((الف ))
1 ـ قال رسول الله(صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( آل محمد كلّ تقى )) (1).
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : ( هر انسان پرهيزگاراز آل محمد است )).
2ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( عليّ فى الجنّه ..)).
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( …. على در بهشتخواهد بود … )).
3ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( اتانى ملك فسلّم عليّ ، نزلمن السما لم ينزل قبلها ، فيشّرنى انّ الحسن و الحسين سيّدا شباب اهل الجنّه ، وآنّ فاطمه سيده نسا آهل الجنّه))(2).
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( فرشته اى نزد من آمدو بر من سلام كرد . او از آسمان فرود آمد ، كه فرود آمدنش سابقه نداشت ، و به مننويد داد كه حسن و حسين دو سرور جوانان اهل بهشتند و فاطمه سرور زنان اهل بهشت است)).
(1) در المعجم الصّغير نيز همين گونه است ، چنانكه اين لال ، تمام ، عقيليو حاكم در تاريخ خود و بيهقى چنين آورده اند .
(2) اين حديث را نسايى نيز نقل نموده و حاكم آن را به همين مضمون روايتكرده و گفته : اين حديث صحيح است ، و ذهبى آن را ثابت دانسته است .
(26)
4-قال صلى الله عليه و اله ) (احب اهلى االى فاطمه ))(1):
پيامبر خدا صلى الله عليه و اله فرمود : (( فاطمه نزد من محبوب ترينكسان من است )) .
5-قال صلى الله عليه و اله : احب اهل بيتى الى الحسن و الحسين ))(2):
پيامبر خدا صلى الله عليه و اله فرمود : ((حسن و حسين نزد من محبوبترين خاندان منند )) .
6-قال (صلى الله عليه و ا له ) : (( احبوا الله لما يغذوكم به من نعمهو احبونى لحب الله و احبوا اهل بيتى لحبى ))(3):
پيامبر خدا (صلى الله عليه و اله فرمود : ((خداى را بخاطر انكه ازنعمتهايش به شما غذا مى دهد دوست بداريد و مرا بخاطر دوستى خدا دوست بداريد وخاندانم را بخاطر دوستى من دوست بداريد )).
7-قال (صلى الله عليه و اله ) L ( اخبرنى جبريل ال حسينا يقتفلبشاطى الفرات )) (4) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و ال ) فرنئذ : (( جبرئيل به من خبر داد كهحسين در كنار فرات كشته مى شود )) .
(1)ترمذى اى حديث را حسن , و حاكم ان را صحيح دانسته است . طيالسى , طبرانى , ديلمى و ديگران نيز اين حديث را از اسامه نقل نموده اند .
(2)ابو يعلى نيز اين حديث را نقل كرده و ترمذى ان را حسن دانسته است .
(3)اين حديث را ترمذى و حاكم صحيح دانسته اند , و ذهبى در تلخيص ان را ثابت دانسته است .
(4)احمد در مسند مثل اين حديث را نقل نموده است .
(27)
8ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( آخلفونى فى آهل بيتى )):
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آلهو سلم ) فرمود : (( در مورد خاندانم جانشين من باشيد )).
9ـ قال (صلى الله عليه و آلهو سلم ) : ((ادبوا اولادكم على ثلاث خصال: حب نبيكم ، و حب آهل بيته ، و قراه القرآن ، فانّ حمله القرأن فى ظلً الله يوملا ظل الا ظله مع أنبيائه و أصفيائه :
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آلهو سلم ) فرمود : فرزندانتتان را بر سه خصلت تربيت كنيد :
دوستى پپامبرتان و دوستى خاندان وى و تلاوت قرآن ، .زيرا حاملان قرآن درروزى كه هيچ سايه اى جز سايه { رحمت } خدا نيست ، با پيامبران و برگزيدگان او درسايه {رحمت } الهى خواهند بود )).
10 ـ قال (صلى الله عليه و آلهو سلم ) : (( اراف امتى ... و اقضاهم على ... )):
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آلهو سلم ) فرمود : ((مهربان ترين امّت من .. و أشناترين آنان به داورى على است ... )(1).
11ـ قال (صلى الله عليه و آلهو سلم ) : (( اشتدّ غضب الله على منآذانى فى عترتى ))(2)
(1)سمهودى مى گويد : (( روشن است كه اسا داورى ، دانش اشت ، و در فيضالقدير شرح (( الجامع الغير )) ( ج 1 ، ص 459ـ 460) آمده است كه : گفته اند همانگونه كه وى در علوم ظاهرى أشناترين اصحاب به قضاوت بود ، داناترين أنان به علومباطنى نيز به شمار مى رفت . حكيم ترمذى در مورد سخن پيامبر كه به على فرمود : ((حلّه اى را بپوش كه براى تو پنهان نموده ام )) گفته است : به عقيده ما اين حلّه ،حلّه توحيد است ، زيرا على در خدا شناسى تقّم داشت و به همين جهت بر تمامى اصحابپيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )برترى جسته بود .
(2)اين حديث از ابو نعيم نقل شده است .
(28)
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( خشم خدا ، بركسى كه مرا در مورد خاندانم آزار دهد شديد خواهد بود )).
12ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( افضل نسا, اهل الجنهخديجه بنت خويلد ، و فاطمه بنت محمد ، و مريم بنت عمران ، و آسيه بنت مزاحم امراهفرعون )) (1).
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( بر ترين زنان اهل بهشتخديجه دختر خويلد ، فاطمه دختر محمد ، مريم دختر عمران ، و آسيه دختر مزاحّم همسرفرعون است )).
13ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : ((اللهم اجعل رزق آل محمد في الدنيا قوتاً )).
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( خداوندا ! دردنيا خوراكى كافى روزى خاندان محمّد كن )).
14ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : ((أما بعد، ألا أيها الناس فانما أنا بشر يوشك أن يأتي رسول ربي فأجيب، وأنا تارك فيكم ثقلين : أولهما كتاب الله فيه الهدى والنور، من استمسك به وأخذ به كان على الهدى، ومن أخطأه ضل، فخذوا بكتاب الله تعالى واستمسكوا به، وأهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي)).
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( امّا بعد ، ايمردم بدانيد كه من هم بشرى هستم و نزديك است فرستاده پروردگار { و فرشته مرگ } نزدمن آيد و
(1)حاكم گفته است : (( اين حديث صحيح است ، و ذهبى آن را ثابت دانسته است )).
(2)اين حديث را بخارى در كتاب الّرقاق نقل نموده است .
(3) فخر رازى مى گويد : خداى بزرگ ، خاندان پيامبر را در پنج چيز برابرساخته است : در دوستى و تحريم صدقه و پاكى و سلام و درود ، و اين ويژگيها براى ديگران قرار داده نشده است . ((فيض القدير ، ج2 ، ص 174ـ 175)).
(29)
ندايش را پاسخ مى گويم ، و من دو چيز گرانقدر در ميان شما بر جاى ميگذارم : نخستين آنها كتاب خداست كه در آن رهنمود و نور است ، هر كس به آن چنگ زندو آن را بگيرد ، بر {راه } هدايت است و هر كس از آن منحرف گردد گمراه شده است . پسكتاب خداى بزرگ را بگيريد و به آن چنگ در نزنيد ، و {ديگر } خاندان من است كه خدارا در مورد خاندانم به شما ياد آورى مى كنم : {آري} خدا را در مورد خاندانم به شماياد آورى مى كنم )).
15ـ قال (صلى الله عليه و آله وسلم ) : ((ان الله اصطفى كنانة من ولد اسماعيل، واصطفى قريشاً من كنانة، واصطفى من قريش بني هاشم، واصطفاني من بني هاشم)):
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله وسلم ) فرمود : (( خداوند از ميانفرزندان اسماعيل كنانه را برگزيد ، و از ميان كنانه قريش را انتخاب كرد ، و ازميان قريش بنى هاشم را برگزيد ، و از ميان بنى هاشم مرا انتخاب نمود )).
16ـ (( ان الله تعالى اصطفى من ولد ابراهيم اسماعيل، واصطفى من ولد اسماعيل بني كنانة، واصطفى من بني كنانة قريشاً، واصطفى من قريش بني هاشم، واصطفاني من بني هاشم)).
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( خداى بزرگ از ميانفرزندان ابراهيم اسماعيل را بزگزيد ، و از ميان فرزندان اسماعيل بنى كنانه راانتخاب نمود ، و از ميا بنى كنانه قريش را برگزيد ، و از ميان قريش بنى هاشم رااتخاب كرد ، و از ميان بنى هاشم مرا برگزيد )).
(30)
17ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ): ((انّ الله تعالى أمرني بحبّ أربعة، وأخبرني أنه يحبهم : عليّ منهم وأبوذر، والمقداد، وسلمان)).
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( خداى بزرگ مرا بهدوستى چهارتن فرمان داده است و به من خبر داده كه خود نيز آنان را دوست مى دارد :على از آنان است و نيز ابوذر و مقداد و سليمان )).
قال ـ (صلى الله عليه و آله و سلم ): ((انّ الله تعالى أمرني أن أزوج فاطمة من عليّ)).(1) :
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: (( خداى بزرگ به منفرمان داده است كه فاطمه را به عقد على در آورم )).
19 ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : ((انّ الله تعالى جعل ذرية كل نبي في صلبه، وجعل ذريتي في صلب علي بن أبي طالب)) :
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( خداى بزرگ نسل هرپيامبرى را در صلب وى قرار داده و نسل مرا در صلب على بن ابى طالب نهاده است)).(2).
20 ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : ((انّ الله تعالى حرم علي الصدقة وعلى أهل بيتي)) :
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( خدا بزرگ صدقه رابر من و خاندانم حرام ساخته است )).
21ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : ((انّ الصدقة لا تنبغي لآل محمد، انما هي أوساخ الناس)) :
پيامبر خدا ((صدقه براى ما خاندان محمّد سزاوار
(1)اين سخن را هنگامى پيامبر فمود كه ابوبكر وعمر به خواستگارى فاطمه آمدندو پيامبر آنها را رد كرد و فاطمه را به على تزويج نمود .
(2)يعنى فرزندان وى را تنها از فاطمه قرار داده ، و از ويژگيهاى آن حضرتاين است كه فرزندان دخترش منسوب به او هستند .
(31)
نيست ، زيرا آن چرك و كثافت {اموال } مردم است )).
22ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( انّ الصدقهلا تحل بنا ، و انّ مولى القوم منهم ))(1) .
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : ((صدقه براى ما حلال نيست ، و همانا سرپرست مردم از خود آنان است )).
23ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( انّ ابنى هذاسيّد ، و لعل الله ان يصلح به بين فئتين عظيمتين من المسلمين )):
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود (صليالله عليه و آله و سلم ) (( اين پسرم {حسن } بزرگوار است ، و اميد مى رود كهخداوند به وسيله او ميان دو گروه عظيم از مسلمانان را سامان دهد )).
24ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( انّ عده الخفا,بعدى عده نقبا، موسى )):
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : ((جانشينان بعد از من (2) ، به تعداد سرگردگان {قوم} موسى خواهند بود )).
25ـ قال (صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( انّ فاطمه احصنتفرجها فحرمها الله و ذريتها على النّار )):
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : ((فاطمه دامانش را پاك نگاه داشت ، از اين رو خداوند او و فرزندانش را بر آتش حرامساخت )).
(1) اين حديث رااحمد نيز نقل نموده و حاكم گفته كه موافق شرط شيخين ( بخارى و مسلم ) است ، و ذهبيآن را ثابت دانسته است .
(2) مقصود جانشينانبحق پيامبرند ، و گرنه ستمكاران هرگز نمى توانند جانشين پيامبر باشند ، اين حديثاشاره اى نيز به خلافت امامان دوازده گانه دارد .
(32)
26ـ قال ( صليالله عليه و آله و سلم ) : (( انّ مثل اهل بيتى فيكم مثل سفينه نوح ، منركبها نجا و من تخلف عنها هلك )) :
پيامبر خد ( صليالله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( مثل خاندان من در ميان شما مثل كشتى نوح است ،هر كس بر آن سوا ر شد رهايى يافت و هر كس از آن بازماند نابود گرديد ))(1).
27ـ قال ( صليالله عليه و آله و سلم ) : (( انا آل محمد لا تحلّ لنا الصدقه )):
پيامبر خدا ( صليالله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( صدقه براى ما خاندان محمّد حلال نيست )).
28ـ قال ( صليالله عليه و آله و سلم ) : (( انّى تاريك فيكم خليفتين : كتاب الله حبل ممدودّ مابين السما’ و الارض ، و عترتى اهل بيتى ، و انّهما لن يتفرقا حتّى يردا على الحوض)) (2):
(1)وجه تشبيه آن است كه از ميان قوم نوح آنان كه سرنشين كشتى بودند رهايييافتند ، پيامبر نيز براى امّتش رهايى را در سايه تمسك به خاندان رسالت مقرّر فرمودهو خاندان خود را وسيله اى براى دستيابى به آنان قرار داده و امّت را وارد نموده استكه به دوستى اهل بيت و ريسمانشان چنگ زنند و براى آنكه نعمتهاى الهى را سپاس گفتهباشند آنان را بزرگ بشمارند و رهنمودهاى دانشمندانشان را فرا گيرند ، زيرا هر كساين راه را برگزيند ، از تاريكيهاى مخالفت رهايى يافته و شكر نعمتهاى پى در پى خدارا به جاى آورده است ، و هر كس از آنان باز بماند ، در دريافى كفر و سركشى غرقكشته ، سزاوار آتش شده است ، چرا كه دشمنى با آنان ـ چنانكه در بعضى روايات آمده استـ سبب ورود در آتش خواهد بود . (( فيض القدير ، ج 2 ، ص 519)).
(2)اين حديث را ابو يعلى و حافظعبد العزيز بن اخضر جنابذى نيز نقل نموده اند .
سمهودى مى گويد : در اين باب افزون بر بيست تن از صحابه وجود دارند .
(33)
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( من دو جانشين درميان شما بر جاى مى گذارم : كتاب خدا ، كه ريسمانى است ميان آسمان و زمين كشيده شدهاست ، و عرترم كه خاندان منند ، اين دو از يكديگر جدا نمى شوند تا بر حوض { كوثر} درآيند )) (1).
29 ـ قال (صلى الله عليه و آلهو سلم ) : (( انا دار الحكمه و عليّ بابها )) :
پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله و سلم ) فرمود : (( من سراى حكمتم و على در آن است )) (2).
(1) يعنى اگر دستورات كتاب خدا را به كار بستيد و از نواهى آن باز ايستاديدو به رهنمودهاى عترتم راه يافتيد و از روش آنان پيروى نموديد هدايت يافته ايد وگمراه نخواهيد شد . قرطبى مى گويد : اين سفارش و تاكيد عظيم مى رساند كه احترامخاندان پيامبر و نيكويى با آنان و تعظيم و دوست داشتنشان ، همانند واجبات موكّد كهبرا هيچ كس عذرى در تخلّف از آنها نيست ، واجب است . اين علاوه بر آن ارتباطى استكه ما مى دانيم آنان با پيامبر دارند و جزيى از او به شمار مى آيند ، چرا كه آنانريشه هاى او هستند و از وى نشات گرفته اند ، چنانكه پيامبر فرمود : (( فاطمه پاره تنمن است )) . در عين حال بين اميّه در برار اين همه حقوق عظيم به مخالفت و نافرمانيبرخاسته و خون خاندانش را به زمين ريختند . زنان و كودكانشان را به اسارت برده وخانه هايشان را ويران نموده اند . شرافت و فضيلت آنان را انكار كرده و نسبت بهآنان لعن و ناسزا روا دانستند و با وصيّت مصطفى ( صلى الله عليه و آله و سلم ) به مخالفت برخاستندو با هدف و آرزوى او رويا رويى نمودند . راستى چه شرمنده اند آنگاه كه در برار اوقرار مى گيرند و چه رسوايند روزى كه بر او عرضه مى شوند ! فيض القدير ، ج 3 ، ص14ـ15.
(2) يعنى على بن ابى طالب همان دّرى است كه از آن مى توان وارد حكمت گرديد. راستى اين مقام و منزلت چقدر والاست ، و كسانى كه پنداشته اند مقصود از (( عليّ بابها)) اين است كه در آن سرا بلند است . و (( عليّ )) را از (( علوّ )) به معنى ارتفاعو بلندى گرفته اند ، به پندارى باطل كه هرگز براى آنان سودمند نيست دست يافته اند .فيض القدير ، ج 3 ص 46.
(34)
3ـ قال ( صليالله عليه و آله و سلم ) : (( انا مدينه العلم و عليّ بابها . فمن اراد العلم فلياتالباب )) (1):
پيامبر خدا ( صليالله عليه و آله و سلم ) : (( اوّل مناشفع له يوم القيامه من امّتى اهل بيتى ، ثم الاقرب فالاقرب من قريش ، ثم الانصار، ثم من آمن بى و اتّبعنى من اليمن ، ثم من سائر العرب ، ثم الاعاجم ، و من اشفع لهاوّلا افضل )) (2):
پيامبر خدا ( صليالله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( نخستين كسانى را كه از ميان امّتم در روزرستاخيز شفاعت مى كنم خاندان منند ، سپس از قريش آنان كه به من نزديكتر ونزديكترند ، آنگاه از انصار ، و سپس از مردم يمن آنان كه به من ايمان آورده و از من پيروى نموده اند ، آنگاه از ديگر مردمعرب و سپس از غير عربها شفاعت مى كنم ، و كسانى را كه در اوّل شفاعت مى كنم { اهلبيت من } از همه برترند )).
32 ـ قال ( صليالله عليه و آله و سلم ) : (( اوّل من يلحقنى من اهلى انت يا فاطمه ، و اوّل منيلحقنى من ازواجى زينب ، وهى اطولكن كفاّ )) :
پيامبر خدا ( صليالله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( اى فاطمه ! نخستين كسى كه از خاندانم به
(1) اين حديث را احمد بدون جمله (( فمن اراد العلم ... )) نقل نموده است .علّامه احمد بن محمّد بن صديق حسنى غمارى مغربى پيرامون تصحيح اين حديث شريف كتابينگاشته و آن را (( فتح الملك العليّ بصّه حديث باب مدينه العلم عليّ )) نام نهادهاست .
(2) اين حديث را دار قطنى در كتاب الافراد آورده و ابو طاهر مخلص نيز آن رادر ششمين حديث خود نقل نموده است .
(35)
من مى پيوندد تو هستى ، و نخستين همسرانم كه به من ملحق مى شود زينباست . و او در بخشش و عطا برترين شماست )).
33ـ قال ( صليالله عليه و آله و سلم ) : (( الا احدثكم باشقى الناس ؟ رجلين : احيمر ثمود الّذى عقرالنّاقه ، و الذى يضربك يا على على هذه حتّى يبلّ منها هذه )) (1).
پيامبر خدا ( صليالله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( آيا از بدبخت ترين مردم به شما خبر ندهم ؟ { بدبختترين مردم } دو كسند : آن مردك سرخ روى ثمودى كه ناقه را پى كرد و آن كس كه بر قرقسر تو ـ اى على ـ ضربه اى مى زند تا آنكه محاسنت از خون سرت رنگين شود )).