32- تسليم شدن در برابر نماز بچّه ها داشتند منطقه را پاكسازى مى كردند. صبح عمليّات (قدس پنج ) بود. نمازنخوانده بودم . رفتم و وضو گرفتم . ايستادم به نماز، كنار پاسگاه اليچ . هنوز ركعتاوّل را تمام نكرده بودم كه دو نفر عراقى از توى آب بيرون آمدند. نتوانستم باقى نمازرا بخوانم . حفظ جان واجب بود. با اسلحه به طرفشان رفتم . لباسهايشان خيس بود.مى لرزيدند. اسلحه نداشتند. رفتم برايشان لباس آوردم . به عربى پرسيدم : ((شمازير آب چكار مى كرديد؟)) عصر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود. بانوى مسلمانى همواره روزه مىگرفت و به نماز اهميت بسيار مى داد؛ حتى شب را با عبادت و مناجات بسر مى برد ولىبداخلاق بود و با زبان خود همسايگانش را مى آزرد. شخصى به محضررسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آمد و عرض كرد: ((فلان بانو همواره روزه مى گيرد وشب زنده دارى مى كند، ولى بداخلاق است و با نيش زبانش همسايگان را مى آزارد.)) سال نهم هجرت ، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در مدينه بود. مردم گروه گروه بهمدينه مى آمدند و در محضر آن حضرت مسلمان مى شدند. از جمله گروهى از طايفه ((ثقيف ))،ساكن طائف آمدند. پس از گفتگو، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به آنها فرمود: ((يكى ازدستورهاى اسلام نماز است و بايد نماز بخوانيد.)) امام صادق عليه السّلام فرمود: شخص نيكوكارى از دنيا رفت و او را به خاك سپردند. درعالم قبر (ماءموران الهى ) او را نشاندند. يكى از ماءموران به او گفت : ((ما مى خواهيم صدتازيانه از عذاب الهى را به تو بزنيم .)) امام صادق عليه السّلام فرمود: پيامبر صلّى اللّه عليه و آله طبقمعمول براى اداء نماز صبح با جماعت وارد مسجد شد. پس از نماز، به پشت سر نگاه كردو ديد عدّه اى از مسلمين براى نماز نيامده اند. نام آنها را به زبان آورد و فرمود: ((آيا اينافراد در نماز شركت كرده اند؟)) حضرت صادق عليه السّلام فرمود: مردى خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شرفياب شد، عرض كرد: ((مرا به عمل نيكى سفارش فرما.)) پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله با سربازان مسلمان براى سركوبى جمعيتى ازاهل كتاب كه هنوز قبول جزيه نكرده بودند، حركت كرد. در اين پيكار زنى تازه عروساسير شد. حضرت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هنگام مراجعت ، شبى در بين راه خوابيدو نگهبانى آن شب را به عمّار ياسر و عباد بن بشر واگذار فرمود. اين دو سربازارجمند، يك شب نگهبانى را بين خود تقسيم كردند: نيمهاول نگهبانى نصيب عبادبن بشر گرديد و در نصف آخر شب قرار شد عمّار ياسر پاسبانىكند. عمار به خواب رفت و عبادبن بشر وقت را غنيمت شمرد و به نمازمشغول شد. آقا سيّد محسن جبل عاملى از علماى بزرگ شيعه و نواده برادر مرحوم آقا سيّد جواد، صاحبمفتاح الكرامه است . ايشان در دمشق ، مدرسه اى تاءسيس كرده كه دانش آموزان شيعه در آنمدرسه تحت نظر آن جناب تحصيل مى كنند. حماد بن عيسى گفت : در محضر امام صادق عليه السّلام بودم ، به من فرمود: ((آيا مىتوانى نماز را خوب بخوانى ؟)) عرض كردم : ((چگونه نمى توانم وحال آنكه كتاب ((حريز)) را كه درباره نماز نوشته شده است ، از حفظ دارم .)) |