|
|
|
|
|
|
نـقـشـه هـاى اجـانـب ، عامل اختلاف و راه تحكيم سلطه گران و سدى در برابر پيشرفتاسلام يـك سـنـخ ديـگـر ايـن اسـت كـه قـبـل از مـاه مـبـارك و قبل از ماه محرم كه دو ماهى است كه !!!اجـتـماعات مسلمين هست ، در ماه عرض مى كنم كه ماه رمضان ، ماه اجتماعات است ، مساجد كه اينمـردم توجه دارند به اين اجتماعات ، ماه محرم هم در ايران وقت اجتماعات است ، اين را ديگردولت هـاى خودمان آنها هم كمك مى كنند همه با هم . دولت هاى خودمان در اين دو موسم (شماحـالا بـعـدهـا امـتحان كنيد در اين دو موسم ) قبل از اينكه اين دو موسم بيايد يك چيزى توىكـار مى آورند. ما ديديم كه دو سال ، سه سال ، حالا هم تتمه اش هست و چه بساطى درستكـردنـد بـراى كـتـاب شـهـيـد جـاويـد، بـا هـم اخـتـلافـات ،اهـل مـنـبر و اهل محراب ، اهل بازار و اهل كذا، يكى از آن طرف كشيد و يكى از آن طرف كشيد ويـك مـاه مـبـارك و يك ماه محرم و ساير ايام خودشان را صرف كردند و قوا را هدر بردند واعـليـحضرت با كمال آرامش اموال اين ملت را خورد و سلطه خودش را تحكيم كرد بر آنها.آقـايـان هـم هـمه متوجه هستند كه كجاى كتاب شهيد جاويد چى چى نوشته ، كجايش چى چىنـوشـتـه ، مـقـصودش اين است ، مقصودش آن است ، دعوا كردند سر اين مطلب و اختلافات ومـنـبرهايى كه بايد صرف اين بشود كه اين سدى كه سر براى اسلام ، براى پيشرفتاسـلام ، بـراى پـيـشـرفـت مـملكت است بشكنند، اين سد محمدرضا شاهى را بشكنند همه قواصـرف كـتاب شهيد جاويد شد و اختلافات سر كتاب شهيد جاويد هدر دادند قواى خودشانرا چـنـد سـال ، الان هـم دنـبـالش هستند، بعد از آن دوباره يك چيز ديگرى را آوردند، مرحومشـمـس آبادى خدا رحمتش كند، رفتند مثلا يا كشتند او را يا كشته شد، يك بساطى هم آنطوربـود يـكسال هم مردم را معطل اين كردند كه آن آقاى شمس آبادى را كى كشتش ، كى كشتش ،دعـوا سـر يـك هـمـچـنـيـن مـسـاءله اى كـردنـد و ايـن بـى نـقـشـه نـيـسـت ، شـمـاخـيـال نـكنيد كه همين طورى واقع شده يك كسى را كشته شد و يك كس را هم چيز كرده ، خيراين يك نقشه اى است كه روى اين نقشه حساب شده است . آنوقتى كه شما مى خواهيد اجتماعبـا هـم پيدا كنيد وآنها مى ترسند كه مبادا در اين اجتماعات چه بشود، يك همچنين مطلبى راپـيـش مـى آورنـد، يـك قدرى كهنه مى شود يك چيز ديگر پيش مى آورند، (على شريعتى ).چقدر قواى ما را، قواى اسلامى را تحليل بردند و همه را به هم متوجه كردند و همه قدرتهـا را كـوبـيـدنـد بـراى اخـتـلاف بـيـن ايـن اهـل مـنـبـر، داد وقال و اهل محراب چه و دانشگاهى چه و دانشكده چه . الان هـم ايـن اخـتـلافـات هـسـت ، هـمـيـن اخـتـلافـات اسـبـاب ايـن شـده اسـت كـه دشـمـن هـاىاصيل شما با دل راحت بخوابند و بگويند الحمدالله خودشان به جان خودشان افتاده اندو دارند توى سر خودشان مى زنند. بيدارى و انسجام در كارها، از بين برنده نقشه هاى شياطين بـايـد بـيـدار بـشـونـد نـسـل جـوان ، تـوجـه پـيـدا كـنـنـدنـسـل جـوان به اين نقشه هاى شيطانى كه مى ريزند. الان در اروپا شما چندين هزار جمعيتداريـد، ايـن چندين هزار جمعيت اگر چنانچه با يك مقصد راه بروند، يعنى شما در فرانسههستيد، يك دسته ديگر در آلمان هستند و يك دسته ديگر آمريكا هستند، اينها همه با يك مقصدحـركـت بـكـنـنـد، كـارهايشان منسجم باشد، يك نظام داشته باشد و اينها با هم يك نقشه رابـخـواهـنـد پـيـاده بـكـنـنـد خـيـلى كـار از آنها بر مى آيد. مع الاسف نيست يك همچنين چيزى ،اخـتلافات باز هست ، يك گروهى او درست كرده ، يك گروهى او درست كرده ، اين گروه هابـا هـم اختلاف دارند، او مى آيد براى او يك چيزى مى گويد، او مى آيد براى او يك چيزىمـى گويد. در ايران هم اينطور است ، الان كه ايران به خود آمده يك قدرى و الان در تودههـاى مـردم ايـران اخـتـلافـات در ايـن مـقـصـد كـم هـسـت يـا نـيـسـت و آنـهـايـى هـم كـه مـثـلااحتمال اختلاف در آنها مى رود، آنها هم در اقليت واقع هستند، يا خير كم كم به خود آمده اند،الان وقـت ايـن نيست كه ما در اين قضاياى جزئيه بنشينيم با هم اختلاف كنيم ، اين نظير اينمـى مـانـد كه يك زلزله اى واقع بشود در يك شهرى و بخواهد خانه ها را خراب كند، شمابا هم بنشينيد مباحثه بكنيد كه فلان قصه چه جورى است ، قصه بگوئيد به هم ، زلزلهخواهد همه را كشت . امروز اختلاف خيانت به قواى متحد مسلمين است الان كـه تـمـام قـواى مـسـلمـيـن ايـران جـمـع شـده بـا هـم ، درمـقـابـل قـدرت هـا ايـسـتـاده اسـت ، در مـقـابـل شـاه و آن قـدرت هـايـى كـهدنبال او هستند الان ايستاده است اين خيانت بر اسلام است كه ما اختلاف بيندازيم بين خودمانو با هم ما اختلاف كنيم . اين خيانت به يك ملت است كه به واسطه اختلافات ما خنثى بشوداين حركتى كه در ايران پيدا شده است . اگر اين حركتى كه در ايران پيدا شده و سابقهنـدارد در تـاريخ ، نه در تاريخ ايران ، شما در تاريخ نمى توانيد پيدا كنيد كه بچهايـنـقـدرى آن هـمـزبـان بـاشـد بـا پـيـرمـرد در يـك مـطلب ، همه با هم باشند. اگر خداىنـخواسته اين جنبش و نهضتى كه در ايران پيدا شده و سابقه ندارد اين اگر چنانچه بىنـتـيـجه بخوابد، تا ابد زير سلطه غير خواهيد بود، خواهيد بود زير چكمه غير تا ابد،قطع مى كنند، قطع مى كنند نسل هاى شما را. همصدايى بر ضد رژيم ، حكم عقل و شرع است ايـنـهـا حـالا فـهـمـيدند كه يك قدرتى هست در اين جمعيت . ايران داراى يك قدرتى هست ، يكقدرتى است كه نظامى نمى تواند اين را به هم بزند، حكومت نظامى نمى تواند اين كاررا بـه هـم بـزنـد، يـك قـدرتـى اسـت كـه الان ابـرقـدرت هـا رامـتـزلزل كـرده كـه بـايـد چـه بـكـنـنـد، چـه شـيـطـنـتـى بكنند اين قدرت را بگيرند، الانمشغول مطالعه و بررسى و نقشه كشى هستند كه اين قدرتى كه الان ، اين جنبشى كه الانپـيدا شده و مثل سيل خروشان دارد حركت مى كند و خنثى ميكند آن نقشه هاى آنها را، چه نقشهاى پيش بياورند كه خـامـوش بـشـود اين ، بايستد اين نهضت . اگر اين نهضت خداى نخواسته به نتيجه خودشنـرسـد و بـخـوابد، ايران و اسلام و مسلمين تا ابد زير سلطه اروپا و آمريكا خواهند جانداد. اگر يك همچو چيزى هست (هست ، اگرى ندارد) اگر يك همچو چيزى را احراز ما كرديم يااحتمالش را داديم ، حكم شرع و عقل اين است كه بايد همه با هم همصدا باشيم . جائز نيستكـه مـا با هم اختلافات داشته باشيم و هر كسى يك راهى برود، همه با هم يك صدا بايدبـكنند و همه بگويند نه ، نه محمدرضا شاه و نه سلسله پهلوى و نه لندن و نه آمريكاو نـه شـوروى خـودمان ، اسلام ، مسلمين ، خودمان . اگر اين پيشرفت را كرديد، امروز اگراين اتحاد را حفظ كرديد و پيشرفت كرديد و نجات پيدا كرده ايد. و اگر الان نجات پيدانكنيد خدا مى داند تا آخر گرفتار هستيد. خدايا! من گفتم خدايا! من گفتم ، من آن چيزى را كه مى فهمم گفتم به آقايان ، گفتم به جامعه ايران و منتـقـصـيـر نـدارم . مـطـلب يـك مـطـلب شـوخـى نـيـسـت ، مـطـلب ايـن اسـت كـه يـك مـلتـى درطـول تـاريـخ زيـر سـلطـه سـلاطـيـن جـور بـوده انـد، درطول تاريخ 2500 سال زير سلطه سلاطينى بوده است كه همه اش جور بوده است ، حتىآن عـادل هـايـشـان خـبيث بودند، حتى آن انوشيروان عادلش هم از خبيث ها بوده است ، حتى آنشـاه عـبـاس جـنـت مكانش هم از اشخاص ناباب بوده است ، پسر خود را كور كرده است . درطول تاريخ اين ملت زير سلطه و چكمه اين سلاطين خبيث بوده . مطالعه و شناسايى آداب و روحيه اقوام ، راهى بر دستيابى مخازن در 200 سـال پـيـش از ايـن ، 300 سـال پـيـش از ايـن كـه خارجى ها راه يافتند به اينجا،مطالعات كردند و همه چيز را بررسى كردند و روحيه مردم را بررسى كردند و زمين ها رابـررسـى كـردنـد، با شتر رفتند بيابانهاى ما را بررسى كردند كه چه دارد چه نداردتـاريـخ را بـبـيـنـيـدبـا شـتـر ايـنـهـا آمـدنـدو رفـتـنـد آنـوقـتـى كـهاتـومـبـيل و اينها نبوده است با شتر رفتند تمام اين بيابان هاى بى آب و علف را گردشكردند و مطالعه در آن كردند، مطالعه در روحيه همه اين مملكت و اشخاصى كه در اين مملكتيـعـنـى طـوايفى كه در اين مملكت است از بلوچ گرفته تا عرض مى كنم كرد گرفته تالر گرفته همه رامطالعه اينها كرده اند كه چه جورى مى شود اينها را نگهشان داشت بهحـال عقب ماندگى و اينها را قانع كرد يك وقت انقلاب نكنند. ازآنوقت تا حالا ما زير سلطهآمـريكا و اروپا هستيم ، اولش اروپا بوده و انگلستان بوده و اينها و بعدش هم حالا آمريكاآمده در كار كه بدتر از آنهاست ، شوروى و آمريكا، هر كس از يك طرف . خوب اينهاخواهندمـخـازن مـا را بـبـرنـد، هـمـه چيز ما را مى خواهند از بين ببرند، استفاده كنند و ما را به يكحال عقب مانده و بيچاره نگه دارند. خوب ،چه كنند؟ مطالعه كرده اند به اين رسيده اند كهبـايـد ايـنـهـا را!!! بـايـد از هـم جـدا كـرد. خـيـلى مـسـايـل ايـنـهـا دارنـد، خـيـلىمـسـائل دارنـد. بـايـد بـه واسـطـه هـمـيـن كـه مـسـلمـيـن رااول از هم جدابكنند كه اين عراق و اين ايران ، اين افغانستان ، اين پـاكـسـتان و اين چه و آن چه ، اينها از هم جدا، هر كدام به ديگرى جنگ بكنند، خوب اين يكراه فـرجـه اى بـراى ايـنـكـه نـتـوانـنـد ايـنـهـا، بـه خـودشـانمـشـغـول بـاشـنـد و نـتـوانـنـد ايـنـهـا بـا هـم مـجـتـمـع بـشـونـد كـهمقابل ابر قدرت بايستند. رژيم ، سركوبگر روحانيت و جلوگيرنده اجتماع مسلمين در داخـله هـر مملكتى مثلا حالا مملكت ايران كوشش كردند به اينكه در داخله ايران از راه هاىمـخـتـلف يك كارهايى بكنند كه قوا با هم مجتمع نشوند. آخوند را پيش مردم زمان رضاشاههـمچو مبتذل كرده بودند !!! آخوندرا !!! كه آخوند نمى توانست ازخانه ، بيرون آيد نه ازدسـت دولت از دسـت مـردم ، مـردم را ايـنـجـور كـرده بودند. (اين آخوندها همه درباريند!) آندربـار داشـت آخـوندها را مى كوبيد، ازآن طرف اينها مى گفتند اينها درباريند، اين دربارآخـونـدهـاى مـا را، مـلاهـاى ما را داشت مى كشت ، در حبس مى برد مى كشت ، از آن طرف هم ملتگـفـت ايـنـهـا همه درباريند. ترزيق كرده بودند به آنها كه بايد اين ملا كه ممكن است درمقابل قدرت ها بايستد بايد بشكنند آنرا در بين ملت خودش ، ملت را از آن جدا بكنند، وقتىكـه جـدا كردند از خودش قوه نيست ديگر در كار، يك كسى كه جلو بيفتد و كار بكند و ملتهم با او همراه باشد نيست . آخوند است ، آخوند بايد شكسته بشود. رهائى مسلمين در گرو بازگشت به قرآن اكـتـفـاى بـه آخوند نكردند، (اسلام افيون است ! دين اصلاافيون است !) اين دينى كه همهتـحـرك ها به واسطه دين است قرآنى كه آيات قتالش آنطور روشن است ، آيات تحركشآنـطـور روشـن است اسمش را مى گذارند افيون يعنى مى خواهند مردم بيچاره را بخواباندتـا قـدرتـمـنـدهـا بـخـورنـد. قـرآنـى كـه بـه جـنگ قدرتمندها آمده است ، اينها مى گويندقـدرتـمـنـدهـا درسـت كـرده انـد كـه بـيچاره ها بخوابند! آن نبى اكرم و ساير كسانى كهاسـلامـى هستند، جنگ هايش با همين قدرتمندها بوده است ، معذالك تزريق كرده اند كه (اينهاقدرتمندها آوردند روى كار). اينها نقشه هاست براى اينكه شماها را جدا كنند خودتان را ازهـم و شـمـا را از قـرآن جـدا كـنـنـد. قـرآن يـك سـدى است كه اگر به آن تشبث كنند و كردهبـودنـد، مسلمين به اين گرفتارى نمى شدند. قرآن را ما رها كرديم ، اين سد را ما به آنتـشـبـث نكرديم رسيديم به اينجا كه از هر طرف توى سرما دارند مى زنند، از هر جا كهسربلند كنيد يك مامورى گذاشتند تو سرما مى زنند. شكست فرهنگ و اسلام ماموريتى براى شاه آمريكائى ايـن مـحـمـد رضـا شـاه خـودش گـفـت كه متفقين صلاح ديدند كه ما باشيم . پريروز هم كهوزيـر خـارجـه انگلستان گفت كه (ايشان براى ماست ، ايشان منافع ما را دارد حفظ مى كند،چـطـور مـا با او چيز نكنيم ) ما مى دانيم كه ايشان منافع شما و آمريكا را دارد حفظ مى كند،داد ملت همين است كه ايشان آمده ابراى ايـن پـاكـسـتـان مـنافع شماايشان آمده است كه خدمت به وطن بكند! ماموريت براى وطن دارد!مـامـوريـت از طـرف آمـريـكا دارد و انگلستان ، بايد مردم را اينطور كند، بايد ايران را عقبنـگـه دارد، فـرهـنگ ايران را بشكند، روحانيت ايران را بشكند، اسلام را عقب بزند، تاريخاسـلام را تـغـيـيـر بـدهـد، شـمـا خـيـال كـرديـد كـم كـارى كـرد ايـن خـبـيـث ؟ ازاول كـه اين جنايت كرده تا آخر هم جنايتى بكند يك طرف ، تغيير تاريخ اسلام يك طرف ،ايـن كـم جـنايتى بود كه اين مرد كرد؟ اينها همه دست به هم دادند براى اينكه اين سدها رابـشـكـنند و الان كه ايران قيام كرده و همه يكصدا دارند مى گويند (مرگ بر اين سلطنت )،الان اخـتـلاف چـه در خـارج كشور، چه در داخل كشور انتحار است ، خودكشى است . اختلافاتبين طبقات روشنفكر و غير روشنفكر، در دانشگاه بين اين جمعيت و آن جمعيت ، الان اختلاف بيناينها يك انتحارى است ، يك خودكشى است ، مملكت را به باد دادن است ، خيانت است بر مملكت، خـيـانـت اسـت بـر اسـلام . براى چى اختلاف داريد؟ چرا شما يك عده اى كه آمديد در خارجكـشـور زحـمت مى كشيد با هم مختلف هستيد؟ جمع بشويد، با هم اجتماعات داشته باشيد، يكراه بـرويـد هـمـه تـان يـكـصـدا داشـتـه بـاشـيـد، هـمـه تـان ، تـا ايـن بـه صـورتسـيـل درآيـد و ايـن سـيل بنيان كن ، بكند بنيان اين سلسله را و آنهايى كه منافع ما را بهواسـطـه ايـنـها از بين مى برند. انشاءالله خداوند همه شما را محفوظ نگه دارد و همه ما راانشاءالله عفو كند. والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته تاريخ : 10/8/57 مصاحبه امام خمينى با راديو !!! تلويزيون اطريش سؤ ال : چرا حضرت آيت الله عراق را ترك كردند؟ جـواب : دولت عـراق زير فشار شاه ، مرا از فعاليت سياسى كه مسووليت آن را بر دوشمى كشم منع نمود، از اين جهت آنجا را ترك كردم . سؤ ال :آيا تصميم داريد به ايران برويد؟ چرا به ايران نرفته ايد جواب : حضور در خارج براى افشاى جرائم شاه در سطح جهانى مناسبتر است سـؤ ال : شـانـس مـخالفين را در به دست گرفتن قدرت چگونه ارزيابى مى كنيد؟ جوابمخالفين رژيم ، يك ملت است و ناچار ملت پيروز است . سـؤ ال : ارزيـابـى شـمـا از شـاه بـه عـنـوان رهـبـر كـشـور، خـصـوصـا بـعـدازقتل عام چيست ؟ جـواب : شـاه هـيـچ گـاه رهـبـر كـشـور نـبـوده و مـزاحـم رهـبـرى بـوده اسـت و پـس از ايـنقتل عام ها پايگاهى نخواهد داشت ، چنانچه در بين ملت قبلا هم نداشته است ولى اكنون ملتما به بيدارى بر ضد او قيام كرده است و ناچار بايد اين رژيم تغييركند. سؤ ال : نظرتان درباره تغييرات و تحولات آينده ايران چيست ؟ جـواب : بـا قـيـام انـقـلابـى مـلت شـاه خـواهـد رفـت و حكومت دموكراسى و جمهورى اسلامىبـرقـرار مى شود، در اين جمهورى ، يك مجلس ملى مركب از منتخبين واقعى مردم امور مملكت رااداره خواهند كرد. حقوق مردم خصوصا"اقليت هاى مذهبى ، محترم بوده و رعايت خـواهـد شـد و بـا احـتـرام مـتـقـابـل نـسـبـت بـه كـشـورهـاى خـارجـىعـمـل مـى شـود نـه بـه كـسـى ظـلم مـى كـنـيـم و نـه زيـر بـار ظـلم مـى رويـم . كـشـور درحال حاضر ورشكست شده است و همه چيز از بين رفته است . با استقرار جمهورى اسلامى ،ساختمان واقعى و حقيقى كشور شروع خواهد شد. تاريخ : 10/8/57 مـــصـــاحـــبـــه امـام خـمـيـنـى بـا خـانـم اليـزابـت تـارگود خبرنگار روزنامه انگليسى(گاردين) سـؤ ال : آيـا حضرت آيت الله فكر مى كنند كه شاه به عنوان رئيس قواى مسلح بتواند ازمبارزات حاضر بر ضد حكومتش جان سالم بدر برد (باقى بماند)؟ اگر نه ، چرا؟ جـواب : خـيـر، سـلطـنـت شـاه و خـانـدان پـهـلوى بـر مـلت مـاتـحـمـيـل شـده اسـت . فـرمـانـدهـى كـل قـواى مـسـلح بـودن شـاه نـيـز بـر ارتـشتـحـمـيـل شـده اسـت . شـاه بـه هـيـچ وجـه مـعـرف واقـعـى ارتـش نـيـسـت . رژيم در طى 50سال گذشته از ارتش و نيروهاى انتظامى براى سركوبى ملت استفاده كرده است . اميد مىرود كـه ارتش به خود آيد و به جنبش ملت بپيوندند. من مطمئن هستم كه شاه از اين مبارزاتكنونى عليه خود و سلطنت خاندانش جان سال به در نخواهد برد. سـؤ ال : تـحـت چـه شرايطى حضرت آيت الله بازگشت به ايران را مورد بررسى قرارخواهند داد؟ آيا با وجود شاه ، تنها به عنوان پادشاه بر موازين قانون اساسى (سلطان ونه حاكم ) موافقيد؟ آيا حضرت آيت الله مى توانند بيشتر توضيح فرمايند؟ جـواب : بـا توجه به تجارت تلخ گذشته ملت ما از اين خاندان ، هيچ گونه راه حلى درچـهـارچـوب شـاه سـلطـنـت كـنـد و نـه حـكـومـت ، قـابـلقـبـول نـخواهد بود. على الاصول ما با رژيم سلطنتى مخالف هستيم و بازگشت به ايرانبستگى به پيشرفت اهداف جنبش دارد، فعلا قرار رفتن به ايران را ندارم . سـؤ ال : آيـا خـود شـاه يـا اعـضـاى ديـگـر دولتـش (بـه طـورمثال اردشير زاهدى ) سعى به نزديك شدن و ملاقات با حضرت آيت الله كرده اند؟ آيا هيچنكته اى به عنوان اساس احتمالى مذاكره با حضرت آيت الله پيشنهاد شده است ؟ جواب : خير. سؤ ال : آيا هيچ يك از مخالفين دستگاه ، كوششى به عنوان ميانجى بين حضرت آيت الله وشـاه كـرده انـد بـراى مـثـال مـهـندس بازرگان و يا كريم سنجابى ؟ اگر بله نتيجه اينمنيانجيگرى چه بوده است ؟ جواب : خير، هرگز. سـؤ ال : آيـا هـيـچ فـردى را در داخـل ايـران حـضـرت آيـت الله بـه عـنـوان نـخـست وزيرىقابل قبول مورد بررسى قرار خواهند داد؟ اگر آرى چه كسى ؟ جـواب : در چـهـار چـوب نظام سلطنتى ، هيچ فردى را به عنوان نخست وزير تاييد نخواهمكرد. سـؤ ال : حـضـرت آيـت الله فرموده اند كه هيچ راه حلى براى ايران نيست مگر سرنگونىسلسله پهلوى ، آيا حضرت آيت الله در حال حاضر براى سرنگونى شاه كارى مى كنند؟اگـر آرى ، اسـاس كـار خـود را چـگـونـه قـرار داده ايـد؟ بـه طـورمثال آيا براى اين كار، روش هائى طرح شده است ؟ نقشه متديك هست جـواب : نـهـضـت عـظـيـم كـنـونـى مـلت ما عليه شاه و نظام سلطنتى است ، بنابراين در جهتسـرنـگـونـى ايـن رژيـم مـبارزه ميشود.!!! براى !!! رهنمود ما ايجاد وحدت كلمه در ميان همهاقشار جامعه است . روش هاى مبارزه را مردم خود يافته اند و مى يابند. رهنمودهاى اصلى ازجانب ما به موقع خود به عمل مى آيد. در صورت عدم كفايت روش هاى فعلى ، اتخاذ روشهاى ديگر مورد مطالعه قرار خواهد گرفت . سؤ ال : براى رفتن شاه ، چگونه تداركات دراز مدتى ديده شده است ؟ آيا جوانان احتمالابـراى پـسـت هـاى بـالا مـورد نـظر قرار گرفته اند يا حضرت آيت الله مى توانند روىحمايت دولت امروز حساب كنند؟ در چنين جستجوئى وفادارى يا قابليت در مرحله نخست قرارخواهند گرفت ؟ جـواب : در ايـرانـى چـه در داخـل و چـه در خارج استعدادهاى بسيار وجود دارد كه حكومت شاهمـانـع از بـروز آنـها مى شود، اين استعدادها بر اساس لياقت و وفادارى به اسلام و ملتبه كار دعوت مى شوند. سؤ ال : حضرت آيت الله به مدت طولانى از سياست هاى شاه انتقاد كرده اند، در چه حدودىسياست هاى خود ايشان نسبت به موارد زير با سياست هاى شاه فرق خواهد كرد؟ الف !!! اجـتـمـاعى : آيا قوانين اسلامى به مورد اجرا گذارده مى شود و چگونه فرقى درزنـدگـى روزمـره نـسـبـت بـه قوانين حاضر پيش خواهد آمد؟ تحت لواى حكومت اسلامى ، آياحضرت آيت الله مى توانند به طور دقيق تر اين مفهوم را شرح دهند؟ آيا زن ها قادر خواهندبود به طور آزادانه بين حجاب و لباس غربى حق انتخاب داشته باشند؟ آيا سينماها مىتـوانـنـد بـه وجـود خـود ادامـه دهـنـد؟ اگـر آرى ، چگونه فيلم هايى انتخاب خواهد شد؟آيامـشـروبات الكلى ممنوع خواهد شد؟ درآخر، آيا ايران يك عربستان سعودى يا ليبى ديگرخواهد شد؟ ب !!! دفـاع و خـارجـه و نـفـت حـضـرت آيت الله به طور دائم نقش خارجى ها را مورد انتقادقـرار داده انـد، بـه طـور اخـص آمـريـكا را، در ايران به طور دقيق چگونه تغييراتى شمامايليد در رابطه با نفوذ خارجى در صادرات نفت و وادارت و خريد اسلحه ببينيد؟ ج !!! امـنـيـت جـهـانـى : ساواك در اصل براى تضمين امنيت داخلى عليه تحريكات داخلى بهوجود آمد، آيا آيت الله ساواك را منحل خواهند كرد؟ و اگر چنين است ، چه نيروئى را در نظرداريد كه جانشين نيروهاى امنيتى بنمائيد؟ جـواب : الف !!! اجـراى حـدود در اسـلام ، مـوكـول به تحقق شرائط و مقدمات بسيار است وبـايـد جـهـات بـسـيارى را از روى كمال عدالت و توجه به اينكه اسلام در كليت خود اجراگـردد در نـظـر گـرفـت . اگـر ايـن امـور در نـظـر گرفته شوند، ملاحظه خواهد شد كهمـقـررات اسـلامـى كـمتر از هر مقررات ديگرى خشونت آميز است . زنان در انتخاب فعاليت وسـرنـوشـت و هـمچنين پوشش خود با رعايت موازينى آزادند و تجربه كنونى فعاليت هاىضـد رژيـم شاه ، نشان داده است كه زنان بيش از پيش آزادى خود را در پوششى كه اسلاممى گويد يافته اند. ما با سينماهائى كه برنامه هاى آنهافاسد كننده اخلاق جوانان ما ومخرب فرهنگ اسلامى باشد موافق هستيم . مخالفيم اما با برنامه هائى كه تربيت كننده وبه نفع رشد سالم اخلاقى و عامى جامعه باشد موافق هستيم . مشروبات الكلى الكليسم وسـايـر مـخـدرات كـه مـضـر بـه حـال جـامـعـه باشند، جلوگيرى خواهد شد. حكومت جمهورىاسـلامـى مـورد نـظـر مـا بـا هيچ يك از رژيم هاى مزبور (عربستان سعودى و ليبى ) منطقنخواهد بود. ب !!! روابـط مـا بـا تـمـام خـارجـى هـا بـر اسـاساصل احترام متقابل خواهد بود. در اين رابطه نه به ظلمى تسليم مى شويم و نه به كسىظـلم خـواهـيـم كـرد و در زمـيـنـه تـمـام قـراردادهـا بنابر اساس مصالح سياسى اقتصادى ،اجتماعى و فرهنگى ملت خودمان عمل خواهيم كرد. ج !!! بـله ، مـا سـاواك و تـمـامـى سـازمـان هـاى امـنـيـتـى ضـد مـردمـى رامـنـحـل خـواهيم كرد. آگاهى مردم و مشاركت و نظارت و همگامى آنها با حكومت منتخب خودشان ،خود بزرگترين ضمانت حفظ امنيت در جامعه مى باشد. سـؤ ال : آيـت الله فـرمـوده ايد كه خواهان قدرت شخصى نيستيد، فرض كنيم كه حضرتآيت الله يك روز كه شاه رفته باشد به ايران مراجعت بفرمائيد در آن صورت خلا قدرتسياسى را چگونه پر خواهيد فرمود؟ نظر شما درباره امكان يك كودتاى نظامى چيست ؟ جـواب : بـا رفتن شاه ، خلا قدرت سياسى بوجود نخواهد آمد. ادامه حكومت شاه ، خود ايجادخـلا قـدرت سـيـاسـى كـنـونـى را در ايـران نـمـوده اسـت ، عـمـر دوران راهحـل بـا كـودتـاى نـظـامـى پايان يافته است اگر خارجيان اين كودتا را انجام دهند، ارتشايـران بـيـش از پـيـش بـه يـك ارتـش وابـسـتـه و اشـغـالگـرتبديل خواهد شد و اين امر، خلا قدرت سياسى كنونى ايران را تشديد خواهد كرد. سـؤ ال : دربـاره مجلس حضرت آيت الله خواهان سرنگونى رژيم سلطنتى موجود و جانشينشـدن يـك جـمـهـورى هـسـتـيـد، چـه نـوع جـمـهـورى در نـظـر داريـد؟(مثل سيستم آمريكائى يا فرانسوى ). جواب : ما خواهان استقرار يك جمهورى اسلامى هستيم و آن حكومتى است متكى به آراء عمومى .شـكـل نـهـائى حـكـومـت بـا توجه به شرايط و مقتضيات كنونى جامعه ما توسط خود مردمتعيين خواهد شد. سـؤ ال :پـشـتـيـبانى آيا حضرت الله با اين موضوع موافق هستند كه در ايران معروفيت ومحبوبيت حضرت آيت الله در بين جوانان ايرانى براى آن است كه شما تمامى آن چيزهائىرا كه شاه فاقد است معرفى مى نمائيد؟ جـواب : مـسـاءله مـقايسه دو شخص مطرح نيست ، مساءله آگاهى و بيدارى سياسى مردم ما وهـويـت اسـلامـى آنـهـا و معيارهاى اسلامى است . هر كسى بر اساس اين معيارهاى اسلامى بامردم حركت كند، مورد قبول و محبوبيت مردم خواهد بود. سـؤ ال : در مـورد كمونيست ها آيت الله به شناخت عليه كمونيست ها مشهور است (كمونيست هارا مـورد اعـتـمـاد نـمـى دانـد) امـا كمونيست هاى جوان كه در تهران هستند اين روزها(نه اجباراتـوده اى كـه دنـبـاله روى خـواسـتـه هـاى بـخـصـوصـى هـسـتـنـد) بـه خـاطـر ايـنـكـه آنهاقـبـول نـدارند كه يك نفر چه شاه و چه خمينى تنها كار كند، خواستارند كه يك حكومت ملىبراى مردم تشكيل شود. آيا آيت الله فكر مى كنند كه مى توانند اين خواسته را اجرا كنند؟و اگـر چـنـيـن اسـت ، چـگـونـه ؟ يا بهتر گفته شود آيا خمينى حزب كمونيست را دائما غيرقانونى مى داند؟ جواب : در اسلام ، معيار رضايت خداست و نه شخصيت ها. ما شخصيت ها را با حق مى سنجيم ونه حق را با شخصيت ها، معيار حق و حقيقت است . بر خلاف اسلام ، كمونيست ها شخصيت را بتو قدرت را در او متمركز مى سازند. حكومت اسلامى ما متكى به آراء عمومى خواهد بود و همهاحزابى كه براى مصالح ملت ما كار كنند آزاد خواهند بود. سؤ ال : عراق چه چيز باعث شد كه آيت الله نجف را ترك كنند؟ آيا فكر مى كنند كه عراقبا تهران توافق كرده بودند؟ و اگر چنين است آيا چنين است آيا مى توانيد شرح دهيد؟ جواب : ظاهرا شاه ايران دولت عراق را تحت فشار قرار داد كه مانع فعاليت هاى سياسىمن و انجام وظائفى كه برعهده دارم بشود لذا من عراق را ترك كردم . سـؤ ال : فـرانـسـه تـحـت چه ضابطه اى آيت الله در پاريس زندگى مى كنند؟ آيا نقشهدارنـد در پـاريـس بـمانند؟ و اگر نه ، به كجا خواهند رفت آيا كشورهاى ديگر خصوصاالجـزايـر و سـوريـه پـيـشـنـهادهائى براى پذيرايى آيت الله كرده اند؟ آيا آيت الله مىتوانند پيشگويى كنند چگونه وجود ايشان در پاريس ممكن است اثرى در برنامه ايران وفرانسه در خصوص قرارداد پايگاه اتمى و قرارداد مترو تهران داشته باشد؟ جـواب : تـوقـف مـن در فرانسه موقتى است . تنها ضابطه توفق من در هر كجا كه باشد،امـكـان انـجـام وظـايـفـم مـى باشد. با توجه به اين توضيح ، رابطه اى بين حضورم درفرانسه و مسائل مربوط به روابط ايران و فرانسه فعلا مطرح نيست . سؤ ال : در چه آينده نزديكى شاه سقوط خواهد كرد؟ جـواب :ايـن مـسـاءله مـطـلبى نيست كه بتوانيم پيش بينى كنيم اما برحسب قرائن خيلى ديرنيست . سـؤ ال : آيـا آيت الله جهاد مسلحانه را به عنوان وسيله مبارزه خود مورد توجه قرار خواهندداد؟ جـواب : امـيـدوارم كـار بـه جـهـاد مـسـلحـانـه نـرسـد و هـمـيـن طـور كـه مـلتعـمـل مـى كـنـد، مـسـائل حـل شود و مقصد ملت كه رفتن رژيم و برقرارى حكومت اسلامى استتحقق پيدا كند لكن اگر مسائل خيلى طول كشيده و پيچيده شود ممكن است در آن تجديد نظرنمائيم . سؤ ال : بنابر اين شما همين روش هاى مسالمت آميز و بدون خونريزى را ترجيح مى دهيد؟ جواب : بله . سـؤ ال : پـس از رفـتـن شـاه در مـوقـع بـرگـشـتـن به ايران ، آيا خود شما رهبر جمهورىاسلامى نخواهيد شد؟ جـواب : مـن خـود نمى خواهيم حكومت را در دست بگيرم اما مردم را براى انتخاب حكومت ، هدايتخواهيم كرد و شرايط آن را به مردم اعلام مى كنيم . تاريخ : 10/8/57 مصاحبه امام خمينى با روزنامه لاكروا حـضـرت آيـت الله العـظـمـى خـمـينى رهبر ملى و مذهبى ايران در مصاحبه با روزنامه مذهبى(لاكـروا) كـه بـه عـنـوان ارگـان مـسـيـحـيان چپ (يوميه مسيحى چپ ) شهرت دارد، فرمودند:قـوانين اسلام ، قوانين پيشاهنگ و پيشرو هستند. ما مبارزه مى كنيم زيرا رژيم كنونى ايرانو آنها كه اين رژيم را به ملت تحميل كرده اند، مى خواهند ارزش هاى انسانى و فرهنگى ومذهبى ما را نابود كنند. در ايـن مـصـاحـبـه كـه تـوسـط يـك خـبـرنـگـار كـشـيـش بـهعمل آمد، آيت الله العظمى خمينى در مورد ايدئولوژى اسلام فرمودند: اسلام به اين منظوربـه وجـود آمد كه به انسان ، ابعاد واقعى و شان انسانى اعطا كند يعنى انسان را از نظرزنـدگـى اجـتـمـاعى ، شخصى و سياسى تحول بخشد و به غناى روحى انسان يارى دهد.اسـلام قـادر بـه ايـجـاد چـنـيـن تـحـولى هـست . قوانين اسلام به نيازهاى انسان پاسخ مىگـويـد، ايـن قـوانـيـن بـسـيـار صـريح و روشن هستند. اسلام روش و رفتار هر فرد را دربرابر جامعه ، طى قوانين خاصى مدون و تنظيم كرده است . اسلام چگونگى سياست جامعهرا در رابـطـه بـا اقـليـت هاى مذهبى ، مشخص ساخته است . از اين نظر قوانين اسلام واقعا"پـيـشـرو و پـيشاهنگ هستند. اگر قوانين اقتصادى اسلام اجرا شود، مملكت يك اقتصاد مترقىخواهد داشت . يكى از بنيادهاى اسلام آزادى است . انسان واقعى ملت مسلمان قطره يك انسان آزاد شده است .رژيـم كـنونى ايران مى خواهد و مى كوشد و تاكنون كوشيده است كه اين بنيادهاى مترقىرا در هـم بـشكند. بنياد ديگر اسلام ، اصل استقلال ملى است . قوانين اسلام تصريح دارندكـه هـيـچ مـلتـى و هـيـچ شـخـصـى حـق مـداخـله در امـور كـشـور مـا نـدارد امـا رژيـم ايـناسـتـقـلال را از مـا گـرفـتـه و بـر بـاد داده اسـت . رژيـم مـى خـواهـد مـسـاجـد مـا راكـنـتـرل كـنـد، دانـشـگـاه هـاى مـذهـبـى و مـدارس اسـلامـى را بـهمـيـل خـود در آورد. رژيـم مـى خـواهد دانشگاه هاى علمى و امروزى كشور را در وضع عقب ماندهنگه دارد زيرا نمى خواهد و نمى تواند تحمل كند كه در برابر خود پزشكان ، مهندسان، تـكـنـيسين ها و افراد سياسى لايق ، مستقل و منور داشته باشد. اين رژيم كه با آن مبارزهمـى كـنـيـم ، كـوشـيـده اسـت كـه هـمـه ايـن سنت ها و بنيادهاى اسلام را نابود كند و به هميندليل ملت ايران به طور يكپارچه به ضديت با رژيم پرداخته است . تاريخ : 11/8/57 مصاحبه امام خمينى با راديو تلويزيون لوكزامبورگ سـؤ ال : شما از فرانسه ، مردم ايران را به شورش دعوت مى نمائيد آيا تصور مى كنيدكه اين تنها راه حل مشكلات ايران است ؟ جـواب : مـردم از اخـتـناق و خيانتهاى پنجاه ساله به جان آمده و براى مطالبه حقوق اوليهخـود قـيام نموده اند. ما آنان را در اين راه حياتى مشروع ، چه زمانى كه در ايران بوديم وچـه در خـارج ايـران تـشـويـق مى كنيم ، اكنون راه حلى براى سرنگونى رژيم فاسد جزنهضت و مطالبه حق با داد مظلوميت نداريم و اگر مقتضى شود به راه ديگرى دست مى زنيم. سـؤ ال : آيـا هدف شما در دست گرفتن قدرت است وقتى شاه برود؟ در صورتى كه شماامـكـان در دسـت گـرفـتـن قدرت داشته باشيد چكار خواهيد كرد؟ (منظور برنامه آينده شمابـراى حـكـومـت در ايـران اسـت كـه بـايـد جانشين شاه بشود) بسيارى از ناظرين در ايرانمعتقدند كه بازگشت به قانون اساسى صحيح است . جـواب : هـدف مـا بـرقـرارى جـمـهـورى اسـلامـى اسـت و بـرنـامـه مـاتحصيل آزادى و استقلال است و تصفيه وزارتخانه ها و حذف ماده هائى كه رضاشاه و شاهفعلى با سرنيزه در قانون گنجانده اند و حذف مواد مربوط به سلطنت مشروطه . سـؤ ال : آيـا شـمـا تـصور مى كنيد كه خطر يك قيام ملى و شورش همگانى در ايران وجودداشته باشد؟ جـواب : اگر همانطور كه ملت خواستار است شاه و دودمانش بروند و حاميان خارجى او دستاز حمايتش بردارند مشكل ساده تر خواهد شد در غير اين صورت امكان قيام مسلحانه ملى مىباشد. سؤ ال : آيا شما وليعهد را به عنوان رئيس حكومت به جاى پدرش خواهيد پذيرفت ؟ جـواب : خـيـر، مـلت ايـران از ايـن سـلسـله خـاطـره هـاى بـسـيـار تـلخ دارد وتحمل حكومت هيچ يك از افراد آن را ندارد. سؤ ال : آيا باعث تعجب شماست كه دولت فرانسه كه هميشه از حكومت ايران پشتيبانى مىنـمـوده اسـت ، تـا بـه حـال مـزاحم صدور پيام هاى شما كه ايرانيان را به قيام و شورشدعوت مى كند نشده است ؟ جواب : اگر مزاحمت بكند موجب تعجب است ما مطالبه حقوق اوليه بشر را مى كنيم و مزاحمتبا آزادى ، مخالف با حيثيت فرانسه و موجب تعجب ملت ما و آزاديخواهان جهان است . سؤ ال : برنامه شما براى آينده چيست جواب : ادامه نهضت تا رسيدن به نتيجه . سـؤ ال : نـظـامـيـان در تـظـاهـرات ديـروز دخـالتى نكردند و شاه عقب نشينى مى كند و عقبنشينى خود را پذيرفته است . شاه حاضر است كريم سنجابى را بپذيرد. شنيده شده استآيـت الله ، سنجابى را پذيرفته است ، آيا حالا كه شاه حاضر به سازش شده است شماحاضر هستيد؟ آيا مخالفين حاضرند نوعى با شاه كنار بيايند؟ جـواب :تـظـاهـرات تـهـران بـراى آقـاى طـالقـانـى و تـظـاهـرات قم براى آقاى منتظرىتـظـاهـراتـى بـود كـه مـردم عـليـه شـاه كـردنـد و از آنـان بـه عـنـوان مـخـافـيـن شـاهتـجـليـل كـردنـد. در ايـران از هـر نـغـمـه ضـدشـاهـىتـجـليل به عمل مى آيد. شاه با اين دست وپا زدن ها و طلبيدن ها ى اين و آن كارى از پيشنمى برد، اين تلاش ها ديگر دير شده است و براى او مفيد نيست ، او بايد برود. ما سازش را از هر كس و به هر شكلى باشد نخواهيم پذيرفت چون ملت نخواهد پذيرفت .در مـذاكـرات خـود بـا ايـن اشـخـاص مـطـالب خـود را قـاطـعـانـه بـيـان كـرده ايـم ، هر كسقبول كند، با ماست ، والا از ما جداست . تاريخ : 11/8/57 پـــيـام امـام خـمـيـنـى بـه آيـت الله طالقانى پس از آزادى از زندان شاه تغيير مفاهيم دررژيمشاه بسم الله الرحمن الرحيم حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج سيد محمود طالقانى دامت بركاته اين مساءله امر طبيعى است كه شخصيت هائى مثل جنابعالى كه عمر گرانمايه خود را در راهآزادى و استقلال كشور و مخالفت بى امان با دستگاه جبار و غارتگران بين المللى صرفنموده اند در حبس و شكنجه بسر برند و از آزادى محروم باشند. آزادى امـثـال جـنـابعالى برخلاف منطق شاه و موازين دولت اوست . فشار اراده آهنين ملت بهطورى اعصاب شاه را خرد كرده است كه ديوانه وار دست به جنايات ننگ آوردى زده است كهروى تاريخ را سياه نموده ، به طورى كه مستحضر هستيد دست به جنايات تعجب آورى زده، در شـهـرسـتـانـهـا دسـته هاى ناشناس از كولى ها و اجيرها با چماق و قداره و پشتيبانىقـواى انتظامى به جان مردم محروم افتاده و جناياتى به بار آورده و مى آورند. دولت كهبايد حافظ مردم باشد، قواى انتظامى او به صورت مخرب و قواى تخريبى در آمده است در عـصـر مـا، در كشور بى پناه ما، منطق ها و لغت ها جاى خود را عوض نموده ، فضاى بازسـيـاسـى هـمـان اخـتـنـاق هـا و سـانسورهاى همه جانبه است ، تمدن بزرگ ، وحشيگرى هاىبدتراز قرون وسطاست ، دولت آشتى با مسلسل و توپ و تانك و اخيرا با چماق و قداره، مـردم را بـه تـبـاهـى كـشـيدن است ، اصلاحات ارضى ، كشاورزى را ساقط نمودن است ،اسـتـقـلال ، وابـستگى اقتصادى و فرهنگى و نظامى به اجانب است ، فرياده هاى مرگ براين سلطنت پهلوى ، شاهدوستى و علاقه به رژيم است . تحول روحى و عملى ملت شما اكنون كه از حبس كوچك به حبس بزرگ منتقل شده ايد، با اين حقايق عجيب و لغات تازهمـواجـه هـسـتـيـد ولى از طـرف ديـگـر بـا يـك تـحـول عـظـيـم روحـى مـلت ، از حـيث شناخت وتـحـول عـمـلى عـظـيـم تـر از حـيـث عـمـل مـواجـه هـسـتـيـد. تـوده هـاى مـردم كـهقبل از نهضت عظيم اسلامى ، نظام شاهنشاهى را مظهر مليت و مدار عظمت كشور مـى دانـسـت و فـرمـان شـاه را مـطـاع و مـتـبـع و از گزاف گوئى هاى شاهان و گويندگاندربـارى و مـديـحـه سـرائى آنـان كـشـور را در سـايه رهبرى شاه مترقى و پيشرفته تادروازه تـمـدن بـزرگ مـى پـنداشت و استقلال مملكت را در زير پرچم شاهنشاهى بيمه شدهبـه حـسـاب مـى آورد، بـا يـك جهش و شناخت همگانى ، تمام پايه ها و كنگره هاى اين قصرخـيـالى ناگهان فرو ريخت و محتواى اين لغات و الفاظ فريبنده و بزك شده ظاهر شد وتـهـى بـودن اين طبل هاى پر سرو صدا از محتوى معلوم گرديد و ورشكستگى اقتصادى وبـه غـارت رفـتـن بـيـت المـال و تـبـاهـى كـشاورزى و وابستگى فرهنگى و ارتشى برملاگرديد. و نـيـز تـوده هائى كه قبل از نهضت به امر يك پاسبان به جشن برمى خاست و بر بالاىمـغـازه هـا بـيـرق شـادمـانـى مـى زد و فـرمـان شـاه را بـهدنـبـال جزافه هاى شعراء دربارى ، فرمان ايزد ميدانست ، با يك جهش اسلامى به عصيانبـرخـاسـت و بـا مـشـت هـاى گره كرده و فريادهاى مرگ بر اين سلطنت پهلوى ، مردوزن وكوچك و بزرگ به خيابان ها ريخته و در مقابلمسلسل و توپ و تانك ، قهرمانانه مقاومت نموده و با فداكارى و خون جوانان برومند خود،قـدرت شـاهـانـه مـتـكى بر ابرقدرت ها را شكسته و او را مجبور به تسليم نموده ، ولىتـسـليم او را نپذيرفته و نخواهند پذيرفت . با چه منطق ممكن است از خيانت ها و جنايت هاىبـى پـايـان ايـن اهـريمن جهنمى بگذرد و به مقام سلطنت غيرقانونى او سرنهد. ما با اينمنطق مخالف و كسانى كه با آن موافقند، با ملت و ما كه خدمتگزا ملتيم موافق نيستند. والىالله المشتكى . والسلام عليكم و رحمة الله روح الله الموسوى الخمينى تاريخ 11/8/57 پيام امام خمينى به فقيه عاليقدر آيت الله منتظرى پس از آزادى از زندان شاه تـرس خـيـانـتـكـاران از رجـالعدالتخواه بسم الله الرحمن الرحيم حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ حسينعلى منتظرى دامت بركاته هيچ از دستگاه جبار جنايتكار تعجب نيست كه مثل جنابعالى شخصيت بزرگوار خدمتگزار بهاسلام و ملت را سال ها از آزادى ، ابتدائى ترين حقوق بشر محروم و با شكنجه هاى قرونوسـطـائى بـا او و سـاير علماى مذهب و رجال آزاديخواه رفتار كند. خيانتكاران به كشور ومـلت از سـايـه مـثـل شـمـا رجـال عـدالتـخـواه مـى تـرسـنـد. بـايـدرجـال ديـن و سـيـاسـت دربـنـد بـاشـنـد تـا بـراى اجـانـب و بستگان آنان هر چه بيشتر راهچپاول بيت المال و ذخائر كشور باز باشد. فضاى آزاد سياسى ، از ديدگاه ابرقدرت ها در مـنـطـق كارتر و ساير نفتخواران مفتخوار، فضاى آزاد يعنى به زندان كشيدن جناح هاىآزدايـخـواه و اسـتـقـلال طـلب ، از عـلمـاى روشـنـفـكـر مـذهـبـى تـارجـال سـيـاسـى و دانـشـجـويـان و رجـال مـحـتـرم بـازار و سانسور مطبوعات و دستگاه هاىتبليغاتى و در اين منطق ، ترقى و تمدن كشور يعنى وابستگى شريان هاى آن از فرهنگو اقتصاد و ارتش تا دستگاه هاى قانونگذارى و قضائى و اجرائى . اين برنامه در كشورمـا بـيـش از پـنـجـاه سـال دوران سـيـاه پـهـلوى پـيـاده و مـوردعمل بوده و هست . جناح هاى پيشرو، حق تخلف از خواست ملت را ندارند اكـنـون كـه مـلت غيور ايران با نهضت عظيم اسلامى به پا خاسته و با مشت گره كرده درمـقـابـل دسـتگاه هاى ستمگرى و چپاول چون سدى آهنين ايستاده و پايه هاى بنيادهاى آن يكىپـس از ديـگـرى فـرو ريـخته يا در حال فرو ريختن است ، بر جناح هاى پيشرو از مراجععـظـام و عـلمـاى اعـلام مـذهـب و خـطـبـاى مـحـتـرم و مـدرسـيـن و دانـشـمـنـدان تـارجـال سـيـاسـى و روشـنـگـران دانـشـگـاه ها و بازارها و كارمندان محروم و كارگران مظلومروشنفكر لازم است اين فرصت الهى را از دست نداده ، بى امان جميع اقشار ملت را به پيشهدايت كنند و از خواست ملت كه برچيده شدن نظام سلطنتى و قطع دست اجانب از دخـالت در مـقـدرات كـشـور و از غـارتـگـرى هـا و قـيـام جـمـهـورى اسـلامـى ضـامـن آزادى واستقلال به جاى رژيم سلطنتى منشا تمام بدبختى ها و عقب ماندگى ها، سرموئى تخلف وعـقـب نـشـينى نكنند كه آن هدر دادن خون جوانان عزيز اسلام و به تباهى كشيدن همه جانبهكـشـور و كـمك به هدم احكام ، بلكه اساس اسلام است كه از اعظم كبائر و بالاترين خيانتاست . مـا بـا بـودن رژيـم حـاضـر، دمـوكـراسـى را هـم بـه فـرضمـحـال اگر تامين گردد نمى پذيريم . ملت نمى تواند از خون جوانان عزيز خود و خيانتهاى چندين ساله صرفنظر كند. اسلام تكليف اين جانى را معين فرموده . والسلام عليكم و رحمة الله روح الله الموسوى الخمينى تاريخ 11/8/57 بيانات امام خمينى در مورد تمدن بزرگ و اصلاحات اراضى فضاى باز سياسى واژه اى از لغت نامه شاه از چـيـزهـائى كـه مـا در ايـن عـصر مواجه هستيم ، اين لغات و واژه هاست كه عوض شده استبسيارى از واژه ها و لغت هاست كه در عصر ما در ايران يك صورت ديگرى پيدا كرده و يكلغـتـنـامـه جـديـدى بـايـد بـرايـش بـاز بـكـنـنـد، مـثـلا از لغـاتـى كـه حـالااسـتـعـمـال مـى شـود فـضـاى باز سياسى كه آن در كلمات شاه زياد ديده مى شود كه يكفـضـاى بـاز سـياسى ما در ايران اعطا كرديم و ايجاد كرديم و در كلمات ارباب هايش هممـثـل كـارتـر مـثـلا هـمـين مساءله تكرار مى شود كه اين شاه يك فضاى سياسى همين ديروزظـاهـرا وليـعـهـد را يـعـنـى پـسـر شـاه وليـعـهـد، البـتـه ايـن هـممـثـل اوست ، برده اند پيش كارتر و انگار تقدير كرده است از شاه كه آزادى داده است . اينيـكـى از لغـت هـائى اسـت كـه در عـصـر مـا مـعناى خودش را از دست داده به يك معناى ديگر.فضاى باز سياسى در ايران يعنى اختناق همه چيز، سانسور همه مطبوعات و جلوگيرى ازهر اظهار نظر. بشر در اظهار نظر خودش آزاد است ، فضاى باز سياسى يعنى جلوگيرىاز هـر اظـهـار نـظـرى ، در زنـدگـى خـودش ، در مـقـدرات خـودش هـيچ حق اظهار نظر ندارد،مـطبوعات هيچ حق ندارند كه يك كلمه برخلاف آنكه ديكته به آنها مى شد بنويسند. خوبحـالا اخـيـرا يكقدرى اينجا صحبت مى كنند و راديو هم همين طور و اين توجه عمومى و اين مشتهـاى گـره كـرده بـرادران مـا در ايران ، اين موجب اين شد كه نتواند ديگر همچو آنطور كهدلشان مى خواست عمل بكنند. شاه ، نقطه اصلى جنايات حـالا هـم بـاز بـه آن آزادى نيست و لهذا مى بينيد كه در تمام اين روزنامه ها و در تمام اينراديوها و دستگاه تبليغى ، آن نقطه اصلى را باز نمى توانند ذكر كنند. همه مان مى دانيم، هـمـه شـان مـى دانند، همه مطبوعات و ارباب مطبوعات مى دانند اين را كه آن نقطه اصلىكه البته نقطه اصلى كه عرض مى كنم ، نقطه اصلى در اين صف نوكرها، نه در آن صفاربابها، آن نقطه اصلى عبارت از شاه است يعنى تمام اين جنايت هايى كه در ايران واقعشـده اسـت در عـصر ما، در اين عصر، تمام اين جنايت ها با امر شاه است . امكان ندارد كه يكسربازى سرخود آدم بكشد يا يك صاحب منصبى سرخود اجازه آدمكشى بدهد يا يك وزيرى ،يـك !!! نـمـى دانـم !!! نخست وزيرى همچو قدرتى داشته باشد كه سرخود دستور كشتن ،دستور زخم زدن ، اين دستوارات را بدهد. تمام اين جنايت هايى كه واقع شده و شود با امر مستقيم شاهاسـت كـه (بـايـد بزنيد) در 15 خرداد از قرارى كه معرف شد كه فرمان دار خود او بودهاست و با آنكه خودش بالاى آنها چيز كرده است و امر مى كرده ، امرش اين بوده است كه بهجاهائى بزنيد كه ديگر زخمى نباشد مريضخانه ها، به جاهائى بزنيد كه بكشد. آزادى و فـضـاى آزاد سـيـاسـى مـعـنـايـش ايـن اسـت كه هيچ كس حق اظهارنظر ندارد، چنانچهمـطـبـوعـات مـا حالا هم حق اظهارنظر ندارند، اگر يك وقتى آزاد بشود مطبوعات ما و دستگاههـاى تـبـليغاتى از قبيل راديو و تلويزيون و اينها، آنوقت معلوم مى شود قضيه چه هست وچه بوده است يعنى حالا نه من و نه شما و نه اكثر مردم اطلاع نداريم از اينكه چه گذشتهاسـت ، مـا اطلاع از اين ظواهر داريم ، از اين خيابان ها كه كشته ها تويش پشته شده است واز ايـن ظـواهـر امر، از اين سطح ظاهرى ماها اطلاع داريم ، از آن سطح باطن و از آن مسائلىكـه بـر ايران گذشته است و مى گذرد زير پرده است ، از آنها ما الان اطلاع نداريم لكناشـخـاصى هستند كه اطلاع دارند و در عمق مسائل بوده اند و حالا شايد همه چيزها هم نباشدلكـن خـوب بيشترش در تواريخ هست . الان شما مطمئن باشيد كه كتاب ها نوشته شده استلكن اينها نتوانسته اند اين كتاب ها را طبع كنند و منتشر و آنوقتى كه آزاد بشود به معناىحـقيقى آنوقت هست كه اين كتاب ها بيرون مى آيد، آنوقت مطبوعات ديدنى است . حالا هم بازمـطبوعات ما سانسور است ولهذا اسم جانى حقيقى در هيچ يك از مطبوعات ما نمى شود منعكسبـشـود و نـشـده اسـت و هـيـچ يـك از در خـطـابـه هـاى هـيـچ يـك ازرجـال بـاز يـك همچو مطلبى كه جانى حقيقى را معرفى كنند، !!! لكن !!! اين كسى كه همهجـنـايـات را كـرده اسـت ايـن ، آن شـخـص ، محمدرضا پسر رضا، هيچ نتوانسته اند تا حالابـگـويـنـد ولى مـردم گـويـنـد، ايـن در لسـان مـردم ، بـچه هاى 12 ساله و 10 ساله مىگـويـند، مردم توى خيابان هاى قم و تهران و ساير شهرستان ها مى گويند مطلب را امارجال ما نمى توانند بگويند. مادران ، مشوق جوانان در مبارزه ضد رژيم بـه اين توده مردم چون نمى شود خيلى دست درازى كرد، يا حاضرند توده مردم به اينكهكـشـتـه اى هـم بـدهند، بلكه كشته هايى بدهند، بلكه جوان هايشان را هم مى دهند و بعد همافـتـخـار مـى كـنـنـد مـادرهـاى امـروز نـمـونـه اسـت خـدا مـى دانـد، يـعـنـى درطـول تـاريـخ مـثـل ايـن مـادرهـا مـا نـداشتيم الا كم كه فرزندانش كشته بشود و بعد بيايدبـگـويـد كـه نـه ، من افتخار دارم . بعضى از جوان ها به من مى گفتند كه اين مادرها ما راگـرم نـگـه داشـته اند، اين عكس العمل اين مادرهاى جوان مرده ما را زنده نگه داشته و گرمنـگه داشته براى اينكه اينها هستند كه به ما شجاعت مى دهند، اينها هستند كه ما را تشويقمـى كـنـند. اين فضاى آزاد سياسى ماست يعنى اين لغت تفيير كرده است و معنايش را از دستداده . مـعـنايش الان در منطق آقاى كارتر و منطق شاه اين شده است كه همه اين اختناق ها اسمششده است فضاى آزاد سياسى !! تمدن بزرگ در لسان شاه و كارتر از لغت ها، تمدن بزرگ ، دروازه تمدن بزرگ ، تمدن بزرگ هم از آن چيزهايى است كه ،ايـن واژه اى است كه معناى خودش را از دست داده يك معناى ديگر در منطق اينها دارد. اين هم درلسان شاه زياد است ، در لسان كارتر هم كه پدر بزرگ ايشان هست ، اين هم در لسان اوشـبـيه اين هست كه تمدن بزرگ و اينها، تمدن بزرگ در لسان اينها هم اين است كه تمامآثـار تـمدن يك ملت زير پا و سركوب بشود. فرهنگ يك ملت در راس تمدن بزرگ واقعشـده ، فـرهـنـگ بايد يك فرهنگى باشد موافق با تمدن و فرهنگ ما وقتى كه ملاحظه مىكنيد يك فرهنگ وابسته غيرمترقى منحط است كه جوان هاى ما را نگذاريد يك قدم بالاتر ازيك حدى ، تا يك حدى يك قدم بالاتر بروند. در ايران كه اينطور هست هيچ ، اين جوان هاىما كه آمده اند در خارج ، همين ديروز پريروز، ديشب ، كى ، چند تايشان ، جوان هاى خوبىآمـدند اينجا تو اين اطاق پيش من گفتند كه ما در فلان مملكت كه حالا ديگر يادم نيست زياد،يـادم نـمـى مـانـد، مـا در ايـنـجا تحصيل مى كنيم لكن به ما چيزى نشان نمى دهند، ما همانجاهـسـتيم به اسم ، گفت ما تحصيلاتمان در ايران به يك حدى بود، اينجا كه آمديم ما را درحد پائين تر الان دارند استعمال مى كنند، در حد پائين تر و ماهمين طور اينجا هستيم بيخودو شما اجازه بدهيد كه ما برويم به ايران ، آنجا بلكه يك كارى انجام بدهيم يعنى كارىبا برادرهايمان انجام بدهيم . الفاظ، پوششى براى فرهنگ استعمارى در ايران بنابر اين بوده است كه يك فرهنگ وابسته ، فرهنگ وابسته به معناى اينكه يكفرهنگى داشته باشيم ما، دانشگاه داشته باشيم نگويند دانشگاه داريم ، دانشكده ، دانشگاه، دانـشـسـرا هـمـه ايـن الفـاظ مـوافـق بـا فرم تمدن الفاظش را داشته باشيم لكن محتوىنداشته باشد كه كه صورت شبيه تمدن ولى تو خالى . از اولى كه مدارس در ايران ،مـدرسـه اى كـه مـى خـواسـتـه كـه يـك رشـدى بـكـنـد، در ايـران تـاسـيـس شـده ، ازاول ايـنـطـور بـوده مـنـتـهـى بـه ايـن فـسـاد نـبـوده ، ازاول ايـنـطـور بـوده كـه بـنـابـر ايـن بوده است كه نگذارند يك فرهنگ حقيقى و واقعى يكتـحـصـيـلكـرده هـاى صحيح در ايران پيدا بشود و مزاحمت خواهند كرد. با مقاصدى كه آنهادارنـد و بـا مـنـافـع آنـهـا مـنـافـعـشـان چپاول كردن مال اين ملت است ، مزاحمت دارد. اينها ازاول نـقـشـه را جـورى كـشـيـدنـد كـه ايـن فـرهـنـگ ، يـك فـرهـنـگـى كـهقـابـل ايـن بـاشـد كـه ايـن جـوان هـاى مـا را ترقى بدهد و يك جوان فرهنگى صحيح باربياورد، از اين مانع شدند و حالا ديگر به آن شكوفايى مساءله اى كه آنها خواستند درآمدهكـه اصـلش هـيـچ فـرهـنـگ مـا صـورت فـرهـنـگ بـه مـعـنـاى واقـعى ندارد و جوان هاى ما راعـمـرهـايـشـان را دارنـد ضـايـع مـى كنند يعنى رفتن در اين دانشكده و در اين دانشگاه ها جزتـضييع عمر معلم و متعلم چيزى نيست . معلم ها هم اين را مى دانند، متعلم ها هم اين را مى دانندهمه مى دانند لكن وضع اينطورى است . ما كه مى گوئيم بايد اين ورق برگردد، پيچيدهبـشـود تـمـام ايـن نـقـشـه هـايـى كـه خـارجـى هـا بـه دسـت ايـنعـمـال خبيث شان در ايران پياده كرده اند بايد اينها برداشته بشود، براى اين است كه مامى بينيم كه هر جا دست بگذاريم فاسد است ، اگر ما يك مدرسه و دانشگاه به معناى حقيقى داشتيم چطور وقتى كه ثروتمندهاى ما، خود عاليجناب وقتى يك كسالت پيدا ميكنندبايد از خارج يا بياورند يا اينها را منتقل كنند به خارج ، بايد بروند لندن خودشان رامـعـالجـه كـنـنـد !!! اگر ما !!! چطور از لندن هيچ وقت نمى آيند تهران خودشان را معالجهكنند يا جاى ديگر بروند، بايد از اينجا برويم ، از ايران بايد بروند به لندن براىمعالجه ، اين دليل بر اين است كه ما طبيب نداريم به معناى حقيقى ، طبيب داريم طبيب !!! چيزهم گرفته !!! تصديق هم گرفته ، ديپلم هم دارد، همه چيز دارد، پروفسور هم به او مىگـويند اما به معناى واقعى ندارد، محتواى ندارد، صورت است ، يك چيزى كه نه ، منظورماين است كه تغيير كرده ، از همان لغات است كه تغيير كرده است ، پروفسور هم هست يعنىاين لفظ را گذاشته اند روى يك معنايى كه آن معنا را ندارد محتواى ندارد و لهذا وقتى كهيكى مريض مى شود مى گويند نه ، بايد برود لندن ، خود طبيب ها، به طبيب هم كه آمده ،مـى گـويـنـد ايـنـجا، اينجا ديگر معذوريم بروند، ايشان بروند لندن ! اين فقر ماست درفرهنگ فقر ماست در دانشگاه ها، در دانشكده ها و اينها مى خواهند ما فقير باشيم براى چه ماطبيب داشته باشيم ؟! بايد يك قدرى از اين ملت احتياج داشته باشد به ، وابسته باشد،ملت هم مى خواهند وابسته باشد به اين دولت هاى ديگر و به ملت هاى ديگر. تمدن بزرگ يا عملگى استعمار؟! وابـسـتـگـى هـمين است كه فرهنگمان وابسته است و دليلش اين است كه ما فرهنگ داشتيم اماحـالا مـى خـواهند يك سدى درست كنيم ، چطور قرارداد سد را بايد ما با شركت آمريكائى ،شـركت نمى دانم كجا، شركت كجا، قرارداد سد با اينها، روى چه زمينه است ؟ چرا ما وقتىعـمـله نـداريـم ، چـرا عمله ها همه از ايرانند، آن كه بايد خشت بكشد و عرض كنم شن بكشدورى دوشش با يك قيمت كمى ، يك اجر كمى يك اجرت كمى بگيرد و از صبح تا غروب كاركـنـد، آن از ايران حساب مى شود. در شركت نفت همين طور است ، همه جا همين است ، نقشه ايناست كه به شكل يك كارگر درجه 3 درآمده ايم و تمدن بزرگ هم داريم ، تمدن بزرگ همداريم ، تمدن بزرگ ! مـحـتـواى ايـن تـمـدن بـزرگ در ايـران عـبـارت از يـك دسـتـه عـمـله ، يـابـهشـكـل عـمـله ، بـه شـكـل فـرض كـنـيـد كـه فـرهـنـگـى وعـمـال بـراى ايـن اربـاب هـا، نـفت را حمل كنند وبدهند به حلقوم آقاى كارتر و رفقاى او،عـمـلگـى كـنـنـد ايـنـهـا بـا يـك قـيـمـت كـمـى ، بـا يـك اجـر كـمـى و نـفـت هـا راحمل كنند براى آنها، سد هم مى خواهند بسازند بايد از، كارشناس بيايد او امر كند و نقشهبـه قـول خـودشـان بـكـشـد، بـراى نـقشه كشيدنش چند ميليون دلار مى گيرد كه يك نقشهبدهد، يك شب بنويسد،يك نقشه بدهد يا دو شب و آنوقت چند ميليون دلار او مى گيرد، خوبمـا چـى ؟ شـمـا عـمـلگـى بـايـد بـكـنـيـد مـاهـا، مـاهـا عـمـلگـى بـايـد بـكنيم ، ما آجر بايدحـمـل بـكـنيم ، كارى ديگر از ما نمى آيد، چرا نمى آيد؟ براى اينكه ما فرهنگ نداشتيم ، مانتوانستيم كه خودمان سد خودمان را بسازيم . الفاظ بى محتوى هـر چـى را آدم دسـت رويـش مى گذارد در اين تمدن بزرگ ، الفاظش سر جاى خودش است .الفـاظ سـر جاى خودش است اما محتوايش را آدم مى بيند ندارد. مهندس و نمى دانم دكتر و ازاين قبيل الفاظ زياد است اما محتوى چيست ؟ محتوى ندارد. در نظاممان هم كه مى رويم الفاظزياد است ، اينقدر سپهبد و ارتشبد ما داريم كه ، فوج ها سپهبد و ارتشبد ما داريم . يكى ازظـرفـا مـى گفت در تمام آمريكا دو تا ارتشبد، سه تا ارتشبد به صورت اين معنا هست اماايـران صـدها از ارتشبد هست ، صدها نمى دانم !!! سپهبد هست . آن الفاظ همه اش به قوتخودش باقى است لكن محتوايش را وقتى بروى ، آقاى ارتشبد محتوا ندارد.
|
|
|
|
|
|
|
|