بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب زکات, حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     fehrest01 -
     FOOTNT01 -
     ZAKAT001 -
     ZAKAT002 -
     ZAKAT003 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

هزينه شدن مال در راه گناه  
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: آگاه باشيد، كسى كهمال خود را در راه اطاعت خداوند صرف نكند، به هزينه كردن آن در راه معصيت خداوندگرفتار مى شود و هر كس در حل مشكلات ولى خدا گامى برندارد، خداوند او را بر تلاشو حركت در راه حل مشكلات دشمن خدا گرفتار مى كند.(111)
كمبود و قحطى  
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: امت من تا مادامى كه يكديگر را دوست بدارند واهل نماز و زكات باشند در خير و سعادت به سر مى برند، ولى اگر اين گونه نباشند،گرفتار قحطى مى شوند.(112)
محروم شدن از توليت و تعمير مراكز دينى  
در سوره توبه مى خوانيم : كه مشركان حق تعمير مساجد را ندارند، بلكه تعمير و آبادكردن مساجد تنها سزاوار كسانى است كه اهل نماز و زكات و شجاعت باشند.(113)
بى بركتى  
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: اذا منعت الزكوة منعت الارض ‍بركاتها(114) هر گاه زكات پرداخته نشود، زمين بركات خود را از مردم باز مىدارد و در حديث ديگرى مى خوانيم : اگر توانگران زكاتمال خود را نپردازند، خداوند باران رحمت خود را از مردم باز مى دارد.(115)
و در حديث ديگرى از امام باقر (عليه السلام ) مى خوانيم : اگر زكات پرداخته نشود،بركت از كشاورزى و ميوه ها و معادن برداشته مى شود.(116)
گسترش فقر  
هر گاه مردم زكات ندهند نياز مردم جلوه مى كند(117) وحال فقرا بد مى شود.(118)
مرگ چهار پايان  
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: هر گاه زكات پرداخت نشود، چهارپايان مىميرند.(119)
محروم شدن از رحمت  
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: كسى كه حق خداوند را از مالش نپردازد، سزاوار استكه خداوند رحمت خود را از او دريغ كند.(120)
اخراج از مسجد  
امام باقر (عليه السلام ) فرمود: روزى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) وارد مسجدشدند و با جمله قم يا فلان ، قم با فلان ، قم يا فلان پنج نفر رااز مسجداخراج كردند و فرمودند: شما كه زكات نمى دهيد از مسجد بيرون برويد.(121) آرىنمازگزار واقعى بخيل است . اذا مسه الخير منوعا الاالمصلين .
علامت نفاق  
در آيه 67 سوره توبه كه سيماى منافقان رابيان مى كند، مى فرمايد:
آنان دست خود را از كمك به ديگران مى بندند و (اين گونه ) خدا را فراموش ‍ مى كنند،خداوند نيز با آنان رفتار فرانوش شدگان را انجام مى دهد.(122)
قبول نشدن نماز و عبادت  
در روايات مى خوانيم : قبولى تمام اعمال ، وابسته به قبولى نماز است و قبولى نمازوابسته به پرداخت زكات است .(123)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: خداوند نماز و زكات را همتا و مقرون يكديگر قرار داد ونماز بى زكات پذيرفته نيست .(124)
حضرت موسى (عليه السلام ) جوانى را ديد كه نماز با حالى مى خواند، به خداوند گفت: چه نماز زيبايى دارد! به او وحى شد نماز او زيباست ولى اين جوانبخيل است و زكات نمى پردازد و تا زمانى كه زكات ندهد، نمازش ‍قبول نيست .(125)
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: نماز كسى كه زكات نمى پردازد همچونلباس كهنه در هم پيچيده و به صورت نمازگزار پرتاب مى شود.(126)
همرديف ربا خواران  
حضرت على (عليه السلام ) فرمود: مانع الزكوةكاكل الربا كسى كه زكات ندهد همچون كسى است كه رباخوار است .(127)
پرداخت نكردن زكات ، نوعى سرقت است . در حديث مى خوانيم : سه نوع دزد و سارقداريم كه يكى از آنان كسى است كه زكات نمى دهد.(128)
نپرداختن زكات ، خيانت و شرك به خداوند است .(129)
گيرندگان و مصرف زكات 
مصرف زكات نيز بايد دقيق و به جا و در مواردى كه دستور خداوند است باشد. درروايات مى خوانيم : اگر زكات در جاى خود مصرف نشود، انسان ضامن است .(130)
قرآن بعد از آنكه موارد هشتگانه مصرف زكات را در آيه 60 سوره توبه بيان مى كند،در پايان مى فرمايد: فريضة من الله و الله عليم حكيم . در هر يك از كلماتفريضه ، عليم ، حكيم ، نكته اى نهفته است :
فريضه است يعنى تقسيم زكات واجب است و بايد آن را جدى بگيرد.
عليم حكيم يعنى خداوند مى داند كه حل مشكلات فقرا و نابسامانى ها در سايهانجام صحيح واجبات الهى و تقسيم صحيح زكات است ، بنابراين مصارفى كه در قرآنبراى زكات آمده عالمانه و حكيمانه است و اگر زكات در جاى خود مصرف نشود، بر خلافعلم و حكمت است .
در برخى روايات آمده است : اگر زكات در جايى مصرف شود كه مورد نهى خداوندباشد، پروردگار آن را قبول نخواهد كرد.(131)
بهتر است كه ما سر سفره قرآن بنشينيم و موارد مصرف زكات را از متن وحى بياموزيم :
قرآن مى فرمايد: **انما الصدقات للفقراء و المساكين و العاملين عليها و المؤ لفةقلوبهم و فى الرقاب و الغارمين و فى سبيل الله و ابنالسبيل فريضة من الله و الله عليم حكيم (132)

با توجه به اين آيه ، زكات در هشت مورد قابل مصرف است :
اول و دوم : فقرا و مساكين  
امام صادق (عليه السلام ) در معناى فقير و مسكين فرمودند: فقير كسى است كه از ديگراندرخواست كمك نمى كند، ولى مسكين (كه در شرايط سخت زندگى مى كند) كسى است كهبخاطر فشار فقر، از مردم درخواست كمك مى كند.(133)
نا گفته نماند شرط فقير و مسكين بودن بيكارى نيست ، چه بسا افرادى داراىشغل و كار و سهم يا سهامى باشند، ولى درآمد آنان كفايت مخارج زندگى آنها را نمىكند.
قرآن درباره آن كشتى كه حضرت خضر آن را سوراخ كرد، مى فرمايد: صاحبان كشتىجمعى از مساكين كارگر بودند. **واما السفينة فكانت لمساكين يعملون فىالبحر(134)

فقر زدايى  
اسلام فقر زدايى را در راس مصارف زكات قرار داده است . اگر نگاهى به آيات وروايات و سيره پيامبر اسلام و اهل بيت معصومش (عليه السلام ) بياندازيم ، اهميت مسئله رابهتر و بيشتر درك خواهيم كرد. به چند نمونه توجه كنيم :
بى اعتنايى به گرسنگان سبب سرنگونى در دوزخ است . قرآن مى فرمايد: در قيامتبهشتيان از دوزخيان مى پرسند چه چيز سبب دوزخى شدن شما شد؟ آنان در پاسخ مىگويند: ما به فكر گرسنگان نبوديم . (135)
حتى اگر انسان مال و ثروتى ندارد، نمى تواند در برابر نيازمندان بى تفاوت باشد،بلكه بايد ديگران را به كمك كردن تشويق و وادار كند و گرنه مورد توبيخ واقع مىشود(136) قرآن رسيدگى به گرسنگان و فقرا را طى كردن گردنه هاى آزمايش مىداند.(137)
توجه به گرسنگان اختصاص به گرسنگان مسلمانان ندارد، بلكه بايد همه مردم جامعهسير باشند. حضرت ابراهيم پس از بنا كردن خانه كعبه ، در دعاى خود گفت :پروردگارا از مردم مكه هر كس ايمان دارد او را روزى ده .(138) خداوند فرمود: من كفارگرسنه را نيز رزق مى دهم .(139)
سير كردن گرسنگان عبادتى است كه امامان ما واهل بيت (عليه السلام ) شخصا انجام مى دادند و براى اين كار كسى را نايب نمى گرفتند.در تاريخ مى خوانيم كه براى كيفر و جريمه كفار سخاوتمند، تخفيفى داده مى شد. نهتنها انسان ها كه به حيوانات و گياهان نيز بايد رسيدگى شود تا آنجا كه در حديث مىخوانيم : سيراب كردن درخت تشنه همچون سيراب كردن مسلمان تشنه است .
در اسلام ، توجه به گرسنگان تا آنجا مهم است كه اگر گرسنه اى نان مردم را سرقتكرد، به عنوان دزدى دستش قطع نمى شود.
و اگر شخصى غذاى مردم را در انبار خود احتكار نمود و با تذكرات حاكم اسلامى بيدارنشد، حكومت اسلامى مى تواند با او برخورد انقلابى كرده و گندم و غذاهاى مردم را ازانبار او خارج كند.
سوم :والعاملين عليها  
يكى از مصارف زكات ، پرداخت بخشى از زكات به كسانى كه براى زكات (جمع آورى ،تقسيم و حفظ اموال زكاتى ) تلاش مى كنند(140). آرى همان گونه كه زندگى قاضىبايد تاءمين شود تا به فكر گرفتن رشوه نيفتد، زندگى دست اندركاران مسئله زكاتنيز بايد به نحوى تاءمين شود و حتى اگر بى نيازند بايد سهمى از زكات به آنانپرداخت شود(141) و بدين و سياه مورد تشويق و محبت ديگران قرار گيرند تا بهخاطر توسعه در زندگى به فكر رفتار ناروا نيفتند.
پاداش معنوى دست اندركاران زكات  
حضرت على (عليه السلام ) پس از سفارشاتى كه به كارگزاران مسئله زكات مى كنند،مى فرمايد: اگر به اين سفارشات عمل كنيد، قطعا به پاداش ‍ بزرگترى خواهيد رسيد وبه تكاملى كه در شاءن شماست نزديك خواهيد شد، زيرا خداوند بهاموال زكاتى و به شما كارگزاران امر زكات و به تلاش و دلسوزى كه نسبت به حاكماسلامى و فقراى تحت پوشش او داريد، نگاه لطف و مرحمتى دارد و هر كس كه مورد نظر ولطف خداوند قرار بگيرد، در بهشت (رفيق اعلى ) با ما خواهد بود.(142)
چهارم : و المؤ لفة قلوبهم  
سهمى از زكات بايد در راه تثبيت عقائد مردم از راه ايجاد روابط حسنه و جذب قلوب آنانمصرف شود. از قديم گفته اند هر گردوئى گرد است ، ولى هر گردى گردو نيست ، هرمؤ منى مسلمان هست ، ولى هر مسلمانى مؤ من نيست . بسيارند كسانى كه مسلمان هستند، يعنى ازشرك دورند و در مدار توحيد قرار دارند، اسلام براى آنكه دست اين افراد را بگيرد و بهمراحل بالاتر ببرد، راه هايى را مطرح كرده است از جمله :
1- احترام به مال و جان و آبرو و ناموس آنان و اينكه همه مردم بايد حقوق يك برادر دينىرا در حق آنان مراعات نمايند.
2- مشورت با آنان ، دفاع از آنان ، تعليم آنان ، رفت و آمد با آنان و ديدار و زيارتآنان .
3- يكى از راه هاى جذب اين افراد همين است كه سهمى از زكات براى كمك يا توسعه درزندگى آنان صرف شود تا با اين عمل معرفت و شناخت در جان آنان تثبيت شود. كسانىكه با اسلام داغ شده اند، بايد با محبت ها پخته شوند، ديگر خام نمى شود.
كسانى كه به امروز فقط به اسلام شده اند يدخلون فى دين الله ، با اينگونه رفتارها و محبت ها، اسلام در درون و جان آنان جاى مى گيرد. آرى ، فرق است ميانكسانى كه داخل در اسلام شده اند يا اسلام و ايمان در روح آنانداخل شده باشد.
امام باقر (عليه السلام ) فرمود: مراد از مؤ لفة قلوبهم گروهى هستند كهتوحيد را پذيرفته و از مدار شرك خارج شده اند، ولى هنوز معرفت محمد (صلى اللهعليه و آله ) در قلبشان رسوخ نكردن است . پس پيامبر اسلام و بعد از آن حضرت مؤ منانبايد سهمى از زكات را صرف اين گونه افراد نمايند تا محبت و معرفت در آنان تثبيتشود.(143) صد حيف كه ابر قدرت ها با فرستادن كتاب ها، كشيش ها، داروها، كارشناسها، دعوت نامه ها، بورسيه ها، هيئت هاى علمى و فنى و صدها راه ديگر براى توسعه فكرغلط خود، يا فروش اجناس خود، يا خودنمائى و يا سلطه گرى ، سايه شوم خود را بركشورها گسترش داده اند، هجرت ها كرده اند، كنگره ها گرفتند، توطئه ها كردند، افرادىرا با زور پول ، تهديد، وعده و وعيد خريدند، به اسم جهانگرد وجب به وجب سرزمينهاىما را گشتند و به اسم كارشناس فنى ، اقتصاد ما و به اسم كارشناس نظامى ، قواىمسلح ما را زير نظر گرفتند و بدتر از همه اينكه از بودجه خود ما عليه خود ماكاركردند، ولى متاءسفانه مسلمانان با داشتن ده ها فرمان به سير و سفر، به هجرت وتبليغ ، به فراگيرى علوم از شرق و غرب از گهواره تا گور و از زمين تا ثريا درخواب غفلت فرو رفته اند.
فراموش نكنيم كه حضرت على (عليه السلام ) در روزهاى آخر عمر مباركشان با ناله مىفرمود: مبادا ديگران در عمل به اسلام از شما جلو بيفتند.
اگر ما امروز با پرداخت حق الهى دل افراد ضعيف را جذب كنيم ، تمام توطئه ها وتبليغات و تهاجمات دشمن را خنثى خواهيم كرد.
پنجم : و فى الرقاب  
سهمى از زكات براى آزاد سازى بردگان است . درطول تاريخ تضاد، درگيرى ، جنگ ، قتل و اسارت وجود داشته است . آنچه مهم استبررسى سرچشمه ها، هدف ها، اخلاق و آداب و نتايج اين تضادها است . اسلام انگيزه جنگ هارا رفع فتنه و دفاع و دعوت به حق مى داند و براى زمان و مكان و كسانى كه درگيرندو از جمله اسيران ، برنامه ها و آداب بسيار عالى و حكيمانه دارد.
اسير در اسلام  
اسيران معمولا كسانى هستند كه در جبهه جنگ با مسلمانان ، اسير شده اند كه درباره آنانچند طرح را مى توان تصور كرد:
1- تمام اسيران را يكجا بكشيم كه اين كار با عاطفه وعقل و راءفت اسلام سازگار نيست .
2- تمام آنان را يكجا آزاد كنيم . اين عمل سبب مى شود كه آنان پس از آزادى دوباره تجديدقوا كنند و به جنگ ما بيايند.
3- آنان را در اردوگاه ها نگهدارى كنيم . اين كار سبب ركود فكرى ، اقتصادى وتحمل هزينه زياد است .
4- اسرا را در ميان مسلمين تقسيم كنيم و پس از مدتى به تدريج آزاد نمائيم كه اين طرحمتعلق به اسلام و داراى امتيازاتى است . از جمله :
الف : در اين طرح هزينه اسرا در ميان مسلمين تقسيم مى شود و فشارى بر نظام وارد نمىگردد.
ب : اسرا در ميان توده امت اسلامى با برنامه هاى اسلام آشنا مى شوند و بسيارى از آناندست از كفر و شرك برمى دارند. در تاريخ نام بسيارى از بردگان مسلمان شده كه منشاءآثار و بركات و بدست گرفتن مسئوليت هاى حساس شده اند، آمده است تا آنجا كه مادرشش امام معصوم ما، از جمله كنيزان بوده اند و فرزندان بسيارى از بردگان در زمرهنوابغ قرار گرفته اند.
ج : كفاره روزه خوردن و يا بسيارى از اعمال نارواى ديگر، آزاد كردن برده قرار داده شدهاست .
د: سهمى از زكات مسلمين براى خريد بردگان و آزاد سازى آنان اختصاص ‍ داده شده است .
ششم : والغارمين  
سهمى از زكات براى بدهكارانى است كه توان پرداخت بدهى خود را ندارند. آرى ، برامام و حاكم اسلامى است كه بدهى كسانى را كه بدهكارند و بدهى آنان به خاطر اسرافو فساد نيست ، از سهم زكات پرداخت نمايد و در غير اين صورت گناهكار است .(144)
چه بسيارند افراد آبرومندى كه به خاطر بدهى ، گرفتار وام هاى با بهره (ربا) مىشوند و هر روز بدهى آنان اضافه مى گردد و به تدريج ورشكست شده و به فروشخانه و مغازه و ماشين خود مجبور مى شوند و آبروى چندين ساله آنان يكجا فرو مى ريزدو فرزندانشان تحقير مى شوند. اگر هر يك از احكام الهى درستعمل شود، تمام مشكلات جامعه حل مى شود. خداى عليم و حكيم از علم و حكمت بى نهايت خوددستور داد تا بخشى از سهم زكات صرف پرداخت بدهى بدهكاران شود. بدهكارى كهامروز گيرنده زكات است ، همچون پيچ و مهره ى زنگ زده اى است كه اگر كمى روغن بهآن برسد، دوباره به حركت در مى آيد و فعاليت هاى اقتصادى خود را از سر گرفته وچه بسا در فاصله كمى ، خودش هم از زكات دهندگان مى شود.
هفتم : و فى سبيل الله  
يكى از مصارف زكات ، هر كارى است كه رنگ الهى داشته باشد، يعنى خدا پسند و بهمصلحت عموم مردم باشد. از ساخت مدارس ، مساجد، مسكن براى محرومان ، درمانگاه ها،پل ها گرفته تا برطرف كردن فتنه ها و كمك به ازدواج ، زلزله زده ها، جنگ زده ها،كتابخانه ها، انجام تبليغات اسلامى ، تعظيم شعائر اسلامى ، رسيدگى به يتيمان وفقرا، انجام امور دينى ، اصلاح و آشتى دادن مسلمين و ايجاداشتغال براى كسانى كه تخصص ندارند و ده ها نمونه ديگر.(145)
يكى از امتيازات دين اسلام آن است كه هرگز بن بست ندارد و در كنارهاى مشخص و رسمى ،انواع كارهاى داوطلبانه و آزاد را نيز قرارداده است :
1- اگر هفده ركعت نماز واجب و رسمى داريم ، بيش از سيصد نوع نماز مستحبى داوطلبانهداريم ،
2- اگر سفر حج در ايام مخصوص است ، سفر عمره در هر ماه جايز است .
3- اگر خواندن سوره حمد در نماز واجب است ، بعد از آن خواندن بيش از صد سوره ديگرآزاد است .
4- اگر روزه در ماه رمضان رسمى است ، در تمام ايامسال (غير از عيد فطر و قربان ) روزه گرفتن داوطلبانه و اختيارى است .
5-اگر خمس و زكات به مقدار معينى واجب شده است ، پرداخت انواع صدقات و انفاقاتبستگى به اراده پرداخت كننده و شرائط ديگر دارد.
6- اگر در مصرف زكات نامى از بدهكاران ، بردگان ، فقرا و كارگذاران مسئله زكاتآمده است ، عبارت فى سبيل الله دست همه را باز گذاشته است كه هر كار خداپسندانه ديگر را نيز مى توان انجام داد.
ممكن است در زمانى كار خدا پسند ساختن آب انبار باشد و در زمان ديگر خريد كامپيوتر.اگر در زمانى چاپ كتاب راه خداست ، ممكن است در شرايط و زمان ديگر كار خداپسندانهامر ديگرى باشد. بنابراين عبارت فىسبيل الله هر كار خيرى را در بر مى گيرد.
هشتم : ابن السبيل  
ابن السبيل يعنى فرزندان وابسته به راه ، كسى كه گر چه در وطن خود فقيرنيست ، ولى در منطقه ديگر به خاطر تصادف ، دزدى ، بيمارى ،تحصيل ، گرانى و... نياز به كمك دارد كه اگر مورد حمايت قرار نگيرد، جان يا آبروىاو در معرض خطر قرار مى گيرد و نياز مالى از يك سو و احساس ‍ غربت از سوى ديگر،فشار روحى و روانى خاصى بر او وارد مى كند. مكتب زنده اسلام كه در تمام برنامههايش به مسئله جان و مال و آبرو و شخصيت افراد توجه خاصى دارد، در اينجا نيز بااختصاص دادن سهمى از زكات ، هم آبروى آنان را حفظ مى كند و هم دغدغه آنان را برطرف مى نمايد.
آداب پرداخت زكات 
براى كمك به فقرا، آداب فراوانى ذكر شده است كه مراعات آنها ارزش كار را بالا مىبرد از جمله :
ادب سياسى  
بايد كمك ها زير نظر ولايت و امامت باشد (نه سليقه اى و خود سرانه )، حضرت على(عليه السلام ) مى فرمايد:
مخفى كردن زكات از حاكم اسلامى ، نوعى نفاق است .(146)
معناى مخفى كردن ، گريز از پرداخت است ، نه اينكه مخفيانه پرداخت كند.
ادب روانى  
پرداخت زكات بايد برخاسته از رضايت قلبى و طيب خاطر باشد.رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: هر كس زكاتمال خود را عاشقانه بدهد در برابر هر دانه گندم و جو و... قصرى در بهشت دريافت مىكند.(147)
حضرت على (عليه السلام ) فرمود: اگر پرداخت زكات با رضايت قبلى نباشد،گرفتار پشيمانى طولانى و از دست دادن پاداش و انحرافعمل خواهد شد.(148)
نكته ديگر اين كه زكات دهنده توجه داشته باشد كه هر چه دارد از خداوند است و پرداختزكات ، او زا به خودپسندى و غرور كه سبب نابودىعمل اوست نكشاند. لذا قرآن درباره آباد كنندگان مساجد كهاهل نماز و زكاتند مى فرمايد: فعسى اولئك يكونوا من المهتدين (149) اميد است هدايتشده باشند. شايد كلمه اميد است به خاطر آن باشد كه گاهى عبادات انسان ، به خاطرغرور و عجت نابود مى شود و انسان را به كمال مطلوب نمى رساند.
ادب اجتماعى  
گر چه در ظاهر زكات به شخص فقير پرداخت مى شود ولى در حقيقت اين خداوند است كهزكات را دريافت مى كند.(150)
آرى پيامبر و امام و فقير، نماينده و دست خدا هستند و لذا بايدكمال احترام به آنان گذاشته شود.
امام صادق (عليه السلام ) از يكى از ياران خود (اسحاق ) پرسيد: زكاتمال خودت را چه مى كنى ؟ گفت : فقرا به نزد من مى آيند و من به آنها پرداخت مى كنم .امام فرمود: اين كار تو سبب ذلت فقرا است و هر كس دوست خدا راذليل كند، گويا در كمين جنگ با او نشسته است .(151) آرى به جاى آنكه فقرا براىدريافت زكات به خانه تو آيند، تو بايد زكات را بهمنزل آنان ببرى . در حديث ديگرى مى خوانيم : اگر گيرنده زكات از كلمه زكات رنج مىبرد، زكات را به او بدهيد ولى نگوييد كه اين زكات است و مؤ من فقير راذليل نكنيد.(152)
در حديث ديگرى مى خوانيم : اگر شخصى احساس كند كه بهتر است به جاى پرداختپولى به فقرا، براى آنان لباس و جنس ديگرى خريدارى كند، مى تواند به جاىپرداخت نقدى ، لباس و.. براى فقرا خريدارى كند.(153)
اسلام براى حفظ آبروى فقير مى فرمايد: كمتر از پنج درهم به او ندهيد.(154)
امام خمينى (رحمة الله عليه ) مى فرمايد: اگر شخصى از گرفتن زكات شرمنده مى شود،مستحب است هنگام پرداخت در قلب نيت زكات كنيد، ولى درعمل آن را به عنوان هديه قلمداد نماييد.(155)
نه تنها هنگام پرداخت زكات بايد حفظ آبروى مردم را مراعات كرد، بلكه بعد از پرداختآن نيز نبايد با منت گذاشتن ، گيرنده زكات تحقير شود، زيرا قرآن ميفرمايد: منت و آزار،سبب بطلان پاداش مى شود.(156)
اگر بدانيم كه فقير ماءمور الهى است تا مال ما را پاك كند و آن را براى قيامتحمل كند، با او برخورد كريمانه اى خواهيم داشت .
در اسلام احترام گذاشتن به فقرا قدرى مهم است كه در تاريخ مى خوانيم : جنس كمى رانزد پيامبر (صلى الله عليه و آله ) آوردند. حضرت آن مقدار كم را به بعضى از فقراداد، ولى نگران شد كه مبادا در دل ديگران كدورتى ايجاد شود. نزد ساير فقرا آمد ورسما عذرخواهى كرد كه چون مال كم بود به همه نرسيد و فرمود: به كسانى دادم كهحساسيت آنان بيشتر بود.(157)
ادب زمانى  
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به على (عليه السلام ) فرمود: از اخلاق مؤ منين ،سرعت در پرداخت زكات است (158)
سرعت در پرداخت زكات بركاتى دارد از جمله : الف : نشانه عشق و علاقه نسبت به انجامتكاليف است .
ب : فقير در اثر تاءخير پرداخت ، آبروى خود را با سؤال و درخواست نمى ريزد.
ج : راه را به روى وسوسه هاى شيطان و افرادبخيل يا پيش آمد حوادثى كه ممكن است مانع پرداخت شوند، مى بندد.
د: فقرااز اضطراب و دغدغه و دلهره ، زودتر نجات مى يابند.
امام صادق (عليه السلام ) به مناسبت آيه و آتوا حقه يوم حصاده فرمود:قبل از آنكه محصولات را به خانه ببريد، زكاتش را بدهيد تا به سخاوت نزديك ترباشيد.(159)
پرداخت علنى  
نكته ديگر در آداب پرداخت زكات آن است كه علاوه بر كمك هاى مخفيانه اى كه نشانهاخلاص و حفظ آبروى گيرندگان است ، بايد گاهى از اوقات پرداخت ها آشكار باشد تاهم ديگران تشويق شده و كمك كردن به ديگران جزء فرهنگ جامعه شود و هم انسان بهبخل و بى تفاوتى متهم نشود.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: هر چه را خداوند واجب نموده است ، علنى انجامدهيد.(160)
بوسيدن دست  
حضرت على (عليه السلام ) فرمود: هر گاه با دست خود به فقيرى كمك كرديد، هماندست را ببوسيد چون در حقيقت خداوند كمك شما را دريافت كرده است .(161)
درخواست دعا از گيرنده  
در روايات مى خوانيم كه چون دعاى فقير در حق كسى كه به او كمك مى كند مستجاب مىشود، از فقير تقاضا كنيد تا در حق شما دعا كند.(162)
تمام اموال خود را ندهد  
امام صادق (عليه السلام ) در تفسير آ يه و آتوا حقه يوم حصاده و لا تسرفوا...فرمودند: شخصى از ياران پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) تماماموال خود را در راه خدا داد ولى خود و همسر و فرزندانش محروم ماندند، خداوند اين نحوهپرداخت را اسراف مى داند.(163)
مكان پرداخت  
همين كه اموال ياران رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به مقدار نصاب مى رسيد،زكاتشان را به مسجد مى آوردند و حضرت در همان مكان زكات جمع شده را ميان فقراتقسيم مى فرمودند.(164)
بعد از پرداخت  
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمودند: هر كس زكاتمال خود را به مستحق بدهد و نمازش را با شرايط و حدود معين شده انجام دهد و بعد از نمازو زكات گناهى كه سبب بطلان عملش شود انجام ندهد، در روز قيامت همه به او غبطه مىخورند.(165)
از حلال باشد  
خداوند پاك و طيب است و جز مال پاك را نمى پذيرد(166) گروهىقبل از اسلام در آمدهاى ناحقى داشتند، همين كه اسلام آوردند خواستند آناموال نامشروع را صدقه بدهند كه اسلام اجازه نفرمودند.(167)
امام حسين (عليه السلام ) فرمود: صدقه ى دل پسند صدقه اى است كه انسان با عرقپيشانى و غبار صورت آن را بدست آورد و به فقرا بپردازد.(168)
از مال مرغوب باشد  
قرآن مى فرمايد: لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون . به نيكى نمى رسيدمگر آنكه از چيزى كه دوست داريد، در راه خدا انفاق كنيد.
قرآن از مشركانى كه در تقسيم مال خود بخش هاى ناپسند را سهم خداوند قرار مى دادند،انتقاد مى فرمايد.(169)
آرى اين عمل يك نوع بى ادبى نسبت به مقام پروردگار است .(170)
قرآن مى فرمايد: از اجناس دل پسندى كه بدست آورده ايد و يا ما براى شما از زمينبيرون آورده ايم ، به ديگران انفاق كنيد و هرگز به فكر انفاق ازمال نا مرغوب نباشيد. (171)
در حديث مى خوانيم : در زمان رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) گروهى بدترين نوعخرما(172) را به فقرا مى دادند و قرآن با جمله و لا تيمموا الخبيث منه آنان رااز اين عمل باز داشت .(173)
برداشت محصول در برابر چشم مردم باشد  
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: محصولات كشاورزى خود را شبانه برداشت نكنيد، سپساين آيه را تلاوت فرمودند و آتوا حقه يوم حصاده (174) يعنى حق محرومان راهمان روز برداشت بدهيد و فرمود: اگر شمامحصول خود را شبانه برداشت كنيد، فقرا اطلاع پيدا نمى كنند و گرسنه مى مانند و شمااز بركات پرداخت زكات محروم مى مانيد.(175)
مقدار دريافت زكات چه قدر باشد؟ 
1- امكانات نسبى مانع گرفتن زكات نيست ، به چند حديث توجه كنيد:
شخصى به امام صادق (عليه السلام ) گفت : فلانى منزلى دارد كه چهار هزار درهمارزش دارد، شترى دارد كه هر روز دو تا چهار درهم علاوه بر هزينه علف سود دارد، بهعلاوه همسر و غلام دارد. امام فرمود: آيا از من مى خواهى كه او را وادار كنم منزلى كه زادگاهو سبب عزت اوست يا غلام و شترى كه وسيله زندگى اوست بفروشد؟! هرگز، او مىتواند زكات بگيرد و لازم نيست خانه و شتر و غلامش را بفروشد.(176)
2- به امام صادق (عليه السلام ) گفتند: عيسى بن اعين به نيازمندى چنين گفت : چون ديدمكه تو گوشت و خرما خريدى پس فقير نيستى و با اينكه زكات دارم به تو نمى دهم .هر چه فقير عذر آورد كه خريد گوشت و خرما دائمى نبوده است ، بر عيسى بن اعين اثرنكرد. امام براى مدتى دست مباركشان را بر پيشانى گذاشتند سپس سر بلند كرده وفرمودند: خداوند عنايتى به اموال غنيا و سپس توجهى بهاموال فقرا فرمود، پس در اموال اغنيا سهمى كه براى فقرا كافى باشد قرارداد.(177)
3- از امام صادق (عليه السلام ) پرسيدند: از سهم زكات تا صد درهم به فقير بدهم ؟حضرت فرمود: بله .
پرسيدند: از سهم زكات تا دويست درهم به فقير بدهم ؟ فرمود: بله .
پرسيدند: از سهم زكات تا سيصد درهم بدهم ؟ فرمود: بله .
پرسيدند: از سهم زكات تا چهار صد درهم به فقير بدهم ؟ فرمود: بله .
پرسيدند: از سهم زكات تا پانصد درهم به فقير بدهم ؟ فرمود: بله آن قدر بده تا اورا بى نياز كنى .(178)
4- امام صادق (عليه السلام ) از حضرت على (عليه السلام )نقل مى فرمايد كه : زكات براى كسانى است كه نه مقام حكومتى دارند و نه ساختمانى ونه ثروت و تجارتى ، و نه براى اجير شدن آشنايى با حرفه اى دارند و نه توانبدنى براى كارهاى ساده ، پس خداوند در اموال اغنيا سهمى را براى اين افراد واجبفرموده است ، به مقدارى كه در زندگى فلج نباشند و بتوانند روى پاى خودبايستند.(179)
از امام پرسيدند: زندگى شخصى از طريق پدر يا عمو و يا برادرش در حد ساده تاءمينمى شود. آيا مى تواند براى توسعه زندگى زكات بگيرد؟ امام فرمود: مانعىندارد.(180)
در حديث ديگرى مى خوانيم : حتى براى ازدواج كردن مى تواند زكات بگيرد.(181)
در حديث ديگرى آمده است كه مى تواند به قدرى بگيرد كه بتواند صدقه نيزبدهد.(182)
در بعضى روايات مى خوانيم : فقير مى تواند زكات بگيرد و زندگى خود را تاءميننمايد و حتى اگر حج نرفته است ، با آن به مكه نيز برود.(183)
البته با توجه به اينكه فقير تا مرز يك زندگى عادى مى تواند از زكات استفاده كند،رفتن به حج در آن زمان از مدينه يك هزينه استثنائى به حساب نمى آيد (و الله العالم ).
نكاتى كه بايد گيرندگان خمس و زكات و غيره به آن توجه كنند 
گيرندگان خمس و زكات و انفاقات نيز بايد به نكاتى توجه نمايند:
1- آنچه مى گيرد در موارد ضرورى صرف كند.  
2- از پرداخت كننده تشكر و در حق او دعاكند.  
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: خدا لعنت كند كسى را كه راه خير را به روى ديگرانمى بندد. يعنى از كمك كنندگان تشكر نمى كند و آنان را با بى اعتنايى و كفران خود، ازاين كه به ديگرى كمك كنند، دلسرد مى كند.(184)
3- نه پرداخت كننده را تحقير كند و نه آنچه را مى گيرد.  
كسانى كه مال اندك خود را خالصانه براى كمك به جبهه بهرسول خدا (صلى الله عليه و آله ) مى دادند، مورد تحقير بعضى از افراد قرار مىگرفتند و قرآن اين تحقير را به شدت نكوهش مى كند.(185)
اموال شبهه ناك را نگيرد  
گاهى از اوقات ، افرادى براى اهداف نابجا اموالى رابه نام هديه ، چشم روشنى ، عيدى، سوغاتى و غيره به ديگران مى دهند تا دل آنان را به سوى خود جذب كنند و بستر رابراى رسيدن به اهداف خود آماده نمايند. جالب آنكه هيچ مقامى از تيررس و شكار ايشانمصون نيست . اين قبيل افراد از بردن هدايايى دردل شب به در خانه حضرت على (عليه السلام ) نيز دريغ ندارند.(186)
5- بيش از نياز خود نگيرد.  
6- ضمن تشكر از پرداخت كننده ، خدا را سرچشمه لطف بداند و مردم رابه عنوانواسطه فيض بيشتر تلقى نكند. (187)
گيرندگانى كه اولويت دارند 
1- والدين  
در قرآن مى خوانيم : هر چيزى كه مى دهيد قبل از هر كس ، والدين و بستگان خود را در نظربگيرد.(188)
حتى اگر وصيت مى كنيد، قبل از هر كس به نفع والدين و بستگان خود وصيت كنيد.(189)
شعار اسلام اين است كه لا صدقة و ذورحم محتاج (190) اگر بستگان محتاجباشند كمك شما به ديگران ارزش ندارد.
2- مكتبى بودن  
از امام صادق (عليه السلام ) پرسيدند: زكات حق كيست ؟ فرمود: طرفداران ما. پرسيدند:اگر زياد آمد، فرمود: به همان افراد اضافه بدهيد و اين سؤال را چند بار تكرار كردند، باز امام فرمود: به طرفداران مكتباهل بيت (عليه السلام ) اضافه بدهيد و سؤ ال را تكرار كردند. امام صادق (عليه السلام) با كلمه لا و الله فرمود: به غير طرفداران ما ندهيد، مگر در شرايط حساسىكه نياز به ترحم باشد كه در اين صورت بهحداقل پرداخت اكتفا كنيد. سپس امام براى بيانحداقل ، انگشت شست خود را روى چهار انگشت گذاشتند.(191)
البته اكتفا به حداقل در مواردى است كه مخالفان در برابراهل بيت ، سرسختى كنند ولى اگر مخالفتشان بر اساس لجاجت نباشد و يااحتمال جذب و گرايش آنان به مكتب اهل بيت وجود داشته باشد، شايد بتوان از باب مؤلفة قلوبهم سهم چشم گيرى از زكات به آنان پرداخت كرد.
بنابراين جايگاه اصلى مصرف زكات ، طرفداران مكتباهل بيت در چهار چوب اصول و نظريه فقها عمل شود.
ايمان و عقل و تقوى  
در روايات مى خوانيم ، نسبت به مؤ منين با 000.10 (درهم و دينار) بخشيده شود، ولىنسبت به نا اهل و فاجر به مقدار حداقل . زيرا مومن كمك را در راه اطاعات خدا و فاجر در راهمعصيت خدا صرف مى كند.(192)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمود: جزا افراد با تقوى غذاى تو رانخورند.(193)
آرى ، كمك رسانى به افراد متقى ، گامى در توسعه خير و بركت و صلاح است و كمكرسانى به نا اهل ، گامى در گسترش فساد و تباهى ، و انسان بايد بوسيله پرداختزكات خود علاوه بر سير كردن گرسنگان ، مكتب حق و راه صلاح را گسترش دهد. كمك بهاهل علم ، توسعه فرهنگ است .
از امام باقر (عليه السلام ) پرسيدند: چگونهمال خودم را به ديگران عطا كنم ؟ فرمود: براساس فقه ،عقل و سابقه هجرت .(194)
4- آبرومندانى كه از سوال كردن خجالت مى كشند  
قرآن مى فرمايد: (انفاق شما مخصوصا بايد) براى نيازمندانى باشد كه در راه خدا درتنگنا قرار گرفته اند (و توجه به آيين خدا آنها را از وطن هاى خويش ‍ آواره ساخته وشركت در ميدان هاى جهاد و مشابه آن به آنان اجازه نمى دهد تا براى تاءمين هزينهزندگى ، دست به كسب و تجارت بزنند)، نمى توانند مسافرتى كنند و از بساهل صبر و حيا هستند، بى خبران آنها را بى نياز مى پندارند، اما آنها را از چهره هايشان مىشناسى (كه صورت خود را با سيلى سرخ نگه مى دارند) و هرگز با اصرار چيزى ازمردم نمى خواهند.(195)
بر همين مبنا در رساله مراجع تقليد نى خوانيم : مستحب است در پرداخت زكات ، كسانى راكه اهل سؤ ال نيستند، بر اهل سؤ ال مقدم بداريد.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: به فقرايى كه در جامعه عزيزبر و داراى منش و جلوهاى هستند، گاو و گوسفند و شتر را (به قصد زكات ) هديه كنيد، اما به فقراى معمولىدرهم و دينار را به عنوان زكات بدهيد.
از حضرتش پرسيدند: دليل اين تفاوت چيست ؟ فرمود: در جامعه فقرايى هستند كهزندگى زيبايى داشته اند و از گرفتن صدقه خجالت مى كشند. بننابراين بايد درپرداخت ، به زيباترين نوع با آنان برخورد شود. يدفع اليهماجمل الامرين عند الناس (196) نكته مهم وقابل توجه اينجاست : كه امام با اين كه فرمود براى افراد با شخصيت گاو و شتربفرستيد، لكن در پايان حديث ، زيبايى كار را به مردم واگذار كرد.اجمل الامرين عند الناس زيرا ممكن است در شرايطى و در مناطقى هديه كردن گاو وگوسفند سبك و اهداى طلا و نقره سنگين تر باشد.
بنابراين ملاك در پرداخت زكات ، آن است كه ما حالات و شرايط گيرنده را با شرايطحاكم بر جامعه و افكار عمومى در نظر بگيريم و هر كدام زيباتر است ، همان را هديهكنيم .(197)
5- كسانى كه نياز بيشترى دارند.  
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) عطاهاى خود را بر اساس نياز افراد در نظر مىگرفتند.(198)
6- ثروتمندان ديروز  
كسانى كه در گذشت خود اهل بذل و بخشش و پرداخت زكات بوده اند، ولى امروز محتاجبه گرفتن زكات هستند، سزاوار است در اولويت زكات قرار گيرند.(199)
6- اهل منطقه  
در روايات مى خوانيم : رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) زكات باديه نشينان را بهباديه نشينان و زكات شهر نشينان را بين شهر نشينان تقسيم مى فرمود.(200)
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: نه ، صدقه مهاجرين براى اعرابحلال است و نه صدقه اعراب براى مهاجرين .(201) البته اين در صورتى است كه درمنطقه فقير وجود داشته باشد، اما اگر در منطقه اى نيازمند نبود،انتقال زكات به غير بلامانع است .(202)
شيوه پرداخت 
آيا بهتر است زكات را مردم با دست خود و مستقيما به فقرا بدهند يا از طريق حكومتاسلامى و حاكم پرداخت شود؟
شايد از آيات و روايات بتوان استفاده كرد كهاصل و قانون آن است كه زكات از طريق حاكم اسلامى جمع آورى و حفظ و تقسيم شودزيرا:
1- خداوند پيامبرش را مامور گرفتن زكات مى كند، خذ من اموالهم صدقة (203)اگر گرفتن رسول خدا واجب است ، پس پرداختن مردم به پيامبر عزيزش نيز واجب مىباشد.
در حديثى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: من مامورم كه از اغنيا زكات بگيرمو به فقرا بدهم (204) پس از پيامبر اسلام ، امامان معصوم (ع )مسئول اين كارند.
شخصى مى گويد از امام رضا (عليه السلام ) پرسيدم كه زكات فطره براى كيست ؟فرمود: براى امام است ، گفتم اين خبر را نقل كنم ؟ فرمود: بله (205)
2- پيامبر اسلام براى زكات ، كارگزارانى تعيين كرده بود كه در قرآن از آنان به نامعاملين ياد شده است ، اين افراد از طرف حضرتمسئول جمع آورى زكات بودند.(206) از جمله :
شخصى به نام رافع را به سوى قبيله ى جهينه بسر را به سوى قبيله بنى كعب
وليد بن عقبه را به سوى قبيله بنى المصطلق و مردى از بنى سعد را به سوى قبيلهبنى سعد فرستاد.(207)
3- حضرا على (عليه السلام ) افرادى را به عنوان عاملين زكات مى فرستاد و در نهجالبلاغه حدود 20 دستور براى برخورد آنان با مردم بيان شده است .(208)
4- در قرآن مى خوانيم : بعضى از منافقان به نحوه تقسيم زكات به پيامبر (صلى اللهعليه و آله ) اعتراض مى كردند و نيش مى زدند، اگر جمع آورى و تقسيم زكات مربوطبه پيامبر نبود، دليلى براى تحمل اين همه نيش نبود. بگذريم كه قرآن مى فرمايد:
انتقاد و سرزنش اين منافقان برخاسته از عقده و منافع شخصى آنهاست و هر گاه كمىاز زكات به آنها داده شود، ديگر انتقاد نمى كنند.(209)
5- در قراان كريم سهمى از زكات براى جذب دلها اختصاص داده شده است (مولفةقلوبهم )
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) براى جذب روساىقبائل چيزهايى به آنها مى داد و شكى نيست كه رئيس قبيله جذب افراد عادى نمى شود،ولى جذب رئيس حكومت مى شود. پس بايد زكات نزد حاكم اسلامى جمع آورى و با نظراتاو تقسيم شود تا بتوان افرادى رابه اسلام جذب نمود.
6- در روايات براى حاكم اسلامى وظايفى تعيين شده است ، از جمله اينكه بدهىبدهكارانى را بپردازد.(210)
و در بعضى روايات مى خوانيم كه حاكم بايد بخشش هايى داشته باشد.(211)
بنابراين مكتبى كه براى امام و حاكم اسلامى هزينه تعيين مى كند بايد منبع درآمد هم معيننمايد. پس زكات بايد در دست حاكم اسلامى باشد.
7- در روايات مى خوانيم : پنهان كردن زكات از امام ، نشانه نفاق است .(212)
اگر پنهان كردن زكات نشانه نفاق است ، پس بايد زكات ها به طور روشن نزد امامالمسلمين جمع آورى و توسط او تقسيم شود.
8- در صدر اسلام افرادى كارشناس و متخصص در تخمين مبلغ زكات بودند و از طرفرسول خدا و حضرت على (عليه السلام ) به مناطق اعزام مى شدند. آرى اگر پرداختزكات از وظائف فردى باشد و از وظائف رسمى نظام اسلامى نباشد، نيازى به فرستادنگروه تخمين و ارزيابى از طرف حكومت نبود.
9- حضرت على (عليه السلام ) به مخنف بن قيس كهمسئول زكات بود، فرمود: هر كس از پيروان ما از مردم جزيره و كوفه و شام پرداخت كردهاست ، درست نيست زيرا نيروى سواره و پياده ما از او حمايت مى كرده است و سزاوار نيستكه افرادى در مناطق از خدمات ما بهره مند شوند، ولى زكات اموالشان را به دشمنان مابدهند.(213)
از اين حديث معلوم مى شود كه زكات بورجه حكومت است و بايد به حاكم داده شود تا امنيتمنطقه را با تدبير و استفاده از قواى مسلح بوجود آورد.
10- حضرت على (عليه السلام ) در نامه هاى 25، 26، 51 و 67 بهمسئول زكات سفارشاتى مى كنند كه نشان مى دهد بايد اختيار زكات به دست حاكماسلامى باشد، نمونه آن عبارتند از اين كه مى فرمايد:
مال زكات را بايد به حاكم اسلامى برسانند تا او تقسيم نمايد.
مال زكات را فورى نزد ما آوريد، تا بر طبق كتاب خدا و سنت پيامبرش ‍ تقسيم كنيم .
حضرت على (عليه السلام ) به مامور خود مى گويد: سپس به مردم بگو! اى بندگانخدا، ولى خدا مرا نزد شما قرستاده است تا حق خدا را كه دراموال شماست بگيرم ، پس آيا براى خداوند دراموال شما حقى هست تا آن را به ولى خدا برسانم يا نه ؟(214) و به هميندليل ابوبكر با گروهى كه زكات نمى دادند برخورد نظامى و لشكر كشى كرد و درتاريخ نام آن گروه به نام اصحاب رده معروف شده است .
11- دليل پرداخت زكات حل مشكلات فقر است و اگر قدرت حكومت نباشد، بسيارى از مردمزكات نمى دهند و فقرا در فقر مى سوزند. بنابراين بايد حاكم اسلامى در مسئله زكاتبقش فعال و قهار داشته باشد.
12- اگر هر كس با دست خود زكات مال خود را به افراد مستحق بدهد و نظارت حاكماسلامى در كار نباشد، افراد زيادى سوء استفاده و از چند نفر زكات مى گريرند.
13- در تامين زندگى فقرا از طريق حاكم اسلامى ، ذلت و خوارى و تحقيرى نيست . ولىاگر فقير مستقيم از دست افراد كمك بگيرد، احساس حقارت مى كند. بنابراين براى حفظكرامت و آبرو و شخصيت فقرا بايد زكات نزد حاكمعادل اسلامى جمع آورى و تقسيم شود.
14- امام خمينى (ره ) در تحرير الوسيله مى نويسند: بهتر است كه زكات را در زمان غيبتحضرت مهدى (عليه السلام ) به فقيه و حاكم اسلامى بدهند، به ويژه اگر دستوربدهد. زيرا او به جايگاه و محل مصرف آن آگاه تر است و اگر فقيه و حاكم اسلامىبنابر مصلحت اسلام يا مسلمانان حكم كند كه مردم زكاتمال خود را به او بپردازند، پيروى از وى هر چند كه از او تقليد نكنند، واجب است.(215)
سوال : با توجه به اين همه قوانين و دلائل ، پس چرا گروهى از بزرگان فقها بر اينعقيده اند كه مردم خودشان زكات مالشان را بپردازند؟
پاسخ : شايد دليل اين بزرگان حديثى باشد كه مى فرمايد: زكات را ازمال خود خارج كن و هر گونه مصلحت مى دانى خرج كن .(216)
البته ممكن است كه اين روايات در زمان تقيه صادر شده باشد كه دست امامان معصومعليهم السلام در آن هنگام بسته بوده است و قدرتى براى جمع آورى زكات نداشتند واگر اموالى را جمع آورى و تقسيم مى كردند، كينه و حسادت حاكمان ستمگر را بر مىانگيختند و براى طرفداران وفادارى كه براى رساندن زكات به آن بزرگواران مراجعتمى كردند، ايجاد زحمت مى كردند. به همين دليل امامان معصوم براى حفظ جان طرفدارانخود، دستور دادند كه نزد من نامى از زكات نبريد و (بدون سر و صدا) هر كس به شمازكات داد، بگيرد و هر كس نداد كارى به او نداشته باشيد. من با هر چيز كه سبب شهرتمشود مخالفم .(217)
نا گفته پيداست كه اكثر مراجع تقليد (حفظهم الله ) به پرداخت كنندگان اجازه پرداختزكات را مى دهند.
شيوه گرفتن 
حضرت على (عليه السلام ) در نامه بيست و پنجم نهج البلاغه دستوراتى به دستاندركاران دريافت زكات مى دهد كه چون آن دستورات امروز براى همه كسانى كه از طرفدولت اسلامى براى انجام ماموريتى به سراغ مردم مى روند است ، آن نامه رانقل و ترجمه مى كنم :
1- انگيزه تو براى گرفتن زكات ، تقواى خداوند يكتا باشد (نه رياست ، نه امرارمعاش و..) انطلق على تقوى الله وحده ....
2- هيچ مسلمانى را مترسان (فكر نكن كه چون مامور حكومت هستى بايد مردم از تو حسابببرند و تو متكبرانه و با ژست بر آنان وارد شوى ). لا ترو عن مسلما
3- در صورت كراهت مردم ، حق ندارى وارد زمين و مزرعه و باغ آنان شوى : لا تجتازنعليه كارها.
4- بيش از حق خدا (زكات ) نگير: لا تاخذن منه اكثر من حق الله .
5- هر گاه بر قبيله اى وارد شدى ، به منزل مردم نرو بلكه كنار چشمه و چاه و قنات آبىفرود آى . انزل على ماهم من غير ان تخالط البياتهم . (مهمان شدن كارمندانآفاتى دارد، از جمله ممكن است به خاطر پذيرايى ، قلب كارمند جذب صاحبخانه شود و درگرفتن حق خدا از او سهل انگارى كند و ممكن است مردم ميزبان را واسطه قرار دهند تا ماموركمتر بگيرد، يا ممكن است ميزبان در قبيله خود افتخار و از ميزبانى خود سوء استفادهكند.)
6- با آرامش و وقار بر مردم وارد شو. (بوق و كاروان و اسكورت و هيئت همراه لازم نيست )ثم امض اليهم بالسكينة والوقار.
7- تو بر مردم وارد شو و بر آنان سلام كن ، (نه انتظار سلام از مردم داشته باش و نهاتظار اينكه مردم گرد تو جمع شوند) تقوم بينهم فتسلم عليهم .
8- از احترام به مردم فروگذار مكن . و لا تخرج بالتحيه حركت به سوى مردمو گفتگو با مردم همراه با تانى باشد (نه دست پاچگى ) ثم امض ‍ اليهم بالكسينةثم تقول (218)
9- در گرفتن زكات ، خدا محورى را فراموش مكن و به مردم بگو: شما بنده خدا هستيد(عباد الله ) و من فرستاده و مامور خدا هستم (ارسلنى اليكم ولى الله ) و سهمى كه مىدهيد حق خداست (لا خذ منكم حق الله )
10- در گرفتن زكات از مردم پيش داورى نكن ، بلكه از خود مردمسوال كن كه آيا در مال شما حق الهى هست يا نه ؟ اگر هست ، حق خدا را به ولى خدا بدهيد**فهل لله فى اموالكم من حق فتودوه الى وليه

11- به مردم اعتماد كن و اگر كسى گفت حق الهى درمال من نيست ، گفتارش را بپذير و دوباره به او مراجعه نكن . (فانقال لا فلا تراجعه ).
12- چون كسى كه زكات مى دهد به تو لطف مى كند (فان انعم لك منعم ) همراه او حركت كن(فانطلق معه ) و در مسير راه او را مترسان ، تهديد مكن ، سخت نگير **من غير ان تخيفه اوتوعده او تعسفه او ترهقه

13- هر چه از طلا و نقره داد بگير و چانه نزن . (فخذ ما اعطاك ) اگر شتر و گوسفنددارد چون سهم او بيش از سهم زكات است ، بدون اجازه او وارد بر آنها مشو **فان كان لهماشية او ابل فلاتد خلها الا باءذنه فان اكثرها له

14- همين كه وارد شدى و گاوها و گوسفندها و شتران را ديدى ، قيافه نگير و سختگيرى نكن و صاحبش را مرنجان .** لا تدخل عليهادخول متسلط عليه ... ولا تسوان صاحبها

15- حيوانات را رم نده و آرامش آنها را نگير لا تنفرون تهميمة و لا تفزعنها.
16- در تمام مراحلحال مردم را مراعات كن . گله و دام را دو بخش كن . هر بخش را صاحبش اراده كرد، بر داردوشما بخش ديگر را انتخات كن . بار دوم بخشى كه سهم تو است به دو قسمت تقسيم كن ،باز هم هر قسمت را كه او خواست بردارد آزاد است و اين بخش كردن را آنقدر تكرار كن تاسهم زكات در آخرين تقسيم تو روشن شود.
17- پشيمانى مردم را در انتخاب بخشى كه برداشته است ، بپذير. فان استقالكفاقله
18- حيوان پير و از كار افتاده ، دست و پا شكسته و عيب دار را مگير(219)** لا تاخذنعودا و لا هرمة و لا مسكورة و لا مهلوسة و لا ذات عوار(220)

19- سهم خدا را به كسى بسپار كه به دين و دلسوزى او نسبت بهمال مسلمين اطمينان داشته باشى . **و لا تامنن عليها الا من تثق بدينه رافقابمال المسلمين

20- سهمى كه جمع آورى شده بايد بدست ولى مسلمين برسد و او آن را ميان فقرا تقسيمكند و كسى كه حيوانات زكاتى نزد ما مى آورد، بايد شخصى مهربان و درستكار باشد،درشتى نكند، آنها را به سختى نراند، خسته نكند **لاتوكل بها الا ناصحا شفيقا امينا حفيظا غير معنف و لا مجحف و لا ملعب و لا متعب

21- شترى كه به عنوان زكات گرفته مى شود از بچه اش جدا نشود. (لايحول بين ناقة و بين فصيلها)
22- تمام شير آن را ندوشد و مقدارى از شير براى بچه اش در پستان باقى بگذارد. (ولا يمصر لبنها فيضر ذلك بولدها)
23- با سوار شدن بر حيواناتى كه به عنوان زكات گرفته شده اند، آنها را خستهنكند. (لا يجهدنها ركوبا)
24- در دوشيدن شير و سوار شددن عدالت را ميان شتران مراعات كند، (مبادا يك شتر را يكساعت سوار شود و يك شتر را دو ساعت ) (و ليعدل بين صواحباتها)
25- اگر حيوانى در مسير راه خسته شد، بايد به او استراحت دهد (و ليرفه على اللاغب )،حيوانى را كه پايش سائيده شده (نقب ) و حيوانى كه به خاطر درد لنگان و كج مى رود(ظالع ) با آرامش براند (و ليستان بالنقب و الظالع )، در مسيرى كه حيوانات زكاتى رامى برد اگر به محل هاى آب رسيد، آنها را وارد كند (وليوردها ما تمر من الغدر)، مسيرحيوانات را از جاده هاى سر سبز به مناطق بى گياهتبديل نگند و لا يعدل بها عن نبت الارض الى جواد الطريق )، (جواد منطقه بى علف است )،به حيوانى كه خسته شد استراحت دهد (وليمهلها عند النطاف و الاعشاب ). همه ايندستورات براى آن است كه حيواناتى كه سهم فقرا است فربه و پر مغز(221) نزد ماجمع شود و ما آنها را طبق كتاب خدا و سنت پيامبر تقسيم (صلى الله عليه و آله ) كنيم ،البته مراعات اين دستورات در ماموريتى كه دارى پاداش تو را بزرگتر و رشد معنوىتو را ان شاء الله بيشتر مى نمايد.
در اين چند سطر نهج البلاغه ، آوردن اين همه دستور براى انجام يك ماموريت نشان دهندهجامعيت و دقت و لطافت اسلام است . راستى اگر همين يك نامه را براىاهل توحيد بخوانيم ، خدا محورى آن همه را جذب مى كند. اگر براى حقوقدانان و كسانىكه دم از بشر دوستى مى زنند بخوانيم ، همه بايد در برابر اين نامه سجده كنند. اگربراى نويسندگان حقوق حيوانات بخوانيم ، از ادعاهاى خود دست بر مى دارند. زيرا دراين نامه ، هم خداوند محور همه چيز است و هم به مردم در عالى ترين سطح احترام گذاشتهشده است و هم حق حيوانات مراعات شده و هم ...
اما محوريت خدا در كلماتى از قبيل : تقوى الله ، عباد الله ، ولى الله ، حق الله ، كتابالله ، سنة رسول الله ، امر الله ،
ان شاء الله به چشم مى خورد.
اما احترام مردم در اين نامه در جملاتى از قبيل :
1- امنيت مردم در جامعه (لا تروعن مسلما)
2- امنيت مردم در مسكن و باغ و مزرعه (من غير ان تخالط ابياتهم )
3- رفتن ميان مردم (تقوم بينهم )
4- سلام بر مردم (فتسلم عليهم )
5- سوال از مردم (فهل لله فى اموالكم )
6- اعتماد به مردم (فان قال لا فلا تراجعه )
7- نرمى با مردم (من غير ان تخيفه ، توعده ، تعسفه ، ترهقه )
8- آزار ندادن مردم (لا تسون صاحبها)
9- آزاد دادن به مردم (ثم خيره )
10- عذر پذيرى مردم (فان استقالك فاقله )
11- اجازه گرفتن از مردم (لا تدخلها الاباذنه )
به چشم مى خورد. در اين نامه مراعات حقوق حيوانات در عالى ترين سطح مطرح است ،مثلا حيوان را نترسان ، تمام شيرش را مدوش ، آن را از فرزندش ‍ جدا مكن ، خسته مكن ، بهخسته ها رفاه بده ، در جاده خشكيده حركت مده ، در بهره گيرى عدالت داشته باش وامثال آن ...
بعد از نگاهى گذرا كه به نامه 25 نهج البلاغه حضرت على (عليه السلام ) بهكارگزاران و دست اندركاران حكومت براى گرفتن زكات داشتيم ، به چند حديث ديگر نيزتوجه كنيم :
امام صادق (عليه السلام ) از رسول خدا (صلى الله عليه و آله )نقل مى كند كه فرمود: در گرفتن زكات خشونت ، قهر، كتك ، سخت گيرى ،تحميل بيش ‍ از طاقت ممنوع است (222)
و در حديث ديگر از اينكه مردم را وادار به سوگند كنيم كه زكات داده اند، نهىفرمود.(223) اگر برخورد ما اسلامى باشد (و همان گونه كه در نامه 25 گذشت )مردم بدانند كه حاكم اسلامى به خاطر وظيفه الهى به سراغ مردم رفته يا افرادى رابراى گرفتن زكات اعزام مى كند، انگيزه تقوى و سير كردن فقرا است ، داه و روش كتابخدا و سنت پيامبر است ، تمام مردم (جز افراد لجوج و مريض ) با آغوش باز اسلام راخواهند پذيرفت .
اگر مردم از نحوه جمع آورى و تقسيم آگاه باشند، به پرداخت زكات گرايش ‍ بيشترىخواهند داشت . در زمان رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) زكات در مسجد جمع آورى مى شدو همين كه محل جمع آورى پر مى گشت ، شخص پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) آنها راتقسيم مى فرمود.(224)
اگر در شيوه گرفتن زكات به قرآن عمل شود كه گيرنده زكات كه پيامبر اكرم است ،بر پرداخت كننده صلوات و درود مى فرستاد(225) و صلوات او براى آنان آرام بخشبود و سنگينى گذشت از مال را از دوش آنان بر طرف مى كرد و مردم با طيب خاطر زكاتخود را خواهند پرداخت .
در حديث مى خوانيم : اول كسى كه زكات خود را نزد پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله )آورد شخصى به نام ابواوفى بود. حضرت زكات او را گرفت و فرمود: اللهمصل على ابى اوفى و آل ابى اوفى (226) خداوند بر ابى اوفى و خاندان اودرود بفرستد.
اگر هنگام گرفتن زكات ، دهنده آنرا آزاد بگذاريم كه اگر خواست جنس بدهد و اگر آن راخريدارى كند و قيمت آن را پرداخت نمايد، اين آزادى نيز نوعى تشويق عملى است .(227)

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation