بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تبرک و توسل,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     TABARO01 -
     TABARO02 -
 

 

 
 

 

fehrest page back page

22 - وقتى مى خواستند بر قبر ابوحنيفه قبه اى بسازند، در پى زمين سختى بودند كهپايه هاى بنا را بر آن نهند. هفده ذراع كه كندند به زمين سفتى رسيدند. در منطقه حفارىشده به استخوانهاى مردگانى برخوردند كه به خاطر همجوارى با قبر ابوحنيفه ، آنجا دفن شده بودند. همه استخوانها را جمع كرده و به بقعه ديگرى كه متعلق به قومىبود بردند و دفن كردند.(81)
و... كسان متعدد ديگرى كه جنازه هايشان پس از دفن ، به جاهاى ديگرمنتقل شد.(82)
نذر و نياز
از نكات ديگرى كه ابن تيميه و پيروان فكرى او دستاويز حمله به شيعيان و پيرواناهل بيت (ع ) قرار داده اند، مساله نذر و نياز براى حرمها و اولياء الهى است . (قصيمى) گفته است كه اينگونه نذرها و قربانيها براىاهل قبور، از شعائر شيعه و سرچشمه گرفته از غلو شيعه درباره امامانشان و اعتقاد بهالوهيت على (ع ) و فرزندان اوست .
اين دروغى بيش نيست . در اين مساله ، شيعه راهى جدا از امت اسلامى درگذشته وحال ندارد. جواز نذر و نياز براى مردگان و نيز اولياء الهى ، موردقبول علماى اهل سنت است . از جمله ، (خالدى ) گفته است : (مساله دائر مدار نيت نذركنندگان است . اگر قصد نذر كننده ، تقرب به خود مرده است ، اين به اتفاق ، جايزنيست . ولى اگر قصد او تقرب به خداست و ثواب آن را هديه به متوفى يا صاحب قبرمى كند، مانعى ندارد، چه منافع خاصى از نذر را مورد نظر داشته باشد، يا به نحومطلق باشد كه در عرف مردم ، منصرف به منافع صاحب قبر يااهل شهر او يا همسايگان يا فقيران يا بستگان ميت مى شو. در اين صورت نذر صحيح استو عمل به آن لازم است . اين نكته از بسيارى از علمانقل شده است ، همچون اذرعى ، زركشى ، ابن حجر، رملى ، رافعى و...)(83)
رافعى نيز به نقل از صاحب (تهذيب ) گفته است كه اگر نذر كند فلان مقدار براىاهالى فلان شهر صدقه دهد، واجب است بر آنان صدقه دهد و نذر براى قبر معروف درجرجان نيز ازاين قبيل است .(84)
عزامى در كتاب خويش نوشته است : (ابن تيميه مى گويد: هركس براى پيامبر اسلام يايكى از پيامبران و اولياء اهل قبور نذر كند يا قرانى كند،مثل مشركانى است كه براى بتهايشان قربانى مى كنند و اين عبادت غير خدا و كفر است .برخى از متاخرين نيز كه با او يا شاگردانش مصاحبت و همنشينى داشته اند، فريب سخناو را خورده اند. اين نوعى دروغ بافى در دين و تهمت به مسلمين است . هيچ مسلمانى بااينگونه نذر و قربانى براى پيامبران و اولياء، قصدى جز اين ندارد كه از جانب آنانصدقه مى دهد و ثوابش را به آنان هديه مى كند. اجماع همهاهل سنت بر اين است كه صدقه دادن زندگان براى مردگان سودمند است و ثوابش بهآنان مى رسد و احاديث صحيح فراوانى در اين بارهنقل شده است . نذر و نياز و صدقه و قربانى را براى مرده انجام نمى دهند، بلكه براىخدا انجام مى دهند و ثوابش را براى مردگان قرار مى دهند. كجاى اين بت پرستى است؟اينگونه هديه زنده ها براى مرده ها، هم مشروع است ، هم ثواب دارد. مشروح آن در كتبفقهى و كتابهايى كه در رد عقايد ابن تيميه نوشته شده ، آمده است .(85)
نذر قربانى براى انبياء و اولياء، امرى شرعى و رايج در سيره مسلمانان است واختصاص به فرقه خاصى ندارد و اگر نذر كننده به خاطر خدا و با نام خدا قربانىكند، پاداش مى برد.
روايت است كه مردى در زمان پيامبر اكرم (ص ) نذر كرد شترى را در (بوانه )قربانى كند. نزد آن حضرت آمد و خبر داد. حضرت پرسيد: آيا در آن مكان ، قبلا بتىازبتهاى جاهليت بوده كه پرستيده مى شده ؟گفتند: نه . فرمود: آيا در آن جا عيدى ازعيدهاى بت پرستان بوده ؟گفتند: نه . پيامبر فرمود: پس به نذر خود وفا كن . نذرىكه در نافرمانى خدا باشد، وفا كردنى نيست .(86)
شبيه آن نذر مردى است كه به پيامبر گفت : نذركرده ام 50 گوسفند دربوانه قربانىكنم . حضرت پس از سؤ الاتى مانند آن چه گذشت ، فرمود: به نذرت وفا كن .(87)
خالدى ، پس از نقل حديث قبلى ، مى گويد: اينكه خوارج براى اثبات ممنوعيت نذر درجايگاه انبياء و صالحين به اين حديث استناد كرده و پنداشته اند كه انبياء و صالحان ،همچون بتهاى جاهليت اند، نهايت تحقير و توهين به انبياست و هر كه به پيامبران الهى هرچند با كنايه توهين كند، كافر است و توبه اش پذيرفته نيست . اين واماندگان بهسبب جهالتشان توسل به انبيا را عبادت مى شمرند و آنان را بت مى نامند. ارزشى براىجهالت و گمراهى اينان نيست . همچنانكه سخنان جاهلانه ابن تيميه و هوادارانش نيزارزشى ندارد.(88)
اينها پاسخى است كه علماى اهل سنت به بافته ها و تهمتهاىامثال ابن تيميه و قصيمى داده اند و نذر و نياز و قربانى در حرمها و براى اولياء الهىرا مغاير با دين و توحيد و خداپرستى ندانسته اند.
توسل به اهل بيت (ع )
توسل به اهل بيت پيامبر (ص ) طبق روايات اهل سنت نيز، حتى پيش از خلقت دنيوى معصومينهم جايز است و در روايات مطرح شده است ، مثلتوسل حضرت آدم ، به نور پنج تن آل عبا.
از پيامبر اكرم (ص ) نقل شده كه فرمود: خداوند چون حضرت آدم را آفريد، به سمت راستعرش نگريست ، در هاله اى از نور پنج شبح را ديد كه در ركوع و سجودند. پرسيد:خدايا پيش از من نيز كسى را از گل آفريده اى ؟خداوند فرمود: نه . پرسيد: پس اين پنجشبحى كه به هيئت و چهره منند، كيانند؟ خداوند فرمود: پنج نفر از فرزندان تو هستند،اگر آنان نبودند، تو را نمى آفريدم . نامشان را از نامهاى خودم مشتق ساخته ام . اگرنبودند، بهشت و دوزخ و عرش و كرسى و آسمان و زمين و فرشتگان و جن و انس را نمىآفريدم ... اينان برگزيدگان منند. من به خاطر و به وسيله اينها ديگران را نجات مىبخشم و (به خاطر دشمنى با اينان ) هلاك مى سازم . هرگاه حاجتى به من داشتى بهاينان توسل بجوى . آن گاه پيامبر فرمود: ما كشتى نجاتيم ، هركس در اين كشتى آويزد،نجات يابد و هر كه جا بماند، هلاك مى شود. هركس به درگاه خدا نيازى دارد، پس بهوسيله ما اهل بيت از خدا بخواهد.(89)
عبدرى قيروانى ، از بزرگان مالكيه (متوفاى 731) گفته است :
(كسى كه به زيارت حضرت رسول رود و به ساحت اومتوسل و پناهنده شود و حاجت بخواهد، مايوس نخواهد شد ؛ چرا كه آن حضرت ، شافعمشفع است و توسل به او موجب ريزش و آمرزش گناهان مى شود. هركس درآستان آن حضرتبايستد و به او متوسل شود. خداوند را بخشنده و مهربان خواهد يافت .)(90)
نيز قسطلانى در كتاب (المواهب اللدنيه ) گفته است :
(زائر پيامبر اكرم ، سزاوار است كه دعا و تضرع و استغاثه و تشفع وتوسل بسيار داشته باشد. استغاثه ، طلب يارى و پناهجويى است . فرقى نمى كند كهبه لفظ استغاثه باشد، يا توسل ، يا تشفع و توجه . توجه هم به معناى آن است كهانسان در پى يك موجه و آبرومند و صاحب جاه و منزلت برود وتوسل جويدتا به يك مقام بالاتر از او دسترسى پيدا كند.)(91)
(زرقانى ) نيز نوشته است :
(زائر پيامبر (ص ) به آن حضرت توسل جويد و درتوسل به او، از خداوند به جاه و مقام وى مسالت كند، چرا كهتوسل به حضرتش كوههاى گناه و بارهاى سنگين معاصى را فرو مى ريزد، بركتشفاعت او و عظمتش در پيشگاه پروردگار، در حدى است كه هيچ گناهى ياراى ماندن دربرابرش نيست . هركس جز اين عقيده داشته باشد، محرومى است كه خداوند، چشم بصيرتشرا كور كرده و دلش را به گمراهى كشانده است . آيا مخالف اين عقيده ، اين آيه را نشنيدهاست . (ولو انهم اذ ظلموا انفسهم ...) تا آخر آيه .)(92)
گروهى از بزرگان و علماى اهل سنت ، در موردتوسل دامن سخن را گسترده اند و گفته اند كهتوسل به پيامبر اكرم (ص ) در هر حال جايز است ،قبل از خلقتش و پس از خلقت ، درطول حيات دنيوى و پس از وفاتش ، در مدت عالم برزخ وپس از برپايى رستاخيز و در عرصات قيامت و بهشت .
گفته اند كه توسل سه نوع و به سه معنى است :
1 - حاجت خواستن از خداوند، به واسطه مقام پيامبر و به بركت وجود او. اينگونهتوسل جستن در همه حالات ياد شده جايز است .
2 - به معناى درخواست از پيامبر كه درباره زائر دعا كند. اين نيز در همه حالات ، جايزاست .
3 - اينكه از خود پيامبربخواهند، چرا كه آن حضرت مى تواند نزد خدا شفاعت كند و ازپروردگارش بخواهد، از اين رو ما از خود او مى خواهيم . بازگشت اين نوع ، به همانمعناى دوم است و اشكالى ندارد. در تاريخ هم نمونه هايى بوده است ،مثل كسى كه نزد پيامبر، از ضعف حافظه خود شكايت كرد. حضرت با دست نهادن بر سينهاش ، به شيطان دستور داد كه از درون او دور شود. از آن پس حافظه او قوى گشت و هرچه را مى شنيد، دريادش مى ماند.(93)
در حديث آمده است كه حضرت آدم به حق و به نام مبارك پنج تناهل بيت ، خدا را قسم داد، خداوند هم توبه او را پذيرفت ، اين همان (كلمات ) بود كهبه تعبير قرآن كريم ، آدم از خداوند متعال دريافت كرد.(94)
اين حديث ، در منابع متعددى از كتب اهل سنت آمده و بزرگان حديث ، آن را صحيح و موثقشمرده اند.(95) حتى (ابن جوزى ) در كتاب خويش به نام (الوفاء فىفضائل المصطفى ) در اين زمينه فصلى گشوده و با عنوان (بابالتوسل بالنبى ) و (باب الاستشفاء بقبره ) احاديث اين موضوع را آورده است و محمدبن نعمان مالكى نيز كتابى دارد با عنوان (مصباح الظلام فى المستغيثين بخير الانام ).همچنين ابن داود مالكى در كتاب (البيان و الاختصار)، حكايات بسيارى از كسانىنقل مى كند كه با توسل و التجاء به پيامبر اكرم (ص ) برايشان گشايش و فرجحاصل شده است .
با اين حال ، شگفت از نويسنده بى خبرى همچون (قصيمى ) است كه با پيروى ازهتاكو دروغ بافى همچون ابن تيميه همه اين احاديث صحيح نبوى را دروغ پنداشته واصل توسل به حق پيامبر و آل او را رد كرده و گفته است : چيزى را از خدا خواستن و او رابه حق پيامبر يا هركس ديگر از پيامبران و صالحان قسم دادن ، هيچ ارزش علمى و دينىندارد و نمى تواند يك كار مقبول و شايسته باشد، تا چه رسد كه وسيله آمرزش و عفوكامل شود! صرف گفتن الفاظ چه تاثيرى دارد و نزد خدا چه قيمتى مى تواند داشتهباشد تا موجب ريزش گناهان گردد؟(96)
راستى ... قصيمى آن همه احاديث صحيح را درموردتوسل به پيامبر و آل او چگونه پاسخ مى دهد؟
اين آيه قرآن را چگونه جواب مى دهد كه خداوند مى فرمايد: اى پيامبر!آنان كه بهخويشتن ستم كردند، اگر نزد تو آيند و از خداوند آمرزش بخواهند و پيامبر هم براى آناناز خداوند مغفرت بطلبد، خدا را توبه پذير و مهربان خواهند يافت :


ولو انهم اذظلموا انفسهم جاءوك فاستغفروا الله و استغفر لهمالرسول لوجدوا الله توابا رحيما.(97)


البته ادعاهاى امثال قصيمى و ابن تيميه را بزرگانى از خودشان پاسخ داده و سستىآنها را بيان كرده اند و گفته اند كه واسطه قرار دادن پيامبر براى مغفرت خواهى از خداعقلا و شرعا اشكالى ندارد، چه با لفظ توسل باشد، چه استغاثه و چه تشفع .(98)
وقتى قصيمى به گمان خود، استغاثه به على (ع ) و صدا كردن او را در گرفتاريهانوعى كفر دانسته و توسلهاى شيعه را در حرمهاى مقدس نجف و كربلا و مشاهد مشرفه بهاهل بيت ، مغاير با توحيد پنداشته است ،(99)غافل است كه اينگونه استغاثه و توجه و صدا كردن ، بيش از اين نيست كه شيعيان ،اهل بيت را در پيشگاه خداوند وسيله قرار مى دهند تا به حاجتهاى خويش برسند. چرا كهاينان به خداوند نزديكتر و در پيشگاهش مقرب ترند و مجارى فيض الهى و حلقهوصل و واسطه فيض ميان مولى و بندگانند، نه آن كه خودشان ذاتا و بطورمستقل ، دخالتى در برآمدن حاجتها داشته باشند. همه افراد براى دست يافتن به خواستههايشان نزد بزرگان ، دنبال وسيله و واسطه مى گردند. معصومين و همه اولياء صالحخدا، با تفاوتهايى كه در مراتب و درجات قرب دارند، واسطه رحمت الهى اند. در عينحال ، عقيده داريم كه در عالم هستى ، هيچ موثرى جز خداى سبحان نيست . آن چه در حرمهاىمطهر و كنار قبور اولياء دين توسط زائران شيعه و غير شيعه انجام مى گيرد، جز همانتوسل نيست . كجاى اين با توحيد ناسازگار است ؟(100)
حتى در متن زيارتنامه هايى كه علماى اهل سنت در كتب خويش آورده اند، مسالهتوسل و شفاعت مطرح است ، كه اينجا جاى بررسى همه آنها نيست . تنها به يك مورداشاره مى شود. در يكى از زيارتها خطاب بهرسول خدا(ص ) مى گوييم :
(...سلام بر تو اى پيامبر رحمت و اى شفيع امت !...
درود خدا بر بهترين مكانى كه جسم پاك تو را در برگرفته است .
اى رسول خدا! ما مهمانان تو و زائران حرمت ، از شهرهاى دور، با پيمودن دشتها وبيابانها به زيارت تو آمده ايم و شرافت يافته ايم كه در پيشگاه تو فرود آييم ، تابه شفاعت تو دست يابيم و به يادگارها و آثار بازمانده از تو بنگريم و برخى ازحقوق تو را ادا كنيم و تو را در پيشگاه پروردگارمان شفيع قرار دهيم . بار گناهانكمرهاى ما را شكسته است و تو شفيعى هستى كه شفاعتت پذيرفته است و ما را به شفاعتتوعده داده اند، پس در پيشگاه خدا شفيع ما باش و از پروردگار بخواه كه ما را بر سنتتو بميراند و در زمره همراهانت برانگيزد... شفاعت ، شفاعت ، يارسول الله !...)(101)
با اين حال ، آيا آن چه كه شيعه به عنوان توسل به انبياء الهى و ائمه معصومين وپيامبر و اهل بيت او انجام مى دهند و آنان را براى برآمدن حاجتهايشان در پيشگاه خدا(وسيله ) و (شفيع ) قرار مى دهند، از كارهاى مخصوص و بدعتهاى خودشان است ؟يابزرگان اهل سنت هم چنين معتقدند و چنين عمل مى كرده اند؟! و آياتبرك وتوسل ، بدعت است ، يا عمل به سنت و ابراز محبت به اولياء الله ؟
كبرت كلمة تخرج من افواههم ، ان يقولون الا كذبا (كهف / 5)

fehrest page back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation