بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب یادنامه آیة الله العظمی اراکی,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     001 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     002 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     004 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     006 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     008 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     009 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     010 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     011 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     012 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     013 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     014 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     015 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     018 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     019 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     021-1 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     021-3 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     022-1 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     022-2 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     022-3 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     023 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     025 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     027 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     028 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     029 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     030 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     fehrest - يادنامه آية الله العظمى اراكى
 

 

 
 

next page index page back page

28- مرثيه‏ها

پس از رحلت آية‏الله‏العظمى اراكى(ره) سوكنامه‏هايى به نظم و نثر، به عربى و فارسى‏سروده و نوشته شد كه قسمتى ازآنها در روزنامه‏ها و مجلات به چاپ رسيد.

براى اين بخش، چند نمونه جالبتر آنها را انتخاب كرده‏ايم.

بسم‏الله الرحمن الرحيم

و رقاء ذات تعزز و تمنع طارت الى اسنى المكان الارفع ضاقت عليها الارض مع رحب لها فاستبد لتها بالمكان الاوسعاذ جاءها يا نفس يا ما مونةمن كل خوف فارجعى لاتفزعى قدكنت فى سجن البلا يا كلهاحان النجاة اليوم منها فاسرعىيا آية ل«الله‏» كنت عظيمةنحن افتقدناك بفقد مفجعيا نور يا ضوءالقلوب اضئتنافاخترت للنفس الخفاء بمضجعكان الفضائل كلها فيك انطوتصارت بمرآ كلهم والمسمعمن ذالايتام النبى‏صلى الله عليه وآله واله‏عليه السلامعن حفظهم فى دينهم لم يجزعىعمرت قرنا بالطهارة والتقىنورالهدى فى‏الوجه منك بساطعمن فقدك المهدى محزونا اتى من حزنه يا عين جودى و ادمعىيا حجة‏الاسلام فى ما قداتىبالفعل و القول الرضى النافعخمسين عاما قد جلست‏بمسندبالحق للفتوى و ما للمرجعقد كنت فينا ملجاءا و معاضدافى المعضلات الحادثات بمفزعانموذجا اعلى لكل كريمةحتى بادنى بعضها لم تقنعصارالبلاد و مالها من مرتعلولا الفقاهة والفقيه كبلقعقد كنت كشاف‏الغوامض فائقامن كان فى هذا الطريق بمولعمن الاله على‏الورى اذما اتى فيهم بمثلك من فقيه بارعلما ارتحلت الى النبى‏صلى الله عليه وآله اتيتهبالخير والوجه المضئ الناصعجاهدت فى‏الاسلام حق جهادهبالذب اعداء الشريعة اجمعياصاحب‏العصر(عج)الذى‏هوغائب كالشمس اذصارت لنا بمبرقعانا نعزيك العزاء بثلمةفى ديننا الاسلام ثم تشيعبعدالاراكى‏العظيم مصابهقد جدد الاحزان فينا اكتعثم السلام عليه فى يوم‏الجزاءمن كل مافيه و كل مواضع

چشمه چشمان كوكب خون گريست

چه صبور و سنگين و متعالى رفت او كه وجودش سراسر خير و بركت‏بود. او كه اهل‏عشق بود، اهل معرفت، اهل حكمت وايمان و عقيده، عقيده‏اى الهى و آسمانى. اوپرتو نور الهى بود، بنده‏اى عاشق و شيدا و واله شيفته حق و حقيقت، مايه خيروبركت، بزرگ و فرهيخته نامش و يادش براى ابد از خلود و جاودانگى برخوردار خواهد بود.

سلامش باد آن بنده صالحى كه عمرش و وجود گراميش سراسر زهد و علم‏و ايمان و تقوا بود. سلامش باد مى‏شنويمصداى پاى كاروانيان را، مى‏شنويم، اينان‏قامت‏بهار را بردوش گرفته‏اند و با خود به غربت‏سراى خاك مى‏برند.گويى‏خورشيد در تمام كوچه‏هاى زندگى غروب كرده است، خدايا، سرشانه‏هاى دل،تاب اين مصيبت را ندارند....

حنجره زمان از پس بغضى ناشكفته مى‏سوزد، خدايا! بگو دل با هجوم اين‏درد چه كند و به كدام سو بگريزد؟!

ما را به سوگ خويش به ماتم نشاند و رفتدر بارگاه قدس فلك آرميد و رفتفرياد از جفاى تو اى چرخ نيلگونكنون ز هجر تو چشم غروب خونين است

بار ديگر تاروپود جان گسستامت اسلام در ماتم نشستو آسمان نيلگون خون شد و گريست.

آهسته‏تر اى پير! آهسته‏تر اى پير!

به يقين مى‏روى! اين اشك و آه ما آنقدر نيست كه راه تو را سد كنند. مى‏دانم‏كه كار تمام شد، مى‏دانم كه باز بانگ الرحيلما را تنها گذاشتمى‏دانم كه خسته‏اى، مدام انتظار اين لحظه را مى‏كشيدى! در جمادى‏الثانى‏نمى‏دانم چه رازى نهفته كه اول «سيدمحمدرضا» را از ما گرفت و درست درسالگشت رفتن او تو هم به او پيوستى؟!

گفته‏اند در روز عاشورا وقتى زخم در جان خورشيد نشست و زمين پيكرمبارك حسين -قلب عالم امكان- را بر خويشقطعه قطعه ديد، به‏لرزه درآمدو آسمان تيره و تار شد و غبار خشم خداوند ظاهر شد.

در آنجا حضرت سجاد سلام‏الله عليه دست‏برزمين كوفت و زمين را به‏آرامش خواند، سر به آسمان برداشت و آسمان رادعوت به سكوت كرد. آسمان‏و زمين هردو، تنها در اجابت فرمان امام خويش آرام گرفتند، دندان بر جگر نهادند،خون بهلب آوردند، ولى دم نزدند، مويه كردند، ولى فغان نكردند، درخويش‏شكستند و گريستند، اما ضجه نزدند؟!

آسمان ديشب عجيب بى‏قرارى مى‏كرد، خورشيد اول صبح دوست نداشت‏طلوع كند، و غبار غم شهر را گرفته بود وبغضى دردناك در شهر پيچيد، تنها يك‏كلام بود: «انا لله و انا اليه راجعون‏»عزيز دل! چه سنگين است اين غم و چه سبكشده است اين بدنى كه اين‏همه درد ديده است.

بر تو مبارك باد اين زيارت! بر تو مبارك باد همجوارى عرش الهى!

لاله كو تا عقده دل وا كندديده دل را ز خون دريا كندياسمن رخت عزا پوشيده استزهر فرقت قسمت‏سوسن شدهسينه نسرين سراسر غم گرفتدر عزاى باغبان ماتم گرفتكشت ما را ناله‏هاى نسترنگريه‏هاى بى‏امان ياسمننخلهاى سربريده سوختندلاله‏هاى داغديده سوختندبلبل ما نوحه‏خوانى مى‏كندشكوه از بى‏هم‏زبانى مى‏كندچشمه چشمان كوكب خون گريستهيچ گل در باغ ما آرام نيستمرگ را معلوب كرده باغبانپيشرفته پيش تا باغ جنان

حجت وحيدى

در رثاى آن عبد ممتحن

امروز جهان تشيع در سوگ رادمردى از سلاله فقيهان آل‏الله عزادار است; رادمردى‏كه يك قرن زندگانى پربركتش را وقفاعتلاى اسلام و ارشاد مسلمين كرد. اوخورشيدى جانفروز در آسمان فقاهت‏بود كه با غروبش ثلمه‏اى جبران‏ناپذيربراسلام ناب محمدى وارد شد. شيخ‏الفقهاء والمجتهدين حضرت آية‏الله‏العظمى‏اراكى‏قدس سره از مناديان راستين دينمبين اسلام در قرن حاضر به‏شمار مى‏رفت‏و جلوه‏اى از انوار الهى بود كه با تابش خود، دل و جان رهروان طريق حق وحقيقت‏را روشنى مى‏بخشيد. آفتابى جهان‏افروز بود كه صدوسه‏سال پيش در بيتى از بيوت‏علم و تقوا طلوع كرد و بى‏آنكهجوياى نام و مقام باشد، نور فقاهت و درايتش كه‏منشعب از سرچشمه انوار تابناك ائمه معصومين‏عليهم السلام بود جهانتشيع را فرا گرفت.آن گنجينه گرانبهاى علم، تقوا، حكمت، درايت و اخلاص از مجتهدين طراز اول‏جهان تشيع بود كه درپيشبرد اهداف انقلاب اسلامى به رهبرى حضرت امام‏خمينى‏رحمه الله مخلصانه مى‏كوشيد و بى‏آنكه حب مقاماتدنيوى داشته باشد بارهنمودهاى خويش و حمايتهاى معنويش، انقلاب‏آفرينان پيرو روح خدا را دركوران انقلاب اسلامىقوت قلب مى‏بخشيد. شيخ‏الفقهاء والمجتهدين حضرت‏آية‏الله‏العظمى اراكى كه در تحصيل و استفاده از محضر پرفيض وبركت آية‏الله‏العظمى حائرى‏قدس سره همدوره حضرت امام خمينى‏رحمه الله بود در زمان حمايت امام نزدايشان ازاحترامى خاص برخوردار بود. با اينكه سن آن اسوه پرهيز و تقوا قريب‏ده‏سال از حضرت امام بيشتر بود گاه خطاب بهحضرتشان مى‏گفت: «السلام عليك‏يابن رسول‏الله‏» و جهانى تواضع و اخلاص و محبت نسبت‏به بنيانگذار جمهورى‏اسلامىو رهبر و قائد عظيم‏الشان انقلاب در همين جمله مبارك نهفته است.آية‏الله‏العظمى اراكى‏رحمه الله در بى‏اعتنايى به زرقو برق دنيا و امور مالى شهره خاص‏و عام بود و ساده‏زيستى او سرمشقى‏سازنده براى‏پيروان صراط روشن هدايتشكه‏همانا صراط روشن ائمه معصومين‏عليهم السلام بود، به‏حساب مى‏آمد. مرحوم آية‏الله‏العظمى سيد محمد تقىخوانسارى در مراتب زهد و بى‏اعتنايى شيخ‏الفقهاءحضرت آية‏الله‏العظمى اراكى گفته‏است‏كه «كوه‏طلا وخاكستردرنظرش‏يكسان‏است‏»امروز جهان‏تشيع سوگوار مرجعى بزرگوار، عارفى وارسته‏ومرشدى آگاه‏دل وروشن ضمير است كهاز سرچشمه‏روشن وگواراى‏قرآن سيراب‏مى‏نمود. او انيس صادق قرآن بود و حتى دردوران ضعف وكهولت نيزيك‏روزرابى‏تدبر وتفكر درآيات‏قرآن مجيد سپرى نمى‏كرد. مراتب تهجد و شب‏زنده‏دارى آن‏مانوس شب; شبى كه على‏عليهالسلام و اولاد على‏عليه السلام را مانوس بود در قالب عبارات‏نگنجد و راز و نياز عارفانه و عاشقانه‏اش با حضرت معبود درشبان طاعات‏و عبادت و رياضات به وصف نيايد.

امروز، روزى است كه جهان تشيع در سوگ رحلت پاسدار رشيد دين مبين،سيه‏جامه به تن كرده و خاك مصيبت‏بر سرمى‏ريزد. بركت‏حيات آن آفتاب‏جهانفروز هدايت در ذى‏طلبگى و طهارت باطن و معنويت‏حقيقى او بود و بدين‏روستكه‏حضرت آية‏الله خامنه‏اى رهبر معظم انقلاب اسلامى در پيامى به مناسبت‏ارتحال‏ملكوتى‏آن وجودمقدس‏مى‏فرمايد:«اين عبد ممتحن‏خدا وعالم‏زاهد وپارساو اين ذخيره گرانبهاى الهى در روزگار ما و اين بقيه سلف صالح و يادگار اساطينعلم‏و عمل و تقوا از جمله بزرگانى بود كه عمر طولانى و پربركتى را بى‏كمترين خدشه‏و شائبه‏اى در طهارت و نزاهت وقداست و معنويت‏به‏سر آوردند».

ارتحال جانسوز آن اسوه زهد و پرهيز و تقوا و آفتاب روشنى‏بخش طريق‏هدايت را به پيشگاه حضرت ولى‏عصر(عج)،ولى‏امر مسلمين حضرت آية‏الله‏خامنه‏اى و شيعيان جهان تسليت مى‏گوييم.

«سلام عليه يوم ولد يوم مات و يوم يبعث‏حيا.»

عباس خوش عمل

در اينجا مقاله‏اى را كه به مناسبت چهلمين روز ارتحال آن بزرگوار در يكى ازروزنامه‏ها منتشر شده، مى‏آوريم: عنوانشاين است: پرواز تا بردوست.

چهل روز از رحلت جانگداز و ماتم افزاى بزرگ مرجع عاليقدر جهان اسلام‏گذشت. حضرت آية‏الله‏العظمى اراكى(طاب‏ثراه) يكى از چهره‏هاى برجسته‏و نمودين روحانيت اصيل و وارسته‏اى بود كه به حق، تمام عمر پر خير و بركتشرادر خدمت اسلام و نشر و ترويج مبانى و معتقدات و احكام دينى و قرآن سپرى كرد.

عالم تشيع، مرثيه خوان، و عزادار عروج روح پاكى شد كه در تمام مدت‏حيات دنيوى خويش، دل به مظاهر فانى وجلوه‏هاى آنى دنيا نبست و دل و روح‏خويش را از هر خدشه و پيرايه‏اى كه رنگ تعلق و تملك اين جهانى و بوى عالم‏خاكىداشت، مزكى و مصفى نموده و عمرى را در طاعت و عبوديت ذات احديت‏و غور در درياى عرفان و معرفت و علم و انديشهگذرانيد.

رهبر عظيم‏الشان انقلاب در پيام تسليتى به مناسبت وقوع اين ضايعه‏اندوهناك با اشاره به همين خصائل و ويژگيهاىممتاز وجودى آن عبد ممتحن‏و بنده صالح خدا فرمودند: راه خدا را با گامى استوار و اراده‏اى خلل ناپذير طى كردو يكقرن، دل و جان منور و پاكيزه خود را در برابر جلوه‏هاى رنگارنگ دنياى فانى،تسليم ناپذير و تسخير ناپذير نگاهداشت...هرگز به دنيا و مقام و جلال آن نينديشيدو هرگز احساسات شخصى، ايشان را از پيمودن راه خدا باز نداشت... .

سواى مراتب و جهات علمى و فقهى و حوزوى آن عالم ربانى، اوج صفاو طهارت باطن و قداست و نزاهت روحى و نفسىايشان بود كه به حد اعلاى‏خود مى‏درخشيد.

خضوع و خشوع والا و گريز از شهرت‏طلبى و معروفيت و مقبوليت، تمامآجلوه‏هاى همان بعد عظماى روحى آن بزرگواربود كه در طول زندگى علمى‏و حيات مادى ايشان نمودار بود.

اصولا مردان خدا و سالكان الى‏الله و بزرگان و خود ساختگانى كه در طريق‏سلوك حق‏تعالى و تحصيل معرفت و استغراقو استبصار عرفانى گام برداشته‏اندو دل را به انوار ايمانى و الهى منور و زنده كرده‏اند به تمام دنيا و مافيها به چشم‏همانعطسه بز و كفش پاره‏اى مى‏نگرند كه مقتدا و پيشوايشان [على(ع)]مى‏نگريست و از شوق لقاى دوست مى‏گريست.

بيشتر عرفا و حكما، روح انسانى و نفس ناطقه آدمى را موجودى مى‏دانندآسمانى و ملكوتى كه از عالم علوى و زيستگاهملكوتى خود تنزل كرده و به كالبدعنصرى و جسمانى تعلق گرفته و در زندان بدن محصور و مسجون شده است.

همين است كه هماره آتش پر لهيب و سوزنده جان و گدازنده دل، در روح‏و روان و درون اينان زبانه مى‏كشد و منشا نوعىدغدغه عرفانى و ناآرامى ناشى ازفراق و جدايى مى‏گردد. حضرت آية‏الله‏العظمى اراكى(ره) يكى از همان برگزيدگان‏واوتادى بود كه از همه تمنيات و آمال و امانى چشم پوشيده و چشم دل به رؤيت‏جلوه دلدار گشوده بود. او در زمره همانانىبود كه مشمول حالت و رتبت «لى مع‏الله‏حالات‏» مى‏باشند و روحشان در اتصال و پيوند معنوى و قدسى با عالم معناوملكوت، واجد همان نفس مطمئنه و پرآرامشى مى‏شود كه هماره خود را درحضور خلوت انس و شوق و تمناى رسيدن بهديار يار مى‏بينند و با بركنار رفتن‏حجاب كثرت، مدهوش مى‏سازد چنانكه در حديث‏شريف است كه: ان روح‏المؤمن لاشداتصالا بروح‏الله من اتصال شعاع‏الشمس بها. همانا روح مؤمن،پيوستگيش به روح خدا از پيوستگى پرتو خورشيد بهخورشيد بيشتر است.

آدمى در اين حالت همه چيز را جلوه‏گاه ذات اقدس حق و عارض ذات‏و مشبك مشكوة وجود مى‏داند كه به قول شيخشبسترى در گلشن راز:

من و تو عارض ذات وجوديم مشبك‏هاى مشكاة وجوديم چنين كسى به هر چيز و هر سو مى‏نگرد جمال دلاراى «او» را بهعينه مى‏بيند. به‏فرموده حضرت على‏عليه السلام و امام صادق‏عليه السلام; به هيچ چيز نمى‏نگرد مگر خدا را در آن‏و با آنمى‏بيند: «معه و قبله و فيه‏» يا «بعده‏» روح انسان در چنين حالت و مقامى،تنگناى جسم خاكى و عالم ماده را بر نمى‏تابد وتحمل نمى‏كند و هيچ طمانينه‏و آرامشى را جز در جوار و كنار دوست نمى‏يابد و ناله سر مى‏دهد كه:

اى خوش آن روز كه پرواز كنم تا بر دوستبه هواى سر كويش پر و بالى بزنم

يك دم تاب و قرار ندارد. هر لحظه و آنى را در خلسه ياد معشوق ازلى خويش،مى‏گذراند. ديدگانش را ممكن است‏بهتبعيت جسم زمينى، پرده خواب فراگيردولى چشم قلب و ضمير دلش بيدار است. همانى كه رسول اكرم فرموده است:تنام‏عيناى و لاينام قلبى آية‏الله‏العظمى اراكى(ره) نيز از بعد عرفان و كمالات روحى‏چنين بود. در عين علميت و اعلميتو مراتب والاى اجتهاد و تفقه دينى‏و برخوردارى از معارف علمى از منظر معرفت درونى و عرفان نظرى و عملى دراوج قرارداشت. به جايى رسيده بود كه جز خدا نمى‏ديد. به كمال انقطاع الهى نايل‏شده بود و خود را در خداى خود محو و ذوبكرده بود.

انسانهايى كه چنين صبغه الهى به خود مى‏گيرند تمام اعمال و افكارو حالاتشان به فرموده حضرت امام خمينى :«بسم‏الله‏» و به نام خدا مى‏شود. از هرآنچه جز اوست دور مى‏شوند و در گذر از كوره‏هاى امتحان و افتنان روزگار، تنبه‏سلامت مى‏برند و رنگ نمى‏گيرند.

يكى از نزديكان آن مرحوم عالى مقام مى‏گفت كه در اين اواخر، ايشان گاهى‏از اينكه معروف خاص و عام شده بودند اظهارنگرانى مى‏نموده‏اند و مى‏گفته‏اند كه‏مى‏ترسم اين آخر عمر دچار قيد شهرت و اينجور چيزها گردم. و اين در تاييدومضمون همان كلام رهبر انقلاب است كه فرمودند: «ايشان به سوى شهرت‏و محبوبيت و مقبوليت قدمى برنداشت و آنگاهكه مقدسترين و گرامى‏ترين نوع‏شهرت و محبوبيت، با انتخاب شدن از سوى ميليونها انسان مؤمن به مرجعيت‏تقليد بهسراغ ايشان آمد با آن بسى كريمانه و بزرگ منشانه روبرو شد.»

عين همين حالات و صفات در باب بزرگان ديگرى نيز نقل شده است.مرحوم استاد محمود شهابى در مقدمه كتاب«الفوائدالرضويه‏» مرحوم محدث قمى‏در ذكر حالات روحى ايشان نوشته است كه سالى از سالهايى كه مرحوم محدث‏قمىدر شهر مقدس مشهد مجاور بودند. از ايشان خواهش مى‏شود كه ماه مبارك‏رمضان را در مسجد گوهر شاد اقامه نمازجماعت كنند. ايشان با اصرار زيادمى‏پذيرد. وقتى مردم مطلع مى‏شوند هر روزه بر تعداد جمعيت‏حاضر اضافه‏مى‏گردد وهنوز به ده روز نمى‏رسد كه تعداد مامومين فوق‏العاده مى‏شود.

يك روز پس از اتمام نماز ظهر، مرحوم محدث قمى رو مى‏كنند به مردم‏و مى‏گويند كه نماز عصر آن روز را نمى‏توانندبخوانند بعد هم مى‏روند و ديگر آن‏سال را براى نماز جماعت نمى‏آيند. بعدها كه از علتش جويا مى‏شوند، ايشان‏مى‏گويند:حقيقت اين است كه در ركوع ركعت چهارم، متوجه شدم كه صداى اقتداكنندگان كه پشت‏سرم «ياالله ياالله‏» گويان بودند، از محلى بسيار دور به گوش‏مى‏رسد. اين توجه كه مرا به زيادتى جمعيت متوجه كرد و در دل من نوعى رضايت‏ايجاد كردنسبت‏به اينكه ديدم جميعت زيادى حاضر شده است، نشان مى‏دهد كه‏من براى امامت اهليت ندارم!

آية‏الله‏العظمى اراكى‏قدس سرهم نيز چونان ديگر مردان خدا و اولياى دين، دل در گرواين دنيا ننهاده بود و بر بلنداىقلل عرفان و معرفت الهى سير مى‏كرد. روح متعالى‏و بلند او در اين حصار تنگ عالم سفلى نمى‏گنجيد و مرغ جانش درهواى صحبت‏يار پرپر مى‏زد. او در طول عمر از خود گذشته بود تا خداى خود را در آيينه دل جلامندش شهود كند.

او مصداق بارز كلام مولى على‏عليه السلام بود كه فرمود: «رايت ربى بعين قلبى‏»و براى همين در انتظار ديدن روى ياريك قرن، دنيا و قيل و قالش را تحمل كردو به عشق بقاى دوست، از هر چه مظهر مادى دنيايى بود گذشت و عاقبت‏روحملكوتيش به مبدا و منشا خويش رجعت كرد و تا بر دوست پر گشود. او ازچنان عظمت و لطافت و رقت روحى برخورداربود كه وقتى اين شعر صاحب‏بيت‏الغزل معرفت را مى‏شنيد اشك مى‏ريخت و مى‏گريست و باز مى‏گفت كه‏دوباره‏اشبخوان:

من كه ملول گشتمى از نفس فرشتگانقال و مقال عالمى مى‏كشم از براى تو

او پا بر فرق عالم مجردات نهاده بود و فراتر از فرشتگان و ملائك مقرب الهى درجوار محبت و عشق محبوب مقرب بود.چه شبها كه دست نياز به سوى معبودو معشوق نياز گشوده و لبهاى دعا را به ترنم اين جمله عارفانه مناجاتشعبانيه‏مشغول داشته كه: «الهى و اجعلنى ممن ناديته فاجابك... .» خدايا مرا از كسانى قرارده كه صدايشان زدى و تو رااجابت كردند.

و سرانجام به مصداق من كان‏لله كان‏الله له، دعاى آن ابرمرد زهد و تقواو ديندارى اجابت گرديد و نداى «ارجعى‏»خداوندى، روح بلند ديگرى را به جوارخويش فرا خواند و آرام كرد و چناچه رهبر معظم انقلاب حضرتآية‏الله‏العظمى‏خامنه‏اى(ادام‏الله ظله) فرمودند: «اكنون آن جان پارسا به ملكوت پيوسته و دامان‏پاك از عالم ماده برچيدهشده است. او از حقيقت «لاخوف عليهم و لاهم يحزنون‏»برخوردار و به مجاورت ارواح مطهر اوليا و صلحاى سرفراز است.»

حرف آخر

مقاله‏اى است از يكى از روزنامه‏هاى كشور

حضور توده‏هاى ميليونى مردم كه براى تشييع پيكر مطهر حضرت آية‏الله‏العظمى‏اراكى به خيابانها ريخته بودند و انبوهتراكم جمعيت، از زن و مرد و پير و جوان كه درماتم رحلت آن فقيه بزرگوار به سوگ نشسته بودند، بار ديگر و به وضوححكايت ازآن داشت كه در ايران اسلامى، هنوز هم، مثل هميشه، باورهاى دينى مردم «حرف‏آخر» را مى‏زند و ملت، عليرغمتبليغات پرحجم دشمنان بيرونى و دنباله‏هاى ريزو درشت داخلى آنان، راه خود را در بستر «دين‏» مى‏جويند و تحقق«باورهاى دينى‏»را در حوزه «فقاهت‏» جستجو مى‏كنند. چشمهاى اشكبار و دلهاى داغدار اگرچه‏صحنه‏اى غمبار از ماتمملتى عزادار در رحلت‏يكى از مراجع عاليقدر شيعه را به‏نمايش گذاشته بودند ولى خبر روشن ديگرى نيز باخود داشتند وآن اينكه،باورهاى دينى مردم، نه فقط نوشته بر كاغذها، كه نشسته بر دلها مى‏باشند و اين‏اعتقاد كه خاستگاه اصلىانقلاب اسلامى است، در ميان توده‏هاى ميليونى مردم ازجايگاهى مستحكم و خلل‏ناپذير برخوردار است. همين «انطباقخواست مردم باخاستگاه نظام‏» «كانون اصلى قدرت‏» در جمهورى اسلامى ايران است و چنين‏است كه بايستى به عنوانيك وظيفه مبرم و دستور كار هميشگى، هم اين و هم آن راحفظ كرده و پاس داشت. ملت را كه دين‏باور و فداكارند وباورهاى دينى را كه براى‏عبور از گذرگاههاى سخت و رسيدن به نقطه مطلوب، چاره كارند.

اين روزها تمامى شواهد و قرائن حكايت از آن دارند كه در پى حركت‏پرشتاب اسلامخواهى در جهان اسلام و دلهره نظامسلطه بين‏المللى از فراگيرى آن،بيشترين توان قدرتهاى سلطه‏گر به مقابله با كانون اصلى اين حركت رهايى‏بخش‏وحيات‏آفرين اسلامى اختصاص يافته است و در يك هجوم پرحجم ارزشهاى‏دينى و پيوند مردم با نظام ولايت فقيه را نشانهرفته‏اند. واقعه تشييع با جمعيت‏آن‏چنانى، اگرچه در ضايعه رحلت فقيهى بزرگوار به وقوع پيوست ولى بدون‏كمترينترديدى نشان داد كه دشمنان از تبليغات گسترده خويش طرفى نبسته‏اندو ملت هوشيارتر از آن است كه سره را از ناسرهتشخيص ندهد و«سراب‏» ايسمهاى‏وارداتى غرب را با آب زلالى كه در چشمه جوشان فقاهت جارى است اشتباه‏بگيرد.

«سعى‏» مردم «اهل صفا» در ميقات ديروز (روز خاكسپارى آن پيكر پاك)مشكور باد.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation