بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب شیعه پاسخ می گوید, آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     001 - شيعه پاسخ مي گويد
     002 - شيعه پاسخ مي گويد
     003 - شيعه پاسخ مي گويد
     004 - شيعه پاسخ مي گويد
     005 - شيعه پاسخ مي گويد
     006 - شيعه پاسخ مي گويد
     007 - شيعه پاسخ مي گويد
     008 - شيعه پاسخ مي گويد
     009 - شيعه پاسخ مي گويد
     010 - شيعه پاسخ مي گويد
     011 - شيعه پاسخ مي گويد
     012 - شيعه پاسخ مي گويد
     013 - شيعه پاسخ مي گويد
     FEHREST - شيعه پاسخ مي گويد- فهرست
     SHIA - شيعه پاسخ مي گويد
 

 

 
 

 

 

و اين در حقيقت تشويق به اين كار است، بى آن كه نفى موارد ديگر را كند، و به اصطلاح إثبات شىء نفى ما عدا نمى كند.

و از آن جا كه معلوم نيست متن اصلى حديث به صورت اوّل بوده يا دوّم، حديث مجمل مى شود و غير قابل استدلال.

ممكن است گفته شود در متن ديگرى در همان كتاب آمده است «إنّما يسافر إلى ثلاثة مساجد; مسافرت فقط براى سه مسجد جايز است».(1)

بنابراين شدّ رحال فقط براى اين سه مسجد جايز است!

جواب اين سؤال هم روشن است، اوّلا : سفرهاى دينى و غير دينى براى مقاصد زيادى به اجماع امّت جايز است و سفر منحصر به سفر به سوى اين سه مسجد نيست، در نتيجه حصر مزبور به اصطلاح «حصر اضافى» است، يعنى در ميان مساجد اين سه مسجد است كه براى آن شدّ رحال مى شود.

ثانياً: متن حديث مشكوك است و معلوم نيست در واقع اوّلى بوده يا دوّمى يا سوّمى، و بسيار بعيد است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) سه بار اين مطلب را با سه عبارت فرموده باشد. ظاهر اين است كه راويان اخبار نقل به معنا كرده اند، بنابراين حديث مزبور در هاله اى از ابهام فرو مى رود و با ابهام متن حديث، استدلال به آن فاقد اعتبار است.

 


1. صحيح مسلم، جلد 4، صفحه 126 .

[101]

آيا بناى قبور ممنوع است؟

قرن ها بر مسلمانان گذشت و بناهاى تاريخى و معمولى فراوانى بر قبور بزرگان اسلام بنا كردند و به زيارت اين قبور مى آمدند و تبرّك مى جستند و هيچ كس ايرادى نداشت، و در واقع يك اجماع و سيره عملى بر اين كار بود و مخالفتى ديده نمى شد.

تاريخ نويسانى همچون مسعودى در مروج الذهب، كه در قرن چهارم هجرى مى زيست و جهانگردانى مانند ابن جبير و ابن بطوطه كه در قرون هفتم و هشتم مى زيستند، همگى از وجود اين بناهاى باشكوه و پرعظمت در سفرنامه هاى خود خبر داده اند.

تا اين كه ابن تيميّه در قرن هفتم و شاگرد او محمّد بن عبدالوهّاب در قرن دوازدهم پيدا شدند و بناى بر قبور را بدعت و حرام و شرك پنداشتند.

وهّابيان بر اثر عدم قدرت كافى علمى بر تحليل مسائل اسلامى به خصوص مسأله توحيد و شرك، گرفتار وسواس عجيبى در اين مسأله شده و هر جا دستاويزى پيدا كردند به مخالفت برخاستند، در مسأله زيارت، در موضوع شفاعت، در باب بناى برقبور و امور ديگرى از اين قبيل، همه را به نحوى مخالف شرع دانسته و با مسأله «شرك» و «بدعت» پيوند زدند و با آن مخالفت نمودند و از مهم ترين آنها بناى بر قبور بزرگان دين بود. هم اكنون نيز در دنياى اسلام ـ به جز حجاز ـ بناهاى عظيمى بر قبور انبياى پيشين و بزرگان اسلامى، در كشورهاى

[102]

مختلف اسلامى ديده مى شود كه يادآور مسائل بسيارى است; از مصر گرفته تا هندوستان و از الجزاير تا اندونزى همه به آثار اسلامى باقيمانده در كشورشان احترام مى گذارند و براى قبور بزرگان دين اهمّيّت ويژه اى قائل هستند.

ولى در حجاز هيچ خبرى نيست، چرا؟ دليلش عدم تحليل صحيح نسبت به مفاهيم اسلامى است.

 

نابود شدن ميراث هاى فرهنگى به دست وهّابيان

در يك قرن گذشته واقعه تلخى در سرزمين وحى روى داد كه مسلمين را از آثار تاريخى اسلامى براى هميشه محروم ساخت و آن حادثه قدرت گرفتن وهّابيّت بود.

در حدود 80 سال پيش (سنه 1344) هنگامى كه وهّابى ها در حجاز به قدرت رسيدند، در يك حركت هماهنگ ناپخته، تمام بناهاى تاريخى اسلامى را به بهانه شرك يا بدعت ويران كرده، و با خاك يكسان نمودند.

ولى جرأت نكردند به سراغ قبر مطهّر پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بروند، مبادا عموم مسلمين بر ضدّ آنها قيام كنند و به اصطلاح اين «مخالفان تقيّه» از ديگر مسلمانان «تقيّه» كردند!

در بعضى از سفرهاى زيارت بيت الله الحرام از بزرگان آنها در يك بحث دوستانه پرسيدم، دليل اين كه همه قبور ويران شده جز قبر پاك

[103]

پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) چيست؟ هيچ پاسخى براى آن نداشتند.

به هر حال، حيات امّت ها با امور گوناگونى گره خورده است كه يكى از آنها حفظ ميراث هاى فرهنگى و آثار علمى و دينى است و با نهايت تأسّف سرزمين وحى به خصوص مكّه و مدينه بر اثر سوء تدبير مسلمانان به دست يك جمعيّت عقب افتاده و كج سليقه و متعصّب افتاد و ارزشمندترين ميراث هاى فرهنگى اسلام با بهانه هاى واهى و بسيار سست بر باد رفت، ميراث هايى كه هر كدام يادآور بخش هاى مهمّى از تاريخ پرافتخار اسلام بود.

تنها قبور امامان و بزرگان خفته در بقيع از ميان نرفت، بلكه اين «قوم» هر جا اثرى گرانبها از تاريخ اسلام يافتند آن را از ميان بردند و از اين رهگذر خسارات غير قابل جبرانى دامان مسلمين را گرفت.

اين آثار تاريخى جاذبه عجيبى داشت و انسان را به اعماق تاريخ اسلام فرو مى برد. قبرستان بقيع كه روزى منظره باشكوهى داشت و هر گوشه آن يادآور حادثه تاريخى مهمّى بود، امروز به يك بيابان زشت و بسيار بد منظره، آن هم در ميان هتل هاى بسيار زيبا و ساختمان هاى پر زرق و برق، در آمده است كه درهاى آهنين بى قواره آن فقط يكى دو ساعت از روز به روى زوّار گشوده مى شود آن هم فقط مردها!

* * *

 

[104]

بهانه ها

1ـ قبور نبايد مسجد باشد !

گاه مى گويند ساختن بنا بر قبور سبب پرستش قبرها مى شود و اين حديث نبوى گواه بر عدم جواز آن است: «لَعَنَ اللهُ الْيَهُودَ اتَّخَذُوا قُبُورَ أنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ; خداوند يهود را لعن كرد زيرا قبور پيامبرانشان را مسجد قرار دادند».(1)

ولى بر همه مسلمين روشن است كه هيچ كس قبور اولياء الله را پرستش نمى كند و ميان «زيارت» و «عبادت» فرق واضح و روشنى است. ما همان گونه كه به زيارت و ديدار احيا و زنده ها مى رويم و بزرگان را احترام كرده و از آنها التماس دعا مى كنيم، همين گونه به زيارت اموات مى رويم و به بزرگان دين و شهداى راه اسلام احترام مى گذاريم و از آنها التماس دعا داريم.

آيا هيچ عاقلى مى گويد زيارت بزرگان در حياتشان به صورتى كه گفته شد، عبادت، كفر و شرك است؟ زيارت بعد از وفات نيز همين گونه است.

پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) به زيارت قبور بقيع مى رفت و روايات بسيارى در منابع اهل سنّت در مورد زيارت قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) و زيارت ساير قبور آمده است.


1. صحيح بخارى، جلد 1، صفحه 110، همين معنا به اضافه «والنصارى» در صحيح مسلم نيز آمده است. (جلد 2، صفحه 67).

[105]

اگر خداوند يهود را لعن كرده به سبب اين بوده كه قبور انبيا را سجده گاه قرار دادند، در حالى كه هيچ مسلمانى هيچ قبرى را سجده گاه خود قرار نمى دهد.

قابل توجّه اين كه هم اكنون قُبّه و بارگاه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) در كنار مسجد نبوى سر به آسمان كشيده و همه مردم مسلمان ـ حتّى وهّابى ها ـ در روضه مقدّسه (آن قسمتى از مسجد نبوى كه در كنار قبر آن حضرت و متّصل به آن است) در پنج وقت نماز واجب مى خوانند و در اوقات ديگر نمازهاى مستحب، و در پايان هم قبر پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را زيارت مى كنند.

آيا اين كار پرستش قبور محسوب مى شود و حرام است؟ يا اين كه قبر مطهّر پيامبر(صلى الله عليه وآله) مستثناست، آيا ادلّه شرك و حرمت پرستش غير خدا قابل استثناست؟!

به يقين زيارت قبور ربطى به عبادت ندارد، و نماز در كنار قبر پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و قبور ساير اولياء الله هيچ مشكلى ندارد و حديث بالا ناظر به كسانى است كه واقعاً پرستش قبور مى كردند.

كسانى كه با زيارت شيعيان جهان از قبور امامان(عليهم السلام) آشنا هستند، مى دانند هنگام نمازهاى واجب وقتى صداى مؤذّن بلند مى شود، همه رو به قبله مى ايستند و نمازهاى واجب را به جماعت برگزار مى كنند و موقع زيارت نخست صدبار تكبير مى گويند و بعد از زيارت نيز دو ركعت نماز مستحب رو به قبله بجا مى آورند، تا در آغاز و پايان روشن شود پرستش مخصوص خداست.

[106]

ولى متأسّفانه باب تهمت و افترا و دروغ ـ بر اثر انگيزه هاى خاصّى ـ گشوده شده و اقلّيّت وهّابيها همه مخالفان خود را به انواع تهمت ها متّهم مى سازند.

بهترين راه حمل بر صحّت اين است كه بگوييم، آنها بر اثر قلّت بضاعت علمى،توان تحليل مسائل را به خوبى ندارند و حقيقت شرك وتوحيدرادرنيافتهوفرق ميان زيارت و عبادت را به طور دقيق نمى دانند.

 

2ـ بهانه ديگر

حديثى از صحيح مسلم نقل مى كنند كه ابوالهيّاج از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) چنين روايت كرده است: «قال لى على بن ابى طالب ألا ابعثك على ما بعثنى عليه رسول الله(صلى الله عليه وآله) أن لا تدع تمثالا إلاّ طمسته و لا قبراً مشرفاً إلاّ سويته; آيا به تو مأموريّتى بدهم كه رسول خدا (در....) به من مأموريت داد: هر تمثال (ذى روحى) ديدى محو كن و هر قبر بلندى ديدى صاف نما».(1)

بر اثر برداشت كاملا نادرستى كه بعضى، از اين حديث داشتند، كلنگ به دست گرفته و تمام قبور بزرگان اسلام را ويران كردند، به استثناى قبر مطهّر پيامبر(صلى الله عليه وآله) و قبر خليفه اوّل و دوّم كه در كنار قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود به حال خود رها ساختند، استثناهايى كه هيچ دليلى براى آن نمى توان يافت.


1. صحيح مسلم، جلد 3، صفحه 61، در تعدادى از منابع ديگر اهل سنّت نيز نقل شده است.

[107]

ولى اوّلا: در سند اين حديث افراد متعدّدى هستند كه از نظر رجال اهل سنّت نيز مورد تأييد نمى باشند و بعضى از آنها از ارباب تدليس بوده اند، به خصوص «سفيان ثورى» و «ابن ابى ثابت».

ثانياً: به فرض اين كه اين حديث صحيح بوده باشد مفهومش اين است كه روى قبر صاف باشد (و به صورت پشت ماهى كه رسم كفّار بود، نباشد) و بسيارى از فقهاى اهل سنّت نيز فتوا داده اند كه بايد روى قبر صاف و مسطّح باشد، كه اين امر ارتباطى با بحث ما ندارد.

ثالثاً: فرض مى كنيم كه مفهوم حديث اين است كه بايد قبر هم سطح زمين باشد واصلا برآمدگى نداشته باشد، اين موضوع ربطى به مسأله بناى بر قبور ندارد; فرض كنيم روى قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) سنگى هم سطح زمين باشد در عين حال اين گنبد و بارگاه را كه امروز روى آن مى بينيم منافاتى با حكم مزبور ندارد.

همان گونه كه در قرآن مجيد نيز مى خوانيم، وقتى راز اصحاب كهف فاش شد، مردم گفتند بنايى بر قبور آنها بسازيم، سپس مى فرمايد: «(قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَّسْجِداً); كسانى كه از وضع آنها آگاه بودند گفتند: مسجدى بر جايگاه آنها مى سازيم».(1)

قرآن مجيد با لحن موافق اين داستان را نقل مى كند وايرادى بر آن نمى گيرد، يعنى ساختن مسجد در كنار قبور بزرگان مانعى ندارد.


1. سوره كهف، آيه 21.

[108]

آثار مثبت زيارت قبور بزرگان

هرگاه به مردم آموزش كافى داده شود كه از هرگونه افراط و تفريط بپرهيزند و در كنار اين قبور مطهّر به ياد خدا باشند و ازگناهان خود توبه كرده، و از افكار و برنامه هاى اولياء الله الهام بگيرند، به يقين مرقدهاى مطهّر آنان كانونى براى تعليم و تربيت و توبه و انابه به سوى خدا و تهذيب نفوس خواهد بود.

ما به تجربه دريافته ايم، ميليون ها نفرى كه هر سال به زيارت قبور پاك ائمّه دين مى روند يا قبور شهداى راه حق را زيارت مى كنند، با روحيّه اى بهتر، و صفا و نورانيّت بيشتر و قلبى پاك تر، از كنار قبور آنان باز مى گردند، و آثار اين امر در آنان مدّت ها نمايان است.

و هنگامى كه آنها را به شفاعت بر درگاه خدا، براى آمرزش گناهان و حلّ مشكلات دينى و دنيوى خود مى طلبند، ناگزيرند براى برقرار ساختن رابطه معنوى با آنان، تا آن جا كه در توان دارند از گناهان فاصله بگيرند و به سراغ نيكى و پاكى بروند.

اضافه بر اين توجّه و توسّل به آنان و طلب شفاعت از آنان بر درگاه خدا، آنها را در برابر مشكلات پرتوان مى سازد، مانع يأس و نااميدى مى شود و از دردها و آلام روحى و جسمى آنها مى كاهد و آثار و بركات فراوانى ديگر.

چرا ما، با برداشت غلط از مسأله زيارت و شفاعت و توسّل، مردم را از اين همه بركات معنوى و روحى و جسمى محروم مى سازيم؟

[109]

كدام عقل اجازه چنين امرى مى دهد؟

جلوگيرى از اين سفرهاى معنوى خسارتى عظيم به بار مى آورد، افسوس كه وسواس بى معنا در مسأله توحيد و شرك، گروه عظيمى را از اين بركات محروم ساخته است.

 

3ـ تبرّك جستن ممنوع است

بهانه ديگر: كسانى كه به زيارت قبور بزرگان مى روند از قبور آنان تبرّك مى جويند و گاه قبر يا ضريح را مى بوسند و اين بوى شرك مى دهد، و به همين جهت زائران خانه خدا ديده اند كه مأموران غلاظ و شداد، در كنار قبر مطهّر پيامبر(صلى الله عليه وآله) از هر طرف ايستاده اند و مردم را از نزديك شدن به شبكه ها و پنجره هاى مشرف بر قبر مطهّر مانع مى شوند، و گاه اين مطلب را به «ابن تيميّه» و «محمّد بن عبدالوهّاب» نسبت مى دهند.

به يقين اگر اين دو نفر كه بنيانگزار مكتب وهّابيّت هستند در زمان پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) بودند و با چشم خود مى ديدند كه در جريان صلح حديبيّه يا فتح مكّه هنگامى كه آن حضرت مشغول وضو گرفتن بود، اصحاب و ياران بر يكديگر سبقت مى گرفتند كه آب وضوى او را بربايند و قطره اى از آن بر زمين نيفتد(1)، اگر به زبان بر آن حضرت خرده


1. اين مسأله در طول زندگى پيامبر(صلى الله عليه وآله) بارها اتّفاق افتاد (رجوع شود به صحيح مسلم، جلد 4، صفحه 1943، و كنزالعمّال، جلد 16، صفحه 249).

[110]

نمى گرفتند، در دل ايراد مى كردند و مى گفتند: اين در شأن پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ياران او نيست و اين كار بوى شرك مى دهد!

و يا اگر بعد از رحلت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در مدينه بودند و با چشم خود مى ديدند كه ابوايّوب انصارى، نخستين ميزبان آن حضرت، صورت بر روى قبر آن حضرت گذارده و تبرّك مى جويد(1) و يا بلال مؤذّن پيامبر(صلى الله عليه وآله) در كنار قبر آن حضرت نشسته و گريه سر داده و صورت بر آن قبر مى مالد،(2) وهّابى ها يقه بلال و ابوايّوب را گرفته و آنها را به كنارى پرتاب مى كردند كه اين كار شرك است، همان كارى كه الآن پيروان اين مكتب با زائران قبر رسول خدا مى كنند.

در حالى كه تبرّك جستن، كمترين ارتباطى به پرستش ندارد، بلكه مفهومش نوعى احترام توأم با ادب است، به اين اميد كه خدايى كه رسول(صلى الله عليه وآله) را فرستاده به خاطر اين احترام، بركاتش را بر زيارت كننده نازل گرداند.

 

وظيفه خطير علماى اسلام

از آن جا كه گاه كارهاى بعضى از عوام بهانه هايى به دست مخالفان مى دهد، سزاوار است همه علماى اعلام و دانشمندان اسلام، از حركات نسنجيده بعضى از عوام در كنار قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) يا ائمّه بقيع و


1. مستدرك الصحيحين، جلد 4، صفحه 560.

2. تاريخ ابن عساكر، جلد 7، صفحه 137.

[111]

ساير امامان معصوم و قبور شهدا و بزرگان اسلام جلوگيرى كنند، و مفهوم واقعى زيارت و توسّل و تبرّك و شفاعت طلبيدن را به آنها تعليم دهند.

به همه مردم بگويند، همه چيز و همه كار به دست خدا، و او مسبّب الاسباب و قاضى الحاجات وكاشف الكربات و كافى المهمّات است،و اگر به پيامبر(صلى الله عليه وآله) وامامان متوسّل مى شويم،آنهابه اذن پروردگار و با استمداد از ذات پاك او كارى انجام مى دهند يا در پيشگاه خداوند شفاعت مى كنند و از او تقاضاى بر آمدن حاجات مى نمايند.

سجده كردن بعضى از عوام در برابر اين قبور مقدّس، تعبيراتى كه بوى الوهيّت نسبت به آنان مى دهد، گره زدن چيزى به ضريح آنان و مانند اين ها، همه از امور ناشايست و مشكل آفرين است و چهره يك كار مثبت و بسيار سازنده (زيارت) را دگرگون مى سازد، و بهانه به دست اين و آن مى دهد تا مردم را از بركات زيارت محروم سازند.

* * *

[112]

 

[113]

 

 

 

 

5

 

 

 

 

 

 

 

[114]

نكاح موقّت   

 

[115]

 

 

متعه يا ازدواج موقت

همه علماى اسلام معتقدند كه ازدواج موقّت در برهه اى از زمان در عصر پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) وجود داشت. گروهى مى گويند در عصر خليفه دوّم، و به وسيله او، و گروه ديگرى مى گويند در عصر خود پيامبر(صلى الله عليه وآله) تحريم شد و ما پيروان مكتب اهل بيت(عليهم السلام) به اتّفاق معتقديم كه هرگز تحريم نشده و به قوّت خود باقى است (البتّه طبق شرايطى).

در اين عقيده عدّه كمى از اهل سنّت با ما موافقند و عدّه بيشترى مخالف، و هميشه آن را به رخ ما مى كشند و ايراد مى كنند، در حالى كه نه تنها جاى ايراد نيست، بلكه نقطه قوّتى است براى حلّ بسيارى از مشكلات اجتماعى.

شرح اين مطلب را در مباحث آينده مى خوانيد.

* * *

[116]

1ـ ضرورت ها و نيازها

بسيارى از مردم ـ به ويژه جوانان ـ به ازدواج دائم دسترسى ندارند، زيرا ازدواج دائم به طور معمول نياز به مقدّمات و هزينه ها و قبول مسئوليّت هاى مختلفى دارد كه آمادگى آن براى گروهى حاصل نيست، به عنوان مثال:

1ـ بسيارى از جوانان در دوران تحصيل ـ به خصوص در عصر ما كه زمان تحصيل طولانى شده ـ قادر به ازدواج دائم نيستند، زيرا نه شغلى دارند، نه مسكن مناسبى و نه هزينه هاى ديگر و هر قدر بخواهند مراسم خود را ساده برگزار كنند، باز وسايل لازم فراهم نيست.

2ـ افرادى هستند كه متأهّل مى باشند، ولى در سفرهاى خارج كه گاهى به طول مى انجامد، گرفتار محروميّت شديد جنسى مى شوند، نه همسران خود را مى توانند با خود ببرند و نه قدرت ازدواج مجدّد دائم در آن ديار دارند.

3ـ كسانى هستند كه همسران آنها گرفتار بيمارى هاى مختلف و مشكلات ديگرى مى باشند و توان رفع نياز جنسى همسران خود را ندارند.

4ـ سربازانى هستند كه به مأموريّت هاى طولانى، براى حفظ مرزها و مانند آن مى روند و از خانواده هاى خود دورند و گرفتار مشكل جنسى هستند و چنان كه خواهيم ديد در عصر پيغمبر

[117]

اكرم(صلى الله عليه وآله) همين مشكل براى بسيارى از سربازارن اسلام پيش آمد و همان سبب تشريع ازدواج موقّت شد.

5ـ گاه در دوران باردارى و شرايط خاصّ آن، مرد مجبور است با همسر باردارش روابط جنسى نداشته باشد و چه بسا جوان است و گرفتار مشكل محروميّت.

اين گونه ضرورت هاى اجتماعى و مشكلات، هميشه بوده و خواهد بود، و مخصوص عصر پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نبوده است، بلكه در عصر ما با توجّه به عوامل مختلف تحريك، بسيار شديدتر شده است.

در اين گونه مواقع افراد بر سر دو راهى قرار دارند: آلودگى به فحشا (العياذ بالله) يا استفاده از نوعى ازدواج ساده و موقّت كه مشكلات ازدواج دائم در آن نيست و به طور موقّت پاسخگوى نيازهاى جنسى مى باشد.

پيشنهاد پارسايى و چشم پوشى از هر دو، پيشنهاد خوبى است، ولى براى بسيارى قابل عمل نيست و حدّاقل براى عدّه اى جنبه خيالى دارد.

* * *

 

ازدواج مسيار!

جالب اين كه حتّى منكران ازدواج موقّت (يعنى غالب برادران

[118]

اهل سنّت) هنگامى كه تحت فشار جوانان و اقشار ديگر محروم قرار گرفته اند، تدريجاً به نوعى ازدواج ـ شبيه ازدواج موقّت ـ تن در داده اند و آن را «ازدواج مسيار» مى نامند، هر چند نام آن را ازدواج موقّت نمى گذارند، ولى در عمل هيچ تفاوتى با ازدواج موقّت ندارد; به اين ترتيب كه اجازه مى دهند فرد نيازمند به ازدواج، با زنى ازدواج دائم كند در حالى كه قصد دارد بعد از مدّت كوتاهى او را طلاق دهد و با او شرط مى كند كه نه حقّ نفقه داشته باشد و نه شب خوابى و نه ارث! يعنى دقيقاً شبيه ازدواج موقّت، با اين تفاوت كه در اين جا با طلاق از هم جدا مى شوند و در ازدواج موقّت با بخشيدن باقيمانده مدّت يا سرآمدن مدّت و هر دو از آغاز زمان محدودى را در نظر دارند.

و جالب تر اين كه اخيراً بعضى از جوانان اهل سنّت كه گرفتار مشكل ازدواج شده و در فشار بوده اند، از طريق اينترنت با ما تماس گرفتند كه ما مى خواهيم در مسأله ازدواج موقّت از فتواى شيعه پيروى كنيم، آيا مانعى دارد؟

گفتيم: هيچ مانعى ندارد!

آنها كه ازدواج موقّت را انكار مى كنند، ولى به «نكاح مسيار» روى مى آورند، در واقع اسمش را نمى آورند ولى خودش را مى آورند!

آرى «ضرورت ها» سرانجام انسان را وادار به پذيرش «واقعيّت ها» مى كند، هر چند نام آن را بر زبان نياورد.

[119]

بنابراين نتيجه مى گيريم آنها كه اصرار بر مخالفت با ازدواج موقّت دارند، دانسته يا ندانسته جاده را براى فحشا صاف مى كنند، مگر اين كه نوع مشابه آن، يعنى نكاح مسيار را پيشنهاد كنند و به همين جهت در روايات اهل بيت(عليهم السلام) آمده كه «اگر با ازدواج موقّت اسلامى مخالفت نكرده بودند، هيچ كس آلوده زنا نمى شد».(1)

همچنين آنها كه با سوء استفاده از «ازدواج موقّت» كه براى ضرورت ها و نيازهاى واقعى محرومان تشريع شده، چهره آن را در نظرها زشت نشان داده و آن را وسيله هوس رانى خود ساختند، آنها نيز جاده را براى آلودگى جامعه اسلامى به زنا صاف كردند، و درگناه آلودگان شريك هستند، چرا كه عملا مانع استفاده صحيح از ازدواج موقّت شدند.

به هر حال، اسلام كه يك آيين الهى مطابق با فطرت آدمى است و تمام نيازهاى واقعى انسان ها را پيش بينى كرده، ممكن نيست مسأله ازدواج موقّت را در برنامه هاى احكام خود نگنجانيده باشد، و همان گونه كه بعداً خواهد آمد، ازدواج موقّت، هم در متون قرآن مجيد آمده و اخبار نبوى، و عمل گروهى از صحابه نيز بر آن بوده است،


1. امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد : «لولا ما نهى عنها عمر ما زنى إلاّ شقىّ» (وسائل الشيعه، جلد 14، صفحه 440، حديث 24). در كتاب اهل سنّت نيز اين حديث به طور گسترده آمده است. قال على(عليه السلام): «لو لا ان عمر نهى عن المتعه ما زنى الاّ شقىّ» (تفسير طبرى، جلد 5، صفحه 119; تفسير درالمنثور، جلد 2، صفحه 140 و تفسير قرطبى، جلد 5، صفحه 130).

[120]

 

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation