|
|
|
|
|
|
ترجمه : همانا خداوند اهل ايمان و عمل صالح را در باغ هايى (از بهشت ) وارد مى كند كه نهرها زير درختانش جارى است ، (آرى ) خداوند هرچه اراده كند، انجام مى دهد. پيام ها : 1 ايمان و اميد به وعده هاى حقّ، بزرگ ترين عامل براى رها كردن غير اوست . (اِنّ اللّه يُدخِل ...) 2 ايمان همراه با عمل ، كليد نجات است و هيچ يك به تنهايى كارساز نيست . (آمنوا و عملوا الصالحات ) 3 تنوّع نعمت هاى الهى ، براى كاميابى بيشتر بهشتيان است . (جنّات ، اَنهار) 4 خداوند بر اساس تمايلات بشر پاداش مى دهد. (انسان از باغ و نهر لذّت مى برد، در بهشت هم باغ ها و نهرهاست ). (جنّات ، اَنهار) 5 خداوند، قادر مطلق است و در انجام كارهايى كه اراده مى كند، به هيچ مانع و بن بستى نمى رسد. (يَفعل مايُريد)(همين قدرت سبب تضمين عمل به وعده هاى اوست ). (15) مَن كَانَ يَظُنُّ اءَن لَّن يَنصُرَهُ اللّهُ فِى الدُّنْيَا وَالاَْخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَآءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ ترجمه : هر كس گمان مى كند كه خداوند او (پيامبرش ) را در دنيا و آخرت يارى نمى كند، (و در پى مكر و حيله است ، بگو تا) طنابى به آسمان بياويزد (و خود را حلق آويز كند) سپس (آن را) قطع كند، آن گاه بنگرد كه آيا نيرنگش خشم او را فرو مى نشاند؟! نكته ها : O بعضى آيه را مخصوص به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ندانسته و اين گونه ترجمه كرده اند: هر كس گمان مى كند كه خداوند او را يارى نمى كند... O شايد معناى آيه اين باشد كه فضانوردى نيز انسان بى خدا را آرام نمى كند. كلمه (سبب الى السماء)مراد وسيله فضانوردى و كلمه (ليقطع )به معناى پيمودن راه است ، كه در اين صورت اين آيه از معجزات علمى و پيش گوئى هاى قرآن است . به هرحال مشكل روحى بشر حتّى با تكنولوژى پيشرفته و فضانوردى نيز حل نمى شود. (هل يُذهبنّ كَيده ما يغيظ) پيام ها : 1 امداد و نصرت الهى ، در دنيا و آخرت قطعى است . (يَظنّ اءن لن يَنصُره اللّه فى الدّنيا والا خرة ) 2 نااميدى از قدرت و نصرت الهى ، تعادل انسان را از بين مى برد. (يَظنّ اءن لن يَنصُره اللّه ) 3 خودكشى هرگز راه نجات نيست . (هل يُذهِبنّ كَيدُه ما يَغيظ) (تنها وسيله ى آرام بخش ، ايمان و توكّل به خداست و هرگونه طرح وبرنامه ى ديگرى ، منهاى اراده ى الهى و ايمان به او بيهوده است .) 4 به كارگيرى زمين و آسمان ، صعود و سقوط، و هر اقدامى كه فاقد ايمان باشد، بى اثر است . (هل يُذهبنّ كَيدُه ما يَغيظ) (16) وَكَذَلِكَ اءَنزَلْنَهُ ءَايَتٍ بَيِّنَتٍ وَاءَنَّ اللّهَ يَهْدِى مَن يُرِيدُ ترجمه : و اين گونه قرآن را (به صورت ) آيات روشن نازل كرديم ، و البتّه خداوند هر كس را بخواهد هدايت مى كند. پيام ها : 1 سنّت خداوند، بر نازل كردن آيات و وسايل هدايت است . (كذلك اَنزلناه ) 2 قرآن ، كتاب نور و آياتش روشن است . (بيّنات )(بر خلاف نظر بعضى كه مى گويند: قرآن ، قطعى الصدور و ظنّى الدلالة است .) 3 قرآن وسيله ى هدايت است ، ولى اصل هدايت كار خداوند و لطف اوست . (اءنّ اللّه يَهدى ) 4 خداوند هر كه را اراده كند هدايت مى كند، ولى اراده او تابع حكمت اوست و لذا كسى را هدايت مى كند كه زمينه هاى لازم را در خودش ايجاد كرده باشد. (يَهدى مَن يُريد) (17) إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالصَّبِئِينَ وَالنَّصَرَى وَ الْمَجُوسَ وَالَّذِينَ اءَشْرَكُوَّاْ إِنَّ اللّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ شَهِيدٌ ترجمه : همانا خداوند در قيامت ، ميان مؤ منان (مسلمان ) و يهوديان و صابئين و نصارى و مجوس و مشركان ، داورى كرده و حقّ را از باطل جدا خواهد نمود، همانا خداوند بر هر چيزى گواه (و از همه چيز آگاه ) است . نكته ها : O در اين كه صابئين چه كسانى هستند، سخن بسيار است . بعضى گفته اند: ستاره پرستند، بعضى ملائكه پرست مى دانند وبعضى مى گويند: اينان گروهى از پيروان نوح عليه السلام هستند. O شخصى از حضرت على عليه السلام پرسيد: چرا از مجوس جزيه (نوعى ماليات ) گرفته مى شود در حالى كه آنان نه پيامبر داشتند و نه كتاب و جزيه گرفتن مخصوص اهل كتاب است ؟! حضرت فرمود: مجوس هم كتاب آسمانى دارند و هم پيامبر الهى .(23) O در اين آيه ميان گروه ها با كلمه ى ((الّذين )) فيصله داده شده است ، در قيامت نيز حساب مؤ منان بر حقّ، از حساب مشركان منحرف و هر دو از حساب پيروان اديان آسمانى ديگر جداست . كلمه ى ((الّذين )) سه مرتبه بكار رفته است : درباره مؤ منان ، اديان ديگر ومشركان . پيام ها : 1 در نام بردن از گروه ها، حقّ مؤ منان واقعى مقدّم است . (الّذين آمنوا) 2 يهوديّت ، مسيحيّت ، مجوسيّت وصابئيّت همه از اديان توحيدى و آسمانى اند، چون نام آنان در برابر مشركان برده شده است . (والّذين هادوا... والّذين اَشركوا) 3 قيامت براى همه است و در آن روز بين همه ى گروه ها داورى مى شود و تمام دعواها پايان مى پذيرد. (اِنّ اللّه يَفصِل بينهم ) 4 در قيامت ، خداوند هم قاضى است و هم شاهد. (اِنّ اللّه يَفصِل اِنّ اللّه على كلّ شى ء شهيد) 5 قضاوتى كامل است كه قاضى اطلاعات همه جانبه داشته باشد. (يَفصِل ... على كلّ شى ء شهيد) 6 دعوت به اسلام ومجادله نيكو لازم است ، ولى توقّع تمام شدن اختلافات اديان را در دنيا نداشته باشيد. در دنيا همزيستى مسالمت آميز داشته باشيد تا در قيامت خداوند فيصله دهد. (اِنّ اللّه يَفصِل بينهم يوم القيامة ) ترجمه : (18) اءَلَمْ تَرَ اءَنَّ اللّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِى السَّمَوَتِ وَمَن فِى الاَْرْضِ وَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَآبُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَن يُهِنِاللّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍإِنَّ اللّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَآءُ ترجمه : آيا نديدى كه هركه در آسمان ها وهركه در زمين است و خورشيد و ماه ستارگان و كوه ها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردم براى خدا سجده مى كنند؟ البتّه بسيارى از مردم (به خاطر تكبر و لجاجت ) قطعاً گرفتار عذابند، و هر كه را خدا خوار كند، هيچ احترام كننده اى براى اونيست ، همانا خداوند هر چه را بخواهد انجام مى دهد. پيام ها : 1 در آسمان ها موجوداتى با شعور هستند. (مَن فِى السموات )(كلمه ى ((مَن )) براى صاحبان شعور است ) 2 تمام هستى براى خداوند سجده و خضوع مى كند. (يَسجُد)و شعور، مخصوص انسان نيست . (مَن فى السموات و الارض )(اگر بدانيم همه هستى تسليم خدا هستند ما نيز وصله ناهمرنگ نخواهيم بود. شرك و تكبّر مخالف نظام هستى است ) 3 انسان انتخابگر است . (يَسجُد... كثيرٌ من النّاس و كثيرٌ حقّ عليه العذاب ) 4 عذاب هاى الهى بر اساس حقّ و عدل است . (حَقَّ عليه العذاب ) 5 عزّت و ذلّت تنها به دست خداست . (مَن يُهِن اللّه فما له من مُكرِم ) 6 در برابر اراده ى خداوند، هيچ مانعى وجود ندارد. (يفعل ما يشاء) (19) هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُواْ فِى رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُواْ قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَميِمُ ترجمه : اين دوگروه مخالف ، (كثيرى كه اهل عبادتند باكثير ديگرى كه مستحق عذابند) درباره ى پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند، پس براى كسانى كه كفر ورزيدند، لباس هايى از آتش بريده شده است ، (و) از بالاى سرشان مايع جوشانى ريخته مى شود. پيام ها : 1 در طول تاريخ نزاع درباره خداوند بوده است . (اِختَصَموا فى ربّهم ) 2 لباس هر يك از دوزخيان ، مخصوص بدن اوست . (قُطّعَت لهم ثياب ) 3 لباس آتشين دوزخيان سرد نمى شود و دائماً از بالاى سرشان مواد گداخته به آن تزريق مى شود. (يُصَبّ من فوق رُؤ سهم الحَميم ) (20) يُصْهَرُ بِهِ مَا فِى بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ ترجمه : با آن مايع جوشان (كه از بالاى سرشان ريخته مى شود)، آنچه در درون و برونشان هست گداخته مى شود. (21) وَلَهُم مَّقَمِعُ مِنْ حَدِيدٍ (22) كُلَّمَآ اءَرَادُوَّاْ اءَن يَخْرُجُواْ مِنْهَا مِنْ غَمٍّ اءُعِيدُواْ فِيهَا وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ ترجمه : و براى (كيفر) آنان گرزهايى از آهن است . هرگاه اراده كنند كه از (شدّت ) غم از دوزخ خارج شوند، به آن برگردانده مى شوند (و به آنان گفته مى شود:) بچشيد عذاب سوزان را. پيام ها : 1 آتش دوزخ ، درون و برون را مى سوزاند. (بُطونِهم والجُلود) 2 دوزخيان براى نجات خود دست و پا مى زنند، امّا تلاش آنان بى نتيجه است . (اءرادوا اءن يَخرُجوا منها اُعيدوا فيها) 3 دردناك تر از آتش دوزخ ، غم ها و عذاب هاى روحى است . (من غَمّ) 4 عذاب دوزخ ، ابدى است . (اُعيدوا فيها) 5 دوزخيان ، تحقير و سرزنش مى شوند. (ذوقوا) (23) إِنَّ اللّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ جَنَّتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الاَْنْهَرُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ اءَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤ اً وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ ترجمه : قطعاً خداوند كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى نيكو انجام داده اند، به باغ هايى كه نهرها از زير (درختان ) آن جارى است ، وارد مى كند، در آن جا با دستبندهايى از طلا و مرواريد زينت داده مى شوند و در آن جا لباسشان از ابريشم است . پيام ها : 1 بهترين راه شادى وتفريح ، استفاده از طبيعت است . (جنّات اَنهار) 2 در كنار تهديد، اميد و بشارت لازم است ، در آيه ى قبل فرمود: (ذوقوا عذاب الحَريق )و در اين آيه فرمود: (لباسُهم فيها حَرير) 3 يكى از زيبايى هاى قرآن ، تناسب ميان بيم ها و اميدها، انذارها و بشارت هاى آن است . (قُطّعَت لهم ثياب و لباسهم فيها حَرير) 4 برهنگى ارزش نيست ، بهشتيان هم لباس دارند. (لباسهم فيها حَرير) 5 خداوند، محروميّت ها را جبران مى كند. ابريشم و طلا كه در دنيا براى مردان حرام است ، در آخرت وسيله ى زيورشان خواهد بود. (ذَهَبٍ حَرير) 6 زيبايى و موزون بودن كلمه ها و جمله ها، نوعى فصاحت است . (آخرين جمله ى آيه قبل (حَريق )بود و آخرين جمله اين آيه (حَرير)است ) (24) وَهُدُوَّاْ إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوَّاْ إِلَى صِرَطِ الْحَمِيدِ ترجمه : و (اهل بهشت ) به سخنان پاك (و دلنشين ) هدايت مى شوند، و به راه خداوندى كه شايسته ى ستايش است رهبرى مى گردند. پيام ها : 1 در كنار نعمت هاى مادّى بهشت ، نعمت هاى معنوى است . (لباسُهم فيها حَرير... و هُدوا الى الطَيّب من القول ) 2 سخنان دلنشين ، ارمغان بهشتيان است . (الطَيّب من القول ) 3 پيمودن راه خدا، آراستگى ظاهرى و باطنى لازم دارد. (اَساوِرَ من ذَهَب الطَيّب من القول صراط الحميد) 4 بهترين كاميابى ، خوش عاقبتى است . (هدوا الى صِراط الحَميد) (25) إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِى جَعَلْنَهُ لِلنَّاسِ سَوَآءً الْعَكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَن يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ اءَلِيمٍ ترجمه : همانا كسانى كه كفر ورزيدند و(مؤ منان را) از راه خدا و مسجدالحرامى كه آن را براى همه ى مردم ، ساكنين مكّه و يا (مسافرين ) باديه نشين مساوى قرار داديم بازمى دارند (گرفتار قهر ما خواهند بود) وهر كس در مسجدالحرام اراده انحراف وظلم كند، ما به او عذاب دردناك مى چشانيم . نكته ها : O امام صادق عليه السلام ذيل آيه فرمود: هر كس غير خدا را در مسجد الحرام پرستش كند يا غير اولياى خدا را متولّى آن مكان مقدّس بگيرد پس او دچار ظلم و الحاد شده است .(24) پيام ها : 1 عقيده ى فاسد، انسان را به كردار فاسد مى كشاند. (كفروا يَصُدّون ) 2 گناهان عادّى ، مقدّمه ى گناهان بزرگتر مى شوند. (يَصدّون عن سبيل اللّه و المسجدالحرام ) 3 مراكز دينى ، خارى است در چشم منحرفان . (يَصدّون عن ... المسجدالحرام ) 4 قوانين مكّه بايد از طرف مالك حقيقى تعيين شود. (جَعلناه للنّاس سَواء...) 5 مسجد الحرام ، منطقه اى بين المللى است و همچون آسمان ها و اقيانوس ها حق هيچ فرد و كشور و حكومتى نيست . (سَواءٌ العاكِف فيه و الباد) 6 كيفر خداوند نسبت به منحرفان ، قطعى است و هيچ كافر و ستمگرى از عذاب الهى در امان نيست . (و مَن يُرد) 7 مكان ها يكسان نيستند. (و مَن يُرد فيه بالحاد...)(مسجد الحرام بايد مركز امنى براى همه باشد). 8 حساب انحراف عمدى وآگاهانه كه به قصد ظلم است ، از انحراف ناآگاهانه جداست . (يَصُدّون و مَن يُرِد)لذا اراده ى الحاد مجازات دارد. (نُذِقْه ) 9 توهين به مقدّسات ومراكز مذهبى ، استحقاق عذاب دارد. (نُذِقه من عذاب ) (26) وَإِذْ بَوَّاءْنَا لاِِبْرَهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ اءَن لا تُشْرِكْ بِى شَيْئاً وَطَهِّرْ بَيْتِىَ لِلطَّآئِفِينَ وَالْقَآئِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ترجمه : و (به يادآور) آنگاه كه مكان كعبه را براى ابراهيم آماده ساختيم (به او گفتيم :) هيچ گونه شركى نسبت به من روا مدار و خانه ى مرا براى طواف كنندگان وقيام كنندگان و ركوع كنندگان و سجده كنندگان پاكيزه دار. پيام ها : 1 ماجراى كعبه و ابراهيم واقعه اى است كه نبايد فراموش شود. (و اذ) 2 همه ى ما محتاج توفيقات الهى هستيم . (بَوّاءنا) 3 مكان هاى مقدّس بايد در اختيار افراد مقدّس قرار گيرد. (بَوّاءنا لابراهيم مكان البيت ) 4 مردم دنيا، كعبه را از قديم مى شناختند. (البيت ) 5 هيچ گونه شركى براى خدا مجاز نيست . (لا تُشرك بى شيئا) 6 اوّل طهارت درون ، بعد پاكى برون . (لا تُشرك بى طَهّر بَيتى ) 7 خدمت به مسجد، افتخارى ابراهيمى است . (طَهِّر بَيتى ) 8 تنها خودسازى كافى نيست ، خدمت به خلق نيز لازم است . (لاتُشرك بى ... طَهِّر بيتى للطّائفين و...) 9 هر كجا به خدا منسوب باشد مقدّس است و همه بايد به آن احترام بگذارند. (طَهّر بَيتى ) 10 مركز عبادت بايد پاك باشد. (طَهّر بَيتى ) 11 نماز و نمازگزار به قدرى عزيز است كه حتّى ابراهيم بايد خادم مكان آن باشد. (طَهّر بَيتى للطّائفين ... و الرُّكّع السؤ جود) 12 حقّ مسجد الحرام ، طواف و قيام و نماز است و از ميان اينها طواف ، پاداش بيشترى دارد. (للطّائفين )(اينكه نام طواف قبل از ركوع آمده شايد اشاره به اين باشد كه در مسجدالحرام ، طواف مهم تر از نماز است ) (27) وَاءَذِّن فِى النَّاسِ بِالْحَجِّ يَاءْتُوكَ رِجَالاً وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَاءْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ ترجمه : و در ميان مردم بانگ حج برآور تاآنان ، پياده و سوار بر مركب هاى چابك از هر راه دورى به سراغ تو بيايند. نكته ها : O كلمه ى ((ضامِر)) به معناى حيوانى است كه پيه بدنش آب شده و گوشت هايش به ماهيچه تبديل شده و چابك است ، مانند حيوانى كه بدن سازى شده و براى مسابقات آماده است . حضرت على عليه السلام در خطبه ى 28 نهج البلاغه مى فرمايد: ((اءليوم المِضمار و غَدا السّباق )) يعنى امروز خود را چابك كنيد تا در قيامت بتوانيد سبقت بگيريد. O در روايات مى خوانيم : حضرت ابراهيم عليه السلام گفت : خداوندا! صداى من به گوش كسى نمى رسد. خداوند فرمود: تو فرياد بزن ، من به مردم ابلاغ مى كنم . O اوّلين وظيفه ى زائران كعبه ، پوشيدن لباس احرام و گفتن ((لبّيك الّلهم لبّيك )) است ، امام صادق عليه السلام فرمود: اين جملات پاسخ دعوت ابراهيم است .(25) O پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز در مدينه در سال دهم دستور داد كه مؤ ذّنين با بلندترين صدا مردم را براى حج همراه پيامبر دعوت كنند.(26) پيام ها : 1 فرياد امروز اولياى خدا، در آيندگان اثر خواهد كرد. (اءذِّن يَاءتوك ) 2 انبيا از پيشگامان امر به معروف بوده اند. (و اءذِّن ) 3 حج رفتن ، به محضر اولياى خدا رسيدن است . (يَاءتوك )(نفرمود: ((ياءتوه )) آرى ، در مراسم حج محور رهبر الهى است ) 4 خداوند از غيب و آينده ى تاريخ خبر مى دهد. (يَاءتوك يَاءتين ) 5 اگر انسان بر انجام كارى مكلّف شد، بايد مقدّمات آن را فراهم كند. (و على كلّ ضامر...) 6 پياده رفتن به حج برتر از سواره است . (((رجالا)) قبل از ((كل ضامر)) آمده است ) 7 اگر در انجام كارى ، اراده و عشق باشد، امكانات در مرحله ى بعد قرار مى گيرد. (رجالا و على كلّ ضامر) 8 حج ، تنها مقصدى است كه هميشه واز همه ى مناطق جهان مسافر دارد. (من كلّ فَجّ عميق ) (28) لِيَشْهَدُواْ مَنَفِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُواْ اسْمَاللّهِ فِى اءَيَّامٍ مَّعْلُومَتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الاَْنْعَمِ فَكُلُواْ مِنْهَا وَاءَطْعِمُواْ الْبَآئِسَ الْفَقِيرَ ترجمه : (مردم از هر منطقه اى به حج خواهند آمد) تا شاهد منافع گوناگون خويش باشند و در ايام مخصوص حج خدا را ياد كنند، به خاطر چهار پايان زبان بسته اى كه رزقشان شده ؛ پس از گوشت آنها بخوريد و بينواى فقير را اطعام كنيد. نكته ها : O امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از (اءيّاما معلومات )ايام تشريق ، يعنى روزهاى 11 و 12 و 13 از ماه ذى الحجة است .(27) O امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از (يُذكروا اسم اللّه )، گفتنِ اللّه اكبر وجملات بعد از آن است كه در دعاى معروفى بعد از پانزده نماز كه اوّل آن نماز ظهر روز عيد قربان است ، خوانده مى شود.(28) O امام كاظم عليه السلام در پاسخ شخصى فرمود: اگر پوست قربانى مكّه را به سلاخ به عنوان مزد بدهند مانعى ندارد، زيرا آنچه را كه خوردنى است بايد خود يا فقير مصرف كند (كُلوا منها و اَطعِموا...)و پوست خوردنى نيست .(29) O سيماى حج : # حج ، يك بسيج عمومى و مانور موحدين است . # حج ، چهره ى زيباى عشق و تعبد است . # حج ، زنده نگاه داشتن خاطرات وخدمات پيامبرانى همچون ابراهيم واسماعيل و محمّد است . (درود خداوند بر همه ى آنان باد) # حج ، مركز اجتماعات بين المللى مسلمين است . # حج ، مركز ارتباطها و تبادل اخبار و اطلاعات جهان اسلام است . # حج ، پشتوانه ى اقتصاد مسلمين وايجاد اشتغال براى ده ها هزار مسلمان است . # حج ، بهترين فرصت و زمان براى تبليغات اسلامى ، افشاگرى توطئه ها، حمايت از مظلومان ، برائت از كفّار و ايجاد رعب و وحشت در دل آنان است . # حج ، بهترين فرصت و زمان براى توبه ، ياد مرگ و معاد، از همه چيز بريدن و صحراى عرفات و مشعر را ديدن و در انتظار مهدى موعود عليه السلام نشستن است . پيام ها : 1 مسلمانان بايد براى به دست آوردن منافع مادژى و معنوى حج در صحنه حاضر باشند. (لِيَشهدوا) 2 منافع حج به قدرى مهم است كه اگر مردم از دورترين نقاط دنيا هم بيايند، باز ارزش دارد. (فَجٍّ عميق ليَشهدوا) 3 انجام فرمان خدا و قصد قربت داشتن در حج ، با بهره گيرى هاى گوناگون جنبى منافاتى ندارد. (لِيَشهدوا منافع لهم ) 4 دستورات الهى به سود مردم است . (منافع لهم )نفرمود: ((منافعهم )) 5 در حج ، هم منافع دنيوى است و هم اخروى . ( (منافع )مطلق آمده است و امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از ((منافع )) در آيه ، منافع دنيا وآخرت است .)(30) 6 فلسفه ى عبادات ، ياد خداست . (و يُذكروا اسم اللّه )(درباره ى فلسفه ى نماز نيز مى خوانيم : (اءقِم الصّلوة لِذكرى )يعنى براى ياد خدا، نماز به پادار) 7 عنصر زمان ، در نيايش و دعا مؤ ثّر است . (فى اءيّام مَعلومات )(عبادات اسلامى زمان بندى مخصوصى دارد) 8 چهار پايان و تسليم بودن آنها در برابر انسان و قربانى آنها و سودهاى ديگرى كه دارند، از نعمت هاى الهى است كه به بشر داده شده است . (رَزَقَهم ) 9 استفاده از گوشت قربانى براى خود زائران جايز است . (فكُلوا) (بر خلاف عادت هاى زمان جاهليّت كه مصرفش را براى حاجى حرام مى دانستند) 10 حضور در حج و رسيدن به منافع آن ، بايد با فقرزدايى همراه باشد. (واَطعِموا البائس ) 11 اجتماع اغنيا در حج نبايد آنان را از فقرا غافل كند. (اَطعِموا البائس الفقير) (29) ثُمَّ لْيَقْضُواْ تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُواْ نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُواْ بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ ترجمه : (زائران خانه خدا در روز عيد قربان كه قربانى كردند) سپس بايد آلودگى خود را بر طرف سازند وبه نذرهاى خود وفا كنند و بر گرد خانه ى كهن و آزاد (كعبه ) طواف نمايند. نكته ها : O كلمه ى ((تَفث )) به معناى چرك ، مو، ناخن و شارب است ، و ((قضاء تفث ))، يعنى با گرفتن ناخن و مو از احرام بيرون آييد و سپس براى ادامه اعمال حج ، دور خانه ى كعبه طواف كنيد. O در روز عيد قربان ، در سرزمين منا، در كنار مكّه براى زائران خانه خدا سه كار واجب است : 1 پرتاب هفت سنگريزه به جايگاه شيطان كه آن را ((رمى جمره )) مى گويند. 2 ذبح و قربانى كه در آيه ى قبل به آن اشاره شد. 3 تراشيدن سر و يا كوتاه كردن مو و ناخن كه در اين آيه آمده است . O امام باقر عليه السلام فرمود: كعبه نه ساكنى دارد و نه مالكى ، بلكه خانه اى حُر و آزاد است .(31) پيام ها : 1 بهداشت و نظافت ، در بعض عبادات مثل نماز، شرط ورود است ، و در بعضى ديگر مثل حج ، جزء آن و در مواردى مثل قرائت قرآن و اعتكاف شرط كمال آن به حساب مى آيد. (ثُمّ لْيَقضوا تَفَثهم ) 2 سنّت چرك زدايى و رفع آلودگى ، يك فرمان حتمى و جدّى است ، نه يك توصيه . (ثمّ لْيَقضوا) 3 آلودگى ها از خود انسان است ، (تَفَثهم )ولى منافع ، لطف الهى است كه براى انسان قرار داده شد. (منافع لهم ) 4 براى طواف دور خانه ى مقدّس و آزاد، بايد از آلودگى ها و تعهدها آزاد شويد. (ثمّ ليَقضوا ولْيُوفوا وليَطّوفوا) 5 انجام نذر، واجب است . (و ليوفوا) 6 سابقه ، مى تواند يك ارزش باشد. (العَتيق )(كلمه ((عَتيق )) به معناى قديمى است و عتيقه به اشياى قديمى گويند). 7 خانه ى خدا ملك هيچ كس نيست . (العَتيق ) (30) ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ حُرُمَتِ اللّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ وَاءُحِلَّتْ لَكُمُ الاَْنْعَمُ إِلا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُواْ الرِّجْسَ مِنَ الاَْوْثَنِ وَ اجْتَنِبُواْ قَوْلَ الزُّورِ ترجمه : اين است (مناسك حج ) وهر كس آنچه را خداوند محترم شمرده گرامى بدارد، قطعاً براى او نزد پروردگارش بهتر است ، و چهار پايان براى شما حلال شده است ، مگر آنچه (حرام بودنش ) بر شما خوانده شده باشد پس ، از پليدى بت ها دورى كنيد و از كلام باطل اجتناب ورزيد. نكته ها : O براى ((قول زور)) مصاديق فراوانى ذكر شده است ، از جمله : دروغ ، گواهى ناحق و غنا، همان گونه كه براى ((حُرمات خدا)) مصاديقى ذكر شده ، مانند قانون خدا، كتاب خدا و اهل بيت رسول خدا عليهم السلام كه حفظ حرمتِ همه ى آنها لازم است .(32) O گواهى دروغ ، در رديف شرك به خدا آمده وقول زور از گناهان كبيره است .(33) پيام ها : 1 آنچه را خداوند محترم داشته ، گرامى بداريم . (و مَن يُعظّم حُرُمات اللّه ) (دستورات الهى را با احترام و عظمت ياد كنيم و در اجراى آنها، با نشاط و حسّاس باشيم ) 2 احترام به قوانين و مقدّسات الهى به نفع خود ماست . (فهو خيرٌ له ) و پاداش اين احترام نزد خداوند است . (عند ربّه ) 3 اصل در چهارپايان ، حلال بودن آنهاست ، مگر دليل خاصّى از وحى داشته باشيم . (اُحِلّت الاّ ما يُتلى ) 4 بت پرستى ، آلودگى است . (فاجتَنِبوا الرّجس مِنَ الاَوثان )(مراسم حج و قربانى با شرك و بت پرستى آميخته بود). (فاجتَنِبوا) (31) حُنَفَآءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَكَاءَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَآءِفَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ اءَوْتَهْوِى بِهِ الرِّيحُ فِى مَكَانٍسَحِيقٍ ترجمه : (مراسم حج را انجام دهيد) در حالى كه همگى خالص براى خدا باشيد و هيچ گونه شركى به خداوند نورزيد، و هر كس به خدا شرك ورزد، گويى از آسمان سقوط كرده و پرنده اى در فضا او را مى ربايد، يا باد او را به مكانى دور پرتاب مى كند. نكته ها : O ((حُنفاء)) جمع حنيف ، به معناى كسى است كه پيرو دين حقّ باشد. O ((خَطَف )) به معناى ربودن سريع و ((سَحيق )) به معناى دور است . O توحيد، به همه چيز ارزش مى دهد و شرك ، ارزش را از بهترين موجودات سلب مى كند. هُدهُد كه به پروردگار جهان ، ايمان داشت به خاطر سوز و علاقه اى كه براى هدايت مردم مشرك داشت ، به جايى رسيد كه واسطه هدايت يك منطقه شد ولى انسان به خاطر شرك ، طورى سقوط مى كند كه خوراك پرنده مى شود. O مثال هاى قرآن ، در هيچ زمان و مكانى كهنه نمى شود، هم طبيعى است و هم قابل فهم . (كانّما خَرّ من السماء) پيام ها : 1 قربانى ، طواف ، وفاى به نذر وهمه ى اعمال تنها براى خدا باشد. (حُنفاء للّه ) 2 جز خدا به هر قدرتى وصل شويم ، پايانش سقوط است ، حتّى ابرقدرت ها. (ومَن يُشرك ... خَرّ من السماء) 3 شرك ، از هيچ كس بخشوده نيست . (و مَن يُشرك ) 4 توحيد و اخلاص ، مانند حضور در آسمان است و شرك ، همچون سقوط از آسمان و طعمه پرندگان شدن . (خَرّ من السماء) 5 ميان جدا شدن از خدا و سقوط كردن و طعمه صيّادان شدن ، لحظه اى فاصله نيست . (فَتَخطَفُه )(حرف فاء و كلمه ى ((خطف ))) 6 مقدّس ترين كارها (طواف )، در مقدّس ترين مكان ها (مسجدالحرام ) و در مقدّس ترين ايّام (عيد قربان )، اگر با اخلاص همراه نباشد، عاقبتش سقوط است نه رشد. (ومَن يُشرك ... خَرّ من السماء)
|
|
|
|
|
|
|
|