رشيد، احمد بن عيسى بن زيد علوى را دستگير كرد و او را در رافقه زندانى نمود. احمدبن عيسى از زندان گريخت و رهسپار بصره شد و شيعيان را به وسيله مكاتبه به يارىخويش دعوت مى نمود. پس رشيد جاسوسان بر او گماشت و براى هر كس او را تسليمكند، مالها قرار داد. و ليكن بر او دست نيافتند. پس ملازم او ((حاضر)) كه تدبير كاراحمد، به دست وى بود، دستگير و نزد رشيد فرستاده شد و چون به بغداد رسيد و ازدروازه كرخ در آمد، گفت : - اى مردم ! منم حاضر! ملازم احمد بن عيسى بن زيد علوى كه شاه مرا دستگير كرده است ! پس گماشتگان بر او از سخن گفتنش جلوگيرى كردند. و چون بر رشيد در آمد، او را ازحال احمد پرسش نمود و تهديد كرد، حاضر گفت : - من پيرمردى هستم از نود گذشته ، آيا آخر كار خود را آن قرار دهم كه پسر پيامبر خدا رانشان دهم تا كشته شود؟ پس رشيد دستور داد كه او را زدند تا مرد. و در بغداد به دار آويخته شد، و احمد بنعيسى وفات كرد بى آنكه پس از آن خبرى از وى دانسته شود. |