عادت مى كرد بهايـن ، ايـن ديگر نمى توانست جدى يك عملى بكند، اين ديگر نمى توانست فكرش را متوجهبكند به اينكه نفت شما را دارند مى برند و همه چيز ما را دارند، حيثيت ما را دارند برند ومـا مـشـغـول اينكه سينما را تماشا بكنيم ، ستاره سينما را. مجلاتمان اينطور، سينماهايماناينطور، همه چيزمان اينطور شده بود و ما را خودمان را از بين بردند كه هيچ ، يكى ديگررا جـاى مـا نـشـانـدنـد و مملكت ما متبدل شده بود به يك چيز ديگرى . الان كه در اين نهضتبسيارى از قشرها آن وضع سابق شان را رها كرده اند، متوجه شدند.
اين اسلام بود كه شما روشنفكران را از انزوا خارج كرد
اين حقوقدان ها، اين روشنفكرها،اين عرض مى كنم كذاها، اينها چرا نمى آيند ملحق بشوند بههـمـين جمعيت ها؟ و با همين ها كارشان ، چرا همه دست به هم نمى دهند؟ نوشته هايشان جورىباشد كه وحدت كلمه ايجاد كند، گفته هايشان جورى باشد، جمعيت هايشان اينطور باشد.چرا مى روند توى مجلس نمى دانم وكلا و مى گويند كه اسلام ديگر به درد نمى خورد ؟جـز ايـن است كه مى خواهند فساد كنند ؟ ولو يك كلمه مفتى كه به يك كسى بگويد، كه دركـسـى تاءثير نمى كند، اما خود اين معنى نشان اين را مى دهد كه اين رشد نيست . الان اگرايـن تـمـيز مى داد كه اين اسلام بود كه همه شما را از خارج كشيد اينجا و حالا آزاد شديد،ايـن اسـلام بـود كـه شـمـا را از انـزوا بـيـرون آورد، شـما همه توسرى خور سازمان امنيتبـوديـد، شـمـا هـمـه نمى توانستيد اظهار وجود كنيد، حالا كه اسلام آمده و شما را از زاويهبيرون كشيده و از خارج وارد كرده در ميدان عمل ، حالا بر ضد همان اسلامى كه همچو خدمتىبـراى شـما كرده است ، قيام كرديد ؟ ! اين را بايد اسمش را چى گذاشت ؟ اين را اسمش رامـى گـويـيد تشخيص نمى دهند ؟ اينقدر با اسلام بد هستند كه حتى حاضرند كه امريكا وشـوروى بـرايـنها حكومت كنند و اسلام روى كار نيايد. چه جورى است وضع ؟ اصلاح كنندمـردم خـودشـان را. بـايـد ايـن طـبـقـه روشنفكر و اين طبقه اى كه عرض مى كنم كه كار آمدهستند، خودشان را اصلاح بكنند .اين
طبقه مردم زود سالم مى شوند، دست نخورده اند اينهاما هر چى داريم از اين طبقه اى كه ادعاكـنـنـد كـه مـا روشـنفكريم و ماحقوقدانيم و ما نمى دانم طرفدار چه هستيم و اينها، ما هر چهداريـم از ايـنـهـا داريـم صدمه مى خوريم . چرا دست به هم نمى دهند كه اين كار را بكنند؟چـرا جـلوگيرى مى كنند از اين سيلى كه راه افتاده است و مى خواهد كارها را اصلاح بكند ؟ايـن دردهـايـى است كه هست و شماها بايد درمان بكنيد و دست به هم بدهيد كه درمان بكنيد.حـالا شـماها كه آمديد، اين عمل را بكنيد تا ببينيم سايرين چه مى كنند. اگر من ديدم شماهاكرديد آنوقت ...
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 1/5/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام شاهرخى  
بـسـمـه تـعالى جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمين آقاى سيد محمد تقى شاهرخى دامتافاضاته
با توجه به حساسيت وضع موجود و احتياج به تسريع در كارهاى دادگاه ها و رسيدگىبـه وضـع زنـدانيان و اصلاح امور مردم بدين وسيله جنابعالى به سمت قاضى شرع دردادگـاه انـقـلاب اسـلامـى بـروجـرد مـنـصـوب مـى شويد كه انشاءالله تعالى زودتر بهپـرونـده هـا رسـيـدگـى و حـكـم الهـى را دربـاره مـتـهـمـان اجـرا نـمـائيـد و افـرادى را كهمشمول عفو عمومى مى شوند از زندان آزاد كنيد و در مورد اصلاح امور مذهبى و اجتماعى شهرنـيـز بـا هـمـكـارى و مـشـورت عـلمـاى اعلام محل و مؤ منين محترم اقدام نمائيد. از خداى تعالىتوفيقات همگان را در راه خدمت اسلام و مسلمين خواستارم .
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation