ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : خـداونـد بـه مـن وحـى فـرمـود كـه : اى برادر فرستادگان , اى برادر بـيم دهندگان ! به مردم خود هشدار ده كه تا وقتى نسبت به يكى از بندگان من به گردن خود مـظـلـمـه وحـقى دارند وارد هيچ يك از خانه هاى من نشوند , زيرا تا زمانى كه در پيشگاه من به نمازايستاده اند , آنان را لعنت مى كنم مگر اين كه آن مظلمه را رد كنند. ـ امـام على (ع ) : بنگر كه با چه (جامه و لباسى ) نماز مى خوانى , اگر آن را از راه درست وحلال به دست نياورده باشى , نمازت پذيرفته نيست .
ـ امام سجاد(ع ) در پاسخ به سؤال از آنچه موجب قبولى نماز مى شود , فرمود : دوستى وولايت ما و بيزارى از دشمنان ما. ـ امـام صـادق (ع ) : خـداى تـبـارك وتـعـالـى فـرمـوده است : من نماز كسى را مى پذيرم كه در بـرابـرعـظـمـت مـن فروتن باشد , به خاطر من نفس خود را از شهوتها باز دارد و روزش را با ياد مـن سـپـرى كـند و بر آفريدگان من بزرگى نفروشد و گرسنه را غذا دهد و برهنه را بپوشاند و بـه مـصـيـبـت ديـده رحـم كند و غريب را جا دهد , چنين كسى مانند خورشيد مى درخشد , در تاريكيهابراى او نورى قرار مى دهم , و در نادانى دانشى .
موانع پذيرفته شدن نماز. الف ـ نافرمانى و آزردن پدر و مادر. ـ امـام صـادق (ع ) : هـر كـه بـه پدر و مادرخود , گرچه به وى ستم كرده باشند , با نگاه دشمنانه بنگرد , خداوند نمازش را نمى پذيرد. ب ـ غيبت كردن .
ـ پيامبر خدا(ص ) : هر كه از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند , خداوند تعالى تا چهل شبانه روزنه نماز او را مى پذيرد و نه روزه اش را ,مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد. ج ـ سبك شمردن نمازومواظبت نكردن برآن .
ـ امام صادق (ع ) : به خدا قسم , (گاه )انسان پنجاه سال عمر مى كند و خداوند حتى يك نماز از او نمى پذيرد و چه چيزى گرانتر ازاين است .
نماز بخوانند از او نمى پذيرد چون آن را خفيف شمرده است .
نمى پذيرد پس چگونه چيزى را كه خوار شمرده شده است بپذيرد؟ . د ـ شرابخوارى .
ـ پيامبر خدا(ص ) : كسى كه شراب بخورد ,تا چهل صبح نمازش به حساب آورده نمى شود. ـ امـام صـادق (ع ) : نـماز كسى كه مسكر مى نوشد , تا چهل روز پذيرفته نمى شود مگر اين كه توبه كند. ـ امـام باقر(ع ) : كسى كه شراب بنوشد و بر اثر آن مست شود , تا چهل روز نمازش پذيرفته نشود و اگر در اين مدت نمازش را ترك كند , به خاطر ترك نماز عذابش دو چندان مى شود. كسى كه نمازش پذيرفته نمى شود. ـ پيامبر خدا(ص ) : هشت كس اند كه نمازشان پذيرفته نمى شود : بنده فرارى تا زمانى كه به سوى مـولايش برگردد و زن نافرمانى كه شوهرش از او ناراضى است و كسى كه زكات نمى دهدو كسى كـه وضـو نـمـى گيرد و دختر بالغى كه بدون روسرى نماز بخواند و پيشواى قومى كه با آنان نماز بـخـواند در حالى كه از او ناراضى هستند و آدم مست و كسى كه بول و غائط را به زور درخود نگه دارد. نقش حضور قلب در پذيرش نماز. ـ پيامبر خدا(ص ) : خداوند نماز بنده اى را كه دلش با بدنش حضور ندارد , نمى پذيرد. ـ امام سجاد(ع ) در حال نماز ردايش روى يك شانه اش افتاد و آن را مرتب نكرد. علت را پرسيد. همان مقدارى پذيرفته مى شود , كه با توجه قلبى همراه باشد. ـ امـام عـلى (ع ) : هيچ يك از شما با حالت كسلى و خواب آلودگى به نماز نايستد و به خودش نيز فكر نكند , زيرا در پيشگاه پروردگار عزوجل خويش قرار دارد. نمازش نصيب است , كه با توجه قلبى او همراه باشد. ـ امـام صـادق (ع ) : هـر كـه نماز گزارد و به نمازش رو كند و با خودش حرف نزند و در آن سهوو غفلت نكند , مادامى كه بنده به نماز رو دارد , خداوند به او رو مى كند. يا يك سوم آن يا يك چهارمش و يا يك پنجم آن به درگاه خدا بالا رود. از آن رو دسـتور داده شده است تا آن مقدار از نمازهاى واجب را كه پذيرفته نشده تكميل وجبران كند. ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : (گـاه ) بـنده نمازمى خواند اما يك ششم و يك دهم آن هم برايش نوشته نمى شود , تنها آن مقدار از نماز بنده به حساب مى آيد كه با شناخت وتوجه همراه باشد. رو كردن خدا به كسى كه به او رو كند. ـ پيامبر خدا(ص ) : هر گاه به نمازت ايستادى , با دل به خدا رو كن تا او نيز به تو رو كند. ـ امام صادق (ع ) : دوست دارم كه مردمؤمن شما هرگاه به نماز واجب مى ايستد , با دل خويش به خداوند روكند و دلش را مشغول اموردنيا نگرداند , زيرا هيچ مؤمنى نيست كه در نمازش روى دل بـه خـدا كـند مگر اين كه خداوند نيزبه او توجه كند و خداوند عزوجل او را دوست بدارد و محبت دلهاى مؤمنان را نيز متوجه اوگرداند. ـ هرگاه بنده به نماز ايستد , خداوند عزوجل به او توجه كند و پيوسته رو به او داشته باشد تاآن كه سه مرتبه متوجه اين سو و آن سو شود. وى روى گرداند. ـ چـون بـنـده بـراى نـمـاز خـود تـكـبيرة الاحرام گويد , خداوند به او توجه كند و فرشته اى بر وى گـمـارد كـه هـرچـه از قـرآن از دهـانـش خـارج مـى شـود , چنگ زند , پس , هرگاه روى گرداندخداوند نيز از رو بگرداند و او را به همان فرشته واگذارد. فضيلت تدبر در نماز. ـ پيامبر خدا(ص ) : اى اباذر! دو ركعت نماز ميانه كه با تفكر و تدبر همراه باشد بهتر است از شبى را تا صبح با دلى غافل نماز خواندن .
ـ مـعـصـوم (ع ) : دو ركـعـت نـمـاز بـا تـفـكر و تدبر , بهتر است از شبى را تا به صبح با دلى غافل نمازخواندن .
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : دو ركـعـت نـمـاز سبك اما همراه با تفكر , بهتر است از شبى را تا به صبح نمازگزاردن .
پاداش كسى كه با دلى فارغ از دنيانماز خواند. ـ ابن عباس : دو ماده شتر بزرگ به رسول خدا(ص ) هديه شد. فكر و انديشه اى در امور دنيوى دو ركعت نماز بگزارد , اما هيچ كس جز على (ع )نپذيرفت ورسول خدا هر دو شتر را به او داد. ـ پـيـامـبر خدا(ص ) : هر كه دو ركعت نماز بگزارد و در آن دو ركعت به هيچ امرى از امور دنيافكر نكند , خداوند گناهانش را مى آمرزد. ـ امـام صـادق (ع ) : هر كه دو ركعت نماز بخواند و بداند در آنها چه مى گويد , نمازش كه تمام شد گناهى ميان او و خداوند باقى نماند. ـ از تنبلى دورى كنيد , زيرا پروردگار شما مهربان است و از اندك نيز قدردانى مى كند. آدمى دو ركعت نماز براى خدا مى گزارد و خداوند به واسطه آن دو ركعت او را به بهشت مى برد. ـ هـر كـه خـداونـد از او يك نمازبپذيرد , عذابش نمى كند و از هركه يك كار نيك بپذيرد عذابش نمى كند. دستور به خواندن نماز وداع گونه .
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : چنان نمازى بخوان كه گويى آخرين نماز عمر توست , زيرا چنين نمازى موجب رسيدن و نزديك شدن به خداست .
ـ امـام صادق (ع ) : هرگاه نماز واجب خواندى به وقت بخوان و همانند كسى كه با آن وداع مى كند (وآخرين نماز عمر اوست ) و مى ترسد به سوى آن برنگردد و ديده ات را به جايگاه سجده ات بدوز. تو در برابر كسى هستى كه تو را مى بيند و تو او را نمى بينى .
كسى كه نمازش به صورت اوپرت مى شود. ـ پيامبر خدا(ص ) : بعضى از نمازها هست كه نصف و يك سوم و يك چهارم و يك پنجم تا يك دهم آنها پذيرفته مى شود و بعضى ازنمازها هست كه مانند كهنه اى مچاله مى شود و به صورت صاحبش پرت مى گردد. قسمت از نمازت بهره توست كه با دل خود بدان رو كنى .
ـ امام باقر و امام صادق (ع ) : تنها آن مقدار از نمازت بهره توست كه با توجه قلبى همراه باشد. (حـواسـش بـكـلـى پـرت بـاشـد) يـا از اداى آن غـفـلـت ورزد (بـه وقـت نـگـزارد)ـابـ م امـا ــ آن نمازمچاله وبه صورت صاحبش پرت مى شود. ـ خـداونـد بـه داود(ع ) وحـى فـرمـود : گاه بنده نماز مى خواند و من آن را به صورت او مى زنم ونمى گذارم صدايش به من برسد. چـشـمـى نـاپـاك به ناموس مؤمنان مى نگرد , كسى است كه با خودش مى گويد كه اگر قدرتى پيداكند همه را به تيغ ستم گردن مى زند. ـ پيامبر خدا(ص ) : نماز بر چهار سهم بناشده است : سهمى از آن كامل گرفتن وضوست و سهمى ركوع و سهمى سجود و سهمى خشوع .
رويـش بـسـتـه مـى شود و مى گويد : مرا تباه كردى خدا تباهت كند وبه صورت نمازگزار پرت مى شود. ـ امام صادق (ع ) : فرشته اى بر نمازگماشته شده كه جز آن كارى ندارد. و بالا برد. گفته مى شود : آن را به بنده ام برگردان .
نماز را پايين مى آورد و به صورت صاحبش مى زند و سپس مى گويد : اف بر تو! كار توهميشه مايه زحمت وسرشكستگى من است .
كسى كه نمازش نماز نيست .
ـ امام صادق (ع ) : كسى كه زكات ندهد ,نمازش درست نيست .
ـ پيامبر خدا(ص ) : كسى كه ركوع و سجود نماز را كامل به جا نياورد , نمازش نماز نيست .
ـ امام صادق (ع ) : نماز حاقن و حاقب و حازق درست نيست , حاقن كسى است كه بولش گرفته و حاقب كسى است كه غائطش گرفته و حازق كسى است كه پايش از پاى افزار در فشاراست .
ـ پـيـامـبـر خدا(ص ) : هر كه در نماز از روى عمد بداند در طرف راست و چپ او كيست ,نمازش درست نيست .
نمازگزار غير مؤمن !. ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : روزگـارى فـرا مـى رسـدكه مردم در مساجد خود جمع مى شوند و نماز مى خوانند , اما مؤمنى در ميان آنها وجود ندارد. ـ مؤذن اذان مى گويد و مردمى نماز مى گزارند , اما هيچ كدامشان مؤمن نيستند. ـ امام على (ع ) : بسا عبادت كننده اى كه دين ندارد. تاويل نماز. ـ امـام على (ع ) به مردى كه نمازمى خواند,فرمود : اى مرد , آيا تاويل نماز را مى دانى ؟ عرض كرد : سـرورم ! آيـا نـمـاز تـاويـلـى جـز عـبـادت دارد؟ حـضرت فرمود : سوگند به آن كه محمد را به پيامبرى فرستاد, آرى دارد. تـاويـل نخستين تكبيرت تا تكبيرة الاحرام چنين است كه وقتى گفتى : اللّه اكبر , در قلب وجان خود بگذرانى كه خدا بزرگتر از آن است كه به قيام يا قعودى وصف شود و در تكبير دوم در قلبت چنين بگذرانى كه خدا بزرگتر از آن است كه به حركت يا سكونى وصف شود و درتكبير سوم او را بزرگتر از آن بدانى كه به جسميت وصف شود يا به چيزى مانند باشد يا به چيزى قياس شود و در تـكبير چهارم او را بزرگتر از آن بدانى كه به عارضه اى دچار شود يابيماريها دردمندش كند و در تكبير پنجم او را بزرگتر از آن بدانى كه به جوهرى يا عرضى وصف شود يا در چيزى حلول كند و يا چـيـزى در او حلول كند و در تكبير ششم چنين از دلت بگذرانى كه او بالاتر از آن است كه زوال و جابه جايى و دگرگونى حالات , كه در موجودات حادث رواست , در او جايز باشد و در تكبير هفتم او را برتر از آن بدانى كه محل حواس پنجگانه باشد. تاويل كشيدن گردنت در ركوع نيز اين است كه با خودگويى : اگر گردنم را بزنى باز به توايمان دارم .
گفتن جمله ((سمع اللّه )) تاويلش اين است : كسى كه مرا از نيستى به صحنه هستى آورد. سجده اول اين است كه در حال سجده از ذهن و دلت بگذرانى كه : مرا از خاك آفريدى .
سـر بـرداشتنت از سجده اول تاويلش اين است : مرا از خاك بيرون آوردى و سجده دوم به معناى ايـن اسـت كـه : مرا به خاك برمى گردانى و در سربرداشتنت از سجده دوم از قلبت بگذرانى : بار ديگر مرا از خاك بيرون مى آورى .
نشستن به طرف چپ و گذاشتن پاى راستت روى پاى چپ تاويلش اين است كه در دلت بگذرانى : خدايا! من حق را بر پاى داشتم و باطل را ميراندم .
تاويل تشهدت عبارت است از : تجديد ايمان و تكرار اسلام و اقرار به برانگيخته شدن پس از مرگ .
تاويل سلام دادنها عبارت است از : تمجيد پروردگار سبحان و برتر دانستن او از آنچه ستمگران در حقش گفته اند و ملحدان وصفش كرده اند. و بركاته )) طلب رحمت و مهر خداى سبحان است و اين به معناى در امان ماندن شما از عذاب روز قيامت است .
امـيـرالـمـؤمنين (ع ) سپس فرمود : كسى كه تاويل نماز خود را بدين صورت نداند , نمازش ناقص است .
ـ نخستين تكبير از اين هفت تكبير (تاويلش ) آن است كه با انگشتان پنجگانه لمس شود. ـ در معناى ((قد قامت الصلاة )) در اقامه , مى فرمايد : يعنى وقت ديدار و راز و نياز و برآورده شدن حـوايـج و رسـيدن به آرزو و وصال خداى عزوجل و كرامت و عفو و خشنودى و آمرزش او رسيده است .
جوامع آداب نماز. ـ امام سجاد(ع ) : حق نماز اين است كه بدانى نماز , وارد شدن بر خداى عزوجل است و تو با نماز در پـيـشگاه خداوند عزوجل ايستاده اى , پس چون اين را دانستى بايد همچون بنده اى ذليل و حقير , راغـب و راهـب وامـيـدوار و بيمناك و بينوا و زارى كننده باشى و به احترام كسى كه در مقابلش ايـستاده اى , باآرامش و وقار بايستى و با دل به نماز رو كنى و آن را با رعايت شرايط و حقوقش , به جا آورى .
ـ امـام صادق (ع ) : هرگاه رو به قبله ايستادى دنيا و هرچه را در آن است و مردم و احوال واوضاع آنها را يكسره فراموش كن و دلت را از هر آنچه تو را از خدا باز مى دارد , فارغ گردان وبا چشم دل عـظـمت خداى را ببين و آن روزى را به ياد آر كه هر كسى كرده خود را مى يابد وهمگان به سوى خـداونـد كـه مـولاى حـقيقى آنهاست برگردانده مى شوند و در آن روز تو با پاى ترس و اميد در پيشگاه او مى ايستى .
چون تكبير گفتى هر آنچه را ميان آسمانهاى بالا و زمين است در برابر كبرياى او ناچيز شمار , زيرا كه هرگاه بنده تكبير بگويد وخداى تعالى به قلبش بنگرد و حقيقت تكبير را در آن نبيند فرمايد : اى دروغگو! مرامى فريبى ؟ به عزت و جلالم سوگند كه تو را از حلاوت ياد خود محروم گردانم و نگذارم كه به من نزديك شوى و با من راز و نياز كنى .
بدان كه خداوند به خدمت تو محتاج نيست و از عبادت و دعاى تو بى نياز است بلكه تو را به فضل و رحمت خويش فرا خوانده , تا بر تو رحمت آورد و از كيفر خويش بدور دارد. ـ مـعـصـوم (ع ): بـه يـكـى از عـلـمـاى آل مـحـمد(ص ) عرض شد : فدايت شوم معناى حقيقى نـمازچيست ؟ فرمود : رسيدن رحمت خدا به بنده و طلب وصال خدا از سوى بنده هرگاه با نيت واردنـمـاز شـود و بـا تـعظيم و اجلال تكبير گويد و شمرده قرائت خواند و با خشوع ركوع كند و بـاتـواضـع سـر از ركـوع بردارد و با خوارى و خضوع سجده كند و با اخلاص و اميد تشهد گويد و بارحمت و رغبت سلام دهد و با بيم و اميد نمازش را تمام كند. جا آورده است .
عرض شد : آداب نماز چيست ؟ فرمود : حضور قلب و فارغ كردن جوارح (از هر حركتى جز حركات نماز) و ايستادن به خوارى در برابر خداى تبارك و تعالى و قرار دادن بهشت درسمت راست خود و ديدن دوزخ در سمت چپ خود و صراط را جلو خود و خداوند را در برابرخويش .
ـ در صحف ادريس آمده است : چون وارد نماز شديد , ذهن و فكر خود را متوجه آن سازيدو خدا را بـا دلـى پـاك و فـارغ (از هر چه جز اوست ) بخوانيد و با خضوع و خشوع و فرمانبردارى و فروتنى , مـصـالـح و منافع خود را از او بخواهيد و هرگاه ركوع و سجود كرديد افكار دنيوى وخيالات بد و ناشايست و كردارهاى زشت و انديشه مكر و خدعه و حرامخوارى و تجاوز ودشمنى و كينه ها را , از خود دور سازيد و همه اينها را از ميان خود به دور افكنيد. ـ خـداونـد بـه مـوسى بن عمران وحى فرمود : اى موسى ! توبه را پيش افكن و گناه را پس اندازو هنگام ايستادن به نماز در برابر من , آرام و با تانى باش .
نهى از كاهلى در نماز. قرآن .
((اى كسانى كه ايمان آورده ايد در حال مستى به نمازنزديك نشويد , تا بدانيد چه مى گوييد)). ((مـنافقان با خدا نيرنگ مى كنند و حال آن كه او با آنان نيرنگ خواهد كرد و چون به نماز ايستند كاهلانه برخيزند , بامردم ريا مى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى كنند)). ـ حـلـبـى : از حـضـرت (ع ) درباره آيه ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد در حال مستى )) پرسيدم , فرمود : مقصود مستى خواب است .
مـى فـرمـايـد : شـمـا را خـواب آلـودگى و چرتى است كه نمى گذارد بدانيد در ركوع و سجود وتكبيرتان چه مى گوييد. اين آيه مستى شراب نيست , مؤمن مسكر نمى نوشد و مست نمى كند. ـ امـام بـاقـر(ع ) : با حالت كسل و خواب آلود و سنگين به نماز نايست , زيرا اينها از خصلتهاى نفاق اسـت و خـداونـد مـؤمـنان را از اين كه در حالت مستى , يعنى مستى خواب , به نماز ايستند نهى فرموده است .
ـ امام على (ع ) : هرگاه درحال نماز خواب بر تو غلبه كرد , نماز را قطع كن و بخواب , زيرا در چنان حالى نمى دانى كه خودت را دعامى كنى يا نفرين .
ـ در حـديـث مـعـراج آمده است : اى احمد! از سه بنده در شگفتم : بنده اى كه به نماز مى ايستد و مى داند دست به سوى چه كسى برمى دارد و در برابر چه كسى ايستاده است , اما خواب آلود است .
مواظبت بر اوقات نماز. قرآن .
((واى بر نمازگزاران , همانان كه از نمازشان غافلند)). ((و كسانى كه بر نمازهايشان مواظبت مى كنند. ـ امام على (ع ) : هيچ كارى نزد خداى عزوجل محبوبتر از نماز نيست .
زيرا خداى عزوجل مردمانى را نكوهيده و فرموده است :((همانان كه از نمازشان غافلند)) , يعنى از اوقات نماز غافلند و به آن اهميتى نمى دهند. ـ امام صادق (ع ) : دو خصلت است كه هر كس نداشته باشد از او دورى كن , دورى كن ,دورى كن ! عرض شد : آن دو چيست ؟ فرمود : نماز خواندن به وقت و مواظبت برآن وهمدردى و كمك مالى (به برادران مؤمن ). ـ امـام عـلـى (ع ) در نـامه خود به محمد بن ابى بكر , مى فرمايد : مراقب وقت نماز باش و آن رابه هـنگام بخوان , نه به دليل بيكارى آن را پيش از موقع بخوان و نه به سبب كارى آن را ازوقتش به تاخير انداز. ـ پيامبر خدا(ص ) : در ديندارى مرد همين بس , كه بر گزاردن نمازهابسيار مواظبت كند. ـ هـيچ بنده اى نيست كه به اوقات نماز و مواضع خورشيد اهتمام ورزد , مگر اين كه آسودگى در هنگام مردن و از بين رفتن غم و اندوهها و نجات از آتش را برايش ضمانت كنم .
ـ امام على (ع ) : بر خواندن به موقع نمازهاى پنجگانه , مواظبت كنيد , زيرا اين نمازها را درپيشگاه خداوند جل وعز منزلتى (والا) است .
ـ فـضـيـل بـن يـسـار مـى گـويـد از امـام بـاقـر(ع )دربـاره آيـه ((كـسـانـى كه بر نمازهايشان مواظبت مى كنند)) پرسيدم , فرمود : منظور نماز واجب است .
مداومت مى ورزند))چه ؟ فرمود : منظور نماز نافله است .
تشويق به خواندن نماز در اول وقت .
ـ امام صادق (ع ) : فضيلت اول وقت (نماز) بر آخر وقت همچون فضيلت آخرت بر دنياست .
ـ فضيلت اول وقت بر آخر آن براى مؤمن , از دارايى و فرزندش بهتر است .
ـ امام باقر(ع ) : بدان كه اول وقت هميشه بهتر است , پس تا جايى كه مى توانى به كار خيربشتاب , محبوبترين كارها نزد خداى عزوجل كارى است كه بنده بر آن مداومت ورزد گرچه اندك باشد. ـ قزاز : حضرت رضا(ع )براى استقبال از برخى علويان بيرون رفت .
كوشكى كه در آن نزديكى بود كج كرد و زير صخره اى فرود آمد و فرمود : اذان بگو. كردم : منتظر مى مانيم تا يارانمان هم به ما ملحق شوند. هرگز نمازت را بدون علت از اول وقت به تاخير مينداز. پس , من اذان گفتم و نماز خوانديم .
ـ امـام كاظم (ع ) : نمازهاى واجب كه در اول وقت خوانده مى شود اگر با شرايط گزارده شونداز شـاخه تر و تازه و خوشبوى مو كه تازه از درخت جدا مى شود , خوشبوترند , پس بر شما باد به نماز اول وقت .
ـ امام صادق (ع ) : هر نمازى دو وقت دارد : اول و آخر. موكول كند. وقت (مايه ) خشنودى خداست و آخر وقت (باعث ) آمرزش خدا. تارك نماز و كفر. قرآن .
((در ميان باغها , از يكديگر مى پرسند , درباره مجرمان : چه چيز شما را در آتش درآورد؟ گويند : از نمازگزاران نبوديم )). ((او هرگز ايمان نياورد و نماز نخواند. درحـالـى كـه مـتـكـبـرانه قدم برمى داشت ! (با اين اعمال ) عذاب الهى براى تو شايسته تر است , شايسته تر , سپس عذاب الهى براى تو شايسته تر است , شايسته تر!)). ـ امام على (ع ) : مراقب نماز باشيد و آن را پاس داريد و بسيار به جاى آوريد و به وسيله آن (به خدا) تقرب جوييد , زيرا نماز در اوقات معين بر مؤمنان واجب گشته است .
دوزخـيان گوش فرا نمى دهيد كه وقتى از آنها پرسيده شود : ((چه چيز شما رابه دوزخ كشانيد؟ گويند : ما از نمازگزاران نبوديم )) ؟ . ـ پيامبر خدا(ص ) : ميان مسلمان و كافر فاصله اى جز اين نيست كه نماز واجب را عمدا ترك كند يا از روى سبك شمردن آن را نخواند. ـ امام صادق (ع ) : كسى كه نماز را ترك كند , بهره اى از اسلام ندارد. ـ پيامبر خدا(ص ) : مرز ميان ايمان و كفر ترك نماز است .
ـ نماز ستون دين است , پس هر كه نماز خود را عمدا نخواند دين خود را ويران كرده است وهر كه آن را در وقـتـش نـخواند به ويل درآيد و ويل دره اى است در دوزخ چنان كه خداى تعالى فرموده است : ((ويل براى نمازگزاران , همانان كه از نماز خود غافلند)). ـ هر كه بدون داشتن عذرى نماز خود را نخواند تا فوت شود , عملش بر باد رفته است .
ميان بنده و كفر ترك نماز است .
ـ هر كه از روى بى اعتنايى به ثواب نماز و نترسيدن از كيفر ترك آن , نماز نخواند , مرا باكى نيست كه جهود بميرد يا ترسا يا گبر. ـ امام صادق (ع ) در پاسخ به اين پرسش كه چرا تارك نماز كافر خوانده مى شود اما زناكار نه ,فرمود : چون كسى كه زنا و امثال اين كار را مى كند بر اثر غلبه شهوت دست به اين كارها مى زنداما تارك نماز آن را ترك نمى كند , مگر از روى سبك شمردن و بى اعتنايى بدان .
ـ پيامبر خدا(ص ) : تارك نماز از خداوند خواهش مى كند او را به دنيا برگرداند. سخن خداى تعالى كه : ((چون يكى از آنها را مرگ در رسد گويد : پروردگارا مرا برگردان )). پرهيز از تباه كردن نماز. قرآن .
((آن گاه , پس از آنان جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساختند و از هوسها پيروى كردند و بزودى (سزاى ) گمراهى (خود) را خواهند ديد)). ـ از امـام كـاظـم (ع ) دربـاره آيـه ((هـمـانان كه از نمازشان غافلند)) سؤال شد , فرمود : منظور تباه ساختن نماز است .
ـ امام على (ع ) در نامه خود به محمد بن ابى بكر , مى فرمايد : بدان اى محمد كه همه چيز تابع نماز توست و بدان كه هر كس نماز را ضايع گرداند , ديگر كارها را بيشتر ضايع مى كند. ـ پيامبر خدا(ص ) : تا زمانى كه فرزند آدم بر نمازهاى پنجگانه مواظبت كند , شيطان از او وحشت دارد اما همين كه آنها را ضايع كرد , بروى دلير مى شود و او را در بلاهاى سخت مى افكند. ـ امام صادق (ع ) : هرگاه بنده نماز را به وقت بخواند و آن را پاس بدارد , آن نماز به گونه اى سپيد و پاكيزه به درگاه خدا بالامى رودومى گويد : مرا حفظ كردى , خداوند تو را حفظ كند. را پـاس نـدارد بـه گـونه اى سياه و تاريك (به طرف خودش ) برگردد و گويد : مرا ضايع كردى ,خدا تو را ضايع كند. نماز را سبك مشماريد. ـ امام باقر(ع ) : نمازت را سبك مشمار ,زيرا پيامبر(ص ) هنگام رحلتش فرمود : از من نيست كسى كه نمازش را سبك بشمارد. ـ امـام صـادق (ع ) : رسـول خدا(ص ) فرمود : از من نيست كسى كه نماز را سبك بشمارد , به خدا قسم , كنار حوض (كوثر) بر من وارد نمى شود. ـ ابو بصير : به حضور حميده رسيدم تا رحلت امام صادق (ع ) را به او تسليت گويم .
گريست و سپس گفت : اى ابا محمد! كاش هنگام فوت آن حضرت بودى .
را بست و سپس به من فرمود : خويشان و نزديكانم را نزد من بخوانيد. سبك بشمارد , نمى رسد. ـ پـيـامـبر خدا(ص ) : هر مرد و زنى كه نمازش را بى اهميت بشمارد خداوند او را به پانزده خصلت گرفتار كند. پرهيز از التفات در نماز. ـ پيامبر خدا(ص ) : تا زمانى كه بنده (درنماز به اطراف خود) التفات نكند , خداوند رو به او دارد. ـ امـام عـلـى (ع ) : روى برگرداندن از قبله در حال نماز دستبردى از جانب شيطان است , پس از روى بـرگرداندن از قبله در حال نمازبپرهيزيد, زيرا هرگاه بنده به نماز بايستد خداوند تبارك و تعالى به او رو مى كند, و چون بنده به اين سو و آن سو توجه كند خداوند تبارك و تعالى فرمايد: اى پـسـر آدم ! از كـه روى مـى گردانى ؟ !ـ تا سه مرتبه ـ و چون براى چهارمين بار بنده از قبله روى برگرداند خداوند نيز از او روى مى گرداند. ـ امام صادق (ع ) ـ در آيه باره ((فاقم وجهك للدين حنيفا)) ـ : (يعنى ) به نماز بايست و صورت خود را به چپ و راست برمگردان .
ـ پـيـامبر خدا(ص ) : هرگاه بنده مشغول نمازشود شيطان نزد او مى آيد و به وى مى گويد: فلان چـيز را به خاطر بياور, همان چيز را به يادبياور, تا جايى كه فرد يادش مى رود چند ركعت خوانده است .
ـ آيا كسى كه در نماز روى خود را بر مى گرداند نمى ترسد كه خداوند صورت او را به شكل صورت الاغ درآورد؟ . نماز دزد. ـ پيامبر خدا(ص ) ـ به اصحابش ـ : آياشما را به دزدترين مردم راهنمايى نكنم ؟ عرض كردند: چرا, اى رسول خدا. فـرمـود: دزدتـريـن مـردم كـسـى اسـت كه از نماز خود مى دزدد, نماز چنين كسى , همانند يك جامه كهنه , مچاله مى گردد و به چهره او زده مى شود. ـ سارق كسى نيست كه از مردم سرقت مى كند بلكه سارق كسى است كه از نماز سرقت مى كند. ـ دزدتـريـن دزدهـا كـسـى اسـت كه از نمازش دزدى كند, يعنى واجبات آن را به طور كامل به جانياورد. ـ امـام على (ع ) ـ به مردى كه سجده هاى نمازش را خيلى سريع به جا مى آورد ـ فرمود: چندوقت است كه اينگونه نماز مى خوانى ؟ آن مرد عرض كرد: از فلان و بهمان مدت .
فرمود: شخصى چون تو در نزد خداوند همانند كلاغ است كه نوك بر زمين مى زند, اگر بميرى بر غير آيين ابوالقاسم محمد (ص ) مرده اى .
نمازش بدزدد. سبك خواندن نماز. ـ امام صادق (ع ) : هرگاه بنده به نمازايستد و نمازش را سبك برگزار كند خداوند تبارك و تعالى بـه فرشتگان خود فرمايد: آيا به اين بنده ام نمى نگريد كه گويى فكر مى كند برآوردن نيازهايش به دست كسى جز من است , آيا اونمى داند كه برآوردن حوايجش به دست من است ؟ !. ـ سبك خواندن نماز واجب و طولانى برگزار كردن نافله از عبادت است .
ـ نماز رسول خدا (ص ) از همه مردم كاملتر و كوتاهتر بود. نماز 2 ((نماز جماعت )). نماز جماعت .
ـ لقمان (ع ) در اندرز به فرزندش , گفت :نماز را با جماعت بخوان , گرچه روى نيزه باشد. ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : دربـاره عـده اى ازمسلمانان كه براى نماز درمسجد كندى كردند, فرمود: عـده اى براى نماز در مسجدفراخوانده مى شوند (و تاخير مى كنند) , چيزى نمانده كه دستور دهيم قـدرى هـيـمـه جـمـع آورى و بـر درخـانـه هـاى آنها گذاشته شود و آتشى افروخته گردد و با خانه هايشان بسوزند. ـ امام على (ع ) نيز در چنين موردى , فرمود: يا در نمازجماعت ما حاضر مى شوند, يا از ما دورشوند و در مجاورت هم نباشيم .
ـ امـام صـادق (ع ) : نـمـازى كه با جماعت خوانده شود, بيست و چهار بار برتر از نمازى است كه به تنهايى خوانده شود. ـ پيامبر خدا(ص ) : هر كه پنج نماز را با جماعت بخواند , به او گمان نيك بريد. ـ امام رضا(ع ) : نماز جماعت از آن رو وضع شده است تا اخلاص و توحيد و اسلام و عبادت خداوند آشـكار و هويدا باشند و شهرت يابند , زيرا اظهار اين امور حجتى است براى خداى يگانه بر مردمان شرق و غرب عالم , و نيز تا منافق و سبك شمارنده (نماز و دين ) آنچه را اقرار كرده و پذيرفته است به جاى آورد و اسلام (خود) را هويدا سازد و بر آن مواظبت نمايد و نيز تا شهادت دادنهاى مردم به مسلمان بودن يكديگر روا و ممكن باشد. ايـنـهـا , نـماز جماعت موجب كمك كردن به يكديگر در راه نيكى و تقوا و باز داشتن از بسيارى از معاصى خداى عزوجل است .
ـ امام صادق (ع ) : جماعت و اجتماع كردن براى نماز بدين سبب قرار داده شده است تادانسته شود كـه چـه كسى نماز مى خواند و كه نماز نمى خواند چه كسى نماز را به وقتش مى خواندو كه آن را ضايع مى كند , اگر نماز جماعت نبود هيچ كس نمى توانست به صلاح و پاكى كسى شهادت دهد , زيـرا كـسى كه با جماعت نماز نخواند از نظر مسلمانان بى نماز است , چه رسول خدا(ص ) فرمود : نماز ندارد كسى كه بدون علت و عذرى , در مسجد با مسلمانان نماز نگزارد. ـ اولـيـن نماز جماعتى كه خوانده شد به اين صورت بود كه رسول خدا(ص ) با امير المؤمنين على بن ابى طالب (ع ) در حال نماز بود كه ابو طالب و جعفر بر او گذشتند. عمويت نماز بخوان .
نماز جلوتر رفت و ابو طالب با خوشحالى برگشت .
جماعت خوانده شد. ـ امام باقر(ع ) : جهنى خدمت پيامبر(ص )رسيد و عرض كرد : اى رسول خدا! من در صحرا بازن و فرزندان و غلامانم به سر مى برم و (موقع نماز) اذان مى گويم و مى ايستم و با آنها نمازمى گزارم .
غلامانم در پى آوردن آب مى روند و من مى مانم و زن و فرزندانم .
مى گويم و مى ايستم و با آنها نماز مى گزارم .
آرى .
همسرم تنها مى مانيم .
جماعت حساب مى شود؟ فرمود : آرى .
كـارهـايـش مـى رود و مـن تنها مى مانم واذان مى گويم و مى ايستم و نماز مى خوانم آيا نماز من تنهاجماعت است ؟ حضرت فرمود : آرى , مؤمن به تنهايى نيز جماعت است .
آنچه امام جماعت بايد رعايت كندوكسى كه بيشتر شايسته امامت است .
ـ امـام على (ع ) هنگامى كه محمد بن ابى بكررا به فرماندارى مصر گماشت , به او چنين سفارش فرمود : به نمازت بنگر كه چون است , زيراتو امام (پيشنماز) مردم خود هستى .
ونـاقـص بـرگـزارش نـكـنـى , زيـرا هـر پيشنمازى براى مردمى نماز گزارد و در نماز آنها كم و كاستى باشد , گناهش به گردن اوست واز نمازآنهاچيزى كم نمى شود. مراقبت نما , تا تو نيز همانند پاداش آنها را داشته باشى و اين از ثواب آنها چيزى نمى كاهد. ـ در نـامـه خـود بـه اشـتر , مى فرمايد : و چون براى مردم به امامت نماز ايستى نه چندان با طول وتـفـصـيـل بـرگـزار كن كه مردم از نماز جماعت خسته و گريزان شوند و نه (با فرو گذاردن واجـبـات و آداب و شـرايـطش ) آن را ضايع گردان , زيرا در ميان كسانى كه با تو نماز مى خوانند افرادبيمار و گرفتار نيز هستند. چگونه با آنها نماز بگزارم ؟ فرمود : همچون ناتوان ترينشان نماز بگزار و با مؤمنان مهربان باش .
ـ در نـامه خود به فرمانداران شهرها , مى نويسد:باآنان همچون نمازناتوان ترينشان نمازبگزاريد و در نماز فتنه جو مباشيد. ـ امام صادق (ع ) : وقتى تنها باشى سه تكبير كافى است و هرگاه پيشنماز باشى , يك تكبير كفايت مى كند , زيرا در ميان مامومين افراد نيازمند و گرفتار و ناتوان و سالخورده نيز وجود دارند. ـ در پاسخ به اين سؤال كه چه كسى براى امامت جماعت شايسته تر است , فرمود : رسول خدا(ص ) فرمود : پيشنمازى مردم را كسى به عهده گيرد كه قرآن خوان تر (يا قرائتش بهتر)باشد , اگر در قـرائت يـكـسان بودند آن كه در هجرت مقدمتر است , پيشنماز شود و اگر در هجرت نيز يكسان بـودنـد آنكه سنش بيشتر است به عهده گيرد , اگر همسن بودند آن كه به سنت داناتر و در دين فقيه تر است ,امامت كند. صاحب نفوذى در قلمرو نفوذش .
نماز 3 ((نماز شب )). فضيلت نماز شب .
قرآن .
((و پاسى از شب را زنده بدار تا براى تو (به منزله )نافله اى باشد. (((اينانند) شكيبايان و راستگويان و فرمانبران و انفاقگران و آمرزش خواهان در سحرگاهان )). ((پرهيزگاران در باغها و چشمه سارانند. نيكوكاران بودند و اندكى از شب را مى خفتند و در سحرگاهان آمرزش مى خواستند)). ((پهلوهايشان از بسترها دورى مى كند , پروردگارشان را از روى بيم و طمع مى خوانند و از آنچه روزيشان كرده ايم انفاق مى كنند. ((و در پاسى از شب و به هنگام ناپديد شدن ستارگان , تسبيح گوى او باش )). ((و پاره اى از شب را در برابر او سجده كن و شب (هاى ) دراز او را به پاكى بستاى )). ((قطعا برخاستن شب , رنجش بيشتر و گفتار (در آن هنگام ) راستين تر است )). ـ پيامبر خدا(ص ) در سفارش به على (ع )فرمود : بر تو باد به نماز شب .
چهار بار تكرار فرمود. ـ به على (ع ) , فرمود : اى على ! مؤمن از سه چيز شاد مى شود : ديدار برادران , افطار كردن ازروزه و عبادت آخر شب .
ـ جبرئيل پيوسته مرا به شب زنده دارى سفارش مى كرد , تا جايى كه گمان بردم بهترين افراد امت من شبها را هرگز نخواهند خوابيد.
|