بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب زبدة الاحادیث در چهل حدیث و اضافات دیگر, ثقه الاسلام حاج شیخ عباس ایمانى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     40H00001 -
     40H00002 -
     40H00003 -
 

 

 
 

next page

fehrest page

back page

حديث بيست و دوم

17 بحار الانوار ص 180
نقل من خط الشهيد (ره ) قيلللصادق على ماذا بنيت امرك .
فقال (ع ) على اربعه اشياء
علمت ان عملى لا يعلمه غيرى فاجتهدت
و علمت ان الله عزوجل مطلع على فاستحييت و علمت ان رزقى لا ياكله غيرى فاطماننت و علمت اناخر امرى الموت فاستعددت
ترجمه :
گفته شد بحضرت صادق (ع ) كه بر چه بنا كردى امر خود را. فرمود بنا كردم امر خودرا بر چهار چيز:
اول دانستم كه عمل مرا ديگرى بجا نمى آورد پس خودم كوشش نمودم كه بجا آورم
دوم دانستم كه خداوند تعالى از حال من مطلع و با خبر است پس حيا ميكنم كه معصيت كنم اورا
سوم دانستم كه روزى مرا ديگرى نمى خورد پس اطمينان خاطر پيدا كردم .
چهارم دانستم كه آخر كار من مردن است پس مهياى مردن شدم


حديث بيست و سوم

خصال ص 153
عن ابى عبدالله (ع ) قال ست خصال ينقع بها المومن بعد موته . و لد صالح يستعفر له ومصحف يقرء فيه و قليب يحضره و غرس يغرسه و صدقه ماء يجربه و سنه حسنه يوخذبها بعده
ترجمه :
حضرت صادق (ع ) فرمود كه شش خصلت است كه مومن منتقع ميشود به آنها بعد از مردنش.
اول فرزند صالحيكه استغفار نمايد براى او. دوم مصحفى كه تلاوت نمايند. سوم چاهيكهحفر كرده باشد براى انتفاع مردم . چهارم درختيكه در زمين كاشته باشد آنرا. پنجمصدقه آبيكه جارى كرده باشد. ششم سنت حسنه اى كه بعد از خودش مردم باوعمل نمايند. مولف گويد راجع به اين شش چيز و آثار آنها بعد از مردن اخبار مختلفه وحكايات عجيبه اى در كتب اخبار نقل شده كه ذكر آنها از وضع اين مختصر خارج است و مااكثر آنها را در فوائد القميه نقل كرده ايم مناسب استنقل اين حكايت معروف .
منتخب التواريخ ص 822
حضرت عيسى (ع ) گذشت بقبرى ديد ملائكه عذاب صاحب قبر را عذاب ميكنند. بعد از مدتىباز از آن راه عبور فرمود ديد ملائكه رحمت را كه با آنها است طبقهائى از نور بر سر آنقبر تعجب فرمود و از خداوند خواست بر او كشف شود.
پس خدا وحى فرمود باو اى عيسى اين بنده معصيت كار بود و وقت مردن زوجه او حامله بودآن طفل متولد شد و بزرگ شد و مادرش او را تسليم نمود بمعلم .
و معلم تلقين نمود بسم الله الرحمن الرحيم را پس من حيا كردم از بنده ام كه او را در شكمزمين عذاب كنم و حال آنكه فرزندش بر وى زمين نام مرا بر زبان جارى كرد.
و نظير همين حكايت حكايت ديگرى است كه از آن حضرتنقل شده الا اينكه در آخر آن دارد كه وحى رسيد يا روح الله از براى صاحب اين قبرفرزند صالحى بود كه راهى را اصلاح كرد و يتيمى را پناه داد پس آمرزيدم او را بسبباين دو عمل فرزندش . و نعم ما قال فى المقام :

زينت دنيات اى نيكو صفات
مال و اولاد است در حال حيات
بعد مردن هم نبى در حقشان
گفت هم الباقيات الصالحات
نعمتى بالاتر از اولاد نيست
از براى مومنين و مومنات
در جهان اولاد صالح بهر تست
مايه غفران و اسباب نجات
و ديگرى گفته :
زنده است كسى كه در ديارش
باشد خلفى بيادگارش

حديث بيست و چهارم

17 بحار الانوار ص 206
و قال عبدالمومن الانصارى دخلت على الامام ابى الحسن موسى بن جعفر (ع ) و عنده محمد بنعبدالله الجعفرى فتبسمت اليه فقال اتحبه فقلت نعم و ما احببته الا لكم .
فقال (ع ) هو اخوك و المومن اخو المومن لامه و ابيه و ان لم يلده ابوه ملعون من اتهم اخاهملعون من غش اخاه ملعون من لم ينصح اخاه ملعون من اغتاب اخاه
ترجمه :
عبدالمومن انصارى گويد كه وارد شدم بر حضرت موسى ابن جعفر (ع ) و در حضورحضرت بود محمد بن عبدالله جعفرى پس بسوى او تبسم نمودم
حضرت فرمود آيا او را دوست ميدارى عرض كردم بلى دوست ميدارم براى خاطر شما.
پس فرمود او برادر تو است و مومن برادر مومن است و اگر چه پدر آنها يكى نباشد بعدفرمود:
ملعون است كسيكه متهم نمايد برادر خود را. ملعون است كسيكه فريب دهد برادر خود را.ملعون است كسيكه نصيحت نكند برادر خود را. ملعون است كسيكه غيبت نمايد برادر خود را.


حديث بيست و پنجم

17 بحار الانوار ص 200
يا هشام المتكلمون ثلاثه فرابح و سالم و شاجب فاما الرابح فالذكرلله و اما السالمفالساكت .
و اما الشاجب فالذى يخوض فى الباطل ان الله حرم الجنه علىكل فاحش ‍ بذى قليل الحياء لايبالى ما قال و لا ماقيل فيه .
ترجمه :
امام هفتم حضرت موسى بن جعفر (ع ) فرمود اى هشام تكلم كنندگان سه طايفه اند:
اول رابح
دوم سالم
سوم هالك
اما رابح پس آن ذكر كننده براى خدا است و اما سالم پس آن ساكت شونده از كلامباطل و بيهوده است و اما هالك پس آن كسى است كه خوض درباطل ميكند و كلام بيهوده ميگويد بدرستيكه خدايتعالى حرام فرموده بهشت را بر هر فحشدهنده بى شرم قليل الحيا كه باك ندارد از آنچه بگويد و از آنچه گفته شود درباره او.
حقير گويد روايات بسيارى راجع بحفظ زبان وارد شده است واينكه صلاح انسان در حفظلسان است و هلاكت او از سه چيز است و ما تبرك ميجوئيم بذكر يك روايت .
وقايع الايام ص 297
قال رسول الله (ص ) هلاك المر فى ثلاث فى قبقبه و ز بذبه و لقلقه .
رسول خدا (ص ) فرمود كه هلاكت مردم در سه چيز است در شكم و شهوت و زبان .


حديث بيست و ششم

بحار الانوار ص 204
قال موسى بن جعفر (ع ) وجدت علم الناس فى اربع اولها ان تعرف ربك و الثانيه انتعرف ما صنع بك و الثالثه ان تعرف ما اراد منك و الرابعه ان تعرف ما يخرجك مندينك .
ترجمه :
امام هفتم حضرت موسى بن جعفر (ع ) فرمود كه يافتم علم مردم را در چهار چيز:
اول شناختن پروردگار خود.
دوم شناختن آنچه با تو بجا آورده از دادن نعمتها
سوم شناختن آنچه از تو خواسته از اداء واجبات و ترك محرمات
چهارم شناختن آنچه تو را از ين بيرون ميبرد و آن عبارت است از انكار يكى از ضرورياتدين اسلام .
مخفى نماند كه مرحوم صدوق در خصال اين روايت را از حضرت صادق (ع )نقل فرموده مراجعه شود.


حديث بيست و هفتم

عيون اخبار الرضا (ع ) ص 256
عن الحارث بن الدلهاث مولى الرضا (ع ) قال سمعت ابا الحسن (ع )يقول لا يكون المومن مومنا حتى يكون فيه ثلاثخصال سنه من ربه و سنه من نبيه و سنه من وليه .
فالسنه من ربه كتمان سره قال الله عزوجل عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الاارتضى من رسول
و اما السنه من نبيه فمداراه الناس فان اللهعزوجل امر نبيه (ص ) بمدارة الناس فقال خذ العفو و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلين .
و اما السنه من و ليه فالصبر فى الباسا و الضراء فان اللهعزوجل يقول و الصابرين فى الباساء و الضراء
ترجمه :
امام هشتم حضرت رضا (ع ) ميفرمايد كه مومن نمى باشد مومن مگر اينكه در او سه خصلتباشد:
يك سنت از پرودگار خود و يك سنت از پيغمبر خود و يك سنت از امام خود.
اما سنت از پروردگارش پس آن كتمان سر او است كه خداوندعزوجل فرمايد خدا عالم الغيب است اظهار نميكند بر غيب خود احديرا مگر كسى را كه انتخابكند از پيغمبر و رسول .
و اما سنت از پيغمبرش پس آن مدارا كردن با مردم است بدرستيكه خداوندعزوجل امر فرمود پيغمبر خود را بمدارا كردن با مردم .
پس فرمود بگير عفو را و امر بمعروف كن و از مردمانجاهل اعراض كن .
و اما سنت از امام خود پس آن صبر نمودن در فقر و بيمارى است كه خداوندعزوجل ميفرمايد و الصابرين - الايه .


حديث بيست و هشتم

خصال ص 51
ياسر الخادم قال سمعت ابا الحسن الرضا (ع )يقول ان اوحش ما يكون هذا الخلق فى ثلاثه مواطن .
يوم يولد و يخرج من بطن امه فيرى الدنيا
و يوم يموت فيرى الاخره و اهلها. و يوم يبعث فيرى احكاما لم يرها فى دار الدنيا و قد سلمالله عزوجل على يحيى فى هذه الثلاثه المواطن و آمن روعته .فقال و سلام عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يموت و يوم يبعث حيا. و قد سلم عيسى بنمريم (ع ) على نفسه فى هذه الثلاثه المواطنفقال و السلام على يوم ولدت و يوم اموت و يوم ابعث حيا.
سوره مريم آيه 15 و 33
ترجمه :
ياسر خادم گويد شنيدم از حضرت رضا (ع ) كه ميفرمود پر وحشت ترين جاهاى اين مردمسه جا است .
اول روزيكه از مادر متولد ميشود و اين عالم را مى بيند. دوم روزيكه ميميرد و آخرت واهل آنرا مى بيند. سوم روزيكه مبعوث ميشود پس مى بيند احكامى را كه در دنيا نديده است .
و بتحقيق كه سلام فرموده خداوند عزوجلبر حضرت يحيى (ع ) در اين سه مقام وايمن فرموده ترس او را پس فرموده سلام عليه -الايه .
و هم سلام كرده حضرت عيسى (ع ) بر خودش در اين سه مقام و گفته و السلام على - الخ .


حديث بيست و نهم

انوار البهيه ص 109
عن عبدالعظيم الحسنى (ره ) عن ابى الحسن الرضا (ع )قال يا عبدالعظيم ابلغ عنى اوليائى السلام وقل لهم ان لا يجعلوا للشيطان على انفسهم سبيلا و مرهم بالصدق فى الحديث و اداءالامانه و مرهم بالسكوت و ترك الجدال فيمالا يعنيهم واقبال بعضهم على بعض و المزاوره فان ذلك قربه الى و لا يشغلوا انفسهم بتمزيقبعضهم بعضا فانى آليت على نفسى انه منفعل ذلك و اسخط وليا من اوليائى دعوت الله ليعذبه فى الدنيا اشد العذاب و كانفى الاخره من الخاسرين .
ترجمه :
عبدالعظيم حسنى گويد كه حضرت رضا (ع ) فرمود اى عبدالعظيم بدوستان من سلامبرسان و بگو بايشان كه بايد قرار ندهند براى شيطان بر ضرر خودشان راهى را. وامر نما آنها را براست گفتن در حديث و اداء امانت نمودن و امر نما آنها را بسكوت از كلامباطل وترك كردن مجادله در چيزيكه فايده نميدهد آنها را.
و هم امر كن آنها را باقبال ورو آوردن بعضى از آنها ببعض دگر و زيارت كردن يكديگرپس بدرستيكه در اين امور وسيله تقرب است بسوى من .
و بايد مشغول نكند خود را بپاره كردن و خورد نمودن يكديگر.
بدرستيكه من قسم خوردم بجان خودم كه هر كه بجا آوردن اين را و باعث تفرقه و جدائىگردد و بغضب بياور دوستى از دوستان مرا بخوانم خدا را تا اينكه عذاب كند او را دردنيا بسخت ترين عذاب و بوده باشد در آخرت از جمله زيانكاران .


حديث سى ام

منتهى الامال ص 229
قال (ع ) المومن يحتاج الى ثلاث خصال : توفيق من الله و واعظ من نفسه وقبول ممن ينصحه .
ترجمه :
امام نهم حضرت جواد الائمه (ع ) فرمود كه مومن محتاج است به سه خصلت .
اول توفيق از طرف خدا.
دوم واعظ از جانب خود كه پيوسته او را موعظه كند.
سوم قبول كردن نصيحت از كسيكه او را نصيحت نمايد.


حديث سى و يكم

جنات الخلود جدولاحوال حضرت جواد الائمه (ع ) قال (ع ) و من وثق بالله اراه السرور و منتوكل على الله كفاه الامور.
ترجمه :
امام نهم حضرت جواد (ع ) فرمود هر كه اعتماد نمايد بخدا بنماياند خدا باو سرور وخوشحالى را و هر كه توكل كند بر خدا كفايت فرمايد خدا امور او را


حديث سى و دوم

ايضا جنات الخلود جدولالحوال حضرت جواد قال (ع ) و الذين عز و العلم كنز و الصمت نور.
ترجمه :
حضرت جواد (ع ) فرمود كه دين عزت است و علم گنج است و سكوت نور است .
درباره دين گفته است :

سرمايه جاودانى دين است
پيرايه فقر و پادشاهى دين است
داروى دواى پرگناهى دين است
القصه ره نجات خواهى دين است
و درباره علم گفته شده :
علمت بكمال معرفت راه دهد
علمت تن پاك و جان آگاه دهد
گر چاه طلب كنى ترا جاه دهد
ور حق طلبى بقاء بالله دهد
و درباره سكوت گفته شده :
نظر كردم براى چشم و تدبير
نديدم به ز خاموشى خصالى
نگويم لب ببند و ديده بر دوز
و ليكن هر مقامى را مقالى

حديث سى و سوم

17 بحار الانوار ص 214
قال (ع ) الناس فى الدنيا بالاموال و فى الاخرهبالاعمال .
ترجمه :
امام دهم حضرت هادى (ع ) فرمود كه مردم در دنيا بواسطهاموال عزيزند و در آخرت بوسيله اعمال صالحه و كارهاى خوب .


حديث سى و چهارم

17 بحار الانوار ص 214
و قال (ع ) اذكر مصرعك بين يدى اهلك فلا طبيب يمنعك و لا حبيب ينفعك .
ترجمه :
امام دهم حضرت هادى (ع ) فرمود كه ياد كن آنوقتى را كه افكنده شده اىمقابل اهل خود پس طبيبى نيست كه منع كند ترا از مردن و نه دوستى كه نفع رساند ترا درآن حال .
مولف گويد كه حضرت در اين فرمايش اشاره فرمودهبحال احتضار كه يكى از آن سه حالت و مقامى است كه در حديث بيست و هشت گذشت وخداوند تعالى در قرآن مجيد فرموده وجائت سكرت الموت بالحق ذلك ماكنت منه تحيد و اينحالتى است بسيار دشوار كه شدائد و سختيها از هر طرف بمحتضر رو ميكند كه درروايات بيان شده است :
و چيزهائيكه براى آسانى سكرات موت نافع است بسيار است كه از آنجمله صله رحم واحسان بوالدين است و ما بذكر يك روايت تبرك ميجوئيم :
عن الصادق (ع ) قال من احب ان يخفف الله عزوجل عنه سكرات الموت فليكن لقرابتهوصولا و بوالديه بادا فاذا كان كذلك هون الله عليه سكرات الموت و لم يصبه فىحيوته فقرا ابدا.
سفينه البحار ص 552
حضرت صادق (ع ) فرمود هر كه خواهد كه حقتعالى بر او آسان كند سكرات مرگ را پسبايد صله رحم كند و بپدر و مادر خود نيكى و احسان نمايد.
پس هرگاه چنين كند خداوند بر او آسان كند دشواريهاى مرگ را و در حيات خود فقرى باونرسد هرگز


حديث سى و پنجم

17 بحار الانوار ص 216
و قال (ع ) اذكر حسرات التفريط باخذ تقديم الحزم .
ترجمه :
امام دهم حضرت هادى (ع ) فرمود ياد كن اندوه هاى تقصير خود را باخذ و مقدم داشتن احتياط.
زيرا احتياط در هر كارى انسان را از حسرتها جلوگيرى ميكند بخلاف عدم احتياط كه دائماآدمى در اندوه و غصه است .
و چه خوب گفته است :

يك لحظه هوسرانى يك عمر پشيمانى
اين نكته ز من بشنو گر تابع قرآنى

حديث سى و ششم

مصباح المتهجد ص 155
فروى عن ابى محمد العسكرى (ع ) انه قال علامات خمس :
صلوه الاحدى و الخمسين و زياره الاربعين و التختم فى اليمين و تعفير الجبين و الجهرببسم الله الرحمن الرحيم .
ترجمه :
امام يازدهم حضرت عسكرى (ع ) فرمود كه علامات مومن پنج چيز است :
پنجاه و يك ركعت نماز فريضه و نافله در شب و روز گزاردن
و زيارت اربعين كردن و انگشتر بر دست راست كردن و جبين را در سجده برخاك گذاشتن وبسم الله الرحمن الرحيم را بلند گفتن .


حديث سى و هفتم

17 بحار الانوار ص 217
و قال (ع ) انكم فى آجال منقوصه و ايانم معدوده و الموت ياتى بغته من يزرع خيرايحصد غبطه و من يزرع شرا يحصد ندامه لكل زارع مازرع لايسبق بطى بحظه و لا يدركحريص مالم يقدرله .
من اعطى خيرا فالله اعطاه و من وقى شرا فالله و قاه
ترجمه :
امام يازدهم حضرت عسكرى (ع ) فرمود بدرستيكهاجل و عمرهاى شما در كوتاهى است و روزهاى شما شمرده شده است (و آن سه روز استروزهاى گذشته و روزهاى آينده و روزيكه در او هست چنانچه در يكى از خطبات حضرت اميرالمومنين مفصلا بيان فرموده است )
و مرگ ناگهان مى آيد هر كه زراعت كند خوبى را ميچيند غبطه و فايده را و هر كه زراعتكند بدى را مى چيند ندامت و پشيمانى را.
شايد كنايه از كار خوب و بد باشد يعنى هر كه كار خوب كند ثواب دارد و هر كه كاربد كند عقاب دارد.

دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
كى نور چشم من بجز از كشته ندروى
براى هر زراعت كننده است آنچه زراعت نمايد. عقب نميماند و مسبوق واقع نمى شود هيچبطى و كندى از بهره و نصيب خود و ادارك نميكند هيچ حريصى چيزيرا كه براى او مقدرنشده .
هر كه عطا شود باو خير و خوبى پس خدا عطا كرده او را و هر كه نگاه داشته شود از شروبدى پس خدا نگاهداشته او را.

حديث سى و هشتم

17 بحار الانوار ص 218
و قال (ع ) جعلت الخبائث فى بيت و جعل مفتاحه الكذب .
ترجمه :
امام يازدهم حضرت عسكرى (ع ) فرمود كه قرار داده شده خبائث و گناهان در يك خانه وقرار داده شد كليد آن دروغ گفتن .
مولف گويد كه چند چيز كليد بديها است از جمله غضب است . امام صادق (ع ) فرمودالغضب مفتاح كل شر و از جمله دروغ گفتن است كه در اين روايت كليد همه گناهان قرار دادهشده است .
و اخبار بسيارى در مذمت دروغ و ضرر آن و هم در مدح صدق و راستگوئى آن وارد شده و مابذكر يك روايت تبرك ميجوئيم .
عن ابى عبدالله (ع ) قال من صدق لسانه زكى عمله و من حسنت نيته زاد الله فى رزقه و منحسن بره باهله زاد الله فى عمره
خصال ص 42
حضرت صادق (ع ) فرمود كه هر كه راستگو باشدقبول شود عمل او و هر كه نيكو باشد نيت او خدا زياد كند روزى او را و هر كه نيكو باشدبرو خوبى او باهلش خدا زياد كند عمر او را.
و همانطور كه قبول مى شود اعمال صادقين بالعكسعمل دروغ گويان مقبول واقع نمى شود و گذشت در حديث هفدهم كه با پنج طايفه نبايدرفاقت نمود كه از جمله آنها دروغگو بود.


حديث سى و نه

احتجاج ص 246
محمد بن يعقوب الكلينى عن اسحق بن يعقوبقال سئلت محمد بن عثمان العمروى رحمه الله انيوصل لى كتابا قد سئلت فيه عن مسائل اشكلت على .
فورد التوقيع بخط مولانا صاحب الزمان (ع ) اما ما سئلت عنه ارشد؟ الله و ثبتك و وقاكمن امر المنكرين لى من اهل بيتنا و بنى عمنا.
فاعلم انه ليس بين الله عزوجل و بين احد قرابه و من انكرنى فليس منى و سبيلهسبيل ابن نوح (ع )
و اما سبيل عمى جعفر و ولده فسبيل اخوه يوسف (ع ) واما الفقاع فشربه حرام و لاباسبالشلماب .
و اما اموالكم فلاتقبلها الا لتطهروا فمن شاءفليصل و من شاء فليقطع و ما اتا نا الله خير مما اتاكم . و اما ظهور الفرج فانه الىالله و كذب الوقاتون . و اما قول من زعم ان الحسين (ع ) لميقتل فكفر و تكذيب و ضلال .
و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الى رواه حديثنا فانهم حجتى عليكم و انا حجه الله(عليهم نسخه كمال الدين ) الى ان قال (ع )
و اما المتلبون باموالنا فمن استحل منها شيئا فاكله فانماياكل النيران .
و اما الخمس فقد ابيح لشيعتنا و جعلوا منه فىحل الى وقت ظهور امرنا لتطيب ولادتهم و لا تخبث .
و اما ندامه قوم شكوا فى دين الله على ما و صلونا به فقد اقلنا مناستقال فلا حاجه لنا الى صله الشاكين .
و اما عله ماوقع من الغيبه فان الله عزوجل يقول يا ايها الذين آمنوا لاتسئلوا عن اشياء انتبدلكم تسوكم انه لم يكن احد من آبائى الا و قد وقعت فى عنقه بيعه لطاغيه زمانه وانى اخرج حين اخرج و لا بيعه لاحد من الطواغيت فى عنقى .
و اما وجه الانتقاع بى فى غيبتى فكالا نتقاع بالشمس اذا غيبها عن الابصار السحاب و انىلامان لاهل الارض كما ان النجوم امان لاهل السماء.
فاغلقوا ابواب السوال عما لايعنيكم و لا تتكلفوا علم ما قد كفيتم .
و اكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم . و السلام عليك يا اسحق بن يعقوب وعلى من اتبع الهدى .
ترجمه :
محمد بن يعقوب كلينى از اسحق بن يعقوب روايت كرده كه گفتسوال كردم از محمد بن عثمان عمروى (ره ) اينكه برساند نامه مرا كهسوال كرده بودم در آن از مسائلى كه مشكل شده بود بر من .
پس وارد شد توقيع شريف بخط مولاى ما حضرت صاحب الزمانعجل الله تعالى فرجه الشريف .
و اما ظهور فرج پس بدرستيكه امر آن بسوى خدا است و دروغ مى گويند كسانيكه تعيينوقت ظهور كنند.
و اما حوادث واقعه پس رجوع كنيد در آن بسوى روايت كنندگان حديث ما زيرا آنها حجت منندبر شما و من حجت خدا هستم بر آنها. و دعا بسيار كنيد براىتعجيل فرج بدرستيكه فرج شما در آن است . و سلام بر تو اى اسحق بن يعقوب و بركسيكه متابعت نمايد هدايت و دين حق را. مولف گويداصل توقيع شريف مشتمل بر 17 جواب است كه 12 جواب آنرا مانقل نموديم .
وليكن سه جمله از آنرا بيشتر ترجمه نكرديم چون اكثر جملات توقيع براى عامه مردم درادراكش مشكل و از فهم آنها خارج بود.


حديث چهلم

خصال ص 114
عن جعفر بن محمد عن ابيه محمد بن على عن ابيه على بن الحسين عن ابيه الحسين على (ع )قال ان رسول الله (ص ) اوصى الى اميرالمومنين على بن ابيطالب (ع ) و كان فيمااوصى به ان قال له .
يا على من حفظ امتى اربعين حديثا يطلب بذلك وجه اللهعزوجل والدار الاخره .
حشره الله يوم القيمه مع النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا.
فقال على (ع ) يا رسول الله (ص ) اخبر نى ما هذه الاحاديث .
فقال ان تومن بالله وحده لاشريك له وتعبده و لاتعبد غيره .
و تقيم الصلوه بوضوء سابغ فى مواقيتها و لاتؤ خر ها فان فى تاخيرها من غير علهغضب الله عزوجل .
و تودى الزكوه و تصوم شهر رمضان و تحج البيت اذا كان لكمال و كنت مستطيعا.
و ان لاتعق و الديك و لا تاكل مال اليتيم ظلمنا.
و لا تاكل الربا.
و لا تشرب الخمر و لا شيئا من الاشربه المسكره . و لاتزنى و لا تلوط و لا تمشىبالنميمه و لا تخلف بالله كاذبا.
و لا تسرق . و لا تشهد شهاده الزور لاحد قريبا اوكان بعيدا. و انتقبل الحق فمن جاء به صغيرا كان او كبيرا. و ان لا تركن الى ظالم و ان كان حميما قريبا.و ان لاتعمل بالهوى .
و لا تقذف المحصنه .
و لا ترائى فان ايسر الرياء شرك باللهعزوجل . و ان لاتقول لقصير يا قصى و لا لطويل ياطويل تريد بذلك عيبه .
و ان لاتسخر من احد من خلق الله . و ان تصبر على البلاء و المصيبه . و ان تشكر نعم اللهالتى انعم بها عليك . و ان لاتامن عقاب الله على ذنب نصيبه . و ان لاتقنط من رحمه الله .و ان تتوب الى الله عزوجل من ذنوبك فان التائب من ذنوبه كمن لاذنب له و ان تصر علىالذنوب مع الاستغفار فتكون كالمستهزى ء بالله و آياته و رسله .
و ان تعلم ان ما اصابك لم يكن ليخطئك و ان ما اخطاك لم يك ليصيبك .
و ان لاتطلب سخط الخالق برضا المخلوق . و ان لاتؤ ثر الدنيا على الاخره لان الدنيافانيه و الاخره باقيه .
و ان لاتبخل على اخوانك بما تقدر عليه .
و ان تكون سرير تك كعلانيتك و ان لا تكون علانيتك حسنه و سريرتك قبيحه فان فعلتذلك كنت من المنافقين . و ان لاتكذب و ان لاتخالط مع الكذابين . و ان لا تغضب اذا سمعت حقا.
و ان تؤ دب نفسك و اهلك و ولدك و جير انك على حسب الطاقه . و انتعمل بما علمت . و لا تعاملن احدا من خلق الله عزوجل الا بالحق و ان تكون سهلا للقريب والبعيد و ان لاتكون جبارا عنيدا.
و ان تكثير من التسبيح و التهليل و الدعاء و ذكر الموت و ما بعده من القيمه و الجنه والنار. و ان تكثر من قرائه القرآن و تعمل بما فيه . و ان تستغنم البر و الكرامهبالمومنين و المومنات . و ان تنظر الى كل ما لا ترضى فعله لنفسك فلا تفعله باحد منالمومنين . و لا تمل من فعل الخير. و لا تثقل على احد. و لا تمن على احد اذا انعمت عليه . و انتكون الدنيا عندك سجنا حتى يجعل الله لك جنه فهذه اربعون حديثا فمن اسقام عليها وحفظها عنى من امتى دخل الجنه برحمه الله و كان منافضل الناس و احبهم الى الله عزوجل بعد النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين وحسن اولئك رفيقا.
ترجمه :
امام ششم حضرت صادق (ع ) از آباء گرام خودنقل فرموده كه رسول خدا (ص ) وصيت فرمود بسوى حضرت امير المومنين على بنابيطالب (ع ) و فرمود در ضمن وصيت خود يا على هر كه حفظ نمايد از امت منچهل حديث را كه طلب نمايد به آن رضايت خداوندعزوجل و دار آخرت را. خدا محشور فرمايد او را در روز قيامت با پيغمبران و صديقان وشهيدان و صالحان و آنها نيكو رفيقانى هستند. پس عرض كرد حضرت على (ع ) يارسول الله خبر ده مرا كه آن احاديث چه باشد. پس فرمود: ايمان آوردن بخداونديكهيگانه است و شريك ندارد و عبادت كنى او را و غير او را عبادت نكنى . و اقامه نماز نمودنبا وضوء كامل در وقت خودش و تاخير نياندازى آنرا كه در تاخير نماز بدون عذر غضبخداوند عزوجل است . واداء كنى زكوه را. و ماه رمضان را روزه بگيرى . و حج خانه خدا رابجا آورى در صورت استطاعت و عاق والدين نباشى يعنى پدر و مادر را از خود نرنجانى. و ظلما مال يتيم را نخورى . و ربا نخورى . و خمر و هيچيك از اشربه مسكره را نياشامى .و زنا و لواط نكنى و سخن چينى و نمامى ننمائى . و قسم دروغ بخدا نخووى . و سرقت ودزدى ننمائى .
و شهادت دروغ ندهى براى احدى خويش باشد يا بيگانه . و حق راقبول كنى از هر كه بياورد آنرا صغير باشد. ياكبير. وميل و ركون بظالم نكنى اگر چه خويش نزديك باشد. و بهوى و هوسعمل ننمائى . و نسبت زنا بزن عفيفه ندهى . و ريا نكنى زيرااقل رياء شرك بخداوند عزوجل است . و نگوئى بكوتاه قامت يا قصير و بلند قامت ياطويل اراده كنى باين عبارت عيب او را.
و مسخره و استهزاء نكنى احدى از خلق خدا را و صابر باش بر بلاء و مصيبت . و شكر كننعمتهاى خدا را كه بتو انعام كرده است . و از عقاب خدا ايمن مباش بواسطه گناهيكه كردهاى . و از رحمت خدا نااميد مباش . و توبه و بازگشت كن از گناهان خود بسوى خداوندعزوجل زيرا توبه كننده از گناهان خود مثل كسى است كه گناه ندارد.
و اصرار بر گناهان مكن با استغفار پس خواهى بود مانند استهزاء كننده بخدا و آيات وپيغمبران او. و بدانكه آنچه بهره تو شده است از دست تو نخواهد رفت و آنچه از دستترفت بتو نخواهد رسيد. و غضب خالق راطلب نكنى بواسطه رضايت مخلوق و اختيار نكنى ومقدم ندارد دنيا را بر آخرت براى اينكه دنيا فانى است و آخرت باقى است . وبخل نورزى بر برادران خود به آنچه قدرت دارى . باطن و ظاهرت يكى باشد خوشظاهر و بد باطن مباش ‍ كه اگر چنين باشى از جمله منافقين خواهى بود. و دروغ نگو و بادروغگويان هم رفاقت مكن . و هرگاه حق را شنيدى غضب مكن . و ادب كن خودت را واهل خود و همسايگانت را بمقدار طاقت و توانائى خودت . وعمل كن به آنچه ميدانى . و معامله مكن با احدى از خلق خداوندعزوجل مگر بحق و راستى . و با خويش و بيگانه خوشرفتار باش و جبار معاند نباش . وبسيار سبحان الله و لااله الا الله بگو.
و بسيار دعا كن . و بسيار ياد كن مرگ و مردن و ما بعد آن را قيامت و بهشت و جهنم را.
و بسيار قرآن بخوان و عمل كن به آنچه در او هست . و غنيمت شمر نيكى و كرامت را بمردانمومن و زنان مومنه . و ملاحظه كن هر چه را براى خود نمى پسندى پس بجا نياور باحدى ازمومنين . و از فعل خير ملول و خسته نشو. وباروكل بر احدى نباش . و بر احدى منت نگذار هرگاه انعام كنى بر او. و دنيا را نزد خودزندانى بدان تا خدا قرار دهد براى تو بهشت را.
پس اين چهل حديث است كه هر كه استقامت نمايد بر آنها و حفظ كند آنها را از امت من واردبهشت شود بواسطه رحمت خدا. و بوده باشد ازافضل مردمان و محبوب ترين آنها بسوى خداوندعزوجل بعد از انبياء و اوصياء. و محشور كند خدا او را در روز قيامت با پيغمبران و صديقانو شهيدان و صالحان و آنها نيكو رفيقانى هستند.


خاتمه

در بيان چند مطلب است :
مطلب اول در احاديثى كه مشتمل بر مواعظ كثيره و فوائد بسيارى است :


اول :

موعظه حضرت امير المومنين (ع )بنوف بكالى كه يكى از اصحاب بزرگوار ومشتمل بر 15 جمله است .
ترجمه :
صدوق (ره ) بسند خود از نوف بكالى روايت كرده كه گويد حضور حضرت امير المومنين(ع ) رسيدم و حال آنكه آنحضرت در فضاى مسجد كوفه بود پس عرض كردم السلامعليك يا امير المومنين و رحمه الله و بركاته .
فرمود و عليك السلام و رحمه الله و بركاته . عرض كردم يا امير المومنين مرا موعظهبفرمائيد. فرمود يا نوف احسان كن با بسوى تو احسان شود. عرض ‍ كردم زياد كن مرا يااميرالمومنين (ع ). فرمود رحم كن تا رحم كرده شوى . عرض كردم زياد كن مرا يااميرالمومنين (ع ) فرمود يا نوف بگو خير را تا بخير و خوبى ياد كرده شوى . عرضكردم زياد كن مرا يا اميرالمومنين (ع ) فرموده اجتناب كن از غيبت كردن زيرا غيبت نان خورشسگهاى جهنم است . پس فرمود اى نوف دروغ ميگويد كسيكه گمان داردحلال زاده است و حال آنكه ميخورد گوشتهاى مردم را بغيبت كردن .
و دروغ ميگويد كسيكه گمان دارد حلال زاده است وحال آنكه دشمن دارد مرا و دشمن دارد ائمه اى از فرزندان مرا. و دروغ ميگويد كسيكه گماندارد حلال زاده است و حال آنكه دوست دارد زنا را.
و دروغ ميگويد كسيكه گمان دارد كه ميشناسد خداوندعزوجل را و حال آنكه جرئت ميكند بر معصيتهاى خداوند در هر روز و شب .
يا نوف قبول كن وصيت مرا نقيب و عريف و گمرك چى و بريد نباش .
يا نوف صله رحم كن تا خدا عمر ترا زياد كند. و نيكوكن خلق خود را تا خدا سبك گرداندحساب تو را. اى نوف اگر ميخواهى با من باشى در روز قيامت پس ياور ظالمين نباش . يانوف هر كه دوست دارد ما را در روز قيامت با ما خواهد بود و اگر مردى دوست دارد سنگى راهر آينه خداوند او را با آن محشور نمايد. يا نوف بپرهيز از اينكه زينت كنى براى مردمولكن مبارزه نمائى با خداوند تعالى بمعصيت نمودن كه اگر اينطور باشى خدا تو رارسوا نمايد در روزيكه ملاقات كنى او را. يا نوف حفظ كن از من آنچه را كه گفتم براىتو تا بخير دنيا و آخرت نائل شوى .


دوم :

در وصيت حضرت رسول خدا (ص ) بحضرت امير المومنين كهمشتمل بر 12 جمله است .
مرحوم صدوق رحمه الله بسند خود از حضرت صادق (ع ) از آباء گرام خودنقل فرموده از حضرت على بن ابيطالب (ع ) ازرسول خدا (ص ) كه فرمود در وصيت خود به آن حضرت يا على سه چيز درجات و سهچيز كفارات و سه چيز مهلكات و سه چيز منجيات است . اما درجات پس آن وضوءكامل در هواى سرد گرفتن و انتظار وقت نماز بعد از نماز كشيدن و در شب و روز بطرفجماعتها رفتن است .
و اما كفارات پس آن افشاء سلام كردن و خورانيدن طعام و تهجد و نماز شب خواندن است درموقعيكه مردم خوابند.
حقير گويد نظير اين سه چيز است اين حديث شريف .
فرمودند رسول خدا (ص ) كه بهترين شما كسانى هستند كه طعام بخورانند و سلام رااظهار و افشا كنند و نماز بخوانند و حال آنكه مردم خوابند. و اما مهلكات پس آنبخل مطاع و نافذ و هواى نفس كه پيروى شود و عجب و خود پسندى است . و اما منجيات پسآن ترسيدن از خداوند در پنهان و آشكار و ميانه روى درحال ثروت و فقر و كلمه حق و عادلانه گفتن درحال رضا و غضب است .
مولف گويد مانند اين سه چيز است اين حديث شريف كه ما آنرا براى تكثير فايدهنقل مى نمائيم .
حضرت باقر العلوم (ع ) فرمود كه سليمان بن داود (ع ) گفت داده شديم ما آنچه بمن دادهشده و آنچه داده نشده اند عالم شديم ما به آنچه مردم مى دانند و آنچه نمى دانند.
پس نيافتيم ما چيزيراكه افضلباشد از ترسيدن از خداوند تعالى در پنهان و آشكار و ميانه روى درحال دارائى و ندارى و گفتار حق در حال رضا و غضب و تضرع و زارى نمودن بسوىخداوند عزوجل در همه حال .


سيم :

در قرار دادن خداوند عالميان پنج چيز را در پنج چيز و طلب كردن مردم در پنج چيزديگر.
روايت شده از حضرت پيغمبر اكرم (ص ) كه فرمود خداوند تعالى فرموده بدرستيكه منقرار دادم پنج چيز را در پنج چيز و مردم طلب ميكنند در پنج چيز ديگر پس كى و چه وقتمى يابند آنرا يعنى ابدا به آن نميرسند. اول بدرستيكه قرار دادم عزت و بزرگى رادر طاعت خودم و مردم طلب ميكنند در ابواب سلاطين پس كى مى يابند آنرا.
دوم و قرار دادم علم و حكمت را در گرسنگى و مردم طلب ميكنند در سيرى پس كى مى يابندآنرا. سوم و قرار دادم راحت را در بهشت و مردم طلب ميكنند در دنيا پس كى و چه وقت مىيابند آنرا. چهارم و قرار دادم ثروت و توانگرى را در قناعت و مردم طلب ميكنند در زيادىمال پس كى مى يابند آنرا. پنجم و قرار دادم رضايت و خوشنودى خودم را در مخالفت هوىو هوس و مردم طلب مى كنند در مخالفت من پس كى مى يابند آنرا.
مولف گويد نظير حديث مذكور اين حديث شريف است كه براى تكثير فايدهبنقل آن تبرك ميجوئيم .
حضرت صادق (ع ) فرمود مقاصد و منظور مردم در اين دنياى فانى چهار چيز است :
ثروت و توانگرى آسايش و راحتى كمى اندوه و فراغت خاطر عزت و بزرگى .
اما ثروت و توانگرى پس موجود است در قناعت كردن هر كس طلب نمايد آنرا در زيادىمال نمى يابد آنرا. و اما آسايش و راحتى پس موجود است در سبكبارى پس هر كس طلبنمايد در سنگينى بار نمى يابد آنرا.
و اما كمى اندوه فراغت خاطر پس موجود است در كمىشغل پس هر كه طلب نمايد آنرا در زيادى شغل نمى يابد آنرا و اما عزت و آقائى پسموجود است در فرمانبردارى خالق و خداوند تعالى پس هر كه طلب نمايد آنرا در خدمتمخلوق نمى يابد آنرا.


چهارم :

در موعظه جبرئيل امين در حضور رسول خدا (ص ) كهمشتمل بر پنج جمله است .
امام ششم حضرت صادق (ع ) فرمود كه رسول خدا (ص ) فرمودبجرئيل مرا موعظه كن .
عرض كرد يا محمد (ص ) زنده باش هر چه ميخواهى بدرستيكه تو ميميرى . و دوست بدارهر چه را كه ميخواهى همانا از او جدا ميشوى . و بجا بياور هر چه را كه ميخواهى بدرستيكهملاقات خواهى كرد پاداش آنرا. شرافت مومن نماز خواندن او است در شب . و عزت مومنصرفنظر نمودن او از عرض و آبروى مردم است .


پنجم :

حضرت رسول خدا (ص ) فرمود يا اباذر غنيمت بشمار پنج چيز را پيش از رسيدن پنجچيز ديگر: اول جوانى خود را پيش از پيرشدن . دوم سلامتى خود را پيش از بيمار شدن .سوم بى نيازى و توانگرى خود را پيش از فقير شدن . چهارم فراغت خود را پيش ازگرفتار شدن . پنجم حيات و زندگانى خود را پيش از مردن


ششم :

در وصيت حضرت رسول خدا (ص ) حضرت امير المومنين (ع ) را بچهار چيز در وقتفرستادن آنحضرت را به يمن .
امام هشتم حضرت رضا (ع ) از آباء گرام خودنقل فرموده كه حضرت رسول خدا (ص ) فرستاد حضرت على (ع ) را بسوى يمن (و وصيتفرمود او را بچهار چيز ) فرمود يا على وصيت ميكنم ترا بدعا كردن زيرا اجابت در دعاكردن است . و وصيت ميكنم ترابشكر كردن زيرا زيادتى نعمت در شكر كردن است . و نهىميكنم ترا از مكر و حيله زيرا كه نميرسد مگر مگر باهلش .
ونهى ميكنم ترا از ظلم كردن زيرا هر كه بر او ظلم شود خداوند يارى مينمايد او را.


هفتم :

در مردن دلها و مستجاب نشدن دعا بواسطه ده چيز.
در كتاب اثنى عشريه است كه سوال كردند از حضرترسول خدا (ص ) براى چيست كه ميخوانيم خدا را پس مستجاب نمى كند دعاى ما را وحال آنكه خداوند تعالى فرموده است ادعونى استجب لكم يعنى بخوانيد مرا تا مستجابكنم دعاى شما را.
فرمود بدرستيكه دلهاى شما مرده است بواسطه ده چيز:
اول بدرستيكه شما ميشناسيد خدا را پس ادا نمى كنيد طاعت او را.
دوم بدرستيكه ميخوانيد قرآن را پس بان علم نمى كنيد.
سوم ادعا ميكند محبت رسول خدا را و حال آنكه دشمن داريد اولاد او را. چهارم ادعا ميكند عداوتو دشمنى شيطان را و حال آنكه موافقت ميكنيد او را.
پنجم ادعا مى كنيد محبت بهشت را پس براى آنعمل نمى كنيد.
ششم ادعا مى كنيد ترسيدن از جهنم را و حال آنكه بدنهاى خود را در آن مى افكنيد.
هفتم مشغول ميشويد بعيبهاى مردم در صورتيكه از عيوب خود غافليد.
هشتم ادعا مى كنيد بغض دنيا را و حال آنكه جمع مى كنيد آنرا.
نهم اقرار بمردن داريد لكن مهيا براى آن نميشويد.
دهم دفن مى كنيد مردگان خود را پس از آنها عبرت نمى گيريد. پس از اين جهت دعاى شمامستجاب نمى شود.


هشتم :

هر وقت در ميان امت ده خصلت ظاهر شود خداوند تعالى عقاب مى كند آنها را بده چيز.
حضرت رسولخدا (ص ) فرمود هرگاه ظاهر شود در ميان امت من ده خصلت خداوند تعالى عقاب نمايد آنهارا بده چيز.
گفته شد كه آنها چيست يا رسول الله (ص ) فرمود: هر وقت دعا كم كنند بلانازل شود. و هرگاه ترك كنند صدقات را امراض زياد شود. و هر وقت منع كنند زكوه راحيوانات هلاك شوند. و هرگاه پادشاه ظلم كند باران قطع شود. و هر وقت زنا ميان آنهازياد شود مرگ مفاجات و ناگهانى زياد شود. و هرگاه ربا و سود پول زياد شود زلزله زياد شود. و هر وقت بخلاف ماانزل الله تعالى حكم كنند خداوند دشمن را بر آنها مسلط گرداند. و هرگاه عهد و پيمانرابشكنند خدا آنها را بقتل مبتلا كند. و هر وقت كيل و وزن را كم دهند خداوند آنها را بگرانىگرفتار نمايد. پس قرائت فرمود آيه 41 سوره روم را. يعنى ظاهر شود فساد دربيابان و دريا بواسطه بدى اعمال مردم تا بچشاند خدا به آنها جزاىاعمال آنها را تا شايد از گناهان رجوع كنند و برگردند.


نهم :

هرگاه خداوند عزوجل غضب كند برامتى و بر آنها عذابنازل نشود هفت بلا بر آنها مسلط گردد.
اصبغ بن نباته از حضرت امير المومنين (ع ) نقل نموده كهرسول خدا (ص ) فرمود هرگاه خداوند عزوجل غضب نمايد بر امتى و عذاب بر آنهانازل نشود. نرخهاى آنها گران شود. و عمرهاى آنها كوتاه گردد. و تاجرها فايده و سودنبرند.
و ميوه هاى آنها پاكيزه و فراوان نشود. و نهرهاى آنها سرشار نشود. و باران از آنها حبسو گرفته شود. و اشرار و بدان بر آنها مسلط گردند. خلاصه حديث شريف اين است كهاگر عذاب بنيان كن مردم را هلاك نكند بواسطه گناه و معصيت بهفت بلا گرفتار شوند.


دهم :

در افسوس خوردن مردگان و غبطه بردن آنها به پنج چيز.
در ارشاد القلوب است كه حضرت رسول اكرم (ص ) فرمود هيچ شبى نيست مگر اينكه ملكالموت ندا ميكند يا اهل القبور براى كه و چه غبطه ميخوريد امروز وحال آنكه آشكارا ديديد امر آخرت را. مردگان در جواب گويند: ما غبطه و افسوس ميخوريمبر مومنين كه در مساجدشان نماز مى خوانند و ما نمى خوانيم . و آنها زكوه ميدهند و ما زكوهنمى دهيم . و آنها ماه رمضان را روزه مى گيرند و ما روزه نمى گيريم . و آنها تصدقميدهند و ما نمى دهيم . و خدا را زياد ذكر مى كنند و ما ذكر نمى كنيم ، و پس واحسرتا برآنچه فوت شد از ما در دار دنيا حقير گويد قبل از آنكه مرگ ما برسد و حسرت و افسوسببريم بهتر آنكه در همين جا بيدار شويم و قدر واجبات واعمال خير و نعمتهاى الهى را بدانيم زيرا كه فردا بر اينگونهاعمال صالحه و نعم الهيه دسترسى نداريم .

بكوش امروز تا تخمى بكارى
كه فردا بر جوى قدرت ندارى
و مناسب همين مقام است :
عمرم در اين جهان پى سود و زيان گذشت
عمر عزيز بين كه چسان را يگان گذشت
يك روز در بهار گذشت و كنار گل
روز دگر بماتم گل در خزان گذشت
دردا كه روزگار جوانى و خوشدلى
چون باد نوبهار و چو آب روان گذشت
و چه خوب فرموده ناصر الدين شاه در بيوفائى دنيا و با سرعت گذشتن دوران عمر.
در اين دير موحش در اين دار فانى
نماند و نماند كسى جاودانى
عمارت چه سازى بجا نيست باقى
بخاكست كاخ انوشيروانى
كجا رفت ضحاك بى باك طاغى
چه شد كاوه و بيرق كاويانى
بيك تب بيك درد سر مى نيارزد
قباى قبادى و تاج كيانى
جهان چون عروس اندر آغوشت آيد
مپندارى وى را ببر يار جانى
تو اى ناصر الدين زمانى بخود آى
كه روزى سر آيد تو را زندگانى

يازدهم :

در خطاب خداوند تعالى به بندگانش كه شش چيز از جانب شما است .
از جمله احاديث قدسيه است كه خداوند تعالى فرموده اى بندگان من شش ‍ چيز از من و ششچيز از شما است . اول بلاء از من و صبر و شكيبائى از شما است . دوم آمرزش از من و توبهنمودن از شما است . سوم روزى دادن از من و شكر نمودن از شما است . چهارم بهشت از من وفرمانبردارى از شما است . پنجم قضا از من و راضى بودن از شما است . ششم اجابتنمودن از من و دعا كردن از شما است


next page

fehrest page

back page