بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 14, امام خمینی (ره)   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
     SAHIFE15 -
     SAHIFE16 -
 

 

 
 

 

fehrest page

back page

خروج شاه از ايران تنها راه علاج و دواى ناآرامى ها و اغتشاشات كشور
حـالا مـا قـبل از همه چيز اول از اين آقاى شاهدوست (و به اصطلاح سايرين آمريكا خواه ) مابـه ايـشـان عـرض مـى كـنـيـم شـمـا كـه قـم تـشـريـف بـرديـد و بـااتـومـيـبـل تـان سـوار شديد و از تهران هم عبور كرديد و رفتيد به قم ، توى تهران همتـظـاهـرات را حـتـمـا ديديد (اگر نگويم در حسن آباد و در على آباد و در اين دهات هم ديدهبـاشـيـد) مـى گـويـيـد قـم را ديـدم ، خـوب شما گوشتان كه الحمدلله گوش باز است ،هوشتان
هـم كـه الحـمـدلله هوش باز است نشنيديد مردم چه مى گويند؟ مردم چه مى گفتند؟ چه چيزمـى خـواسـتند؟ اين مردم كه جانشان را روى دست گرفته اند، جوان هايشان را مى فرستندجلو، اين مادرها كه بچه هاى جوانشان را مى فرستند به اين خيابان ها و فرياد آنها بلنداسـت ، چـه چـيـز مـى گويند؟ تا ما ببينيم درد ملت چيست ، دوايش چيست ؟ تا انسان نفهمد دردچيست نمى تواند دوا بدهد. اينها همه دارند مى گويند كه ما اين شاه را نمى خواهيم شما مىگـوئيـد كـه مـن ايـنـهـا را آرام شـان مـى كـنـم !! آرام مى كنم به اينكه باشد ايشان !! ايننـاآرامى شان اين است كه مى گويند اين شاه خيانت كرده به ما، ما نمى خواهيم اين را. شمادو تا مطلب مى گوئيد يكى اينكه من حرف هاى مردم را شنيده ام و اينها آرام نمى شوند تامـا ايـن چـيـزهـائى كـه مـى خـواهـنـد خـوب بـه آنـهـا بـدهـيـم ، يـك قـدرىعـمل بكنيم . شما اگر مى خواهيد عمل بكنيد، يك كارى بكنيد كه اين آقا برود سراغ كارشتا يك قدرى آرام بشوند (يك قدرى البته ، نه همه )
طـرح (خـطر تجزيه ايران ) دسيسه اى براى دوام سلطه ابرقدرت ها بر منابع وامور كشور
يك مطلب ديگرى كه ايشان مى گويند اين است كه اين وضع جغرافيائى ايران جورى استكـه (كـانـه مـا ديـگـر هيچ اطلاعى نداريم از وضع جغرافيائى ايران كه چه جورى است )اگـر ايـن انـقلابات باشد با اين وضع جغرافيائى خطر بزرگى براى ايران پيدا مىشود ولى اگر شاه باشد اين خطر نيست . مطلب ايشان اين است كه با بودن شاه اين خطرنيست لكن اگر چنانچه (به فرمايش ايشان ) خداى نخواسته اين شاه برود، اين مملكت بهدسـت دو تـا قدرت مى افتد و وامصيبت مى شود. ما مى گوئيم كه اين چيزى كه اين مملكت رابـه دسـت ايـن قـدرت سپرده ، اين دو تا قدرت سپرده ، همين شاه است . آخر اينها تكليفشانبـر اين مملكت اين نيست كه بيايند حمل كنند خاك هائى از قم به اين سرحدات شوروى و ازتـهـران بـه آن سرحدات آمريكا، ايشان هم قبول دارند كه مقصود اين نيست (مقصود اين استكه اينها مسلط مى شوند بر مملكت ما) حالا مسلط نيستند؟!
وضـع جـغـرافـيـائى كـه هـست و روى آن وضع جغرافيائى يك جهت و مهم هم روى وضع آنچـيـزهـائى كـه تـوى مـمـلكـت مـا هـسـت و ايـنـهـا لازمـش دارنـد، ايـنـهـا الان مـسـلط بـراموال ملت ما نيستند؟! اينها الان نفت ما را دارند نمى خورند؟! در ازايش هم براى خودشان يكپـايـگـاه درسـت مى كنند، پول نفت به ما مى دهند يعنى اسلحه مى دهند كه خودشان پايگاهدرسـت كـنـنـد ايـنـجـا. ايـنـهـا مـسـلط بـر مـا نـيـسـتـنـد كـه گـاز را دارنـد مـى بـرنـد؟!اموال اين ملت دارد از دستش مى رود. تسلط آمريكا نيست كه اصلاحات ارضى و انقلاب سفيدرا آورد در كـار؟! ايـن انـقـلاب سـفـيد، انقلاب شاه و ملت است ؟! ملتى است كه خودتان ملتهستيد!! به ملت كارى ندارد، شاهش هم به شاه كارى ندارد، انقلاب آمريكا بود يك طرفه .ايـن انقلاب براى اين بود كه اين مملكت را از اين مقدار زراعتى كه دارد كه به واسطه اينمـقـدار زراعـت اسـتـغناى از مملكت هاى ديگر دارد، اين هم از دستش بگيرند. مگر تسلط آمريكابـر مـا غـيـر از ايـن اسـت كـه مـنـافعى كه ما داريم ، مخازنى را كه ما داريم ، چيزهاى زيرزمينى را كه ما داريم ، روى زمينى
را كـه مـا داريـم ، اينها سلطه پيدا كنند و ببرند؟ اينها الان سلطه ندارند بر ما؟! و اگرشاه برود سلطه پيدا مى كنند؟
اگـر يـك حـكـومـت اسـلامـى پيدا بشود كه نص قرآنش اين است كه نبايد غير مسلم بر مسلممسلط باشد، آنوقت مسلط مى شوند اينها؟! يا اينكه يا وضع جغرافيائى اقتضا مى كند كهيـك قـدرت مستقلى متكى بر ملت ، يك رژيمى متكى بر ملت و بر قدرت ملت در اينجا پيدابـشـود كـه نـه او بـتـوانـد تـجـاوز كـنـد به او و نه او بتواند تجاوز كند به او. وضعجغرافيائى مملكت ما اقتضاى اين را دارد كه براى جلوگيرى از هر دو قدرت و تامين صلحدر ايـنـجـاى دنـيـا يـك قـدرتـى در كار باشد، نه يك انگلى . الان وضع نظامى ما و وضعارتـش مـا يـك وضع ارتش انگلى است . ارتشى است كه تحت نظام آمريكا و به نفع آمريكادارد اداره مـى شـود. 45 هـزار، 50 هـزار، بـعـضـى گـويـند 60 هزار از مستشاران آمريكا ومـفـتـخـوارهـاى آمـريـكـا ريـخـتـه انـد بـه جان ما و در مملكت ما هستند، آنهمه پايگاه ها براىخـودشـان در ايـنـجـا درسـت كـرده انـد، اشـغـال نـظـامـى اسـت مـمـلكـت مـا،اشـغال آمريكائى است مملكت ما. اين آقا مى گويند كه (به خطر مى افتد)!! از اين خطربـيـشـتـر؟! زراعـت مـا بكلى از بين رفت ، اين خطر نبود؟! حالا شما مى خواهيد خطر را رفعكـنـيـد؟! شـمـا هـمـان بـوديـد كـه در حـكـومـت شـمـا ايـن قـضـيـه پـيـدا شـد و آمـريكا به ماتـحـميل كرد و من همان بودم كه به شما پيغام دادم كه آقا نكنيد اين كار را، اين زراعت ما رابـه زمـيـن مـى زنـد. خـدا مى داند به فرستاده ايشان گفتم كه كنيد اين كار را، شما ملتفتهستيد خودتان داراى ملك هستيد، ملتفت هستيد كه نمى توانند اينها اداره بكنند، به زمين خواهدخـورد اين زراعت مملكت . تو بودى كه زراعت مملكت را به زمين زدى براى خاطر آمريكا، حالاشـمـا خـواهـيـد اصـلاح بـكـنيد كه مبادا يك وقتى تسلط بر ما پيدا كنند؟! الان ما مستقليم ؟!قـدرت ، يـك قـدرت مـسـتـقـله اى ايـسـتـاده و هـمـه را جـلوگـيـرى كـرده اسـت و مـا يـك مـمـلكتمـسـتـقل و متمدن و آزاد مردان و آزاد زنان داريم ؟ ما خواهيم كه يك مملكت قدرتمند كه قدرتشمـتـكـى بـه مـلت بـاشـد، الهـام از مـلت بگيرد، اگر يك ارتش متكى بر ملت باشد، نه آنقدرت تواند كارى بكند نه آن قدرت كار بكند.
آنـهـا مـى خواهند تامين اين بشود كه او نپرد به او، او نپرد به او، وقتى يك قدرت مستقلىشـد نـمى شود اين كار را كرد. شما مى خواهيد كه با اين دوز و كلك ها اين دو تا قدرت رابـر مـا مـسـلط كنيد، نمى خواهيد مملكت را رها كنيد، مى خواهيد مملكت را بيشتر از اين به بادبدهيد. ما مى خواهيم نجات بدهيم اين مملكت را از اين دو قدرت . شما مى خواهيد كه اين مملكتتـحـت هـمـيـن قـدرت و سـلطـه بـاشـد تـا آخـر، بـا چه صورت ؟ با اين صورت كه اگراعـليـحـضـرت بروند، اين مملكت به هم مى خورد!! اين اعليحضرت بايد باشند تا اين دوقدرت را جلويشان را بگيرند!!
اساس مخالفت ما با رژيم شاه مصائب وارده بر ملت است ، نه اغراض شخصيه
آقا اين اعليحضرت اين قدرت ها را بر ما مسلط كرده و آن پدرش ، آنوقت يك كلمه اى ايشاندارد (باز عين كلمه شاه ) كه ايشان زجر كشيده است (من را مى گويد)
(خـوب ، ايـشـان يك زجرى كشيده است ، چى كشيده است ). عين حرفى است كه شاه گفتهاسـت كـه (او غـرض شـخـصـى بـا من دارد، او دارد حساب ها را (عين عبارت اوست ) پاك مىكـنـد). پـس شـمـا الان بلندگوى اعليحضرت هستى در اينكه او گفت مملكت ما مى خواهيم واگـر مـن بـروم مـملكتى نيست . شما هم مى گوئيد كه اگر شاه برود مملكتى نيست (اين يكتـكـه عـيـن حـرف اوست كه زديد) او مى گويد كه مملكت ما وضعى دارد كه اگر چنانچه مابـرويـم ، آنـها از آن طرف مى آيند و اينها از اين طرف ، و شما بلندگوى او هستيد. او مىگويد كه فلان آدم غرض شخصى با من دارد، حساب هايش را دارد حالا پاك مى كند يعنى مناو را بـه حـبـس انـداخـتـم ، مـن او را تـبـعـيـد كـردم حـالا دارد حـسـاب پـاك مى كند. ايشان همبلندگوى اوست همان عين او را مى گويد.
من خيال مى كردم براى شاه ديكته مى كنند و حرف ها را مى زند (و همين طور هم هست ، ديكتهاست ، ديكته بالاترهاست ) معلوم شد كه ديكته بيشتر را ايشان مى كند.
بـايـد حـسـاب كـرد آقـا من كه يك نخست وزير نبودم و يك بارگاه و قبه و بارگاه داشتهبـاشـم . مـن آنـم كـه حالا هم كه اينجا آمده ام ، منزلم را ديديد كه شما نمى توانيد تويشبنشينيد و بيشتر ازاين هم نمى خواهم اصلا. من توى حبس هم وقتى وارد شدم به آن باشگاهافـسران (كه اول من را بردند تو باشگاه افسران ) من وقتى وارد شدم ديدم يك جاى خيلىخـوبـى اسـت كـه هـمـه چـيز آماده است كه منزل هاى ما خواب نديده اند، به آن مامورها گفتمخوب ، اين كه از منزل ما بهتر است (و بهتر هم بود) بعد هم ما را بردند در يك جاى ديگر،هـمـان مـثـل مـنـزل خـودمـان يك خرده بهتر، وقتى هم كه از حبس ما بيرون آمديم ، حبسش هم يكحـبـسـى نبود كه به ما يك بدى بگذرد، يك سختى كه ما به واسطه آن بدى حالا با شاه!!! مثلا !!! به هم زديم !! حبسشان هم يك حبسى نبود كه براى ما، توى اين حبس آنهائى كههمراه ما بودند و مامورين حبس ‍ بودند با ما محبت مى كردند، به ما ارادت داشتند !!! و عرضمـى كـنـم !!! كـه وقتى هم كه از آنجا آمديم در يك باغ بزرگ و در يك عمارت عالى كه مابـه خـواب هـم شـايـد نـديـده بـوديـم و مـا هـم آنـجـا بـوديـم . بـعـد هـم كـه رفـتـيـممـنـزل خـودمـان ، مـنـزل خـودمان بود ديگر آنجا. ما اينقدر هم عادت نكرده بوديم كه بيرونبيائيم و گردش برويم حالا كه توى حياط، توى خانه هستيم به ما بد بگذرد. وقتى همكـه مـا را تركيه بردند، تركيه خيلى هم بهتر از ايران براى ما بود (براى شخص من ).مـا زجـرى نديديم و بعد هم رفتيم ، نجف هم كه منزلمان بود. حالا هم آمديم اينجا، اينجا همبـهـتـر از مـنـزل خـودمـان اسـت بـاغ دارد و هـمـه چـيـز. مـا زجـرى نـديـديـم كـه درمـقـابـل ايـن زجـر (ايـن را براى خودم مى گويم ) زجرى نديديم كه مخالفتمان با اين آدمبـراى زجـر بـاشـد. مـا زجرمان زجر اين ملت است . من وقتى صورت اين مردهائى كه بچههايشان ، پسرهايشان را كشتند در ذهنم مى آيد زجر مى برم ، من وقتى اين مادرى كه يقه اشرا پاره مى كند در مقابل اين چيزها كه بيائيد من را بكشيد، شما كه جوان من را كشتيد بيائيدمرا هم بكشيد، اين زجر مى دهد ما را، نه اينكه به من يك چيزى بد گذشته است ، زجر ديدهام نـه خـيلى هم خوش گذشته است اينكه ما را زجر مى دهد اين مصيبتى است كه بر ما ملت ماوارد شـده اسـت . مـسلمان اگر بر ملت خودش زجر نبرد مسلمان نيست . آن كسى كه مى خواهداين آدم باشد، من
نـمـى توانم به او بگويم مسلمان هست . آن كسى كه دست مى دهد به يك دست جانى ، او راديـگر ما آدم نمى دانيم . اگر مسلمان هم باشد آدم نيست و مسلمان هم نمى تواند باشد. زجرمـا ايـن است ، نه اينكه زجر ما اين است كه ما را حبس كردند يا زندان بردند. يا زجر ما ايناسـت كـه پـاى عـلمـا را اره كـردنـد آقـا، تـوى روغـن سـوزانـدنـد. زجـر مـا ايـن اسـت كه دهسال ، پانزده سال ، هشت سال ، هفت سال علماى ما در حبس ‍ بودند، پدر اين آقا (اشاره بهيـكـى از حـضـار) چـنـد سـال در حـبـس بـوده اسـت ، اين زجر ماست . حالا از حبس اينها آمده اندبـيـرون بـله (زنـدانـيـان سياسى را ما رها كرديم ) (يا به اصطلاح خودشان ) (عفوكـرديـم ). تـمـام شـد؟! زنـدانـيـان سـيـاسـى ، زنـدانـى كـه دهسـال در آنـجـا زجـر ديده ، عالم بزرگوار را توى صورتش همچنان زدند كه گوشش عيبكـرده حـالا آمـده بيرون ، حالا بيايد تشكر كند از شاه كه شاه بماند حالا؟! آخر نمى شود،ايـن مـلت را هـم نمى شود خاموش كرد با اين حرف ها. نه نخست وزير توانست خاموش كند،نه منتظر الوزاره نمى توانيد و نظامى و نه حكومت نظامى و نه هيچ چيز، نمى شود.
نجات مملكت در گرو خلع و مجازات شاه جنايتكار
بـبـيـنـيـد مـردم چـه مـى خواهند، آن را بدهيد به مردم ، بچه و بزرگ مى گويد (آزادى واسـتـقـلال ) شـمـا آزادى و اسـتـقـلال را بـدهيد و حكومت پهلوى نه . اين لسان ملت ماست ،بـزرگ و كـوچـگـش ، آن كـه تـوى خـارج اسـت و آن كـه درداخـل اسـت هـمـه ايـن را دارنـد مـى گـويـنـد. شـمـا ايـن راعمل بكنيد اين ملت از شما راضى مى شوند و آرام مى شوند اما شما مى خواهيد آن كه جانىاصـلى اسـت نگاهش داريد !!! بگوئيد كه شهربانى قم ، آذربايجان را به آتش مى كشندبـعـد شـهـربـانـيـش را مـى خـواهـنـد، شـهـربـانـى را خـواسـتـنـد بـراى ايـنـكـه تـسـليـتحـال مردم باشد. اين آقاى منتظر الوزاره مى گويد كه بايد آنهائى كه به ملت ظلم كردهانـد مـجـازات شـونـد. مـن از ايـن آقـا مـى پرسم كه كى به ملت ظلم كرده است ؟ بگو، بيابـنـشـيـن بـبـيـنـم كى . شهربانى آدم كشته است بى اذن ؟! پاسبان آدم مى كشد بى اذن ؟!استاندار امر مى كند بى اذن ؟! رئيس قوا امر مى كند بى اذن شاه ؟! بى اذن شاه اين چيزهانـمـى شـود. در نظام نمى شود، بزرگ ارتشداران ايشان هستند، تا ايشان اذن ندهد كه آدمكشى نمى شود.
مـجـازات ايـن را بـكـنـيـد ما دست شما را مى بوسيم . بسم الله ، مجازات كنيد ايشان را، درشـرع اگـر نـكشته باشد آدم هم حبس ابد است . مجازات ابد است كسى كه امر بكند كسى ،كـسـى را بـكـشـد، در شـرع مقدس حبس ابد است و، در حكومت اسلامى بايد حبس ابد بشود وايشان با دست خودشان مى گويند كه جنايت كرده است . اين را اگر ثابت بشود، قصاصاسـت !!! مـا نـمـى خـواهـيـم تـمـام جـنـاياتى كه شده است !!! شما يك جانى را كه مبداء همهجنايات است و همه مردم دارند به اين نظر مى كنند به عنوان اينكه جنايت مستند به اوست وهـمـه نـاراحتى ها زير سر اوست ، شما او را مجازات كنيد تا اين ملت تا حدودى آرام بشود.دنبالش قضيه استقلال است كه اين هم بايد بشود و الا آرام نمى شود اين ملت .
اين نيرنگ هائى است كه از اول تا حالا براى اينكه اين نهضت اسلامى متكى به همه اقشارمـلت را اينها آرام كنند و سركوب كنند، به نظامى سركوب كنند، نمى شود به كرد و لرسركوب كنند،
نمى شود، به حيله و حكومت آشتى نمى شود، به اينكه مملكت ما الان در خطر است . يا اللهاز خطر نجاتش بدهيد، شاه باشد؟ همه خطر زير سر اين آدم است ، ما اين را نگهداريم كهخطر نداشته باشد؟
وظـيـفـه ايـرانـيـان مـقـيـم خـارج هـمـگـامى و همصدائى با ملت و انعكاس وقايع ايران درمطبوعات
آقـايـان ! هـمـه بـا هـم بـايـد بـاشـيـد، ايـن اخـتـلافـات بـيـرون را و ايـن اخـتـلافـاتداخل را دور بريزند، شعارهاى غير اسلامى را كنار بگذاريد. همه يك شعار، شعار اسلامى. از ايـران تـلفـن كـرده بـودنـد (از قـرارى كـه آقـايـان نـوشـتـه بودند) كه بعضى ازدانـشـجـويـان چـيـز كـردنـد كه مااختلافات را رفع كرديم ، اختلافات دانشجوها را رفعشكرديم و همه و همه يك جبهه هستيم . خداوند انشاءالله حفظشان كند. همه تان ، همه بايد يكجـبـهـه بـاشـيـد، اگـر هـر كـدام يـك طـرف بـرويـد، بدانيد تا آخر زير اين چكمه خارج وداخل خواهيد خرد شد، نسل هاى آتيه از شما مؤ اخذه مى كند. امروز كه اين نهضت هست اگر ازاين نهضت استفاده نشود تا ابد زير چكمه هاى خارجى و داخلى هستيد. كمك بايد بكنيد همه ،يـعـنـى هـمـه شـمـا كه اينجا هستيد، آنهائى كه تو هستند، اختلافات داخلى خودتان را كناربـگـذاريـد و مـطـالب خـودتان را به اين روزنامه نويس ها، به اين دانشگاهى ها، به اينمعلمين ، به همه بگوئيد مطالب ايران را. بد منعكس كرده اند اينجا مطالب ايران را و حالاشما بايد جبران كنيد و بگوييد. اين خدمتى است شما مى توانيد بكنيد به اين ملت . بايدهـمـه اخـتـلافـات را كـنـار بـگـذاريـد و يـكـدل و يـكـجـهـت با ملت ايران ، با ملتى كه درداخـل اسـت مـتـحـد بـشـويـد و مـطـالبـتـان را (هـمان مطلبى ) كه عامه مردم دارند مى گويندبـگـوئيـد و در دانـشـگـاه هـا و دانـشـكـده ها بايد همه همصدا باشند و يك شعار و اين شعارتـوحـيـدى اسـلام اسـت . ايـن اسـت كـه مـى تواند شما را نجات بدهد. ديگران نمى توانندنجات بدهند، شما را به دام مى اندازند.
انشاءالله خداوند همه را توفيق بدهد، مويد باشيد انشاءالله .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ 13/8/57
مصاحبه امام خمينى با راديو !!! تلويزيون سوئد
سـؤ ال : شـاه بـا دكتر امينى وارد مذاكراتى شده است كه نشان مى دهد شاه حاضر به عقبنشينى ها و نرمش هائى مى باشد، او زندانيان سياسى را آزاد ساخته است . آيا حضرت آيتالله مى توانند نقشى را براى شاه در يك دولت با آزادى هاى بيشتر بپذيرند؟
جواب : شاه مدتى است كه مشغول اجراى نقشه اى است كه ملت را فريب دهد، با اشخاصىمـذاكـره و عـقـب نـشـيـنـى هـائى كـرده كه براى فريب ملت است اما ملت حاضر نيست كه شاهبـاشد، هر قدر هم عقب نشينى كند. حرف قاطع با پشتيبانى ملت اين است كه شاه با جنايتهـائى كـه نـسـبـت بـه مـلت و كـشـور و خـيـانـت هـائى كـه تـاكـنـون كـرده اسـتقـابـل پـذيـرش نـيـسـت ، نه خودش و نه سلسله اش ، بايد اين سلسله منقرض شود. طرزحكومت با رفراندم تعيين مى شود.
سؤ ال : گفته ايد كه اگر لازم باشد به جنگ مسلحانه دعوت خواهيد كرد، آيا هنوز هم ايننظر را داريد؟
جـواب : ما حتى الامكان از جنگ مسلحانه پرهيز داريم و معتقديم به همين ترتيب كه ملت پيشمى رود، كار را حل كنيم اما اگر سرسختى نشان دهد و ابرقدرت ها هم به او كمك كنند ممكناست در اين مطلب تجديد نظر كنيم .

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation