بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اخلاق کارگزاران در کلام و پیام امام خمینی, بنیاد مستضعفان و جانبازان ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST-0 -
     30300001 -
     30300002 -
     30300003 -
     30300004 -
     30300005 -
     30300006 -
     30300007 -
     30300008 -
     30300009 -
     30300010 -
     30300011 -
     30300012 -
     30300013 -
     30300014 -
     30300015 -
     30300016 -
     30300017 -
     30300018 -
     30300019 -
     30300020 -
     30300021 -
     30300022 -
     30300023 -
     30300024 -
     30300025 -
     30300026 -
     30300027 -
     30300028 -
     30300029 -
     30300030 -
     30300031 -
     30300032 -
     30300033 -
     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     IStart -
     MainFehrest -
 

 

 
 

 

next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page

بايد بنا، بر اين بگذاريد كه ديروز شما و امروزتان با هم فرقى نداشته باشد، هردو براى خدمت به اين مردم ، اينهائى كه زحمت كشيدند و جان دادند،مال دادند، رنج كشيدند و شما آقايان را به اين مقام رساندند. يك وقت نخست وزير بوديدو حالا هم رئيس ‍ جمهوريد، جواب مى خواهند اينها. اگر چنانچه شما پايتان را كجبگذاريد، همين سيزده ميليونى كه به شما امروز راى دادند فردا مرده باد مى گويند.انقلاب اينطور است ، وضع انقلاب اينطور است . طورى است كه مردم ديگر سربسته و دربسته تسليم كسى نمى شوند. مردم هر يكى شان نظر دادند. شما مى بينيد كه وقتى كهدر تلويزيون نظرخواهى مى كنند از افراد، از زن ، از مرد، از جوان ، از پير، همه نظر مىدهند، اينطور نيست كه بى تفاوت باشند. اگر هر يك از ما تخطى كنيم از آن خواستى كهملت دارد و آن خواستش اسلام است و احكام اسلام ، اگر هر يك از ما تخطى كنيم ، علاوه برآنكه در محضر خداى تبارك و تعالى در آن روزى كه همه وارد مى شوند و حساب است دركار، جوابى نداريم همين مردم هم در همين جا به حساب مى رسند، اينها نمى گذارند كه ،آن حسابش ‍ عليحده ، همين مردم هم در همين جا به حساب مى رسند، اينها نمى گذارند كه ،آن حسابش عليحده ، همين مردم در همين جا شمائى كه الان به مقام رياست جمهور رسيديداگر فردا خداى نخواسته تخطى كنيد از آن راهى كه راه ملت است و راهى كه اسلام پيش ‍پاى همه ما گذاشته است ، همين سيزده ميليون و زيادتر كه به شما راى دادند و اعتماد بهشما كردند برمى گردند. آنجا هم حسابش ، آنجا بدتر است . اينجا وقتى بر مى گشتندخوب ، شما مى رويد منزلتان مى نشينيد، اما آنجا كارمشكل است ، بايد شما حساب آنجا را بكنيد. اگر چنانچه ما نفوسمان اينقدر به دنيا متوجهاست و منكوس هستيم و استقامت نداريم ، اگر چنانچه ما اينطور باشيم و خودماندنبال اصلاحش نباشيم ، اين اخلاد الى الارض و توجه به ارض و رو كردن به مرتبهپايين و پشت كردن به معانى و معنويات اثرش اين است كه انسان در آن عالم ، يك حيوانآنطور منكوس . همانطورى كه اينجا كرده است ، نقشه اش آنجاست . تمام چيزهائى كه دراينجا واقع مى شود يك صورتى در آنجا دارد. انسان مستقيم القامه اگر تمام توجهش بهطبيعت شد، اين استقامت قامتش را در آن طرف از دست مى دهد، مى شودمثل يك حيواناتى كه سرشان رو به زمين است . و تمام عذاب هائى كه در آن عالم است ازخود ماست . خداوند تبارك و تعالى مهيا نكرده يك چيزى را كه ماوراء خود ما به ما بدهند،همه اينها آنى است كه ما خودمان به دست خودمان تهيه مى كنيم و به آن مى رسيم ،اعمال ماست رد به ما مى شود. شايد چندين آيه در قرآن كريم به اين معنا اشاره بفرمايدكه اين اعمال خودتان است ، شما، از خارج به شما هيچ چيز نرسيده است . در رواياتمعراج هم هست كه پيغمبر اكرم ديدند كه بعضى از اينها ملائكه اى كه در آنجا هستند دارنديك كارهائى را انجام مى دهند، درخت هائى را مى كارند، چه مى كنند، گاهى هم مى ايستند.اين را پرسيدند، جبرئيل عرض كرد (به حسب آنطور كهنقل شده است ) كه اينها اعمالى است كه مصالحش را خودشان دارند مى فرستند، اينها اينجادرست مى كنند وقتى آنها مشغول كار خير هستند اينها هممشغول هستند، مصالح مى رسد. وقتى آنها نه ، در جهنم هم همين است و اگر جهنم و بهشت همخداى نخواسته ما قائل نباشيم ، اين دنيا مجازات ما را مى دهد همين جا. 438
از تنگى چشم و قلب انسان است كه خيال مى كند رياست يك چيزى است
بايد شما توجه كنيد كه مسؤ وليت شما از باب اينكه آراءتان خيلى زياد است مسؤ وليتتان خيلى زياد است . همچو نيست كه آن آقايان ديگر نداشته باشند، آنها هم مسؤ وليتدارند، همه ما در مقابل اسلام مسؤ وليم . اين اسلامى كه با خون اوليا و بزرگان بهدست ما سپرده شده است و الان ما مسؤ ول او هستيم ، اين اسلام را ما بايد بهنسل آتيه برسانيم . يك روزى بود كه ما بعضى مان عذر داشتيم يا همه مان ، كه نمىگذارند كه ما عمل كنيم به اسلام . در رژيم سابق ، خوب ، خيلى ها مى گفتند كه از مانمى آيد، اگر مى آمد، مى كرديم . امروز اينطور نيست ، امروز دست همه باز است . مجلسدستش باز است و هيچ كس آقا بالا سر او نيست . دولت هم دستش باز است و مجلس همتاييدش مى كند. رئيس جمهور هم دستش باز است و ملت تاييدش كرده اند. هيچ عذرى براىما نيست امروز. اگر چنانچه يك خرابى در مملكت واقع بشود ودنبال اصلاحش نرويم ، عذرى نداريم . همه ما، چه آنهائى كه لشكرى هستند و اينجا هستندو نيستند و چه آنهائى كه در كشور خدمت مى كنند و چه مردم ديگر، همه ما مسؤول هستيم كلكم راع و كلكم مسؤ ول وقتى همه ما مسؤول هستيم و همه ما در مقابل خدا جواب بايد بدهيم ، بايد فكر اين كشور باشيم ، فكر ايناسلام كه در كشور ما تشريف آورده اند و قدمشان روى چشم ، باشيم . نرويم سراغ اينكهحالا كه من شدم رئيس جمهور بايد چه بشود و چه بشود و من هم بايد مقامم چه باشد. خير،اين از ضعف نفس انسان است ، از تنگى چشم و قلب انسان است كهخيال مى كند اين يك چيزى است . اين يك چيز اعتبارى است كه امروز دادند فردا هم تمام مىگيرندش مى رود سراغ كارش . شما براى اين ملتى كه در اين چندسال آنقدر در طول تاريخ زحمت ديده هيچ ، به مرئى و منظر ما اينهمه جديت كرده و جوانداده و مال داده و جان داده است تا اينكه آن رژيم را كنار گذاشته است و شما را روى كارآورده است ، شما براى اين ملت بايد كار بكنيد. اين مملكتى كه به دست شما افتاده استبايد ارتش براى اين كشور كار بكند، براى سپاه پاسداران ، ژاندارمرى ، همه قواىمسلح بايد براى اين مملكت خدمت بكنند، اين امانتى است دست شما. مساءله ، مساءله اين جانيست تنها، اينجا هم اگر خداى نخواسته ارتش يك سستى بكند و خداى نخواسته يك غلبهاى واقع بشود از غير (كه نخواهد شد) آن هم در همين دنيا ننگش بر پيشانى همه است . ومساءله ، مساءله اين جا نيست ، مساءله جاى ديگرى است كه ما از آنغافل هستيم . تمام اعمال شما، تمام جديت هاى شما ثبت است و همه عالم اين چيزها را ثبت مىكند در خودش و ما بايد جواب بدهيم ، ارتشى بايد جواب بدهد، اگر خداى نخواستهكوتاهى بكند، و آنهائى هم كه متكفل امور كشور هستند، آنها هم بايد جواب بدهند. شمابايد براى اين پابرهنه ها و مستضعفين كه درطول تاريخ به استضعاف كشيده شده بودند و اينها را به حساب نمى آوردند و فقط آنطبقه بالا را راضى نگاه مى داشتند و به اصطلاح كدخدا را مى ديدند و ده را مى چاپيدند،شما بايد توجهتان به اين توده هاى مستضعفى كه با زحمت خودشان و رنج خودشان الاندر جبهه ها مشغول فداكارى هستند كه خداوند تاييدشان كند و در پشت جبهه هممشغول فداكارى هستند و مستضعفند، آن بالاها اينها را ضعيف مى شمارند و مى شمردند واينها به حساب نمى آمدند و در رژيم سابق براى اينها كارى نشده بود، براى اينها كاركنيد. قانع نشويد به اينكه بعضى جاها كار شده است ، مى دانم شده است ، خيلى هم شدهاست اما نبايد قانع شد، بايد همه دست به دست هم بدهيد كه انشاءالله براى اينها يكزندگى مرفهى ، يك وضع صحيحى پيش بيايد، درست بشود. 439
اگر انسان مقام را مهار كند و در اختيار خود بگيرد، به سعادت مى رسد
اينها حق دارند به ما و به شما، خيلى حق دارند، سيزده ميليون راى به شما داده اند، اينهاحق دارند به شما، باقى هم حق دارند به شما. و همين طور وقتى دولتى پيش مى آيد، آنهم دولتى است كه مردم به آن حق دارند. اگر نبودند اين مردم ، شما هم شايد حالا در حبسبوديد و آن زجرها را مى كشيديد، ديگران هم كه متعهد بودند، آنها هم در حبس بودند يا درجاهاى ديگرى . اين ملت حق دارد، شما، دست شما را گرفته آورده اين بالا نشانده ، شمابايد خدمت كنيد به اين مردم . شما، ما، همه بايد خدمتگزار اينها باشيم و شرافت همه مابه اين است كه خدمت به خلق خدا بكنيم ، اينها بندگان خدا هستند. خداى تبارك و تعالىعلاقه دارد به اين بندگان و ما مسؤ وليم بايد خدمت بكنيم . و من اميدوارم كه شما بهحسب آن روحيه اى كه داريد، آقاى رجائى به حسب آن روحيه اى كه دارند، اين مقام ايشان رابازى ندهد، شما سوار مقام بشو مقام سوار شما نشود. اين دو تامثل راكب و مركوبند. اگر انسان روحيه اش طورى باشد كه سوار بشود بر هر مقامى كهبراى او پيش مى آيد و مهار كند او را، اين به سعادت نزديك مى شود. و اگر روحيه ضعيفباشد و وقتى كه به يك مقامى رسيد او سوار آدم بشود، او هر جا دلش بخواهد انسان رامى برد تا به هلاكت مى رساند. 440
قدرت را در جاى خودش اعمال كنيد
شما جوان هاى عزيزى كه الان براى اسلام داريد خدمت مى كنيد و مطمئن باشيد كه ارزشبسيار زياد داريد شما، توجه به روحيات خودتان بكنيد كه نبادا در اين امر شيطاندخالت بكند. قدرت دست تان هست نبادا كه اين قدرت رااعمال بكنيد در يك جايى بر خلاف . مراقبت كنيد از خودتان . مواظبت كنيد از خودتان . اينكهمن عرض مى كنم ، مخصوص به شما نيست ، همه ما بايد اين مطلب را درنظر داشته باشيم. همه ملت ما، همه انسان ها بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه قدرت را به جاىخودش اعمال كنند. انبيا قدرت شان را به محل خودش انجام مى دادند. حضرت موسى عصايشرا مى برد با فرعون مقابله مى كرد، با ديگران با آن محبت بود. پيغمبر اكرم قدرتخودشان را براى سركوبى اشخاصى كه از جهات آدميت خارج شده اند، از مرز انسانيتخارج شده اند و مردم را دارند به تباهى مى كشنداعمال مى كرد. قدرت ها بايد اعمال اگر شد براى جلوگيرى از فساد باشد نه خودشفساد بياورد. فرق ما بين شما عزيزان و آن اشخاصى كه در جبهه ها جنگ مى كنند باآنهايى كه در مقابل شما هستند، صورت عمل كه يك صورت است ، آنها مى كشند شما هم مىكشيد، اما كشتن شما يك عمل عبادى است و كشتن آنها يكعمل جنايى است . اين روى انگيزه اى است كه هست ، روى معنايى است كه اين دوعمل دارند، نه روى صورت عمل است . شما براى خدا جهاد مى كنيد، آنها براى شيطان جهادمى كنند. آنها تبع شيطان هستند و شما تبع خدا هستيد. اين فاصله ما بين اين دو امر استتوجه كنيد كه اين محفوظ بماند. 441
قدرتمندها وقتى شكست مى خورند بسيار ضعيف مى شوند
موازين ، موازين اسلامى است . اينجا جمهورى اسلامى است . اينجا اسلام حكومت مى كند.بنابراين بايد مواظب باشيد از خودتان كسانى كه قدرت دارند، دولت قدرت دارد، سپاهقدرت دارد، ارتش قدرت دارد، بسيج قدرت دارد، اينهايى كه قدرت دارند بايد حفظ جهاتانسانيت را، جهات اسلاميت را بيشتر از ديگران بكنند. اين قدرت را در محلش خرج بكنندتجاوز از محلش نشود. و من اميدوارم كه با حفظ اين جهات انسانى و اسلامى شما الگوبشويد از براى همه كشورهايى كه آن مسائل ما به آنها رسيده است و مى رسد. و اين مردهديگر از بين رفته است ، ديگر شما خيال نكنيد، اينها دست و پايى است كه درحال احتضار دارد مى زند. اين قدرتمندها آن آخر عمرشان اينطور جنون پيدا مى كنند.اينهائى كه در حالى كه قدرت دارند آن شارت و شورت را مى كنند، وقتى شكست مىخورند بسيار هم ضعيف مى شوند. 442
آنها كه ايمان دارند، در مقابل قدرت ضعيف نيستند
آنهايى كه ايمان دارند نه آن طرف ضعف دارند، نه اين طرف ضعف دارند. نه قدرت وقتىكه هست دست شان ضعف روحى پيدا مى كنند و مردم را اذيت مى كنند، نه وقتى مغلوب شدندضعف پيدا مى كنند و ديگران را مى زنند كه چرا ديگرى من را زده است . اينمال ضعفى است كه آنها دارند و ضعف داشتن شاندنبال اين است كه ايمان ندارند، خدا را نمى شناسند، توجه بهمسائل الهى ندارند، توجه به مبدا و معاد ندارند. آنهامثل زندگانى حيوانى كه ديگر حيوانات مى كنند بدتر از آن ، جرايم شان بيشتر ازآنهاست همان است كه شيخ الرئيس ، از آن نقل كرد مرحوم مدرس كه شاخ دارد وعقل ندارد انشاءالله خدا اين شاخدارها را عقل بدهد و اين قدرتمندان را انسان بكند و يااينكه قدرت آنها را سلب بكند. 443
اين رياست ها مى گذرد
اين را بايد انسان توجه بكند به اينكه اين چند روز مى گذرد، اين رياست ها مى گذرد،شما هر چه هم بخواهيد چيز بكنيد از محمد رضا نمى توانيد بالاتر برويد، هر چه همدست و پا بكنيد، آنها را پيدا نمى كنيد و انشاءالله نخواهيد پيدا كرد و نخواهيد كهبخواهيد. او رفت تمام شد، حالا پيش خداست . چه خواهد شد، خدا مى داند ما هم اين روز راداريم ، ما هم فردا يكى مثل من ديرتر و زودتر و آن هم كه معلوم نيست كه كى زودتر. ولىخوب ، ما آخر است و بايد برويم ، شما كه الان جوان هستيد، به فكر اين باشيد كهاصلاح كنيد خودتان را، به فكر اين باشيد كه براى اين مملكت كار بكنيد. 444
هر بلائى جامعه از دست قدرتمندان مى بيند در اثر خودخواهى است
من اول دعا مى كنم كه خداى تبارك و تعالى شما آقايان را از عنايت خودش محروم نكند وشما را به راهى كه رضاى اوست هدايت بفرمايد و شما به مقصدى كه مقصد اسلام است وآرزوى ملت است برسيد. آنچه كه خطر براى هر انسانى و هر متصدى امرى هست حب نفساست . راس همه خطاهائى كه انسان مى كند، حب نفس است . هر بلائى سر انسان خودش مىآيد يا جامعه از دست قدرتمندان مى بيند اين دراثر هواى نفس و خودخواهى است . در رواياتائمه ما فرموده اند: راءس كل خطيئة ، حب النفس يعنى همه خطاهائى كه از انسانصادر مى شود در اثر همين خودخواهى و غفلت از خداست . انسان بايد كوشش كند كه اين حبنفس را اگر نمى تواند تمام كند كم كند، البته مساءله بسيار مشكلى است و محتاج بهرياضت است ، لكن مساءله نشدنى نيست ، مشكل است ، لكن نشدنى نيست . اگر انسان در هرامرى كه وارد مى شود در آن امر خودخواهى را كنار بگذارد و مصلحت را ملاحظه بكند و خدارا ملاحظه بكند، هم موفق مى شود و هم از خطراتى كه بر اين خودخواهى است در امان مىماند. شما كه الان از وزراى محترم هستيد و مملكت اسلامى به شما سپرده مى شود و پست هاىشما پست هائى است كه بايد در آن اعمال بسيار شايسته انجام بگيرد، كوشش كنيد كهاولا گمان نكنيد كه رياست ، از رياست درجهاول تا آخر، يك چيزى باشد، يك امر اعتبارى است ، يك دسته اى جمع مى شوند يكى را مىگويند تو كارها را انجام بده . 445
در نظر حضرت امير (عليه السلام ) رياست مطرح نبود مگر اينكه بتواند يك عدلى رااقامه كند
در نظر داشته باشيد كه حضرت امير سلام الله عليه در حالى كه به حسب فهم جامعه ،رياست يك كشور بسيار بزرگى را داشت از حجاز تا مصر، عراق ، ايران ، همه را داشت ،آنوقت چه جور بود وضعش ، چه جور بود سلوكش با مردم و چه بود سفارش هايى كه بهعمالش يا به حكومت هائى كه از طرف او بودند، چه سفارش هاى ارزشمندى فرموده است .البته ما نمى توانيم خود او باشيم ، لكن مى توانيم كه شيعه او باشيم ، پيرو اوباشيم ، تا آن حدودى كه بتوانيم بايد پيروى از او بكنيم . او تمام مقصدش خدا بود،اصلش اين دنيا و اين رياست دنيا و اينها در نظر او چيزى نبود مگر اينكه بتواند يك عدلىرا دريك دنيا برقرار كند، و الا پيش آنها مطرح نبود كه يك رياستى داشته باشند ياخلافتى داشته باشند، مگر اينكه بتوانند يك عدلى را اقامه كنند و يك حدى را جارى كنند.ما بايد از آنها درس ‍ بگيريم و پند بگيريم و به شيوه آنها تا آن اندازه اى كه مىتوانيم عمل كنيم و از آن چيزهائى كه دام شيطان است كه بزرگترين دام همان خودخواهىانسان است ، از اين دام رهائى پيدا بكنيم و به صراط مستقيم الهى راه برويم تا بتوانيمهم خودمان را اصلاح كنيم و هم جامعه مان را. 446
ما بايد ببينيم اين ملتى كه ما را به اين مقام رسانده اند از ما چه مى خواهند
شما ببينيد كه چه حكومتى در دست شما آمده و از چه راهى آمده است و كى به شما اين حكومترا محول كرده . اگر چنانچه پنج سال پيش از اين ، دهسال پيش از اين را شما در نظر بياوريد، وضع آنوقت را در نظر بياوريد، حكومت آنوقترا در نظر بياوريد، ملت را نسبت به حكومت و حكومت را نسبت به ملت در نظر بياوريد وحبس ها و زجرها و تبعيدها و قتل ها را كه در آن حكومت واقع مى شد به نظر بياوريد و ازخودتان سوال كنيد كه چه شد كه اين شد؟ چه شد كه يك روز آنطور جنايتكارى ها واقعمى شد و اختناقها و آن مسائل و مصائب براى كشور ما بود و حالا چه شده است كه ما آزادانهاينجا با هم نشستيم و شما آزادانه مسائلتان را با مردم مطرح مى كنيد و مردم هم آزادانه ياانتقاد مى كنند يا تعريف مى كنند از شما، اين آزادى را كى به ما داد؟ و اين استقلالى كهالان ما داريم و كسى نمى تواند دخالت كند در كشور ما، اين را كى به ما داد؟ جز اين بودكه اين پا برهنه ها و اين زاغه نشين ها و اين دانشگاهى هاى محروم و اين مردم كوچه وبازار با هم جمع شدند و براى خدا قيام كردند و نهضت كردند و ما را به اين آزادىرساندند و آن سدهاى بزرگى كه در تصور كسى نمى آمد كه شكسته بشود، شكستند وما را به آنجا رساندند كه وزير بشويم و رئيس ‍ جمهور بشويم ووكيل بشويم و همه اينها را داشته باشيم و همه از اين ملت است . ما هر چه داريم از اين ملتاست ، البته ملت اسلامى كه با فرياد الله اكبر اين كار را انجام دادند. ما بايد ببينيمكه اين ملتى كه ماها را به اين مقام ها رسانده اند، از ما چه مى خواهند و ما بايد براى آنهاچه بكنيم . از ما مى خواهند كه تمام اين ارگان هائى كه هستند، تمام اين روسايى كههستند از رئيس جمهور گرفته و نخست وزير و وزرا را تا وكلا و عرض مى كنم كهوزارتخانه ها و هرچه در آنها هست ، اينها مى خواهند كه اينها همه در راه اسلام كه خواستملت بود و همه كوشش شان براى اسلام بود و اسلام آنها را موفق كرد، اينها هم در همانطريق اسلامى راه بروند. طريق اسلامى اين است كه مستضعفين را حمايت كنند، بيشتر توجهشان به آنها باشد. در طول تاريخ ، حمايت حكومت ها از قلدرها بوده است . 447
اين رياست ها رفتنى است
در همه امور، در تمشيت همه امور بايد انسان آنچه را كه مصلحت اسلام است ، كسانى كهمتصدى امور هستند آن چيزهايى كه مصلحت اسلام است آن چيزهايى كه مصلحت ملت اسلام است ،در نظر بگيرند. از هواهاى نفسانى كه سرچشمه همه فسادها هست ، جلو بگيرند. گماننكنند كه ما حالا اين جا را مى خواهيم كافى است ، خير! هيچ چيز براى انسان كافى نيست .قلب انسان قدرت مطلق طلب است ، يعنى قدرت خدا مى خواهد فانى در او بشود و اين حدندارد، لاحد است . لكن چون ما مطلع نيستيم ، نمى فهميم از اين جهت گمان مى كنيم اين چيزهارا مى خواهيم و همه عذاب هاى انسان براى همين است كه نمى داند چى مى خواهد. اين چند روزدنيا رفتنى است ، اين رياست ها رفتنى است ، آنچه كه به جا مى ماند اين است كه ما چهكرديم و در محضر مقدس حق تعالى چكاره هستيم . اين اگر اصلاح بشود، همه چيز اصلاحمى شود. و من اميدوارم كه براى همه و خصوصا آنهايى كه كارهاى كليدى در دست شاناست ، اين مساءله حل بشود و اگر حل شد، مسائل ديگر همحل مى شود. 448
هر مقامى كه براى بشر حاصل شود روزى گرفته خواهد شد
اين كلمه تذكر براى همه است . حب الدنيا راسكل خطيئة هر مقامى كه براى بشر حاصل مى شود، چه مقام هاى معنوى و چه مقام هاى مادىروزى گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است . توجه داشته باشند همه كسانى كهبراى بشر خدمت مى كنند، كسانى كه داراى مقامى هستند و داراى پستى هستند، كه مقام آنها رامغرور نكند. مقام رفتنى است و انسان در وجود خداى تبارك و تعالى ماندنى است . من ازآقاى بنى صدر مى خواهم كه مابين قبل از رياست جمهور و بعد از رياست جمهور در اخلاقروحى شان تفاوتى نباشد، تفاوت بودن دليل بر ضعف نفس است و من از همه كسانى كهدر مقامى هستند، چه مقام هاى كشورى و چه مقام هاى لشگرى مى خواهم كه به مقامات خودشانمغرور نباشند و در راه اعتلاى اسلام و اعتلاى ملت مسلمان و اعتلاى كشور ايران كوشاباشند. و اينطور نباشد كه به واسطه تقدم و تاخر يك نفر يا چند نفر موقتا، اسباب اينبشود كه كناره گيرى كنند و يا خداى نخواسته مخالفت و كارشكنى . 449
اگر كارها با خودخواهى و غرور همراه شد، مبداء شكست انسان است
و شما آقايان مخصوصا روحانيون ، هرچه مى توانيد مردم و جوانان را تحريك كنيد ومتوجه سازيد كه وقتى براى اسلام كار مى كنيم بايد به طور مهذب باشد كه اگرخداى نخواسته كارها با خودخواهى و غرور همراه شد، مبدا شكست انسان است . بايداتكال به خدا باشد و خدمت براى خدا، خدمتى كه در هر جا انجام شد عبادت باشد كما اينكه افرادى كه در بسيج و ساير جاها براى خدا خدمت مى كنند، همه درحال عبادت هستند و بسيج يك امر بسيار مهم و خوب . بحمدالله اين كشور الان در تحت عنايتحق تعالى و در تحت حمايت ولى عصر سلام الله عليه به مقامى رسيده است كه مى تواندراه خودش را طى كند و اميدوارم كه غرور براى ما پيدا نشود و هميشه توجه به خدا واينكه كارها را غيب دارد انجام مى دهد و شما دعا كنيد كه به دست شما انجام بدهد. 450
كوشش كنيد به اين كلمه فرماندار مغرور نشويد
از جمله تحولاتى كه بايد بشود و شما آقايان بايد كوشش كنيد، اين است كه به اينكلمه فرماندار مغرور نشويد كه شما فرماندار هستيد. اين كلمه فرماندارمال وقتى است كه فرمان باشد و فرمانبر باشد و برادرى نباشد و طبقه اى طاغوتىباشد و مردم ديگر فرمانبردار آنها. در صورتى كه در اسلام مطرح نيست . آنهائى كهسرتاسر كشور اسلامى را اداره مى كردند، آن هم آن كشورى كه از حجاز تا مصر وآفريقا و عراق و ايران و همه اين ممالك اسلامى كه مى بينيد، اروپا هم يك مقدارش ، تحتفرمان بود، معذلك اينطور نبود كه معاملاتشان با رعيت ، معامله فرمانفرما و فرمانبرباشد. خود رسول اكرم (ص ) وضعشان با مردممثل يكى از سايرين بود، يكى از اشخاص بود، نه يكمنزل فرمانفرمائى داشتند و نه در محافل كه بودند، يك امتيازى بود كه مردم ببينند كهاين بالا نشستن و پائين نشستن ، اين مسائل مطرح نبود.
بعضى از اين عرب ها كه از خارج مى آمدند و وارد مسجد مى شدند و پيغمبر را با سايريننشسته بودند، وضع جورى بود كه نمى شناختند كه خوب ، كدام يكى پيغمبر است و كداميكى اصحاب ، مى پرسيدند كه كدام يكى تان هستى . براى اينكه وضع نشستن دور بودو حتى اينكه حالا شما اينجا مى بينيد كه يك پتو اينجا انداخته اند و يك اشخاصى هماينطورى نشسته اند كه اگر يكى از خارج بيايد يك امتيازىقائل مى شود، نبود. حضرت امير سلام الله عليه همان روزى كه بيعت با وى كردند، بيعتبه خلافت رسول الله ، همان روز بيل و كلنگش را برداشته و رفت سراغ يك جائى كهكار مى كرد، خودش كار مى كرد دستش پينه داشت . وضع اين سردارهائى كه حكومت هاىبلاد بودند با مردم وضع ، وضع فرمانفرمائى و فرمانبردارى نبوده است ، وضع خدمتبوده است كه فرمانفرماها خدمتگزار مردم بودند. اين انفصالى كه شما ديديد در زمانرژيم سابق و طاغوت كه بين حكومت هاى بلاد، استاندارهاى بلاد با مردم يك جدائى بودكه هر كدام دشمن ديگرى بودند، مردم اينها را به صورت يك دشمن حساب مى كردند ولواينكه خدمتگزار هم بودند لكن مردم نمى پذيرفتند، اين براى اين بود كه وضع رژيماينطور بود. رژيم هاى سلطنتى و طاغوتى هر جا كه هستند، وضع رژيم اينطور اقتضاءمى كرد كه با يك تشريفاتى و هياهوئى مردم را از خودشان رم بدهند، بترسانند و لهذامردم پشتيبان نبودند. 451
رهبرى فى نفسه وظيفه سنگين و خطرناكى است
و وصيت اينجانب به رهبر و شوراى رهبرى در اين عصر كه عصر تهاجم ابرقدرت ها ووابستگان به آنان در داخل و خارج كشور به جمهورى اسلامى و در حقيقت به اسلام است درپوشش جمهورى اسلامى و در عصرهاى آينده آن است كه خود را وقف در خدمت به اسلام وجمهورى اسلامى و محرومان و مستضعفان بنمايند و گمان ننمايند كه رهبرى فى نفسهبراى آنان تحفه اى است و مقام والايى ، بلكه وظيفه سنگين و خطرناكى است كه لغزشدر آن اگر خداى نخواسته با هواى نفس باشد ننگ ابدى در اين دنيا و آتش غضب خداى قهاردر جهان ديگر در پى دارد. از خداوند منان هادى با تضرع وابتهال مى خواهم كه ما و شما را از اين امتحان خطرناك با روى سفيد در حضرت خودبپذيرد و نجات دهد و اين خطر قدرى خفيف تر براى روساء جمهورحال و آينده و دولت ها و دست اندركاران به حسب درجات در مسؤ وليت ها نيز هست كه بايدخداى متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارك او بدانند. خداوندمتعال راهگشاى آنان باشد. 452
دولتمردان را خدا امتحان مى كند
خداى تبارك و تعالى مى فرمايد: (بشّر الصابرين 453 ) آنهائى كه صبر مىكنند، به آنها بشارت بده آنهائى كه در مصيبت ها، در نقص ‍ ثمرات ، در نقص انفس ، درنقص اولاد صابر هستند و مى گويند كه : انا لله و انا اليه راجعون 454 ما ازخدا هستيم و به او بر مى گرديم ، از او هستيم و به او رجوع مى كنيم . جوان هاى ما از خداهستند و در راه خدا فداكارى كردند و به خدا مراجعت مى كنند. انسان اگر چنانچه هر چهدارد بفهمد كه از خداست ، اگر زندگى دارد، خدا به او داده است و اگر اولاد دارد، خدا بهاو اعطا كرده است و اگر ثروت دارد، خدا به او اعطا كرده است و همه چيز را خداى تبارك وتعالى اعطا فرموده است ، اگر دل انسان به اين معنا ايمان بياورد و اطمينان به اين معناداشته باشد، چيزى كه امانت الهى است ، به خدا برگردانده ، اولادها اماناتى هستند ازخدا، زن و فرزند امانت هايى هستند از خدا، دارائى ها امانت هائى هستند از خدا و به او ردشده است ، و ما از خدا هستيم و به سوى او رجوع مى كنيم . اگر امتحان را درست داديم وهمانطورى كه اوليا و انبيا امتحان دادند ما هم به آنها اقتدا كرديم ، مورد آن بشارت هستيمكه خداى تبارك و تعالى مى فرمايد و به آنها رحمت مى فرستد، مغفرت مى فرستد وآنها را اصحاب هدايت مى داند. اين امتحان آسان تر است از آن امتحان هائى كه بهدولتمردان خدا، دولتمردان را خدا امتحان مى كند. 455
چه بسا افرادى كه نمى توانند از امتحان بيرون بيايند
چه بسا از اين رؤ ساى جمهورى كه در دنيا هستند، مدعى احترام به حقوق بشر هستند،قبل از رسيدن به مقام رياست جمهور مدعى آزاديخواهى ، مدعى دوستى با بشر، مدعىپاسدارى رفاه بشر هستند، لكن وقتى كه مى رسند به مسند و امتحان مى كند خداى تباركو تعالى آنها را، نمى توانند از امتحان بيرون بيايند، به جاى طرفدارى از حقوق بشر،بشر را به تباهى مى كشند، به جاى طرفدارى از ضعفا، ضعفا را به هلاكت مى رسانند،همانطورى كه در آن طرف (بشر الصابرين 456 ) است به رحمت و مغفرت و حياتابدى ، براى اينها هم بشارت و عذاب اليم است ، بشارت به ننگ است . بايد امتحانبشويم . مجرد دعواى اينكه من خداخواه هستم من آزاديخواه هستم ، من حقوق بشر را مراعات مىكنم ، من اگر به رياست جمهورى ، به حكومت ، به نخست وزيرى ، به رئيس مثلا قبيله ،به رياست عشاير برسم با مردم رفتار خوب مى كنم و مردم را به آزادى و رفاه دعوتمى كنم و خودم هم همين طور هستم ، مجرد دعوا پذيرفته نيست ، وقتى كه داده شد آن منصببه آن شخص ، رسيد به آن منصب ، آنوقت است كه مطالعه درحال او بايد كرد كه آيا مثل كارتر هست يا مثل على ابن ابيطالب ، با مستضعفين و مستمندانآن مى كند كه على ابن ابيطالب سلام الله عليه كرد، يا آن مى كند كه كارتر كرد، يا آنمى كند كه استالين كرد. آنها هم همه مدعى هستند. استالين هم مدعى اين بود كه براى مردممى خواهد كار بكند و مردم را به طور آزاد، مساوى نگه دارد، لكن وقتى كه به مقام رياسترسيد فوج فوج مردم را فانى كرد و از بين برد، كارتر هم همين ادعاها را مى كند كه مابراى بشر آزادى مى خواهيم و رفاه مى خواهيم و بشر دوست هستيم ، لكن وقتى كه بهمقامش رسيدند ديديم كه آنطور بودند، كردند با بشر آنچه را كردند، صدام هم ادعاى اينرا مى كند كه من مى خواهم كه عرب را چه بكنم و با عرب چه بكنم ، لكن وقتى كه امتحانپيش آمد، اعراب را آنطور در خوزستان به كشتن داد كهمغول نكرده بود و اگر مهلت داده بشود به او، با عراق و ايران و هر جا دستش برسد آنكند كه مغول با ايران كرد. 457
دولتمردان بدانند كه رسيدن به مقام ، امتحان الهى است و سخت امتحانى است
ادعا نمى شود كرد كه ، من ادعا كنم كه من يك ملائى هستم و مردم دوست هستم ، وقتى كهرسيدى به منصب آنوقت ببين چه هستى . آنوقتى كهامثال آقاى نخست وزير در حبس بود و زجر بود، ادعاى اين معنا را البته دردل داشت كه اين حكومت بد است و اگر من به رياست برسم چه خواهم كرد، اگر در ذهنشبوده لكن الان در معرض امتحان است . الان همه اين روسا، رئيس جمهور، نخست وزير، رئيسمجلس ، روساى دادگاه ها، روساى همه استان ها، حكومت ها، فرماندارها، استاندارها، همهاينها در معرض امتحانند و اين امتحان از امتحان در نقص اولاد و انفس بالاتر است . امتحانمردم به رياست ، به رياست در هر مقام ، به رسيدن به هر مقام ، اين امتحان سخت تر استاز امتحان در نقص اولاد و انفس و مشكل تر است كه انسان بتواند از اين امتحان نجات پيدابكند و درست امتحان بدهد در معرض اعمالى كه مى كند و در پيشگاه خدا آبرومند باشد.روسا هر جا هستند، در هر كشورى هستند، دولتمردان در هر كشورى كه هستند و در هر جا كههستند بايد بدانند كه رسيدن به اين مقام ، امتحانى الهى بوده است و سخت امتحانى است .خودشان توجه كنند به اينكه قبل از رسيدن به اين مقام و بعد از رسيدن به اين مقام ،چقدر در حالشان تفاوت حاصل شده است . قبل از رسيدن به اين مقام به روساى جمهورىكه سابق بودند، به نخست وزيرانى كه سابق بودند، به وكلاى مجلسى كه سابقبودند، به استاندارهائى كه سابق بودند، به دادگاه هائى كه در سابق بودند،قبل از رسيدن خودشان به اين مقامات به آنهااشكال داشتند و آنها را تقبيح مى كردند، الان كه خودشان رسيدند آيا همان نقشه راعمل مى كنند كه آيندگان آنها را تقبيح كنند؟ يا خير. 458
دولتمردان بيدار باشند، ما دعوى شيعه گرى را مى كنيم
وقتى كه به مقام رسيدند رفتارى مى كنند كه همانطورى كه بعد از هراز و چهار صدسال نسبت به امير المومنين مردم نظر مى دهند؟ همان كه بعد از اينكه مقام رياست داشت ، بهحسب اصطلاح شما تمام ايران و عراق و مصر و جاهاى ديگر در زير سلطه او بود،رفتارش با مردم آنطور بود كه هيچ كس نمى تواند آن رفتار را داشته باشد. در خطبهجمعه ، گاهى كه يك وقتى كه در خطبه جمعه آمده بودند و منبر بودند، دامنشان را حركتمى دادند براى اينكه پيراهن را شسته بودند و پيراهن عوضى نداشتند. بيدار بشويم ما،دولتمردان بيدار بشوند، استاندارها بيدار بشوند، دادگاه ها بيدار بشوند، ما دعوىشيعه گرى را مى كنيم ، ادعا هست كه ما شيعه و تابع هستيم ، در مقام امتحان باز شيعههستيم ؟ تبع هستيم آنطورى كه او هست ؟ به اندازه اى كه وسعت وجودى ما هست تبعيت مى كنيم؟ با دوستانمان ، با رفقايمان ، با همكيشانمان ، با بشر آنطور رفتار مى كنيم ؟ آنشخصى بود كه وقتى يك خلخال را از پاى يك ذميه يا يهودى يا نصارا بوده است بيرونآورده بودند اشرار، قريب به اين معنا فرموده است كه اگر انسان بميرد براى اين ننگىكه واقع شده و اين چيزى كه واقع شده است ، خيلى بعيد نيست . ما هم مدعى هستيم كه شيعههستيم . 459
بيدار باشيد در محضر خدا، براى مقام با هم دعوا نكنيد
روسا و دولتمردان بيدار بشوند، مخاصمه را ترك كنند، اين منظره ها را ببينند، اين جوانهايى كه خون خودشان را در راه اسلام داده اند، ببينند، اين جوان هايى كه شما را به اينمقام رسانده اند، ببينند و دست از مخاصمات بردارند، آتش بس كنند. در محضر خداست ، همهما در محضر خدا هستيم و همه ما خواهيم مرد و همه ما خواهيم حساب پس داد. بيدار بشويد ملت ،بيدار بشويد دولت ، همه بيدار باشيد، همه تان در محضر خدا هستيد، فردا همه بايدحساب پس بدهيد، از روى خون شهداى ما نگذريد بدون نظر، و براى مقام دعوا نكنيد با هم. ما همه كه به صدام اينطور نفرين مى كنيم و ننگ نثارش مى كنيم ، مبادا خودمان آنطورباشيم . در حال خودمان مطالعه كنيم . وقتى كه خلوت هست خودمان را آزمايش كنيم كه مااگر به مقام رسيديم آيا همانطورى كه صدام مى كند، ما هم همانطور خواهيم كرد، يا شبيهبه او؟ يا ما شبيه به خليفه رسول الله عمل مى كنيم ؟ حكومت كردن بر يك جامعه اى ،بزرگترين آزمايشى است كه خداى تبارك و تعالى از بشر مى كند. حكومت كردن اگرحكومت اسمش باشد، به اصطلاح حكومت كردن بر يك همچو جامعه اى كه خون خودش را درراه اسلام و در راه كشور اسلامى دارد مى دهد و جوانان برومندش را دارد فدا مى كند، ازكارهاى بسيار مشكل و از امتحانات بسيار مشكل است . اى روسا! شماها در معرض امتحان درآمده ايد و اعمال شما دقيقا تحت نظر خداى تبارك و تعالى است ، توجه بكنيد به اينملتى كه به اينطور همراهى به شما مى كند. اى پاسداران ! اى ارتشيان ! اى ژاندارمرى! و اى ساير قواى مسلح نظامى و انتظامى ! و اى روساى هر جا كه هستيد، هر قبيله كههستيد! و اى استاندارهاى همه سرتاسر كشور! در معرض امتحان هستيد، مبادا با خون اينهابراى خودتان بخواهيد مقامى درست كنيد، خدا نكند شماها بخواهيد ديگران خون خودشان رابدهند و شما مقامتان بالاتر برود، خدا نكند كه يك همچو حيوانى در باطن شما باشد وشما خيال كنيد انسانيد. 460
اگر انسان قبل و بعد مقام برايش مساوى بود از امتحان رو سفيد بيرون آمده
بشر در معرض امتحان است . (احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا آمنا و هم لايفتنون 461 ) شما گمان مى كنيد، مردم گمان مى كنند كه همين كه گفتند من مومنم رهايشان مىكنند امتحانشان نمى كنند؟ همين كه گفتيد ما آزاديخواهيم رهايتان مى كنند؟ بر مسند مىنشانند تا بفهمند كه راست مى گوئيد يا نه و بفهمانند، به مجرد اينكه ادعا كرديد كه منبراى اين ملت و براى اين كشور خدمتگزارم رها مى شويد؟ امتحان خواهيد شد و در امتحانهستيد. از من طلبه تا تمام افراد اين مملكت و تمام افراد بشر و تمام انبيا و اوليا همه درمعرض امتحانند، به ادعا و گفتار رها نمى شوند. فرموده است كه : (سابقين را ما امتحانكرديم تا اينكه معلوم بشود كه چه كسى مومن است و چه كسى منافق .) همه گروه ها، همهمردمى كه در اين مملكت يا در راس امور هستند، يا در بازار هستند، يا در كشاورزى هستند، يادر كارخانه ها هستند، يا در گروهك هاى مفسد هستند، همه بدانند كه در محضر خدا هستند و درمعرض امتحان . در گفتار بسيار آسان است كه انسان ادعا كند كه من چه هستم و چه هستم ،لكن همان معنائى را كه ادعا مى كند در همان امتحان مى شود، همان شخصى كه مى گويد منبشر دوستم ، در همان معنا امتحان مى شود، همان شخصى كه مى گويد كه من طرفدارحقوق بشر هستم در همان معنا امتحان مى شود، اگر در آن مقامى كه رسيد، با آنوقتى كهقبل از آن مقام بود هر دو مساوى است و نقش او يك طور است و رياست براى او سنگينى نمىكند، اين شيعه على ابن ابيطالب است و پيرو او، و از امتحان رو سفيد بيرون آمده. 462
هر كس هر مسؤ وليتى دارد همان مسؤ وليت امتحان اوست
بايد عرض كنم كه ما و شما و همه اهل دنيا همه برادران ايرانى ما در معرض امتحان هستيم .يعنى مكلفى نيست در عالم كه تحت آزمايش خدا و امتحان او نباشد. ما امروز درباره خودمان ومسؤ ولين كشور خودمان و ملت محترم خودمان عرض مى كنيم ، هر كس در هر مقامى كه هست وهر مسؤ وليتى كه دارد همان مقام و همان مسؤ وليت امتحان اوست . امتحان مثلا رئيس محترمجمهور، همان رياست جمهورى اش است كه آيا در اين مقامى كه هست چه مى كند، افكار او چيست، اخلاق او در اين زمينه چيست و اعمال او چيست و حتى خطرات قلب چيست ، چيزهايى كه درقلبش عبور مى كند و مى گذرد اينها چيست و همين طور تمام مسؤ ولين ، مجلسى ها، آنهايىكه در مجلس هستند، آنها هم همان كرسى مجلسمحل امتحان آنهاست كه اينها در اين كرسى كه نشسته اند افكارشان چى هست و احوالشانچى هست و آراء شان چى هست و آيا اين كرسى ، كرسى اسلامى است و براى اسلام است يااينكه اينطور نيست . در همان جا محل آزمايش است . و همين طور دولتمحل آزمايش اش در همان وزارتخانه اى است كه هست ، در همان جايى كه نخست وزير هست واهل ادارات در همان ادارات خودشان مركز امتحان آنهاست و ارتشى ها در مقام قدرت ارتشىشان امتحان مى شوند، محل امتحانشان همان محلى است كه به فعاليت ارتشى مشغولند وسپاه پاسدارانمان در همان محلى كه هستند، قدرت در دست شان آزمايش است . تفنگ در دستشان آزمايش است . و همه كسانى كه داراى يك ابزارى هستند براى خدمت ، همان ابزارآزمايش آنهاست . و همين ها هستند كه در آن عالم منعكس مى كننداعمال ما را همان تفنگ منعكس مى كند اعمال تفنگدار را و همان مجلس منعكس مى كند در آن عالماعمال مجلسى را و همان كارهايى كه شما عزيزان انجام مى دهيد و موجب تشكر است واميدوارم كه مورد نظر خداى تبارك و تعالى و تاييد او باشد، در همين جا كه هستيد در تحتآزمايش هستيد و اعمالتان منعكس مى شود. بايد توجه كنيد كه اين چيزهايى كه منعكس مىشود يك وقت خداى نخواسته چيزى نباشد كه آن روز كه منعكس ‍ شد در آنجا و شما او راديديد موجب سرافكندگى باشد. 463
هر كس در هر محل كه هست آن محل آزمايش است

next page

اخلاق كارگزاران در كلام و پيام امام خمينى قدس سره الشريف

back page