بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب میزان الحکمة ج 7, آیت الله محمد محمدى رى شهرى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     fehrest - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_002 - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_003 - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_004 - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_005 - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_006 - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_007 - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_008 - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_010 - ميزان الحكمة ج 7
     miz7_011 - ميزان الحكمة ج 7
 

 

 
 

ـ هيچ چيز مانند بدعتها دين را ويران نكرد و هيچ چيز مثل طمع مرد را تباه نساخت .

ـ پيامبر خدا9 : بد بنده اى است آن بنده اى كه طمعش او را به ننگ و پستى كشاند.
ـ بـه خـدا پـناه بريد از طمعى كه به ننگ و پستى كشاند و از طمعى كه به طمعى ديگر بينجامد و ازطمعى كه بى حاصل است .

ـ از سـه چيز به خدا پناه بريد : از طمع بيجا و طمعى كه به ننگ و پستى مى كشاند و طمعى كه به طمع ديگرى مى انجامد.
ـ به خدا پناه بريد از طمعى كه به ننگ وپستى مى كشاند وطمعى كه بى حاصل است .

ـ امـام صـادق7 : اگر مى خواهى كه چشمت روشن شود و به خير دنيا و آخرت دست يابى , چشم طمع از آنچه ديگران دارندبركن .

ـ پيامبر خدا9 : آن تخته سنگ لغزنده اى كه پاى علما روى آن قرار نمى گيرد , طمع است .

ـ به انصار فرمود : شما در هنگام قناعت بسياريد و در هنگام طمع اندك .

ـ امام على7 : هر كه نفس خود را شربتى از طمع نوشاند در حق آن خيانت كرده است .

ـ زيبايى شر , طمع است .

ـ ريشه سيرى ناپذيرى , طمع است .

ـ ميوه طمع , بدبختى است .

ـ در تـوصـيـف پـرهيزگاران , مى فرمايد : از نشانه هاى هر پرهيزگارى اين است كه او را دردين نـيـرومـند مى بينى و در سختيها صبور و طالب روزى حلال و در پيمودن راه هدايت چالاك و پر نشاط و از طمع به دور.
ـ در توصيف منافقان , مى فرمايد : عدم چشمداشت را وسيله اى براى طمع خويش قرارمى دهند , تا بدين وسيله بازارشان را رونق بخشند و كالاهاى فريبنده شان را رواج دهند.

پرهيز از طمع .

ـ امـام كـاظـم7 در انـدرز بـه هـشـام , فـرمـود : از طـمـع بـپـرهـيـز و بـه آنـچه مردم دارند , چشمداشتى نداشته باش , چشمداشت به مخلوق را در خود بميران , زيرا طمع و چشمداشت كليد هر خوارى است و عقل را مى دزدد و انسانيتها را مى برد و آبرو را مى آلايد و دانش را از بين مى برد.
ـ پـيـامـبـر خدا9 : زنهار از پوشيدن جامه طمع , زيرا كه طمع دلها را به آزمندى شديد مى آميزد ومهر دنيا دوستى بر دلها مى زند , و آن كليد هر بدى است و منشا هر گناهى وموجب بر باد رفتن هر كار نيكى .

ـ زنهار از طمع , كه اين خود فقرى است نقد.
ـ امام على7 : زنهار كه مركبهاى طمع تو را به تاخت ببرند و به آبشخورهاى هلاكت رسانند.

طمع و بندگى .

ـ امام على7 : طمعكارى , بندگى هميشگى است .

ـ طمع , بندگى است و چشم طمع بركندن آزادى .

ـ امام باقر7 : بد بنده اى است آن بنده كه طمع زمام او را به پيش كشد.
ـ امـام عـلـى7 : هـر كه مى خواهد ايام عمر خود را آزاد زندگى كند , طمع را در دل خويش جاى ندهد.
ـ بنده طمعها در بند بردگى است وهرگز روى آزادى را نمى بيند.

طمع و زبونى .

ـ امام على7 : ميوه طمع , زبونى در دنياو آخرت است .

ـ طمعكار , دربند خوارى است .

ـ طمع , قرين خوارى است .

ـ هركه جامه طمع به تن كند , خود را خوار گرداند.
ـ هركه خويشتن را از پستى طمعهابدور ندارد , خود را زبون كرده و در آخرت زبونتر و شرمنده تر باشد.
ـ امام عسكرى7 : چه زشت است درمؤمن خواسته اى باشد كه او را به خوارى كشاند.
ـ امام على7 : زبونترين مردم , انسان طمعكار آزمند شكاك است .

ـ ذليل تر از طمعكار , وجودندارد.
ـ هيچ خصلتى , خوار كننده تر از طمع نيست .

ـ در تـوصـيـف عـيـسـى7 , مـى فـرمايد :نه همسرى داشت كه او را گرفتار كند ,نه فرزندى كه اندوهگينش سازد , نه مالى كه او را به خود مشغول دارد و نه طمعى كه به خواريش افكند.

طمع و فريفته شدن عقل .

ـ امام على7 : بيشترين هلاكتگاههاى خردها , زير درخشش طمعهاست .

ـ گاه فريبندگى طمعها و آرزوهاست كه خرد نادانان گول مى خورد و خردهاى مردان , آزموده مى شود.
ـ تباهى خردها , در جستن زياديهاست .

طمع و پارسايى .

ـ امام على7 : با پارسايى , به جنگ طمع برويد.
ـ اساس پارسايى , فرو گذاشتن طمع است .

ـ اندكى طمع , پارسايى بسيارى راتباه مى كند.
ـ هركه به طمع چسبيد , پارسايى رااز دست داد.
ـ چگونه مالك پارسايى باشد , كسى كه مملوك طمع است .

ـ پارسايى و طمع , با هم جمع نمى شوند.

شاخه هاى طمع .

ـ امام على7 : طمع چهار شاخه دارد : شادى و نازش و سرسختى و فزونخواهى .

خـداى عـز و جـل ناخوشايند است و نازش تكبر است و سرسختى بلايى است كه انسان را به سوى دامهاى گناه مى كشاند و فزونخواهى بازى و سرگرمى و جايگزين كردن چيزهاى پست تر به جاى چيزهاى بهتر است .

طمع ستوده .

قرآن .

((پهلوهايشان از بسترها دور مى شود و از روى ترس و طمع پروردگارشان را مى خوانند و از آنچه روزيشان كرده ايم انفاق مى كنند)).
((چرا به خدا و آنچه از حق كه سوى ما آمده ايمان نياوريم و حال آن كه طمع داريم پروردگارمان ما را با گروه شايستگان (به بهشت ) در آورد)).
ـ امـام سـجـاد7 ـ در دعـا ـ : سـرورم !چـون به گناهان خود مى نگرم بيمناك مى شوم و چون به بخشش تو مى نگرم , طمع مى بندم .

ـ نـيز در دعا ـ : خدايا! به سبب اميد ديرينى كه به تو دارم و چشمداشت بزرگى كه از تو دارم وبه سبب رافت و رحمتى كه بر خود فرض كرده اى , از تو مسالت مى كنم .

ـ در دعـا ـ : سـرورم ! مـيـل در رغبت من به توست و ترس من ازتو , به تو اميد دارم و اميدم مرابه سوى تو كشانده است .

ـ در دعـا ـ : سـرورم ! گمان مرا به احسان و نيكيت دروغ مگردان , زيرا كه تو مورد وثوق واعتماد منى .

طهارت و پاكى .

طهارت (وضو , غسل , تيمم ).

ـ پيامبر خدا9 : طهارت جز (يا نصف ) ايمان است .

ـ نخستين چيزى كه بنده براى آن حسابرسى مى شود , طهارت است .

ـ هيچ نمازى بدون طهارت , پذيرفته نيست .

پاك كننده ها.

قرآن .

(((بـه يـاد آوريـد) زمانى را كه (خدا) خواب سبك آرامش بخشى كه از جانب او بود بر شما مسلط ساخت و از آسمان آبى بر شما فرو فرستاد كه با آن پاكتان گرداند و آلايش شيطانى را از شما ببرد و دلهايتان را محكم كند و قدمهايتان را بدان استوار گرداند)).
((و اوسـت آن كـه بادها را نويدى پيشاپيش رحمت خويش فرستاد و از آسمان آبى پاك كننده فرو فرستاديم )).
1 ـ آب .

ـ امام صادق7 : هر آبى پاك است ,مگر آن كه بدانى نجس است .

ـ آب پاك مى كند ولى (اگر نجس شود) چيزى آن را پاك نمى كند.
ـ امـام عـلـى7 : خداوند آب را پاك وپاك كننده آفريد و هيچ چيز آن را نجس نمى كند , مگر آنچه رنگ يا مزه يا بوى آن را تغييردهد.
2 ـ آفتاب .

ـ امام باقر7 : هر چيزى كه آفتاب برآن بتابد , پاك است .

ـ آنچه آفتاب بخورد , پاك است .

ـ در پاسخ به پرسش از ادرارى كه پشت بام يا در محلى است كه آن جا نماز خوانده مى شود , فرمود : چنانچه آفتاب آن را خشك كند , بر آن نماز بخوان زيرا پاك است .

3 ـ خاك .

ـ امام صادق7 : خداى عز و جل خاك را نيز , همچون آب پاك كننده قرار داده است .

ـ درباره مردى كه پايش را در جاى نجسى مى گذارد و سپس با همان پا محل پاكى را لگد مى كند , فرمود : چنانچه پانزده گز ياهمانند آن راه رفته باشد اشكالى ندارد.
4 ـ آتش .

ـ از امـام كاظم7 سؤال شد : چنانچه گچ را با نجاست (مدفوع خشكيده ) و استخوان مرده بپزندو سپس با آن مسجد را گچكارى كنند , آيا مى توان بر آن سجده كرد؟
حضرت فرمود : آب وآتش آن گچ را پاك كرده اند.

پاكى معنوى .

قرآن .

((خدا فقط مى خواهد آلودگى را از شما اهل بيت (پيامبر) ببرد و پاك و پاكيزه تان گرداند)).
((و (ياد كن ) آن گاه كه فرشتگان گفتند : اى مريم ! خداوند تو را برگزيد و پاك گردانيد و تو را بر زنان جهان برترى داد)).
((از داراييهاى آنان صدقه اى بگير تا بدين وسيله آنان را پاك كنى و برايشان دعا كن , كه دعاى تو مايه آرامش آنهاست و خدا شنواى داناست )).
ـ امـام عـلـى7 در توصيف پيامبران , مى فرمايد : آنان را از پشتهاى بزرگوار و شريف به زهدانهاى پاك منتقل كرد.
ـ در وصف پيامبر9 , مى فرمايد : ازنظر خوى و خصلت پاكتر از همه پاكان بود و باران فيض و بركت وجود او بيش از هر كس ديگر ريزان بود.
ـ بـه پيامبر پاك و پاكيزه ات اقتداكن , زيرا آن حضرت براى كسى كه خواهان پيروى از كسى باشد سرمشق است و براى كسى كه بخواهد به كسى منتسب باشد بهترين مى باشد.
ـ خداوند ايمان را براى پاك كردن از شرك واجب فرمود.
ـ همانا تقواى الهى داروى بيمارى دلهاى شماست و پاك كننده آلايش جانهايتان .

ـ شما كه از پاك بودن گريزى نداريد , پس خود را از پستى عيوب و گناهان پاك كنيد.
ـ دلهاى خود را از حسد پاك كنيد ,زيرا حسادت دلها را تيره و بيمار و نزار مى گرداند.
ـ در نامه خود به عثمان بن حنيف , مى فرمايد : بزودى خواهم كوشيد تا زمين را از لوث وجود اين شخص وارونه و پيكر باژگونه پاك سازم .

فرمانبرى .

فرمانبرى از خدا و آثار آن .

قرآن .

((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خدا فرمان بريد واز رسول و اولياى امر خود اطاعت كنيد.
خود را به خدا و رسول ارجاع دهيد كه اين بهتر است و نيك فرجامتر)).
ـ امـام عـلـى7 ـ خـطـاب بـه خـداى سبحان ـ : به خاطر تنهايى خود , آفريدگان را نيافريدى و بـراى سـود بـه كـارشـان نـگـرفـتى عصيان عاصيان , از قدرت تو نكاهد و اطاعت فرمانبرداران , برپادشاهى تو چيزى نيفزايد.
ـ آفـريـدگان را بيافريد , در حالى كه به طاعت آنان نيازى ندارد و از معصيت آنان در امان است , زيرا نافرمانى نافرمانان به او زيان نمى زند و فرمانبرى فرمانبرداران به او سودى نمى رساند.
ـ در نعمتى كه براى تو پيش مى آورد يا گناهى كه از تو مى پوشاند يا بلايى كه از توبرمى گرداند , لحظه اى از لطف او دور نبوده اى , پس اگر فرمانش را برى چه خواهد كرد؟
.
ـ طاعت خدا , غنيمت زيركان است .

ـ طاعت خدا , پناهگاهى استوار است .

ـ فرمانبرى از خدا , محكمترين رشته است .

ـ پيامبر خدا9 : طاعت خدا , نور چشم است .

ـ امام على7 : فرمانبرى از خدا , خشم پروردگار را فرو مى نشاند.
ـ طاعت , عزت تنگدست است ,صدقه , گنج توانگر است .

ـ طاعت خدا , كليد هر درستى است و مايه اصلاح هرگونه تباهى .

ـ فرمانبردار باش , تا غنيمت برى .

ـ سزاوارترين مردم به رحمت خدا , فرمانبردارترين آنهاست .

ـ با طاعت است , كه بخت روى مى آورد.
ـ با طاعت است , كه رستگارى حاصل مى شود.
ـ به طاعت شتاب , تا سعادتمند شوى .

ـ پيامبر خدا9 : فرمانبرى از خدا راجامه زيرين خود , قرار دهيد.
ـ امـام على7 : خداى سبحان طاعت (خود) را غنيمتى قرار داده است كه مردمان زيرك وهوشيار به هنگام كوتاهى كردن ناتوانان درمانده , آن را از آن خود مى كنند.
ـ اگر نيرومندى , در طاعت خداى سبحان نيرومند باش و اگر ناتوانى در نافرمانى از خدا , ناتوان باش .

ـ تا زمانى كه نفس تو در راه فرمانبرى از خدا ياريت مى رساند , او را گرامى دار.
ـ در طاعات خدا پايدارى ورزيد و به انجام كارهاى خير بشتابيد.
ـ خـيـرخـواه تـريـن مـردم , كـسـى اسـت كـه نسبت به خود خيرخواه تر و در برابر پروردگارش ,فرمانبردارتر باشد.
ـ اگـر نـفـس خـويش را به طاعت خدا گيرى , آن را گرامى داشته اى و اگر در نافرمانى او به كارگيرى , خوارش كرده اى .

ـ در همه حال خداى سبحان را اطاعت كن و دل خود را لحظه اى از بيم و اميداو , تهى مدار.
ـ بر شما باد به فرمانبردارى از كسى كه نمى توانيد درباره او عذر نادانى آوريد.
ـ پيامبر خدا9 : به آنچه نزد خداست جز با طاعت از او , نتوان رسيد.
ـ امام سجاد7 ـ در دعا ـ : بار خدايا!بر محمد و آل محمد صلوات فرست و ما را از كسانى قرار ده كه بـا تـوفـيـق خـود راه طـاعت ورسيدن به منازل و مقامات نيكان را برايشان هموار كردى , پس با خدمت به تو حيات يافتند ومقرب شدند و گرامى گشتند و آراسته گرديدند.
ـ امام هادى7 : هر كه آفريدگار رافرمان برد , از خشم و ناخشنودى مخلوق پروايى به دل راه ندهد .

ـ امام على7 : دوست محمد كسى است كه از خدا فرمان برد , هرچند خويشاوند او نباشد و دشمن محمد كسى است كه خدا را نافرمانى كند اگرچه از خويشان نزديك او باشد.
ـ اگـر آنـچه را رفتگان شما ديده اند مى ديديد , بيگمان بيتابى مى كرديد و مى هراسيديد وفرمان خدا را به گوش دل مى شنيديد و فرمان مى برديد!.
ـ در نـامـه خـود بـه حـارث هـمـدانـى , مـى فرمايد : در همه كارهايت فرمانبردار خدا باش , زيرا كه فرمانبرى از خدا , بر هر چيز ديگرى برترى دارد.

هر چه خدا فرمان داده نيكوست .

ـ پيامبر خدا9 در حجة الوداع ,فرمود : اى مردم ! به خدا سوگند چيزى نيست كه شما را به بهشت نزديك و از آتش دوزخ ‌دورتان گرداند , مگر اين كه شما را به آن دستور دادم .

ـ امام على7 در سفارش به فرزند خود , مى فرمايد : خداى سبحان تو را جز به آنچه نيكوست فرمان نداده و جز از آنچه زشت است , باز نداشته است .

نافرمانى از خداوفرمان بردن ازشيطان .

ـ امام على7 در توصيف گمراهان , مى فرمايد : پروردگارشان آنان را خواند , اما نپذيرفتند وروى گرداندند و شيطان فراخواندشان , دعوتش را پذيرفتند و به او روى آوردند!.
ـ پـروردگـارتـان شـمـا را فـراخواند اما شما نپذيرفتيد و پشت كرديد و شيطان شما را فرا خواند ,دعوتش را پذيرفتيد و به او روى آورديد.
پرنعمت و همسايگى با پيامبران و نيكبختان خواند اما شما نافرمانى كرديد و روى گردانديد ودنيا شـمـا را بـه جـايـگـاه بـدبـخـتـى و محل فنا و نيستى و انواع بلا و رنج و گرفتارى خواند و شما فرمان برديد و پيشى گرفتيد و شتافتيد.

فرمان بردن از پيامبر و اولياى امر.

قرآن .

((اى كـسـانـى كـه ايمان آورده ايد! از خدا فرمان بريد ورسول و اولياى امر خود را اطاعت كنيد و چنانچه در چيزى اختلاف ورزيديد , اگر به خدا و روز واپسين ايمان داريد ,اختلاف خود را به خدا و رسول ارجاع دهيد كه اين بهتر و فرجامش نيكتر است )).
ـ امـام صـادق7 : خداى عزوجل پيامبرش را در سايه مهر و محبت خويش پروراند و سپس فرمود : ((همانا تو داراى خويى عظيم هستى )).
فرمود : ((هرچه را پيامبر براى شما آورده بگيريد و از آنچه بازتان داشته است باز ايستيد)).
ـ خـداونـد پـيامبر خود را تربيت كرد و چون به آن جا كه خدا مى خواست رسيد , به او فرمود :((به نيكى فرمان ده و از نادانان روى گردان )).
و فـرمـود :((همانا تو داراى خوى عظيمى هستى )) و چون بدين گونه وى را ستود , دين خود را بـه او واگذاشت و فرمود : ((هرچه را پيامبر براى شما آورده بگيريد و از هرچه بازتان داشته است , باز ايستيد)).
ـ امام على7 : اگر اطاعتم كنيد , به خواست خدا شما را به راه بهشت مى برم , هرچند راهى پررنج و پر مرارت باشد.
ـ در فـرمـان ولايـت مصر به مالك اشتر , مى نويسد : مسائل دشوارى را كه از پس آنهابرنمى آيى و امورى را كه در آنها شبهه و ترديد دارى , به خدا و رسول او ارجاع ده , چه , خداى تعالى به كسانى كه دوست داشته ارشادشان كند , فرموده است : ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد!از خدا فرمان بريد و رسـول و اولـوالامـر خود را اطاعت كنيد وچنانچه درباره چيزى اختلاف كرديد , آن را به خدا و رسول ارجاع دهيد)).
هـمـان عـمـل كـردن بـه مـحـكـمات كتاب اوست و ارجاع دادن به رسول همان عمل كردن به سنت اوست , كه مايه اتحاد و همبستگى است و از پراكندگى و جدايى جلوگيرى مى كند.
ـ پـس از سـپـردن ولايـت مـصـر بـه مـالـك اشتر , در نامه اى به مردم مصر مى فرمايد : اما بعد , مـن بنده اى از بندگان خدا را سوى شما فرستادم كه به روزگار ترس خواب به ديده اش نمى رود پـس از او حـرف شنوى داشته باشيد و فرمانش را , تا جايى كه با حق سازگار است , اطاعت كنيد ,زيرا كه او يكى از شمشيرهاى خداست .

برترين طاعتها.

ـ امام على7 : برترين طاعتها , ترك لذتهاست .

ـ برترين طاعتها , كناره گرفتن از لذتهاست .

ـ برترين پارسايى , دورى كردن از شهوتهاست .

افراد شايسته فرمانبرى .

ـ امام على7 : از خردمند اطاعت كن , تا سود برى و به حرف نادان گوش مده , تا سالم مانى .

ـ از برادرت اطاعت كن گرچه او از تو نافرمانى كند و با وى پيوند ساز , گرچه او از تو ببرد.
ـ از علم فرمان بر و جهل را نافرمانى كن , تا رستگار شوى .

ـ كسى كه تو را به اصلاح نفست فرمان دهد , سزاوارترين كسى است كه از او اطاعت كنى .

ـ سـزاوارترين فرد براى آن كه اطاعتش كنى , كسى است كه تو را به پرهيزگارى فرمان دهد واز هوا و هوس بازت دارد.
ـ سـزاوارترين فرد براى آن كه اطاعتش كنى , كسى است كه تو را از او گريزى نيست ونمى توانى فرمانش را رد كنى .

ـ امام هادى7 : هر كه دوستى وانديشه اش را در اختيار تو گذاشت , تو نيز اطاعتت را در اختيار او گذار.
ـ امـام عـلى7 : خوشا به حال كسى كه قلبى سليم دارد : از كسى كه هدايتش كند پيروى مى كند واز آن كس كه او را به تباهى كشاند , دورى مى گزيند و با بينايى كسى كه به او بينايى مى بخشد و بااطاعت از راهنمايى كه به او فرمان مى دهد , به راه سلامت مى رسد.

كسانى كه شايسته اطاعت نيستند.

قرآن .

((و مى گويند : پروردگارا! ما از مهتران و بزرگانمان اطاعت كرديم و آنها ما را گمراه كردند.
ـ امـام عـلى7 : هان ! بپرهيزيد, بپرهيزيداز فرمانبرى مهتران و بزرگانتان ! همانان كه به حسب و نسب خود مى نازند و بدين سبب خود رابرتر از ديگران مى پندارند از اين بى بته هاى مدعى بزرگى كه آب تيره آنان را با آب زلال خود نوشيديد و بيماريشان را به سلامتى خود درآميختيد و باطلشان را به حق خود راه داديد وبنياد گناهانند , اطاعت نكنيد.
ـ كسى كه به فرمانبرى از مخلوق و نافرمانى از خالق گردن نهد , دين ندارد.
ـ پيامبر خدا9 : هركس با انجام كارى كه خداى را ناخشنود مى كند فرمانروايى را خشنود سازد , از دين خداى عزوجل خارج شده است .

ـ امـام عـلـى7 : هـركه از سستى فرمان برد , حقوق را ضايع گرداند و هركه به سخن سخن چين گوش سپارد , دوست را از دست بدهد.

فرمانبرى (متفرقه ).

ـ امام على7 : كسى كه به تو نياز پيدا كند اطاعت او از تو , به اندازه نيازى است كه به تو دارد.
ـ از فرادست خود فرمان بر , تا زيردست تو فرمانت برد.
ـ هرگاه طاعتها كم شود , گناهان فزونى گيرد.
ـ هركه دلش در برابر خدا تواضع داشته باشد , جسمش از طاعت خدا به ستوه نمى آيد.
عطر.

عطر.

ـ امام على7 : بوى خوش , افسون است .

ـ امام رضا7 : عطر زدن از اخلاق پيامبران است .

ـ يكى از اخلاق پيامبران : , به كاربردن بوى خوش است .

ـ امام صادق7 : عطر زدن از سنتهاى پيامبران است .

ـ رسول خدا9 براى عطر بيشتر ازغذا خرج مى كرد.
ـ پيامبر خدا9 : بوى خوش قلب را تقويت مى كند.
ـ بوى خوش قلب (يا روحيه ) راتقويت مى كند و بر نيروى جنسى مى افزايد.
ـ امام كاظم7 : شايسته است كه مرد هر روز از بوى خوش استفاده كند , اگر هر روز نتوانست ,يك روز در ميان عطر زند و چنانچه اين هم مقدورش نبود جمعه ها را ترك نكند.
ـ امـام صـادق7 هـرگـاه روزه داشـت , بـه خـود عـطـر مـى زد و مـى فرمود : بوى خوش تحفه روزه داراست .

ـ كسى كه روزه دارد اگر در اول روز به خود عطر زند , عقلش را از دست نمى دهد.
ـ هركه در آغاز روز به خود عطر زند ,تا شب عقلش با او خواهد بود.
ـ عثمان بن مظعون به رسول خدا9عرض كرد : مى خواهم استفاده از عطر و چند چيز ديگر را[ كه نام برد ] كنار بگذارم .

مؤمن را مى بويند , بنابراين , (دست كم ) در روزهاى جمعه از بوى خوش استفاده كن .

ـ انس بن مالك : هرگاه عطرى به رسول خدا9 داده مى شد,آن را رد نمى كرد.
ـ امام على7 : پيامبر9 عطر و شيرينى را (كه به ايشان تعارف مى شد) رد نمى كرد.
ـ امام صادق7 : به اميرالمؤمنين7 روغنى معطر تعارف شد.
بوى خوش را رد نمى كنيم .

ـ پيامبر خدا9 : هركه براى خداى تعالى , خود را خوشبو كند در روز قيامت بويش خوشتر از مشك تيز بوى است و هركه براى جز خدا خوشبو كند , در روز قيامت بويش گندتر از مردار است .

عطر زنان .

ـ پـيـامـبر خدا9 : عطر زنان رنگش آشكار و بويش پنهان است و عطر مردان بويش آشكار و رنگش ناپيداست .

ـ هر زنى كه به خود عطر زند و ازكنار عده اى (مرد) بگذرد تا بويش به مشام آنها رسد , زناكار است .

ـ هرگاه از شما زنان كسى در نمازحاضر شد , بوى خوش به كار نبرد.
فال بد زدن .

فال بد زدن .

قرآن .

((گـفـتـنـد : ما شما را به فال بد گرفته ايم , اگر بس نكنيدسنگسارتان مى كنيم و از ما عذابى دردناك به شما مى رسد)).
ـ پيامبر خدا9 : فال بد زدن , شرك است .

ـ هر كه فال بد زدن او را از كارش باز دارد , شرك ورزيده است .

ـ هركه براى سفر خانه اش را ترك كندو بر اثر فال بدى برگردد , به آنچه بر محمد نازل شده كفر ورزيده است .

ـ از ما نيست كسى كه فال بد زند يابرايش فال بد زده شود (به فال بد ديگران نسبت به خود اعتقاد داشـتـه بـاشد), پيشگويى كند يابرايش پيشگويى شود , جادو كند يا برايش جادو شود (به پيشگو و جادوگر مراجعه كند).
ـ فال زدن از روى پريدن پرندگان وفال بد زدن و رمالى از جبت (بت ) است .

ـ راست ترين فال , فال خوب است .

ـ بهترين فال زدن , فال خوش است .

ـ هرگاه فال بدى زدى , كارت را انجام بده (و به آن فال اعتنا مكن ) , هرگاه گمان بردى داورى مكن و هرگاه حس حسادت در تو به وجود آمد آن را دنبال نكن .

ـ فـال خـوب زدن را دوسـت داشـت وفـال بـد زدن را خوش نداشت و مى فرمود كه هركس چيز نـاخـوشـايندى ديد كه به نظرش بدشگون مى آيد , بگويد : خدايا! خوبى را كسى جز تو نمى دهد و بديها را كسى جز تو دفع نمى كند و هيچ جنبش و نيرويى نيست مگر به كمك تو.
ـ امـام صـادق7 : تاثير فال بد به خودت بستگى دارد : اگر آن را آسان بگيرى آسان مى شود , اگر سخت بگيرى سخت مى شود , و اگر آن را به چيزى نگيرى چيزى نخواهد بود.
ـ پيامبر خدا9 : كفاره فال بد ,توكل است .

ـ نه سرايت (بيمارى دامى به انسان ) راست است , نه فال بد و نه شومى .

شومى .

ـ پيامبر خدا9 : اگر در چيزى شومى وجود داشته باشد , در زبان است .

ـ از پيامبر خدا9 سؤال شد : چه چيزشوم است ؟
فرمود : بدخويى .

ـ نرمى با ميمنت است و تندخويى شوم .

طينت و خميره .

طينت .

قرآن .

((اوست كسى كه شما را از گلى آفريد , سپس مدتى مقرر كرد و اجل حتمى نزد اوست .

ـ چون در حضور امام على7 سخن از تفاوت ميان آدميان به ميان آمد , حضرت فرمود : مبداطينت مـردم , ميان آنان تفاوت ايجاد كرده است , به اين معنا كه آنها از تكه يا قطعه اى بودند كه از زمين شـور و شـيـريـن و خاك درشت و نرم تركيب شده است , بنابر اين , آدميان بر حسب نزديك بودن خاكشان به يكديگر با هم نزديكند و به اندازه جدايى خاكشان از يكديگرمتفاوتند.
زشـتـرو و كـوتـاه قـامـت ژرف انـديـش و افـراد خـوش نـهـادى كـه گاه بر خلاف طبيعتشان رفـتـارناخوشايندى از آنان سر مى زند كسانى كه خردى سرگردان دارند و افكارشان نيز پريشان است و سخنوران قويدل .

پيروزى .

كاميابى و پيروزى .

ـ پيامبر خدا9 : پيروزى , در گرواراده قاطع و دور انديشى است .

ـ امام على7 : پيروزى در گرو دور انديشى است و دور انديشى در به كار انداختن راى .

ـ ريشه دلاورى توانمندى است و ميوه اش پيروزى .

ـ امام صادق7 : هر كه بردبار باشد ,پيروز مى شود.
ـ امام على7 : صبر , يكى از دو ظفر است .

ـ در سـفارش به فرزند خود حسن7 , مى فرمايد : بر دشمن خود با احسان و بخشش برترى جوى , كه اين شيرين ترين پيروزى است .

ـ برترى جستن با احسان و بخشش بر دشمن , يكى از دو پيروزى است .

ـ كسى كه جوياى خوبى باشد , به آن دست يابد.
دست يابد.
ـ هـر كه بر خشم خويش چيره آيد , بر شيطان پيروز شود و هر كه خشم زمام اختيارش را به دست گيرد , شيطان بر او پيروز شود.
ـ براى مقابله با دشمنت منتظر توانايى يافتن بر او و دست دادن فرصت باش , در اين صورت پيروز مى شوى .

ـ از پيروزى سرمست مشو , زيرا كه از پيروزى زمانه بر خود در امان نيستى .

آنچه پيروزى محسوب نمى شود.

ـ امـام عـلـى7 : پـيـروز نيست كسى كه گناه بر او پيروز شده باشد , كسى كه از طريق توسل به بدى چيره گردد شكست خورده است .

ـ امـام صادق7 به دو نفر كه در حضور ايشان بحث و جدل مى كردند , فرمود : بدانيد كه هر كس از طريق ستم پيروز شد , به خوبى دست نيافت .

ويژگى پيروزى مردمان بزرگوارو فرومايه .

ـ امـام عـلـى7 : پـيـروزى مـردمـان بـزرگـوار گـذشـت و احـسـان اسـت و پـيروزى مردمان فرومايه زورگويى و گردنكشى .

ـ پيروزى انسان بزرگوار نجات بخش است و پيروزى انسان فرومايه نابود كننده .

ناخن .

كوتاه كردن ناخنها.

ـ پيامبر خدا9 : كوتاه كردن ناخنها ازدرد بزرگ جلوگيرى مى كند و روزى را زياد مى گرداند.
ـ امام باقر7 : ناخنها را به اين دليل بايد گرفت , كه لانه شيطانند و منشا فراموشى .

ـ امام صادق7 : پنهان ترين وناپيداترين راهى كه از آن شيطان بر آدمى مسلط مى شود , لانه كردن او در زير ناخنهاست .

ـ انس : رسول خدا9 براى (نظافت )ما چنين وقت تعيين كرد كه مرد هر چهل روز موى زهارش را بـزند , موى زير بغلش را هر وقت بلند شد بسترد , نگذارد شاربش بلند شود و هر جمعه ناخنهايش را بگيرد.

تشويق زنان به بلند داشتن ناخنها.

ـ پيامبر خدا9 به مردها فرمود : ناخنهايتان را بگيريد و به زنان فرمود : (ناخنهايتان را) بلندبگذاريد , زيرا اين براى شما زيباتر است .

كوتاه كردن ناخنها از حرام !.

ـ از انـدرزهـاى خـداى عزوجل به عيسى7 اين بود كه : اى عيسى ! به ستمگران بنى اسرائيل بگو : ناخنهايتان را از درآمد حرام كوتاه كنيد و گوشهايتان را از شنيدن دشنام كر سازيد و با دلهايتان به من رو كنيد , زيرا كه من چهره هاى شما را نمى خواهم .

ستمگرى .

پرهيز از ستمگرى (1).

قرآن .

((و خداوند گروه ستمگران را هدايت نمى كند)).
((و امـا كـسـانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند , (خداوند) مزد آنها را كامل مى دهد و خدا ستمگران را دوست ندارد)).
((ستمگران , رستگار نمى شوند)).
((اين است آفرينش خدا.
هستند)).
((تـا آنـچه كه شيطان القا مى كند براى كسانى كه در دلهايشان بيمارى است و براى سخت دلان مايه آزمايش قرار دهد.
همانا ستمگران در ستيزه اى دور و درازند)).
((و گفته شد : اى زمين ! آب خود را فرو بر و اى آسمان ! (از بارش ) خوددارى كن و آب كاسته شد و فرمان اجرا گشت وكشتى بر جودى نشست و گفته شد : هلاك باد , گروه ستمگران )).
ـ امام على7 : ستمگرى پست ترين رذايل است .

ـ ستمگرى در دنيا مايه نابودى است و در آخرت مايه هلاكت .

ـ ستمگرى قدم را مى لغزاند , نعمتها را سلب مى كند و ملتها را به نابودى مى كشاند.
ـ ستمگرى , پيامدهايى مهلك دارد.
ـ به پيشگاه خدا ستمديده وارد شويدو ستمگر وارد نشويد.
ـ هر كه به بندگان خدا ستم كند, خداوندبه جاى بندگانش خصم و مدعى او باشد.
ـ چه بد توشه اى است براى آخرت ستم و تجاوز به بندگان .

ـ از خدا بترسيد , درباره عاقبت ناگوار ستمگرى در دنيا و آخرت و از فرجام بد كبر و نخوت .

ـ در خـطـبـه اى كـه ضـمن آن از بيدادگرى بيزارى مى جويد , مى فرمايد : به خدا سوگند اگر شـب را روى اشـتـر خار بيدار مانم و مرا بسته در كند و زنجير بكشانند , خوشتر دارم از اين كه در روزقـيامت با دامنى آلوده به ستم بر يكى از بندگان خدا يا غصب كمترين چيزى از حطام دنيا بر خداو رسول او وارد شوم .

مى رود و روزگاران درازى در زير خاك مى ماند , بر كسى ستم كنم ؟
.
ـ نـيز در همين خطبه , مى فرمايد : به خدا سوگند اگر هفت اقليم را با هر آنچه در زير افلاك آن اسـت بـه مـن دهند , بدين شرط كه باگرفتن پوست جوى از دهان مورچه اى نافرمانى خدا كنم , هرگز چنين نخواهم كرد.
ـ امـام صادق7 : رسول خدا9 از خوردن چيزى كه مورچه با دهان و پاهاى خود حمل مى كند ,نهى فرمود.
ـ پيامبر خدا9 : ميان بهشت و بنده هفت گردنه است كه آسانترين آنها مرگ باشد.
مـى گويد : عرض كردم : اى رسول خدا! پس سخت ترين آنها چيست ؟
فرمود : ايستادن درپيشگاه خداى عزوجل آن گاه كه ستمديدگان گريبان ستمگران را بگيرند.
ـ امام على7 : ستم كجراهه است .

ـ ستم , محو كننده است .

ـ زيانكارترين شما , ستمكارترين شماست .

پرهيز از ستمگرى (2).

ـ امام على7 : زنهار از ستمگرى , كه هر كسى ستم كرد , روزگارش ناگوار شد.
ـ زنهار از ستمگرى , زيرا ستم از كسى كه به او ستم كنى زايل مى شود و (وزر و وبالش ) بر توباقى مى ماند.
ـ از ستمگرى بپرهيز , كه ستم بزرگترين گناه است .

ـ از بيدادگرى بپرهيز , كه بيدادگر بوى بهشت را استشمام نمى كند.
ـ پيامبر خدا9 : از ستم كردن بپرهيزيد , كه دلهاى شما را ويران مى كند.
ـ روز قيامت بنده خوشحال از حسنات و كارهاى نيك خود وارد محشر مى شود.
مى آيد و مى گويد : پروردگارا , اين مرد به من ظلم كرده است .

حسنات آن مرد دادخواه گذاشته مى شود.
است مى آيند تا جايى كه حتى يك حسنه و كار نيك براى او باقى نمى ماند.
بيايد و حق خود را از او بخواهد از گناهان آن مرد برداشته و به گناهان او افزوده مى شود.
سان همچنان داد مردم از او گرفته مى شود , تا آن كه به آتش درآيد.

ستم , خانمان برانداز است .

قرآن .

((پـيش از شما بسيار نسلها را كه ستم كردند وپيامبرانشان با حجتها سويشان آمده بودند و ايمان آوردنى نبودند هلاك كرده ايم .

مى دهيم )).
((اينك خانه هايشان خالى مانده به سبب ستمها كه مى كرده اند و در اين براى كسانى كه دانا باشند عبرتى است )).
ـ امام على7 : ستم يكى از دو ويرانگر است .

ـ بـراى زوال آمـدن نـعـمـت خـدا و شـتـاب بـخشيدن در خشم و انتقام او , هيچ چيز كارگرتر ازستمگرى نيست , زيرا خداوند دعاى ستمديدگان را مى شنود و همواره در كمين ستمگران است .

ـ هر كه ستم كند, عمرش شكسته شود.
ـ هر كه ظلم كند, عمرش شكسته شود.
ـ سوار بر مركب ستم , به نيستى كشيده شود.
ـ كسى كه بر مركب ظلم سوار شود , مركبش او را به سر در آورد.
ـ بر اثر ستم , نعمتها از بين مى رود.
ـ مرد بر مرگ فرزند مى خوابد , اما بر ستمى كه به او شده خوابش نمى برد.
ـ همانا ستمگرى و دروغگويى دين و دنياى آدمى را تباه مى سازد و عيبها و كاستيهايش رادر نظر عيبجويان آشكار مى نمايد.
ـ هر كه ستم كند , ستمش او را به هلاكت كشاند.
ـ هر كه ستم كند , خداوند نابودى او را شتاب بخشد.
ـ از زورگويى و بيدادگرى بپرهيز , زيرا زورگويى باعث در به درى مردم مى شود وبيدادگرى كار را به شمشير مى كشاند.

ظلم و ظلمتهاى قيامت .

ـ پيامبر خدا9 : از ظلم كردن بپرهيزيد كه آن , ظلمتهاى روز قيامت است .

ـ زنهار از ظلم , زيرا ظلم نزد خداوند , همان ظلمات روز قيامت است .

ـ امام باقر7 : ظلم در دنيا , همان ظلمات در آخرت است .

ـ پـيـامبر خدا9 در پاسخ مردى كه دوست داشت روز قيامت در روشنايى محشور شود ,فرمود : به هيچ كس ظلم نكن , تا روز قيامت در روشنايى محشور شوى .

پرهيز از ستمگرى در مكه .

قرآن .

((كـسانى كه كفر ورزيدند و از راه خدا ومسجدالحرام , كه آن را براى مردم قرار داده ايم و مقيم و بيرونى در آن يكسان است , باز مى دارند.
كجروى ظالمانه كند او را عذابى دردناك چشانيم )).
ـ پـيـامـبـر خـدا9 : هـر گـونـه ستمى درمكه , حتى ناسزا گفتن به خدمتكار , كجروى است و روزه خوار در مكه همچون روزه دار درجاهاى ديگر است .

ـ امـام صـادق7 در پاسخ به سؤال ازآيه ((و هر كه در آن قصد كجروى ظالمانه كند)) , فرمود : هر گـونه ستمى كجروى است , كتك زدن خدمتكار بدون آن كه گناهى مرتكب شده باشد از جمله همين كجروى است .

ايمان و ستم .

قرآن .

((كـسـانـى كـه ايـمـان آوردنـد و ايـمـانـشـان را با ستم نياميختند , همانان در امانند و همانان رهيافته اند)).
ـ امـام صـادق7 دربـاره آيـه ((كسانى كه ايمان آوردند و ايمانشان را باستم نياميختند)) , فرمود : يعنى باشك .

ـ نيز درباره همين آيه , فرمود : پناه به خدا , اى ابابصير , از اين كه جز كسانى باشى كه ايمانشان را با ستم در آميختند.

انواع ستم .

ـ پيامبر خدا9 : ديوانهاى اعمال نزد خدا سه گونه است : يكى ديوانى است كه خداوند نسبت به آن سـخـتـگـيـرى نمى كند , ديگرى ديوانى است كه خداوند از آن چيزى را فرو نمى گذارد وسومى ديوانى است كه خداوند آن را نمى بخشايد.
شـرك اسـت , خداى تعالى فرموده است : ((هر كه به خدا شرك ورزد همانا خداوند بهشت را براو حرام كند)).
كه به رابطه او و خدا مربوط مى شود , مانند نگرفتن روزه اى , يا نخواندن نمازى .

شااللّه , اينها را مى بخشد و گذشت مى كند.
نمى گذارد , ستم بندگان به يكديگر است كه بايد تقاص گرفت و بس .

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation