(ل)
93 ـ قال رسول الله ( صلى اللهعليه و آله و سلم ) : (( لتملاّنّ الاّرض جوراً و ظلماً ، فاذا ملئت جورا و ظلما يبعث الله رجلاً منّى اسمه اسمى ... فيملوها عدلاً و قسطاً كما ملئت جوراً و ظلماً ، فلا تمنع السّما’ شيئاً من قطرها و لا الاّرض شيئاًمن نباتها ، يمكث فيكم سبعاً او ثمانياًَ ، فان اكثر فتسعاً )) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( زمين از ظلم و ستم پر خواهد شد .آنگاه خداوند مردى از { خاندان } مرا كه همنام من است ، بر مى انگيزد و زمين را ازعدل و داد پر مى كند چنانكه از ظلم و ستم پر شده است . در آن هنگام نه آسمان چيزياز قطرات { باران } را باز مى دارد و نه زمين چيزى از روييدنيها خود را منع مى كند. او در ميان شما هفت يا هشت سال درنگ مى نمايد و اگر بيشتر شد به نه سال مى رسد))(1).
94 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( لتملاّن الاّرض ظلماً و عدواناً ثمّ ليخرجنّ رجل من اله بيتى حتّى يملاّها قسطاًو عدلاً كما ملئت ظلماً و عدواناً)) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( زمين از ستم و تجاوز پر خواهد شد ،سپس مردى از خاندان من آشكار مى شود تا آن را از عدل و داد پر كند ، چنانكه از ظلمو تجاوز پر شده است )).
(1) مناوي مى گويد : اين همان مهدى است كه ظهورش در آخر الزّمانانتظار مى رود .
(60)
95 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( لكلّ شئ اسّ ، و اس الايمان الورع ... و لكلّ شيئ سبطّ، و سبط الاّمه الحسن و الحسين ... و لكلّ شئ مجنّ(1) مجنّ هذه الامّه عليّ بن ابى طالب )) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( هر چيزى را پايه اى است ، و پايهايمان شدّت پرهيزگارى است ... و هر كسى را نوه است ، ونوه اين امّت حسن و حسين اند ... هر چيزى را سپرى است وسپر اين امّت على بن ابيطالب است )).
96 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( لن تهلك امّ!ه انا فى اولها ، و عيسى بن مريم فيآخرها ، و المهدى فى وسطها)):
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( امّتى كهمن در آغاز آن قرار دارم و عيسى بن مريم در پيان و مهديدر وسط آن قرار دارد هرگز نابود نخواهد شد )) (2) .
97 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( لو لم يبق من الدّهر الاّ يوم لبعث الله تعالى رجلاً من اهل بيتي يملوها عدلاً كما ملئت جوراً)) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( اگر از روزگار جز يك روز باقى نماند ،خداوند بزرگ مردى از خاندانم را بر مى انگيزد تا آن را (3) از عدل پر كند چنانكه ازستم پر شده است (( (4).
(1) (( مجنّ )) سپر را گويند .
(2) اين روايت رانسايى نقل نوده است .
(3) يعنى زمين را .
(4) مناوي گفته : مقصود از آن مهدى است ، چنانكه حديث بعدى بيان مى كند .
(61)
98 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( لوم لم يبق من الدّنيا الاّ يومّ لطوّل الله ذلك اليوم حتى يبعث فيه رجل من اهل بيتى يواطى اسمه اسمى ... يملا الارض قسطاًو عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً)) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( اگر از دنيا جز يك روز باقى نماند ،خداوند آن روز طولانى خواهد كرد تا مردى از خاندان من كه همنام من است در آن برانگيخته شود و زمين را از عدل و داد پر كند چنانكه از ظلم و ستم پر شده است ))(1).
99 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( لو لم يبّق من الدّنيا اٍلا يومّ لطوّله الله حتّى يملك رجلّمن اهل بيتى ، يملك جبل الدّيلم و القسطنطنيّه )):
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( اگر از دنيا جز يك روز باقى نماند ،خداوند آن را طولانى خواهد كرد تا مردى از خاندانم به فرمانروايى رسد و كوه ديلم و قسطنطنيّه را در اختيار گيرد .
(1) ترمذى نيز اين حديث را نقل نموده و گفته: حسن و صحيح است .
(62)
(م)
100 ـ قال رسول الله ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( مثل اهل بيتى مثل سفينه نوحٍٍ : منّ ركبها نجا ، و من تخلّف عنها غرق )):
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( مثل خاندان من مثل كشتى نوح است ، هركس بر آن سوار شد رهايى يافت و هر كس از آن بازماند غرق گرديد ))(1).
101 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( من خلفائكم خليفه يحثى المال حثياً لا يعدّه عداً )):
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( از ميان خلفاى شما خليفه اى خواهد بودكه مال را چنانكه بايد مى بخشد و آن را به شمار نمى آورد )) (2).
102 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( منّا الّذى يصلّى عيسى بن مريم خلفه )):
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( از ما اهل بيت است كسى كه { به هنگامظهورش } عيسى بن مريم پشت سرش نماز مى گذارد )).
103 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( من آذى علياً فقد آذانى )) (3) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( هر كس على را بيازارد مرا آزرده است)) .
104 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( من احبّ الحسن و الحسين فقد احبّنى ، و من ابغضهما فقد ابغضني)) :
(1)طبراني و ابو نعيم وديگران نيز اين حديث را نقل نموده اند .
(2)گفته اند : اينهمان مهدى است ، چنانكه در (( فيض القدير ، ج 6، ص 13))آمده است .
(3)حاكم گفته : اينحديث صحيح است ، و ذهبى آن را ثابت دانسته است .
(63)
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( هر كس حسن و حسين را دوست بدارد مرادوست داشته ، و هر كس آن دور را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است )) (1).
105 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( من احبّ علياّ فقد احبّنى ، و من ابغض علياً فقد ابغضنى )) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( هر كس على را دوست بدارد مرا دوستداشته ، و هر كس على را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است )) (2).
106 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( من سبّ علياّ فقد سبّنى ، و من سبّنى سبّ الله )) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( هر كس به على دشنام دهد ، به من دشنامداده ، و هر كس به من دشنام دهد ، به خدا دشنام داده است )) (3).
107 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( من سرّه ان ينظر الى سيّدشباب اهل الجنّه فلينظر الى الحسن )) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( هر كس از اين شادمان است كه به سرورجوانان اهل بهشت بنگرد ، به حسن (4) نگاه كند )) .
(1) ترمذي نيز اين حديث را نقل نموده است ، و حاكم گفته : اين حديث صحيح است ، و ذهبى آن را ثابت دانسته است .
(2) حاكم گفته : اينبر اساس شرط شيخين است ، و ذهبيآن را ثابت دانسته ، و احمد آن را با همين لفظ از امّ سلمه نقل نموده است .
(3)و هر كس به خدادشنام دهد بدبخت ترين مردم است . در اين حديث اشاره استبه اينكه ميان مصطفى و مرتضى كمال اتحاد وجود دارد ، بهگونه اى كه محبّت يكى موجب محبّت ديگرى و دشمنى با يكى باعث دشمنى با ديگرى است . ((فيض القدير ، ج 6 ، 147)).
(4)در روايتى بهجاى حسن ، حسين آمده است .
(64)
108ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) : (( من صنع الى احد من اهل بيتى يدا كافاته عليهايوم القيامه )) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( هر كس دست يارى كردن به يكى ازخاندانم دراز كند , روز رستاخيز در برابر آن به او پاداش خواهم داد )) (1) .
109ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) : (( من كنت مولاهفعلى مولاه )) (2) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( هر كه من مولاياو هستم , على مولاى اوست )) .
110ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ): (( من كنت وليّهفعليّ وليّه )) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( هر كس من سر پرست ( و رهبر ) اويم ,على سرپرست ( و رهبر ) اوست )) .
111ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) : (( المهدى من عترتى , من ولد فاطمه )) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( مهدى از خاندان من و از فرزندانفاطمه است )) .
112ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) : (( المهدى منّا اهل البيت , يصلحه الله فى ليله)):
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( مهدى از ما اهل بيت است كه خداوند (حكومت ) او را يك شبه سامان مى بخشد )) .
113ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) : (( المهديّ منّى :اجلى الجبهه(3) , اقنى الانف (4) , يملا الارض قسطاً و عدلاً كما ملئت جوراً وظلماً , يملك سبع سنين )) :
(1) اين روايت دلالتآشكارى بر عنايت خدا و پيامبر نسبت به خاندان رسالت دارد .
(2) سيوطي گفته : اين حديث متواتر است .
(3) يعنى موهاى جلويسرش آشكار است .
(4) يعنى بينى اش كشيده است .
(65)
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( مهدى از من است ، پيشانيشآشكار و بينيش كشيده است ، زمين را از عدل و داد پر مى كند ، چنانكه از ظلم و ستمپر شده است ، هفت سال هم حكومت خواهد كرد )):
114 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) : (( المهديّ رجلّ من ولدى ، وجه كالكوكب الدّرّيّى )) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( مهدى ، مردى از فرزندان من استكه چهره اش همچون اختر فروزان است )).
(66)
(ن)
115 ـ قال رسول الله ( صليالله عليه و آله و سلّم ) : (( النّجومامانّ لاّهل السّما’ ، و اهلبيتى امانّ لامّتى )) (1) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( ستارگان وسيله امنيّت اهل آسمانند ، و خاندان من وسيله امنيّت امّتم مى باشند )) (2).
116 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) : (( النّظر الى عليّ عباده )) (3):
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( نگاه كردن به على عبادت است)).
(1)اين حديث را طبرانى و مسدّد و ابن ابى شيبهنيز نقل نموده اند .
(2) پيامبر آنان رابه ستارگان آسمان تشبيه كرده است ، يعنى : همان گونه كه به وسيله ستارگان طلوعكننده و غروب كننده و ثوابت و سيّارات راهيابى مى شود ،به خاندان رسالت نيز اقتدا مى شود ، و ايمنى از هلاكت بهوسيله آنان خواهد بود . (( فيض القدير ، ج 6، ص 297 )) .
(3) سيّد عبد العزيز بن صدّيق حسنى غمارى مغربى ، در طريقاين حديث و تصحيح آن كتابى دارد به نام ( الافاده ) كهدر آن نيكو سخن گفته است .
(67)
(و)
117 ـ قال رسول الله ( صليالله عليه و آله و سلّم ) : (( وعدنيربّى فى اهل بيتى : من اقرّمنهم بالتّوحيد ولى بالبلاغ(1) ان لا يعذبهم )) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( پروردگارم در مورد خاندانم بهمن وعده داده است كه هر كس از آنان به توحيد الهى و رسالت من اقرار نمايد عذابشنكند )).
118 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) : (( ويح عمّار تقتله الفئه الباغيه ، يدعوهم الى الجنّه و يدعونه الى النّار )) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( عمّاربيچاره را يك گروه ستمگر (2) خواهند
(1) يعنى به آنچه منبراى آن فرستاده شده ام اعتراف كند .
(2) قاضى در شرح مصابيح مى گويد : مقصود از اين گروه ، معاويه و طرفداران اوهستند . مناوى گفته : اين سخن صريح است در اينكه طرفدارانمعاويه كه عمّار را در واقعه صفّينگشتند گروهى ستمگر بودند ، و بر اين دلالت دارد كه حق با على است . قرطبى مى گويد : اين حديث از استوارترين و صحيح ترين احاديث است ، و از آنجا كه معاويه نتوانست آن را انكاركند ، گفت : همانا كسى كه او را { از خانه } خارج ساخت به قتل رسانيد . على (عليه السلام ) در پاسخ وى گفت : در اين صورت بايد پيامبر حمزه را كشته باشد كه او را { از خانه } خارج ساخت . اين دحيه مى گويد : اين پاسخ از سوى على دليلى است قانع كننده كهپاسخ براى آن نيست و جاى اعتراض ندارد . امام عبد القاهر جرجانى در كتاب الامامه مى گويد فقهاى حجاز و عراقاز اهل حديث و راى كه مالك و شافعى و ابو حنيفه و اوزاعى و بخش اعظم متكلّمين و مسلمانان از جمله آنانند اجماع كرده اند كه على درنبردش با مردم صفّين همانند نبردش با اهل جمل بر حق بوده و كسانى كه با او جنگيدند افزون خواه و ستمگربودند ، ولى اين افزون خواهى موجب كفرشان نمى شود . امام ابومنصور در كتاب الفرق در توضيح عقيده اهل سنّت مى گويد :آنان اجماع كرده اند بر اينكه على درنبردش با اهل جمل يعنى طلحهو زبير و عايشه كه در بصره به وقوع پيوست ، و يز درنبردش با مردم صفّين يعنى معاويه و لشكريانشبر حق بوده است . فيض القدير ، ج6 ، ص 365 ـ 366 .
(68)
كشت ، او آنان را به سوى بهشت فرا مى خواند و آناى وى رابه سوى آتش دعوت مى كنند .))(1).
(1) سيوطي در خصائص گفته است : اين حديث متواتر است وبيش از ده تن از صحابه آن را روايت نموده اند .
(69)
( لا)
119 ـ قال رسول الله ( صليالله عليه و آله و سلّم ) : (( لا يزال هذا الاّمر فى قريش ما بقى من النّاس اثّنان)) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) فرمود : (( تا هنگامى كه از مردم دوتن باقى باشند ، پيوسته اين امر (1) در ميان قريش خواهد بود)).
به يارى خداوند بزرگ و توفيق نيكوى او پايان پذيرفت ،اين است پايان آنچه خواستيم در اين جزوه شريف گرد آوريم ، و سپاس خداى بزرگ را ، سپاسيپاك و مبارك و فراوان ، و درود بر سرورمان محمّد ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) وخاندانش كه خداوند پليدى را از آنان بزدود و چنان كه بايد ، پاكشان ساخت .
گرد آورى اين متن و توضيحات آن در شب پنجشنبه سيزدهم رجبسال 1413 هجرى در شهر مقدّس قم ، آشيانه خاندان محمّد ( صلى الله عليه و آله و سلّم ) پايان يافت ، و الحمد لله ربّ العالمين .
قم ـ كمترين خادمان اهل بيت (عليهم السلام ) |
حبيب الله بن عبد الحسن الصّادقي |
غفر الله تعالى له و لوالديه و للمومنين