بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اخلاق کارگزاران در کلام و پیام امام خمینی, بنیاد مستضعفان و جانبازان   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST-0 -
     30300001 -
     30300002 -
     30300003 -
     30300004 -
     30300005 -
     30300006 -
     30300007 -
     30300008 -
     30300009 -
     30300010 -
     30300011 -
     30300012 -
     30300013 -
     30300014 -
     30300015 -
     30300016 -
     30300017 -
     30300018 -
     30300019 -
     30300020 -
     30300021 -
     30300022 -
     30300023 -
     30300024 -
     30300025 -
     30300026 -
     30300027 -
     30300028 -
     30300029 -
     30300030 -
     30300031 -
     30300032 -
     30300033 -
     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     IStart -
     MainFehrest -
 

 

 
 

 

next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page

اگر تمام انبياء عظام جمع بشوند در يك شهرى و در يك كشورى ، هيچ گاه با هم اختلافنمى كنند براى اينكه آنها تزكيه شده اند، علم و حكمت را بعد از تزكيه در نفس دارند.گرفتارى همه ما براى اين است كه ما تزكيه نشده ايم ، تربيت نشديم ، عالم شدند،تربيت نشدند، دانشمند شده اند، تربيت نشده اند، تفكراتشان عميق است ، لكن تربيتنشده اند و آن خطرى كه از عالمى كه تربيت نشده است و تزكيه نشده است بر بشر واردمى شود آن خطر از خطر مغول بالاتر است غايت بعثت اين تزكيه است ، غايت آمدن انبياء اينتزكيه است و دنبالش آن تعليم . اگر نفوسى تزكيه نشده و تربيت نشده وارد بشونددر هر صحنه ، در صحنه توحيد، در صحنه معارف الهى ، در صحنه فلسفه ، در صحنهفقه و فقاهت ، در صحنه سياست ، در هر صحنه اى كه وارد بشود اشخاصى كه تزكيهنشدند و تصفيه نشدند و از اين شيطان باطن رها نشدند، خطر اينها بر بشر خطرهاىبزرگ است و بايد كسانى كه مى خواهند در اين عالم تربيت كنند ديگران را، بايد قبلاخودشان تزكيه شده باشند، تربيت شده باشند و كسانى كه در بشر مى خواهندزمامدارى كنند، اگر بخواهند كه طغيان نكنند و كارهاى شيطانى نكنند بايد تزكيه كنندخودشان را و بعثت براى همين است كه همگان را تزكيه كند و اين تزكيه براى دولتمردان، براى سلاطين ، براى رؤ ساى جمهورى ، براى دولت ها و براى سردمداران بيشتر لازماست تا براى مردم عادى . اگر افراد عادى تزكيه نشوند و طغيان پيدا بكنند، يك طغيانبسيار محدود است . يك نفر در بازار يا يك نفر در روستا اگر طغيان بكند يك نقطهمحدودى را به فساد ممكن است بكشد، لكن اگر طغيان در كسى شد كه مردم او را پذيرفتهاند، در عالمى شد كه مردم آن عالم را پذيرفته اند، در سلطانى شد كه مردم آن سلطان راپذيرفته اند، در رؤ سايى شد كه مردم آنها را پذيرفته اند، اين گاهى يك كشور رابه فساد مى كشد. و گاهى كشورها را به فساد مى كشد اين طغيان ها كه موجب اين شد كهكشورهائى به تباهى كشيده بشود براى اين است كه تزكيه نشده است كسى كه زمام اموربه دستش است . شما مقايسه كنيد صدام را با يك نفر آدم عادى ، يك نفر آدم عادى هر چهطغيان بكند و هر چه فرعونيت داشته باشد جز اينكه يك افراد معدودى را به تباهى بكشديا خانواده خودش را به تباهى بكشد كار ديگرى از او نمى آيد اما صدام را ببينيد كهطغيان كرده است و طاغى است و اين طغيان موجب به فساد كشيدن يك مملكت ، دو مملكت بلكهيك منطقه ممكن است بشود و اگر اين طغيان در رئيس هاى جمهور بزرگ دنيا باشد، اگررئيس جمهور امريكا طغيان بكند، طغيان او يك كشورهاى بسيار را به فساد مى كشد. جنگهاى بزرگى كه در دنيا واقع شد مثل جنگ اول و جنگ دوم براى همين بود كه طغيان در آنطبقه بالا بود و آن طبقه بالا كه مهذب نبودند، طغيان كردند و كشورهاى بزرگ را بهفساد كشاندند. اگر رئيس ‍ حزب جمهورى سوسياليستى شوروى طغيان كند طغيان اومحدود نيست به اين حدود معين ، طغيان او كشورهائى را به فساد مى كشد. 41
مقام براى افراد تزكيه نشده خطرناك است
كسانى كه در يك مقامى هستند، چه مقام هاى پائين و چه مقام هاى بالا، بايد اگر بخواهندمملكت اصلاح بشود، اگر بخواهند اين كشور آرامش پيدا كند، آنها بايد آرامش را از بالاشروع كنند. از پائين آرامش نمى شود حاصل بشود. بايد اشخاصى كه زمامدار امور هستند،هر نحو زمامدارى ، بايد از آنجا آرامش را شروع كنند. آرامش آنها كشور را به آرامش مى كشدو اگر خداى نخواسته آنها طغيان كنند، طغيان آنها كشور را به هلاكت مى كشاند. آنهائىكه براى اين كشور دلسوزند، آنهائى كه براى اسلام دلسوزند، آنهائى كه اسلام رانجات ده همه بشر مى دانند، بايد به تعليمات اسلام ،لااقل به يكى از تعليمات اسلام توجه كنند و آن اينكه ان الانسان ليطغى ان راهاستغنى آنهائى كه بعثت را يك بعثت الهى مى دانند و انگيزه بعثت را هدايت همه خلق مىدانند بايد به غايت بعثت توجه كنند كه خود خدا انگيزه بعثت را فرموده است ، فرمودهاست : يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه. تزكيه براى اين استكه نور هدايت در انسان واقع بشود. تا تزكيه نشديد طغيان براى شماحاصل خواهد شد، تا تزكيه نشده ايد علم براى شما خطرناك است خطرناكتر از هر چيزى، تا تزكيه نشده ايد مقام براى شما خطرناك است و شما را به هلاكت دنيائى و اخروى مىكشاند. كوشش ‍ كنيد كه از اين روزى كه بعثت شروع شده است ، از آنوقتى كه بعثتشروع شده است و امروز سالروز اين بعثت بزرگ است و اين نعمت عظيم الهى است توجهكنيد كه بعثت براى چه بوده است ، انگيزه بعثت چه بوده است و اگر كسى تخلف كند ازانگيزه بعثت چه خواهد شد. انگيزه بعثت تزكيه نفوس بوده است و تزكيه نفوس به ايناست كه خودخواهى ها برود از بين ، خودبينى ها برود از بين ، رياست طلبى ها برود ازبين ، دنيا طلبى ها برود از بين و به جاى همه خداى تبارك و تعالى و هواى براى خدابنشيند. انگيزه بعثت اين است كه حكومت خدا دردل هاى بشر حكومت كند. تا اينكه در جامعه هاى بشر هم حكومت كند. 42
تا تزكيه در رده هاى بالا حاصل نشود مملكت اصلاح نخواهد شد
تا تزكيه در رده هاى بالا حاصل نشود و تصفيه در رده هاى بالاحاصل نشود اين مملكت و همه ممالكى كه هستند، اصلاح نخواهند شد. آنهائى كه اين انقلابرا مفيد مى دانند و اين انقلاب را پشتيبانى مى كنند و اين انقلاب را از ملت مى دانند و اينانقلاب را مى خواهند به نتيجه برسد، آنها بايد آرامش را به هر نحو كه هست در كشورايجاد كنند و اين آرامش از رده بالا بايد شروع بشود. مادامى كه در رده بالا آرامش نيست ،پائين ها آرامش پيدا نمى كنند. مادامى كه تزكيه در رده بالا نباشد و تصفيه در رده بالانباشد و خدا خواهى در رده بالا نباشد و فرار از خود در رده بالا واقع نشود، تزكيهنباشد و خودبينى ها به جاى اين تزكيه ها باشند و خودخواهى ها به جاى تصفيه هاباشند، در رده بالا آرامش حاصل نخواهد شد و هر چه فرياد بزنيد كه آتش بس ، نخواهدشد.
همه ما مكلفيم به اينكه تزكيه بشويم . بعثت براى تزكيه آمده است . اگر تزكيهنباشد هر چه در نفس واقع بشود، هر چيزى كه در نفس ‍ بيايد حجاب انسان است . همهمكلفيم كه تزكيه بشويم تا بتوانيم از نور الهى و نور قرآن استفاده كنيم ، لكن اينتزكيه براى دولتمردان و رده هاى بالا، لازمتر است تا براىامثال ماها. ما اگر تزكيه نشويم يك حد محدود را به فساد مى كشيم يا خود را به فساد مىكشيم و آنها اگر تزكيه نشوند و خودخواهى ها را كنار نگذارند، يك كشور را، بلكهكشورها را ممكن است به فساد بكشند. 43
اصلاح و تهذيب نفس ، مسؤ وليتى خطير براى تحقق احكام اسلام
الان وظيفه ما اين است كه هر كدام مان در هر جا كه هستيم و در هر سرحدى كه هستيم جديتكنيم كه قوانين اسلام را از خودمان شروع كنيم اگر چنانچه ما خودمان را اصلاح نكنيم وقوانين اسلام را نسبت به خودمان اجرا نكنيم ، نمى توانيم يك حكومت اسلامىتشكيل بدهيم . اگر آن كسى كه در راس حكومت است مثلا رئيس جمهور و نخست وزير خودشرا اصلاح نكند و خودش تابع قوانين اسلام نباشد و قوانين اسلام را در مملكت اجرا نكند،چنين شخصى نمى تواند در راءس حكومت اسلامى و حاكم اسلام باشد. هريك از اين صاحبقدرت ها و كسانى كه در راءس قدرت هستند مثل رئيس ستاد يا رئيسكل ژاندارمرى و ساير رؤ سا تا قوانين اسلام را در وجود خودشان اجرا نكنند، نمى توانندرياست اسلامى داشته باشند. اسلام يك رئيسى را كه برخلاف قوانين اسلامعمل بكند نمى پذيرد. لشگر اسلام كسى را كه در راس آن باشد وعمل به اسلام نكند نمى پذيرد، يك اداره اى كه احكام اسلام در آن جارى نباشد نمى پذيردو ما الان نواقصى داريم ، مملكت ما الان اسلامى نيست ، شما هر جا كه دست بگذاريد باز مىبينيد كه آثارى از طاغوت هست ، يك عده افراد توطئه گر هستند و ما نمى توانيمبپذيريم كه در وزارتخانه ها، در ادارات افراد توطئه گر باشند. بايد اصلاح بشود،مملكت بايد اسلامى بشود و شما هم كه پاسدار هستيد،اول بايد خودتان را اصلاح كنيد، خيال نكنيد كه ما حالا آزاد هستيم ، تفنگ هم كه داريمبايد مردم را اذيت كنيم . شما الان وظيفه سنگينى داريد، شما الان تحت نظر خدا و تحت نظرامام زمان (سلام الله على ) هستيد، ملائكه ، شما را مراقبت مى كنند، نامهاعمال شما را به امام زمان (عليه السلام ) عرضه مى دارند. بايد متوجه باشيد مبادا ازاين اختياراتى كه حالا پيدا كرده ايد و از اين قدرتى كه الان پيدا كرديد و زير بار آنقدرت ظالم بيرون رفتيد، خودتان يك قدرت ظالمه باشيد و به برادران خودتان تعدىكنيد، مبادا يك كسى را بيجا بگيريد يا به واسطه اغراض ‍ شخصى يك كسى را بيجامحاكمه كنيد، يك كسى را بيجا محكوم كنيد، چون شما تحت مراقبت هستيد، خداى تبارك وتعالى از ما سوال خواهد كرد. 44
فداكارى ريشه در ايمان دارد
بدانند آن كه آنها را به اين قدرت رسانده است كه قدرت هاى بزرگ دنيا حساب براىآنها باز كرده اند و همين مخالفت هائى كه هر روز مى كنند و توطئه هائى كه هر روز اينقدرت هاى بزرگ مى كنند، دليل بر قدرتمندى شماست . اگر شما قدرتمند نبوديد كهآنها با شما مقابله نمى كردند، چون مى بينند كه يك قدرتى اينجا هست ، شما بايدبدانيد كه اين قدرت ، قدرت بازوى شما و من و ساير افراد نيست ، اين يك قدرت الهىاست ، يك قدرت اسلامى است ، يك قدرت ايمان است كه اين كار را انجام داده . ايمان استكه شما را وادار مى كند برويد و براى اسلام فداكارى كنيد و ايمان است كه در جبهه هااين عزيزان ما در جنگ تا حد شهادت حاضر هستند و تا اين ايمان را حفظ كرديد و تا اينتعهد به اسلام را حفظ كرديد، هرگز نخواهيد آسيب ديد. 45
مملكت ما احتياج به انسان مؤ من دارد
اگر بنا باشد كه همان تربيت علمى باشد، شما يك طبيب مى خواهيد درست بكنيد نظر بهاينكه اين طبيب چه جور باشد نيست ، اين طبيب فردا مى شود يك كاسب ، يك كاسبى كه ،اينطور كسب كه يك مريض را معطل مى كند براى اينكه ويزيت را زياد بكند. خيلى طبيبخوبى درست شد از حيث طب ، بسيار متخصص بود اما چون اخلاق ، اخلاق صحيح نبود، مهذبنشده بود، متقى نبود، خداشناس نبود، اين طبيب مريض رامعطل مى كند، امروز يك نسخه اى مى دهد، با دواخانه هم مى سازد كه نسخه را هر چهگرانتر بدهد، اين بيچاره را مبتلا مى كند، اين نسخه فايده نكرد فردا يك نسخه ديگرباز همين ، باز همين . طبيبى بود يعنى من حيث طبابت . يك مهندس درست مى كنيد، مهندس درعلم خودش خيلى خوب بود اما وقتى كه ميخواهد فرض كنيد كه يك نقشه اى بدهد، يك چيزىبدهد، با آن استادى هايى كه دارد جورى مى دهد كه مفيد و صحيح نباشد و منفعت طلبىباشد و هكذا همه چيز. در قشر ما هم اگر بنا باشد كه همين ملايى باشد، اين ملا بسيارملاى خوبى است ، بسيار آدم فهميده اى است ، كتاب و سنت را بسيار خوب مى فهمد اما اگرچنانچه تقوا در كار نباشد، همين فهم كتاب و سنت موجب اعوجاج مردم مى شود در سنت ، يكجور سنت را بيان مى كند كه منحرف بكند. در كتاب ، يك جور كتاب را0 بيان مى كند كهمنحرف بكند. بسيارى از اين آدم هايى كه منحرف كردند و مى كنند جوان هاى ما را، از اينهاهست كه در قشر شما و در قشر ما بودند و متقى نبودند، الهى نبودند، خدايى نبودند، فقطتوجه به اين بوده است كه مقام چه باشد، توجه به اين بوده است كه حقوق چقدرباشد. 46
تطميع و تهديد در مؤ منين اثر ندارد
فرقى مابين قشر شما و قشر ما در اين مساءله نيست ، ما هر دو طايفه بايد تربيت كنيمقشر جامعه را. ما احتياج به آدم داريم مملكت ما احتياج دارد به اينكه انسان درست بشود درآن ، مومن باشد. اين آدمى كه از زير دستگاه شما يا از دستگاه ما بيرون مى آيد، اگر مومنباشد، ديگر نمى شود كه زير بار ظلم اجانب برود و يا تطميع بتوانند بكنند او را. اينتطميع ها و تهديدها را همه ، آنى كه تطميع مى شود و تهديدش آنها اثر مى كند آنهايىاست كه ايمان ندارند. آنى كه تقوا و ايمان دارد نه تطميع در او تاءثير مى كند كهخيانت كند براى اينكه ببرد يك چيزى و نه تهديد در او اثر مى كند براى اينكه تهديدهارا با خلاف تكليف كردن موازنه مى كند، مى گويد نبايد بكنم . اگر شما و ما دست بههم بدهيم و يك جامعه توحيدى به معناى اينكه همه معتقد به خدا، همه معتقد به اينكه يكوقتى جزا دارد كارها، همه معتقد و مومن به همه جهات ، اگر ما و شما دست به هم بدهيم وجوان ها را مومن ، متقى بار بياوريم مملكتمان تا آخر احياء مى شود و اگر چنانچه ماكوتاهى بكنيم ، اين مسؤ وليت بزرگ را ما به دوش خودمان بكشيم و كوتاهى بكنيم در حقفرزندان اين مملكت ، فرض كنيد چند روزى هم يك چيزى بشود و يك صورتى پيدا بكند،فردا بدتر از اين است ، به دست اين اشخاصى كه اعتقاد ندارند، ايمان ندارند، توجهبه مصالح كشور ندارند، فقط براى مصلحت خودش مى خواهد كار بكند. 47
مبداء همه خيرات و ترقيات ايمان است
همه اينهايى كه اين بساط را، اين فضاحت ها را در ايران درست كردند و اين گرفتارى هارا براى ملت ما درست كردند براى اين بود كه ايمان در كار نبود. اگر ايمان در كار بودممكن نبود كه يك آدم يك قراردادهائى درست كند كه حالا دولت ما گرفتارش هستند كه ما هرطرف قضيه را بگيريم ضرر دارد قراردادها جورى درست شده است كه هر طرف قضيه رامى گويند مى گيريم ضرر برايمان دارد، ماندند چه بكنند. اگر اينها ايمان داشتند، همهچيز يك مملكت را به باد نمى دادند براى اينكه چند تا قصر در خارج داشته باشند، چندتا بانك را در خارج پر بكنند. ايمان نبوده است كه اين كارها را كردند. مبداء همه خيرات ومبداء همه ترقياتى كه براى يك مملكت هست چه در جهت ماديت و چه در جهت معنويت اين استكه ايمان در كار باشد. بايد شما و ما دست به هم بدهيم براى قشر آتيه كه اينهامقدرات مملكت دستشان است ايمان ايجاد كنيم ، شما از دانشگاه مومن بيرون بدهيد، ما ازمدرسه ها مومن بيرون بدهيم نه عالم ، عالم تنها فايده ندارد البته مومن تنها هم مؤ ثرخيلى نيست ، خوب قشرهاى ديگر هم مومن هستند اما عالم وقتى مومن شد، عالم وقتى متقى شدآن است كه منشاء خيرات و بركات است و حفظ يك كشور يا خداى نخواسته از آن طرف بهباد دادن يك كشور است . 48
هميشه توجه به خدا داشته باشيد
فرهنگى را يك جورى بار بياوريد كه براى ملت شما مفيد باشد و اين نمى شود جز كهايمان باشد. اگر يك نفر، دو نفر در يك جامعه پيدا شد كه ايمان هم نداشت لكن كارشخوب بود، ميزان يكى دو تا نيست ، ميزان جامعه است . اينطور نيست كه اگر يكى پيدا شدشما حالا بگوئيد فلان آدم هم پيدا شد و هيچ اعتقادى نداشت لكن آدم صحيحى بود، خلافنمى كرد چطور و يكى ، دو تا يك نوبرى است اگر صحيح باشد. ميزان جامعه است كهيك جامعه آيا همين طور ما علم به آن تزريق كنيم و با حربه علم او به جان مردم بيفتد يادر دانشگاه همچو تهذيبش كنيم كه علمش را براى نفع جامعه به كار ببرد. 49
توجه خودتان را به خدا هميشه داشته باشيد و خدا در خلوت و جلوت همراه شماست وناظر. علاوه بر اينكه ملائكة الله ناظر شما هستند، من ورائهم خداى تبارك و تعالى استكه آن چيزهايى كه بر ملائكة الله هم مخفى است - بر - اسرار غيبى شما پيش اوست و همهچيز در نظر اوست و همه چيز پيش اوست و شما فردا بايد حساب پس بدهيد از همه چيز و مناميدوارم كه در اين حساب ، خوش حساب باشيد و نامهاعمال همه ما يك نامه اعمالى باشد كه بدست راست ما بدند. 50
كسى كه كارش را با خدا درست نكند نمى تواند مردم را اداره كند
ما شما جوان ها را لازم داريم در صورتى كه اصلاح كنيد خودتان را. كوشش كنيد براىاينكه خودتان را اصلاح كنيد، كوشش كنيد براى اينكه خائن بار نيائيد آن كسى كه مىرود توى مثلا بازار اينها، توى فروشگاه هاى اينها، خداى نخواسته (كس معوجى است ) يكچيزى بر مى دارد به منطق اينكه اينها از ما خورده اند، اين خائن است اين به درد مملكت مانمى خورد خودتان را اصلاح كنيد. آن كسى كه كارش را با خدا درست نكند نمى تواند درخلق ، مردم را اداره كند. بايد كارتان را با خدا درست بكنيد تا بتوانيد. ما جوان هاى مانرا لازم داريم كه تربيت بشوند به تربيت انسانى يعنى تربيت اسلامى ، انسان باربيايند، نه يك كسى كه هر چه شد، شد، ديگر هر چه ، هر چه بار آمد، شهوت و نمى دانمهر چه . ما يك مملكتى ميخواهيم كه مملكت انسانى اسلامى ، اسلامى يعنى انسانى ، قرآنكتاب انسان سازى است . اسلام مكتب انسان سازى است ، انسان را به همه ابعادى كه دارد،اگر يك كسى مكتب اسلام را آنطورى كه هست در خودش پياده كردمحال است كه خطا بكند، محال است كه كار غلط بكند (عمدا البته )محال است كه خيانت به برادرش بكند. 51
كسى كه خودش آدم نيست نمى تواند براى آدم ها كار بكند
كمونيستى يك مخدرى است براى مردم ، نه اين است كه يك چيزى ، يكحل عقده اى مى كند، مگر مى شود كسى كه خودش آدم نيست براى آدم ها كار بكند مگر مىشود كه يك مسلح غير صالح براى مردم ضعيف كار بكند؟ من خودم شاهد اين قضيه بودمكه وقتى كه در همين جنگ عمومى كه بنا بود سران لشكرها، سراندول در ايران با هم ملاقات بكنند، استالين آن وقت رئيس شوروى بود، اين استالينى كهحالا هم عكس هايش را مى اندازند و چه ميكنند، گرچه اخيرا ديگر آبرويى ندارد لكن ايشانرئيس شوروى بود، آن دو تاى ديگرى كه يكى از آن آمريكا بود و يكى ديگر ازانگلستان بود، اينها با امر عادى آمدند و رفتند (آنطور كهنقل مى كردند آنوقت ) به سفارتخانه هاى خودشان و بنا بود در تهران يك جلسه اىداشته باشند لكن استالين كه همه به او برادر مى گفتند و همه مى گفتند ما همه با هممثل هم هستيم و براى مردم دلسوزى ميكرد و قارداش به او مى گفتند، ايشان ، مى گفتندحتى گاوى كه از آن شير مى خواهد بخورد آورده اند همراهش كه مبادا از گاوهاى ايرانشير بخورد، گاو را با طياره اى كه حامل خودش بوده ،حامل يك گاو هم بوده ، هم گاو اسلحه دار بىعقل و هم خودش اسلحه دار بيعقل ، بلكه خدا ميداند كه او بدتر از آن رفيقش (گاو) بود،خدا مى داند كه اينطور بود. ايشان كه اين آدم با حتى گاو شيرده آمد و وارد شد و اين راديگر خودم با چشمم ديدم كه در بين راه خراسان از شاهرود يا يك قدر جلوتر اين ديگرمنطقه آنها بود، منطقه شوروى بود، ايران را به چند منطقه قسمت كرده بودند، آن منطقهشوروى بود، من خودم ديدم كه ما در اتوبوس مى رفتيم براى زيارت ، اين سربازهاىآنها مى آمدند گدايى ميكردند جلوى اتومبيل و يك دانه سيگار وقتى كه به يكى مى دادندآن قدر خوشحال ميشد كه دستش را پشتش ميگذاشت و شروع ميكرد به سوت زدن .كمونيستى براى اين است كه مردم را بازى بدهند مگر مى شود كسى به مبادى غيبى اعتقادنداشته باشد و در فكر مردم باشد و در فكر اصلاحات ؟ بازى است همه اش . همه ايناسلحه دارها گاهى با كتك و گاهى با تبليغات و گاهى با كتك و تبليغات تواءم با همكار خود را از پيش ‍ مى برند. 52
شرط دلسوزى براى مردم معنويت و عقيده به توحيد است
بايد قشرهاى غير اسلامى را كه عقيده و عملشان بر خلاف اسلام است و داراى گرايش بهمكتب هاى ديگرند، هر نوع مكتب باشد به مكتب مترقى عدالت پرور اسلام دعوت كنيد و درصورت نپذيرفتن ، از آنها هر نوع كه باشد و هر شخصيت كه هست تبرى يالااقل احتراز كنيد و بايد جوانان ما بدانند تا معنويت و عقيده به توحيد و معاد در كسىنباشد محال است از خود بگذرد و در فكر امت باشد و بايد بدانند كه تبليغات دامنه داركمونيسم بين المللى همانند تبليغات پر سروصداى امپرياليسم جهانى جز براىاغفال و استثمار توده هاى مستضعف نيست . بايد اين بوق هاى استثمارى شكستهشود. 53
كسانى كه ايمان ندارند نمى توانند به مردم خدمت كنند.
گمان نشود كه كسانى كه ايمان ندارند اينها هم خدمت به كشور مى كنند و فرق ما بينآنها و آن كسانى كه ايمان دارند نيست . والذين كفروا يتمتعون و ياءكلون كماتاءكل الانعام و النار مثوى لهم 54 كسى كه ايمان ندارد نظير حيوانات خوراكشهست يعنى در آخور الاغ ، نبى اكرم كاه بريزد ياابوجهل كاه بريزد هيچ فرقى به حال او نمى كند، او مى خواهد بخورد، حيوان مى خواهدكسى ، ميل دارد كسى تيمارش كند، اين تيماركننده على بن ابيطالب باشد يا ابن ملجم ،اين فرقى به حالش نمى كند، اگر ابن ملجم بهتر تيمار كرد با او بيشتر رفيق است .اين آيه شريفه كه اين مطلب را مى فرمايد، دستور كلى است براى شناخت منحرف از غيرمنحرف كه ما چطور منحرف ها را بشناسيم و چطور غير منحرف ها را. منحرف ها آنها هستندكه فرقى به حالشان نمى كند كه اين پارك ، ايناتومبيل كه به دستشان آمده از راه صحيح آمده يا از راه دزدى ، خيانت شده است و اين بهدستش رسيده است يا اينكه نه روى امانت و روى يك كسب صحيح آمده است هيچ فرقى بهحال او نمى كند، او اتومبيل را مى خواهد، او خوبىاتومبيل را مى بيند، از كجا آمده ، اين را اصلا پيش او مطرح نيست ، چنانچه پيش انعام مطرحنيست كه از كجا آمد و آن اشخاص انحرافى نظير همان حيوانات كه از كجا آمده مطرح نيست ،چه هست مطرح هست . شما مى توانيد كه جوان ها را تربيت كنيد به يك تربيتى كه تقوادر آن باشد، نظر اين باشد كه اين از كجا آمده است ، اينشغل را كى به او داده است ، اين شغل چه شغلى هست و چه كارى بايد اينجا انجامبدهد. 55
كسى كه مبادى معنوى ندارد نمى تواند براى مردم كوشش كند
اگر انسان براى شهوات نفسانيه قيام بكند و براى خدا نباشد اين به جائى نمى رسدكارش ، اين بالاخره فشل مى شود كارش . چيزى كه براى خدا نيست دوام نمى تواند داشتهباشد.
كوشش كنيد كه قيام شما، اين نهضتى كه داريد نهضت الهى باشد، لله باشد من نمىتوانم باور كنم كه كسى مبادى معنوى نداشته باشد و براى مردم كوشش كند. من اصلاباورم نمى آيد اينهائى كه مبادى معنوى دارند، اينهائى كه خدا قائلند، آنهائى كه جزاقائلند، آنهائى كه عطا قائلند، اينها تعقل دارد كه يك كسى جان خودش را بدهد يك جانبالاتر بگيرد، همه چيزش را بدهد و از خدا زيادتر، آنقدرى كه هيچ چشمى نمى تواندببيند و هيچ گوشى نمى تواند بشنود بگيرد. اينمعقول است كه ما يكى بدهيم صد تا بگيريم . يك جانى كه توى اين كالبد محبوس استبدهيم ، آزاد بشويم به جانى كه الهى است ، آزاد است ، محيط است ، همه چيز است ، ارادهاش ‍ فعال است ، مى گويد بشو، مى شود، هر چه و هر كه بخواهد مى شود، يك همچوچيزى بگيرد، اين معقول است كه انسان در اينجا فداكارى كند و جانش را بدهد اما آن كسىكه اين مبادى را ندارد، يا بسيار احمق است يا دروغ است مطلب . من مى گويم دروغ استمطلب ، تعميه است . 56
ايمان انسان را قدرتمند مى كند
آن چيزى كه از شما پاسدارها و ساير رفقاى خودتان و همه پاسدارهاى ايران من توقعدارم اين است كه آن جهات لطيف اسلامى را حفظ كنيد، انسان اگر چنانچه آن جهت روحانيتاسلام را، آن جهت معنويت اسلام را حفظ بكند، يك آدم مى شود صدتا، يك آدم مى شود هزارتا. مالك اشتر يك نفر نبود، مالك اشتر يك آدمى بود كه يك لشكر بود و بيشتر. حضرتامير سلام الله عليه يك نفر نبود همه عالم بود، همه چيز بود روى آن جهات معنويت وواقعيتى كه داشت . انسان مادامى كه توجهش به همين ماديات دنيا و جهات پائين است يك نفراست ، آن هم يك نفر حيوان . ما با حيوانات در اين معنا شركت داريم كه همه مى خوريم و مىخوابيم ، اين كارهاى حيوانى را مى كنيم ، آنى كه امتياز مى دهد شما را و همه ما را ازحيوانات ، آن معانى است كه در انسان موجود است بالقوه موجود است و بايدبالفعل بشود، آن حظ الهى و روحانى است كه در انسان موجود است و بايد رشد بدهد.اگر چنانچه آن حظ معنوى را رشد داديد يكى تان يك فوج مى شويد، يك نفر ديگرنيستيد، يكى مى شود، يك موجود مى شود موجودات ، يك قطره مى شود دريا. 57
مدرس قدرتمند بود براى اينكه الهى بود
اين عكسى كه ملاحظه مى كنيد، شخصى است كه ملك الشعرا گفته است كه از زمانمغول تا حالا مثل اين شخص در عالم نيامده ، يعنى مرحوم مدرس . اين حرف اوست . آنى كه ماخودمان ديديم تنها آدمى كه در مقابل رضاخان قلدر ايستاد اين است ، اين شخص ‍ است ، يكروحانى كه لباسش از ساير اشخاص كمتر بود و كرباس به تن مى كرد، آنوقت وقتىكه شعر گفته بودند، براى تنبان كرباس ‍ مدرس ، آن فاسد شعر گفته بود، او درمقابل قدرت بزرگ رضاخان ايستاد و آن كه هجوم كرده بود به مجلس كه مجلس را چهبكند و زنده باد زنده باد رضاخان مى گفتند ايستاد و گفت كه مرده باد او و زنده باد من .يك چنين مرد قدرتمندى بود براى اينكه الهى بود براى خدا مى خواست كار بكند، نمىترسيد. 58
تقوى براى مسؤ ولين ضرورى تر است
عمده اين است كه همانطور كه اول عرض كردم ، تقوا داشته باشيد تقوا براى همه لازماست و براى كسانى كه متصدى امور كشور هستند، لازمتر است . آنهايى كه متصدى امورنيستند، تقوا يك امرى است كه براى شخص خودشان و احيانا هم براى يك عده اى كه با اوتماس دارند مؤ ثر است و خلاف تقوا براى شخص خود آن آدم و براى اشخاصى كه با اومعاشر هستند، گاهى سرايت مى كند و مؤ ثر مى شود. اما متصديان امور به حسب تصدى كهدارند، اگر خداى نخواسته تقوا نداشته باشند، يك وقت مى بينيد كه اينهائى كه درراس امورند اگر تقوا نداشته باشند، اين به همه كشور سرايت مى كند، همه كشور را يكوقت خداى نخواسته به باد مى دهد و لهذا براى آنها اهميت تقوا بسيار بيشتر است تابراى اشخاص . آنها، هم براى خودشان خوب است ، هم براى دوستانشان خوب است و همبراى كشورشان خوب است ، براى تمام كشور اگر با بى نظرى و حسن نظر و تقوا درهمه جا عمل بشود، اختلافاتى پيش نمى آيد. همه اين اختلافات كه مى بينيد گاهى پيشمى آيد، همانطورى كه اختلافاتى كه در دولت هاى بزرگ پيش مى آيد، براى اينكهتقوا ندارند، تقواى سياسى ندارند، تقواى اجتماعى ندارند، تقواى شخصى و اخلاقىندارند. اين اسباب اين مى شود كه اين مى خواهد او را بچاپد، او هم مى خواهد اين رابچاپد، اين موجب اين مى شود كه دعوا بشود اما اگر تقوا در كار بود و اگر چنانچه هركسى روى مرز خودش عمل مى كرد، اينهمه جنگ وجدال پيش نمى آمد. 59
با تقوى مى توان به اسلام خدمت كرد
حالا ما در كشور خودمان كه بحمدالله مردمش رو به تقوا و رو به اسلام و رو به احكامقرآن و اسلام هستند و دارند از آن راه مى روند و آن سير را مى كنند، براى ما، براى خودما، اين مساءله لازم است كه آنهائى كه متصدى امور اين كشور هستند، چه دولت ، چه قوهقضائيه و چه مجلس ، اينهائى كه متصدى راه انداختن كار اين ملت هستند و آنهائى كه درجبهه ها هستند و مشغول جنگ يا تهيه جنگ هستند، همه مردم و خصوصا اينها، اينها اگرچنانچه بخواهند اين كشور پيش برود، اختلافات از بين برود، اختلافاتى كه همه مىدانيم كه اگر خداى نخواسته پيش بيايد و ملت را به تباهى خواهد كشيد، اگر اختلافاتدر سران قوم پيش بيايد سرايت خواهد كرد و يك وقت مى بينيم كه دسته دسته شدند و هركسى يك طبلى مى زند، اگر بخواهيد شما به اسلام خدمت كرده باشيد، بخواهيد به قرآنمجيد خدمت كرده باشيد، بخواهيد كه در پيشگاه خدا رو سفيد باشيد، بخواهيد كه فردا كهاز اينجا به آن در مى رويد رو سفيد برويد، بايد اينطور باشد كه كارهائى را كهانجام مى دهيد، بى غرض و بى مرض و با تقوا و با حسن نيت باشد.اشكال خيلى خوب است ، در مجلس مثلا، خوب ، بايد يك مطلب رد وبدل بشود، اشكال بشود، لكن اشكال طلبگى . دو تا طلبه وقتى كه با هم مى نشينند و -عرض مى كنم كه - صحبت مى كنند، گاهى مى رسد به فرياد، اين فرياد مى زند سر او،او فرياد مى زند سر او براى مطلب ، اما همهدنبال اينند كه حق را پيدا كنند، بعد هم كه مباحثه تمام شد دو تا رفيق هستند، مى روندباهم مى نشينند و چاى مى خورند اينجور اشكال ،اشكال سازنده است اشكال مدرسه اى ، اشكال طلبگى ،اشكال سازنده است طلبه ها آزاد در پاى درس مراجع خودشان مى نشينند، آزاد صحبت مىكنند، اينطور نيست كه حق صحبت دادن به اين ندهند، به آن ندهند، به همه هم مساوى حقميدهند، يك بچه اى هم برود، بچه طلبه اى هم برود وقتىاشكال بكند گوش به او مى دهند، جوابش را مى دهند ايناشكال سازنده است هر دو مى خواهند حق را پيدا بكنند شما هم همين طور است ، ملت ما هم بايدهمه همين جور باشند اگر بخواهند تربيت اسلامى داشته باشند بايد توجه كنند،گوششان به اين باشد كه اسلام چه فرموده ، ما همدنبال آن باشيم . اگر آراى خودشان را، اغراض خودشان را خداى نخواسته در پيشبياورند، هم خودشان تباه مى شوند و هم ديگران را تباه مى كنند. برنامه ريزى اش همينطور است و وزارتخانه هايش ‍ همينطور است و مجلسش همين طور است ، ارتش و قواى مسلحشهمينطور است ، ساير ملتش هم همينطور است ، قوه قضائى اش ‍ هم همينطور است و خصوصادر قوه قضائيه از جاهاى ديگر اهميتش بيشتر است ، براى اينكه قوه قضائيه سر و كاربا همه چيز مردم دارد، اينها بايد با توجه به خداى تبارك و تعالى و حسن نيت و توجهبه مسائل اسلام (چنانچه دارند) با اينطور مشى كنند و همين طور ساير برادرهائى كه دراين كشور هستند. 60
اگر تقوى داشته باشيم هيچ آسيبى به مملكت ما وارد نمى شود
اگر ما مشى مان را اينطور قرار بدهيم مطمئن باشيد كه آسيبى به ماها نمى رسد آن روزآسيب به ما مى رسد كه از باطن بگنديم ، افراد باطن شان بگندد و اين گند هم سرايتكند و يك دسته اى را از بين ببرد و متعفن كند آن دسته ، دسته ديگر را، آن دسته ، دستهديگر را آنوقت است كه كودتا مى شود و از بين مى رويد، آنوقت است كه ممالك بزرگبه شما طمع مى كنند و با دست خودتان شما را از بين مى برند. غالب آن جاهائى كه ايندولت هاى بزرگ و اين قدرت هاى فاسد غلبه كرده اند بر مردم ، با دست خود مردم بهمردم غلبه كرده اند كم اتفاق مى افتد كه يك دولتى بيايد بريزد و خودش بخواهدكارى را انجام بدهد. هميشه نشسته اند آنجا توطئه مى كنند، آدم تراشى مى كنند در خودملت . اگر توانستند از خود ملت يك بساطى درست مى كنند و ملت را از بين مى برند،كشورها را از بين مى برند بايد ما كه يك كشورى هستيم توجه به خدا مى خواهيم داشتهباشيم ، مى خواهيم خودمان مستقل باشيم ، مى خواهيم خودمان همين كار فقيرانه اى كه داريم، مال خودمان باشد ما نمى خواهيم كه همه چيزهاى بزرگ را داشته باشيم و اسير باشيمما البته اگر الان هم تسليم هر كدام از قدرت ها بشويم ، هر چه بخواهيم به ما مى دهندالان هم اگر شما دولت تان ، ملت تان تسليم بشويد به آمريكا، سرشار همه چيز بهشما مى دهند، اما چى ، همان چيزى را مى دهند كه به حيواناتشان مى دهند، همان چيزى را مىدهند كه به اسب هاى شان مى دهند، همان چيزى را مى دهند كه به نوكرهايشان مى دهند امااگر ما بايستيم و بگوئيم نه ، ما نه شرقى هستيم و نه غربى ، نه اين را مى خواهيم ،نه آن را ميخواهيم و با هيچ كس هم دعوا نداريم ، هر كس با ما مصالحه دارد و حاضر استكه ما با استقلال خودمان زندگى كنيم ، ما با او هم روابط داريم و هركس اين معنا را ندارد،ما نمى خواهيم روابط داشته باشيم .
بالاخره اساس يك كشورى با اتحاد مردمش مى شود.استقلال يك كشورى اگر بخواهد حفظ بشود بايد مردم احساس كنند كه مااستقلال مى خواهيم . 61
بايد براى مسؤ وليت پذيرى خود را مهذب نمود
انشاءالله خداوند شما همه را توفيق بدهد، مويد باشيد همه تان ، براى ايران ، براىاسلام يك افراد شايسته بشويد. جديت كنيد كه خدمتگزار بشويد به اين جمعيتى كه درراه شما، در راه مصالح كشور شما دارند الان خون مى دهند و توى حبس ها هستند از همهطبقات ، شما كمك كنيد به آنها و دعا هم به آنها بكنيد و خودتان را هم ارزش دار بكنيد كهمثل اين هياءت حاكم و اينها فردا نيائيد كه آنجا شما هم همين جورى وقتى يك پستى دستتانبيايد همانطور بشويد - آنها - غالبا ماها وقتى كه چيزى دستمان نيست بله ، خوب - و چيز- است ، وقتى دستمان آمد ديگر اين طورها نيست . نه ، جديت بايد بكنيد، خودتان را مهذببكنيد و تمسك به اسلام بكنيد و اعمال خودتان را تطبيق كنيد با احكام اسلام ، افرادشايسته اى بشويد كه بعدها انشاء الله اميد است زود باشد آنوقت كه مقدرات مملكت دستخود اهل مملكت بيفتد و شماها هم وارد بشويد در مملكت خودتان و اداره كنيد مملكت خودتانرا. 62
تا اصلاح نكنيم خودمان را نمى توانيم كشورمان را اصلاح كنيم
ما تا اصلاح نكنيم خودمان را، نمى توانيم كشور خودمان را اصلاح كنيم . من نمى گويمكه اينطور باشيد كه خير، از همه هواهاى نفس ‍ بيرون برويد، اين نه براى من و نهبراى شما و نه براى الا من عصمه الله ميسور نيست ، لكن ما قدرت داريم كه جلوىزبانمان را بگيريم ، نمى توانيم بگوئيم زبانمان اختيار ندارد، ما قدرت داريم كهجلوى قلم مان را بگيريم ، نمى توانيم بگوئيم قلم من اختيار ندارد. ما جلوى زبانمان را،جلوى بيانمان را، جلوى قلم مان را، جلوى عملمان را همه را مى توانيم بگيريم ، قدرتداريم . اين معنائى كه مى توانيم و قدرت داريم و به واسطه او همه مواخذه ها و همهگرفتارى ها هست هر چه هم انسان حب به يك كسى داشته باشد، يا بغض به يك كسىداشته باشد، قلمش را نگه دارد، لااقل اينقدر قدرت داشته باشد كه در نوشته هايشدنبال اين نباشد كه بد از هر جا هست پيدا بشود و او بنويسد، ضعف از هر جا هست پيدا شودو او بنويسد. 63
2 - جلب رضاى خدا
خودى را كنار بگذاريد و خدا را توجه كنيد تامسائل ديگر حل شود
در همه امور، در تمشيت همه امور بايد انسان آنچه را كه مصلحت اسلام است ، كسانى كهمتصدى امور هستند آن چيزهايى كه مصلحت اسلام است ، آن چيزهايى كه مصلحت ملت اسلام است، در نظر بگيرند. از هواهاى نفسانى كه سرچشمه همه فسادها هست ، جلو بگيرند. گماننكنند كه ما حالا اين جا را مى خواهيم كافى است ، خير! هيچ چيز براى انسان كافى نيست .قلب انسان قدرت مطلق طلب است ، يعنى قدرت خدا مى خواهد فانى در او بشود و اين حدندارد، لاحد است . لكن چون ما مطلع نيستيم ، نمى فهميم از اين جهت گمان مى كنيم اين چيزهارا مى خواهيم و همه عذاب هاى انسان براى همين است كه نمى داند چى مى خواهد. اين چند روزدنيا رفتنى است ، اين رياست ها رفتنى است ، آنچه كه به جا مى ماند اين است كه ما چهكرديم و در محضر مقدس حق تعالى چكاره هستيم . اين اگر اصلاح بشود، همه چيز اصلاحمى شود. و من اميدوارم كه براى همه و خصوصا آنهايى كه كارهاى كليدى در دست شاناست ، اين مساءله حل بشود و اگر حل شد، مسائل ديگر همحل مى شود. در اين حكومتى كه الان در پيش داريد و در اين دوره تازه توجه كنيد كهكارهايى را كه مى خواهيد انجام بدهيد، كارهايى باشد كه همه اش صلاح كشور و صلاحاسلام باشد. دانشگاه ها را در مدنظر بگيريد كه اسلامى بشود و اگر دانشگاه ها اسلامىبشود، مسائل ما در آتيه هم حل است . در نظر بگيريد كه افرادى كه براى اسلام مفيد است، انتخاب كنيد، خودى را كنار بگذاريد و خدا را توجه كنيد. اگر اين مساءله در هر انسانىحل بشود، همه مسائلش حل شدنى است .
خداوند به همه توفيق بدهد كه راه مستقيم الهى را به پيش بگيرند و بگيريم و به اينراه مستقيم پيش برويم . صراط كه در روايات هست كه ادق 64 از مو، مثلا تاريكتراست از شب ، چه و چه و در بعض روايات هست كه صراط از متن جهنم مى گذرد، يعنى توىآتش عبور مى كند، آتش محيط است ، نه رو. ملاحظه كنيد آن جا بايد عبور كرد و در اين دنيااز همين جا صراط است تا غيرمتناهى و اين صورت در آن عالم به آن نحو نمايش پيدا مىكند. در اين راه كه داريد، توجه كنيد كه مستقيم باشد، صراط مستقيم باشد، شرقى وغربى نباشد. جوان ها را تربيت كنيد به اين كه مستقيم باشند، خداخواه باشند. ادارات رااصلاح كنيد و همه چيز را. براى اين مردم ستمديده خدمت كنيد، اين مردم كه شما را به اينجا رسانده اند و اگر اينها نبودند حالا يا در حبس ها بوديد يا در قبرستان ها. براى اينهابايد خدمت بكنيد، همه مان خدمت بكنيم ، هركس به هر اندازه اى كه مى تواند. بزرگترينچيز تقواست كه قرآن و حديث در آن ، آن قدر پافشارى كردند كه انسان متقى باشد،مواظب خودش باشد، كه مبادا با زبانش ، با چشمش ، با گوشش به مردم ظلم كند. عدالترا اجرا كنيد، عدالت را براى ديگران نخواهيد، خودتان هم بخواهيد. در رفتار عدالتداشته باشيد، در گفتار عدالت داشته باشيد، تشريفات را كم كنيد و اين ملت را خدمتگزارباشيد. 65
حق را ملاحظه كنيد و آنكه مرضى خداست

next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation