بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اخلاق کارگزاران در کلام و پیام امام خمینی, بنیاد مستضعفان و جانبازان   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST-0 -
     30300001 -
     30300002 -
     30300003 -
     30300004 -
     30300005 -
     30300006 -
     30300007 -
     30300008 -
     30300009 -
     30300010 -
     30300011 -
     30300012 -
     30300013 -
     30300014 -
     30300015 -
     30300016 -
     30300017 -
     30300018 -
     30300019 -
     30300020 -
     30300021 -
     30300022 -
     30300023 -
     30300024 -
     30300025 -
     30300026 -
     30300027 -
     30300028 -
     30300029 -
     30300030 -
     30300031 -
     30300032 -
     30300033 -
     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     IStart -
     MainFehrest -
 

 

 
 

 

next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page

الان ايران از همه جا به نظر مى رسد كه اهالى ايران از همه جا بيشتر مورد آزمايش اند.اهالى ايران از يك رژيمى كه همه جا مى دانيد چكاره بود، با قدرت ملت و دست هاى گرهكرده . مشت هاى گره كرده در حالى كه ابزارى در دست نداشت آنوقت ، با فرياد، آن رژيمرا از بين برد و با همان فريادها دست امريكا را و ساير قدرت ها را از كشور خودش قطعكرد كه امروز كشور شما دست خودتان است . نه يك كسى بالاى سر شماست كه بخواهدبه شما حكومت كند، نه مستشارى از كشورهاى ديگر داريد و نه كارشناسان . همه چيز دستخود شماست و مسؤ ول خود شماييد. در رژيم سابق ملت مى گفت خوب ، من چه كنم ، بهدست من چيزى نيست ، اگر سؤ ال مى شد امروز كه همه چيز در دست خود شماهاست . ديگراين عذر پذيرفته نيست كه من چه كنم . هر كس در هر محلى كه هست آن كسى كه در يك ادارهايستاده است و براى رفت و آمد مردم راه مى دهد يا كارهاى ديگر انجام مى دهد، با آن كسىكه در اداره روى صندلى نشسته است و مردم به او مراجعه مى كنند و آن كسى كه در جبههدارد جنگ مى كند و آن كسى كه در پشت جبهه هست و خدمت مى كند و آن بازارى كه در بازارمشغول كسب و تجارت هست و آن كارمند كه در اداراتمشغول فعاليت هستند و آن دهقان ها كه در محل كشاورزىمشغول خدمت هستند و آنهايى كه در كارخانه هامشغول فعاليت هستند و تمام قشرهايى كه در اين كشور تصور بكنيد، تمام اينها، ازمقدرات اين مملكت سؤ ال مى كنند از شما. كسى گمان نكند كه خوب من بازارى هستم ، نمىتوانم . من يك ادارى جزء هستم ، من يك كارمند ضعيف هستم . فرق ما بين هيچ يك از شماهانيست در اين معنا. هر كس آن محلى كه هست همانمحل ، محل آزمايش اش است . آن كارمند جزئى كه يك كار جزئى انجام مى دهد آن كار جزئىآزمايش اوست . آيا اين كارى كه دست اوست انجام چطور مى دهد، با كسانى كه به او درهمين جزئى مراجعت مى كنند چه رفتار مى كند، آيا قصدش از اين شيطان است يا قصدشخداست ؟ اين مساءله استثنا ندارد. انبيا هم مورد آزمايش اند. 464
بايد توجه كنيد كه مسؤ وليت بزرگ است
يعنى هر كس در اين دنيا پا گذاشت و مكلف بود به تكليفى ، اين آزمايش مى شود. وگمان نكند كه من اين كار را كه مى كنم كسى نمى بيند. اين كارى كه مى كنيد خود اين كارمنعكس مى شود. خداى تبارك و تعالى در محضرش واقع مى شود. ملائكه اللهموكل هستند بر اين فرد. بايد ما فكر كنيم چه بايد بكنيم كه از زير بار مسؤ وليتخارج بشويم . مائى كه امروز مقدرات مملكت مان به دست خودمان افتاده است همه مان مسؤوليم ، كسى نيست كه مسؤ ول نباشد، همه هستيم . ببينيم كه بايد چه كار بكنيم كه اينمسؤ وليتى كه به عهده ماست به طورى انجام بدهيم كه فردا پيش خداى تبارك و تعالىو پيش انبياى خدا خجلت زده نباشيم و آبرومند باشيم . آن اين است كه هركس در هر كارىمشغول است او را خوب انجام بدهد. فرض كنيد - همه - خداى نخواسته همه افراد كشورخلاف مى كنند، شما يك نفر كار خوب بكن . هر كسى فكر خودش باشد. هر كس خودش مسؤول كارهاى خودش است ، هيچ كس مسؤ ول كار ديگرى نيست . او كار را مى گويد و مواظبت هممى كند اما هيچ كس نمى تواند كه عمق كارهاى شما را بفهمد چه جورى است ، لكن در محضرخداست . آنهايى كه در هر جا خدمت مى كنند توجه كنند كه خداى تبارك و تعالى و ملائكهاى كه از طرف خدا موكل هستند مواظب هستند. همين موج هايى كه در دنيا از حرف شما، ازعمل شما منعكس مى شود، همين ها فردا پيش شما شهادت مى دهند. بايد توجه بكنيد بهاينكه مسؤ وليت بزرگ است . مثلا در كسانى كه در جبهه هستند و جبهه خدمت مى كنند اينهاگروه هاى مختلف هستند، ارتشى هست ، ژاندارمرى هست ، پاسدار هست ، بسيجى هست ،عشايرى هست ، شهربانى هست از همه قشرها در آنجا خدمت مى كنند، مردم عادى هم مى روندخدمت مى كنند، اينها مواظب باشند كه همين جا محل امتحان آنهاست كه آيا اينهايى كه دارندفعاليت مى كنند و مى خواهند كشور خودشان را نجات بدهند و دفاع كنند از كشور خودشان، آيا اينها باهم هماهنگ هستند يا هر كه مى خواهد براى خودش كار بكند؟ آيا براى خدا كارمى كنند يا براى خودشان ؟ اگر ملاحظه كردند كهميل دارند كه اين گروه خودشان قدرت داشته باشد قدرت در دست بگيرد نه گروهديگر، بدانند كه عمل شان شيطانى است ، شهادت شان هم اجر ندارد. و اگر ديدند كهبراى خدا دارند كار مى كنند، براى خدا كار كردن اينجا معلوم مى شود كه آن كسى كهسپاهى است نكشد طرف سپاه همه چيز را و آن كسى كه ارتشى است نكشد طرف ارتش همهچيز را هكذا ديگران . همه با هم براى خدا و براى نجات ملت و براى نجات كشور بهپيش بروند فرق نكند كه اين طايفه باشد يا آن طايفه باشد. مقصد عمده است انبيااينطور بودند. اولياى خدا اينطور بودند كار براى خداست به دست شما انجام بگيرد،گرفته است ، به دست من انجام بگيرد، گرفته است ، در دست ديگرى ، گرفته است. 465
انسان چون حبّ نفس دارد همه چيز را براى خودش مى خواهد
اگر ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى مسلح اينطور افكارشان باشد پيروزند يعنىهم در جبهه ها پيروزند و هم پيش خداى تبارك و تعالى افتخارمندند و شما از آنجا كهبياييد پايين هر جا برويد همين است مساءله . آن كسى كه مى خواهد در انتخابات شركتكند و كانديد مى شود، آن كسى كه كانديد مى كند كسى را، آن كسى را كه فعاليتانتخاباتى مى كند، آن كسى كه تبليغ مى كند براى خودش يا براى غير، اين آزمايش اشهمانجاست . توئى كه خودت را كانديد انتخابات كردى ، قدرت اين را دارى كه براىكشورت درست خدمت بكنى و قدرت خودت را بالاتر از ديگران مى دانى ؟ توئى كهديگرى را كانديد مى كنى ، ديگران كه غير از اين هستند لايق نمى دانى ؟ اين را لايق تر واحسن مى دانى ؟ توئى كه فعاليت مى كنى و تبليغ مى كنى براى انتخابات ، تبليغخودت را مى كنى يا تبليغ براى اسلام مى كنى ؟ اگر براى رسيدن به مجلس است . -مى خواهى - دلت مى خواهد مجلس بروى و مى گويى مجلس يك مقامى است ، شما تبليغبراى خودت مى كنى كه همان تبليغ براى شيطان است . و اگر تبليغ مى كنى كهبروى خدمت بكنى ، من چون مى توانم خدمت بكنم چرا كنار باشم ، بروم خدمت بكنم ، اينشخص چون لايق است چرا كنار باشد، بيايد خدمت بكند، اگر اينطور باشد اين براىخداست . و اين گاهى وقت ها به خود آدم اشتباه مى شود، بسيارى از اوقات هست كه انسانخودش در كارهاى خودش اشتباه مى كند. يعنى انسان چون حب نفس دارد خودش را مى خواهد وهمه چيز را هم براى خودش مى خواهد مگر اينكه به رياضات اينطور نباشد. اين چون حبنفس دارد بسيارى از امور كه از خودش صادر مى شود يا از كسانى كه از خودش هستند،اولاد خودش ، برادر خودش ، عيال خودش ، اينها به نظرش خوب مى آيد و گاهى همين اگرصادر بشود از يك كس ديگرى به نظرش بد مى آيد. اين براى همين است كه حب نفس اينجاپرده پوشيده است روى واقعيت و نمى تواند انسان تشخيص بدهد. بايد انسان توجه كندبه اينكه آيا من كه مى خواهم يك كسى را انتخاب كنم ، اگر اين كس يك نفر ديگرى از اوبهتر بود لكن ارتباطى با من نداشت بلكه با من هم دلخورى داشت آيا او را كانديد مىكردم ؟ اگر او را هم كانديد مى كرد معلوم مى شود كه اين براى خدا دارد كار مى كند، كاربه خودش ‍ ندارد و اگر اينطور نشد بداند كه مساءله ، مساءله شيطانى است نه مساءلهخدائى و اين دقيق است و اين از آن امورى است كه بر انسان پوشيده مى ماند. و دوستان وبرادران كه همه مسؤ ول هستند بايد در كارهاى خودشان دقت كنند كه براى چى من اين كاررا مى كنم ؟ من كه متكفل توزيع شدم يا در شوراها رفتم براى چى رفتم آنجا؟ مى خواهمچه بكنم ؟ منى كه متكفل مخابرات هستم براى چى آنجا رفتم ؟ چه نظرى دارم ؟ منى كه درمجلس مى روم براى چى مى روم و چه نظر دارم ؟ منى كه در ارتش خدمت مى كنم براى چىمى كنم ؟ 466
اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقل باشد از خودتان بايد شروع كنيد
اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقلى باشد كه ديگران نتوانند در آن دخالت بكنند ازخودتان بايد شروع كنيد. تمام خوف و ترس هائى كه انسان دارد از دشمن براى اين استكه خودش را مى بيند. اگر چنانچه ديد كه خدا هست در كار، براى خدا دارد كار مى كندنمى ترسد، براى اينكه مقدرات دست اوست . گمان نكنيد كه شما خودتان مى توانيد يككارى انجام بدهيد، شما آن هستيد كه اگر يك مگس بيايد آزارتان بدهد شب نمى توانيدبخوابيد و روز نمى توانيد آرام بگيريد. اگر يك پشه در شب بيايد نمى گذارد شماآرام بگيريد. شما آن كس هستيد كه اگر يك عنكبوت بيايد حمله به شما بكند مى ترسيد،شما آن كس هستيد كه اگر يك گنجشك از شما يك چيزى بردارد برود قدرت نداريد از اوپس بگيريد. همه عجز است ، همه فقر است هر چى هست از اوست ، از خداست اين استقلالىكه خدا داده به ما اگر عنايت او نبود كى مى توانستيم ما اين كار را بكنيم ؟ چطور ما مىتوانستيم در مقابل اين آشوب دنيا و اين قدرت هاى شيطانى دنيا يك همچو رژيمى را كههمه دنبال اين بودند كه حفظش بكنند اگر عنايت خدا نبود شما با كدام قدرت مى توانستيداين كار را بكنيد؟ اگر عنايات خدا و توفيق خدا نبود شما هم چطور مى توانستيد دستامريكايى كه دنيا را دارد مى بلعد از كشورتان بيرونش كنيد؟ و امريكا از قرارى كهشنيدم رئيس جمهور امريكا گفته است كه ايران ما را تحقير كرد. ايناول كار است ، ايران تا آخر شما را تحقير خواهد كرد. اگر عنايات خدا نبود شما چطور مىتوانستيد يك قدرتى را كه امروز آنطور وضعيت را دارد و آنطور جهازات را دارد و در همهدنيا ريشه كرده است چطور مى توانستيد او را دستش را كوتاه كنيد؟ اين قدرت خداست ، اينعنايات خداست ، غافل از اين نباشيد. اگر عنايات خدا نبود چطور شما يك نمونه در دنيابوديد كه فقط شما الان در دنيا هستيد كه مى گوئيد نه شرقى ، نه غربى و واقعا هماينطورى است . ادعا ممكن است كسى بكند اما همه مى دانند نيست اينطور. اگر عنايت خدا نبودكى مى توانست كه يك همچو كارى را بكند كه در دنيا نظير ندارد و نشده است ؟ اينها عنايتخداست . اين عنايت خدا را حفظ كنيد و حفظش به اين است كه اين كشورى را كه به شما دادهبه آن خدمت كنيد. 467
شما كه مى خواهيد آدم بشويد، زحمت دارد آدم شدن
امروز كشور ما احتياج به خيلى مسائل دارد و ديگرانمسائل شما را ابدا حل نمى كنند، بلكه بر خلافش مى كنند.مسائل خودتان را خودتان بايد حل بكنيد. اين نعمتى كه براى شما پيش آمده است ، نعمتآزادى كه پيش آمده است ، نعمتى كه نمى تواند يك قدرتى الان به شما بگويد كهبالاى چشمت ابرو است ، اين را حفظش كنيد، اين يك نعمت الهى است ، ديگران ندارند اين را.ديگران يا تحت سلطه شرق اند يا تحت سلطه غرب اند. شما اينطور نيست برايتان الان .اين را بايد حفظش بكنيد، حفظش به دست خود شما بايد بشود. يك كشورى كه انقلاب كردهاست و تازه متولد شده است ، انقلاب وضعش اين است كه هم خوردگى باشد به همخوردگى باشد. انقلاب وضعش اين است كه كمبود داشته باشد، انقلاب وضعش اين استكه مثلا قحطى باشد. انقلابات دنيا اينجور نبودند كهمثل ايران باشند كه به مجردى كه انقلاب كردند درها را باز كردند هر كه بيايد هر كهبرود. به مجردى كه انقلاب كردند رفتند دنبال اينكه يك دولتىتشكيل بدهند و مجلسى و چه و چه و چه ، به فوريت ، كجا مى توانستند اين كارها رابكنند؟ اينها روى عنايات خداست كه به شما عنايت كرده است . يك كشورى كه الان مبتلاىبه جنگ است آن هم نه جنگ با يك دولت پوسيده اىمثل صدام ، جنگ با همه ، همه قدرت ها دنبال اين اند كه او را دستش را بگيرند و نجاتبدهند و نمى توانند هم . يك همچو جنگى ، الان شما جنگ با دنيا داريد، همه تبليغات برضد شما هست ، همه سلاح ها را به او مى دهند، همهپول ها را به او مى دهند و او را تجهيز مى كنند و شما خودتانيد، خودتان هستيد واتكال به خدا. اين خداست كه شما را حفظ كرده است و شماييد كه الان مسؤ وليت تان زياداست اينكه مى گويم ايران از همه جا بيشتر مسؤ وليت دارد براى همين است كه ايران ازهمه جا بيشتر مورد عنايت خدا واقع شده است . كجاست كه بگويد من مستقلم نه شرق و نهغرب ، هر دو را كنار بگذارد؟ و اين شما هستيد، وقتى شما هستيد و مى دانيد كه انقلاب هاكمبود دارد، انقلاب ها زحمت دارد، بخواهيد آدم باشيد بايد زحمت بكشيد، بخواهيد ارزشانسانى خودتان را حفظ كنيد زحمت دارد نمى شود كه انسان در خانه اش بنشيند و ارزشهاى انسانى اش محفوظ باشد هر كه در خانه مى نشيند واعتزال مى كند توسرى هم مى خورد لكن نمى فهمد كه ديگر آدم نيست . شمائى كه مىخواهيد آدم بشويد زحمت دارد آدم شدن . مى خواهيد سرفراز در دنيا باشيد اين زحمت دارد،بيخود نمى شود. اگر نوكرى آنها را بكنيد ديگر ارزش نداريد، يكپول هم ارزش نداريد. اگر بخواهيد از تحت سلطه همه بيرون برويد و خودتان باشيداين ارزش دارد، يك ارزش انسانى است . يك شرافت انسانى است . اين زحمت دارد، اينگرانى دارد، اين كمبود دارد، اين جهاد دارد، اين دفاع دارد، اين شهادت دارد، اين براىارزش انسانى است . همين است كه انبيا براى او كار كردند همين است كه امام حسين براى اوكشته شد. اگر آن هم فكر مى كرد كه زحمت دارد، اصحاب او هم با آن كمى فكر مى كردندزحمت دارد، كه نمى توانستند يك همچو انقلابى را بجا بياورند كه تا حالا هم اثرشباقى مانده است . ولى وقتى براى خدا شد، زحمت كم مى شود. 468
يك قدرى هواى نفس و اشتهار را كنار بگذاريد
و در مجلس هم آقايان با هم باشند، رفيق باشند، همه مسلمان هستيم همه بايد دوست با همباشيم ، مسلمين يد واحده بايد باشند، اينقدر در مجلس با هم اختلاف نداشته باشند، جهاتشرعى را حفظ بكنند، جهات اخلاقى را حفظ بكنند، هى اين به او بدگوئى كند او به اوبدگوئى كند، خوب ، اين اسباب ناراحتى مسلمان ها هست . آقايان مى گويند، مسلمان ها مىگويند خوب ما خون بچه هايمان را داده ايم . يك قبرستان در اينجا پر است از جوان هاىما، قبرستان هاى شهرستان ها پر از جوان هاى ما هست كه در راه اين مملكت و در راه اين اسلاماينها كشته شده اند. حالا كه اينها كشته شده اند گويا آقايان آمده اند از خارج و ازداخل حالا با هم نشسته اند دعوا مى كنند. سر چه ميراثى دعوا مى كنيد؟ ميراث پدر كدامتاناست ؟ يك قدرى آرام باشيد، يك قدرى توجه كنيد بهمسائل ، هر وقت هر كدام صحبت كنيد به ضد ديگرى نباشد و اين خلاف آداب اسلام استخلاف آداب مسلمين است ، خلاف انسانيت است ، خلاف مشى انبيا و مشى اوليا هست . نكنيد اينكار را، يك قدرى آرام باشيد، يك قدرى هواى نفس را كنار بگذاريد، اشتها را كناربگذاريد. تمام گرفتارى هاى ما سر اين هواى نفسى است كه ما داريم ، (اعدى عدو)انسان اين نفس انسان است كه در بين جنبين است ، اين (اعدى عدو) انسان است . يك قدرىجلويش را بگيريد؟ يك قدر مهار كنيد. 469
مقام براى خدمت به مردم است
الان اين مسائل بحمد الله نيست ، اختيار دست خود شماهاست و شماها بايد براى اين ملت خدمتكنيد و خودتان را خدمتگزار مردم بدانيد. اگر در ذهنتان بيايد كه ، بياوريد كه من وزيرمو بايد مردم از من چه بكنند بدانيد اصلاح نشديد. در ذهنتان حتى خلجان بكند، آقاى رئيسجمهور در ذهنش خلجان بكند كه من شخص اول مملكت هستم و چه و كذا، اين اصلاح نشده استخلجانش هم از شيطان است . آن خلجانش هم ، اوعمل نمى كند اما در ذهنش اين خلجان را هم بيرون كند. و همين طور هر يك شماها خدمتگزار اينمملكت هستيد، خدمتگزار اين ملت هستيد و براى اين ملت هم شكرانه اينكه اين دست تعدىمتعدى ها قطع شد و رژيم منحوس شاهنشاهى كه ازاول غلط بوده از بين رفت و مملكت دست شماها افتاد كه از خود مردم هستيد و با خود مردمهستيد، مهم اين است در مقابل عمل هم وزارتخانه ها را درست تصفيه كنيد. ببينيد افرادى كهواقعا مى خواهند نگذارند كارها انجام بگيرد، مى خواهند مردم را ناراضى كنند، هستند.البته اشخاصى كه بنايشان بر اين است كه ناراضى كنند، اينها را بايد تصفيه بكنيدو بخواهيد هم كه در هر عملى رضايت همه مردم را به دست بياوريد اين امكان ندارد،بالاخره در هر عملى اگر تصفيه باشد، يك دسته تصفيه شده مخالف مى شوند يك دستهرفقاى تصفيه شده مخالف مى شوند. شما همان نظرتان به اين باشد كه تكليف شرعىالهى خودتان را كه مقامى را داريد و بايد به اين مقام خدمت كنيد. اين آلت است براى خدمتبه مردم ، خودش چيزى نيست ، اگر خدمت به مردم كرديد، مقام براى شما صلاحيت دارد،خوب است و اگر نشد مقام چيزى نيست . 470
خدمتگزاران مقام برايشان ارزشى ندارد
بايد افراد متوجه اين معنا باشند، كسانى كه واقعا دلشان براى اسلام مى تپد و براىكشورشان ، متوجه اين باشند كه پست ، ميزان نيست ، مقام ميزان نيست ، مقام رياست جمهورى، اين ميزان نيست ، مقام نخست وزيرى يا رئيس دولت بودن يا رئيس مجلس بودن ، اينهاچيزى نيستند، اين مقامات تمام مى شود، آنى كه هست خدمت است . آدم متعهد در هرجا باشد،اگر ديد خدمتش خوب است آن جا، بيشتر دلگرم است . ممكن است كه يك نفر، مثلا، فرضكنيد كه نخست وزير بوده است ، لكن اگر اين نخست وزير ببيند كه در يك جايى كاربهتر مى كند، آدم متعهدى است مى رود آن جا. يك نفر در دادستانى مقامى داشته است ، وقتىديد كه يك كسى از خودش ‍ بهتر مى تواند كار كند برود آن جا، برايش فرق نكند، يعنىهدفش اين باشد كه خدمت بكند، نه هدفش اين باشد كه مقام داشته باشد. انسان هم خودشمى تواند خودش را بشناسد، هيچ كس بهتر از خود انسان ، البته بسيارى از اوقات همانسان از خودش هم غفلت مى كند، اما بسيارى از اوقات هم هست كه انسان خودش درك مى كندكه چى دارد مى كند و در دلش چى مى گذرد. ماها نمى دانيم ، اما خدا مى داند. انسان مىفهمد كه اگر انتقاد بكند، آيا اين انتقاد سازنده است يا انتقام است . خودش مى فهمد يعنى، غالبا مى فهمد خودش مى فهمد كه (آنى كه در اين پست هست ) پست را دوست دارد. ياخدمت را دوست دارد اين چون خدمتگزار است ، دلبسته به اين پست هست ، يا خير. دلبسته بهاين پست است ، خدمتگزارى پيشش خيلى مهم نيست . 471
به دنبال مقام بالاتر بودن يك كار شيطانى است
خوب ! ادعاش را مى كند - و مى كند هم حتما - عمده آن جهت است كه انسان واقعا بداند كه يكروزى جواب بايد بدهد. هيچ ، هيچ شبهه در اين نيست كه ما يك روزى بايد جواب بدهيم .هر كداممان ، هر كارى انجام بدهيم ، يك روز جواب مى خواهد، انتقاد بكنيم ، يك روز جوابمى خواهد، انتقام گيرى باشد، يك روز جواب مى خواهد، و بدرفتارى باشد، يك روز جوابمى خواهند از ما. اين را ما بايد حتما توجه بهش داشته باشيم و داريد توجه ، يعنى هركسمسلمان است ، اعتقاد به اين كه معاد است و همه چيز دست او، در آن جا رسيدگى مى شود، وحاضر است ، اين جزو اعتقادات اسلام است . بنابراين ، نبايد اگر فرض بفرماييد كهرئيس جمهور رفت و/ يكى / ديگرى آمد، رئيس جمهور برود كنار و مايوس بشود. نه !بايد او برود يك كارى كه ازش مى آيد بكند و دلبستگى هم به او داشته باشد، بهعنوان اين كه يك كارى است دارد مى كند، نه به عنوان اين كه يك مقامى است دارد. اگرانسان در خودش ادراك كرد كه من بروم آن بالا را بگيرم ، بداند كه اين كار، يك كارشيطانى است ، اين كار ازش نمى آيد. اگر در ذهنش اين است كه برويم يك كارى انجامبدهيم براى جمهورى اسلام ، اين كار الهى است و ازش هم كار مى آيد. اين محكى است كهانسان خودش غالبا مى تواند تشخيص بدهد. گاهى هم البته اشتباه دارد، يعنى ، گاهىهم بر خود انسان /گاهى / مخفى است يك مسائلى .
بنابراين ، اگر چنانچه همين دولت شد و همين اشخاص شدند، كه /به / كارشان انجام مىدهند، اگر اين نشد و يك كس ديگرى شد و يك جمعيت ديگرى شدند، شما نبايد از اين جهتچيز باشيد كه ما رفتيم ، يك كس ديگر آمد. بايد ببينيد كه آن جا مى توانيد كار بكنيد يانه ! آنها هم كه مى آيند، اگر واقعا مى خواهند خدمت بكنند، براى اسلام خدمت بكنند، آنها همپيش خدا ماجورند، بعد هم معلوم مى شود چكاره اند. و اگر اينها مى خواهند يك مقامى را اخذبكنند، يك كارى را انجام بدهند به واسطه اين كه مقام داشته باشند، آنها هم پيش خدامعلوم است و بعد هم مواخذه خواهد شد. بايد /فكر/ كسانى كه مى خواهند يك كارى بكنند،بايد فكر اين باشند كه شايسته اين كار هستند يا نه !مسائل مهم است . مساءله دولت ، مساءله رياست جمهور، مساءله رياست مجلس ، مساءله قوهقضائيه ، وزارت ، همه اينها اهميت دارد. اگر چنانچه انساندنبال اين باشد كه حالايى كه من رئيس دولت هستم ، برومدنبال رفقايى كه همراه من هستند كار آمد باشند يا نباشند، به اين كار نداشته باشدبداند كه اين كار، كار شيطانى است . رئيس جمهور هم اگردنبال اين باشد كه وزرايى تعيين بكند، معرفى بكند كه آن وزرا فرمانبردار خودشباشند، نه فرمانبردار اسلام ، آن هم بداند كه اين كار، كار شيطان است ، كار انسانمتعهد نيست (و هر يك از ما). اين يك مساءله معيارى است براى همه ، كه اگر چنانچه واقعامتعهد است ، فرقى نكند كه حالا من وزيرم ، يا اين كهوكيل هستم ، يا اين كه كار ديگر از من مى آيد يك كار ديگر، هر چه شد. من / كار/ براىاسلام مى خواهم كار بكنم و مى دانيد كه الان ما احتياج داريم ، مملكت ما احتياج به خدمتگزاردارد، احتياج دارد كه اشخاص فهيم ، اشخاص ‍فعال در اين كشور خدمت بكنند. 472
ميزان ، خدمت كردن به يك كشورى است كه درطول تاريخ مظلوم بوده است
و ما مورد هجوم همه آن جاها هستيم ، همه كسانى كه بدخواه اسلام هستند، هستيم . بنابراين ،فكر ما اين معنا باشد كه افرادى باشند كه براى اسلام خدمت مى كنند، نه افرادىباشند كه براى من خدمت مى كنند. اين در دولت هست و در رئيس جمهور هست و در قوهقضائيه هست و همه جا هست . آنهايى كه انتخاب مى خواهند بكنند، توجه به اين ، بايدهميشه نصب العين اين باشد، و الا انسان به خطا وارد مى شود. و امروز هم اگر معلوم نشودكه اين چه شده است ، يا يك روزى در همين دنيا معلوم مى شود، اين جا هم نشد، جاى ديگربلا اشكال معلوم مى شود. اين يك مساءله اى است كه ، اين طور نيست كه ، اين يك معنايىاست كه مخفى نمى ماند. منتها يك روزى به انسان مى گويند كه ديگر دستش كوتاه است .اگر در اين عالم معلوم بشود، خوب دستش باز باز است ، مى تواند كارى بكند، مىتواند جبران بكند اگر از اين جا گذشت و پرده ديگرى در كار آمد، ديگر دست انسانكوتاه است ، نمى تواند كارى بكند عذر هم در آن جا بعد از گذشتن ، ديگر فايده ندارد.
الان و قد عصيت قبل 473 به فرعون مى گويد؛ فرعون آن آخر كه مى خواستغرق بشود، همچو كه تو مرگ رفت ، گفت / من / همانى كه آنها مى گويند من هم مى گويم. در صورتى كه نبود اين طور، وقتى برمى گشت هم همان بود. در هر صورت ، ميزانخدمت كردن به يك كشورى است كه در طول تاريخ تقريبا اين كشور مظلوم بوده است وخصوصا در اين سده هاى آخر، اين آخر، واقعا مظلوم بوده است ، الان هم مظلوم است . خدمت بهاين كشور الان ارزش دارد و خدمتگزارهايش هم ارزش دارند. همه فكر اين باشيد كهخدمتگزار پيدا كنيد، خدمتگزار به كشور و اسلام پيدا كنيد، نه خدمتگزار به خودتان اينيك مساءله اى است كه خود شما هم تصديق داريد كه مطلب همين طور است . لكن / گاهى /گاهى وقت ها انسان خودش غفلت مى كند، از روحيات خودش هم غفلت مى كند، گاهى وقت هاهم اگر يك آدم ناجورى باشد، هى تعمد مى كند، و هر طور پيش آمد، من چه كار دارم به اينمسائل ! ما امروز را بگذرانيم تا ببينيم چه خواهد شد! من هم دعاگوى شما هستم و اميدوارمكه همه موفق باشيد، در هرجا كه باشيد. موفق باشيد به اين كه براى خدا خدمت كنيد،براى اسلام خدمت كنيد، براى پيشرفت مقاصد اسلام و براى كشور خودتان كه آن هم ازمقاصد اسلام است خدمت بكنيد. و من اميدوارم كه در اين خدمت موفق باشيد و همه شما سالم ومويد و موفق ، چه در دولت ديگرى باشيد يا نباشيد، آنش فرق خيلى ندارد و عمده خدمتاست . و من اميدوارم همه سالم و خدمتگزار و متعهد باشيد. 474
اين مقامات ارزشى ندارد مگر آنكه خدمت به خدا و خلق خدا باشد
مساءله انتخابات يك امتحان الهى است كه گروه گرايان را از ضوابط گرايان ممتاز مىكند و مومنين و متعهدين را از مدعيان جدا مى نمايد و كسانى كه خود را كانديد مى كنند ياكانديد گروه هايى هستند، اگر خود را صالح براى وكالت در يك چنين مجلسى نمى دانندو وجود آنها در اين مكان نفعى براى كشورشان ندارد، خداىمتعال را در نظر بگيرند و رضاى او را بر رضاى خود مقدم دارند و چنين خلاف ناشايستهاى را مرتكب نشوند. و حضرات روحانيون از ائمه جمعه و جماعات يا ساير آقايان محترمتوجه كنند كه شهرهاى خود را از خدمتگزاران به ملت و بندگان صالح خدا خالى نكنندكه خدمت به مردم و رفع حاجات آنان و تربيت علمى و اخلاقى بندگان خدا كهشغل شريف روحانيت است بر هر چيز مقدم است مگر آنكه بدانند وجود آنها در مجلس براىخدمت به اسلام مفيدتر است . ميزان در نظر همه ارزش خدمت باشد نه خداى نخواستهتحصيل مقام . و شما مى دانيد در جمهورى اسلامى مقاماتى كه در رژيم هاى ديگر مطرح استو براى تحصيل آن دست به همه نوع فعاليت مشروع يا غيرمشروع مى زنند مطرح نيست واساسا اين مقامات ارزشى ندارد مگر آنكه خدمت به خدا و خلق خدا باشد. شماها تابع آنبزرگمرد تاريخ صلوات الله عليه هستيد كه درباره حكومت آن كلام را فرمود. 475
بايد اين معنا را ادراك كنيم كه ما هيچ هستيم
اينقدر خودنمائى نكنيد اين اشتباه است . انسان بايد توجه به خدا داشته باشد و خودشرا در مكتبش فانى كند، هى نگويد من ، بگويد مكتب من . هر وقت مى گوئيد، مكتب من بگوئيد.از پيغمبرها بشنويد اين مطلب را، از اولياء خدا تعليم بگيريد كه هميشهدنبال مكتب بوده اند، نه دنبال خودشان ، نه خودشان زرق و برق دنيائى داشته اند و نهاينقدر توجه به نفس داشتند كه من چه كردم و من چه كردم ، خير، اين حرف ها نبوده - آنها -از آنها بايد تعليم بگيريم و آدم بشويم . آدم ، وقتى مى شود كه خودش را هيچ نبيند وهر چه مى بيند خدا ببيند و هر چه هم هست اوست الله نور السموات و الارض 476 تمام قدرت ها مال اوست و تمام نورها مال اوست و همه چيز از اوست و ما هيچ هستيم و اين معنارا بايد ادراك بكنيم . 477
ما بايد خودمان را فانى كنيم تا مكتبمان پيش برود
بنابراين بايد همه اين قوا با هم مجتمع بشوند و همه تقويت بكنند همديگر را. مجلسبايد تقويت بكند همه قواى مسلحه را، دولت را، رئيس جمهور را تقويت بكند، رئيس جمهورهم بايد تقويت بكند اينها را. ارتش بايد از رئيس جمهور اطاعت بكند چون رئيسكل قواست ، رئيس جمهور هم بايد با آنها پدرانه رفتار بكند. اسلام است ، اسلام وضعشغير از آن چيزهاى ديگرى است كه مى خواهند قدرت نمائى بكنند و خودنمايى بكنند و هركس خودش را نمايش بدهد. ما همه بايد خودمان را فانى كنيم و همه مادنبال اين باشيم كه مكتبمان پيش برود، نه دنبال اين باشيم كه خودمان پيش ببريم . مافردى نداريم ، ما هر چه هستيم مكتبمان هست . وقتى مكتب مطرح است من و شما و آقا و ديگران، همه ارگان هاى دولتى و همه اينها بايد خود را كنار بگذارنددنبال مكتب باشند، خودشان را فانى كنند در مكتبشان همانطور كه در صدر اسلام بوده است. صدر اسلام اين مسائل نبوده است كه هر كسى بخواهد خودش را پيش ببرد، هر كسى مىخواسته مكتبش را پيش ببرد. از اين جهت پيش هم بردند، در عينحال كه ضعيف بودند قواى بزرگ را از بين بردند. 478
اى متصديان و دولتمردان ، بهوش باشيد كه در دو راهى سعادت و شقاوت قرارداريد
قوه محترمه مجريه كه مسؤ وليت آن بسيار زياد و حجم عملش عظيم مى باشد و در صورتصحت و شايستگى عمل و خلوص نيت و دلسوختگى براى كشور و ملت تحت رنج و ستم درطول تاريخ و خدمت به همه ملت بويژه طبقات محروم و ضعيف كه در حقيقت سنگينى بارانقلاب از زمان ستمشاهى تا زمان پيروزى و تا امروز به عهده آنان است و همه مرهون آنانهستيم ، كار ارزشمندى است كه بعد معنوى آن را جز خداوند تبارك و تعالى كسى نمىتواند به سنجش درآورد و در صورت تصدى براى آرمان هاى شيطانى و اطاعت از نفساماره بالسوء و عمل براى سود خود ولو به زبان كشور اسلامى و ملت مظلوم ، عواقب دنياو آخرت آن را كسى جز ذات بارى تعالى نمى تواند پيش بينى كند. و هان اى متصديان ودولتمردان از رده به اصطلاح بالا تا پائين بهوش باشيد كه در دو راهى سعادت وشقاوت قرار داريد. طريق اعوجاجى ، شيطان است و طريق مستقيم ، الله تبارك و تعالى .توجه كنيد و بسيار توجه كنيد كه همه و همه در محضر مبارك حق هستيد واعمال قلبيه و غالبيه و خاطرات روحيه و لغزش هاى عمليه همه در حضور اوست. 479
در صورت احساس ضعف ، استعفا بدهيد
اگر به واسطه سوء مديريت و ضعف فكر وعمل شما، به اسلام و مسلمين ضررى و خللى واقع شود و خود مى دانيد و به تصدى ادامهمى دهيد، مرتكب گناه عظيمى و كبيره مهلكى شده ايد كه عذاب بزرگ الهى دامنگيرتانخواهد شد. هر يك در هر مقام احساس ‍ ضعف در خود مى كند، چه ضعف مديريت و چه ضعف ارادهاز مقاومت در راه هواهاى نفسانى و بدون جوسازى ، دلاورانه و با سرافرازى نزد صالحاناز مقام خود استعفا كند كه اين عمل صالح و عبادت است و هركس خود را مدير و مدبر وخدمتگزار براى خلق خدا مى داند، كناره گيرى او در اين زمان پشت به خلق و خداى خلقاست ، مگر آنكه خدمتگزارى بهتر يا همطراز او جايگزين او معرفى شود. دولت بدونگزينش اشخاص متعهد و متخصص در رشته هاى مختلفه موفق نخواهد شد و دولتمردان درگزينش ‍ همكاران به كاردانى و تعهد آنان و بهتر خدمت كردن آنها به كشور و در منافعملت بودن آنان تكيه كنند تا در پيش حق تعالى و ملت روسفيد باشند و در امور موفقباشند، نه بر دوستى و آشنايى و حرف شنوى بى تفكر وتامل كه اين رويه موجب ناكامى در خدمت به كشور است . دوست خوب براى دست اندركارانآن است كه در پيشرفت امور محوله به آنان موثر باشد و در خدمت ملت باشد نه در خدمتآنان ، هر كه و هرچه خواهد بود. دولتمردان از دانشمندان و متخصصان متعهد استمداد كنندتا راز موفقيت را به دست آورند. دولتمردان با رويه و فكر واحد براى رسيدن بهآنچه صلاح اسلام و كشور است به پيش روند و اين سياست صحيح اسلامى است و خداىنخواسته در سياست بازى هاى گروهى وارد نشوند كه با ناكامى مواجه مىشوند. 480
انسان متعهد، اگر در مقابل اينكه يك خيانت بكند همه چيزها را به او بدهند زير بارنمى رود
فرهنگ مى تواند حل عقده ها را بكند. اگر فرهنگ يك فرهنگى شد كه انسان بار آورد،متعهد بار آورد، معتقد به يك ماوراء بار آورد، معتقد به اينكه اگر اين از ديگرى باشد اينمسؤ وليت دارد، اگر اين دزدى باشد مسؤ وليت دارد، آن كه اعتقاد به اين معنا دارد و ايماندارد به يك پرده ماوراى اين عالم ، اين است كه مى تواند مملكت حفظ بكند، اين است كهاگر در مقابل اينكه يك خيانت بكند همه چيزها را بهش بدهند زير بار نمى رود. اومثل حضرت امير سلام الله عليه قسم مى خورد (به حسب روايتى كه هست توى نهجالبلاغه ) كه اگر چنانچه همه اقاليم دنيا را به من بدهند كه بخواهم يك ظلمى بكنم ،اينقدر كه يك چيزى را از دهن يك مورچه من بگيرم ظلم است من نمى كنم . 481
در جمهورى اسلامى ، جائى براى سوء استفاده زمامداران نيست
در جمهورى اسلامى ، زمامداران مردم نمى توانند با سوء استفاده از مقام ، ثروت اندوزىكنند و يا در زندگى روزانه امتيازى براى خودقائل شوند، بايد ضوابط اسلامى را در جامعه و در همه سطوح به دقت رعايت كنند و حتىپاسدار آن باشند، دقيقا بايد به آراء عمومى در همه جا احترام بگذارند، هيچ گونهتسلط و يا دخالت اجانب را در سرنوشت مردم نبايد بپذيرند. مطبوعات در نشر همه حقائقو واقعيات آزادند هر گونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم در صورتى كه مصالح مردمرا به خطر نيندازند آزادند و اسلام در تمامى اين شوون حد و مرز آن را تعيين كرده است. 482
24 - حفظ آبروى نظام و جمهورى اسلامى
انتساب به اسلام مسؤ وليت بزرگى است
من اميدوارم كه همه ما سرباز اسلام باشيم و گوش به فرمان خداى تبارك و تعالى و مناميدوارم كه شما پاسداران همانطور كه پاسدار اسلام الان هستيد، پاسدار جمهورى اسلامهستيد، پاسدار خودتان هم باشيد. شما امروز با سمت پاسدارى در جمهورى اسلامى يكشرافت زياد و بزرگ داريد و يك مسؤ وليت بزرگ . اما شرافت براى اينكه خدمتگزاربه اسلام ، خدمتگزار به دين اسلام شريف است و اما مسؤ وليت براى اينكه شمائى كهبراى اسلام هستيد و سرباز اسلام هستيد بايد همه چيزتان را اسلامى كنيد. خداىنخواسته اگر چنانچه از سربازهاى اسلام به مردم يك تعدى بشود، يك چيزى واقعبشود، يك مكروهى واقع بشود، اين پاى اسلام حساب مى شود. در رژيم طاغوتى هر كارىكه سازمانى ها مى كردند و ديگران و قواى انتظامى ، پاى طاغوت حساب مى شد. امروزاين رژيم رفت و رژيم اسلامى است شما هم پاسدار رژيم اسلامى هستيد. اگر خداىنخواسته از بعضى جوانهاى شما يك تندى ، يك چيز مكروهى ، يك چيزى واقع بشود كهمردم مثلا خوششان نيايد، حالا ديگر نمى گويند رژيم طاغوتى ، مى گويند در رژيماسلامى هم اين مسائل هست و نمى گويند آن آدم اين كار را مى كند، مى گويند پاسدارها اينكار را مى كنند. اگر يك پاسدار قدمش را كج بگذارد، مى گويند پاسدارها اينجورىهستند چنانچه اگر يك روحانى پايش را كج بگذارد، مى گويند روحانى ها اينطورىهستند. اين يك مسؤ وليت بزرگى است كه براى ما هست و براى شما. براى ما هست براىاينكه ما خودمان را منتسب به اسلام مى كنيم . ما هممثل شما پاسدار اسلام هستيم انشاءالله . و براى شما هست براى اينكه شما الان پاسداراسلام هستيد. 483
در حكومت اسلامى كار، كار خدايى است
خيلى مواظب باشيد كه صحيح رفتار بكنيد. با مردم برادر باشيد. فرق ما بين رژيمطاغوتى و رژيم اسلامى اينست كه در رژيم طاغوتى مردم جدا بودند از قواى انتظاميه ،از رژيم . هر كدام مقابل هم ايستاده بودند. ملت هر چه مى توانست كارشكنى مى كرد براىدستگاه دولتى . دولت هم هر چه مى كرد براى استفاده خودش و براى فشار به ملتبود. اما در رژيم اسلامى دولت و ملت از هم جدا نيستند، باهمند. دوست و برادرند. برادرباشيد با مردم . همين قواى انتظامى كه شما هم الان از اين قوا هستيد، اينها بايد در خدمتمردم باشند مردم احساس كنند كه شما در خدمت آنها هستيد، وقتى اين احساس بشود آنهامثل برادر با شما رفتار مى كنند، دعا به شما مى كنند، پشتيبان شما هستند. اينكه در آنرژيم ها تا يك صدائى بلند شد همه رها كردند ومتصل شدند به ملت ، براى اينكه كار، كار شيطانى بود، ملت هم پشتيبان نبود، خودشانهم از باطن پوسيده بودند. اما در رژيم اسلامى كار، كار خدائى است و سرباز، سربازخداست و قوى است . چنانچه در صدر اسلام با يك عده كمى آن فتح ها و پيروزى هانصيبشان شد، ايران را، روم را شكست دادند. شما هم الحمدلله با روحيه قوى ، ايمان بهخدا، اين طاغوت را شكست داديد و طاغوتى كه در باطن خودتان هست شكست بدهيد. مهم ايناست كه آن طاغوت را شكست بدهيد. اميدوارم كه انشاءالله با سلامت و سعادت و در تحترهبرى آقا اين راه را طى بكنيد و اين نهضت را به آخر برسانيد كه يك حكومت اسلامى بامحتواى اسلامى كه تمام جاها كه انسان پا مى گذارد ببيند كه اسلامى است . خداوند همهشما را موفق كند. 484
خلاف و اشتباه منتسبين به نظام اسلامى ، مسؤ وليت سنگينى دارد

next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation