|
|
|
|
|
|
اولوا الامر كيست ؟ در اينجا از بيان موارد اختلاف مى گذريم و آنچه را حق مى دانيم بيان مى كنيم : همه مفرسين و علماءاماميه (شيعه ) در تعيين الولوا الامر اتفاق نظر دارند كه مراد ازاولوا الامر امامان معصوم مى باشند كه خداوند رهبرى جامعه را در امور دنيا وآخرت به آنان سپرده است و غير آنان را مشمول نمى دانند. توجه به اين نكته لازم است ،كسانى كه از طرف ائمه طاهرين به مقامى منصوب شوند با مراعات معين ، پيروى از آناننيز واجب است . اينان در حقيقت نمايندگان اولوا الامر هستند. بنابراين مقام ولى فقيه ونيابت از وى كه از سوى امامان معصوم تعيين گرديده است و پيروى و اطاعت مردم از ولىفقيه عمل به وظيفه اسلامى است . به هر حال تنها تفسيرى كه درباره اولوا الامر خالى ازاشكال است ، همان است كهخ مفسرين شيعه گفته اند زيرا همانگونه كه از وجوب اطاعترسول اطلاق فهميده مى شود. يعنى اطاعت از اولا الامر مانند اطاعت ازرسول خدا بى چون و چرا واجب است . اگر ايراد شود، كه ممكن است اولوا الامر خطا كند، چون هر چه باشد، پيغمبر كه نيست پسامكان خطا در او هست پاسخ آن است كه امام داراى عصمت است و مقام معصوميت ، امام را از لغزشو خطاء مصونيت مى بخشد. بنابراين فرمان او همانند فرمان پيامبر است كه بى هيچ قيد وشرطى واجب است . جالب توجه اينكه بعضى از دانشمندان معروفاهل تسنن از جمله مفسر معروف ، فخر رازى در آغاز سخنش درذيل آيه اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم به اين حقيقتاعتراف كرد، مى گويند: كسى كه خدا اطاعت او را بهطور قطع و بدون چون و چرا لازمبشمرد حتما بايد معصوم باشد، زيرا اگر معصوم از خطاء نباشد هنگامى كه مرتكباشتباهى مى شود، خداوند اطاعت او را لازم شمرده و پيروى از او را در انجام خطاء لازمدانسته و اين خود يك نوع تضاد در حم الهى ايجاد مى كند، زيرا از يك طرف انجام آنعمل ممنوع است و از طرف ديگر پيروى از او اولوا الامرلازم است و اين موجباجتماع امرو نهى مى شود. بنابراين از يك طرف مى بينيم خداوند اطاعت فرمان اولوا الامر را بدون هيچ قيد و شرطىلازم دانسته و از طرف ديگر اگر اولوا الامر معصوم از خطاء نباشد چنين فرمانى صحيحنيست . از اين مقدمه چنين استفاده مى كنيم كه اولوا الامر كه در آيه فرق به آنها اشاره شدهحتما بايد معصوم بوده باشد. (103) پيامبر (صلى الله عليه وآله ) اولواالامر را معرفى كرده است جابربن عبدالله انصارى گفت : هنگامى كه خداوندمتعال آيه اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم را برپيامبرش محمد (صلى الله عليه وآله ) نازل كرد، گفتم يارسول الله (صلى الله عليه وآله ) ما خدا و رسولش را شناختيم ، اولوا الامر كيانند كهخداوند اطاعت از آنان را در كنار پيروى تو قرار داده است ؟ حضرت فرمود: هم خلفائى يا جابرآنان جانشينان منند و امامان مسلمينند بعداز من اولهم على بن ابيطالب ، ثم الحسن ، ثم الحسين ، ثم محمد بن علىالمعروف فى التوراة بالباقر، و ستدركه يا جابر (اى جابر تو او راملاقات مى كنى سلام مرا به او برسان ) ثم الصادق جعفربن محمد، ثم موسى بن جعفر، ثم على بن موسى ، ثم محمد بن علىثم الحسن بن على ، ثم سميى و كنيى حجة الله فى ارضه و بقيته فى عباده ابن الحسنبن على . پس (رهبر شيعيان ) همنام من و هم كنيه من است ، آنكه حجت خدا در زمين و بقيهالله در ميان بندگان خداست او فرزند (امام ) حسن (عسگرى ) است . سپس رسول اكرم (صلى الله عليه وآله ) به بعضى اوصاف حضرت اشاره كرده فرمود:اين همان است كه خداوند نام خود و دين خود ار به دست توانمند او در شرق و غربجهان گسترش مى دهد، اين همان (امامى است كه از ميان شيعيان و دوستانش غايب مى شودآنچنان غيبتى كه اعتقاد به امامتش پايدار نمى ماند، مگر كسى كه خدا قلب او را با ايمانآزمايش كرده است . جابر گفت : عرض كردم يا رسول الله (صلى الله عليه وآله ) در زمان غيبتش شيعه ازفيض وجود آن بزرگوار بهره مند مى گردد؟ فرمود: آرى ، به خدايى كه مرا بهپيامبرى برانگيخته ، پيروانش از او منتفع مى شوند و از نور ولايتش بهره مى برند.همچنانكه مردم از خورشيد استفاده مى كنند، اگر چه گاهى ابر او را حجاب شود، اين راز ورمز (اى جابر) در گنجينه علم خدا مستور است ، از غير اهلش آن را پنهان دار. (104) روايت مورد بحث ، پنج ركن مهم و اساسى اسلام را خاطر نشان ساخته كه زكات يكى ازآنها بود و مهم ترين آنها موضوع ولايت است و لم يناد شى كما نودى بالولاية لازم به ذكر است تا زمانى كه اين پنج ركن ارزشى اسلام در كنار هم موردعمل قرار نگيرند، خيمه اسلام بر افراشته و سربلند نمى گردد، استحكام اين خيمه وبهره ورى از آن هنگام است كه مسلمين جهان مى توانند از مزايا و جهان بنى اسلام استفادهبهينه كنند. روشن است كه استفاده از فضا و بنا، هنگامى براى انسان اطمينان بخش است ،كه پايه هايى همچون نماز و زكات ،... مستحكم و استوار دانسته كه با نبود يكى از آنهابناى اسلام با خطر مواجه مى شود. امام پنجم شيعيان حضرت باقر (عليه السلام ) بناى اسلام را باوجود پنج ركن پايداردانسته كه با فقدان هر يك از آنها به ويژه ولايت ويرانى و ناهنجارى ، اسلام را تهديدمى كند. بنابراين در جامعه اسلامى كه نماز نباشد و يا سبك شمرده شود يا فرهنگ زكات حاكمنباشد يا اعتقاد به ولايت و رهبرى كم رنگ و شعارى بيش نباشد، بناى اسلام در آن جامعهاز اساسى ، به هم ريخته و به ويرانه اىتبديل مى شود، به گونه اى كه ديگر، اميدى بهاستقلال و اقتدار، عظمت و افتخار در آن جامعه نخواهد بود. آهنگ حركت دينى كند و همه چيزرو به تباهى و زوال مى رود. آرى آنگاه اساس حقيقت خود را در مى يابد و براى مسلميناميدوار كننده است كه پايه هاى آن سست و لرزان نباشد و الا اگر يكى از آنها به آفتزدگى دچار شود با خطر زوال و انهدام روبرو مى شود كه : هرگاه لئيمان (بر جامعه )مستولى و پيروز گردند و بزرگواران منزوى و مقهور مى گردند اذا استولىاللئام اضطهد الكرام (105) طبعا با اقتدار دوران خيانت و گناهان زياد مى شود و بر اثر آن بركت ها از ميان مردم مىرود قال اميرالمومنين (عليه السلام ) اذا ظهرت الجنايات ارتفعت البركات (106) و نيز آن حضرت فرمودند: ما اساس حق و فضيلت را استوار كرديم و شگردهاىباطل و ظالم را نابود ساختيم ، ما بر مردم حق فرمان بردارى و به رهبرى داريم (باپيروى از ما) براى آنان از سوى خداى سبحان پاداش و اجر خوبى مى باشد لناعلى الناس حق الطاعة والو لاية و لهم من الله سبحانه حسن الجزاء (107) ما بحث ولايت فقيه را كه استمرار ولايت ائمه طاهرين (عليه السلام ) است جداگانه دركتاب ولايت فقيه بحث كرده ايم . 3- ثم ان الزكاة جعلت مع الصلوة قربانالاهل الاسلام . نهج البلاغه ، خ 190 به راستى زكات ، همراه با اداى نماز براى اهل اسلام موجب تقرب به خداست . توضيح : اميرالمؤ منين در نهج البلاغه پس از آن كه پيرامون اهميت نماز بيانات مهمى ايراد فرموده: از جمله اينكه از اهل دوزخ مى پرسند چرا به آتش دوزخ در افتاديد؟ در پاسخ مى گوينداز نمازگزاران نبوديم لم نك من المصلين . (نماز خوان هنگامى كه نماز مى گذارد، گناهانش مى ريزد، همچون ريختن برگ درخت درفصل پاييز) سپس درباره زكات مى فرمايد: ثم ان الزكاة جعلت مع الصلوةقربانا الاهل الاسلام . (108) هر گاه زكات با نماز همراه گردد، موجب خشنودى خداوندمتعال براى مسلمين مى گردد و هر كه آن را باميل و رغبت و اطمينان خاطر انجام دهد، كفاره گناهان و نگهدارنده او از آتش دوزخ است . كسىكه زكات مى دهد، نبايد كمترين فكر و اندوهى به خود راه بدهيد كه با تقرب و خشنودىخدا منافات داشته باشد (گاهى زكات مى دهد، اما به خاطر اينكه در ميان مردم بهخوشنامى مشهور گردد و يا منتى بار گيرنده و مستحق زكات كند و از اينگونه اغراضپست دنيوى و وسوسه هاى شيطانى .) آن كس كه به خاطر محبت به مال و دارايى دنيا در دادن زكات بى ميلى و بى علاقگىنشان دهد و در انتظار بهشت باشد، سخت در گمراهى است و سنت پيامبر خدا (صلى اللهعليه وآله ) را نفهميده كه ادارى زكات بايد باطيب نفس و خوشدلى باشد، نه از روىكراهت و بى رغبتى . طيب نفس يعنى از روى ايمان و انگيزه باطنىعمل كردن ، دور از هواى نفسانى ، عمل زكات و اداى آن هنگامى انسان را خوشبخت و در خطسعادت و رستگارى قرار مى دهد كه با انگيزه الهى باشد. مؤ منان سعادتمند آنايند كهزكات را با اخلاص و طيب نفس مى دهند والذين هم الزكاة فاعلون (109) مؤمنين رستگار، آنانند كه زكات مى دهند. 4- عن تفسير الامام العسكرى : قوله عزوجل : و آتوا الزكاة اى منالمال و لجاه و قوة البدن ، فمن المال مواساة اخوانك المؤ منين و من الجاه الصالهم الى مايتقاعسون (110) عنه الضعفهم عن حوائجهم المقررة فى صدور هم و بالقوة معونة اخالك قد سقط حماره او جمله فى صحراء او طريق و هو يستغيب فلايغاث يعينه حتىيحمل عليه متاعه و تركبه و تنهضه حتى يلحق القافلة و انت فى ذلك كله معتقد لموالاةمحمد و آله الطيبين و ان الله يزكى اعمالك و يضاعفها بوالاتك لهم و برائتك من اعدائم . بحرالاننوار ج 93 / ص 9 علامه مجلسى اعلى الله مقامه از تفسير امام حسن عسكرى (عليه السلام )نقل كرده كه امام عليه فرمودند: مواد از قول خداىمتعال كه اى مسلمان ها بايد زكات بدهيد واتوا الزكاة يعنى ازمال و مقام و منزلت و بدنتان زكات بدهيد، و عقب ماندگان را يارى كنيد (در حقيقت امام (عليهالسلام ) در مفهوم زكات توسعه داده است ) به اين معنى كه با انفاقمال به كمك برادران ايمانى بشتابيد، به وسيله مقام و منزلت ، برادران دينى را بهآنچه ناتوانند و دست رسى به انجام حاجاتشان ندارند، كمك كنيد. با نيروى بدنىيارى و كمك رساندن به برادر مسلمانى كه حمارش يا شترش (مثلا) در بيابان سقوطكرده و از راه و كار افتاده و فريادرسى مى كند و يارى مى طلبد كسى به فريادش نمىرسد، در اين هنگام كمكش كند تا كالاى او را به مركبش بار و خودش را سوار تا به قافلهبرسد و ملحق شود. در حالى كه تو به ولايت پيامبر و اهل بيت طاهرينش اعتقاد دارى ، خداوند عبادتهاى تو رااز وسوسه شيطان پاك و محافظت مى نمايد. ولايت و دوستى با خاندان پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله ) و بيزارى از دشمنان آنان پاداش تو را مضاعف مى كند (درمقابل كمك و يارى كه به برادر دينى رساندى ). گستردگى مفهوم زكات اداى زكات از نظر شرع و عقل عملى است پسنديده و از مصاديق معروف است . معروف ،عمل مقول و نيكى است كه هر مسلمانى مكلف به ترويج آن با شرايط مساعد مى باشد و درصورت تخلف ، مرتكب عصانى بزرگ شده است . كسى كه مالش مشمول زكات مى شود، خيرى به او رو آورده ، نعمتى است كه خداوندمتعال به او عطا كرده است و يا هر نعمتى مانند علم وعقل ، جاه و مقام و مال و ثروت كه خداوند به انسان مرحمت مى نمايدشمول زكات مى گردد و بايد زكات آنها را ادا كند، در اينجا مفهوم زكات وسعت پيدا مىكند و براى تمام عطايا و نعمت هاى الهى زكات مقرر مى شود و از سوى ديگر هرعمل خوب و شايسته اى كه انسان موفق به انجام آن شود، در واقع اداء زكات نعمتهايىاست كه خداوند در اختيار انسان گزارده است . عن على (عليه السلام ) قال : المعروف زكاة النعم (111) على (عليهالسلام ) فرموده : عمل معروف زكات نعمت هاست . عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : الكل شى ء زكاة العلم ان يعلمه اهله(112) امام صادق (عليه السلام ) فرموده : براى هر چيزى زكات است و زكات علم آن است كهمعلومات خود را به كسانى كه اهميت دارند بياموزى . شيخ ابن فهد اعلى الله مقامه (113) مفهوم صدقه را توسعه داده ، همچون صدقه علم ،صدقه جاه و مقام و عقل و خرد را از مصاديق معروف و نشر آن را زكات دانسته ، و اين عناوينرا نعمت و معروف شمرده است . چنانكه گفته شد. عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : علىكل جزء من اجرائك زكاه وابه لله عزوجل و زكاه اللسان النصح للمسلمين و التيقظللغافلين . (114) امام صادق (عليه السلام ) فرموده : براى هر يك از اجزاى بدنت زكاتى است براى خدا، وزكات زبان ، خيرخواهى و نصيحت مسلمانان و بيدار كردن افرادغافل است . در اين روايت ، زكات را براى تمامى اعضا و اجزاء بدن انسان واجب دانسته است كه ذيلابه آنها اشاره مى شود: عن على (عليه السلام ) قال : لكل شى ء زكاه و زكاهالعقل احتمال الجبهال . (115) على (عليه السلام ) فرموده : براى هر چيزى زكاتى است و زكاتعقل ، تحمل نمودن نادانى جهال است . عن ابى عبدالله (عليه السلام )قال : المعروف زكوه النعم و الشفاعه زكوه الجاه والعمل زكوه الاءبدان و الفو زكوه الظفر و ما اديت زكوه فهو ماءمون السلب . (116) امام صادق (عليه السلام ) فرموده : معروف ، زكات نعمت ، شفاعت زكات قدر و منزلت ،عمل صالح زكات بدن و عفو و اغماض زكات پيروزى است و هر نعمتى كه زكاتش ادا شود،در ايمنى خواهد بود و از بين نمى رود. عن على (عليه السلام ) قال : زكوه اليسار بر الجيران وصله الارحام . على (عليه السلام ) فرموده : زكات دارايى و تمكن مالى ، نيكى به همسايگان و صلهارحام است . در اخلاق شبر آمده است : قال الصادق (عليه السلام ): زكوه اليد و السخاء بماانعم الله عليك و تحريكها بكتابه العلوم و منافع ينتفع بها المسلمون فى طاعهالله . امام صادق (عليه السلام ) فرموده : زكات دست ، بخشش نعمت هايى است كه خدا عطا كردهاست و نوشتن علوم و هر كارى كه مسلمانان در راه اطاعت خدا از آن بهره ببرند. و زكاه الرجل السعى فى حقوق الله من زياره الصالحين و مجالس الذكر واصلاح الناس و صله الرحم و الجهاد و ما فيه صلاح قلبك و سلامه دينك . زكات پا، قدم برداشتن براى عبادت و اداى حقوق الهى همچون ديدار نيكوكاران و رفتنبه محافل قرآن و حديث و هر جايى كه انسان را به ياد خدا بياندازد و نيز رفتن براىاصلاح جامعه ، صله ارحام ، جهاد در راه خدا و اقدام به آنچه موجب پاكى قلب و سلامت دينباشد. از مجموع رواياتى كه مذكور افتاد روشن گرديد كه در اسلام كارهاى بسيارى است كهزكات ناميده مى شوند و از سوى اولياى گرامى اسلام موردكمال توجه و تاءكيد قرار گرفته اند مانند راهنمايى گمراهان و دورافتادگان از فرهنگاسلام ، زير بازوى را گرفتن ، مستمند بينوايى را كمك كردن ، بيمارى را حمايت نمودننابينايى را به محل مورد نظرش رساندن و خلاصه هرعمل خيرى كه به نفع مردم است ، اينگونه اعمال نزد خداوند ازافضل القرب مى باشد و آنقدر اهميت دارد كه ائمه معصومين (عليه السلام )در مواقعى خود، اقدام به انجام آن مى نمودند لقد كان على ابن الحسين (عليهالسلام ) يمر على المدره فى وسط الطريق فينزل عن دابته حتى ينحيها بيده عنالطريق (117) رويه حضرت على بن الحسين (عليه السلام ) اين بود كه اگر در راهى عبور مى كرد و مىديد كلوخى در وسط جاده است از مركب پياده مى شد و آن را كنار مى زد كه به عابرين ورهگذرها آسيبى وارد نشود. خدمات مالى و ارزش بيشتر گرچه هر يك از كارهاى نيك داراى اهميت و اجرا فراوان و پسنديده نزد عقلاء و خردمنداناست ولى خدمات ملى از ارزش بيشترى برخوردار مى باشد، زيرا در اكثر كارهاى خير كهقدم بر داشته مى شود مسائل ملى بيش از هر چيزى مطرح است و كمك مالى از بيشتر معروفها برتر و مقدم است و مى تواند بسيارى از موضوعات را زير پوشش بگيرد و موجباترفاه و آسايش زندگى را فراهم نمايد و بالاخره مى توانيم در يك كلمه بگوييم انفاقمالى (زكات ) موازنه اقتصادى را در جامعه حفظ بدارد، در خاتمه روايت جالبى از امامباقر (عليه السلام ) از متدرك الوسايل نقل مى شود و به اين بحث پايان مى دهيم : عن ابيجعفر (عليه السلام ) قال ان بقاء المسلمين و بقاء الاسلام ان تصيرالاموال عند من تعرف فيها الحق و يصنع فيها المعروف (118) حضرت باقر (عليه السلام ) از عوامل فناى مسلمين و نابودى اسلام را از دانسته كهسرمايه پولى در دست كسانى در گردش در آيد كه حق آن را نمى شناسند (و در راههاىفرهنگ پست و مبتذل و نابودى بشر هزينه مى كنند) وعمل به معروف نمى نمايند، گروهى در جامعه عنوان اسلام را يدك مى كشند ولى زمينهفناى اسلام و مسلمين را فراهم مى كنند. (119) منافقين از همه گروها وعوامل خرابكار در زيان رساندن به اسلام جلوترند، همچنانكه در دوزخ هم پيشى خواهندگرفت . 5- قال روسل الله (صلى الله عليه وآله ) من ادى الزكاة الى مستحقها و اقامالصلوة على حدودها و لم يلحق بهما من الوبقات ما يبطلها جا يوم القيمة يغبطهكل من فى تلك العرصات حتى يرفعه نسيم الجنة الى اعلى غرفها و عاليها بحضرة منكان يواليه من محمد و آله الطيبين . و من بخل بزكاته و ادى صلاته كانت محبوسة دوين السماءالى ان يجى خبر زكاته فاناداها جعلت كاحسن الافراس مطية الصلاته فحملتها الى ساق العرش ،فيقول الله عزوجل : سر الى الجنان بحارالانوار، ج 93/8 پيامبر معظم اسلام (صلى الله عليه وآله ) فرمود: هر كس زكات مالش را به محرومان ومستحقان جامعه بپردازد و نماز را با شرايط صحيح به پا دارد و با خيالهاى موهومشيطانى آنها را باطل نگرداند، وقتى در عرصه محشر وارد مى شود، خداوندمتعال او را به سه امتياز مفتخر مى فرمايد: 1- مقام منيع و جايگاهى رفيع به او(كسى كه نمازگزاران و زكات دهنده بوده ) عطاء مىكند كه تمام حاضرين در عرصه قيامت به او غبطه مى خورند، كه اى كاش ما هم چنينجايگاهى داشتيم . 2- نسيم بهشت (مشامش را تا عمق جان معطر ساخته ) و به عملى ترين غرفه ها و تلارهاىبهشت رهسپارش مى نمايد. 3- از همه مهمتر به حضور حضرت محمد (صلى الله عليه وآله ) واهل بيت طاهرينش شرفياب خواهد شد. كسى كه از دادن زكات خوددارى كند وبخل بورزد ولى نماز بخواند، نمازش در كنار آسمان محبوس مى ماند تا خبر زكاتشبرسد. اگر زكات را ادا كرد، نماز و زكاتش همچون اسب نجيب و راهوار تا عرش الهىصعود مى كنند فيقول الله عز وجل سر الى الجنان در اين هنگام خداىعزوجل مى فرمايد: (بنده من ) به سوى بهشت روانه شو (و تا هر جا كه خواهى بهسيرت ادامه ده ) اما اگر در دادن زكات بخل ورزيده و آن را ادا نكرده باشد نماز او مانند جامعه كهنه اى مىشود و به چهره صاحبش زده مى شود به او گفته مى شود اى بنده خدا چه كار بدىمرتكب شدى ؟ (120) (نماز خواندى ، اما زكات ندادى كه به اين رو سياهى گرفتارشدى .) همه مى دانيم نماز در نزد مسلمين ارزش معنوى و جاودانى دارد و در ميان واجبات دينى باويژگى هايى كه دارد مى درخشد، تا آنجا كه در حديث معروف درباره نماز مى خوانيم :اگر نماز به درگاه الهى قبول شد بقيه عبادات همقبول مى شد اگر نماز پذيرفته نشد سايراعمال هم پذيرفته نخواهد شد. معذلك زكات جايگاه ويژه اى دارد كه قبولى نماز وبال رفتن آن به پيشگاه الهى موقوف به رسيدن خبر زكات مى شود تا در كنار نمازقرار گيرد و الا نماز با آن همه فضيلت مردود و به سرصاحبش زده مى شود. (121) 6- عن على (عليه السلام ) انه قال : الماعون الزكاة المفروضة و مانع الزكاةكاكل الربا و من لم يزك ما له فليس بسلم . بحارالانوار، ج 93/29 حضرت امام على (عليه السلام ) فرموده است : ماعون (كه در قرآن مى خوانيم ويمنعون الماعون ) زكات واجب است و مانع الزكاة (كسانى كه از دادن زكات واجب خودارى مىكنند) همچون ربا خوار است . كسى كه مالش را پاك نكند و زكات واجبش را ندهد مسلماننيست . توضيح : ماعون از ماده (معن ) بر وزن (شان ) مى باشد و به هر چيزى كه در او منفعت باشد اطلاقمى شود. در تفسير مجمع البيان ذيل آيه شريفه آمده است : و الماعونكل ما فيه منفعة ولى با در نظر گرفتن معنى لغوى آن ، به چيزقليل اطاق مى شود، معمولا در اشيائى به كار برده مى شود كه همسايه ها از يكديگرعاريه مى كنند، مانند چراغ ، ديگ ، نمك ، كبريت ، و... طريحى در مجمعالبحرنى گفته ماعون به متاع و لوازم زندگى گفته مى شود و در جاهليت بهمنفعت و بخشش استعمال مى شده ، ولى در اسلام به زكات واجب اطلاق گرديده ومال زكات نسبت به اصل مال چيز كمى است و با معنى لغوى ماعون هم مناسبت دارد. درروايات فوق حضرت امام على (ع ) از ماعون در آيه شريفه و ينعونالماعون زكات واجب را اراده فرموده با اين عبير كه مانع الزكاة مانند ربا خواراست و كى كه مالش را (خمس و زكات ) پاك نگرداند مسلمان نيست . از اين روايت استفاده مى شود كه ادى زكات و استنكاف آن در مرز كفر و اسلام قرارگرفته است . يعنى اگر مسلمانى نماز بخواند ولى زكات ندهد بهره اى از اسلام نداردو قبولى نمازش به اداى زكاة مربوط است . در روايات اسلامى به نماز و زكات سفارشبسيار شده است چنانكه اميرالؤ منين در پايان عهدنامه مالك اشتر مى فرمايد: از جمله وصيت هاى رسول گرامى اسلام كه درود و سلام خدا بر او و خاندانش بادبه من درباره نماز، زكات و مهربانى و به زيردستان (غلامان ) (122) بود.اميد است جامعه اسلامى به اين توصيه سعادت بخش رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) عمل كنند. 7- عن على (عليه السلام ) انه قال من كثر ماله ولم يعط حقه فانما ماله حيات تنهشاهيوم القيمه . بحارالانوار، ج 93/29 از اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) (فرموده ): هر كس مالش زياد شود و حق آن را ندهد،على التحقيق در قيامت مال او مارهايى مى وشد (همواره ) او را نيش مى زنند. ابوايوب انصارى از رسول خدا (صلى الله عليه وآله )نقل مى كند كه آن حضرت (صلى الله عليه وآله ) فرمود: هر ثروتمندى كه حق خدا را ازثروت خود نپردازد، خداوند آن مال را در قيامت به صورت اژدهايى در آورده صاحبمال را نيش مى زند تا رسيدگى به حساب مردم در قيامت پايان پذيرد. پس مى گويد چيست مرا و تو را؟ پاسخ مى دهد من آن ثروت ذخيره شده توام كه گردآورىبراى امروز كردى ، سپس دستش را براى محافظت از خود نزد دهان اژدها مى برد او را مىبلعد و در هم مى كوبد. (123) توضيح : مسؤ وليت مال آلوده به حرام از همه چيز براى اين امت سخت تر و خطرناك تر استرسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرموده ثروتمنيد كه حق مستمندان را نداده و باوزر ووبال برود جز آن گروهى مى باشد كه جلوتر از همه دوزخخيان در آتش مى برد ونخستين كسى است كه در عذاب اليم دوزخ وارد مى شود. به همين خاطر عذاب ، جان گدازاست كه امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: خداوند چيزى سخت تر از (مسؤ وليت ) زكات را بر اين امت واجب نفرموده است مافرض الله على هذا الامة شيا اشد عليهم من الزكاة و فيها يهلك عامتهم (124) در آن هنگام كه حضرت مهدى صاحب الزمان سلام الله عليه قيام كند مانع الزكاةدستگيرى و گردنش را مى زند. ترك زكات موجب بالاى عمومى است علاوه بر غذابى كه شخص مانع الزكاة را فرا مى گيرد و او رارها نمى كند، موجب بالاىعمومى نيز هست كه به پاشيدگى و در هم ريختگى اجتماع منجر مى گردد، همچون مرگ ومير احشام و اغنام دام داران ، نيامدن باران هاى موسمى و مفيد براى كشاورزان ، كمبود وكاستى در ارزاق عمومى ، كزانى و افزايش قيمتها، بالا بودن نرخ تورم در سطح جهانى، گرسنگى و فقر عمومى ، بالاهاى ناگهان ازقبيل آتش سوزى ها، سيل هاى مخرب ، جنگ هاى ناگهانى و زمينى لرزه هاى كشنده وويرانگر همه از مصاديق بارز بلاى عمومى است كه شعله هاى سوزان آن ، جامعه را موردتهديد و نابودى قرار داده ، هراز چندگاهى خبرهاى وحشتناك و آمار تكان دهنده از بين رفتنافرادى از اجتماع را مى شنويم . چرا اين حوادث غم انگيز و اسف بار در جامعه انسانى روبه افزايش است و معلول چه علل و اسبابى است . البته علم كشاورزى و تجربه ، در مسير توليد بيشتر را انكار نمى كنيم و استحكام ومحكم كارى را در ساختمان ها و ساختار فرهنگ فردى و اجتماعى را درتشكيل جامعه مترقى قبول داريم . اما چه كنيم ؟ با اين همه پيشگيرى و پيش بينى هاىعلمى و تمهيدات مهندسى ، باز همچنان كشتارها و مرگ و ميرها و حوادث جمعى غير منتظره ،بسيار است و شاهد و قايع دل خراش و هولناك نى باشيم . اگر در مقام علت يابى واقعى باشيم و از دروازه قرآن و حديث عبور كنيم و از خداوندمتعال و ائمه طاهرين سلام الله عليهم اجمعين پاسخ قطعى و حرف آخر را تقاضا كنيم ازقرآن به ما مى گويند: اگر اهالى شهرها و روستاها ايمان و تقوى داشته باشند مابركات زمين و آسمان (مادى و معنوى ) را برايشان فراوان و ارزانى مى داريم ولو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض .(125) اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در وصيت به فرزندانش و تمام مردان و زنان با ايمان مىفرمايد: شما را به خدا، شما را به خدا سوگند زكات را از ياد تبريد، اداى زكات، خشم و غضب پروردگار را فرو مى نشاند و شما را سعادتمند در دو جهان مى كند.(126) پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله ) مى فرمايد: چند چيز است اگر امتم آن راانجام ندهند، خداوند آنها را به تنگدستى و خشكسالى ، نايابى مواد غذايى گرفتار مىكند، يكى از آنها نپرداختن زكات است فاذا لم يفعلو ذلك لبتلوا بالقحط والسنين (127) پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله ) مى فرمايد: چند چيز است اگر امتم آن راانجام ندهند، خداوند آنها را به تنگدستى و خشكسالى ، نايابى مواد غذايى گرفتار مىكند، يكى از آنها نپرداختن زكات است فاذالم يفعلوا ذلك ابتلوا بالقحط والسنين (128) 8- عن ابى بصير قال : سمعت ابا عبدالله (عليه السلام )يقول : من منع الزكاة ، ساءل الرجعة عند الموت و هوقول الله تعالى : رب ارجعون لعلى اعمل صالحا فيما تركت . وسائل الشيعه ، ج 9 باب 3 ح 17 يكى از دوستان امام صادق امام صادق (عليه السلام ) (ابوبصير) گفت از آن حضرتشنيدم كه مى فرمود: هر كه از (دستور) زكات خوددارى كند (و زكات ندهد) هنگام مردنتقاضاى بازگشت به دنيا را مى كند و آن قول خداى تعالى (در قرآن است ) كه مانعالزكاة وقت جان دادن مى گويد: رب الرجعون العلىاعمل صالحا فيما تركت (پروردگارم مرا برگردان شايد تدارك كنم آنچهرا بجا نياوردم .) توضيح : سخت ترين حالات انسان در دنيا هنگام جان دادن است كه محتضر در مرز مرگ و حيات دست وپا مى زند، مخصوصا براى آنكه پرونده اى سياه دارد. در آن هنگام نشانه ها و آثاراعمال ننگين و سنگين برزخى خود را مى بيند، از شدت پشيمانى دست و دست مى زند و لببه التماس مى گشايد كه پروردگارم ، مرا يك بار ديگر به دنيا برگردان تاگناهانم ، ندادن زكاتم ، نخواندن نمازم و ترك حجم و... را جبران كنم . آيا اين تقاضا پذيرفته مى شود، پاسخ مثبت است يا منفى ؟ قرآن مى گويد: پاسخ منفىاست ، با اين تعبير كلا آنهاكلمة هو قائلها (129) هرگز اين آرزو تحقيقنخواهد يافت ، سخنى بى خاصيت از گوينده آن بيش نيست ، جز حسرت خوردن چيزى نيستزيرا به دنبال آن عالم برزخ است ، در گيرودار عالم برزخ و رستاخيز مانع الزكاة درفشار و غذاب سختى گرفتار است ، چون كه به خداى بزرگ بر اثر نافرمانى امرزكات كافى شده است . در وصيت پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) به اميرالمؤ منين(عليه السلام ) آمده است : قال (صلى الله عليه وآله ) يا على كفر بالله العظيم من هذه الامة عشرة و وعد منهم مانعالزكاة (130) يا على ، ده گروه از اين امت به خداى بزرگ كافر شدند يكى از آنها مانع الزكاة است .سپس فرمود: يا على ، هشت طائفه اند نماز آنان را خداقبول نمى كند از جمله آنها مانع الزكاة است . ثمقال : يا على ، ثمانية لايقبل الله منهم الصلوة - وعد منهم - مانع الزكاة (131) يا على ، ده گروه از اين امت به خداى برگ كافر شدند يكى از آنها مانع الزكاة است .سپس فرمود: يا على ، هشت طائفه اند نماز آنان را خداقبول نمى كند از جلمه آنها مانع الزكاة است . ثمقال : يا على ثمانية لايقبل الله منهم الصلوة - وعدمنهم - مانع الزكاة (132) رسول خدا اضافه فرمود: يا على ، هر كسى مقدار كمى ولو به اندازه قيراطى از زكاتواجب را منع كند و ندهد، از ايمان و اسلام بهره اى تارك الزكاة ، بازگشت به سوى دنيارا هنگام مردن از خدا طلب مى كند، اشاره به همين مطلب است كلام خداىمتعال در آيه شريفه حتى اذا جاء احدهم الموت ،قال رب ارجعون (133) آنها كه به راهباطل در دنيا ادامه مى دهند و پيروى او امر خدا نمى كنند (زكات نمى پردازند) تا وقتىكه مرگ آنان فرا مى رسد، (آنگاه كه پرده غفلت و غرور از جلوى ديدگانش كنار مى رودو سرنوشت هولناك خود را مى بيند) مى گويد: اى خداى من ، اى فرشتگان عذاب ، مرا يكبار ديگر به دنيا باز گردانيد، بلكه گذشته تاريك خود را جبران كنم ، اين خواستهمردود و مبغوض ملائكه عذاب است ، كمترين توجهى به آن نمى كنند و به ماءموريت خودادامه مى دهند. 9- قال رسول الله (صلى الله عليه وآله ) ان الله فرض عليكم الزكاة كما فرضعليكم الصواة . وسايل الشيعه باب 1 من ابواب ما تجب ما تجب فيه الزكاة ح 3 رسول معظم اسلام ص مى فرمايند: به حقيقت ، خداوند زكات را بر شما واجب كرد،همانگونه كه نماز را واجب نمود. توضيح : نماز شما امت اسلام به زكات بستگى دارد، اگر زكات اموالشان را داديد، خداوندنمازتان را قبول مى كند. رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) پنج نفر مانع الزكاة را از مسجد بيرون كرد و فرمودحق نداريد در مسجد ما نماز بخوانيد زيرا شما زكات نمى دهيد. سپس جايگاه زكات ومشروعيت آن را بيان فرموده و چيزهايى كه زكات به آنها تعلق مى گيرد. در نه چيز بهاين شرح معين كرد: گندم ، جو، خرما، كشمش ، طلا، نفره ، شتر، گاو و گوسفند قرآن مجيد مصرف اشياء نه گانه فوق را در اصناف هشتگانه بيان كرده است : انما الصدقات الفقراء و المساكين و العاملين عليها و الؤ لفة قلوبهم و فىالرقاب و الغارمين و فى سبيل الله و ابن السبيل فريضة من الله و الله عليم حكيم.(134) مصرف صدقات (زكات ) منحصرا به هشت طائفه : فقيران ، عاجزان ، متصدى اداره امورصدقات ، براى تاءليف قلوب (و متمايل كردن بيگانگان به دين اسلام ) آزادى بندگان، بدهكاران ، در راه خدا، (و تبليغ و ترويج دين خدا) آزادى بندگان ، بدهكاران ، در راهخدا، (و تبليغ و ترويج دين خدا) و درماندگان در راه ، اختصاص دارد. اين مصارفهشتگانه ، فرض و فرمان خداست ، خدا بر تمام حكمت ها و مصالح امور آگاه است . زكات پايه سعادت جامعه را محكم مى كند اگر برنامه وصول زكات به طور دقيق به اجرا در آيد، يكى از پردرآمدترين منابعمالى اسلام است و با هزينه كردن صحيح آن در راههاى مقرر، (مصرف هشتگانه )، نظم وآرامش ، سراسر جامعه اسلامى را فرا مى گيرد و امنيت اجتماعى و اطمينان خاطر در زندگىحاكم مى شود. فاصله طبقاتى و بدبينى بين طبقه مرفه و فقير ازبين مى رود، قانونتاءمين اجتماعى به معنى واقعى كه با هدف فقرزدايى مطرح است به اجرا در مى آيد. قرآن بر نيازمنديهاى اجتماعى انگشت گزارده و اصرار بر هزينه كردن درآمد كلان زكاتدر موارد هشتگانه دارد. زكات ريشه فقر مادى و فرهنگى را مى درخشاند عموما دردهاى اجتماعى در دو مورد فقر مادى و فرهنگى خلاصه مى شوند. قرآن در آيهمصرف زكات هر دو جهت را كاملا در نظر گرفته و به كار بردن كلمه انماالصدقات كه ويژه بيان انحصار است يعنى تنها چاره درمان اين بلاى عظيمجامعه اسلامى (فقر مادى و فرهنگى ) را در گرفتن زكات و هزينه درست ، در مواردهشتگانه دانسته و بر انحصار آن اصرار مى ورزد كه اين است و جز اين نيست كه راهخوشبختى و سعادت جامعه همين است . آيه شريفه ، بخش قابل توجهى از بيت المال ، زكات را به فقيران و ناتواناناختصاص داده كه با اين اقدام عقلايى شكاف بزرگى را كه از راه فقر و گرسنگى درجامعه ايجاد شده ترميم مى كند و بخش مهم ديگر را كه عنوان فىسبيل الله (راه خدا) دارد براى آموزش و تربيتنسل جوان به طور كلى صرف ترويج و تبليغ فرهنگ عالى اسلام قرار داده است . از سوى ديگر تاءليف قلوب بيگانگان والؤ لفة قلوبهم را از نظر دورنداشته و مى خواهد از اين طريق ، نهال شجره طيبه را دردل ها بنشاند و جامعه ظلمانى و سياه را با فرهنگ نورانى قرآن روشن كند و از منجلاببدبختى و سقوط نجات دهد. به اين ترتيب جامعه اى كه برنامه نماز و زكات را در كنارهم قرار بدهد سعادتمند و خوشبخت مى شود همان گونه كه نماز بى زكات ، نماز نيست ،زكات بى نماز هم زكات نيست . امام باقر (عليه السلام ) فرموده : خداوند متعال زكات و نماز را در كنار يكديگر قرارداده قرن الزكاة بالصلاة و فرموده : و اقيموا الصلوة و اتواالزكاة نماز به پا داريد و زكات بدهيد. سپس فرمودند هر كه نماز بپا دارد وزكات ندهد مثل اين است كه نماز نخوانده است . (135) اثر تربيتى و اجتماعى نماز و زكات از فرائضى كه در ميان واجبات قرآنى از همه بيشتر مى درخشد و عالى ترين و نورانىترين نقش تربيتى را در زندگى معنوى و اجتماعى مسلمانان ايفاء مى كند نماز و زكاتاست . اين دو فريضه الهى در قرآن جايگاهى محورى دارند: 1- بهترين وسيله ارتباط (بين خالق و مخلوق ) براى بندگان خدا با عالى ترين مفاهيم وزيباترين شكل و هياءت ، نماز است . 2- محكم ترين وسيله پيوند دوستى و محبت با خلق خدا، استقرار عملى برنامه زكات دراسلام مى باشد، زكات راهى است به سوى خشنودى خدا و پاداش عظيم الهى كه موجبپاكى اموال ، عمران و آبادانى در جامعه و تعديل ثروت مى شود. دوستى و محبت ، بركت ونمو اموال را به همراه مى آورد. همانگونه كه نماز عمود دين است ، زكات نيز عمود دين است، در روايات خوانديم كه بناى اسلام بر پنج چيز استوار است . نخستين آنها نماز امر وسفارش مؤ كد گرديده و در روايات اسلامى به گونه اى مختلف خاطر نشان شده كه مبادامورد بى توجهى و بى رغيبى قرار گيرد. از مجموع آيات قرآن كه نماز و زكات در كناريكديگر اقيمو الصلوة و اتوا الزكاة قرار گرفته ، استفاده كرديم كهنماز بى زكات مقبول درگاه خداى متعال نيست . در روايات اسلامى مى خوانيم كه اگر كسى نماز بخواند و زكات نپردازد، نمازشقبول نمى شود بنابراين ، اين دو فريضه بناى توحيد و اجتماع را محكم مى كند، چرا كهنماز انسان را به خدا نزديك و مرتبط مى سازد و او را از بدى ها و انديشه هاى زشت بازمى دارد. ان الصلوة تنهى عن الفحشا و المنكر و الذكر الله اكبر(136) نماز را بپا داريد، به حقيقت ، نماز اسنان را از زشتى ها و منكرات نگه مىدارد اما ياد خدا از آن هم بالاتر است ، همچنين است زكات و آن انفاق مالى است كه انسان باايمان ، با طيب خاطر و اخلاص ، مقدارى از مالش را در راه خدا مى دهد كه بر اثر آن ، همخود را پاكيزه مى كند، از پليدى و تنگ نظرى مى رهاند و هم اموالش را پاك مى گرداند.پر واضح است با اداى زكات كارهاى زمين مانده اجتماع انجام يم شود و منافع عامه تاءمينمى گردد. چه خانواده هاى بيچاره و درمانده اى كه از بيتالمال زكات ، زندگيشان سامان و رونقى پيدا مى كند و سرانجام شكاف هاى اجتماعى پرمى شود. جاى تعجب نيست كه خداوند، مال زكات دهنده را مضاعف مى گرداند و از آفتها وبلاهاى برى و بحرى مصونيت مى بخشد. حضرت امام محمدباقر (عليه السلام ) فرموده : زكات هرگزمال را كم نمى كند، هر مالى كه زكات آن ادا گردد، آفت و بلاى زمين و دريايى آن را ازبين نخواهد بود. انه قال : ما نقصت زكاة منمال قط، و لا هلك مال فى بر اوبحر اديت زكاته (137) بنابراين سزاوارنيست ، اين فريضه بزرگ الهى ، با اين همه آثار و بركات ، درجامعه مسلمين مخصوصا در كشور جمهورى اسلامى ايران به دست فراموشى سپرده شود،گرفتن زكات به يك معنى وظيفه حكومت اسلامى است خذ من اموالهم صدقة(138) بنابراين سزاوار نيست ، اين فريضه بزرگ الهى ، با اين همه آثار و بركات ، درجامعه مسلمين مخصوصا در كشور جمهورى اسلامى ايران به دست فراموشى سپرده شود،گرفتن زكات به يك معنى وظيفه حكومت اسلامى است خذ من اموالهم صدقه(139) بايد حركت كرد، تبليغ كرد، بايد به كشاورزان تفهيم كنيم كه اگرزكات بدهند خدا مالشان را مضاعف مى كند و بركت مى دهد، بنا به گفته يكى از علماء درقرآن كلمه زكات و بركت 32 بارتكرار شده و اين تصادفى نيست .(140) وجه تسميه بركت آن است كه خير، در آن ثابت است . مانند آب كه در حوض ثابت است و همچنين چيزى كگه مبارك است يعنى خجستگى و زيبايى در آن است . چنانكه در قرآن مى خوانيم: كتاب انزلناه اليك مبارك (اى پيامبر) قرآنى كه به تونازل كرديم مبارك است ، تمام خوبى ها و خيرات در آن است . بركت در زكات نيز همانافوايد و آثار خيرى است كه در آن موجود مى باشد. نماز عامل سعادت و پيروزى و معرفة الله است و زكاتعامل پاكسازى مال و جان است ، سبب بركت در زندگى است .
|
|
|
|
|
|
|
|