|
|
|
|
|
|
توطئه و افساد عمال خارجى به اميد ممانعت از اجراى اصلاحات شـمـا مـلاحـظـه مـى كنيد كه همه مشكلاتى كه ما داشتيم در زمان سابق و رژيم فاسد، الانبخواهيم اصلاح كنيم ، مشكل تراشى مى شود، مدرسه ها را به هم مى زنند، جوان هاى ما رانمى گذارند تحصيل كنند، هر روز به يك بهانه آنها را به خيابان مى كشند، زراعت را نمى گذارند، كشاورزىرا نـمـى گـذارنـد كه تحقق پيدا بكند، مى روند و فساد مى كنند و جلوگيرى از زراعت مىكـنـنـد، اقـتـصـاد مـا را نـمـى گـذارنـد سالم باشد، كارگر ما را نمى گذارند كار بكند،كارخانه هاى ما را نمى گذارند به جريان بيفتد. اينها چه كسانى هستند؟ اينها آيا دلسوزمـلت هـسـتـند كه نمى خواهند اين مملكت آرامش پيدا بكند؟ آيا مى شود اصلاحى بدون آرامش ؟مى شود در حال جنگ اعصاب و جنگ خارجى و به هم خوردن همه اوضاع ، قضاياى ، مشكلاتمـا حـل بـشـود؟ مـى شود با اين خرابكارى ها كه اينها در تمام اطراف مملكت ما شروع كردهانـد، گـاهـى در كـردسـتـان ، گـاهـى در بـلوچـسـتـان ، گـاهـى در جـاهـاى ديـگـرمشغول فساد شده اند، مى شود با اين امر اصلاح بشود؟ مى شود يك امرى كه پنجاه و چندسـال اسـت بـه هـم خـورده اسـت ، يـك مـمـلكـتـى كـه پـنـجـاه و چـنـدسـال اسـت رو بـه خـرابـى رفـتـه اسـت ، فـورا اصـلاح بـشود؟ مى شود بدون مهلت اينمـسـائل حل بشود؟ اينها، اين عمال خارجى مهلت نمى دهند، اينها نمى گذارند كه يك مهلتىپـيـدا بـشود و اشخاص متفكر كارها را انجام بدهند. اينها با صورت مختلف ، با تبليغاتسوء مانع هستند از اينكه آرامش پيدا بشود و تا آرامش پيدا نشود هيچ اصلاحى امـكـان نـدارد. تـا آرامـش پـيـدا نـشـود كـارخـانـه هـا به راه نمى افتد، تا آرامش پيدا نشودكـشاورزى اصلاح نمى شود، تا آرامش نباشد فرهنگ ما اصلاح نمى شود، تا آرامش نباشدروحـانـى مـا اصـلاح نـمـى شـود. ايـن مـسـائل را الان طـرح كـردن جز اينكه يك تفرفه اىبـيـنـدازيـد چـيـزى نـيـسـت . مـساله اصلى را جلو بيندازيد. جوانان ! عزيزان من ! بانوان !آقـايـان ! هـمه متوجه باشيد دست ها در كار است ، توطئه ها در كار است ، از خارج الهام مىگـيـرنـد كـه نـگـذارنـد ايـن مـمـلكـت آرامـش پـيـدا بـكـنـد، نـگـذارنـد اصـلاحـاتحـاصـل بـشود. شما ملاحظه مى كنيد كه ، خانه سازى براى كشاورزان و براى كارگرانيـك كـار خـلاف مـلى اسـت ؟ هـمـين را هم دارند مخالفت مى كنند، همين خانه سازى را هم دارندمخالفت مى كنند. آيا رفراندم يك امرى بود كه غير ملى بود، مربوط به خارجى ها بود؟دولتى دخالت در او داشت ؟ دست قدرتى در آن دخالت داشت ؟ چرا نمى گذاشتند رفراندمتـحـقـق پـيدا بكند؟ چرا تحريم كردند رفراندم را؟ چرا صندوق ها رادر بعضى جاها آتشزدنـد؟ بـراى ايـنـكـه نـمـى خـواهـنـد يـك مـمـلكـت آرام بـاشـد، نـمـى خـواهـنـد مـلت بـهحـال خـودشـان سـرنـوشـت خودشان را در دست بگيرند. اگر ملت سرنوشت خودشان را دردست بگيرد نمى گذارد كه آمريكا همه چيز او را ببرد و شوروى از آن طرف ، آمريكا از آنطرف ، انگلستان از آن طرف ، نمى گذارند همه نيروهاى جوانى ما به هدر برود و آنها نمى خواهند اين را. توجه به علاج خيانت ها و پرهيز از تفرقه و تشتت الان تـمـام افـكـار بـايـد مـتـوجـه ايـن مـعـنا باشند كه دست اين خائن ها را كوتاه كنيد. اينكـارهـائى كـه ايـنـهـا در اطراف مملكت مى كنند با اسم هاى مختلف ، با بهانه هاى مختلف ،اينها را ما بايد علاج بكنيم . بعد از اينكه اين علاج شد، وقت اين است كه فروع را ما واردبـشـويـم و كـارهـاى ديگرى را بكنيم . تا ريشه اجنبى در اينجاست و تا ريشه هاى عفونتبار رژيم سابق هست و تا رژيم سابق به ريشه هاى فاسد خـودش در ايـنـجـا هست هيچ كار انقلابى نمى توانيد بكنيد. ما در بين انقلاب هستيم و بايدريـشـه ايـنها را از بين ببريم . ما نرسيده ايم به پيروزى تا اينكه برسيم بعد از بهپـيـروزى رسـيـدن آن مـسـائل پـيـش مـى آيـد. مـا الان در بـيـن راه هـسـتـيـم ، مـا الان درحـال مـبـارزه هـستيم و آقايان ملتفت باشند، توجه داشته باشند، اذهان شما را منحرف نكنندبـه فـروع و بـه اسـم ايـنـكـه بـراى كـارگـر كار بكنيد، براى مدارس چه بكنيد، اينهاچـيـزهائى است كه آنها مى خواهند نشود لكن تقاضايشان اين است كه حالا به صورت هاىمـخـتـلف طـرح بكنند كه نگذارند آرامش در ايران پيدا بشود والا ما شروع به خانه سازىمـى خـواهيم بكنيم ، آنها مانع هستند. دولت مى خواهد كشاورزى را به راه بيندازد، كارخانههـا را بـه راه بـيـنـدازد، آنـهـا مـانـع هـسـتـند. دولت مى خواهد كشاورزى را به راه بيندازد،كـارخـانـه هـا را بـه راه بـيـنـدازد، آنـهـا مـانـع هـسـتـنـد. ايـن مـوانـع رااول از بـين ببريد. اول بايد دشمن را از بين برد، بعد طرح ها را داد. من از خداى تبارك وتـعـالى يارى همه آقايان را و همه دانشجويان را و همه محترمين بلاد را خواستار هستم و ازهـمـه تـقـاضـا دارم كه اين تفرقه افكنى ها را از دست بدهند و نگذارند اشخاصى در بينآنها بياييد و تفرقه بيندازند با صورت هاى ظاهر الصلاح و با واقع توطئه گرى . و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته تاريخ : 1/2/58 بيانات امام خمينى در جمع عشاير ايلام قطع دست فتنه انگيزان يك تكليف الهى !!! اسلامى است بسم الله الرحمن الرحيم قـطـع دست فتنه انگيزان يك تكليف الهى اسلامى است من از اين شور و شعف شما جوان ها ومتدينين ، در هر نقطه هستيد تشكر مى كنم . شما با اين شور و شعف ، نهضت اسلامى را بهپيش رانديد و من از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه اين شور و شعف باقى باشد و ايننـهضت را به آخر برسانيد. شما جوانان ملت ، شما اقشار ملت به اسلام وفادارى كرديدو دست اجانب را كه در كشورتان سلطه داشت قطع كرديد و من از خداى تبارك و تعالى مىخـواهـم كـه ايـن ريـشـه هـاى گـنـديـده اى كه از آن رژيم مانده است با دست تواناى ملت وجوانان برومند ما قطع شود. ما راه را به آخر نرسانديم ، ما تاكنون اسلام را به آنطوركـه هـسـت پـياده نكرديم ، تا اينجا كه ما رسيديم فقط دست چپاولگران را و دست اجانب راتـا حـدودى از كـشـور خـودمـان و از خـزائن خـودمـان قـطع كرديم و دزدهاى كشور را بيرونرانـديـم ولى تـوطـئه هـا باز هست ، ريشه هاى فاسد باز هست و بايد با همت شما جوانانمـلت ايـن توطئه خنثى شود و اين دست هاى فتنه انگيز قطع شود. شما در هر جا كه هستيد،مـلت ايـران در هـر جـا كـه هـسـت ، در هـر شهرى كه هست ، در هر ده و قريه اى كه هست ، باكـمـال دقت مواظب اعمال فتنه انگيزان باشد، اينها در بين اقشار آمدند و مى خواهند شما و مارا بـاز تـحت فشار و اختناق قرار دهند و ارباب هاى خود را بر ما مسلط كنند. ما همه مكلفيمبـه تـكـليـف الهـى اسلامى كه با هم اين نهضت را حفظ كنيم و اين قدرت الهى را نگذاريمتـشـتـت پـيـدا بكند و دست آنهائى كه مى خواهند بين ما تفرقه بيندازند قطع كنيم . ما همهمـوظـفيم به حسب احكام اسلامى كه فتنه گران را از كشور خودمان برانيم و آنها را در بينصفوف خودمان راه ندهيم . شما برادران و خواهران بيدار باشيد و توجه كنيد اين اشخاصكه مى خواهند بين شما با اسماء مختلف ، با بهانه هاى مختلف تشتت بيندازند، توجه بهايـن داشـتـه باشد كه كيد آنها را خنثى كنيد، اينها هر روز به يك بهانه مردم را از هم جدامـى كـنـند، هر روز با يك توطئه بين صفوف ملت را تفرقه مى اندازند، در دانشگاه ها مىرونـد و بـا بـهـانه هاى غير انسانى ، به صورت انسانى آنها را تجهيز مى كنند تا برخـلاف نـهـضـت مـا راهـپـيـمـائى كـنـنـد، ايـنـهـا سـوء نـظـر دارنـد در ايـنمـسـائل ، حـسـن نـظـر نـدارنـد بـا اسـلام ، مـوافـق نـيستند با علماى اسلام موافق نيستند باكشاورزها، موافق نيستند با كارگرها، موافق نيستند با ملت ما، به هيچ وجه موافق نيستند ولهذا هر چه جهات اصلاحى است مى خواهند نگذارند انجام بگيرد، مى خواهند نگذارند براىايـن مـلت رفـاه حـاصـل بـشـود، مـى خواهند نگذارند مملكت آرامش پيدا بكند، تا اينكه دولتبـتـوانـد كـارهـاى خـودش را، كـارهـاى اصـلاحـى خـودش را انـجـام دهـد، مى خواهند نگذارندكـشـاورزى مـا رشـد پـيدا بكند مى خواهند ما را هميشه جيره خوار آمريكا قرار بدهند كه همهچـيـز مـا از آمـريكا بيايد، مى خواهند نگذارند فرهنگ ما رشد پيدا بكند و آدم پيدا بشود درايران تا اينكه كيد آنها را خنثى كند، مى خواهند نگذارند اقتصاد ما سالم بشود، مى خواهندنـگـذارنـد ارتـش مـا مـسـتـقـل بـشـود، ايـنـهـا كـيـدهـائى اسـت كـه بـه الهـام از آمـريـكـا وامثال آمريكا در ايران مشغول توطئه است . شـما بايد بيدار باشيد، فقط راى به جمهورى اسلامى كفايت نمى كند، اينها خودشان رادر رفـرانـدم هـمـچـو ضـعـيـف ديـدنـد، هـمـچـو وحـشـتـنـاك شـده انـد كـه بـهخـيـال تـوطـئه هـاى دقـيـق تـر افـتـاده انـد، شـمـا بـايـد تـوطـئه هـاى آنـهـا را بـاكـمـال دقـت مـلاحـظـه كنيد. جوانان دانشگاهى ما گول اين قشر مفسد و فاسد را نخورند، ازحـرف هـاى زرق و بـرق دار آنها گول نخورند، تحت تاثير حرف هاى به ظاهر صحيح ودر واقـع تـوطئه گر واقع نشوند، تمام جوانان ما موظفند كه اين نهضت را حفظ كنند و كيدخائنين را خنثى كنند. هشدار به عشاير غيور در مورد نفوذ خائنين و توطئه شياطين تـمـام عشاير ما، از پشت كوهى ها تا غير آنها موظفند كه اين نهضت را حفظ كنند. اگر خداىنـخـواسـتـه خـللى در ايـن نـهـضـت واقـع بـشـود، آماده باشيد خداى نخواسته براى اختناقبالاتر و براى پيوستگى بالاتر و براى زحمت و ذلت بالاتر و براى زجر جوانانمانو كـشـتـار جـوانـانـمان ، بيشتر بيدار باشيد، برادران بيدار باشيد، برادران من هوشياربـاشـيد، نگذاريد يك مشت از خدا بى خبر بين شما رخنه كنند و صفوف فشرده شما را بههـم بـزنـنـد، نـگـذاريـد بـه اسـم اينكه ما با كشاورز موافقيم ، كشاورزى ما رابه تباهىبـكـشـنـد و بـراى آمـريـكـا بـازار درسـت كنند، نگذاريد براى اينكه بگويند ما با فرهنگموافقيم ، فرهنگ ما را استعمارى قرار بدهند و نگذارند رشد بكنيم ، نگذاريد اينها تضعيفكـنـنـد كـمـيـتـه هـاى اسـلامـى را، نـگـذاريد اينها تضعيف كنند پاسداران انقلاب اسلامى رانگذاريد اينها تضعيف كنند ارتش اسلامى را، نگذاريد تضعيف كنند ژاندارمرى اسلامى را،نـگـذاريـد تـضـعـيـف كـنند كلانترى ها و شهربانى را. اينها همه در خدمت اسلام هستند و اينشـيـاطـيـن مـى خواهند اينها را تضعيف كنند. من به شما ملت ايران اخطار مى كنم كه خطر دركـار اسـت و جـلوگـيـرى كنيد. اين شياطين كه هر روز غائله درست مى كنند غائله هاى آنها راخفه كنيد. خداوند همه شما را سلامت و سعادت و عزت عنايت كند، خداوند دست خائنين را قطعكند خداوند دست اجانب را از مملكت ها قطع كند. والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته تاريخ : 1/2/58 بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى در جــمع اعضاى هياءت نمايندگى عاليرتبه روحانىعربستانسعودى مساجد، مراكز جنبش ها و حركت هاى اسلامى بسم الله الرحمن الرحيم اولا تـشـكـر مى كنم از اين و فد و از امام محترم و از ملت حرمين شريفين رياض و از جلالتمـلك كـه شـمـا را بـراى تـفـقـد از ما اينجا فرستاده است . مسجد در اسلام و در صدر اسلامهميشه مركز جنبش حركت هاى اسلامى بوده . از مسجد تبليغات اسلامى شروع مى شده است واز مسجد حركت قواى اسلامى براى سركوبى كفار و وارد كردن آنها در بيرق اسلام بودهاسـت . هـمـيـشـه در صـدر اسـلام مـسجد مركز حركات و مركز جنبش ها بوده است . شما كه ازاهالى مسجد و از علماى مساجد هستيد، بايد پيروى از پيغمبر اسلام و اصحاب آن سرور كنيدو مـسـاجـد را براى تبليغ اسلام و حركت اسلاميت و براى قطع ايادى شرك و كفر و تاييدمستضعفين در مقابل مستكبرين قرار بدهيد. وحدت كلمه رمز پيروزى مسلمين از صدر اسلام تا امروز مـا بـه خواست خداى تعالى با آنكه بى ساز و برگ بوديم و ملت ما در دستش از تفنگ وآلات جـنـگـى چـيزى نبود، به واسطه قدرت ايمان و وحدت كلمه بر قواى طاغوتى غلبهكـرديـم . و مـن امـيـدوارم هـمـه ملت هاى اسلامى بپا خيزند و با وحدت كلمه و با توجه بهاسـلام و قـدرت ايـمـان بـر اجـانب و بر كسانى كه مى خواهند اين ملت ها را هميشه در تحتاخـتـيـار و سـلطـه خـود داشته باشند غلبه كنند. رمز پيروزى مسلمين در صدر اسلام وحدتكـلمـه و قـوت ايـمـان بـود. قـوت ايـمـان بـود كه يك لشكر ضعيف را بر امپراطورى هاىبـزرگ عـالم غـلبـه داد و سـى نـفر به قيادت خالد ابن وليد بر شصت هزار نفر لشكرپـيـشـقـراول روم غـلبـه كـرد. اين قدرت اسلام بود كه پيش مى برد و ما مسلمين بايد باقدرت اسلام ، اسلام را پيش ببريم . بايد با قواى كفر به قدرت اسلامى مبارزه كنيم ودسـت تـبـهـكاران را از ممالك خودمان دور كنيم . اگر وحدت كلمه اسلامى بود و اگر دولتهـاى و مـلت هـاى اسلام به هم پيوسته بودند معنا نداشت كه قريب يك ميليارد جمعيت مسلمينزيـر دسـت قـدرت هـا باشند. اگر اين قدرت ، قدرت بزرگ الهى منضم بشود به قدرتايمان و همه باهم برادرانه در راه اسلام قدم بردارند، هيچ قدرتى بر آنها غلبه نخواهدكرد. اسرائيل ، جرثومه فساد مـع الاسـف بااختلافاتى كه در مناطق ديده مى شد و خصوصا در مناطق عربى اين موجب شدهاسـت كـه اسـرائيـل با جمعيت كمى كه دارد در مقابل اعراب با آن جمعيت كثير و ساز و برگكـثـيـر ايـسـتـادگـى كـند. اگر جلوى اين جرثومه فاسد گرفته نشود، طمع او بر تماممنطقه است و او قناعت نمى كند بر فقط فلسطين و مسجد اقصى و همه جا را مى خواهد غلبهكند. بر مسلمين و بر دولت هاى اسلامى است كه باهم متحد بشوند و اين جرثومه فساد رااز بـن و بـيـخ بـركـنند و كسانى كه پشتيبانى آنها را مى كنند، اجازه ندهند كه پشتيبانىكـنـنـد. من از خداى تبارك و تعالى قدرت اسلام و عظمت اسلام و مسلمين را و وحدت كلمه آنهارا خواستارم . حـكـومـت سابق ما براى اينكه خدمت بكند به ارباب هاى خودش ، همه طور در اينجا فجايعكـرد و در خـصـوص زائريـن بـيـت الله الحـرام مـضـيـقـه هـائى ايـجاد كرد و گاه نسبت بهمـسـوولين دولت سعودى چيزهائى گفت كه شايد پيش ايرانى ها يك ناراحتى هائى از آنهاهـم حـاصـل شـد و مـا پـس از رفـتـن او و قـطـع يـد غـاصـبـه او مـتـوجـه ايـن هـسـتـيـم كه درسـال هـاى آتـيـه ، مـمـلكـت سـعـودى بـا ايـرانـى هائى كه براى زيارت بيت الله و حرمينشـريـفـيـن مـى آيـنـد، چه نحو عمل خواهد كرد. ايرانى ها نظر به اين معنا دوخته اند كه بابـرادران خـودشـان چـه نحو عمل خواهد شد. و من اميدوارم كه اكنون كه دست ظلم از اين مملكتكـوتـاه شـده اسـت و تـبـليـغات سوئى كه مى كردند از بين رفته است برادرهاى ما باهمبـرادر باشند و رفتار آنها رفتارهاى برادرانه باشد و براى حجاج بيت الله تسهيلاتفراهم كنند و از خداى تبارك و تعالى اين توفيق را خواستارم . قوت ايمان و اتحاد، عامل موفقيت مسلمان ها تـاريـخ بـايد سرمشق ما باشد و ما وقتى كه تاريخ را نگاه مى كنيم تحولاتى كه پيداشـده اسـت در اسلام و در مسلمين ، هر جا كه قوت ايمان در كار بوده است و مردم و مسلمين بهقـوت ايـمـان حـركـت مـى كردند، نصر با آنها همراه بوده است و هر وقت براى رسيدن بهآمـال دنـيـائى بـوده اسـت نـصـر از آنها فرار مى كرده است . تعليمات انبيا و تعليم نبىاكرم صلى الله عليه و آله و سلم اين است كه با قدرت هاى معنوى ، شما مى توانيد پيشبـبـريـد. آن قـوه هـاى معنوى كه پشت سر مسلمين بود و ملائكه الله كه قدرت معنوى بود،مـوجـب شـد كـه مسلمين در كمتر از نيم قرن بر همه معموره دنيا سلطه پيدا كنند. ما بايد ازتـاريـخ عـبـرت بـگـيـريـم ، آن وقـت كـه يـك دولت قـوى مـا داشـتـيـممـثـل دولت عـثـمـانـى ، در مـقـابـل شـوروى ، در مقابل ژاپن مى ايستاد و گاه غلبه مى كرد.دشمنان ما وقتى سلطه پيدا كردند، اين مملكت پهناور را تكه تكه كردند و هر كدام را بهدسـت يـكـى از عـمـال خـودشان دادند و بين آنها مع الاسف تفرقه انداختند و اين موجب شد كهمـسـلمـيـن و اسـلام ضـعـيـف شـد و مـسـتـعـمرين به ما غلبه كردند. ما بايد از اين امور عبرتبـگـيـريـم و دولت هـاى مـا از ايـن معانى و از اين امر تاريخى عبرت بگيرند و اختلافاتخـودشـان را رفـع كـنـنـد. اگـر اينها با هم مجتمع بشوند يك قدرتى خواهند داشت كه هيچقـدرتـى بـا آنـهـا مـعـارضـه نـمـى كـنـد، البـتـه بـه شـرطـايـمـانكامل . و مـن از خـداى تـبارك و تعالى مى خواهم كه ايمان ما را وايمان دولت هاى ما را وايمان ملتهاى ما را قوى كند و با عنايت خودش با ما همراهى كند كه ما بر مشكلات خودمان سلطه پيداكنيم و از شما و دوستان شما باز هم تشكر مى كنم . والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته تاريخ : 1/2/58 بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع پـرسـنـل واحـدهـاى نـيـروى زمـيـنى و ژاندارمرى و مردمتبريز ملت ايران ، پاسداران اسلام و قرآنند بسم الله الرحمن الرحيم مـن از مـجـاهـدات خـسـتگى ناپذير اقشار ملت ايران تشكر مى كنم . مجاهدات ايران نه تنهاروى مذهب شيعه را سفيد كرد، كه روى اسلام را سفيد كرد بلكه روى بشريت را سفيد كرد.آنـهـا كـه داد از حـقـوق بـشـر مـى زنند كارى براى بشر انجام نداده اند. آنها كه داد آزادىلفظا مى زنند، اين جبهه هاى مختلف براى انسان ها كارى انجام نداده اند. آن كه كار انجامداد و مـبدا است از براى اينكه بشريت را نجات بدهد مجاهدات ملت ايران است . مجاهدات ملتايـران بـا اتـكـا به اسلام و توجه به خداى متعال ما را نجات داد و از اين به بعد نجاتخواهد داد. مـجـاهـدات شـما جوانان و مسلمين برومند ايران ، همه طبقات كه با وحدت كلمه دست اجانب راكـوتـاه كـرديـد الگـوئى است براى همه مستضعفين . من اميدوارم كه همه مستضعفين كه زيربـار مـسـتـكـبـريـن هـسـتند به واسطه اين مجاهدات شما به خود بيايند و خودشان را نجاتبـدهند. شما پاسداران اسلام هستيد. ملت ايران پاسدار اسلام است و همانطور كه در صدراسـلام ، اصـحـاب رسول اكرم و ارتش رسول اكرم پاسدار اسلام و قرآن بود، امروز ملتايران اين معنا را و اين افتخار را دارد. همه براى اسلام ، همه براى جمهورى اسلام فريادزدنـد، هـمـه اسـلام را خـواسـتند و دست اجانب را از مملكت خودشان با صداى الله اكبر قطعكـردنـد. بـا نـداشـتـن هـيـچ ابـزار جـنگى لشكرهاى عظيم طاغوتى را، ارتش طاغوتى را،كسانى كه از اجانب دنبال سر او بودند، اينها با الله اكبر از بين بردند. امروز قواى نظام و انتظامى در خدمت اسلامند ارتـش مـا، آنـهـائى كـه پـاك بـودند، آلوده نشده بودند به چيزهائى كه ، كثافاتى كهطـاغـوت داشت ، برگشتند به سوى ملت و با ملت شدند. الان ارتش ما، ژاندارمرى ما، همهايـنها، قواى انتظامى ما، شهربانى ما، در خدمت اسلام است و آنچه مربوط به طاغوت بوددفن شد و دفن مى شود. امروز شما آزاديد و هيچ خوف از ستمكاران نداريد و خوف از دولتها نداريد چون دولت هااسلامى است و خيانت نمى كنند و جباريت نمى كنند. شكستن صف روحانيت شكستن اسلام است امـروز اشـخـاصى كه ديده اند در راس اين قوا، روحانيت بوده است و روحانيت در همه اقشارمـلت ، مـقـدم بـر هـمـه اقـشـار در ايـن نـهـضـت قـيـام كـرده اسـت و سـايـر مـلتدنبال او به واسطه قرآن مجيد قيام كرده است ، در صدد بر آمدند كه با روحانيت معارضهكنند. آنهائى كه هيچ در اين نهضت خطى نداشتند امروز از روحانيت انتقاد مى كنند مى گويندروحـانـيـت نباشد. اين خيال خامى است براى اشخاص خام يا براى اشخاص خائن . روحانيتدر راس مـا هـسـت و مـا تـبع روحانيت هستيم ، ملت ما تبع روحانيت است و اگر روحانيت در كارنـبـود ايـن نـهـضت به ثمر نمى رسيد !!! روحانيت مردم را !!! من به همه كسانى كه براىكـشـور خودشان كار مى خواهند بكنند و علاقه به كشور خودشان دارند نصيحت مى كنم كهايـن صـف الهـى را نشكنيد، شكستن اين صف شكستن قرآن است ، شكستن اين صف شكستن اسلاماسـت . اگـر بـيـرق اسـلام در راس مـلت مـا نـباشد، تا آخر، تا آخر برده و كاركن ديگرانخـواهـنـد بـود. آنـهـايى كه براى كشور خودشان علاقه مند هستند اين سد را نشكنند و نمىتـوانـنـد بـشـكـنند. ملت ، ملت با روحانيت است . آن كه به اسلام علاقه دارد، به كارمنداناسـلام هـم عـلاقـه دارد. اگـر بـعـضى كسانى كه به طور قاچاق وارد شدند در روحانيت ،فسادى دارند، به روحانيت مربوط نيست . آنها مطرودند ولى آنهايى كه به واسطه الهاماز ديـگـران يـا بـه واسـطـه كـج فـهـمـى خـودشـانخـيـال كـردنـد كه اين دژ محكم را مى توانند بشكنند در اشتباهند. اين دژ، دژ الهى است . اينسـد، سـد خـدايـى اسـت . پـشـتـوانـه ايـن ، امـام زمـان سـلام الله عليه است . اين حرف هاىنـامـربـوط را كـنـار بـگـذارنـد، مـلت نـمـى تـوانـدتحمل بكند، هى آخوند ارتجاعى نگوئيد، غلط است اين حرف ، كشور شما را مى برند اگراين آخوندها نباشند. ما همه ديديم كه در همه بلاد، معممين ، معممين متعهد در راس مردم بودندو مـردم را وادار كـردنـد بـه ايـنـكـه نـهـضـت كـنـنـد و مـردم هـم اطـاعـت كـردنـد. ايـن دژ راخيال نكنيد مى توانيد بشكنيد. اسلام را نشكنيد، قرآن را نشكنيد. ملاحظه حرف هاى خودتانرا بـكـنـيـد، عـاقلانه حرف بزنيد، به اسلام خيانت نكنيد. من از همه اقشار ملت متواضعانهتشكر مى كنم . من در خدمت شما هستم . روحانيت در خدمت اسلام و در خدمت ملت است . اين سد راحفظ كنيد تا كشور شما حفظ بشود. اقشار ملت ناآگاهانه ملعبه دست ديگران نشوند من به همه اقشار ملت سفارش مى كنم كه به خود آيند و توجه كنند كه ناآگاه اسباب دستديگران نشوند. آنهايى كه دم از حقوق بشر مى زنند كارى نكنند كه حقوق ما از بين برود.آنـهـايى كه دم از دموكراتيك مى زنند كارى نكنند كه آزادى ما از دست برود و نمى توانندبـكـنـنـد. مـن به آنها اخطار مى كنم كه سر جاى خودتان بنشينيد، نكنيد كارى كه براى ماتكليف الهى پيدا بشود. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت تمام اقشار ملت را خواهان و اميد اين دارم كه باوحـدت كـلمـه و بـا اتـحـاد و بـا حـفـظ جـهـت الهى در خدمت قرآن باشيم و با دست واحد بهمشكلات خودمان غلبه بكنيم . والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته تاريخ : 2/2/58 بيانات امام خمينى در جمع گروهى از افراد قواى انتظامى و ژاندارمرى تاكيد بر حفظ نظام و سلسله مراتب بسم الله الرحمن الرحيم من از تمام جناح هاى قواى انتظامى و از شما جوانان برومند ژاندارمرى تشكر مى كنم . شمااز ايـن بـه بـعـد نيروى اسلامى هستيد، ژاندارمرى اسلام هستيد، ايران از شماست و شما ازايران . ما همه پاسداران اسلام ، پاسداران كشور هستيم . من از طرف ملت پيوند خودم را ومـلت را به قواى انتظامى اعلام مى كنم . قواى انتظامى از ماست و ما از آنها. قواى انتظامىحـافـظ اسـتـقـلال كـشـور مـاست و ما پشتيبان آنها و ملت ما پشتيبان آنهاست . در بين ما اگرتـفـرقـه اى بـيـندازند، بر ضرر كشور است . بايد همه هوشيار باشيد نگذاريد تفرقهواقـع بـشـود. مـلت هـوشـيـار بـاشـد كـه بـيـن آنـهـا و قـواى انـتـظـامـى فـرقـىحاصل نشود. قواى انتظامى بيدار باشند كه بين آنها و ملت جدائى نيفتد، در بين خودشانبايد حفظ نظام و سلسله مراتب را بكنند اگر بخواهند خدمت به كشور و اسلام بكنند بايدانتظامات را حفظ كنند و سلسله مراتب را حفظ كنند. پيوند ميان قواى انتظامى و ملت به بركت اسلام مـا هـمـه از شـمـا هـسـتـيـم و شـمـا از مـا و هـمـه پـاسـداران اسـلام و هـمـه بـرادر ومـثـل زمـان طاغوت نيست كه بين ما و شما را جدائى انداختند. اجانب بودند كه خواستند قواىانـتظامى از ملت جدا، مردم را از قواى انتظامى مى ترساندند. قواى انتظامى از ماست نبايدما از آنها بترسيم و نبايد آنها از ما. هيچ هراسى در كار نيست ، برادر هستيم برادرها از همنمى ترسند، همه در خدمت هم هستند. ما همه در خدمت اسلام و اميد است كه تمام شما با قدرتو قوت و عظمت حفظ ثغور و حدود مملكت را بكنيد و حفظ نظم در بين جامعه ما مرهون خدمت هاىشما باشد. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته تاريخ : 2/2/58 بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمع عشاير نيريز فارس و نمايندگان ستاد نيروى هوايى روحانيون و عشاير، سدى عظيم در مقابل اجانب بسم الله الرحمن الرحيم ايـن عـشـايـر ايران يكى از بهترين خزائن ملت است و در زمان رضاشاه به امر اجانب مامورشد كه عشاير را در هر جا كه هست سركوبى كند. براى اينكه مطالعاتى كه كرده بودنداجـانـب ، يـكى از چيزهائى كه ممكن بود جلوى اجانب را بگيرد و نگذارد كه اينها به طرفايران رخنه بكنند، عشاير بودند. اينها با هر احتمالى يك سدى درست مى كردند كه جلوىآن مـتـحـمـل را بـگـيـرنـد. احـتـمال مى دادند كه روحانيون از مقاصد آنها جلوگيرى مى كنند،رضـاخـان را واداشـتـنـد بـه اينكه با روحانيون بجنگد. همان طور كه ديديد، يعنى شايدشـمـا اكـثـرا يـادتـان نـبـاشـد ولكـن مـن يـادم است و پيرمردها يادشان است ، ديديد كه باروحـانـيـون چه كردند به طورى كه در همين مدرسه فيضيه نمى توانستند طلبه ها توىحـجـره هـاى خـودشـان روز بـمـانـنـد. آنـهـا مـجـبـور بـودنـد كـهقـبـل از آفـتـاب بـرونـد بـه بـاغـات و آخـر شـب بـرگردند براى اينكه اگر در مدرسهبـودنـد، مـى آمـدنـد پـاسـبـان هـا مـى ريختند مدرسه و مى بردند آنها را و خلع لباس مىكردند، حبس مى كردند و چه مى كردند و با بزرگان ، از روحانيون هم مخالفت هاى زيادشـده ، گـرفـتاريهاى زياد آنها داشتند. به حبس عده اى رفتند، بعضى را كشتند روى هميناحـتـمـال كـه روحانيون يك سدى باشند در مقابل اجانب ، عشاير هم يك سد ديگرى بود كهايـنها خيال اين را مى كردند عشاير اگر در ايران باشند (همين طور هم بود) قدرت عشايربـاشـد، از بـاب ايـنـكـه ايـنـهـا تـوجـه به اسلام دارند ممكن است كه جلوى مقاصد آنها رابـگـيـرنـد. از ايـن جـهـت عـشـايـر را يـكـى پـس از ديـگـرى خـلع سـلاح كـردنـد و ازمحل خودشان بيرون كردند و به قول خودشان تخته قاپو كردند و اين مسائلى كه براىهـمـه عـشاير پيش آوردند و هر چه توانستند اين ذخائر ملت ما را، اين ذخائر انسانى را، هرچه توانستند اين ذخائر را چپاول كردند، از بين بردند. مـى ديـدنـد كـه مـجـالس ، مـجـالسـى كـه در ايـرانتـشـكـيـل مـى شـود، مـجـالس وعـظ و خـطـابـه و مـجـالس روضـهاحـتـمـال داشـت كـه بـراى ايـنها ضرر داشته باشد، جلوى آن را گرفتند. ما ديديم كه درتـمـام ايـران ديـگـر مـجـلس روضـه اى يـك وقـت نـبـود. و در قـم بـعضى از آقايان ، آقاىصـدوقـى يـزدى مـجـلس روضـه اى قـبـل از اذان صـبـح داشـت كـهاول اذان ديـگـر تـمـام شـده بـاشـد. مـجالس را بكلى از بين بردند، مساجد و ائمه مساجد ومـراجـع و هر چه بود، اينها از بين بردند يعنى نگذاشتند ديگر اين قوه فعاله قوه داشتهبـاشد و مع الاسف آن روز ملت را هم جورى بار آوردند، تبليغاتشان طورى در ملت تاثيركرد كه ملت هم بسيارى از آنها، البته نه همه ، بسيارى از قشرهاى ملت هم مخالف شدندبـا روحـانيت و تبليغات آنها تاثير كرد به اينكه اينها را معرفى كردند به اينكه اينهاانگليسى هستند. اصـلا خـود انـگـليـسـى هـا ايـنـهـا را ايـنـجـور مـعـرفـى كـردنـد يـعـنـىعـمـال انگليس توى مردم مى افتادند كه اين آخوندها انگليسى هستند، اين آخوندها كذا هستند،دربارى اند، انگليسى هستند كه مردم را از اينها جدا بكنند، در هر صورت همه اقشار ملت رااز ايـنـهـا، از هـم جـدا كـردنـد بـا اسـمـاء مـختلف عشاير از اشرار هستند و بايد سركوبىبـشـوند و بايد چه بشوند و اينها چه دزدند اينها عشاير، مردم محترم ، فرض كنيد در هرجـائى چهار تا هم چيز هست لكن اينها غرضشان اين حرف ها نبود، غرض اين بود كه كارىكـه مـى كـنـنـد و عـشـايـر را خـلع سلاح مى كنند، در نظر ملت يك چيز صحيحى جلوه بدهندچنانچه عمامه اهل علم را كه بر مى داشتند در نظر ملت يك چيز صحيحى جلوه بدهند چنانچهگفتند اينها انگليسى هستند، اينها بايد بروند سراغ كارشان . اينها كردند اين كارها را وهـمـه اقـشـار را از هـم جـدا كـردند. قشر روحانيين را از دانشگاهها جدا كردند، به روحانيونگـفـتند كه دانشگاه ها يك مردم بى دينى هستند يك دسته فكلى بى دين مضر، به اينها مىگـفـتـنـد آخـونـدهـا دربـاريـنـد، يك دسته مردم دربارى هستند كه هميشه كار مى كنند براىديگران و چه اينها را از هم جدا مى كردند. نياز مبرم به وحدت كلمه والحـمـدلله اخـيـرا اين انفصال ها كم شد و اميد است كه تمام بشود، اگر بگذارند. در ايننـهـضت كه ما، ملت ما پيروز شد، براى اين بود كه اين اختلافات يك قدرى منسى شد همهتوجه به يك مطلب پيدا كردند كه بايد يك جمهورى اسلامى ، يك حكومت اسلامى باشد وقـشر روشنفكر و قشر متقدم و متجدد و بازارى و ساير اقشار همه با هم دست برادرى دادندتـا ايـن كار را انجام دادند، همه هم با هم توجه به اسلام كردند لكن الان ما احتياجمان بهايـن وحـدت كـلمـه بـيـشـتـر از آنـوقـت هـاسـت . آنـوقـت يـكمـسـائل ، نارضايتى هائى از دستگاه بود كه مردم را مجتمع كرد، حتى آنهائى هم كه خيلىعـلاقـه بـه اسـلام نـداشـتـند لكن نارضائى را داشتند از دستگاه ، آنها هم با آنهائى كهعـلاقـه داشـتـند با هم دست به هم دادند و چون همه اقشار ناراضى بودند، آن نارضايتىاسـبـاب ايـن شـد كـه يـك وقـتـى صـدائى بلند شد و همه جمع شدند و الان احتياج به اينوحدت كلمه بيشتر است براى اينكه آن نارضايتى هائى كه از دستگاه بود، خوب دستگاهكه الان نيست ، حالا ديگر فروكش كرد و حالا به واسطه تبليغات سوئى كه باز شروعشـده است ، همان دستگاه هائى كه سابقا شروع مى شد، حالا نارضايتى ها را آوردند روىدولت فـعـلى ، آن نـارضايتى ها كه پيشتر داشتند و آنهمه مردم زجر كشيدند ديگر حساباين را نمى كنند كه اين زجرها تمام شد، اين حبس هائى كه ابرار را مى گرفتند و حبس مىكـردنـد تمام شد، آن گرفتارى ها الان نيست ، حالا آمدند اطراف دوره مى گردند مى خواهندنارضايتى ايجاد كنند از اين نهضت كه اين نهضت چه كرد، يكى از حرف هاى شان اين است(اين چه شد؟ خوب ، اين دولت چه كرد براى شما؟ چـه مـى كـند براى شما؟ اين هم دولت اسلامى ، اين هم جمهورى اسلامى ، باز هم شما همانوضـع سـابق را داريد.) نه اينكه اينها ندانند مساله را، مى دانند مساله را، غرض دارند،مـى خـواهند نشود مطلب ، مى دانند كه تا حالا چه شده ، يك چيزى شده است كه دنيا سابقهنداشته است ، قدرتى را شكست داده اند كه امكانش پيش مردم ، پيش دولت هاى خارج ، پيشمـتـفـكـريـن خـارج ، بـرايـشـان تـصـورش نـمى شد كه همچو چيزى بشود، امر غير ممكن مىدانستند. مى دانند كه آن دستگاه ظلم كه همه جا، در اعماق مملكت ما هم دستشان دراز بوده و همظلم مى كردند، مى دانند آن را كه آن ظلم ها تمام شد، الان كسى نيست كه به مردم ظلم بكندو آنـكـه هست اين است كه ظالم ها را مى گيرند آنهائى كه ظلم كرده اند مى گيرند محاكمهمى كنند اما كسان ديگر را هيچ كارى ندارند، آزادند. ما الان در اين مجلس آزاد نشسته ايم باهـم صـحـبت مى كنيم در صورتى كه قبلا امكان نداشت ، يك همچو مجلسى هيچ امكان نداشت ،اينها مى دانند كه خيلى چيز شده لكن نمى خواهند بعدها بشود، متاسفند از اينكه شده است ،تاسفشان براى اين است كه دست ارباب ها كوتاه شده است . روابط ما با آمريكا، روابط يك مظلوم با يك ظالم است در يـكى دو روز پيش از اين در روزنامه بود كه سناى آمريكا به اتفاق آرا اين اعدام هائىكـه در ايـران شـده اسـت مـحـكـوم كـردنـد. آنـهـائى كـه طـرح داده يـكـى از دوسـتـاناسـرائيـل اسـت كـه خـودش هـم از صـهيونيست هاست . خوب معلوم است كه سناى آمريكا بايدمحكوم كند ما را، شكى ندارد، ما مى دانيم كه اينها ما را محكوم مى كنند، دولت آمريكا هم ما رامـحكوم مى كند منتها حرفش را نمى زند، مجالس آمريكا هم ما را محكوم مى كنند براى اينكهآن داغـى كـه بـه دل آمـريـكـا وارد شـده اسـت بـه واسـطـه ايـن نـهـضـت ، بـهدل هـيـچ كـس وارد نشده است ، هيچ كدام از ممالك به اندازه اين استفاده نمى كردند. بايد مامـحـكـوم بـاشيم . توقع اينكه سناى آمريكا مثلا موافق با ما باشد، توقع بيجايى است .تـوقـع ايـنـكـه خـيـر، اعدام هاى ما را محكوم نكنند، اين توقع بيجاست ، ما همچو توقعى ازآمـريـكـا نـداريـم ، خـصـوصـا كـه خـوب ، دولت ايـران ازاسـرائيـل نـفـت را قـطـع كـرده و تـا آخـر هـم نمى دهد به او ديگر، او هم از دوستان نزديكآمريكاست و سناى آمريكا، ما توقع نداريم كه دولت آمريكا به ما چيز كرده بود كه اگرچـنـانـچـه اين اعدام ها ادامه پيدا بكند، در روابط ايران با آمريكا يك قدرى خطر مى افتد،الهـى كـه بـه خـطر بيفتد ما روابط با آمريكا مى خواهيم چه بكنيم ، روابط ما با آمريكا،روابـط يـك مـظـلوم بـا يـك ظـالم اسـت . روابـط يك غارت شده با يك غارتگر است . ما مىخـواهـيم چه كنيم .آنها ميل دارند، كه با ما روابط، آنها احتياج دارند كه با ما روابط داشتهبـاشـنـد، مـا چـه احـتـيـاجـى به آمريكا داريم ، آمريكا آن طرف دنياست ، آنها مى خواهند كهبـازار داشـتـه بـاشند اينجا، آنها باز طمع دارند كه نفت ما را بخورند. ما كه ، اسلام كهبـنـا نـدارد كـه ظلم به ديگرى بكند مظلوم هم نخواهد شد. البته سناى آمريكا ما را محكوممى كند، مجالس انگلستان هم ما را محكوم مى كنند، مجالس شوروى هم ما را محكوم مى كنند، مامحكوم همه قشرها هستيم . آن كـارى كه در ايران واقع شد كارى است كه همه قشرهاى ظالم و مستكبر با آن مخالفند،مـا هـيـچ تـوقـع نـداريـم كـه دولت آمـريـكـا يـا سـايـردول ابـرقـدرت ، آنـهـائى كه مى خواهند منابع ما را ببرند، حالا كه ما دست آنها را كوتاهكرده ايم بيايند تشكر هم بكنند، البته نبايد هم بكنند، خيلى هم اظهار تاسف بايد بكنند.اگـر از كـشـتـن هـويـدا آمـريـكـا اظـهـار تـاسـف نـكـنـد، خـوب ايـن از يـك نـوكـر پـانـزدهسـال يا بيشتر خودش كه از دستش رفته است اظهار تاسف نكرده ، اين بيوفائى است بهنـوكـر، اگـر از ايـنـكـه شاه را ما مى خواهيم محاكمه كنيم ، مى خواهيم محكوم كنيم يا اعدامشكـنـيـم ، آنـها اظهار تاسف نكنند و اظهار تاثر نكنند، از يك نوكرشان قدردانى نكرده اند،قدردانى از يك نوكرى كه همه ذخائر ما را تقديم آمريكا كرده ، اين است كه تاسف ، اظهارتاسف بكند. ميزان ، نظر ملت هاى مظلوم است بـايـد ديـد كه مظلوم ها چه مى گويند، بايد ببينيم كه ملت آمريكا چه مى گويند، دولتآمـريـكـا مـعـلوم اسـت شكست خورده و زخمى است مار زخمى است و شكست خورده ، سناى آمريكاشكست خورده ، او اظهار تاسف مى كند، بايد ديد كه خود ملت آمريكا چه مى گويند، آنها همهـمـيـن مـنـطق را دارند؟ آنها ندارند اين منطق را، ملت ها اينجور نيستند. بايد ديد كه ملت هاىمظلوم چه مى گويند، نظر ملت مظلوم نسبت به اين اشخاصى كه اعدام شده چه است . سناىآمـريـكـا كـه در آن تـا حـالا قـتـل و غـارتـى واقـع نـشـده بـود هـمـه اش نـفـع بـود، درمـقـابـل اينكه همه اش براى او نفع بود و حالا آنهائى كه نفع رسان هستند و از بين رفتهانـد البـتـه مـتاسف است اما بايد ديد كه آنهائى كه تحت ظلم واقع شده اند، ملت هائى كهتـحـت ظـلم و سـتـم واقـع شـده انـد يـا از نـاحـيـه آمـريـكا يا از ناحيه شوروى يا از ناحيهانـگـلسـتـان و يـا از نـاحـيـه حـكـومـت هـاى خـودشـان كـه دسـت نشانده آنهاست ، اينها در اينمـسـائل چـه مى گويند. بايد ديد مظلوم در اين مسائل چه مى گويد، نه ظالم ، ظالم هميشهمـيـخـواهـد كـه ظـلم بـكـند، عمالش ظلم بكنند، مظلوم هاى عالم يا آنهائى كه انسانند چه مىگويند. شرافت از ديدگاه غارتگران آن دست نشانده هاى آنها را، البته اقشار مختلفه دست نشانده هست سنا از يك طرف هست و !!!نـمـى دانـم چـيـز !!! آن جـمعيت حقوق بشر از يك طرف هست و از اين جمعيت هائى كه خودشاندرسـت كـرده انـد بـراى بازى دادن مردم ، آنها همه متاسفند، ما ميدانيم كه همه متاسفند. اينهابايد عزا بگيرند براى اينكه مى دانند چه از دست داده اند، نوكرها را از دست داده اند، چهنـوكـرهائى ، در كشتن هويدا اظهار تاسف زياد بود. بايد ديد كه كى اظهار تاسف كرده ،آنـهـائى كـه اظـهـار تاسف كرده اند با چه منطق اظهار تاسف كرده اند، يك كسى كه سيزدهسـال نـخـسـت وزير ايران بود و همه كارها با امر نخست وزير بايد بشود، همه اين كشتاربـا امـر نـخـسـت وزيـر شـده است آنوقت يك ملت مظلوم دستش به اين آدم رسيده و يك نفر آدمفاسد را در مقابل چند صد نفر، چندين هزار نفر اشخاص صحيح كشته شده است ، باز همآنها البته بايد اظهار تاسف كنند. آنـهـا، آنـهـائى كـه آنـهـا كـشتند، اصلا به حساب نمى آورند براى اينكه يك ملتى است ،بـگذاريد كشته بشود تا ما نفتش را ببريم . آنها كشتارى كه اينها كردند به حساب نمىآورنـد، حـسـاب نمى كنند كه يك بشرى كشته شده است ، مى گويند يك عده اى كه مانع ازاسـتـفـاده هـاى مـاسـت بـگـذاريـد كـشـتـه بـشـود و انـسـان را درمـقـابـل مـنافع خودشان هيچ مى دانند. در يك جائى كه من بودم راجع به اوضاع ايران چيزمـى شـد و اوضـاع ايـران چـطور است و سفارتخانه ها ممكن است و آنوقتى كه ممكن است كهسفارتخانه چه بشود، يكى كه صاحب يك سفارتخانه اى بود مى گفت كه ما براى اينكهسـفـيـر يـا اشـخـاصـى كـشـتـه بـشـود، اهـمـيـتـى نـمـى داديـم ولىمـبل هاى ما خيلى اهميت دارد، اين مبل هائى كه ما آنجا داريم آنها اهميت دارد، يك نفر آدم رسمى ،يـك نـفـر آدم رسـمـى ايـن حـرف را زد كـه مـا اهـمـيـت نـمـى دهـيـم ،مبل هاى مان بيايد، وضعشان اين است ديگر آدم مادى جز به ماديگرى فكر نمى تواند بكندنمى تواند فكر بكند، اصلا شرف را اينها نمى توانند بفهمند يعنى چه ، همه شرف رابه اين مى دانند كه مبلشان خيلى خوب باشد. همه شرافت را، شرافت به اين مى دانند كهچندين دستگاه مثلا عمارت داشته باشند، عمارتش چه جورى باشد، انسانيت اصلا فكرش رانـمـى كـنـنـد تـو خـط ايـن نـيـسـتـنـد. اگـر ايـنـهـا در خـط ايـنمـسـائل بـودنـد، خـوب اين همه آدم از ايران كشته شد، اين همه متفكرين ، روحانيين ، ابريا،مـظـلوم هـا، زن ، بچه ، كوچك ، بزرگ توى اين خيابان ها خونشان ريخته شد، اين اهميتىنداشت ، هيچ وقت تاسفى ، تاسف ندارد اينكه ، خوب يك دسته كشته شده اند، اينها مانع ازاسـتـفـاده هـاى مـا بـودنـد، امـا هـويـدا وقـتى كشته مى شود صدايشان در مى آيد، تاسف مىخـورنـد، ايـنهائى كه كشته شده اند، بيايند مطالعه كنند اينها چه كسانى هستند كه كشتهشـده انـد، بـبـينند اينها چه كسانى هستند، اينها هر كدام چند نفر را كشته اند، هر كدام واداركردند به قتل چند نفر آدم ، چه بيچارگى براى اين ملت درست كردند اينها. نجابت و ادب اسلامى از ويژگى هاى ملت ايران مـلت مـا نـجـيـب اسـت ، مـلت مـا اسـلامـى اسـت و الا هـمـان روزاول همه اينها را با هر چه بود غارت كرده بودند و از بين برده بودند ولى ملت ما ملتىاست كه ادب اسلامى دارد، آنهائى هم كه همه خيانت ها را كردند باز با آن خشونت هائى كهآنها با بشر مى كنند اينها نكردند. وقتى آمدند حبس هاى ايران را ديدند، رفتند گفتند حبسهـا خـوب اسـت ، مـطابق با تمدن است ، مطابق با دموكراتيك است ، براى اينكه منطق ، منطقانـسـانـى است . يك منطق انسانى ، يك منطق اسلامى نمى تواند غير از اين باشد. اگر خودآنـهـا غـلبه كرده بودند بر ما، هيچ يك ما الان نبوديم . اگر هويدا به ما غلبه كرده بودديگر ما اينجا ننشسته بوديم ، شما هم نبوديد. اسلام مى خواهد ماديت را مهار كند ايـنـهـا فـكـر نـمى كنند كه در دنيا يك چيزى ، معنوياتى هم موجود است ، چيز ديگرى هم ماداريـم غـيـر از عـمـارت و غـيـر از اتـومـبـيـل و غـيـر از ايـنمسائل ، غير از اين قدرت حيوانى يك چيزهاى ديگرى هم در عالم مطرح است ، اصلا فكر اينمساله در ذهن امثال كارتر نمى آيد، فـكـر نـمى تواند بكند، اين سناتورى كه اعتراض كرده است به اين اعدام ها، اصلا نمىتـوانـد ادراك كـنـد ايـن معنا را كه غير از اين حيوانيت يك چيز ديگرى هم در عالم هست ، اگرانـسـان فـكـر بـكند كه يك مسائل ديگرى هم در دنيا مطرح است ، اين همه نظرش را به ايننمى كند كه حالا كه اين به ما نفت را به رايگان داده است ، به ما خدمت كرده است و آدمكشىاش هم خدمت به ما بوده است ، اين مطلب همين است ، ما چون منفعت بايد ببريم ، اصلا تمام ،غـيـر از ايـن مـطـرح نـيـسـت چـيـزى در اسـلام ، هـمـچـومـسـائل اصلا مطرح نيست ، مساله ماديات به اين معنائى كه اينها مى گويند، مطرح نيست ،اسـلام ماديت را تبع معنويت مى كند، مى خواهد ماديت را مهار كند، معنوى ، صورت معنوى بهآن بدهد. لشكر اسلام قبل از اينكه توجه به ماديت بكنند، به معنويات توجه مى كردند،روى معنويات شمشير مى كشيدند، اشخاص فاسد را جلويش را مى گرفتند. جنگ هاى اسلامرا بـبينيد كه با چه اشخاصى ، با چه قشرهائى بوده است ، براى منفعت بوده ؟ وقتى هم، آن وقـتـى هـم كه در جنگ حنين بود كه يا يكى ديگر از جنگ ها، وقتى هم كه غلبه كردند،هـر چـه بود حضرت رسول دادند به خود همان مشركين ، اصلا ماديت مطرح نيست در اسلام .خـوب ، زنـدگـى پـيـغـمبر اسلام را، زندگى اميرالمومنين سلام الله عليه را مطالعه كنندببينند اينها چه جور زندگى كردند، حكومت هم كه كردند چه جور حكومت كردند، چه وضعىداشـتـه حـكـومـتـشـان . آنـى كه اسلام است توجهش به ماديت توجه تبعى است ، همه توجهمـعـنـويـات اسـت (ان الله تـعـالى مـا نـظر) در روايت هست كه ما نظر الى عالم طبيعت يا(الى الجـسـم مـنذ خلقه ) نظر لطف ، معنويات را ميزان گرفته اند، البته آنهائى كهنـمـى فـهـمـنـد فـقـط هـمان چشم حيوانى دارند، همه ادراك ، ادراك حيوانى است ، چشم ، چشمحيوانى است ، ادراك ، ادراك حيوانى است ، نمى تواند ادراك اين مطلب را بكند كه هويدا راكـشـتـن تاسف ندارد، اين همه چيزش روى همين مسائل حيوانى چرخ مى زند (طعمه است ، اينممالك بايد طعمه آمريكا باشد)، هر كه بهتر اين صيد را مى كند، در نظر سناى آمريكانشان مى گيرد، هركه جلوگيرى مى كند از اين طعمه ، در سناى آمريكا محكوم است ، غير ازايـن نـمـى تـوانـند ادراك بكنند، اينجور از اول تربيت شده اند. اينها هم كه حقوق بشر راطـرح مـى كـنـند، آنها هم همين است آنها هم غير از همين طبيعت و غير از همين ماديت ادراك ندارند،نـمـى تـوانـنـد بفهمند. معنويات را اصلا نمى توانند بفهمند، البته آنهائى كه معنوياتدارنـد در نـظر آنها محكومند. آنهائى كه دفاع از مملكتشان مى كنند، آنهائى كه جانى ها راكـشـتـنـد آن هـم هـيچ زجر نبوده است فقط يك قصاص بوده است . اين هويدا در آنجا كه بودروزنامه هم مى خواند به من اطلاع مى دادند كه خيلى حالش خوب است كه اگر يكى از ماهادر حـبـس هـويـدا بوديم آن عمل را مى كردند كه با همه حبسى ها مى كردند، آن زجرها را مىدادنـد كـه بـا هـمه حبسى ها مى دادند لكن وقتى مسلمان همين آدم جانى را مى گيرد و حبس مىكند به دستور اسلام نبايد زجرش بدهد محاكمه اش مى كنند، جانى هست مى كشندش . ما يكآدم بـرى را، اسـلام يـك آدم بـرى را نـمـى كـشـد، يـك آن حـبـسقـائل نـيـسـت اسـلام بـراى كـسـى كـه گـنـاه نـدارد، يـك سـاعـت حـبـسقـائل نـيـسـت . آنـهـا هم كه گناهكارند يك فحش نبايد به آنها بدهند، يك سيلى نبايد بهآنها بزنند. ملت ايران قائم به خودش ايستاده است بـله ، تـبـليـغات الان زياد است در خارج . در روزنامه هاى شان ، در مجله هاى شان نوشتهانـد (كـه خمينى همه زن ها را گفته است كه سينه هاى شان را ببرند، اين فقط سه مورداتـفاق افتاده بعد مردم مخالفت كردند.) اين تبليغات ، البته آن كه مى خواهد، خمينى رامـخـالف بـا مـنـافع خودش مى داند بايد اين را خردش كند در خارج ، آنجاها اين حرف ها رامـيـزنـنـد. حـالا فـرض كنيد من هم خرد بشوم ، ديگران هستند، همچو نيست كه ملت ايران حالااحتياج به خمينى داشته باشند. احتياج به هيچ كس ندارد، خودش است ، خودش الان ايستادهقـائم اسـت خـودش بـالنـفـسـه ، بـيـخـود آنها خيال مى كنند كه اگر ما هم از بين برويم ،بكشند يا منحط كنند، مساله خوابيده است و دوباره آنها برمى گردند و نفت ما را مى برندو همه خزائن ما را غارت مى كنند. نخير، ديگر گذشته است اين مطلب . نمى توانند اين كاررا بـكـنـنـد. هـر جـا هـر حـمـالى هـم كـه در ايـن ايـران هـسـت الان ايـسـتـادهمقابل اينها، دانشگاهى ايستاده ، روحانى ايستاده ، بازارى ايستاده ، كاسب ايستاده !!! عرضمـى كنم كه !!! دهقان ايستاده ، كارگر هم ايستاده . اگر حالا يك اختلافى هم بين اينها پيدابشود همين از شيطنت اين قشرى است كه منفعتش از دست رفته است . همه مى خواهند با شيطنت قشرها را از هم جدا كنند و مـن حـالا بـه شـمـا آقـايان عرض مى كنم كه الان تكليف براى ما زيادتر است تا تكليفسابق ، سابق تكليف اين بود كه همه بزنيم اين سد را بشكنيم و چيزها را، تكليف حالا ايناست كه آن قشرهائى كه با شيطنت ، حالا يك وقت با سرنيزه جلو آمده بودند (سر نيزه رامـردم جـلويش را گرفتند) اينها الان با شيطنت پيش آمده اند، مى خواهند با شيطنت قشرها رااز هـم جـدا كـنـند، اين متفق ها را، اينهائى كه با هم اتفاق كردند و اينها را شكستند و از بينبـردنـد، ايـنـهـا را از هـم جـدا كنند. ما مكلفيم الان به اينكه قشرها را به هم جوش بدهيم ،دانـشـگاهى و روحانى با هم باشند، بازارى و دهقان و كارگر همه باهم باشند، اگر اينوحـدت كـلمـه از بـيـن بـرود و ايـن تـوجـه بـه خـداى تبارك و تعالى از بين برود، خداىنـخـواسـته شكست است و شكست آن شكستى است كه ديگر برگشت ندارد. همه ما مكلفيم ، منطـلبـه كـه ايـنـجا نشسته ام ، آقا كه آقا هستند اينجا، آقا كه آقا هستند، شما آقايان كه آقاهـسـتـيـد، آن آقايان عشاير، آن آقايان ترك ، عرب ، فارس ، هر كه در ايران نفس مى كشدالان مـسـوول است . هيچ كس نبايد بگويد من نمى توانم ، به اندازه خودت مى توانى ، هركسى به اندازه خودش . يكى بگويد كه ، بخواهد از زير بار شانه اش را خالى كند كهاز مـن كـارى نـمـى آيـد، ايـن خـلاف مـسـووليـت كـرده اسـتمـسـوول اسـت هـمـه از آنـهـا كار مى آيد، عشاير همه بايد با هم مجتمع بشوند، بايستند درمقابل اينها، اينها اگر سلطه پيدا كنند همانطورى كه سابق نقطه نظر به عشاير بود وبـه روحـانـيـت ، اگر اينها ثانيا باز چيزى گفتند همان مطلب است كه نقطه اصلى عشايراسـت كـه خزائن اين مملكت است و قشر روحانى و قشر دانشگاهى ، اينها بايد چشم هاى شانرا بـاز كنند و همه با هم برادروار، بدون اختلاف كلمه ، همه با هم به پيش بروند و ايننـهـضـت را بـه آخـر بـرسـانـنـد. وقـتـى كـه بـه آخـر رسـانـدنـد و حـكـومـتعـدل اسـلامـى پـيـدا شـد آنـوقـت مـشـغـول بـشـونـد بـه سـاخـتن يك ايرانى كه با آزادى ،استقلال ، خودشان مشغول بشوند به ساختن ايران . خـداونـد انـشـاءالله هـمـه عـشـايـر را حـفـظ كـنـد، هـمـهاهـل خـرم آبـاد كـه آقـا هـم ايـنجا هستند و آقايان هم ، همه شان را حفظ كند، موفق باشند. ماخدمتگزار همه آقايان هستيم . خداوند به همه تان سلامتى عنايت كند. تاريخ : 2/2/58 بـــيـــانــات امـام خـمـيـنـى در ديـدار بـا دكـتـر امير علائى اولين سفير جمهورى اسلامىدرفرانسه پيروزى نهضت ، كار خدا بود بسم الله الرحمن الرحيم ايـن كـار بـشـرى نبود، اين كار خدائى بود. بشر مى تواند يك شهر را، يك منطقه را آزادكـند، اما نمى تواند يك اجتماع را اينچنين به حركت در آورد كه با دست خالى يك سلطنت دوهزار و پانصد ساله را واژگون كند. در چهارم آبان ، در بازار بزرگ تهران ، از ترس پاسبانى كسى تصور نمى كرد كه بتواند يك پرچم نزند، چطور مى شود اين حركت بهايـن عـظـمـت را بـشـرى دانـست ؟ كار، كار الهى بود، كار خدا بود، همه اقشار و طبقات متحدشـدنـد و ريشه اين جنايتكار را از بيخ وبن برانداختند و بر عليه استعمار مبارزه كردند.چـون خـداى بـزرگ پـشـتيبان اين ملت بود، كار به سامان رسيد و انقلاب پيروز شد. اينمملكت مال شماست ، مملكت خودتان است . امروز هر كس به سهم خود بايد اقدام كند و وظيفهخـودش را انـجـام دهـد. شـمـا يـك قدم به عقب نگذاشتيد و با استقامت و پايمردى ، شر محمدرضـاى خـائن را از سـر مـلت دور كـرديـد. او بـا هـمـه زور وپول و ضمانت بيگانه نتوانست در برابرايمان مردم كه با دست خالى در برابر تانك وتـوپ و سـرنيزه مقاومت كردند ايستادگى كند. ولى هنوز استعمار دست از جان اين مردم برنمى دارد و در هر گوشه كشور نغمه شومى ساز مى كند. چـون خـداى بـزرگ حـامـى مـلت ايـران اسـت ، ايـن دسـائس هـم خنثى خواهد شد.اينها حركاتمذبوحانه است ، اينها كسانى نيستند اينها چيزى نيستند، آن موقع كه اسلحه داشتند و حمايتمى شدند كارى از پيش نبردند و كلكشان را كندند، حالا كه مسلح هستيم ، ملت مدافع ماست ،وحـشـتـى نـداريـم . ايـن مـردك كـيـسـت كـه تـحـريـك كـنـد. اوقـابـل ايـن حـرف هـا نـيـسـت . خـداونـد هـمـيـشـه بـا مـسـتـضـعـفـان اسـت و حـق هـمـواره بـربـاطـل غـلبـه كـرده وايـمـان هـمـيـشـه فـائق شـده اسـت . انـقـلاباصـيـل مـا كـه با دست خالى در برابر اسلحه و زور پيش رفت با كمك خداوند منان بود وسـلطـنـت طـاغوتى را واژگون كرد. با اتكال به خدا و با وحدت كلمه و همت فرزندان اينآب و خـاك ، هـمـه بـا هـم بـه بـازسـازى كـشور مى پردازيم و با عزم راسخ كمر همت مىبنديم . اينها قدرتى نيستند. دفاع از حقوق بشر به خاطر جنايتكاران ، نه مظلومين خـارجـى هـا مـى گـويـنـد حـقـوق بـشـر، كدام بشر؟ اينها بشر را كشتند، اينها مجرمند، متهمنيستند، اينها آدم كشتند. ما از دوستان فرانسوى خود تشكر مى كنيم كه از ما در مدت اقامت درآن كـشور دوستانه پذيرائى كردند و به من فرصت دادند كه از پاريس پيام هاى خود رابـه مـلت عـزيز ايران برسانم ، ولى از دوستان فرانسوى انتظار نداشتم كه به خاطرچـنـد نـفـر جـنـايـتـكـار و دزد و مـجـرم ، حـقـوق بـشـر را بـه رخ مـا بـكـشـنـد و در انـقـلاباصيل ايران كه به خواست خدا، ملتى ستمديده به نداى حق پاسخ مثبت داده اند، به بهانهحـقـوق بـشـر مـا را مورد عتاب و خطاب قرار دهند خوب بود حقوق بشر را هنگامى كه رژيمفـاسـد پـهلوى زير پا مى گذاشت و هزارها جوانان اين كشور را شكنجه مى كردند و بهخـاك و خـون مـى كشيدند، به كمك ملت مستضعف ايران بر مى خاستند و از حقوق بشر دفاعمـى كـردنـد، نـه اينكه به خاطر چند جنايتكار و مجرم كه تاريخ بشريت كمتر نظير آن رابه ياد دارد، اينچنين به ما حمله كنند، ما چند نفر ضد بشر را كشتيم ، حقوق بشر مگر چيست؟ مـن از مـلت فـرانـسـه تـشـكـر مى كنم كه به من فرصت دادند تا صداى ملت ايران را بهگـوش جهانيان برسانم و از كشور آزاد فرانسه پيام هاى خود را به ملتى كه دو هزار وپـانـصـد سـال زيـر يـوغ استبداد دست و پا مى زده برسانم تا از استعمار ساليان درازرهائى يابند.
|
|
|
|
|
|
|
|