بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 8, امام خمینی (ره)   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
     SAHIFE15 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

اسـتـقـرار حـكـومـت و مـحـدود شـدن هـرج و مـرج بـا بـررسـى قـانـون اسـاسـى وتشكيل مجلس
و آنـچـه مـى خـواهـم عرض بكنم اين است كه اصل اين قضايا را، اصلاح اين قضايا را بهنظر من آسان است و آن در وقتى است كه ما يك مجلسى داشته باشيم . اگر مجلس شورا آنطـورى كـه مـا بـخواهيم ملى و اسلامى باشد، همه اين مطبوعات اصلاح خواهند شد، همه اينراديو تلويزيون ها اصلاح خواهند شد، همه اين ادارات تصفيه خواهند شد، يعنى ملت بايدتـصـفـيـه كند به وسيله اشخاصى كه مى فرستد. انشاء الله در اين دوره بر خلاف دروههـائى از زمـان ، يكى دو دوره شايد بعد از مشروطه تا حالا و يا از زمان رضا شاه تا حالاديگر آنطورها نخواهد شد كه يك كسى به قول محمدرضا ليست را از چيزها، سفارتخانههـا بـفـرسـتـنـد و ما هم ماءمور اجرا باشيم . ايشان خودشان اين مطلب را به صراحت گفتندمـنـتـها خواست تعريف از خودش بكند كه ما حالا ديگر آنطور نيست . از پدرش تكذيب كرد واز خودش ماقبل اينوقت را، اصلش هم دروغ گفت . انشاءالله ما اميدواريم كه ديگر ليستى دركار نباشد كه يكى ليستى بدهد و شما ملزم باشيد، بله ليست بدهيد كه هدايت كند ملت رابـه ايـنـكـه ايـنها افراد خوبى هستند، اما الزام كند ملت را كه اينها را تعيين كنيد يا اصلابـه مـلت كـارى نداشته باشد، خودش تعيين كند و ببرد مجلس چون اصلش از خيلى وقت هاايـنـطور بود، اينها ديگر پيش نمى آيد و انشاءالله وقتى كه يك مجلسى ملى اسلامى بههمت همه ملت تهيه شد اين مسائل كه حالا يك قدرى هرج و مرج است و يك قدرى از اين آزادىسـوء اسـتـفـاده مـى كنند، اينها محدود خواهدشد و مجلس اصلاح خواهد كرد اينها را. الان شمابـخواهيد كه در اين مسائل وارد بشويد، من چون مى بينم كه حالا كه صحبت قانون اساسىاست هى طرح هاى زياد مى آيد كه بسيارش انقلاب آميز است و بسياريش شلوغ بازى و برهم كردن است ، مخالف ايجاد كردن است . در همين چند روزى كه صحبت قانون اساسى است ،زيـادتـر ايـن هـجـوم بـه ايـنـجـا شـود، مـشـكـلات را مـى گـويـنـد، مـن هـمقبول دارم مشكلات هست ، از اطراف مى آيند و مشكلات
خودشان را مى گويند و من هم به همه آنها اين سفارشى را كه به شما حالا عرض مى كنمبه همه شان عرض كرده ام كه ما يك مسائل اصلى داريم كه الان به آن مبتلاييم و آن اينكهتدوين قانون اساسى شده منتشر هم كرده اند و بايد نظر داده بشود. الان وقتى است كه ماهمه قوايمان را صرف كنيم در اينكه طرح بدهيم ، اشكالاتى كه راجع به قانون اساسىداريم بكنيم و بدهيم به مجلس سنا كه بعدها خبرگان بيايند و نظر كنند و بالاتر از آنايـنـكـه هـمه قوا را صرف كنيم در انتخاب اشخاص صحيح ، اشخاصى كه غربى نباشندكه بعد ما را بكشانند به طرف غرب ، شرقى نباشند كه ما را بكشانند از آن طرف ، بهصـراط مـسـتقيم اسلام باشند و مسلم باشند، متعهد باشند، عالم به اوضاع وقت ، عالم بهاسـلام و عـرض مـى كنم كه امين در كارهايشان ، اينطور باشند. يك همچو اشخاصى با همتهمه قشرهاى ملت تعيين بشود تا اينكه اين قانون اساسى بررسى بشود و عرض مى كنمكـه نقايصى اگر دارد رفع بشود و اگر يك چيزى بايد به آن زياد بشود، زياد بشودو چـيـزى بـايـد كـم بـشود، كم بشود و بعد هم به دسترسى ملت بدهند و ملت نگاه كند وراءى بـدهـد، يـا آرى يـا نـه . آنـوقـت اسـاس مـملكت ما يك پايه اش درست شده و آن پايهقانون اساسى است . دو پايه ديگر مانده و آن اينكه مجلس شورا را بايد ملت خودش وكلاتـعـيـيـن كـنـنـد وكـلا هـم هـمين جورى كه عرض كردم وكلاى ملى ، وكلائى كه مردم در بلادخودشان شناختند كه اينها مردم صالحى هستند، اينها مردم اسلامى هستند، اينها گرايش بهشـرق و غـرب ، گرايشى به مكتب هاى فاسد ندارند، اينها را تعيين كنند. يك مجلس شوراداشته باشيم ، آنوقت رئيس جمهور هم انشاءالله تعيين بشود و مملكت ما رسمى ، يك دولتمـسـتـقـر رسـمـى داشـتـه بـاشـد با قانون اساسى ، با آن جهاتى كه اساس مطلب است ،بـعـدش بـيـائيـم برسيم به قضيه مطبوعات كه مى دانيم مطبوعات صحيح نيستند، راديوتـلويـزيـون اشـكـال در آن هـسـت عـرض كـنـم ادارات در آنـهـااشـكـال هـسـت ، در وزارتـخـانـه هـا اشـكـال هـسـت ، در بـازارخـيـلىاشـكـال هـسـت ، در هـمـه جـا اشكالات زياد است اما ما الان بخواهيم برويم سراغ آن اشكالاتفرعى ، ممكن است كه نقشه باشد كه ذهن ما را به آن طرف منحرف كنند و خودمان هم متوجهنـبـاشـيـم ، ذهـن مـا را بـرگـردانـنـد بـه يـك طـرف ديگرى و آنهائى كه مى خواهند نتيجهبـگـيـرنـد، مـا كه الان مى خواهيم نتيجه بگيريم نتيجه اش را آنها بگيرند ، يعنى آنها درقانون اساسى طرح بدهند. من اشخاص ‍ مختلفى كه از علماى بلاد و از اشخاصى آمده اندايـنـجا صحبت شده است گفتم آقا ننشينيد تا دشمن هاى شما طرح بدهند، شما خودتان طرحبـدهـيـد ، خـودتـان صـحـبـت كـنـيـد، نـيـائيـد پـيش من بگوئيد، طرح را بنويسيد بدهيد بهآنـجاهائى كه بايد بررسى بشود و بعد هم خودتان بايد، ملت خودش بايد انتخاب كنداشـخـاصـلى الله عـليـه وآله را، البـتـه يـك مـعرفى هم از طرف اشخاصى كه مطلع براوضاع هستند و مطلع بر افراد هستند، يك معرفى هم از آنها خواهد شد لكن ملت خودش بايدنـظـر بـدهد. ما الان مى ترسيم كه در اينوقتى كه وقت نتيجه گرفتن از اين نهضت است وبـايـد ما جديت كنيم كه اساس را درست بكنيم ، بخواهند ذهن ما را از اين مطلب منصرف كنندبـه يـك مـشـكـلاتـى كـه هـمـه ايـنـهـا مـشـكـلات صـحـيـح اسـت ،مـشـكـل اسـت هـمـه ايـنـهـا ذهـن مـا را مـنـصـرف كـنـنـد و خـود آنـهـامـسـائل اصـلى را خـود آنها تصرف در آن بكنند. از اين جهت به نظر من مى آيد كه بايد ماهمانطورى
اقـلا شـمـاهـا تـا آنـوقـتـى كـه چـشـمـتـان بـاز شـد و تـوجـه پـيـدا كـرديـد، زيـرمشكل بوديد و زير بار !!! عرض كنم كه انحرافات بوديد يكى دو ماه ديگر، دو سه ماه ،ديـگـر بـايـد تـحـمـل كـنـيـد و اذهـانـتـان مـتـوجـه بـاشـد بـه ايـنمـسـائل اصـلى كـه قدم به قدم پيش برود. بايد انسان هر وقت به آن مساءله اى كه راجعبـه آنـوقـت اسـت تـوجـهـش را بـكـنـد ايـن مـسـائل ، مـسـائل دسـت دومـنـد و ايـنمـسـائل دسـت دوم انـشـاءالله حـل مـى شـود و انـشـاءالله كـم كـم هـم روزنـامـه هـا تـرتـيبشحـل مـى شود و هم سايرچيزهائى كه هست ، انشاءالله درست مى شود، لكن اين نكته را من هروقـت و هـر آن مـى گـويـم از بـاب ايـنـكـه خـوب ، دردى اسـت كه بايد گفت و نبايد اينكهترسيد كه چرا هى گوئيد اين راه ما، هى بايد اين را بگوئيم ، يك نفر آدم كه سرش دردمى كند، براى اينكه تكرار نشود، يك دفعه هم بگويد دلم درد مى كند؟! خوب سرم درد مىكند، بترسد از اينكه تكرار مى كند؟! اين طبيب مى آيد، به طبيب بايد بگويد سرم درد مىكـنـد، اگر يك طبيب ديگرى آمد، به او بگويد دلم درد مى كند كه مبادا آن دفعه گفتم سرمدرد مـى كـنـد ايـن دفـعـه بـگـويم دلم ؟! نه ما الان سرمان درد مى كند، هر كس را مى بينيمبـايـد ايـن نـاله را بزنيم كه آقا آه سرم درد مى كند، هر كسى را مى بينيم بايد بگوئيمالان وقـت ايـن اسـت كـه راجـع بـه ايـن قدمى كه الان پيش داريم ما الان طرحى كه هست نظربدهيم و راجع به وكلايى كه مى خواهيم تعيين كنيم و اشخاصى كه مى خواهيم تعيين كنيمكـه خـبـره مساءله هستند ، چشممان را باز كنيم كه مبادا يك اشخاصى نابابى وارد بشوندولا اقـل اشـكـال تـوليـد كـنـنـد، نـتـوانـنـد ولو ايـنـكـه يـك كـارى بـكـنـنـد، لكـناشـكـال و هـيـاهـو و بـسـاط بـراى مـا درسـت بـكـنـنـد. انـشـاءالله مـن امـيـدوارم كـه هـمـهمـسـائل بـا تـوجه به خدا، با حفظ وحدت كلمه ، با حفظ اين انقلابى كه در خود روحيه هاشـد كـه روحـيـه را مـتـبـدل كـرد بـه يـك روحـيـه صـحـيـح اسـلامـى ، ايـنمـسـائل انـشـاءالله بـا قـدرت خـودتـان حـل بـشـود وحل مى شود انشاءالله وخواهد شد انشاءالله .
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
تاريخ : 21/4/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از بازاريان تهران  
پـرداخـتـن بـه قـانـون اسـاسـى و مـجـلس خـبـرگـان ازمسائل ضرورى و تعيين كننده كنونى
بسم الله الرحمن الرحيم
مطالب شما دو بخش بود: يكى راجع به امور بازرگانى و بازار و برگرداندن بازاررا بـه يـك بـازار اسـلامى كه اشخاصى كه بر خلاف موازين اعمالى مى كنند جلوگيرىبـشـود، يـكى هم راجع به قانون اساسى و وضع قانون اساسى . من حالا اعتقادم اين استكـه آن قـسمت اول يك قدرى ما صبر بكنيم و قسمت ثانى كه الان اولويت دارد، در آن صحبتبكنيم و بعد مربوط به آن اقدام بكنيم . الان چيزى كه مطرح است آن چيزى است كه اساساسـلام و اسـاس مـذهـب مـبتنى بر آن است و آن قانون اساسى مملكت است . در قانون اساسىمـمـلكـت ، يـك صـحـبـت در ايـن است كه شما گفتيد كه بايد روى موازين شرعيه باشد. شكنـداريـد ايـن ، لكـن شـماها مطالعه كنيد، همين قانونى كه منتشر شده است و هر جا كه نظرداريد يا اصحاب نظر، نظر داده اند نظرتان را بنويسيد و به مجلس سنا كه بناست همهنـظـرهـا مـجـتمع بشود آنجا بدهيد تا انشاءالله بعد آن خبرگانى كه آنجا مى روند، آنجاروى هـم بـريـزنـد و اصلاح كنند و يك مساءله ديگر كه مهم است قضيه خبرگان است . درقـضـيـه خـبرگان اهميت خيلى زياد است براى اينكه ممكن است كه يك وقتى اگر ماها، شماهاغـفـلت كـنـيـد يـا سـسـتـى كـنـيـد يـا انـظـارتـان را مـتـوجـه بـه يـكمـسـائل ديـگـر بـكـنـيـد، اشـتغال به مطالب ديگر پيدا بكنيد، اشخاصى كه با مسير شمامخالف هستند چند نفرى بفرستند در مجلس و موجب زحمت بشوند. از اين جهت در اينوقت بايدهـمـه تـوجـه بـه آن دو تا مطلب باشد: يكى تدوين قانون اساسى يعنى نظر در قانوناسـاسـى كـه شماها هر كس صاحبنظرند نظر بدهند و يكى هم انتخاب اشخاصى كه بايدبـشـود ، اشـخـاصـى كـه مـتـديـن بـاشـنـد، اشـخـاصـى كـهاهـل نظر باشند، شرقى و غربى نباشند، مورد اطمينان جامعه باشند. اين چند نفرى كه درتـهـران شـده اسـت بـايـد يـك هـمـچـو اشـخاصى باشند، كه البته يك معرفى هم بعضىاشـخاص صاحبنظر مى كنند. در هر صورت الان طرح همه چيزها (چون طرح هاى زيادى الانهى مى آيد) طرح همه چيز الان يك قدرى با مسير مخالفت دارد. آن چيزها قدم قدم بايد پيشرفـت ، يـعنى هر چى در هر وقتى كه موقعش هست . يك مسائلى است كه حالا موقعش است ، يكمسائلى است كه بعد موقعش است ، يك مسائلى است كه متاخرتر.
خدشه در اصول قانون اساسى مايه ضربه به پيكر يك جامعه
آن كـه الان مـطرح است آنهايى است كه اساس حكومت ماست اگر در اساس قانون اساسى مايك خدشه اى بشود، يك اشتباهاتى باشد يا عمدى يا خطئى ، اين سرنوشت يك مملكتى راعـوض مـى كـنـد. بنابراين الان راجع به اصناف و گرفتارى هائى كه در اصناف است وچـيزهائى كه در بازار واقع مى شود، الان طرح اين مساءله يك قدرى زود است . اين ، طرحايـن مـسـاءله بايد بشود كه همه نظر بدهيد راجع به قانون اساسى ، قوايتان راصرفايـن مطلب بكنيد. الان ما احتياج مان به اين مساءله است ، نه احتياجمان به بازار. الان اگرراجع به ما همه احتياجات داريم ، خوب مدارس ما نواقص دارد بايد رفع بشود، دانشگاه همنواقص دارد، دادگسترى هم نواقص دارد، همه اينها بايد رفع بشود، اما اگر ما حالا از اينمـطـلبـى كـه الان اسـاسـى اسـت بـراى مـا، دسـت بـرداريـم و بـرويـم سـراغ آنمـسـائل ، خـداى نـخـواسـتـه رخـنـه مـى كـنـنـد در ايـن مـساءله اساسى ما، بعد هم اگر خداىنـخـواسـته آنها غلبه بكنند، ديگر نه بازارى براى شما مى ماند و نه مدرسه اى براىمـا. پس حالا بايد اين دو تا مساءله اى كه الان موقعش است ، دو مساءله ديگر هم بعد از اينموقعش است : يكى انتخابات است ، يكى انتخاب رئيس جمهور. انتخابات مجلس شوراست كهامـسال غير سالهاى سابق است ، غير دوره هاى سابق است . دوره هاى سابق فرمايشى بود،هيچ كدامتان هم اطلاع نداشتيد كه كى وكيل مى شود و كى مى شود. چه بخواهيد چه نخواهيدمـى شـود، امـا حالا اينطور نيست . خود شما بايد تعيين بكنيد ودر آنجا هم آن قدم بعد بايدبرداشته بشود و وكلايى كه آنجا تعيين مى شود هم بايد بعد نظر همه تان بدهيد كه وبـعـد از ايـنـكـه ايـن مـسـائل تـمـام شـد ويـك اسـتـقـرارى در حـكـومـت پـيـدا شـد ، آنوقت اينمـسـائل بايد به طور دقيق بررسى بشود. پس حالا همه ما، نه من به احتياجات خودم و نهشـمـا بـه احـتـيـاجـات خـودتـان الان نـظـر نـكـنـيـد ، خـيـال كـنـيـد كـه ، كـه دوسـال ديـگـر هـم خداى نخواسته اين حكومت آن بود. يك چند ماهى است . انشاءالله با يك چندمـاهـى تـمـام مـى شـود مـسـاءله و ايـن چـنـد مـاه هـم روى هـمـانسال هاى طولانى كه گذشت است .
ايجاد اختلاف ، حركتى است در مقابل پيشرفت نهضت
و مهم اين است كه يك اختلافاتى الان ايجاد مى كنند يعنى اشخاصى كه مى خواهند نگذارندكه نهضت ما نتيجه بگيرد. ما يك نهضتى كرده ايد شما، يك قدرت بزرگى را شكست داديدلكـن نـتيجه اين نبوده است كه فقط به قدرت برسيد. اگر عوض آن قدرت ، يك قدرتىنـظـيـر آن بـيـايـد، خـوب همان است كه بود پس عمده اين است كه ما بعد از رفتن آن قدرتنـتـيـجه اى كه اسلام مى خواهد نتيجه اى كه صلاح مسلمين است بگيريم . در همين حالى كهبـراى نـتـيـجـه مـشـغـول بـررسـى و اقـدام اسـت ، يـك دسـتـهـايـى از خـارج وداخـل مـشـغـول ايـجـاد اخـتـلافـاتند، يك اختلافاتى بين مردم به جهات مختلفه ، به اسماءمختلف ، به جهات مختلف ، خيلى توجه به اين معنا بكنيد و به دوستانتان و بازارى ها همبـعـداز ايـنـكـه سلام من را رسانيد اين مطلب را بگوئيد كه توجه تان به اين معنا داشتهباشيد كه هر كس
بـخواهد ايجاد اختلافى بكند، بدانيد كه يا آدم نادانى است ، تحت تاءثير واقع شده است، يا آدم شيطانى است كه مى خواهد نگذارد نهضت درست بشود. الان اختلاف سر هيچ نكنيد. مندر آن صـحـبـت هـاى طـولانـى هـم كه كردم سفارش كرده ام اين مطلب را. شما هم رفقايتان ،دوستانتان ، خودتان توجه به اين معنا را داشته باشيد كه الان اختلاف ايجاد نشود، يكىبـيـايـد بگويد كتاب كى چطور است ، كى بگويد چطور است اينها. الان اختلافات اسباباين مى شود كه ما نتوانيم اين قدم را كه الان لازم است برداريم .
اســـتـــمـــداد از افـــراد خـــيــر براى جلوگيرى از اجحاف و گرانفروشى و كوششبراىآبادانى
بـنـابراين ، اين مساءله اول شما انشاءالله بعد از يك مدتى كه يك استقرارى پيدا بكند،لااقل يك حكومت چه مستقرى پيدا بكنيم و اين نقيص و خيلى نقايص ديگر ، يكى ، دو تا نيستبـراى ايـنـكـه 50 سـال ، اقـلا پـنـجـاه و چـنـد سـال و 25000سـال هـم جلوتر كوشش كرده اند تا اينكه خراب كنند، براى اينكه آبادى كوششى نكردهاند، منتها يك كسى خراب مى كرد و نمى گفت كه من دارم آباد مى كنم ، اين محمد رضا خرابمى كرد و فرياد مى كرد كه ما خواهيم به تمدن بزرگ برسيم . ما را عقب راندند، فرهنگمـا عقب است الان ، اقتصاد ما سالم نيست ، درست انشاءالله مى شود و همه چيز ما خراب است ،هـمـه جـا را خـراب ، هـى وعـده دادنـد. الان از هـر طرفى كه از ايران مى آيند اينجا پيش ما،تـقـريـبا هر چند روز يك دفعه يك گروهى از اطراف مى آيند، همه شكايت از اينكه ما هيچىنـداريـم ، نـه بـهـدارى داريـم ، نه آسفالت داريم ، نه چى داريم . من گاهى به آنها مىگـويـم كـه آقـا ، شما خيال نكنيد كه شما هيچى نداريد، تهران هم ندارد. تهران اين زاغهنشين ها را برويد ببينيد كه اينها هيچ ندارند، يك تكه اى از تهران است كه چيز دارد. اينبـيـچـاره هـا و مـسـتـضـعـفـيـنـى كـه اطـراف تهران الان خيمه دارند و نمى دانم كپر دارند وامثال ذلك ، آنها هم هيچى ندارند. اينها كوشش كرده اند به اينكه نگذارند يك مملكتى آبادبـشـود، بـا اسـم اينكه مى خواهند تمدن بزرگ درست كنند بكلى خراب كردند. انشاءاللهايـنها بايد بعدا زاينكه اساس ‍ مطلب درست بشود به اينها رسيدگى بشود. يكى اش همقـضـيـه بـازار اسـت ، يكى اش هم كه حالا هم خوب ، صحبتش هست قضيه گرانفروشى هاىزياد. آخر فكر نمى كنند اينهايى كه اجحاف اينقدر مى كنند، گرانفروشى اينقدر مى كنندكـه ايـن بـرادرهـايـشـان ، اين بيچاره ها، اين سراپا برهنه ها كه فرياد كردند توى اينخـيـابـان هـا و خـونـشان را دادند، حالا بايد اينطور باهاشان معامله كنند كه يك كس كه هيچندارد نتواند هندوانه بخرد و در تابستان يك فقيرى كه چند تا بچه دارد نتواند هندوانهبـخـرد، نـتـوانـد يك ميوه اى براى زن و بچه اى ببرد براى اينكه وضع گرانى آنطوراسـت و مـا نـمـى دانيم بايد چه بكنيم . آيا مى شود كه در بازار يك خيرمندانى باشند يكدكـان هـايـى بـاز كـنـنـد عـمـومـى براى مردم با يك قيمت مناسبترى رويش بگذارند تا اينگـرانـفـروشـى تـمـام بـشـود؟ ايـن را كـه نـمـى دانـم حـالا. عـلىايـحـال خـداونـد هـمـه تـان را تـايـيـد كند و موفق باشيد كه يك بازار اسلامى ، يك مملكتاسلامى پيدا بكنيد كه اين الگو بشود براى همه جا انشاءالله .
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
تاريخ : 22/4/58
بيانات امام خمينى در جمع گروه كثيرى از اقشار مختلف مردم  
هوشيارى در مقابل وقوع توطئه ها در آستانه تعيين سرنوشت ملت واسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستانه بررسى قانون اساسى ، در آستانه تعيين خبرگان براى بررسى از قانوناسـاسـى ، در آسـتـانـه تـعـيـين سرنوشت ملت ما و سرنوشت اسلام ، در آستانه سرنوشتاسـتـقـلال ايـران ، تـوطـئه هـايـى را در كـار بـينم . در اين موقع كه از هر وقت حساستر وسـرنوشت ملت ما در اين موقع بايد تعيين شود و اساس مملكت ما بايد تعيين شود، توطئهدر دسـت اجـر اسـت . مـلت هـوشيار باشد. حمله هايى مستقيما بر بعضى قوانين اسلام ، حملههائى بر من ، اهانت هايى بر من براى اينكه اغتشاش ايجاد كنند.من به ملت ايران اخطار مىكـنـم و تـاكيد مى كنم كه اگر چنانچه هر كس با هر عنوان در اين موقع حساس به من اهانتكـنـد و بـخـواهـد تـفـرقـه ايـجـاد كـنـد نـبـايـد در ايـن مـوقـع عـكـسالعـمـل نـشـان دهـيـد. در ايـن دو روز بعضى مراجعات شد كه براى بعضى مجلات كه اهانتكـرده انـد، عـكـس العمل نشان دهند و من در اين موقع حساس جايزنمى دانم . بدخواهان گماننكنند كه بتوانند صفوف فشرده ملت ما را با اين دسيسه ها به تفرقه بكشند. ملت ايرانبـايـد بـا هوشيارى اين مراحلى را كه داريم طى كند.اگر فر ضا به من سب كنند يا عكسمـرا بـسـوزانـنـد يـا بـه مـن حـمـله كـنـنـد، در ايـن مـوقـع حـسـاس كـسـى حـق نـدارد عـكـسالعـمـل نـشـان بدهد. دشمن در كمين است و در توطئه ، مى خواهند اذهان شما را از طريقى كهداريـد و از راهـى كـه بـراى نـجات اسلام است و داريد طى مى كنيد منحرف كنند. مى خواهندنـهـضـت را از طـريـق خـودش مـنـحـرف كـنـنـد. مـى خـواهـنـد شـمـا را سـرگـرم كـنـنـد بـهمسائل ديگرى غير از مسائل اساسى . در اين چند روز من مى بينم كه گروه هاى مختلفى مىآيـنـد و شـكـايـات مختلفى دارند، اين را من ، من باب اتفاق نمى دانم . اهانت به بعضى ازاحكام اسلام و اهانت به من و شكايات متعدد از امورى كه در كشور گذرد، من باب اتفاق نيست، نـقـشـه اسـت ، تـوطـئه اسـت . نـقـشه براى اينكه شما را از راه مستقيمى كه داريد، از ايننهضتى كه داريد منحرف كنند و به امور ديگر غير از اين امر مهم منصرف كنند. ملت ايرانبـايـد بـا هوشيارى اين توطئه ها را خنثى كند. در اين روزها اجتماعاتى مى شود ، از طرقمـخـتـلفـه مـى خـواهـنـد ايـجـاد نـفـاق كـنـنـد، ايـجـاد هـيـاهـو كـنـنـد. مـلت بـايـد بـاكـمـال خـونـسردى اين توطئه ها را و اين شيطنت ها را خنثى كند. اگر شما سرگرم كارهاىديـگـر بـشـويـد، اگـر راجـع بـه مـسـائل جـزئى ، راجـع بـهمسائل تفرقه افكن توجه كنيد، از مسائل اصلى باز مى مانيد.
بررسى قانون اساسى و تعيين خبرگان مسئله اصلى است
مساءله اصلى ما طى كردن اين راه است ، تعيين خبرگان است ، بررسى قانون اساسى استو بـعـد از ايـن قـدم ، قدم هاى ديگر، بايد در هر قدمى همان مطلب را توجه بهش كرد ولوشـيـاطـين مى خواهند شما را به واسطه احساسى كه از بعضى از امور داريد شما را متوجهبـه مـسـائل ديـگـر بـكـنـنـد و ايـجـاد اختلاف بين شما بكنند، توجه به اين كارها نداشتهبـاشـيد. تمام توجه ، تمام توجه شما به بررسى از قانون اساسى و هر اشكالى كهدر قـانـون اسـاسـى داريـد طـرح كـنـيـد و بـه مـجـلس سنا بفرستيد و بعد هم نمايندگانخـودتـان را تـعـيـيـن كـنيد، خبرگان را تعيين كنيد تا بررسى كنند از قانون اساسى . منتـوصـيـه مـى كـنـم كه خبرگان خودتان را اشخاص متدين ، اشخاص عالم ، علماى بزرگبـلاد، اشـخـاصى كه نه به راست و نه به چپ انحراف دارند، اشخاصى كه به صراطمـسـتـقـيم انسانيت ، به صراط مستقيم اسلام ، در صراط مستقيم اسلام هستند، اشخاص معتبر ،اشخاص امين ، اشخاص و طنخواه ، اشخاصى اسلام خواه ، اين اشخاص را تعيين كنيد براىتعيين سرنوشت خودتان . امروز سرنوشت شما در دست خود شماست .
لزوم حفظ خونسردى و احتراز از هرگونه تشنج و اختلاف كلمه
امروز هر تشنج و هر اختلاف كلمه براى هر چيز كه باشد، بر خلاف مسير نهضت و انقلاباسـت ، از آن احتراز كنيد. بى جهت نيست كه در يك همچو موقع حساس شياطين دست به هم دادهانـد تـا اخـتـلاف ايجاد كنند، بيخود نيست كه در بعضى مجلات اهانت به اسلام مى كنند. درايـن مـوقـع نـبـايـد از خـونسردى خودتان غفلت كنيد. خونسرد باشيد، ترتيب اثر به اينحـرف شـيـاطين ندهيد. انشاءالله در موقع خودش ، ملت سرنوشت اين اشخاصى كه توطئهگرند تعيين خواهد كرد. شياطين بدانند كه در اين موقع ملت ما آرام است هر چه فحش بدهيدملت خونسردى خودش را حفظ مى كند و بايد حفظ كند ، هر چه اهانت به اسلام بكنيد، در اينمـوقع حساس بايد ملت خونسردى خودش را حفظ كند و هيچ ترتيب اثر ندهد. من از قشرهاىمـختلفى كه در اين هواى گرم ، در اين مكان ضيق ، با اين فشار و با اين زحمت مجتمع شدهانـد تـشـكر مى كنم و از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه شما را خواستارم . خداوند همهشـما را به سعادت ابدى برساند. خداوند دست شياطين را از اين مملكت قطع بكند. خداوندتوطئه ها را خنثى بكند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 23/4/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هياءت اعزامى از كشور يوگسلاوى  
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن از مـلت و دولت و ايـن هـيـاءتـى كـه از آنـجـا آمـده اند تشكر مى كنم و سعادت همه را ازخـداونـد مـى خـواهم . نهضت ايران نهضت اسلامى است و نهضت اسلامى نهضتى است انسانىكـه اگـر اطـلاع بـر عـمـق آن پـيدا بكند بشر، همه طرفدار او خواهند بود مگر آنها كه ازانسانيت به دور هستند. برنامه دولت اسلامى آنست كه همه بشر به سعادت برسند و همهدر كـنـار هـم بـه طـور سـلامـت و رفاه زندگى كنند. اسلام با همه كشورهايى كه در جهانهستند مى خواهد كه دوست باشد و دولت اسلامى با همه ملت ها و با همه دولت ها مى خواهدكه تفاهم و ارتباط صحيح داشته باشد در صورتى كه آنها متقابلا احترام دولت اسلامىرا مـراعـات كـنند. برنامه جمهورى اسلامى اينست كه يك دولتى بوجود بيايد كه با همهقـشـرها به عدالت رفتار كند و امتياز بين قشرها را ندهد مگر به امتيازات انسانى كه خودآنـهـا دارنـد. مـا اگر موفق بشويم و جمهورى اسلامى را با محتواى اسلام پياده كنيم و يكحـكـومـت اسلامى به تمام معنا در ايران بپا كنيم اين الگو خواهد شد از براى همه كشورهاكـه مـعـنـى دمـكـراسـى را به آن معناى حقيقى ، نه به آن معناى طرحى بدون حقيقت ، و معنىآزادى را بـه آن مـعـنـاى حـقـيـقـى ، نـه بـه آن مـعـنـايـى كـه بـراىاغـفـال ديـگـران است ، انشاءالله پياده بشود. ما اميدواريم كه با همه ملت ها و دولت ها باحسن جوار، با حسن نيت و با حسن رفتار و با ارتباطات حسنه رفتار كنيم و دولت ما با همهدولت روابط حسنه متقابله داشته باشد. سلامت و توفيق همه بشر را و همه مستضعفين را ازخداوند مى خواهم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 23/4/58
پيام امام خمينى به حجت الاسلام توحيدى  
شـاهـرود !!! حـضـرت مـسـتـطـاب حـجـت الاسـلام و المـسلمين آقاى حاج شيخ على توحيدى دامتبركاته تلگراف تسليت آقايان علماى اعلام شاهرود در مورد رحلت مرحوم حجت الاسلام والمـسـلمـيـن آقـاى مـهـدوى قدس سره و اصل و موجب تاءثر گرديد. مراتب تاءثر و تسليتايـنـجـانب را به آقايان محترم و بازماندگان ابلاغ فرمائيد. سلامتى و توفيق شما را ازخداى تعالى خواستاريم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 23/4/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از فرهنگيان شهرستان شهرضا 
بسم الله الرحمن الرحيم
آمـوزش تـنها اثر ندارد و پرورش پهلوى آموزش بايد باشد، يعنى جوانها وقتى كه دردانـشـگـاه هـا و دانـشـسـراهـا بـرونـد بـراى تـحـصـيـل ، اگـر هـمـانتـحـصـيـل مـحـض بـاشـد، گـاهـى وقـت هـا شـايـد مـضـر هـم بـاشـد بـهحـال كـشور. بسيارى از ضررهايى كه به كشور ما وارد شده است ، از همين تحصيلكرده هاوارد شده است . طرح هاى منافى با كشورما بسيارش به دست همين تحصيلكرده ها شده است، تـحـصـيلكرده هايى كه آموزشى داشته اند لكن پرورش نداشته اند، تحصيلكرده هايىكه فقط براى منافع شخصى خودشان كارها را انجام مى دادند. كسى كه پرورش صحيحنـدارد و آمـوزش هـم صـحـيـح فرض كنيد دارد، خيلى هم آموزشش به سطح عالى است ، اينضـررش بـه كـشـور از مـردم عـادى بيشتر است . مردم عادى نمى توانند آنطور ضرر بهكـشـور بـزنـنـد، اينها تحصيلكرده ها هستند كه مى توانند يك طرح هايى بريزنند براىاستفاده ديگران .
اشـخـاصـى كه در اطراف اين پدر و پسر بودند، اينها از همان تحصيلكرده هايى بودندكـه در اروپـا و آمـريـكـا تـحـصـيـل كرده بودند لكن فقط آموزش بود، پرورش اسلامى ،پـرورش انسانى نداشتند و لهذا آن ضررى كه به كشور ما از ناحيه دانشمندان اين كشوروارد شـده اسـت ، آن ضـرر از نـاحـيـه ديـگـران وارد نـشـده اسـت ، حـتـى سـاواكـى هـممـثـل آنـهـا بـه مـا ضـرر نزده است . آنها افكار را ضايع كردند، آنها جوانهاى ما را فاسدكردند.
از ايـن جهت فرهنگ در كنار آموزش بايد پرورش داشته باشد. همان اسم نباشد كه آموزشو پـرورش ، واقـعـيـت بـاشـد، هـم تـحـصـيـل بـاشـد بـه مـدارج عـاليـه و هـم هـمـراهتـحـصـيل تربيت باشد و جوانهاى ما تربيت بشوند به يك تربيت هاى انسانى ، به يكتـربـيـت هـاى اسـلامـى كـه هـمـان تـربيت هاى انسانى است . اگر چنانچه تربيت انسانىبشوند جوان هاى ما، اينها ديگر خيانتكار به كشور خودشان نمى شوند، اينها ديگر طراحنيستند براى اينكه منافع كشور ما را به ديگران بدهند.
عـمـده ايـن اسـت كـه فـرهـنـگ ، يـك فـرهنگ متحول بشود، يك فرهنگى كه از آن غربزدگىبـيـرون بـيـايـد. هـمـه چـيـزمـان بـايـد ايـنـطـور بـشـود،اسـتـقـلال فـكـرى ، اسـتـقـلال بـاطـنـى داشـتـه بـاشـد، عـلاوه بـر ايـنـكـهاسـتـقـلال بـايـد داشـتـه بـاشـد و كـسـى در فـرهـنـگ دخـالت نـبـايـد بـكـنـد، بـايـداسـتـقـلال فـكـرى داشـتـه بـاشـد. خودش را مستقل و آزاد و روى پاى خودش باشد. اينطورنباشد كه توجهش به اين باشد كه غرب چه
مـى كـنـد مـا هـم دنـبـال آن ، آنـهـا چـه مـى گـويـنـد و مـا هـمدنبال او.
ايـن مصيبت بزرگى كه بر ايران و ممالك شرقى مطلقا وارد شده است كه گوششان بهايـن اسـت كـه غـربـى هـا چـه كـنـنـد و چـه مـى گـويـنـد و چـهعـمـل مـى كـنـنـد و خـودشـان را از دسـت بـكـلى داده انـد،اسـتـقـلال فـكـرى خـودشـان را، مـحـتـواى خـودشـان را از دست داده اند، اين ضررى است كهبالاتر از ضرر نفت و !!! نمى دانم !!! امثال اينهاست . اين را بايد فرهنگ جبران بكند كهفـرهـنـگ مـا طـورى بـاشـد كـه بـعـد از انـشـاءالله چـنـدسـال ديگر افرادى كه از فرهنگ بيرون مى آيند يك افرادى متكى به نفس كه خودشان رابـبـيـنـنـد، نـه تـبـع ببينند، نه دنباله ببينند و گمان كنند كه هر چه آنها كردند، ما بايددنـبـال آنـهـا بـاشـيـم . بـايـد مـمـلكـت خـودشـان را و خـودشـان رامـسـتـقـل بـبـيـنـنـد و خـودشـان اداره بـكـنـنـد مـمـلكـتـشـان را، خـودشـان بـااستقلال فكرى خودشان دنبال مملكت و مصالح مملكت باشند.
مـن انـشـاءالله امـيدوارم كه همه شما موفق باشيد و همه ما موفق باشيم به اينكه انسان هاسـاخـتـه بـشـونـد در ايـن مـملكت ، انسان سازى باشد مملكت . چنانچه برنامه اسلام انسانسازى است فرهنگ انشاءالله انسان ساز باشد. خداوند همه شما را تاءييد كند انشاءالله .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 23/4/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كانون دارالتعليم مهدويه قزوين  
بسم الله الرحمن الرحيم
سوره اى را كه اين خانم خواندند، اين مى تواند برنامه باشد از براى مسلمين و برنامهاسـلام بـاشـد. مـى فـرمايد: (اقراء بسم ربك الذى خلق ) قرائت را شروع مى كند كهاول امـر، قـرائت را شروع مى كند كه اول امر، قرائت است اما قرائت به اسم خداى تبارك وتـعـالى . بـرنـامـه ايـن است كه قرائت اول رشد انسانى است و براى رشد انسانى است ،قـرائت تـنـها نباشد، آموزش تنها نباشد، آموزش تنها ممكن است كه براى يك كشورى مضرهـم بـاشد، آموزش باشد با تربيت كه در آيه مى فرمايد: (اقراء بسم ربك ) قرائتكـن ، بـه اسم رب قرائت كن ، با اسم رب شروع كن به قرائت . اگر قرائت با اسم ربشـروع شـد ايـن هم پرورش است و هم آموزش . قرائت پرورش است ، آموزش است و با اسمرب وقـتـى كـه شـد آمـوزش اسـت ، پـرورش اسـت . هـم پـرورش را و هـم آمـوزش را در آيهشـريـفـه مـى فـرمايد بلكه دستور كليه همه كارهاى انسانى در اين آيه شريفه هست كهفـقـط قرائت نيست كه بايد به اسم رب باشد، قرائت هم يكى از مصاديقى است كه بايدبـه اسـم رب بـاشد و با توجه به خدا باشد. همه كارهائى كه شما انجام مى دهيد، همهتـحصيلاتى كه مى كنيد، همه اقداماتى كه مى كنيد تمام اينها با اسم رب شروع بشود،اگـر هـمـه بـا اسـم رب شـروع بـشود، آموزش ممكن است مفيد باشد از براى اينكه آموزشتـوام با پرورش است . تمام صدماتى كه ، بيشتر صدماتى كه به بشر وارد مى شوداز طـريـق آمـوزش ‍ بـى پـرورش است . تمام اين آلاتى كه درست شده است ، تمام اين آلاتجـنـگـى كه درست شده است ، آلات منهدم كنى كه درست شده است ، به دست اشخاصى بودهاسـت كه آموزش داشته لكن پرورش صحيح نداشته اند و لهذا با علم خودشان طرح فناىبرادرهاى خودشان و همجنس هاى خودشان را مى ريزند.
در مـمـلكـت مـا هم ، آن مقدار كه از دست آموزش و آموزش خواهان و آنهائى كه آموزششان زيادبـوده اسـت صدمه ديده اند ملت ما، از دست ديگران نديده اند براى اينكه اين متفكران و ايندانشمندان بوده اند كه طرح هاى تخريبى را، طرح هاى فنا كننده ملت را مى ريختند براىايـنـكـه آمـوزش داشتند لكن آموزش در كنار پرورش نبود. شماها كه مربى هستيد يا خواهيدتـربـيـت بكنيد فرزندان خودتان را يا جامعه را، بايد توجه به اين آيه شريفه داشتهبـاشـيـد كـه (اقراء بسم ربك ) مى خواهيد آموزش بدهيد و مى خواهيد آموزش پيدا كنيد،قـرائت كـنـيـد، با اسم رب باشد، با توجه به خدا باشد، با تربيت الهى باشد. اگريك انسانى ، هم علم داشت و هم تربيت الهى داشت اين مفيد خواهد شد براى مملكت
خـودش و هـرگـز يك مملكتى از دست آن كه آموزش و پرورش دارد صدمه نمى بيند. صدمههـائى كـه وارد مـى شـود بـر مـمـلكـت غالبا از اين متفكرين بى پرورش ، آموزش هاى بىپـرورش واقـع مـى شـود، علم را تحصيل مى كنند لكن تقوى ندارند، لكن پرورش باطنىندارند، از اين جهت عمال خارجى مى شوند، از اين جهت نقشه ها را براى فناى مملكت خودشانمى كشند.
خـداونـد انـشاءالله شما بانوان را كه مركز پرورش بچه هاى كوچك هستيد، تا آخر موفقكند شما را به اينكه اين بچه ها را خوب آموزش ‍ و پرورش بدهيد و پرورش از دامن شماشروع مى شود. دامن بانوان است كه بچه هاى خوب را پرورش دهد. ممكن است كه يك بچهاى كـه شـمـا خوب تربيت بكنيد يك ملت را نجات بدهد و توجه داشته باشيد كه بچه هارا خـوب تـحويل جامعه بدهيد و آموزشتان با پرورش باشد. خداوند به همه شما توفيقبدهد و سلامت بدهد، سعادت بدهد. سلام بر همه شما.
تاريخ : 23/4/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جامعه ورزشى اصفهان  
تلاش دامنه دار ابرقدرت ها جهت سركوب و انحراف نيروهاى مبارز و مؤ من
بسم الله الرحمن الرحيم
نـقـشـه ايـن بود كه همه نيروها را يا متوقف كنند و يا منحرف . نقشه اين بود كه هر جايىكـه احـتـمـال بدهند كه در مقابل اجانب يك نيرويى باشد، يا سركوب كنند يا منحرف . اينيـك نـقـشـه اى بود كه با اين نقشه رضاخان آمد روى كار و ادامه داد به جنايات خود و باايـن نقشه محمدرضا آمد براى تكميل كار و خدمت به خارجى ها. رضاخان را آنوقت انگليسىها آوردند، چون آنوقت زور آنها بيشتر بود. آنها رضاخان را آوردند، چنانچه جنگ عمومى كهپـيـدا شـد، در راديـو دهـلى انگليسى ها اعلام كردند به اينكه ما رضاخان را آورديم و بهسلطنت رسانديم و چون خيانت كرد او را برديم . و محمدرضا را متفقين روى كار آوردند بهاعـتـراف خـودش كه در يك كتابى نوشت (ولو بعد او را محوش كردند) نوشت كه متفقين كهآمـدنـد صـلاح ديـدنـد كـه من باشم ، سلسله ما باشد. و اين يك نقشه اى بود كه ، اين يكنقشه اى بود كه خارجى ها و آنهايى كه نقشه كش هستند براى چاپيدن اين ممالك اسلامى ،مـمـالك شـرق مـثـلهـا، ايـنـهـا نـقـشـه داشـتـنـد كـه در هـمـه جـا نـيـروهـايـى كـهاحـتـمال مقاومت در مقابل اجانب در آنها مى دادند اين نيروها را يا خفه كنند و يا منحرف كنند ازآن راهـى كـه دارند. و لهذا ديديم و شماها اكثرا يادتان نيست ، بعضى از شما يادتان هستكه زمان رضاخان نقشه را به اينطور پياده مى كردند كه روحانيت را سركوب مى كردند،سركوب كردند سخت و مجالس وعظ و خطابه و مصيبت را قدغن كردند به طورى كه شايددر تـمام ايران يك مجلس علنى نبود، اگر بود سرى . در قم من يك مجلس سراغ داشتم كهسـرى ، قـبـل از آنـكـه صـبـح بـشـود يـا قـبـل از آفـتـاب تـمـام بـود و آن هـممـثـل اينكه گرفته شد. براى اينكه اينها اينطور تشخيص داده بودند كه روحانيت يك قوهاى اسـت و ايـن مـجـالس وعـظ و مـجـالس خـطـابه و مجالس سيدالشهدا سلام الله عليه يكقدرتى است كه ممكن است يك وقتى از اين قدرت استفاده بشود و جلوى آن چپاولگرى ها رابـگـيـرد. آنـهـا بـا اطـلاع كـامـل از وضع خزائن زيرزمينى كه اين دولت ها، اين ملتها، اينكـشورها، كشورهاى شرقى دارند و بالخصوص ايران زياد مورد نظرشان بود و قدرتىرا كـه احـتـمـال مـى دادنـد آنـوقـت كـه بـتـوانـد يـك مـقـاومـتـى بـكـنـد و ديـده بودند كه درطـول تاريخ همين قدرت ها مقاومت كرده اند، اين قدرت را سركوب كردند با دست رضاخانو پـليـس آنـروز و سـازمـان هـاى آن روز. مـنـتـها بعد نقشه عوض شد. نقشه اين شد كه باتبليغات ،
عـلاوه بـر فـشـارهـايـى كـه مـى آورنـد، تبليغات بر ضد آن قدرتهايى كه ممكن است يكوقـتـى بـر خـلاف آنـهـا يك خودنمايى بكنند و نقشه اينها را بشكنند و تبليغات را شروعكردند. و در زمان رضاشاه هم تبليغات زياد بود به طورى كه مردم را (آنهايى كه آگاهنبودند) از روحانيت تقريبا بسيارشان را برگرداندند.
در زمـان ايـن پسر كه بدتر از آن پدر در يك دهاتى بود، در اين زمان تبليغات زياد شدبـه طـورى كـه ايـن تـبـليـغـات در دانـشـگـاه هـم ، جـوانها هم كه جوان هاى خوبى بودند،تـبـليـغـات در آنـهـا هـم اثر كرد. چه حيف كه يك وقتى بود كه در دانشگاه اسم يك معمم راشـايـد نمى شد ببرند، بلكه در دانشگاه بعضى از آيات قرآن را در ديوار مى نوشتند ومسخره كردند، براى اينكه آنها كه منحرف مى كردند اينها را از راه حق نقشه شان اين بودكـه مـبادا يك وقت اسلام قدرت پيدا بكند در جامعه و روحانيت كه خدمتگزار اسلام است آن همقدرت پيدا بكند و جامعه را بكشد به طرف مخالفت با دستگاه ها و مخالفت با اجانب .
در هـمـه قـشـرهـايـى كـه يـك احـتـمـالى مى دادند كه شايد مقاومتى در اينها باشد، به يكوضـعـى وارد مـى شدند و يا آنها را منحرف مى كردند و يا سركوب مى كردند. قشر شماپهلوانان هم مستثنى نبوده ، قشر ورزشكارها هم مستتثنى نبوده از اين ، براى اينكه اينها هميـك جـمـعيت متدين بودند، علاقه مند به اسلام بودند و قدرتمند. اينها را هم به يك جورىسـرگـرم مى كردند، نمى توانستند از اسلام منحرفشان كنند، گوش نمى دادند به حرفايـنـهـا در آن بـاب امـا مـنحرف مى كردند از مسائل اصلى . يك بساطى درست مى كردند كهسـرگـرم بـشـونـد بـه آن بـساط و از مسائل اساسى مملكت غفلت بكنند. در همه قشرها اينمـسـائل پـيـش مـى آمـد، مـستقيما يا سركوبى مى كردند، اگر نمى توانستند انحراف ايجادكنند، سركوبى مى كردند و يا اگر سركوبى را صلاح نمى دانستند يا او را انحراف رابـهـتـر مـى دانـسـتـنـد بـه تـبـليـغـات مـنـحرفشان مى كردند از آن راه و اگر اين هم نبود،سـرگـرمـشـان مى كردند به يك كارهاى ديگر. قشر روحانى را سركوب كرد رضاشاه وبـا بـهـانـه هـاى مـخـتـلف كـه شـايـد اكثرا يادتان نباشد كه چه بساطى بود و بعد كهدانـشـگـاه پـيـدا شـد و دانـشـگـاه هـم يـك قـدرتـى بـه نـظـر آنـهـا بـود كـه درمقابل ممكن است بايستند شروع كردند تبليغات انحرافى در ايجاد يك انحرافات كه اذهانجـوان را بـا تـبـليـغـات كـه زود مـى شـود بـرگـردانـيـد او را، تـبـليـغـات دامـنـه دار ازاصـل مـذهـب شروع كردند تا اسلام اصل و اساس را تبليغات دامنه دار به خلاف كردند. وبـعـد هـم جـدا كـردند روحانيت را از دانشگاه ، هر كدام را مفقود كردند. آنها را هم بسيارشانمـنـحـرف كـردنـد، البـتـه در آنـهـا، آنـهـايـى بودند كه بسيارى منحرف نبودند لكن نمىتـوانـستند، چون قدرت در دست آنها بود و بعضى از آنها هم منحرف كردند به طورى كهايـجـاد دشـمـنى بين دانشگاه و روحانى كردند. مى ديدند كه اگر اين دوبار مستمر شوند،خطرناك است . بنابراين چند جور اينها نقشه داشتند. يكى نقشه سركوبى كه آنى را كهنـمـى شـود الا بـه سـركوبى ، سركوبش كنند، حبس ببرند، زجر بدهند، به بهانه هاىمختلف بگيرند (زمان رضاشاه بدتر بود در قضيه ، گرفتار شديم ، زمان اين هم بود)و آنكه را مى شود منحرفش كرد، منحرفش كنند، آنكه نه ، انحراف عقيدتى مى تواند در اوتاءثير بكند، آنها را بيايند و سرگرمشان كنند به يك مسائلى كه سراغ همان مسائلى راكه خودشان است
سـرگـرم كـنـنـد و بـه دسـتـجـات زيـادى را، شـماها را سرگرم كنند به همان محيطى كهخـودتـان داريـد و جـورى وضـع راپـيـش بـيـاورنـد كـه شـمـا بـهمـسـائل سـيـاسـى كـم تـوجه كنيد يا نكنيد. يك دسته هاى زيادى هم از جوانهاى ما را براىاينكه منحرفشان كنند از اساس ، به مراكز فحشا كشيدند كه بيشتر جوان هاى ما از اين راهانحراف پيدا كردند. مراكز فحشا در همه جا و خصوصا در شهرهاى بزرگ و بالاخص ‍ درتهران مراكز زياد براى فحشا و براى آن كارهايى كه مى دانند، درست كردند، دامن زدند،آسـان كـردند رسيدن به شهوات را. راديو و تلويزيونى كه بايد مربى جوانها باشدمـنـحرف كننده شد، سينما و تئاتر كه بايد مربى جامعه باشد منحرف كنند شد. با تمامقـوا كـوشـش ‍ كردند كه اين ملت را اولا از هم جدا كنند، تكه تكه اش كنند، صنف دانشگاهىعـليـحده براى خودش يك مطلبى باشد، روحانى عليحده باشد، ورزشكار عليحده باشد،بازارى عليحده باشد، همه را تكه تكه كنند، آنقدرى كه مى توانند منحرف كنند و نيروىجوانى را به باد بدهند.
تبليغات سوء اجانب در شستشوى مغزى و از خود بيگانه ساختن ملت
و يـك راه ديـگـر هـم قـضـيـه تـبـليـغـات دامـنـه دارى براى ترقياتى كه در غرب هست كهجـوانـهـاى مـا را غـربـزده كـنـنـد، اعتماد به كشور خودشان را از آنها بگيرند، اينها ديگراتـكـال بـه خودشان نداشته باشند، هر صحبتى كه مى شود صحبت از غرب پيش بيايد،خـيـابـان هـا را بـه اسم آنها اسم گذارى كنند، ميدان ها را به اسم آنها اسم گذارى كنند،مـراكـز عـلم را بـا اسم آنها چه بكنند، جورى تربيت كنند اين ملت را كه خودش را ببازد وخـودش را از دسـت بـدهـد، بـجاى آن يك آدم غربى بنشيند. يك آدم اسلامى شرقى كه بايدمتكى به خودش باشد، متكى به مكتب خودش باشد اين را شستشو كنند، شستشوى مغزى بهاصـطـلاح بـكـنـند و به جاى يك آدم شرقى ، يك آدم غربزده درست بكنند كه هر چه صحبتبـكـنـنـد، از آنها. گوينده هايشان بگويند كه ما همه چيزمان را انگليسى مى سازد، ما اگربـخـواهـيـم بـه تـمـدن بـرسيم ، همه چيزمان بايد انگليسى باشد. گوينده معروفشان ،ايـنـطـور. الان هـم مـلاحـظـه مـى كنيد كه اين مساءله هست تا يك كسى مريض ‍ مى شود بايدبرود اروپا. طبيب نداريم ما؟ داريم طبيب ، اما جورى تربيت شده اند اينها كه حتى خود طبيبهـا هـم اتـكـاء بـه نـفـس شـان از دسـت رفـته ، خود طبيب هم وقتى بروند، مى گويد ديگرگـذشـتـه بـايـد بـرود بـه جـاى ديـگـر، مـى رود آنـجـا هـم اكـثـرا نـتـيـجـه مـعـلوم نـيـسـتحاصل بشود. ما را از خودمان جدا كردند. آن شجاعت انسانى كه در انسان بايد باشد و همهچيز را طرد كند و بگويد من هستم در مقابل همه ، از او گرفته اند، مى گويد من هيچ هستم وهـمـه آنها هستند. در صورتى كه اين اشكال در كار نيست و آنها ترقيات مادى زياد كردند،مـا ايـن را در آن اشـكـالى نـداريـم لكـن اشـكال سر اين است كه ما آدابمان را هم از آنها مىخواهيم بگيريم ، قوانين مان را هم مى خواهيم از آنها بگيريم ، آنوقت هم كه قانون اساسىرا نـوشـتـنـد، از بـلژيـك و بـعـضـى جـاهـاى ديـگـر گـرفـتـنـد و نـوشـتند. همه چيزمان راخيال مى كنيم آنها مقدمند، در صورتى كه در تمدن مقدم نيستند بلكه بسيار عقب افتاده اند،آنـى كـه جـلو هستند اين است كه آلاتى درست كردند آدمكش . دنيا را به آتش مى زنند اينها.اخيرا هم مى گويند يك چيزى درست كرده اند، يك
بـمـبـى درسـت كرده اند، كه پنج مقابل زيادتر از آنى است كه در آن 200 هزار نفر را دريـك بـمـب كـشـتـنـد. افـتـخـارشـان بـه ايـن كـه دنـيـا رامتبدل كرده اند و مى خواهند بكنند. يك جمعيت آدمكش و آدمخوار، اگر تمدن اين است ، همه عالمبـايـد از تـمـدن بـيـزار بـاشـنـد. مـجـرد ايـنـكـه طـيـاره درسـت كـنـنـد، مـاقبول داريم خوب جهت ماديش صحيح است ، اما جهت انسانيش ، آن چيزى كه بشر را به آرامش ‍مـى كـشـد، آن چـيزى كه انسان را متمدن مى كند، در غرب از آن خبرى نيست . اگر باشد، درشرق است . آنكه ضامن اين است كه يك كشورى درست بكند كه متمدن باشد، آزاديخواه بهمعناى حقيقيش باشد، استقلال داشته باشد به معناى حقيقيش ، آن مكتب انسانيت است ، غير از اوهـيـچ نـيـسـت . آنـكـه مـى تـوانـد آزادى بـه مردم بدهد، آن آزادى كه در غرب است يك قدرىفـحـشـاسـت كـه هـر جـورى دلشـان مـى خواهد عمل كند در شهوات ، هيچ قيد و بندى نباشد،آزادنـد هـر طـورى دلشـان مـى خـواهـد در فـحشا غوطه ور شوند. يك مقدارش هم كلاه سر ماگـذاشـتـن اسـت كـه مـا آزادى مـى دهيم . در زمان رژيم سابق مى گفتند كه آزادى زياد دادندكارتر مى گفت كه زياد آزادى دادند به اين ملت ، اين فريادى كه از مردم بلند مى شود،بـراى ايـنـكـه آزادى زيـاد است !! اين حبس و اين زجر و اين بساطى كه در ايران بود و يكحـبـس بود مملكت ما كه 35 ميليون جمعيت توى حبس بودند، نه يك مطبوعات ما آزاد بود، يككلمه نمى توانستند بنويسند، نه راديو آزاد بود، يك كلمه نمى توانستند خلاف بگويند،همه آن ديكته بود و از طرف سازمان امنيت درست مى كردند و دست اينها و از طرف بالاترهاهـم درسـت مـى كـردنـد و دسـت آنـهـا هـم مـى دادنـد. يـكوكـيـل را مـلت تـعـيـين نكرده ، اينكه حالا فلان جمعيت مى گويند كه نخير ما آزادى داشتيم ووكيل خودمان است ، براى اينكه مى خواهند اين را از آن چيزى كه دادگاه ها دارند مطالعه مىكـنـنـد، مى خواهند نجات بدهند نه اين است كه وكيل را خودشان تعيين كردند، خودى در كارنبود كه تعيين كند. آزادى به اين معنا كه مردم در انتخابشان آزاد باشند، در اقوالشان آزادباشند، مطالبى كه دارند بتوانند بگويند، هيچ اصلا نبود.
جديت در تحقق محتواى اسلام در داخل و خارج
آنـى كـه آزادى بـه مـردم مـى دهـد، آزادى در حـدودى كـه فـحشا نباشد، آنى كه مخالف باشخصيت انسانى است ، نباشد، اين را مكتب هاى توحيدى مى دهند كه در راءس آنها اسلام است. گرايش بايد پيدا كرد به اين مكتب . اگر بخواهيد سعادتمند بشويد، جديت كنيد كه اينمـكـتـب تـحقق پيدا كند در خارج . حالا يك اسمى هست ، در عين حالى كه اسمى هست ، از همه آنرسـمـى هـا بـهـتـر است . همين حالايش هم از آنها بهتر است ، دليلش اين است كه ما اشخاصمـخـتلف كه آن روز نمى توانستيم در يك مجمعى در يك مجلسى با هم مجتمع بشويم ، اگرشما مى آمديد اينجا وقتى بيرون رفتيد بايد برويد حبس ، الان آزاد نشسته ايد، قلم ها همآزاد است . حتى آنهائى كه بر خلاف نهضت هم هستند، به آنها حرفى نمى زنند، دارند مىنـويـسـند و مى گويند و مزخرفات خودشان را مى گويند. الان هم كه باز ما يك اسمى ازجمهورى اسلامى داريم و باز محتوايش به آنطورى كه دلخواه است تحقق پيدا نكرده است ،باز نه
قـانـون اسـاسى جمهورى اسلامى درست شده است و نه رئيس جمهورى ما داريم و نه مجلسشوراى ملى داريم و يك دولت انتقالى است ، معذلك خدمت همين دولت انتقالى در همين پنج ماهاز خـدمت هايى كه آنها كرده اند (بگويم كه خدمتى نكرده بودند) خدمت هائى كه اينها كردهاند ارزشمند است ، منتها قلم هاى مسموم است كه هى مى گويند چه شد، چه شد.
چـه مـى خـواهـيـد بـشـود آقا؟ يك قدرت بزرگى كه همه چيز شما را به باد داده بود ايننـهـضـت بـرد از بـيـن . اگر هيچ چيز نشود الا اين ، بس ‍ است ديگر، باقى اش را خودتاندرسـت كـنـيـد. اگـر مـا هـيـچ نـداشـتـيـم الا ايـنكه دست مفتخوارها را از نفت قطع كرديم ، نفتمال خودتان است الان ، دست جنايتكارها از خزينه دولت قطع شد، اينها همه نفت را، آنقدرشرا كه به آنها مى دادند عوضش هم به خودشان دادند، پايگاه درست مى كردند برايشان ،آنـقـدرى هـم كـه تـو جـيـب ايـن مـلت بايد بيايد، خود اينها مى خوردند. به صورت حسابهـايشان برسيد، هر فردشان از اين نفت مى بردند، برسيد به حساب هايشان و مى رسندبه حساب هايشان . همين چهار، پنج ماهى كه اين دولت انتقالى هست ، باز يك دولت مستقر مانـداريـم ، هـمـيـن چـهار، پنج ماهى كه يك بويى از جمهوريت اسلامى هست و باز آنقدرى كهبـايـد بـشـود، نشده است و طولانى است باز راهمان ، همين قدرش هم نمى شود مقايسه كردحتى با مملكت هاى ديگر اين چيزى كه الان هست ، اين كارهائى كه الان شده ، مقايسه با آنهانمى شود كرد. ممالك ديگر الان تحت سيطره همين ابرقدرت ها هستند و اينجا سيطره آنها راشكست در هم اين نهضت و از بين برد. باز گرفتار آنهايى هستند كه مى كشند و مى برندو مى زنند و همين امروز يك آقايى كه آمده بود گفت كه من و بچه هايم و بچه شيرخوارم وزنم و همه را در حبس برده اند از يك مملكت ديگر آمده بودند. اين حرف ها نيست الان ، الان آنكه مى ترسد، جنايتكاران هستند كه مى ترسند. مردم عادى ديگر چه ترسى دارند؟ براىايـنكه بناى بر ظلم نيست ، بناى بر اين نيست كه مردم را غارت كنند، در اين پنج ماه اگريكى پيدا شد كه بگويد دولت اينجا به ما ظلم كرد ما را غارت كرد، پيدا نمى شود همچوچـيزى . بله صاحب قلم هايى كه مى خواهند انتقاد بكنند، انتقاد مى كنند منتها انتقاداتشان راههـاى ديـگر است . آنها كه نمى گويند دزدى كردند، آنها هم چيزهاى ديگر مى گويند. هميندسـت دزدى از خـزايـن يـك مملكت كوتاه شدن ، اسباب اين مى شود كه انشاءالله بعد از يكچندى اقتصاد ما اقتصاد صحيحى بشود، انتساب به ساير ممالك را احتياج نداشته باشيم. يك مملكتى خودش خودكفا بشود، خودش بتواند ارزاق خودش را اداره بكند. اين خانه خرابهـا بـه اسـم اصلاحات ارضى بكلى از بين بردند زراعت ها را، بكلى كشاورزى را از بينبردند و يك بازارى درست كردند براى خارجى ها.
برادرها! به اسلام روى بياوريد، همه . توجه به اسلام بكنيد. از تفرقه دست برداريد.تـوجـه كنيد وحدت كلمه ، اينى كه رمز پيروزى شما شد، اسلام و وحدت كلمه ، اين دو تامطلب را نگهش داريد محكم . خداوند انشاءالله شما پهلوان ها را پهلوان تر كند و ما معممينرا هم معمم تر كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 24/4/58
بيانات امام خمينى در جمع علما و لشگر 16 زرهى قزوين  
ترسيم چهره ارتش در رژيم هاى فاسد و حكومت اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
حـالا كـه مـا در ايـن اتـاق كوچك مى بينيم كه جمع شده است بين علما و ارتشيان ، اين بهتراست يا آنوقت كه ارتشى يك طرف بود و علما يك طرف و ملت جداى از ارتش و ارتش جداىاز مـلت ؟ رژيـم هـاى فـاسد با حكومت اسلامى يكى از فرق هايش هم همين است كه در رژيمفـاسـد از بـاب اينكه خيانتكارند به ملت ، از ملت مى ترسند و براى اينكه مبادا يك وقتمـلت كـه نـاراضـى از آنـهـاست قيامى بكند، يك ارتشى درست مى كند كه اين ارتش ملت رابـتـرساند. در رژيم هاى فاسد، ارتش براى ارعاب ملت ايجاد مى شود و ملت هم ارتش رادشـمـن خـودش مى داند، ارتش هم ملت را. از اين جهت اينها هميشه از هم جدا هستند و بدخواه همهستند. شايد آنهايى كه مسجد مى روند عوض اينكه دعا بكنند نفرين مى كنند آنها هم كه درارتـش هـسـتـنـد، ارتـش رژيم فاسد به جاى اينكه حفاظت كنند از ملت ، ملت را به تفنگ مىكشند. اين مال رژيم فاسدى كه ايجاد ارتش براى اين است كه خودش مى ترسد و مردم رامى ترساند كه مبادا مردم بر ضدش قيام كنند. در حكومت اسلام اين مطلب مطرح نيست براىاينكه حاكم اسلام و رئيس دولت اسلام از مردم هيچ نمى ترسد چون خيانتكار نيست ، از خودمردم است و توى مردم است .
شما شايد شاهد اين مطلب بوده ايد يا شنيده ايد كه همين محمدرضا وقتى كه مى خواست ازخـيـابـانـى عـبـور كـنـد بـرود مـثـلا بـه يـك جـايـى ، يـكـى دو روزقـبل اين ماءمورين ساواك مى آمدند و اين خانه هايى كه سر راه بودند همه را تحت نظر مىگـرفـتـنـد و كـنـتـرل مـى كـردنـد و مـاءمور مى گذاشتند و اشخاص را از خانه بيرون مىكردند، خيابان ها را تحت نظر قرار دادند و از ماءمورين خودشان آنجا مى گذاشتند، براىچه بود؟ براى اينكه او خائف بود، آدم خائن خوف دارد، مى ترسد، مى ترسد كه از اينجاكـه عـبـور بـكـنـد، مـردم با او بد هستند، چه چون مردم بدند شايد او را ترور كنند، شايدبـريـزند سر او. اما حكومت اسلامى از مردم نمى ترسد به مردم چون خيانتى نكرده و لهذادر صـدر اسـلام هـمـان مـسجدى كه عالم در آن بود، همان مسجد هم ارتشى بود و سردارهاىسـپـاه هم همانجا بودند و با هم نماز مى خواندند و با هم اطاعت مى كردند و با هم ، هم جنگمى كردند. يك همچين وضعى داشت .

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation