قبل | فهرست | بعد |
هشدار آيات و روايات
خطر به اندازه اى در اين زمينه سنگين است كه پروردگار مهربان كه جز خوشبختى انسان و رشد و كمال او را نمى خواهد ، در قرآن مجيد به صراحت و كنايه هشدار مى دهد كه از معاشران ناپاك بپرهيزيد و با آنان دوستى مكنيد و دل از علاقه به آنان حفظ كنيد و هيچ نوع ولايتى را از آنان نپذيريد . حضرت حق دامن مؤمنان را در اين زمينه پاك دانسته و حريم زندگى آنان را به روى اين معاشران ناجنس بسته مى داند گرچه آنان از نزديك ترين افراد نسبى و حسبى انسان باشند .
لاَ تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللهَ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ . . ..
گروهى را كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند ، نمى يابى كه با كسانى كه با خدا و پيامبرش دشمنى و مخالفت دارند ، دوستى برقرار كنند ، گرچه پدرانشان يا فرزاندانشان يا برادرانشان يا خويشانشان باشند . . .
آرى ; اگر پدران يا فرزندان يا برادران يا اقوام چهره شيطانى داشته باشند و انسان احساس يقينى كند كه مى خواهند وى را از خدا جدا كنند و ارزش هاى او را برباد دهند و شخصيت انسانى اش را لگدمال نمايند و دنيا و آخرتش را لجن مال كنند ; بايد از دوستى با آنان براساس خواست خدا بپرهيزد و تنها با والدين خود در حدّ رعايت احترام ، رابطه داشته باشد .
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا عَدُوِّى وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوْا بِمَا جَاءَكُم مِنَ الْحَقِّ . . ..
اى اهل ايمان ! دشمنان من و دشمنان خودتان را دوستان خود مگيريد ، شما با آنان اظهار دوستى مى كنيد ، در حالى كه آنان به طور يقين به آنچه از حق براى شما آمده كافرند . . .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در لزوم روى گردانى از اشرار و مفسدان و آنان كه براى دنيا و آخرت انسان زيان بارند و به ويژه براى دين و ديندارى خطرناك اند مى فرمايد :
« إذا رَأيْتُم أَهْلَ الرَّيْبِ وَالبِدَعِ مِنْ بَعْدِى فَأظْهِرُوا البَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَأكْثِرُوا مِن سَبِّهِم وَالقَوْلِ فِيهِم والوقِيعَةِ وَبَاهِتُوهُم كَيلاَ يَطْمَعُوا فِى الفَسَادِ فِى الاسلاَمِ وَيَحذَرَهُمُ الناسُ وَلاَ يَتَعَلَّمُوا مِن بِدَعِهِمْ ، يَكْتُبُ اللهُ لَكُم بِذَلِكَ الحَسَنَاتِ وَيَرفَعُ لَكُم بِهِ الدَّرَجَاتِ فِى الاخِرَةِ ».
هنگامى كه پس از من اهل بدعت را كه با نوآورى هاى فرهنگى ضد حق و نسبت دادنش به دين قصد دارند در آيين كامل و جامع اسلام اضافه و نقصان ايجاد كنند و نيز ترديداندازان در عقايد و احكام حقه را ديديد ، بيزارى از آنان را آشكار نماييد و فراوان به آنان طعنه بزنيد و آنان را با گفتار خود از اعتبار بيندازيد و متخصصانه با آنان بحث علمى كنيد تا جايى كه مبهوتشان نماييد و آنان به گفتار باطل دم بر نياورند براى اينكه اميد به فساد در اسلام نبندند و مردم را از آنان بر حذر بداريد و بدعت هايشان را نياموزيد كه با اين برخورد عاقلانه ، خدا در پرونده شما حسنات ثبت كند و به اين خاطر درجات آخرتتان را بالا ببرد .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد :
« المَرْءُ عَلى دِينِ خَلِيلِهِ ، فَلْيَنْظُرْ أحَدُكُمْ مَن يُخَالِلُ ».
انسان بر طريقه دين و آيين دوست خود است ، پس بايد هر يك از شما با ديد عقل بنگرد با چه كسى رفاقت و دوستى مى كند .
باز رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مى فرمود :
« مَن كَانَ يُؤمِنُ بِاللهِ وَاليَوْمِ الآخِرِ فَلاَ يُواخِيَنَّ كَافِراً وَلاَ يُخالِطَنَّ فَاجِراً وَمَنْ آخى كَافِراً أوْ خَالَطَ فَاجِراً كَانَ كَافِراً فَاجِراً ».
كسى كه به خدا و روز قيامت ايمان دارد ، رابطه برادرى و دوستى تنگاتنگ با كافر برقرار نكند و با بدكار آميزش و رفاقت نداشته باشد ; كسى كه با كافر دوستى تنگاتنگ برقرار كند يا با بدكار معاشرت نمايد كافر ، و بدكار است .
و نيز پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) فرمود :
« الوَحْدَةُ خَيْرٌ مِنْ قَرِينِ السَّوْءِ » .
تنها زيستن بهتر از همنشين بد است .
از اميرالمؤمنين على (عليه السلام) روايت است كه در پاسخ پير مرد شامى هنگامى كه از حضرت پرسيد : همنشين شرّ و آلوده به بدى كيست ؟ فرمود :
« المُزَيِّنُ لَكَ مَعصِيَةَ اللهِ » .
كسى است كه معصيت خدا را براى تو جلوه مى دهد و آن را در نظرت مى آرايد تا ارتكابش بر تو سهل و آسان گردد .
و نيز آن حضرت فرمود :
« ثَلاثٌ مَن حَفِظَهُنَّ كَانَ مَعصُوماً مِنَ الشَّيطَانِ الرَّجِيمِ وَمِن كُلِّ بَلِيَّة : مَنْ لَم يَخْلُ بِامرَأة لَيْسَ يَملِكُ مِنهَا شَيئاً وَلَمْ يَدخُل عَلى سُلطَان وَلَم يُعِن صَاحِبَ بِدعَة بِبِدْعَتِهِ » .
سه چيز است كه هر كس خود را از آنها حفظ كند ، از شيطان رانده شده در امان مى ماند و از هر بلايى معصوم خواهد بود : كسى كه با زن نامحرم خلوت نكند و بر پادشاه وارد نشود و صاحب بدعتى را در بدعتش كمك ننمايد .
امام موسى بن جعفر (عليهما السلام) از حضرت عيسى (عليه السلام) روايت مى كند كه آن حضرت فرمود :
« إنَّ صَاحِبَ الشَّرِّ يُعْدِى وَقَرِينَ السَّوْءِ يُردِى فَانْظُر مَنْ تُقَارِنُ ».
بى ترديد دارنده خطاها و لغزش ها ، دشمنى مىورزد و به حقوق انسان تجاوز مى كند و رفيق بد و ناجنس ، آدمى را هلاك مى كند و از اعتبار و آبرو مى اندازد ، پس با دقت بنگر كه با چه كسى همنشين مى شوى .
امام صادق (عليه السلام) به عمار بن موسى فرمود :
« يَا عَمّارُ ! إنْ كُنْتَ تُحِبُّ أن تَستَتِبَّ لَكَ النِّعْمَةُ وَتَكْمُلَ لَكَ المُرُؤَةُ وَتَصْلُحَ لَكَ المَعِيشَةُ فَلاَ تُشَارِكِ العَبِيدَ والسَّفِلَةَ فِى أمْرِكَ فِانَّكَ إن ائْتَمَنْتَهُمْ خَانُوكَ وَإنْ حَدَّثُوكَ كَذبُوكَ وَإنْ نُكِبْتَ خَذَلُوكَ وَإنْ وَعَدُوكَ أخْلَفُوكَ » .
اى عمار ! اگر دوست دارى كه نعمت برايت آماده شود و پابرجا بماند و مروت و مردانگى ات كامل گردد و معيشت و زندگى ات اصلاح شود ، بردگان و مردم پست را در زندگى خود شريك مكن زيرا اگر آنان را امين خود قرار دهى به تو خيانت مىورزند و اگر با تو سخن گويند به تو دروغ مى گويند و اگر دچار مصيبت و بلايى شوى رهايت مى كنند و اگر وعده ات دهند از وعده خود تخلّف مىورزند .
امام صادق (عليه السلام) به داود رقّى فرمود :
« اُنظُر إلى كُلِّ مَنْ لا يُعْنِيكَ مَنفَعَةً فِى دِينِكَ ، فَلاَ تَعتَدَّنَّ بِهِ وَلاَ تَرغَبَنَّ فِى صُحبَتِهِ ، فَانَّ كُلَّ مَا سِوَى اللهِ تَبَارَكَ وَتَعَالى مُضمَحِلٌّ وَخيمٌ عَاقِبَتُهُ » .
به كسى كه در دينت سودى به تو نمى رساند ، عاقلانه بنگر ، پس به او اعتماد مكن و در رفاقت و دوستى اش رغبت نشان نده زيرا هر چه غير خداى تبارك و تعالى است نابود و عاقبتش بد است .
امام جواد (عليه السلام) فرمود :
« إيّاكَ وَمُصَاحَبَةَ الشَّرِيرِ فَانَّهُ كَالسَّيفِ المَسْلُولِ يَحسُنُ مَنْظَرُهُ وَيَقْبُحُ أثَرُهُ » .
از دوستى و رفاقت با مردم آزار و بدكار بپرهيز زيرا او مانند شمشير از نيام كشيده است ، منظرش زيبا و محصولش زشت است .
نهى از معاشرت با روى گردانان از حق
آيات قرآن مجيد در اين زمينه راهنمايى هاى بسيار مهمى دارند كه اگر مردم به آن راهنمايى ها توجه كنند به سعادت دنيا و آخرتشان خواهد انجاميد .
وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الاِْنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأى بِجَانِبِهِ . . . .
و زمانى كه به انسان نعمت مى بخشيم از ما روى بگرداند و خود را مغرورانه از ما دور كند . . .
هستند افرادى كه ثروت و مال و رفاه و خوشى ، آنها را از ياد خدا و توجه به دستوراتش غافل مى كند و تصور مى كنند كليد فتح هر چيزى و حلاّل هر مشكلى مال و ثروت است ; ثروتمندى خود را پايه و اصل به حساب مى آورند و گمان مى كنند بايد به همه كس و به هر چيزى حاكم باشند و همگان خواسته هاى آنان را به اجرا بگذارند و در هر موقعيتى به آنان احترام كنند ; باد غرور دماغشان را پر مى كند و حالت جهنمى استكبار ، از درونشان شعله مى كشد و به اعمال و رفتار و اخلاق و كردارى دچار مى شوند كه جز دورى از خدا و نافرمانى از فرمان هايش چيزى به آنان نمى افزايد .
از عالمان دين ، دورى مى كنند و از مسجد و محراب و وعظ و موعظه مى گريزند و براى دين و دينداران حسابى باز نمى كنند و راهى جز راه خدا و نظام هستى انتخاب مى كنند و به خوشى هاى بى اصل و اساس و لذت هاى حيوانى رو مى آورند و حاضر به شنيدن حقايق الهيه نيستند و هر كس در كنار آنان قرار گيرد ، مى خواهند او را نيز مانند خود بى بند و بار و سركش و ياغى از حق نمايند .
اينان در همه شهرها و در ميان همه اجتماعات و در هر كوچه و برزن ، چهره اى شناخته شده هستند ; قرآن مجيد روى گردانى از آنان و ترك رفاقت و معاشرت باآنان را به همه مردم سفارش و توصيه دارد ،
وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِى آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ . . . .
و هرگاه كسانى را ديدى كه در آيات ما به قصد شبهه اندازى به ياوه گويى و سخن بى منطق مى پردازند از آنان روى گردان و مجلسشان را ترك كن . . .
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا إِنَّا مِنَ الُْمجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ .
ستمكارتر از كسى كه به وسيله آيات پروردگارش تذكر داده شود سپس از آنها روى برگرداند ، كيست ؟ بى ترديد ما از مجرمان انتقام مى گيريم .
هستند مردمى كه لازم است به آنان به وسيله آيات قرآن هشدار داده شود و مورد امر به معروف و نهى از منكر قرار گيرند و به آنان اتمام حجت شود تا درهاى سعادت و خوشبختى به روى آنان باز گردد ولى با چنين محبت و لطفى كه به آنان مى شود ، از كوره در رفته و خشم آلود از آيات خدا روى مى گردانند و به دستگيره شقاوت و بدبختى چنگ مى زنند و نمى خواهند به اخلاق پاك و اعمال شايسته و عقايد نيك آراسته شوند .
اينان با اين حالتى كه دارند شايسته است مردم از آنان كناره گيرى كنند و از رفاقت و معاشرت با آنان بپرهيزند مبادا كه اطوار شيطانى آنان آدمى را به چاه گمراهى اندازد و درهاى رحمت حق را به رويش ببندد و از سعادت و خوشبختى دو جهان محروم سازد ،
فَأَعْرِضْ عَن مَن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا * ذلِكَ مَبْلَغُهُم مِنَ الْعِلْمِ . . . .
بنابراين از كسانى كه از ياد ما روى گردانده اند و جز زندگى دنيا را نخواسته اند ، روى بگردان . اين دنيا خواهى آخرين مرز دانش و معرفت آنان است . . .
هستند كسانى كه از روى علم و عمد از ياد خدا و آيات قرآن و حلال و حرام حق و حقايق اصيل روى مى گردانند و جز به شهوت و ثروت و صندلى و رياست و هوا و هواپرستى نمى انديشند .
اينان همه امور حيات و زندگى و حتى كوشش انسان ها را در راه خدمت به شهوات و اميال و خواسته هاى بى مهار خود مى خواهند و هر چه و هر كس در مسير خواسته هاى آنان نباشد از خود دور مى كنند و با آن به دشمنى و كينهورزى برمى خيزند .
اينان هدايت خدا را نمى خواهند و علاقه اى به آخرت ندارند و زحمات پيامبران را ارج نمى نهند و به همين سبب خداى مهربان براى حفظ ارزش هاى انسان دستور اكيد مى دهد كه از اين گونه مردم روى بگردانيد و از همنشينى و رفاقت و معاشرت با آنان پرهيز كنيد و از معاشرت با اين گونه مردم غافل و بى خبر و جاهل مانده به حقايق بپرهيزيد .
در روايات نيز هشدارهاى مهمى داده شده است ، روايات بسيار مهم زير بهترين راهنما در اين زمينه است :
گريز از دوستى با نادان
از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) روايت شده است كه :
« أحكَمُ النّاسِ مَنْ فَرَّ مِن جُهّالِ النّاسِ » .
حكيم ترين مردم كسى است كه از نادانان بگريزد .
از امام صادق (عليه السلام) روايت شده است :
« لاَ يَنبَغِى لِلمُسْلِمِ أن يُواخِىَ الفَاجِرَ ، وَلاَ الأَحْمَقَ ، وَلاَ الكَذّابَ » .
براى مسلمان شايسته نيست با بدكار رفاقت و احمق و دروغگو رفاقت و مصاحبت كند .
و نيز آن حضرت فرمود :
هنگامى كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) بر منبر قرار مى گرفت مى گفت : براى مسلمان شايسته است از رفاقت با سه نفر بپرهيزد : ماجن ، احمق ، كذّاب . ماجن كسى است كه عملش را براى تو مى آرايد و دوست دارد مانند او باشى ، او هرگز تو را بر دين و آخرتت يارى نمى دهد ، همنشينى و رفاقت با او جفا و سبب سنگدلى است ، ورود و خروجش بر تو عامل ننگ است ، اما احمق ، تو را به خير و خوبى دلالت نمى كند و از او برگردانيدن رنج و ناراحتى و شرّ و بدى را از تو اميد نمى رود گرچه وجودش را به زحمت اندازد ، چه بسا مى خواهد به تو سود و منفعت رساند ولى زيان مى زند ، پس مرگ او بهتر از حيات اوست و سكوتش بهتر از گفتار اوست و دور بودنش بهتر از نزديك بودن اوست ، اما دروغگو ، زندگى همراه او بر تو گوارا نخواهد بود ، سخن از زندگى تو نزد ديگران مى برد و از زندگى ديگران نزد تو مى آورد ، هرگاه از چيزى كه سخن مى گويد دهان ببندد و سخن را قطع كند ، كلام را به سخن ديگر مى كشاند تا جايى كه سخن به راستى مى گويد ولى چون اعتبارى ندارد سخنش تصديق نمى شود ، ميان مردم دشمنى مى اندازد و در سينه ها كينه و بغض مى روياند ، از خدا پروا كنيد و نسبت به وجود خود دقت و توجه داشته باشيد 4) .
پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) فرمود :
. . . همنشينى با مردگان ، فاسد كننده قلب است ، گفته شد : اى رسول خدا ! همنشينى با مردگان چيست ؟
فرمود : رفاقت و معاشرت با هر كه از جاده ايمان منحرف و گمراه و نسبت به احكام الهى كناره گير است و از عمل به آن امتناع دارد 5) .
حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرموده :
« قَطِيعَةُ الجَاهِلِ تَعْدِلُ صِلَةَ العَاقِلِ » .
بريدن از نادان معادل ارتباط با خردمندان است .
همنشينان ناسالم
امام باقر (عليه السلام) از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) روايت كرده است كه آن حضرت فرمود :
« إنَّ أسْرَعَ الخَيْرِ ثَوَاباً البِرُّ وَأسْرَعَ الشَّرِّ عِقَاباً البَغْىُ وَكَفى بِالمَرْءِ عَيْباً أنْ يُبْصِرَ مِنَ النّاسِ مَا يَعْمَى عَنْهُ مِنْ نَفْسِهِ وَأن يُعَيِّرَ النّاس بِمَا لاَ يَسْتَطِيعُ تَرْكَهُ وَأنْ يُؤذِىَ جَلِيسَهُ بِمَا لا يَعنِيهِ ».
سريع ترين خوبى از نظر پاداش ، نيكى به مردم است و سريع ترين بدى از نظر كيفر ، بدى به مردم است ، و براى مرد از نظر عيب داشتن همين بس كه چيزى را از مردم ببيند كه آن چيز در وجود خودش بر او پوشيده است و مردم را به چيزى سرزنش كند كه خودش توان ترك آن را نسبت به خود نداشته باشد و همنشينش را به امورى كه مهم نيست وارزش ندارد آزار دهد .
امام صادق (عليه السلام) از پدران بزرگوارش از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) روايت مى كند كه آن حضرت فرمود :
« ألا أُنَبِّئُكُمْ بِشَرِّ النَّاسِ ؟ قَالُوا : بَلى يَا رَسُولَ اللهِ ، قَالَ : مَنْ أبْغَضَ النّاسَ وأبْغَضَهُ النّاسُ ، ثمّ قَالَ ألا أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ هَذَا ؟ قَالوُا بَلى يَا رَسُولَ اللهِ ، قَالَ : الَّذِى لاَ يُقِيْلُ عَثْرَةً وَلاَ يَقْبَلُ مَعْذِرَةً وَلاَ يَغْفِرُ ذَنْباً ، ثُمَّ قَالَ : ألا أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ هَذَا ؟ قَالُوا بَلى يَا رَسُولَ اللهِ ، قَالَ : مَنْ لاَ يُؤْمَنُ شَرُّهُ وَلاَ يُرْجى خَيْرُهُ » .
آيا شما را به بدترين مردم خبر ندهم ؟ گفتند : بله يا رسول الله ! فرمود : كسى است كه با مردم كينه و دشمنى داشته باشد و مردم هم به خاطر تبهكارى و فسادش با او دشمن باشند ، سپس فرمود : آيا شما را به بدتر از آن خبر ندهم ؟ گفتند : چرا يا رسول الله ! فرمود : كسى كه از خطا و لغزش ديگران نگذرد و عذر عذرخواه را نپذيرد و گناه طرف مقابلش را نبخشد سپس فرمود : آيا شما را به بدتر از آن خبر ندهم ؟ گفتند : چرا يا رسول الله ! فرمود : كسى كه از شرش در امان نباشند و به خيرش اميد نبندند .
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
« مَنْ خَافَ النّاسُ لِسَانَهُ فَهُوَ فِى النّارِ » .
كسى كه مردم از زبانش بترسند بى ترديد در آتش است .
ورسول خدا (عليه السلام) فرمود :
« شَرُّ النّاسِ يَوْمَ القِيَامَةِ الَّذِينَ يُكْرَمُونَ اتِّقَاءَ شَرِّهِمْ » .
بدترين مردم روز قيامت كسانى هستند كه مردم به خاطر حفظ خود از شرشان به آنان احترام نمايند .
معاشران پاك
غريزه دوست خواهى و ميل به معاشرت و رفاقت ، حقيقتى است كه حضرت حق در نهاد آدمى قرار داده است و رزق اين غريزه و ميل را بنا بر حكمت و مصلحتش در هر عصر و روزگارى مقرر فرموده است و آن انسان هاى والايى هستند كه از ارزش هاى ملكوتى و صفات انسانى و نشانه هاى آدمى برخوردارند .
اين ارزش ها و صفات و نشانه ها و علائم در آيات قرآن مجيد و روايات و معارف حقه اسلاميه بيان شده است و نسخه لازم در اين زمينه به صورت جامع و كامل در اختيار همگان است .
معيارهايى كه مى توان در سايه آنها دوستان حقيقى و معاشران واقعى را شناخت عبارت است از :
ايمان به خدا و قيامت ، عمل صالح ، آگاهى و معرفت دينى ، خلوص و اخلاص ، مهربانى و مهرورزى ، وقار و آرامش ، دگر دوستى و دل سوزى ، ادب و متانت ، صفا و صميميت ، راستى و درستى ، امانت و صداقت ، عفو و گذشت . . .
اين ها و ديگر امورى كه از همين مقوله است مجموعاً در تعبير اهل دل عبارت از اخلاق حسنه است ، كه حضرت حق پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) را در قرآن به آن ستوده است :
وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُق عَظِيم .
و يقيناً تو بر ملكات و سجاياى اخلاقى عظيمى قرار دارى .
اخلاق حسنه ـ كه مجموعه اى از ارزش هاى ملكوتى و نشانه هاى انسانى است ـ در هر كس باشد ، شايسته و سزاوار است كه مردم باب دوستى و رفاقت با او را باز كنند و با وى به معاشرت وهمنشينى برخيزند و حداقل ساعتى را در شبانه روز كنار او قرار گيرند و از انفاس قدسيه و منش انسانيه او بهره مند شوند .
خير عظيم
چنين انسانى اگر در فضاى حيات انسان قرار گيرد و از افق زندگى آدمى طلوع نمايد و چون خورشيدى به سرزمين وجود انسان نور افشانى كند ، در حقيقت خير عظيمى از جانب حضرت حق به او رسيده است .
پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) فرمود :
« مَن أَرَادَ اللهُ بِهِ خَيْراً رَزَقَهُ خَلِيْلاً صَالِحاً إنْ نَسِىَ ذَكَّرَهُ وَإنْ ذَكَرَ أَعَانَهُ ».
كسى كه خداوند خير عظيمى را براى او بخواهد ، دوست شايسته و رفيق صالحى را نصيب او مى كند ، اگر حقايق الهى و حلال و حرام و خواسته هاى حق را فراموش كند به يادش مى آورد و اگر به آنها توجه نمايد او را براى به اجرا گزاردنش يارى مى دهد .
ارزش رفاقت با پاكان
پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) امت را به معاشرت با چنين انسان هاى بزرگوارى ـ كه به تعبير حضرتش خير عظيم الهى است ـ ، ترغيب و تشويق نموده است و در روايتى به ارزش چنين رفاقتى اشاره كرده است :
« مَن آخى أخاً فِى اللهِ رَفَعَ اللهُ لَهُ دَرَجَةً فِى الجَنَّةِ لاَيَنَالُهَا بِشَىء مِنْ عَمَلِهِ » .
كسى كه معاشر و دوستى را براى خدا برگزيند ، و براى جلب خوشنودى خدا با برادر مؤمنش به رفاقت و دوستى برخيزد ، خدا در بهشت ترفيع مقامى به او عنايت مى كند كه به چيزى از عملش به آن مقام نمى رسد .
دوستى و معاشرت در راه خدا و براى خدا و به خاطر به دست آوردن خوشنودى خدا با كسانى كه واجد شرايط دوستى اند از چنان ارزشى برخوردار است كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله) درباره آن مى فرمايد :
« يُنْصَبُ لِطَائِفَة مِنَ النّاسِ كَراسىَ حَوْلَ العَرْشِ يَوْمَ القِيَامَةِ ، وُجُوهُهُمْ كَالقَمَرِ لَيْلَةَ البَدْرِ يَفْزَعُ النّاس وَلاَ يَفْزَعُونَ وَيَخَافُ النّاس وَلاَ يَخَافُونَ ، هُم أولياءُ اللهِ لاَخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَهُمْ يَحْزَنُونَ ، فَقِيْلَ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللهِ ؟ قَالَ هُمُ المُتَحَابُّونَ فِى اللهِ » .
در قيامت براى گروهى از مردم تخت هايى در اطراف عرش نهاده مى شود ، چهره آن گروه چون ماه شب چهارده است ، مردم در هراسند و آنان نمى هراسند ، مردم دچار ترس اند و آنان نمى ترسند ، اينان دوستان خدايند كه ترس و غمى بر آنان نيست ، گفتند : اى پيامبر خدا ! اينان چه كسانى هستند ؟ فرمود : كسانى هستند كه براى خدا و در راه خدا با يكديگر دوستى و رفاقت كردند .
در روايت بسيار مهمى از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در اين زمينه آمده است :
« انَّ اللهَ تَعَالى يَقُولُ : حَقَّتْ مَحَبَّتى لِلَّذِينَ يَتَزَاوَرُونَ مِنْ أجْلِى ، وَحَقّت مَحَبَّتى لِلَّذِينَ يَتَناصَرونَ مِنْ أجْلِى ، وَحَقّت مَحَبَّتِى لِلَّذِينَ يَتَحَابُّونَ مِن أجْلِى ، وَحَقَّت مَحَبَّتِى لِلَّذِينَ يَتَبَاذَلُونَ مِن أجلِى ».
خداى بزرگ مى فرمايد : محبتم ويژه كسانى است كه يكديگر را به خاطر من ملاقات مى كنند و محبتم سزاوار كسانى است كه يكديگر را به خاطر من يارى مى كنند و محبتم شايسته كسانى است كه براى من با يكديگر دوستى مى نمايند و محبتم براى كسانى است كه به خاطر من به يكديگر بذل و بخشش دارند .
ارزش اين گونه رفاقت ها و دوستى ها به اندازه اى است كه فرشتگان حق از پروردگار درخواست تحقق چنين رفاقتى را ميان بندگان شايسته مى كنند .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد :
« إنَّ للهِِ مَلَكاً نِصْفُهُ مِنَ النّارِ وَنِصْفُهُ مِنَ الثَّلِجِ يَقُولُ : اللّهُمَّ كَمَا ألَّفْتَ بَيْنَ الثَّلجِ وَالنّارِ ألِّفْ بَيْنَ عِبَادِكَ الصّالِحِينَ ».
براى خدا فرشته اى است كه نيمى از وجودش آتش و نيمى يخ است ، پيوسته مى گويد : خدايا چنانكه ميان يخ و آتش الفت قرار داده اى ميان بندگان شايسته ات الفت برقرار كن .
اميرالمؤمنين على (عليه السلام) در زمينه انتخاب اين گونه دوستان ـ كه جداً منبعى براى خير دنيا و آخرت انسان اند ـ مى فرمايد :
« عَلَيْكُمْ بِالإخوَانِ فَانَّهُمْ عُدّةٌ فِى الدُّنيَا وَالآخِرَةِ ، أَلا تَسْمَع إلى قَولِ أهْلِ النّارِ فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ * وَلاَ صَدِيق حَمِيم .
به انتخاب دوستان مثبت و برادران مؤمن برخيزيد زيرا اين گونه دوستان توشه عظيمى در دنيا و آخرت اند ، آيا گفتار اهل آتش را نشينده اى : در نتيجه براى ما نه شفيعانى است ، * و نه يك دوست نزديك و صميمى .
انتخاب معاشر با ارزش و رفيق مثبت به اندازه اى مهم است كه در روايات باب ازدواج آمده ، كسى كه با زنى شايسته و همسرى صالح ازدواج كند جزء كسانى است كه در راه خدا و براى خدا محبت و عشق ورزيده است ، چنانچه در اين روايت است :
« مَنْ نَكَحَ إمْرَأَة صَالِحَة لِيَتَحَصَّنَ بِهَا عَنْ وَسواسِ الشَّيطَانِ وَيَصُونُ بِهَا دِينَهُ أو لِيُولَدَ لَهُ وَلَدٌ صَالِحٌ يَدعُو لَهُ وأحبَّ زَوْجَتَهُ لأنَّهَا آلَتَهُ فِى هِذِهِ المَقَاصِدِ الدينِيَّةِ فَهُوَ مُحبٌّ فِى اللهِ تَعَالى ».
كسى كه با زنى شايسته ازدواج كند تا به وسيله او پاكدامنى اش را از وسوسه شيطان حفظ كند و دينش را نگاه دارد يا فرزند صالحى براى او بزايد كه برايش دعا كند و به همسرش به خاطر اينكه وسيله اى براى اين امور با ارزش است عشق ورزد ، بى ترديد از كسانى است كه در راه خدا و براى خدا دوستى ورزيده است .
همنشين پاك ، باغبانى هنرمند
دوست و همنشينى كه مثبت است و در راه حق قدم برمى دارد و از اخلاق و عمل پاك برخوردار است ، هرگز نمى تواند نسبت به احوالات و اعمال و اطوار و منش انسان بى تفاوت باشد ، او به خاطر ايمان و توجهش به قيامت و دلسوزى و مهرش نسبت به دوستش ، خود را مسؤول مى داند كه دوستش را در برابر خطر فتنه ها و وسوسه ها و بندبازى هاى شياطين و فساد روزگار و طوفانهاى اجتماعى تنها نگذارد و چون سپرى فولاين از او محافظت مى كند ، وى را در فضاى تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ مورد لطف خود قرار مى دهد و با امر به معروف و نهى از منكر او را از خطرات ، نگاه مى دارد و چون باغبانى هنرمند وى را در سرزمين حسنات رشد مى دهد و به كمال انسانى مى رساند .
دوست مثبت و رفيق شفيق ، دعوت كننده انسان به سوى خدا و تأمين كننده خير دنيا و آخرت آدمى است زيرا دوست مثبت انسان را به عنوان امانت الهى نگاه مى كند و به اين خاطر به احسن وجه امانت دارى مى كند .
شايسته است به اين حقيقت توجه شود كه ما انسان ها جز خدا و پيامبران و امامان و مؤمنان واقعى رفيق مثبت نداريم .
. . . وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً .
. . . و اينان نيكو رفيقانى هستند .
اينان جز خير انسان و آبادى دنيا و آخرت و رشد و كمال و تربيت و به ثمر نشستن وجود او چيزى نمى خواهند .
اينان تربيت شده مكتب وحى اند كه سرچشمه آن ، وجود مبارك ارحم الراحمين است و تربيت شده پيامبرى هستند كه رحمة للعالمين است و تربيت شده اهل بيتى هستند كه كشتى نجات و خزينه دانش و معدن رحمت اند .
اينان گِل وجود انسان را با گُل وجود خود به عطر تربيت و رشد و معنويت ، خوشبو مى نمايند و فضاى حيات انسان را به گلستانى پر از گل هاى اخلاق و عمل صالح و عقايد حقه و باورهاى مثبت تبديل مى كنند .
ملك الشعراء بهار در تضمين زيبايش به چهار بيت معروف سعدى ، اين نكته را چنين مى سرايد :
شبى در محفلى با آه و سوزىشنيدستم كه مرد پاره دوزى
چنين مى گفت با پير عجوزى *** گِلى خوشبوى در حمام روزى
رسيد از دست محبوبى به دستم *** گرفتم آن گِل و كردم خميرى *** خميرى نرم و تازه چون حريرى
معطر بود و خوب و دلپذيرى *** به او گفتم كه مُشكى يا عبيرى
كه از بوى دلاويز تو مستم
همه گِل هاى عالم آزمودم *** نديدم چون تو و عبرت نمودم
چو گِل بشنفت اين گفت و شنودم *** بگفتا من گِلى نا چيز بودم
وليكن مدتى با گُل نشستم
گُل اندر زير خود گسترده پر كرد *** مرا با همنشينى مفتخر كرد
چو عمرم مدتى با گُل گذر كرد *** كمال همنشين در من اثر كرد
وگر نه من همان خاكم كه هستم
خير دنيا و آخرت با دوست سالم
رفيق مثبت و دوست سالم سبب خير دنيا و آخرت است ، در اين باب روايت مهمى از حضرت مولى الموحدين اميرالمؤمنين على (عليه السلام)نقل شده است كه :
« جُمِعَ خَيْرُ الدُّنيَا وَالاخِرَةِ فِى كِتْمَانِ السِّرِّ وَمُصَادَقَةِ الأخيَارِ وَجُمِعَ الشَّرُّ فِى الإذَاعَةِ وَمُواخَاةِ الأَشْرَارِ » .
خير دنيا و آخرت در پوشانيدن و حفظ اسرار و رفاقت و همنشينى بانيكان گرد آمده و همه شرّ در پخش اسرار و دوستى با اشرار جمع شده است.
اينكه اصرار مى شود كه در باطن خود با انبيا و امامان (عليهم السلام) ـ كه فعلاً در ميان انسان ها حضور فيزيكى ندارند ـ رفاقت و دوستى كنيد و در ميان انسان هاى روزگار خود با پاكان و نيكان همنشين شويد ، به اين خاطر است كه همه خوبى ها و حسنات در اين بزرگواران جمع است و معاشرت با اينان چه در باطن و چه در ظاهر ; خوبى هاى آنان را در حدّ گنجايش انسان به انسان انتقال مى دهد و وجودشان در باطن و ظاهر بر انسان اثر گذار است .
شيخ طوسى ، آن فقيه بزرگ و مفسر محقق و دانشمند كم نظير از امام صادق (عليه السلام) روايت مى كند كه آن حضرت فرمود :
« نَحْنُ اصلُ كُلِّ خَيْر وَمِن فُرُوعِنَا كُلُّ بِرٍّ وَمِنَ البِرِّ التَّوحِيدُ وَالصلاَةُ وَالصِّيَامُ وَكَظْمُ الغَيْظِ وَالعَفْوُ عَنِ المُسىءِ وَرَحْمَةُ الفَقِير وَتَعَهُّدُ الجَارِ وَالإقْرَارُ بِالفَضْلِ لاِهْلِهِ وَعَدُوُّنَا أصْلُ كُلِّ شَرٍّ وَمِن فُرُوعِهِم كُلُّ قَبِيح وَفَاحِشَة فَمِنْهُم الكَذِبُ والبُخْلُ وَالنَّمِيمَةُ وَالقَطِيعَةُ وَأكلُ الرِّبَا وَأكلُ مَالِ اليَتِيمِ بِغَيْرِ حَقِّهِ وَتَعَدّى الحُدُودِ الَّتى أمَرَ اللهُ وَرُكُوبُ الفَواحِشِ مَا ظَهَرَ مِنهَا وَمَا بَطَنَ وَالزِّنَا وَالسَّرِقَةُ وَكُلٌّ وافَقَ ذَلِكَ مِنَ القَبِيحِ فَكَذِبَ مَنْ زَعَمَ أنَّهُ مَعَنَا وَهُوَ مُتَعَلِّقٌ بِفُرُوعِ غَيْرِنَا » .
ما ريشه هر خيرى هستيم و از شاخ و برگ ما هر نيكى است و از نيكى توحيد و نماز و روزه و فرو خوردن خشم و گذشت از بدكاران و احسان به فقير و توجه به همسايه و اعتراف به فضل اهل فضل است و دشمنان ما ريشه هر شرى هستند و از شاخ و برگشان هر زشتى و بدى است ، از آن زشتى ها و بدى ها ، دروغ و بخل و سخن چينى و قطع رحم و خوردن ربا و خوردن مال يتيم به ناحق و تجاوز به حدود الهى كه خدا امر فرموده و ارتكاب گناهان ظاهرى و باطنى و زنا و سرقت و هر بدى و سوئى كه از اين قبيل است . و دروغ گفت كسى كه ادعا كرد با ماست ولى آويخته به شاخ و برگ غير ماست .
همنشين پاك از ديدگاه اميرمؤمنان(عليه السلام)
اميرالمؤمنين على (عليه السلام) ، پيشواى پرهيزكاران درباره رفيق خوب و اينكه داراى چه روحيه پر ارزشى است مى فرمايد :
« لاَ يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتّى يَحْفَظَ أخَاهُ فِى ثَلاَث : فِى نَكبَتِهِ ، وَغَيْبَتِهِ وَوَفَاتِهِ ».
دوست ، دوست نيست مگر اينكه برادر دينى و دوستش را در سه مورد رعايت كند : در گرفتارى و بلاى روزگار و در غيبت و نبودش ميان جمع و در مرگ و وفاتش .
در گرفتارى و بلاى روزگار ، با مال و آبرو و زبان و قدمش به يارى او بشتابد تا جايى كه گرفتارى و بلاى روزگار از او دفع شود . در غيبت و نبودش ميان جمع از او دفاع كند و جلوى زبان هاى تند و تيز را بر ضد او بگيرد . به هنگام وفات و از دنيا رفتنش امورش را عهده دار شود و به زن و فرزندش رسيدگى نمايد .
اگر دوستى ها و رفاقت ها بر اين پايه كه اميرالمؤمنين على (عليه السلام) بيان فرموده قرار بگيرد زندگى همه مردم نمونه اى از زندگى بهشتيان روز قيامت مى شود .
ممكن است كسى بگويد كه تحقق چنين رفاقتى بسيار مشكل است و شايد غير ممكن ، در پاسخش بايد گفت : تربيت شدگان قرآن و مكتب اهل بيت (عليهم السلام)در معاشرت و رفاقت با ديگران به همين صورت كه حضرت مولا (عليه السلام) بيان فرموده عمل مى كردند و بارى هم بر دوش خود حس نمى كردند و با عملشان ثابت كردند كه در حوزه معرفت و دين و ديندارى هر كار مثبتى انجامش ممكن و آسان است ، كه در بخش هاى بعدى به گوشه اى از زندگى سراسر نور كسانى كه پيامبران و امامان و بندگان پاك و صالح را براى همنشينى انتخاب كرده اند اشاره مى شود .
قبل | فهرست | بعد |