بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب میزان الحکمة ج 7, آیت الله محمد محمدى رى شهرى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     fehrest - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_002 - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_003 - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_004 - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_005 - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_006 - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_007 - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_008 - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_010 - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_011 - ميزان الحكمة ج 7
 

 

 
 

ـ جـبرئيل پيوسته مرا به شب زنده دارى سفارش مى كرد , چندان كه گمان كردم نيكان امت من جز اندكى از شب را هرگز نخواهند خفت .

ـ خداوند ابراهيم را خليل خود نكرد مگر از آن رو كه مردم را اطعام مى كرد , و شب هنگام كه مردم خفته بودند او نماز مى خواند.
ـ امام صادق (ع ) : شرافت مؤمن در نماز شب اوست , و عزت مؤمن در خوددارى او از لطمه زدن به آبروى مردم .

ـ امـام عـلـى (ع ) مـى فـرمـود : ما خاندانى هستيم كه دستور داريم اطعام كنيم و در گرفتاريها (به مردم ) كمك كنيم و وقتى مردم خفته اند نماز گزاريم .

ـ امام باقر(ع ) : خداوند دوست دارد كسى را كه به نماز شب , زنده دارى كند.
ـ امـام صـادق (ع ) : خـداى عزوجل فرموده است : ((دارايى و فرزندان زيور زندگى اين جهانند)) هشت ركعتى كه بنده در آخر شب مى خواند , زيور آخرت است .

ـ شب زنده دارى را فرو مگذار , زيرا بازنده كسى است كه شب زنده دارى را ببازد.
ـ من نفرت دارم از مردى كه قرآن را خوانده است و نيمه هاى شب از خواب بيدار مى شود ,اما براى نماز بر نمى خيزد تا آن كه صبح مى شود و براى نمازش مى شتابد.
ـ پـيـامـبر خدا(ص ) : هرگاه مرد نيمه شب همسرش را از خواب بيدار كند و هر دو وضو بگيرندو نماز بخوانند , در شمار مردان و زنانى قلمداد مى شوند كه بسيار به ياد خدايند.
ـ رحـمـت خـدا بر آن مردى باد , كه نيمه هاى شب برخيزد و نماز بخواند و همسرش را براى نماز خواندن بيدار كند و اگر بيدار نشد آب به صورتش بپاشد.
نيمه هاى شب از خواب برخيزد و نماز بخواند و شوهرش را براى نماز بيدار كند و اگر امتناع كرد , به صورتش آب پاشد.
ـ امام باقر و امام صادق (ع ) درباره آيه ((قطعا برخاستن شب و گفتار راستين تر است )) ,فرمودند : منظور برخاستن در ساعات آخر شب است .

ـ امـام صـادق (ع ) نـيـز دربـاره هـمـيـن آيـه , فـرمـود : مـنـظـور از ((و گفتار (در آن هنگام ) راستين تراست )).
ـ امـام رضـا(ع ) در پـاسـخ بـه پرسش از تسبيح در آيه ((و شبى دراز او را تسبيح گوى )) , فرمود :منظور نماز شب است .

ـ امـام كـاظـم (ع ) چـون از آخـريـن ركـعـت نـماز وتر سر بر مى داشت , مى گفت : ((در اين جا كـسـى ايـسـتـاده اسـت كـه نيكيهايش نعمتى است كه تو به او داده اى و او در گزاردن شكر آنها نـاتـوان اسـت و گـناهش بزرگ و بسيار و چيزى جز حمايت و رحمت تو در كف ندارد , زيرا تو در كـتـاب خود كه بر پيامبر مرسلت (ص ) فرو فرستاده اى فرموده اى : ((اندكى از شب را مى خفتند و درسحرگاهان آمرزش مى خواستند)).
ايـنـك سـحر است و من براى گناهم از تو آمرزش مى طلبم آمرزش طلبى كسى كه سود و زيان ومرگ و زندگى و حشر و نشرش به دست او نيست )).
سجده مى افتاد.

باليدن خدا به كسى كه در دل شب نماز مى خواند.

ـ پيامبر خدا(ص ) : هرگاه بنده در دل شب تار با سرور خود خلوت كند و با او به راز ونياز پردازد , خداوند دلش را نورانى گرداند.
بنده ام بنگريد كه در دل شب تار كه هرزه درايان به لهو سرگرمند و غافلان خفته اند , با من خلوت كرده است .

ـ هر بنده اى , مرد يا زن , كه نماز شب روزيش شود و از روى اخلاص براى خداى عزوجل برخيزد و وضـويـى شـاداب گيرد و با نيت درست و قلب پاك و پيكرى خاشع و ديده اى گريان براى خداى عـزوجـل نـماز گزارد , خداوند تبارك و تعالى نه صف از فرشتگان پشت سر او قراردهد كه شمار فـرشـتـگان هر صف را جز خداى تبارك و تعالى نداند و يك طرف هر صف درمشرق باشد و سوى ديگر آن در مغرب .

فرشتگان برايش درجه و مقام نوشته شود.
ـ پـروردگـارت به وجود سه نفر بر فرشتگان مى بالد : و مردى كه شب هنگام برخيزد و درتنهايى نـمـاز خواند و سجده كند و در حال سجده خوابش برد , پس خداوند فرمايد : به بنده ام بنگريد كه روحش نزد من است و پيكرش در حال سجده براى من .

ـ امـام عـلى (ع ) : سه كس اند كه خداوند در روز قيامت به روى آنها مى خندد : مردى كه دربستر خود كنار همسرش غنوده و به او عشق مى ورزد, امابرمى خيزدووضو مى گيرد و به مسجدمى رود و نماز مى گزارد و با پروردگار خويش به راز و نياز مى پردازد.
ـ پـيامبر خدا(ص ) : سه نفرند كه خداوندآنها را دوست دارد و به رويشان مى خندد و از وجودشان شـادى مـى كـنـد : كـسـى كه هرگاه باگروهى (از دشمنان خدا) رو به برو شود , در راه خداى عـزوجـل جـانبازى مى كند تا آن كه ياكشته شود يا خداوند تعالى او را پيروز گرداند و از شرشان نگهدارد.
بـنگريد به بنده ام كه چگونه براى من جانبازى كرد و كسى كه زنى زيبا دارد و بسترى نرم و گرم ,امـا نـيـمـه شب از خواب برمى خيزد و شهوتش را وا مى گذارد و مرا ياد مى كند و با من به راز و نـيـازمـى پـردازد , و در صـورتـى كـه مـى تـوانـسـت در بستر بيارمد و كسى كه در سفر است و همسفرانش شب تا دير هنگام از هر در سخنى مى گويند و چون خسته شدند , مى خوابند اما او در خوشى ياناخوشى و آسايش و سختى سحر را به عبادت برمى خيزد.

ثواب نماز شب .

ـ امام صادق (ع ) : هر كار نيكى كه بنده مى كند , در قرآن برايش ثوابى ذكر شده است مگر نماز شب كـه از بـس نـزد خـدا پر اهميت است ثواب آن را معلوم نكرده است و فرموده : ((پهلوهايشان را از بسترها دور مى كنند.
نمى داند به پاداش آنچه مى كرده اند چه مايه شادمانى برايشان نهفته شده است )).

نتايج شب زنده دارى .

ـ پيامبر خدا(ص ) : بر شما باد به شب زنده دارى كه آن شيوه شايستگان پيش ازشماست .

ـ امام صادق (ع ) : بر شما باد به نماز شب كه آن سنت پيامبر شماست و شيوه صالحان پيش ازشما و دور كننده درد و بيمارى از جسمهايتان .

ـ امام على (ع ) : شب زنده دارى مايه تندرستى است و خشنودى پروردگار عزوجل و قرارگرفتن در معرض رحمت خدا و چنگ آويختن به اخلاق پيامبران .

ـ شب زنده دارى , مايه تندرستى است .

ـ از آن زمان كه اين سخن پيامبر(ص ) را شنيدم كه : نماز شب نور است , نماز شب را ترك نكردم .

ـ امـام صـادق (ع ) دربـاره آيـه ((هـماناخوبيها بديها را از بين مى برد)) , فرمود : نماز شب مؤمن , گناهى را كه در روز مرتكب شده است از بين مى برد.
ـ نـمـاز شـب چهره را سفيد و نورانى مى كند , نماز شب انسان را خوشبو مى كند , نماز شب روزى مى آورد.
ـ ازامـام سـجاد(ع ) سؤال شد : چرا شب زنده داران از همه مردم خوش سيماترند؟
فرمود : چون با خداوند خلوت مى كنند و خدا نيزجامه اى از نور بر آنان مى پوشاند.
ـ پيامبر خدا(ص ) : هر كه نماز شب زياد بخواند , روز هنگام خوش سيما باشد.

عوامل محروم شدن از نماز شب (1).

ـ امام على (ع ) ـ به مردى كه عرض كرد :.
من از نماز شب محروم شده ام ـ : تو مردى هستى كه گناهانت تو را به بند كشيده است .

ـ امـام صادق (ع ) : آدمى گناهى مى كند و بدان سبب از نماز شب محروم مى شود , تاثير كار بددر صاحب آن سريعتر از تاثير كارد در گوشت است .

ـ آدمى دروغى مى گويد و به سبب آن از نماز شب محروم مى شود.

عوامل محروم شدن از نماز شب (2).

ـ پـيـامبر خدا(ص ) : (خداى عزوجل فرمود) : گاه باشد كه يكى از بندگان مؤمن من در عبادت مـن مـى كـوشـد و از بـسـتـر خودبرمى خيزد و بالين خوش را رها مى سازد و شبها به عبادت من مى پردازد و در راه بندگى من خود را به رنج مى افكند , اما من از روى لطف و محبت به او و براى حفظ جانش يكى دو شب چرت را بر وى مسلط مى كنم و او مى خوابد و صبح برمى خيزد و نمازش را مى خواند در حالى كه از نفس خود در خشم است و آن را سرزنش مى كند.
ادامه دهد دچار خودپسندى مى شود و خودپسندى موجب مى شود تا به كارهايش مغرور گرددو از همين جا آنچه مايه هلاكت اوست به وى دررسد زيرا به اعمال خويش مغرور مى گردد و چندان از خود راضى مى شود كه گمان مى برد ازهمه عبادت پيشگان برتر است , و در عبادتش مرز تقصير را پشت سر گذاشته است .

هنگام از من دور مى گردد در حالى كه خيال مى كند به من نزديك مى شود.

اجر كسى كه نيت نماز شب داشته باشد اما خوابش برد.

ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : هـيـچ بـنده اى نيست كه قصد آن كند پاسى از شب را براى نماز برخيزد اماخوابش برد , جز اين كه خوابش صدقه اى باشد كه خداوند آن را از طرف او بدهد و ثواب نيتى كه كرده است , برايش منظور گردد.

پاداش كسى كه خود را براى نماز شب آماده مى سازد.

ـ پيامبر خدا(ص ) : فردى از شما شب برمى خيزد و خود را براى طهارت آماده مى كند وگرههايى در كارش دارد.
مى شود و چون صورتش را شست گره ديگرى گشوده مى شود.
(سـاكـنـان عـالـم غـيـب ) فـرمـايـد : بـه اين بنده من بنگريد كه خود را آماده مى سازد و از من سؤال مى كند , هر چه بنده ام از من بخواهد به او مى دهم .

نمازى كه بنده از آن باز خواست مى شود.

ـ امـام بـاقـر(ع ) : چـون بـنـده نـمـازهـاى واجب خود را بگزارد , خداوند درباره نماز ديگرى از او بـازخـواسـت نمى كند و چون زكاتش را بپردازد از صدقه ديگرى بازخواستش نمى كند و چون ماه رمضان را روزه بگيرد از روزه ديگرى او را بازخواست نمى كند.
ـ امام صادق (ع ) : هرگاه با نمازهاى پنجگانه واجب خداى عزوجل را ديدار كنى , درباره نمازهاى ديگر از تو بازخواست نمى كند.
ـ امام على (ع ) : اى كميل ! در هيچ فريضه اى رخصت ترك نيست و در هيچ نافله اى سختگيرى نه .

درباره آنچه واجب فرموده است , بازخواست نمى كند.
نماز 4 ((نماز جمعه )).

نماز جمعه .

قرآن .

((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چون براى نماز روزجمعه ندا داده شد , به سوى ذكر خدا بشتابيد و داد و ستد را وا گذاريد كه اين , اگر بدانيد , برايتان بهتر است )).
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : آن كـه نـماز جمعه بگزارد , [ثواب ] حجى مقبول برايش منظور گردد و اگـرنـمـاز عـصر را هم بخواند , پاداش عمره را هم مى برد و اگر تا شب در جايش بماند , از خدا چيزى نمى خواهد مگر آنكه خداوند به او مى دهد.
ـ امام باقر(ع ) : نماز جمعه واجب است و جمع شدن براى آن , با وجود امام , واجب مى باشد.
كرده است و سه فريضه را بدون علتى رها نكند مگر منافق .

ـ امام على (ع ) : هر كس سه جمعه متوالى بدون علت نماز جمعه را ترك كند , منافق نوشته شود.
ـ امـام بـاقر(ع ) : هركه , بدون عذر وعلتى , سه جمعه پياپى در نماز شركت نكند خداوند بر دل او مهر زند.
ـ پيامبر خدا(ص ) : هر كه سه نماز جمعه را , از روى اهميت ندادن به آن , ترك كند خداوند بر دل او مهر زند.
ـ هر كس , از روى عمد و بدون علتى , سه نماز جمعه را ترك كند , خداوند مهر نفاق بر دل اوزند.
ـ عده اى هستند كه در نمازهاى جمعه شركت نمى كنند.
بر دلهايشان مهر زده مى شود و آن گاه از غافلان خواهند بود.
ـ بـه مردى كه از محروميت خود از حج شكايت كرد , فرمود : اى قليب ! بر تو باد به نماز جمعه كه آن حج مستمندان است .

ـ نماز جمعه , حج مستمندان است .

ـ تـعـدادى از مـردم هـسـتـنـد كـه جـز اندكى در نماز جمعه شركت نمى كنند و خداى را جز از روى غفلت و نفاق ياد نمى نمايند.
ـ هـر كـه از روى ايـمان و به حساب خدا در نماز جمعه شركت كند , اعمالش را از نو آغازيده است (خداوند به پاداش آن گناهان گذشته اش را بيامرزد و نامه عمل جديدى برايش باز كند).

آداب گوش دادن به خطبه .

ـ امـام صـادق (ع ) : وقـتى امام در روزجمعه خطبه مى خواند , هيچ كس نبايد سخن بگويد تا امام خطبه اش را تمام كند.
را به پايان رساند در فاصله آن تا اقامه نماز مى تواند صحبت كند.
ـ امـام عـلى (ع ) : وقتى امام جمعه خطبه مى خواند , نه صحبت كردن جايز است نه رويگرداندن از قبله , مگر در همان حدى كه در نماز جايز است .

ـ امـام صـادق (ع ) : رسـول خـدا(ص ) ازصـحـبـت كردن در زمانى كه امام , خطبه نماز جمعه را مى خواند نهى فرمود , زيرا هر كه در حين خطبه صحبت كند , مرتكب عمل لغو شده و هر كه دچار كار لغو شود , نماز جمعه اش باطل است .

ـ وقتى امام خطبه (جمعه ) مى خواند ,بر مردم واجب است كه سكوت كنند.
ـ امام على (ع ) : در روز جمعه وقتى امام خطبه مى خواند , صحبت كردن كراهت دارد.
نماز فطر و قربان و استسقانيز چنين است .

ـ امـام صـادق (ع ) : پـيامبر خدا(ص ) فرمود :هر واعظى قبله است , يعنى وقتى امام در روز جمعه براى مردم خطبه مى خواند, مردم بايد رو به او باشند.
نماز 5 ((درود فرستادن بر پيامبر و آل او)).

درود فرستادن بر پيامبر(ص ).

قرآن .

((خدا و فرشتگان او بر پيامبر درود مى فرستند , اى كسانى كه ايمان آورده ايد بر او درود فرستيد و به فرمانش بخوبى گردن نهيد)).
ـ پيامبر خدا(ص ) : هر جا كه باشيد برمن درود فرستيد , زيرا درود شما به من مى رسد.
ـ درود فرستادن بر من , نورى است بر روى صراط.
ـ امام على (ع ) : هر دعايى محجوب است , تا آن كه بر پيامبر(ص ) صلوات فرستاده شود.
ـ پـيـامـبـر خدا(ص ) : هر كس در نوشته اى بر من درود فرستد , تا زمانى كه نام من در آن نوشته موجود باشد , فرشتگان پيوسته براى اوآمرزش طلبند.
ـ بخيل ترين مردم , كسى است كه نام من نزد او برده شود و بر من درود نفرستد.
ـ امـام بـاقـر يـا امـام صـادق (ع ) : سـنـگـيـن تـريـن عـمـلى كه روز قيامت در ترازو (ى اعمال ) گذاشته مى شود , درود بر محمد و اهل بيت اوست .

چگونگى درود فرستادن بر پيامبر(ص ).

ـ پيامبر خدا(ص ) : بگوييد : بار خدايا!بر محمد و آل محمد درود فرست , همچنان كه بر ابراهيم و آل ابراهيم در جهان درود فرستادى كه تو ستوده و بزرگوارى .

ـ بـگوييد : بار خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست و به محمد و آل محمد بركت ده ,همچنان كه به ابراهيم و آل ابراهيم بركت دادى كه تو ستوده و بزرگوارى .

ـ در پـاسـخ بـه پرسش از نحوه درود فرستادن بر ايشان , فرمود : بگوييد : بار خدايا! بر محمد وآل مـحـمـد درود فـرسـت , هـمـچـنـان كـه بـر ابراهيم و آل ابراهيم درود فرستادى كه تو ستوده وبـزرگـوارى و بـه مـحـمـد و آل مـحـمد بركت ده , همچنان كه به ابراهيم و آل ابراهيم بركت ارزانى داشتى كه تو ستوده و بزرگوارى .

معناى درود.

ـ از امـام كاظم درباره معناى درود خدا و فرشتگان و مؤمنان در آيه ((خدا و فرشتگان او برپيامبر درود مـى فـرسـتـند اى كسانى كه ايمان آورده ايد بر او درود فرستيد و به فرمانش بخوبى گردن نـهـيـد)) سـؤال شـد , فرمود : درود فرستادن خدا نوعى رحمت از جانب اوست و درودفرشتگان ستايشى است از آنان نسبت به رسول خداست و درود مؤمنان دعايى است از آنهابراى پيامبر(ص ).
ـ امـام صـادق (ع ) نيز درباره همين آيه , مى فرمايد : پيامبر را ثنا گوييد و به او سلام فرستيد (يابه فرمانش گردن نهيد).
خاموشى .

خاموشى .

ـ امام على (ع ) : خاموشى نشانه هوشمندى و ميوه خرد است .

ـ امام صادق (ع ) : كسانى كه پيش از شما بودند خاموشى را مى آموختند و شما سخن گفتن رافرا مى گيريد.
خـامـوشـى مـى كـرد , اگـر بخوبى از عهده اين كار بر مى آمد و تحمل آن را داشت , عابد مى شد وگرنه مى گفت : من لايق اين كار نيستم .

ـ پـيـامبر خدا(ص ) در اندرز به ابوذر , فرمود : چهار چيز است كه جز مؤمن به آنها دست نمى يابد : خاموشى كه گام نخست عبادت است .

ـ مردى خدمت رسول خدا(ص ) آمد.
نكنم كه بدان وسيله خداوند تو را به بهشت برد؟
عرض كرد : چرا , اى رسول خدا! حضرت فرمود : از آنچه خداوند به تو ارزانى داشته است بخشش كن .

بدو بخشش مى كنم نيازمندتر بودم چه ؟
حضرت فرمود : ستمديده را يارى كن .

كـسـى كـه يـاريـش مـى كـنـم ناتوانتر بودم چه ؟
فرمود : براى آدم نادان كارسازى كن , يعنى او راراهنمايى كن .

خير خاموش نگه دار.
كشاند؟
.
ـ امـام عـلـى (ع ) در بـيـان نـشـانـه پـرهـيـزگار , مى فرمايد : اگر خاموشى گزيند , از اين كه خاموش ماندن غمگين نيست و اگر بخندد , صدايش را بلند نمى كند.
ـ در توصيف مؤمن , مى فرمايد : خاموشيش بسيار است و اوقاتش پر (پيوسته در كار وانديشه خدا و آخرت است ).

ثمرات خاموشى .

ـ پيامبر خدا(ص ) : بر تو باد به خاموشى بسيار كه آن موجب طرد شيطان است و در كار دينت ياور توست .

ـ امـام رضـا(ع ) : خـامـوشـى يـكـى از درهـاى حكمت است , خاموشى محبت مى آورد ,خاموشى راهنماى آدمى به هر خير و خوبى است .

ـ امام حسن (ع ) : آدم خموش , پر هيبت است .

ـ امام على (ع ) : سكوت بسيار , هيبت مى آورد.
ـ در وصيت پيش از رحلت خود , فرمود : به خاموشى چنگ در زن , تا سالم مانى .

ـ خاموشى حكمت در پى دارد و سكوت سلامت .

ـ اگر در سخن گفتن بلاغت است , در خاموشى ايمنى از لغزش است .

ـ هيچ نگهبانى , نگهبانتر از خاموشى نيست .

ـ ملازم خاموشى باش كه كمترين سود آن , سالم ماندن است .

ـ خاموشى گزين , تا به سلامت مانى .

ـ امام صادق (ع ) : خاموشى گنجى سرشار است و زيور بردبار و پوشش نادان .

ـ امام على (ع ) : همواره خاموش باش , تا كارت بالا گيرد (به مقام و جايگاه بلندى دست يابى ).
ـ خاموشى زيور دانش است و نشانه بردبارى .

ـ خاموشى خلعت وقار بر تو مى پوشاند و زحمت پوزش خواهى را از دوش تو بر مى دارد.
ـ خاموشى , مرغزار انديشه است .

ـ ملازم خاموشى باش , تا انديشه ات روشنايى گيرد.
ـ بـرخاموشيت بيفزاى تا انديشه ات فزونى گيرد و دلت نورانى شود و مردم از دست تو به سلامت مانند.
ـ امام حسن (ع ) : در بسيارى جاها , خاموشى نيكو ياورى است , هرچند سخنور باشى .

ـ پيامبر خدا(ص ) : هرگاه مؤمن را خاموش ديديد , به او نزديك شويد , زيرا كه حكمت القامى كند .

ـ امام كاظم (ع ) : راهنماى خردمند انديشيدن است و راهنماى انديشيدن خاموشى .

خاموشى ستوده .

ـ امـام عـلـى (ع ) : تـنـهـا آن كـس سـزاوار نـام خـاموشى است , كه بر جواب گفتن توانا باشد و گرنه (اطلاق ) درماندگى به او سزاوارتر است .

ـ امام رضا(ع ) : چه نيكوست آن خاموشى كه از روى درماندگى (در سخن گفتن ) نباشد وپرگو را لغزشهاست .

ـ امام على (ع ) : خاموش باش , نه از روى درماندگى .

ـ سخن گفتن به حق , بهتر است از درماندن و خاموشى .

ـ سـخـن گـفتن ميان دو خصلت بد جاى گرفته است : پرگويى و كم گويى , پرگويى به ياوه گويى مى انجامد و كم گويى , درماندگى و ناتوانى (از بيان مقصود) است .

ـ در فـروبـسـتـن زبـان از حـكـمـت خـيـرى نـيـسـت , همچنان كه در ندانسته سخن گفتن خيرى نمى باشد.
ـ در توصيف پيامبر(ص ) , مى فرمايد : سخنش گويا و روشنگر بود و سكوتش زيان .

ـ در تـوصـيـف اهـل بيت (ع ) , مى فرمايد : آنان كسانى هستند,كه حكمشان (بردباريشان ) شمارا از دانـشـشـان آگـاه مـى سـازد و سـكـوتـشـان از سـخـنـشـان و ظـاهـرشان از باطنشان , با دين مـخـالفت نمى كنند و در آن با يكديگر اختلاف نمى ورزند , زيرا دين در ميان آنان گواهى راستگو وخاموشى گوياست .

ـ نيز در توصيف اهل بيت (ع ) , مى فرمايد : آنان مايه حيات دانش اند و مرگ نادانى .

بـردبـارى ايـشـان شـمـا را از دانـشـشـان آگاه مى سازد و آشكارشان از نهانشان وخاموشيشان از گفتارحكيمانه شان .

ـ قرآن امر كننده ( به كار نيك و) بازدارنده (از كار بد) است و خاموشى گوياست .

صنعتگرى .

نياز هر صنعتگر.

ـ امـام صادق (ع ) : هر صنعتگرى براى جلب مشترى ناگزير از داشتن سه خصلت باشد : دركارش مـهـارت داشـته باشد , در كارش امانتدار باشد و رضايت خاطر كسى را كه به او سفارش كارداده است , به دست آورد.

نكوهش شب تا صبح كار كردن .

ـ امـام صـادق (ع ) : صنعتگران اگر سراسر شب را كار كنند , در آمدى كه به دست مى آورندحرام است .

ـ هـركـه سـراسر شب را به كسب و كار پردازد و حق بهره چشم را از خواب به آن ندهد , آن درآمد حرام است .

مصيبت .

تقسيم مصيبتها.

ـ امام على (ع ) : مصيبتها , به يكسان ميان مردم تقسيم شده است .

اجر مصيبتها.

ـ امام حسن (ع ) : مصيبتها , كليدهاى اجرند.
ـ امـام بـاقـر(ع ) بـه مـردى كـه نـزد ايـشان از داغ فرزندش شكايت كرد , فرمود : مگر نمى دانى كه خداوند از مال مؤمن و از فرزندان او بهترينش را بر مى گزيند , تا بدين وسيله به وى اجر دهد.

سخت ترين مصيبتها.

ـ امام على (ع ) در پاسخ به پرسش از سخت ترين مصيبتها , فرمود : مصيبت دينى .

ـ امـام بـاقـر(ع ) : مصيبتى چون بى خردى نيست و بى خرديى چون كم يقينى نيست وكم يقينيى چون نداشتن ترس از خدا نيست و خدا ناترسيى چون غم نخوردن بر نداشتن ترس ازخدا نيست و هـيـچ مـصـيـبـتى چون اين نيست كه گناهت را دست كم گيرى و به حالتى كه در آن هستى , خرسند باشى .

ـ امام على (ع ) : بزرگترين مصيبت و بدبختى , شيفتگى به دنياست .

ـ بزرگترين مصيبت , نادانى است .

ـ از سخت ترين مصيبتها , غلبه نادانى (بر انسان ) است .

ـ از بزرگترين مصيبتهاى نيكان , نياز آنها به مدارا كردن با بدان است .

ـ امام صادق (ع ) در هنگام مصيبت , مى فرمود : سپاس خداى را كه مصيبت مرا در دينم قرارنداد.
سخت تر گرداند و خداى را بر كارى سپاس كه او خواست آن كار بشود و شد.

مصيبت بزرگ .

ـ امـام صـادق (ع ) بـه مـردى كـه در مـرگ فـرزنـدش سخت بيتابى مى كرد , فرمود : اى مرد! تو درمصيبت كوچك بيتابى مى كنى و از مصيبت بزرگ غافلى ! اگر براى آن جايى كه فرزندت رفت , آماده بودى هرگز براى او بيتابى نمى كردى .

آن روز بزرگتر از مصيبت فرزند توست .

ـ در مـعـناى تسليت دادن , فرمود : اگر مرگ اين ميت تو را به پروردگارت نزديك يا ازگناهت دور كرده باشد , اين مصيبت نيست , بلكه براى تو رحمتى و نعمتى است , اما اگر مرگ او تو را پند نـداده و از گـنـاهـت دور نـكـرده و بـه پروردگارت نزديك نساخته باشد , مصيبت سختدلى تو بزرگتر از مصيبت مرگ ميت توست , اگر خداشناس باشى .

استرجاع در هنگام مصيبت .

استرجاع ((1)) در هنگام مصيبت .
قرآن .

((وقـطـعـا شـما را به چيزى از ترس و گرسنگى وكاهش اموال و نفوس و محصولات بيازماييم و شكيبايان را نويد ده .

خداييم و به سوى او باز مى گرديم )).
ـ امام باقر(ع ) : هيچ مؤمنى نيست كه دردنيا مصيبتى به او رسد و هنگامى كه خبر ناگهانى آن به او رسد استرجاع گويد , مگر آن كه خداوند گناهان گذشته او را بيامرزد به جز گناهان كبيره كه خداوند براى آنها آتش واجب كرده است .

ـ امام صادق (ع ) : به هركس در هنگام مصيبت , استرجاع الهام شود , بهشت بر او واجب گردد.
ـ پيامبر خدا(ص ) : مصيبتى بر خانواده اى وارد مى شود و بيتابى مى كنند.
رهـگـذرى بـر آنـان مـى گـذرد و اسـتـرجـاع مـى گـويـد پس اجر اين رهگذر بيشتر از اجر آن مصيبت ديدگان است .

ـ چـهار چيز است كه هر كس آنها راداشته باشد در نور اعظم خداوند (غرق ) است : گواهى دادن بـه ايـن كه معبودى جز خدا نيست ومن فرستاده خدا هستم و كسى كه چون مصيبتى بدو رسد , گويد : ما از خداييم و به سوى او برمى گرديم , و كسى كه هرگاه كار خيرى انجام دهد , گويد : سپاس و ستايش خدا را كه پروردگارجهانيان است .

توبه مى كنم .

معناى استرجاع .

قرآن .

((همانان كه چون مصيبتى بديشان رسد , گويند : مااز خداييم و به سوى او باز مى گرديم )).
ـ امـام عـلـى (ع ) شـنـيـد كـه مردى جمله استرجاع را مى گويد , فرمود : اين كه مى گوييم : ما ازخداييم , اقرار ماست به مالكيت خدا و اين كه مى گوييم : به سوى اوباز مى گرديم , اقرار ماست به فانى شدن خودمان .

ـ به اشعث بن قيس در مرگ برادرش تعزيت گفت , اشعث استرجاع كرد.
آيا مى دانى تاويل آن چيست ؟
اشعث عرض كرد : خير , شما اوج و منتهاى دانشى .

فرمود : اين كه مى گويى : ما از خداييم , اقرار توست به مالكيت و پادشاهى خدا و اين كه مى گويى : ما به سوى او باز مى گرديم , اقرار توست به فانى شدنت .

مصيبت مرگ فرزند.

ـ پـيـامـبـر خدا(ص ) به زنى كه نزد ايشان از مرگ فرزندانش شكوه كرد , فرمود : چند فرزند از تو مرده است ؟
عرض كرد : سه تا.
تو در برابر آتش , حصار محكمى بر گرد خود كشيده اى .

ـ هـركـه در داغ سـه فـرزنـد خود سوگوار شود و مرگ آنها را به حساب خداى عز و جل بگذارد , بهشت بر او واجب گردد.

آداب مصيبت ديده .

ـ عـايشه : هنگامى كه ابراهيم درگذشت پيامبر(ص ) چندان گريست كه اشكهايش بر محاسنش جارى گشت .

خدا! شما از گريستن نهى مى كنيد و خود مى گرييد؟
فرمود : اين گريه نيست , بلكه رحم است , وهركه رحم نكند , به او رحم نمى شود.
ـ جـابـر بـن عبداللّه : پيامبر خدا(ص ) دست عبد الرحمان بن عوف را گرفت و نزد ابراهيم كه در حال جان دادن بود آمد.
خواست خدا كارى از من ساخته نيست و از چشمانش اشك سرازير شد.
كـرد : اى رسـول خدا! گريه مى كنيد؟
مگر شما خود از گريستن نهى نفرموديد؟
حضرت فرمود :مـن از شـيـون كـردن نـهـى كـردم , از دو صداى احمقانه و زشت : صدايى كه در هنگام خوشى بـلـنـدمـى شـود , يـعنى لهو و لعب و ساز و آواز شيطانى و صدايى كه هنگام مصيبت بر مى خيزد :خراشيدن چهره و دريدن گريبان و فرياد شيطانى .

نكند به او رحم نمى شود.
خـداسـت كـه بـايـد رفـت و بـازماندگان ما به رفتگانمان مى پيونديم , هر آينه بيش از اين براى تواندوهگين مى شديم و ما براى تو غمگينيم .

خداى عز و جل را ناخشنود سازد , بر زبان نمى آوريم .

روش اهل بيت (ع ) در مصيبتها.

ـ يـكـى از پـسران امام صادق (ع ) در جلوآن حضرت راه مى رفت , كه ناگهان چيزى در گلويش گرفت و مرد.
و گـفـت : (الـهـى ) اگر بگيرى هم تو هستى كه مى دهى و اگر بيمار گردانى هم تو هستى كه عافيت مى بخشى .

آنان را قسم داد كه شيون و فرياد نكنند.
خدايى كه فرزندان مارا مى كشد , اما جز بر عشق ما به او افزوده نمى شود و چون پيكرش را به خاك سپرد , فرمود : فرزندم ! خداوند آرامگاه تو را گشايش دهد و تو را با پيامبرت گرد آورد.
ـ مـحـمـد بن عبداللّه كوفى : چون مرگ اسماعيل فرزند امام صادق (ع ) فرا رسيد , حضرت سخت بـيـتـابـى كـرد اما همين كه چشمان او را بر هم نهاد , پيراهنى شسته يا نو طلبيد و آن راپوشيد و سپس بيرون آمد و به بيان اوامر و نواهى (الهى ) پرداخت .

عـرض كـرد : فـدايـت شـوم , وقـتـى آن بـيـتابى شما را ديديم گمان برديم كه تا مدتى از شما بى بهره خواهيم ماند.
مى كنيم اما همين كه نازل شد شكيبايى مى ورزيم .

گريستن بر مرگ مؤمن .

ـ امام كاظم (ع ) : هرگاه مؤمن وفات كند , فرشتگان و جاهايى كه در آنها خدا را عبادت مى كرده و درهاى آسمان كه اعمالش به آنها بالا مى رفته است بر وى بگريند.
ـ ابو هريره : يكى از افراد خاندان رسول خدا(ص ) در گذشت .

از گريستن نهى كرد و شروع به متفرق كردن آنها نمود.
رهايشان كن , زيرا چشم اشك مى ريزد و دل داغدار است و داغشان تازه مى باشد.

شيون كردن براى مرده .

ـ پيامبر خدا(ص ) : شيون كردن , كارجاهليت است .

ـ امـام عـلـى (ع ) در نـامـه اى كـه بـه رفاعة بن شداد , قاضى خود در اهواز نوشت , فرمود : مبادا درشهرى كه تو در آن قدرت دارى بر مرده شيون شود.
ـ امام كاظم (ع ) در پاسخ به سؤال از نوحه كردن براى مرده , فرمود : كراهت دارد.
ـ هـنگامى كه امام على (ع ) , شيون زنان بر كشتگان صفين را شنيد , به حرب بن شرحبيل شبامى فـرمـود : زنـان شـمـا با اين شيون كه مى شنوم , بر شما چيره شدند؟
چرا آنان را از اين فريادها باز نمى داريد؟
.
ـ پيامبر خدا(ص ) در هنگام مرگ يكى از فرزندانش گريست .

شما ما را از گريستن نهى مى كنيد و خود مى گرييد؟
پيامبر(ص ) فرمود : من شما را ازگريستن نهى نكردم بلكه از شيون و نوحه كردن منع كردم .

صداهاى نفرين شده .

ـ امام على (ع ) از پيامبر خدا(ص ) : دو صدايند كه نفرين شده اند و خداوند از آنها نفرت دارد : فغان كردن به هنگام مصيبت و صداهاى هنگام خوشى و شادى , يعنى نوحه كردن و آوازخواندن .

ـ امـام صـادق (ع ) : هـر كه خداوند به اونعمتى عطا فرمايد و او در هنگام برخوردار شدن از آن نى نـوازد , كـفـران نـعمت كرده است و هركه به مصيبتى گرفتار آيد و در آن نوحه خوان آورد به آن مصيبت دامن زده است .

نوحه گرى ستوده .

ـ امام صادق (ع ) : از روزى كه مصيبت حسين بن على پيش آمد تا يك سال كامل روز و شب و تا سه سـال روزهـا بـر آن حـضـرت نـوحـه مـى شـد و مـسـور بـن مـخـرمـه و ابـو هـريره و بزرگان اصـحـاب رسـول (ص )مـخـفـيانه و نقاب بر چهره مى آمدند و به نوحه خوانيها گوش مى دادند و مى گريستند.
ـ در پاسخ به پرسش از مزد نوحه خوان , فرمود : اشكال ندارد.
نوحه خوانى شد.
ـ امام باقر(ع ) سفارش كرد كه در سوگ و عزاها , تا ده سال گريه و زارى شود.
ـ هـنگامى كه رسول خدا(ص ) از جنگ احد به مدينه برگشت , از هر خانه اى كه عضوى از اعضاى آن كشته شده بود , صداى نوحه وگريه شنيد اما از خانه عموى خود حمزه صدايى نشنيد.
نيست .

نوحه و گريه كنند.
ـ فاطمه (ع ) براى پدر خود نوحه كردو رسول خدا(ص ) دستور داد براى حمزه نوحه گرى كنند.

كتمان مصيبت .

ـ پيامبر خدا(ص ) : پوشيده داشتن مصائب و بيماريها و صدقه , از گنجهاى نيكى است .

ـ امـام عـلى (ع ) : از گنجهاى بهشت است : نيكى كردن , پوشيده داشتن عمل , شكيبايى دربرابر گرفتاريها و كتمان مصائب .

آنچه مصائب را آسان مى كند.

ـ امـام عـلـى (ع ) : مردن و روز بيرون آمدنتان از گورها و ايستادنتان در پيشگاه خداى عزوجل را بسيار ياد كنيد , تا مصيبتها بر شماآسان شود.
ـ پيامبر خدا(ص ) : كسى كه از دنيا دل بركند , مصيبتها بر او آسان گردد.
ـ امام سجاد(ع ) : هر كه به دنيا پشت كند , مصيبتهاى دنيا بر او آسان گردد و آنها را ناخوش ندارد.
ـ بـيـچـاره آدمـى ! هـر روز بـا سـه مـصـيبت روبه روست و از يكى از آنها هم عبرت نمى گيرد و اگرعبرت مى گرفت , مصيبتها و كار دنيا بروى آسان مى گشت .

عمر اوست .

كه در هم جبران مى شود , اما عمر رفته را هيچ چيز برنمى گرداند.
روزيش را كامل به دست مى آورد.
باشد كيفر مى بيند.
شب مى كند , يك مرحله به آخرت نزديك مى شود و نمى داند كه به بهشت نزديك شده يا به دوزخ ! .

ـ امام صادق (ع ) در هنگام مصيبت , مى فرمود : خداى را سپاس كه مصيبت مرا در دينم قرارنداد , خـداى را سپاس كه اگر مى خواست مصيبتم از اين هم بزرگتر مى شد , خداى را بر امرى سپاس كه او خواست بشود و شد.
ـ هـرگـاه مـصـيـبـتـى بـه تـو رسـيـد , مصيبت رحلت رسول خدا(ص ) را به ياد آر , زيرا مردم هـرگـزمـصـيـبتى چون مصيبت (رحلت ) رسول خدا(ص ) به خود نديده اند و هيچگاه هم چنان مصيبتى نخواهند ديد.
ـ پيامبر خدا(ص ) : هر كه برايش مصيبتى بزرگ پيش آيد , مصيبتى را كه از رحلت من به اوخواهد رسيد ياد كند , در اين صورت مصيبتش بروى آسان خواهد شد.
ـ به هر كه مصيبتى رسد , مصيبت (درگذشت ) مرا به ياد آورد , زيرا آن بزرگترين مصيبت است .

آنچه مصيبتها را بزرگ مى كند.

ـ امام على (ع ) : هر كه مصيبتهاى كوچك را بزرگ شمارد , خداوند او را به مصيبتهاى بزرگ مبتلا گرداند.
ـ هر چه ارزش شئ مطلوب بيشترباشد, مصيبت ازدست دادن آن بزرگتر است .

فراموشى مصيبت .

ـ امـام صادق (ع ) : خداى تعالى با سه كاربه بندگان خود لطف فرمود : گنديده شدن بدن بعد از مـرگ كـه اگـر چنين نبود هيچ عزيزى عزيزخود را دفن نمى كرد و فراموشى بعد از مصيبت , كه اگر چنين نبود نسل (بشر) قطع مى شد وكرمخوردگى اين دانه (گندم و ) كه اگر چنين نبود فرمانروايانشان , همچنان كه زر و سيم رامى اندوزند , آن را نيز مى اندوختند.
در خـبـرى ديـگـر آمـده اسـت : و فـراموشى بعد از مصيبت كه اگر چنين نبود, زندگى به كام هيچ بشرى گوارا نمى شد.
ـ هرگاه كسى بميرد, خداوند فرشته اى را به سوى دردمندترين عضو خانواده او مى فرستد.
غم را از ياد او مى برد و اگر چنين نبود, دنيا آباد نمى شد.

شاد شدن از مصيبت ديگران .

ـ امـام صـادق (ع ) : در مـصـيـبـت بـرادرت اظـهـار شادى مكن , كه خداوند به او رحم مى كند و آن مصيبت را به سوى تو مى كشاند.
ـ پـيـامـبـر خدا(ص ) : از مصيبت برادرت اظهار شادى مكن , كه خداوند به او رحم مى كند و تو را گرفتار مى سازد.
 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation