|
|
|
|
|
|
توضيح : شرارت يهود و تصميم به ترور پيغمبر اكرم (صلى اللهعليه وآله ) خداوند از جنايت يهود و تصميم به قتل پيغمبر خدا پرده برداشت و از شر و فتنه آنانرسولش را نگهدارى كرد و خيانت باطنى و اعمال زشت آنها را گوشزد نمود. تا مسلماناندر برخورد با يهوديان هوشيار باشند و باعث آرامش پيغمبر گردد اذهم قوم انيبسطوا اليكم ايديهم فكف ايديهم عنكم (56) آنگاه كه گروهى از يهود همتو اراده كردند به شما ستم (و قتل ) روا دارند، خدادست جنايتكار آنها را از شما كوتاه كرد. ماءموريت سياسى نمايندگان موسى (عليه السلام ) به سرزمينشام خداوند متعال از بنى اسرائيل عهد و پيمان گرفت (گرچه پيمان شكنى كردند و قساوت ودشمنى خود را آشكار ساختند) و آنها را به اخلاص در عبادت و ايمان به فرستادگانشدعوت كرد. قرآن مجيد مى فرمايد: اما دوازده نفر سر كرده (نقيب ) از آنها رابه وسيلهموسى (عليه السلام ) ماءموريت داديم و گفتيم اگر با ما باشيد شما را رستگار خواهيمنمود. و بعثنا منهم اثنى عشر نقيبا و قال الله انى معكم ائن اقتم الصلوة و اتيتمالزكاة ... الايه اگر در هر حال به ياد من باشيد و نماز به پا داريد، زكات بدهيد و به دستوراتمعمل كنيد شما را به بهشت مرعود داخل خواهيم كرد. آنان به فرمان خداعمل نكردند و در انجام ماءموريت صادقانه گزارش ندادند اما داستان ماءموريت اين است : بعد از هلاكت فرعون و استقرار حكومت بنى اسرائيل در مصر فرمانروايى آن منطقه بهدست قوم موسى و يادانش افتاد و ماءمور شدند به سرزمين شام روند و به حكومت جباران وطاغوتيان آنجا خاتمه دهند، حضرت موسى (عليه السلام ) به فرمان الهى از هر سبطى ،معتمدى را انتخاب كرد و با جماعت بنى اسرائيل رهسپار آن ديار شد. چون به نزديك كنعانرسيدند، حضرت موسى نقيبان و معتمدان را به جاسوسى فرستاد. چون مراجعت كردند،بنى اسرائيل را از نيرومندى و عظمت قوم ترساندند و گزارش خائنانه و غير واقعىدادند جز دو نفر از دوازده نفر به نام يوشع سبط يوسف و قالب از سبط يهود سرانجامآن خبر كه ريشه در خوف از جنگ و شهادت داشت ، سبب ترس و اضطراب بنىاسرائيل وضعيت پيروان حضرت موسى گرديد كه ضايعات و تلفات بسيارى براىنيروى حق به دنبال (57) تمام اين بدبختيها كه دامن گير بنىاسرائيل شد و مورد لعن پروردگار قرار گرفتند (لعناهم آنان را لعنتكرديم و از رحمت خود دور ساختيم ) به واسطه پيمان شكنى آنان بود (فبما نقضهمميثاقهم ) (58) با عمل نكردن به دستوراتى كه به آنها داده شده بود عهد و پيمان خود را شكستند وچنانكه در ترجمه آيه بيان كرديم يكى از آن پيمان شكنى ، خوددارى از انفاق و ندادنزكات بود. همانگونه كه در سطور گذشته مكررا گفته شد. در آيات زيادى از قرآنكريم زكات از امورى است كه نافرمانى آن سببنزول عذاب و سلب بركات الهى مى گردد. پروردگارا ايمان ما را آنچنان محكم گردان كه بتوانيم در برابر آزمايش ها استقامتورزيم و از پيمان شكنان نباشيم . نكته هاى آيه : 1- نماز، زكات و انفاق از دستورات همه اديان الهى است . 2- ايمان به انبياء به تنهايى كافى نيست ، يارى آنان هم لازم است . وعزرتموهم 3- تنها انجام واجبات كافى نيست ، مجموعه واجبات و مستحبات كارساز است . (نماز و زكاتو انفاق ) 4- كمك به خلق كمك به خداست اقرضتم الله 5- رهبر دينى بايد از سوى خدا تعيين شود (بعثنا) و برگزيدگان انبياء هم بايد بهفرمان خداوند باشند. 6- نماز و زكات و انفاق در كنار رهبرى و ولايت مفهوم دارد، آن همقبول ولايت همه انبياء نه برخى از آنان 7- اگر رهبر از خود مردم باشد موفق است . بعثنا منهم 8- بهشت را به بها مى دهند نه بهانه ، اگر نماز، زكات ، ايمان به پيامبران ، امدادرسانى و انفاق بود، بهشت پاداش آن است . در غير اين صورت دستيابى به نعمات دنياىباقى ميسر نيست . 9- بهشت ، جاى آلودگان نيست ، اول بايد پاك شد، آنگاه به پشت رفت . لاكفرن ...لادخلنكم 10- راه دستيابى به عفو خدا، ايمان و عمل صالح است . لاكفرن عنكمسيئاتكم (59) 5- و رحمتى وسعت كل شى فساكتبها اللذين يتقون و يوتون الزكاة و الذين هم باياتنا يؤ منون . سوره اعراف / 156 رحمت واسعه الهى رحمت من همه موجودات را در برگرفته است ، قطعا براى آنان كه تقوى دارند و زكاتمال خويش را به فقيران مى دهند و به آيات خدا مى گروند و ايمان مى آورند رحمتممخصوص آنان و حتى خواهد بود. توضيح : از جمله تقاضاهاى حضرت موسى قبل از آيه اين بود كه خدايا سرنوشت ما را در دنيا وآخرت به نيكى و خوشبختى مقدر فرما. واكتب لنا فى هذا الذنيا حسنة و فىالاخره (60) كه همانا هدايت ما از تو است . خداوند در پاسخ موسى فرمود:عذاب من به هر كه خواهم مى رسد به خاطر گناه و نافرمانى است كه استحقاقغذاب پيدا كردند، ممكن است مغفرتم شامل آنان گردد اما رحمت من در دنياشامل حال خوبان و بدان مى شود ولى در آخرت ، تنها مخصوص نيكان و متقيان و آنان كهزكات مال مى دهند مى باشد الذين يتقون و يوتون الزكاة (61) چنانكه ملاحظه مى شود آيه شريفه بعد از داشتن ايمان و تقواى الهى ، به مهم ترينواجبات دينى كه زكات است اشاره مى كند و آن را مخصوص به ذكر نموده ، زيرا همهواجبات دنى كه زكات است اشاره مى كند و آن را مصون به ذكر نموده ، زيرا همه واجباتاسلامى در زندگى مؤ منان مطرح مى باشد اما اداى زكات نسبت به واجبات ديگر پر مشقتتر است . سؤ ال يهود و نصارى ادعا كردند ما نيز مانند مسلمانها شرايط بهشت رفتن را داريم بهدليل آنكه ما هم تقوى خواهيم داشت و هم زكات مى دهيم و از جمله كسانى هستيم كه به آخرتايمان و يقين داريم . بنابراين رحمت و آمرزش خداوند در آخرت به ما مى رسد واهل بهشت خواهيم بود. پاسخ : خداوند متعال پاسخ اين سؤ ال را در قرآن داده است : به اينكه كارهاى عبادى كهشما (يهود و نصارى ) انجام مى دهيد گرچه كار خوبى است وليكن قبولى آن يك شرطدارد و آن پيروى از پيغمبر ختمى مرتبت الذين يتبعون الرسول (62) استآن پيامبر امى النبى الامى كه در تورات وانجيل كه در دست شماست نام و نشان و اوصافش را نوشته مى يابيد الذىيجدونه مكتوبا عندهم فى التورات و الاجيل (63) ولى شما كه آن پيغمبرعزيز را انكار مى كنيد؟ چگونه آرزوى بهشت داريد؟ ! نكته هاى آيه : 1- رحمت الهى بيكران و نامحدود است و اگر كسىمشمول آن شد و بهره مند نگرديد كوتاهى از خود اوست . 2- رحمت الهى گرچه بى نهايت است ، اما شرط بهره ورى از آن تقوى ، زكات و ايمانبه آيات پروردگار است . 3- رحمت الهى كه شامل همه چيز در جهان هستى مى شود رحمتى وسعتكل شى ء همان رحمت دنيوى است كه از رحمانيت خداوند استفاده مى شود. گرچهرحمت در اينجا عام است . دنيا و آخرت را در برمى گيرد ولى رحيم بودنش در آخرت فقطشامل گروه خاصى مى شود، همانگونه كه درذيل آيه 156 سوره اعراف مى خوانيم : فساءكتبها الذين يتقون و يؤ تون الزكاة ، والذين هم باياتنا يؤ منون . (رحمت ما شاملحال كسانى مى وشد كه داراى تقوى هستند، زكات مى دهند و به آيات ما ايمان مى آورند)در مفردات راغب آمده است : (64) همانا خداوند بخشاينده (رحمن ) است در دنيا و رحيم ومهربان است در رستاخيز و بخشش و احسان خداوند در دنيا عام است ،شامل حال مؤ منين و كافرين مى شود و در آخرت مختص مؤ منين است . قليلى از رحمت الهىنصيب اهل دنيا شده كه تمام محبت ها و مهربانى ها كه آغاز دنيا تا كنون مردم به يكديگركرده و مى نمايند از آن جزء قليل است و بخش عظيمى از آن در قيامت مخصوصاهل محشر است . رحمت خداوند به روايت سلمان فارسى رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: خداوندمتعال را صد رحمت است يك جزء آن را مخصوصاهل دنيا قرار داده كه به يكديگر مهربانى و محبت مى كنند و نود و نه جز ديگر رامخصوص روز قيامت گردانيده است . و تشعة و تسعون ليوم القيامة (65) تفسير الميزان (66) از كتاب در المنثورنقل كرده است كه اعرابى به مدينه آمد، و نزديك مسجد شترش را خوابانيد و مهار كرد،آنگاه پشت سر رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) نماز گزارد سپس دست به سوى آسمانگرفته ندا كرد، بار خدايا به من (پيامبرت ) محمد (صلى الله عليه وآله ) رحمت آور ودر اين رحمت هيچ كس را شريك ما مگردان رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: با اينبيان رحمت واسعه الهى را جمع كردى ، به راستى كه خداوند صد رحمت آفريد و يك جزآن را به زمين فرو فرستاد است و تمام خلق از جن و انس و بهائم با آن به يكديگرعطوفت و مهرانى مى كنند و نود و نه جزء رحمت ، در پيشگاه خداوند است تا روز ستا خيز(كه شامل حال مردم قيامت از اولين تا آخرين مى شود). اين روايت را علامه طباطبايى قدس سره نيز در تفسير الميزان ازدرالمنثورنقل كرده است : سلمان فارسى گفته كه نبى اكرم (صلى الله عليه وآله ) فرمود: خداى را يكصد رحمتاست ان لله ماءة رحمة از آن صد رحمت يك بخش (در دنيا) تمام آفريدگانبه وسيله آن به هم محبت و شفقت مى نمايند، حيوانات وحشى به بچه هاشان عطوفت مىكنند نود و نه قسمت از رحمت را براى روز قيامت ذخيره كرده است و آخر تسعة و تسعينالى يوم القيمة (67) 6 الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزكاة و امروا با المعروف و نهواعن المنكر و لله عاقبة الامور. سوره حج / 41. صالحان و ياران خدا آنهايى هستند كه هرگاه در زمين به آنها قدرت و توانمندى داديمنماز را برپا مى دارند و زكات مى دهند و امر به معروف و نهى از منكر مى كنند سرانجامكارها با خداست . توضيح : از نشانه هاى بارز و روشن اهل ايمان و دين باوران اين است كه هر گاه از سوى خداوندسبحان در زمين اقتدار و آزادى پيدا كردند و اختياراتى در اداره امور جامعه به دستشانافتاد، حكومت شايسته اى تشكيل مى دهند، كه داراى بعد معنوى و مردمى است . از مختصات اوليه برنامه اجرايى و حكومتى چهار چيز است : 1- نماز بايد برپا داشته شود. 2- زكات بايد ادا گردد. 3و 4 امر به معروف و نهى از منكر به عنوان يك فرهنگاصيل و ارزشى در جامعه اسلامى عمل گردد. علت اختصاص اين فرائض و ويژگى ها بهياران و بندگان صالح مورد عنايت پروردگارمتعال در آيه شريفه از بين واجبات اسلامى ، به خاطر جايگاه رفيع و والاى اين بخش ازواجبات و اهميت آنهاست . پر واضح است كه زكات ، در اين ميان يكى ازاصول و ارزش هاى چهارگانه در قرآن و از اركان پنجگانه (خمسه ) اسلام در روايت امامباقر(68) شناخته شده است . تفسير صافى اوصاف مذكور در آيه را طبق روايتى از امام باقر (عليه السلام ) بهحضرت مهدى و يارانش تفسير كرده است : عن الباقر (عليه السلام ) فهذه لال محمد صلوات الله عليهم و والمهدى (عليه السلام ) واصحابه ، امام باقر (عليه السلام ) در تفسير آيه : الذين ان مكناهم فى الارض فرمود:اين آيه از آن آل محمد و مهدى و ياران اوست . يملكهم الله مشارق الارض و مغاربها. (69) خداوند حكومت شرق و غرب عالم را در قبضه اقتدار آنها قرار مى دهد. دين حق را آشكار وپيروز مى گردانند. بدعت گزاران و اهل باطل را نابود مى سازند همانگونه كه آنها حق رانابود كرده بودند، آنگاه (با گسترش عدالت ) جهان به گونه اى مى شود كه روىزمين اثرى از ظلم ديده نمى شود چرا كه ياران حضرت مهدى (عليه السلام ) امر بهمعروف و نهى از منكر مى نمايند به شيوه اى كه آيين اسلام بر همه اديانباطل غالب شود: و يظهر الدين و ييت الله به باصحابه البدع والباطل كما امات الشقاء(70) الحق ، حتى لا يرى اين الظلم و يامرون بالمعروف و ينونعن المنكر قابل توجه اينكه اينگونه احاديث بيان كننده مصداق روشن و آشكار آيه الذين انمكناهم فى الارض ... مى باشد، بنابراين با عام بودن آيه منافات ندارد و در هرزمان شامل افراد مبارز و مجاهد و دين باوران حقيقى مى شود. در اين زمان كه خداوند سبحان نعمت قدرت و حكومت اسلامى را به ما عطا كرده و مؤ منان رامتمكن ساخته و از علم و آگاهى و نيروى جسمى و فكرى برخوردار گردانيده مى توانند باتوانمندى و نيروى ايمانشان در طرح اقامه نماز و ترويج فرهنگ زكات واجراى امر بهمعروف و نهى از منكر نقش به سزا و مؤ ثرى داشته باشند. 7- و كان يامر اهله بالصلوة و الزكاة و كان عند ربه مرضيا سوره مريم / 55 روش (اسماعيل ) اين بود كه : پيوسته خاندان خود را به نماز و زكات توصيه مى كرد. توضيح : 1- خداوند سبحان در قرآن مجيد از اسماعيل با اوصافى همچون صادق الوعدياد مى كند زيرا در وعده اى كه مى داد صادق بود، و به آن وفا مى كرد انه كانصادق الوعد(71) 2- او را پيامبر بزرگوار، رسول و نبى معرفى مى كند وكان رسولانبياء 3- او آمر به معروف بود، نخست خانواده خود را به نماز و زكات دعوت مى كرد. وكان يامر اهله بالصلوة و الزكاة 4- همواره مورد رضايت و خشنودى پروردگارش بود. و كان عند ربهمرضيا. در ميان اين صفات ممتازى كه براى اسماعيل در قرآن به چشم مى خورد امر كردن وىخاندانش را به نماز و زكات بيشتر مورد اهميت و تاءكيد قرار گرفته است ، چرا كه امربه نماز رابطه با خدا را برقرار مى كند و امر به زكات رابطه با خلق را، نكتهقابل توجه اينكه نماز و زكات در آيين اسماعيل به عنوان وظيفه اى دينى مشروعيت داشته وتبليغ رسالت خود را نخست از نماز و زكات شروع كرده است زيرا كليه اديان الهىموقعيت ويژه و جايگاه مهمى براى اين دو فريضهقائل شده اند و نيز اجراى اين دو فريضه را از خانواده خويش كه نزديك ترين مردم بهوى بودند آغاز نمود. شيوه تبليغى پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) هم طبق آيهشريفه و انذر عشيرتك الاقربين (72) همين گونه بوده است . ابتدا از خديجه ، همسر گراميش و على (عليه السلام ) پسر عمش شروع نمود. سپس موافقامر الهى به نزديكان و بستگانش اسلام را عرضه نمود. خداوند پيغمبر بزرگوار درآيه و امر اهلك بالصلوة مخاطب قرار داده كه خانواده ات را به نماز بده و درانجام اين وظيفه مقدس شكيبا باش . واصطبر عليها. 8- و جعلناهم ائمة يهدون بامرنا و اوحينا اليهمفعل الخيزات و اقام الصلوة و ايتا الزكاة و كانوا لنا عابدين . سوره انبياء/73 ما آنها را پيشوايان (دين ) قرار داديم كه مردم را به امر ما رهبرى كنند. كارهاى نيك وبرپا داشتن نماز و پرداختن زكات به آنها وحى كرديم و آنها تنها مرا عبادت مى كردند. توضيح : ويژگى هاى زيادى در آيات از اين آيه براى حضرت ابراهيم و سپس براى اسحاق ويعقوب بيان شده است و در آيه مورد بحث اين شرح آمده است : 1- خداوند درباره ابراهيم و فرزندانش فرموده : ما آنها را رهبران مادى و معنوى ، جسمى وفكرى جامعه قرار داديم تا مردم را به امر ما هدايت كنند و جعلناهم ائمة يهدونبامرنااز كلمه ائمه كه جمع امام است استفاده مى شود، خداىمتعال علاوه بر مقام نبوت و رسالت كه به ابراهيم و فرزندانش داده مقام عالى رهبرى وامامت (73) را نيز به آنان مرحمت فرمود است . 2- ما آنها را به كارهاى نيك از طريق نداى آسمانى (وحى ) آگاه كرديم و اوحينااليهم فعل الخيرات 3- بر پاداشتن نماز اقام الصلوة 4- اداى زكات و ايتاء الزكاة با توجه به اينكه كارهاى خير فعل الخيرات شمامل تمام برنامه هاى دينى مى شود، ذكر خصوص برپاداشتن نماز و اداى زكات -علاوه بر اينكه مشروعيت اين دو فريضه را در آيين حضرت ابراهيم و فرزندانش ثابت مىكند - اهميت نماز و زكات را نسبت به تعبد دستورات دينى نشان مى دهد. 5- فرزندان حضرت ابراهيم (عليه السلام ) و دو فرزندش اسحاق و يعقوب به فرمانخداوند متعال مردم را به حق رهبرى مى كردند، و آنچه مى گفتند خود بدانعمل مى كردند يعنى مطيع محض خدا بودند. در حديث امامت آمده : خداوند متعال ابراهيم (عليه السلام ) را بامامت گرامى داشت و نيز درذريه اش قرار داد و هبناله اسحق و يعقوب نافلة و كلا جعلنا صاحين و جعلنا همائمة يهدون باءمرنا پيوسته اين منصب والاى امامت در ذريه آن حضرت ادامهدارد تا به پيامبر معظم اسلام مى رسد، و ازرسول خدا به على (عليه السلام ) و از آن حضرت به نخبگان فرزندانش همانانكه خداعلم و ايمان را بانان عطا كرده الذين اوتوا العلم و الايمان و اين مقام عظماى امامت براىآنان تا روز رستاخيز باقى خواهد بود. (74) 9 انما يعمر مساجد الله من امن بالله و اليوم الاخر و اقام الصلوة و اتى الزكاة . سوره توبه / 18 مساجد را تنها كسى آباد مى كند كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده باشد و نماز را برپادارد و زكات بدهد. توضيح : تنها كسانى صلاحيت و شايستگى آباد سازى مساجد را دارند كه داراى پنج شرط باشند: 1- ايمان به خدا 2- اعتقاد به روز قيامت 3- نماز را به پا دارند. 4- زكات بدهند. 5- از احدى خوف نداشته باشد مگر از خدا شرط اول و دوم اشاره به داشتن اعتقاد و باور قلبى است كه در حقيقت جنبه زيربنايى درتفكر انسان دارد يعنى تا انگيزه الهى نباشد. هيچعمل خالص و شايسته اى از انسان سر نمى زند، اگر چه ظاهرعمل آراسته باشد، چون براى خدا نيست و در باطن آلوده به انواع غرض هاى مادى دنيوى(همچون ريا و نفاق و خودنمايى ) است اثرى ندارد. شرط سوم و چهارم : برپا داشتن نماز و دادن زكات است كه دو ركن احكام اسلام مى باشداز اينكه در ميان آن همه دستورات دينى نماز و زكات اختصاص به ذكر يافته است ، دراين زمينه مرحوم استاد علامه طباطبايى رحمة الله عليه در تفسير الميزان فرموده : براىاينكه اين دو: (نماز و زكات ) دو ركن اسلام هستند، در هيچ حالى از حالات (تحقيق اسلام ) ازاين دو بى نياز نيست لكونها الركنين الذين لاغنى عنها فىحال من الاحوال (75) شرط پنجم : از هيچ كس نترسد جز خدا، يعنى تنها در برابر فرمان خدا احساس مسؤ وليتبنمايد و از نافرمانى او بترسد و اميد به رحمت او داشته باشد و قلش مملو از عشق بهخدا و همواره به ياد او باشد. قابل توجه است : در اين آيه شايستگى عمران و آبادى مساجد را خداوندمتعال مشروط به شرايط مذكور نموده كه از جمله آنها دادن زكات ايتاءالزكاة مى باشد. زيرا اگر كسى اعتقاد به زكات نداشته باشد كافر است. در تفسير الميزان آمده است هر كسى يكى از فروعات دين را مانند نماز و زكات عمدا ترككند او كافر به آيات الهى است و مجرد ايمان به خدا و روز رستاخيز كفايت نمى كند اگرچه به او مسلمان گفته شود. اين در صورتى است كه به زبان ، اسلام را انكار نكند والااگر به زبان انكار بنمايد، ديگر مسلمان نيست . (76) 10- فاقيموا الصلوة و اتوا الزكاة و اعتصموا بالله هو مولكم فنعم الولى و نعمالنصير. سوره حج / 78 پس از نماز به پاداريد و زكات بدهيد (همواره ) به خدامتوسل شويد كه او سرپرست و ياور شماست چه مولاى خوبى و ياور شايسته اى است . توضيح : در صدر آيه شريفه فوق (در سوره حج ) آمده است : در راه خدا جهاد كنيد و جاهدوا فى الله و براى خدا حق جهاد را در راه او(بادشمنان دين و با نفس اماره ) ادا كنيد، و خدا شما را برگزيد هواجتبكم و دردين براى شما مشقت و تنگنايى قرار نداد، اين همان آيين پدر شما ابراهيم است ملةابيكم ابراهيم او پيش از اين شما را مسلمان ناميد، تا پيامبر گواه و شاهد بر شماباشد و شما گواه بر مردم . خداوند متعال مسلمانان را به امتيازاتى مفتخر نموده و آنان را شايسته و لايق كرامت هايىدانسته كه بايستى شكر گزار اين همه تشريفات كه خداوند به امت پيامبر بزرگواراسلام مرحمت كرده بود باشند. زكات مكمل آيين اسلامى تشكر از نعمت خداوند، پيروى از دستورات اوست ، همانگونه كه آيه مورد بحث با (فا)تفريع شده به آيات قبل ، كه اى مؤ منين : پس نماز به پا داريد و زكات بدهيدفاقيموالصلوة و اتوالزكاة يعنى با همه صفاتى كه خداوند به شما ملتابراهيم و امت اسلامى مرحمت كرده تكامل آن صفات ، هنگامى است كه به اقامه نماز و دادنزكات موفق گرديد و خود را به اين دو صفت بياراييد. بنابراين نخست بايد به او صاف ايمانى و نكاتى از آيه شريفه و جاهدوا فىالله حق جهاده هو اجتبكم ... الايه (77) توجه كنيم و خود را به آن متصفنموده سپس به نماز و زكات بپردازيم . توجه كنيم و خود را به آن متصف نمود سپسنموده سپس به نماز و زكات بپردازيم . نكاتى از آيه : خداوند متعال مسلمانان را به امتيازاتى مفتخر نموده است از جمله : 1- صدور فرمان جنگ و جهاد با دشمنان خدا و اجازه كشتن آنان درمقابل آن همه فتنه و ضررهايى كه به مسلمين مى زند. 2- شما را به دين مقدس اسلام مشرف و سرافراز كرد. 3- در دين دارى بر شما سخت نگرفت و شريعتسهل و آسان را براى شما مقرر ساخت . 4- دين اسلام ، دين پدر شما ابراهيم است كه خدا از پيش به خاطر آيين او شما را مسلمانناميد. 5- خداوند اين افتخار را نصيب شما كرد كهرسول خدا (صلى الله عليه وآله ) شاهد و ناظر بهاحوال شماست و شما هم گواه بر ساير مردم باشيد. جامعه اسلامى هنگامى به كمال انسانى اسلامىنائل مى شود كه پس از تحصيل صفات عالى از آيه شريفه ، برنامه نماز و زكاتبگونه اى جامع و كامل در زندگى مسلمانان راه يابد و از شعار بهعمل برسد. رابطه زكات و تهذيب نفس 11 الذين هم الزكاة فاعلون . سوره مؤ منون 4 مؤ منون كسانيند كه زكات مى دهند و عامل به دستور زكات مى باشند. زكات و تهذيب نفس توضيح : در تفسير فيض كاشانى (صافى ) روايتى (78) از امام صادق (عليه السلام ) آمده است: كسى كه مقدار كمى زكات مالش را (عمدا) ندهد نه تنها مؤ من نيست كه مسلمان هم نيست و هيچمردانگى در او وجود ندارد. در تفسير الميزان مى خوانيم : يادآورى زكات با نماز، قرينه روشنى است كه نماز وسيلهپاكيزگى روح است و مقصود از زكات تطهير نفس از اخلاق رذيله و پست نيست بلكه بهمعنى پاك كردن مال (تطهير المال ) مى باشد به وسيله انفاق ، (البته روشن است ، پاككردن مال در تهذيب نفس اثر مى گذارد و رابطه آن را با زكات برقرار مى دارد) باتوجه به اينكه آيه مورد بحث در سوره مؤ منون آمده و در مكهنازل شده و در آن هنگام احكام زكات معروف اصطلاحىنازل نگرديده بود. به همين خاطر بعضى از مفسرين ، زكات در آيه الذين هم الزكاةفاعلون را زكات مستحبى دانسته اند ولى ممكن است كه مراد زكات واجب نيز باشدنه آن زكات معمولى محدود به حد و شرايط معين در فقه اسلامى بلكه به معنى وجودكلى انفاق ، يعنى قدرى از مال را در راه خدا دادن . زمانى كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) از مكه به مدينه هجرت كردند و اسلامپيش رفت و مسلمانان به قدرت رسيدند و تشكيل حكومت دادند، براى اداره امور كشورنوپاى اسلامى نياز به تاءسيس بيت المال بود. در اين شرايط لازم شد مسلمانان تحت يكبرنامه حساب شده و منظم به دستور رسول معظم اسلام (صلى الله عليه وآله ) زكاتمال خود را (در صورتى كه به نصاب مقرر برسد) به بيتالمال واريز كنند. بنابراين آنچه بعضى زكات را به پاكيزگى روح از اخلاق رذيله معنى كرده اند و ازمعنى انفاق مالى و بخشش قدرى از مال در راه خدا منصرف دانسته اندقابل قبول نيست . برداشت مفسرين بزرگوارى مانند طبرسى ، صاحب مجمع البيان وصافى فيض كاشانى و الميزان از زكات به كمك و استفاده از رواياتاهل بيت زكات مال مى باشد. آيه وللزكاة فاعلون در مقام بيان يكى از صفات برجسته مؤ منان است . بهدنبال آياتى كه اوصاف اهل ايمان را بيان داشته ، همانطورى كه مرحوم استاد علامهطباطبايى رضوان الله عليه مى فرمايد آمدن آيه زكات الزكاة فاعلون دركنار نماز الذين هم فى صلوتهم خاشعون قرينه روشنى است كه مقصود اززكات در آيه انفاق مالى است . (79) 12 و اقيمواالصلوة و اتوالزكاة واصيعواالرسول لعكم ترحمون . سوره نور / 56 (مؤ منين ) نماز را به پا داريد و زكات (اموالتان ) را ادا كنيد ورسول (خدا) را اطاعت نمائيد تا مشمول رحمت او شويد. توضيح : اگر مشتاق رحمت الهى هستيد به سه امر توجه كنيد و به آنعمل نماييد: نماز، زكات و پيروى از رسول خدا (مقام رهبرى اسلام ) سؤ ال : پيروى از رسول خدا، قطعا متضمن عمل به نماز و زكات هم هست پس چرا در آيهاختصاص به ذكر پيدا كرده آن هم در اول آيه شريفه ؟ پاسخ : نظر به اهميت فوق العاده اى كه نماز و زكات نسبت به واجبات ديگر دارد بهعنوان ذكر خاص آمده است . 13. رجال لاتلهيم تجارة و لابيع عن ذكر الله و اقام الصلوة و ايتاء الزكاة يخافونيوما تتقلب فيه القلوب و الابصار. سوره نور / 37 مردانى كه تجارت و دادوستد، آنها را از ياد خدا و بر پاداشتين نماز و اداى زكات بازنمى دارد، از روزى بيم ناكند كه دل ها و چشمها در آن روز دگرگون مى شود. توضيح : در اين آيه مباركه دو نكته ، جالب توجه است : نكته اول : سه موضوع است . ياد خدا، برپا داشتن نماز و اداى زكات ، كه در قرآن و حديث از موقعيت بالايى برخوردارمى باشد و عامل بودن به آنها از صفات عالى و ممتاز مؤ منانى است كه خداوندمتعال از آنها به رجال ياد كرده است رجال لاتلهيم تجارة و لا بيع (80) اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در دو خطبه نهج البلاغه (81) به اين آيه تمسك فرمودهاست و درباره اهميت دادن به اصل نماز و زكات و محافظت و پاسدارى از آن تاءكيد وتوصيه فراوان نمود است تا آنجا كه مى فرمايد بى گمان از مؤ منين رجالى مى باشندكه حق نماز را با بصيرت و زكات را كه عامل نزديكى مسلمانان به حق مى باشد و وسيلهارتباط و دوستى با يكديگر است و همراه نماز رقم خورده است به خوبى شناخته اند، بهگونه اى كه زيور و زيبايى هيچ متاع و كالاى سودآورى و نه محبت فرزند (نور چشمى )،از به پا داشتن نماز و اداى زكات غافلشان نمى كند. و قد عرف حقهارجال من المؤ منين الذين لاتشغلهم عنها زينة متاع و لاقرة عين من ولدد و لا مال (82) سپس فرموده : همانگونه كه خداوند سبحان مى فرمايد رجال لاتلهيم تجارة و لا بيع عن ذكر الله و اقام الصلوة و ايتاء الزكاة مردانى كه تجارت و خريد و فروش كالاى دنيا آنها را از ياد خدا و برپا داشتن نماز واداى زكات باز نمى دارد (چرا كه آنها از روز قيامت مى ترسند، روزى كهدل ها و چشم ها در آن روز ترسان و گريان مى شود.) پرودگارا ما را مشمول رحمت و راءفتت قرار بده و زا وحشت و دهشت آن روز برهان . نكته دوم : تجارت و داد و ستد سرچشمه بركت و درآمد است و در نزد تجار و بازارى ،بسيار عزيز و با ارزش است . مخصوصا بهمحل كسب خود علاقه شديد دارند، چرا كه آبرو و شخصيت خود را از آنجا و در سرمايهدارى مى دانند و تحصيل سرمايه هم از راه معاملات به دست مى آيد. حال اگر اينان ، با كثرت علاقه اى كه به در آمد و تجارت دارند. هنگام اداى فرائضىهمچون نماز و زكات بازار داغ داد و ستد و منافع كلان تجارت را رها كنند و خود را موظفباداى تكليف و درك فيض عبادت و ياد خدا بدانند، بنا به منطق قرآن به حقيقت همانرجال و شخصيت هايى هستند كه ايمان ، سرتاپاى آنان را فرا گرفته ، چراغ هدايت ،دل هايشان را نورانى كرده و به ديده آنها بصيرت بخشيده است . در واقع با خرد وانديشه خود با مردم حرف مى زنند و از راه عقل و بينايى پيش مى روند. ياد خدا (در قلب و عمق جانشان )، مانند نور افكنى قوى ،دل و گوش و چشمان آنها را روشن گردانيده و به غير خدادل نمى بندند و كالاى ناچيز دنيا هرگز آها رامشغول نمى كند و روزهاى وحشت ناك و پر تلاطم رستا خيز را به مردم يادآورى مىنمايند. داستان عبرت انگيز ستمگران را كه بر اثر گناه و نافرمانى تباه شدند براىايشان بيان مى كنند، باشد كه عبرت گيرند و از خدا بترسند و مرتكب گناه نشوند بابصيرت و دين شناس شوند و قلب نورانى و اخلاص درعمل پيدا كنند. زكات محور ايمان 14. و ويل المشركين الذين لايؤ تون الزكاة و هم بالاخرة هم كافرون . سروه فصلت / 7. واى بر مشركان آنان كه زكات نمى پردازند و به آخرت ايمان ندارند. توضيح : در بين علماء و دانشمندان ، در تفسير اين آيه مباركه گفتگو و سخنان فروان و نظراتگوناگونى مطرح شده است ، كه از بيان اقوال آنان براى اختصار مى گذريم و بهبيان آنچه از روايات اهل بيت (عليه السلام ) استفاده مى شود مى پردازيم : اول : اينكه مراد از زكات همان زكات متعارف است كه در قرآن ، قرين نماز قرار گرفتهاست . دوم : مقصود از مشركين در آيه ، آنهايى هستند كه در طاعت و بندگى خدا مشرك شدند. توضيح اينكه مشركين ، در آيه به قرينه روشنى كه از جمله لايؤ تونالزكاة مفهوم مى شود، مرتكبين معاصى بزرگند. در حقيقت جمله مذكور تفسير شركاست يعنى واى بر آنان كه زكات نيم دهند آنها در زمره مشركانند با ندادن زكات ، مرتكبمعصيتى بزرگ مى شوند و در زمره مانعين زكات قرار مى گيرند و از بندگى خداسرباز زده و مخالفت مى ورزند، در واقع خدا را پيروى نكردند و شيطان را اطاعت نمودند.اينها مشركند واى بر آنها، نشانه شرك در طاعت اينان با دو معرف درذيل آيه بيان شده است : 1- اول آنكه زكات نمى دهند، دوم آنكه به آخرت اعتقاد ندارند. ويل المشركين الذين لايوتون الزكاة و هم بالاخرة هم كافرون (83) در روايات از اينگونه معاصى ، تعبير به شرك در طاعت شده است : در تفسير الميزانروايتى از امام باقر (عليه السلام ) در بيان آيه شريفه و ما يؤ من اكثرهمبالله الا و هم مشركون (84) (بيشتر آنان (مردم ) به خدا ايمان نمى آورند مگر ايمانى آلوده به شرك ) آمده است : آنحضرت فرموده : شرك در طاعت است نه در عبادت ، گناهانى كه مردم مرتكب مىشوند همان شرك طاعت است كه به جاى بندگى و طاعت خدا از شيطان اطاعت مى كنند، پسبه خاطر اطاعت از غير خدا به خدا مشرك شدند فاشر كوا بالله الصاعةلغيره و اينگونه نا فرمانى خدا شرك در عبارت نيست كه غير خدا را پرستشكرده باشند وليس باشراك عبادة ان يعبد وا غير الله (85) بعضى از شرك ها به گونه اى است كه به سر حد كفر نمى رسد در عينحال اطاق شرك به آن مى شود چنانچه از امام هشتم شيعيان حضرت امام رضا (عليه السلام) نقل شده كه فرمود: شرك يبلغ به الكفر (86) (شركى كه به كفرنمى رسد) به اين ترتيب آهى ءشريفه مبين اين معنى است كه زكات در اسلام از جملهدستوراتى است كه مى تواند شاخص شرك و ايمان باشد. يعنى دادن زكات محور ايمان ودين باورى است و ندادن زكات نشانه از دين برگشتن و شرك است . از طرفى پرداختنزكات در اسلام نشانه قبول داشتن حكومت اسلامى و ندادن آن علامت مخالفت با حكومتاسلامى است كه سر از طغيان و قيام بر ضد حكومت در آوردن و مرتكبين اينعمل مجرم و از دين برگشته (مرتد) محسوب مى گردند. اصحاب رده و از دين برگشتگان : در تاريخ اسلام مى خوانيم گروهى مرتد شدند، بعد از وفات پيامبر اكرم (صلى اللهعليه وآله ) و به اصحاب رده معروف شدند. آنها جمعى از طوائف (بنى طى، غطفان و بنى اسد) بودند كه از دادن زكات به ماءموران و عاملين حكومت اسلامى خوددارىكردند و با اين عمل پرچم مخالفت برافراشتند آنها مخالف صددرصد حكومت نبودند اماماز احكام اسلامى زكات را قبل نداشتد. به مصداق آيه شريفه نؤ من ببعض و نكفرببعض (87) مى گفتند اما الصلوة فنصلى و اما الزكاة فلا (نمازرا مى خوانيم ولى زكات نيم دهيم مسلمانان وفادار به قرآن بهدنبال اين جريان ، تصميم گرفتند با اين گروه مرتد به پيكان برخيزند. سرانجام با آنان جنگيده و آنها را در هم كوبيدند (88) مرتد كسى است كه بعد ازقبول اسلام منكر اسلام يا يكى از احكام آن گردد در اين صورت مرتد فطرى است و كشتناو واجب است و توبه اش قبول نمى شود. بنابراين از آيه مورد بحث استفاده مى شود كه تارك زكات ، مشرك و منكر روز قيامت استپس پرواضح است كه اعتقاد به زكات و پرداختن آن مصونيت از شكر مى آورد. نتيجه آنچه گذشت بخشى از آيات قرآن كريم درباره زكات و مشروعيت آن بود كه در وجوب آن جاىتاءمل و ترديد نيست . همچون آيه اتوا الزكاة (89) كه در قرآن فراوانآمده است و كلمه اتوابه مقتضاى مفهوم صيغه امر، دلالت بر واجب بودنزكات دارد. برخى از آيات ، اداى زكات را از صفات افراد با ايمان دانسته و رستگارى آنان را درعمل كردن به زكات بيان كرده اند وللذين هم الزكاة فاعلون (90) مؤ منينسعادتمند آنانند كه زكات مالشان را مى دهند. بعضى از آيات ، رجال با ايمان را تعريف مى كند، آن چنان به آيين آسمانى عشق مىورزند كه نه تجارت پرسود، نه داد و ستد موقت ، مانع آنان از ياد خدا و خواندن نماز ودادن زكات نمى گردد. رجال لا تلهيم تجارة و لابيع عن ذكر الله ، و اقام الصلوة و ايتا الزكاة(91) شيوه بعض انبياءمانند حضرت اسماعيل (عليه السلام ) در زنگى اين بود كهبه خانواده اش زكات را توصيه مى كرد و كان ياءمر اهله بالصلوة والزكاة (92) او اهل و عيان خود را به اداى نماز و زكات امر مى فرمود. قرآن معمار و بانيان مساجد را اهل نماز و زكات معرفى مى كند، حق تعمير مسجدها را مختصاهل ايمان و معتقد به روز رستاخيز مى داند آنجا كه مى فرمايد: انما يعمر مساجد الله من آمن بالله و اليوم الاخر و اقام الصلوة و آتى الزكاة(93) مفهوم بعضى از آيات زكات دلالت داشت بر اينكهاهل نماز و زكات پيمان شكنى با خدا نمى كنند مانند آيه 83 سوره بقره زيرا پيمانى كهخدا از بندگانش (بنى اسرائيل ) گرفت ، پيمانى است كه روىعقل و فطرت و انبيا واسطه آن بوده اند. على القاعده چنين پيمانىقابل نقض و شكستن نيست و آيه 12 سوره مائده و لقد اخذ الله ميثاق بيناسرائيل ... الاية دو نكته جالب از آيه فوق استنباط مى شود: 1- نقاى بنى اسرائيل دوازده تن بودند، پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) فرمودهخلفاى بعد از من نيز دوازده نفرند، به اندازه نقباى بنىاسرائيل . (94) نخستين آنان على بن ابى طالب و آخرينشان حضرت مهدى (عليه السلام) است . 2- آنان كه به پيمان الهى وفا دارند چند شرط را رعايت مى كنند: نماز به پا مى دارند،زكات مى دهند، ايمان مى آورند و پيامبران را يارى مى كنند و بدون اينها پيمانى باقىنمى ماند و لطف الهى منقطع مى شود. به اين ترتيب آيات مربوط به زكات هر يك از زاويه خاصى موجب استحكام اعتقاد قلبىدين باوران بوده و بيان آثار دنيوى و اخروى زكات را در بردارد و سعادتمندى زكاتدهندگان را گوشزد نموده است و اينكه اگر اينان زكات مى دهند از روى اخلاص است اگرعبادت مى كنند براى خداست ، اگر انفاق مى نمايند، باطيب خاطر و نيت و قرب الهى انجاممى دهند، چرا كه هدف آنان عبوديت و خشنودى خداست نه دنيا و جمع ثروت . بنابراين ثروت را وسيله اى مى دانند براى رسيدن به مقام بندگى و رسيدن به هدف .مثل حضرت على (عليه السلام ) كه براى تحصيل ثروت تلاش مى كرد قنات و چاه وچشمه هاى بسيارى را احداث و آباد كرد، نخلستانهاى فراوانى به وجود آورد ولى براىخود نگه نمى داشت ، براى ورثه نمى گذاشت ، خودش را به سرمايه وپول وابسته نمى كرد و پس از بدست آوردن ، همه را در راه خدا انفاق مى نمود و يا وقفمى كرد، چون هدف آن بزرگوار از اين تلاش ها و كوششها بندگى خدا بود نه چيزديگر. مؤ منانى كه اموال آنها مشمول زكات و خمس مى شود مورد لطف خداوند واقع شده اند و اينسعادت را به دست آورده اند كه مال را وسيله قرار داده تا هدف اصلى كه سعادت را بهدست آورده اند كه مال را وسيله قرار داده تا به هدف اصلى كه سعادت و عاقبت بخيرىاست برسند و اگر از اين نعمت و فرصت استفاده نكنند در خسران جبران ناپذيرى واقع مىشوند و در حب مال دنيا ذوب مى گردند. ذلك هو الخسران المبين . در اينجا اهميت زكات را در ابعاد عبادى ، تربيتى ، اجتماعى و اخلاقى آن به پايان مىبريم و در بخش بعد به مقايسه تبيين فرهنگ زكات و جايگاه آن را روايات اسلامى مىپردازيم . بخش چهارم : جايگاه زكات در روايات اسلامى زكات و نكات اجتماعى زكات و داسلام ، از واجبات و ارزش هاى مهم به شمار مى رود. پيامبر بزرگوار اسلام(صلى الله عليه وآله ) بى اعتنايى به آن را گناهى بزرگ مى شمرد و با مانعين زكاتبا قاطعيت برخورد مى كرد و ملاحظه هيچ كس را نمى نمود، تا جايى كه به افراد خطاكار كه زكات نمى دادند ولى براى خواندن نماز به مسجد آمده بودند، با صراحتفرمود: از مسجد ما بيرون برويد، نماز مى خوانيد و زكات نمى دهيد؟ انتم تصلون لاتزكون (95) در آياتى از قرآن مى خوانيم كه خداوند متعال مسلمين را به اداى زكات مكلف كرده استآتوا الزكاة (96) و فرمان خدا را پيروى كنيد اطيعو الله(97) زكات بركات و نعمات الهى را در اجتماع زياد مى كند و روزى را فراوان مى نمايد. باپرداختن زكات مردم به خشكسالى و گرانى و كمبود ارزاق عمومى گرفتار نمى شوند. مهم تر از اينها ترك زكات نوعى نافرمانى به امر الهى و عصبانى است نابخشودنى ،مرگ با جبران گذاشته و بازگشت به سوى خداىمتعال ، در صورتى كه كار به انكار و طغيان نكشد (چنانكه در داستان ثعلبه توضيحخواهيم داد كه پيغمبر اكرم (عليه السلام ) جمله كوبنده اى به ثعلبه فرمود: واى برثعلبه چه روزگار نكبت بارى برايش به همراه آورد). زكات در قرآن جايگاه بلندى دارد هم چون خورشيد مى درخشد اين مطلب براهل ايمان پوشيدن نيست چرا كه زكات از ضروريات دين اسلام است و به نكات اجتماعى آندر روايات اسلامى برمى خوريم كه موجب ايمان و روشنى قلوب مؤ منين مى گردد. آنچه براى همگان روشن است كه برنامه زكات نوعى انفاق است كه فرد و جامعه اسلامىرا از پليدها پاك مى كند و سبب رشد و تكامل اجتماع و رونق اقتصادى و رسيدن به عالىترين فضائل نفسانى مى گردد و موجب بركت درمال و پاكيزگى نفس مى شود. به راستى كه در اين امر (نماز و زكات ) سعادت انسان ها نهفته است ولى بيشتر مردم ازراز و رمز آن غافلند. آن طور كه از معانى لغوى زكات فهميديم و هم چنين از آياتى كه درخصوص اهميت اين دو فريضه اسلامى و بركات آن دانستيم ، اين حقيقت روشن گرديد كهعمل كردن به آن سبب بركات و مباهات و سربلندى جامعه مى گردد اكنون براى مزيدايمان و عرفان بيشتر، به بخشى از روايات اسلامى درباره فضيلت و جايگاه زكات مىپردازيم . 1- عن ابى جعفر (عليه السلام ) قال : ان الله تبارك و تعالى قرن الزكاة بالصلوةفقال : اقيموا الصلوة و اتو الزكاة ، فمن اقام الصلوة و لم يؤ ت الزكاة ، فكانه لم يقمالصلوة وسائل الشيعه ، ج 9، ابواب ماتجب فيه الزكاة باب 3 ح 2/22 مسن لايحضرهالفقيه باب 2 ماجاء فى مانع الزكاة ص 151، الكافى كتاب الزكاة ، ج 3 / 506 ح 23 از حضرت ابى جعفر (امام باقر (عليه السلام )) روايت شده كه آن بزرگوار فرمودند:به راستى خداوند تبارك و تعالى زكات و نماز را در بسيارى از آيات قرآن مقرونيكديگر قرار داده و فرموده است : نماز را بپا داريد و زكات ندهد، همچون كسى استكه نماز به پا نداشته است . در حقيقت اين دو مانند يك فريضه ومكمل يكديگرند. توضيح : بايد توجه داشت كه نماز اگر با شرايط فقهى و مراعاتمسائل مربوط به آن خوانده شود. به ظاهر نماز صحيح است ولى در اثر ندادن زكات ،نماز مقبول و مرضى خداوند متعال نمى باشد. از آنجا كه پرداخت زكات يكى از اوصاف مؤ منان است ، اگر ايمان در عمق جان مسلمان بهحقيقت راه پيدا كرده باشد، ممكن نيست نماز به جا آورد و زكات مالش را ادا نكند. چرا كهخداوند متعال از جمله صفات مؤ منين راستين را در قرآن چنين بيان فرموده : (آنها كسانىهستند كه زكات مى دهند.) و الذين هم الزكاة فاعلون (98) (و اعتقاد بهآخرت دارند). و بالاخرة هم يوقنون (99) 2- عن ابى جعفر (عليه السلام ) قال : بنى الاسلام على خمس : على الصلوة و الزكاة والصوم و الحج و الولاية ، و لم يناد بشى كما نودى بالو لاية . الكافى ، ج 2 ص 18 سفينة البحار (الولايه ) ج 8، ص 600 عن ابى جعفر (عليه السلام ) مثله و زاد فى اخره فاخذ الناس باربع و تركوا هذهيعنى الولاية بحار الانوار باب دعائم الايمان و الاسلام . 65/329 - اثنى عشريه ص210 * ترجمه و توضيح : در مشروعيت و اهميت زكات همين بس كه ركنى از اركان اسلام و يكى از پايه هاى پنجگانهآن است . از پيغمبر اكرم (عليه السلام ) حديث مذكور با كمى تفاوت در نهج الفصاحهنقل شده است : ابو حمزه ثمالى از حضرت ابى جعفر امام باقر (عليهالسلام ) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: اسلام بر پنج (پايه ) بنا شده است : نماز،زكات ، روزه ، حج و ولايت كه به هيچ يك از اينها توصيه نشده آنگونه كه درباره ولايتتوصيه شده است . در روايت ديگر از امام پنجم : حضرت ابى جعفر (عليه السلام )، مطلب فوق آمده و درپايان حديث اضافه شده كه مردم چهار چيز اول حديث را گرفتند (ولى ) ولايت را (كهاهميت آن نيز است ) رها كردند. زراره مى گويد از امام باقر (عليه السلام ) سؤال كردم كداميك از اين اركان پنجگانه افضل و برتر است ؟ فرمود: ولايت افضل است زيرا ولايت كليد همه آنهاست همانگونه كه كليد، در بسته راباز مى كند ولايت همانند كليدى است كه درهاى بسته و پيچيده اجتماع را با راهنمايى والىباز، احكام و دستورات الهى را در جامعه مطرح و شورانگيز مى سازد. زاره گفت : از امام (عليه السلام ) پرسيدم بعد از ولايت كدام يك از اركان حديثافضل مى باشد فرمود: نماز، زيرا رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود نماز ستوندين شماست . الصلوة عمود دينكم .(100) سپس گفتم پس از نماز فضليتكدام بيشتر است ؟ فرمود زكات بعد از نماز از همه برتر استرسول خدا (صلى الله عليه وآله ) گفت : اداى زكات ، گناهان را مى برد،قال رسول الله (صلى الله عليه وآله ) الزكاة تذهب الذنوب (101) حضرت در پايان پس از بيان فضيلت حج ، درباره تبيين مقام عظماى ولايت سفارش بليغنمود كه جايگاه رفيع ولايت و ركنيت آن كه باب الاشياء است بعد از شناخت خداوند پيروىاز امام معصوم و ولى امر مسلمين در مقايسه با ساير چيزها رتبه مقدم را داراست . همانگونه كه در قرآن مى فرمايد: اطيعو الله و اطيعواالرسول و اولى الامر منكم (102) يعنى خدا را اطاعت كنيد و پيامبر خدا اراطلاعت كنيد و صاحبان امر را، اين آيه بعد از پيروى خدا ورسول ، اطاعت از مقام رهبرى در اسلام را معين مى كند.
|
|
|
|
|
|
|
|