بس وصيتها كه كردى هر زمان
|
جمع فرزندان خود را آن جوان كال
|
له لله قسم مسكين بعد من
|
تا بماند بر شما كشت و ثمار
|
دخلها و ميوه ها جمله ز غيب
|
حق فرستاده است بى تخمين و ريب
|
ترك اغلب دخل را در كشتزار
|
بازكارد چون وى است اصل ثمار
|
كه ندارد و او بروئيدن شكى
|
ز آن بيفشاند بكشتى ترك دست
|
كان غله اش هم ز آن زمين حاصل شده است
|
كفشگر هم آنچه افزايد زنان
|
ميخرد چرم و اءديم (173) سختيان
|
اين زمين و سختيان پرده است و بس
|
اصل روزى از خدا دان هر نفس
|
كه اصول دخل اينها بوده اند
|
هم ز اينها مى گشايد رزق بند
|
دخل از آنجا آمدستش لا جرم
|
هم از آنجا مى كند داور كرم
|
چون بكارى در زمين اصل كار
|
تا برويد هر يكى را صد هزار(174)
|
لطف و بركت خدا در جايگزينى زكوة !
مولانا در اشعار نغز فلسفى خويش تخم و بذر و زمين مستعد و پذيرائى و پرستارى وپاسدارى را از دهقان دانسته و مى گويد اينكه اگر چند سالى درو نكردى چه مى كنى ؟آيا نه اينست كه دست انابه و استغاثه به پيشگاه او دراز مى كنى و به التماس واستغاثه مى افتى پس بدان كه رزق تو دست اوست و زكاتمال تو نيز هم به امر اوست و حتما ادا كن تا كه به قحطى گرفتار نگردى . آنگاه مىگويد:
گيرم اكنون تخم را گر كاشتى
|
چون دو سه سالى نرويد چرا كنى ؟
|
جز كه در لابه و دعا بر سر زنى
|
دست و سر بر دادن رزقش گواه تا بدانى ك
|
اصل ، اصل رزق اوست تا هم از وى جويد آن رزق جو است
|
|
رزق از وى جو، مجو از زيد و عمرو
|
مستى از وى جو مجو از بنگ و خمر
|
منعمى زو خواه نى از گنج و مال
|
نصرت از وى خواه نى از عم و خال
|
بين كه را خواهى در آندم خواندن
|
ايندم او را خوان ، باقى را بمان
|
چون يفر المرء آيد من اخيه
|
يهرب المولود يوما من ابيه
|
در هر حال كشاورز بايد خدا را بخواند و ديگران را رها سازد، با خدا باش تا وارث ملكجهان شوى . پس در راه معبود حقوق او بعيالاتش رد كن تا در روز موعود، روزى كهفرزندان از پدر و مادر بگريزند تو همچنان سر افراز و سر بلند باشى .
پاسدارى از حرمت مؤ من در اعطاء زكات
براى مؤ من حد و حرمتى است كه حتى در اعطاء زكات به او از كرامت و معيار بالا و والائىبرخوردار است كه براى غير ايشان اين حرمت وجود ندارد، بشربن بشار مى گويد:
از حضرت ابوالحسن عليه السلام پرسيدم ، ماحد المؤ من الذى يعطى الزكوة ؟
حد و حرمت مؤ من در اعطاء زكات چگونه است ؟ حضرت فرمود:
يعطى المؤ من ثلاثة آلاف ، ثم قال : او عشرة آلاف ، و يعطى الفاجر بقدر
عطا مى شود به مؤ من سه هزار، سپس فرمود: يا ده هزار، ولى به فاجر بقدر كمىداده مى شود.(175)
چرا كه مؤ من آنچه از زكات مى گيرد در راه خدا و طاعت او(عزوجل ) مصرف مى نمايد و فاجر در معصيت خدا مصرف مى دارد.
مضمون حديث شريف اينست كه براى مؤ من از فقراء حرمتى خاص و احترامى فوق العادهبايد قائل شد و در مقابل نسبت به فاجر، هر چه كمتر، بلكه درمقابل مؤ من او را بايد خوار و ذليل نمود.
زكات خود را به فقيران متعهد و حق شناس بپردازيد
در اسلام اولياءالله اعلام و مردم و انسانهاى برجسته علمى و عملى و ربانى ، از پيروانواقعى پيشوايان معصوم عليهم السلام وجود دارند كه هاديان بشر و راهنمايان بسوى حق وحقيقت هستند، كه براى اجراى عدالت و حكومت حق منطبق با فرامين پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم و ائمه عليهم السلام عمل مى كنند و شايسته است كه خمس و زكات ، و هر گونهحقوق الهى را براى رساندن به ذى حق ، بدست چنين انسانهائى بسپارند.
در روايت عبدالخالق جعفر است كه مى گويد:
قال ابو عبدالله عليه السلام :
ان من بقاء المسلمين و بقاء الاسلام ان تصير الاموال عند من يعرف فيها الحق و يصنع (فيها)المعروف ، فان من فناء الاسلام و فناء المسلمين ان تصيرالاموال فى اءيدى من لايعرف فيها الحق و لايصنع فيها المعروف (176)
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرمود:
همانا از موجبات بقاء مسلمين و اسلام اينست كه اموالت را به كسى بسپارى كه حق را مىشناسد، و با آن كار و عمل خير انجام مى دهد. و از فناء و نابودى اسلام و مسلمين اينست كهاموال را در دست كسى بدهى كه حق را در مصرف آن نشناسد و كار خيرى در آن انجامندهد.
راوى مى گويد از امام صادق عليه السلام پرسيدم : ما حد السخاء؟
حد سخاوت چيست ، و سخاوتمند كيست ؟
فقال : تخرج من مالك الحق الذى اوجبه الله عليك فتضعه فى موضعه (177)
حضرت عليه السلام در پاسخ فرمود:
حد سخاوت آنست كه خارج كنى از مالت حق آنچه را كه خداوند آن را بر تو واجب كردهاست ، و تو آن مال واجب را در موضع خود قرار دهى .
يعنى كمال سخاوت آنست كه حق الله را اداء نموده و آنرا بدست كسى بسپارى كه اهليت آنرا داشته باشد و حق الله را به اهلش برساند، نه به كسى كه اموالت را ضايع نمودهو يا به غير اهلش برساند.
زكات را علنى و صدقات را مخفيانه رد كنيد
در اسرار و فلسفه احكام اسلامى تمام فرائض بطور علنى و آشكار انجام مى پذيرد،اقامه نماز يوميه و به جماعت ، حتى از مسجد كوچك محله به شهر رفته و در مسجد جامعثواب بيشتر و بهترى دارد و نيز به اقامه نماز در مساجد بزرگ و پر جمعيت و در جماعتفوق العاده زياد از نظر روايات و احاديث توصيه شده ايم كه شركت نمائيم .
همينطور حج كه يك فريضه عبادى سياسى است بطور دسته جمعى انجام مى پذيرد وتمام مناسك آن بطور علنى است ، و نيز جهاد در راه خدا با مشركان و دشمنان دين ، بطوردسته جمعى و با انسجامى خاص انجام مى گيرد، و همينطور ساير فرائض دينيى ، درمورد زكات هم همين سفارش را از امام صادق عليه السلام داريم كه حضرت امام در موردعلنى دادن زكات و مخفيانه دادن صدقات مستحبى فرمود:
فكل مافرض الله عز وجل فاعلانه افضل من اسراره وكل ما كان تطوعا فاسراره افضل من اعلانه ، ولو ان رجلايحمل زكوة ماله على عاتقه ، فقسمها علانية كان ذلك حسنا جميلا .
پس تمام آنچه را خداى عز و جل فرض نمود، آشكارا دادنشافضل و برتر از خفاء و مخفيانه دادن آن است و هر چيز كه تطوع و مستحبى باشد، پسمخفيانه دادن او برتر است از علنى و آشكارا دادن آن ، و اگر مردى زكات مالش را آشكارتقسيم كند، اين برايش نيكوتر و زيباتر است .
سر اين دستورالعمل براى اينست كه در تشويق و ترغيب مسلمانان به اداء فرايض وواجبات دينى تظاهر كنيم ، تا مسلمانان به فرايض و احكام اسلامى رغبت بيشترى پيداكنند و با حس رقابت و چشم و هم چشمى هم كه باشد خمس و زكاتمال خويش را هر چه سريعتر بپردازند، اما در صدقات مستحبى بر عكس آن . به سر ومخفيانه انجام دادن آنها ماءموريم .
اسحاق بن عمار از امام جعفر صادق عليه السلام ازقول خداوند تعالى ، كه فرمود:
... و ان تخفوها و تؤ توها الفقراء فهو خير لكم ... (178)
اگر مخفيانه صدقات خود را به فقراء بدهيد، اين براى شما بهتر است .
فقال : هى سو الزكوة ، ان الزكوة علانية غير سر (179)
حضرت فرمود:
اين صدقه است ، نه زكات ، همانا زكات علنى و آشكارا پرداخت مى گردد، نه بطورمخفى و سر.
اين به معنى تظاهر در عبادت و خود نمائى و ريا، نيست ، كه ريا و تظاهر در عبادت ، يكبيمارى قلبى است و اين بيمارى با كمبودى كه دارد، عبادات و فرائض دينى خويش رابراى جلب توجه خلق الله طولانى تر، بهتر و آشكارا انجام مى دهى قصدش اينست كهاجر پاداش عمل خويش را از اين و آن بگيرد، نه از خداوند قادرمتعال ، و اين يك اشتباه محض است ، چرا كه پاداشعمل نيك را جز خداوند كسى نمى تواند بدهد.
آيا بنى هاشم در صورت اضطرار زكات مى گيرند؟!
در بعضى از مراحل ضرورى و اضطرارى ، سادات و بنى هاشم هم مى توانند زكاتبگيرند، همانطور كه در صورت اضطرار ميتهحلال مى گردد.
در روايت ابى خديجه از حضرت ابى عبدالله الصادق عليه السلام مى خوانيم :
قال : اعطوا الزكوة من ارادها من بنى هاشم ، فانهاتحل لهم و انما تحرم على لالنبى صلى الله عليه و آله و سلم و الامام من بعده و الائمةعليهم السلام (180)
حضرت امام صادق عليه السلام فرمود:
عطا كنيد زكات را به هر كس از بنى هاشم كه اگر بخواهند، چرا كه (در صورتاضطرار) زكات بر آنها حلال است و البته بر پيامبر و ائمه اهلبيت كه بعد از پيامبرخدا مى آيند حرام مى باشد.
اينك نظرات فقهاى عاليمقام در مذهب شيعه را در اينكه آيا سادات و بنى هاشم مى تواندزكات بگيرند مى خوانيم :
شيخ طوسى ره در تهذيب فرمود:
سيد در حال ضرورت مى تواند زكات بگيرد و ليكن ائمه عليهم السلام به نفسخويش هرگز مضطر نشدند و تا حال نمى شوند. (181)
در كتاب استبصار پس از ذكر اين خبر مى گويد، اين خبر را غير از ابى خديجه نديده ،اگر چه مكررا در كتب آمده ، اما اين خبر ضعيف است و اگر تسليم اين خبر نيز بشويم ،گرفتن زكات براى بنى هاشم در حال ضرورت است و اگر در بعضى از زمانها از خمستاءمين نمى گردند در اين صورت مى توانند از زكات استفاده كنند اين بمنزلهاكل ميته كه عند الضرورة حلال مى گردد، مى باشد، ولى پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و ائمه عليهم السلام منزه از اين اضطرارند و هرگز همانند انسانهاى عادى مضطرنمى شوند و خداوند آنان را حفظ و صيانت مى نمايد و اين بعلت عظمتى است كه درپيشگاه خداوند از آن برخوردار مى باشند.
شيخ در استبصار مى فرمايد:
روايت كه دلالت بر معناى فوق دارد خبر زراره از امام صادق عليه السلام است كهحضرت فرمود:
لو كان عدل مااحتاج هاشمى و لا مطلبى الى صدقة ، ان الله تعالىجعل لهم فى كتابه ما كان فيه سعتهم ، ثم قال : انالرجل اذا لم يجد شيئا حلت له الميتة و الصدقةلاتحل لاحد منهم الا ان لا يجد شيئا و يكون ممنتحل له الميتة ... (182)
امام عليه السلام فرمود:
اگر عدالتى حاكم باشد، هيچ هاشمى و مطلبى محتاج به صدقه نمى گردد، چرا كهخداوند تبارك و تعالى در كتابش ، قرآن ، خمس را براى بنى هاشم و بنى عبدالمطلبقرار داد، تا با اين خمس در سعه باشند.
سپس فرمود:
اگر مرد چيزى را كه به آن ارتزاق كند نيابد صدقه و همينطور ميته بر اوحلال مى گردد.
بنابراين صدقه (زكات ) حلال نيست به احدى از سادات مگر آنكه چيزى نيابد بخورد واين از باب اءكل ميته است كه بر مضطر حلال مى گردد.
بسيارى از سادات ، امروزه در نظام مقدس جمهورى اسلامى از صدقات كميته امداد امام خمينىقدس سره استفاده مى نمايند و اين كمال بى حرمتى بساحت مقدس پيامبر و اهلبيت و ساداتاز ذرارى ايشان است چرا كه حقوق سادات و ذرارى حضرت صديقه اطهر زهراى مرضيهعليها السلام در اين كشور شكل معادن روزمينى و زير زمينى و نفت و ارباح مكاسب و تجارتبحد وفور وجود دارد، خمس و سهم مبارك سادات دراموال مردم و خاصه حكومت اسلامى وجود دارد چرا بايست سادات اشرف اولاد آدم از صندوقصدقات و تصدق مردم استفاده كنند، آيا با اين تعبير موافق نيستند كه بگويم سادات وذرارى حضرت فاطمه عليها السلام در روى شمش طلا خوابيده اند اما روپوش ندارند برسر و روى خويش بيافكنند. آيا وقت اين نرسيده حكومت اسلامى از حقوق مسلم سادات واموال قابل تخميس ملى و دولتى براى سادات و فرزندان حضرت زهراى مرضيه عليهاالسلام با حكم حاكم و ولى امر مسلمين خانه سازى كنند، شهر سازى كنند سرمايه گذارىنمايند و در شهر و روستا محل كسب و تجارت و كشت و صنعت باغ و بساتين ، آنان رااشباع و احيا نمايند و حقوق از دست رفته سادات را به آنان برگردانند. طبق پيشنهاد وطرح كتبى طيى يك نامه پانزده صفحه اى تايپ شده اينجانب به مقام عظماى ولايت امرارسال داشته و پس از چهار ماه حضورا شرف ياب شده و از پاسخ نامه ام پرسيدم وقتىمتوجه شدند فوق العاده تحت تاءثير قرار گفته فرمودند خوب نامه اى نوشتيد خوبپيشنهادى كرديد طرح خوبى داديد. عرض كردم آقا پس پاسخ نامه ام چه شد؟!!فرمودند: فرستادم براى بررسى ، هر چه تفحص كردم هيچ نتيجه اى نگرفتم و... بلىحكومت اسلامى اگر بخواهد از راه خمس معادن و نفت و از خمسانفال كلا از حقوق حقه سادات تاءمينشان كند، بدون هيچ تكلف از عهده اداره امور سادات وبنى هاشم بر مى آيد. به اميد آن روز كه ان شاء الله تعالى
فصل هشتم : زكوة موجب صحت نماز
زكات همه جا مقارن با نماز ذكر شده است
در قرآن مجيد كمتر جائى بچشم مى خورد كه زكات را در كنار نماز ذكر نكرده باشد.
علت ذكر نماز در جنب و كنار اينست كه هر جا بحث از تزكيه نفس است ، بحث از تزكيهمال هم هست و بايد باشد، و تزكيه نفس بدون تزكيهمال صورت پذير نيست ، چرا كه مال حلال و مزكى موجبات طهارت باطن و تربيت روح وروان را فراهم مى نمايد. و تغذيه حلال ملزم به تزكيهمال است .
از حضرت ابى جعفر امام باقر عليه السلام است كه فرمود:
ان الله عزوجل قرن الزكوة بالصلوة فقال : اقيموا الصلوة و آتوا الزكوة .فمن اقام الصلوة و لم يؤ ت الزكوة لم يقم الصلوة (183)
براستى خداوند عزوجل مقارن كرد زكات را با نماز، آنجا كه فرمود: بپاى داريدنماز را و اداء كنيد زكات را. پس كسى كه نماز را بپاى دارد، و زكاتمال ندهد، نماز هم نخوانده است .
هم قرآن و هم حديث ، گوياى اين واقعيت اند كه بايد زكات با نماز باشد، و نماز وزكات ، هر دو با هم و در كنار هم ، همه جاذكر شده ، چرا كه پذيرش اين دو عبادت بهپيشگاه خداوند باهمند و هر دو لازم ملزوم يكديگرند. هر جا نماز است ممكن است زكوة همباشد. ولى هر جا زكوة باشد صد در صد بايد نماز هم باشد يعنى زكاة بدون نمازپذيرفته و صحيح نيست كما آنكه نماز بدون زكوة در صورت استطاعت ، پذيرفته نمىباشد.
آيات زكات پيوسته با نماز نازلشده است
زكات در تزكيه مال ، و نماز در تزكيه نفس ، اين هر دو چون دانه هاى زنجير به همپيوسته اند چرا كه مال پاك نباشد عبادت ضايع مى گردد، و عبادتباطل و بى ارزش مى شود تزكيه مال تقويت معنوى و عبادى است و ارزشهاى معنوى مستلزمتزكيه مال و روح است .
نفس مزكى مالش نيز مزكى و تزكيه شده است و كسى كه مالش را پاك ساخته نفسش نيزپاك شده است .
محمد ابن مسلم و ابى بصير و ديگران ، از امام باقر و امام صادق عليه السلامنقل قالا عليه السلام : فرض الله الزكوة مع الصلوة (184)
اين دو بزرگوار فرمودند: خداوند زكات و نماز را با هم تفريض و واجب نموده است .در حقيقت نماز با زكات با هم و در كنار هم تشريع گشته است .
لذا وقتى به آيات قرآن نظاره مى كنيم در مى يابيم كه بيشترين آيات نماز و عبادت باذكر زكات همراه است و در كنار هر صلوة ، غالبا زكات نيز ذكر شده است، كه اين هر دو در كنار هم در سازندگى و تربيت روح جسم انسان نقش مهم و اساسى راايفاء مى كنند.
نزول زكوة در ماه رمضان :
يكى از احكام شريعت مقدس اسلام زكوة است كه آياتشمثل نماز و روزه و... در ماه مبارك رمضان نازل شده است .
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
و انزلت فى شهر رمضان فاءمر رسول الله صلى الله عليه و آله ، مناديه فنادىفى الناس ان الله فرض عليكم الزكوة كما فرض عليكم الصلوة ففرض اللهعزوجل عليهم من الذهب و الفضة و فرض الصدقة منالابل و البقر و الغنم و من الحنطة و الشعير و التمر و الزبيب فنادى فيهم بذلك فىشهر رمضان و عفالهم عما سوى ذلك .
آيه زكات در ماه مبارك رمضان (كه ماه تزكيه جسم و جان است )نازل شده است ، پس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به منادى خويش امر فرمود كه درميان مردم ندا دهد، پس آنگاه خداوند تعالى زكات طلا، نقره ، شتر، گاو، گوسفند،گندم ، جو، خرما، كشمش را بر آنان فرض و واجب كرد، پس منادى همه آنچه را كهذكر شد به عنوان متعلق زكات در آن جمعيت و همه مسلمانان ، در ماه رمضان اعلام نمود، وخداوند غير آنچه را كه ذكر كرد به مسلمانان بخشيد و ديگر مايملك مسلمانان را از زكاتمعاف فرمود.
حضرت امام صادق عليه السلام فرمود:
ثم لم يفرض لشيى ء من اموالهم حتى حال عليهمالحول من قابل فصاموا و افطروا، فامرا مناديه فنادى فى المسلمين ، ايها المسلمون زكوااموالكم تقبل صلاتكم .(185)
سپس واجب نكرد از اموالشان چيزى را (براى زكات ) تا اينكهيكسال گذشت ، پس روزه گرفتند و افطار كردند، سپس پيامبر صلى الله عليه و آله امرفرمود به منادى خود تا در ميان مسلمانان ندا دهد و بگويد: اى مسلمانان زكات بدهيد واموالتان را پاك سازيد تا نمازتان به درگاه حضرت حقمقبول گردد.
ارتباط تزكيه نفس با تزكيه مال چقدر نزديك و محكم است ، كه در ماه مبارك رمضان ، ماهتزكيه نفس و ماه طهارت روح و پاكيزگى جسم و جان از همه گناهان و معاصى ، راخواسته است خداوند آيات زكات مال را نيز در ماه رمضاننازل فرمود تا ثابت كند كه آدمى هم به تزكيه روح و نفس نيازمند است و هم به تزكيهمال و دارائى خويش ، و لذا آيات كثيرى در قرآن آمده است كه نماز را در كنار زكات فروفرستاده است و در تزكيه نفس و مال تاءكيد فراوانى نموده است .
زكات آميخته با خون مسلمان است
اسلام دين اقتصاد و تعاون است و اين قانون بقدرى دقيق و فراگير است كه اگر بهخوبى در بين جوامع مسلمان اجرا شود و بخوبى جابيفتد، هيچگونه فقر و نقص و عيبى دراسلام و پيروان آن بوجود نمى آيد.
اسلام در مورد مسائل اقتصادى بقدرى اهميت قائل است كه قبولى عبادات و فرائض دينى رامشروط به اداء زكوة و به كاربردى مسائل اقتصادى مى داند و اگر فرد صاحب سرمايهاى در اسلام خمس و زكات مال خويش را نپردازد نماز و عباداتش و حج و عمره اش و ديگراعمال عباديش مطرود و باطلش .
مرده مى شود و مسائلى نظير اين در مكتب اسلام فراوان بچشم مى خورد، در اين مورد باروايت ابى بصير مواجه مى گرديم و چون اين روايت طولانى است از ثبت عبارت عربى آنمتعذر شده و تنها به ترجمه آن اكتفا مى نمائيم .
ابى بصير مى گويد:
در محضر امام صادق عليه السلام بوديم و در بين ما بعضى از صاحباناموال و ثروت هم بودند. ما مسئله زكات را به خاطر مبارك حضرت آورديم كه در اين بارهصحبت فرمايد، حضرت فرمود: براستى زكات چيزى نيست كه پرداخت كننده اش موردستايش قرار گيرد، و زكات ستايش پروردگار است ، زكوة يك تكليف است و زكوةفريضه اى مسلم است ،
انما هو شى ء ظاهر انما حقن بها دمه و سمى مسلما ولو لم يؤ دها لمتقبل له صلوته ... . حضرت فرمود: البته زكات چيزى است روشن (و امرى استضرورى و احكام اسلام كلا با خون مسلمان بهم آميخته و پيوسته است ) و بوسيله اداءزكات ، و مسلمان ناميده مى شود و اگر مسلمان زكات را پرداخت نكند، نمازش پذيرفتهنيست ، (بنابراين اسلامش هم پذيرفته نيست چرا كه نماز و زكوة و... از ضروريات ديناست ).
آنگاه امام صادق عليه السلام به اصحاب خويش خطاب كرده و فرمود:
براستى بر شما است كه در اموالتان غير زكات چيزهاى ديگرى هم بپردازيد.
ابوبصير گفت ، عرض كردم : اصلحك الله ، ديگر چه چيزى غير از زكات بر مااست ؟
حضرت عليه السلام با تعجب فرمود:
سبحان الله ! آيا نشنيديد كه خداوندعزوجل در كتابش مى فرمايد:
و الذين فى اموالهم حق معلوم . للسائل و المحروم .(186)
آنانكه در اموالشان حق معلومى براى سائلين و محرومان است .
ابو بصير مى گويد گفتم : آن حق معلوم چيست كه بر ما واجب است ؟
حضرت فرمود: آن چيزى است كه شخص مسلمان بر خود واجب مى گرداند و هر روز ياهر جمعه ، يا هر ماه ، كم يا زياد از مالش به مساكين و محرومان مى بخشد و اين غير آنزكات است كه بايد پرداخت نمايد.
حضرت امام در استشهاد به اين آيه شريفه و يمنعون الماعون (187)
و بازدارند، زكات ، ياد خير را، فرمود:
آن قرضى است كه آن را به قرض مى دهد، يعنى خيرى است كه از او به يك انسانگرفتار مى رسد و يا او را به يك معروف و كار خيرى واميدارد و يا بعضى از متعهمنزل خويش را به همسايه اش عاريه مى دهد و از جمله خواسته هاى آيه شريفه زكاتيستكه به مستمندان بطور فرض و واجب مى پردازد.
قبولى نماز مشروط به تزكيه اموالاست :
در فلسفه تشريع زكات مى خوانيم كه نماز و هر عبادت ديگرى وابسته به تزكيهاموال است ، چرا كه نماز و عبادات ديگر در ارتباط مستقيم با حليت و يا حرمت و بطلان آنمال و يا عبادت دارد. بنابراين پولى كه با آن غذا، لباس و مسكن ، و هر چيز ديگر تهيهمى گردد، كاملا ارتباط مستقيم با صحت و بطلان عبادت دارد، در اين رابطه فقهاءعاليمقام در رسائل عمليه خويش بطور مبسوط تشريح كرده و توضيح داده اند، با اينتفاوت و شرائطى كه در صحت و قبولى نماز و عبادات وجود دارد نماز كسى كهمال حرام تهيه مى كند و به حقوق مردم تجاوز مى نمايد مثلا از راه منع زكات به (قوت لايموت ) فقرا تعدى و تجاوز مى نمايد چگونه مى توان قبولى نماز چنين كسى را انتظارداشت ؟!! يعنى حقوق يك عده از مساكين و فقرا كه دراموال او مى باشد مورد قبول درگاه حضرت حق قرار گيرد؟!
بيان حضرت صادق عليه السلام گوياى اين حقيقت است كه مى فرمايد:
... ايها المسلمون زكوا اموالكم تقبل صلاتكم .(188)
اى مسلمانان اموالتان را با زكات پاك سازيد تا نمازتانقبول درگاه حضرت حق قرار گيرد.
و اين يك حقيقت است كه غالبا در قرآن ، زكات بعد از نماز ذكر شده است و با اين بيانروشن شد كه قبولى نماز و هر عبادت ديگرى چه نقشى در تطهيراموال دارد و يا بر عكس ، اموال مزكى چه نقشى در قبولى نماز و عبادات ديگر دارد.
نماز مانع الزكوة ، صحيح و مقبولنيست
اين موضوع در سخن درربار حضرت امام صادق عليه السلام است كه چنين مى فرمايد:
قال : صلوة مكتوبة خير من عشرين حجة ، و حجة خير من بيت مملوء ذهبا ينفقه فى برحتى ينفد، قال : ثم قال : و لا افلح من ضيع عشرين بيتا من ذهب بخمسة و عشرين درهما،فقلت و ما معنى خمسة و عشرين درهما؟ قال من منع الزكوة وقفت صلوته حتى يزكى.(189)
حضرت عليه السلام فرمود:
يك نماز واجب برتر از بيست حج است ، و حال آنكه يك حج بهتر وافضل است از يك خانه پر از طلا كه در راه خدا انفاق نمايد تا تمام شود.
آنگاه راوى گفت : سپس حضرت فرمود:
رستگار نيست كسى كه ضايع كند اجر و ثواب انفاق بيست خانه پر از طلا را بوسيلهبيست و پنج درهم .
راوى مى گويد: عرض كردم معناى بيست و پنج درهم چيست ؟
حضرت عليه السلام فرمود:
كسى كه زكات مالش را نپردازد، نمازش متوقف مى گردد ازقبول شدن ، تا وقتى كه مالش را تزكيه كند وحلال نمايد. (آنگاه نمازش مقبول درگاه حضرت احديت مى گردد).
با ذكر اين حديث شريف ، تكليف عبادات ما مسلمانان روشن مى گردد و نيز اهميت زكات دراسلام بيش از پيش تبيين مى شود كه قبولى همه عبادات مبتنى بر تزكيهاموال و تطهير آن مى باشد كه خمس و زكات در راءس آن است .
در همين باب پس از اين روايت با روايتى ديگر از امام صادق عليه السلام مواجه مىشويم كه آن حضرت مى فرمايد:
ملعون ، ملعون ، مال لا يزكى (190)
نفرين باد و از رحمت خدا به دور باد، آن كسى كه اموالش پاك و تزكيه شده نباشد.
پس پولمتعلق زكات بركت ندارد و معامله با آن هم خيرى براى صاحبش نخواهد داشت .
پيامبر مانع الزكات را از مسجد اخراج كرد
روايتى از امام باقر عليه السلام است كه حضرت فرمود:
بينا رسول الله صلى الله عليه و آله فى المسجد اذقال : قم يا فلان ، قم يا فلان ، حتى اخرج خمسة نفر،فقال اءخرجوا من مسجدنا لا تصلوا فيه و انتم لا تزكون .(191)
حضرت امام محمد باقر عليه السلام فرمودند در بيان راوى براى ما كهرسول الله صلى الله عليه و آله در مسجد حضور داشتند و به بعضى از حاضران مسجدفرمودند برخيز اى فلانى ، برخيز اى فلانى ، و برخيز اى فلانى ، تا پنج نفر رااز جا بلند كرده و فرمود: از مسجد ما خارج شويد، و در آن نماز نخوانيد، چرا كه شما پاكنشديد و اموالتان را پاك نكرديد.(زكات مال نداديد).
در بيان اين حقيقت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله حضور مانع الزكات را در مسجد ونماز در آن را جائز ندانست ، و آنان را بيرون كرد، شايد آنان را منكر شريعت و مرتدمعرفى كرده باشد، چرا كه نپرداختن زكات از راه مسامحه و سستى به نوعى كه در امرنماز عارض مى گردد نيست ، بلكه بخل و حب بهمال و ترس از كمبود سرمايه موجب عدم تزكيهاموال او مى شود و شخص را تا سر حد ارتداد مى رساند و كسى كه مرتد است جايش درمسجد نيست و اين شدت عمل و رسوا كردن مانع الزكات و اخراج از مسجد و از ميان مسلمانان ،از پيامبر رحمت اهميت فوق العاده دارد و موضوع زكات را در اسلام و پاسدارى از حريماقتصاد اسلام را نشان مى دهد.
نماز بدون زكات در حكم عدم است
اگر مسلمانى كه از امكانات اقتصادى و اموال و دارائى كه زكاة بر آن تعلق مى گيردبرخوردار است و زكوة پرداخت نكند و در جامعه اسلامى نماز هم برگزار مى كند تا اسلاماو خالى از عريضه نباشد صد در صد نماز او كالعدم است يعنىمثل آنست كه نماز نخوانده و نمى خواند.
از حضرت ابى جعفر امام پنجم عليه السلام است :
قال : ان الله تبارك و تعالى قرن الزكوة بالصلوةفقال : اقيموا الصلوة و آتوا الزكوة فمن اءقام الصلوة و لم يؤ ت الزكوة فكانه لم يقمالصلوة .(192)
حضرت عليه السلام فرمود:
براستى خداى تبارك و تعالى در قرآن زكات را مقارن با صلاة قرار داده و فرمودهبپاى داريد نماز را و بپردازيد زكات را. آنگاه حضرت امام عليه السلام فرمود:پس كسى كه اقامه نماز كند و زكات نپرداخته باشدمثل آنست كه اصلا نماز نخوانده است .
نتيجه اينكه ، كسانيكه صاحب مال فراوان هستند واهل نماز هم مى باشند، ضرورت دارد كه نماز را در كنار پرداخت زكات و هر حقوق ديگرالهى بخواهند والا حقوق مردم مستضعف و ستمديده و بيچاره كه براى قوت شبىمعطل اند پايمال مى گردد، و اگر اين حقوق درمال ثروتمندان وجود داشته باشد و آنان انواع خوشگذرانى را داشته باشد و احيانا باآن پولها، خانه ، زندگى ، لباس ، و ساير ملزومات بخرند و با آن ها به نمازبايستند در حاليكه مستحقان زكات راضى نباشند.
(كه صد در صد راضى نيستند)، با آبى كه مساكين در آن شريكندغسل كنند و وضو بگيرند، با لباسى كه شريك فراوان دارد مى خواهند نماز بگذارند ودر مسكنى كه هزاران مسكين و درمانده در آن شريكند به نماز بايستند، اين نماز چهصورتى خواهد داشت ؟!!
اين جا است كه حضرت امام مى فرمايد:
كسى كه نماز مى خواند و با قدرت مالى و سرمايه دارى ، زكات مالش را پرداختنكند مثل آنست كه نماز نخوانده و نمازگزار نيست .
بنابراين نفرين تمامى مساكين عالم اسلام تا وقتيكه از او طلبكارند بدرقه راه او وتمامى اغنياء و سرمايه دارانى كه اين چنين در تضييع حقوق مستضغفان عالم نقش بنيانىدارند، خواهد بود.
نماز و زكات در احكام اسلامى لازم ملزوم يكديگرند
ارتباط نماز با زكات و ارتباط تشكر از خداوند و والدين و ارتباط صله رحم ، با تقواىالهى و تقارن اين سه مهم در ارتباط با سه چيز ديگر، در روايت امام رضا عليه السلامچنين آمده است .
وقال عليه السلام : ان الله امر بثلاثة مقرون بها ثلاثة اخرى ، امر بالصلوة والزكوة ، فمن صلى و لم يزك لم تقبل منه صلوته ، و امر بالشكر له و للو الدين ، فمنلم يشكر و الديه لم يشكر الله و اءمر بالتقاء الله و صلة الرحم فمن لميصل رحمه لم يتق الله .(193)
امام رضا عليه السلام فرمود:
همانا خداوند سه چيز مهم را مقرون به سه چيز ديگر ذكر فرموده است ، (در حقيقت اينسه چيز خود لازم و ملزوم يكديگرند) نماز را با زكات مقرون فرمود، پس كسى كه مالش را تزكيه نكرده ، نماز بگذارد نمازش قبول نيست و امر فرمود به بندگانش كه نسبتبه او شكر گزار باشند و نيز نسبت به والدين خويش سپاسگزار باشند، پس اگركسى از والدين سپاسگذارى نكند نسبت به خداوند حكيم نيز سپاسگزار نيست ، و امر بهتقواى الهى و صله رحم فرمود، پس اگر كسى صله رحم نكند، به پيشگاه الهى تقوىنيز نورزيده است .
ارتباط نماز با زكات ، سپاسگزارى از والدين با سپاس از انعام خداوندى ، و صله رحمبا تقواى الهى نقش مهمى در مقابل يكديگر دارند، بطوريكه يكى از اين دو بدون ديگرىقابل قبول و پذيرش نيست ، و هر دو در كنار همديگر به پيشگاه الهى شايسته وپذيرفته است .
مؤ ديان زكات با ولايت اهلبيت عليه السلام موردغبطهاهل محشرند
مژده و بشارتى كه پيامبر صلى الله عليه و آله به مؤ ديان زكات و نماز مى دهد بسىجالب توجه و موجب سرور و شادى شيعيان و موالياناهل بيت عليه السلام است و مژده پيامبر صلى الله عليه و آله اينست :
قال : من ادى الزكوة الى مستحقها و اءقام الصلوة على حدودها و لم يلحق بهما منالموبقات ما يبطلهما جاء يوم القيامة يغبطه كل من فى تلك العرصات حتى يرفعه نسيمالجنة الى غرفها و عاليها بحضرة من كان يواليه من محمد و آله الطيبين .(194)
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
كسى كه زكات مالش را به مستحق واقعى ادا كند و نمازش را با تمام حدودش بجاىآورد و چيزى از موبقات و عوارضى كه موجب بطلان اين دو فريضه است به آنها واردنسازد، وارد قيامت مى شود در حاليكه غبطه مى خورند هر آن كسانيكه در آن عرصات هستندبر حال آنان تا آنكه نسيم بهشت بسوى غرفه هاى او بوزد، و او در علو مقام و مرتبه استو در كنار كسى است كه ايشان دوستدار محمد وآل عليه السلام مى باشند.
پرداخت زكات را براى خود زيان نپنداريد
اگر به آنچه در زكوة مال دستور داريم بپردازيم و با نيت خالص و (لله و لوجه الله وفى سبيل الله ادا كنيم ، هر چه زودتر جايش پر مى شود، هرگزمال مالداران كاسته نمى گردد، و فقيرى هم در جوامع اسلامى بلكه در كره زمين پيدانخواهد شد. اما وقتى پرداخت زكات را غرم و غرامت و ضرر بپنداريد معلوم است كه بچنينمشكلاتى بزرگ گرفتار خواهيد شد.
در همين ارتباط روايتى است از امام صادق عليه السلام كه فرمود:
ان رسول الله عليه السلام : قال : لا تقوم الساعة حتى تكون الصلوة منا و و الامانةمغنما و الزكوة مغرما .(195)
از پيامبر عظيم الشاءن اسلام صلى الله عليه و آلهنقل شده كه آن حضرت فرمود:
قيامت بر پا نمى گردد و شرائط ساعت بدست نمى آيد تا آن كه نماز را با منتبرگزار نمايند و از امانتى كه در دست دارند غنيمت شمرده و خود استفاده مى كنند و پرداختزكات را زيان و ضرر مى پندارند.
چنين مردمى سزاوار هر گونه واكنش اعمال و عكسالعمل جفاها و بلاهائى هستند كه خود بر سر مستضعفان آورده اند. و آهات و آفات است ، كهاز طرف ذات اقدس الهى گريبانشان را مى گيرد و جز حسرتى ازاموال و دارائى ما قبل براى ايشان باقى نمى ماند و با همين حسرت ها، آرزوهاى خود رابگور مى برند و اعمال چنين انسانهائى از (اشراط الساعة و از علائم الظهور حضرتبقية الله الا عظم عجل الله تعالى فرجه الشريف ) مى باشد كه معلوم است با ايناعمال زشت و بعضى اعمال بد ديگر، ظلم و ستم سراسر عالم را فرا مى گيرد، و آناينست كه مسلمانى نماز را با منت بجاى آورده و در امانت خيانت كرده و زكات را غرامت و زيانو ضرر پنداشته است . آرى بداند كه اين اوصاف واعمال ظالمانه جزء شرائط آخر الزمان است و از اشراط الساعة مى باشد.
فصل نهم : انفاق و صدقات
انفاق و صدقات حقوقى است مسلم كه بعد از زكات و اداى فريضه براموال اغنياء تعلق مى گيرد. كه قرآن آنها را حق معلوم ، يا ماعون ، و صدقات و انفاقاتديگر مثل بائبه ناميده است . مال و درهم و دينار، وقتى زياد شد و به حد نصاب رسيدحقوق زيادى به آن تعلق مى گيرد، كه نبايد تنها به آنچه بعنوان حقوق واجب پرداختمى شود اكتفاء نمود، بلكه حقوق ديگرى غير از خمس و زكات بر عهده هر انسان متمكنمسلمان است كه بايد آنها را نيييز اداء نمايد، ازقبيل صدقات ، امور خيريه ، خاصه توجه به ارحام و ضعفاى از خانواده وفاميل ، كه در اين مورد عنايت خاص اسلام به اين حقوق بشدت مورد توجه قرار گرفتهاست . چرا كه اگر در بعض از بلاد و شهرها و روستاها اگر زكوة يا خمس كفايتحال فقراء را ننمايد، لازم است سرمايه داران و مالداران بعد از پرداخت ديون واجبمثل خمس و زكوة بناچار از صدقات و حق معلوم و ماعون كه شرحش مى آيد و كمكهاى ديگربه فقراء بدهند تا آنها هم اداره شوند و از گرسنگى و تشنگى رهائى يابند تا سرىبا حالت گرسنه و تشنه بر متكا قرار نگيرد.
ماعون چيست و حكمش كدام است ؟!!
در روايتى از امام صادق عليه السلام در تفسير آيه شريفه و الذين فى اموالهم حقمعلوم للسائل و المحروم .(196) آمده است :
اهو سوى الزكوة ؟ فقال : هو الرجل يؤ تيه الله الثروة منالمال فيخرج منه الاءلف و الاءلفين و الثلاثة آلاف والاقل و الاكثر فيصل به رحمه و يحمل به الكل قومه .(197)
راوى از تفسير آيه از حضرت پرسيد، و آنهائيكه در اموالشان حق معلومى براىوسائل و محروم است آيا حق معلوم غير از زكات است ؟
حضرت فرمود:
اين حق معلوم اموال يك مرد ثروتمنديست كه خداوند به او اعطاء فرموده است پس از آنمال فراوان ، يكهزار، تا دو هزار، تا سه هزار، كمتر يا بيشتر از مالش خارج مى نمايد وبا اين پولهاى كلان (پس از اداى زكات و حقوق واجب ) به ارحام خود خدمت مى كند و بارىاز دوش اقوامش و نيز انسانهاى مستضعف بر مى دارد.
پس روشن شد كه حق معلوم غير از زكات حقى است كه ارحام ، اقوام و طبقات ضعيف ، ازاموال سرمايه داران مى برند، كه تا بيش از آنچه زندگيشان از زكات مى گذرد، مرفهتر و بهتر گردد، يا آنكه اگر از زكوة تاءمين نشوند و امكاناتشان فراهم نشد، لازم استمالداران با غير از زكوة و خمس يعنى با ماعون به داد ضعفا كمك كنند و آنها را دريابندخاصه ارحام طبقه اول يا دوم ، كه شخص مالدار نمى تواند از زكات واجب النفقه ها از خمسو زكوة فرزند يا پدر و يا مادر و... نمى توانند استفاده نمايند و روى هم رفته سرمايهكلان سرمايه داران نبايد فقط صرف رفاه و عياشى و خوشگذرانى شخص آنان گردد،بلكه به داد دل مستمندان و بيچارگان بايد برسند و اين همان حق معلومى است كه قرآنبيان مى فرمايد.
ناگفته نماند، كه كارتلهاى نفتى و سرمايه داران بزرگ ، آنهائيكه نمى تواننددرآمدهاى خود را بررسى و محاسبه كنند، ثروتمندانى كه اگر حقوق واجب مالشان را بهاهلش برسانند خدا شاهد است كه يك فقير براى نمونه در جامعه بشرى و قاره آفريقا واروپا و آمريكا و آسيا باقى نمى ماند، حال اگر سرمايه داران حقوق واجب الهى خويش راپرداخت ننمايند، حقوق مستحبى اموال خويش مى پردازند؟!!
از انفاق پنهان و آشكار غافل نمانيد:
ابوبصير مى گويد به امام صادق عليه السلام عرض كردم : كه براى ما همسايگانىاست كه وقتى جيزى از متاع منزلمان را به آنان عاريه مى دهيم ، هنگام برگرداندن ، كممى كنند، و فاسدش مى نمايند، آيا صلاح مى دانيد كه ديگر به آنان چيزى ندهيم ؟
امام عليه السلام فرمود:
نه ، چنين كارى نكنيد به صلاح شما نيست كه همسايگان را از اين كمكها منع كنيد اگرچه همسايگان خوبى نباشند.
ابوبصير گفت : عرض كردم آيه و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اءسيرا.(198)
و اطعام كردند براى خدا، و براى جلب رضايت او مسكين و يتيم و اسير را، كهمعروف است در شاءن امام على و حضرت فاطمه و حسين عليه السلام و فضه خادمهنازل شده آيا اين اطعام همان زكات است ؟
حضرت فرمود: خير! زكات نيست .
ابوبصير گفت : عرض كردم ، قول خداوند عزوجل كه فرمود:
الذين ينفقون اءموالهم بالليل و النهار سرا و علانية .(199)
آيا اين آيه درباره زكات است ؟
حضرت فرمود: اين نيز نيست .
ابوبصير گفت : آيا قول خداى تعالى كه مى فرمايد:
ان تبد الصدقات فنعما هى و ان تخفوها و تؤ توها الفقراء فهو خير لكم.(200)
آشكارا صدقات را بدهيد چه خوب ، و اگر پنهان داريد و به فقراء بدهيد براى شمابهتر است ، آيا اين آيه درباره زكات است ؟
حضرت فرمود:
خير از زكات نيست و فرمود: صله شما به خويشان و اقرباء نيز از زكاتنيست .(201)
هر يك از اين آيات كه ذكر شد در جاى خود يكعمل برجسته و پرثواب و نيكو است ، و از ارزشهاى معنوى و اخروى فوق العاده اىبرخوردار مى باشد و همين خدمات طبق فرامين حضرت صادق عليه السلام از واجبات غيرزكات است ، زكات نيست اما در فقه جعفرى عليه السلام از واجبات و فرائض شناخته نشد،چرا كه به مسلمانان تحميل مى شد و فشار پرداخت اين صدقات و خدمات به عنوانفريضه با پرداخت خمس و زكات و سائر فرائض تكليف ما لا يطاق مى باشد، لذا درفقه شيعه اثنى عشريه فرض و واجب نگرديد.
گردن امام سجاد عليه السلام بخاطرحمل بار فقراء پينه بست
در داستان انفاق و اطعام حضرت زين العابدين عليه السلام از بحارالانوار علامه مجلسىچنين مى خوانيم :
از حضرت محمد بن على الباقر عليه السلامنقل است كه وقتى پدر بزرگوارش را پس از رحلت ،غسل مى داد، مردم مى ديدند كه مواضع سجده آن حضرت از پيشانى و زانوها و دستها چونزانوى شتر پينه بسته بود، تعجب آنجا بود كه گردن مبارك حضرت را هم چون زانوهاپينه بسته ديدند، لذا از امام باقر عليه السلام پرسيدند: يابنرسول الله مواضع سجده پدر بزرگوارتان را ديده و فهميديم كه از كثرت سجده پينهبسته است اما آنچه در گردن مباركشان مى بينيم از چيست ؟ حضرت فرمود:
آگاه باشيد اگر پدر بزرگوارم فوت نكرده بود براى شما نمى گفتم ، پدرمروزى بر او نمى گذشت مگر آنكه يك مسكين يا بيشتر را سير مى كرد تا هر قدرى كهامكانش بود، وقتى كه شب مى شد نگاه مى كرد به آنچه كه از قوتش زياد مى آمد در ميانانبانى مى گذاشت ، وقتى فقراء بخواب مى رفتند بالاى سرشان مى گذاشت ، و ازمحل خارج مى شد و كمك هاى خود را به كسانى مى داد كه آبرومند بودند، و از مردمسئوال (در خواست كمك ) نمى كردند، و به آنان بدون آنكه خود را معرفى كنند كمك مىنمود، و آنها نيز امام عليه السلام را نمى شناختند و نمى دانستند كسى كه به آنان كمكمى كند كيست ؟ حتى اهلش غير از من از انفاقات او خبر نداشتند، آنگاه حضرت باقر عليهالسلام فرمود: و من نيز از خدمات و انفاقاتش مطلع نگشتم مگر اينكه ازفضل و ثواب اعطاء صدقه مخفيانه با خبر شدم .(202)
فضل و ثواب و حسن اين عمل برجسته اسلامى و اخلاقى را شيعه بايد از مولا و آقاىخويش حضرت سيد الساجدين عليه السلام بياموزد و بدينوسيله به داددل ضعفاء و مستمندان رسيدگى نموده و اگر بخواهد بهاقل اين خدمات اكتفا كند بايد زكات و حقوق واجب الهى را ازاموال خويش رد نمايد، تا بتواند حداقل رضايت مساكين و فقراء را جلب نمايد.
حق معلوم و ماعون هر جمعه و هر ماه پرداخت مى گردد.
اسلام تنها مكتبى است كه از امتيازات بزرگ اقتصادى و امدادى و اعانت به ضعفاءبرخوردار است و هيچ مكتب و مذهب ديگرى اين چنين به داد مستمندان و بيچارگان نمى رسند وتوجه ندارند، رئيس مذهب شيعه اثنى عشريه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام درتفسير آيات شريفه حق معلوم و ماعون چنين مى فرمايد:
و قال : الحق المعلوم ليس من الزكوة ، هو الشيى ء تخرجه من مالك ان شئتكل جمعة و ان شئت كل شهر و لكل ذى فضل فضلة .
حضرت فرمود: حق معلوم در قرآن از زكات نيست بلكه آن چيزى است كه شما ازمالتان در هر جمعه يا در هر ماه خارج مى كنيد كه براى هر يك داراىفضل و فضيلتى است ، (اشاره به اينست كه روز جمعه يااول هر ماه صدقه دادن فضيلت دارد كه در ساير ايام اين امتياز را ندارد). آنگاه حضرتعليه السلام امام اين آيه را تلاوت فرمود و استشهاد كرد.
و ان تخفوها و تؤ توها الفقراء فهو خيرلكم .
ثم قال : فهو ليس من الزكوة ، و الماعون ليس من الزكوة ، هو المعروف تصنعه ، والقرض تقرضه ، و متاع البيت تعيرع ، وصلة قرابتك ليس من الزكوة ، وقال الله عزوجل :
و الذين فى اموالهم حق معلوم ، فالحق المعلوم غير الزكوة و هو شى ء يفرضهالرجل على نفسه ، انه فى ماله و نفسه يحب ان يفرضه على قدر طاقته و وسعه .(203)
خداوند در مورد اخفاى صدقات مى فرمايد:
اگر صدقات خود را مخفيانه به فقراء بدهيد براى شما بهتر است .
حضرت امام صادق عليه السلام فرمود:
اين صدقات نيز زكات نيست و آيه شريفه الماعون هم زكات نيست بلكه هركار خيرى است كه شما انجام مى دهيد و هر قرضى هم كه مى دهيد خير است ، و عاريه دادناءمتعه خانه هم از معروف است ، صله ارحام و قربات نيز از معارف و خيرات است ، و اززكات نيست و خداوند مى فرمايد:
و آنهائيكه در اموالشان حق معلوم است .
پس حق معلوم غير از زكاتست ، حق معلوم چيزى است كه انسان وقتى اموالش بحدى برسد،بر خودش واجب مى گرداند كه اين خدمات را درمال و نفس خويش بقدر توان و وسعتش بطور شايسته انجام دهد.
اين امتيازات ، خدمات ، و معارف و نيكى ها پس از زكات مفروضه در اختصاص اسلام ،خاصه مذهب تشيع مى باشد، و در حقيقت اگر مسلمانان و شيعيان و آنها كه از امكانات مادىبيشترى برخوردار باشند، پس از اداء خمس و زكات ، حق معلوم و ماعون راعمل كنند هيچ فقير و مستمندى در اسلام و تشيع باقى نمى ماند، و در جميع خانواده ها هيچكم و كسرى بوجود نمى آيد، و همگان در رفاه قرار مى گيرند، چرا كه شيعيان از اسلامو پيشوايان خويش اين چنين دستور گرفته اند.
همسايه هايتان را از كمكهاى ماعون بهره مند سازيد:
حضرت امام صادق عليه السلام در حديث مناهى مى فرمايد:
و نهى رسول الله صلى الله عليه و آله ان يمنع احد الماعون جاره وقال من منع الماعون جاره ، منعه الله خيره يوم القيامة و وكله الى نفسه فما اءسوء حاله
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله امتش را نهى كرد از اينكه احدى همسايه اش را ازماعون ، منع نكند. (يعنى عاريه دادن و توجه مادى و فرهنگى و سياسى و هر خدمت ديگربه همسايه اش دريغ نكند. آنگاه حضرت فرمود:
اگر كسى همسايه اش را از ماعون بى بهره گرداند و منع كند، خداوند خيرشرا از او در قيامت باز مى دارد، و او را به نفس خويشمشغول مى سازد و به خودش واگذارش مى كند، و هر كس را كه خداوند بخودش واگذارد،پس چه بد حاليست براى او.
در دعا مى خوانيم : الهى لا تكلنى الى نفسى طرفة عين ابدا .
بار پروردگارا به يك چشم بر هم زدن مرا به نفس خودم وامگذار.
پس چگونه مى توان منع خير و واگذارى خيرات را در قيامت (آنجائى كه بيش از همه جانياز انسان به خير و رحمت اوست ) تاب آورد وتحمل نمايد.