|
|
|
|
|
|
| اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف |
| و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى به شما آقايان كه برگزيده اين ملت هستيدبراى اين مساءله اى كه در قانون اساسى است و براى تعيين رهبر - و شوراى رهبرى - ياشوراى رهبرى توجه به اين معنا بسيار داشته باشيد كه آيا تعيين فلان آدم كه در ذهن مناست ، براى خدا من مى خواهيم تعيين كنم يا چون دوست من است ، چون رفيق من است ؟ و آن كهمى گويد اين صلاحيت ندارد، براى خدا دارد اين حرف را مى زند يا براى اينكه مثلارقابتى با او دارد؟ شك نكنيد كه - مساءله - ما نبايد پيش خودمان به خودمان تعميه كنيم .شك نكنيد كه اينها ريشه اش - اصل - اصل ريشه اش در نفس انسان است و انسان تا آن دمآخر، آنوقتى هم كه ميخواهد بميرد اين ريشه هست ، آنوقت بيشتر هم شايد ظاهر بشود. يكىاز علماى قزوين رحمه الله گفتند كه من رفتم بالاى سر يك كسى كه محتضر بود گفتبه من كه آن ظلمى را كه خدا به من كرده است هيچ كس به هيچ كس نكرده ، براى اينكه مناين بچه ها را با ناز و نعمت بزرگ كرده ، حالا دارد من را مى برد و اين مساءله خطرناكاست براى انسان ، خطر جدى دارد براى انسان كه انسان گمان كند شيطان از او دست برمى دارد در آخر عمر. از حالا، حالا كه فرصت هست - وقتى پيرمرد شديدمثل من ديگر نمى توانيد كارى بكنيد - از حالا كه جوان هستيد و قواى جوانى محفوظ استجديت كنيد به اينكه هواى نفس را از نفس خودتان خارج كنيد. همه گرفتارى ها روى همينهواى نفس است . در تعيين رهبر، در تعيين رهبرى ، نه دسته بندى باشد كه خير، ما مىخواهيم آن كسى كه با ما دوست است باشد، و نهاشكال باشد به اينكه اين چون با من خيلى دوست نيست ، نباشد. حق را ملاحظه كنيد. آنكهمرضى خداست ، نه آنكه مرضى نفس شيطانى ماست مساءله مهم است ، اهميت حياتى داردمساءله ، اين مساءله مهم الان در عهده شما آمده است . شماقبول كرده ايد اين را و اين مساءله مهم را بايد با توجه به خدا، استغاثه به خداىتبارك و تعالى كه مبادا خداى نخواسته لغزشى در انسان پيدا بشود و خودش هم توجهبه آن نكند از باب اينكه ستاره هايى بين انسان و نفس اماره اش هست . با اخلاص به خداىتبارك و تعالى و خالى كردن ذهن از همه امور، در اين امر، در اين امر خطير كه اگر لغزشدر آن پيدا بشود ممكن است لغزش در جمهورى اسلامى پيدا بشود و مى شود و آنوقت بهعهده شما آقايان است . اين يك تكليف الهى است به عهده تان آمده وقبول كرديد. وقتى قبول كرديد، بايد از عهده اش براى خدا برآئيد و هرچه فكر مى كنيدراجع به اين مساءله براى خدا باشد. شايسته تر را، نه آن كه با من دوست تر است . آنكه براى اسلام بهتر است ، آنهائى كه براى اسلام بهترند و البته ما حسن ظنى كه بهآقايان داريم و بسيارى از آقايان را از نزديك هم مى شناسيم ، همين معانى را اميدواريم كهآقايان به وجه شايسته عمل كنند و موفق باشند و انشاءالله خداى تبارك و تعالىهمراهى كند با شما و شما را هدايت كند به يك راهى كه رضاى اوست . 66 خود را وقف خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى و محرومان بنمائيد و وصيت اينجانب به رهبر و شوراى رهبرى در اين عصر كه عصر تهاجم ابرقدرت ها ووابستگان به آنان در داخل و خارج كشور به جمهورى اسلامى و در حقيقت به اسلام است درپوشش جمهورى اسلامى و در عصرهاى آينده آن است كه خود را وقف در خدمت به اسلام وجمهورى اسلامى و محرومان و مستضعفان بنمايند و گمان ننمايند كه رهبرى فى نفسهبراى آنان تحفه اى است و مقام والايى ، بلكه وظيفه سنگين و خطرناكى است كه لغزشدر آن اگر خداى نخواسته با هواى نفس باشد ننگ ابدى در اين دنيا و آتش غضب خداى قهاردر جهان ديگر در پى دارد. از خداوند منان با تضرع وابتهال مى خواهم كه ما و شما را از اين امتحان خطرناك با روى سفيد در حضرت خودبپذيرد و نجات دهد و اين خطر قدرى خفيف تر براى رؤ ساء جمهورحال و آينده و دولت ها و دست اندركاران به حسب درجات در مسؤ وليت ها نيز هست كه بايدخداى متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارك او بدانند. خداوندمتعال راهگشاى آنان باشد. 67 خدمت براى خدا عبادت است از شما برادرها و جوان هاى عزيزى كه در جبهه اسلام درمقابل كفر مشغول خدمت هستيد تشكر مى كنم . رمز پيروزى شما برادران و جوانان عزيزاتكال به خداى تبارك و تعالى و اعتماد به رحمت اوست كه اين در راءس همه امور است وديگرى پيروى از دستورات خداى تبارك و تعالى در اينكه همه با هم يكى باشيد و درروايت حضرت رسول هم آمده است كه مومنين يك دست هستند و حتى تعبير دو دست نفرمودند وبايد شما اجتماع و وحدتتان را به جائى برسانيد كه بين خودتان جدايى نبينيد و ايندستور اسلامى است كه با يكديگر برادر باشيد و اين وحدت و برادرى اسباب اين مىشود كه هيچ قدرتى نتواند بر شما چيره شود و تا اينتوكل و توجه به خدا هست هر قدرتى در مقابل شما هيچ و نابود است . شما بحمدالله بادلى روشن و چشمى باز براى خدا و براى اسلام و براى كشورى كه از خود شماستفداكارى مى كنيد و اين فداكارى پيش خداى تبارك و تعالى و ملائكة الله و انبيا ثبت است. هرگز از دشمن هراسى نداشته باشيد. كسى كه خدا با اوست از هيچ قدرتى جز قدرتاو هراسى ندارد و از آنجا كه ما همه چيزمان از اوست و بايد در راه او باشيم ، خودمان ،جانمان ، مالمان ، اولاد و فرزندانمان همه و همه از اوست . شما اين را مى دانيد كه هر چهبشود، پيروزى با ماست و مادامى كه شما اين ايده را داريد كه براى خدا خدمت كنيد، درعبادت هستيد و پيروز و دشمن شما انشاء الله شكست خورده است و نابود خواهد شد. اميدوارمكه خداوند قدرت روحى و بازوئى به شما عنايت كند كه در راه او جهاد كنيد و شما اجرشهدا را داريد، چه شهيد بشويد و چه شهيد نشويد. برويد به طرف نبرد با دشمن ، بادلى محكم و قلب هائى مملو از محبت خدا، قلب هائى كه از هيچ قدرتى ترس ندارد و خداوندهمه شما را حفظ كند. موفق باشيد. 68 خدمت به اسلام از بزرگترين عبادات است من از خداى تبارك و تعالى مسئلت ميكنم كه تمام كشور ايران ، هر جائى كه شما دوستانهستيد و در هر شغلى كه عزيزان ما اشتغال دارند، محلشان مهبط الهى باشد يعنى كارهابراى خدا، براى خدمت به بندگان خدا، براى خدمت به اسلام باشد كه اين ازبزرگترين عبادات است ، خدمت به خلق خدا و خدمت به اسلام . اميد است كه در هر جا شما هستيد، اداره شما و پست هاى شمامبدل بشوند به يك عبادتگاه و خدمت هاى شما همه عبادت باشد و من اميدوارم كه درمقابل آن رژيم سابق ، جاهائى كه ماءمورين بودند، مركز معصيت بود، امروز شما با تعهدبه اسلام و با تعهد به احكام اسلام و با تعهد به جمهورى اسلامى ، در خدمت بندگانخدا و مستضعفين باشيد و بيشتر از همه طبقات ضعيف را ملاحظه كنيد و اين خود يك عبادتبزرگ است براى شما و من اميدوارم كه شما به اين عبادت موفق باشيد و غنيمت بدانيداينكه در يك رژيمى واقع شديد، در يك حكومتى واقع شديد كه آن شغلى كه سابق معصيتبود، امروز عبادت است و آن اتاقى كه سابق در آن معصيت واقع مى شد، امروز با خدمت بهخلق خدا عبادتگاه است . و خداوند اين عبادتگاه را براى شما حفظ كند و شما را موفق كندكه به اين عبادت بزرگ كه خدمت به جمهورى اسلامى و خدمت به مردم است بيشتر موفقبشويد. 69 توجه كنيد كارها خدمت براى خدا باشد و من اميدوارم كه همه ما خدمتگزار به اسلام و مسلمين باشيم و همه شما آقايان با تعهد بهاسلام ، با اينكه حاضر بدانيد خدا را در كارهاى خودتان ، آن روزى را كه ميخواهيد يككسى را كنار بگذاريد، آن روزى كه مى خواهيد به يك كسى فرض كنيد كه يك (انگ )غير اسلامى بزنيد، توجه كنيد كه خدا حاضر است . اگر خداى نخواسته بر خلاف بكنيدعمدا و اگر سهوى باشد، اشتباهى باشد كه مقدماتش دست شماست ، بدانيد كه اين خداىحاضر و ناظر بر شما ممكن است نبخشد. توجه بكنيد كه كارها همه اسلامى باشد، براىخدا باشد، خدمت براى خدا باشد. 70 بايد تمام همّ خود را براى جلب رضاى خدا به كار گرفت ملت عزيز ما كه مبارزان حقيقى و راستين ارزش هاى اسلامى هستند، به خوبى دريافته اندكه مبارزه با رفاه طلبى سازگار نيست و آنها كه تصور مى كنند مبارزه در راهاستقلال و آزادى مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه دارى و رفاه طلبى منافات ندارد،با الفباى مبارزه بيگانه اند. و آنهايى هم كه تصور مى كنند سرمايه داران و مرفهانبى درد با نصيحت و پند و اندرز متنبه مى شوند و به مبارزان راه آزادى پيوسته و يابه آنان كمك مى كنند، آب در هاون مى كوبند. بحث مبارزه و رفاه ، بحث قيام و راحت طلبى، بحث دنيا خواهى و آخرت جويى دو مقوله اى است كه هرگز با هم جمع نمى شوند، وتنها آنهايى تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند.فقرا و متدينين بى بضاعت ، گردانندگان و برپادارندگان واقعى انقلاب ها هستند. مابايد تمام تلاشمان را بنماييم تا به هر صورتى كه ممكن است خط اصولى دفاع ازمستضعفين را حفظ كنيم . مسؤ ولين نظام ايران انقلابى بايد بدانند كه عده اى از خدا بىخبر براى از بين بردن انقلاب ، هر كس را كه بخواهد براى فقرا و مستمندان كار كند وراه اسلام و انقلاب را بپيمايد فورا او را كمونيست و التقاطى مى خوانند. از اين اتهاماتنبايد ترسيد، بايد خدا را در نظر داشت و تمام هم و تلاش خود را در جهت رضايت خدا وكمك به فقرا به كار گرفت و از هيچ تهمتى نترسيد. آمريكا و استكبار در تمامى زمينهها افرادى را براى شكست انقلاب اسلامى در آستين دارند در حوزه ها و دانشگاه ها مقدس نماهارا كه خطر آنان را بارها و بارها گوشزد كرده ام ، اينان با تزويرشان از درون محتواىانقلاب و اسلام را نابود مى كنند، اينها با قيافه هاى حق به جانب و طرفدار دين و ولايت ،همه را بى دين معرفى مى كنند، بايد از شر اينها به خدا پناه بريم و همچنين كسانىديگر كه بدون استثنا به هر چه روحانى و عالم است حمله مى كنند و اسلام آنها را اسلامآمريكايى معرفى مى نمايند، راهى بس خطرناك را مى پويند كه خداى ناكرده به شكستاسلام ناب محمدى منتهى مى شود. ما براى احقاق حقوق فقرا در جوامع بشرى تا آخرينقطره خون دفاع خواهيم كرد. امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدى است و مسلمانان در يك تشكيلات بزرگ اسلامىرونق و زرق و برق كاخ هاى سفيد و سرخ را از بين خواهند برد، امروز خمينى آغوش وسينه خويش را براى تيرهاى بلا و حوادث سخت و برابر همه توپ ها و موشك هاىدشمنان باز كرده است ، و همچون همه عاشقان شهادت ، براى درك شهادت روزشمارى مىكند. جنگ ما جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نمى شناسد و ما بايد در جنگ اعتقادى مان ،بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم . انشاءالله ملت بزرگ ايرانبا پشتيبانى مادى و معنوى خود از انقلاب ، سختى هاى جنگ را به شيرينى شكست دشمنانخدا در دنيا جبران مى كند، و چه شيرينى بالاتر از اين كه ملت بزرگ ايرانمثل يك صاعقه بر سر آمريكا فرود آمده است ! چه شيرينى بالاتر از اين كه ملت ايرانسقوط اركان و كنگره هاى نظام ستمشاهى را نظاره كرده است و شيشه حيات آمريكا را در اينكشور شكسته است و چه شيرينى بالاتر از اين كه مردم عزيزمان ريشه هاى نفاق و ملىگرايى و التقاط را خشكانيده اند! و انشاءالله شيرينى تمام ناشدنى آن را در جهانآخرت خواهند چشيد. نه تنها كسانى كه تا مقام شهادت و جانبازى و حضور در جبهه پيشرفته اند، بلكه آنهايى كه در پشت جبهه با نگاه محبت بار و با دعاى خير خود جبهه راتقويت نموده اند، از مقام عظيم مجاهدان و اجر بزرگ آنان بهره برده اند. خوشا بهحال مجاهدان ! خوشا به حال وارثان حسين عليه السلام ! اذناب آمريكا بايد بدانند كه شهادت در راه خدا مساءله اى نيست كه بشود با پيروزى ياشكست در صحنه هاى نبرد مقايسه شود، مقام شهادت خود اوج بندگى و سير و سلوك درعالم معنويت است ، نبايد شهادت را تا اين اندازه به سقوط بكشانيم كه بگوييم در عوض شهادت فرزندان اسلام ، تنها خرمشهر و يا شهرهاى ديگر آزاد شد، تمامى اينها خيالاتباطل ملى گراهاست و ما هدفمان بالاتر از آن است . ملى گراها تصور نمودند ما هدفمانپياده كردن اهداف بين الملل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است ، ما مى گوييم تاشرك و كفر هست ، مبارزه هست و تا مبارزه هست ، ما هستيم ما بر سر شهر و مملكت با كسىدعوا نداريم ، ما تصميم داريم پرچم لا اله الا الله را برقلل رفيع كرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوريم . پس اى فرزندان ارتشى و سپاهى وبسيجى ام ! و اى نيروهاى مردمى ! هرگز از دست دادن موضعى را با تاءثر و گرفتنمكانى را با غرور و شادى بيان نكنيد كه اينها در برابر هدف شما به قدرى ناچيزندكه تمامى دنيا در مقايسه با آخرت . پدران و مادران و همسران و خويشاوندان شهدا، اسرا، مفقودين و معلولين ما توجه داشتهباشند كه هيچ چيزى از آنچه فرزندان آنان به دست آورده اند كم نشده است فرزندانشما در كنار پيامبر اكرم و ائمه اطهارند، پيروزى و شكست براى آنها فرقى ندارد امروزروز هدايت نسل هاى آينده است ، كمربندهاتان را ببنديد كه هيچ چيز تغيير نكرده است امروزروزى است كه خدا اين گونه خواسته است و ديروز خدا آن گونه خواسته بود و فرداانشاءالله روز پيروزى جنود حق خواهد بود، ولى خواست خدا هر چه هست ما درمقابل آن خاضعيم و ما تابع امر خداييم و به هميندليل طالب شهادتيم و تنها به همين دليل است كه زير بار ذلت و بندگى غير خدا نمىرويم . البته براى اداى تكليف همه ما موظفيم كه كارها ومسايل مربوط به خودمان را به بهترين وجه و با درايت و دقت انجام دهيم . 71 عمده اين است كه ما آن دنيا آبرو داشته باشيم و شما هم انشاء الله خدمتگزار همه هستيد و همه ما خدمتگزار ملت هستيم . و خدا را در همه امورشما حاضر بدانيد، مهم آن معناست ، ما از اين جا خواهيم رفت ، هيچ شكى نيست ، من زودتر وشما هم بعدا مى آييد، اين مساءله اى نيست ، بلااشكال است مساءله . بايد فكر اين را بكنيم كه حالا كه رفتيم ، آن جا از ما پرسيدند كهشمايى كه رئيس جمهور بوديد براى مردم چه كرديد؟ شمايى كه نخست وزير بوديد چهكرديد؟ شمايى كه وزير بوديد چه كرديد؟ شمايى كهوكيل بوديد چه كرديد؟ ملت را ازشان مى پرسند كه شما براى اسلام چه كرديد؟ عمدهاين است كه ما آن جا آبرو داشته باشيم . اگر اين مطلب را درست بكنيم ، هم اين جا درستمى شود و هم آن جا درست مى شود. و اگر خداى نخواسته بخواهيم يك تخلفى بكنيم ، نهاين جا خيرش را مى بينيم ، نه آن جا خيرش را مى بينيم . من از خداى تبارك و تعالىتوفيق و سعادت و سلامت همه شما را خواستار هستم و از همه تان تشكر مى كنم كه در يكهمچو موقعى همه با حسن تفاهم ، با خوبى و با صفامشغول خدمت هستيد. 72 هر قدمى كه براى كشور اسلامى برمى داريد پيش خدا محفوظ است خداوند انشاءالله شماها را حفظ كند، شما جوان ها را حفظ كند كه همچو همت والائى داريد كهمى رويد در جهاد سازندگى و زحمت مى دهيد به خودتان ، لكن براى خداست اين . شما هرقدمى كه الان برداريد براى كشور اسلامى پيش خدا محفوظ است ،خيال نكنيد كه اين قوه هاى شما هدر مى رود. قواى انسانى وقتى هدر مى رود كه براى خدانباشد وقتى كه قوا براى خدا كار بكند هدر نمى رود، پيش خداست و اين سازندگى شماانشاءالله خودتان ساخته مى شويد به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى امر فرمودهاست و انبيا را براى او فرستاده كه هم اين جهاد، جهاد نفسى باشد و هم سازندگى براىملت . خداوند همه شما را موفق و مويد بدارد و من دعاگوى همه تان ، خدمتگزار همه هستم .سلامت باشيد انشاء الله . 73 براى خدا به بندگان خدا خدمت كنيد من تشكر مى كنم از خداى تبارك و تعالى كه در اين روز با شما عزيزانى كه براى اينكشور زحمت مى كشيد و براى سازندگى محرومان رنج مى بريد مواجه هستيم و از چهرههاى نورانى عزيز شما بهره مى بريم . خداى تبارك و تعالى اين زحمت هاى طاقتفرساى شما عزيزان ، را هرگز فراموشى راه نمى داده است شما عزيزان ، چه قشرروحانى و چه قشرهاى عزيز ديگر در اين مدت طولانى چه رنج ها برديد و چه خدمت هاىشايسته در سرتاسر كشور، در جبهه و پشت جبهه تقديم خداى تبارك و تعالى كرديد.آنهايى كه براى يك مستمند و يك مومن خدمت بكنند آنهمه اجر پيش خدا دارند و شما كهبراى ميليون ها مستمند و ميليون ها مستضعف خدمت مى كنيد جز خداى تبارك و تعالى كسىنمى تواند احصاء كند اجر شما را و من اميدوارم كه با همين عزم راسخ و با همين قدم الهىبه كار خودتان ادامه بدهيد و توجه به اينكه مردم درباره شما چه مى گويند، مخالفيندرباره شما چه مى گويند، نداشته باشيد. شما اخلاص داشته باشيد و براى خدا بهبندگان خدا خدمت كنيد و ثنا و اجر را از او طلب كنيد كه او جزاى شما را و اجر شما را عطامى فرمايد. و همين طور از فرماندهان محترم ژاندارمرى كه در اينجا حضور دارند تشكرميكنم ، تشكر ميكنم كه آنها هم در حد توان خودشان دارند به اين كشور خدمت مى كنند.كشور امروز از خود شماهاست و دست شرق و غرب از كشور كوتاه شده است و شما خودتانهستيد كه بايد كشور خودتان را اداره كنيد و حفظ كنيد. ازاول كه اين نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد همه قشرهاى امت چه قواىنظامى و انتظامى و چه پاسداران عزيز و چه جهاد سازندگى و چه كميته ها، همه قشرهاىملت با هم دست برادرى دادند و به پيش رفتند چقدر شهيد دادند و چقدر مجروح و چهخانواده هايى جوان هاى خودشان را در راه اسلام از دست دادند، لكن نبايد ما بگوييم كه ازدست دادند. آنكه محفوظ است ، آنكه براى همه محفوظ است ، آن خدمتى است كه در راه اسلام وآن خونى است كه در راه اسلام ريخته شود. اسلام ازاول براى همين امر قيام كرده است كه به اين مستمندان عالم درمقابل ستمگران خدمت كند و اين ستمگران را به جاى خود بنشاند و شما اشخاصى هستيد كهپيرو يك همچو اسلام عزيز هستيد و به اين پيروى بايد ادامه بدهيد. 74 اگر خلوص برود، دست خدا هم برداشته مى شود و خاصيت يك نهضت اسلامى كه از خود توده ها و خود ملت برخاسته همين هائى است كه درايران واقع شد. يكدفعه سرتاسر ايران بعد از اينكه انقلاب به پيروزى تا حدودىرسيد سرتاسر كشور بدون اينكه يك نظمى در كار باشد و يك اشخاصى بخواهند مردمرا آگاه كنند، خودشان برداشتند و سازمان هائى درست كردند و گروه هايى درست كردند.سرتاسر ايران خود ملت دادگاه درست كرد و در هر شهرى ، در هر ناحيه اى يك ملائىقاضى شد و چند نفرى هم دادستان و امثال ذلك بدون اينكه از مركز يك تعيين شده باشد وسرتاسر كشور نهادهاى مختلف پيدا شد، جوشيد. يكى از نهادهايى كه از خود ملت جوشيدو متكفل آن خود ملت بود، همين جهاد سازندگى بود. كميته ها و پاسداران و همه اين نهادهاىتازه و جديد بدون اينكه يك سازمانى در كار باشد خود همان مردم درست كردند و مادامىكه اين معنا باشد كه مردم خودشان موظف مى دانند خودشان را براى ساختن ، آسيب نخواهندديد. آن روز آسيب خداى نخواسته به كشور ما و به ملت ما مى رسد كه اين معنائى كه دراول نهضت پيدا شد و سبب پيروزى شد، اين معنا از بين مردم برود يعنى به واسطهاختلافات و تشتتات و هواهاى نفسانى طورى بشود كه از آن معناى الهى كه در بين ملتبود و موجب پيروزى شد تهى بشود و در آنوقت دست رحمت الهى از سر اين كشور خداىنخواسته برداشته بشود. كارى بكنيد كه اين كلمه يد الله مع الجماعه از دستتاننرود. اگر جماعت ها همه با هم باشند و ايده اسلامى باشد دست خدا همراه شماست . نهادهائى كه در ايران از خود ملت پيدا شد اولش با يك قصد خالصى ، الهى پيدا شد وظاهر شد. اگر اين قصد خالص از پيش شما كوچ بكند دست خدا هم برداشته ميشود.كوشش كنيد كه اين نهادى كه شما در آن خدمت مى كنيد و خدمت ارزنده اى است ، بسياركوشش كنيد كه اين خدمت در راه خدا باشد. خدمت به بندگان خدا، خدمت به بندگانمستضعف خدا كه مورد عنايت حق تعالى هستند. كوشش كنيد خدمت براى مستضعف باشد، نهبراى هواهاى نفسانى و كوشش كنيد كه اين خدمت آلوده نشود به بعضى از كارهائى كهناپسند است . شياطين در صددند كه هر يك از اين نهادهاى اسلامى را لكه دار كنند. دستهاى خائنين در كار است ، توطئه ها در كار است كه اين نهادهاى اسلامى را به دنيا برخلاف آنچه كه هست معرفى كنند. اگر خداى نخواسته در اين نهادها يك كارهاى بر خلافموازين انجام بگيرد فرصت دست بدخواهان مى افتد و در بوق و كرنا اين مطلب را بزرگمى كنند و شما كه براى خدا مشغول كار هستيد شما را بدنام مى كنند. دادگاه هاىسرتاسر كشور توجه داشته باشند كه در دادگاهى ، خداى تبارك و تعالى را در نظربگيرند و از اشتباهات و خطاها و انحرافات پرهيز كنند و دراموال و نفوس مردم با احتياط رفتار كنند كه اگر خداى نخواسته يك بيگناهى به دستاشخاص ، مجرم حساب بشود يا براى او جزائى تعيين بشود، اين در دستگاه الهى بسياربزرگ است جواب ندارند بدهند. 75 وعده نصرت خدا در قبال خدمت خالصانه ماست تمام اين پيروزى ها و عدم پيروزى ها و سلطنت ها و ابرقدرتى ها و همه گذراست . ما اينجا نشستيم ، بلا اشكال در صد سال ديگر از ما خبرى نيست ، گذشته است ، رفته است ،پيروز بشويم رفته است ، شكست بخوريم رفته است ، قدرت داشته باشيم رفته است ،نداشته باشيم گذشته است . آن كه باقى است ، آن است كه در پيش خودمان است . آنچهباقى مى ماند، ما و چيزهايى كه حمل مى كنيم به عالم ديگر است . ما بايد فكر اين معناباشيم كه خدمت بكنيم / به / خدمتى كه براى ما سرمايه باشد براى آن جهان . زدن وپيروز شدن و فتح كردن و همه اينها اگر آن بعد معنوى اش نباشد، همه اش شكست است ،بلكه آنهايى كه بيشتر در نظر مردم پيروزند، شكسته ترند. اين قدرت هاى بزرگىكه در عالم بوده است و هست و خواهد بود، اينها اگر آن بعدى كه آنها را به سعادت مىرساند نداشته باشند، تمامش شكست است . چند روز خورد و خواب و جنايت و خيانت و بعدشتمام / در اين جا/ اين جا بسته مى شود و در آن عالم باز مى شود، صحيفه ما باز مى شود.همه اين عالم شهادت مى دهند براى ما، همه حاضرند. ما بايد كه فكرى بكنيم كه نصرتكنيم خدا را؛ ان تنصروا الله ينصركم جنگ نيست ، انزوا هم نيست پيشرفت نيست ،شكست هم نيست . نصرت يك معنايى است كه در خود انسان بايد متحقق بشود ما اگر چنانچهدر همه جبهه ها پيروز بشويم ، لكن به عنوان نصرت خدا نباشد، براى نصرت خودمانباشد، بخواهيم كه خودمان يك جايى را بگيريم ، ما نصرت خدا را نكرديم و خدا هم آنوعده اى را كه داده اند، عمل نمى كنند، اگر عمل كنند يك عنايت خاصى است ، ربطى به ماندارد. آنى كه وعده كرده است كه ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم ، آن ايناست كه شما جبهه نصرت را باز كنيد، خدا هم باز مى كند. شما براى خدا كار كنيد، براىخدا پيش برويد، براى خدا زحمت بكشيد، براى خدا همه كارها را انجام بدهيد. آن كه درجبهه هست براى خدا بايد جبهه باشد، آن كه پشت جبهه است براى نصرت خدا باشد، اينكسى كه متصدى امور لشكر است براى خدا متصدى باشد، آن كه متصدى امور كشور استبراى نصرت خدا باشد، آن كه در مجلس است براى خدا در مجلس باشد، براى نصرتخدا باشد و بالاخره اگر همه با نصرت خدا باشيم ، خدا به وعده خودش بىاشكال عمل مى كند. اگر نقصى باشد در ماست اگر/ در نصرت / ما بهخيال خودمان پيروزى داريم پيدا مى كنيم ، لكن نصرت خدا نباشد، يعنى براى او نباشدبراى پيشرفت مقاصد الهى نباشد، مقاصد الهى مقصود اين است كه براى مظلومان ، براىمستمندان ، براى پيشرفت احكام اسلام ، براى دفع ظلم از مظلومان ، براى قطع يدستمگران ، همه اينها براى خدا، خدا فرموده است ، ماعمل مى كنيم . اگر فرموده بود كه برويد در/منزل هاى تان / منزلتان بنشينيد، آن وقت مابراى خدا مى رفتيم منزل مى نشستيم وقتى ميفرمايد كهقتال كنيد، قاتلوهم /ما/ براى خدا، براى اطاعت اوست . وقتى براى اطاعت اوست ، نصرت وشكستن هيچ فرقى با هم ندارد، براى اين كه اين وجهه الهى اش همه اش نصرت است . آنچيزى كه مربوط به معنويات است و مربوط به يك جهان ديگر است و براى ما، مايه دستاست ، براى ما سرمايه است ،/آن / وقتى در دست ما باشد، چه شكست بخوريم و چه پيروزبشويم ، هيچ فرقى با هم ندارد و اگر اين معنا نباشد باز هم فرقى ندارد، بلكهپيروزى ها شكستش بيشتر است . 76 نصرت خدا، نصرت بندگان خداست بايد ما جديت كنيم كه اين معنا را درست بكنيم .دنبال اين باشيم كه اگر چنانچه متصدى امر دولتيم ، دولتى باشيم كه براى خدا كاربكنيم و براى خدا كار كردن ، اين است كه ببينيم خدا چى فرموده است ، چى گفته است ، مابايد بكنيم . فرموده است كه به مستمندان بايد برسيد، به ضعفا بايد برسيد، بهمردم فقير بايد برسيد براى همه بايد تهيه كنيد. وقتى كه بنا شد ما براى اين جهتخدمت كرديم ، اين نصرت خداست . نصرت خدا، نصرت بندگان خداست نصرت دين خداست. وقتى ما نصرت كرديم بندگان خدا را براى خدا، براى اين كه اينهاعيال الله هستند، ما اگر چنانچه در جبهه ها هم پيروز نشويم ، اين جا پيروز، و اگر اينطور نشد، شكست خورديم از همين حالا، در اوج پيروزى در شكست هستيم / اين جا در اوج / و درحضيض شكست ، پيروز هستيم . ميزان ، اين است و ما بايد اين را در نظر بگيريم . در هيچپيروزى اى به مقدار خارج از متعارف كه مربوط به خدا نباشد، غرور و خوشحالى پيدانكنيم و در هيچ شكستى سرشكستگى نداريم ، براى اين كه ما نمى خواستيم خودمان يكچيزى بشويم كه سرشكستگى پيدا كنيم ، ما مى خواستيم اطاعت امر خدا را بكنيم . خدافرموده است : برويد دست ظالم را قطع كنيد. ما مى رويم ، آن قدرى كه قدرت داريم ،دست ظالم را، بتوانيم قطع ميكنيم ، نتوانستيم ، كار خودمان را انجام داده ايم . به مافرموده است كه قاتلوهم 77 ، خداوند تعزيرشان مى كند به دست شما. ما مقاتله مىكنيم ، اطاعت است ، يعنى سربسته و دربسته در اختيار او بايد باشيم ، اطاعت بكنيم ،دنبال هر چى مى رويم اطاعت بكنيم . اگر موعظه مى كنيم براى اطاعت خدا باشد و اگرموعظه مى شنويم هم براى اطاعت خدا باشد. اگر جنگ مى كنيم براى خدا باشد، اطاعت خداباشد و اگر صلح مى كنيم ، اطاعت خدا. هر جا فرموده آن كار را بكنيد، آن كار را مى كنيم، هرجا فرموده اين كار را بكنيد، اين كار را مى كنيم . اگر اين طور شديم كه از خودمانيك چيزى را مايه نگذاشتيم ، هرچه هست از اوست ، چيزى هم نداريم كه مايه بگذاريم ،خيال مى كنيم چيزى داريم ، هرچه هست از اوست . هرچه ماخيال مى كنيم داريم ، نه ! از اوست پيش ما، امانت است اين امانت هم يك وقتى رد مى شود بهخودش اگر هم داشته باشيم به خيال خودمان ، از ما نيست ، اشتباه مى كنيم . 78 سعيد اين است كه همه چيز را براى (او) بخواهد همه عذابهايى كه در آن عالم هست براى نفهمى آدم است .خيال مى كند خودش چيزى است ، چون خيال مى كند خودش چيزى است ، مى خواهد به همهتفوق پيدا كند. چون براى خودش هست ، مى خواهد همه چيز را براى خودشتحصيل بكند، و اين است كه انسان را به شقاوت مى رساند. و سعيد اين است كه همه چيزرا براى (او) بخواهد و براى او خواستن ، يعنى براى بندگان خدا، براى احكام خدا. مااگر چنانچه در اين جنگى كه برمان تحميل شده است ، دفاع مى كنيم و دفاع كرديم وبيرون كرديم اين اشخاص جنگجوى مفسد را، براى اين است كه خدا فرموده است : دفاعبايد بكنيد. دفاع هست ، ما دفاع مى كنيم . اگر هم فرموده بود كه نه ، برويد جنگبكنيد، مى رفتيم جنگ مى كرديم . حالا چون فرموده دفاع است ، ما دفاع مى كنيم . مادامىكه آنها مشغول اين كارهاى مفسده جويى هستند، ما هم بايد دفاع كنيم ، يعنى ما اطاعت امر خدامى كنيم ، هر كس هم هر چى مى خواهد بگويد. اگر براى خدا شد، از حرف هاى مردم هيچناراحت نمى شويم . حرف را همه مى زنند - اگر نه ، همه نمى گويند - حرف زده مىشود. شما بايستيد شب و روز را اطاعت خدا بكنيد، برايتان يك چيزى مى گويند، برويدبراى جنگ و همه كار بكنيد براى خدا، برايتان يك چيزى مى گويند. ماءمون نيستيد اززبان مردم ، همان طورى كه پيغمبر اكرم ماءمون نبود، براى او آن همه مى گفتند، براىاميرالمومنين هم آن همه مى گفتند، لكن آنها براى اين كه كارشان براى خدا بود از اين كهبگويند فرض كنيد كه ، مگر اميرالمومنين نماز هم مى خواند؟ مگر على نماز هم مى خواندكه توى مسجد كشتندش ؟ او از اين ناراحت نمى شود. اگر ناراحت بشود، براى اين كه چرايك آدمى اين طور است ، نه چرا /من / براى من مى گويد. انبيا، ناراحت اگر مى شدند براىاين بود كه چرا بايد بندگان (اين مردمى كه آمدند در اين جا و بنده هستند) خودشان رامستقل بدانند و براى خودشان كار بكند و فساد بكنند، براى اين دلسوزى مى كردند. واحتمال من مى دهم كه ما اوذى نبى مثل ما اوذيت هم ، اين معنا باشد، مناحتمال مى دهم كه آن معرفتى كه رسول خدا داشت ، ديگران نداشتند، مقاماتشان هر چهبود، به اندازه ايشان نبود. و هر چه مقامات بيشتر است راجع به معصيت هائى كه در عالممى شود، بيشتر اذيت مى شود. اگر بشنود كه در آن سر دنيا يك كسى يك كسى را اذيتكرده / اين / اين ناراحت بشود، نه از باب اين كه شهر خودم است ، نه از باب اين كهمملكت خودم است ، اقرباى خودم است ؛ از باب اين كه يك مظلوم در دنيا واقع شده . و لهذامى بينيد كه حضرت امير آن طور مى فرمايد كه وقتى كه آن چيز را از پاى يك ذمىبيرون آوردند، مى فرمايد مرگ براى انسان چطور است ، از ظلم ، بما انه ظلم بدشمى آيد، نه از ظلم به خودم . از خوبى به آن طورى كه خوب است خوشش مى آيد، هر كسهم به هر كس خوبى كند، از باب اين كه خوبى است خوشش مى آيد، هركس هم به هركسظلم كند، از باب اين كه ظلم است ناراحت مى شود. اين معنى ، اين است كه يك انسانى بداندكه چى هست و كجا هست و كجا مى رود. همه اين بساط برچيده مى شود لكن صحف ما برچيدهنمى شود، هست ، آن طرف است . پرده را الان هم اگر بردارند، ما خودمان مى بينيم كه چهكرديم ، چى هست ، ديگران هم مى بينند، اگر ستاريت خدا نباشد. 79 جنت لقاءالله بالاترين پاداش خادمين اسلام است من نمى دانم با چه بيانى از اين جوان هائى كه درطول اين مدت فداكارى كردند تشكر كنم . آنقدرى كه مى توانم عرض كنم اين است كه اينمطلب براى خداست و ما هم از خدا هستيم (انالله ) 80 و به سوى او هم مى رويم ،دير و زود خواهيم رفت و چه بهتر كه در اين راهى كه داريم قهرا به آن طرف مى رويمبا يك توشه باشد و آن توشه ، توشه توحيد است ، توشه خدمت به اسلام است . مننميتوانم براى - خدمتگزارى - جوانى كه براى خدمتگزارى به اسلام شب تا صبح ، شبزنده دارى مى كند، در حال خطر واقع مى شود، مجاهده مى كند، ارزش براى اين ما نميتوانيمحساب بكنيم كه ارزش اين چقدر است ، اجرت اين چقدر راست . مگر غير از خدا مى تواندكسى به اين اعمال پاداش بدهد؟ مگر طبيعت و زينتهاى طبيعت پاداش يك موجودى است كهبراى خدا قيام كرده است و براى خدا خودش را به خطر انداخته است ؟ آن چيزى كهدل ما را خوش مى كند اين است كه براى شما پيش خداى تبارك و تعالى يك حسابى بازاست و الا ما نمى توانيم از شماها تشكر كنيم يا خداى نخواسته به شما اجر بدهيم . ماهمچو قدرتى نداريم ، آنچه هست اين است كه شما از خدا هستيد، براى خدا هم خواهيد بود وخدا هم اجر شما را مى دهد. اجرى كه خدا مى دهد، آن ارزش دارد، ارزشعمل شما آن است كه خدا به شما مى دهد، ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اءموالهم بانلهم الجنه جنت ، آن جنتى كه لقاء خداست ، جنتى كه لقاء دوستان خداست ، آن براىشما كافى است و از آن كه گذشت ، ديگر در عالم طبيعت نمى شود براى اعمالى كهبراى خداست يك چيزى قرار داد - او - هر چه مربوط به عالم طبيعت است مادون آن چيزى استكه براى خداست . 81 علائم خدمت براى خدا 1- مطرح نكردن خود آنهايى كه در هر جا خدمت مى كنند توجه كنند كه خداى تبارك و تعالى و ملائكه اى كه ازطرف خدا موكل هستند مواظب هستند. همين موج هايى كه در دنيا از حرف شما، ازعمل شما منعكس مى شود، همين ها فردا پيش شما شهادت مى دهند. بايد توجه بكنيد بهاينكه مسؤ وليت بزرگ است مثلا - در - كسانى كه در جبهه هستند و جبهه خدمت مى كنند اينهاگروه هاى مختلف هستند، ارتشى هست ، ژاندارمرى هست ، پاسدار هست ، بسيجى هست ،عشايرى هست ، شهربانى هست از همه قشرها در آنجا خدمت مى كنند، مردم عادى هم ميروند خدمتميكنند، اينها مواظب باشند كه همين جا محل امتحان آنهاست كه آيا اينهايى كه دارند فعاليتمى كنند و مى خواهند كشور خودشان را نجات بدهند و دفاع كنند از كشور خودشان ، آيااينها باهم هماهنگ هستند يا هر كه مى خواهد براى خودش كار بكند؟ آيا براى خدا كار مىكنند يا براى خودشان ؟ اگر ملاحظه كردند كهميل دارند كه اين گروه خودشان قدرت داشته باشد قدرت در دست بگيرد نه گروهديگر، بدانند كه عمل شان شيطانى است ، شهادت شان هم اجر ندارد. و اگر ديدند كهبراى خدا دارند كار مى كنند؛ براى خدا كار كردن اينجا معلوم مى شود كه آن كسى كهسپاهى است نكشد طرف سپاه همه چيز را و آن كسى كه ارتشى است نكشد طرف ارتش همهچيز را هكذا ديگران . همه با هم براى خدا و براى نجات ملت و براى نجات كشور بهپيش بروند فرق نكند كه اين طايفه باشد يا آن طايفه باشد. مقصد عمده است . انبيااينطور بودند. اولياى خدا اينطور بودند. كار براى خداست به دست شما انجام بگيرد،گرفته است ، به دست من انجام بگيرد، گرفته است ، در دست ديگرى ، گرفته است. 82 2- عدم توقع از ديگران انسان كه يك قدم اصلاحى و زندگى ساز بر مى دارد نبايد توقع داشته باشد كه موردپذيرش همه قرار گيرد، اين نخواهد شد. اميرالمومنين را هم تا آخر عمر عده اىقبول نداشتند. اگر انسان بخواهد براى اسلام خدمت كند نبايد توقع اين را داشته باشدكه همه او را بپذيرند. كسى كه ميخواهد براى خدا كار كند بايد پيه حبس ، تبعيد،بدنامى و ساير چيزها را به خود بمالد. اگر به شما فحشى مى دهند، شما براى خاطرخدا بپذيريد و ثواب كنيد. اين را نبايد فراموش كنيم كه ما همه يك چنين كار بزرگى راانجام داده ايم ، حالا از شرق و غرب فحاشى نشنويم يا درداخل با فساد كسانى مواجه نگرديم ؟! 83 3- عدم انتظار اجر دنيوى
| اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف |
| |
|
|
|
|
|
|
|