بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب پیشگوئیهای امیر المؤمنین علیه السلام, سید محمد نجفى یزدى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     AMIR0001 -
     AMIR0002 -
     AMIR0003 -
     AMIR0004 -
     AMIR0005 -
     AMIR0006 -
     AMIR0007 -
     AMIR0008 -
     AMIR0009 -
     AMIR0010 -
     AMIR0011 -
     AMIR0012 -
     AMIR0013 -
     AMIR0014 -
     AMIR0015 -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

او همنام پيامبر است جانم به فداى او باد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين در يكى از اشعار منسوب به حضرت مى فرمايد:
بنى اذا ما جاشت الترك فانتظر ولاية مهدى يقومفيعدل
و ذل ملوك الارض مى آل هاشم و بويع منهم من يلذّ ويهزل
صبى من الصبيان لا راءى عنده و لا عند جد و لا هو يعق
فثم يقوم القائم الحق منكم و بالحق ياءتيكم و بالحقيعمل
سمّى نبىّ اللّه نفسى فدائه فلا تخذلوه يا بنى و عجلوا

((اى پسرك من زمانى كه ترك به جنب و جوش آيد منتظر ولايت مهدى باش تا قيام كند وعدالت نمايد و پادشاهان از خاندان بنى هاشمذليل شده و مردم با كسى بيعت كنند كه در فكر شهوت است طفلى است ازاصفال بى اراده و بدون قاطعيت ، در آن هنگام آن قيام كننده به حق از شما قيام كند، و حق رابياورد و عمل كند، او همنام پيامبر خداست ، جانم به فداى او، مبادا او را رها كنيد بلكه (دريارى او) شتاب نمائيد.))(389)

آرى زمين هيچگاه از حجت خالى نمى ماند

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام در سخنانى كه باكميل بن زياد فرمود و در ابتداى آن از علم و علماءتجليل نمود، در ادامه فرمود:
بار الها، آرى زمين هيچگاه از حجت خالى نمى ماند، يا ظاهر است و علنى ، يا مخفى است وپنهان ، براى اينكه حجتهاى خدا و دلائل او باطل نگردد. (اما آنها) چند عدد و كجا هستند؟
به خدا سوگند آنهايند همان عده كم با عظمت بسيار، به واسطه ايشان خداونددليل و بينات خود را حفظ مى كند تا به امانت گذارند آن را بهامثال خود و بذر علوم را در دل افرادى همانند خود كشت نمايند، حقيقت دانش برايشان هجومآورده ، با روح اليقين همراهند، آنچه را افراد نازپرورده سخت شمارند اينان آسانشمرند، به آنچه نادانان از آن وحشت دارند ماءنوس هستند. با دنيا همراهند با بدنهائىكه جانهاى آنها به جايگاه بالاترى وابسته است .
اى كميل ايشان جانشينان خدايند در زمين او و دعوت كنندگان به دين او، آه آه چقدر به ديدارايشان مشتاقم .(390)

منتظر ما مثل شهيد به خون تپيده است

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام در مورد سختى دوران آخر الزمان و پاداش ‍ كسانى كه در آندوران استقامت مى كنند فرمود:
((المنتظر لاءمرنا كالمتشحّط بدمه فى سبيل اللّه ؛ يعنى : آنكه در انتظارامر ما (حكومت آل محمد صلى الله عليه و آله ) باشد همانند آن رزمنده اى است كه در راه خدادر خون خود دست و پا مى زند.)) (391)
و مسلم است كه اين پاداش فوق العاده يعنى اجر شهادت را به هر كسى كه مدّعى انتظارحضرت مهدى (عج ) است نمى دهند، بلكه بايد در كوران مصائب و مشكلات دينى آبديدهشود و همانند سربازان فداكار جان بر كف در راه ديندارى و دفاع از دين ، استقامت و نبردكند تا پاداش شهيد بر او تعلق بگيرد.

سخنى چند با پيروان و منتظرين حقيقى حضرت مهدى (عج )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

زمان غيبت حضرت مهدى (عج ) دوران امتحان و سختى و مشكلات براى مؤمنين است ، امتحانىسخت و جانفرسا كه اكثر منتظرين حضرت در آن مردود شده و دست از امام خويش برمىدارند، و چه بسا ممكن است در زبان مدّعى انتظار حضرت باشند ولى آنچه مهم استعمل و درون انسان است آيا ما به آنگونه هستيم كه هر لحظه صداى قيام حضرت بلند شد،به يارى او بشتابيم و هرگز از اعمال خود درمقابل حضرت شرمنده و نگران نباشيم .
آيا هم اكنون قلب مقدس آن حجت يگانه خداوند از ما و كردار ما راضى است و به راستى مامنتظر او هستيم ؟ آيا عدالت او را خواهيم پذيرفت ، اگر بر جان ما و اولاد ما و زندگى وروش و اقتصاد ما خرده بگيرد و فشار آورد آيا تا چه مقدار او را خواهيم پذيرفت ؟
بسيارى از افراد ضعيف النفس در بحرانهاى انقلاب اسلامى و مشكلات و مصائب اجتماعى واقتصادى آن ، ماءيوس و منحرف شدند و با اينكه هرگز حتى در ذهن خودشان نيز خطورنمى كرد كه روزى فرا رسد كه دفاع آنها از انقلاب اسلامى كم رنگ گردد. و آيا اين يكنمونه واضح از انقلاب بزرگ جهانى حضرت حجت عليه السّلام نيست ؟
آنها كه با هزاران گناه و فساد خود را منتظر آن حضرت مى دانند يا خود را فريب مى دهندو يا اينكه امام زمان عليه السّلام را نشناخته و عدالت او را متوجه نيستند.
آنها اگر حضرتش را عادل بدانند مى دانند اگر حضرت ظهور نمايد با گنه كاران ومنحرفين برخوردى قاطع خواهد داشت و هرگز با تسامح وتساهل با آنها برخورد نمى كند، آنها كه اكنون درمقابل اجراى احكام الهى جبهه مى گيرند و ناخشنود هستند، چگونه خود را منتظر حضرتمهدى مى دانند؟ حضرت بيايد چه كند؟ طبق خواسته هاى ما حكم كند هر چند خواسته ما موافقعدالت و اسلام نباشد؟ آرى هرگاه بدانند كه حكومت حضرت مهدى همان حكومت اسلام نابمحمدى است هرگز در تشكيل آن عجله نمى كنند همچنانكه برخى از همين افراد اگر حقيقتاسلام و احكام آن را مى دانستند هرگز با انقلاب اسلامى همراه نمى شدند.
آيا نه اينست كه افراد مفسد و جانى و خطاكار از دادگاه عدالت و قاضى واهمه دارند؟ پسبهتر است اول خود را به گونه اى بسازيم كه مطمئن باشيم قيام و ظهور حضرت مهدى وحكومت عدل او بر ضرر ما و سبب توبيخ خود ما نخواهد شد، اگر چنين است خود را اصلاحكنيم و آنگاه منتظر حقيقى آن حضرت باشيم .

وظايف شيعيان نسبت به حضرت مهدى (عج )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

1- از آنجا كه اعمال ما بر حضرت عرضه مى شود شايسته است كه با رعايت قوانينشرع و انجام دستورات الهى سبب خشنودى آن بزرگوار باشيم و سرآمد ايناعمال دفاع سرسختانه از اسلام و احكام متعالى آن و انقلاب شكوهمند اسلامى و رهبرى آنكه نيابت حضرت حجت را بر عهده دارد مى باشد.
2- پيروى از راهنمائيهاى علماء اعلام و مراجع بزرگوار شيعه در ايام غيبت آن حضرتبراى مصون ماندن از هر گونه انحراف از دين و مكتباهل البيت عليه السّلام .
3- به ياد آن امام حاضر و رهبر مظلوم باشيم و براى حضرتش از صميمدل دعا كنيم و بگوئيم : ((اللهم كن لوليك الحجة بن الحسن صلواتك عليه و علىآبائه فى هذه الساعة و فى كل ساعة وليّا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلا و عيناحتى تسكنه ارضك طوعا و تمتعه فيها طويلا.))
4- خواندن دعاى ((اللهم بلغ مولاى صاحب الزمان )) در هر صبح و زيارتآل يس حداقل در هر جمعه و همچنين دعاى عظيم الشاءن ندبه .
5- توسّل به آن حجت خدا در مشكلات كه امروز پناه عالميان اوست ،
مخصوصا خواندن دو ركعت نماز مثل نماز مثل صبح با اين تفاوت كه آيه : ((اياك نعبد واياك نستعين )) را در سوره حمد در هر دو ركعت يكصد بار تكرار كردن كه براى برآوردهشدن حوائج تجربه شده است .
6- احترام به نام آن حضرت و برخاستن به هنگام شنيدن نام قائم و گذاردن دستها برروى سر به احترام ايشان .
7- دعاى مكرر و جانسوز جهت ظهور حضرت و آماده شدن زمينه قيام آن حضرت كه طبقروايات فرموده اند براى ظهور دعا كنيد كه گشايش ‍ شما در آن است و اگر دعا نكنيد ممكناست تا آخرين درجه تاءخير افتد.
و كسانى كه مايلند آن يوسف فاطمه را زيارت كنند دعاى عهد را كه در كتاب ارزندهمفاتيح الجنان ذكر شده است چهل صبح بخوانند كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود:هر كه اين دعا را بخواند به ديدار حضرتشنائل شود و اگر از دنيا برود او را در دولت حضرت زنده مى گردانند.
همه هست آرزويم كه ببينم از تو روئى
چه زيان تو را كه من هم برسم به آرزوئى
به كسى جمال خود را ننموده اى و بينم
همه جا به هر زبانى بود از تو گفتگوئى
به ره تو بس كه نالم ز غم تو بس كه مويم
شده ام ز ناله نائى ، شده ام ز مويه مويى

پيشگوئيهاى اميرالمؤمنين در مورد احوال مردم در آخرالزمان

زنان آخرالزمان فتنه انگيزند

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

يظهر فى آخرالزمان و اقتراب الساعة و هو شرّ الازمنة نسوة كاشفات عارياتمتبرّجات خارجات من الدين ، داخلات فى الفتن ، مائلات الى الشهوات ، مسرعات الىاللذات ، مستحلات للمحرمات فى جهنم خالدات .
در آخرالزمان و نزديك شدن زمان موعود (قيامت يا حضرت مهدى عليه السّلام ) كه بدترينزمانهاست (چون جهان از ظلم و ستم پر شود) زنانى ظاهر مى شوند بى حجاب و عريانبيرون آمده خودنمائى مى كنند، از دين خارج مى شوند (به احكام دين توجهى ندارند) درفتنه ها (آشوبها يا محافل عيش و شهوت ) داخل مى شوند و شهوترانى روى مى آورند وبه لذات جوئيها شتابانند، حرامهاى الهى را حلال مى كنند و در جهنم هميشه خواهندماند.(392)

قرآن و اسلام در آخرالزمان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام در مورد مساجد و مسلمانان آخرالزمان مى فرمايد:
ياءتى على الناس زمان لا يبقى من القرآن الارسمه و من الاسلام الا اسمه ، مساجدهميومئذ عامرة من البناء خالية من الهدى .
زمانى بر مردم مى آيد كه از قرآن باقى نماند مگر خط و نشان آن (خوب مى نويسد وچاپ مى كنند اما از علم و عمل خبرى نيست ) و از اسلام نماند مگر اسمى (فقط نامشان مسلماناست وگرنه از نظر عقائد و اخلاق و اعمال بوئى از اسلام نبرده اند).
مسجدهاى آنها از نظر ساختمان آباد است (مساجد رامجلل و زيبا مى سازند) اما از هدايت (و بيان احكام دين ) تهى و) خراب است .
ساكنين و سازنده هاى آن بدترين اهل زمين هستند، آنها سرمنشاء فتنه و پناهگاه گناه هستند.
آنكه از فتنه كناره گيرى كند به فتنه برمى گردانند و هر كه عقب افتاده به طرف آنمى كشانند، خداوند سبحان مى فرمايد: به خودم سوگند كه چنان فتنه اى بر آنهابفرستم كه شخص بردبار در آن حيران ماند و قطعا انجام مى دهد. سپس فرمود: و ما ازخداوند درخواست مى كنيم ما را از لغزش ‍ غفلت برهاند.(393)

قسمتى از اخبار حضرت راجع به احوالات مردم آخر زمان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام در مابين سرزمينى به نام ذى قار (جايى است بين كوفه وواسط) اين خطبه را ايراد نموده است :
پس از حمد و ثناى پروردگار و تمجيد و ستايش بسيار از حضرترسول اكرم صلى الله عليه و آله و علت ارسال آن حضرت مى فرمايد: پس خداىعزوجل محمد صلى الله عليه و آله را بدين منظور برانگيخت . اما بدانيد كه بزودى پساز من زمانى بر شما بيايد كه در آن زمان چيزى مخفى تر از حق و آشكارتر ازباطل و زيادتر از دروغ بر خداى تعالى و رسول صلى الله عليه و آله نيست .
در نزد مردم آن زمان بى ارزشترين متاع كتاب خدا است اگر آنطور كه بايد و شايدخوانده شود (و به همانگونه كه منظور خداست تفسير گردد) و هيچ متاعى هم باز پرمشترى تر و گرانقيمت تر از همان كتاب خدا نيست در صورتى كه آياتش از جاهاى خودتحريف و تغيير يابد (خلاصه اگر صحيح تفسير شود كم قيمت و اگر به نفع ظالمانباشد با قيمت خواهد شد) در ميان بندگان و شهرها در آن زمان چيزى از كار خير بيشترمورد تنفر و انكار نيست ، و چيزى هم از منكر و كار زشت بيشتر مرغوب نيست ، در آن زمانهيچ كار هرزه اى برتر و هيچ كفرى جانفرساتر از راه يابى در وقت گمراهى نيست ، چونكه خود قرآن دانان ، قرآن را پشت سر اندازند، و حافظانش آن را به دست فراموشىسپارند تا آنكه خواهشهاى نفسانى آنها را بهدنبال خود كشاند، و اين شيوه را (پشت در پشت ) از پدران خود به ارث برند و به دروغو تكذيب دست به تحريف و تفسير قرآن زنند (هر كس بهعقل ناقص خود آن را تفسير كند) و آن را به بهاى ناچيزى بفروشند و بدان بى رغبتباشند.

قرآن و اهل آن در آخر زمان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در اين زمان است كه قرآن و اهل آن مطرود و رانده از اجتماع گردند (مردم به آنها توجهنكنند) و دو رفيقان يك راهند كه كسى پناهشان ندهد (قرآن و عالمين عاملين آن در نظر مردمبى ارزشند) وه كه چه دوستان وفادار و پسنديده اى هستند، و خوشا بهحال آن دو آنچه با خاطرش كار مى كنند. در آن زمان قرآن واهل آن (به ظاهر) در ميان مردمند و (در باطن ) در آنان نيستند و با آنها هم (موافق ) نمىباشند و همراه آنان نيستند، اين مردم (دنيا خواهان ) بر جدائى (از حق و حق پرستان ) گردهم آيند و از جماعت (مسلمانان ) پراكنده گردند. سرپرستى كار اين مردم و كار دينشان را،كسانى به دست گرفته اند كه به نيرنگ و زشت كارى و رشوه و آدم كشى در ميان آنهارفتار كنند، گويا خود را پيشوايان و راهنمايان قرآنى مى پندارند در صورتى كهقرآن پيشوا و رهبر آنها نيست (بلكه هواى نفس و شيطان امام آنهاست ) از حق (و حقيقت ) درميان ايشان به جاى نماند (سخنگوها و نويسندگان بسيار اماعامل به آن كم است ) كسى است كه آوازه حكمتهاى قرآن به گوشش خورده و به پيروى آندرآيد ولى هنوز درست ننشسته كه از دين بيرون رود و از دين و روش ‍ پادشاهى به آئينپادشاهى ديگر درآيد (خلاصه دين او تابع آراء حكمرانان باشد) و از تحت سرپرستىپادشاهى به سرپرستى پادشاهى ديگر برآيد، و از پيروى زمامدارى به پيروىزمامدار ديگرى درآيد، و از تعهدات سلطانى به زير بار تعهدات سلطان ديگرى برود،و به تدريج از آنجائى كه خود خبر ندارند خداى تعالى آنان را بوسيله آرزو و اميد بهنابودى كشاند. براستى كه دام خدا بسيار محكم و سخت است ، تا بدانجا كه در گناه ونافرمانى زاد و ولد كنند و به جور و ستم ديندارى نمايند.

مسجدهاى آخر زمان و اهل آن

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در صورتى كه قرآن كريم از جور و ستم به هيچ نحو نگذرد گمراهانى هستندسرگردان كه به غير دين خداى عزوجل ديندارى كنند، و براى غير خدا سر تعظيم فرودآورند.
مساجد ايشان در آن زمان از گمراهى آباد و از هدايت ويران است (در آنها به جاى تعاليمعاليه قرآن به سخنان يهود و نصارى مى پردازند و مردم را مشتاق آنها مى كنند و ياآنكه جماعت ملعونه و مبغوضه صوفيه در آنجا ترويج مى كنند يا بدعت گذاران ).
قاريان قرآن و آباد كنندگان مساجد در آن زمان نااميدترين خلق خدايند (نه دين دارند و نهدنيا زيرا امر آنان بر ريا است ) گمراهى از آنان سرچشمه مى گيرد و به آنها باز مىگردد (زيرا در تعاليم قرآن دست برده مردم را گمراه مى كنند و سازندگان مسجد نيز آنرا براى بدعت گذاران آماده مى سازند) و از اين رو حضور در مساجد ايشان و رفتن بهسوى آنها كفر به خداى بزرگ است مگر آن كس كه به مساجد آنها برود و گمراهى آنانرا بداند (يقين كند كه گمراه نمى شود و مى تواند دست عده اى را بگيرد و نجات دهد).
و در نتيجه كردارى كه به آن روش دارند مساجد آنها از هدايت ويران و از گمراهى آباداست .
سنت خدا دگرگون شده و حدود مقرراتش مورد تجاوز قرار گرفته ، و به هدايت دعوتنكنند، و غنائم را به اهلش تقسيم نكنند و به عهد و پيمان وفادار نيستند.
كشته هاى خود را كه به اين طريق (ضلالت ) در جنگها كشته شوند (نابجا) شهيد خوانندو با افترا و انكار به نزد خداوند روند (كافر هستند).
به وسيله جهل و نادانى از علم بى نيازى جويند، و اينها پيش از اين مردان نيك و شايستهرا به انواع شكنجه ها زجر دادند و سخن راست آنها را افتراء بر خدا ناميدند، و كار نيكآنها را به بدى پاداش دادند.
سپس حضرت پس از آنكه دوباره از حضرت رسول تمجيد فرموده و درباره مرگ و توبهبياناتى فرمود به اينجا رسيد كه فرمود: و بدانيد كه شما رشد (يعنى راه درست و حق) را نمى شناسيد مگر پس از آنكه تارك و رها كننده آن را بشناسيد (چنانچه درمثل است كه گويند ادب را از بى ادبان آموختم يا تعرف الاشياء با ضدادها) و نتوانيد بهعهد و پيمان كتاب چنگ زنيد جز آنكه پيمان شكن قرآن را بشناسيد، و نتوانيد به آن تمسكجوئيد مگر آنكه پشت كننده به قرآن را بشناسيد، و نتوانيد قرآن را آن طور كه بايدبخوانيد مگر آنكه تحريف كننده آن را بشناسيد و گمراهى را نشناسيد تا وقتى كه هدايترا بشناسيد، و تقوى و پرهيزكارى را نشناسيد تا وقتى كه متجاوز را بشناسيد.

قرآن را از اهلش فرا بگيريد نه از ديگران

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

و چون اينها را شناختيد بدعتها و زورگوئيها را خواهيد شناخت ، و افتراى بر خدا ورسولش و تحريف قرآن را خواهيد يافت ، و مى بينيد كه خداوند هدايت يافتگان را چگونههدايت كرده ، مبادا كسانى كه (معارف كتاب و سنت ) را نمى دانند شما را به نادانى و(گمراهى ) اندازد، چونكه براستى علم قرآن را نداند كه چيست جز آنكه طعمش را چشيدهباشد، و به وسيله علم آن نادانى خود را به دانائى و كورى را به بينائى و كرى خودرا به شنوائى مبدل سازد.
و كارهاى نيك خود را در نزد خداى كه نامش بلند باد ثبت كرده و كارهاى بد را محو ونابود كرده است و به مقام رضوان (خشنودى خداى تبارك و تعالى )نائل گشته .
پس علم قرآن را تنها از اهل آن بجوئيد كه تنها همانها هستند كه نورى كه از آن بايدپرتو گرفت و آن پيشوايانى كه به آنها بايد اقتدا كرد، و آنهايند مايه زندگى ، علمو دانش و وسيله مرگ جهل و نادانى . و هم كه حكمهاى آنان شما را از علم و دانششان آگاهسازد، و همان خموشى آنها (مردم را) از منطق (صواب ) آنان با خبر سازد. و ظاهرشاندليل باطن آنها است (يكى است ) با دين و آئين مخالفت نكنند و اختلافى هم در آن ندارند وهمان دين (يا قرآن ) در ميان آنها گواهى صادق است ، و خاموشى است گويا (به ظاهرخموش است ولى بر اهلش گويا) پس آنانند كه به خاطر مقام و عظمتى كه دارند گواهانهستند به آن حقى كه نازل فرموده و خبر دهندگانى هستند راستگو، نه با حق مخالفتدارند و نه در آن اختلاف كنند، سابقه آنها در علم ازلى خدا نيك است ، و قضاوت درستخداى عزوجل درباره آنها صادر گشته ، و در همين عبرتى است براى پندگيران .
پس هرگاه حق به گوشتان خورد بخوبى درك كنيد آن را (يعنى آن را موردعمل و اعتقاد قرار دهيد نه اينكه براى نقل كردن و ذهن خود بسپاريد) زيرا روايت كنندگان وناقلان كتاب بسيارند ولى مراعات كنندگان وعمل كنندگان به آن اندكند و الله المستعان .(394)

زنها مسلط شوند و كودكان فرمانروائى كنند

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

حضرت امير عليه السّلام فرمود: زمانى بر مردم خواهد آمد كه هيچكس ‍ گرامى و عزيزنيست مگر شخص حيله گر، و كسى مورد پسند و زيرك شمرده نمى شود مگر شخص تبهكارو فاسق ، افراد با انصاف ، ضعيف و خوار مى گردند، آنها صدقه را غرامت (و ضرر)پندارند (و از دادن آن امتناع مى كنند) رفت و آمد و رسيدگى بهفاميل را منت (كشيدن يا گذاردن ) مى دانند، عبادت را براى گردنكشى بر مردم انجام مىدهند (عبادت مى كنند تا نزد مردم خود را زيبا و پسنديده معرفى كرده افتخار كنند) در آنهنگام هوى و هوس بر آنها غلبه كرده (كارهاى آنها مطابقعقل و دين نيست بلكه بخاطر ارضاء هوسهاىنامعقول و بيهوده است ) و راه حق بر آنها پوشيده مى گردد.(395) در برخى رواياتآمده است : به حضرت گفته شد: اين امور چه وقتى خواهد بود؟ فرمود: آنگاه كه زنها وكنيزان مسلط شوند و كودكان را فرماندهى دهند.(396)

برخى از حالات مردم آخرالزمان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

حضرت امير عليه السّلام در مورد آخرالزمان فرمود:
زمانى بر مردم بيايد بسيار گزنده (مردم در سختى قرار خواهند گرفت ) در آن زمانتوانگران با (چنگ و) دندان دارائى خود را مى گزند (در راه خدا انفاق نمى كنند) در حالىكه به اين كار امر نشده اند، خداوند سبحان مى فرمايد: و لا تنسواالفضل بينكم (397) در ميان خودتانفضل و احسان را فراموش نكنيد (يعنى به يكديگر خير برسانيد).
در آن زمان اشرار و تبهكاران گردنكشى كنند و نيكانذليل و خوار شوند، با درماندگان خريد و فروش كنند (يعنى اجناس افرادى را كه ازروى ناچارى كالاى خود را به قيمتى بسيار ارزان مى فروشند مى خرند) با اينكه پيامبرصلى الله عليه و آله از خريد و فروش با درماندگان نهى فرموده است (398) (زيرابايد به درماندگان كمك كرد و يا در معامله چنان از آنها جنس خريد كه با ديگران معاملهمى شود).

خدا را مظلوم ملاقات كنيد نه ظالم

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين در مورد مؤمنين آخرالزمان مى فرمايد: بعضى (از مؤمنين ) كشته شده خونشانهدر مى شود، برخى از آنها ترسيده پناهگاه مى جويند، از ايمان و سوگند (افرادنابكار) فريب مى خورند، پس مبادا كه هدف فتنه ها و پرچم بدعتها گرديد (از آنها دورىكنيد و آنها را يارى ننمائيد) و بر آنچه ريسمان جامعه بر آن گره خورده ثابت بمانيد(ديندار باشيد و در محور دين متحد گرديد) نزد خداوندمتعال مظلومانه وارد شويد نه در حال ظلم و ستمگرانه (اگر بنا شد ميان ظلم كشيدن و ظلمكردن يكى را انتخاب كنيد، اولى را انتخاب كنيد).
از نردبانها شيطان و پرتگاههاى ستم بپرهيزيد، و شكمهاى خود از لقمه هاى حرام پرنكنيد، چرا كه شما زير نظر كسى هستيد كه گناه را بر شما حرام كرده و راهفرمانبردارى را براى شما هموار نمود است .(399)

هنگام برخورد با فتنه چه بايد كرد؟

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين در يكى از سخنان حكيمانه خود جهت راهنمائى مردم به هنگام وقوع فتنه وآشوبهاى دينى مشكوك ، پس از آنكه به مردم سفارش ‍ مى فرمايد كه در فتنه ها كاملادقت كنيد تا مطلب بر شما روشن گردد و مراقب باشيد تا به هيچ طرف قدمى برنداريدكه رهبر و پيرو هر دو مسئول هستند به فتنه بزرگ آخرالزمان پرداخته مى فرمايد:
پس از اين مقدمات ، فتنه اى تكان دهنده پيدا شود كه خرد كننده و پرشتاب است ، دلهاىمستقيم منحرف گردد و مردان سالم گمراه شوند.
هنگام روى آوردن آن فتنه ، خواهشهاى نفسانى مختلف شوند (مردم بخاطر اختلاف سليقه هاو آراء نفسانى و هوى و هوس با يكديگر اختلاف پيدا مى كنند!) و در زمان پيدايش انقلاب ،آراء مشتبه شود، هر كه از آن فتنه اطاعت كند هلاك شود و هر كه سعايت و بدبينى پيشهكند (بر عليه آن حرف زند) او را خرد كرده نابود سازد.
در آن دگرگونيها مردم چون گله خرهاى وحشى (گورخرها) يكديگر را گاز بگيرند وريسمان محكم (دين يا وحدت جامعه ) متزلزل گردد. و حقيقت پوشيده گردد (حق وباطل معلوم نشود) در آن فتنه سخنان و اعمال درست اندك گردد، ستمگران به سخنرانىپردازند، آن انقلاب صحرانشينان را با آهن دهانه خود بكوبد و با سينه اش آن خرد كند(سلطه او همه جا گسترده شود).
آنها كه خود را از گرد و غبار آن فتنه دور مى كنند و به تنهائى حركت مى كنند از بين مىروند، در راه مبارزه با آن فتنه سواركاران (دليران ) هلاك شوند.
آن فتنه تار با تلخى قضا و قدر همراه و وارد شده خونهاى تازه و پاك را بدوشد و درنشانه هاى دين رخنه كند، و اعتقادات مردم را تغيير دهد.
خردمندان از آن فتنه تاريك مى گريزند و بدخواهان براى آن نقشه مى كشند، آن فتنهتاريك رعد و برقى دارد و در آن پيوند خويشى بگسلد و خويشان از هم جدا شوند واسلام از آن بركنار است ، هر كه از آن بركنار است ، هر كه از آن بيزار باشد بيمار است(دچار سختيهايى مى شود) و هر كه از آن كوچ كند وامانده است (400) (راه چاره اىندارد).

صفات نجات يافتگان در فتنه هاى آخرالزمان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود: زمانى مى آيد كه كسى نجات نمى يابد مگر مؤمنخداپرست بى نام و نشان كه اگر (در مجالس ) حاضر گردد او را نشناسند و اگر غائبشود كسى درصدد جستجويش برنيايد، اين اشخاص چراغهاى هدايت و نشانه هاى روشنبراى ره پويان در شب تاريك هستند
در ميان مردم براى فتنه و سخن چينى رفت و آمد نمى كنند، عيب و بدى مردم را آشكار نمىكنند، نادان و بيهوده گو نيستند، خداوند درهاى رحمت خود را بر آنان مى گشايد و سختىعذاب خود را از آنان برمى دارد.
اى مردم زمانى بر شما مى آيد كه اسلام وارونه شود مانند برگشتن ظرف كه آنچه در آناست بريزد، اى مردم خداوند شما را امان داد از اينكه به شما ظلم كند ولى پناه نداد ازاينكه امتحان كند (حتما امتحان مى شويد) و همانا (خداوندى كه ) برترين و بزرگترينگوينده هاست فرموده است : ((ان فى ذلك لآيات و ان كنا لمبتلين ))(401)
همانا در آن حادثه (طوفان نوح ) نشانه هائى است و ما امتحان مى كنيم .(402)

به خدا قسم كلمه اى را پنهان نكردم

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

حضرت على عليه السّلام در مورد حوادث آينده و سختيهاى مردم فرمود:
به عهده من است آنچه مى گويم و آن را ضمانت مى كنم ، كسى كه پيشامدهاى روزگار كههمان سختيها و دگرگونيهاى دنياست در پيش ‍ دارد، با تقوى و پرهيزكارى از افتادن درشبهات محفوظ مى ماند.
آگاه باشيد كه محنت و بلا به شما بازمى گردد همانند محنت و بلاى روز كه خداوند،پيامبر شما را برانگيخت ، قسم به آنكه پيامبر را به حق برانگيخت بعد از اين ،گرفتار غم و غصه و وساوس شيطانى خواهيد شد،غربال مى شويد و از هم جدا مى گرديد و چون ديگ جوشان زير و رو شده تا آنكه پائيناست بالا و آنكه بالاست پائين آيد. عقب افتاده هاى دينى كه كوتاهى كرده اند سبقتبگيرند و بر عكس پيشروان دين عقب افتند، به خدا قسم كلمه اى را پنهان نكردم و دروغنگفتم ، من به چنين مقام و روزى خبر داده شدم . (403)

عجم بر شما پيروز شده گردن شما را مى زنند

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

دانشمند بزرگوار شيعه سيدبن طاووس روايت كند كه اميرالمؤمنين فرمود: پيامبر به منعهد نمود و خبر داد كه يا على حتما با گروه طغيانگر (معاويه و اصحاب او) و گروه بيعتشكن (طلحه و زبير) و طايفه خارج از دين (خوارج ) خواهى جنگيد.
آگاه باشيد: به خدا قسم اى گروه عرب دستهاى شما از عجمها پر خواهد شد (بر سايرملل پيروز مى شويد) و از آنان برده ها و كنيز و... خواهيد گرفت ، تا اينكه چون دستهاىشما از آن پر شد (و خوب مسلّط شديد) آنها بر شما چيره گشته همچو شيران و هيچ باقىنگذارند.
گردن شما را مى زنند و آنچه خدا بر شما ارزانى داشته از شما بگيرند و بخورند وزمينهاى شما را وارث شوند. ولى آنچه گفتم نخواهد شد مگر زمانى كه برخى از برنامههاى دين شما تغيير كند و زمانى كه خود شما فساد بر پا كنيد و حق پيشوايان خود راكوچك شمرده و نسبت به دانشمندان خاندان پيامبرتان تحقير و سستى نمائيد.
پس بچشيد آنچه را خود كرده ايد و خداوند هرگز ذره اى به بندگان ستم نخواهدكرد.(404)

حج كنيد قبل از آنكه نتوانيد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

حارث بن سويد گفت : شنيدم از اميرالمؤمنين عليه السّلام كه مى فرمود:
حج كنيد قبل از اينكه نتوانيد، گويا مى بينم مرد حبشى (اصمع ) كه كلنگى به دستگيرد و سنگهاى اين خانه را يكى يكى از هم جدا كنداصمع كسى را گويند كه داراىگوش كوچك و به سر چسبيده باشد.(405)

زمانى كه نام خدا را نتوان برد جز در پنهانى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عاصم بن ضمرة گويد: على عليه السّلام فرمود:
همانا قطعا زمين از ظلم و ستم پر شود تا اينكه هيچ كس نتواند بگويد: الله ، مگر درپنهانى سپس خداوند گروهى نيكوكار را بياورد تا زمين را ازعدل و داد پر كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.(406)
مؤ لف گويد: شايد منظور حضرت همان حكومتهاى مادى گرا باشد كه دههاسال با خداوند و آنچه متعلق به دين بود مبارزه كرده مى كنند.

بازشو، تنگ شو، فراخ شو

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

هارون بن عنتره از پدرش روايت كرده و گفت :
بارها اميرالمؤمنين عليه السّلام را ديدم كه انگشتان خود را مشبك مى ساخت (انگشتان يكدست را در دست ديگر فرو برده و دوبار به سر انگشتان برمى گرداند) و مى فرمود:
بازشو، تنگ شو، فراخ شو، سپس فرمود: شتاب كنندگان (در امر ظهور) هلاك شدند وآنانكه نزديك مى شمارند نجات يافتند. و سنگ ريزه بر سر ميخ آنها به جاى مانده(كنايه از قدرت و تسلط كامل كه برطرف كردن آن نشايد.)
سوگند مى خورم به خداوند از روى راستى كه همانا پس از اندوه و غم ، فتح و گشايششگفت آورى است .(407)

از عالم ربانى خود بشنويد و دلهاى خود را آماده كنيد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود:
اين پرچم فتنه و فساد (در آخر الزمان ) پرچم گمراهى است كه بر محور ضلالت برپاشده است و با شاخه هايش پراكنده گرديده (همه جا را فراگيرد) شما را به پيمانه خودوزن كند و با دست خود شما را مى كوبد، قائد و پرچمدار آن پرچم از ملت اسلام خارج وبر گمراهى ايستاده است .
پس در آن روز از شما (مسلمانان ) باقى نماند مگر ته مانده اى مانند آنچه كه در ته ديگباقى است يا خرده اى چون دانه خردى كه در تهجوال مى ماند.
آن پرچم گمراهى شما را له مى كند مانند ماليدن چرم دباغى و مى كوبد مانند كوبيدنكشت درو شده ، مؤمن خداپرست را از شما جدا مى كنند مانند پرنده اى كه دانه بزرگتر رااز دانه كوچك بيرون مى كشد. (رهبران و بزرگان و افراد ديندار را از شما مى گيرند).
اين راهها شما را به كجا مى برد؟ تاريكيها شما را چگونه ويران و سرگردان مى كند؟دروغها چطور شما را فريب مى دهد، از كجا شما را آورده و چگونه باز مى گردانند؟
پس براى هر مدتى سرانجامى است و براى هر غائبى بازگشتى .
از عالم ربانى خودتان بشنويد و دلهاى خود را آماده كنيد، چون شما را صدا زنند بيدارشويد.
رهبر و پيشواى هر گروهى بايد به گروه خود راست گويد و با خاطرى جمع ، ذهنزيرك خود را آماده كند.
پس آن عالم ربانى مساءله را بر شما شكافت همچون شكافتن دانه مهر و پوست كند آن رامانند كندن پوست درخت براى بيرون آوردن شيره درخت .
آنگاه كه پرچم گمراهى بلند شود و باطل در جايگاههاى خود جاى گيرد،جهل و نادانى بر مركبهاى خود سوار شود، طغيان و فتنه بسيار شود، دعوت كننده به راهحق كم شود و روزگار همچون درنده گزنده و شتر نر (وحشى ) حمله ور شود.
صداى باطل پس از (مدتى ) خاموشى بلند شود و مردم در محور گناهان با يكديگربرادر شوند و بر اثر دين از هم دور شوند (هر كه ديندارتر باشد مطرود است ) برسر دروغ با يكديگر دوست گشته و بر سر راستى دشمن شوند، در آن روزگارفرزندان سبب خشم (و غصه والدين ) و باران سبب گرما مى شود، مردمان پست فراوان وافراد نيك كمياب شوند.
اهل آن زمان چون گرگها هستند، و حاكمان آنها درنده ، مردم ضعيف ، طعمه ها و فقرا مردگانباشند، راستى از ميان رفته ، دروغ شايع شود، دوستى در زبان (و ظاهر) باشد ودشمنى در دل ، فسق و فجور موجب نسبت باشد (فرزندان ناپاك زياد شوند) و عفت وپاكدامنى موجب شگفتى ، و اسلام مانند پوستين وارونه پوشيده شود(408)
(به احكام مخالف دين ، بنام دين عمل كنند).

فردا آنچه نمى شناسيد مى آيد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام در مورد حوادث قبل از ظهور حضرت مهدى (عج ) مى فرمايد:(مهدى عليه السّلام ظهور نكند و غيبت طولانى شود) تا اينكه جنگ و خونريزى به شدتبه (آيندگان ) شما روى آورد به گونه اى كه (چون حيوان درنده خشمگين ) دندانهايش راآشكار گرداند (جنگهائى كه آماده نابود كردن همه است ).
(آن شتر مست ) داراى پستانهاى پر از شير است كه نوشيدن شير آن شيرين است (دراول براى مدعيان فرمانروائى آسان و گواراست ) و در آخر كار تلخ و بدمزه است . آگاهباشيد (آنچه مى گويم ) فردا واقع مى شود، و فردا آنچه نمى شناسيد مىآيد.(409)

فتنه هاى آخر الزمان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود: (دنياپرستان ) راههاى گمراهى از راست و چپ گرفتند واز راههاى مستقيم هدايت ، چشم پوشيدند، پس ‍ (شنوندگان از اين سخن به شگفت آمده زمانپيدايش را سؤ ال كردند، فرمود:)
شتاب نداشته باشيد، تبهكاريهائى كه واقع خواهد شد و انتظار پيدايش ‍ آنها مى رود وآنچه را كه فرود مى آيد دير مشماريد چه بسا شتاب كننده به چيزى چون آن را دريابدآرزو كند كه كاش به آن نرسيده بود (اگر فتنه هاى زمان بعد را مى ديديد آرزو مىكرديد كه كاش در دنيا نبوديد، چنانكه ستمديگان آن ايام خواهند كرد) و چه بسيار نزديكاست در امروز آثار فردا، اى گروه مردم ، اين وقت زمان آمدن هر موعودى است و گاه نزديكشدن ديدار فتنه هائى كه از آن آگاه نيستيد.(410)

قم شهر امن و شهر ياوران حضرت مهدى عليه السّلام

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابو موسى اشعرى از حضرت امير عليه السّلام پرسيد: هنگام فتنه و جنگها، سالمترينشهرها و بهترين مكانها كجاست ؟
حضرت فرمود: سالمترين مكانها در آن زمان كوهستانهاست ، پس ‍ هنگامى كه خراسانمضطرب شود و بين گرگان و طبرستان جنگ واقع گردد و سجستان خراب شود،سالمترين مكانها در اين زمان قم است ، اين همان شهرى است كه ياوران برترين مردم ازنظر پدر و مادر و جد و جده و عمو و عمه (يعنى ياوران حضرت مهدى عج ) از آن خارج مىشوند.
و اين همان شهرى است كه درخشان ناميده شده و در آنجاست جاى پاىجبرئيل و جائى كه آبى از آن مى جوشد كه هر كسى از آن نوشد از بيمارى در امان است(411) الحديث .

قسمتى از روايات در مدح شهر قم و اهل آن

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مؤ لف گويد: روايات درباره اهل قم و شهر قم و اينكه امان ترين مكانهاست متعدد است .
حضرت صادق عليه السّلام فرمود: چون بلاها و فتنه ها تمام شهرها را فرا گرفت برشما باد كه به قم رويد يا به حوالى آن ، زيرا بلا از آن دور است .(412)
و فرمود: خداوند به وسيله كوفه بر ديگر شهرها و به وسيله مؤمنين كوفه بر ديگراهالى شهرها احتجاج مى كند، و همچنين خداوند استدلال كند به شهر قم بر ديگر شهرها وبه اهل آن بر تمامى اهل مشرق و مغرب از جن و انس ، خداوند قم واهل آن را مستضعف (يعنى از كسانى كه دسترسى به احكام خداوند ندارند) قرار نداده استبلكه آنها را موفق كرده و كمك نموده است .
سپس حضرت فرمود: دين و اهل آن در قم (از نظر حكومت و ديگران ) ناچيز و حقيرند، اگرچنين نبود مردم پرشتاب به آنجا هجوم مى كردند و قم واهل آن فاسد مى گشت و براى ديگر شهرها حجتى نمى ماند، و اگر حجتى نباشد آسمان وزمين پايدار نماند و يك چشم بر هم زدنى مهلت داده نشوند.
همانا بلا از قم و اهل آن رانده مى شود، و زمانى خواهد رسيد كه شهر قم واهل آن حجت بر همه مردم باشند، و اين (واقعيت ) در زمان غيبت قائم ما خواهد بود و اگر چنيننبود زمين اهل خود را فرو مى برد و همانا ملائكه بلاها را از قم واهل آن دفع مى كنند و هيچ ستمگرى قصد سوء به قم نمى كند مگر آنكه در هم كوبندهستمگران او را در هم مى كوبد و گرفتار سختى يا مصيبت با دشمن مى گرداند، خداونددر دولت ستمگران قم را از ياد آنها مى برد همانگونه كه ياد خدا را فراموش كردهاند.(413)

دانش از كوفه مخفى و در قم ظهور مى كند

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

حضرت صادق عليه السّلام در حديثى بعد از ذكر كوفه فرمود: زود باشد كه كوفه ازمؤمنين خالى شود و علم از آن مخفى شود (و كوچ كند) همچنانكه مار در سوراخ خود مخفىشود، سپس در شهرى كه به آن قم مى گويند ظاهر گردد و قم معدن علم و فضيلت شودبه گونه اى كه هيچ مستضعفى در دين روى زمين نماند حتى بانوان پرده نشين ، و اينمساءله نزديك ظهور قائم ما خواهد بود.
خداوند قم و اهل آن را در جايگاه حجت قرار مى دهد (يعنى علماء و فقهاء در قم جانشينانحضرت مهدى هستند) و اگر چنين نبود زمين اهل خود را فرو مى برد و در روى زمين حجتى نمىماند، پس از قم است كه دانش به مشرق و مغرب سرازير مى شود و حجت خداوند بر مردمكامل مى گردد به گونه اى كه كسى نمى ماند بر روى زمين كه دين و علم به او نرسيدهباشد.
سپس قائم عليه السّلام ظاهر مى شود و وسيله (اجراى ) نقمت و خشم خدا بر بندگان مىشود زيرا خداوند از بندگان انتقام نمى گيرد مگر بعد از آنكه حجت را انكاركنند.(414)
و فرمود: وقتى بلا و سختى به شما رسيد بر شما باد به قم كه پناهگاه فاطميون وجايگاه راحتى مؤمنين است .(415) الحديث

مردى از اهل قم مردم را به حق دعوت مى كند

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

و موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود: مردى ازاهل قم مردم را به حق دعوت مى كند، اطراف او گروهى چون پاره اى آهن جمع مى شوند كهبادهاى تند آنها را متزلزل نكند، از جنگ ملالى ندارند، (خسته نمى شوند) و ترسى درآنها نيست ، بر خداوند توكل مى كنند و سرانجام (پيروزى ) براىاهل تقواست .(416)
و اين حديث اخير مناسبت زيادى با انقلاب شكوهمند اسلامى ما و رهبر عظيم الشاءن آنحضرت امام خمينى قدس سره الشريف و همچنين مردم بزرگوار و شهيدپرور و دلير ونستوه ايران دارد.
درود و رحمت خداوند بر اين امت نستوه و هوشيار و زنده و خداجوى و رهبر فرزانه آن و سلامو صلوات خداوند بر شهيدان و جانبازان و مفقودان و آزادگان و رزمندگان و خانواده هاىعزيز آنان .
به هر حال قم و اهل آن كه همان انديشمندان مكتباهل البيت عليه السّلام هستند مورد نظر اهل البيت عليه السّلام بوده و آن را آشيانهآل محمد صلى الله عليه و آله وسلم مى ناميدند به اميد آنكه شكرگزار اين نعمت بزرگالهى باشند و مراقب اينكه مبادا شرائطى پديد آيد كه از اين نعمت بزرگ محروم شوندچرا كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود: خاك قم مقدس است واهل آن از ما (اهل بيت ) هستند و ما از آنهائيم ، هيچ جبارى قصد سوئى بد به آنها نكند مگراينكه خداوند در مجازات او عجله مى كند (و اينها) تا وقتى است كه به برادران خود خيانتنكنند (و در نسخه اى آمده است : تا وقتى كه حالات خود را تغيير ندهند) اگر چنين كنندخداوند ستمگران زشت را بر آنها مسلط خواهد كرد.
بدانيد كه اهل قم ياوران قائم و دعوت كنندگان (يا رعايت كنندگان ) حق ما هستند، آنگاهحضرت سر خود را بطرف آسمان بلند نموده عرضه داشت : خدايااهل قم را از هر فتنه محفوظ دار و از هر نابودى نجات بده .(417)

در طالقان گنجهائى هستند نه از طلا و نقره

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود: ((و يحيا للطالقان فان للّه تعالى بها كنوزاليست من ذهب و لا فضة ، و لكن بها رجال مؤمنون عرفوا اللّه معرفته و هم انصار المهدىفى آخر الزمان ؛ خوشا به حال طالقان ، همانا براى خداوند در اين شهرگنجهائى است كه از طلا و نقره نيستند، بلكه آنجا مردانى هستند مؤمن كه خدا را آنطوركه بايد شناخته اند و ايشانند ياوران مهدى در آخر زمان .))(418)

صفات و حالات زشت مردم آخرالزمان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اصبغ بن نباته گويد: اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود:
زمانى بر مردم مى آيد كه عمل زشت برترى(كامل ) پيدا كند و خودسازى نموده جلوه گرى نمايد. پرده از روى محرمات برداشتهشود، زنا آشكار مى گردد و مال يتيمان را حلال دانسته مى خورند، كم فروشى نمايند وشراب را به جاى آب انگور حلال دانند و رشوه را به عنوان هديهحلال شمرند. خيانت در امانت را جايز مى دانند، مردها شبيه به زنها و زنها شبيه به مردهاشوند.
(در لباس يا همجنس گرائى ، با اينكه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وسلم لعنت نمودمردانى كه شبيه زنها و زنانى كه شبيه مردها شوند).
به حدود و احكام نماز اعتنا نمى كنند، در آن زمان براى غير خدا (سياحت ، تجارت ، ريا،سياست و غيره ) حج كنند.
در آن زمان گاهى ماه شب اول آنقدر بزرگ (ديده ) شود كه به نظر دو شب آيد و گاهى درشب اول ديده نشود، پس چون ماه ديده نشود روزاول ماه رمضان را روزه نگيرند و روز عيدفطر را روزه بگيرند.
در آن زمان مراقب باشيد، مراقب باشيد، مبادا خداوند ناگهان انتقام گيرد، همانا در پس آنزمان مرگ سريع و عجيبى خواهد بود به گونه اى كه مرد، هنگام صبح سالم است و شببه خاك سپرده مى شود، شب زنده است و صبح مرده .
در آن زمان پيش از آنكه به بيمارى مرگ مبتلا شوند واجب است وصيت خود را بكنند و نمازرا در اول وقت به جا آورند مبادا تا آخر وقت اجل مهلت ندهد.
هر كدام از شما كه آن زمان را درك كند شب نخوابد مگر با طهارت (وضو) و اگر بتوانددر تمام احوال با طهارت باشد انجام دهد زيرا نمى داند ملك الموت چه وقت به سراغ اومى آيد.
من شما را ترساندم اگر بترسيد و فهماندم اگر بفهميد و پند دادم اگر پند بگيريد،در نهان و آشكار از خدا بترسيد و (سعى كنيد) مسلمان بميرد چه هر كس غير از اسلام ،دينى قبول كند از او پذيرفته نخواهد شد و در آخرت از زيانكاران است .(419)

next page

fehrest page

back page