بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اخلاق کارگزاران در کلام و پیام امام خمینی, بنیاد مستضعفان و جانبازان   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST-0 -
     30300001 -
     30300002 -
     30300003 -
     30300004 -
     30300005 -
     30300006 -
     30300007 -
     30300008 -
     30300009 -
     30300010 -
     30300011 -
     30300012 -
     30300013 -
     30300014 -
     30300015 -
     30300016 -
     30300017 -
     30300018 -
     30300019 -
     30300020 -
     30300021 -
     30300022 -
     30300023 -
     30300024 -
     30300025 -
     30300026 -
     30300027 -
     30300028 -
     30300029 -
     30300030 -
     30300031 -
     30300032 -
     30300033 -
     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     IStart -
     MainFehrest -
 

 

 
 

 

next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page

همانطورى كه براى يك كشور دزدهائى هست ، خيانتكارهائى هست ، جنايتكارهائى هست وبايد با پاسدارى جلو اين خيانت ها و جنايت ها را گرفت و بحمدالله پاسدارهاى اسلامىجلو مى گيرند، همين طور در خود انسان از اين جنود شيطانى زياد است كه انسان اگرپاسدارى نكند، انسان را به هلاكت مى رساند. اگر پاسدارهاى اسلامى ما پاسدارى ازخودشان هم بكنند كه در اين خدمتى كه هستند يك خدمت صادقانه ، يك خدمت عاشقانه براىاسلام و يك خدمتى كه مستقيم در راه اسلام باشد، اگر بكنند اينها پاسدارى را حقش راعمل كردند و اگر خداى نخواسته يك انحرافىحاصل بشود، يك تعدى از طرف آنهائى كه مى گويند ما پاسدار اسلام هستيم ، بهبرادرانشان بشود، حالائى كه قدرتمند هستند و قوى هستند و آزاد هستند، از اين قدرت وقوه و آزادى سوء استفاده كنند، به برادرهاى خودشان خداى نخواسته تعدى كنند، بهمنازل مردم تعدى خداى نخواسته بكنند، آنوقت نه اينكه يك آدم عادى اين كار را كرده است(آن آدم عادى هم مجرم است ) لكن يك جمعيتى است كه به اسم پاسدارهاى جمهورى اسلامىهستند و ملبس به لباس پاسداران جمهورى اسلامى هستند، اگر خداى نخواسته ازپاسدارهاى جنود اسلامى ، پاسدارهاى جمهورى اسلامى يك اشتباه و خطائىحاصل بشود، اين فرق دارد تا اينكه از يك آدم عادىحاصل شود، براى اينكه اينها خودشان را معرفى مى كنند كه ما جنود اسلام هستيم ، ماپاسدار اسلام هستيم و همه توقع از پاسدارهاى اسلام دارند كه روى خط مشق اسلام كنند،كارهايشان كارهاى اسلامى باشد. همانطورى كه در طبقه روحانيون كه آنها پاسدار اسلامو احكام اسلام هستند اگر خداى نخواسته يك ملبس به لباس ‍ روحانيون يك كار خلافبكند، اين فرق دارد با اشخاص عادى ، براى اينكه اينها پاسدار اسلام هستند، ملبس بهلباس روحانيت هستند، ملبس به لباس پاسدارى از قرآن و سنت هستند اگر خداىنخواسته از اينها يك وقت اشتباه ، خطائى حاصل بشود فرق دارد تا اينكه از يك آدم عادىحاصل بشود و لهذا شما جوان ها كه پاسدار جمهورى اسلامى هستيد و روحانيون كهپاسدار احكام اسلام و قرآن هستند وظيفه تان زياد است و شغلتان شريف .شغل شغل شريف براى اينكه پاسدارى از اسلام يكشغل بسيار شريف است و مسؤ وليتش هم زياد است . 485
همه بايد بر اساس موازين و حدود اسلامى رفتار كنند
بايد حفظ كنيم اين حدود و ثغور اسلامى را. فقط اين نباشد كه ما پاسدار هستيم ، ما همبگوئيم ما روحانى هستيم ، شما هم بگوئيد ما پاسدار و خداى نخواسته به وظايفى كهپاسداران و روحانيون بايد عمل بكنند ما يك وقت خداى نخواسته نكنيم . بايد همانطورىكه مدعى هستيم - ما - كه ما پاسدار هستيم و پاسدار جمهورى اسلام و پاسدار احكام اسلامهستيم ، بايد خودمان ابتداء مرزمان همان مرز اسلام باشد، راه مان همان راه مستقيم اسلامباشد تا اين ادعاى ما پيش خدا قبول بشود. اگر فرض بفرمائيد كه مردم هم مطلع نشوندكه ما برخلاف داريم عمل مى كنيم ، خدا كه مى داند، در محضر خداست . در پيشگاه خدا مانمى توانيم آنوقت ادعا كنيم كه ما پاسدار هستيم ، براى اينكه ما كه خودمان بر خلافموازين اسلام ، خداى نخواسته عمل بكنيم ، بعد بخواهيم ادعا كنيم كه ما نگهبان اسلام هستيم، كسى كه خودش بر خلاف اسلام عمل مى كند نمى تواند بگويد من نگهبان هستم ، يككسى كه خودش دزد است نمى تواند بگويد من نگهبان هستم . من پاسبان هستم . پاسبانوقتى دزد باشد، پاسبان نيست ، دزد است . پاسدار خداى نخواسته اگر برخلاف موازيناسلام باشد، پاسدار نيست ، اين يك آدمى است كه برخلاف اسلام است . 486
خلاف مسؤ ولين سبب دفن مكتب بزرگ ما مى شود
اسلام را امروز به دوش من و شما گذاشته اند كه اين را حفظش كنيم ، مسؤ وليتش به دوشمن و شماست ، به دوش اين ملت است اين را حفظش كنيد. شما پاسداران خدمت مى توانيدبكنيد به اين نهضت ، و خداى نخواسته مى توانيد كارى بكنيد كه اسلام از دست برود،شما پاسدارها اگر پاسدارى واقعا از اسلام مى كنيد پاسدارى از مملكت اسلامى مى خواهيدبكنيد، توجه كنيد به اينكه خودتان يك قدم خلاف برنداريد. اگر شمايى كه الانپاسدار اسلاميد از شما يك خلاف ببينند، مى گويند اسلام اينطورى است ، چنانچه اگر ازروحانيون يك چيزى ببينند، مى گويند اسلام اين است . بايد شماها وظايف پاسدارى ازاسلام ، پاسدارى از جمهورى اسلامى پاسدارى از مملكت اسلام ، شمائى كه الان به اينشغل بسيار شريف و لباس بسيار مبارك در آمديد، قدرش را بدانيد. اگر الان شما يكخلافى بكنيد، گردن شما نيست مى گذارند گردن جمهورى اسلامى ، مى گويند جمهورىاسلامى هم همين است ، آنوقت سازمان امنيت به ما ظلم مى كرد و حالا پاسداران اسلامى . مكتبما را، آن مكتب بزرگ ما را دفن مى كند. اگر در اين نهضت مكتب ما شكست بخورد، دفن مىشود و ديگر كسى نمى تواند بيرونش بياورد. كارى بكنيد كه شكست نخوريد، كارىبكنيد كه مكتبتان شكست نخورد. شما به وظايف انسانى و اسلامى خودتان رفتار كنيد و ماهم همين طور انشاء الله و همه گروه ها هم همين طور تا اينكه اين فتحى كه تا اينجارسانديم بتوانيم نگهش داريم تا به آخر برسانيم و بتوانيم ما عرضه كنيم به دنياكه ما يك چنين متاعى داريم ، اسلام يك چنين چيزى است . 487
اگر وظيفه خودمان را انجام ندهيم مكتبمان را متهم مى كنند
اگر بنا باشد كه حالايى كه يك پيروزى نصيب ملت ما شده است ، كميته ها تعدى بكنندخداى نخواسته ، پاسدارها تعدى بكنند خداى نخواسته ، روحانيون خلاف مسلك روحانيتعمل بكنند خداى نخواسته ، دولت خلاف دولت اسلامى رفتار كند خداى نخواسته ، ارتشخلاف ارتش اسلامى رفتار كند خداى نخواسته ، و همين طور، اگر يك چنين قصه اى پيشبيايد، در دنيا منعكس مى شود، آنهايى كه درصددند كه اين نهضت را آلوده كنند و اسلام را- دشمن دارد اسلام - آنها در خارج و در داخل منعكس كنند كهاعمال همان اعمال است مهره ها عوض شده آنوقت نصيرى بود حالا بصيرى ،عمل چه عملى است . اگر ما اعمالمان را موافق با آنكه جمهورى اسلامى اقتضا دارد منطبقنكنيم ، اگر ما كه پاسدار احكام و شما پاسدار اسلام (همه مان الحمدلله اميدوارم پاسدارباشيم ) اگر ما اعمالمان را مطابق با آن وظيفه پاسدارى نكنيم ، ما را متهم مى كنند بهاينكه ، (خودمان را متهم نمى كنند، آنها ديگر حالا كارى به شخص ندارند) مكتب ما را متهممى كنند به اينكه اين هم همان رژيم شاهنشاهى است ، افراد فرق كرده اند، اسمش فرقكرده ، آنوقت مى گفتند رژيم شاهنشاهى و حالا مى گويند جمهورى اسلامى ، آنوقت مىگفتند شاهنشاه حالا مى گويند يكى ديگر، اما معنا همان معناست ، محتوا همان محتواست ،اشكالات هم همان اشكالات است و تعديات همان تعديات است . اگر يك كارى بكنيد، زيادش‍ مى كنند، اگر كسى يك تعدى بكند، نمى گويند اين كرده ، مى گويند پاسدارهاى اسلاماينطور، از اينجا هم برش مى دارند و مى گذارند روى اسلام و مى گويند اسلام اين است ،آن اسلامى كه اينها فرياد مى كردند ما اسلام مى خواهيم ، ما رژيم شاهنشاهى نمى خواهيم ،ما رژيم اسلام را مى خواهيم ، اين هم اسلامشان . اينطور براى ما مى گويند. 488
همه ما بايد با خلاف ديگران مقابله كنيم
امروز اسلام به شما محتاج است ، قرآن كريم محتاج به شماست ، خودتان را اصلاح كنيد.شما هم خودتان را اصلاح كنيد، اين طبقه هم خودش را اصلاح كند. اگر هر كس يك جايىفرض كنيد يك صورت روحانى به خودش داد و چهار تا از اين تفنگدارها را دور خودشجمع كرد و شروع كرد خلاف آن چيزى كه وظيفه روحانى استعمل بكند، اسلام را باد داده ، امروز نمى گويند زيد اين كار را كرده مى گويند جمهورىاسلامى اين است ، منعكس مى كنند اين جمهورى اسلامى است . وظيفه سنگين ، مسؤ وليت سنگينو همه تان مسؤ ول خواهيد بود. اگر يكى تان يك كارى بكند ديگرى ساكت باشد او هممسؤ ول است . اگر يكى يك خلاف كرد، همه بايد برويد دنبالش كه آقا چرا. لازم نيستكه كتك كارى بكنيد، مواخذه كنيد. اگر يك نفر خلاف كرد، 20 نفر از شماها رفت گفت نكناين كار صحيح نيست ، تحت تاثير واقع مى شود. اگر يك معمم ، يك صورت معمم ، يككار خلاف كرد، از اطراف ، معممين هجوم به آن آوردند كه چرا اين كار را مى كند، ديگراگر من دخالتى كردم همه تان هجوم آورديد كه چرا اين كار را مى كنى من سر جايم مىنشينم . همه تان مسؤ وليد همه مان مسؤ وليم ، امروز مسؤ وليت بزرگ است براى ما، مانصف راه هستيم و من خوف اين را دارم كه قضيه ما قضيه هيتلر بشود. 489
دشمنان از لغزشهاى ما حداكثر استفاده را مى كنند
من از شما برادرها و جوان هاى برومند كه امروز عضو قواى انتظامى اسلام شده ايد، تشكرمى كنم و اميدوارم اين خدمت هائى كه مى كنيد مورد نظر خداى تبارك و تعالى باشد و درساختن ايران به طورى كه دلخواه اسلام است موفق باشيد. اگر در دوره طاغوتى كارىمى كرديد ضررش به اسلام نبود براى اينكه در دوره طاغوتعمل مى شد، اما امروز كه در رژيم اسلامى هستيم و شما هم قواى اسلامى هستيد، كلانترىاسلامى هستيد، اگر خداى نخواسته يك لغزش براى ما و براى شما پيدا بشود به حسابجمهورى اسلامى ثبت مى شود و آنها كه با اين نهضت مخالفنددنبال اين هستند كه از ما و از شما و از جوان هاى ما يك لغزشى ببينند، لغزش را پاىجمهورى اسلامى حساب مى كنند و با هياهو و بوق و كرنا راجع به جمهورى اسلامىكارشكنى مى كنند. بنابراين وظيفه ما امروز بسيار سنگين است وظيفه اين است كه همه باهم متحد و متفق بدون تحميل بر ملت و حكمفرمائى و بدون كارشكنى بايد با هم برادر واراين راهى را كه تا اينجا آمده ايم انشاءالله به آخر برسانيم . من به شما برادرها مژدهمى دهم كه اگر چنانچه برسيم به آنجائى كه محتواى اسلام در همه جاى اين مملكت پيادهبشود يك حالت اطمينان براى ملت و كشور حاصل مى شود كه سرآمد همه خوبى هاست.انسان اگر چنانچه همه خوشى ها را داشته باشد لكنحال اطمينان نداشته باشد و متزلزل باشد، تمام آن خوشى ها تلخ مى شود. شما فرضكنيد كه در يك كشتى نشسته ايد و همه اسباب خوشى براى شما مهياست ، يك وقت كشتىمتزلزل بشود و احتمال غرق باشد ديگر هيچ خوشى براى شما ندارد همه اش تلخ مىشود يك مملكت اگر چنانچه متزلزل باشد، باز خوف اين باشد كه ما گرفتار آمريكابشويم ، خوف اين باشد كه ما گرفتار ساير ابر قدرت ها بشويم ، طمانينه نباشد،استقلال روحى نباشد، پاى خود قيام نكنيم ، اين خوشى ها ديگر لذتى ندارد و اگرچنانچه ما مطمئن باشيم كه مستقل هستيم و آقا بالا سر نداريم و خوف اينكه آنها به ما هجومكنند يا كارشكنى در كارهائى بكنند نداشته باشيم ، اين طمانينه روحى بهترين چيزىاست كه براى انسان هست . 490
مخالفان ما، اشتباهات را به حساب اسلام مى گذارند
امروز كه جمهورى اسلامى است و همه جناح ها در زير پرچم اسلاممشغول انجام وظيفه هستند اگر خداى نخواسته يك مطلبى برخلاف مقاصد اسلامى واقعبشود، اين نه اينكه ضرر به همان كسى كه اين كار را انجام مى دهد مى خورد، اين ضرربه مثلا اگر در پاسبان ها اينطور، پاسدار اينطور باشد اين ضرر بهاصل پاسدارهاى جمهورى اسلامى مى خورد، از آنجا هم يك قدم بالاتر مى رود، بهجمهورى اسلامى لطمه وارد مى شود، از آنجا هم آنهائى كه با اسلام مخالفند مى گويندكه اين رژيم همان رژيم است ، به مردم مى گويند ديديد، خوب از دست يك ظلمى شما رهاشديد به دست يك ظلم ديگر يا ظالم ديگر مبتلا شديد اين در آن زمان اگر هر چه براىمان واقع مى شد، بر ما واقع مى شد، بر اسلام واقع نمى شد، اسلام از آن نتيجه هم مىبرد، لكن امروز كه جمهورى اسلامى است و به اسم اسلام هر كسمشغول كارى هست ، اگر چنانچه يك خطائى واقع بشود، يك اشتباهى واقع بشود يا خداىنخواسته يك عمدى پيدا بشود، امروز پاى اسلام حساب مى شود، آنها هم كه بخواهندفضولى كنند و قلم هاى مسمومى كه در داخل و خارج الانمشغول توطئه هستند و مى بينند كه منابع خودشان و اربابانشان از دست رفته و بايد يكفكرى بكنند كه اوضاع را منقلب كنند، آنها مشغول اين هستند كه يك چيزى ببينند آن رااضافه كنند و آنقدر كه مى توانند باد بزنند به آن تا اين نهضت را لكه داركنند. 491
خلاف ما سبب شكست مكتب مى شود
ما تاريخ اسلام پيشمان است و مى بينيم كه پيغمبر اكرم در بعضى از جنگ ها شكست خورد،در مكه هم كه بوده است دائما در انزوا بود، بدون اينكه بتواند يك كارى انجام بدهد.گاهى حبس بوده است توى آن غار، خوب حبس بود آنجا، مدينه هم كه تشريف آوردند،البته نهضت را پيش بردند، لكن در بعضى از جنگ ها شكست خورد.
حضرت امير سلام الله عليه هم در جنگ با معاويه شكست خورد، يعنى شكستى از لشكرخودش ، از آن اشخاص نادان مقدس ماب شكست خورد حضرت سيدالشهدا هم شكست خورد اماپيروزى نهائى را داشتند، مكتبشان شكست نخورد با كشته دادن ، دشمنشان را عقب زدند،بساط معاويه را كه مى خواست اسلام را به صورت يك امپراطورى درآورد، برگرداندبه زمان جاهليت و آن اوضاع جاهليت ، شكستش دادند. يزيد و اتباع يزيد دفن شدند تاابد، و لعن مردم بر آنهاست تا ابد، لعن خدا هم بر آنهاست و آنها خودشان محفوظ بودند.ما هم اگر چنانچه اينطور شكست بخوريم ، افتخارى است برايمان و اشكالى هم برايماننيست كه همانطورى كه مجاهدين صدر اسلام شكست مى خوردند، ما هم شكست بخوريم ، ايننهضتمان پيش مى رود و آبروى اسلام محفوظ مى ماند، تا آخر هم محفوظ مى ماند. و اما اگرحالا كه مدعى اين هستيم كه انقلاب اسلامى است و جمهورى اسلامى است وامثال ذلك و ما در اين جمهورى اسلامى شكست بخوريم به عنوان ، يعنى شكست مكتب ، يعنىگفته شود كه رژيم طاغوتى عوض شده يك رژيم طاغوتى ديگر آمده است كه دشمن هاىما هم همچو نيست كه اكتفا كنند به اينكه مثلا فلان كميته خلاف كرده ، فلان دادگاه خلافكرده ، اين را مى آورند. روى اينكه آخوندها اينجوريند، به اين هم اكتفا نمى كنند كهروحانيين اينجوريند، اين ها با اسلام مخالفند، مى گويند اسلام هم همان بود، اسلام همهمان مثل رژيمهاى ديگر است ، اينطور نيست كه اگر من شكست بخورم ، شما شكستبخوريد، بيايند بگويند زيد شكست خورده ، يا اگر من خلاف بكنم ، بيايند، بگويندخلاف كرده ، اينجور نيست . از فرد به نوع و از نوع بهاصل مقصد مى كشانند دشمن اصل اسلامند و قلم ها هم براىاصل اسلام به كار مى رود. 492
بازى با اساس اسلام گناهى است نابخشودنى
و ما را مى خواهند كه در داخل خودمان پوك كنند و منهدم كنند ازداخل خودمان . اگر هم همين قدر بود كه ما از بين مى رفتيم لكن مكتبمان محفوظ مى ماند،اشكال نداشت ، لكن آنها مقصدشان اين است كه مكتب را بهش صدمه بزنند. و اين يك مسؤوليت بزرگى ، جانفرسائى براى ما آمده است ، يك مسؤ وليتى است كه اگر خداىنخواسته تقصير بكنيم در اين قضايا، اگر چنانچه ما بخواهيم براى - مثلا فرض كنيد -فلان امام جماعت بخواهد براى رواج بازار خودش يك كارى انجام بدهد، در كميته عمدا يككسى كارى انجام بدهد، به طورى كه دست دشمن هاى ، قلم هاى مسمومشان كه هست بهانهپيدا بكنند و حمله كنند به آن چيزى كه اساس است و آن عبارت از اسلام است ، ما يك گناهىمرتكب شديم كه بخشودنى نيست ، گناهى بخشودنى است - بخشودنى هست - پيش خدا كهصدمه اش به خود آدم برسد، خود آدم آلوده بشود - يا افرادى فرض كنيد - اما آنى كهبا اساس اسلام برخورد بكند و بازى با اساس ‍ اسلام - با اساس اسلام - باشد، اينمطلبى نيست كه به ما ببخشند و اين ننگى براى ما، براى جامعه روحانيت در تاريخ پيداخواهد شد كه تا آخر جبران نمى تواند شود. 493
تكليف علما در اين زمان از همه زمانها بيشتر است
تكليف اهل علم در اين زمان از همه زمان هائى كه براهل علم گذشته بيشتر است ، از صدر اسلام تا حالا براىاهل علم اينطور صحنه پيش نيامده . آن روزى كه حضرت امير سلام الله عليه در جنگ خيبربود كه پيغمبر اكرم مى فرمايد كه اسلام تمامش با كفر تمام مقابله كرده ، آن روز براىحضرت امير صحنه اى پيش آمده بود و مسؤ وليتى پيش آمده بود كه اگر چنانچه خداىنخواسته به فرض محال سستى مى شد، تا آخر، ابد، بخشودنى نبود، لكن او كهاهل سستى نبود، او پيش مى برد. او يك ضربتشافضل از عبادت ثقلين شد در آن روز. امروز هم ما مواجهيم ، آنطورى كه در اين برهه اززمان كه هستيم ، اسلام مقابل با تمام كفر است . نه من و شما مقابليم ، من و شما مطرحنيستيم ، نه ملت ايران ، اين هم مطرح نيست ، اسلام الان مطرح است ، يعنى مقابله بين اسلامو كفر، و در اين مقابله مابين اسلام و كفر همه ملت مسؤ ولند، همه مسؤ ولند. لكن روحانيتبيشتر مسؤ ول است . براى اينكه پاسداران درجهاول روحانيين اند، اينها بيشتر مسؤ ول از ديگران مى شود گفت كه سنخ ، صنف مثلا كاسب ،صنف كذا، اينها مثلا اكثرا قاصرند، چطور، اما دراهل علم اين كم است ، قصور كم است ، مسؤ وليت هم زياد بايد فكر بكنيد. اين مسؤ وليتىكه الان به عهده همه ما هست ، چطور ما از زير بار مسؤ وليت بيرون برويم نه شماآقايان اروميه و نه آقايان آذربايجان و آقايان تهران و قم ، همه علماء ايران ، اين باربه دوش همه است ، همه ملت است . سنگينى اش بيشتر به دوش علما است ، بايد علما فكربكنند، بايد محاسبه بكنند خودشان را. يكى از چيزهائى كه درمنازل سير است ، محاسبه است كه انسان آنوقتى كه محاسبه شده است بين خودش و خدا،خودش را به حساب بكشد، محاسبه كند خودش را كه من در اين راهى كه دارم مى روم چهكردم امروز، من چه كردم ؟ محاسبه كنيد خودتان را، هم محاسبه كنيم همه خودمان را و همهملت ، همه مسلمان ها و در راس ، علما، آنقدر مسؤ وليتى كه به عهده آقاياناهل علم است ، به عهده ديگران نيست ، آنقدر آنها، اگر چنانچه خداى نخواسته يك راهىبروند كه راه خدا نباشد، چهره اسلام به دست آنها جور ديگر مى شود، كارى بكنيد كهبه عهده ما يك همچو مسؤ وليتى كه هست ، بتوانيم به آخر برسانيم . 494
لغزش علما، اسلام را در خطر مى اندازد
از خدا بخواهيد كه ماها از لغزش دور باشيم . خودتان براى خودتان ، براى همه ملت ،ملت بخواهد براى خودش و براى علما دعا كنند كه اين طبقه لغزش پيدا نكنند كه بهلغزش آنها اسلام در خطر است . همه ما مكلفيم ، همه مسؤ وليم و كلكم راع و كلكممسوول اين براى همه است ، لكن به عهده شما بيشتر است . شماها بايد بيشتر رعايتبكنيد. بيشتر در اين پستى كه هستيد كه مسند اسلام است ، بيشتر مراعات بكنيد. بيشترمردم را مراعات كنيد، جامعه را بيشتر تربيت كنيد و همه مسؤ وليم و همه مسؤ وليد و هركس سعه نفوذش بيشتر است ، مسؤ وليتش بيشتر است . از خدا بخواهيد كه ما بتوانيم وخودتان بتوانيد و ملت بتواند از اين مسؤ وليت بزرگى كه به عهده اش هست ،لااقل پيش خدا آبرومند باشد. ما رفتنى هستيم ، آقا اين يك مساءله واضحى است ، همه مانخواهيم رفت ، همه مان در رحيل هستيم ، توى راهيم همه . از من نزديك است ، شما جوانيد يكقدرى عقب تر، آن هم معلوم نيست ، مرگ هم معلوم نيست كه براى پير و جوان فرقىبگذارد، يك آمد معينى است ، همه رفتنى هستيم ، كوشش كنيد كه آن وقت كه ملك موت مى آيدو مشاهده مى كنيد او را، آن با شما به يك صورت رحمانيتعمل كند، شما را كه مى برد به يك صورت خوب ببرد. كوشش كنيد كه آنجا كه بابرحمت است بسته نشود و باب غضب باز بشود، از خدا بخواهيد كه بشود اينطور، و اگرچنانچه ما در اين قدم كه حساس ترين قدم است در اسلام و براى همه و براى روحانيت وبراى همه متفكرها و براى همه ملت ، در اين موقعى كه حساس ترين مواقع است بين تان ،ايجاد اختلاف بين تان نكنيد، دسته بندى نكنيد، هر كسى براى خودش نكشد. خدا هست ،غفلت نكنيد از او، خدا حاضر است ، همه ما تحت مراقبت هستيم والله من ورائهممحيط 495 مراقب است . آن خطرات قلب شما در مراقبت حق تعالى است ، آن لحظاتچشم شما در مراقبت حق تعالى است ، آن حركات زبان شما در محضر حق و در مراقبت اوست ،توجه داشته باشيد كه اين دنيا رفتنى است و حساب شما با كسى است كه همه چيزشانتحت مراقبت بوده است . 496
كارى كنيد كه اسلام عزيز و نورانى به دست ماها مشوه نشود
قضيه ، قضيه معصيت انسان و قضيه اينكه من بنده خدا هستم و بنده خدا معصيت كار مى شودو اين كذا، قضيه ، قضيه محاسبه بين شما و خدا تنهائى ، قضيه ، قضيه اين است كهامروز غير زمان طاغوت است ، زمان طاغوت اگر يك شخصى ، ملائى يك كار خلاف مى كرد،مى گفتند اين طاغوتى هست و اين مثلا آخرش مى گفتند ساواكى هست ، نمى آمدند سراغاينكه بگويند اين حرفى كه آخوندها از اول داد مى كردند و مردم را هم وادار مى كردند بهداد كردن ، اين حرف دروغ درآمد، اين نمى گفتند به آنها، آخوندها آن وقت مظلوم بودند.چهره مظلوم چهره محبوب است ، شما در آن رژيم هر چه مظلومتر مى شديد محبوبتر مىشديد، هر كه مظلومتر بود محبوبتر بود. چهره امروز، چهره مظلوميت نيست تا محبوببشويد، چهره اين است كه وقتى كه كار در اينها درآمد، اينها هم همانند. شما را به صورتديگر درمى آورند، آنها هم كه فرض كنيد كه در اين كارى كه من مى كنم يا شما مى كنيد،دخالت ندارند، آنها را هم پهلوى شما مى گذارند با يك چوب مى زنند. پس ما مسؤ وليتاسلام را داريم ، مسؤ وليت مسلمان ها را هم داريم ، مسؤ وليت روحانيت را هم داريم ، همه چيزرا داريم ، همه چيز را داريم ، همه مسؤ ول و هر كس سعه نفوذش بيشتر، مسؤ وليتشبيشتر. كارى بكنيد كه آن اسلام عزيز كه امروز دست شماست ، با يك صورت خوبىتحويل بدهيد به اعقابتان ، يك صورت مشوه درست نكنيد كه بگويند همين بود. اسلامنورانى است ، با دست ماها مشوه مى شود. 497
شكست امروز نهضت به واسطه كجروى ماها، شكست براى هميشه است
و امروز روزى است كه اگر خداى نخواسته ما در اين نهضت شكست بخوريم ، شكستخورديم تا آخر. يك وقت بود كه ما هى مى گفتيم كه طاغوت هست ، انشاءالله حكومت اسلامىبشود، انشاءالله آن درست مى شود، همه حرفمان اين بود، ملت هم فرياد كردند كه مااسلام را مى خواهيم .
اگر خداى نخواسته حالا يكى اينطور شده ، به واسطه كجروى ماها، كجروى طوائفمختلف ، كجروى احزاب ، بعضى از احزاب ، اگر خداى نخواسته از باطن ما را تهى كنند وما را به جان هم بريزند و مهم اين نيست ، مهم اينست كه با به جان هم ريختن ، صورتاسلام را يك جور ديگر جلوه بدهند به دنيا، بگويند سروكار آنها با دنياست . قلم آنهادستشان هست ، همه چيزهاى گروهى ، رسانه هاى گروهى دست آنهاست ، ماها يك ملتضعيفى هستيم ، و جز يك حربه كه ايمان بود، نداشتيم . همه تبليغاتمال آنهاست ، ما راه تبليغى نداريم ، كارى ما نكنيم در همه تبليغاتشان و همه جاى دنيابگويند كه اسلام اينطورى بود كه در ايران بود.
شما ملاحظه مى كنيد در بعضى از اين ممالك كه اسم اسلامى رويش هست ، الان هم در همه جامى گويند كه اسلام اين است كه در اينجاست ، خوب ، اين يك چيز، مائى كه ادعا داريم وادعا مى كنيم همه مان - و صحيح هم هست ادعامان - كه اسلام آن نيست كه آنها مى گويند،اسلام يك اسلامى است كه حكومتش يك حكومت خاص است ، رژيمش يك رژيمى است غير همهرژيم هاى دنيا، عدل و انصاف هست در آن ، حكومت خداست مائى كه اين حرف را مى زنيم - وصحيح هم هست حرفمان - اگر گفتارمان با اعمالمان مخالف باشد، مگر منافق چيست ؟ يكدسته از منافقين در صدر اسلام بودند كه گفتارشان با واقعشان مخالف بود، راجع بهاصل اسلام مى آمدند مى گفتند ما مسلمانيم و نبودند. 498
كارى كنيد كه اسلام از ما گله مند نباشد
ما ادعا مى كنيم كه ما روحانيون مى گذاريم ، مااول بايد از خودمان مايه بگذاريم . بيخود هى نگوئيم ما خوبيم و ديگران بد، مائى كهدعوى اين را داريم كه ما هستيم كه اسلام را مى خواهيم ترويج كنيم ، اسلام را مى خواهيمتقويت كنيم ، علاقه به اسلام داريم ، احكام اسلام پيش ماست . ما، بايد احكام اسلام راپخش بكنيم . مائى كه اين مسائل را داريم مى گوئيم و خودمان هم به صورت يك نفر آدمىكه به اسلام به همه معنا ايمان آورده است و قبول دارد همه چيزش را و يك آدم متقى صالحكذاست ، اگر خداى نخواسته در باطن برخلاف اين باشيم ، منافق نيستيم ؟ همانابوسفيان منافق است ؟ من و شما هم منافقيم ، آن ايمانش را عرضه مى كرد و نداشت ، شماهم كمال ايمانتان را عرضه مى داريد بله ، مسلمان هستيد، اما منافقيد، اين مسلمان منافق درجهات ديگر. اينها هيچ كدام مهم نيست ، مهم اين است كه اسلام دست ما آمده است ، امانت خداست .دست ما آمده است ، اين امانت را بايد به آنطورى كه هست بدهيم به اعقابمان ، عرضه كنيماين اسلام را به آنطورى كه واقع اسلام است به دنيا، و خودمان جورى نكنيم كه اين اسلامرا يك طور ديگر نمايشش بدهيم به غير، آنطورى كه هست نمايشش بدهيم . اين ديگر فرقنمى كند بين آن بچه طلبه و طلبه نارسى كه تازه تو مدرسه رفته است و شما آقايانكه از علما هستيد و در مساجد هستيد با سايرين ، هيچ فرقى مابين آنها نيست ، منتها شماآقايان كه بزرگتر و بالاتر هستيد، مسؤ وليت تان بيشتر استامثال من طلبه است ، اما همه مسؤ ولند، مسؤ وليت كم و زياد دارد، به حسب اختلاف نفوس ،اختلاف سعه كلمه ، كارى بكنيد كه اسلام از ما گله مند نباشد، قرآن كريم از ما گله مندنباشد، كه آقايان كه شما خودتان را مى گفتيد كه ما مروج قرآن هستيم ، مبين احكام قرآنهستيم ، چرا خودتان يك كارى داريد مى كنيد يا كرديد كه اسلام يك جور ديگر جلوه كندپيش ‍ مردم . 499
امروز مسند و مسؤ وليت ما خيلى خطرناك است
خيلى مواظب باشيد، اين مسند خطرناك است ، اين عمامه خطرناك است ، اين محاسن خطرناكاست خودتان را از اين خطرها نجات بدهيد، حفظ كنيد خودتان را، اينمال ما، همه همين طور، فرق ندارد، اسلام مال اهل علم نيست ، اسلاممال همه است ، اين امانتى است كه خدا به همه داده است . شما هم اگر چنانچه فرض كنيدپاسداريد و در يك جائى به اسم پاسدارى اسلام ، پاسدارى شديد، شما حالا پاسدارطاغوت نيستيد، پاسدار اسلام هستيد، اگر چنانچه پاسدار اسلام هم يك كارى بكند كهبگويند اينها هم مثل سابق ، در بين همين مردم ضعيف الايمان هست كه مى گويند كه ايكاشنشده بود براى اينكه ما حالا از دست بعضى از مامورين بيشتر برايمان بد مى گذرد ازسابق ، ولو درست نمى گويند لكن خوب ، گفته مى شود، آنها هم كه شيطانند تزريقمى كنند به آنها يك همچو مسائلى .
اين يك مساءله اى نيست كه مربوط به من و آقا و آقا باشد، اين يك مساءله اى است مربوطبه ملت است ، يك ملتى كه اسلام را راى به او داده ، گفته است ، راى داده ملت بهجمهورى اسلامى ، يعنى قبول كرده است كه بايد ما نظاممان نظام اسلام باشد، آنوقتاينكه قبول كرده است كه نظامش بايد نظام اسلامى باشد، پاسدار است ، برخلاف نظاماسلام عمل مى كند، كاسب است برخلاف نظام اسلامعمل مى كند. نظام مال همه است ، نظام يك چيزى است كه همه ملت در تحت پوشش نظم بايدباشد. بازارى يك كارى مى كند كه برخلاف آن نظامى است كه اسلام قرار داده است وهكذا، ادعا كرديد كه ما اسلام را قبول كرديم رژيممان حالا رژيم اسلامى است ، از طاغوتمنتقل شديم به الله ، از حكومت شيطان بيرون آمديم تحت حكومت رحمان رفتيم ، ما كه اينادعامان است همه ملت راى به اين دادند، اگر كارهاى زمان طاغوت را اعاده كنند، اينها در اينادعا منافق بودند. 500
بايد از حالت شيطانى به حالت رحمانىمتحول شويم
كارها را بايد عوض كرد، بايد تحول پيدا كرد، بايد همه ملتمتحول بشود. اين نباشد كه ما متحول ، انقلاب چيز كرديم ، از طاغوت بيرون ، بايدانقلاب باطنى بكنيم ، بايد نفوسمان هم منقلب بشود، اگر تا حالا در تحت سلطه شيطانو طاغوت بوده است ، متحول بشويم و بيرون برويم از اين پوشش شيطانى به پوششرحمانى . آن به اين است كه ما مطابق نظام اسلامعمل كنيم . رباخوارى مخالف با نظام اسلام است ، جنگ با خداست به حسب قرآن فاذنوابحرب من الله 501 بيائيد به جنگ خدا، اينها به جنگ خدا رفتند.
اگر بازار مسلمان ها همان بازار زمان طاغوت باشد، نمى تواند بگويد كه من رژيماسلامى را قبول كردم ، نخير، شما در تحت رژيم شيطان هستيد و طاغوت هستيد باز و هكذاهمه قشرها. يك مساءله اى است مال همه قشرها و مااول براى خودمان قبول مى كنيم مساءله را و بعد هم براى همه تان . مسؤول اول خود ما هستيم و بعد هم همه شما فكر اسلام باشيد كه اين مساءله را نگذاريد صدمهبخورد، از دست ما صدمه بخورد. از دست دشمن ها مى خورد، اگر دولت ها با هم باشندآسيب نمى توانند بزنند، آسيب نمى توانند بزنند، اما اگر چنانچه ماها از دست به جانهم بيفتيم ، با هم مختلف باشيم ، ماها بخواهيم هر كدامى يك كارى را انجام بدهيم ، از نظماسلامى بيرون برويم ، از تحت فرمان حكومت اسلامى بيرون برويم ، از فرمان خدابيرون برويم آسيب مى بينيم ، از باطن ما را از هممنفصل مى كنند و آسيب پذير مى كنند، و الان تمام افكار، افكار آنهائى كه مى خوردندمال اين ملت را، متوجه اين معنا است . 502
كارى كنيد كه ايران سربلند باشد
ولى آن چيزى كه بايد من عرض كنم به شما آقايان كه سران اين جمعيت هستيد، اين استكه كارى بكنيد كه اين نهضت لكه دار نشود. شما الان جزء جنود الهى هستيد، جندالله شماهستيد، شما لشكر خدائيد، كسى كه لشكر خداست اگر خداى نخواسته يك كارى بكند كهمرضى خدا نباشد و آنوقت يك جورى باشد كه گفته بشود كه خوب ، اينها هممثل سابق ، اينها حالا دستشان رسيده به يك چيزى اينها هم زور مى گويند به مردم ، اينهاهم اذيت مى كنند مردم را، اينها هم مثلا مال مردم را خداى نخواسته برمى دارند، اينطورنباشد. به جوان هايتان سفارش كنيد، از قول من سلام به همه برسانيد، سفارش كنيد كهشما جوان ها جند خدا هستيد، شما دست خدا هستيد، شماها كارى بكنيد كه ايران سربلندباشد در دنيا، ما پيش خدا سربلند باشيم ، خود شما پيش خدا آبرومند باشيد. يك وقتىكارى نشود كه ملت ها، ديگران ما را تعيب 503 كنند به اينكه شما دستتان نمىرسيد، حالا كه دستتان رسيد شما هم همان هستيد. بفهمانيد به آنها كه نه ، ما براى دنياپا نشديم راه بيفتيم وگرنه معقول نيست كه آدم جانش را بدهد براى دنيا. كسى كه دنيا رامى خواهد جانش را مى خواهد حفظ كند تا دنيا را ببلعد، شمائى كه جانتان را در معرض خطرقرار داديد اگر يك وقتى در بين تان يك جوانى ، يك جاهلى پيدا شد كه يك كارى انجامداد خلاف موازين ، خودتان جلويش را بگيريد، نصيحت شان كنيد، نگذاريد يك طورى بشودكه در دنيا منعكس بشود كه ايران وقتى كه به نوا رسيدند خودشان ريختند و چه كردندو چه كردند. من اميدوارم كه خداوند مويد شما باشد، خداوند پشتيبان شما باشد با قدرتجلو برويد،اتكالتان به يك مبداء قدرتى است كه هيچ قدرتى درمقابل او چيزى نيست ، با همان قدرت جلو برويد و شما پيروزيد بحمدالله . 504
حفظ حيثيت نظام به شماها بسته است
لكن مساءله اى كه بايد من عرض كنم و كرارا هم عرض كرده ام ، اين است كه اين انقلاب دراول كه واقع شد به طور سرعت و به طور غير مترقب ، يكدفعهمثل يك جامى كه بتركد يك دفعه هجوم كرد و قدرت هاى بزرگ را از بين برد. لكن بعد ازاينكه اين پيروزى حاصل شد، كم كم يك سستى هاى مختصرى ، يك چيزهاى كمى در همه جا،هم در كميته ها و هم در دادگاه ها و هم در پاسداران و هم در قشرهاى ديگر يك كمبودهائىپيدا شد. من بايد به شما آقايان و همه ملت ايران خصوصا آنهائى كهمشغول فعاليت هائى براى نهضت و انقلاب هستند عرض كنم كه همانطور كه پيروزىانقلاب مرهون شماهاست ، حفظ حيثيت انقلاب هم بسته به شماهاست . انقلاب ، يك دفعهانقلاب ملى است ، نه اسلامى ، يك انقلاب حزبى است ، نه اسلامى ، آن يك وضعى دارد،يك وقت مثل انقلاب ايران كه يك انقلاب اسلامى است و همه ديديم و ديديد كه جز فريادالله اكبر و اينكه ما جمهورى اسلامى مى خواهيم ، هيچ صداى ديگرى نبود. تمام ملت درسرتاسر كشور فرياد مى زدند كه (جمهورى اسلامى )، (نه شرقى ، نه غربى ،جمهورى اسلامى ). اين يك مساءله اسلامى است و ملت ما عاشق اسلام بود كه در همه اطرافبا دست تهى سينه هاى خودشان را سپر كردند، جوان هاى خودشان را بردند در ميدان ، زنها و مردها رفتند و مبارزه كردند و پيروز شدند. اين قدرت اسلام بود والا نه حزبى مىتوانست اين كار را بكند و نه مليتى مى توانست اين كار را بكند. و اگر ملاحظه كنيد،جنبش هاى ملى و جنبش هاى حزبى ، هيچ وقت اينطور نبوده است كه تمام ملت ، بچه ، بزرگ، زن ، مرد همه يكصدا دنبالش باشند، اين قدرت اسلام بود كه همه را با هم همصدا كرد وهمه را با هم بسيج كرد براى اينكه پيروز بشود و پيروز شد. ملت ما اسلام را مى خواهدو نه چيز ديگرى را. اگر مليت را مى خواهد، در پناه اسلام مى خواهد.خيال مى كنند كه اگر يكصد نفر، دويست نفر، پانصد نفر را دور خودشان جمع كردند ويك عده هم نشريات براى خودشان درست كردند، اينها مى توانند يك كارى درمقابل ملت بكنند. ملت اسلام را مى خواهد و اسلام و ملت ، روحانيت را به رسميت شناخته استو مى خواهد. 505
امروز آبروى نهضت بسته به كسانى است كه در خدمت انقلابند
الان حفظ - اين - آبروى اين نهضت بسته به روحانيت است و بسته به پاسداران كهپاسدار اين نهضت هستند و دادگاه ها و همه نهادهائى كه در خدمت اين نهضت هستند، در خدمتاين انقلاب هستند. اسلام الان نظر دوخته است به ايران ، ببيند كه اينها با اسلام چه مىكنند، آيا وفادار هستند به اسلام و روى مصالح اسلامى كار مى كنند. چه در دادگاه ها، چهدر كميته ها و چه در پاسداران انقلاب و چه در قواى انتظامى ديگر و چه در شورا و چه درهر جا، در همه ادارات ، اسلام الان متوجه اين است و نظر به اين دارد كه اينها چه مى كنند.اينها با قدرت اسلام پيروز شدند، امروز كه پيروز هستند با اسلام چه مى خواهند بكنند؟آيا در خط اسلام هستند و اسلام را مى خواهند پيش ببرند و احكام اسلام را در ايران جارىكنند و انشاء الله در جاهاى ديگر هم اين احكام محقق بشود و نهضت صادر بشود و يا اينكهخداى نخواسته يك راه ديگرى را پيش دارند؟ امروز، همه ما، همه شما، همه ملت ، همه قشرهاو خصوصا قشرهائى كه در خدمت انقلاب هستند ومشغول فعاليت هستند، مسؤ وليت بزرگ دارند مسؤ وليت حفظ انقلاب اسلامى و حفظ آبروىاسلام و آبروى انقلاب اسلامى . اگر خداى نخواسته در قشر روحانى ، چه آنهايى كه دركميته ها هستند و چه آنهائى كه در مدارس ‍ هستند و چه آنهائى كه در شهرستان ها هستند،اگر خداى نخواسته يك كار اشتباهى واقع بشود، اين اينطور نيست كه بگويند فلان فرداين كار را كرده است ، به جامعه روحانيت نسبت مى دهند مى گويند آخوندهااينطورند. 506
امروز همه مسؤ ولند كه آبروى اسلام را حفظ كنند
اينهايى كه غرض دارند، اينهايى كه مى خواهند روحانيت را بشكنند واصل هدفشان اسلام است و مى خواهند اسلام را بشكنند و چون اينها را قشرى مى دانند كهخدمتگزار اسلام هستند و اينها نگهدار اسلام هستند به اينها حمله مى كنند. اگر يك بهانه اىروحانيت دست اينها بدهد، اسباب اين شود كه يك مطلب كوچك را بزرگ بكنند، آن هم اگراز يك نفر صادر شده باشد، به مطلق روحانيين نسبت بدهند. اگر در اين كميته هاى شماخداى نخواسته يك امرى واقع بشود كه بر خلاف موازين اسلامى است ، مى گويند كهآخوندها كميته ها را گرفته اند و مشغول كارهاى مثلا خلاف هستند. نمى گويند كه فلانآدم اينطورى است ، مى گويند روحانيت اينطورى است . آنهايى كه مى خواهند بشكنندروحانيت را و نمى توانند ببينند كه روحانيينمشغول اصلاح امور هستند و ديده اند كه تاكنون آنها بوده اند و هيچ كارى نتوانسته اندبكنند، حالا كه روحانيين آمده اند و سرتاسر ايران روحانى و كسانى كه بسته بهروحانيين هستند، مثل پاسدارها و امثال اينها و كميته ها و همه قشرهاىفعال ، اين اشخاصى كه روشنفكر غربزده هستند، چون ديدند آنها نتوانسته اند هيچ وقتيك كار مثبت صحيح بكنند، حزب ها نتوانستند يك كارى انجام بدهند، حالا كه اين قشرهاىاسلامى و روحانى ، اين قشرهائى كه براى خدا بپاخاستند و جان خودشان را براى خداونددارند فدا مى كنند، اينها دارند حفاظت از اسلام مى كنند، اينها به واسطه اينكه براىخودشان يك كمبودى متوجه شدند مشغول فعاليت شدند كه اين قشر را، چه روحانى ، چهپاسدار، چه كميته ها و چه سايرين بشكنند كه آن چيزى را كه خودشان نتوانستند و اينهاتوانستند، اينها را ناتوان عرضه بكنند. امروز روحانيت و ساير قشرهاى ملت مسؤ ولنددر مقابل خدا كه حفظ كنند آبروى اسلام را، حفظ كنند آبروى انقلاب را، حفظ كنند آبروىنهضت را و اين مسؤ وليت بزرگى است ، خدمت شماها خدمت بزرگى است و مسؤ وليت تانبزرگتر، بايد متوجه باشيد. 507
به راه اسلام و در خدمت اسلام باشيد

next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation