|
|
|
|
|
|
انـفـجـار بـر ضد اسلام است . يك همچو انفجارى ، انفجارى است كه از باطن يك مملكتى كهمـدعـى اسـلامى است پيدا شده و ماءيوس از اسلام شده اند، ماءيوس از برنامه هاى اسلامشده اند، يك همچو انفجارى را هيچ كس نمى تواند جلويش را بگيرد، ديگران هم كه دامن مىزنند و همان مسائل را دارند طرح مى كنند كه (تغييرى نكرده است ، يك اسمى تغيير كرده، آنـوقـت مـى گـفـتـيـم حـكـومـت شـاهـنـشـاهـى ، حـالا مـى گـوئيـم جـمـهـورى اسـلامى ، واقعمـسـائل هـمان مسائل است ، كارگرها همان كارگرها هستند، كارمندها همان كارمندها هستند، مردمهـمـان مـردمـند، رباخوارها همان رباخوارها هستند، زورگوها همان زورگوها هستند) اگر دريـك هـمـچـو مـحـيـطى خداى نخواسته انفجار حاصل بشود، غير از انفجارهاى ديگر است ، اينديـگـر چـيـزى بـراى كسى باقى نخواهد گذاشت و لهذا بايد خود آقايان در فكر اين معنابـاشـنـد كه يك همچو چيزى نشود و آن به اين است كه شماها يك قدرى پايين تر بيائيد،كـارگـرها را هم يك قدرى بالاتر ببريد، آنها نمى خواهند در عرض شما باشند، آنها يكزنـدگـانـى مـى خـواهـند، شماها كه الحمدلله دارا هستيد و داراى كارخانه ها هستيد و داراءىكارمندان زياد هستيد، يك قدرى براى مصلحت خودتان و براى اينكه خداى ناخواسته يك وقتانـفـجـارى نـشـود كه همه چيز به باد رود، همه چيز يك كشور به باد برود، شماها هم يكمقدارى خودتان با دست خودتان به اينها يك كمك هايى بكنيد، يك كارهائى بكنيد كه آنهابـبـيـنـنـد كه در اين وضعى كه حالا شده است به آنها رسيدگى مى شود. البته دولت همرسـيـدگـى مـى كـنـد ما هم موعظه شان مى كنيم و رسيدگى مى كنيم اما مساءله اين است كهايـنـهـا بـبـيـنـند كه در يك جمهورى اسلامى ، اين كارگرها ببينند كه اين اشخاصى كه درراءس هـسـتـنـد و كـارفـرمـا آنـوقـت به آنها مى گفتند اينها بنا دارند كه با اينها يك جورديگرى رفتار كنند، آنچه كه كمونيست ها يا اشخاص منحرف تبليغ مى كنند، اينجور نيست، بـنـابـراين است كه با اينها يك طرز بهترى رفتار بشود، به زندگى آنها رسيدگىبشود، به احتياجات آنها رسيدگى بشود. اين معنا امروز ديگر عملى نيست كه يك دسته اىآن بـالاها باشند و همه آن چيزهايى را كه بخواهند، به طور اعلى تحقق پيدا بكند، پاركهـا و اتـومـبـيـل هـا و بـسـاط، يك دسته هم اين زاغه نشين ها باشند كه اطراف تهرانند و مىبـيـنـند آنها را اين نمى شود. اين نه منطق اسلامى دارد، نه منطق انصافى دارد، نه صحيحاسـت . و اگـر خـداى نـخـواسـتـه ايـنـهـا صـدايـشـان درآيـد ديـگـرقابل خاموشى نيست ، شماها بايد يك فكرى بكنيد براى اينها. شما براى حفظ خودتان ،حـفـظ خـانـواده تـان ، حـفـظ ثـروتـتان ، حفظ حيثيت خودتان ، خودتان بنشينيد با هم تفاهمبـكـنـيـد، دسـتـه هـاى ديگر هم كه آمدند، از اصفهان يك دسته اى آمده بودند و من همين حرفهـايـى كـه بـه نـظـرم مـى آيـد بـه آنـها گفتم كه بايد يك فكرى خودتان بكنيد كه اينتـفـاوت طـبـقـاتـى بـه ايـنـطـور نـبـاشـد، يـك تـعـديـلى بـشـود. اسـلامتـعـديل مى خواهد، نه جلو سرمايه را مى گيرد و نه مى گذارد سرمايه آنطور بشود كهيـكـى صـدهـا مـيـليـارد دلار داشـتـه بـاشـد و بـراى سـگـش هـماتـومـبـيـل داشـتـه بـاشـد و شـوفـر داشـتـه بـاشـد وامـثـال ذلك و اين يك شب كه برود پيش بچه هايش نان نداشته باشد. نمى شود اين عملىنـيـست ، نه اسلام با اين موافق است نه هيچ انسانى با اين موافق است ، اين با دست شماهانـصـفـش حـل مـى شـود، نـصـفـش ، اگـر نـگـويـم هـمـه اش ، نـصـفـش بـا دسـت شـمـاحل مى شود يك قسمت ديگرش هم با دولت است كه براى اينها خانه درست بكند، بسازد !!! عرض كنم كه !!! يك زندگى ، همانقدرى كه آن بيچارههـامـى خـواهـنـد. شـمـا خـيـال نـكـنـيـد آن كـارگـرهـا مـى گـويـنـد مـااتـومـبيل مى خواهيم ، ما پارك مى خواهيم اين حرف ها نيست آنها يك زندگى مى خواهند وقتىبروند منزلشان اگر بچه اش بگويد من كفش ندارم بتواند كفش بخرد برايش ، بشرندآنـهـا، نـاراحـت مـى شـونـد خـود شـمـا فـكـر كـنـيـد، كـه خـودتـان بـرويـدمنزل ، يك بچه عزيز داشته باشيد از شما يك چيز بخواهد نداشته باشيد، يك وقت ندهيد،نـه ؟ ناراحتى ندارد؟ يك وقت بخواهيد و نداشته باشيد به او بدهيد. فرضا از اينكه يكوقت برود منزل و ببينيد كه پدرش برايش نان نياورده ، خوب شما فكر اين را بكنيد، اينمـنـطـق ديـگـر درسـت نمى شود كه بگوييد كه ما اختيار داريم و همه اختيارات را داريم و مابـايـد چـه بـاشيم و چه باشيم و ديگران هيچ . نمى شود اين ، اين ، من حالا كه عرض مىكنم از نظر جهت سياسيش مى گويم كه جهت سياسى براى خود كارخانه دارها و براى خودكـارفـرمـاهـا جـهـت سـيـاسـى اقـتـضـاء مـى كـنـد كـه خـودشـان فـكـر بـكـنـنـد و ايـنمـسـائل را بـيـن خـودشـان حـل كـنند. من به آن اصفهانيها هم كه آمدند گفتم شما خودتان يكچـيـزى تـشـكـيـل بـدهـيد يك مجلسى تشكيل بدهيد با هم صحبت بكنيد با هم قرار بدهيد كهكمكهايى بكنيد به اينها كه اينها دلخوش بشوند به شما هم كار خوب بكنند برايتان وهـم آن انـفـجـارى كـه احـتـمـال هـسـت و مـن تـرس از او دارم آنحـاصـل نـشـود. اين آن مطلبى است كه عرض كردم كه به طور موعظه مى گويم و مساءلهاسـاسـى اسـت و سـبـك نـگـيـريـد ايـن را. شـمـا حـالا مـمـكـن اسـت كـه خـيـلى تـوجـه بـهمسائل نكنيد اما يك وقت از دست بگذرد، وقتش بگذرد و علاج براى هيچ كس ممكن نباشد نه مابتوانيم مهارش كنيم و نه شما بتوانيد، اين يك فكر مى خواهد. عمل بر خلاف مسير اسلام ممنوع !! امـا آنـچـه راجـع بـه قـضـايـاسـت ، آنـكه مربوط به من است بايد صحبت بكنم البته يكچـيـزهائيش مربوط به دولت است يكى مربوط به وزارت كار است ، يكى مربوط به !!!عـرض كـنـم كه !!! ديگر است و آن اين است كه ما اجازه نخواهيم داد كه يك قدم خلاف اسلامبـردارنـد. اسـلام مـالكـيـت را بـه طـور مـالكيت مشروع تثبيت كرده ، اجازه داده و كسانى كهداراءى كـارخـانـه اى هـسـتند، صنعتى هستند، آنها اگر چنانچه به غير مشروع نباشد، اينهابـايـد بـاشـند سر جايشان و طرح دولت هم اين نيست كه صنايع خاص مردم را چه بكنند،دولت هـم آن طـرحـى كه حالا داده اند كه من باز درست تمامش را با دقت نگاه نكردم اين استكه گفتند يك دسته اى هستند كه اموالشان اموالى بوده است كه چه كرده اند و برده اند وخـورده انـد واز بـيـن بـرده انـد و امـوال غـير است و كذا، و صاحب كارخانه هايى كه آنطورهـستند، آنها ملى مى شود و اين حق است . يك دسته هم آنها هستند كه بدهكار به دولت هستند،بـيـشـتـر از آن اندازه اى كه دارند در آنجا. يك دسته اشخاص هستند كه به اندازه اى نه ،بـدهـكـار نـيـسـتند، خودشان شريكند آن شريكشان عبارت از كسى بوده است كه مثلا صاحبمـنـصـب و امـثـال ايـنـهـا بـوده اسـت ، يكى هم شريك خاصى داشته اند اينها هم بيايند اينهاشركتشان محفوظ است . يك دسته هم هستند كه خودشان مـى تـوانـنـد اداره كـنـنـد خـودشـان را. پـس ايـن نـبـوده است كه دولت بخواهد، اينجا مملكتكمونيست نيست كه دولت ، حرفى از كمونيست كه نيست ، اينجا دولت اسلامى است ، آنقدرىكـه اسـلامـى مى شناسد مالكيت را، دولت نمى تواند تخطى بكند، بخواهد تخطى بكند،بـخـواهـد تـخـطـى بـكـنـد كـنـارش مـى گـذارنـد، ايـنـطـور نـيـسـت كـه شـمـاخيال بكنيد كه بخواهند هر كس هر كارخانه اى دارد بگيرند. چنانچه در زمينها گفته بودندكـه خـوب زمـين ها را مى خواهند بگيرند، مساءله اين نبود. زمين موات بود، زمين موات آن استكـه هـيچ كس در آن چيز نكرده آنوقت اين موات را فروخته بودند همين فروش غلط بود زمينمـوات را نـمـى تـواند كسى بفروشد يا يك خطكشى كرده بودند و فروخته بودند، آن همغـلط اسـت ، آن مـوات را مـى گـيـرنـد بـلكه ارفاق هم مى كنند كه هر كه خودش مى تواندبـرود چـه بـكـنـد امـا زمـيـنـى كه كسى احياء كرده و مالك هست ، كى مى گيرد آن را كى مىتـوانـد بـگـيـرد آن را. ايـن مـسـائل مـطـرح نـيـسـت ، ايـنمسائل يك مسائل اسلامى است ، يك برنامه اسلامى است و تاكنون هم هر چه اينها گفته اندو طـرح داده انـد مـن نـديـدم يـك چيزى باشد كه خلاف اسلام باشد و بخواهند اين را، ولىشـايـعـات زيـاد اسـت . يـك كـلمـه كـه گـفـتـه مى شود كه اراضى موات گرفته مى شوديـكـدفعه شايع مى شود به اينكه مى خواهند خانه هاى مردم و زمين ها را بگيرند از مردم .اما اشخاص غير مسؤ ول اگر يك حرفى ، نطقى بكنند، توى روزنامه يك چيزى بنويسند،اينها ميزان نيست . هر وقت خود دولت صحبت كرد، سخنگوى دولت صحبت كرد آن ميزان است .روزنامه ها خيلى چيزها همين طورى مى نويسند يا يك اشخاصى كه غير مسؤ ولند يك حرفهـايـى مـى زنـنـد ايـن مـربوط به دولت و مربوط به اسلام نيست ما روى خط اسلام بايدعمل كنيم من تا زنده هستم از خط اسلام نمى گذارم دولت خارج بشود و من اميدوارم خودمان همخارج نشويم . لزوم هميارى دولت وملت در رفع حوائج يكديگر و بازسازى ايران اسلامى و شـمـاهـا سـرگـرم كـارتـان بـاشـيد لكن اين مطلبى را كه به شما گفتم خيلى در نظرداشـتـه بـاشيد، خيلى توجه داشته باشيد، شما فكر بكنيد اينها فرزندان خودتان هستندشـمـا فكر كنيد كه يك فرزندى داريد برود منزل براى بچه اش نان نداشته باشد بهشما چه مى گذرد. فكر اين را بكنيد يك قدرى افكارتان را بياوريد توى اين جمعيتى كهزيـر دسـتـتـان هـسـت ، تـوى ايـن جـمـعـيـتى كه زاغه نشين هستند، توى اين جمعيتى كه هيچىنـدارنـد. البـتـه دولت هم مشغول است لكن بى انصاف ها اينقدر خرابى كرده اند و رفتهانـد كـه بـه اين زودى نمى شود اصلاحش كرد. هر جا شما دست بگذاريد خرابى است . هرچـه تـوانـستند بانك ها را چاپيدند و رفتند، به عنوان قرض . الان اين چيزهايى كه اينهاگـذاشـتـه انـد از قبيل عمارات و اينطور چيزهايى كه گذاشته اند، همه اش را قرض كردهانـد و بـرده انـد كـه بـايـد قـرض اينها را بدهند. اينطور نيست كه اين ثروت را ما اكثراخـيـال مى كرديم خوب ، براى اصلاح حال فقرا همين كه اينها گذاشتند كافى است ، ما همايـنـهـا را بـنـياد مستضعفين درست كرديم بعد كه رسيدگى كردند ديدند چه . اينقدرى كهايـنـهـا چـاپـيـدند و رفتند و اين اخيرا قرض كردند و همچو كه فهميدند كه امكان دارد كهبـرونـد قـرض كـردنـد از هـمـه بانك ها با هر طورى كه توانستند چاپيدند و بردند اينبنياد مستضعفين هم آنـقـدر سـرمـايـه ديـگـر نـدارد. مـعـلوم شـد ايـنـطـورهـا نـيـسـت كـه مـاخيال مى كرديم كه كافى است براى ما. ما بايد دستمان را باز پيش ملت دراز كنيم براىايـنكه اين مستضعفين و اين بيچاره ها و اين زاغه نشين ها را نجاتشان بدهيم ، بايد به ملترجـوع كـنيم و ملت اين كارها را بكند. همه مان يعنى با هم ، همه مان روى هم رفته دست بههـم بـدهـيـم كـه يـك وضـع مـتـوسـطـى بـراى ايـنـهـاحـاصـل بشود كه نه بى انصافى باشد نسبت به برادرهاى هم نوع شما اينها را برادرخـودتـان حـسـاب كـنـيد، كارگرها، كارگردان ها را نوكر حساب نكنيد، برادر حساب كنيد،فرزند حساب بكنيد. حوائجشان را ببينيد چه ، براى اولادتان حوائجى اگر داشته باشدهر چه بتوانيد بر مى آوريد، اينها آنقدرها نمى خواهند، آنقدرى كه يك زندگى متوسطى ،هـمـچـو نـباشد كه هر چه را دست بگذارد، نداشته باشد، اين اسباب اين مى شود كه خداىنـخـواسـتـه يـك وقت غير آنطورى كه ما فكر مى كنيم بشود. خداوند انشاءالله همه شما راحـفـظ كـنـد و همه تان ، همه تان در فكر اين باشيد كه اين مملكت را راهش بيندازيد. اينكهشـمـا خـيـال كـنـيـد دولت تنها بتواند، نمى تواند. مساءله اين نيست كه دولت بتواند كاربـكـنـد. يـك قـشـر از مـردم بـتـوانـنـد، نـمـى تـوانـنـد. بـايـد هـر كـس در هـر جـا هـسـتمشغول بشود به خدمت تا اينكه بشود اين كار را انجام بدهيم . من كه اينجا نشسته ام و يكطلبه هستم به اندازه طلبه اى به مردم سفارش كنم و چه بكنم و شما كه صاحب كارخانههـسـتـيـد و خـداونـد بـه شـمـا عـنـايت كرده ، شما هم به اندازه خودتان كار را انجام بدهيد.كـشـاورزان هـم بـه اندازه خود، هر كس در آن محيطى كه هست آنجا را درست بكند. انشاءاللهبـلكـه ايـران بـه دسـت هـمـه درسـت بـشود تا دوباره چپاولگران نيايند همه چيز شما رابـبـرنـد. هـر چه نتيجه عملتان است چپاولگران به صورتهاى مختلف و به جهات مختلفبـبـرنـد. اين بسته به اين است كه خود ما قيام كنيم به امر و گمان نكنيم كه مطلب ديگرتمام است . نخير، مطلب تمام نيست . الان ساختن برتر از سابق است ، سابق براى بيرونكـردن آنـهـا خـيـلى مـعـونـه نـمـى خـواسـت يعنى جز معونه مشت و فرياد، اما حالا محتاج بهعمل است و همه عمل مى كنند. و همه براى خدا عمل بكنند. انشاءالله خداوند همه شما را مؤ يدكند. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته تاريخ : 15/4/58 بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اقشار مختلف مردم واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا بسم الله الرحمن الرحيم مـن بـايـد بـه يـك واقـعـيـتى ملت ايران را تذكر دهم واقعيتى كه شايد باز هم تذكر دادهباشم لكن اهميت موضوع موجب مى شود كه من باز به ملت ايران تذكر دهم . كوشش هاى زيادى در ظرف قريب 20 سال شد تا گروه هاى مختلف ملت را به هم پيوست، كـوشـش هـايى شد تا آنكه تبليغات اجنبى ها، آنهائى كه مى خواستند ما را غارت كنند وعقب نگه دارند خنثى شد. كوشش ها شد تا گروه هاى مختلف ملت را به هم پيوست ، جواناندانـشـگـاهـى را بـا جـوانان روحانى پيوند داد، كارمندان دولت را با بازارى و روحانى ودانـشـگـاهـى بـه هـم پـيوست . اين قشرها، قشرهاى مختلف از كارگر تا دهقان تا كشاورز،بـازارى ، روحانى ، دانشگاهى ، تمام قشرهابه هم پيوستند و به هم جوش خوردند. زحمتهـاى زيـاد، كوشش فراوانى شد تا اين متفرقات مجتمع شدند تا اين قطره ها دريا شدند،تـا ايـن قطره جداى از هم به يك شكل سيل بنيان كن در آمدند و بنيان ظلم و جور و دست هاىاجـنـبـى را از بـيخ و بن كندند و قطع كردند و شما ملت بزرگ ايران ، از شهرستانى هاگـرفـتـه تـا دهـات و قـصـبـات ، بـانـوان مـحـتـرم و بـرادران عـزيـز، بـدون توجه بهگـرفتارى هاى خودتان همصدا با هم اين سد بزرگ انسانيت را شكستيد. من مى ترسم كهدر ايـن نـيـمـه راه زحـمـت هـايـى كـه تاكنون كشيده شده است ، به واسطه نادانى يك عده وغـرض ورزى عـده ديگر از بين برود و خون جوانان ما هدر رود. شما مى بينيد كه در ظرفدو ماه ، سه ماه كه از پيروزى شما گذشته است و همه ديديد در پناه وحدت كلمه و در پناهقدرت اسلام اين پيروزى را تحصيل كرديد و رمز پيروزى شما ايمان و وحدت كلمه بود،در ظـرف يـكـى دو مـاه قـريـب صـد گـروه بـا اسـم هاى مختلف اظهار وجود كردند يعنى آنانسجامى كه ملت به هم پيدا كرد و آن وحدتى كه ملت پيدا كرد و اجانب احساس كردند كهبـا وحـدت كـلمه ملت و با قدرت ايمان هيچ قدرتى نمى تواند مقابله كند با اين قدرت ،در صدد بر آمدند اين قدرت را تضعيف كنند، هم قدرت اسلامى را و هم وحدت كلمه را. زحمتهـاى چـنـديـن سـاله اى كـه بـراى انسجام گروه هاى مختلف و براى وحدت كمله بود، اجانبدرصدد بر آمدند كه به هدر بدهند اين زحمت ها را و با دستهاى ناپاك خودشان و با بىتـوجهى به بسيارى از اشخاصى كه ادعاى همه چيز مى كنند، اين زحمت ها نزديك است بههدر برود. ما گروه هاى مختلف را مجتمع كرديم و اين سد را شـكستيم و الان گروه هاى مختلف حدود صد گروه تاكنون اظهار وجود كرده اند و اين اظهاروجود منتهى به معدوميت همه خواهد شد. اى احـزاب مـخـتـلفه !اى گروه هاى مختلف !اگر شما براى كشور خودتان دلسوز هستيد وبـراى مـلت خودتان دلسوز هستيد،بايد بدانيد كه اين ايجاد گروه هاى مختلف براى ملتسـم قـاتـل اسـت و كـشـور شـمـا را بـاز بـه حـال اول خـداى نـخواسته بر مى گرداند.اىاشـخـاصـى كـه داد از مـليـت مـى زنـيـد، داد از دوسـتـى بـا مـلت مى زنيد، داد از دوستى بامستضعفين مى زنيد، اين اظهار وجودها، اين گروه گروه كردن ملت موجب اين مى شود كه ملتشـمـا باز به حالت اول برگردد. شما داريد رمز پيروزى ملت را از دست مى دهيد. شماهاكه حسن نيت داريد در تحت تاءثير شياطينى كه سوء نيت دارند واقع شده ايد. خداى تباركو تعالى مى فرمايد (واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا) امر به اجتماع و نهى ازتفرق . شماها اجتماع مسلمين را به هم مى زنيد و موجب تفرقه مى شويد. هـواهـاى نـفـس را كـنار بگذاريد، با ملت در يك مسير برويد. اين ملت جوانهاى خودش را ازدست داد، اين دانشگاه زحمت كشيد، اين مدرسه ها زحمت كشيدند، اين مدرسه فيضيه كشته داد،قرآن ها را در اين مدرسه فيضيه بى احترامى كردند ،بلكه گفته بود آتش زدند. ما زحمتكـشـيـديـم و روحـانيون را با دانشگاه آشتى داديم و تبليغات سوء اجانب را خنثى كرديم وشـمـا در ايـن وقـت ، در وقـتـى كـه مـا احتياجمان به وحدت بيشتر است موجب تفرق داريد مىشويد. اين خدمت به خلق است ؟! اين خدمت به كشور است ؟! اين گروه گروه شدن خدمت بهانـسـانـيـت اسـت ؟! خـدمـت بـه مـسـتـضـعـفـيـن اسـت ؟! يـك قـدرىتاءمل كنيد و يك قدرى در كارهايتان تجديد نظر كنيد. گروه گروه مى شويد و هر گروهى مخالف گروه ديگر. اگر همه در يك مسير مى رفتيد،باز مضايقه نبود كه گروه هايى همه در مسير واحد لكن دست هاى خبيث اجانب در كار است كهشـمـا را نـدانسته گروه گروه كند و مخالف با هم . آنهايى كه مى خواهند ما را بچاپند وذخـائر مـا را بـبـرنـد و مـا را بـه اسـارت بـكـشند، مشاهده عينى كردند كه دو چيز براى ماپـيـروزى آورده اسـت و بـه اين دو چيز حمله كردند: يكى ايمان ، اسلام ، يكى وحدت كلمه .بـا دست عمال خودشان ، اين رمز پيروزى كه داراى دو جهت بود به هر دو حمله كردند و درسطح وسيعى در ايران مشغول تفرقه افكندن شدند، تفرقه در همه اطراف ايران ، احزابمـخـتـلفه ، گروه هاى مختلفه ، جبهه هاى مختلفه و مع الاسف همه با هم مخالف . اين وحدتكلمه را دارند از ما مى گيرند. قدرت ايمان بود كه شما رابه اين پيروزى رساند و آنهامـشـاهـده عـيـنـى كـردند كه ايمان منشاء شكست آنها شده است اين را هم دارند در آن خدشه مىكـنـنـد. آنـهـايـى كـه بـا اسـلام مـخـالفـنـد، امـروز اگـر چـنـانـچـهعـقـل دارنـد مـخـالفـت نـكـنـنـد كـه اسـلام پـيروز مى كند آنها را. آنها كه نوكر اجنبى هستندحـسـابـشـان معلوم است . اين يك نگرانى است براى من كه زحمت هاى چندين ساله اشخاصىكـه دنـبـال ايـن بـودنـد بـيـن قـشـرهـاى مـخـتـلف آشـتـى بـيـنـدازنـد و تـبـليـغـاتبـاطـل اجـانـب را خنثى كنند و بحمدالله كردند و پيروز شدند، اين اجتماع به هم بخورد وتفرقه حاصل شود. يـك نـگـرانـى ديـگـرى كـه مـا داريـم ايـن اسـت كـه دوسـت هائى كه نادان هستند توجه بهمسائل ندارند مـوجـب ايـن بـشـونـد كه اسلام را طور ديگرى نشان بدهند. ما امروز رژيم جمهورى اسلامىداريـم . مـا امـروز تـمـام قـشـرهـايـمان مدعى هستند كه جمهورى اسلامى هستيم ، كه رژيم ماجـمـهـورى اسـلامـى اسـت ، دادگـاه هـاى ما دادگاه هاى اسلامى است ، كميته هاى ما كميته هاىاسـلامى است ، پاسدارهاى ما پاسدار اسلامى است ، ارتش ما، ژاندارمرى ما، شهربانى ما،قـواى انـتـظامى ما اسلامى است ، دولت ما اسلامى ، ادارات ما اسلامى ما همچو ادعا داريم . منخـوف آن دارم كـه به واسطه كارهايى كه از قشرهايى كه غرض ندارند لكن نادان هستندكـارهـائى صـورت بـگيرد كه مكتب ما را آلوده كند و بد معرفى كند، ما شكست بخوريم درمكتب ،اسلام دفن بشود. اگـر كميته ها، چه آنهايى كه در آنها بعضى معممين هست و چه آنهائى كه نيست اگر خداىنـخـواسـتـه بـر خـلاف مـوازيـن اسـلامـى عمل كنند، مكتب ما را شكست مى دهند و اين مسؤ وليتبـزرگـى اسـت بـراى معممين . اگر خداى نخواسته در شهرستان ها، در جاهايى كه علما وروحـانـيـون هـستند يك اختلاف نظرى باشد كه منتهى به اختلاف ظاهر بشود، مكتب ما خدشهدار مـى شـود و ايـن مـسـئوليت بزرگى است متوجه به روحانيون . اگر دادگاه هاى ما برخـلاف مـوازيـن اسـلامـى ، بـر خـلاف عـدالت رفـتـار كنند مكتب ما خدشه دار مى شود. اگرپـاسـدارهـاى مـا كـه پـاسـدار جمهورى اسلامى هستند، پاسدار انقلاب اسلامى هستند كارىبـكـنـنـد كـه بر خلاف موازين پاسدارى باشد، مكتب ما خدشه دار مى شود و اين مسؤ وليتبـزرگـى اسـت . مـا اگـر در رژيـم سابق شكست مى خورديم و كشته مى شديم لكن مكتب مامحفوظ بود غم نداشتيم ، نگرانى نداشتيم . مـا اگـر در رژيـم سـابق بعضى كارهاى خلاف فرض كنيد مى كريدم به مكتبمان مربوطنبود، امروز اگر كار خلاف بكنيم مكتب شكست مى خورد. مصيبت آن است كه مكتب شكست بخوردسـيـدالشـهـدا (ع ) شهيد شد با همه اصحاب و عشيره لكن مكتب جلو رفت ، شهادت او مكتب راجـلو بـرد. مـا هم اگر در آن رژيم شهيد مى شديم و شما هم اگر شهيد مى شديد، مكتب جلومـى رفـت لكـن بـا اعـمـال مـا، با كردار ما، با گفتار ما، با قلم هاى ما، با قدم هاى ما اگرامـروز كـارهـاى خـلاف واقع بشود، مكتب متزلزل مى شود. مصيبت بزرگ اين است كه مكتب ازدسـت بـرود، مـكـتبى كه انبيا براى آن كشته شده اند، مكتبى كه اوليا براى آن كشته شدهاند. ملت ايران ! بانوان محترم ! بردادران محترم ! به داد اسلام برسيد اسلام امروز امانت استدر دست شما، خيانت نكنيد به اين امانت . روحانى ! دانشگاهى ! بازرگان ! دهقان ! كارگر!شـهـرى ! دهـاتـى ! عـشـايـر! اسـلام امـروز در خـطـر اسـت ، نـه مـا. خـطـر بـراى مـا بـوداشكال نبود. اسلام را دريابيد، كارهاى خلاف ما اسلام را بد جلوه مى دهد، اسلام را دفن مىكـنـد كـه تـا آخـر به آن توجه نشود. قلم ناپاك ، چشم هاى ناپاك در صددند كه از شماخرده گيرى كنند و مكتب شما را بد جلوه دهند و بگويند اين هم جمهورى اسلامى ، چنانچه دركارخانه ها مى روند و مى گويند، چنانچه قلم هاى خائن مى نويسد. ما امروز از دوستان مىترسيم ، ديروز از دشمن ها مى رسيديم . آن ترس خيلى زياد نبود، اشكالى نبود. امروز ازدوسـت هـا مـى تـرسـيـم كـه ايـن دوسـت هـاى بـى تـوجـه بـه عـمـقمسائل ، بى توجه به موقعيتى كه الان ما در آن واقع هستيم كارى بكنند كه مكتب ما در دنيا مكتب فاسد قلمداد شود، مكتب عقب مانده قلمدادشود. اين است كه ما را رنج مى دهد، اين است كه ما را نگران كرده . امروز بر همه ما، بر همه ملت، بـر بـانـوان ، بـر بـرادران ، بـر علما، بر دانشگاهى ها، بر وكلا، بر وزرا، بر همهقشرهاى ملت است كه احتراز كنند از اختلاف و احتراز كنند از كارهائى كه مخالف با نهضتاسـلامـى اسـت ، مـخـالف با جمهورى اسلامى است . دست از اختلافات برداريد، در يك امورجـزئى بـا هـم اخـتـلاف نـكـنـيد، امروز روز اختلاف نيست . دست از هواهاى نفسانى برداريد،بـراى رياست كميته و پاسدارى و اينها خداى ناخواسته خلاف نكنيد. امروز روز هواى نفسنـيست . امروز روزى است كه سرنوشت شما، سرنوشت اسلام ، سرنوشت قرآن بايد معلومشـود. بـا هم برادر باشيد. دانشگاهى ها با ما برادرند، ما خدمتگزار آنها هستيم . برادراندانـشگاهى ! توجه كنيد كه شما را جدا نكنند از روحانيون . برادران روحانى ! توجه كنيدكـه شـمـا را جدا نكنند از دانشگاهى ها. همين چند روز در اصفهان ، در مشهد، در تهران اساسيك خلاف را دارند طرح ريزى مى كنند كه دانشگاه را از روحانى جدا كنند. بعضى منبرهاىنـادان و بـعـضـى دانـشـگـاهـى هـاى نادان مى خواهند اين دو قشر را از هم جدا كنند، طرحش راريـخـتـه انـد در يـك مـوقـعـى كه موقع طرح قانون اساسى است ، در يك موقعى كه موقعنـتـيـجـه گـيـرى اسـت ، در يك موقعى كه نزديك به ماه مبارك رمضان است و اجتماعات شمابـراى آنـهائى كه مى خواهند ايران را از بين ببرند خطر دارد. ماه مبارك ، ماه اجتماع است ،مـاه وحـدت اسـت ، مـاه خـداسـت . در يـك هـمـچـو مـوقـعـىقبل از ماه رمضان و موقع نتيجه گيرى از اين خون ها، از اين زحمت ها، از اين رنج ها طرح يكاخـتـلاف بـزرگ بـيـن روحانيون و دانشگاهى ريخته شد، يكى جزوه مى دهد لعن مى كند يككـسـى را، يـكـى جـزوه مـى دهد تعريف مى كند از كسى . هر دو خلاف است . هر دو امروز غلطاسـت . دسـت بـرداريـد از نـادانى ، شما را تحريك نكنند آنهائى كه با اسلام دشمن هستند.خـيـانـت بـه اسـلام نـكـنـيد. اين تفرقه امروز خيانت به اسلام است با هر اسمى كه باشد.امروز سر ولايت اميرالمؤ منين (ع ) اختلاف كردن خيانت به اسلام است . امروز اين حرف ها راطـرح نـكـنـيـد هـمـه تـوجه به اين معنا داشته باشيد كه اين سرنوشتى كه بناست براىايـران تـحـقـق پـيـدا كـنـد خـوب بـاشـد. بـا اعـمـال شـمـا مـبادا اسلام فراموش بشود، بااعـمـال شـمـا مـبادا اسلام دفن بشود. اگر دلسوز به اسلام هستيد دست از تفرق برداريد،اگر دلسوز به ملت هستيد دست از تفرق برداريد، اگر دلسوز به كشورتان هستيد دستاز ايـن تـفـرقـات بـرداريـد. ايـن طرح شيطانى كه در اصفهان ظهور كرده و در مشهد و درتهران هم ، اين طرح شيطانى را خنثى كنيد. سر يك نفر آدم كه آيا كافر است يا مسلم ، توسـر هم نزنيد، توجه به مسائل كنيد، شما را مى خواهند به جان هم بريزند و آنها نتيجهبگيرند. خداوند انشاءالله ما را از غفلت بيدار كند. خداوند انشاءالله اجتماع ما را حفظ كند.خداوند انشاءالله تفرقه اندازها را هدايت كند. خداوند انشاءالله اسلام را پيروز كند. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته تاريخ : 15/4/58 بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و پاسداران انقلاب اسلامى اروميه شكست ظاهرى و شهادت اهل حق به نفع اسلام است بسم الله الرحمن الرحيم من بايد با آقايان روحانيون و پاسدارهاى محترم و ساير آقايان محترم كه تشريف دارند،خـطـرهـائى كـه حـالا بـه مـا مـتـوجـه اسـت و اشـكـالاتـى كـه درحـال حـاضر ما داريم و موضعى كه ما در اينوقت داريم فى الجمله عرض كنم و من در مجامعديگر هم مطلب را چون اهميت دارد گفته ام و باز هم تكرار مى كنم . مـوضـع مـا الان از دو جـهت حساستر از اوقات ديگر است . در رژيم سابق و آنوقتى كه همهشما و همه قشرها مشغول مبارزه بودند با رژيم سابق ، آنوقت رژيم ، رژيم طاغوتى بودو شما هم بر ضد طاغوت قيام كرده بوديد اگر ما در آن روز شكست مى خورديم ، كشته مىشـديـم اشـكـالى خـيلى نداشت براى اينكه يك لشكر اسلامى ، يك لشكر الهى با لشكرطـاغـوتـى مـقـابـله كـردنـد و شـكـسـت خـوردنـد، يـك شـكـسـتـى كـه اوليـاء خـدا هـم درمـقـابـل طـاغـوت گـاهـى شـكـسـت مـى خـوردنـد و ايـن شـكـسـت در آنحـال بـه ضـرر اسـلام تـمـام نـمى شد، به نفع اسلام بود و قدرت اسلام و صحت مكتب مابيشتر ثابت مى شد. به وجهى نظير مبارزه حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه با دولتوقـت كـه دولت طـاغـوتـى بـود. شـهادت سيدالشهدا به اسلام هيچ لطمه اى وارد نياورد،اسـلام را جـلو بـرد. اگـر نـبـود شـهـادت ايـشـان ، مـعاويه و پسرش اسلام را يك يك جورديـگـرى در دنـيـا جـلوه داده بـودنـد بـه اسـم خـليـفـهرسـول الله ، بـا رفـتـن در مـسجد، اقامه جمعه و امام جمعه بودن ، اقامه جماعت و امام جماعتبـودن . اسـم ، اسـم خـلافـت رسـول الله و حـكومت ، حكومت اسلام لكن محتوا بر خلاف . نهحكومت ، حكومت اسلامى بود به حسب محتوا و نه حاكم حاكم اسلامى . سيدالشهدا سلام اللهعـليـه اين نقشى كه اينها داشتند براى برگرداندن اسلام به جاهليت و نمايش دادن اسلامرا بـه ايـنـكـه ايـن هـم نـظـيـر هـمـان چـيـزهـاى سـابـق اسـت آن رابـاطل كرد. و اگر هم در اين مبارزه اى كه مى كرديم شكست مى خورديم ، كشته مى شديم ،اسـلام از او ضـررى نمى ديد بلكه اسلام نفع مى ديد براى اينكه يك جبهه مجاهد اسلامىبـا يـك عـده طـاغـوت مـبـارزه كـردنـد، مـبـارزه شـان هـم بـيـن حـق وبـاطـل بـود مـنـتـهـا بـاطـل قـوه اش زيـاد بـود و آنـهـائى كـهاهل حق بودند شهيد شدند، لكن حالا وضع چه جور است ؟ آنوقت رژيم ، رژيم طاغوتى بودو حـكـومـت وقت حكومت طاغوتى بود و همه دستگاه ها دستگاه هاى طاغوتى بودند و لكن حالاكه حكومت ما مى گوئيم اسلامى ، همه تان راءى داديد به جـمـهورى اسلامى و رژيم تغيير كرد از رژيم سلطنتى به حكومت جمهورى اسلامى ، الان ماكـه مـعـمـم هستيم و شما كه پاسدار هستيد و ساير قشرهائى كه در اين مملكت هستند، همه درحكومت اسلامى هستيد، همه ما در جمهورى اسلامى واقعيم ، الان رژيم ما جمهورى اسلامى است ،آن خـطرى كه الان متوجه به ماست خطر كشته شدن نيست ، خطر شكست يك جمعيت اسلامى درمـقـابل طاغوت نيست ، آنها اصلا خطر نيست . آن خطرى كه الان براى ماست اينست كه مكتب ماشـكـسـت بخورد، اسلام شكست بخورد. اين خطر بزرگترين خطرى است كه الان متوجه بهماست و آنكه ما را تا اينجا رساند و پيروز كرد اين بود كه با هم قشرها اختلاف نداشتند،همه با هم فرياد مى كردند كه جمهورى اسلامى مى خواهيم ، فرقى ما بين شهر و ده نبود،مـركـز و سـرحـدات نبود، همه دست به هم دادند و فرياد كردند كه ما جمهورى اسلامى مىخـواهـيـم و ايـن دو جـهـت كـه يكى وحدت كلمه همه بود، اكثرا با هم بودند و يكى هم مقصد،مـقـصـد اسـلامـى بـود، شما را پيروز كرد. شما الان يك لشكر فاتح هستيد. اما لشكرهاىفـاتـح در سـابـق هـم غـالبـا ايـنـطـور بوده كه بعد از فتح طورى مى شد كه شكست مىخـوردنـد. امـروز مـن بـراى يـك جـمـع ديـگـر كـه صـحـبـت كـردم هـيـتـلر رامثال زدم كه حركت كرد و نهضت كرد و زد و كشت و فرانسه را فتح كرد و ساير كشورها رافتح كرد و حمله كرد به شوروى ، با آن قدرتى كه شوروى داشت ، فتح كرد بسيارى ازجـاهـا را لكـن نـتـوانست نگه دارد، آن فتح و پيروزى كه كرده است نتوانست نگه دارد. چوننـتـوانـسـت نـگـه دارد شـكـسـت خـورد و منتهى شد به آنجائى كه خودكشى مى گويند كرد.فاتح ها هميشه تقريبا اينطورى بودند كه بعد از اينكه فتح مى كردند، يك عواملى پيدامى شد كه اينها را به شكست منتهى مى كرد. تخطى از موازين ، خطرى براى اسلام و حربه اى به دست دشمنان من خوف اين را دارم كه شما كه يك لشكر اسلامى ، ملت اسلامى فاتح هستيد الان و فتحىهم كرديد كه همه دنيا را به اعجاب آورديد، عواملى پيدا بشود كه شكست بخوريد و شكستهـم از نـاحـيـه خـودتـان بـاشـد، نـه از نـاحـيـه دشمن . من خوف اين را دارم كه ما، چه طبقهروحـانـيون و چه ساير طبقات كه مهمش اينهائى است كه مستقيما اسم اسلامى رويشان هست ،دولت اسلامى ، وزارتخانه هاى اسلامى ، كميته اسلامى ، پاسداران اسلامى و دادگاه هاىاسـلامـى و ايـن هـائى كـه الان بـه اسـم اسـلام و لبـاس اسـلامـى دارند در حكومت اسلامىپاسداران اسلامى داريم و دادگاه اسلامى و همين طور كميته ، اگر در يك همچو موقعى ماهاكـه ادعـا مى كنيم كه ما هم پاسدار هستيم و شماها هم كه پاسدار هستيد، در يك همچو موقعىما يك كارهائى انجام بدهيم كه آنهائى با ما مخالف اند و دشمن اند، آنها مراقب هستند و باكـمـال مـراقـبـت بـه كارهاى ما چشم دوخته اند، ما يك كارهائى انجام بدهيم كه اين كارها بامـحـتـواى جـمـهـورى اسـلامـى مـوافـق نـبـاشـد. ايـن شـكـسـت مـسـلم درمـقـابـل كـافر نيست ، شكست سيدالشهدا در مقابل يزيد نيست ، اين شكست اسلام است . ما ادعاكرديم كه جمهورى اسلامى داريم و ادعا كرديم كه حكومت اسلامى تنها حكومت عادلانه است ،تنها حكومتى است كه از رئيس جمهورش تا پاسبانش تابع اسلام است ، نه رئيس جمهورش مى خواهد بزرگى بفروشد به پائين ترها نه پائين ترها مىخـواهـنـد مردم را از باب اينكه مثلا نظامى است ، پاسدار است مردم را آزار بدهند، اين چيزىاست كه ما ادعايش داريم مى كنيم . جمهورى اسلامى يعنى يك حكومت عادلانه اسلامى چنانچهمـمـلكـتـى كـه اسـلامـى است و جمهورى در تحت لواى اسلام دارد اداره مى شود، اين مملكت همبايد اجزائش اسلامى باشد. اگر چنانچه در اين مقطعى كه از زمان ما هستيم و در اينوقتىكـه مـا ادعـاى تـبـديـل طـاغوت به اسلام ، همچو ادعائى را داريم ، اگر چنانچه ما كه معممهـسـتـيـم و شـمـا كـه پـاسـدار هـسـتـيـد بـر خـلاف آنطورى كه بايد پاسدارهاى اسلامى ،روحانيون كه پاسدارند و شماها كه پاسداريد بر خلاف آن اگر يك وقت يك عملى صادربـشود ولو از يك مصداق ، يك فرد صادر بشود و ديگران جلويش را نگيرند، آنهائى كهالان متوجه اند كه به ما اشكال كنند، يكى را هزار مى كنند و در بوق تبليغاتى در خارج ودر داخـل مـنـتـهـا در داخـل به يك طرز ديگر و در خارج با صراحت كه : (اسلام هم همانست ،تـغـيـيـرى حـاصـل نـيـسـت ، اسـلام اصـلش هـمـيـن طـورى اسـت ، اسـلام هـممثل رژيم شاهنشاهى است منتها اينها حالا يك اسمى جاى يك اسمى گذاشته اند. راءى داده اندفـقـط بـه يـك چـيزى اما محتوا، محتواى ديگرى است . يك چيز ديگرى است . اسلام اينجورىاسـت آنـوقـت سـازمـان امـنـيـت مـردم را آزار مـى كـرد، حالا پاسداران اسلامى ، آنوقت روساىطاغوتى به مردم تعدى مى كردند حالا روساى جمهورى اسلامى .) آنوقت روحانيون در زمان طاغوت بودند، اگر يك كارى از بعضى شان صادر مى شد مردممـى گـفـتـنـد كـه ايـنها ساواكى هستند، يكى كار خلاف مى كرد نمى گفتند كه اينها نوكراسـلامـنـد و ايـن كـار را مـى كـنـنـد مى گفتند اينها جزء ساواكند. امروز اگر از يك روحانىصـادر بشود كى مى گويد ساواكى است ؟ هيچ كس ، كى مى گويد كه الزام دارد به اينكـار؟ اگـر امـروز يـك خطائى از يك نفر معمم صادر بشود و سايرين جلويش را نگيرند واعـتـراض نـكـنند، جنگ لازم نيست ، اعتراض ، گفتن ، نهى از منكر. در خارج آنهائى كه دشمنشماها هستند منعكس مى كنند كه جمهورى اسلامى با رژيم شاهنشاهى هيچ فرقى ندارد فقطيك اسمى تغيير كرده و الا واقع همان واقع است ، دليلش هم اينست كه اين پاسدارها ببينيدمـثـل سـاواكـى عـمـل مـى كـنـنـد، ايـن كـمـيـتـه هـا بـبـيـنـيـد مـثـل مـثـلا چـهعـمـل مـى كـنـند، اين دادگاه ها را ببينيد مثل همان دادگاه هاى طاغوتى است و هكذا و هكذا. آنكهامـروز نـگرانى دارد، آنكه امروز مصيبت است براى ما اين است كه مكتبمان يعنى اسلاممان درمـعـرض ايـن اسـت كـه دنـيـا بـه آن پـشـت بـكـنـنـد و بـااعمال ما دفنش كنند، فكرى براى اين بايد كرد. تا ما خودمان را اصلاح نكنيم نمى توانيمبـگـوئيـم كـه ما يك اشخاصى هستيم كه براى خدا داريم كار مى كنيم ، مى خواهيم اصلاحكنيم مردم را. تا آقا خودشان صالح نباشند نمى توانند دعوت به صلاح بكنند. كسى كهخودش خداى نخواسته پايش را كج مى گذارد اگر به مردم بگويد پايت را راست بگذارمـسـخـره اش مـى كـنـند، مى گويند اگر پا راست گذاشتن صحيح بود خودت بگذار. اگرشما كه پاسداريد و مدعى هستيد كه ما براى پاسدارى خدمت مى كنيم به اسلام مى خواهيمخـدمـت كـنـيـم ، اگـر خـداى نـخـواسـتـه هـمـانـطـور كـه در رژيـم سـابـق گاهى مى ريختندمنزل يك كسى و اثاثش را مى بردند، زن و بچه اش را به زحمت مى انداختند، اگر حالا هماز يكى از شما خداى نـخواسته يك همچو چيزى صادر بشود و ديگران جلويش را نگيرند و تربيتش نكنند، نهىاش نـكـنـنـد، ايـن حـربـه را دست دشمن ما مى دهد و مى گويد پاسداران اينجورى اند. نمىگـويـد آن يـك آدم ايـنـجـورى اسـت ، نـمـى گـويـنـد اين يك روحانى ملبس به اين لباس ايـنـطورى است ، مى گويند آخوندها اينطورند و پاسدارها اينطورند. اين خطر را چه جوربايد رفع كرد؟ ما الان مواجهيم با اين . امر به معروف و نهى از منكر، تكليف همگانى امت است الان مـكـلفـيـم مـا، مـسـووليـم هـمـه مـان مـسـووليـم ، نـه مـسـؤول بـراى كـار خـودمـان مـسـؤ ول كـارهـاى ديـگـران هـم هـسـتـيـم (كـلكـم راع و كـلكـممسئول عن رعيته ) همه بايد نسبت به همه رعايت بكنند، همه بايد نسبت به ديگران ، مسؤوليـت مـن هـم گـردن شـمـاسـت ، شـما هم گردن من است . اگر من پايم را كج گذاشتم شمامـسـووليـد اگر نگوئيد چرا پايت را كج گذاشتى ، همه روحانيون بايد به او هجوم كنندكه چرا بر خلاف موازين ؟ ساير مردم هم بايد بكنند و نهى از منكر اختصاص به روحانىندارد، مال همه است ، امت بايد نهى از منكر بكند، امر به معروف بكند. اگر ما ملت كه الانمـدعـى هـسـتـيـم كـه رژيـم مـا اسـلام اسـت ، حـكـومـت ، حـكـومـتعـدل اسـت و امـثـال ذالك و بـه دنـيـا هـم اعـلام كـرديم و دنيا هم شناخته مملكت ما را به اسمجـمـهورى اسلامى ، ممالك ديگر شناختند اكثرا و الان ما را يك رژيم اسلامى مى دانند، اگرچـنـانـچـه مـا مـحـتـواى ايـن رژيممان اسلامى نباشد و كارهائى كه مى كنيم منطبق نباشد باقوانين اسلام ، سر يك قضاياى جزئيه اى با هم معارضه بكنيم ، سر يك قضاياى جزئيهاى بـا هـم دشـمنى بكنيم ، سر يك قضاياى جزئيه اى براى ديگران كارشكنى بكنيم كههمه اينها مخالف با قواعد اسلام است ، اگر يك همچو چيزى بشود و دنيا بگويد كه اسلامهـم هـمين است ، همين رژيم است ، ديگر همه سر يك كرباس هستيد. اين قضيه اين نيست كه مادر يـك جـنـگـى شـكـسـت خـورديم ، سيدالشهدا سلام الله عليه از يزيد شكست خورد همه راكـشتند لكن همچو شكستى به رژيم معاويه داد كه تا ابد دفن شان كرد. ما اگر كشته مىشـديـم در ايـن نـهـضـت شـايـد ما هم دفن مى كرديم رژيم را، اما حالا كه ما پيروز شديم ورسـيـديـم بـه ايـن مـرتبه ، اگر اختلافات بين خودمان حالا شروع بشود، اگر نزاع هاىشخصى بين خودمان حالا شروع بشود، اگر سر يك كارهائى جزئى با هم اختلاف بكنيم ،اگـر خـداى نـخـواسـته پاسدارى برود منزل مردم و تعدى بكند، اگر دادگاهى راءى برخـلاف اسـلام بـدهـد، اگـر كـمـيـتـه اى بـر خـلاف مـوازيـن اسـلامـىعـمـل بـكـنـد، ايـن ديـگـر پاى اين حساب نمى شود كه در رژيم طاغوتى دارد اين كارها مىشـود. در رژيـم اسـلامى دارد اين كار مى شود، در حكومت اسلامى دارد اين كار مى شود، اينپـاى اسـلام حـسـاب مـى شـود، دشـمـن هاى ما اين را پاى اسلام حساب مى كنند. يكدفعه مىبـيـنـيـم كـه در هـمـه روزنامه هاى خارج صريحا نوشتند به اينكه اينها همان است فرقىندارد. اينجا هم كه جرات نمى كنند به طور صحيح بنويسند، به طور كنايه مى نويسند.الان خوف از اين دشمن ها بيشتر از خوف محمدرضا بود، محمدرضا جنگ بود و نزاع بود وزد و خورد بود و بحمدالله زديد و بيرونش كرديد. حالا كه جنگ نيست ، الان جنگ قلم است ،الان جـنـگ اعـصـاب اسـت ، آن جـنـگ نـيـسـت كـه آسان است . الان يك همچو جنگى هست كه در خارج وداخـل قـلم هـا را بـرداشـته اند و مى خواهند بر ضد اسلام چيزى بنويسند، نه برضد من وشـمـا و زيـد و بـكـر، بر ضد اسلام . اينها از اسلام مى ترسند، از من و تو نمى ترسندايـنها از اسلام مى ترسند. اسلام بود كه جوانهاى ما را غلبه داد بر توپ و تانك و همهچـيـزها، بر همه قدرت ها ملت ما را غلبه داد. اگر اين پاسبان هاى ما بعد از اين غلبه يككـارى بكنند كه اسباب شكست اسلام بشود، اين مسؤ وليت غير مسؤ وليت آدمكشى است ، غيرمـسـؤ وليـت گـنـاه هـاسـت ، ايـن يـك گـنـاهـى اسـت كـهقـابـل بـخشيدن نيست . اگر ما اسلام را آنطورى كه هست بر خلاف آنطورى كه هست نمايشبـدهـيـم بـه خـارج ،عـرضه كنيم به خارج ، اين شكست اسلام است ، نه يك معصيت ، قضيهمـعـصـيـت نـيست . اين آنى است كه انبيا سرش كشته شدند، آنى است كه اوليا سرش كشتهشـدنـد. دين حق دينى است كه اوليا و انبيا كشته شدند سرش ! اگر كسى يكى از انبيا رابـكـشـد، يـا اسـلام را كـارى بـكـنـد، اين گناهش بالاتر از او هست . انبيابراى اسلام كشتهشـدنـد، ايـن از نـبـى كشتن بالاتر است ، اين از سيدالشهدا كشتن بدتر است . سيدالشهدابـراى اسلام خودش را به كشتن داد، همان اسلامى كه حالا دست ما افتاده و مع الاسف بعضىاز ما بازى مى كنند با او. رعايت حدود الهى و پرهيز از اختلاف به منظور حفظ اسلام بـايـد اصـلاح كـنـيـد خـودتـان را، مـسـئوليـت زيـاد اسـت آقـا،خـيـال نـكـنـيـد كـه مـسـؤ ول نـيـسـتـيـم ، مـن مـسـئول نـيـسـتـم ، اومـسـئول نـيـسـت . مـن عـمـامـه اى مـسـئولم ، شـمـاى غـيـر عـمـامـه اى هـم مـسـئوليـد، بـازارىمـسـئول اسـت ، دانـشـگـاهى مسئول است . همه مسئول هستيم ، همه مراقب اين باشيم كه اين مكتبمحفوظ باشد. دشمن ها الان دنبال اين هستند كه مكتب ما را به تباهى بكشند براى اينكه آنىكه از آن مى ترسند اين است . دشمن هاى ما از من و شما نمى ترسند. از مكتب ما مى ترسند.آنـها !!! شكسته خورده اى !!! كه خودشان را شكست خورده مى دانند، شكت خورده از من و شمانمى دانند، شكست خورده از ايمان شما مى دانند. آنها فهميدند، لمس كردند كه يك دسته اىبـا هـيـچ بـا قـدرت الله اكـبر بر آنها غلبه كردند. اينها اين قدرت را مى خواهند از شمابگيرند و شما حفظش كنيد، حفظش كنيد، حفظش به اين است كه من معمم و هر كس كه معمم هست، از حـدود الهـى يـك كلمه ، يك قدم برنداريد، شماى پاسدارهاى معظم (كه خداوند حفظتانكـنـد) از حـدود پـاسـدارى اسـلام قدمى تجاوز نكنيد. آن طبقه بازارى و آن طبقه ادارى و آندولت و آن ملت هم ، همه در رژيم اسلامى الان واقع هستيم ، همه در دولت اسلام الان هستيم ،وظـيفه دولت اسلامى را از دست ندهيد. اختلافات را در يك امورى كه نبايد هم در آن اختلافكـرد ايـن اخـتـلافـات را كـنار بگذاريد همه . اين حزب بازى و نمى دانم گروه گروه كهصـد گـروه بـه حـسـب آنطورى كه در روزنامه ها بود، قريب صد گروه ، در اين چند هفتهصد گروه اظهار وجود كرده اند، يعنى صد گروه كارى دارند مى كنند كه اين انسجامى كهپيدا شد و رمز قدرت شما بود به هم بزنند. صد گروه دشمن داريد شما منتها يك عده مىفهمند و شايد اكثرا توجه ندارند. ايـن گـروه گـروه شـدن هـمين طورى نيست كه خيال بكنيد كه من باب اتفاق اظهار وجود مىكنند، هـر روز در روزنـامـه هـا مـى خوانيد كه گروه كذا هم اظهار وجود كرد، بسيارشان به اسماسـلام اسـت و خـيـلى شان هم غير اسلامى ، هم آن كه به اسم اسلام است حالا اشتباه دارد مىكـنـد، هـم آن كـه بـه اسم غير اسلام است اشتباه مى كند. همه بايد تحت لواى لااله الا اللهباشيم ، همه يكى باشيم انشاءالله . توصيه به حسن استفاده از نعمت آزادى خـطـر بزرگ است ، مسئوليت بزرگ ، مسئوليت من و آقايان زيادتر از شماست ، مسؤ وليتشما هم بزرگ است . از تحت اين مسئوليت بايد صحيح بيرون بيائيم . اصلا امتحان است ،خـداوند يك نعمت بزرگى به شما داده است و الان تحت امتحان هستيد. نعمت آزادى بالاتريننـعـمـتـى اسـت كـه بـشـر دارد، شما فاقد بوديد اين نعمت را نمى توانستيد يك كلمه حرفبـزنيد، نمى توانستيد اينجا با هم مجتمع بشويد. امكان داشت براى شما؟ قبلا امكان داشتكـه مـاهـا بـنـشـيـنـيـم بـا هـم صـحـبـت كـنـيـم ؟ نـمـى گـذاشـتـنـد كـسـى از ايـن درداخـل بـشود، اگر يك وقتى قاچاقچى داخل مى شديد وقتى بيرون مى رفتيد توى سازمانامنيت بايد برويد. خدا به شما نعمت آزادى را داده و شما را در امتحان اين آزادى قرار داده كه ببيند كه شما باايـن آزادى چـه مـى كنيد. آيا اين نعمت خدا را كفران مى كنيد و با آزادى خودتان مردم را رنجمـى دهـيـد يـا ايـن نعمت را تشكر از آن مى كنيد و اين آزادى را حسن استفاده از آن مى كنيد. اينچـيـزى اسـت كـه مـن خـودم را مـوظـف مـى دانـم در ايـن زمـان هـر گـروهـى كـه مـى آيـنـد هـمينمـسـائل را بـگويم ، براى اينكه درد اين است . درد اين است كه الان اختلافات زياد، گروهگـروه هـا زيـاد، آنـها دارند باهم مجتمع مى شوند ماها داريم از هم متفرق مى شويم . بايدهـمـه بـيـدار بـشـويـم ، همه توجه بكنيم ، همه اصلاح كنيم خودمان را كه خداى نخواستهتـخـلف نـكـنيم و همه توجه كنيم به اينكه اگر يكى تخلف كرد جلويش را بگيريم ، نهبـه داد و دعـوا، گـفـتـن بـا مـلايـمـت . اگر يك كسى يك كار خلافى كرد و صد نفر آدم بامـلايـمـت سـلام كـرد، تعارف كرد، بگويد آن كار خوب نبوده ، تاءثير مى كند در انسان ونمى تواند تخلف بكند. خـداونـد انـشـاءالله شـمـا پـاسـدارها رابراى اسلام حفظ كند و شما آذربايجانى ها را كههميشه عزت اسلام بوديد باز هم عزت اسلام قرار بدهد و همه ما را موفق كند به خدمت بهاسلام و به مسلمين و به ساير كشورهائى كه مستضعف هستند. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته تاريخ : 16/4/58 بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان اهواز بايد از طريق (عمل ) محتواى اسلام را متحقق سازيم بسم الله الرحمن الرحيم مـن اميدوارم كه حالا كه مملكت مان يك مملكت اسلامى است و جمهورى اسلامى الان حكومت ماست ورژيـم طـاغوتى از بين رفته است و دست خيانتكارها و ظلمه كوتاه شده است ، ما همه و شمادانـشجوهاى محترم و اين داشنجويان ، خواهران ما همه كوشا باشيم به اينكه اينطورى كهبـايـد و آنـطـورى كـه لازم اسـت در جـمـهـورى اسـلام مـاعـمل كنيم . همچو نباشد كه فقط لفظ باشد كه ما جمهورى اسلامى هستيم لكن نه دانشگاههايمان ، نه دانشسراهايمان و نه دادگاه هايمان و نه پاسدارهايمان و نه كميته هايمان هيچكـدام آن معنايى كه بايد در اسلام باشد در آنها نباشد. اگر خدا نخواسته اينطور باشدكـه فـقـط يـك راءى بـه جـمـهورى اسلامى داديم و ديگر فكر اين نباشيم كه اين جمهورىاسـلامـى بـايـد هـمـه چـيـزش اسـلامى باشد، نه اينكه لفظ جمهورى اسلامى و محتوا غيراسـلامـى ، و ايـن بـسـتـه بـه عـمل همه هست خصوصا قشر دانشجو و قشر اساتيد دانشگاه ،اسـتـادهـاى دانشسراها و آنهائى كه جوانند و در صدد تعلم و دانش هستند و دانشجو هستند ومى خواهند بعدها براى كشور خودشان مفيد واقع بشوند. اهميت تزكيه و تربيت همراه با تحصيل بـسـيـار اشـخاص هستند كه دانشمندند، خيلى هم دانشمندند لكن چون تربيت اسلامى ندارندوجـودشـان گـاهـى ضـرر مى زند به كشور و ضرر مى زند به اسلام ، اين فرقى نيستمـابين اينكه دانش ، دانش علوم قديمه باشد يا دانش علوم جديده ، چه در جانب علماء اسلام وروحانيون و چه در جانب شما دانشجوها و دانشگاهى ها و ساير طبقاتى كه در صدد تعليمو تـعـلم هستند، اگر چنانچه فقط دنبال ياد گرفتن باشيد، حالا اين ياد گرفتن همراه بايـك تـربـيـت صـحيح و تزكيه نفس و درست راه رفتن نباشد، يك انبارى از معلومات يا بهقـول سـعـدى كـه بـه تـعـبـيـرى ديـگـر، قـرآن هـم هـمـان تـعـبـيـر(مـثـل الذيـن حـمـلوا التـوريـة ثـم لم يـحـمـلواهـا كـمـثـل الحـمـاريـحـمل اسفارا) كسى كه ياد مى گيرد لكن ياد گرفتنش همان ياد گرفتن است و به كارنـمـى بندد آن يادگرفتن ها را، تربيت ، تربيت انسانى نيست ، در تعبير قرآن كريم ايناسـت كـه مـثـل يـك حـيوانى ، الاغى مى ماند كه به پشتش كتاب بار باشد. اين كتاب فرقنمى كند كه پشت يك كسى باشد يا خير، در مغز و در فكرش باشد، بلكه آن كه در مغز و كتاب هست ،تعليمات هست لكن مربا به تربيت انسانى نيست اين ضرر دارد براى جامعه ، چه در جانبما باشد و چه در جانب شما باشد هيچ فرقى نيست ، چه علوم اسلامى و فلسفه اعلا باشدو چـه عـلوم طـبيعى و امور مربوط به طبيعت باشد. اگر همراه با تعليم ، تربيت نباشد،همراه با تعلم تربيت نباشد، تربيت انسانى نباشد يك حيوانى هست كه انبارى از معلوماتدارد. اكـثـر ايـن ديـن هـائى كـه بـاطـل بـوده و درسـت شـده اسـت ، بـه وسـيـلهاهـل عـلم درسـت شـده اسـت ، غـيـر اهـل عـلم ديـن سـازى نـكـردهاهـل عـلم ديـن سازى كرده و بسيار از اين خيانت هايى كه به كشور ما شده است از همين درسخوانده هاست . اين درس خوانده ها هستند كه كمك كردند به دستگاه و دكترها و نمى دانم كذاو اينها كمك كردند به دستگاه و پنجاه سال مملكت ما را به باد فنا دادند. اگر دانشگاه ها درست نشود و مدرسه هاى ما هم درست نشود اميد اينكه يك جمهورى اسلامى ماپيدا بكنيم نداريم . اگر اين دو قشر تربيت شدند به طورى كه اسلام مى خواهد، تربيتانـسـانـى شـدند، هم مملكت ما مصون مى شود از تصرف شياطين و روى چرخ خودش گردشمـى كـنـد بـدون وابـسـتـگـى بـه خـارج و بـدون خـيـانـت هـاى داخـلى و هـم تـرقـيـاتحاصل مى شود براى شما. مهم در دانشجويى و در دانشيارى و در استادى و در شاگردى ودر تـربـيـت ، در علم اين است كه يك تربيت صحيح همراه علم باشد، عالم تربيت شده بهتـربـيـت انـسـانى ، كه همان تربيت اسلامى است . كوشش كنيد كه هر قدمى كه براى علمبـر مـى داريـد، بـراى عـمـل ظـاهـرى و بـراى اعـمـال بـاطـنـى ، ايـجـاد تـقوا در خودتان ،ايـجـاداسـتـقـامت ، امانت در خودتان بكنيد كه وقتى از دانشگاه انشاءالله بيرون مى آييد يكانـسـانـى باشيد كه هم معلومات داشته باشيد و هم امانتدار باشيد. براى معلوماتتان ، همامـانـتـدار بـاشـيـد و هـم تـزكيه نفس كرده باشيد، نفس خودتان را مهار كرده باشيد. نفسانسان سركش است و سركشى آن انسان رابه زمين مى زند. همانطورى كه انسان اگر سواريك اسب سركش باشد و مهار نداشته باشد اين اسب سركش انسان را به هلاكت مى رساند،نـفـس انـسان بدتر از هر سركشى است . سركشى نفس ، انسان را به هلاكت مى رساند. هرقـدمـى كـه بـراى تعليم و تعلم بر مى داريد همراه آن قدم ، قدم باشد براى مهار كردننـفـستان كه از اين سركشى كه دارد و آزادى كه براى خودش فرض مى كند كه هيچ مهارىدر كـار نـبـاشد خودتان مهار كنيد نفس خودتان را. اگر يك همچو تعليم و تربيتى در يككـشـورى بـاشـد ايـن كـشور مى تواند مستقل باشد، مى تواند آزاد باشد، اقتصادش را مىتـوانـد تاءمين كند، مى تواند فرهنگش را درست كند و مى تواند همه چيزش را اصلاح كنديـك هـمـچـو كـشـورى ديـگـر حـكـومتش نمى تواند معوج بشود، ارتشش نمى تواند زورگوبـاشـد، ژانـدارمـرى اش نـمى تواند تعدى بكند، شهربانى اش نمى تواند خلاف بكند.عـمـده ايـن اسـت كـه از دانـشگاه ها، چه دانشگاه هاى علوم جديد باشد و چه دانشگاه هاى علومقديمه باشد، كه مقدرات يك مملكت دست اين دو قشر است ، از اينها انسان بيرون بيايد، نهچـهـارپـايـى و بـر دوشـش كـتـابـى چـنـد، ايـنـطـور نـبـاشـد كـه تـعـلم بـاشـد،دنـبـال دقايق علوم ، شما در طرف علوم طبيعى و اين طايفه هم در طرف علوم فقهى و الهى ،دقايق علوم را بررسى كنيد لكن از آن جهالاتى كه در نفس است و از آن سـركـش هـايـى كـه در نـفـس است غفلت بكنيد. اگر غفلت بكنيد هر قدمى كه در علمبـرداريـد از انـسانيت دور شده ايد، هى دورتر. انسانيت يك راه مستقيمى است ، يك راه مستقيمكه اگر از اين طرف كسى برود معوج است و بر خلاف انسانيت است و اگر از آن طرف همبرود بر خلاف است و آن كسى كه اعوجاج پيدا كرد و راه مستقيم نرفت ، هر چه پيش بروددور مى شود از راه انسانيت . مثل اين مى ماند كه يك خط مستقيم بكشيد، دو خط اينطور، هر چهايـن خـط جـلوتر بروند، از خط مستقيم دورتر مى شود. هر چه درس بخوانيد و بخوانيم ،اگر چنانچه به راه مستقيم نباشيم و مهار نكنيم معلومات خودمان را و مهار نكنيم نفس خودمانرا و در ايـن راه مـسـتـقـيـم نـكشيم نفس را، هر چه معلومات زيادتر بشود، از انسانيت ، انساندورتر مى شود و مشكلتر مى شود انسان خودش را برگرداند. شما كه الان جوان هستيد وقواى جوانى را الحمدلله داريد و مبتلاى به سستى پيرى نشديد زود مى توانيد خودتانرا اصلاح كنيد. خيال نكنيد كه بگذاريم آخر عمر، آنوقت توبه كنيم . آخر عمر توبه ممكننـيـسـت بـراى آدم ، اگر از اول عمر دنبال قضيه نباشد، خودش ، خودش را نسازد، آخر عمرديـگـرنـمـى تـواند، قواى شيطانى در انسان ريشه كرده و قوى شده و قوه خود آدم ضعيفشـده و اراده اش ضـعـيف شده و كارى از او نمى آيد. جوان ها قدر جوانى شان را بدانند كهصرف كنند در علم و در تقوا و در سازندگى خودشان كه اشخاص امين صالح بشوند كهمـمـلكـت بـا اشخاص امين صالح مى تواند مستقل باشد. همه اين پيوستگى هايى كه ما بهخـارج پـيـدا كـرديـم ، دنـبـال ايـن بـود كـه مـا رجـال صـالح نـداشـتـيـم ، آنـوقـت اگـررجال صالحى بودند، كنار بوند، كنار گذاشته بودند، آنهايى كه در ميدان بودند آنهارجال صالح نبودند، دانشمند هم بودند اما رجال صالح نبودند، به درد مملكت نمى خوردندو آنـهـا بـودنـد كـه مـا را پـيـوسـتـه بـه خـارج كـردنـد وسال هاى طولانى مملكت ما در حلقوم خارجى منافعش فرو رفت و به ما آن كردند كه الان مىبينيد كه هيچ نداريم . شماها ذخائر اين مملكت هستيد، جوانيد، دانشجو هستيد، ذخيره اين مملكتهـستيد طورى بكنيد كه اين ذخيره ها براى مملكت مفيد واقع بشود و خودتان رااصلاح بكنيدتـا انـشـاءالله يـك انـسـان هاى متعهد صحيح العمل امين ، كشورتان دست خودتان و خودتاناداره اش بكنيد. آدم امين را هيچ كس نمى تواند معوجش كند، اشخاصى كه اعوجاج دارند اينهاامانت ندارند، اينها صلاحيت ندارند. خـداونـد انـشاءالله همه شما را، هم خواهرها را و هم برادرها را كه همه ارجمند هستيد و ذخيرههستيد براى اين مملكت همه تان را حفظ كند و همه مان را به راه راست هدايت فرمايد.
|
|
|
|
|
|
|
|