|
|
|
|
|
|
پيام امام خمينى به ملت ايران به مناسبت چهلم شهداى تبريز 4/1/57 ناتوانى شاه در به سستى كشانيدن نهضت بسم الله الرحمن الرحيم و لاحول و لاقوه الابالله العلى العظيم بـا فـرا رسـيـدن اربعين مقتولين مظلوم تبريز غم هاى ملت غيرتمند تجديد مى شود. ملتمـظـلوم ايـران بـايـد در هر چند صباحى پرچم هاى سياه افراشته كنند و در سوك بنشينندبـراى جـوانـان عـزيـز و عـزيـزان اسـلام كـه بـه دسـتعـمـال آمـريـكـا و بـه امـر شـاه در خـاك و خـون كـشـيـده شـدنـد و هـنـوز چـشـم هـا گريان ودل هـا بـريان است براى يك قتل عمومى كه دست آمريكا و ساير اجانب از آستين شاه بيرونآمـده و مـلت را بـه عـزاى ديـگـر مـى نـشـانـد و مـن نـمـى دانـمدنـبـال ايـن اربـعـيـن قتل هاى ديگرى و جنايتات تازه اى است و ضحاك عصر در خونخوارىتجديد مطلع مى كند يا مامور جنايت به صورت ديگر مى شود. مـا از ايـن جـنـايـات پـى درپـى و كـشـتـار وحـشـيـانـه نـاراحـت و در عـيـنحـال امـيـدواريـم ، نـاراحـتـى بـراى آن كـه جوانان رشيد روحانى و دانشگاهى و بازارى وسـاير طبقات را كه اميد براى آتيه كشور هستند از دست داده ايم و مى دهيم و اميدواريم چونمـى بـيـنـيم اين جنايات شاهانه و اين كشتار وحشيانه نتوانست و نمى تواند نهضت اين ملتبـيـدار بـه پـا خـاسـتـه را بـه سـسـتـى گـرايـانـد، هـر چـه جـنـايـت وقتل افزايش يافت ، ملت در اراده آهنين خود قويتر و مستحكمتر شد. قطره هاى خون شهدا، آتشى براى درخت استعمار برمى افروزند كـشـتـار بـيـرحـمـانـه قـم ، ايران را به هيجان درآورد و تبريز عزيز را به قيام همگانىمـردانـه در قـبال ظلم و بيدادگرى نشاند و كشتار دسته جمعى تبريز، ملت غيور ايران راچنان تكان داد كه در آستانه انفجار است انفجارى كه دست اجانب را به خواست خداى متعالىبـراى هـمـيـشـه قـطـع كند، انفجارى كه انتقام مظلومان را از شاه بگيرد و دودمان سياه روىپـهـلوى را بـراى هـمـيـشـه از تـاريخ ايران محو كند و اين ننگ را از صفحه آن بزدايد. ماكشته داديم و رنج برديم ، لكن هر قطره خون آنها خون هايى را در رگ جوانان غيرتمند مابه جوش آورد و آتشى در دل آنها روشن كرد كه به خواست خداوند تعالى خاموش نشود مگر پس از سوزاندن درخت جهنمى استعمارو به آتش كشيدن عمال روسياه آن . با شعار اسلام و قرآن صفوف را فشرده كنيد شـمـا اى مـلت بـزرگ ايـران ! از ايـن تـلاش مـذبـوحـانـه دسـتـگـاه جـبـار و از ايـنقـتـل و جـرح قـم و تبريز نهراسيد و نمى هراسيد كه خود اين جنايات نشانه وحشتزدگىشـاه و از دسـت دان اعـتـدال اعـصاب اوست . اكنون لازم است وحدت كلمه خود را كه بحمداللهحـاصـل اسـت بـا كـمال جديت حفظ كنيد و صفوف خود را در زير پرچم عدالت پرور اسلامفـشـرده كـنـيـد و لازم اسـت تمام جناح ها كه در پيشرفت مكتب رهائى بخش اسلام در تكاپوهستند به هم پيوندند و با شعار واحد كه شعار اسلام و قرآن است همصدا شوند و از درونمـدارس روحـانـى تـا درون دانـشـگـاه ها و از عمق بازارها و كارگاه تا دشت پهناور دهقانانزحمتكش صحرانورد و از كمينگاه محراب مساجد تا صحنه احزاب سياسى و گروه دانشمنداندكـتـرهـا و مـهـنـدسـيـن و جـنـاح محترم لشكرى و كشورى همه و همه همدست و همزبان كوششمـردانـه كـنـنـد در راه نـجـات ايـن كـشـتـى كـه بـا چـنـگـال و دنـدان اهـريـمـنـان خـارج وداخل با خطر غرق مواجه است . كلكم راع و كلكم مسئول اسـلام عـزيـز از شـمـا اى گـروه هاى مسلمان در هر لباس و شغلى هستيد استمداد مى كند ووظـيـفـه همه است كه در نجات آن كوشش كنيد و ضربه هايى كه از سلاطين جور خصوصادر اين پنجاه سال حكومت ضد اسلامى و ملى دودمان پهلوى خورده است و مى خورد جبران كنيد(كلكم راع و كلكم مسئول ). عناصر غير اسلامى را از خود دور كنيد و لازم اسـت بـا كـمـال قدرت و هوشيارى اشخاص يا گروه هايى كه گرايش به مكتب هاىغـيـر اسـلامـى دارنـد و بـه خوى فرصت طلبى مى خواهند در اين اوقات از فرصت استفادهنـمـوده خـود را در صـفـوف شما داخل كنند و به شما در موقعش از پشت خنجر بزنند از خوددور كـنيد و به آنها مجال تحرك ندهيد. به غير مكتب اسلام و شعار اسلامى ، كشور از خطرنجات پيدا نمى كند. اسلام خواهى و عدالت پرورى شاه در بوق هاى تبليغاتى و لازم است اين بوق تبليغاتى شاه و دست نشاندگان بى آبرويش را هر چه بيشتر رسواو افـتـضـاح آن را آشـكـارتـر كـنـيـد، چـه بـوق هـايـى كـه پـنـجـاهسـال اسـت براى جا زدن دودمان خيانتكار پهلوى به جاى خدمت به وطن كه اين چند روز بهاوج خود رساندند و اشخاصى از خدا بى خبر به مداحى پرداختند كه هم خود و هم ملت بهدروغ آن آگـاهـنـد و چـه بـوق هـايـى كـه شـاه مـعـلومالحال را به اسلام خواهى و عدالت پرورى معرفى مى كند. اخيرا باز زمزمه بسيار خطرناك دانشگاه اسلامى در مشهدمقدس آغاز شده است ، غافل از آنكه اينها كوچكتر از آنند كه بتوانند اسلام را با اسم اسلامبـكـوبـنـد. ما همانطور كه سابق گفتيم كسانى كه در اين دانشگاه قلابى وارد شوند بهمـلت معرفى مى كنيم و آنها را از اعضاء رسمى سازمان امنيت قلابى بدتر و مضرتر بهاسلام و كشور اسلامى مى دانيم و ملت اسلام با آنها معامله معاند با اسلام خواهد كرد و چنانآبروى آنها در جامعه ريخته مى شود كه نتوانند دم از اسلام شاه ساخته بزنند. آمريكا سرچشمه مصائب بزرگ مسلمين مـصـيـبـت هـاى مـا تـنـهـا كـشتارهاى وحشيانه پى درپى به امر شاه نيست اخيرا باز درصددخـريـدن اسـلحه به مقدار سرسام آور و كشتى هاى متعدد هست و تا يك قطره نفت داريم و يامـخـازنـى كـه مـورد احـتـيـاج اجانب است ، خريد اين آهنپاره ها كه به هيچ درد ملت نمى خوردجـريـان دارد و تـا ايـن كـابـوس خـطـرنـاك بـر سـر ايـن كـشور سايه افكنده ، بدبختىدنـبـال بـدبـختى براى اين ملت مظلوم امرى عادى است و از مصيبت هاى بزرگ مسلمين قضيهاسـرائيـل تـجـاوزكـار اسـت كـه اكـنـون بـا مـسـلمـيـن درحـال جـنـگ و مـشـغـول پـيـشروى در خاك لبنان است و از طرف شاه برخوردار از كمك است ودول اسـلامـى غـالبـا در ايـن امـر مـهـم حـيـاتـى بـى تـفـاوت هـسـتـنـد،غـافـل از آنكه اگر در اين پيشروى ها خداى نخواسته توفيق پيدا كند، با ساير كشورهابه همين نحو رفتار خواهد كرد. اين مصيبت ها كه ما مبتلاى به آن هستيم از آمريكا و اذناب آناسـت . بـرخـوردارى شـاه از پشتيبانى رئيس جمهور آمريكا اين كشتارهاى بيرحمانه را بهبـار آورد و مـلت مسلمين را سوگوار كرد، برخوردارى از آمريكا تبريز را به خاك و خونكشيد. تنها راه پيروزى ، اتحاد گروه هاى اسلامى در زير پرچم توحيد قـيام تبريز چون نهضت همه ايران اسلامى است ، براى دفاع از حق و از احكام اسلام است ونـسـبـت ايـن قيام را به ماركسيست هاى اسلامى كه در تبليغات شاهانه است جز خدعه نيست ودليـل بـر آن اسـت كـه ايـن مـكـتـب هاى انحرافى پايگاهى در ايران ندارند والا شاه از آنهاذكـرى كـرد.اكـنون بايد تمام جناح ها از هر طبقه بدانند كه جز در سايه اسلام و در زيرپـرچـم تـوحـيـد و قـرآن راه پـيـروزى مـسـدود اسـت و چـون شـاه مـى خـواهـد نـهـضـت هـاىاصـيـل اسـلامـى را از مـجـراى خـود مـنـحـرف و به گروه هايى كه هم منحرف و هم بين ملتپـايـگـاهى ندارند نسبت دهد، بايد همه گروه هاى سياسى و طبقات روشنفكر با صراحت وبـدون هـيچ ابهام نهضت و تحرك خود را اسلامى و براى اجراى قوانين عدالت پرور قرآنكريم معرفى كنند و به گروه روحانى و كارگرى و توده ملت بپيوندند كه با اين منطقحيله حساب شده اجانب را كه به زبان شاه اجرا مى شود خنثى كنند و در غير اين صورت بابـرچـسب ماركسيسم و احيانا ماركسيسم اسلامى جناح هاى روشن و متحرك را از سواد اعظم كهمـلت مـسلم است جدا و از خاصيت مطلوب ساقط و ملت را نيز تضعيف نموده و پيروزى را عقيميا به مدت طولانى معوق مى كنند. عزاى عمومى ، افشاگر مصائب مسلمين مـصـيـبـت هـاى مـا گـرچـه يـكى دو تا نيست و در اين كشور آزاد زنان به منطق شاه و جريانعـدالت اجـتـماعى و حركت به سوى تمدن بزرگ به اصطلاح كارتر!!! شاه ، ملت بايدهميشه در عزا باشد لكن مصيبت بزرگى را كه بر برادران تبريزى ما وارد شد، اربعينآن را در سوك هستيم و ملت ايران نيز در آن روز با عزاى عمومى خود به ملت هاى آزاد جهانبفهماند كه ما با چه شرايطى زندگى مى كنيم . از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين راخواستارم و قطع ايادى اجانب را اميدوارم . روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 16/2/57 مصاحبه امام خمينى با نشريه فرانسوى زبان لوموند سـؤ ال : شـاه شـمـا را متهم مى كند كه مخالف تمدن و گذشته گرا هستيد؟ جواب شما بهاين مطلب چيست ؟ جـواب : ايـن خـود شاه است كه عين مخالفت با تمدن است و گذشته گر است . مدت پانزدهسـال اسـت كـه مـن دراعـلاميه ها و بيانيه هايم خطاب به مردم ايران مصرا خواستار رشد وتوسعه اقتصادى و اجتماعى مملكتم بوده ام . اما شاه ، سياست امپرياليست ها را اجرا مى كندو كـوشـش دارد كـه ايـران را در وضـع عـقب ماندگى و واپسگرايى نگاه دارد. رژيم شاه ،رژيـم ديـكـتـاتـورى اسـت ، در ايـن رژيـم ، آزادى هـاى فـردىپايمال و انتخابات واقعى و مطبوعات و احزاب از ميان برده شده اندنمايندگان را شاه بانـقـض قـانـون اسـاسـى تـحـمـيـل مـى كـنـد، انـعـقـاد مـجـامـع سـيـاسـى و مـذهـبى ممنوع استاسـتقلال قضايى و آزادى فرهنگى به هيچ وجه وجود ندارد، شاه قواى سه گانه را غصبكـرده و يـك حـزب واحـد ايـجـاد نموده است و از اين بدتر، پيوستن به اين حزب را اجبارىكـرده اسـت و از مـتـخـلفـان انـتـقـام مـى گـيرد. كشاورزى ما كه توليدش حتى تا 23 پيشاضـافـه بـر احتياج داخلى مان بود و ما صادر كننده اين مازاد بوديم ، فعلا از ميان رفتهاسـت . مـطـابـق ارقـامـى كـه نـخـسـت وزيـر شـاه در دوسـال پيش به دست داده است ، ايران 93 درصد از مواد غذايى مصرفى خود را وارد مى كندو ايـن اسـت نـتـيـجـه بـا اصـطـلاح اصـلاحـات ارضـى شـاه دانـشـگـاه هـاى مـا نـيـمـى ازسـال بـسـتـه انـد و دانـشـجويان ما هر سال چندين بار مضروب و مصدوم مى گردند و بهزنـدان افـكـنـده مـى شـونـد. شـاه اقـتـصـاد مـا را از مـيـان بـرده و درآمـدحاصل از نفت را (كه ثروت آينده مردم ماست ) تبذير مى كند و آن را براى خريد اسلحههـايـى بـه كـار مـى بـرد كـه جـنـبـه تـجـمـلى و قـيـمت هاى سرسام آور دارند. اين امر بهاسـتـقـلال ايـران لطـمـه مـى زنـد. مـن مـخـالف شـاه هـسـتـم درسـت بـهدليـل آنـكـه سـيـاسـت وى كـه وابـسـته به قدرت هاى خارجى است ، پيشرفت مردم ما را درمعرض خطر قرار مى دهد. وقتى كه شاه ادعا مى كند كه ايران را به مرز (تمدن بزرگ )مـى رسـانـد، دروغ مـى گـويـد و ايـن مـطـلب را بـهـانـه قـرار داده اسـت تـا ريـشـهاسـتقلال مملكت را قطع كند و خون مردم را جارى سازد. كارگران كشاورزان ، دانشجويان وكسبه ،زنان و مردان عليه قدرت ارتجاعى و گذشته گرايى مبارزه كنند. بـه دليـل ايـن واقـعـيـت هـاى غـيـر قابل بحث است كه شاه مى كوشد موضع مخالف ما را درقبال رژيمش وارونـه جـلوه دهد و ما را مخالف تمدن و گذشته گرا قلمداد نمايد.اگر ماروزى موفق بهسـرنـگـون كـردن رژيـم وى شـويـم ، وى براى كارهايى كه بر ضد پيشرفت و ترقىاقـتـصـادى و فـرهنگى مردم ما كرده است محاكمه خواهد شد و آن روز تمامى عالم از جناياتوى آگاه خواهند گرديد. سـؤ ال : شـمـا را مـخـالف با تمدن قلمداد مى كنند و شما نيز همين اتهام را به شاه برمىگـردانـيـد و ايـن مـطلب لزوما قانع كنند نيست . لطفا ممكن است موقع و موضع خود را راجعبـه سـه مـوضوع اصلى ايران بيان بفرماييد، اصلاحات ارضى ، صنعتى كردن مملكت وزنان . جـواب : هـدف از اصـلاحـات ارضـى شـاه ، خـصوصا اين بود كه بازارى براى كشورهاىخـارجـى (خـصـوصـا آمـريـكـا) ايـجـاد كند، اما اصلاحات ارضى كه ما خواستارش هستيمكـشـاورز را از مـحـصـول كـارش بـهره مند خواهد ساخت و مالكانى را كه بر خلاف قوانيناسلامى عمل كرده اند، مجازات خواهد كرد. سؤ ال : زمين هايى كه گرفته شده اند به مالكين قديمى اش برگردانيده خواهند شد؟ جواب : مسلما نه ، درست همين مالكانند كه در طولسـال هـا درآمـدهـايـى را بـر هـم انـبـاشـتـه بودند بى آن كه مقررات اسلام را در خصوصتـوزيع آنها اجرا نمايند و بدين ترتيب ثروتى را كه حق جامعه بوده و بايد به جامعهبـرسـد در نـزد خـود نگه داشته و برخلاف قوانين اسلامى ثروتمند شده اند. بنابرايناگـر مـا بـه قدرت و حكومت برسيم ثروت هايى را كه اين مالكان به ناحق متصرف شدهاند ضبط خواهيم كرد و براساس حق و انصاف ميان محتاجمان مجددا توزيع خواهيم نمود. درخصوص صنعتى كردن مملكت ، ما كاملا با اين امر موافقيم ولى ما خواستار يك صنعت ملى ومستقل هستيم كه در اقتصاد مملكت ادغام شده و همراه با كشاورزى در خدمت مردم قرار گيرد، نهيـك صـنـعـت وابـسـتـه بـه خارج بر اساس مونتاژ نظير صنعتى كه فعلا در ايران مستقرسـاخـتـه انـد، سـيـاسـت شـاه از لحـاظ صنعتى و كشاورزى ، مملكت ما را به نفع قدرت هاىاستعمارى به صورت يك جامعه مصرفى درآورده است . در خـصـوص زنـان اسـلام هـيـچـگاه مخالف آزادى آنها نبوده است ، بعكس اسلام با مفهوم زنشيئى شده و به عنوان شئى مخالفت كرده است و شرافت و حيثيت او را به وى باز داده است. زن مـسـاوى مـرد اسـت ، زن مـانـند مرد آزاد است كه سرنوشت و فعاليت هاى خود را انتخابكـنـد، امـا رژيـم شاه است كه با غرق كردن آنها در امور خلاف اخلاق مى كوشد تا مانع آنشـود كـه زنـان آزاد بـاشـند، اسلام شديدا معترض به اين امر است .اين رژيم آزادى زن راالبته نـظير آزادى مرد از ميان برده و پايمال ساخته است ، زنان مانند مردان زندان هاى ايران راپـر كـرده انـد، در ايـنجاست كه آزادى آنها در معرض تهديد و خطر قرار گرفته است . مامى خواهيم كه زنان را از فسادى كه آنها را تهديد مى كند آزاد سازيم . سـؤ ال : دربـاره لفـظ مـاركـسـيـسـت اسـلامـى كـه رژيـم مـرتـبـااستعمال مى كند چه فكر مى كنيد؟ آيا با دسته هاى چپ افراطى روابط سازمانى داريد؟ جـواب : ايـن شـاه است كه اصطلاح مذكور را به كار برده و اطرافيانش از وى تبعيت كردهانـد، ايـن مـفـهـوم ، مـفهومى نادرست و حاوى تناقض است كه براى از اعتبارانداختن و از ميانبردن مبارزه مردم مسلمان ما بر ضد رژيم شاه درست كرده اند .مفهوم اسلامى كه بر اساستـوحـيـد و وحـدانـيت خداوند معزز است با ماترياليسم در تضاد است . اصطلاح (ماركسيستاسـلامـى ) يـك اطـصـلاح خـلاف حـقـيـقت است . يك عبارت ديگر شاه و دستگاه تبليغاتى اشعبارت از (اتحاد ميان ارتجاع سياه و خرابكارى سرخ ) هست اين عبارت نيز هدفى را كه دربـالا گفتيم تعقيب وكند يعنى مى خواهد كه مردم مسلمان را وحشت زده سازد و بذرابهام را درمـيـان آنـهـا بـپـراكـنـد تـا مـخـالفـتـشـان را نـسـبـت بـه رژيـم كـه جـامـع و غـيـرقـابـل بـحـث و انـكـار اسـت از مـيـان بـبـرد. هـيـچـگـاه مـيان مردم مسلمانى كه برضد شاه درحـال مـبـارزه انـد و عناصر كمونيست افراطى يا غيرافراطى ، اتحاد وجود نداشته است . منهـمـواره در اعـلامـيه خود خاطر نشان ساخته ام كه مردم مسلمان بايستى در مبارزه خود، ممكن ومـتجانس باقى بمانند و از هر نوع همكارى سازمانى با عناصر كمونيست بر حذر باشند.بـديـن تـرتـيـب اسـت كـه مـا بـا شـاه مـبـارزه مـى كـنـيـم و خـواهـيـم كـرد و بـه هـمـيـندليل است كه شاه سعى دارد مبانى مبارزه ما را وارونه جلوه دهد. سـؤ ال : بـا تـوجـه به فقد روابط سازمانى ، آيا يك اتحاد تاكتيكى را با ماركسيست هابـراى سـرنگون كردن شاه مدنظر داريد و روش و طرز رفتار شما با آنها پس از موفقيتاحتمالى تان چگونه خواهد بود؟ جـواب :نـه ، مـا حـتـى بـراى سـرنگون كردن شاه با ماركسيست ها همكارى نخواهيم كرد. منهـمواره به هوادران خود گفته ام كه اين كار را نكنند، ما با طرز تلقى ومفاهيم آنها مخالفهـسـتـيـم ،ما مى دانيم كه آنها از پشت به ما خنجر مى زنند و اگر روزى به قدرت برسندرژيـم ديـكتاتورى برقرار خواهند كرد كه مخالف حقوق اسلام است . اما در جامعه اى كه مابـه فـكر استقرار آن هستيم ماركسيست ها در بيان مطلب خود آزاد خواهند بود زيرا ما اطمينانداريـم كـه اسلام دربردارنده پاسخ به نيازهاى مردم است ، ايمان و اعتقاد ما قادر است كهبا ايدئولوژى آنها مقابله كند. در فلسفه اسلامى از هـمـان ابـتـدا مساءله كسانى مطرح شده است كه وجود خدا را انكار مى كرده اند. ما هيچگاهآزادى آنـهـا را سـلب نكرده و بدان لطمه وارد نياورده ايم ، هر كس آزاد است اظهار عقيده كندولى براى توطئه كردن آزاد نيست . سؤ ال : به نظر شما علت شعله ور شدن آتش شورش هاى ايران چيست ؟ چرا اين طغيان هادر حال حاضر رخ داده است ؟ جـواب : فـشار و قهرى كه شاه و پدرش اعمال كرده اند و بدبختى هايى كه مردم دچارششـده انـد!!! (مـردمى كه از آزاديشان ، استقلالشان پيشرفتشان و زندگى خوبشان محرومشـده انـد و بـا وعـده هـاى دروغ خـصـوصـا در پـانـزدهسـال اخـير مغزشان را پر كرده اند) منشا تظاهرات مذكور است ، خرابى وضع اقتصادى واجـتـمـاعـى و فـرهـنـگـى و وسـعـت دامـنـه قـهـر و فـشـار بـه درجـهتـحـمـل ناپذيرى رسيده است . آخر اين شورش ها مقدمه انفجار عظيمى است كه نتايجش غيرقـابـل مـحـاسـبـه اسـت . هدف از تظاهراتى كه پليس در مقام مقابله با شركت افراد مزدورتـرتـيـب داده است و هدف از كشتارهايى كه در هر شهر و هر روستا پيش مى آيد آن است كهمانع از سرنگون شدن شاه گردد. سـؤ ال : فـكـر مـى كنيد كه فرزند شما به قتل رسيده است ، اگر چنين نيست چرا مرگ وىباعث انفجار و تظاهرات شده است ؟ جـواب : مـن بـا قـطع و يقين نمى توانم بگويم چه اتفاق افتاده است ولى مى دانم كه وىشب قبل از در گذشتش صحيح و سالم بود و مطابق گزارش هايى كه به من رسيده است ،اشـخـاص مـشـكـوكـى آن شـب به خانه وى رفته اند و فرداى آن شب وى فوت كرده است .چـگـونـه ؟ من نمى توانم اظهار نظرى بكنم ، نارضاهائى مردم به اين مناسبت ابراز شد.مـسـلما مردم ما خدمتگزار خود را دوست مى دارند و مرا و نيز پسرم را خدمتگزار خود مى دانند.بـه دنـبـال ايـن جـريان هر كشتارى كه رژيم ترتيب داد، تظاهرات تازه اى را به مناسبتچهلم كشته شدگان موجب گرديد. اما مطلب اصلى و اساسى پسر من نيست ، مساءله اساسىعصيان و قيام همه مردم برضد ستمگرانى است كه بدانها ستم مى كنند. سـؤ ال : بـرنـامـه سياسى شما چيست ؟ آيا مى خواهيد كه رژيم را سرنگون سازيد و بهجاى آن چه نوع رژيمى را مى خواهيد برقرار سازيد؟ جـواب : كـمـال مـطـلوب مـا ايـجـاد يـك دولت و حـكـومـت اسـلامـى اسـت ، مـعـذالك نـخـسـتـيـناشـتـغـال خـاطـر سـرنـگـون كـردن ايـن رژيـم خـودسـر و خـودكـامـه اسـت . در مـرحـلهاول بايستى قدرتى به وجود آوريم كه به احتياجات اساسى مردم پاسخ دهد. سؤ ال : مقصودتان از حكومت اسلامى چيست ؟ آنچه از اين تعبير خود به خود به ذهن مى آيدامپراطورى عثمانى و يا عربستان سعودى است . جواب : تنها مرجع استناد براى ما زمان پيغمبر و زمان امام على عليه السلام است . سـؤ ال :آيـا بـه نـظـر شـمـا بـازگـشـت بـه قـانـون اسـاسـى (1324) 1906 يـك راهحل معتبر است ؟ جواب : قوانين اساسى و متمم آن (1324) 1906 به شرط آنكه مورد اصلاح قرار گيرد،مـى تـوانـد بـناى دولت و حكومتى باشد كه ما توصيه مى كنيم ، اين حكومت در خدمت آرماناسلامى قرار مى گيرد. سؤ ال : آيا اين قانون اساسى ، رژيم سلطنتى را حفظ خواهد كرد و آيا يك حكومت سلطنتىو يا جمهورى را مدنظر داريد؟ جواب : رژيمى كه ما برقرار خواهيم كرد به هيج وجه يك رژيم سلطنتى نخواهد بود، اينمطلب خارج از موضوع است و مطرح نيست . سـؤ ال : بـه سـلطـنـت رسـيـدن پـسـر شـاه فـعـلى بـراى شـمـاقابل قبول خواهد بود؟ جـواب : مـا مـخـالف پدر شاه بوده ايم ، مخالف شاه فعلى و مخالف همه سلسله اش هستيمزيرا مردم ايران او را نمى خواهند. سؤ ال : آيا خود شما در نظر داريد كه در راس حكومت قرار گيريد؟ جـواب : شـخـصـا نـه ، نـه مـن ، نـه سـن مـن و نـه مـوقـع و مـقـام مـن و نـهمـيـل و رغـبـت مـن متوجه چنين امرى است . اگر موقعيت پيش آيد ما در ميان كسانى كه در جريانمـفاهيم و فكر اسلامى مربوط به حكومت هستند، شخص يا اشخاصى را كه مستعد تعهد چنينامرى باشند، انتخاب خواهيم كرد. سـؤ ال : شـمـا همواره در مقابل در خواست مصاحبه توسط مطبوعات بين المللى ، سكوت راحفظ كرده ايد. چرا؟ جـواب : مـطـبـوعات بين المللى بيشتر به دبدبه و كبكبه و طمطراق و تشريفات لفظىتوجه دارند، تخت جمشيد، تاج گذارى شاه و يا در حد اعلى توجهشان معطوف به قيمت نفتاسـت نـه بـه بـدبـخـتـى هـاى مـردم و مـلت ايـران و يـا فـشـارى كـهتـحـمـل مـى كـنـنـد. ظـاهـرا شـاه هـر سـال صـد مـيـليـون دلار بـراى تـبـليـغـاتـش در خارجپـول خـرج مـى كـنـد، از ايـن جـهـت در طـول پـانـزدهسال گذشته خصوصا، من حرف هاى خود را خطاب به مردم ايران زده ام و همين كار را ادامهخـواهـم داد. بـه مـن گـفـتـه انـد كـه روزنـامـه شـمـا مـسـتـقـل اسـت و بـهمسايل واقعى ايران از قبيل شكنجه ها، كشتارها و بى عدالتى ها مى پردازد، من اميدوارم كهاين مصاحبه به آشنا ساختن آرمان مردم من كمك كند. سؤ ال : آيا سياست موافق شاه در قبالاسرائيل ، يكى از دلايل مخالفت شما با رژيم است ؟ جـواب : آرى ، زيـرا اسـرائيـل سـرزمـيـن يـك قـوم مـسـلمـان رااشـغـال كـرده و جـنـايـات بـيـشـمـارى مـرتـكـب شـده اسـت ،عمل شاه در حفظ روابط سياسى با اسرائيل و دادن كمك اقتصادى به وى بر خلاف منافعو مصالح اسلام و مسلمان هاست . سـؤ ال : آيـا آرزومـنـد آن هـسـتـيد كه ايران عليه اسرائيل در صفوف كشورهاى عربى واردشود؟ جـواب : مـن هـمـواره مـصـرا خـواسـتـه ام كـه مـسـلمـانان سراسر جهان متحد شوند و بر ضددشـمـنانشان از جمله اسرائيل مبارزه كنند، متاسفانه دعوت هاى مرا رژيم هاى مختلفى كه دركشورهاى مسلمان بر سر كار آمده اند نشنيده اند، من اميدوارم كه بالاخره اين دعوت ها شنيدهشوند و من در اين راه پايدارى خواهم كرد. سـؤ ال : آخـريـن رشـتـه عـمـليـات نـظـامـى اسـرائيـل ، مـنـجـر بـهاشـغال يك سرزمين عربى ديگر يعنى جنوب لبنان شده است كه مردم آن شيعه اند. در اينباره چه مى كنيد؟ جواب : مردم جنوب لبنان بايد به هر وسيله اى كه شده به خانه هاى خود باز گردند ووظيفه دارند كه براى باز پس گرفتن سرزمين خود مبارزه كنند، پيش از آنكه اسرائيلى هامـردم خـودشـان را در آنـجـا مستقر سازند. شخص من از مردم ايران و شيعيان جهان در خواستكرده ام كه به كمك برادران خود در جنوب لبنان بشتابند، اين دعوت نتايجى داشته است اما تنها حكومت ها هستند كه با توجهبـه احتياجات اين مردم وسايل لازم در اختيار دارند و تنها حكومت ها هستند كه امكان دارند بهاسرائيل فشار بياورند كه مجبور به تخليه اين سرزمين بشود. سـؤ ال : يـك دسـتـه از سـربـازان ايـرانـى جـزو نـيـروهـاىملل متحد در جنوب لبنانند، فكر مى كنيد كه اين كمك مثبت است ؟ جـواب : مـا رژيم ايران را تجربه كرده ايم . هيچ دليلى وجود ندارد كه بتوان باور كرداين رژيم كه همواره به ضرر اعراب به اسرائيل كمك كرده است اين بار در خدمت يك آرمانمقدس عمل كند. به اعتقاد من كار ايران بيشتر در اين جهت است كه مانع از اظهار عقيده دشمناناسرائيل بشود. سؤ ال : موقع و موضع شما در قبال آمريكا چيست ؟ جـواب : در طـى اعـلامـيـه هـا و بـيـانـيـه هـاى پـانـزدهسـال اخـيـر خـود، چـنـديـن بـار مـوقـع و مـوضـع خـويـش را درقـبـال آمـريكا و قدرت هاى بزرگ ديگر بيان كرده ام كه از ثروت هاى ممالك فقير بهرهبـردارى مـى كـنـنـد و عـمال خود را در اين ممالك تحميل نمايند و قهر و خشونتى را كه برمردم دنياى سوم تحميل مى شود تاييد مى نمايند. آمريكا كه منشا كودتاى 1953 (1332)و بـازگـشـت و سپس حفظ شاه بر سر قدرت بوده است سياست خود را تغيير نداده است تاوقـتـى كـه وضـع بـه هـمـيـن مـنـوال اسـت ، مـوقـع و مـوضـع مـن درقبال آمريكا همچنان تغيير ناپذير خواهد ماند. سـؤ ال : آيـا مـثـل بـرخـى فـكـر مـى كـنـيـد كـه آمـريـكـا مـى خـواهـد يـك رژيـم آزادمـنـش(ليبرال ) در ايران مستقر سازد؟ جـواب : يـعـنـى اعـلامـيه اى راجع به احترام و رعايت حقوق بشر؟ اين مطلب چيزى جز حرفنيست و من بدان باور ندارم ، كافى است كه ملاحظه كنيم كه كارتر رئيس جمهور آمريكا درجـريـان ديدارش در تهران پشتيبانى خود را از شاه تجديد كرد و علاوه بر آن ، عملا نيزايـن پـشـتـيـبـانـى مـورد تـكـذيـب قـرار نـگـرفـت . بـهـرحـال مـا هـيـچـگـاه رژيـم را بـا سـيـمـا و صـورتـى ليـبـرال و آزادمـنـش و مضمون و محتواىديـكـتـاتـورى و اسـتـبـدادى قـبـول نـخـواهـيـم كـرد. سـؤال : در قبال اتحاد شوروى كه همسايه بزرگ ايران است ، موضع و موقع شما چيست ؟ جـواب : هـمـان مـوقـع و مـوضـعـى كـه در قـبـالآمريكاست . ابرقدرت ها مردم ما را استثمار كرده اند و من فرقى ميان آنها و حتى بين آنها وانـگـليـس هـم نـمـى بـيـنـم . هـنـگـامـى كـه ايـران واقـعـامستقل گرديد، در آن صورت مى تواند روابط سالمى با تمام ممالك عالم برقرار سازد.سؤ ال : آيا فكر مى كنيد كه رژيم شاه قادر است كه آزادمنشى پيشه كند؟ جـواب : هـرگـز. حتى اصول دموكراسى و آزادى در تضاد بنيادى با اين رژيم و با وجودخـود شـاه هـسـتـنـد، بـراى ما هيچ مصالحه ممكنى با وى وجود ندارد، جنايات وى بيشمارند،نـخـسـتـين كار يك رژيم آزاد آن خواهد بود كه محاكمه شاه را ترتيب دهد بر اساس اين امركـه وى ثـروت مـمـلكـت را جـمـع كـرده و آنـهـا را بـه بـانـك هـاى خـارجـىمنتقل ساخته است ، بايستى كه وى جواب جناياتى را كه مرتكب شده است بدهد. آزاد سازىواقعى تا هنگامى كه شاه بر اريكه قدرت است امكان ناپذير خواهد بود. تلگراف امام خمينى به آقاى شريعتمدارى ايران !!! قم !!! حضرت آيت الله آقاى شريعتمدارى هـجـوم اشـرار و عـمـال اجـانـب بـه مـنـزل جـنـابـعـالى وقتل نفوس محترمه در محضر شما موجب تاسف است . قطع ايادى اشرار و اجانب را خواستارم .از سلامتى خودتان مطلعم فرمائيد. والسلام عليكم روح الله الموسوى الخمينى بسم الله الرحمن الرحيم جنون مستبدين در هنگام سقوط من نمى دانم از كجا شروع كنم ، مصيبت ها را بگويم يا بشارت ها را، همه جا الان در ايرانمصيبت است و همه بشارت . اين مطلبى را كه من سابقا پيش بينى كردم كه اين ديكتاتورهاو ايـن مـسـتـبـديـن و چـماق به دست ها در اواخر عمرشان ، آن وقت كه سقوط خودشان را پيشبـيـنـى مـى كـنـند و مى بينند يا به مرگ ، يابه مرگ مقام و سياسى ، ديوانه مى شوند،اعـصـابـشان را به كلى از دست مى دهند و با حال ديوانگى و جنون با مردم معامله مى كنند،الان هـمـان مـطـلب را ايـرانـى ها بالعيان دارند مشاهده كنند و شما آقايان دستى از دور برآتش داريد. قم مركز روحانيت و اسلام ، در قبضه لشكر جرار محمدرضا الان قـم مـركـز روحـانـيـت مـركـز فـقـه اسـلام در قـبـضـه لشـكـر جـرارمـغـول است لشكر جرار محمدرضا شاه بدتر از چنگيز است و خانه هاى مردم را آن طور كهبـه ما اطلاع دادند، همانطور !!! دارند !!! يكى پس از ديگرى دارند تفتيش مى كنند و معلومنـيـسـت كـه دنـبـال چـه مـى گـردنـد. الان جـيـش در قـم بـا تـوپ و تـانـك ومـسـلسـل مـقيم است و تمام مدارس و خانه هاى آقايان هم به حسب قاعده در تحت مراقبت پليسجـيـش اسـت و !!! در مـنـزل آقـايـان !!! هـجـوم كـرده انـد بـهمنزل مراجع و در داخل منزلشان ، آدم كشتند و جنايت كردند. الان آقايان در مريضخانه هستند،در بـيـمـارستان ، الان به حسب آنطورى كه اطلاع امروز بوده است ، آقايان در بيمارستانهستند. سقوط اين خاندان نزد ملت از پنجاه سال پيش بوده است ايـن جـنـونـى است كه عارض شده است بر اين شخص و نمى دانم به كجا خواهد منتهى شد.ايـن حـال عـصـبـى اسـت كـه چـون خـود را سـاقـط مـى بـيـنـد، پـيـش مـلت كـه ازاول سـاقط بود، از آن روزى كه رضا شاه به امر انگلستان حمله كرد بر ايران و كودتاكرد، اولش اشخاص با اطلاع مى فهميدند و بعد هم كه شروع كرد به اراذلى و اوباشىو پـليـسش با مردم آنطورها، با علما آنطورها رفتار كرد، با زن ها آنطور رفتار كرد، بامـدارس ديـنـى آنطور رفتار كرد، با تبليغات دينى آنطور رفتار كرد، مردم فهميدند كهگرفتار چه اعجوبه اى و چـه حـيـوانـى هستند. اين كه از اول اين خاندان ساقط بود پيش ملت ، سقوط از حالا نيست ازپنجاه سال پيش از اين ، اينها ساقط بودند پيش ملت ، منتهى حالا يك جنبشى در ملت ايرانپـيـدا شـده است و به حسب آنطورى كه گفته شده است بيش از سى شهر در ايران تظاهربر ضد اين مرد كردند و (مرگ برشاه ) گفته اند.اين سى شهر اين همه ايران ، اينها بهمنطق شاه از خارج كشور با تذكره قاچاقى وارد ايران شده اند و يك عده معدود آشوبگرندايـنـهـا! تـمـام مـراجـع اسـلام ، تـمـام عـلمـاى بـلاد ازاول تـا آخر كه بر ضد اين شخص قيام كرده اند و آنطورى كه امروز اطلاع داده اند پنجاهوشـش نـفـر از عـلمـاى تـهـران از رفتن به مسجد اعتراضا به اين كارها، خوددارى كردند واعـلام كـردنـد كـه نمى روند به مسجد براى خاطر اعتراض براينها، اينها همه با تذكرهقـاچـاقـى از بـيرون آمده اند! و اين عده آشوبگرند! اخلالگرند! علماى تهران علماى قم ،عـلمـاى خـراسـان ، علماى آذربايجان ، علماى يزد علماى كرمان علماى همه جا، اينها يك مشتىآشوبگر هستند!! محمدرضا، مصلحى كه ما را به دروازه تمدن بزرگ مى رساند! آن كه آشوبگر نيست محمدرضاخان است ! اين آشوبگر نيست ! اين مصلح هست ! اين دارد ما رابـه دروازه تـمدن بزرگ وارد مى كند! اگر كسى اين كتابى كه براى ايشان نوشته اند!!! خـودش كـه عـقـلش نـمـى رسـد كه بنويسد، اينها برايش مى نويسند، من نمى دانم حالامـطـالعـه هـم كـرده اسـت كه بفهمد چه جفنگ هائى تو اين كتاب هست يا مطالعه هم نكرده !!!اگـر كـسـى ايـن كـتـاب را بـبـيـند واقعا خجالت مى كشد كه يك قلمى اينطور اينطور بىبـنـدوبـار، ايـنـهـمـه اخـتناق اينهمه گرفتارى مردم ، اينهمه كشتار اينهمه زدوبند اينهمهفـروخـتن ملت به اجانب ، اينهمه خيانت بر ملت مسلم ايران اينها را همه خدمتگزارى بخواند(آزادى اسـت در ايران ) يك آزادى اى كه هيچ كس نمى داند! هر كس اين كتاب را بخواند و ازكـره مـشترى آمده باشد و اين كتاب را بخواند خيال مى كند كه اين يك مطلبى است كه همانطرز فكر افلاطون است . معلوم مى شود كه ايران يك عالم ديگرى است ، يك عالمى ماوراىايـن عـالم است . اما وقتى كه بيايد در ايران وارد بشود و ببيند طرز حكومت ايران چه جوراست و طرز حكومت شاه چه جور است آنوقت مى فهمد كه همه اش لاف و گزاف ، بيخود گفتن، تـوى كـتاب نوشتن هست . بخوانيد اين كتاب را، البته آن كسى كه نوشته آدم مطلعى همبـوده اسـت ، حـالا نـمـى دانـم خـودش مـطالعه كرده يا نكرده اما آن آدم ، آدم مطلعى بوده كهنـوشـتـه لكـن نشسته و از ماوراى طبيعت ، از ماوراى اين عالم چيز نوشته . ايشان هم كه مىخواهند ما را، به دروازه تمدن بزرگ برسانند يعنى اين كار انجام شده است ، ما در دروازهتـمدن هستيم ! الان ما وارد شهر ماوراى طبيعت هستيم ! در تمدن بزرگ ما الان وارد هستيم ! اماچـه داريـم ؟ شـما يك چيزى كه ما داشته باشيم ، خودمان داشته باشيم ، جز دروغ گفتن وگزافه كه از خودمان است ، ماوراى ان ما چه داريم ؟ جز اين جنايت چه داريم ؟ جز آدم كشى، جـز اخـتـنـاق ، جـز دروغـگـويـى ، حـتـى مـخـبـريـن روزنـامـه بـا آن وضـعـى كـهچهل ، پنجاه سال است داشته اند، حالا اعتراض كردند كه ما را اينقدر وادار به دروغگويىنكنيد، مخبرين روزنامه ها، اينها اعـتراض كرده اند كه اينقدر ما را به دروغگويى وادار نكنيد. اساتيد دانشگاه ها از قرارىكـه گـفـتـه مـى شـود، اعـتراض كردند كه ما نمى رويم سر اين كلاس ها و درس ها با اينوضعى كه شما پيش آورديد در دانشگاه ها، اينها هم لابد يك دسته از اوباش هستند!! مـخـالفـيـن ديـكـتـاتـورى در اصـطـلاح شـاه مـشـتـىاراذل بيگانه اند ايـن علماى تهران كه الان بنا دارند كه از قرارى كه امروز اطلاع رسيده است كه اعتراضادسـت از جـمـاعـت بـردارنـد و ايـن حـوزه قـم كـه الان درحال تعطيل وانعطال است ، اينها همه يك مشتى اوباش هستند كه از خارج مرز با تذكره هاىدروغـى آمده اند در ايران ! آذربايجانى ها همه شان كه همچو قيامى كرده اند كه بيسابقهتـقـريـبـا بـوده اسـت ، هـمـچـو تـعـطيلى كردند كه بيسابقه بوده است ، اينها هم يك مشتىاراذل بـودنـد! يـزدى هـا هـم هـمـيـن طـور، هـمـه ايـران ، تـمـام ايـران يـك مـشـتـىاراذل بـه اصطلاح اينها هستند كه اينها نمى فهمند چى چى مى گويند! در اصطلاح اينهاهـر كـس كه مخالف با ديكتاتورى است ، مخالف با كسانى است كه به اسلام دارند خيانتكنند، كسانى كه به اين ملت خيانت كرده اند، هر كه مخالف اينهاست يك مشت اراذلى است كهاز خارج آمده ! ادعاى پوچ شاه در پشتيبانى ملت از او الان هـم بـا اين همه بساطى كه در ايران در آمده است و اينهمه مخالفتى كه از همه شهرها،سى و چند شهر، همه شهرهاى ايران بايد گفت ، سى و چند شهر خوب دهاتش هم بوده است، از دهات هم مى گويند هست اين مطالب ، الان هم با همه اين مسائلى كه اينها روبرو هستند،بـاز وقـتـى كـه صـحـبـت مـى كـنـنـد ابـدا از آن حـرفـهـاىاول دسـت بـرنـمـى دارنـد، (تـمـام ايران با ما موافقند! تمام اصناف ! همين ديشب اين مطلببوده كه صدوبيست و چند رئيس صنف گفته اند. تمام اصناف تهران با شما وفادارند! وبه انقلاب شاه و ملت راى دهند! و معترضند به اين آشوبگرها! به اين آشوبگرهااعتراضدارنـد واز دولت خـواسته اند كه اينها را مجازات كنند!) اين صدوبيست و چند صنف خارج ازايرانند اينها يا تهرانند و بازار تهرانند؟ اگر تهران است و بازار تهران است ، بازارتـهـران كـه حـالا مـى گويند چهار روز است بسته است . حالا امروز را من اطلاع ندارم اما مىگويند چهار روز بسته بوده ، اعتراض داشته اند، هياهو از بازار بلند مى شود. مبدا هياهودانـشـگـاه هست و بازار، دانشگاهى ها از خارج آمده اند؟ بازار تهران هم از خارج آمده اند؟ آناصناف و صدوبيست و چند صنفى كه همه اظهار وفادارى كرده اند اينها زيرزمين ، در زيرزمـيـن ايـنـها هستند. ما در خارج نمى بينيم اينها راحلال زاده اينها را نمى تواند ببيند. اينهاهـمـه ، هـمـه مـوافـقند!! همه سى و چند ميليون جمعيت ايران همه موافقند!! چند هزار، چند نفرمـعـدود، اول كـه مـى گفتند به عدد انگشت هاى مثلا انسان ، كم كم يك قدرى زيادش كردند،حالا رسيده به چند هزار، دوسه هزار جمعيت كه با اينها مخالفند! ديگر چندين ميليون جمعيتهمه موافق هستند!! اما اين جمعيت كجاست ما نمى دانيم ، اين جمعيت در يـزد اسـت ؟ در قـم است ؟ در تهران است ؟ در مشهد است ؟ آذربايجان است ؟ كردستان است ؟اهـواز اسـت ؟ ايـنـهـا كـجـا هستند كه ماوراى اين جمعيتى كه الان در ايران موجود هست ، هستند؟جـمعيتى كه در ايران الان موجود است ، همه مى دانند، همه خبرگزارى هايى كه بايد اطلاعبـدهـنـد اطـلاع دادنـد و گـفـته مى شود كه بيست و چند (بعضى ها 25 شهربعضى ها 33)شـهـر از شـهـرهـاى ايـران هـمـه اعتصاب كرده اند، همه تظاهر كرده اند بر ضد شاه ، درراديو هم هست . يك كلمه هم گفته شده است كه اينها، شاه يا دستگاه شاه از فلان طلبه كهمـن بـاشـم مـى بينند ولى من مى بينيد ولى من مى گويم تمامش زير سر خود اوست ، تمامايـن سـى و چـنـد شـهـر كـه قـيـام كـرده انـد، با تحرك خود ايشان قيام كرده اند. دزد اگربخواهد بگويد كه دست من را حاكم بريده است ، بايد به او گفت نه خودت بريدى حاكماجراى قانون مى كند، تو خودت دست خودت را بريدى ، تو دزدى كردى و كسى كه دزدىبكند دستش به هدر مى رود. سقوط حتمى شاه تـو فكر كن كه (اگر قوه تفكر براى تو ديگر باقى مانده باشد، سقوط خودت را بهچـشـمـت دارى مـى بـيـنـى و قـوه تـفـكـر از دسـتـت رفـتـه ) تـو فـكـر كـن كـه در اين پنجاهسال بر اين ملت ، تو و پدرت چه گذراندى ، اين ملت از دست پدرت ، بعد از آن از دستتـو بـه آنـهـا چـه گـذشـتـه اسـت . ايـنـهـمـه داغ هـا كـه دردل اولياى اين مقتولين هست از آن زمان تا حالا، از زمانى كه در مسجد گوهرشاد آن جنايت راآن مـرد جـنـايـتكار كرد!!! لعنه الله تعالى تا امروز كه با دست تو اين جنايات دارد اجرامى شود، با اين ملت شما چه كرديد. با اين هرزگى ها جلوى انفجار ملت را نمى توان گرفت مـى خـواهـيد انفجار نشود؟ ديگر يك كسى بايد باشد كه راس انفجار باشد و مردم را بهانـفـجـار وادار كـند؟ اين خود به خود منفجر است اين ايران ، ايران خود به خود منفجر است .مـگـر مى شود جلوى انفجار را با اين هرزگى ها گرفت كه گروه انتقام يك وقت درست مىكـنـنـد و كـمـيـته پيكار درست مى كنند و اين حرف هاى نامربوط ؟مجلسشان را وقتى كه مىروى گـوش مـى كـنـى حـرف هـاى ايـن چـهـار نـفـر بـيـچـاره اى كه آنجا براى خاطر اينكهسـال ديـگـر هـم ايـنـهـا مـجـلس بـرونـد!!! خـودشـان هـم گـفـتـنـد ايـن را كـهسـال ديـگـر هـم ايـنـهـا مـجـلس بـرونـد!!! بـبـيـنـيـد چـه حـرفـهـا مـى زنـنـد، حـتـىوكيل خود آذربايجان مى گويد (اينها آذربايجانى نيستند، آذربايجانى كه با شاه مخالفنـمـى شـود) پـس ايـنـهـا كـجـائى انـد؟ تـبـريـزى هـا كـجـائى انـد آقـاىوكـيـل ؟! آن وضع مجلس ما و آن انحطاطى كه پيدا شده است در مجلس ، يك وقت مدرس توىمـجـلس هـسـت ، يـك وقـت هـم ايـنـهـا كـه مـى بـيـنـيـد.يـك وقـت مـدرس اسـت كـه مـى ايـسـتـد ومقابل همه صحبت مى كند و مقابل رضاشاه مى ايستد، تا آخر نفس ايستاد بعد هم او را كشتندالبته . يـك وقـت هـم ايـنـهـا هـسـتـنـد كـه بـراى خـاطـر ايـنـكـه يـك روز ديـگـرى هـموكـيـل بـشـونـد، حـالا يك همچو حرف هايى مى زنند كه همه ، هم خودشان مى دانند دروغ مىگويند هم ديگران مى دانند كه اينها دروغ مـى گـويـنـد. مـعـذالك مـى گـويـنـد، بـراى جـلب نـفـع خـودشان ، جلب رضايت رضاشاهمحمدرضاشاه سخط خداى تبارك و تعالى را بر خودشان مى خرند. اين وضع مجلس ما، آنوضـع قـوانـيـن مـا، آن وضع احكام شرعى ما، آن وضع بازار ما، آن وضع نفت ما، آن وضعاستقلال ما. خـدا مـى دانـد كـه بـعضى از اين صاحب منصب ها گاهى همين جا قاچاقى پيش من مى آيند، چهخـون دلى ايـنـهـا دارنـد از ايـن مستشارهاى آمريكايى كه هر چند وقت يك دفعه يك جبهه هاىتازه اى مى آيد اينجا و با ما چه مى كند و چه معاملاتى اين نانجيب ها با اينها مى كنند. چرا صاحب منصب هاى ما اينقدر بى عرضه اند؟ من نمى دانم ، واقعا براى من معماست كه اين صاحب منصب هاى ما چرا اينقدر بى عرضه اند،چـرا ايـنـهـا اينقدر بى عرضه هستند؟ چرا نشستند تو خانه شان تا اينطور تحميلات برآنها بشود؟ چرا مستشارهاى آمريكايى را اجازه مى دهند كه با آنها اينطور رفتار كنند؟ چراايـن مـردك را بـيـرونـش نمى كنند؟ به ما مى گويند كه خوب اگر اين برود كى جاى اينبـيـايد به جايش ؟ من گفتم اگر اين برود عبيدالله هم بيايد بهتر از او است براى اينكههـر كـس بـيـايـد حـالا فـكـر مـى كـند. يك مقدار اين حالا كهنه كار شده و اواخر عمرش است وعصبى شده و ديوانه شده است و به هر جازند و مى كشد و نمى دانم به كجا مى رسد. امااگـر چـنـانـچـه او بـرود هـر كـه بـيـايـد، هـر كـس را شـمـا تـصـور كـنـيـد بـيـايـد، دراول امـر تـا يـك مـدت هـايى مردم راحت هستند، اگر اين باشد يكساعت راحتى نيست ، اگر اينبـرود هـر كـس بـيـايـد مـردم بـاز يـك مـدتـى راحـت هـسـتـنـد.خـيـال نـكـنـيـد كـه حـالا اگر اين رفت دنيا به هم مى خورد، هيچ چيز به هم نمى خورد. اينصـاحـب مـنـصـب هـا كجا هستند؟ هى ارتشبد كذا و نمى دانم سپهبد كذا و سرلشكر كذا، حرفاسـت ايـنـهـا، مـثـل وكـلا مـى مـانـنـد، وكـيـل هـسـتـم !!! وكـيـل كـجـا و مـلت ! هـر كـدام ازقـول ملت حرف مى زنند. مرديكه خودش هست تنهايى ، آنوقت گويد ما و همه ملت . آخر اينمـلتى كه همه الان بر ضد اين مرديكه قيام كرده اند، اين ملتى كه مى بينند همه چيزشانرا ايـن آدم از دست داده و برده و از بين برده است ، اين ملتى كه مى بينند جوان هاى آنها رابـه فـسـاد كـشيده دخترهاى آنها را مى خواهد به فساد بكشد، اين ملت همه شان موافقند بااصـل انـقـلاب ؟! انـقـلاب شاه و ملت ؟! باز هم خجالت نمى كشند مى گويند انقلاب شاه وملت !! بگويند انقلاب آمريكا راحت كنند خودشان را، بگويند دستور آمريكا، انقلاب آمريكا،چه بايد كرد، همانطور كه خودش در يكى از نوشته هايش گفت كه خوب صلاح ديدند كهما باشيم ، آن متفقين صلاح ديدند كه ما باشيم عجالتا، خدا لعنتشان كند اينها را كه همچوصلاحى براى ما ديدند. حكومت نظامى و وحشت رژيم الان قم حكومت نظامى است از قرارى كه گفته مى شود، تبريز حكومت نظامى است ، مشهد حـكومت نظامى است يا بدتر از نظامى ، حكومت نظامى اينطور نيست كه ، حكومت نظامى ، يكنظامى هست كه يك نظامى مى آيد حاكم مى شود و بعضى رفت و آمدها و بعضى اجتماعات راجـلو مـى گـيـرد، امـا بريزند تو خانه مردم ، حكومت نظامى است ؟ بريزند تو خانه مردمتـفـتـيـش كـنـنـد؟ هـمـه مـحـله هـاى قـم را مـى گـويـنـد هـمـيـن طـور احـاطـه كـرده انـد ومـشـغـول تفتيش هستند، دنبال اسلحه مى گردند. اينها از سايه خودشان مى ترسند بيچارههـا، خـيـال نـكـنـيـد ايـن اشـتـلم هـا را هـيـچ (خـيـال )، هـيـچخـيـال نـكنيد اينها چيزى هستند، اينها الان از سايه خودشان مى ترسند. همچو خوف اينها رابرداشته كه مثل گربه اى كه آن آخر ديگر به همه چيز حمله مى كند و با دست و پنجه وچـه حـمـله مـى كـنـد از خوفش ، اينها هم به آن مرتبه رسيده اند كه حالا با دست و پنجه ولگـد و هـر چـيـز هـسـت مسلسل و تانك و توپ و اينها حمله مى كنند به مردم ، به مردم بىدفـاع ، خـانـه هـاى قم را مى گردند، گفتند در آذربايجان هم بنا دارند اين كار را بكنند،بايد همه ايران را اينها تفتيش بكنند، بايد همه ايران را اينها بگردند. اساس انفجارات و انقلابات ، خود شاه است . تـمـام ايـنـهـا بـا تـحـريـك خـود ايـشـان اسـت ، نه تحريك من . من هم يك طلبه اى هستم كهمـثـل ساير آقايان طلاب ، مثل ساير آقايان شهرها من هم يك ناله اى مى كنم از دست اين ، آنكـه اسـاس مطلب است ، آن كه اساس اين انقلابات است ، آن كه اساس اين انفجارهاست خودايـن آقـاسـت ، خـود ايـن آدم است ، اساس خود اين است ، آن كه خيانت مى كند بايد اگر آمدندگـفـتـنـد خـيانت و داد و قال و آشوب دارند مى كنند خيانت مى كنند، نگويند محرك دارند. تومحركى ، به خيانتت تحرك كردى مردم را، تو به اين مردم خيانت كردى مردم هم در مقابلشايـسـتـادنـد و حـرف مـى زنند، حرف است . الان بيچاره ها چه بكنند، تو همه حيثيت اين مملكتاسـلامـى را از دسـت دادى و بـردى و الان هـم مـشـغول فعاليتى براى بيشتر از دست دادن وبردن . مردم ديگر به تنگ آمده اند مـردم ديـگـر بـه تنگ آمده اند، مردم از جان خودشان هم به تنگ آمده اند، جوانش را مى كشندخـودش بـاز مى آيد، قم آدم مى كشند باز توى محلاتش بچه و بزرگ و آنها حمله مى كنندبراى اينكه از جانشان هم سير شده اند مردم . ديگر با اين وضع ، با اين اساسى كه توبنيان گذاشتى در اينجا، براى كى يك راحتى هست ، يك راحتى يك روزه هست ؟ يك راحتى يكسـاعـتـه هست تا اينكه يك زندگى داشته باشد؟ آخر، زندگى اينطور را مردم ترجيح مىدهند كه نباشد اينطورى ، پس تقصير از خود توست و ديگر هم نمى توانى اصلاحش كنى. تـوبـه تـو پـيـش مـلت پـذيـرفـتـه نـيـسـت . مـمـكـن اسـت يـك تـوبـه حـقـيـقـى بـكـنى ومـال مـردم را دسـتـشان بدهى و همه جنايات را جبران بكنى ، خدا ممكن است ، خدا بزرگ استبـپـذيـرد اما ملت نمى پذيرد. ماها نمى توانيم توبه تو را بپذيريم ، توبه تو مرگاست ، توبه گرگ مرگ است . ديگر آن (دستور دادم !!! كه !!! امر كه ديگر مردم را چيز)،ايـن هـمـان تـوبه گرگ است كه مرگ است . تو حالا با يك راه ديگرى مى خواهى راه بازكـنـى بـراى جنايات ، و الا تو ممكن نيست كه دست بردارى از جناياتت . كسى كه اعصابشايـنـطـور خـرد شـده و خـراب شـده مـى بيند همه ملت با او مخالف هستند، ارباب ها هم ، مىتـرسـد كـه اگـر ملت مخالفتشان طول بكشد، آنها هم دستشان را از سرش بردارند و خدامـى دانـد كه اگر يك روز دستش را اين آمريكاى خبيث از سر اين بردارد، اين را هيچ برايشنمى گذارند بماند، همان اطرافيانش هم خواهند خورد او را. هيچ اسلحه اى با ايمان و قيام ملت نمى تواند مقابله كند ولى حـالا مـلت چـه بـكـنـد؟ مـسـتـشارهاى خارجه ريختند به اينجا و همه چيز دست آنها هست ،قدرت دست آنهاست ملت ضعيف است . اين اشخاصى كه از حقوق بشر هى دم مى زنند، همين هامـلت ما را به اينطور گرفتارى كشاندند. چه بكند يك ملت ضعيفى كه اسلحه ندارد؟ !!!چيز ندارد !!! ولى هيچ اسلحه اى با ايمان نمى تواند مقابله بكند. هيچ اسلحه اى با قيامملت نمى تواند مقابله بكند. امروز همه اسلحه ها نمى توانند مقابله كنند با قيام مردم ، هرچه بكشند باز نمى توانند. اين مصيبت ها كه مى بينيد كه همه شهرها الان گرفتار هستند،هـر روزى يـا گـرفـتـار پليسش هستند يا گرفتار جندى ها و لشگرى ها هستند با تانك وتـوپ و مـسـلسل ، يا گرفتار يك دسته اى هستند كه مى آيند تظاهر مى كنند و زنده باد وجـاويـد بـاد مى گويند و توى خانه بعضى مراجع مرديكه رفته و تفنگش را كشيده و چهكرده كه من همه شما را مى كشم اگر نگوييد جاويد كذا، آنها هم نگفتند و به او چه كردنداز قـرارى كـه شـنـيـدم ، ايـنـها گرفتار اينها هستند كه بايد جاويد كذا بگوييد. مگر باگفتن جاويد، جاويد مى شود؟ گذشت ديگر مطلب ، برود سراغ كارش ، اگر بتواند جانشرا از دست اين ملت نجات بدهد، يواشكى فرار كند. بيخود برنامه حركتش را به خارج ازكـشـور لغـو كـرد به خيال اينكه خودش در دست بگيرد قدرت را، آدمكشى را خودش در دستبگيرد، نبادا جا را خالى كند ديگرى بيايد جايش ، چه بروى چه نروى تو ديگر رفتنىهـسـتى بيچاره و خودت اين كار را كردى ، ما اين كار را نكرديم ، ملت اين كار را نكرد، توايـن كار، اساس را تو درست كردى . اگر يك حكومت صحيح بود، يك قدرت صحيح بود ويـك مـجـرى قـدرت صـحـيـح بـود و دلسـوز مـلت بـود، اسـلامـى بـود، مـمـكـن بـود ايـنمـسـائل پـيـش بـيـايـد؟ ممكن بود تظاهرى بر خلافش بشود؟ امكان نداشت چنين چيزى ، پسايـنـكـه مـى بـيـنـيـد كـه هـمـه يـكدل و يك جهت تظاهر بر ضدتان مى كنند، بدان كه زيرسرخودت است اين مسائل ، تو اين كارها را كردى . در همه مصيبت ها بشارت پيروزى ملت هست ايـنها مصيبت هاى ماست و بشارت ها، در همه اينها بشارت ، بشارت پيروزى ملت ، بشارتقطع ايادى اجانب ان شاءالله ، بشارت قطع اين دودمان و رفتن اينها از اين مملكت يا از اينعالم ، اينها همه بشارت است و مردم بايد قوى ، دلخوش ، بى هراس باشند. اسلام از اول بر ضد شرك ، كفر و بى عدالتى قيام كرده هـر انـقـلاب اسلامى در آن يك مطلبى هست ، در آن يك كشتنى هست ، يك ناراحتى هست !!! همچونـيـسـت كـه !!! خـوب اسـلام را مـا بـايد ببينيم اولش چه جور به دست آمد، اين اسلام ، اينپـيغمبر اكرم (ص ) آنوقتى كه اجتماعات را درست كرد و توانست قيام بكند بر ضد شركو كـفـر و بـى عـدالتـى هـا، بـا چـه مـصـيـبت هايى گرفتار بود، چه جنگ هايى كرد و چهكـشـتـارهـايـى داد و خـودش چـه زحـمـاتـى كـشـيـد و چـه جـراحـاتـى بـرداشـت . اسـلام ازاول وقـتـى زاييده شده است ، آن روزى كه اعلام شد به اينكه حالا ديگر بايد قيام كرد درمقابل اينها، از آن روز برنامه اش اين بود كه بزند و بكشد و كشته بشود براى اصلاححـال جـامـعـه ، بـراى ايـنـكـه ايـن دزدهـا و ايـن خـيانتكارها را قطع اياديشان را بكند، قطعحـيـاتـشـان را بـكـنـد، اينها مضر به جامعه هستند، اين باغدارها و اين كاروان دارهاى قريشمـضـر بـه جـامـعـه هـسـتـنـد، ايـنـهـا بـايـد از بـيـن بـرونـد. ازاول اسلام وضعش اين بوده ، وقتى دست من و شما رسيده ، اسلام درآمده به اين صورت كهجز مطالعه كتاب كار ديگر نمى كنيم و كار ديگر هم نمى گوييم بكنند. به داد حوزه نجف برسيد خـدا مـى داند كه من براى حوزه ها متاسفم ، من براى حوزه نجف متاسفم ، آقا حيثيتش را دارد ازدسـت مـى دهـد حـوزه نـجـف ، حـيـثـيـت را پـيـش مـسلمين دارد از دست مى دهد، من متاسفم براى ايناشـخـاصـى كـه نـيـسـتند، من براى يك حوزه متاسف هستم ، يك حوزه هزار ساله و هزار و چندصـدسـاله دارد حـيـثيتش را از دست مى دهد. شما ملاحظه كنيد در تمام اين صحبت هايى كه درايران هست از اول تا آخر برويد مطالعه كنيد، تمام اعلاميه هايشان را مطالعه كنيد، اعلاميهچـه جـنـاح مـتدين ، چه جناح روشنفكر، چه جناح اهل علم ، برويد مطالعه كنيد، اسمى از نجفديگ نيست ، نجف منسى است ، يك قدرى به داد اين نجف برسيد شما آقايان . حـوزه قـم حـوزه زنـده اسـت ، كـشـته مى دهد، مى كشد، كشته مى دهد، عرض مى كنم كه اگربتواند مى كشد، الان هم در تحت فشار هست و معذالك زنده است ، معذالك ايستاده است . طلبهقـم ايـسـتـاده اسـت ، قـمـى ايستاده است ، ملت قم ايستاده است ، كتك مى خورد و ايستاده است .طـلبـه قم كشته مى دهد و ايستاده است و لهذا زنده است ، اصلا در اذهان مردم قم است هر چىهـسـت و مـن بـراى نـجف متاسفم . من قمى هستم اما براى نجف متاسفم . ما علاقه داريم به همهايـنـها، ما علاقه داريم به يك همچو حوزه هزار و چند صد ساله ، نگذاريد اين حوزه از بينبرود، نگذاريد اين حوزه منسى بشود. به قيامتان سازمان دهيد بـايـد حـالا كـه ايـران قـيـام كـرده اسـت و خـداوند توفيق بدهد به آنها بايد نظام داشتهبـاشـد، بـى نـظـام نـبـايـد باشد. روابط بايد باشد بين حوزه قم ، حوزه تهران و همهشهرستان ها روابط مى خواهد، سازمان بايد بدهيد به اين قيام ، متفرقات نباشد، سازمانداشـتـه بـاشـد كه اگر يك روزى قم ايستاد، تمام ملت بايستد، متفرق نباشد، جناح ها همهبا هم بشوند.
|
|
|
|
|
|
|
|