قضيه سوم اجبار امير المؤمنين به قبول حكميت ابو موسى اشعرى
از طرف امير المؤمنين ( ع ) اين اجبار كنندگان عبارت بودند از اشعث بن قيس و گروهى كه بعدها اعضاى گروه خوارج گشتند . امير المؤمنين فرمود : من به حكميت ابو موسى راضى نيستم و او را شايسته اين امر نمىدانم . اشعث و زيد بن حصين و مسعر بن فدكى و گروهى ديگر از قراء اصرار ورزيدند كه ما جز به ابو موسى رضايت نميدهيم ، زيرا او ما را از اين وضعى كه پيش آمده است بر حذر داشته بود امير المؤمنين بار ديگر فرمود : او مورد رضايت من نيست ، زيرا او از من جدا شده و مردم را از پيرامون من متفرق كرده است و از من فرار كرد تا پس از ماهها به او امان دادم . اينست ابن عباس ، من اين حكميت را به او واگذار ميكنم . 1 اشخاص نامبرده و گروه مزبور بشدت در مقابل اين پيشنهاد امير المؤمنين مقاومت كردند . . . تا آنجا كه امير المؤمنين فرمود : « هر كارى كه مىخواهيد انجام بدهيد » 2 محققانى كه با ديدن اين جريان و تحريكات پشت پرده و خيانتكاريهاى آن مردم از خدا و اسلام بيخبر ، باز ميخواهند قضاياى حكميت را طبيعى و صحيح تلقى نمايند ، بايد پاسخى هم به عقل و وجدانشان مهيا كنند و يك جواب هم براى خدا در آنروز كه در پيشگاه الهى خواهند ايستاد . ميتوان گفت : اين اجبار وقيحانه را كه درباره تحميل ابو موسى اشعرى بر امير المؤمنين روا داشتهاند ، از تلخترين رويدادهاى زندگى آن حضرت بوده است .