|
|
|
|
|
|
مقدمه سوم در سهام است وارث ارثى كه مى برد يا به فريضه است يا به قرابت ، و منظور از فريضه آنسهمى است كه خدايتعالى معين كرده و در قرآن مجيدش ذكر فرموده ، و آن شش سهم است كهصاحبانش سه طائفه اند: 2/1، 4/1، 8/1، 3/1، 3/2، 6/1. اول (2/1)، براى سه طايفه است : اول دختريكه تنها باشد يعنى ميت به غير او فرزندىنداشته باشد و حتى اگر فرزند ديگرى هست لكن بعلتى ممنوع از ارث است نصف را بهآن دختر مى دهند، و قيد نبودن ممنوع از ارث مختص به اين طبقه نيست در همه طبقات و درجاتكه بعدا ذكر مى شود معتبر است . دوم خواهر يگانه به شرطيكه ابوينى و يا پدرىباشد، و اما خواهر مادرى نه ، و اين بشرطى نصف مى برد كه برادرى غير ممنوع از ارثنداشته باشد. سوم شوهر است اين نيز بشرطى نصفاموال همسر خود را به ارث مى برد كه همسرش از هيچ شوهرى فرزند و فرزندزاده (هرچه پائين رود) نداشته باشد. دوم (4/1)، براى دو طائفه است : اول شوهر، در صورتيكه زوجه مرده او بعد از مرگشفرزندى يا فرزندزاده اى (نهر چه پائين رود) بجا گذاشته باشد، دوم زوجه است كهاگر شوهرش از دنيا برود بشرطى يك چهارماموال او را مى برد كه از هيچ زنى فرزند يا فرزندزاده اى (هر چه پائين رود) نداشتهباشد. سوم (8/1)، براى يك طائفه است و آن زوجه دائمى است كه شوهرش فرزند يافرزندزاده اى (هر چه پائين رود) داشته باشد. چهارم (3/1)، براى دو طائفه است : اول ، مادر است ، بشرطيكه ميت (كه فرزند او هست ) بلاعقب مرده باشد، يعنى هيچ فرزند يا فرزندزاده اى (هر چه پائين رود) نداشته باشد،البته به شرطى كه ميت برادر و خواهر متعدد نداشته باشد و گرنه با شرائطششگانه ايكه گذشت نمى گذارد مادر بيش از يك ششم ببرد. دوم برادر و خواهر مادرىاست كه اگر متعدد باشند جمعا يك سوم ارث را مى برند. پنجم (3/2)، براى دو طايفه است : اول اينكه ميت پسر نداشته و تنها دو دختر و يا بيشترداشته باشد. دوم دو خواهر ابوينى يا بيشتر بدون اينكه برادرى ابوينى داشته باشندو يا اگر خواهرانش پدرى هستند برادرى پدرى نداشته باشند. ششم (6/1)، براى سه طائفه است : اول پدر ميت در صورتيكه ميت فرزند داشته باشدكه در هر حال يك ششم اموال فرزندش را مى برد. دوم مادر ميت در يك صورت و آن جائىاست كه فرزند متوفاى او فرزند و برادر داشته باشد به شرحى كه گذشت . سومبرادر يا خواهر مادرى است بشرطيكه از ناحيه آن مادر متعدد نباشند. بنابراين از آنچه گذشت معلوم شد فريضه هاى ششگانه ارث عبارتند از: 1. نصف (2/1)، 2. نصف نصف (4/1)، 3. نصف نصف نصف (8/1)، 4. دو ثلث (3/2)، 5.نصف آن (3/1)، 6. نصف نصف آن (6/1)، مساءله 1 - از آنچه گذشت روشن شد كهاهل طبقه سوم از انساب فريضه اى ندارند زيرا ديديم هيچيك از آن شش كسرشامل حال عمو و عمه ها، دائى و خاله ها نشد، پس ارث اين طبقه تنها از راه قرابت است ، ونيز روشن شد كه ارث بردن زن از شوهر و شوهر از زن همه چا به فريضه است مگر دريك صورت ، و آن در موردى است كه ميت زن باشد و به غير از همسرش و امام عليه السلاموارثى ديگر نداشته باشد، كه در اينجا فرض او را بعنوان فريضه باو مى دهند وبقيه را هم بعنوان رد به او مى دهند و بقيه را به امام عليه السلام مى دهند. اين بودوضع طبقه سوم ، و اما طبقه اول و دوم ، بعضى از آنها بطور مطلق فرض دارند مانندپسر و برادر ابوينى و يا پدرى ، و بعضى از آنها بطور مطلق فرض دارند مانند مادر،و بعضى ديگر در يك حال فرض دارند و در حالى ديگر ندارند مانند پدر و اگر ميتفرزند داشته باشد پدرش فرض دارد و آن يك ششم است و اگر نداشته باشد همهمال را به قرابت مى برد، و همچنين است يك خواهر و دو خواهر پدرى و ابوينى كهاگر ميتبرادر هم داشته باشد آنها فرض ندارند و اگر نداشته باشد آنها فرض دارند و آننصف تركه است . مساءله 2 - از آنچه گفته شد روشن گرديد كه صاحبان فرض دوقسمند: طائفه اول آنهائى هستند كه بغير از يك فرض ندارند و فرضشان بخاطرتبدل احوال نه كم مى شود و نه زياد مانند پدر، كه در صورت فرزند داشتن ميت فرضدارد كه يك ششم است در همه احوال همان است و تغيير نمى كند، (البته بحث دربارهفرض است و اما از نظر رد مورد بحث نيست و ممكن است ببرد)، و نيز مانند يك دختر و دودختر و بيشتر كه با نبودن پسرى براى ميت و همچنين يك خواهر و دو خواهر پدرى و ياابوينى كه اگر ميت برادر نداشته باشد فرض دارند و آن در يك دختر و يك خواهر نصفو در دو دختر و دو خواهر دو ثلث است ، اين چند طايفه گر چه در يكحال فرض دارند و در حال ديگر ندارند لكن هيچگاه اين فرضشان دستخوش تغيير نمىشود. گاهى هم مى شود وارثى كه در همه حال فرض دارد فرضش بخاطرتبدل احوال دگرگون نمى شود مانند برادر مادرى و خواهر مادرى كه اگر يك نفر باشديك ششم و اگر متعدد باشد يك سوم مى برند و هرگز كم و زياد نمى شود. طايفه دوم آنهائى هستند كه فرضشان بخاطرتبدل احوال كم و زياد مى شود مانند مادر كه در يك صورت (در صورتيكه ميت فرزندنداشته باشد) ثلث اموال را و در صورت ديگر يك ششم آن را مى برد، و همچنين زن وشوهر كه اگر ميت زن باشد و فرزند نداشته باشد شوهرش نصفمال را مى برد و اگر داشته باشد يك چهارم را، و اگر ميت مرد باشد زوجه او در صورتنبودن فرزندى براى ميت يك چهارم مى برد و با بودن فرزند يك ششم . مساءله 3 - غير اصنافى كه شمرديم و همه داراى فرض بودندوارث هاى ديگرى هستند كه فرض ندارند ولى به قرابت ارث مى برند. مساءله 4 - اگر يكى از جد و جده مادرى و يا هر دو با بستگانپدرى ميت ، مثلا با برادر و خواهر پدرى يا ابوينى ميت ، وارث او بودند، و يا مثلا با جدو جده پدرى ميت وارث او بودند، ثلث مجموع تركه را مى برند و اگر نقصى وارد آيدبر كسانى وارد مى شود كه داراى فرض هستند، پس اگر ورثه ميت عبارت باشند ازشوهر او و جد يا جده مادرى و يك خواهر ابوينى نصف تركه را به شوهرش مى دهند و يكثلث آن را به جد مادرى اش كه اگر جده هم دارد بين آن دو تقسيم مى شود و بقيه را كهيك ششم است به يك خواهر پدرى مى دهند با اينكه فرض او نصف تركه بود، و در عينحال جدهاى چهارگانه (پدر و مادر پدر، پدر و مادر مادر) فرض ندارند و ارث بردنشانبه قرابت است . مساءله 5 - فروض ششگانه با در نظر گرفتن اجتماع هر يك بابقيه سى و شش صورت مى شود كه حاصل ضرب شش در شش است منتهى پس از حذفصورتهاى تكرارى كه پانزده صورت است بقيه بيست و يك صورت امكان تصور دارد. مساءله 6 - بيست و يك صورتيكه گفتيم امكان تصور دارد دو قسممى شوند، بعضى از آنها اجتماعشان صحيح است و بعضى از آنها ولو بخاطر بطلانعول (17) ممكن نيست اجتماع كنند كه هشت صورت دارد: 1. اجتماع نصف با دو ثلث 2. اجتماع ربع با ربع 3. اجتماع ربع با ثمن 4. اجتماع ثمن با ثمن 5. اجتماع ثمن با ثلث 6. اجتماع دو ثلث با دو ثلث 7. اجتماع ثلث با ثلث 8. اجتماع ثلث با سدس و بقيه صور سيزده گانه اجتماعشان صحيح است : براى اينكه نصف با پنج سهم ازسهام ششگانه جمع مى شود، اول آنكه نصف بامثل خودش جمع مى شود، مثل اينكه زنى از دنيا برود و شوهرى با يك خواهر ابوينى و ياپدرى بر جاى بگذارد كه نصف تركه اش را شوهر و نصف ديگر را خواهرش مى برد،دوم اجتماع نصف با يك چهارم است مثل اينكه از ميت شوهرى بماند و يك دختر، سوم اجتماعنصف با ثمن است مثل اينكه مردى از دنيا برود و از او زوجه اى بماند با يك دختر، چهارماجتماع نصف با ثلث است مثل اينكه زنى بميرد و از او شوهرى بماند و مادرى كه شوهرنصف را مى برد و مادر اگر حاجب نباشد ثلث را مى برد، پنجم اجتماع نصف با سدس استمثل اينكه زنى بميرد و از او شوهرى بماند و يك نفر كلاله مادرى . بنابر بيانى كهگذشت نصف كه يكى از سهام ششگانه است با همه سهم جمع مى شود الا در يك صورت وآن هم بخاطر بطلان عول است ، پس اگر دو خواهر با شوهرى وارث زنى شوند آنچهسهم مى برند به قرابت است نه به فرض و چون نصف با دو ثلث جمع نمى شودكمبود از سهم دو خواهر برداشته مى شود. و اما ربع 4/1، با سه سهم از شش سهم جمع مى شود،اول اجتماع ربع با دو ثلث است مانند اينكه زن از دنيا برود و شوهرى و دو دختر بر جاىبگذارد، دوم اجتماع ربع با ثلث است مانند اينكه مردى بميرد و زن وكلاله مادرى متعددبر جاى گذارد كه يك چهارم تركه را به زن و يك سوم آن را به كلاله اش مى دهند، سوماجتماع ربع با سدس است مانند اينكه مردى بميرد و زن و يك نفر از كلاله مادرى بر جاىگذارد كه يك چهارم مال را به زن و يك ششم آن را به كلاله مادرى او مى دهند. و اما ثمن 8/1، با دو سهم از سهام ششگانه جمع مى شود،اول اجتماع ثمن با دو ثلث است مانند بر جاى ماندن زنى از شوهر و دو دختر او كه يكهشتم اموال را به زن و دو ثلث آن را به دو دختر مى دهند، دوم اجتماع ثمن با سدس استمانند بر جاى ماندن زنى از شوهر با يكى از ابوين او با وجود فرزند براى ميت كه يكهشتم تركه را به زن و يك ششم را به پدر يا مادرش و بقيه را به فرزندان مى دهند. و اما دو ثلث 3/2، با دو سهم از سهام ششگانه جمع مى شود،اول اجتماع دو ثلث با ثلث است مانند بر جاى ماندن دو خواهر پدرى و بيشتر و برادرانىمادرى كه دو ثلث تركه را به دو خواهر پدرى و يك ثلث را به برادران مادرى مى دهند،دوم اجتماع دو ثلث با سدس است مانند باقى ماندن دو دختر و يكى از پدر و مادر كه دوثلث مال را به دو دختر و يك ششم آن را به پدر يا مادر مى دهند. و اما سدس 6/1، تنها با يك سهم از سهام ششگانه جمع مى شود و آن اجتماع سدس باخود سدس است مانند اينكه شخصى از دنيا برود و پدر و مادر و فرزند بر جاى گذاردكه يك ششم مال را به پدر و يك ششم را به مادر و بقيه را به فرزندان مى دهند. (تنبيه ) عول و تعصيب باطلند مساءله 1 - ورثه ايكه براى ميت موجودند و همه داراى فرض باشندسه جود تصوير مى شوند: صورت اول ، اينكه فرض آنها برابر با تركه ميت است (يعنى تركه ميت كه همواره يكواحد را تشكيل مى دهد برابر باشد با جمع آن سهام ،مثل اينكه ورثه او يكى داراى فريضه 2/1 و ديگرى 3/2 و يكى ديگر 3/1 باشد كهجمع اين سه كسر همان واحد و يك عدد صحيح است ) مثلا وارث ميت پدر و مادر و دختران متعددباشند كه هر يك از پدر و مادر يك ششم مى برند و دختران دو سوم كه در نتيجه جمعسهام همان واحد صحيح مى شود. صورت دوم ، اينكه تركه بيشتر از سهام است كه در اينصورت آنچه زياد مى آيد رابصاحبان فرض مى دهند نه به آنهائيكه ارث بردنشان به قرابت است ، مانند عصبه ميتيعنى هر انسان مذكرى كه يا بدون واسطه منتسب به ميت است و يا بواسطه انسان مذكرديگر، بنابراين اگر در موردى وارث ميت منحصر باشد به يك دختر و مادر ميت نصفتركه را به دختر و يك ششم آن را بعنوان فرض به مادر مى دهند و دو ششم باقيماندهرا دوباره بهمان نسبت نصف و سدس تقسيم مى كنند يعنى چهار قسمت نموده سه قسمت آن رابه دختر و يك قسمت را به مادر مى دهند، (تعصيب كه فتواى فقهاىاهل سنت است اين است كه اين دو ششم را بايد به عصبه ميت داد)، اما اگر ورثه ميت منحصربود به چند دختر و مادرش ، دو ثلث از تركه را بعنوان فرض بين دختران تقسيم و يكششم را بهمين عنوان فرض به مادر مى دهند و يك ششم باقيمانده را پنج قسمت نموده (بهنسبت سهام يعنى 4 و 1) كه چهار قسمت را بر دختران و يك قسمت را به مادر مى دهند، و اماعصبه ميت سماق بمكند. صورت سوم ، اينكه تركه كمتر از سهام باشد و اين همواره در مواردى پيش مى آيد كهدر بين ورثه يك دختر و يا دو دختر و بيشتر و يا يك خواهر ابوينى و يا پدرى يا دوخواهر و بيشتر ابوينى يا پدرى در ميان باشد و كمبودتر كه بر همين نامبردگان واردمى شود، بنابراين اگر وارث ميتى يك دختر و پدر و مادر و شوهر او باشند (تركهوافى به همه سهام يعنى 2/1 دختر، 4/1 شوهر و 6/1 پدر و 6/1 مادر نيست زيرا جمعاين سهام مى شود 12/13 در حاليكه كل تركه 12/12 است ) در نتيجه يك دوازدهم كهنصف سدس است بر سهم دختر وارد مى كنند و فرض شوهر و پدر و مادر راكامل مى دهند، و اگر در همين فرض بجاى يك دختر دختران متعدد باشند كه سهم الارثشاندو ثلث است جمع سهام مى شود 12/15 و 12/3 كه ربع تركه است بر دختران وارد مىآيد، و همچنين است در مثالهاى ديگر، (اهل سنت در اينجاقائل به عول هستند يعنى مى گويند كمبود بر همه وارد مى شود كه اين از نظر شيعهباطل است ). مساءله 2 - در صورت دوم كه صورت زياد آمدن تركه از سهام بودو گفتيم آن زيادى را بايد بين صاحبان فرض به نسبت سهمشان رد كرد، به چند طايفهاز صاحبان فرض رد نمى شود: يكى زوجه است بطور مطلق كه فرض او را به او وبقيه را به ديگران مى دهند در هر طبقه كه باشند حتى آخرين طبقه يعنى امام عليه السلام. دوم زوج است كه فرض او را كه نصف تركه است به او و بقيه را بغير او مى دهند مگرآنكه غير او كسى نباشد كه در اينصورت نصف ديگران را بعنوان رد به او مى دهند مگرآنكه غير او كسى نباشد كه در اينصورت نصف ديگر را بعنوان رد به او مى دهند. سوممادر ميت در صورت وجود حاجب (يعنى خواهر و برادر ميت با شش شرطى كه بيانش گذشت )است . چهارم برادر و خواهر مادرى است چه يك نفر باشد و چه چند نفر كه اگر يكى ازاجداد و جده هاى پدر ميت و يا يك برادر پدرى يا ابوينى موجود باشد از مازاد سهام محروممى شوند كه بيانش گذشت . مساءله 3 - فرزندان ميت چه پسر و چه دختر صاحب فرض نيستندآنچه ارث مى برند به قرابت است ، و همچنين پدر ميتى كه بى اولاد در گذشته است ونيز جدها و جده ها بطور مطلق (چه پدر و چه مادرى )، و نيز برادر و خواهر ابوينى وپدرى در صورت وجود ذكور در بين آنها فرضى ندارند، و همچنين تمامى اصناف طبقهسوم يعنى عموها و عمه ها و دائى ها و خاله ها و اولاد آنان هيچ يك فرض ندارند آنچه ارثمى برند به قرابت است . مساءله 4 - اگر براى ميتى هم وارث بالفرض باشد و هم ارثبالقرابت آنچه بصاحب فرض مى رسد به فرض مى برد الباقى را بوارث بهقرابت مى دهند، مثلا اگر از ميتى پدر و مادر و فرزندان ذكور و اناث بر جاى بماندفرض پدر را كه يك ششم است و فرض مادر را كه آن هم يك ششم است به آن دو مى دهندو باقى بين فرزندانش نقسيم مى شود، و اگر وارث ميت تنها والدين او باشند اگرحاجبى براى مادر او باشد يك سدس و اگر نباشد يك ثلث تركه را بعنوان فرض بهاو و الباقى را بعنوان قرابت به پدرش مى دهند، و اگر يك يا چند خواهر ابوينى با جدو جده مادرى ميت جمع شوند يك يا چند خواهر فرض خود را و باقى را جد و جده به قرابتمى برند و بدين منوال است صورتهاى ديگر. در اينجا مقدمات كتاب ميراث به پايان رسيد و اما مقصداول از دو مقصد كتاب ميراث انسابست . مقصد اول در ميراث انساب انسان (خويشاوندان ) سه مرتبه دارند: (مرتبه اول ): مرتبه اول از طبقات ارث پدر و مادر بدون واسطه است اولاد هر چندباواسطه باشد لكن الاقرب فالاقرب يعنى تا از يك پشت كسى باقى است پشت بعدىارث نمى برد. (مرتبه دوم ): برادر و خواهر ميت و اولاد آنان است كه ايشانرا كلاله مى نامند، و نيزاجداد است مطلقا چه پدرى و چه مادرى در اين مرتبه نيز تا كسى از پشت قبلى موجودباشد پشت بعدى ارث نمى برد. (مرتبه سوم ): عموها و عمه ها و دائى و خاله هايند در اين مرتبه نيز تا كسى از پشتقبلى موجود است پشت بعدى ارث نمى برد. مساءله 1 - در مرتبه اولى اگر چنانچه از ميت تنها پدرى ماندهباشد همه مال ميت به قرابت به پدر او مى رسد، و اگر تنها مادرش مانده باشد ثلثمال را بعنوان فرض و بقيه را بعنوان رد مى برد، و اگر هر دو مانده باشند ثلثمال را بعنوان فرض به مادر مى دهند و بقيه را پدر به قرابت مى برد، و اين درصورتى است كه مادر حاجب نداشته باشد (يعنى ميت خواهر و برادر نداشته باشد) وگرنه مادر يك ششم را مى برد و پدر بقيه را، و در اين فرض هر چند برادر و خواهرباعث شدند مادر سهم كمترى ببرد لكن خود آنان ارث نمى برند. مساءله 2 - اگر از ميت تنها يك پسر بماند همهمال را بعنوان قرابت ارث مى برد، و اگر چند پسر بماندمال را بطور مساوى بين خود تقسيم مى كنند، و اگر يك دختر به تنهائى مانده باشد نصفمال را بعنوان فرض و بقيه را بعنوان رد مى برد، و عصبه ميت را نصيبى از ارث او نيست، و اگر دو دختر و يا بيشتر بماند دو ثلث اموال ميت را بعنوان فرض و بقيه را بعنوانرد مى برند، و اگر از ميت هم پسر مانده باشد و هم دختر هر پسرى دو برابر دختر و هردختر نصف يك پسر ارث مى برد، (فرضا اگر يك پسر مانده و يك دخترمال را سه قسمت نموده دو قسمت را به پسر و يكى را به دختر مى دهند.) مساءله 3 - اگر فرزندان ميت با يكى از پدر و مادر او وارثاوباشند، اگر فرزندش تنها يك دختر باشدنصفمال را به فرض مى برد و يكى از ابوين او يك ششم را به فرض مى بردو بقيه كهثلث (و يا 6/2) است را چهار قسمت نموده سه قسم را به دختر و يك قسمترا پدر و مادر ردمى دهند، و اگر فرزندنش دو دختر يا بيشترباشدمال ميت را پنج قسمت نموده چهار قسمت آن را بين دختران بطور مساوى بعنوانفرض و ردتقسيم مى كنند و به يكى از پدر يا مادر يك پنجم باقيمانده رابعنوان فرض و رد مىدهند، (توضيح اينكه دختران از تمامىمال دو ثلث (و يا 6/4) را مى برند كه اگر آن راعدد 30 فرض كنيم سهمدختران 20 مى شود و سهم يكى از ابوين 5 مى شود كه 6/1است و نتيجه 6/1اضافه مى آيد كه 5 تاست و آن را نيز پنج قسمت نموده چهار قسمت رابه دخترانو يك قسمت را به وارث ديگر مى دهند، در مجموع فرض و رد دختران 24 4 +20 مىشود، و فرض و رد يكى از ابوين : 6=1+5 مى شود، بدين جهت بود كهمولفرضوان الله عليه فرموده است از هماناول مال را پنج قسمت نموده چهار قسمت را كه همان24 است به دختران و يك قسمتديگر را كه 6 است به يكى از ابوين بعنوان فرض و ردمى دهند)، و اگر فرزندميت پسر باشد چه يكى و چه متعدد، به يكى از ابوين يك ششمبعنوان فرض مىدهند و بقيه را بين پسران بعنوان قرابت تقسيم مى كنند. مساءله 4 - اگر فرزندان ميت با پدر و مادر او با هم وارث اوباشند در صورتيكه فرزند يك دختر باشد و مادر هم حاجب نداشته باشد، يعنى بتواندسهمى از رد را ببرد، ارث او به پنج قسمت تقسيم مى شود سه قسمت آن را به يك دخترمى دهند كه دو سهم و نيم (نصف تركه ) بعنوان فرض و نيم سهم بعنوان رد است ، دوقسمت ديگر آن را بطور مساوى بين پدر و مادرش بعنوان فرض و رد تقسيم مى شود، و امااگر مادر حاجب داشته باشد يك ششم مال را به او و بقيه را بين يك دختر و پدر بدينصورت تقسيم مى كنند كه مال را چهار قسمت نموده سه قسمت را بعنوان فرض و رد بهدختر و يك قسمت بعنوان فرض و رد به پدر مى دهند (توضيح اين مسئله در مسئلهقبل گذشت .) و اگر دختر متعدد باشد و يا يك پسر يا چند پسر يا هم پسر و هم دخترباشند. در همه اين صور به هر يك از پدر و مادر يك ششم داده مى شود و بقيه را بينفرزندان بطور مساوى (اگر همه يك جنس هستند) يا بطور متفاوت (اگر مختلف هستند)تقسيم مى كنند و بهر پسرى دو برابر دختر مى دهند. مساءله 5 - اگر يكى از پدر يا مادر و يكى از شوهر و زن وارث ميتبوده باشند به هر يك از زن و شوهر نصيب بالاتر را مى دهند (چون فرض در اين استكه ميت فرزند ندارد، پس اگر ميت مرد است به همسرش يك چهارم و اگر زن است بهشوهرش نصف مال را مى دهند)، و بقيه را به پدر او (اگر هست ) بعنوان قرابت و به مادراو (اگر هست ) بعنوان فرض و رد مى دهند. مساءله 6 - اگر پدر و مادر ميت هر دو با يكى از زن و شوهر وارثميت باشند نصيب بالاتر را به زن يا شوهر، و ثلثمال را (البته نه ثلث باقيمانده بلكه ثلث مجموعمال ) اگر حاجبى نباشد به مادر، و اگر حاجبى باشد سدس را بعنوان فرض به مادر وبقيه را بعنوان قرابت به پدر مى دهند. مساءله 7 - اگر اولاد ميت با يكى از زن و شوهر وارث او باشند مثلازن بميرد و شوهر و فرزندانش بمانند نصيب پائين تر كه 4/1 است به شوهر و بقيهرا به فرزندان او مى دهند، كه اگر فرزند يكى باشد همه را مى برد، و اگر متعدد و ازيك جنس باشند بطور مساوى ، و اگر مختلف باشند هر پسر دو برابر يك دختر مى برد. مساءله 8 - اگر پدر و يا مادر ميت با فرزندان او و همسرش وارث اوباشند در صورتيكه فرزند او تنها يك دختر باشد به همسر او نصيب كمترى را مى دهند،و بقيه را چهار قسمت نموده يك قسمت را به پدر و يا مادر او و مابقى را به يك دختر او مىدهند، و اگر دو دختر يا بيشتر باشند در صورتيكه همسر ميت زن او باشد پائين تريننصيب كه يك هشتم است را به او داده و مابقى را پنج قسمت نموده و در بين بقيه تقسيم مىكنند، و اگر شوهر او باشد نصيب پائين تر را به او و يك ششم را به پدر ميت و يامادرش مى دهند و بقيه تركه سهم دختران است كه يا دو نفر يا بيشترند، و اگر فرزندميت پسر باشد چه يك نفر و چه بيشتر، يا از هر دو جنس يعنى پسر و دختر باشد نصيبپائينى همسر را به او و يك ششم از اصل تركه (نه از باقيمانده ) را به پدر يا مادر اومى دهند و بقيه را فرزندان مى برند كه اگر از جنس واحد باشند بطور مساوى تقسيم مىكنند و اگر مختلفند پسر دو برابر دختر مى برد. مساءله 9 - اگر پدر و مادر و فرزندان و همسر ميت وارث او باشند،اگر فرزند ميت تنها يك دختر است شوهر او نصيب پائين تر خود را و پدر و مادرش هركدام سدس از تركه را مى برند، و آنچه كه مى ماند سهم دختر او است و نقصى كه در اينفرض وارد مى شود در سهم او وارد مى شود، (توضيح اينكه سهم يك دختر 6/3 و سهممادر 6/2 و سهم شوهر 6/(5/1) (ربع ) است و جمع اين سهام 6/(5/6) مى شود كه نيمسدس كم مى آيد). و اگر شوهر مرده باشد زوجه اش نصيب پائين تر يعنى يك هشتم رامى برد، و در صورتيكه مادر حاجب نداشته باشد بقيهمال پنج سهم مى شود يك سهم آن را كه قهرا از سدس بيشتر است مادر مى برد و سدس راهم بعنوان فريضه مازاد را بعنوان رد مى برد، و اگر مادر حاجب داشته باشد تنها سدسرا به او مى دهند و بقيه بين پدر و دختر او بدين صورت تقسيم مى شود كه آن را چهارقسمت نموده سه قسمت را بدخترش و يك قسمت را بپدرش مى دهند. و اگر فرزند ميت دودختر يا بيشتر باشد نصيب پائين تر را به همسر او و دو سدس ازاصل مال (نه از باقيمانده ) را به پدر و مادرش و بقيه را به دخترانش مى دهند، در اينجانيز نقص (اگر ميت زن باشد 4/1 و اگر مرد باشد 8/1 است ) بر سهم دختران وارد مىشود، زيرا دو سدس سهم ابوين و دو ثلث سهم دختران تمام ارث را فرا مى گيرد ومحلى براى يك چهارم شوهر و يا يك هشتم زن باقى نمى ماند لاجرم اين كمبود را از سهمدختران بر مى دارند و اگر فرزند ميت يك يا چند پسر و يا هم پسر و هم دختر باشدهمسر او چه مرد باشد و چه زن نصيب پائين را مى برد، و پدر و مادر دو سدس ازاصل مال (نه از باقيمانده ) را بعد از دادن سهم همسر مى برند، و آنچه مى ماند بينفرزندان پسر پخش و دختر پخش تقسيم مى شود. (در اينجا تذكر چند نكته مهم است ) اول - اينكه اولاد اولاد هر چه پائين رود، و قول ما فارسى زبانها نوه و نتيجه و نبيره وپائين تر، در چند چيز قائم مقام اولادند، همانطور كه اگر كسى بميرد و پدر و مادر واولادى از او بر جاى بمانند اولاد ارث پدر و يا مادر خود را با پدر و مادر او تقسيم مىكنند، همچنين اگر از ميت پدر و مادر و نوه بمانند آن نوه نيز ارث مى برد، و همانطور كهاگر ميت اولاد مى داشت پدر و مادر سهم كمترى مى بردند نوه هم داشته باشد حاجب از سهمبردن بيشتر آن دو مى شود، و همانطور كه اگر ميت اولاد مى داشت ارث او به طبقه بعدىو ساير اقارب او نمى رسيد، نوه هم داشته باشد نوبت اقارب ميت نمى رسد،حال چه اينكه ميت پدر و مادرش باقى باشند يا نباشند، خلاصه اولاد هر بطنى قائم مقامآن بطن است و مانع است از اينكه نوبت به بطن بعدى برسد. دوم - نوه و نبيره ميت در ارث بردن از او آن مقدارى را سهم مى برد كه بوسيله آن با ميتمرتبط شده است ، بنابراين دخترزاده هاى ميت سهم مادر خود را از ميت ارث مى برند چهپسر باشند و چه دختر، و اگر ميت تنها يك دختر داشه باشد كه در حيات خود او مرده استبچه هاى آن دختر مصف تركه ميت (مادر مادر يا پدر مادر) را مى برند، و در صورتى كهميت غير يك دختر پدر و مادر نيز داشته باشد باز ورثه دختر نصفمال را مى برند و در هر صورت مازاد را بورثه ردى مى كنند هر چند كه ورثه دختر،پسر باشند زيرا اگر مادرشان زنده بود نصفمال را مى برد و اگر از سهام زياد مى آمد به او رد مى شد. پسرزاده هاى ميت نيز ارثى رامى برند كه اگر پسرزاده يك نفر باشد همهاموال ميت به او مى رسد، و اگر با او صاحب فريضه اى باشداول فريضه او را مى دهند بعد آنچه باقى ماند از آن پسرزاده است . سوم - اگر ميت هم پسرزاده داشته باشد و هم دخترزاده پسرزاده ها دو ثلث و دخترزاده ها يكثلث مال را مى برند، زيرا اگر پدر دسته اول زنده بود دو ثلث و اگر مادر دسته دومزنده بود يك ثلث مى برد، و اگر علاوه بر اين دو دسته از ميت همسرى نيز بر جا ماندهاست آن همسر نصيب كمتر را مى برد و سپس بقيهاموال را آن دو دسته (پسر زاده ها دو ثلث و دخترزاده ها يك ثلث ) مى برند. چهارم - دخترزاده ها مانند پسرزاده ها اگر از يك جنس باشند ارث را بطور مساوى بين خودتقسيم مى كنند و گرنه پسر بخش و دختر بخش مى برند. پنجم - از تركه پدر حبوه او يعنى لباسى كه بر تن داشته و انگشتر و شمشير و قرآنمخصوص پسر بزرگ است . مساءله 1 - اگر پسر بزرگ ميت متعدد باشند به اينكه هر دو در يكروز بدنيا آمده باشند و پسرى بزرگتر از آن دو نباشد حبوه بين آن دو بطور مساوىتقسيم مى شود، همچنين است اگر بيشتر از دو نفر باشند، و اگر فرزند ذكور ميت يك نفرباشد حبوه به او مى رسد، و همچنين است اگر با او خواهر يا خواهرانى بزرگتر از اوباشند. مساءله 2 - در لباس پدر فرقى نيست بين لباس استفاده شده او ولباسى كه براى خود دوخته و هنوز استفاده نكرده ، و نيز فرقى نيست بين اينكه يك دستلباس داشته باشد يا چند دست ، همچنانكه در قرآن و انگشتر و شمشير فرقى بين واحد ومتعدد نيست بشرطى كه استفاده شده باشند و يا براى استفاده كردن تهيه شده باشند نهبراى فروش يا اهداء به ديگران . مساءله 3 - اقوى آن است كه غير از شمشير ساير سلاحها و اسب وزين آن جزء حبوه نباشد، هر چند رعايت احتياط از راه مصالحه بسيار مطلوب است . مساءله 4 - اگر پدرى كه درگذشته است حبوه و يا بعض از آنها رانداشته باشد پسر بزرگ حق ندارد قيمت آن را مطالبه كند. مساءله 5 - در حبوه اين قيد معتبر نيست كه پدراموال ديگرى داشته باشد، پس اگر اموال ميت منحصر بهمان حبوه باشد و غير از آنمال ديگر نداشته باشد بنابر اقوى همه آن را پسر بزرگ مى برد، لكن احتياط كردنخوب است . مساءله 6 - در پسر بزرگ بلوغ معتبر نيست و حتى بنابر اقوى لازمنيست كه در لحظه مرگ پدر از مادر متولد شده باشد، پس اگر در شكم مادر باشد بايدحبوه را براى او كنار بگذارند همچنانكه ارث او را كنار مى گذارند، پس اگر پسربزرگ بعد از مرگ پدر زنده متولد شد حبوه را مى برد، و اگر دختر باشد و يا اگرپسر بوده ولى مرده بدنيا آمد ظاهر اين است كه حبوهمال بزرگترين پسر موجود است ، پس اگر ميت از يك زن فرزندى نه ماهه و از زنىديگر فرزندى هفت ماهه در شكم آنان دارد و فرزند نه ماهه مرده بدنيا آمد حبوه مخصوصآن فرزنديست كه در شكم مادر است البته به شرطى كه پسر باشد. مساءله 7 - اقوى آنست كه در صاحب حبوه (پسر بزرگ )عقل و رشد شرط نيست ، و در اينكه آيا شرط است اينكه مخالف نباشد يا شرط نيست بلكهاز ساير مذاهب اسلامى هم باشد جبوه را مى برد؟ جاىتامل است هر چند بعيد نيست بگوئيم لازم است او را ملتزم به اعتقادش كنند، يعنى اگر درمذهب او حبوه نيست به او بگويند از نظر مذهب تو حبوه از آن تو نيست بلكه ارث همه ورثهاست . مساءله 8 - مخارج غسل و كفن و دفن ميت و نيز قرضهاى او مقدم برحبوه است ، پس در صورت معراضه يعنى جائيكه اگر حبوه را به پسر بزرگتر بدهندجسد ميت زمين مى ماند و يا بدهكاريهايش بى محل مى شودمثل اينكه غير از حبوه مالى ندارد و يا اگر دارد كافى براى تجهيز و پرداخت ديونش نيستدر اينصورت بايد اول ميت تجهيز شود و ديونش را اداء كنند بعد اگر چيزى از حبوهباقى ماند به پسر بزرگتر بدهند، و اما در صورتيكه تعارضى در بين نباشد يعنىتركه ميت كافى براى اين دو مصرف هست احوط آنست كه پسر بزرگ هم از سهمى از حبوهرا خرج آن دو مصرف نمايد، مثلا اگر يك درهم تركه خرج تجهيز و اداء ديون ميت شد او هميك دهم قيمت حبوه را به ورثه بدهد. مساءله 9 - اگر وصيت كرده باشد بهمال معينى از تركه در صورتيكه آن مال از حبوه باشد (مثلا گفته باشد پس از مرگماسب سوارى ام را به فلان شخص بدهيد) اين وصيت نافذ است ، البته در صورتى كهقيمت آن مال بيشتر از ثلث نباشد كه اگر بيشتر باشد احتياج به اجازه پسر بزرگ داردنه اجازه همه ورثه ، زيرا حبوه حق او بود، و پسر بزرگ درقبال حبوه ايكه پدرش براى ديگرى وصيت كرد مستحق چيزى نيست ، و اگر بطور مطلقوصيت كرد (يعنى گفت فلان مبلغ به فلانى بدهيد) و يا از حبوه و غير حبوه وصيت كرد(يعنى مثلا گفت از لباس و ساير مختصاتم و از اثاث خانه اممعادل فلان مبلغ به فلانى بدهيد) در صورتيكه آن مبلغ بيشتر از ثلث نباشد وصيتنافذ است ، و در صورت اول كه مطلق وصيت كرده بود مبلغ وصيت از همه تركه برداشتهمى شود و از حبوه نيز به نسبت خودش ، و در صورت دوم كه از حبوه و غير حبوه وصيتكرده بهر مقداريكه پدر از هر يك معين كرد همان مقدار از حبوه و همان مقدار كه او گفته ازغير حبوه بر مى دارند، و اما اگر وصيت بيشتر از ثلث باشد آن مقدارش كه به حبوه مىخورد احتياج به اجازه پسر بزرگ و آن مقدارش كه به تركه مى خورد احتياج به اجازههمه ورثه دارد، و اگر وصيت به مقدار معلومى و يا به كسرى ازكل مال كرده باشد يعنى گفته باشد فلان مبلغ و يا 2/1مال مرا به فلانى بدهيد باز همين حكم را دارد. ششم - با وجود پدر ميت جد و جده پدرى و مادرى او از او ارث نمى برند، لكن مستحب آنستكه پدر و مادر ميت اگر بيشتر از يك ششم ازاصل تركه ميت را ارث بردند يك ششم اصل تركه را به پدر و مادر خود بدهند كه جد وجده پدرى و مادرى ميت هستند، بنابراين اگر كسى از دنيا برود در حاليكه پدر و مادرش وجد و جده پدرى و مادريش زنده اند مادر ميت كه دو ششم يعنى ثلثاموال فرزندش را به ارث مى برد مستحب است نصف آن يعنى يك ششم يعنى ثلثاموال فرزندش را ارث مى برد مستحب است نصف آن يعنى يك ششم را بين پدر و مادر خودشبالسويه تقسيم كند، پدر ميت هم كه دو ثلثاصل تركه و يا چهار ششم آن را ارث مى برد مستحب است يك چهارم نصيب خود را كه بازيك ششم اصل تركه است بين پدر و مادر خود بالسويه تقسيم كند، و اگر از ابوين مادريكى و يا از ابوين پدر يكى زنده است همه اين يك ششم را به آن يك نفر بدهند. تا اينجامرتبه اول از مراتب انساب را بيان كرديم اينكه به مرتبه دوم رسيديم . (مرتبه دوم ): مرتبه دو از طبقات ارث برادران و خواهران ميت و اولادانشان است كه آنانرا كلاله مى نامند و نيز اجداد ميت است مطلقا چه پدرى و چه مادرى ، و مادامى كه از مرتبهقبلى كسى موجود باشد هيچيك از مرتبه بعدى ارث نمى برد. مساءله 1 - اگر وارث ميت ميت منحصرا يك برادر پدرى و مادرى اوباشد همه ما ترك او به قرابت به وى مى رسد، و اگر برادر يا برادرانى ديگر با اوباشند همه اموال ميت بالسويه بينشان تقسيم مى شود، و اگر خواهرانى يا خواهرى همبا آنان باشد ما ترك او را بطور پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى كنند. مساءله 2 - اگر وارث ميت منحصر در يك خواهر ابوينى باشد نيمىاز ما ترك ميت را به فرض و نيم ديگر را به رد و بعنوان قرابت مى برد، و اگر متعددباشند دو ثلث را به فرض و بقيه را بعنوان قرابت مى برند. مساءله 3 - در مورديكه از ميت كلاله پدر مادرى بر جاى نمانده باشدكلاله مادرى قائم مقام آن مى شود و حكم آن كلاله در يك نفر و چند نفر حكم كلاله پدرمادرى است ، يعنى اگر تنها وارث ميت يك برادر مادرى باشد همه تركه را مى برند، واگر متعدد باشند آنرا بالسويه بين خود تقسيم مى كنند، و اگر خواهرى هم با آنانباشد تركه را پسر بخش و دختر بخش مى كنند، و اگر تنها يك خواهر مانده باشد نصفتركه را به فرض و بقيه را به رد مى برد، و اگر متعدد باشند دو ثلث را به فرضو يك ثلث را به رد مى برند. مساءله 4 - مادامى كه ميت يك خواهر يا برادر ابوينى دارد ارث او بهخواهر يا برادر پدريش نمى رسد. مساءله 5 - اگر وارث ميت منحصر باشد به برادر و يا خواهر مادرىتنها، يك ششم اموال را به فرض و بقيه را به رد بعنوان قرابت مى برد، و اگر متعددباشند ثلث را فرضا و بقيه را قرابتا در بين خود بطور مساوى تقسيم مى كنند هر چندكه از نظر جنس مختلف باشند. مساءله 6 - اگر برادران ميت مختلف باشند، بعضى ها برادران وخواهران مادرى و بعضى ديگر پدر مادرى ، يك ششم تركه ميت را به عنوان فرض بهبرادر و يا خواهر مادرى مى دهند در صورتيكه يك نفر باشد، و اگر متعدد باشند يكثلث را مى دهند و آنان اين يك ثلث را بين خود بالسويه تقسيم مى كنند هر چند در جنسمختلفند و بقيه تركه (كه يا پنج سدس است يا چهار سدس ) را ابوينى ها مى برند كهاگر همه يك جنس هستند بين خود بالسويه تقسيم مى كنند و اگر خواهر و برادرندبرادرها دو برابر خواهرها مى برند. مساءله 7 - اگر ميت برادر يا خواهر ابوينى نداشته باشد بلكهپدرى تنها يا مادرى تنها داشته باشد حكم همان است كه در مساءله قبلى گذشت زيراكلاله پدرى تنها و مادرى تنها قائم مقام كلاله پدر مادرى مى باشد. مساءله 8 - اگر از ميت تنها يك جد مانده باشد چه جد پدر و چه جدمادرى همه مال به او مى رسد، همچنانكه اگر يك جده مانده باشد چه پدرى و چه مادرىهمه مال را مى برد. مساءله 9 - اگر از ميت جد مادرى و يا جد جده مادرى با جد و يا جد وجده پدرى باقى مانده باشد مادرى ها يك ثلثاموال را مى برند و بالسويه تقسيم مى كنند و پدرى ها دو ثلث را مى برند لكن جدپدرى دو برابر جده پدرى مى برد. مساءله 10 - اگر از ميتى جد و جده مادريش و يا يكى از آن دو بابرادران مادرى ميت جمع شوند جد مادرى مانند برادر مادرى است ، و جده مادرى مانند خواهرمادرى است كه در هر صورت ارث بين آنها بالسويه تقسيم مى شود. مساءله 11 - اگر جد و جده پدر مادرى ميت و يا جد و جده پدريش بابرادران پدرى او جمع شوند جد بمنزله برادر پدرى و جده بمنزله خواهر پدرى او استكه در نتيجه دو سهم جد و يك سهم جده مى برد. مساءله 12 - اگر خواهر و برادر ابوينى و يا پدرى ميت با جد وجده يا هر دو آنان از طرف مادر جمع شوند ثلث از تركه را جد يا جده يا هر دو مى برند،و در صورت تعدد بالسويه تقسيم مى كنند، و دو ثلث را خواهران و برادران او مىبرند كه اگر متعدد از هر دو جنس باشند برادر دو برابر خواهر مى برد. بله اگر يك خواهر با اجداد مادرى جمع شود نصف را خواهر بعنوان فرض و ثلث را جدهامى برند، و در يك سدس باقى مانده اشكال هست از اين جهت كه آيا آن را بعنوان رد فقطبه خواهر بايد داد يا به خواهر و اجداد با هم ، بنابراين نبايد احتياط ترك شود هر چندارجح اين است كه بگوئيم دو ثلث را خواهر و يك ثلث را جدها ببرند مانند ساير فروض. مساءله 13 - اگر جدوده پدرى ميت با خواهر و برادر مادرى او جمعشوند در صورتيكه تنها يك خواهر و يا يك برادر باشد سدس و در صورت تعدد ثلثرا مى برند و بين خود بالسويه تقسيم مى كنند هر چند كه در جنس مختلف باشند، و بقيهرا در هر دو فرض جدوده مى برند و هر جدى دو برابر جده مى گيرند. مساءله 14 - اگر برادران ابوينى و يا پدرى ميت (البته درصورت نبودن ابوينى ) با اجداد پدرى و برادران و خواهران مادرى او جمع شوند سدسرا در صورت يكى بودن برادر و يا خواهر و ثلث را در صورت تعدد به برادران وخواهران مادرى او مى دهند تا بين آنها بالسويه تقسيم شود، و بقيه را به برادران وخواهران ابوينى ، و اگر آنها نبودند به برادران و خواهران پدرى و اجداد او مى دهند، كهاگر همه از يك جنسند بالسويه و اگر مختلفند پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى كنند. مساءله 15 - اگر برادران و خواهران ابوينى و يا پدرى با جدودهپدرى هم جدوده مادرى جمع شوند ثلث مال را جدوده مادرى داده مى شود تا اگر متعددندبالسويه تقسيم كنند، و دو ثلث باقى را آن چهار طائفه مى برند هر جدى بقدر يكبرادر و هر جده اى بقدر يك خواهر. مساءله 16 - اگر از ميت جدوده مادريش و خواهر و برادر ابوينى و ياپدريش و نيز مادريش باقى مانده باشد ثلثمال را به جدوده و خواهر و برادر مادرى او مى دهند تا بالسويه بين خود تقسيم كنند، ودو ثلث را به خواهر و برادر ابوينى و يا پدرى او مى دهند تا پسر بخش و دختر بخشتقسيم نمايند. مساءله 17 - اگر جدوده پدرى با جدوده مادر با برادر و خواهرمادرى ورثه ميتى بودند ثلث را به جدوده و خواهر و برادر مادرى ميت مى دهند تابالسويه تقسيم كنند، و دو ثلث را به اقرباى پدرى كه در اينجها همان جد و جدهپدرى ميت هستند مى دهند تا پسر بخش و دختر بخش تقسيم نمايند. مساءله 18 - اگر جدوده پدرى با جدوده مادرى و خواهر و برادرانابوينى و يا پدرى و هم خواهر و برادرى مادرى ورثه ميتى باشند ثلثمال را بين اقرباى مادر بطور مساوى و دو ثلث را بين اقرباى پدريش بطور پسر بخشو دختر بخش تقسيم مى كنند. مساءله 19 - اگر همسر ميت با برادران و خواهران ابينى و يا پدرىاو و جدوده پدرى او با هم ورثه باشند نصيب اعلاى شوهر و يا زن را به او داده و بقيهرا در هر دو صورت پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى كنند،حال اگر همسر ميت با يكى از دو طايفه مادرى وارث باشند به همسر ميت نصيب اعلايش رامى دهند و بقيه را بين ديگران بطور مساوى تقسيم مى كنند چه خواهر و برادر مادرى ، وچه جد و جده مادرى باشند. مساءله 20 - اگر همسر ميت با برادر و خواهر ابوينى و يا پدرىميت و نيز برادر و خواهر مادرى او و يا جدوده پدرى او و برادر و خواهر مادرى او جمعشوند نصيب اعلاى همسر را داده سپس به بستگان مادرى او اگر يك نفر است سدس و اگرمتعددند ثلث مال را مى دهند تا بين خود بالسويه تقسيم كنند چه همه مرد باشند و يا همهزن و يا مختلف باشند، و به بستگان پدريش يا ابوينى اش بقيه را مى دهند تا در بينخود پسر بخش و دختر بخش تقسيم كنند. مساءله 21 - اگر همسر ميت با برادران ابوينى و يا پدرى او وجدوده مادريش جمع شوند و يا با جدوده پدرى و جدوده مادرى ميت جمع شوند همسر ميت چهشوهر باشد و چه زن نصيب اعلاى خود را مى برد و ثلث از مجموع تركه (نه باقيماندهبعد از نصيب همسر) را به بستگان مادرى ميت ، چه برادر و خواهر و چه اجدادش مى دهند تادر بين خود بالسويه تقسيم كنند، و بقيه را به بستگان پدرى و يا ابوينى او مى دهندتا پسر بخش و دختر بخش تقسيم كنند. مساءله 22 - اگر همسر ميت با برادران ابوينى و يا پدرى او وبرادر و خواهر مادرى و جدوده مادرى جمع بشود همسر ميت چه شوهر و چه زن باشد نصيباعلاى خود را مى برد، و ثلث از مجموع تركه را به بستگان مادرى مى دهند تا بين خودبالسويه تقسيم نمايند، و بقيه را برادران ابوينى و يا پدرى ميت مى برند و بين خودپسر بخش و دختر بخش تقسيم مى كنند، در جائى هم كه همسر با جدوده پدرى و برادرانو خواهران مادرى و جدوده مادرى جمع شود همين حكم را دارد. مساءله 23 - اگر همسر ميت با برادر و خواهر ابوينى و يا پدرىاو و جدوده پدريش جمع شود همسر نصيب اعلاى خود را برده مابقى را بقيه در بين خودپسر و بخش و دختر بخش تقسيم مى كنند، و اما اگر برادران و خواهران ميت و همچنين جدودهاو همه مادرى باشند بقيه را بطور مساوى تقسيم مى كنند. مساءله 24 - اگر همسر ميت كه با شوهر و يا زن او هست با برادر وخواهر پدرى يا ابوينى ميت و جدوده پدرى او و نيز برادر و خواهر مادرى او جمع شودهمسر نصيب اعلاى خود را مى برد، و يك ششم از تركه را به برادر و خواهر مادريش مىدهند اگر يك نفر باشد، و ثلث تركه را مى دهند اگر متعدد باشند تا آنرا بالسويهبين خود تقسيم كنند، و باقيمانده را به بقيه مى دهند تا پسر بخش و دختر بخش كنند. مساءله 25 - اگر همسر ميت كه يا زن با شوهر است با برادرانابوينى و يا پدرى او و جدوده پدرى او و نيز جدوده مادرى او جمع شود همسر نصيب اعلاىخود را مى برد، و جدوده مادرى ثلث اصل تركه (نه باقيمانده بعد از سهم همسر) را بينخود بالسويه تقسيم مى كنند كه نصف را مادر مادر و نصف را پدر مادر مى برد، و بقيه رابين برادران و خواهران و جدوده پدرى بصورت پسر بخش و دختر بخش تقسيم مى كنند،كه يك سهم را مادر و پدر ميت و خواهران ميت و دو سهم را پدر پدر ميت و برادران او مىبرند. مساءله 26 - اگر همسر ميت با برادران و خواهران ابوينى و ياپدرى ميت و برادران و خواهران مادرى او و جدوده مادرى و جدوده پدرى او جمع شوند همسرنصيب بيشتر خود را مى برد، و ثلث را به بستگان مادرى ميت (يعنى برادران و خواهرانمادرى و پدر مادر و مادر مادر او) مى دهند تا در بين خود بطور مساوى تقسيم كنند و بقيه رابه ديگران ، كه برادران و خواهران ابوينى و پدرى و جدوده پدرى ميت باشند مى دهندتا پسر بخش و دختر بخش تقسيم نمايند.
|
|
|
|
|
|
|
|