بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب یادنامه آیة الله العظمی اراکی,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     001 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     002 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     004 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     006 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     008 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     009 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     010 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     011 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     012 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     013 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     014 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     015 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     018 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     019 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     021-1 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     021-3 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     022-1 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     022-2 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     022-3 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     023 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     025 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     027 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     028 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     029 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     030 - يادنامه آية الله العظمى اراكى
     fehrest - يادنامه آية الله العظمى اراكى
 

 

 
 

next page index page back page

13- تدريس آية الله العظمى اراكى

تدريس

آية‏الله‏العظمى اراكى تا زمانى كه مرحوم آية‏الله‏العظمى حاج سيدمحمدتقى‏خوانسارى در قيد حيات بود درس خارجشروع نكرده بود بلكه با اينكه از نظرمراتب علمى مانند و هم‏مباحثه آن مرحوم بود به خاطر ارادت خاصى كه بهايشان‏داشت در درس ايشان هم شركت مى‏كرد و قسمتى از درس ايشان را هم به عنوان‏تقريرات نوشت و از اين رو شايدبرخى از ناآشنايان به سوابق اين دو بزرگوار آنان رااستاد و شاگرد مى‏دانستند با اينكه چنين نبود و حتى حاشيهعروة‏الوثقى را با هم‏نوشته بودند تا رساله عمليه هر دو باشد.

در اين دوران (يعنى تا قبل از رحلت آية‏الله خوانسارى) مرحوم آية‏الله‏العظمى‏اراكى تدريس سطح و سطوح عاليه راداشتند و حتما تعداد فراوانى از طلاب‏و فضلاى حوزه اراك و سپس حوزه قم از محضر درس ايشان در سطوح عاليهمانندكفاية‏الاصول و مكاسب شيخ انصارى بهره‏مند شده‏اند اما متاسفانه از شاگردان اين‏دوره ايشان فقط پنج نفر رامى‏شناسيم:

1- آية‏الله حاج سيدعبدالوهاب بتولى رشتى متولد 1334 در رشت، پس ازخواندن مقدمات و قسمتى از سطوح به قممهاجرت كرد و سطوح نهايى را نزدآية‏الله‏العظمى اراكى و ديگران خواند آنگاه از درس خارج آيات عظام مرحومحاج‏سيدمحمدتقى خوانسارى و حاج سيدمحمد حجت كوهكمرى و حاج آقا حسين‏طباطبايى بروجردى بهره‏مند شد ودرسال 1370 به تهران رفت و در آنجا به انجام‏وظايف و كارهاى علمى پرداخت. (1)

2- آية‏الله حاج سيدمحيى‏الدين طالقانى متولد در يكى از قراء طالقان. پس ازخواندن مقدمات در سن شانزده سالگى بهتهران آمد و سطوح را نزد مرحوم‏ميرزاطاهر تنكابنى و حاج سيدابوالحسن طالقانى (پدر آية‏الله حاجسيدمحمودطالقانى و ابوالزوجه خود آقا سيدمحيى‏الدين) خواند و در سال 1342 به قم آمدو از درس آية‏الله حاجسيدمحمدتقى خوانسارى و آية‏الله اراكى و آية‏الله حاج شيخ‏مهدى حكمى و آية‏الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى تا سال1351 بهره‏مند شدو در سال 1351 به دستور مرحوم حاج شيخ به تهران رفت و تا پايان عمر به انجام‏وظايف الهى و علمىپرداخت.

از تاليفات چاپ شده او عبارت است از:

1- آثارالاعمال.

2- آثارالمعاصى.

3- شرح دعاى ندبه.

3- آية‏الله حاج شيخ عبدالجواد جبل عالمى سدهى متولد 1323ق در سده،مقدمات را در زادگاه خود و اصفهان خوانده وسپس به قم مهاجرت و از درس آيات‏عظام حاج شيخ محمدعلى اراكى، حاج سيدمحمدتقى خوانسارى حاجشيخ‏عبدالكريم حائرى و حاج آقا حسين طباطبائى بروجردى بهره برده است و در زمان‏آية‏الله بروجردى چند سالىبراى تدريس به كرمانشاه رفتند و سپس مراجعت‏به قم‏و از اساتيد و علما به نام حوزه علميه قم بودند. (2)

4- آية‏الله حاج سيدمهدى كشفى فرزند سيد ريحان‏الله فرزند سيدجعفركشفى بروجردى‏قدس سرهم، در سال 1316قدر تهران متولد و پس از تحصيل علوم‏جديده و خواندن ادبيات در سال 1341 به قم هجرت كرد و از درس آيات‏الله:حاجسيدمحمدتقى خوانسارى، سيدابوالحسن قزوينى، ميرزا على‏اكبر حكمى‏يزدى، حاج شيخ محمدعلى اراكى و سپس ازمحضر درس آية‏الله‏العظمى حائرى‏استفاده كرد.

پس از رحلت آقاى حائرى به طهران باز گشت و در آنجا به تدريس و ترويج‏دين اشتغال داشت در سال 1367 به رحمتالهى پيوست و در قبرستان نو(قبرستان حاج شيخ) در يكى از مقبره‏ها به خاك سپرده شد.

در كتاب تاريخ بروجرد آمده است:

ميرزا جهان بخش بروجردى از علماى جامعين قرن چهاردهم هجرى است‏در جميع فنون و علوم اسلامى ماهر و بهاضافه در رياضيات و هيات شهرتى داشته‏و جمعى در محضرش بهره‏ور شدند.

از جمله مرحوم شيخ عبدالحسين رشتى (صاحب حاشيه كفاية‏الاصول) كه‏مدتى در رياضيات و هيات از حوزه درس وىاستفاده كامل كرده است.

در كتاب آيينه دانشوران در ذيل شرح حال مرحوم حاج سيد مهدى كشفى‏مى‏نويسد: آقاى كشفى در فقه و اصول و علومرياضى تدريس مى‏كند و در علوم‏غريبه از قبيل علم نقطه و حروف و اعداد و فلكيات از شاگردان مرحوم‏ميرزاجهانبخشهستند.

5- آية‏الله حاج ميرزااحمد زيارتى (پدر حجة‏الاسلام والمسلمين سيدحميدروحانى) فرزند سيدمحمدصادق زيارتىسمنانى متولد 1280 يا 1282شمسى دردهكده زيارت از توابع سنگسر (مهدى شهر).

در كتاب گنجينه دانشمندان آمده: دروس ابتدايى و مقدمات را نزد والدماجدش، و نيز پدر همسرش خوانده و بعد بهتهران عزيمت نموده و چند سالى‏سطوح را از اساتيد آن سامان استفاده كرده و بعد به قم عزيمت نموده و از محضرآياتعظام حاج سيدمحمدتقى خوانسارى و حاج شيخ محمدعلى اراكى و حاج‏شيخ عبدالكريم حائرى و ديگران استفادهنموده تا به مدارج علمى اجتهاد رسيده‏و سپس به تهران آمده و در مدرسه خان مروى به تدريس مشغول شده تا درسال‏1366 قمرى كه به سنگسر (مهدى‏شهر) برگشته و به خدمات دينى و مبارزه با فرقه‏ضاله بهائيه پرداخته است.

در سال 1400قمرى برابر با 1359شمسى در سن هفتاد و هشت‏سالگى درتهران از دنيا رفت و در حسينيه المهدى كه ازآثار باقيه خود ايشان است درمهدى‏شهر به خاك سپرده شد.

نويسنده اين سطور گويد: در اوايل شروع به تحصيل، كه ايشان ظاهرا به‏تهران تبعيد و در مدرسه مروى در حجره‏اىزندگى مى‏كرد خدمتشان رسيدم و ازنصيحت او بهره‏مند شدم (رحمة‏الله عليه). (3)

درس خارج

پس از فوت مرحوم آية‏الله‏العظمى حاج سيدمحمدتقى خوانسارى در سال‏1371ق به تقاضاى شاگردان ايشان،آية‏الله‏العظمى اراكى همان درس را كه‏كتاب‏النكاح بود ادامه داد و عملا همه متوجه شدند كه قدرت علمى وتدريس‏ايشان همانند مرحوم خوانسارى است و از همان ايام تا حدود چهل سال بعد كه‏اين تدريس ادامه داشت‏حوزهدرس ايشان مجمع فضلا و اساتيد و نخبگان حوزه‏علميه قم بود.

محل تدريس ايشان شبستان زير كتابخانه مدرسه فيضيه، و در مدتى كه‏مدرسه‏فيضيه مانع داشت دريكى از بقعه‏هاىصحن‏مطهر حضرت معصومه بود.

از كتابهاى فقه تتمه كتاب‏النكاح كه درس آقاى خوانسارى بود، و كتاب‏مكاسب محرمه وبيع وخيارات‏را دو دوره،كتاب‏الطهارة را يك دوره، صلاة‏الجمعة،كتاب‏النكاح را يك دوره ديگر، و كتاب حج را يك دوره، و اصول فقه را سهدوره‏تدريس فرمودند.

شيوه تدريس و ويژگيهاى آن و نيز بيان برخى از مبانى ايشان

در مورد مبانى آية‏الله حاج شيخ ابوالحسن مصلحى فرزند ايشان مى‏نويسد:

فقه بى‏اصول فقه را بى مبنا مى‏دانست.

به اصول و قواعد اعتقاد كامل داشت و بر آنها كاملا مسلط بود و به قول‏معروف چون موم در دستش نرم بود.

در هر مساله‏اى كه وارد مى‏شد اول مقتضاى اصل و قاعده را در آن مساله به‏طور مشروح بيان مى‏كرد.

به مبانى شيخ انصارى رضوان‏الله تعالى عليه سخت معتقد بود و از آنها به‏شدت دفاع مى‏كرد.

و همچنين از مبانى استادش مرحوم حائرى رضوان‏الله تعالى عليه دفاع‏مى‏كرد و به اشكالات مرحوم حاج شيخمحمدحسين اصفهانى به دررالاصول‏استادش يك يك با دليل و برهان پاسخ مى‏داد.

آنچه در دفاع از مبانى شيخ و شيخ مشايخش مى‏گفت‏با دليل ثابت مى‏كردو مى‏فرمود اگر تا صبح هم بحث كنيد حاضرمجواب بدهم و جواب مى‏داد.

درباره دررالاصول استاد مى‏فرمود: حاج شيخ در تنظيم اين كتاب بناى‏رعايت ايجاز و اختصار داشت كه حجم كتاب زيادنشود و بتواند كتاب درسى‏حوزه‏ها باشد و از اين رو گاهى براى اضافه كردن يك كلمه براى توضيح مطلب باايشان بحثهامى‏شد و زير بار اضافه كردن نمى‏رفت.

و مى‏فرمود متاسفانه اين رعايت اختصار موجب شده كه متاخرين و كسانى‏كه مطالب را از خود ايشان تلقى نكرده‏اندمراد ايشان را از عبارت كتاب به دست‏نياورده و به ايشان اشكال كنند.

در فقه و فتوا به مشهور تبعالاساتيده اعتقاد كامل داشت. از شيخ ابوالقاسم‏قمى نقل مى‏كرد كه شهرت را از گچنتراشيده‏اند (منشا و مبنى دارد) هر چنداز نظر استدلال و قواعد و اصول و عمومات و نصوص خاصه، مساله روشنبوداما اگر خلاف فتواى مشهور بود فتوا نمى‏داد و مى‏فرمود جرات مخالفت‏مشهور را ندارم.

عمل مشهور به روايت را جابر ضعف سند مى‏دانست هر چند راوى آن‏اكذب‏البريه باشد و اعراض مشهور از عمل به روايترا موجب ضعف آن‏مى‏دانست هر چند روايت از حيث‏سند صحيح اعلايى بود يعنى راويانش همه‏عدل امامى معدلبعدلين اماميين بودند.

مى‏فرمود بزرگان فقهاى قدما، كه اين اخبار از دست آنها به ما رسيده است ازصحت و سقم آن بهتر خبر دارند پس اگر بهروايتى اعتنا نكردند معلوم مى‏شود به‏قول معروف زير كاسه نيم كاسه‏اى است و اگر به روايت ضعيف‏السندى عملكردندپى مى‏بريم كه اين مورد از همان مواردى است كه فرموده‏اند علم (صحيح) را ازدهان كلب هم كه باشد بگيريد.

و مى‏فرمود ما پس از چهارده قرن با بعد زمانى فراوان آمديم از قضاياى آن‏روزها درست‏خبر نداريم افرادى كه نزديك بهعصر معصومين بوده‏اند قضايا رابهتر مى‏دانند.

و مى‏فرمود اگر شش نفر از محققان فقها كه به علم و تقوايشان اطمينان داريم‏كه عبارتند از محقق اول و محقق ثانى،شهيد اول، و شهيد ثانى و فاضلين (علامه‏و فخرالمحققين)، در مساله‏اى توافق راى داشته باشند و بدون ترديد و با جزمحكم‏كنند ما هم جزم پيدا مى‏كنيم كه همان حكم صحيح است. در مورد خواندن فلسفه‏براى محصلى كه مى‏خواهد فقيهشود فقط خواندن امور عامه را توصيه مى‏كردچون امور عامه كلياتى است كه به منزله مدخل و منطق همه علوم است و ازاحكام‏وجود بما هو وجود من غير تخصص بحث مى‏كند و همين مقدار هم در اصول فقه‏دخالت دارد و آموزش آن لازماست.

و مى‏فرمود اساس كار فقيه استظهار از قرآن و روايات (كتاب و سنت) است‏و استظهارفهم عرفى مى‏خواهد و دقتهاىفلسفى ذهن را در فهم روايات و آيات ازحد اعتدال و فهم عرفى خارج مى‏سازد.

فهم عرفى را هم در مفاهيم كلمات و هم در تطبيق كليات بر مصاديق متبع‏مى‏دانست و اين مطلب را از استاد استادشمرحوم سيدمحمد فشاركى نقل مى‏كردو بر آن پافشارى مى‏نمود و مى‏فرمود همان دليلى كه در اختلاف معنى ومفهوم‏عرفى و لغوى و عقلى، معناى عرفى را متعين مى‏نمايد (به معناى ديد عرفى، نه‏تقييد معناى عرفى) همان دليل درتطبيق معنى به ديد عرفى جريان دارد هر چند درمفهوم و سعه و ضيق آن اختلاف نباشد.

مثلا در دم و خون با اين كه در مفهوم آن بين عقل و عرف و لغت اختلاف‏نيست اما در تطبيق، عقل، رنگ خون را خونمى‏داند چون تا اجزاى صغار خون‏نباشد رنگ پيدا نمى‏شود و به ديد عقل رنگ خون همان اجزاى صغار خون است‏زيراتفكيك عرض (كه رنگ است) از معروض (كه جسم است) محال مى‏باشد اماعرف در مقام تطبيق مى‏گويد اين رنگ استو خون نيست همانطور كه در بخارمتصاعد از مايع نجس را كه با تقاطر به صورت اوليه برمى‏گردد عرف بخار را غير ازمايعنجس مى‏داند و اعاده معدوم را جايز مى‏داند و مى‏گويد قطراتى كه بعد از بخارشدن به صورت اول برگشته همان آبنجس است.

و همچنين با مواردى كه دقتهاى فلسفى را در اصول و مباحث الفاظ آورده‏اندمخالفت مى‏كرد و تركيب قضيه از اجزاىثلاثه و حمل مشتقات و اسماء و صفات‏ذات احدى را از اين قبيل مى‏دانست كه بين ديد فلسفى و ديد عرفى و منطقىكه‏مبنى بر معقولات ثانيه مى‏باشد خلط شده است. و جواب بسيارى از اشكالات‏فلسفى را بدين نحو مى‏دادند كه بين ديدفلسفى و مباحث الفاظ اصولى خلط شده‏و وجود اين ديد در فقه آفتى براى فقه و فقيه است.

اين مطلب را امام خمينى -رضوان‏الله تعالى عليه- نيز در باب كسر مشاع‏و نيز در ساير ابواب به مناسبت تذكر داده‏اند وطلاب را از خلط ميان مسائل فلسفى‏و اصولى فقهى بر حذر داشته‏اند.

و همچنين علامه طباطبايى صاحب تفسير گرانقدرالميزان در بحث اصول‏فقه، اين مطلب را يادآورى نموده‏اند.

و در مورد ويژگيهاى درس ايشان آية‏الله خرازى مى‏نويسد:

1- درس ايشان خارج عالى و يا خارج خارج به حساب مى‏آمد و كسانى‏ميتوانستند از درس ايشان استفاده كنند كه قبلامورد بحث را خوب مطالعه كرده و بامساله آشنا باشند.

2- اشراف و تسلط ايشان بر مباحث كاملا از تدريس ايشان احساس‏مى‏شد.

3- تمام وقتشان مصرف مطالعه و تدريس مى‏شد و تمركز حواس داشتند[چون به دنيا و ماديات بى‏اعتنا بودند] ازمرحوم آية‏الله‏العظمى حاج سيد محمدتقى خوانسارى نقل شده كه اگر كنار آقاى اراكى كوهى از طلا يا تلى از خاكسترباشدبه حال ايشان فرق نمى‏كند.

4- آماده پاسخ به سؤالات بودند.

5- نظرات بزرگان را نقل و نقد مى‏كردند و از نقل آراء معاصرين هم اباو امتناع نداشتند.

6- در نقل كلمات امانت و احترام گوينده و انصاف در بحث رعايت‏مى‏شد.

7- مسائل مهم بحث‏دار را مطرح و بررسى مى‏كردند و از طرح مسائل جزئى‏و غير اساسى در درس پرهيز مى‏كردند.

8- درس ايشان خالى از اطناب بود و حشو و زوائد نداشت و در عين حال ازتعقيد و اجمال هم خالى بود.

و اينجانب اضافه مى‏كنم:

9- در بحثها مطالب مرحوم حاج شيخ محمدحسين كمپانى اصفهانى راخيلى خوب نقل و نقد مى‏كردند با اينكه حاشيهكفايه و حاشيه مكاسب‏مرحوم كمپانى چون از كتابهاى علمى سطح بالا است، نقد آن در توان هراستادى نيست.

10- پيشروى درسهاى ايشان خوب بود و در هر مساله زود محصل را به‏مقصد مى‏رساندند.

همانطور كه قبلا گفته شد درس خارج فقه و اصول چهل ساله اين استادالاساتيد، مجمع فضلا و افاضل و اساتيد بود وده‏ها نفر از فضلا و اساتيد معروف‏فعلى حوزه از شاگردان ايشان هستند. در اينجا نام يا شرح حال كوتاهى از چند نفرازآنان را مى‏آوريم.

پى‏نوشتها:

1) مرحوم آقاى بتولى در درس خارج آية‏الله‏العظمى اراكى نيز شركت كرده‏اند.

2) همچنين آقاى حاج شيخ عبدالجواد از درس خارج آية‏الله‏العظمى اراكى نيز استفاده كرده‏اند.

3) و نيز از شاگردان دوره سطح ايشان آية‏الله حاج سيد محمد باقر خوانسارى دام عزه فرزند آية‏الله‏العظمى‏حاج سيدمحمد تقى خوانسارى هستند. شرح حال ايشان را مى‏توانيد در كتاب حضرت آقاى رازى‏ببينيد.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation