|
|
|
|
|
|
اميد بخش بودن آگاهى و بيدارى نقطه روشنى كه در اين اواخر عمر براى من اميدبخش است همين آگاهى و بيدارىنسل جوان و نهضت روشنفكران است كه با سرعت درحال رشد است و باخواست خداوند تعالى به نتيجه قطعى كه قطع ايادى اجانب و بسطعدالت اسلامى است خواهد رسيد شما جوانان پاكدل موظف هستيد با هر وسيله ممكنه ملت راهر چه بيشتر آگاه كنيد و از نيرنگ هاى گوناگون دستگاه پرده برداريد و اسلام عدالتپرور را به دنيا معرفى كنيد. صحيفه نور جلد:1 صفحه :220 تاريخ سخنرانى :2/7/54 نويد پيروزى با بيدارى و هوشيارى ملت من به ملت ايران با اين بيدارى و هشيارى و اين روحيه قوى و شجاعت بى مانند نويدپيروزى مى دهم پيروزى تواءم با سربلندى و افتخار، پيروزى تواءم بااستقلال و آزادى ، پيروزى تواءم با قطع ايادى اجانب و چپاولگران پيروزى تواءم بابر چيده شدن بساط ستمگران و انقراض دودمان سياهروى پهلوى ملتى كه باهوشمندى وپيوستگى همه طبقات از روحانى تا دانشگاهى ، از منبرى تا بازارى از دانشجوى داخلىتا كارگر و تا دهقان ، بپا خاسته و تب و تاب اسلام عدالت پرور دارد پيروز استملتى كه با دادن بهترين جوانان برومند خود با سرافرازى به مخالفت و تنفر ازدستگاه جبار ادامه مى دهد پيروز است ملتى كه حتى بانوان محترمه اش با تظاهراتمحجوبانه بيزارى خود را از رژيم شاه اعلام مى كنند، پيروز است . صحيفه نور جلد:2 صفحه :12 تاريخ سخنرانى :2/11/56 ناتوانى قدرتها در برابر بيدارى ملت شما اى ملت محترم ايران كه تصميم گرفته ايد خود را از شر رژيم شاه خلاص گردانيدو در رفراندمى (11) كه در سه و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجامداديد، به دنيا نشان داديد كه رژيم شاه جايى براى خود در ايران ندارد، چنانچه درروزنامه هاى خارجى هم منعكس گرديد. مطمئن باشيد كه هيچ قدرتى نمى تواند با شماكه بيداريد و به پا خاسته ايد روبرو شود. صحيفه نور جلد:2 صفحه :110 تاريخ سخنرانى :18/6/57 عدم توانايى چماقهاى شاهانه در برابر بيدارى ملت ملت ما قيام كرد و شجاعت خودش راو بيدارى خودش رادر تاريخ ثبت كرد ملت ، ملت اثباتكرد كه نه نيرنگهاى شاهانه و نه چماقهاى شاهانه نمى تواند جلوى آن را بگيرند. صحيفه نور جلد:3 صفحه :67 تاريخ سخنرانى :17/8/57 توجه ممالك اسلامى به حقيقت تلخ ! در عصر ما ملت يافت كه شاه به واسطه پيوندى كه با غرب مخصوصا با آمريكا دارد وهمين طور با شرق ، تمام مخازن ما را به باد داده است ، بلكه نيروهاى انسانى ما را نيزبه هدر داده است و فهميدند جنايات فوق العاده اى كه مرتكب مى شود به واسطهپيوندى است كه شاه با ابرقدرتها دارد، از اين جهت ملت ما بپاخاست و ساير ممالك ازجمله ممالك اسلامى نيز به اين حقيقت تلخ ، توجه پيدا كردند و با مطالعه تاريخشاندرك كردند كه تمام گرفتاريهايى كه ملت پيدا كردند، از دست اين ابرقدرتهاست ،ناچار از آن ابرقدرتها رويگردان شده اند. صحيفه نور جلد:4 صفحه :183 تاريخ سخنرانى :19/10/57 گرفتن حق با بيدارى و ايستادگى ما بايد يك وقت هم زنده بشويم ، بيدار بشويم ، ملتفت بشويم ، آزادى را بگيريم . حق رابايد گرفت با سرنيزه ، با مسلسل بايد حق را گرفت از اينها، خودشان كه نمى دهند،بايستيد در مقابل اينها . شما ديديد كه اين ملت ، همين پا برهنه ها ايستادند درمقابل توپ ، تانك - نمى دانم - مسلسل ايستادند و پيش بردند كارشان را. صحيفه نور جلد:5 صفحه :42 تاريخ سخنرانى :17/11/57 آگاهى و بيدارى مقدمه مبارزه و قيام حضرت موسى مردم را آگاه كرد و بيدار كرد و با آن بيدارى به فرعون حمله كرد و آنكارهايى كه كرد. خود پيغمبر ما - پيغمبر ما - هم شبانى كرده است ، هم از همين توده مردماز همين توده طبقه سه بوده است و از اول كه قيام كرده بر ضد قلدرها، بر ضدديكتاتورها كه در آن زمان در جزيرة العرب عبارت از قريش بودند ويك طوايف ديگر برضد آنها قيام كرده نه اينكه آنها اين را آوردند روى كار تا مردم رااغفال كند، اين مردم را آگاه كرده و رفته سراغ آنها. صحيفه نور جلد:5 صفحه :810 تاريخ سخنرانى :30/11/57 حضور ملت موجب تداوم نهضت ما بسيار بسيار آشفتگى ها داريم . ما بايد همه با هم به اين آشفتگى ها خاتمه دهيم ، بهاين خيانتها خاتمه دهيم . با هوشيارى و بيدارى نهضت خود را از دست ندهيد. اگر خداىنخواسته اين نهضت رو به سردى برود، آمادگى برگشت همان مصائب را داشته باشيد.اگر بخواهيد ايران را نجات بدهيد، اسلام را نجات بدهيد، قرآن كريم را نجات بدهيد ،بايد اين نهضت را نگه داريد. در مواقع مقتضى تظاهر كنيد، اجتماعات كنيد. صحيفه نور جلد:5 صفحه :126 تاريخ سخنرانى :10/12/57 آگاهى و هوشيارى موجب خنثى شدن توطئه ها شما اى مردم ايران !اى ملت بزرگ ايران !اى عزيزان قم : اى ملت عزيز قم ! آگاهباشيد، بيدار باشيد، هوشيار باشيد، توطئه ها را خنثى كنيد. صحيفه نور جلد:5 صفحه :185 تاريخ سخنرانى :18/12/57 تحولات روحى و فكرى مايه اميدوارى نهضت در اين نهضت آن چيزى كه خيلى براى من مطرح است ، اين تحولى است كه پيدا شد در ملتما در عرض يكى دو سال ، يك تحولات روحى ، يك تحولات فكرى پيدا شد كه اينتحولات روحى و فكرى مايه اميدوارى است و ان شاء الله با همينتحول باقى باشيد و با همين تحول به پيش برويد و با همينتحول ايران را بسازيد و جمهورى اسلامى را با محتواى آن كه پياده شدن تمام احكاماسلام است . صحيفه نور جلد:9 صفحه :46 تاريخ سخنرانى :15/6/58 بيدارى مستضعفين موجب پيروزى مساءله اى است كه بايد بشود. مساءله اينطور شده است كه ديگر مستضعفين درمقابل مستكبرين قيام كرده اند، بيدار شده اند، بيدارىاول قدم است ، اول قدم يقظه است . در سير عرفانى هم يقظهاول قدم است در اين سير، اين هم سير الهى و عرفانى است . بيدارىاول قدم است و كشورهاى اسلامى ، ملتهاى مسلم ، ملتهاى مستضعف در سرتاسر جهان ، اينهابيدار شده اند و سياه هاى آمريكايى كتك اين بيدارى را مى خورند و ان شاء الله پيروزخواهند شد. صحيفه نور جلد:12 صفحه :140 تاريخ سخنرانى :14/3/59 بيدارى و اراده مقدمه قيام ملتى كه بخواهد سر پاى خود بايستد و اداره كشور خودش را خودش بكند، لازم است كهاول بيدار بشود...اگر ما بيدار بشويم كه ما هم موجودى هستيممثل ساير موجودات و ما هم انسانى هستيم مثل ساير انسان ها و نژاد ما هم نژادى هستمثل ساير نژادها، اگر اين معنا را ما توجه به آن بكنيم و بفهميم كه ما بايد خودمان براىخودمان وسايل زندگى را فراهم كنيم ، خودمان براى خودمان كار بكنيم ، اگر دستمان رااز شرق و غرب كوتاه كنيم و خودمان مشغول فعاليت بشويم ، ياد بگيريم لكن بعد ازياد گرفتن خودمان كار بكنيم ، نرويم سراغ اينكه بنشينيم تا حتى يك گليمى هم كه مىخواهيم ، يك پتويى هم كه مى خواهيم از آنجا بياورند، يك تفنگى هم كه مى خواهيم از آنجابياورند. اگر ما به اين معنا توجه كنيم و بيدار بشويم ،دنبال بيدارى ، اراده پيش مى آيد كه ما بخواهيم كه خودمانوسايل زندگى اجتماعى خودمان را فراهم كنيم با كوشش خودمان ، بايد كارهاى خودمان راانجام بدهيم ، مدتى مى گذرد و ما خودمان صنعتگر خواهيم شد... اگر ما از اين خواب بيدارنشويم ، هر چه فرياد هم بزنيم فايده ندارد، شعارها فايده ندارد، آن شعارى فايده داردكه از روى علم باشد و توجه البته در يك انقلابى و در يك نهضتى اولش شعارهاست كهاين نهضت را به پيش مى برد و اگر اين شعارها نباشد ، انقلاب نمى تواند پيش ببرد،لكن بعد از اينكه انقلاب پيروز شد بايد عمل كرد... ...بايد بيدار بشويد و برويد دنبال اين كه آن صنايع پيشرفته را خودتان درستبكنيد وقتى اين فكر در يك ملتى پيدا شد و اين اراده در يك ملتى پيدا شد، كوشش مىكند و دنبال كوشش اين مطلب حاصل مى شود... ...اگر ملت ما در اين طول مدت اين بيست ، سىسال ، از بيست سال به اين طرف باز همان بودند كه از پاسبان مى ترسيدند، اگر يكوقتى مى خواستند به كلانترى بروند خوفشان بود كه بروند، از اسم شاه كذا مىترسيدند، اگر اينها همان ها بودند، نمى توانستند قيام كنند و اين واقعه را، اين واقعهاعجاز آميز را بوجود بياورند. اول بيدار شدند، با نطق ناطقين نويسندگان ، بيدار شدنديعنى نويسندگان متعهد، بعد كه بيدار شدند اراده كردند، خواستند،دنبال اراده و خواست قيام حاصل شد و ديديد كه چيزى كه ملت خواست متحقق مى شود، ملت ماخواست كه نظام جائر سلطنتى نباشد و به جاى او يك نظام انسانى اسلامى باشد، اين راخواست و اين شد. صحيفه نور جلد:13 صفحه :283 تاريخ سخنرانى :29/10/59 حضور در صحنه رمز پيروزى تاكنون هر چه بركات به اين جمهورى اسلامى رسيده است و هر چه پيروزىنايل اين ملت مظلوم ، كه در طول تاريخ مظلوم بود عايد شده است ، از حضور ملت و همهقشرهاست كه در صحنه اند و از اينكه جمهورى اسلامى را از خود مى دانند، چنانچه ازخودشان هست اسلام اختصاص به شخصى ندارد. اسلام ، اسلام همه است و جمهورى اسلامىخدمتگزار به همه است و مال همه است . من عرض مى كنم كه هم علما اين مطلب را هميشه به مردم گوشزد كنند و هم مبلغين گوشزدكنند كه اين حضور شما در صحنه و پشتيبانى شما از جمهورى اسلامى و از مجلس و ازدولت و از قوه قضاييه و از ارتش و از سپاه پاسداران و همه ، اين رمز پيروزى است كهعايد شما شده است و به شكرانه نعمت پيروزى ، مردم را دعوت كنيد به اينكه در صحنهباشند و مردم دنبال اين باشند كه مشكلاتى كه براى دولت يا براى مجلس يا براىارتش پيش مى آيد، ننشينند و نگاه كنند و ناظر باشند، در صحنه باشند و فعاليت كنند صحيفه نور جلد:17 صفحه :94 تاريخ سخنرانى :11/9/61 نقش تعليمات اجتماعى اسلام در بيدارى و ايجادتحول همين مردم كوچه و بازار ما و همين كشاورزان و كارگران ما به واسطه تعليمات اسلامىكه علماى اسلام به آنها داده بودند و دادند بيدار شدند و هجمه كردند بر يك همچوقدرتى و او را شكستند و او را بيرون كردند، شما هم مى توانيد ننشينيد كه براىحكومتهايتان كار كنند، آنها براى خودشان كار مى كنند. شما اسلام را بايد تقويت بكنيد.شما بايد در كشورهاى خودتان ، در خطبه هاى نماز جمعه خودتان كه براى همين مقصدنماز جمعه بپا شده است ، در ادعيه خودتان در زيارات خودتان ، در هر چه رفت و آمد داريدمصالح اسلامى را طرد بكنيد، مصالح اجتماعى مردم را طرح بكنيد.مسائل خصوصى نگويد، مسائل اجتماعى را بگوييد... علماى ايرانى نشستند تا اينكهاول اجتماع پيدا كنند، بعد قيام كنند. علماى اسلاماول دعوت كردند مردم را و در هر فرصتى نترسيدند و در منبر و پايين و مسجد مردم رادعوت كردند تا قدرت پيدا كردند... ...اين روحانيون بودند كه مردم را بسيج كردند و مردممتحول شدند و امروز از آن بچه كوچولويى كه تازه زبان باز كرده است تا آن پيرمردىكه چند جوان از دستش رفته ، يكصدا بر ضد قدرت هاى بزرگ صحبت مى كنند و قيامكردند. صحيفه نور جلد:18 صفحه :277 تاريخ سخنرانى :23/2/63 ه .ايمان ، قدرت معنوى و مشيت الهى نقش قدرت ايمان در گسترش اسلام پيغمبر اكرم كه ايمان به قدرت مطلق خداى تبارك و تعالى داشت ، در صورتى كهعددشان كم بود و چيزى نبود و فقير هم بودند و از همين فقيرهاى بيچاره بودند لكنقدرت ايمان داشتند و قيام كردند و قدرت ها را يكى بعد از ديگرى شكستند و همه را دعوتبه توحيد كردند، توحيد را در جامعه رشد دادند و در يك زمان كمى ، مسلمين كه در جنگوقتى كه رفتند ، چند نفرشان يك شتر داشتند، در يك جنگ مثلا مهمى شايد ده تا اسبداشتند، نداشتند چيزى ، ده تا شمشير داشتند، چند نفرشان يك شتر داشتند معذالك چونقوت ايمان داشتند، دو تا امپراطورى را در يك صف كمى ، يكى امپراطورى روم را كه آنوقتمهم بود و يكى هم ايران كه مهم بود (اين دو تا امپراتورى آن وقت در دنيا مقدم بر همهبودند) آنها را شكستند و غلبه بر آنها كردند و اسلام را بردند تا روم و تا - عرضبكنم كه - اروپا هم رساندند. عمده همان روح ايمان است كه بر انسان بايد چه باشد. صحيفه نور جلد:3 صفحه :320 تاريخ سخنرانى :28/8/57 غلبه قدرت ايمان بر ديگر قدرتها اين غيراز تقدير الهى ، غير از حكم الهى نيست ، ايمان است ، اگر ايمان نبود نمى شد،ايمان به خدا اين كار را كرد، ايمان به مبادى اسلامى اين كار را انجام داد، همه با همگفتند كه ما اسلام را مى خواهيم ، اين ايمان بود. قدرت ايمان غلبه كرد بر اين قدرت هاو الا ما كه چيزى نداشتيم . صحيفه نور جلد:5 صفحه :156 تاريخ سخنرانى :16/12/57 قدرت معنوى ملت عامل پيروزى اين قوه ايمان است كه مردم را سرتاسر ايران بسيج كرد. اين دست غيبى الهى بود كهمردم ايران را سر تا سر از بچه دبستانى تا پيرمرد بيمارستانى با هم همصدا و با همهم مطلب كرد. اين هيچ جبهه اى نمى تواند اين كار را بكند ، هيچ بشرى قادر نيست كههمچو بسيجى بكند، هيچ ملتى نمى تواند اينطور بسيج بشود . قدرت ايمان ، قوه اسلام، قدرت معنوى ملت اين پيروزى را به ما ارزانى داشت . صحيفه نور جلد:5 صفحه :184 تاريخ سخنرانى :18/12/57 نقش قدرت ايمان در شكست دو امپراتورى بزرگ ايمان را تحصيل كنيد و ايمان را نگه داريد. يك جلوه ايمان اين سد بزرگ را شكست و دستاجانب را، قدرت هاى بزرگ را كوتاه كرد. ايمان بود كه درصدر اسلام دو امپراطورىبزرگ را در هم كوبيد، والا قدرت مادى نبود در كار. در جنگ روم طليعه جنگجويان رومشصت هزار بودند و تمام جمعيت مسلمين سى هزار نفر بودند و پشت سر آن طليعه هفتصدهزار نفر رومى بودند. يكى سرداران اسلام گفت سى نفر با من بيايد تا من شب بروم وبا اين شصت هزار نفر جمعيت جنگ كنم . بعد از اينكه اصرار كردند به او ( بر حسبتاريخ ) شصت نفر رفتند، شصت نفر مسلم با شصت هزار نفر جنگجوى رومى كه تا دندانمسلح بودند، رفتند و آنها را شكست دادند هفتصد هزار نفر جمعيت رومى بهدنبال آن شكست خورد و رفت . ايمان بود كه قدرت ايمان بود كه اين كار را كرد و شماديديد كه قدرت ايمان هم در ايران همين كار را كرد. صحيفه نور جلد:7 صفحه :117 تاريخ سخنرانى :25/3/58 اراده مقلب القوب در ايجاد تحول روحى اين يك مطلب الهى بود، نمى شود اين را پاى كسى حساب كرد كه اين كار را كرده ، اينرا ما به پاى خدا حساب مى كنيم ، خدا اين كار را كرد، اراده خدا بود كه منت بر همهگذاشت و همه اقشار را با هم متحد كرد به طورى كه ارتش هممتصل شد، ژاندارمرى هم متصل شد همه متصل شدند به هم و همه يكصدا يك مطلب را خواستندو آن مطلب اينكه ما جمهورى اسلامى مى خواهيم ، مااين رژيم را نمى خواهيم ، اين يكتحولى بود كه بشر نمى توانست اين تحول را درست كند، اينتحول الهى بود، يعنى مقلب القلوب اين كار را كرد، قلب ها را از آن وحشت بيرون آورد،از آن وحشتى كه از اين رژيم ها همه داشتند از آن وحشت بيرون آورد و به جاى آن تصميم وشجاعت به ايشان داد به طورى كه زن ها، بچه ها و مردها، همه به مبارزه برخاستند كىسابقه داشت كه زن در مبارزه بيايد، مقابل توپ و تانك بيايد، اين يكتحول روحى بود كه خداى تبارك و تعالى دراين ملتتحول را ايجاد فرمود و مادامى كه ما اين تحول را حفظ بكنيم و نهضت را به همانطورىكه تا حالاآمده است حفظش بكنيم ، براى ما پيروزى هست صحيفه نور جلد:7 صفحه :129 تاريخ سخنرانى :26/3/58 غلبه معنويت بر ماديت اين تحول يك تحول الهى بود و يك دست غيبى مردم را اينطورمتحول كرد و تا اين نحو تحول نبود اين پيروزى نبود. يك ملتى كه دست خالى بود، هيچنداشت ( حالا چهار تا تفنگ پيدا شده است كى آنوقت اين حرف بود) دست خالى ، آنها همهمسلح و همه تانك و توپ و مسلسل دار و اينها هيچ نداشتند جز اينكه يك فرياد((لاالهالاالله )) و((الله اكبر)) و يك مشت پر و يك ايمان قوى . اين ايمان بود كه اين مردم را بهاين پيروزى رساند كه همه حساب ها فاسد از كار در آمد. حساب اينكه دست خالى نمىشود غلبه كرد بر اين سلاح ها مدرن ، اين حساب ها خلاف در آمد چون آن ها حساب معنوياترا نمى كردند حساب ماديات را مى كردند. معنويت غلبه كرد بر ماديت ، خدا غلبه كرد برشيطان و غلبه دارد بر شيطان . صحيفه نور جلد:8 صفحه :16 تاريخ سخنرانى :13/4/58 عنايت غيبى حق تعالى عامل قدرتمندى وتحول اين دست غيب است كه اين تحولات را در كشور ما ايجاد كرده است . اگر شما گمان كنيد كهتمام بشر و تمام قواى انسانى جمع بشوند و بتوانند يك قلب راتحويل و تحول بدهند، هرگز نخواهد شد. اين خداست كه در يك شب كانه قلب هاى اينملت را متحول كرد و تمام اين ملت را در مقابل آن قدرت هاى بسيار عظيم شيطانى بهايستادگى وا داشت و دست همه قدرتها را از كشور شما كوتاه كرد. و اين قدرت الهى استكه به جنگزده هاى ما، به عزيزان ما كه آواره شده اند ازمحل خودشان ، قدرت عنايت كرده است كه در مقابل نارسايى ها و درمقابل زحمت ها و كمبودها ايستادگى كنند، بلكه خودشان كمك كار باشند واين قدرت الهىاست كه شما جوانها را واداركند كه در بنياد مستضعفين به خدمت مستضعفين باشيد. اين ملت راخداى تبارك و تعالى بادست عنايت خودش و با قدرت كامله خودش قدرتمند كرد ومتحول كرد به انسانهاى الهى ، انسانهايى كه براى خدا قيام كردند و براى خدا ادامه مىدهند. صحيفه نور جلد:15 صفحه :228 تاريخ سخنرانى :3/9/60 عنايت خاص خداوند به جوانان من قاصرم از اين كه راجع به تحولاتى كهحاصل شده براى جوان هاى ما، حاصل شده است براى ملت ما، بتوانم بگويم كه چه جورحاصل شده است ، چه تحول بزرگى است ، اين چه روحى است كه اينها پيدا كرده اند،چطور شده است كه يكدفعه اين جهش پيدا شد.سال ها زحمت مى خواهد تا به آستانه اين امر برسد، چه شد كه اينها اين طور سريع راهرا طى كردند؟ اين جز اين كه انسان بگويد يك عنايت خاصى است از خداى تبارك و تعالىكه خدا اين عنايت را به اينها كرده است ، آنها فداكارى مى كنند و او عنايت مى كند. و مناميدوارم كه ان شاء الله اين تحول براى همه و همهحاصل بشود. صحيفه نور جلد:19 صفحه :144 تاريخ سخنرانى :29/1/64 تحول در ملت ايران به عنايت خداوند در يك همچو عصرى كه دنيا پر است از اشرار و دنيا پر است از ستمكاران ، در ايران يكهمچو تحولى پيدا شد به عنايت خداى تبارك و تعالى . يك همچو عنايتى از جانب خداىتبارك و تعالى شد كه اين ملت را متحولش كرد از آن وضعى كه سابق داشت به اينوضعى كه حالا دارد. صحيفه نور جلد:19 صفحه :151 تاريخ سخنرانى :4/2/64 و.عمل به تكليف در پرتو مكتب و ايدئولوژى سكوت مرگبار مسلمين اينجانب حسب وظيفه شرعيه به ملت ايران و مسلمين جهان اعلام خطر مى كنم ، قرآن كريم واسلام در معرض خطر است استقلال مملكت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهيونيستهاست كهدر ايران به حزب بهايى ظاهر شدند و مدتى نخواهد گذشت كه با اين سكوت مرگبارمسلمين ، تمام اقتصاد اين مملكت را با تاييد عمال خود قبضه مى كنند و ملت مسلمان را ازهستى در تمام شئون ساقط مى كنند تلويزيون ايران پايگاه جاسوسى يهود است ودولتها ناظر آن هستند و از آن تاءييد مى كنند ملت مسلمان تا رفع اين خطرها نشود، سكوتنميكند و اگر كسى سكوت كند در پيشگاه خداوند قاهر،مسئول و در اين عالم محكوم به زوال است . صحيفه نور جلد:1 صفحه :34 تاريخ سخنرانى : اسفند/41 عمل به تكليف در مسلمانان مانع تعدى دولتها همه مسلمانها تكليف شان اين است كه هم عمل بكنند، هم علم پيدا بكنند، همعمل داشته باشند، هم مبارزه با ظلم و با فساد به اندازه قدرتشان بكنند و اگر اينتكليف را همه مردم عمل مى كردند امكان نداشت كه يك دولتى بتواند در بين ملت خودشتعدى بكند و يا يك دولت ديگرى بتواند به دولت ديگر تعدى بكند همه اينها براىاين است كه پشتوانه اين اشخاصى كه حكومت ها به دست آنها هست ملت نيست ، ملت راهش على حده است ، اينها راهشان على حده اينها يك جورى نكرده اند با مردم كه ملت همراهشانباشد، اينها يك كارى كرده اند كه ملتها مخالفشان هست . صحيفه نور جلد:1 صفحه :240 تاريخ سخنرانى :6/7/47 نهضت اصيل ملت ايران يك وظيفه شرعى و الهى اكنون دشمنان اسلام و ايران و هواداران رژيم يزيدى ، درمقابل هواداران قرآن و اسلام و مخالفان سرسخت رژيم طاغوتى ابوسفيانى صف بندىنموده و مى خواهند شعار اسلامى و حسينى را كه براى احياى اسلام و به دست آوردن آزادىو استقلال و برقرارى حكومت قرآن ، به جاى سلطه شيطان و حكومت قانونعدل در مقابل حكومت جنگل است ، با مسلسل ها و توپ و تانك ها كه از خوندل ملت محروم تهيه شده است ، جواب دهند غافل از آنكه ملتى كه با بيدارى و هوشيارىبه پا خاسته و نهضت اصيلش را وظيفه شرعى الهى تشخيص داده است ، به اين سلاحهاى زنگ زده ، با تمسخر مى نگرد. اين ملت ، شيعه بزرگترين مرد تاريخ است كه با تنى چند، نهضت عظيم عاشورا رابرپا نمود و سلسله اموى را براى ابد در گورستان تاريخ دفن نمود و به خواستخداى تعالى ، ملت عزيز و پيرو بحق امام - عليه السلام - با خون خود، سلسله ابليسىپهلوى را در قبرستان تاريخ دفن مى نمايد و پرچم اسلام را در پهنه كشور بلكهكشورها، به اهتزاز در مى آورد. صحيفه نور جلد:4 صفحه :9 تاريخ سخنرانى :11/9/57 تكليف استنكار در قيام و نهضت اينكه حضرت ابى عبدالله - عليه السلام - نهضت كرد و قيام كرد با عدد كم درمقابل اين ، براى اينكه گفتند تكليف من اين است كه استنكار كنم ، نهى از منكر كنم اگر يكحاكم ظالمى بر مردم مسلط شد، علماء ملت ، دانشمندان ملت بايد استنكار كنند، بايد نهىاز منكر كنند در عين حالى كه مى دانست ، يعنى به حسب قواعد هم معلوم بود، به حسب قواعدهم يك عده كمى كه آن وقتى كه همراه ايشان همه با هم بودند، مى گويند چهار هزار نفربودند لكن شب هم آنها رفتند، يك عدد بسيار كم هفتاد، هشتاد نفرى ، هفتاد و دو نفرى ماندند،در عين حال او تكليف مى ديد براى خودش كه بايد او با اين قدرت مقاومت كند و كشتهبشود تا به هم بخورد اين اوضاع ، تا رسوا بكند اين قدرت را با فداكارى خودش واين عده اى كه همراه خودش بود او ديد كه يك حكومت جائرى است كه بر مقدرات مملكت اوسلطه پيدا كرده است ، تكليف خودش را، تكليف الهى خودش را تشخيص داد كه بايد نهضتكند و راه بيفتد برود و مخالفت بكند و اظهار مخالفت و استنكار بكند، هر چه خواهد شد درعين حالى كه به حسب قواعد معلوم بود كه يك عدد اينقدرى نمى تواند با آن عده اى كهآنها دارند مقابله كند لكن تكليف بود اين يك سرمشقى است كه از براى شما وما، كه اگرعددمان هم كم بود بايد باز استنكار كنيم براى اينكه يك كسى آمده است و سلطنت اسلامىايران را گرفته است . صحيفه نور جلد:4 صفحه :15 تاريخ سخنرانى :11/9/57 سعادت انسان در گرو اطاعت از قوانين الهى سعادت و كمال انسان و جوامع ، تنها در گرو اطاعت از قوانين الهى است كه توسط انبيابه بشر ابلاغ شده است و انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادى او و تسليم دربرابر ساير انسانهاست . بنابر اين انسان بايد عليه اين بندها و زنجيرهاى اسارت ودربرابر ديگرانى كه به اسارت دعوت مى كنند قيام كند و خود و جامعه خود را آزاد سازدتا همگى تسليم و بنده خدا باشند و از اين جهت است كه مقررات اجتماعى ما عليه قدرتهاىاستبدادى و استعمارى آغاز مى شود. صحيفه نور جلد:4 صفحه :166 تاريخ سخنرانى :18/10/57 عمل به تكليف شرعى در برابر تحريف (قيام الله ) اميدوارم كه ما همه جزء هياءت قائميه باشيم و همه به آن وظايفى كه اسلام ، قرآن ، تحتلواى حضرت صاحب - سلام الله عليه - براى ما تعيين فرموده اندعمل كنيم و صورتها را محتواى واقعى به آن بدهيم و الفاظ را معانى حقيقى . شايد اينوصفى كه براى حضرت صاحب - سلام الله عليه - ذكر شده استدنبال همين آيه شريفه كه مى فرمايد كه : قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا لله مثنى و فراد دنبال همين معنا باشد كه همه بايد قيام بكنيم قيام واحد كه بالاترين قيام همان آن شخصواحد است و همه قيامها بايد دنبال آن قيام باشد و قيام لله باشد. خداى تبار ك و تعالىمى فرمايد كه : من فقط يك موعظه دارم به شما قل انما اعظكم بواحده به امت بگو كه فقط من يك موعظه دارم به شما و آن موعظهاين است كه قيام كنيد و قيام لله باشد، قيام لله كنيد. البته آن حضرت قيام لله مىفرمايند و آن للهى كه و آن خلوصى كه براى ايشان هست براى ديگران نيست لكن شيعههاى بزرگوار آن حضرت هم بايد پيروى از او بكنند در اينكه قيام كنند لله ، براىخدا... ...امير المؤ منين مى ديد كه دين خدا در خطر است معاويه دارد وارونه كند دين خدا را، براىخدا قيام كرد. سيدالشهدا هم همين طور براى خدا قيام كرد. اين يك مطلبى است كه براى يكوقت نيست ، موعظه خدا هميشگى است هر وقت ديديد كه بر ضد اسلام ، بر ضد رژيمانسانى اسلامى الهى خواستند كه قيام كنند، خواستند وارونه كنندمسائل اسلام را، به اسم اسلام ، اسلام را بكوبند، اينجا لله بايد قيام كرد و نترسيد ازاينكه شايد نتوانيم ، شايد شكست بخوريم ، شكست تويش نيست . من در پاريس كه بودم بعضى خيرانديشها مى گفتند كه نمى شود ديگر، وقتى كه نمىشود، بايد چه كرد، بايد يك قدرى گفتم ما تكليف شرعى داريمعمل مى كنيم و مقيد به اين نيستيم كه پيش ببريم ، براى اينكه آن را ما نمى دانيم قدرتشرا هم الان نداريم اما تكليف داريم ، ما تكليف شرعى خودمان راعمل مى كنيم . من اينطور تشخيص دادم كه بايد اين كار را بكنيم . اگر پيش برديم همتكليف شرعى مان عمل كرده ايم ، هم رسيده ايم به مقصد. اگر پيش نبرديم به تكليفشرعى مان عمل كرده ايم ، نتوانستيم ، حضرت امير هم نتوانست . تكليف راعمل كرد ولى در مقابلش ايستادند، اصحاب خودش ايستادند در مقابلش ، نتوانست اين چيزىنيست ، خوب ما به اندازه قدرتمان ما مى توانيم كار بكنيم . وقتى كه ما ديديم كه ياشما ديديد كه يك رژيمى اسلام را دارد وارونه مى كند، به اسم عدالت اسلامى دارد ظلمرا ترويج مى كند مى خواهد اسلام را اينجورى معرفى كند، يك وقت مى ايستد و ميگويد منكارى به اسلام ندارم ، اين سبكتر است تكليف براى انسان . يك وقت يك كسى قرآن طبعمى كند و زيارت حضرت رضا - سلام الله عليه - مى رود و در ملاءعام نماز مى خواند وحرف هايش هم اين است كه :(( عدالت اسلامى را ما مى خواهيم جارى كنيم ، ما مى خواهيماسلام را)) و فرياد مى زند كه ما اسلام را مى خواهيم درست كنيم ، وارونه درست مى كنند،اينجاست كه تكليف مشكل است . اينجاست كه اسلام در خطر است كه انعكاسش در خارج وگاهى در داخل هم . اگر اينها موفق شدند در داخل هم گاهى انعكاس اين بود كه خوب هميناست ديگر، اين رژيم اسلامى همين است . صحيفه نور جلد:7 صفحه :36 تاريخ سخنرانى :10/3/58 مكتب اسلام محور پيروزى اساسا اين انقلاب و اين نهضت ، بر اساس اسلام است يعنى ما هيچ تز ديگرى ، هيچ امرديگرى را غير از اسلام نمى پذيريم و اين قواى انتظامى اعم از سپاه پاسداران وژاندارمرى و ارتش و ديگران ، بايد خودشان را با اسلام منطبق كنند. افرادى كه آن ديداسلامى را ندارند يعنى نپذيرفتند اسلام را، اين اشخاص را بايد تصفيه كنند .اشخاصى كه ديد اسلامى دارند، پذيرفته اند اسلام را، لكن درعمل ، عمل اسلامى ندارند، سر خود كارهايى كه خودشان مى خواهند مى كنند، اينها هم بايدهدايت بشوند و اگر چنانچه ماءيوس شدند سران از اينكه هدايت تاءثير بكند، تصفيهبشوند. بالاخره آن كه مردم را برانگيخت اسلام بود هيچ قدرت ديگرى قادر به اين نبودكه يك ملت سى و پنج ميليونى را به يك راه ببرد، هيچ قدرتىقابل نبود نمى توانست و لهذا ما در طول تاريخ كه ديده ايم ، آنهايى هم كه خودمانيادمان هست مثل قضيه نفت چون اسلامى نبود، ملى تنها بود به اسلام كارى نداشتند، از اينجهت نتوانستند كارى انجام بدهند، كارهاى نصفه كاره اى هم كه انجام دادند، بعدش ازدستشان گرفته شد و رفت كنار. اگر اسلام در كار باشد و مكتب اسلام در كار باشد دراين قشر نظامى و غير نظامى ما پيروز خواهيم شد. و اگر مكتب را ما فراموش بكنيم و هركس بخواهد دنبال كار خودش باشد و فكر خودش باشد، اين آسيب پذير خواهد بود ولهذا بر همه ما، بر همه رؤ ساى ارتش ، رؤ ساى پاسداران ، رؤ ساى ژاندارمرى ، رؤساى شهربانى و همه روشنفكران و همه نويسندگان لازم است كه ما همه را به يك وجه ،به يك وجه سوق بدهيم ، اين ملت را ما به سوى اسلام و به سوى الله سوق بدهيم .اگر يك همچو كارى انجام بگيرد كه اسلامى بشود همه دستگاهها، پيروزى ما داريم ، هيچاشكال نيست كه ما پيروز خواهيم شد. صحيفه نور جلد:12 صفحه :248 تاريخ سخنرانى :28/4/59 تكليف انسانى در مبارزه با ستمگران و برپايى حكومت مستضعفان اكنون در اين دنياى مسموم كه نفس كشيدن در آن مرگ تدريجى است ، تكليف ملتهاى دربنداين ابرقدرتها و انگلهاى آنان چيست ؟ بايد بنشينند و اين صحنه هاى جنايتكار را تماشاكنند و با سكوت مجال دهند كه دنيا در آتش بسوزد؟ آيا روحانيون ، نويسندگان ،گويندگان ، روشنفكران ، متفكران از هر ملت و مذهب كه هستند، در اين زمان تكليفى انسانى، مذهبى ، ملى و اخلاقى ندارند و بايد نقش تماشاگر را در كشورهاى خود ايفا كنند؟ و باآنكه بايد اين سران و سردمداران با گفتار و نوشتار خود ملتهاى مظلوم در بند را بسيجكنند تا ستمگران را از صحنه خارج نمايند و حكومت را به دست مستضعفان بسپارند،چونانكه در ايران با همت ملت بزرگوار شد. صحيفه نور جلد:18 صفحه :23 تاريخ سخنرانى :28/3/62 فصل دوم : راهها و روشهاى تغيير 1.افشاگرى و بيدارى توده ها با تبليغ و امر به معروف و نهى از منكر نهضت مخالفت (نهى از منكر) خود اظهار و بيان تعاليم و احكام خدا كه مخالف بدعت و ظلم و گناه باشد مفيد است ، چونسبب مى شود عامه مردم به فساد اجتماعى و مظالم حاكم خائن و فاسق يا بى دين پىبرده به مبارزه برخيزند و از همكارى با ستمكاران خوددارى نمايند و به عدم اطاعت دربرابر قدرتهاى حاكمه فاسد و خائن دست بزنند. اظهار مخالفت علماى دينى در چنينمواردى يك ((نهى از منكر)) از طرف رهبرى دينى جامعه است كه موجى از ((نهى از منكر)) ويك نهضت مخالفت و ((نهى از منكر)) را به دنبال مى آورد، نهضتى را بهدنبال مى آورد كه همه مردم ديندار و غيرتمند در آن شركت دارند، نهضتى كه اگر حكامستمكار و منحرف به آن تسليم نشوند و به صراط مستقيم رويه اسلامى تبعيت از احكامالهى باز نيايند و بخواهند با قدرت اسلحه آن را ساكت كنند در حقيقت به تجاوز مسلحانهدست زده و ((فئه باغيه )) خواهند بود و بر مسلمانان است كه به جهاد مسلحانه با ((فئهباغيه ))؛ يعنى حكام تجاوز كار بپردازند تا سياست جامعه و رويه حكومت كنندگان مطابقبا اصول و احكام اسلام باشد. نقش تبليغات و تعليمات در ايجاد جريان اجتماعى ما موظفيم براى تشكيل حكومت اسلامى جديت كنيم . اولين فعاليت ما در اين راه تبليغاتتشكيل مى دهد. بايستى از راه تبليغات پيش بياييم . در همه عالم و هميشه همينطور بودهاست . چند نفر با هم مى نشستند فكر مى كردند، تصميم مى گرفتند و بهدنبال آن تبليغات مى كردند. كم كم بر نفرات همفكر اضافه مى شد. سرانجام بهصورت نيرويى در يك حكومت بزرگ نفوذ كرده يا با آن جنگيده آن را ساقط مى كردند،محمد على ميرزايى (12) را از بين مى بردند و حكومت مشروطهتشكيل مى دادند. هميشه از اول ، قشون و قدرتى در كار نبوده است و فقط از راه تبليغاتپيش مى رفته اند. قلدريها و زورگوييها را محكوم مى كردند، ملت را آگاه مى ساختند وبه مردم مى فهماندند كه اين قلدريها غلط است . كم كم دامنه تبليغات توسعه يافت وهمه گروههاى جامعه را فرا مى گرفت . مردم ، بيدار وفعال مى شدند و به نتيجه مى رسيدند. شما كه الان نه كشورى داريد و نه لشكرى ، ولى تبليغات براى شما امكان دارد و دشمننتوانسته همه وسائل تبليغاتى را از دست شما بگيرد. البتهمسائل عبادى را بايد ياد بدهيد اما مهم مسائل سياسى اسلام است ،مسائل اقتصادى و حقوقى است . اينها محور كار بوده و بايد باشد. وظيفه ما اين است كه ازحالا براى پايه ريزى يك دولت حقه اسلامى كوشش كنيم ، تبليغ كنيم ، تعليماتبدهيم ، همفكر بسازيم ، يك موج تبليغاتى و فكرى به وجود بياوريم تا يك جرياناجتماعى پديد آيد و كم كم توده هاى آگاه وظيفه شناس و ديندار در نهضت اسلامىمتشكل شده قيام كنند و حكومت اسلامى تشكيل دهند. تبليغات و تعليمات دو فعاليت مهم و اساسى ما است . وظيفه فقهاست كه عقايد و احكام ونظامات اسلام را تبليغ كنند و به مردم تعليم دهند تا زمينه براى اجراى احكام وبرقرارى نظامات اسلام در جامعه فراهم شود. جديت در معرفى اسلام شما اين افسردگى را از خود دور كنيد، برنامه و روش تبليغات خودتان راتكميل نماييد و در معرفى اسلام جديت به خرج دهيد و تصميم بهتشكيل حكومت اسلامى بگيريد و در اين راه پيشقدم شويد و دست به دست مردم مبارز وآزاديخواه بدهيد حكومت اسلامى قطعا برقرار خواهد شد. به خودتان اعتماد داشته باشيد.شما كه اين قدرت و جراءت و تدبير را داريد كه براى آزادى واستقلال ملت مبارزه مى كنيد، شما توانسته ايد مردم را بيدار و به مبارزه وادار كنيد ودستگاه استعمار و استبداد را بلرزه در آوريد روز به روز بيشتر بجربه مى آموزيد وتدبير و لياقت شما در كارهاى اجتماعى بيشتر مى شود. وقتى موفق شديد دستگاه حاكمجائر را سرنگون كنيد يقينا از عهده اداره حكومت و رهبرى توده هاى مردم بر خواهيد آمد. مبارزه با مفاسد با منطق قوى من به شما اى ملت مسلمان كرارا اعلام خطر كردم و مى كنم روحانيت و اسلام در معرض خطراست ، سكوت در مقابل دستگاه فاسد جبار براى ملت اسلام ننگ است با منطق قوى اسلامىمفاسد را بيان كنيد قانون شكنى ها را برملا كنيد اعتراض كنيد، اعلاميه منتشر كنيد، صداىخود را به ملل اسلامى برسانيد عالم را از اعمال غير انسانى اينان آگاه كنيد صحيفه نور جلد:1 صفحه :49 تاريخ سخنرانى :12/2/42 ارشاد يك وظيفه است و سكوت استقبال از مرگ سياه ما از جانب خداى تعالى ماءمور حفظ ممالك اسلامى واستقلال آنها هستيم و ترك نصيحت و سكوت را درمقابل خطرهايى كه پيش بينى مى شود، براى اسلام واستقلال مملكت جرم مى دانيم ، گناه بزرگ مى دانيم ،استقبال از مرگ سياه مى دانيم پيشواى بزرگ ما حضرت اميرالمؤ منين - عليه السلام -سكوت را در مقابل ستمكارى جايز نمى دانست و ما نيز جايز نمى دانيم وظيفه ما ارشاد ملتاست ، ارشاد دولت هاست ، ارشاد جميع دستگاه هاست ، مااز اين وظيفه به خواست خداىتعالى خوددارى نمى كنيم در اين زمان ، سكوت درمقابل ستمكارى ، اعانت به ستمكاران است . صحيفه نور جلد:1 صفحه :85 تاريخ سخنرانى :خرداد/43 اهميت دادن به مراسم و شعائر مذهبى از جناب ايشان (13) تقاضا كردم كه به وطن خود مراجعت فرمايند و از اهالى محترمتقاضا مى كنم از زحمات ايشان تقدير نمايند و با حفظ آرامش اجازه ندهند بر خلاف شرعو قانون ، مامورين رفتار ناشايسته خود را تعقيب نمايند شما اهالى محترم تحت نظر علماءاعلام و حجج اسلام و خطباء عظام ، اجتماعات خود را خصوصا در روز جمعه هر چه بيشترفشرده تر كنيد و به مراسم و شعاء ر مذهبى اهميت دهيد و درمقابل زورگويى ها و قانون شكنى ها ساكت ننشينيد و باكمال آرامش خلافكارى هاى دستگاه جبار را به ملت ايران وملل مسلمين گوشزد كنيد واز خداوند تعالى به وسيله ولى عصرعجل الله تعالى فرجه استمداد نماييد تا دولت هاى جبار نتوانند بر خلاف اسلام وقوانين قرآن قدمى بردارند صحيفه نور جلد:1 صفحه :110 تاريخ سخنرانى :21/7/43 معرفى قوانين مترقى اسلام اسلام براى همه چيز، براى همه زندگيها برنامه دارد ديگركى بايد معرفى بكند بهجز علماى اسلام ؟ علماى اسلام - كثرالله امثالهم - با همه زحمتهايى كه مى كشند، با همهرنج هايى كه مى برند لكن مسئوليتشان زيادتر از اين معانى است خداى تبارك و تعالىبه آنها عزت داده است ، به آنها عظمت داده است ، ديگران را تبع آنها قرار داده است ، ملترا تابع آنها قرار داده است ، اينها همه مسئوليت مى آورد همان طورى كهرسول اكرم (ص ) مسئوليت داشت و قيام كرد بر مسئوليت خودش ، قيام كرد به مسئوليتخودش ، بايد قيام كرد به مسئوليت خود بايد اسلام را آن طورى كه هست ، نه آن طورىكه حالا در دست مثلا چهار تا فرض كنيد مقدس مآب و فقط كتاب مفاتيح هست و عرض بكنمكه اينها بايد آن طورى كه هست احكام اسلام را معرفى كرد، گفت به دنيا كه ما يك چنينكالاى بزرگى داريم ، يك چنين قوانين مترقى داريم . صحيفه نور جلد:1 صفحه :122 تاريخ سخنرانى :-23/8/43 ((تبليغ )) سيره انبيا و ائمه در مقابله و بارزه از اولى كه بساط انبيا بوده است تا زمان رسول اكرم تا بعدها زمان ائمه - عليهم السلام- مرتب مقابله كردند، توى حبس هم بودند مقابله كردند، موسى بن جعفر توى حبس هممقابله مى كرد، حضرت ابى عبدالله با آن تقيه كذايى و كذايى آن روايت معموله را مىفرمايد و مقابله مى كند با آنها، مقابله مى كند با كلام ، با تبليغ ، تبليغ بر ضدشانمى كند، مردم را سوق مى دهد به خلاف آنها. صحيفه نور جلد:1 صفحه :173 تاريخ سخنرانى :6/3/50 بر ملا نمودن نقشه هاى شوم استعمارگران بر شما جوانان ارزنده اسلام كه مايه اميد مسلمين هستيد لازم مى باشد كه ملتها را آگاهسازيد و نقشه هاى شوم و خانمانسوز استعمارگران را برملا نماييد، در شناسايى اسلامبيشتر جديت كنيد، تعاليم مقدسه قرآن را بياموزيد و به كار بنديد، باكمال اخلاص در نشر و تبليغ و معرفى اسلام بهملل ديگر و پيشبرد آرمان هاى بزرگ اسلام بكوشيد، براى پياده كردن طرح حكومتاسلامى و بررسى مسائل آن اهتمام بيشترى به خرج دهيد، مهذب و مجهز شويد، متحد ومتشكل شده و صفوف خود را فشرده تر سازيد، هر چه بيشتر همفكر و انسان فداكاربسازيد، از بر ملا كردن نقشه هاى دستگاه جبار ايران عليه اسلام و مسلمين غفلت نورزيد،صداى برادران رنجديده و مسلمان ايران را به دنيا برسانيد و با آنان همدردى كنيد، بهوحشيگرى ها، آدمكشى ها، قانون شكنى ها و ديگر جناياتى كه پيوسته در ايران جرياندارد اعتراض نماييد، باشد كه به يارى خداوند موجباتاستقلال و آزادى ملت اسلام و دفع ظلم دستگاه هاى جبار و نوكران استعمار فراهم آيد وخطراتى كه امروز متوجه اسلام و مسلمين مى باشد، برطرف گردد. صحيفه نور جلد:1 صفحه :186 تاريخ سخنرانى :22/4/51 شكستن سد با قلم و بيان الان وضع جورى شده است كه با اين وضعى كه الان ايران پيدا كرده است ديگر پيشرفتهمراهش است ، ضرورى است حتى ، لكن ماها موظفيم اينجا كمك كنيم ، يعنى من مى توانمصحبت كنم ، همين جور با يك زبان كوتاهى صحبت بكنم ، شما هم مى توانيد براىبرادرهاى ديگرتان صحبت كنيد، بگوييد، چه كنيد، منتشر كنيد، هر چه مى توانيد، من نمىدانم وضع اينجا چه جور است ولى هر چه مى توانيد كمك كنيد به اين رفقاى خودتان ،به اين برادرهاى خودتان كه قيام كرده اند و دارند خون مى دهند اينها بچه و كوچك وبزرگ را دارند مى دهند، ماها بايد قلم و قدم و صحبت و اينها بكنيم كه ان شاءالله همهدست به دست هم بدهيم و اين سد را بشكنيم ، اين سدى كه جلويش سد محمدرضا شاه است ،عقبش سد كارتر اينها شكسته بشود، وقتى شكسته بشود، آنوقت سعادت است ، بعد ازشكستن آن طرفش سعادت همه شماها و ملت شماهاست و من از خداى تبارك و تعالى توفيقهمه شما را مى خواهم . صحيفه نور جلد:2 صفحه :141 تاريخ سخنرانى :20/7/57 تكليف گويندگان و نوسندگان در همراهى با قيام و ما وظيفه داريم ، مايى كه الان اينجا، شمايى كه اينجا نشستيد و منى كه اينجا نشستم ، ماوظيفه داريم كه با آنها همصدا باشيم يعنى هر مقدارى كه از دست ما برمى آيد بايد كمكبكنيم كمك به غير نيست ، كمك به خودتان هست ، اينها براى شما قيام كردند. مردم ايرانالان براى شما دارند خون مى دهند، براى شما بچه هايشان ، جوانان هايشان از بين مىرود، دخترهايشان ، پسرهاشان از بين مى رود. ما بايد به آنها كمك كنيم ، ماخيال نكنيم كه اينجا نشستيم تكليف نداريم ، همه مان تكليف وجدانى داريم ، تكليف شرعىداريم ، تكليف عقلى داريم كه با اين جمعيت مظلومى كه قيام كردند مى خواهند حق خودشانرا، آن حق خودشان كه حق ما هم هست بگيرند، ما هم با آنها همراهى كنيم ، ما همدنبال آنها باشيم مى توانيم مقاله بنويسيم ، مى توانيم در روزنامه چيز بنويسيم ، مىتوانيم به هر قدرى مى توانيم در اين دانشگاه هايى كه مى رويم به مردم بگوييم ، بهمردم اينجاها بگوييم مسائل آنجارا. مساءله را منتشر كنيد. آقا هر كدام شما در يك نقطه اىكه هستيد مسائل ايران را منتشر كنيد، بگوييد، با آهدل بگوييد روزنامه هايشان هم گاهى مى نويسند اما از خود شما بايد گفته بشود،نوشته بشود بايد اين وضع آشفته ايران به همه عالم معلوم بشود. صحيفه نور جلد:2 صفحه :149 تاريخ سخنرانى :21/7/57
|
|
|
|
|
|
|
|