بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب با جوانان در ساحل خوشبختی, سید حمید فتاحى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     19430001 -
     19430002 -
     19430003 -
     19430004 -
     19430005 -
     19430006 -
     19430007 -
     19430008 -
     19430009 -
     19430010 -
     19430011 -
     19430012 -
     19430013 -
     19430014 -
     19430015 -
     19430016 -
     19430017 -
     19430018 -
     FOOTNT01 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

در اين حال اراده و اختيار بشر با كمك عوامل مثبت خارجى مانند والدين ، تبليغات مذهبى ،دوستان آگاه و خردمند، محيط سالم كوچه و مدرسه و و .... تقويت مى شود و بر خلافعادت [ژنها] وى را در مسير سعادت قرار مى دهد وگاهىعوامل خارجى بصورت منفى ظاهر مى گردند و آنها را در كارهاى منفى تقويت مى كنند وسرمايه سالم ژنها را كه از يك خانواده امين و غيرتمند و جوانمرد و و ... بوجود كسىمنتقل شده است خنثى مى كنند و او را در پرتگاه سقوط به ذلت و بدبختيهاى دائمى قرارمى دهند.
بنابراين مسئوليت والدين در مورد فرزندان ، از مسئله ازدوجشان ، شروع مى شود و بايدبا رعايت فرمول هاى دينى ، اين موضوع حساس و سرنوشت ساز را پياده كنند تا درتربيت و رشد فرزندان خود، زمينه هاى مطلوب و مفيدى را، آماده سازند.
كارشناسان الهى در صحنه زندگى ، براى هدايت و آگاهىنسل بشر از مسائل مهم زندگى و وظائف خطيرشان ، در تمام برنامه ها، خصوصا در مورداحياى ارزش هاى دينى و انسانى مبعوث شده اند تا آنها را در انجام تكاليف و مسئوليتهايشان يارى دهند و اگر اين موجود ضعيف و ناتوان ، زير نظر پيشوايان معصوم عليهمالسلام رشد و تربيت نشود زيبائى هاى ارزشمندى را نصيب خود و جامعه بشرى ، خواهندساخت .
و در مورد حساسيت [ژنها] نقش كليدى رهبران آسمانى ، بقوت خود باقيست كه مى تواندبا ارائه فرمول و آموزش هاى اصولى ، انسانها را در جهت كسب موفقيت هاى مهم ، در اينزمينه مساعدت نمايد.
و اگر بخواهيم در اين رابطه بدون شك و ترديد، موضوع را باور كنيم تاريخگذشتگان دقيق ترين آزمايشگاه است .
و مى بينيم [ژن هاى آلوده به تمام فسادهاى اخلاقى ] از افرادى كه خود را در شعاحتربيتهاى دينى قرار داده اند بطور كامل خنثى گرديده و بصورت ژنهاى سالم و عادتيافته به محاسن اخلاقى ظاهر شده است .
در اين بحث هدف ما رد نظريه كارشناسان فن [در مورد ژنها] نيست بلكه پذيرفتن آثارخير و پالايش دهنده تربيت سالم است همانطوريكه يك لباس نجس وقتى كه در شعاع نورآفتاب قرار بگيرد پاكيزه گى خود را دوباره پيدا مى كند [ژن ها] هم اگر در شعاع نورالهى از طريق تربيت پيشوايان دينى (عليه السلام ) قرار به گيرندعوامل ميكروبى و آلوده گيهاى آنها پاكسازى مى گردد. در دنياى امروز اغلب پژوهش ها دريك طرف قضيه ، خيلى دقيق و ظريف انجام داده مى شود ليكن به قسمت دوم آن ، چندانتوجهى مبذول نمى شود و شايد علتش عدم درك مسئله است .
بحث [ژنها] وقت خيلى از كارشنان و متخصصان را بخودمشغول ساخته ليكن در مورد اينكه تربيت در روى [ژنها] چه آثارى را مى تواند ايجادكند، بحث چندانى نشده است و اگر هم در اين مورد بحث و يا بررسى شده ، غالبامربيانى را مدنظر قرار مى دهند كه به اتكا افكار و انديشه هاى انسانى وارد صحنهتربيت گرديده اند در حالى كه مسئله تربيت يك شيوه و روش ظريف و دقيقى است جزانسانهاى پاك و مطهر، كسى ديگر شايستگى آن را ندارد كه مربى ديگران باشد مگراينكه خود، در مسير تربيت الهى به مرحله عالىنائل گردد. اگر علم و تكنولوژى امروز به عظمت شخصيت پيشوايان معصوم عليهمالسلام به پردازد قطعا از حساسيت هاى خود در مورد [ژنها] دست بر مى دارد بخاطر اينكهوسيله خنثى كننده و پالايش دهنده [ژنها] انفاس قدسيه رهبران آسمانى است ، اين نكته رابايد توضيح دهم كه هدف ما در اين جا معجزه نيست بلكه قرآن مسئوليت مربياننسل بشر را براى [تزكيه و طهارت روح و روان و نفس آنها ] هميشه عنوان مى كند يعنىاگر مسئله تربيت به شيوه آنان انجام پذيرد مى تواند پاكسازى هاى اساسى را در عمقوجود انسان بدنبال داشته باشد بنابراين مسئله [ژنها] با دريافتهاى خيلى دقيق وظريفشان و هم چنين عظمت تربيتهاى آسمانى با شكوفا كردن شايستگى هاى بزرگ دروجود انسان و تغيير دادن تركيبات موجود [ژن ها] همگى از نشانه هاى بزرگ خالقمتعال است و هر اندازه در اين موارد بحث و بررسى شود و نتائج مهمى بدست آيد عظمتخداوند متعال در افكار انسانها ثابت و روشن تر مى گردد.
نكته مهم : حقايق مهمى در وجود هر انسانى آفريده شده كه قدرت ژنها به آن نمىرسد مانند بخداشناسى و درك خوبيها و تشخيص آن از بديها، مسئله اراده و اختيار او، و و...... پس محدوده فعاليت ژنها، نقل صفات و رنگ و يا ايجاد زمينه هاى مناسب است و به همينجهت بايد مورد توجه واقع شود.
دختر: با تشكر از توضيحاتى كه در مورد معيارهاى پنجگانه ازدواج داديد حالااگر كسى بخواهد ازدواج كند لازم است تمامى معيارها را مورد توجه قرار دهد تا بتوانددر زير چتر وصلت بذر لياقت و شايستگى ها را كه خالقمتعال در نهاد هر انسانى آفريده پرورش دهد و از همين راه ميوه هاى شيرين و لذيذى رابراى خود و جامعه انسانى به ارمغان بيآورد چون فرزندان ميوه و عصاره پيوندزناشوئى هستند.
براى والدين توصيه و سفارشى در حق نونهالان لازم نيست تا اينكه آنها با نهايت دقت وتلاش خود به فكر جوانان باشند زير آنان طبق آفرينش خود، از اولين روزى كه ناممقدس پدر و مادر را به خود گرفته اند با تمام وجودشان به سعادت فرزندانشانتلاش ‍ مى كنند، ولى براى فرزندان بايد توصيه كرد، تا قدر اين نعمت بزرگ خدا راپاسدار باشند، و اين شيوه قرآن است اما چرا جوانان قدر شناس نيستند و حوصله شنيدننصائح و اندرز آنان را ندارند؟ در چنين شرائط والدين چه وظيفه اى دارند؟ تا بتوانندتجارب گرانقيمت خود را در اختيار فرزندان قرار دهند چون هر جوانى كه زندگى رابدون احترام به پند و اندرز پدر و مادر آغاز كند با يك روزگار تاريك و مبهم مواجه مىشود.
در هر صورت يكى از عمده ترين عامل بدبختى جوانان همين است كه در برنامه هايشان تكروى نموده و مشترى گوهرهاى گرانقيمت و اندرزهاى والدين خود، كه بدون هزينه بهدستشان مى رسد نيستند از شما مى خواهم ريشه وعلل اين حركت منفى را توضيح داده و جوانان را براى رسيدن به اوجكمال و موفقيت يارى نمائيد؟
پسر: به نكته ظريف و با اهميتى اشاره نموديد زيرا اغلب افراد جامعه به چنينبلاى دردناك و خانِمانسوز گرفتار هستند اما در مورد ريشه يابى اين اختلاف لازم است يكبررسى اساسى در مورد اعضاى جامعه و سپس اعضاى خانواده ها انجام داده شود تا باعنايات خالق متعال و توجهات حضرت امام زمانعجل الله تعالى لَهُ الفَرج علت برخوردها و راهحل آن خودبخود روشن گردد. و در همين كتاب بهعلل و عوامل بى اعتنائى جوانان نسبت به پند و اندرزهاى والدين ، اشارهكامل شده است .
مهريه چه نقشى را در زندگى زناشوئى ايفاء مى كند؟
دختر: يكى از مسائلى كه در ازدواجها مطرح مى شود موضوع مهريه است ، آيا ازنظر اسلام در نكاح دائمى تعيين مهريه براى زن ، واجب است يا اينكه بدون مهريه هم مىتوان ازدواج كرد؟
وقتيكه در ميان جامعه امروزى مسئله مهريه با ارقام بالائى خودش را نشان مى دهد و درمواردى ذهن انسان قدرت تصورش را ندارد اين مهريه چه تاءثيرى در تحقق معناى ازدواجايفاء مى كند و آيا با بالا بودن رقم آن زندگى زناشوئى موفقيت بيشترى كسب مى كندو يا اينكه اثر منفى در اخلاق و رفتار زنان و مردان پديد مى آورد؟
پسر: آنچه از مجموع آراء فقهاء و بزرگان دين استفاده مى شود وجود مهريه درصحت عقد شرط ، نيست يعنى عقد دائم را بدون ذكر مهر مى توان جارى كرد ليكن مهريهبه عنوان يك حق براى زن قطعى است كه در صورت عدم تعيين با مهرالمثل ، مهريه وى معين مى گردد و او مى تواند آن را به شوهرش ببخشد، يا از او بگيرد.
تعريفى كه مهريه به خود گرفته اين است زوج براى حفظ ارزش زن ، درمقابل رضايت او، براى زندگى دائمى مبلغى را به وى مى دهد يا به ذمه مى گيرد، هروقت زوجة مطالبه كرد بايد به او بپردازد چون از هنگام اجراى عقد، صداق معين شدهمتعلق به زوجه است و زوج بدهكار اوست .
و در مورد نرخ و يا جنس آن محدوديتى مولوى به چشم نمى خورد چه اگر كسى از آن مبلغتجاوز كند مجازات بشود ليكن ارشادات زيادى در كمتر بودنش وارد گرديد تا زوجةزندگى را با اتكاء به فضائل و كمالات و معرفت خويش شروع كند و از مهريه وسيلهاى براى رسيدن به خواسته هاى نفسانى خود در تسليم كردن شوهرش استفاده نكند حالابه چند حديث اشاره مى شود:
1 - قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ) خَيرُ النِّسآءِ اَحسَنُهُنَّ وُجُوهَا واَرخَصَهُنَّ مُهُورا .(250)
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) مى فرمايد: بهترين زنان آنهائى هستند كه از جهتچهره زيبا بوده و مهريه هايشان كمتر باشد.
2 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) مى فرمايد: اَبرَكَهُنَّ اَقَلَّهُنَّ مَهرا.(251)
در ميان زنها پر خير و با بركت ترين آنها كسى است كه كمترين مهريه را داشته باشد.
در اين زمينه احاديث بسيارى وجود دارد و همه آنها بر كمتر نمودن مهريه زنها دلالت دارندانشاء الله در محل مناسب به علت و انگيزه كمتر بودنش ، اشاره خواهيم كرد.
الگو و معيارهاى دينى :
انسان موجود الگو پذيرى است و در تمام شئونات زندگى به آن توجهكامل دارد و اگر به پيشرفتهاى او بيانديشيم ، خواهيم ديد كه همه آنها از همين راه ، نصيبوى گرديده است بنابراين الگو و معيار، عمده ترين ابزارِ زندگىِ انسان ، مى باشدوقتى كه براى دوخت لباس ، پختن غذا، بنائىمنزل و و ....... معيار و الگوئى بايد باشد چگونه در مورد اعتقادات و ارزشهاى دينى ورشد و كمال انسان ، معيارى نباشد و اين مايه ذلت است كه ما در امورات جزئى زندگى ،دنبال ، الگو باشيم ولى در پايه هاى اصلى آن بفكر پيدا كردن ، معيار و الگوىكامل نباشيم ؟
پروردگار متعال وجود انبياء و پيشوايان معصوم عليهم السلام را به عنوان معيارهاى رشدو تمدن و كمال قرار داد. تا انسان ها، از همين راه به فلسفه وجودى خويش يعنى مقامبندگى خدا نائل شود و چون افكار بشر به تدريج درطول زمانها، رشد و آگاهى پيدا مى كند به الگو و معيارهاىكامل ترى محتاج مى شوند و خالق متعال با وجود آخرين پيام آور خود حضرت محمد بنعبدالله (صلى الله عليه و آله ) و جانشينان او يعنى حضرت على بن ابيطالب (عليهالسلام ) و يازده امام معصوم عليهم السلام از فرزندانش ، جامعه انسانى را بهكامل ترين الگو و معيارهاى سعادت بخش و حيات آفرين مزين ساخت تا اينكه انسانهابتواند نيازهاى مادى و معنوى خودشان را در هر موردى تاءمين كنند و اين معيارها تا روزقيامت مانند آفتاب ، مسير زندگى انسان ها را روشن كرده و مانع ياءس و نوميدى وگرفتارى آنها به اعمال زشت و ضد ارزشى خواهد بود.
در مقام الگو پذيرى انسان مى توان گفت كه هدايت وى به صراط مستقيم الهى ، يا بندهگى خداى متعال در شعاع نور پاك و مقدس ‍ چهارده معصوم صلوات عليهم اجمعين ، يعنىپروردگار تمام امكانات لازم را در مسير آگاهى وكمال هدايت ، در اختيارش قرار مى دهد و او را در برنامه هاى زندگى از يك بصيرت وبينش و معرفت مهم برخوردار مى سازد تا اينكه او به تواند در هر كارى خصوصا درمسئله نكاح و انتخاب همسر، يا رقيق ، و احترام بحقوق والدين و و .... حافظ ارزشهاىواقعى باشد.
پسر: لطفا در مورد مهريه حضرت فاطمه سلام الله عليها از جهت كميت و كيفيت مطلبرا توضيح دهيد تا پيروان مكتب انسان ساز امامت و ولايت از آن الگو بگيرند و پاسدارحريم ارزشهاى واقعى زندگى انسانى باشند؟
دختر: از مجموع احاديثى كه در اين زمينه بدست ما رسيده است استفاده مى شود كهمهريه آن حضرت در روى زمين يك بُرد حبرى و يك پوست گوسفند و مقدارى عطر بوده واز حضرت امام حسين (عليه السلام ) در ضمن حديثى آمده كه رسولخدا (صلى الله عليه وآله ) حضرت فاطمه سلام الله عليها را به همسرى حضرت اميرالمؤ منين على (عليهالسلام ) در آورد با مهريه چهارصد درهم ، و در حديثى پانصد درهم آمده است و در روايتديگر، به اندازه قيمت زره جنگى ، كه تقريبا چهار صد درهم بيشتر ارزش نداشت معينگرديد.
اما در حفظ ارزشهاى واقعى بايد از سيره سراسر حكمت انگيز پيشوايان معصوم عليهمالسلام استفاده كرد چون روش آنان در هر مورد ازمسائل زندگى ، براى انتخاب الگو، حجت قطعى است و هيچ شكى در آن وجود ندارد چونعظمتِ شخصيت حضرت على و فاطمه عليهاالسلام را فقط خدا و رسولش مى توانند تفسيركنند و درك مقام آنان از حوزه قدرت فكرى انسانهاى غير معصوم خارج است پس برنامهازدواج آنان در مورد مهريه و مراسم عقد و انتخاب همسر و و ..... و يا تمام جرياناتزندگيشان بعنوان معيار كاملى كه رضايت و خوشنودى خداى سبحان را با خود دارد بايدمورد توجه همگان واقع شود چون خوشنودى خالقمتعال كه بعنوان عمده ترين ارزش واقعى در زندگى انسانها مطرح است فقط با اطاعت وپيروى از پيامبر و امامان معصوم صلوات الله عليهم اجمعين نصيب انسان مى شود اينبانوى عزيز اسلام با مهريه كمى وارد منزل شوهر مى شود و همسرى كه ايشان انتخابكرده بقدرى شايستگى دارد كه خداوند در قرآن او را نفس تنزيلى پيامبر (صلى اللهعليه و آله ) و ملاك واقعى صراط مستقيم خود معرفى مى كند در اين ازدواج ملاك انتخابشخصيت معنوى طرفين است و هيچ اعتنائى به كم و زياد بودن مهريه نداشتند به جهتاينكه خوشبختى و موفقيت انسانها در هر موردى ، خصوصا در مسئله زناشوئى به شخصيتمعنوى آنها مربوط مى شود و هر مقدار در اين مسير كه همان بنده گى خداست قدم بردارندارزشهاى بزرگى را پيدا خواهند كرد.
براى پيروان خاندان پيامبر (صلى الله عليه و آله ) لازم است قدم به قدم با آنها حركتنموده و جاى پاى آنان را در هر موردى با عشق و علاقهكامل انتخاب كنند چون در چنين انتخاب هيچ نوع ندامت و خسارتى وجود نخواهد داشت وپيروان صديقشان در طول تاريخ اين حقيقت را به اثبات رسانده اند و براى زن و شوهربا ايمان امتيازى بالاتر از اينكه يك فرد مؤ من او را براى شريك زندگى خويش ‍انتخاب نموده است وجود ندارد ولى افكار مسلمانان در اثر توجه زياد بهمسائل مادى و زندگىِ تشريفاتى و تجملاتى ، مسموم گرديده و از تشخيص دادنارزشهاى واقعى كه همان شخصيت معنوى انسانهاست عاجز شده اند و در انتخاب همسر براىخود و يا فرزندانشان به رسومات جاهلانه تن مى دهند و بعد از يك مدت كوتاه به عواقبناگوار چنين حركت كوركورانه گرفتار مى شوند وقتى كه پيروى از امامان معصومعليهم السلام در هر مورد از برنامه هاى زندگى امرى لازم و واجب مى باشد به خاطراينكه مسلمانان بتوانند آگاهيهاى لازم را درك نموده و در تمام كارهايشان از آن استفادهكنند، ازدواجى كه سرآغاز سرنوشت جديد براى انسان ها محسوب مى شود و فرزندانى رابه عنوان محصول و ثمره خود تحويل جامعه مى دهد چگونه و در چه شرائطى و با كداماشخاص بايد صورت بگيرد؟ و انسان چقدر در اين زمينه به رشد و آگاهىنائل شده است كه در مسئله ازدواج خود يا فرزندانش به تواند ارزشهاى معنوى را تعقيبكند؟
((زيبائى انسان در فرهنگ دينى ))
پسر: با وجود معيارهاى كامل در اختيار مسلمانان ، چه انگيزه اى آنها را وادار مى كند تا ازمسير حق منحرف شده و بجاى ارزشهاى واقعى از سنگين نمودن مهريه وتحميل مراسم تشريفاتى استفاده كنند آيا اينگونهاعمال و اخلاق را مى توان بطور روشن ريشه يابى كرد؟
دختر: عمده ترين علت اينگونه برنامه ها، عدم آگاهى و نداشتن رشد لازم است كه باعثمى شود در مقابل جريانات زندگى تشخيص ‍ سالمى نصيب آنان نشود و در اين زمينه دونكته حائز اهميت است :
1 - مبهم بودن معناى زيبائى . 2 - مخفى ساختن معايب در زير چتر مهريه هاى سنگين و و ...
اما در مورد تشخيص زيبائى ، افكار انسان نيازمندفرمول و يا قانونى است كه بتواند از آن ، در درك زيبائيها استفاده نمايد چون كه هركس در مورد زيبائى تعريف ويژه اى را ارائه مى دهد و گاهى يك چيز براى عده اى زيباستولى عده ديگر عكس آن را تشخيص ‍ مى دهند در اين صورت لازم است ريشه اين ناهماهنگىپيدا شود تا انسان بتواند در مقوله زيبائى و تشخيص آن مسير سالمى را طى كند.
زيبائى گاهى در قد و قامت و ظاهر وجود انسان و يا هر چيز ديگرى كهقابل رؤ يت است مطرح شده و گاهى در آثار خير و بركات آنها عنوان مى شود.
وقتى كه كسى مى گويد اين دختر و يا پسر زيباست هدف از اين زيبائى چيست ؟ آيا بهجمال و چگونگى سرو صورت و اندام و و ...... مى انديشد و يا اينكه شخصيت و ارزشهاىدينى و انسانى او را مانند ايمان ، صداقت و نوع دوستى - انسانيت ، و و ... مد نظر قرارداده است ؟
به هر حال در هر دو جهت زيبائى معنى و مفهوم پيدا مى كند ولى عمده ترين زيبائى كهبتواند از وجود انسان ارزشها بيافريند كدام است ؟
هيچ فردى نمى تواند زيبائيها را در وجود انسان و اندام و سر و صورت و بر خورد و راهرفتن يا رنگ مو و و .... او منكر شود بلكه اين خود از جلوه هاى توحيد است ولى در مقاممقايسه ، آيا مى توان زيبائى صورت و رنگ موى كسى را بر شخصيت و صداقت وامانتدارى و ايمان وى ترجيح داد؟
اينجاست كه بايد افكار بشر به سمت ارزشها هدايت شود تا بتواند به يك تشخيصدرست نائل گردد.
در صفحات قبل به آيات و احاديثى در اين زمينه اشاره شد والا ن بصورت فهرستى ،نكات روشن آنها را در مسئله زيبائى مطرح مى كنيم در سوره مؤ منون ويژگيهاى مؤ من ازاول سوره شروع مى شود قَد اَفلَحَ المؤ منون ... خشوع در نماز، از كارهاىلغو و باطل اعراض نمودن ، عفت و پاكدامنى ، صداقت و امانتدارى ، پاى بندى به عهد وپيمان خود، توجه كامل به برنامه هاى عبادى و و ..... از عمده ترين زيبائيهاى انسان بهشمار مى آيد و در سوره نور آيه 32 عنوان [والصالحينَ مِن عبادكُم ....] اشاره بر اين استكه صالح بودن انسان مهمترين ارزش و امتياز و زيبائى اوست .
و در احاديث ، اخلاق و ديندارى و امين بودن فرد به عنوان تشخيص بهتر مطرح گرديدهكه اگر كسى داراى اين شرائط باشد لياقت و صلاحيت ازدواج را واجد است .
و در حديث ديگر آمده : اگر كسى زنى را به خاطرمال و زيبائى ظاهرى او انتخاب كند از همه آنها محروم مى شود و اما اگر كسى با زنى بهخاطر دين و ديانت و ايمان او ازدواج كند خداوندمال و جمال او را نيز نصيب وى خواهد كرد.(252)
نتيجه اين شد: زيبائى واقعى آن گوهر گرانبهائى است كه در نهاد انسان آفريدهشده است و او در اثر رعايت دستورات الهى آن را آشكار نموده و دلها را مجذوب خويش مىسازد و محيط اطراف خود را، روشن مى كند، پس قوانين الهى كه بصورت اوامر و نواهى ،زندگى انسان را زير نظر مى گيرد و هميشه او را بياد خداىمتعال دعوت مى كند، بخاطر اينكه وابستگى هاى مادى و نفسانى اگر در قلب او پديد آيد،اين ارتباط معنوى بتدريج پژمرده مى شود و ديگر از زيبائى و روشنائىدل انسان ، خبرى نخواهد بود مانند اينكه در ميان لامپ و سيم ارتباطى ، چيزهائى آويزانشده و بعد از مدتى موجب قطع سيم و خاموشى لامپ مى شود وابستگى هاى مادى هم ، اينخاصيت را دارند ولى در اثر توجه بخداى سبحان ، ارتباط معنوى تقويت مى شود و او رادر مسير بندگى خدا ثابت نگه مى دارد و تمام زيبائى ها و شايستگى ها، روز به روز درسيماى زندگى او آشكار مى گردد وقتى كه انسان به زيبائى هاى واقعىنائل گشت تمام ارزشها را با خود خواهد داشت .
افكار اغلب مردم در اثر وابستگيهاى نفسانى چنان مسموم شده كه قلب آنها حقايق را درستتشخيص نمى دهد و بسوى كارهاى ضد ارزشى گرايش پيدا مى كنند،
مثلاً در مسئله انتخاب همسر براى هر انسانى لازم است كه زيبائى هاى واقعى رامدنظر قرار دهد چون اساس زندگى زناشوئى به آنوابستگىكامل دارد و اگر كسى به اين زيبائى مزين باشد نعمت بزرگى را دراختيار گرفته استچون عمده ترين ابزار زندگى موفق بندگى خداست كهبعنوان زيبائى واقعى تعريفشده است و علت اينكه زيبائى واقعى يا معنوى يعنىانسانيت وبندگى خداوند بايد ملاكو معيار انتخابها قرار به گيرد چونكهبساط زندگى در زير چتر زناشوئى به اينستون محكم نيازمند است اگر دختران وپسران از اين زيبائى برخوردار نباشند زيبائيهاىظاهرى مانند مدرك تحصيلىثروت ، مال ، مقام و و ... به درد زندگى آنها نمى خورد چونپاسدار تمامى آنهازيبائى واقعى است .
مثال اگر شما با يك دختر با سواد و ثروتمند و زيبا ازدواج نموديد ولى آنچهازاين وصلت برايتان لذيذ و شيرين ودل خوش ‍ كننده است اينكه به وى اعتماد و اطمينانداشته باشيد يعنى مطمئنبشويد كه او در خلوت و جلوت به هيچ حركت ضد ارزشىمرتكب نخواهد شد وبعنوان يك يارِ، غم خوار، براى شما مطرح است اين اعتماد و اطمينانكه تمام آرامشهاى روحى و روانى را بدنبال دارد از طريق زيبائى هاى ظاهرى اودردل شما ايجاد نمى شود بلكه اين ايمان و ديانت است كه در دلها اطمينان رابوجود مىآورد.
در اين جا ريشه سنگين كردن مهريه و يا اجراى برنامه هاى تحميلى در مراسم عروسى وو ... خود به خود روشن مى شود چون غالب مردم از اين برنامه ها اهداف خاصى دارندمانند خودنمائى ، برترى طلبى ، غرورهاى سلطگرى ، براى محيط خانه و يا اجتماع ،به تسليم كشاندن شوهر در برابر خواسته هاى نادرست دخترانشان ، سرپوش نهادنبه معايب و كمبودهاى اخلاقى و روانى دختران و و ..... اما دخترانى كه توسط والدين متدينبه زيبائى هاى واقعى مزين شده اند هيچ وقت بفكر زياد كردن ارقام مهريه يا انجام دادنمراسم غلط و نادرست برنامه هاى عروسى و و .... نيستند چون كمبودى ندارند بلكه آنهااز برنامه هاى خداپسندانه احساس لذت مى كنند.
پسر: نظر قرآن در مورد زيبائى چيست ؟
دختر: در اينجا به آيات قرآن اشاره مى كنيم و سپس به نتيجه نهائى بحث مىپردازيم :
1 - ... وَ لكِنَّ اللهَ حَبَّبَ اِلَيكُمُ الايمانَ وَزَيَّنَهُ فى قُلُوبِكُم وَكَرَّهَ اِلَيكُمُ الكُفرَ وَالفُسُوقَ و العِصيانَ. (253)
ولى خداوند متعال ايمان را براى شما محبوب و دوست داشتنى ساخت و آن را در قلبهاى شمابا زيبائى بيآراست و كفر و فسق و معاصى را براى شما زشت و كراهت بار نمود.
2 - فَاصبِر صَبرا جَميلاً .(254)
شكيبائى كن ، ولى يك شكيبائى زيبا.
3 - وَ اِنَّ الساعَةَ لاَِّتِيَةٌ فَاصفَحِ الصَّفحَ الجَميلَ. (255)
روز قيامت قطعا فرا خواهد رسيد با عفو و بخشش زيبا از لغزشهاى مردم در گذر.
4 - لَقَد خَلَقنا الاِنسانَ فى اَحسَنِ تَقويمٍ. (256)
بطور يقين ما انسان را در زيباترين تركيب آفريديم .
5 - و صَوَّرَكُم فَاَحسَنَ صُوَرَكُم . (257)
صورت و شكل شما را كشيد و اين صورتگرى را چه زيبا و نيكو انجام داد.
در اين زمينه آيات بسيارى وجود دارد و ما بطور اختصارنقل نموديم و آنچه از مجموع آيات در مقوله زيبائى انسان مطرح مى شود اين است كهايمان و معنويت او كه همان بكار بستن بايدها و نبايدهاست زيبائى واقعى ومعقول اوست چون حيات محسوس در زير چتر حياتمعقول لذت بخش و نتيجه بخش خواهد بود و اين به معناى انكار زيبائى محسوس و ظاهرىنيست بلكه در مقام تصريح زيبائيهاى انسانست چنانكه قرآن با صراحت از آن ياد مى كندو به انسانهاى متدين الگو مى دهد تا در تشخيص زيبائى هاى واقعى كه كليد خوشبختىانسان است اشتباه نكنند.
قال الله تعالى : وَلا تَنكِحُوا المُشرِكاتِ حتى يُؤ مِنَّ ولاَِمَةٌ مُؤ مِنَةٌ خَيرٌ مِن مُشرِكَةٍوَلَو اَعجَبَتكُم وَلا تُنكِحُوا المُشركينَ حَتى يُؤ مِنُوا و لَعَبدٌ مُؤ مِنٌ خَيرٌ مِن مُشركٍ وَلَواَعجَبَتكُم .(258)
با زنان مشركة ازدواج نكنيد تا اينكه ايمان بياورند و يك كنيز با ايمان از يك زن مشركةبهتر است اگر چه وضع ظاهرى آنها شما را به تعجب وادارد و با مردان مشرك هم ازدواجنكنيد تا اينكه ايمان بياورند و يك برده با ايمان از يك مرد مشرك بهتر است اگر چه[وضع ظاهر آنها] شما را به شگفتى وا دارد.
اما چه اندك هستند انسانهاى رشد يافته ، كه در زندگانى زناشوئى از هر دو لذت[محسوس و معقول ] برخوردار شوند و اين آيه شريفه افكار عمومى را به زيبائى هاىواقعى راهنمائى مى كند تا اينكه آنها باور كنند كه زيبائى واقعى و معنوى در وجودانسان ها، به زيبائى هاى ظاهرى مقدم است ، چون زيبائى صورى براى زن ، مانند قدرتبراى مرد است چه اگر از تربيت اسلامى برخوردار نباشد مانند كارد تند و تيزى استكه بدست كودك داده باشند هم بخودش و هم به اعضاء خانواده ضرر مى رساند و اگربه تاريخ نگاه كنيم مى بينيم زيبائى ظاهرى در وجود زنان بى ايمان ، حوادث تلخ وخونين و جنايات دلخراشى را به وجود آورده است .
خداى متعال بر تمام مؤ منين دستور مى دهد هميشه با كسانى باشند كه به زيبائى هاىمعنوى مزين هستند يعنى دوست و همسر و و ..... از كسانى انتخاب كنيد كه مزين به نورايمان و صداقت و راستگوئى مى باشند.
وَاصبِر نَفسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدعُونَ رَبَّهُم بالغَداوَةِ والعَشِىِّ، يُريدُونَ وَجهَهُ وَلاتَعدُعَيناكَ عَنهُم تُريدُ زينَةَ الحَياةِ الدُّنيا، وَلاتُطِع مَن اَغفَلنا قَلبَهُ عَن ذِكرِنا وَاتَّبَعَ هَويهُ وَكانَ اَمرُهُ فُرُطا .(259)
و هميشه خويش را با كمال شكيبائى به محبت آنان كه صبح و شام خدا را مى خوانند ورضاى او را مى طلبند وادار كن و يك لحظه از آنها، چشم مپوشان كه به زينت هاى دنياتمايل نشان داده ، و هرگز از كسانى كه [در اثر معصيت ] مادلهاى آنها را از ياد خودغافل نموده ايم و تابع هواى نفس خود شده و به تبهكارى پرداخته اند متابعت نكن .
[يعنى با افرادى كه به مال و ثروت و زيبائى ظاهرى وابستگى دارند دوستى و رفاقتنداشته باش و از آنان پيروى نكن چون تمام كارهاى آنان جز بدبختى و هلاكت عايدىندارد]
نكاتى كه در آيه شريفه مطرح است :
1 - صبر و تحمل ، انسان به مقتضى طبيعت خويش علاقمند است در بخش هواهاى نفسانى قدمبردارد و از آزادى هاى غير معقول وناصحيح برخوردار باشد ليكن جانشين كردن خواستههاى معقول و مشروع به جاى اميال نفسانى ، خيلى دشوار است و او تنها با استمداد ازعنايات الهى مى تواند چنين توفيقى را نصيب خودسازد چنان كه در قرآن آمده است [اِنَّ الاِنسانَ لَفى خُسرٍ اِلا الَّذينَ آمَنُوا وَعَمِلوا الصالِحاتِ ...](260) انسان هر لحظه در خسارتو زيانكارى واقع است مگر آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته اى انجام بدهند.
بنابراين او در اثر مبارزه با نفس خواهد توانست به سوىاعمال خير و شايسته گرايش پيدا كند ولى بمباران وسوسه هاى شديد و خطرناك شياطيناز داخل و خارج ، وى را از رسيدن به مقصد خير و سعادت باز مى دارد در اينحال يگانه ابزار و وسيله نجات بخش صبر و استقامت نمودن در مسير هدف مقدس خويش استچون بدون صبر و تحمل هيچ كس قادر نخواهد بود كه زيبائى هاى واقعى را نصيب خويشسازد.
2 - مجالست و يا دوستى با مؤ منان : معيار عمده اى كه براى انتخاب دوست و يا همسربايد مورد توجه خداشناسان واقع شود زيبائى هاى واقعى است كسانى كه به زيبائىهاى معنوى آراسته هستند در لباس رفيق يا همسر و و .... موجباتكمال و آسايش دوستان و همسران خود را فراهم مى كنند در چنين انتخاب هيچ نوع فشار وحادثه ناگوار و يا مشكلى آنها را تهديد نخواهد كرد و اين همه خسارت و زيانهاىفرهنگى و اخلاقى يا اقتصادى و معنوى از ناحيه دوستان يا همسران ، وقتى كه واردزندگى انسانها مى شود بخاطر رعايت نكردن معيار و الگوهاى دينى در انتخاب آنان مىباشد چون دوستان با ايمان هيچ وقت موجب ذلت و بدبختى رفيق خويش ‍ نخواهد شد و ياهمسر مؤ من كه مزين به زيبائيهاى واقعى است هميشه به خير و صلاح شوهرش مى انديشدو تمام خواسته هايش را اعم از زيور و زينت مادى و و ........ در شعاع ايمان به خداىسبحان قرار مى دهد.
پس وقتى كه قرآن در مجالست و يا دوستى ، شخصيت معنوى و كمالات روحى افراد را ملاكقرار مى دهد و توصيه مى كند كه با اين گروه از انسانها هم نشين باشيد بخاطر اينكهمحفل آنان هميشه ، شما را بياد خدا و معنويات و ارزشهاى زندگى سوق مى دهد.
از نظر قرآن زيبائى واقعى انسان ، اعمال نيك و شخصيت خدا پسندانه اوست زيبائى هاىظاهرى مانند قد و قامت ، رنگ صورت و و ... با اينكه همه آنها از عظمت خالق هستى حكايتمى كند ليكن وسيله و يا ابزار خوشبختى انسان درطول زندگى نمى باشند چه اگر كسى در انتخاب همسر به زيبائى هاى ظاهرى صورت، چشم و ابروان و و ... قناعت كند نمى تواند در ادامه زندگانى خويش راه سعادت وخوشبختى را دريابد چون زيبائى ظاهرى زنان ، هم چون تابلوى خيلى زيبا و جذابى استكه هربيننده را مجذوب خود مى سازد ولى در موفقيت و سعادت زندگى انسانها، هيچ نقشىندارد و معناى سخن ما اين نيست كه اصلاً به زيبائى ظاهرى توجهى نشود بلكه عشق وعلاقه بشر به زيبائيها يك قانون فطرى است كه خداىمتعال در نهاد او آفريده است بلكه هدف ما اين است كه زندگى مشترك دختر و پسر، تحتعنوان زناشوئى به زيبائى هاى واقعى نيازمند است مانند: احترام بحقوق يك ديگر،صداقت ، راستگوئى ، تعهد، تدين ، و و .... و در اين مورد بطوركامل بحث كرديم و اگر منتخب كسى به هر دو زيبائى مزين باشد بايد پروردگارش راسپاس گويد چون بزرگترين و مهمترين نعمت الهى را در زندگى ، نصيب خود ساخته است.
بنابراين مراسم عروسى اگر در شعاع نور ايمان پياده شود در اين صورت از زيبائىهاى واقعى ازدواج كنندگان حكايت مى كند و در پيشگاه الهى امتياز بزرگى را بر آنانبه ارمغان مى آورد.
علت گرايش مسلمانان به اعمال ضد ارزشى
دختر: عامل دوم : در گرايش مردم به اعمال ضد ارزشى مانند سنگين كردن مهريه ، ويا برنامه هاى غير معقولى كه در مراسم ازدواج انجام داده مى شود بر دو قسم است :
1 - عده اى از والدين در اثر تبعيت از رسومات جاهلانه قرن حاضر، نتوانسته اند دخترانشايسته اى را تربيت كرده و تحويل جامعه بدهند بلكه با فراهم كردن امكانات زياد وشركت دادن آنها در برنامه هاى ضداخلاقى و دينى ، آنان را در پرتگاه سقوط بهذل ت و بدبختى هاى زندگى قرار داده اند وقتى كه دوران ازدواج آنها فرا مى رسد چونبه زيبائى هاى معنوى آراسته نيستند با آرايش ها مصنوعى جلب توجه مى كنند و عده اىكه از حقيقت زيبائى و نقش آن در زندگى بى خبر هستند به زيبائيهاى ظاهرى اين دخترانعلاقمند مى شوند و به هر ذلتى در اين راه تسليم شده كه هر لحظه آرزوىوصال دارند غافل از اينكه زندگى هر انسانىقبل از هر چيز ديگر، زيبائيهاى واقعى و معنوى را لازم دارد تا اينكهمراحل رشد و كمال و ترقى آنها را فراهم كند.
والدين چون از اوضاع ناگوار اخلاق و معاشرت و تربيت دخترانشان با خبر هستند و مىدانند كه آنها در شاءن يك زندگى معقول و مشروع تربيت و پرورش نيافته اند باپشتوانه هائى مانند مهريه هاى سنگين وى را روانهمنزل شوهر مى كنند تا او بتواند با روح و روان مغرور، و متكبر، و بدهكار ساختن شوهرش، چشمان او را از ديدن معايبش كور، و زبانش را از تذكر و گفتن حق ،لال سازد و فضاى شيرين و لطيف زندگى دوران جوانى را به يك محيط فشار وناراحتيهاى روانى تبديل نمايد و اين معنى ، مدتى عمر پيدا مى كند و حاكميت دختر بتدريجشروع مى شود تا جائيكه ملاك حق و باطل ، يا تشخيص ارزش از ضد ارزش ، و تصميمنهائى در هر موردى با تشخيص زن خواهد بود و شوهر، هيچ نوع حق رسيدگى به اخلاقو احوال عيال خويش را نخواهد داشت در نتيجه : زندگى براى چنين خانواده ها جز بدبختىو شكست و درد و رنج معنائى ببار نمى آورد.
اگر درست به آثار خطرناك اين جريان منفى بيانديشيم مى بينيم كه دخترقبل از شوهرش ، به آفت آن شكار مى گردد چون در روح و روان خود حالت غرور و تكبراحساس مى كند و بعد از مدتى هيچ عيب و نقصى را به خود روا نمى داند و بتدريج به يكبيمارى روانى خطرناكى كه در طول تاريخ قربانيهاى بسيارى گرفته ، مبتلا مى شوداگر كسى در محيط منزل به بيمارى خطرناكى گرفتار باشد اعضاء خانواده ضمناحساس ناراحتى به تدريج به آن بيمارى مبتلاء خواهند شد چون مرضهاى روانى مانندغرور، تكبر و و .... مُسرى و واگير هستند كه در آينده نزديك به اخلاق رفتاراهل خانواده سرايت مى كند.
2 - سنگينى مهريه دختران در ميان عده اى از مسلمانان خيرخواه و كسانيكه از اينگونهبرنامه ها خيلى نفرت دارند، نيز مشاهده مى شود و هر شنونده را به تعجب وا مى داردليكن بعد از بررسى و دقت كامل مى بينيم گروه زيادى از مردم مسلمان و متدين به عللىگرفتار اين چنين برنامه هاى ناگوارى شده اند و ما بطور اختصار اين علت ها راتوضيح مى دهيم :
1 - بخاطر نداشتن آگاهيهاى كافى از شخصيت كسى كه مى خواهد با دخترشان ازدواج كندو چون او را تحت شرائط خاصى پذيرفته ولى از امين بودنش خبر ندارد با يك اهرمىصحنه را به نفع دخترش تنظيم مى كند و آن زياد كردن آمار و ارقام مهريه است براىاينكه اغلب افراد جامعه نسبت به آينده دخترانشان تحت عنوان زندگى زناشوئى نگرانىها دارند چون درباره شخصيت شوهر او، هيچ نوع آگاهى ندارند و لذا به سنگين تر كردنمهريه تمسك مى كنند تا از اين وسيله در رفععوامل نگرانيهاى خود و دخترانشان استفاده نمايند و شوهر او را براى اطاعت از خواسته هاىخودشان وادار كنند.
2 - تقليد و تبعيت از رسوماتى كه در ميان مسلمانان وجود دارد. وچون اينگونه برنامه هاهر روز تكرار مى شود و هيچ كسى از مفاسد و ضد ارزشى بودن اينعمل ، و اينكه بر خلاف رضا و خشنودى الهى است سخنى نمى گويد و به عبارت ديگر،چون از اين منكر نهى نمى شود بلكه روز به روز تشويق هم مى كنند افراد جامعه ناخودآگاه تسليم جريانات موجود مى شوند و هيچ علاقمندى به بررسى عواقب خطرناك آننشان نمى دهند و بطور چشم بسته دنيال مردم حركت مى كند در صورتيكه آيات و احاديثاز چنين حركتى نهى مى كنند.
حضرت امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) بهفضل بن يونس فرمود:
اَبلِغ خَيرا و قُل خَيرا وَلاتَكُن اِمعَةً قُلتُ و ما الا مِّعَة ؟قال : لاتَقُل : اَنَا مَعَ الناسِ و اءَنَا كَواحدٍ مِنَ الناسِ، اِنَّ رَسُولَ الله (صلى الله عليه وآله ) قالَ: يا اَيُّها الناسُ، اِنما هُمانَجِدانِ، نَجدُ خَيرٍ و نَجدُ شَرٍّ، فَلا يكن نَجدُالشَّرِّ اَحَبَّاليكُم مِن نَجدِ الخَيرِ .(261)
اى فضل : كار و اعمال خير و نيك را تبليغ به نما و خودت از خوبيها دفاع كن ، وامعةنباش ، گفتم امعه يعنى چه ؟ حضرت فرمود: نگو من با مردم هستم و يا يكى از آنها مىباشم پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمود اى مردم در برابر شما دو راه وجوددارد يكى خير و ديگرى شر است و هرگز راه شر نبايد براى شما از راه خير دوستداشتنى باشد بنابراين سزاوار نيست كه يك مسلمان بدون مطالعه تابع مردم باشد و درتمامى كارهايش بدون فكر و انديشه و رعايت دستورات الهى حركت كند همانطوريكه امام(عليه السلام ) از رسولخدا (صلى الله عليه و آله )نقل كرد كه در مقابل انسان دو راه بيش نيست خير و شر، و هر كس با تشخيص دادن راه خير وسعادت ، صاحب امتيازات بزرگى مى شود حالا كه اغلب آنها در مسئله ازدواج و تعيينمهريه ، يا مراسم آن ، همرنگ مردم شده اند چه پاسخى درمقابل اين حديث شريف خواهند داشت ، با اينكه اين هم رنگى ها از عدماستقلال او حكايت مى كند كه بصورت اسيرى ، وى را بهر سمت كشيده و جز خسارت هاىجبران ناپذير عايد ديگرى ندارد.
3 - رقابت نادرست : عده اى تلاش مى كنند كه آخرين نرخ بازار ازدواج را در مهريه ، ياكيفيت مراسم جشن عروسى و و ... نوآوريها را بخود اختصاص دهند مثلاً براى مهريه رقم ياجنس خاصى را مطرح مى كنند كه در ميان مردم تازه گى دارد يا به جاىپول ، طلا و ساختمان را عنوان مى كنند و چون مسلمانان از ارزشهاى دينى بتدريج فاصلهمى گيرند و لذا از اين رقابتها احساس لذت مى كنند تا اينكه هر روز به سنتهاى جاهلى وروشهاى ضد ارزشى افزوده مى شود. و اكثر مردم ، حتىاهل نماز و مسجد و تدين هم در اجراى اين رقابت ناسالم سهيم مى شوند.
4 - ضعف اخلاق : وقتى كه زندگى انسان در جهت كسبمال و ثروت و قدرت و رياست و لذتهاى دنيوىشكل مى گيرد و ارزش و امتيازهاى او، با داشتنمال و مقام و تخصص هايش ، ارزيابى مى شود و هيچ توجهى به معنويات و زيبائيهاىواقعى او نمى گردد بتدريج روح و روان وى به برنامه هاى مادى عادت پيدا مى كند ومتناسب با همان وضع مادى و دنيوى ، اخلاقى بدست مى آورد كه با تحولات روزگارش ،متغير مى گردد كه در هر روز بلكه در هر لحظه با رنگ خاصى خودش را نشان دهد.
نتيجه گيرى : در يك بررسى كوتاه مى بينم عمده ترينعامل سنگينى مهريه ، يا هزينه هاى كمرشكن ، يا رقابتهاى نادرست و و ...مجهول بودن قدر و منزلت انسان است چون اگر كسى ارزش آن را درك مى نمود هيچ وقت درمقابل يك رقم درشت يا تخصص و و .... معامله نمى كرد بلكه به ارزشهاى انسانى وزيبائى هاى واقعى اعتناء مى كردند تا با هم شاءن خودش وصلت نمايد ولى اين حوادثناگوار در مسائل ازدواج و روابط اجتماعى از يك بدبينى طرفين بيك ديگر حكايت مى كندچون هر كدام براى ريشه كن ساختن و تسليم نمودن طرفمقابل بميدان مى آيد و با انواع ابزار و برنامه هاى ضد ارزشى و ضد اخلاقى واردصحنه مى شوند.
از جمله ، از راه حيله و نيرنگ و تزوير و مقدس مآبى ، برنامه هاى زندگى خودشان راپياده مى كنند و چون هدفى جز سودجوئى و منفعت طلبى ندارند و لذا با دروغ ، رشوه ،ربا دادن ، حرامخوارى ، ظلم و جنايت و رياء و تظاهر و و .... برنامه ها را اجراء مى نمايندتا به اهداف نادرست خود نائل شوند.
در چنين فضاى آلوده ، تشخيص ستاره گان درخشان ، كار غير ممكن ، و يا دشوار است چونغبار فساد و گناه و دنياپرستى ، مثل مَهِ غليظى همه جا را پوشانده است و هيچ كس در اينمحيط آلوده و تاريك قادر به تشخيص انسانهاى حقيقى و معنوى نخواهد بود تا اينكه بهتواند فردى را تحت عنوان همسر يا دوست و رفيق ، سالم براى خويش انتخاب كند بهجهت اينكه مقدسات و ارزشهاى دينى كه در تمام موارد ملاك انتخاب ها قرار مى گيرد دراستخدام مردمان دنيا پرست واقع شده است و چهره هاى بظاهر مقدس و متدين توان نفوذ، بردلها را ندارد تا موجب اعتماد و اطمينان قلبى باشد و در اثر همين حركت هاى ضد دينى واخلاقى ، خسارت جبران ناپذيرى بر پيكر جامعه اسلامى وارد مى شود و عمده ترينزيان آن ، سلب اعتماد از عموم مسلمانان است و هر روز اخلاق معنوى و دينى مردم ، به اخلاقمادى و دنيوى تبديل مى گردد كه در هر لحظه با رنگ و قيافه خاصى ظاهر شده و آيندهسازان جامعه ، يعنى نسل جوان را در پرتگاه سقوط به ذلت و بدبختى هاى شكننده بىاعتمادى قرار مى دهد و بيشتر از هر كس احساس وحشت و اضطراب و نگرانى تمام وجودشانرا فرا گرفته و به مرحله ياءس و نوميدى كشانده مى شوند.
آنچه بايد بعنوان يك نصيحت و اندرز براى همه ، مخصوصا بهنسل جوان گفته شود اينكه : به معنويت و زيبائى هاى واقعى احترام كنيد و خودتان را باآن بيآرائيد زيرا سعادت و آسايش هاى دنيوى هم ، از طريق ايمان بدست خواهد آمد و بهبزرگى و عظمت مقام انسانى خودتان بيانديشيد و محيط فكر و انديشه ها را ازميكروبهاى كشنده گناه و معصيت پالايش دهيد تا بدرست فكر كردن موفق شويد در اين جااز سخنان زيبا و ارزشمند حضرت على (عليه السلام ) كه بصورت سفارش بهفرزندش امام مجتبى (عليه السلام ) فرموده استفاده كنيم :
..... و اَكرِم نَفسَكَ عَن كُلِّ دَنِيَّةٍ و ان ساقَتكَ اِلى الرَّغَائِبِ فَاِنَّكَ لَن تَعتاضَ بِماتَبذُلُ مِن نَفسِكَ عِوَضَا ..... .(262)
اى فرزندم .... نفس و شخصيت خود را با آلوده نكردن بكارهاى پست و گناه ، عزيز وگرامى بدار، هر چند از اين راه زشت و گناه به خواسته هايت دست پيدا كنى براى اينكهتمامى اين خواسته ها نمى تواند جانشين از دست دادن شخصيت ارزشمند انسانى تو باشد.
يعنى ارزش مقام انسانى بقدرى گران قيمت است كه بامسائل مادى واقتصادى قابل مقايسه نيست چون امتيازى كه خداىمتعال براى او قائل شده و زمينه تحقق آن را در نهاد وى آفريده است اين مقام باپرهيزكارى و بنده گى پروردگار آشكار مى گردد كه در بخشاول بحث اشاره كرديم .
وقتى كه انسان اين مقام ارزشمند را در برابر خواسته هاى مادى و نفسانى از دست مى دهدو در اثر بندگى نفس و شيطان چنان پست وذليل مى شود كه با دروغ و رياء و و .... زندگى را آغاز مى كند و در پندار خود، آن راتيز هوشى و زرنگى قلمداد مى نمايد غافل از اينكه با وسيله نامقدس ونادرستى چونگناه ، تا چه اندازه امتياز و ارزشهايش را از دست مى دهد هر چند كه ديگران از آن آگاهنباشند.
نكاتى كه بايد در مراسم ازدواج مورد توجه طرفين و خانواده ها وجامعه اسلامى قرار به گيرد كدام است ؟
1 - در مورد مهريه چنانكه گفته شد بايد اصالت خانواده و تدينوپاكدامنى و شخصيت سالم جوان ملاك واقع شود زيرا ارقام درشت و ما فوقتصور درمهريه زنان هيچ نقشى در زندگى آنان نخواهد داشت بلكه از جهت روانىزمينه هاى اختلافو عدم سازش را ايجاد مى كند.
اسلام مهريه را بطور كلى نفى نمى كند ليكن افكار انسانها را به زيبائى هاى واقعىطرفين معطوف مى دارد چون كليد سعادت و رمز خوشبختى آنان شخصيت سالم و پاكدامنىآنهاست و براى يك خانواده مذهبى سزاوار نيست در تقويت سنت و رسومات غلط هم رنگديگران باشد زيرا معيار و الگوهاى دينى ، شخصيت را تعريف مى كند چه اگر با اخلاقكسى مطابقت نمايد قابل اعتماد خواهد بود.
2 - جهيزيه اين عمل در ميان مسلمانان مطرح بوده كه دخترانشان را در هنگام ازدواجباوسائل و لوازم خانگى ، به خانه شوهر مى فرستند تا جائيكه اين سنت رامادران ازدوران ، كودكى دخترنشان اجراء مى كنند و اينبرنامهاشكال شرعى ندارد ولى وسيله خوشبختى دو جوان نمى باشد امااگر در كنار همينعمل زيبا، بفكر تربيت و آگاه ساختن دختران باشيم تا از دورانكودكى زمينه رشد فكرى، و زيبائى هاى معنوى ، در او ايجاد گردد در اينصورت توفيق بزرگى نصيب آنانخواهد شد در مراسم ازدواج حضرت فاطمه[سلام الله عليها] آمده است حضرت امام صادقصلوات الله عليه از رسولخدا(صلى الله عليه و آله )نقل مى كند كه آن حضرت مقدارىپول در دامنش ريخت و مشتى از آن را كه شصت و سه درهمبود به ام ايمن داد تابراى دخترش لوازم منزل خريدارى كند مشت ديگر به اسماء بنتعميس داد تا عطرو گُلاب بخرد و مشتى را به ام سلمه داد تا غذا آماده كندوبلال را براى خريدن چيزهائى كه بخود حضرت زهرا عليهاالسلام لازم بودفرستاد،وسائل خريدارى شده عبارتند:
1 - پيراهن بقيمت هفتاد درهم ، 2 - روسرى چهاردهم ، 3 - قطيفه مشكى خيبرى ، 4 -تختخواب يا روتختى ، 5 - دو دست رختخواب با پارچه مصرى كهداخل يكى باليف خرما و ديگر از پشم گوسفند پر شد بود، 6 - چهار پشتى از پشمطائف با محتواى گياه ، 7 - پرده از پشم ، 8 - حصير هجرى ، 9 - آسياب دستى ، 10 -دلو چرمى ، 11 - ظرف مسى براى تهيه حَناء 12 - كاسه اى براى خوردن شير، 13 -ظرفى براى استفاده از آب ، 14 - آفتابه ، 15 - سبوئى سبز رنگ ، 16 - دو كوزهسفالى ، 17 - فرشى از پوست ، 18 - عبائى قطوانى ، 19 - مشك آب .(263)
لازم بذكر است قبل از دادن امكانات مادى و زندگى بايد بفكر ايمان و رشد شخصيتجوانان بود چون اگر بيك فرد خداشناس و پاكدامن تماماموال و زندگى دنيا را بدهى ، هيچ وقت گمراه نمى شود و از آنها در مسير رضاى الهىاستفاده خواهد كرد اما اگر كسى كه از لياقت و شايستگى لازم بر خوردار نيست ولى دراختيارش ثروت و يا امكانات زيادى گذاشته شود چونتحمل آن را ندارد حوادث تلخ و ناگوارى ببار مى آورد بنابراين عمده ترين جهيزيهدختران بايد معرفت بخدا و پاكدامنى و انسانيت و توجه بامام زمان صلوات الله عليهباشد كه در هنگام ظهور حوادث و مشكلات زندگى از آنها استمداد نمايد و راه نجات وسعادت خويش را بدست آورد. ولى در اين زمينه كمتر تلاش مى شود و هر روز در خانوادهااشتباه و يا رسومات غلط تكرار مى گردد تا جائى كه مراسم جشن عروسى جوانان بامشكلات كمرشكن ، و با هزينه هاى زياد و مخارج تحميلى روبرو مى شود و موجب غم واندوه آنان مى گردد.
انسانهاى آگاه و متدين بايد در چنين موارد، از برنامه هاى پيشوايان معصوم عليهم السلامتبعيت كرده و با دست خود موجبات ناراحتى و افسردگى عزيزان خود را فراهم نسازند.
3 - وليمه يكى از رسومات ارزشمندى كه در اسلام مطرح شده است گستردن سفرهاطعاماست و از آن به [وليمه ] تعبير مى كنند در اين زمينه رسولخدا (صلى اللهعليه و آله )مى فرمايد:
لا وَليمَةَ اِلا فى خَمسٍ، فى عِرسٍ، اَو خِرسٍ، او عِذارٍ اَو وِكارٍ او رِكازٍ فَاما العِرسُالتَّزويجُ، والخِرسُ النِفاسُ بِالوَلَدِ، والعِذارُ الخِتان والوِكارُ اَلرَّجُلُ يَشتَرى الدار،وَالوِكازِ الذى يقدم مِن مكة .... .(264)
وليمة يعنى اطعام دادن در پنج مورد مطلوب شارع مقدس است : 1 - در عروسى و ازدواج ، 2- در تولد فرزندان ، 3 - در ختنه كردن فرزندان پسر، 4 - هنگام خريد مسكن ، 5 - درموقع رسيدن از سفر حج و زيارت .
در اين موارد پنجگانه ، وليمة دادن يك عمل مستحب و موردقبول اسلام است ، بخاطر اينكه در اين گونهمسائل ، رحمت و عنايت پروردگار متعال ، در زندگى انسان ظاهر شده است و به شكرانه ،حصول نعمتهاى الهى ، سفره اطعامى را مهيا مى كنند و از عده اى براى شركت در اينمحفل دعوت مى نمايند تا اينكه بتوانند از دعاهاى خير آنان در تمامى اين موارد بهره مندشوند در اين جا لازم است نظر مسلمانان را بدو نكته خيلى مهم جلب نمايم :
1 - دعوت شوندگان چه كسانى بايد باشند؟ 2 - كيفيت اطعام .
آنچه از مجموع احاديث و آيات و سيره پيشوايان دينى عليهم السلام استفاده مى شود دعوتشوندگان بايد از افراد مستمند و فقير باشند چون خوشنود ساختن قلب آنان بهخوشحالى پروردگار مى انجامد و رضايت خداوند از كسى موجب سعادت و خوشبختى او مىگردد و افراد ثروتمندى كه داراى امكانات زيادى هستند اگر چه مؤ من هم باشند ولى درگروه نيازمندان نيستند بهر حال سفره اطعام اولياء خدا، با فقيران مزين بود.
و اما نكته دوم كيفيت اطعام ، مربوط به قدرت و امكانات انسان است يعنىلزومىندارد كه يك سفره رنگين از غذاهاى گوناگونباپول هاى آلوده به حرام و و ..... شكل بگيرد بلكهباپول حلال و به اندازه مقدور اگر غذا تهيه شود مى تواند مصداق وليمهباشد چرا مامسلمانان اين همه ، از ارزشهاى مهم دينى فاصله گرفته ايم ؟ شايدعمده ترين پاسخاين باشد كه امروزه مسلمانان به كميت و زيادى غذا و دعوت ازثروتمندان توجه دارندولى كيفيت آن را فراموش نموده اند مبنى بر اينكهآيا اين غذا ازپول حلال است يا نه ؟ و بهمين جهت اكثر دعوت شوندگان در موردوليمه ، كسانى هستندكه دعاى خير آنها نمى تواند در حق صاحب اطعام ، قريناستجابت واقع شود و شارع مقدساز اينگونه دعوتها نهى كرده است .
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) از وليمه اى كه مخصوص ثروتمندان باشد وفقراء را در آن ترك كنند نهى نموده است (265) حديث شريف مويد اين معناست كه دعوتشوندگان بايد از محرومان و فقيران باشند و هدف شارع مقدس اين است كه در ميان جوامعاسلامى نظام طبقاتى نادرست حذف گردد تقوا و پاكدامنى انسانها، ملاك امتياز قراربگيرد وقتى كه در سر سفره اطعام ، فقراء و مستمندان ودل شكسته گانى مانند افراد يتيم و بى سرپرست ، زنان بيوه با كودكانخردسال و و .... بنشينند محبوبيت اين وليمه را در پيشگاه الهى ثابت مى كنند اگر چه درميان آنان اشخاص ديگرى كه نيازمند نيستند وجود داشته باشند ولى چون هدف از وليمهدعوت محرومان بوده است و لذا مى توان اهميت هر سفره طعامى را، با شخصيت شركتكنندگانش تشخيص داد و به استجابت تبريك و دعاى خير آنان يقينحاصل كرد.

next page

fehrest page

back page